۸/۰۹/۱۳۸۸

بیانیه شورای هماهنگی جبهه اصلاحات در آستانه روز ۱۳ آبان

بیانیه شورای هماهنگی جبهه اصلاحات:
۱۳ آبان با روحیه استکبار ستیزی و آزادی‌خواهی ایرانیان مرتبط است
ادامه راه سبز«ارس»: شورای هماهنگی جبهه اصلاحات با صدور بیانیه‌ای ضمن محکویت احکام سنگین برای بازداشت شدگان پس از انتخابات بر غیر قانونی بودن دادگاهها و روند طی شده تاکید کرده و ضمن ابراز تاسف ازهتک حیثیت مهدی کروبی و علیرضا بهشتی در نمایشگاه مطبوعات در آستانه سالروز ۱۳ آبان ضمن گرامیداشت یاد و خاطره امام عظیم‌الشأن(ره)، شهدای دانش‌آموز و دانشجویان پیرو خط امام به ویژه آن دسته از ایشان که این‌ روزها به ناحق در بازداشت بسر می‌برند از آحاد مردم می‌خواست تا این روز بزرگ را گرامی بدارند.
متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:

ملت شریف ایران

این‌ روزها در ادامه حوادث تلخ و ناگواری که از چند ماه پیش فضای سیاسی و اجتماعی کشور را فرا گرفته است شاهد اخبار و شنیده‌هایی هستیم که از یکسو حاکی از صدور احکام سنگین و غیرقابل پذیرش برای بازداشت‌شدگان است و از سوی دیگر بیانگر تداوم رنج و اندوه خانواده‌های نگران ایشان.

جای تاسف آنجاست که این احکام با نقض صریح اصولی از قانون اساسی و بدون حضور هیئت‌منصفه سیاسی و ذیل جرائم غیرسیاسی بررسی شده و پس از مدت‌ها بازداشت انفرادی، تحت فشار، بدون حضور وکیل و در یک فرآیند غیرمتعارف صادر شده و می‌شود.

شاید گفته شود این عزیزان از حق تجدید نظرخواهی برخوردارند و چه بسا در مرحله بعد احکام با تغییرات و اصلاحاتی مواجه شود اما باید پرسید آیا در شرایطی که روند رسیدگی به پرونده‌ها در ماه‌های گذشته فاقد توجیهات کامل قانونی است می‌توان به مراحل بعد امیدوار بود؟ خشت اول چون نهد معمار کج/ تا ثریا می‌رود دیوار کج.

متاسفانه این روند که انتظار می‌رفت با عبرت گرفتن از گذشته اصلاح شده و در مدیریت جدید قضایی به سامان شود اخیرا با دستگیری تعدادی از شهروندان و خانواده زندانیان که برای دعای کمیل در یک منزل مسکونی شخصی جمع شده بودند ابعاد جدیدتری به خود گرفته است. گویا از نظر برخی دعا و استغاثه به درگاه احدیت حتی در منازل افراد نیز باید با هماهنگی آنان باشد؟

البته خانواده زندانیان با وجود همه ناملایمات و سختی‌ها و بی‌قانونی‌های صورت گرفته در ماه‌های اخیر با استعانت از خداوند متعال و به تأسی از اهل بیت پیامبر(ص) همچنان در دفاع از حقوق عزیزان در بند خود فعال بوده و اینگونه حوادث در اراده پولادین آنها خدشه‌ای وارد نمی‌سازد. (سعیهم مشکورا) و این شورا حمایت و قدردانی خود را از خانواده‌های نخبگان سیاسی، اجتماعی و علمی کشور که در بازداشت هستند، اعلام می‌دارد.

مردم عزیز

ما همچنان معتقدیم اکثر دستگیرشدگان پس از انتخابات که از نیروهای متعهد و خوشنام کشور هستند و عمر خود را صرف خدمت به مردم و اعتلای نظام جمهوری اسلامی کرده‌اند و با اینگونه رفتارها در بلندای نام آنها نزد افکار عمومی تغییری ایجاد نخواهد شد. زیرا مردم خدمتگزاران خود را می‌شناسند و بهترین داور و منصف‌ترین ناظر هستند و رضایت حق‌تعالی در اکثر موارد با رضایت بندگانش از افراد محقق می‌شود.

