۸/۰۲/۱۳۸۸

اضطراب دیکتاتور

اضطراب دیکتاتور.


ديكتاتور مضطرب است زيرا نمي‌تواند مضطرب نباشد. اضطراب بخشي از زندگي روزمره ديكتاتور است.

وقتي پايه‌هاي تخت سلطنتت را روي جان آدمها گذاشته باشي بايد هم بترسي از وقتي كه‌ آن جانها بجنبند. مگر مي‌شود حق انسانها را سلب كرد و از تلاش آنها براي احقاق حق نترسيد؟ همين زندگي در اضطراب است كه موجب مي‌شود ديكتاتور، منطقي عمل نكند. بارها پيش آمده وقتي خواسته‌ام فرمان يا اقدامي از ديكتاتور را تحليل كنم خود را جاي او قرار داده‌ و از خودم پرسيده‌ام اگر جاي او بودم چه مي‌كردم و منطق من به نتيجه‌اي متفاوت با آنچه او كرده يا گفته رسيده‌است.

فرق من با او در همين تجربه «اضطراب» است. تجربه اضطراب باعث مي‌شود من نتوانم تصميم گيري او را براي خودم شبيه‌سازي كنم. او چون مضطرب است بسيار پرخطا عمل مي‌كند. نمونه‌اش اينكه مدام به ما كمك مي‌كند زمين بازي (يا همان ميدان مبارزه) را گسترش دهيم و اتفاقا از آن سمت هم گسترش دهيم كه به دروازه او نزديك‌تر است. اكنون ما مي‌توانيم دعاي كميل بخوانيم و راه‌پيمايي روز قدس برويم بي‌آنكه مذهبي و حزب‌اللهي باشيم و آنها (ياران او) ناچارند از دعا و راه‌پيمايي بترسند با آنكه مذهبي و حزب‌اللهي هستند. عقب‌نشيني ديكتاتور فقط در تعداد زنداني‌هايي نيست كه آزاد مي‌كند بلكه در تعداد نمادهايي هم هست كه توليت‌شان را از دست مي‌دهد. اين‌گونه مي‌شود كه ما زندگي مي‌كنيم و مبارزه مي‌كنيم و او زندگي مي‌كند و مي‌ترسد. تحميل اضطراب و وحشت، تنها يك وضعيت استاتيك نيست بلكه فرايندي داینامیک است كه فاصله ميان ثبات و سقوط را پر مي‌كند.

وبلاگ ساز مخالف

کودتاگران مانع از حضور موسوی در نمایشگاه شده‌اند

خیل عظیم هواداران موسوی در نمایشگاه مطبوعات
کودتاگران مانع از حضور موسوی در نمایشگاه شده‌اند.

ادامه راه سبز«ارس»: در حالی‌ که ماشین حامل میرحسین موسوی در پشت درب‌ نمایشگاه مطبوعات تهران است، برخی شاهدان از ممانعت مسوولان از حضور میر حسین موسوی در نمایشگاع مطبوعات خبر می‌دهند.

به گزارش خبرنگار عصرایران هم اکنون بیش از ۱۰۰۰ نفر از هواداران موسوی در محوطه اصلی مصلای تهران با سر دادن شعار و خواندن سرود " یار دبستانی من" برای حضور موسوی در انتظار به سر می برند.

با این وجود هنوز مشخص نیست که آیا میرحسین موسوی در نمایشگاه مطبوعات حضور یافته یا خیر اما برخی شاهدان خبر دادند که مسوولان درب شهید بهشتی مصلا از ورود موسوی به نمایشگاه ممانعت به عمل آورده اند.

میرحسین موسوی از حضور در نمایشگاه مطبوعات به دلایل امنیتی انصراف داد.

به گزارش عصرایران در حالیکه میرحسین موسوی تحت حفاظت تیم حفاظت از رئیس جمهور در مقابل نمایشگاه مطبوعات حضور یافته بود و قصد ورود به نمایشگاه را داشت به دلایل امنیتی و با توجه به احتمال بروز نا آرامی مصلا را ترک کرد.

گفته می شود یک مقام امنیتی در گفتگو با موسوی اورا نسبت به ترک محوطه نمایشگاه مجاب کرده است.

نگاهي به فردا؛ هدفمندكردن يارانه‌ها چه بلايي بر سر اقتصاد مي‌آورد؟

نگاهي به فردا؛ هدفمندكردن يارانه‌ها چه بلايي بر سر اقتصاد مي‌آورد؟


ادامه راه سبز«ارس» به نقل از ايلنا: « قرار بود آب و برق مجاني باشد ولي الان از مردم دوبار پول مي‌گيرند» نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي براي انتقاد از حذف يارانه‌ها، مجبور شد تا خاطرات روزهاي ابتدايي پس از انقلاب را زنده كند. عليرضا محجوب به سخنان امام خميني(ره) در روز 12 بهمن ماه سال 57 در بهشت زهرا(س) اشاره كرد:« حضرت امام خميني (ره) بعد از پيروزي انقلاب اسلامي اعلام کردند که آب و برق براي مردم مجاني است اما با تصويب بند ج ماده يک لايحه هدفمند کردن يارانه‌ها از مردم طبقه پايين دو بار پول براي برق گرفته مي‌شود که اين موضوع اجحافي به طبقه مظلوم و پايين جامعه است.»

هر چند كليات لايحه هدفمند كردن يارانه‌ها در مجلس 9 مهر ماه سال جاري پس از سخنان موافقان و مخالفان اين لايحه با 188 راي موافق، 45 راي مخالف و شش راي ممتنع به تصويب نمايندگان رسيد اما بحث بر سر جزئيات و اما و اگرهاي آن همچنان ادامه دارد.
تورم ناشي از هدفمند كردن يارانه‌ها آن‌چنان به يكي از مهم‌ترين مباحث نمايندگان مجلس مبدل شده است كه احمد توکلي نماينده اصولگراي مجلس را بر آن داشت تا با اعلام خطر درموردتبعات تحميل تورم بالاي 60 درصد در نامه‌اي به نمايندگان مجلس پيشنهاد دهد: هدفمند کردن يارانه کالاهاي اساسي، براي يک سال عقب بيفتد.

وزير بازرگاني دولت دهم نيز كه به نظر مي‌رسد با تصويب اين طرح وزارتخانه مطبوعش به يكي از درگيرترين وزارتخانه‌ها مبدل شده است از انتظار «شوك قيمتي» در اثر اجرايي شدن اين طرح سخن رانده است. به نظر مي‌رسد اساسي‌ترين حربه وزارت بازرگاني براي مقابله با اين شوك قيمتي، بالا بردن ذخيره احتياطي كالاهاي اساسي است. موضوعي كه مهدي غضنفري بارها در مدت كوتاه وزارتش از آن صحبت كرده است.
اما نكته آنجاست كه بسياري از كارشناسان اقتصادي و حتي دست اندركاران اجراي اين طرح پيش بيني درستي از نحوه بالا رفتن قيمت‌ها به خصوص در مورد قيمت كالاهاي اساسي ندارند. امري كه به طور حتم بر وضعيت زندگي دهك‌هاي پايين جامعه تاثير بسزايي خواهد داشت.

تاثيرهمزمان يارانه كالاهاي مختلف بر يكديگر يكي از موضوعاتي است كه محاسبه دقيق قيمت‌ها را تا زمان اجراي اين طرح با مشكل مواجه كرده است.

محسن بهرامي ارض اقدس، رئيس كميسيون تجارت اتاق تهران معتقد است كه محاسبه دقيق قيمت‌ها به خصوص در مورد كالاهاي اساسي در حال حاضر يكي از نقاط چالش برانگيز طرح فوق است چرا كه با قطع يارانه‌ها همزمان ممكن است يارانه چند كالا و خدمت بر قيمت كالايي اثر گذاشته و قيمت آن را بالا ببرد. وي در اين مورد به يارانه انرژي و حمل و نقل و تاثير آن بر اغلب كالاها اشاره كرد و گفت: به عنوان مثال براي قيمت نان، هم قطع يارانه آرد موثر است و هم قطع يارانه حمل و نقل و سوخت. بنابراين براي محاسبه قيمت كالاها بايد جزئيات زيادي را در كنار هم در نظر گرفت.

بهرامي با بيان آنكه محاسبه قيمت‌ها معادله‌اي چند مجهولي است در ادامه به انتظار تورمي ناشي از اجراي اين طرح اشاره كرد. به گفته او اجراي اين طرح و افزايش نقدينگي در جامعه بنا بر قوانين اقتصادي تورم‌زاست كه اين موضوع نيزبايد در افزايش قيمت‌ها مد نظر قرار گيرد.

در حالي كه بسياري از كارشناسان نسبت به ابهام در جزئيات حذف يارانه‌ها و تبعات ناشي از آن به خصوص در مورد كالاهايي مانند نان و آب ابراز نگراني مي‌كنند. نمايندگان مجلس در بررسي جزئيات لايحه هدفمند کردن يارانه‌ها ضمن موافقت با آزادسازي تدريجي قيمت آب ظرف پنج سال، 10 نوع کالا و خدمات اساسي مانند گندم، برنج، روغن، شير و شکر، آرد و نان را نيز مشمول هدفمند کردن يارانه‌ها کردند. در اين ميان دارو از شمول هدفمند کردن يارانه‌ها حذف شد.

در مورد يارانه آرد و نان به عنوان مهم‌ترين اقلام مصرفي مردم دولت موظف شد، يارانه آرد و نان را به ميزاني که در لايحه بودجه ساليانه مشخص مي‌شود با روش‌هاي مناسب در اختيار مصرف کنندگان متقاضي قرار دهد.براساس تبصره اين ماده، سرانه نان روستاييان و شهرهاي زير 20 هزار نفر جمعيت و قشرهاي آسيب پذير در ساير شهرها به تشخيص دولت حداقل 50 درصد بيشتر از يارانه سرانه خواهد بود.

در اين ميان برخي نمايندگان نسبت به سرعت گرفتن كار نمايندگان در تصويب جزئيات اين طرح اظهار نگراني كردند از جمله يونس اسدي نماينده مشکين شهر كه اظهار کرد: متاسفانه اين تلقي در بيرون مجلس ايجاد شده که نمايندگان در روزهاي اول حساسيت بيشتري در بررسي لايحه مذکور داشتند ولي در روزهاي بعدي سريع از بحث مي‌گذرند. وي گفت: بايد براي اين موضوع تدبيري بينديشيد تا اين بحث را سريع نبنديم چرا که بررسي سريع اين بحث در جلسات فشرده به ضرر مردم است.

تورم3/ 19 درصدي ناشي از دو برابر کردن قيمت کالاهاي اساسي
اما نامه احمد توكلي نماينده اصولگراي مجلس به نمايندگان مجلس را مي‌توان يكي از مشخص كننده ترين سندهاي ابهامات موجود دراين طرح دانست.

در اين نامه با ابراز رضايت از آنكه مجلس حساسيت خوبي نسبت به کاهش آثار منفي اصلاح قيمت حامل‌هاي انرژي و آب بروز داده و در همه موارد زمان اجراي قانون را به پنج سال افزايش داد، به اصلاح تبصره 4 ماده يك اشاره شد كه با حذف کلماتي،اختيار دولت را در افزايش قيمت حامل‌هاي انرژي، محدود مي‌ساخت. اين تبصره مي‌گويد دولت قيمت‌ها را تا جايي بالا ببرد که به طور خالص، حداقل 10 هزار ميليارد تومان و حداکثر 20 هزار ميليارد تومان درآمد کسب کند. پيشنهاد اين بود که در سال اول به همان 10 هزار ميليارد اکتفا شود که راي نياورد. توکلي در ادامه نامه خود آورده است: «علت اصرار من اين بود که شوک ناشي از افزايش قيمت‌هاي فرآورده‌هاي نفتي در سال اول نبايد زيادباشد. تمامي گزارش‌هاي علمي دستگاه‌هاي رسمي، مقالات علمي و پژوهشي، گزارش‌هاي نهادهاي بين‌المللي مانند بانک جهاني و صندوق بين‌المللي پول، به استثناي گزارش کار گروه تحول اقتصادي دولت، آثار تورمي افزايش شديد قيمت‌هاي حامل‌هاي انرژي را قابل توجه گزارش کرده‌اند.» وي با بيان اينکه بين پژوهش‌هاي علمي به ندرت استثنايي مانند گزارش کار گروه دولت وجود دارد، تصريح کرده است: «گزارش‌هاي رايج با فروض مختلف نتايج متفاوت، ولي بالا نشان داده اند. به عنوان نمونه بانک جهاني (2003) اين تورم اضافي را 5/ 30؛ پرمه (1384) 6/ 35؛ بانک مرکزي (1380) 6/ 46 درصد و مرکز پژوهش‌هاي مجلس با فرض گزينه لايحه دولت اين تورم اضافه بر تورم موجود را 6/ 59 درصد محاسبه کرده است.»

در نامه رئيس مرکز پژوهش‌هاي مجلس همچنين آمده است: «در حالي که دولت مدعي بود با مدل پيشرفته اي، تورم اضافي را 7/ 15 درصد به دست آورده است، مرکز پژوهش‌ها تورم ناشي از درآمد 20 هزار ميليارد تومان را نيز با دو فرض مختلف 5/ 20 و 8/ 39 درصد به دست آورده است.

در اين ميان توكلي به مطالعه موسسه مطالعات و پژوهش‌هاي بازرگاني، وابسته به وزارت بازرگاني اشاره كرد كه تورم ناشي از تنها دو برابر کردن قيمت کالاهاي اساسي را 3/ 19 درصد برآورد کرده است.

وي يادآور مي‌شود: «اين به معناي آن است که تورم موجود 5/ 18 درصدي به اضافه حداقل تورم محاسبه شده براي درآمد 20 هزار ميليارد تومان که 5/ 20 درصد بود با تورم ناشي از گران شدن کالاهاي اساسي که 3/ 19 درصد است به ضميمه تورم ناشي از گران شدن آب، احتمال دارد تورمي بالاي 60 درصد را بر مردم دچار مشکلات تحميل کند.حتي اگر احتمال وقوع اين فاجعه کم هم باشد شرط عقل است که چون محتمل بسيار مهم است، حداکثر احتياط به عمل آيد.»

رئيس مرکز پژوهش‌هاي مجلس پيشنهاد داد: «راه حل اين است که اولا هدفمند کردن يارانه کالاهاي اساسي را براي يک سال عقب بيندازيم و تنها به اصلاح قيمت حامل‌هاي انرژي و آب بسنده کنيم، ثانيا دولت از اختيار کسب درآمد 20 هزار ميليارد تومان چشم بپوشد و به کمتر اکتفا کند تا مردم مستضعف و توليد کنندگان در فشار کمرشان زير بار مشکلات طبيعي اقدام بزرگي که بايد انجام شود، خم نشود.»

لايحه هدفمند كردن يارانه‌ها در مجلس شوراي اسلامي در حالي آخرين مراحل تصويب را از سر مي‌گذراند كه نگراني‌ها از حذف يارانه كالاهاي اساسي لحظه به لحظه بيشتر مي‌شود. حذف يارانه كالاهاي استراتژيك با هشدارهاي جدي كارشناسان نسبت به ايجاد بحران در بازار مواجه شده است. درحالي كه قرار بود يارانه كالاهاي مصرفي، آخرين حلقه از طرح هدفمندسازي يارانه‌ها باشد، حذف يارانه نان پيش از تصويب لايحه آغاز شده و نشانه‌هاي بحران را در بازار نمايان ساخته است. كارشناسان اقتصادي معتقدند كه هيچ دولتي براي نان كه يك كالاي سياسي- اقتصادي است تصميم پرريسك اتخاذ نمي‌كند اما حذف يارانه آرد نان فانتزي حاشيه‌هاي فراواني را به همراه خواهد داشت كه شمايي از اين حواشي در روزهاي گذشته نمايان شد. كالايي كه در سال سه هزار ميليارد تومان يارانه را به خود اختصاص مي‌دهد بايد پس از حذف يارانه‌ها حداقل اين اين رقم را از جيب مردم اخذ كند. تبعات اجتماعي و سياسي حذف يارانه كالاهاي استراتژيك ديگر نگراني كارشناسان است. آنها اين تبعات را مهمتر از تبعات اقتصادي اجراي اين طرح مي‌دانند. نگراني جدي‌تري كه برخي از نمايندگان مجلس به آن اشاره كرده‌اند، احتمال متوقف شدن اجراي طرح هدفمند كردن يارانه‌ها پس از بروز بحران‌هاي اجتماعي در پي حذف يارانه كالاهاي اساسي است. كارشناسان اقتصادي بيم آن دارند كه اجراي نادرست اين سياست منطقي، موجب شود براي مدتي طولاني اين طرح متوقف و به بايگاني سپرده شود. اين نگراني با اجراي اين طرح براي كالاهاي اساسي قوت بيشتري گرفته و پيش بيني شيوع بحران از بازار به سطح جامعه را ساده ساخته است.

كارشناسان اقتصادي روزهايي را به يار مي‌آورند كه دولت تصميم گرفت يارانه مرغ را حذف و آن را به طور نقدي در اختيار مردم قرار دهد. اوايل دهه هفتاد بود كه اين تصميم جنبه عملياتي به خود گرفت و بازاربه يك‌باره با شوك مواجه شد. اين شوك بحران را به بازار روانه ساخت و همين موضوع موجب توقف اجراي اين طرح شد. در اين روزها هشدارها به اين جهت متوجه دولت شده است كه فعالان اقتصادي در كشور خطر اجراي نادرست و غير منطقي هدفمند كردن يارانه‌ها را احساس مي‌كنند و بيم آن دارند تا اين موضوع موجب توقف اين طرح و مسكوت ماندن آن براي مدتي طولاني شود.

بررسي تاثير حذف يارانه‌ها از كالاهاي اساسي و قيمت جديد اين كالاها اما براي نمايندگان مجلس همچنان چالشي جدي به حساب مي‌آيد. نمايندگان مردم در حال حاضر تصويب لايحه‌اي را از سر مي‌گذرانند كه از تاثير آن در بازار اطلاعات دقيقي در دست ندارند. برخي از نمايندگان مجلس نسبت به عدم ارائه اطلاعات دقيق از سوي دولت لب به اعتراض گشودند و خواستار ارائه قيمت كالاهاي اساسي پس از حذف يارانه‌ها شدند اما اين اتفاق رخ نداد و اين موضوع همچنان براي نمايندگان مجلس و اقتصاددانان مبهم است. سوال درخصوص عاقبت نرخ كالاهاي اساسي در اين روزها با پاسخ روشني مواجه نمي‌شود چه كارشناسان اقتصادي از تاثير هزينه‌ حمل و نقل، نرخ آب و برق كارخانه‌ها، مواد اوليه و چند مولفه ديگر در قيمت يك كالا سخن مي‌گويند و هنوز از درصد تاثير يارانه اين مولفه‌ها بر قيمت يك كالا اطلاعات دقيقي در دست ندارند. به همين علت آينده بازار كالاهاي اساسي نامشخص است و مشهود نيست كه چه ميزان به قيمت كالاها افزوده مي‌شود چراكه به غير از محاسبه ميزان يارانه اين كالاها بايد تورم ناشي از جو رواني اجراي اين طرح را نيز بايد در محاسبات گنجاند تا بتوان به واقعيت‌هاي بازار نزديك شد اما مي‌توان با توجه به آمارهاي موجود، تخميني از قيمت اين كالاها برآورد كرد.

نان سنگك؛ يك هزار تومان
استراتژيك‌ترين كالا از ميان كالاهاي اساسي كمي زودتر از ساير كالاها درگير موضوع حذف يارانه قرار گرفته است. يارانه آرد نان فانتزي پيش از تصويب نهايي لايحه هدفمند كردن يارانه‌ها توسط دولت حذف شد تا اين اقدام با واكنش جدي بازار مواجه شود. هشدار بازار به دولت در اولين روزهاي حذف يارانه آرد نان فانتزي به گونه‌اي بود كه نانوايان را وارد بحران تازه‌اي ساخت. قيمت نان فرانسوي از 150 تومان به 600 تومان افزايش يافت همين موضوع تقاضا براي نان سنتي را به اوج رساند و بازار اين نوع نان را نيز با افزايش قيمت روبه‌رو كرد. در حال حاضر قيمت آرد يارانه‌اي كه براي نانوايان نان سنتي تخصيص داده مي‌شود براي هر كيلوگرم 75 ريال است كه در صورت حذف يارانه اين قيمت براي نانوايان به 350تومان خواهد رسيد. به گفته كارشناسان اقتصادي پوشش اين فاصله زياد توسط مصرف‌كننده اتفاق بزرگي است كه ريسك فراواني را مي‌طلبد. براساس تمام برآوردهاي كارشناسي نان بايد آخرين كالايي باشد كه از سبد هزينه‌اي دولت خارج مي‌شود اما دولت حذف يارانه‌ها را از نان آغاز كرده است كه همين موضوع نگراني‌هاي زيادي را براي آينده اين طرح مهم به همراه داشته است. دولت معتقد است كه با حذف يارانه آرد و واقعي كردن قيمت نان مي‌تواند از ميزان مصرف نان بكاهد و ضايعات 30 درصدي اين محصول را به حداقل برساند به همين دليل دولت نهم بر توسعه واحدهاي توليد نان صنعتي تاكيد زيادي داشت. هرچند اين موضوع در نهايت عملي نشد و راه‌اندازي اين واحدها به‌‌رغم اصرار دولت و تسهيلاتي كه در اين زمينه داده مي‌شد چندان مورد استقبال قرار نگرفت. در حال حاضر سرانه مصرف آرد براي هر نفر در ايران طي يك سال حدود 110 كيلوگرم برآورد مي‌شود كه نان صنعتي تنها توانسته است كمتر از 5 كيلوگرم از اين ميزان را پوشش دهد.
حذف يارانه آرد و البته ديگر يارانه‌هايي كه در توليد نان تاثيرگذار است قيمت جديدي را براي اين كالا رقم خواهد زد. در حال حاضر برخي نانوايي‌ها به «آزادپز» مشهور شده‌اند قيمت نان در اين نانوايي‌ها بدون درنظر گرفتن يارانه آرد محاسبه مي‌شود. براي رسيدن به قيمت نان سنتي پس از حذف يارانه‌ها بايد به نرخ نان آزادپز، قيمت يارانه انرژي كه بابت سوخت نانوايي‌ها داده مي‌شود و همچنين ميزان يارانه آب و برق و ديگر هزينه‌هاي جاري نانوايي را اضافه كرد ضمن اينكه نبايد از تاثير رواني هدفمندكردن يارانه‌ها بر قيمت كالاها غافل ماند. قيمت نان سنگك در نانوايي‌هاي آزادپز تهران تا 800 تومان رسيده است كه شايد در صورت حذف كامل يارانه‌ها قيمت اين نوع نان تا يك هزار تومان افزايش ‌يابد. براي ساير انواع نان نيز مي‌توان درصدي را به عنوان تاثير جو رواني به قيمت فعلي نانوايي‌هاي آزادپز اضافه كرد تا به قيمتي نزديك به قيمت واقعي در بازار رسيد.

روغن مايع كيلويي دو هزار تومان
روغن خوراكي اما شرايط ديگري را تجربه خواهد كرد پس از حذف يارانه روغن خوراكي بازار اين كالاي اساسي نيز شرايط ديگري را تجربه خواهد كرد. در حال حاضر سرانه مصرف روغن خوراكي براي هر نفر در طول سال حدود 14 كيلوگرم برآورد مي‌شود. از اين ميزان حدود هفت كيلو گرم را دولت در قالب كالابرگ در اختيار مردم قرار مي‌دهد. قيمت روغني كه به صورت كوپن در اختيار مصرف‌كنندگان قرار مي‌گيرد براي هر كيلوگرم حدود 180 تومان برآورد مي‌شود. مابقي نياز مصرف كنندگان از طريق بازار و روغن‌هايي پاسخ داده مي‌شود كه نرخ واقعي دارد. در حال حاضر قيمت يك كيلو گرم روغن خوراكي كه توسط كارخانه‌هاي صنعتي توليد مي‌شود، حدود يك هزار و 400 تومان است. البته پس از حذف يارانه‌هاي انرژي شامل سوخت، آب و برق و همچنين حذف يارانه‌هاي حمل و نقل، قطعا اين قيمت نيز دستخوش تغيير مي‌شود و افزايش را تجربه خواهد كرد. با اين محاسبات اگر ميانگيني از قيمت روغن كوپني و آزاد گرفته شود، قيمت 800 تومان براي هر كيلوگرم روغن به دست مي‌آيد در واقع در حال حاضر قيمت هر كيلو روغن در كشور 800 تومان است و با حذف يارانه‌ها بايد قيمتي حدود دو هزار تومان را براي هر كيلو گرم روغن متصور شد. اين موضوع افزايش 150درصدي را براي اين كالا نمايان مي‌سازد. اين در حالي است كه قيمت روغن در كارخانه‌ها كاملا به قيمت جهاني دانه‌هاي روغني و مواد اوليه اين محصول در بازارهاي جهاني وابسته است. در حال حاضر با حضور دولت در بازار هرگونه تغيير در قيمت‌هاي جهاني توسط دولت جبران مي‌شود اما خروج دولت از بازار به اين معني است كه با افزايش قيمت مواد اوليه در بازارهاي جهاني، قيمت اين محصول نيز با افزايش مواجه خواهد شد.

شكر كيلويي يك هزار تومان
قند و شكر ديگر كالاهاي اساسي هستند كه در سبد مصرفي خانوار نقش تعيين‌كننده‌اي دارند. در حال حاضر دولت شكر چغندري را كيلويي 620 تومان خريداري مي‌كند و با در دست داشتن بازار اين محصول تلاش مي‌كند كه قيمت اين كالا در بازار آزاد بيش از 450 تومان در هر كيلوگرم نرسد. حدود 30 درصد از تقاضاي بازار شكر از طريق كالابرگ تامين مي‌شود. شكر كالابرگ قيمتي حدود 80 تومان دارد. قيمت تمام شده براي توليد شكر در كارخانه‌ها حدود 680 تومان است كه بايد حدود 17 درصد را به آن اضافه كرد تا قيمت مصرف‌كننده حاصل شود. با اين اوصاف با محاسبه ميانگين قيمت شكر كالابرگي و شكر آزاد به نرخي حدود يك هزار تومان براي هركيلو گرم نزديك مي‌شويم. البته بار رواني از اجراي هدفمندكردن يارانه‌ها همچنان به عنوان عاملي بالقوه براي افزايش قيمت به حساب مي‌آيد.
حذف يارانه شير و زنگ خطر براي سلامت
شير شايد استراتژيك ترين كالا در ميان كالاهاي اساسي باشد چراكه حذف يارانه اين محصول لبني به طور مستقيم با سلامت جامعه در ارتباط است. در حال حاضر سرانه مصرف شير براي هر فرد در اروپا حدود 250 ليتر در سال است و اين در حالي است كه سرانه مصرف شير در ايران حدود 110 ليتر برآورد مي‌شود. كارشناسان معتقدند كه هرچه از ميزان يارانه شير كاسته شود بايد هزينه درمان در جامعه شود. هشدارهاي جدي كارشناسان در اين حوزه نشان مي‌دهد كه افزايش قيمت شير موجب كاهش مصرف آن در كشور شود و اين موضوع سلامت جامعه را به خطر خواهد انداخت. در حال حاضر قيمت يك ليتر شير غير يارانه‌اي حدود 750 تومان است در حالي كه شير يارانه‌اي حدود 250 تومان قيمت دارد. ميانگين اين دو نيز قيمتي حدود يك هزار تومان را به دست مي‌دهد.

==============
پیوندهای مرتبط با این مطلب:

» با تصویب لایحه حذف یارانه ها،آینده بسیار بدی در انتظار ماست
» هدفمند كردن يارانه ها؟
» هدفمند ساختن یارانه‌ها، تجلی بی‌هدفی محض اقتصادی در دولت کودتا
» محجوب: با اجرای لايحه هدفمند کردن يارانه‌ها، تورم سه رقمی می‌شود
» هدفمند کردن یارانه ها: اعلام خطر برای تورم ۶۰ درصدی در پیش
»
طنز تلخ: عاقبت اجرای طرح هدفمند کردن یارانه ها، فقرا - اغنیا!
»
خطر ورشکستگی بانک های دولتی را تهدید می کند
»
محجوب نماینده مردم تهران: برای فقرا اعلام خطر می‌کنم

خبر ورود سيدمحمد خاتمی به نمايشگاه بين‌المللی مطبوعات از روی ایلنا حذف شد

خبر ورود سيدمحمد خاتمی به نمايشگاه بين‌المللی مطبوعات از روی ایلنا حذف شد!

ایلنا در خبر حذف شده آورده بود:

دقایقی پیش رئیس جمهور سابق كشورمان وارد نمایشگاه مطبوعات در مصلای امام خمینی تهران شد.

به گزارش خبرنگار ایلنا،سید محمد خاتمی هم اكنون برای بازدید از نمایشگاه تهران وارد مصلی امام خمینی تهران شد. اخبار تكمیلی متعاقبا ارسال می‌شود.

لینک خبر حذف شده

بیانیه مجمع روحانیون مبارز در پاسخ به جوسازی علیه آیت الله موسوی خوئینی

پاسخ مجمع روحانیون مبارز به تخریب های صورت گرفته علیه آیت الله موسوی خوئینی.


ادامه راه سبز«ارس»: در پی جوسازی‌های ادامه‌دار رسانه‌های زنجیره‌ای دولتی و افراطی علیه آیت الله موسوی خوئینی، مجمع روحانیون مبارز با صدور بیانیه‌ای به این جوسازی‌ها پاسخ داد.


متن این بیانیه بدین شرح است:


بسم الله الرحمن الرحیم

«و اتقوا فتنة لا تصیبن الذین ظلموا منکم خاصة»

ملت شریف ایران

چندی است که جریانی خشونت طلب و مشکوک با پیروی از شیوه عمل منافقین و دستگاه های جاسوسی بیگانه و با سوء استفاده از فضای خودساخته پس از انتخابات ریاست جمهوری و حوادث پس از آن و با بهره گیری از انبوه رسانه های عمومی و دولتی که از بیت المال مردم تأمین و تدارک می شوند، به هجومی هماهنگ و بی سابقه علیه یار دیرین و فرزند فکری و معنوی حضرت امام خمینی، حضرت آیت الله موسوی خوئینی پرداخته اند.

گرچه این جریان ضد انقلاب و برانداز واقعی از مدت ها پیش علیه استوانه های بزرگ انقلاب و شخصیت های برجسته نظام و حتی بیت رفیع حضرت امام(س) و علما و مراجع و بزرگان اعم از اصلاح طلب و اصول گرا و مستقل به دروغ پردازی و اتهام افکنی و ترور شخصیت آنان تهاجمی همه جانبه و توطئه ای پیچیده را سامان داده اند.

اما موج جدید تخریب و تهاجم وقیحانه اصحاب توطئه در آستانه سیزدهم آبان، سالروز تسخیر لانه جاسوسی آمریکا - که به تعبیر حضرت امام(ره) انقلابی بزرگتر از انقلاب اول بود و به حق، روز مبارزه با استکبار جهانی نام گرفته است- علیه آیت الله خوئینی، چهره برجسته و پیش قراول استکبار ستیزی و رهبر فکری و معنوی فاتحان لانه جاسوسی و در شرایطی که برخی از قهرمانان این حماسه بزرگ به اتهامات واهی در زندان به بند کشیده شده اند - به خصوص با توجه به اخباری که بعضا از ملاقات و یا مذاکره محرمانه و دور از چشم مردم با مقامات آمریکایی به گوش می رسد- بسیار معنادار و هشدار دهنده است.

مجمع روحانیون مبارز که فلسفه وجودی خود را پاسداری از خط امام می داند، رمز گشایی از نیت های ناپاکی که سودای تحریف مبانی جمهوری اسلامی و نادیده انگاری سیره و سنت امام راحل را وجه همت خود گردانده اند، به حکم وظیفه دینی و ملی خود در درجه اول به انگیزه دفاع از ساحت مقدس امام و اقدامات عالمانه، هوش مندانه و پیامبر گونه آن حضرت و در درجه دوم به انگیزه دفاع از مظلوم و مبارزه با یکی از زشت ترین جلوه های ظلم و بیدادگری، بر خود لازم می داند به طور اجمال و گذرا به گوشه هایی از شخصیت والا و خدمات کم نظیر آیت الله موسوی خوئینی، عضو مؤسس و ارشد مجمع بپردازد. هر چند که این شخصیت ممتاز به خاطر حفظ مصالح نظام و پرهیز از فضا سازی های مسموم، همواره از حق خود گذشته و با سماحت و بزرگواری اتهامات و جفاهای فراوان را بی پاسخ گذاشته است و این سکوت، خود موضوع اتهام جدیدی علیه ایشان گشته است.

آیت الله موسوی خوئینی از روحانیون با فضیلت و خوش نام این مرز و بوم از مبارزان زجر کشیده انقلاب است که تحصیلات خود را تا درجه اجتهاد در حوزه های علمیه قزوین، قم و نجف و در محضر استادان بزرگواری همچون حضرات آیات عظام سلطانی طباطبایی، اعتمادی، سبحانی، داماد، اراکی، حائری یزدی، علامه طباطبایی، امام خمینی و دیگر بزرگان گذرانده و مطالعات گسترده ای در زمینه تفسیر قرآن و مسائل سیاسی و اجتماعی داشته اند. ایشان پس از استقرار در تهران در سال های اولیه دهه پنجاه، مسجد جوزستان را به عنوان پایگاه تبلیغی و ارشادی خود برگزید و در مدت کوتاهی این مسجد وعده گاه دین پژوهان انقلابی و تشنگان معارف قرآنی شد.

ساواک که از ارادت ایشان به حضرت امام و تأثیر گذاری درس تفسیر قرآن ایشان بر فضای عمومی و روح و روان جوانان مؤمن مطلع بود او را بازداشت و همراه جمع زیاد دیگری از روحانیون و دانشگاهیان مبارز در سیاهچاله ها و شکنجه گاه های مخوف به بند کشید. او پس از آزادی از زندان با عزمی راسخ تر به مبارزه ادامه داد و برای سامان بخشی به مبارزات حق طلبانه ملت در کنار چهره های ارزشمند انقلاب همچون آیت الله شهید مطهری، آیت الله شهید دکتر بهشتی، آیت الله هاشمی رفسنجانی، حجت الاسلام و المسلمین امام جمارانی و جمع دیگری از روحانیون پیشتاز به تدوین اساسنامه و برنامه ریزی برای تشکیلات روحانیت مبارز تهران پرداخت. او در هنگام عزیمت حضرت امام به پاریس در زمره یاران و همراهان آن حضرت بود و با پرواز انقلاب به همراه امام به میهن بازگشت.

اعتماد بالای امام به مراتب تعهد، تدین، دانش، دور اندیشی، امانت داری و توان مدیریت و برنامه ریزی ایشان موجب گردید که مسؤولیت های بزرگ و کلیدی را به ایشان واگذار نمایند. مسؤولیت هایی همچون:

۱. نمایندگی حضرت امام و عضویت در شورای سرپرستی صدا و سیما

۲. نماینده تام الاختیار امام در بررسی صلاحیت داوطلبان اولین دوره ریاست جمهوری

۳. نماینده امام و سرپرست حجاج ایرانی

۴. دادستان کل کشور

۵. عضو منتخب امام در نخستین دوره مجمع تشخیص مصلحت نظام

۶. عضو منتخب امام در شورای بازنگری قانون اساسی و...

این اعتماد افتخار آمیز تا آخرین روزهای حیات پربرکت حضرت امام پابرجا بود. پس از ارتحال جانسوز بنیان گذار جمهوری اسلامی، مسؤولیت های مهمی از سوی مقام معظم رهبری نیز به آیت الله موسوی خوئینی واگذار شد که از جمله آنها به حکم مشاور عالی رهبری و عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام می توان اشاره کرد.

علاوه بر مسؤولیت های بزرگ یاد شده از سوی حضرت امام و مقام معظم رهبری به ایشان، مسؤولیت های افتخار آمیز دیگری نیز در کارنامه موفق و درخشان آیت الله خوئینی ثبت است. از جمله، رهبری دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در تسخیر لانه جاسوسی، نمایندگی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی و نایب رئیس مجلس، نمایندگی مردم استان زنجان در مجلس خبرگان رهبری، تأسیس روزنامه سلام و ایفای نقش سازنده در عرصه اطلاع رسانی متعهدانه مطبوعات کشور و مشارکت در تأسیس مجمع روحانیون مبارز.

برای یادآوری و آگاهی از میزان اعتماد پیشوای بزرگ انقلاب اسلامی به آیت الله موسوی خوئینی به چند فراز از بیانات و نوشته های آن حضرت اشاره می کنیم تا در مقایسه با آنچه که این روزها از زبان و قلم نا آگاهان و غرض ورزان در رسانه ها منعکس گردیده، به عمق تحریف و تخریب های صورت گرفته پی ببریم.

۱. حضرت امام در متن حکم انتصاب ایشان به نمایندگی خود و سرپرستی حجاج مرقوم فرمودند:«جناب عالی را به سمت نماینده خویش و سرپرست حجاج ایرانی منصوب نمودم که با بینش خاص سیاسی که دارید به امور حجاج از ابعاد مختلف رسیدگی نموده... و حجاج محترم موظفند به راهنمایی شما گوش فرادهند... متصدیان امور... موظفند با شما همکاری و از ارشاداتتان استفاده نمایند. (صحیفه امام/ج16/ ص400)

۲. در جمع اعضای شورای عالی قضایی که بعد از استعفای آیت الله صانعی از دادستانی کل کشور، پس از تجلیل از شخصیت آیت الله صانعی در معرفی آیت الله موسوی خوئینی ضمن تأکید بر توانایی های ایشان فرمودند:«او(موسوی خوئینی) مرد عالم و بسیار متعهدی است.» (صحیفه امام/ج19/ ص309)

۳. در پاسخ به استعلام آقای موسوی خوئینی درباره اعمال اصل 49 قانون اساسی مرقوم فرمودند:«... جناب عالی که مورد علاقه من می باشید و فردی موثق و متدین هستید هرگونه مایل باشید می توانید عمل کنید.»(صحیفه امام/ج21/ص 374)

اینک با توجه به آنکه به صورت گذرا از سابقه علمی، مبارزاتی، مدیریتی و خدمات کم نظیر به انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی و نیز مراتب بالای اعتماد مستمر حضرت امام تا پایان عمر شریفشان و نیز عنایت مقام معظم رهبری و اعتماد مردم شریف تهران و زنجان در واگذاری نمایندگی خود به آیت الله موسوی خوئینی از یک سو، و تهاجم وقیحانه و کم سابقه و هم آهنگ فریب خوردگان و یا توطئه گران در رسانه های مختلف و روزنامه های زنجیره ای از جمله روزنامه ایران، کیهان، جوان، مجله پنجره و خبرگزاری ایرنا و... و طرح اتهاماتی همچون تحصیل در دانشگاه پاتریس لومومبا، همدستی با سازمان جاسوسی کا گ ب، مؤثر در ترور شهید مطهری، ضدیت با اصل ولایت فقیه از ابتدا، تلاش برای کودتا، ضدیت با نظام جمهوری اسلامی، داشتن اندیشه های مارکسیستی و... علیه این شخصیت ممتاز انقلاب، سؤالات و تذکرات زیر را مطرح می کنیم:

۱. چرا قوه قضائیه و ریاست محترم آن و نیز دادستان محترم کل کشور در مقام مدعی العموم به این همه گستاخی و اتهامات بنیان شکن واکنش نشان نمی دهند؟! آنچه که رسانه ها و اشخاص تخریب گر نثار آیت الله موسوی خوئینی کرده اند بیش و پیش از آنکه ایشان را نشانه رفته باشند، حضرت امام و نیز مقام معظم رهبری و عملکرد و اقدامات ایشان را نشانه گرفته اند. آیا می شود حضرت امام با آن همه دقت و تقوایی که در کردار و گفتار داشتند فردی با مشخصات آنچه که در اتهامات مذکور آمده را به این همه سمت و مسؤولیت خطیر بگمارند؟! آیا رهبر معزز کنونی انقلاب مشاورت عالی خود و عضویت در مجمع تشخیص مصلحت را به چنین فردی واگذار کرده اند؟! آیا دستگاه های اطلاعاتی، قضایی و... در طول سی سال گذشته بر این همه چشم بسته اند؟! اگر گرفتاری ها و ملاحظات جناحی و سیاسی مانع دفاع از روحانی والا مقامی است که عمر خود را در راه خدمت به اسلام، انقلاب و مردم سپری کرده است می باشد لااقل از کیان جمهوری اسلامی و عملکرد رهبری نظام در طول سی سال گذشته دفاع کنید. این اولین وظیفه مدعی العموم است که خود بیش از دیگران از خدمات ارزنده و مدیریت توانمند و انقلابی آیت الله موسوی خوئینی در حج و دادستانی کل و سایر عرصه های خدمت آگاه است.

۲. انتظار مؤمنان و خواست و مطالبه تمامی دلسوزان جامعه از محضر مراجع بزرگوار تقلید و علمای بزرگوار حوزه و مشعلداران آگاهی و نگهبانان آزادی این است که با صراحت و قاطعیت بیشتر در برابر این حرمت شکنی ها که سرمایه های دینی و ملی را مورد تعرض و تاخت و تاز قرار داده اند موضع گرفته و از این منکر بزرگ به نحو مقتضی نهی فرمایند وگرنه خوف آن می رود که یک بار دیگر انقلاب اسلامی و زحمات طاقت فرسای علما، مبارزان، امام بزرگوار و ملت فداکار ایران به سرنوشت مشروطه گرفتار و عالمان آزادی خواهی همچون مدرس و شیخ فضل الله نوری یا بر دار شوند و یا در کنج زندان و تبعیدگاه به شهادت برسند و تازه به دوران رسیده های مدعی، با ریاکاری و عوام فریبی، راه سلطه بیگانه و استقرار مجدد استبداد را فراهم کنند.

۳. از عموم ملت و فرزندان غیور این آب و خاک به ویژه استادان و دانشجویان عزیز دانشگاه ها، تمامی نخبگان، آگاهان جامعه، نیروهای اصیل انقلاب، جان بر کفان دوران دفاع مقدس و وفاداران به راه و اندیشه امام خمینی و آرمان شهیدان والا مقام تقاضا داریم با نگاهی ژرف به حوادث جاری و سرمایه سوزی های سرعت گرفته در کشور، از طریق روشنگری، آگاهی بخشی و امر به معروف و نهی از منکر در برابر این جریان انحرافی و فضا سازی های ویران گر ایستاده و نگذارند سود جویان قدرت طلب و تمامیت خواه و یا وابستگان نفوذی استکبار همه چیز را در مسلخ مطامع خود قربانی کنند. همگان باید فرمان هشدار دهنده حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) را نصب العین خود قرار دهیم که فرمودند: «لا تترکوا الامر بالمعروف و النهی عن المنکر فیولی علیکم شرارکم ثم تدعون فلا یستجاب لکم»(نهج البلاغه/ نامه ۴۷)

مجمع روحانیون مبارز
۲ آبان ۱۳۸۸

واكنش غرفه روسیه به شعار سبزها در نمایشگاه!

واكنش غرفه روسیه به شعار سبزها در نمایشگاه!

ادامه راه سبز«ارس» به نقل از سیاست روز: پس از حضور كروبی به نمایشگاه مطبوعات برای لحظاتی فضای نمایشگاه متشنج شد كه در این بین واكنش مسئول غرفه روسیه در نوع خود جالب توجه بود.

میخائیل گوسف پس از بروز اغتشاش و سردادن برخی شعارها علیه روسیه سراسیمه نسبت به ترك غرفه این كشور اقدام نمود و تا پایان ساعت كار نمایشگاه در محل غرفه حاضر نشد.

این در حالیست كه نامبرده در مواجهه با كلیه مراجعه‌كنندگان مدعی بود كه هیچگونه آشنایی به زبان فارسی ندارد اما با بروز اغتشاش در طبقه همكف نمایشگاه وی به سرعت اقدام به ترك غرفه در طبقه فوقانی نمود كه این خود گواهی بر آگاهی وی از مضمون شعارها بود.

در این میان یك منبع آگاه گفت: میخائیل گوسف كاملا مسلط به زبان فارسی است و انكار این موضوع از سوی وی در مواجهه با بازدید‌كنندگان جای تامل دارد.
به هنگام متواری شدن «گوسف» یكی از بازدید‌كنندگان خطاب به وی گفت: وقتی كه دولت روسیه معادل چند نیروگاه پول دریافت می‌كند و حتی یك نیروگاه تحویل نمی‌دهد باید هم شاهد این قبیل واكنش‌ها باشید.

فاطمه سمسارپور، زنی که با اصابت گلوله نظامیان به شهادت رسید


در پی تحقیقات «موج سبز آزادی» هویت یکی دیگر از شهدای جنبش سبز آشکار شد:
فاطمه سمسارپور، زنی که با اصابت گلوله نظامیان به شهادت رسید.

هويت يكي ديگر از شهداي حوادث خرداد ماه خونين گذشته در ايران مشخص شد. پيش از اين يكي از سايت‌هاي وابسته به سركوبگران، با ادعاي آمار 36 كشته در حوادث ايران، اسامي برخي از آنها را اعلام كرده بود كه در آن ميان برخي نام‌ها در ليست سايت‌هاي اصلاح‌طلب وجود نداشت. از جمله؛ شهيد فاطمه سمسارپور كه اطلاع چنداني از وي در دست نبود. اخيرا با گزارش‌هاي مردمي اطلاعات بيشتري از اين شهيد بدست آمده است.

به گزارش خبرنگار موج سبز آزادي در روز سي‌ام خرداد ماه 1388، خانم فاطمه سمسارپور به همراه فرزندش كاوه ميراسدالهي با گلوله‌هاي تك‌تيراندازهاي وابسته به سپاه پاسداران و بسيج به شدت زخمي شد. فاطمه كه با پسر خردسالش و در نزديكي خانه‌ي خود ايستاده بود به گفته‌ي همسايه‌ها براي كسب اطلاع از وضعيت خيابان‌هاي اطراف و كمك به مردمي كه در آن حوالي بودند به كوچه آمده و به هنگام تيراندازي خود را سپر فرزند كوچكش كرده بود. منزل او در كوچه‌ي سينا واقع در خيابان خوش شمالي قرار داشت كه چند متر با خيابان آزادي فاصله دارد. در ورودي اين كوچه نيز ساختماني متعلق به نيروي انتظامي قرار دارد. (تصوير1و2) گفته مي‌شود كه در روز خونين سي‌ام خرداد از اين ساختمان وابسته به نيروي انتظامي براي سازماندهي تك‌تيراندازها و سركوب‌گران بسيج استفاده شده و مركزي براي تجمع و هدايت آنها بوده است. آيا شهيد سمسارپور از همين ساختمان مورد هدف قرار گرفته است؟

فاطمه كه به همراه پسرش به شدت زخمي شده بود، توسط مردم به بيمارستان انتقال يافت اما پزشكان تنها موفق شدند فرزند او كاوه را نجات دهند و فاطمه به شهادت رسيد. پيكر فاطمه (فرزند محمد اسماعيل) با پيگيريهاي بسيار به خانواده او تحويل شد اما اجازه‌ي برگزاري مراسم در تهران داده نشد و خانواده به ناچار در يكي از شهرستانهاي شمالي مراسمي كوچك برگزار كرده و او را به خاك سپردند. گفته مي‌‌شود چندي بعد از طرف نهادهاي امنيتي گروهي به خانه‌ي اين شهيد مراجعه كرده و توصيه مي‌كنند كه عليه كانديداهاي معترض انتخابات شكايت كنند، اما خانواده‌ي او حاضر به اين كار نشده‌اند. اين رويه در مورد اكثر خانواده شهدا صورت گرفته است و در حالي كه اجازه هيچ گونه خبررساني و اعتراض و برگزاري مراسم از داغ‌ديدگان سلب شده؛ آنها را تحت فشار قرار داده‌اند كه از موسوي و كروبي شكايت كنند.

متاسفانه بدليل فضاي امنيتي حاكم امكان ارتباط با خانواده اين شهيد ممكن نبود و هيچ‌گونه تصويري از او و فرزندش نيز بدست نيامد.موج سبزآزادي بار ديگر از هم‌وطنان درخواست مي‌كند هرگونه خبري از آسيب‌ديدگان و شهداي اين حوادث دارند براي ما ارسال كنند تا حداقل نام شهدا و آسيب‌ديدگان ثبت شود.

۱۳آبان ملت جواب هتک حرمت شیخ اصلاحات را خواهد داد!


لبخند شیخ بر حقارت فارس نیوز:
۱۳آبان ملت جواب هتک حرمت شیخ اصلاحات را خواهد داد!

ادامه راه سبز«ارس»: فارس نیوز که از مدتها قبل عقده افشاگری‌های شیخ باغیرت اصلاحات را داشت، در حرکتی مذبوحانه و به تقلید از اعتراض دانشجویان به وزیر سابق رییس دولت کودتا، یک نفر را برای پرتاب کفش به صورت مهدی کروبی و هم زمان یک خبرنگار را برای تصویربرداری از این حرکت مضحک روانه نمایشگاه کرد.


مهدی کروبی که بدون اطلاع قبلی در نمایشگاه مطبوعات حاضر شده بود، بشدت مورد استقبال جمعیت انبوه مردم قرار گرفت. استقبالی که هنوز ساعتی نگذشته، فیلم های آن در اینترنت پخش شد و به همه نشان داد که شیخ شجاع چقدر در میان مردم کشورش محبوب است. عمال دروغ پرداز فارس نیوز که طاقت این همه محبوبیت کروبی را نداشتند، در تقلیدی به واقع کاریکاتوری از حرکت هفته گذشته دانشجویان در برابر صفار هرندی، کفشی به وی پرتاب و صورت وی را زخمی کردند.

اگر دانشجویان در برابر صفار هرندی کفش به وی پرتاب کردند، در پاسخ به دروغ پردازی های وی در مورد شهدای جنبش سبز و اعتراض به مصادره نمودن آنها به نفع کودتاگران بود. و اگر شما کفش پرتاب کردید از خشم شما نسبت به استقبال انبوه مردم از مرد آزاده اصلاحات، افشاگر شکنجه ها و تجاوزات بود.

البته حرجی نیست! تا دیروز شما دوستان به بهانه ای و به امر "مقتدا"ی خود "کفن پوش" به خیابان می آمدید و عقده ها را خالی می کردید. روزی سر داستان آمریکا، روزی سر یک روزنامه، و هر روز داستانی نو. اما مدتهاست بساط کفن پوشی جمع شده است. امروز با اسراییل و آمریکا و دیگران مذاکره می شود، امتیاز ها داده می شود و ذلیلانه عقب نشینی می شود، اما کسی کفنی نمی پوشد. چون امروز بقای "مقتدا"یتان به اینهاست. لاجرم به گونه ای دیگر باید عقده گشایی کنید و البته پرتاب لنگه کفش هم یک راه است.

جا دارد کمی با خود فکر کنید که چه خبر است که کاندیدای به زعم شما "چهارم" و با کمتر از یک میلیون رای (!) این چنین هر جا که می رود مورد استقبال انبوه و پرشور قرار می گیرد، اما منتخب 25 میلیونی شما، از پاستور تا بهارستان با هلیکوپتر می رود، در مشهد کمترین استقبالی از وی صورت نمیگیرد، مردم شیراز پشت درهای بسته حافظیه علیه وی شعار میدهند و پس از 4 ماه از انتخاب (بخوانید انتصاب) هنوز جرات ندارد به هیچ استانی سفر کند. به همه این موارد اضافه کنید، دسته گلهای اخیر آقایان در عرصه سیاست خارجی، افتضاح سازمان ملل و نیویرک، مذاکرات ذلت بار با آمریکا و اسراییل، و قطار هسته ای ایران که تغییر جهت داده و بدون ترمز، به عقب بر میگردد.

ما ملت سبز، بی احترامی به مهدی کروبی را بی احترامی به همه جنبش سبز می دانیم. کروبی برای جنبش سبز نماد و نشانه حمایت از مظلومین است. مظلومینی که در زندانها شکنجه شده اند، انفرادی کشیده اند، مورد تجاوز و آزار و اذیت قرار گرفته اند. کروبی نماد حمایت از حقوق اقلیت هاست. نماد حمایت از حقوق قومیت هاست. می دانیم درد شما هم همین است. نمی توانید او را تحمل کنید، چون همه ایران او را دوست دارند.

وعده ملت و کودتاچیان : ۱۳ آبان

ساکت نخواهیم نشست چون او هیچگاه ساکت ننشست. جواب تک کفش شما، میلیون ها کفش است. ۱۳ آبان ماه خیابانها زیر پای میلیون ها کفش خواهد لرزید. تا آن موقع، تلاشتان را ادامه دهید. کفش بپرانید. ناسزایتان را بگویید. تهدید کنید. انکار کنید. به مراسم مذهبی و غیر مدهبی حمله کنید. بگیرید، ببندید، زندان کنید.ما صبر می‌کنیم. ۱۳ آبان ماه ما را خواهید دید. تا بدانید تک لنگه کفشتان را چگونه پاسخ خواهیم داد. پاسخ بی حرمتی شما به آزادمردان این سرزمین، آن روز است.


وحشت از گردهمایی سبزها، دعای کمیل هم ممنوع!

دعای کمیل هم ممنوع

برای ارزیابی میزان قدرت یا ضعف جمهوری اسلامی لازم نیست به بررسی نتایج مذاکرات حکومت با غرب بر سر انرژی هسته ای و غنی سازی اورانيوم بنشینیم و ببینیم آیا خبری از شعارهای دهن پرکن سابق در برابر پنج به علاوه ی یک هست یا نه. هر چند که می توان کمابیش فهمید آنان که دولت اصلاحات را به خیانت و سازش متهم می کردند الان خود پشت پرده به نهایی کردن چه توافقاتی مشغولند.

همچنین برای ارزیابی میزان قدرت یا ضعف جمهوری اسلامی لازم نیست بررسی کنیم و ببینیم پاسخ تروریستهای وابسته به سرویسهای امنیتی بیگانه که حادثه ی خونبار بلوچستان را در هفته ی گذشته ایجاد کرده اند چه بوده است و آیا دست قدرتمند جمهوری اسلامی توانایی فشردن حلقوم تروریسم کور را داشته یا نه.

در واقع برای ارزیابی قدرت و شجاعت سران جمهوری اسلامی کافی است ببیینیم نیروهای نظامی امنیتی انتظامی در داخل کشور به جان چه کسانی افتاده اند و مشت آهنین خود را به چه کسانی نشان می دهند و خلاصه از چه کسانی وحشت دارند. در جریان حوادث پس از انتخابات اخیر همگان دیدند که اسلحه ی سرد و گرم شبه نظامیان عده ای مردم بی گناه و بی سلاح را نشانه رفت تا حاضران عبرت بگیرند و غایبان هم جرئت حضور در صحنه را نیابند.

در جریان این حوادث حكومت قدرتمند جمهوری اسلامی که مدعی است استکبار جهانی را به زانو در آورده حتی از تشییع جنازه و مجلس ختم قربانیان خشونت و سرکوب دولتی وحشت داشت و مردان پرقدرت و پرانگیزه ی وفادار به نظام و آماده ی جان فشانی برای مقام ولایت فقیه تنها می توانستند برای بازداشت شدگان دست و چشم بسته قدرت نمایی کنند و در شکنجه گاه کهریزک جان و جرات را از ایشان بگیرند.

در ماههای اخیر نیروهای امنیتی رژیم که خود را از بهترين سرویسهای امنیتی جهان می دانند بارها و بارها شبانه به منزل روزنامه نگاران و فعالان سیاسی هجوم برده و در دل تاریکی شب آنها را بازداشت کرده اند تا همگان ابهت و قدرت و اقتدار و اعتبار نظام را با تمام وجود درک کنند

امروز بازداشتگاههای نظام مقتدر پر است از سياسيون و دانشجويان و روزنامه نگاراني که طی سالهای گذشته تقریبا هیچ رسانه ای برای بیان دیدگاهها و نظرات خود نداشتند و جز اندیشه اصلاح در سر و اراده تغییر در دل هیچ سلاح دیگری که موقعیت آقای نظام را تهدید کندنيرويي دیگر پشتوانه حیات سیاسی آنان نبود.

جمع کثیری که ماههای گذشته سلولهای انفرادی یا بازداشتگاههای مخوفی همچون کهریزک را تجربه کرده اند واقعا چه خطری برای امنیت و اقتدار رژیم پرقدرتی چون جمهوری اسلامی داشتند که ابرقدرتها را به خضوع و خشوع در برابر خود وادار ساخته است؟ جز آنکه فرض کنیم آقای نظام آنقدر به مشروعیت و اعتبار و محبوبیت و اقتدار خود بی اعتماد است که به هر شخص و جریانی به عنوان رقیب بالفعل یا جایگزین بالقوه سوء ظن دارد. يعني همان بیماری شایع و رایج در میان شیفتگان قدرت مطلقه.

اما این تمام ماجرا نیست و نخواهد بود. از نظر ذهن توطئه انگار آقاي نظام اگر در غیاب نیروهای فعال سیاسی و محصور بودن آنان در چهار دیواری سلولهای تنگ و تاریک انفرادی هنوز جنبش اعتراضی با شور و نشاط به حیات خود ادامه می دهد و پس از روز قدس به سیزدهم آبان و شانزدهم آذر و بیست و دوم بهمن چشم دوخته و خود را برای مراسم عزاداری تاسوعا و عاشورا آماده می کند، باید کانون فتنه و مرکز توطئه برای براندازی نرم را در جایی دیگر و در میان کسانی دیگر جستجو کرد. در خانه و در میان خانواده ها. پس بیهوده نیست که پس از فعالان سیاسی دور دستگیری ها به فرزندان و همسران ایشان رسید و آنها نیز اوین و سلولها ی انفرادی را تجربه کردند تا رافت اسلامی به قرائت نظام مقتدر شامل حال آنها هم شود. اما مساله به همینجا ختم نشد و هجوم وحشیانه ماموران به مراسم دعای کمیل در منزل شهاب طباطبایی حکایت فرا رسیدن فصل تازه ای از برخوردها را روایت کرد.

ظاهرا برگزاری مراسم دعای کمیل هم به فهرست ابزارهای براندازی نرم پیوسته است و باید بساط آن جز در محافل حکومت ساخته بر چیده شود. مثل نماز جمعه و راهپیمایی روز قدس که باید خالی از اغیار باشد و مثل راهپیمایی سیزدهم آبان که در آن فقط هواداران استبداد داخلی حق دارند علیه استکبار خارجی شعار بدهند.

حادثه هجوم به مراسم دعای کمیل پنجشنبه شب گذشته که در آن زنان و فرزندان زندانیان سیاسی به تنها راه باقی مانده یعنی نیایش با خدای خود متوسل شده بودند حکایت از آشفتگی ذهنی و روانی سران حکومتی دارد که علت و سبب بحران را در همه جا جستجو می کنند جز در عملکرد ناصواب و پر اشتباه خود. اما آنها ظاهرا غافلند از اینکه راهی که مردم در آن پا نهاده اند برگشت ناپذیر است و حتی اگر همه مردان و زنان بالغ جنبش سبز نیز سلولها و راهروها و تمام محوطه زندان اوین را پر کنند کودکان خردسال سرود سرنگونی استبداد را در راه مدرسه تا خانه با هم ترنم خواهند کرد.

بعد از محسن و مهدی میردامادی اینک نوبت به محمد و علی هم رسیده و مجموعه رنجهای خانوادگی – سیاسی زهرا مجردی در حال تکمیل شدن است اما همه خانواده های بازداشت شدگان اخیر می دانند که زهرا مجردی حالا هم مثل هميشه پیش از هر چیز به کاهش آلام و رنج های آنان می پردازد و در نهایت اگر وقتی برایش باقی ماند اندوه زندانیان خود را در دل می پروراند . مشکل جمهوری اسلامی اما با دستگیری یک خانواده میردامادی و یک زهرا مجردی حل نخواهد شد . با جنبش بالنده سبز، اینک ایران پر است از خانواده های میر دامادی و زهراهای مجردی که رژیم از همه آنها می ترسد و در برابرهمه آنها احساس ضعف و ترس می کند.

مژگان مدرس علوم

گزارش ویدیویی حملهء از پیش برنامه‌ریزی شده به مهدی کروبی


گزارش ویدیویی: حملهء از پیش برنامه‌ریزی شده به مهدی کروبی


مهدی کروبی در مورد بازدید خود از نمایشگاه مطبوعات و حوادث رخداده می‌گوید: "روز جمعه به نمایشگاه مطبوعات رفتم. در بدو ورود، گروه‌های زیادی از مردم با برخورد محبت‌آمیز خود مـرا مورد استقبال قرار دادند. جمعیتی كه تعداد آنها از ده نفر تجاوز نمیكرد شروع به دادن شعار مرگ بر منافق كردند كه پس از اصرار آنها بر تـكـرار ایـن شعار، جمعیـت كثیـری كـه مـرا همـراهـی مـیكـردنـد در مقابل، شعارهایی از جمله <مـرگ بـر دیـكـتـاتـور> سـر دادند، به هر حال ‌با افزایش شعارها، برای جلوگیری از تشنج و درگیری در نمایشگاه كه میتوانست موجـب سـوء اسـتـفاده و خشونت عده‌ای علیه مردم شود، صلاح را بر ترك نمایشگاه دیدم كه متولیان امر وقتی از نیت من مطلع شدند مسیر خاصی را برای بیرون رفتن من در نظر گرفتند كه امكان همراهی مردم وجود نداشت. پس از چند دقیقه و در حالی كه اطراف من خالی شده بود تعدادی از افراد كه حضور آنها كاملا برنامه‌ریزی شده بود و مطابق معمـول بـرای اقـدامات خود هیچگونه نگرانی ندارند به صورت ناگهانی در اطراف من قرار گرفتند و همان شعارها و اقداماتی را آغــاز كــردنــد كــه رویــه هـمـیـشـگــی آنهاست. تعدادی از آنها هم شروع به پرتاب اشیای مختلف از جمله بروشورهای نمـایشگـاه كـردند."


دانلود "اینجا"


دانلود "اینجا"


دانلود "اینجا"

۱۳ آبان، گویی بر این ماجرا پایانی نیست

۱۳ آبان، گویی بر این ماجرا پایانی نیست

"نمی‌دانم چرا هر چه به 13 آبان نزدیک تر می‌شویم، خود به خود سوژه برای پرداختن به این روز، پدیدآورندگان آن و روزگار آن روز و امروزشان، بهانه‌های بیشتری می‌یابد؟"


فریده ماشینی را همین چند روز پیش به طور تصادفی در منزل استاد منیره گرجی دیدم. وقتی رسیدیم داشت می رفت ولی علت حضور ما که هر از چندی خدمت استاد می رسیم تا در این دوران دشوار برایمان از آیات قرآن بگوید، به تردیدش انداخت. فریده دلش نیامد برود، نشست و وارد بحث شد.

در بحثی که پیرامون«قلب»، «فواد» و«صدر» پیش آمد، این سوال مطرح شد که آیا قلب سبب درک حقیقت و یا کتمان آنست و یا مغز؟ فریده عقیده داشت از آنجا که در بدن انسان این فقط مغز است که قدرت درک و فهم مسایل دارد، به کار بردن بحث قلب تنها برای نشان دادن تفاوت ماهیتی روح از مغز است، وگرنه مفاهیم تا به مغز وارد نشوند برای انسان قابل درک نیستند.

اگر چه این بحث به نتیجه قطعی نرسید ولی حضور فریده ماشینی با مطالعه همیشگی و آشنایی اش با آیات قرآن، بر پرباری جلسه ما افزود.

دیشب در اخبار دیدم که فریده ماشینی در میان دستگیرشدگان مراسم دعای کمیل است. در میان این اسامی نام الهه مجردی نیز به چشمم خورد. فریده و الهه هر دو از فعالین دانشجویان مسلمان پیرو خط امام بودند.

نمی دانم چرا هر چه به 13 آبان نزدیک تر می شویم، خود به خود سوژه برای پرداختن به این روز، پدیدآورندگان آن و روزگار آن روز و امروزشان، بهانه های بیشتری می یابد؟

معصومه ابتکار

سيزدهم آبان: بيست و پنج خردادی ديگر

سيزدهم آبان: بيست و پنج خردادی ديگر

«وَ أَلَّوِ استَقَامُوا عَلى الطرِيقَةِ لاَسقَيْنَاهُم مَّاءً غَدَقاً»
(سوره مبارکه جن،16)
"و اگر آنها (جن و انس ) بر طريقه (ايمان ) استقامت ورزند ما آنها را با آب فراوان سيراب مىکنيم."


۱- پس از گذشت حدود پنج ماه از کودتای ۲۳ خردادماه، کشور هنوز درتب و تاب و التهاب ناشی از انتخابات تقلبی و جنایت‌های پس از آن قرار دارد. هنوز تیتر اول تقریباً تمام مطبوعات و مهمترین مساله عاجل کشور مربوط به کودتا و حواشی آن است. تقریباً تمام مسائل اقتصادی، اجتماعی، هنری، آموزشی و غیره در این مدت تحت‌الشعاع و در سیطره این امر بوده است.

رهبر جمهوری اسلامی در تقریباً تمام سخنرانیهای پس از کودتا به نحوی به این مساله اشاره کرده و در تعداد کثیری از سخنرانیهای او، این مسائل موضوع اصلی را به خود اختصاص داده است. هیچ جمعی از نخبگان در این مدت در جایی جمع نشده‌اند که در آن تعرضی به این مسائل نشده باشد. مهمتر از همه، اصلیترین موضوع در صحبت‌های روزمره بین مردم نیز به کودتا اختصاص دارد. از همین جا میتوان دریافت که مردم کودتا را به هیچ وجه نپذیرفته‌اند.

۲- تمام کسانی که در سالهای گذشته از نزدیک شاهد برخوردهای نیروهای نظامی و انتظامی با مردم در تجمع‌های مختلف بوده‌اند، گواهی خواهند داد که هیچگاه شدت و دامنه برخوردها مانند وقایع امسال یکپارچه و شدیداً خشن نبوده است. در تمام عملیات‌های مربوط به سرکوب اعتراضات ۱۸ تیرماه ۷۸، حتی یک نفر نیز کشته نشد. (غیر از یک نفر در کوی دانشگاه که مربوط به حمله لباس‌شخصیها بوده است).

خشونت‌های گاه و بیگاهی که از حد معمول نیز میگذشت بیشتر ناشی از نوعی بیانظباطی و تخطی از دستورات و یا خودسری بوده و نه یک تصمیم سازمانی دیکته شده از بالا که به طور منسجم و یکپارچه اعمال شده باشد. همانطور که به نظر من تا روز جمعه بیست و نهم خرداد امسال نیز هیچگاه خشونتی با ویژگیهای الف. شدت بسیار زیاد برخوردها با باز گذاشتن دست نیروها برای تیراندازی و قتل؛ ب. هماهنگی و یکپارچگی در اعمال خشونت، وجود نداشته است.

وقایع روز دوشنبه ۲۵ خرداد در ضلع شمال شرق میدان آزادی نیز قطعاً محصول بیتدبیری نیروهای بسیج در برخورد با مردم بوده است و نه یک تصمیم سازمانی از پیش هماهنگ شده. دوستانی که در روز راه‌پیمایی حضور داشته‌اند و نحوه آرایش نیروها را در مسیر دیده‌اند تایید خواهند کرد که در این روز قرار بر برخوردهای خشن نبوده است و البته این بیتدبیری به معنای سلب مسئولیت از سپاه نیست که مسبب این واقعه بوده است.

اما از روز جمعه و با خطبه‌های رهبری در نماز جمعه، رویه‌ای کاملاً متفاوت با بیست‌ سال گذشته در سرکوب مردم آغاز میشود. رهبری برخلاف تمام انتظارات و حتی در رفتاری متعارض با رفتار سالهای گذشته خود، به صراحت - علیرغم بازبودن راه قانونی برای بازگرداندن آب رفته به جوی (شورای نگهبان هنوز سلامت انتخابات را رسماً تایید نکرده است)- بر نتایج انتخابات صحه میگذارد، از یک نامزد و طرف دعوی با ذکر نام دفاع و طرفداری میکند و معترضان را با لحنی بیسابقه و برخلاف تمام رویه‌های گذشته خود، تهدید میکند که در صورت ادامه دادن به اعتراضات، خود مسئول تمام پیامدهای ناشی از آن هستند. در پایان خطبه‌ها نیز با لحنی مظلوم‌نمایانه و تظاهر به گریستن، هواداران خود را تحریک به انتقام میکند.

روز شنبه عابران و رهگذران معمولی و دیگر کسانی که برای راه‌پیمایی به خیابان آزادی آمده‌اند، شاهد حضور گسترده و مجهز ماموران و برخوردهای بسیار خشن آنان با مردم هستند. آنچه در این برخوردها بیش‌ از همه مشهود است، این است که این برخوردها دیگر مانند برخوردهای موارد مشابه گذشته، خودسرانه، پراکنده یا همراه با عدم هماهنگی نیروها نیست.

نیروهای انتظامی، نظامی و بسیج به طور بسیار یکپارچه، هماهنگ و سرتاسری، به شدیدترین نحو ممکن و بدون هیچگونه ملاحظه‌ای به ضرب و شتم مردم عادی و عابران میپردازند، شیشه خودروها را میشکنند، به سوی مردم تیراندازی میکنند و .... در روزهای دیگر همین رویه پی گرفته میشود و علاوه بر این جمع بسیار زیادی نیز دستگیر و روانه بازداشت‌گاه‌ها میشوند که خود مصیبتی دیگر است. «عملیات بزرگ، همه‌جانبه و رعدآسا» سناریویی است که کودتا روز شنبه در پی اجرای آن است.

۳- انتظار کودتاچیان در روز جمعه این است که با خطبه‌های صریح رهبری و تهدیدات خشن او، فردا سران سبز، مانند بسیاری از موارد گذشته برای رعایت به اصطلاح مصالح نظام عقب‌نشینی خواهند کرد. طبعاً مردم نیز با مشاهده سرکوب‌های خشن و کشته‌های احتمالی و وادادن رهبرانشان خود به خود انگیزه‌ای برای مبارزه نخواهند داشت و بعد از یک دوره نهایتاً یک تا دو هفته‌ای اوضاع به حالت عادی بازخواهد گشت.

شنبه ۳۰ خرداد «عملیات بزرگ» آغاز میشود. تعمد در خشونت وحشیانه، ضرب و جرح و حتی کشتار کاملاً محسوس است. اعتراضی که میتوان آن را به نحو پلیسی-فنی و با کمترین هزینه‌ای کنترل و سرکوب کرد، بیش از سی کشته و صدها زخمی به جا میگذارد (آمار اعلام شده کودتا). صدا و سیما عجولانه و برخلاف تمام رویه‌های گذشته به سرعت خبر از کشته شدن سی نفر از هموطنانمان میدهد تا سناریوی کودتا در رعب مردم تکمیل شود.

۴- سناریوی کودتا اما در هیچ یک از دو شاخه آن محقق نمیشود. از طرفی، علیرغم لحن بسیار صریح رهبری در ممنوعیت اعتراض، میرحسین موسوی همچنان خواستار احقاق حقوق ضایع شده مردم است. او مصالحه نمیکند و هیچ مصلحتی را بالاتر از حقوق مردم نمیداند: «نظام یعنی مردم». از طرف دیگر، مردم با مشاهده رفتار سبوعانه کودتا به ادامه مبارزه مصمم شده‌اند. بسیاری از دانشجویانی که سالها در پی اخذ پذیرش از دانشگاه‌های خارجی بوده‌اند اکنون دیگر انگیزه‌ای برای خروج از کشور ندارند: «بگذارید اول اینها را بیرون بیندازیم بعد میرویم».

در مردم انگیزه‌ مبارزه نه تنها سست نمیشود که تقویت نیز میشود به نحوی که تا ماه‌ها بعد همچنان موج اعتراضات مردمی ادامه دارد. از سوی دیگر رفتارهای وحشیانه با مردم و کشتار و شکنجه زندانیان، موجب اعتراض جمعی از اصولگرایان شده و شکافی عمیق در میان حلقه‌های اصولگرا پدید میآورد. علما و اوتاد و سابقون انقلاب نیز همگی از معترضین‌اند. با گسترش شکاف در میان خودیها انسجام اصحاب کودتا از هم گسیخته و حتی امور جاری کشور دچار بحران میشود.

۵- همه میدانند که ادامه این وضعیت در درازمدت، کشور را در همه زمینه‌ها دچار بحران‌های بسیار پردامنه و همه‌جانبه خواهد ساخت. انتظار کودتاچیان این بود که عملیات رعد‌آسای شنبه خونین تهران، به اعتراضات پایان دهد اما نه تنها چنین نشد که برعکس شکافی عمیق در میان محافظه‌کاران نزدیک به رهبری پدید آمد و نارضایتی تا عمق دخمه‌های محافل تصمیم‌گیران نظامی رسوخ کرد. علاوه بر سیاسیون، بسیاری از فرماندهان نظامی رده‌بالا نیز به جمع ناراضیان از این وضعیت پیوستند.

۶- حدود پنجاه روز از کودتا میگذرد. به مدد حکومت نظامی، کشور ظاهراً آرام شده است. کودتا تلاش میکند به طور مکرر این مفهوم را القا کند که همه چیز تمام شده و کشور در صلح و صفاست. اما هرکس که فقط یکبار شاهد گفتگوهای مردم در تاکسی و اتوبوس و مترو باشد، اوضاع را بسیار خطرناک و آتش زیر خاکستر خواهد دانست. همین هم هست: به محض اعلام انتصاب مشایی به معاونت اول رییس جمهور، دوباره بحران رو میآید.

اما ویژگی اعتراضات به انتصاب مشایی این است که عمدتاً از سوی اصولگرایان دنبال میشود و حاکی از این است که رفتار کودتا به هیچ وجه در میان اصولگرایان نیز مقبول نیفتاده و آنها در صدد انتقام‌جویی از احمدینژاد هستند. این اتفاق بیش‌از همه نشان میدهد کشور در آستانه انفجار است و هر رویدادِ کاملاً نامربوطی میتواند سونامیهای بسیار ویرانگری ایجاد کند.

متعاقب همین ماجرا، چند روز قبل از پایان دولت نهم و پس از اعتراضات برخی اعضای هیئت دولت به برخورد غیرمطیعانه رئیس دولت کودتا با فرمان رهبری مبنی بر عزل مشایی، چهار وزیر در شرف برکناری قرار میگیرند ولی به دلیل ملاحظه از رسمیت افتادن دولت، حتی نامه عزل وزیر ارشاد پس گرفته میشود و از میان چهار وزیر معترض تنها وزیر اطلاعات برکنار میشود.

عده‌ای دلیل نارضایتی رئیس دولت از اژه‌ای را این میدانند که دو معاون وزیر اطلاعات در گزارش‌های مستقل به رهبری ساختار هرمی اعتراضات را رد کرده‌اند و این بدین معناست که اعتراض کاملاً اجتماعی و از پایین است و به تعبیر دیگر اتهام انقلاب مخملین نادرست است. احمدینژاد سپس خود مسئولیت وزارتخانه را بعهده گرفته و معاونین وزارتخانه را عزل کرده و تعداد بسیاری از نیروهای با سابقه و قدیمی وزارتخانه را بازنشسته میکند که مجدداً موجب اعتراض نمایندگان همسوی دولت در مجلس میشود.

۷- روز قدس بعد از یک دوره نسبتاً آرامِ دیگر، نقطه عطف دیگری در اعتراضات به کودتا است. حضور سراسری و باشکوه مردم در این روز همه امیدها به پذیرش کودتا را به باد میدهد. از سوی دیگر و در سطح بین‌الملل به نظر میرسد درباره فشار به دولت کودتا اجماع جهانی شکل گرفته است. در روزهای پس از راهپیمایی سبز روز قدس و بلافاصله پس از اعلام اوباما به انصراف از طرح سپر دفاع موشکی در اروپای شرقی(که همواره یکی از موارد اصلی اختلاف بین امریکا و روسیه بوده است)،

مدودف رئیس جمهور روسیه برای نخستین بار به صراحت از همراهی کشور متبوعش با تحریم ایران سر میدهد. این معامله دو کشور بزرگ بخصوص در آستانه دور دوم مذاکرات ایران و گروه شش، از سوی کارشناسان حاوی پیامی بسیار جدی به ایران تلقی میشود. پس از مذاکرات سپتامبر، اگرچه طرف ایرانی مانند همیشه ادعای پیروزی میکند، اما واکنش‌های بسیار مثبت امریکاییها نشان از معامله بزرگی در پشت پرده دارد: غنیسازی خارج از ایران. آنچه دلسوزان از مدتها پیش نسبت به آن هشدار میدادند روی داده است.

دولت کودتا که در داخل بسیار شکننده است، حاضر است هرگونه امتیازی را واگذار کند تا مانع از فشارهای بین‌المللی و نهایتاً شکست کامل کودتا شود. در فاصله این چند هفته یک نفر از کارکنان انرژی اتمی به بهانه سفر زیارتی به عربستان سفر میکند ولی در آنجا خبر از فعالیت‌های مخفیانه و زیرزمینی غنیسازی در منطقه ییلاقی فردو قم خبر میدهد. بلافاصله پس از افشای این سایت زیرزمینی سری، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران در نامه‌ای به آژانس این اخبار را تایید میکند و دوباره آشکار میشود ایرانیان در تعاملات خود با آژانس مخفیکاری کرده‌اند. این امر مجدداً ایران را در انفعال قرار میدهد.

چند هفته بعد در مذاکراتی دیگر اما کودتا در یک عقب‌نشینی بسیار آشکار، تعهد میدهد حتی تمام ذخیره اورانیوم سایت زیرزمینی نطنز را که یکی از موجبات اصلی نگرانی اسرائیل است، به اسم غنیسازی به خارج از ایران بفرستد. علیرغم اعلام طرف ایرانی مبنی بر خروج فرانسویها از این قرارداد، آشکار میشود که در واقع این اورانیوم‌ها پس از انتقال به روسیه، برای فرآوری نهایی تحویل فرانسه خواهد شد. اما طرف فرانسوی تلویحاً از احتمال شراکت با اسرائیل در غنیسازی این محموله خبر میدهد و آشکار میشود دولت کودتا در واقع اورانیوم‌ نطنز را دو دستی تقدیم اسرائیل کرده است.

۸- اکنون کودتا درصورت تمایل به حل بحران، در مورد برخورد با مردم، بر سر یک دیلمای مرگبار قرار گرفته است. یک سر این دوشاخ بن‌بست، استراتژی فضای نیمه‌باز-نیمه‌خشن است: جلسات نمایشی محاکمه برخی مجرمان نیروی انتظامی(اساساً سپاه در حاشیه‌ا‌ی کاملاً امن است و هیچگاه سخنی از آن به میان نمیآید)، قول‌های آزادی برخی اسیران و تلاش برای برخوردهای ملایم‌تر نیروی انتظامی با مردم مثلاً در روز قدس و تغییر ملایم در برنامه‌های صدا و سیما، نمونه‌هایی از پیامدهای چنین استراتژیای هستند. در این استراتژی هدف اصلی، بازگرداندن کشور به وضعیت پیش از بحران و جلوگیری از فروپاشی است. سر دیگر این دوشاخ، تداوم خشونت‌ها، دستگیریها، فضای رعب و وحشت و سرکوب است.

انتخاب هرکدام از این استراتژیها برای کودتا پیامدهای سهمگینی دارد. در صورت اجرای استراتژی نخست، یعنی باز شدن فضا، مخالفان به دامنه اعتراضات خود خواهند افزود و به تدریج موج احیاشده مخالفت‌ها به مدد فضای باز ایجاد شده، دولت کودتا را به مرز شکست خواهد رساند. این اشتباهی است که استراتژیست‌های شاه در سال 57 مرتکب شدند و در عرض هشت ماه انفجار خشم مردم استبداد شاهنشاهی را ساقط کرد. دولت کودتا و استراتژیست‌های آن قطعاً این راه را انتخاب نخواهند کرد.

اما استراتژی تداوم خشونت و سرکوب نیز با پیامدهای وحشتناکی برای کودتا همراه است: نخست، هیچ بهانه‌ای برای برخورد خشن با معترضان در شرایط فعلی وجود ندارد، سران اصلاح‌طلبان دستگیر شده و در زندا‌ن‌اند، روزنامه‌ها تعطیل شده و خطر به اصطلاح انقلاب مخملی از سر نظام گذشته است. دوم، طیف وسیعی از نیروهای اصولگرا به شدت مخالف با چنین برخوردهایی هستند و درصورت اعمال خشونت، انشقاق در میان «خودیها» عمیق‌تر خواهد شد که در وضعیت فعلی به انزوای بیشتر جمع قلیل حامی کودتا منجر خواهد شد.

سوم، فشارهای بین‌المللی شدت خواهد یافت و موضع ایران را در مذاکرات بعدی به شدت منفعل خواهد ساخت. چهارم، دامن زدن به خشونت، به جای آرام کردن اوضاع، به اعتراضات دامن خواهد زد و این بخصوص با توجه به باز بودن دانشگاه‌ها بسیار خطرناک خواهد بود.

بنابراین کودتا هیچ‌یک از این دو استراتژی را انتخاب نخواهد کرد. استراتژی آنها اساساً عدم رغبت به حل کامل بحران است. آنها ترجیح میدهند وضعیت نیمه بحرانی ادامه یابد: گاه خبر از احقاق حق مردم میدهند و گاه جلسات اعترافات آنچنانی پخش میکنند؛ این استراتژی در کوتاه مدت میتواند مفید باشد: بقا در شرایط مصنوعی.

۹- اما شرایطی مانند روز قدس یا سیزده آبان بازگشت به دیلم مرگبار را ناگزیر خواهد ساخت. و این البته به شرطی است که حضور مردم گسترده و معنادار باشد. چنین حضوری تمام تلاشها برای تثبیت دولت کودتا را قرین شکست خواهد کرد و این پیام را برای سران آنان خواهد داشت که هیچ راهی جز احقاق حقوق مردم وجود ندارد و گذشت زمان مردم را از تداوم اعتراضات خود بازنخواهد داشت.

اکنون همه کسانی که میخواهند کودتا در کمترین زمان خود به شکست بینجامد باید با تمام قوا در پی بسیج همه افراد برای حضور در سیزدهم آبان باشند. اکنون زمان اندکی تا سیزدهم آبان باقی است. در این روزهای باقی مانده باید همه به فکر بسیج سراسری برای روز سیزدهم باشیم:

تکرار یک ۲۵ خرداد دیگر، میتواند کودتا را تا مرزهای شکست به عقب بکشاند و این مستلزم تلاش همه ماست برای تبلیغ حضور مردم و اقناعشان به اینکه اگر فعالانه اعتراض نکنید، آنها شما را رها نخواهند کرد. ترس از دیکتاتورها بزرگترین پیروزی برای آنهاست. و سرانجام باید به خاطر داشت که اگر همه بیایند،‌ هیچ کس آسیب نخواهد دید، در غیر اینصورت همه (چه آنها که آمده‌اند و چه آنان که نیامده‌اند) در معرض تهدید و آسیب کودتا هستند. حضور، یک انتخاب نیست؛ اجتناب‌ناپذیر است.

سيد حسام‌الدين صادقی

جبهه مشارکت: این اقدامات بیش از آنکه نشانۀ اقتدار باشد علامت شکست عاملان کودتاست

بیانیه جبهه مشارکت ایران اسلامی در محکومیت حمله به مراسم دعای کمیل و بازداشت شرکت‌کنندگان:
این اقدامات بیش از آنکه نشانۀ اقتدار باشد علامت شکست عاملان کودتاست.

حادثه عجیب و باور نکردنی حمله مأموران به مراسم دعای کمیل که برای ابراز همدردی با خانوادۀ اسیر سرافراز سید شهاب الدین طباطبائی، عضو شورای مرکزی جبهۀ مشارکت ایران اسلامی، برگزار می شد، فاجعه‌ای است که در تاریخ ایران و شاید جهان بی سابقه باشد.

از حاکمانی که ادعای دین مداری و عدالت پروری آنها گوش جهان را پر کرده است انتظار هر اقدامی می‌رفت جز آنکه به مراسمی عبادی و عرفانی، این گونه، حمله برند. اگر ندادن مجوز برای برگزاری مراسم ختم شهدای جنبش سبز را بتوانند به هر دلیلی توجیه کنند، معلوم نیست عاملان این فاجعه چگونه خواهند توانست لکه ننگ حملۀ مأموران مسلح و دارای نقاب و ماسک را به این مراسم محدود و خانوادگی از دامن خود بزدایند. اگر مسئولان قوه قضائیه دستور این حمله را صادر کرده باشند دیگر نمی توتن هیچ امیدی به این دستگاه و مسئولان آن برای دادخواهی داشت و ملت، باید به فکر چاره ای دیگر باشند و اگر این تهاجم نابخردانه بدون آگاهی و مجوز مسئولان دادستانی صورت گرفته باشد، علاوه بر آنکه نشان دهندۀ ضعف حکومت و ملوک الطوایفی بودن آن است، مستلزم اقدام سریع مسئولین قضایی در مورد رفع آثار و تبعات این اقدام ناشایست است.

آزادی سریع همۀ دستگیر شدگان و تحت تعقیث قرار دادن عاملان این اقدام شگفت انگیز می تواند مانع از پاره شدن آخرین رشته های اعتماد بین حکومت و مردم باشد.

جبهۀ مشارکت ایران اسلامی اطمینان می دهد که "راه سبز امید" پر رهرو است و با دستگیری چند ده تن از عزیزان ما هیچ خللی به آن وارد نخواهد شد و این اقدامات بیش از آنکه نشانۀ اقتدار باشد علامت شکست عاملان کودتاست.

جبهه مشارکت ایران اسلامی با تشکر از همه بزرگان و دلسوزانی که تا کنون خواست های مبتنی بر شرع و قانون ملت را مورد توجه قرار داده اند از مراجع تقلید که پناه مردم هستند ونیز سایرعلمای دین و نخبگان سیاسی و علمی کشور که در این برهه از زمان مسئولیت ویژه ای دارند می خواهد به این روند که از بین برندهء اعتبار دین و نظام است واکنش نشان دهند و حداقل، عدم رضایت خود را از این گونه رفتارهای خلاف اسلام ابراز نمایند.

جبهه مشارکت ایران اسلامی
۱۳۸۸/۰۸/۰۱

حمله به کروبی از پیش برنامه‌ریزی شده بود

گزارش كروبی از حضور خود در نمايشگاه مطبوعات:
حمله به کروبی از پیش برنامه‌ریزی شده بود

"برای جلوگيری از تـشـنــج و درگـيــری در نـمــايشگـاه كـه مـی‌تـوانـسـت مـوجـب سـوء اسـتـفاده و خشونت عده‌ای عليه مردم شود، صلاح را بر ترك نمايشگاه ديدم كه متوليان امر وقتی از نيت من مطلع شدند مسير خاصی را برای بيرون رفتن من در نظر گرفتند كه امكان همراهی مردم وجود نداشت. پس از چند دقيقه و در حالی كه اطراف من خالی شده بود تعدادی از افراد كه حضور آن‌ها كاملا برنامه‌ريزی شده بود و مطابق معمول برای اقـدامات خود هيچگونه نگرانی ندارند به صورت ناگهانی در اطراف من قرار گرفتند و همان شعارها و اقداماتی را آغاز كردند كه رویه هميشگی آنهاست."



مـهـدی كروبی روز گـذشـته برای دقایقی در نمایشگاه مطبوعات حاضر شد. پـس از حـضور كروبی در نـمایـشگـاه، سایت‌های مختلف خـبری، گزارش‌های متفاوت و متناقضی از نحوه برخورد حامیان و مخـالفـان كروبی مخابره كردند. یكی از فعـالان سیـاسـی كـه بعدازظهر دیروز موضوع را از زبان مهدی كروبی شنیده بود حوادث دیروز را به نقل از مهدی كروبی به شرح زیر نقل كرد:

روز جمعه به نمایشگاه مطبوعات رفتم. در بدو ورود، گروه‌های زیادی از مردم با برخورد محبت‌آمیز خود مـرا مورد استقبال قرار دادند. سپس به محل تشریفات نمایشگاه رفتم و پس از آن برای آغاز بازدید توسط برخی افراد حاضر بـه طـرف غرفه‌ها هدایت شدم. در این مسیر عده زیادی از جمعیت، با محبت فراوان مرا همراهی میكردند كه من بارها از ایـشـان خـواهـش كردم هیچ گونه شعاری ندهند.



در این میان جمعیتی كه تعداد آنها از ده نفر تجاوز نمیكرد شروع به دادن شعار مرگ بر منافق كردند كه پس از اصرار آنها بر تـكـرار ایـن شـعـار، جمعیـت كثیـری كـه مـرا همـراهـی مـیكـردنـد در مـقـابـل، شـعارهایی از جمله <مـرگ بـر دیـكـتـاتـور> سـر دادنـد و همه شـاهد بودند تعداد كسانی كه شعارهایی علیـه من میدادند نسبت به طرفداران اینجانب، به هیچ وجه قابل توجه نبودند. ضمن آنكه هر لحظه بر جمعیت حاضر در اطـراف مــن كــه قــریــب بـه اتـفاق آنها شـعـارهـای حــمـایـتـی مـیدادند افزوده می‌شد.

نكته جـالـب تـوجـه حـركـات آرام ایـن افراد و خودداری آنها از هر گونه حركت در هنگام عـبــور از بــرابـر بـرخـی خـبـرگـزاریهـاو رســانــه‌هــای مـخــالــف اصلاحـات بـود. به هر حال ‌بــا افــزایـش شعـارهـا، برای جلوگیری از تـشـنــج و درگـیــری در نـمــایشگـاه كـه مـیتـوانـسـت مـوجـب سـوء اسـتـفاده و خشونت عده‌ای علیه مردم شود، صلاح را بر ترك نمایشگاه دیدم كه متولیان امر وقتی از نیت من مطلع شدند مسیر خاصی را برای بیرون رفتن من در نظر گرفتند كه امكان همراهی مردم وجود نداشت.

پس از چند دقیقه و در حالی كه اطراف من خالی شده بود تعدادی از افراد كه حضور آنها كاملا برنامه‌ریزی شده بود و مطابق معمـول بـرای اقـدامات خود هیچگونه نگرانی ندارند به صورت ناگهانی در اطراف من قرار گرفتند و همان شعارها و اقداماتی را آغــاز كــردنــد كــه رویــه هـمـیـشـگــی آنهاست.تعدادی از آنها هم شروع به پرتاب اشیای مختلف از جمله بروشورهای نمـایشگـاه كـردند.



فرزند كروبی هم كه همراه او در نمایشگاه حضور داشت با اشاره بـهمـجروح شدن صورت پدرش گفت:

از طبقه بالا تعدادی بروشور نمایشگاه را به صـورت دستـه‌ای بـه طـرف پـدرم پرتاب كردند كه پس از اصابت به سر كروبی، منجـر بـه افتـادن عمـامـه و مجـروحیت صورت او شد. یك فعال سیاسی كه شرح ماوقع را به نقل از كروبی را نقل كرد - و اظـهـارات او تـوسـط خـبـرنـگاران و مدیرانی كه در محل نمایشگاه حاضر بودند تایید شد - حضور طرفداران كروبی - علیرغم سرزده بودن بازدید او از نـمایشگاه- را بسیار چشمگیر دانست و به نقل از كروبی، از ابراز محبت‌های بیشائبه مـردم تـشـكـر كرد.

وی همچنین اظهار داشت: اقدامات سازمان یافته علیه كروبی كاملا بیارزش بوده است و به هیچ وجه موجب نگرانی كروبی نشده و او از حضور خود ‌در نمایشگاه ابراز رضایت كرد؛ اگر چه از اینكه رفتار غیراخلاقی عده‌ای خاص، مانع دیدار او از غرفه‌های مختلف شده اسـت اظـهار ناخرسندی نمود. از سوی دیگر علیرغم اعتراض بسیاری از حاضران در نــمــایـشـگــاه بــه رفتـار عـده‌ای خـاص، تعدادی از خبرگزاری‌های حامی دولت تنها بــه انعـكاس ماجـرا بـراساس علاقه‌مندی‌های خود پرداختند.



یك سایت بـسـیار نزدیك به دولت كه نمیتوانست شعارهای اولیه حامیان كروبی - علیرغم عدم اطلاع قبلی از حضور وی - را انكار كند در همین مورد نوشت: مهدی كروبی عصر جمعه در حالی كه با شعارهای "درود بر كروبی" عده‌ای از همراهانش به ‌نمایشگاه مطبوعات وارد شده بود، با شعار "مرگ بر منافق" عده دیگری از بـازدیـدكننـدگـان بـه بیـرون از ‌نمایشگاه هدایت شد.‌ مهدی كروبی ساعت 15 با جمعی از اطـرافیـانـش وارد نمایشگاه مطبوعات در شبستان ‌مصلی تهران شد و شعارهای "درود بر كروبی"، "كروبی زنده باد موسوی پاینده باد"، "یــا حـسـیــن میـرحسیـن" ‌از سـوی بـرخـی هوادارانش همراهی شد.‌ با این حال، وی هنوز یك‌سوم از مسیر نمایشگاه را بیشتر طی نكرده بـود كـه بـا رسـیـدن بـه بـخـش روزنـامه‌ها و ‌خبرگزاریها، با شعار "مرگ بر منافق" عده زیاد دیـگـری از بـازدیدكنندگان نمایشگاه مواجه شد.‌

در همین مورد ایسنا نیز نوشت: بازدید مهدی كروبی دبیر كل حزب اعتماد ملی از نمایشگاه مطبوعات، دقایقی موجب متشنج شدن فضای نمایشگاه شد. ‌ ‌مهدی كروبی بـه مـنـظـور بـازدیـد از نمایشگاه بین‌المللی مطبوعات و خبرگزاریها وارد نمایشگاه شد كه بعد از حضور وی، تعدادی از هواداران به سر دادن شــعــار پــرداخــتـند. ‌كروبی به دلیل ازدحام جـمـعـیـت تـنها توانست بخش كوچكی از نمایشگاه و راهروی اصلی را طی كند. ‌ ‌در این هــنــگــام تــعــدادی از مــخالفان كروبی نیز به سـردادن شعار پرداختند.



سپس كروبی به دلیل ازدحام جمعیت به قسمتی از شبستان هدایت شد تا از ازدحام مردم كاسته شود اما همچنان طرفداران و مخالفان وی با سر دادن شعار فضای مصلی را پر كرده بودند. ‌‌این تجمع بـاعـث وارد آمـدن خسـاراتـی بـه چند غرفه در قسمت شمالی سالن نیز شد. ‌پس از آن، محـافـظـان كـروبـی وی را بـه همراه نیروی حفاظت نمایشگاه به طبقه‌ فوقانی شبستان راهنمایی كردند و او از همان طبقه به بیرون از نمایشگاه رفت، اما خروج كروبی از نمایشگاه آرام شدن فضا را به همراه نداشت؛ زیرا پس از آن همچنان عده‌ای در طبقه‌ فوقانی شبستان شعارهایی در حمایت از میرحسین موسوی و كــروبــی ســر مـی‌دادنـد.

سپـس ایـن افـراد بـا سـر دادن شعار به طبقه اصلی شبستان حركت كـردنـد كـه در این هنگام، با افرادی كه در مخالفت با كروبی و میرحسین موسوی شـعـار <مرگ بر منافق> سر میدادند روبه‌رو شدند و این رویارویی برای لحظاتی به تشنج كشیده شــد. وضـعـیــت عـمــومـی نمـایشگـاه پـس از متفرق شدن تجمع‌كنندگان به حالت عادی بازگشت. ‌

خلاصه اخبار گویا: جمعه ۰۱ آبان

اخبار شنیداری روزانه


- آیا رسانه ملـی، میـلی شـده؟
- فرصت خوانـدن اخبـار را ندارید؟
- می‌خواهید از اخبار آگاه شوید؟
- پس با اخبـار گویـا با ما باشید!



«خلاصه اخبارشنیداری آنلاین: جمعه ۰۱ آبان ۱۳۸۸»

دانلود:‌
اینجا~۲مگ

۸/۰۱/۱۳۸۸

نامه پناهی، معتمد آریا و میر طهماسب: ما فقط یک پاسپورت داریم با آرم جمهوری اسلامی

نامه پناهی، معتمد آریا و میر طهماسب:
ما فقط یک پاسپورت داریم با آرم جمهوری اسلامی .

نامه‌ای از جعفر پناهی عزیز به دستم رسیده که دلم را لرزانده. عنوانش این است: ما همه ایرانی هستیم.

یاد جمله نمایندگان دیروز مجلس و ساکنان امروز اوین افتادم در ساختمان مجلس شورای اسلامی، در جایگاه ناطق پیش از دستور:

من بهزاد نبوی. ایرانی و مسلمانم. من محسن میردامادی ، مسلمانم، من محسن آرمین، مسلمانم….

تادیروز نمایندگان مجلس در جایگاه ناطق می ایستادند و پس از آنکه شورای نگهبان مهری بر نا مسلمانی شان می زد فریاد می زدند که ایرانی و مسلمان هستند و از امروز هنرمندان و فردا مردم معمولی هم باید نامه بنویسند و بدیهیات را برای حاکمان مشق کنند.

هنرمندانی که این روزها مدح و ثنای حاکمان نمی گویند در ایران محترمانه حبس شده اند. ممنوع الخروج شده اند.

نامه جعفر پناهی ، فاطمه معتمد آریا و مجتبی میر طهماسب را اینجا منتشر می کنم. نمی دانم هنوز جایی منتشر شده یا نه:

ما ایرانی هستیم.

هر یک از ما تنها یک پاسپورت داریم. پاسپورت ایرانی که آرم جمهوری اسلامی بر آن حک شده است. پاسپورت­مان را در فرودگاه از ما گرفتند.

ما سینماگریم.

در این سی سال سینماگر شده­‌ایم و به واسطه­ فیلم­‌هایمان در مجامع جهانی نماینده­ فرهنگ و هویت ایرانی خویش بوده­‌ایم. هیچ دولتی این هویت را به ما نبخشیده است که بتواند آن­ را از ما پس بگیرد.

ما همواره به فرهنگ کشورمان بالیده­‌ایم و آن را در معرض تماشای مردم جهان قرار داده­‌ایم. ولی اکنون حق عبور از مرزها را از ما گرفته­‌اند؛ گلایه­‌ای نداریم. حتی نمی­‌دانیم به چه اتهامی؛ باز هم گله­‌ای نداریم. اما ما می­‌خواهیم همچنان سینماگر مستقل ایرانی باقی بمانیم.

در تمام طول فعالیت فرهنگی­‌مان می­‌توانستیم پاسپورت دیگری داشته باشیم اما خواست و اراده­ ما بر ایرانی بودن و ایرانی ماندن بوده است. دولت این توان را دارد که مانع خروج ما از مرزهای کشورمان بشود؛ اما یادآوری می‌کنیم که هویت ما در گرو پاسپورت­‌هایمان نیست.

حتی بدون پاسپورت، ما ایرانی هستیم.

فاطمه معتمدآریا، جعفر پناهی، مجتبی میرتهماسب
اول آبان­ماه ۱۳۸۸

مسیح علی نژاد

گزارش ویدئویی استقبال گسترده سبزها از مهدی کروبی در نمایشگاه مطبوعات

گزارش ویدئویی استقبال گسترده سبزها از مهدی کروبی در نمایشگاه مطبوعات.

ادامه راه سبز«ارس»: سبزهای ایرانی امروز با حضوری گسترده استقبالی درخور از شیخ اصلاحات و رهبر شجاع جنبش سبز، مهدی کروبی به عمل آوردند. آنان در پاسخ به چماقداران متحجر که به کروبی حمله‌ور شده بودند، شعار بسیجی واقعی، همت بود و باکری را سر دادند:

ویدئو شمازه ۱ - دانلود: اینجا


ویدئو شماره ۲ - دانلود اینجا

تعداد بازداشت شدگان مراسم دعای کمیل به ۶۰ نفر رسید

تعداد بازداشت شدگان مراسم دعای کمیل به ۶۰ نفر رسید


تعداد بازداشت شدگان مراسم دعای کمیل که شب گذشته برای آزادی زندانیان سیاسی برگزار شد، رو به افزایش است. براساس آخرین اخبار رسیده به نوروز، در مراسم دعای کمیل که در خانه پدر همسر شهاب طباطبایی برگزار شد نزدیک به 60 نفر بازداشت شده اند.

به گزارش نوروز، زهرا مجردی، همسر دبیرکل دربند جبهه مشارکت که در میان بازداشت شدگان است و فریده ماشینی امروز با خانواده خود تماس گرفته اند. براساس آخرین اخبار، محمدرضا جلایی پور و همسر برادر عبدالله رمضان زاده نیز امروز آزاد شدند.

به گزارش نوروز، برخورد ماموران امنیتی با بازداشت شدگان به ویژه زهرا مجردی و سکینه رحیم زاده همسر عبدالله رمضانزاده که نسبت به هجوم ماموران و برهم زدن مراسم دعا از سوی آنها معترض بودند، مناسب نبوده است. ماموران که خود را از پلیس امنیت معرفی کرده اند، مجردی و رحیم زاده را پیش از همه از جمع حاضران جدا کرده و به طبقه پایین و ورودی ساختمان منتقل کردند و سپس سایر حاضران در مراسم را با دستبند به مکان نامعلومی منتقل کردند.

به گفته فخرالسادات محتشمی پور، زنان بازداشتی در ساختمانی در خیابان پاستور محبوس هستند، اما از محل نگهداری مردان اطلاعی در دست نیست. محتشمی پور به نوروز گفت که ماموران با حکم دادستانی بازداشت شده اند اما وی ابراز امیدواری می کند که با توجه به تغییرات صورت گرفته در قوه قضاییه این موضوع درست نباشد.

از سوی دیگر یکی دیگر از اعضای خانواده زندانیان سیاسی به نوروز گفت: جای تعجب دارد در حالی که دادستان محترم ما را به سکوت و آرامش دعوت می کند و صراحتا به ما می گوید که مصاحبه ها و اطلاع رسانی های ما پرونده همسران و عزیزانمان را سنگین تر می کند، یکروز پس از این دیدار ما شاهد چنین برخوردهایی با خانواده زندانیان سیاسی و مردم مومن هستیم.

آخرین اسامی بازداشت شدگان
به غیر از اسامی 30 نفر از بازداشت شدگان که نوروز شب گذشته اقدام به انتشار آنها کرد، سایر اسامی رسیده به شرح زیر است. تاکید می شود که نوروز به محض دریافت اسامی سایر بازداشت شدگان، آن را به اطلاع خوانندگان خود می رساند:

یاسر معصومی، امین شیرزاد؛ پسر احمد شیرزاد عضو ارشد جبهه مشارکت، محمد شکوهی، سعید قریشی، نسرین اکبری و محدثه مهیمنی؛ همسر و دختر محمدهاشم مهیمنی مدیرکل وزارت کشور و استاندار گلستان در دولت اصلاحات، ریحانه طارمی؛ برادرزاده حسین طارمی که در دفتر رهبری فعالیت می کند، مریم میراب زاده؛ خواهر همسر شهاب طباطبایی، محمد جواد مظفری، پویا علی پناه، فرزانه قاسمی، محسن پناهی و خواهرش، محمد سلطانی، امیرمحمد مشرف، امین مشرف، سهیل گوهری، پسر و دختر سعید شیرکوند

احتمال حضور حمزه غالبی نیز در میان بازداشت شدگان وجود دارد. غالبی پیش از این نیز بیش از 60 روز در سلول انفرادی محبوس بود.

سایر اسامی بازداشت شدگان که پیش از این منتشر شده است را در اینجا ببینید.


متهم کردن حاضران در دعای کمیل به برنامه ریزی برای 13 آبان!

جزئیات بیشتری از یورش ماموران کودتا به مراسم دعای کمیل برای آزادی شهاب طباطبایی

به دنبال یورش شامگاه پنچ شنبه ماموران امنیتی به مراسم دعای کمیل که برای آزادی شهاب الدین طباطبایی و در منزل او برگزار می شد و بازداشت ده ها نفر از شرکت‌کنندگان در این مراسم،از جمله بسیاری از همسران و اعضای خانواده های اسرای جنبش سبز،فخر السادات محتشمی پور از بی حرمتی و هتک حرمت حاضران در مراسم مذهبی دعای کمیل از سوی مامرموان مهاجم خبر داد.

او همچنین گفت که ماموران مهاجم علاوه بر بی حرمتی به حاضران آن ها را متهم کردند که با شرکت در مراسم دعای کمیل در حال برنامه ریزی برای 13 آبان هستند.

فخرالسادات محتشمی‌پور به پایگاه خبری فراکسیون خط امام مجلس «پارلمان‌نیوز»، در این خصوص جزئیات این واقعه گفت:«بر اساس پیگیری‌هایی که تاکنون انجام داده‌ایم زنان و دختران دستگیر شده در این مراسم به ساختمانی در خیابان پاستور منتقل شده‌اند.»

وی ادامه داد:« در میان دستگیر شدگان، خانم برادر آقای رمضان‌زاده، همسر آقای میهمنی و دخترشان، پسر آقای شیرکوند و ریحانه طارمی برادرزاده آقای حسین طارمی که در دفتر رهبری مشغول به فعالیت هستند حضور دارند.»

این عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت افزود:«برخی از بازداشت‌شدگان اجازه تماس با خانواده‌هایشان را پیدا کرده‌اند ولی اکثریت آن‌ها خیر، ضمن آنکه پدر و مادر ریحانه طارمی خارج از کشور به سر می‌برند و خواهر ایشان که دچار بیماری قلبی تنها در منزل هستند چشم انتظار ایشان هستند و ما به شدت نگران وضعیت خواهرشان هستیم.»

همسر مصطفی تاج‌زاده تصریح کرد:« خانواده‌های بازداشت‌شدگان با توجه به نوع حمله به این مراسم و هتک حرمت‌های صورت گرفته به شدت نگران عزیزانشان هستند و امیدواریم که مسئولان اجازه دهند تا دستگیرشدگان در تماس با خانواده‌هایشان حداقل خبر زنده بودن خود را به آنها بدهند.»

وی یادآور شد:« گفته شده است که این دستگیری‌ها به دستور و با حکم دادستان بوده و اعلام کردند که این جلسه دعای کمیل نبوده بلکه جلسه‌ای برای برنامه‌ریزی توطئه برای سیزده آبان بوده است.»

محتشمی‌پور ادامه داد:«نکته جالب اینجاست که هنگامی ماموران به این مراسم دعا حمله کردند که چراغ‌ها خاموش بوده و دعا به نقطه اوج خود رسیده بود و با ذکر یا غیاث المستغیثین، حاضران در حال بیان حاجات خود و ویژه دعا برای آزادی زندانیان سیاسی بودند.»

عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت همچنین اظهار داشت:« بر اساس اخبار رسیده به ما متاسفانه بی‌حرمتی و هتک حرمت زیادی نسبت به حاضران و بخصوص همسران آقایان میردامادی و رمضان‌زاده انجام شده و جای تاسف بسیار است که شاهدیم در یک مراسم دعا مردم عادی، فعالان سیاسی، همسران شهدا و جانبازان و ایثارگران و حتی معلمان قرآن همانند خانم زهرا مجردی و فریده ماشینی که از پژوهگشران قرآنی هستند را بدین صورت دستگیر می‌کنند، در مدت حضور ماموران در خانه با توجه به پیش‌بینی جمعیت کمی که آن‌ها داشتند در فاصله اضافه شدن ون‌های دیگر به ون پیش‌بینی شده حتی اجازه دستشویی رفتن نیز به حاضران داده نشد و بعد همگی با دستبند به ون‌ها منتقل شدند.»

وی تاکید کرد:«بسیار باعث تاسف است که در یک مجلس قرآنی حاضرانی را که برای تسلی دادن به خانواده فردی که حکم ناحقی در موردش داده شده حاضر شده‌اند را اینچنین دستگیر می‌کنند و علی‌رغم آنکه در آنجا گفته شد که تا دو ساعت دیگر همگی آزاد می‌شوند خانواده‌های بازداشت‌شدگان را در بی‌خبری گذاشته‌اند.»

محتشمی‌پور افزود:« هر چند که گفته شده این دستگیری‌های فله‌ای و کور که هیچ ادله و سندی پشت آن وجود ندارد به دستور دادستانی صورت گرفته ولی این موضوع برای ما به عنوان خانواده‌های زندانیان سیاسی که در این مدت دادستان را فردی آزاد و دارای استقلال رای دیده‌ایم قابل باور نیست و احتمال می‌دهیم که این کار فتنه‌گرانی باشد که دوست دارند جامعه در التهاب به سر ببرد، چرا که حیاتشان از همین فتنه‌گری‌هاست.»

وی خاطر نشان کرد:« با توجه به تغییرات ایجاد شده در قوه قضائیه ما بعید می‌دانیم این دستگیری‌ها به حکم دادستان صورت گرفته شده باشد، مگر آنکه به صورت رسمی اعلام شود.»