در عین حال احکام صادره برای این عزیزان را غیرقانونی و ناموجه دانسته و قویا خواستار تبرئه و آزادی آنها از زندان هستیم.

همچنین یکی دیگر از حوادث تاسف‌بار روزهای اخیر حملات فیزیکی و اهانت‌آمیز به حضرت حجت‌الاسلام والمسلمین کروبی و آقای دکتر علیرضا بهشتی در نمایشگاه مطبوعات است که در نوع خود می‌تواند از مصادیق ترویج خشونت‌های سازمان‌یافته به شمار آید.

شورای هماهنگی جبهه اصلاحات ضمن محکومیت این اقدام مراتب اعتراض شدید خود را نسبت به عملکرد مسئولان نمایشگاه مطبوعات و مقامات انتظامی و حراست این نمایشگاه ابراز می‌دارد و از قوه‌قضائیه می‌خواهد تا نسبت به محاکمه عوامل این دو حادثه اقدامات لازم را به عمل آورند. امیدواریم که این درخواست به سرنوشت موارد پیشین دچار نشود.

ملت بزرگوار ایران

روزهای آینده مصادف است با سالروز حرکت دانشجویان مسلمان خط امام(ره) در تصرف سفارت آمریکا که بحق از سوی بنیانگذار نظام امام خمینی(س) انقلاب دوم خوانده شد.

نگاهی هرچند گذرا به حوادث ۱۳ آبان در سال‌های ۱۳۴۳، ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸ نشان می‌دهد که هر سه حادثه به نوعی با روحیه استکبارستیزی، استقلال‌طلبی و آزادی‌خواهی ایرانیان مرتبط است و این روحیه نه تنها کاهش نیافته که امروز با عزم و انگیزه بیشتری در صحنه عمل اجتماعی ظهور دارد.

ما ضمن گرامیداشت یاد و خاطره امام عظیم‌الشأن(ره)، شهدای دانش‌آموز و دانشجویان پیرو خط امام به ویژه آن دسته از ایشان که این‌روزها به ناحق در بازداشت بسر می‌برند از آحاد مردم می‌خواهیم تا این روز بزرگ را گرامی بدارند.

در پایان خجسته زادروز ثامن‌الائمه علی‌ابن موسی‌الرضا(ع) را به همه پویندگان اسلام ناب تبریک گفته و تبعیت از راه آن امام رئوف را آرزومندیم.

والسلام
شورای هماهنگی جبهه اصلاحات

سید محمد خاتمی: ما همچنان در مقام نقد قدرت موجود باقی می‌مانیم


سید محمد خاتمي در دیدار بااعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه و علوم پزشکی تهران:
ما همچنان در مقام نقد قدرت موجود باقی می‌مانیم


ادامه راه سبز«ارس»: سیدمحمد خاتمی، رئیس دولت اصلاحات در دیدار با اعضای انجمن اسلامی دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران، برای نخستین بار به وقایع دهه شصت و سرکوب مخالفان در آن زمان اشاره کرد و از قول امام راحل گفت که "آنها استثنائاتی بودند که به خاطر جنگ و شرائط ویژه پیش آمدند و بنا داریم که همه به قانون برگردیم "

رییس جمهور محبوب دوره اصلاحات، با اشاره به سه مقطع از زندگی امام خمینی (ره) با بیان اینکه "دقت در آن می تواند برای شرایط فعلی رهگشا باشد"، گفت: در ابتدای شکل گیری جمهوری اسلامی و پیش از انقلاب اسلامی، امام خمینی (ره) با توجه به وجود گروه های غیردینی و بعضا مارکسیست که در میان مردم وجود داشتند همواره بر این نکته تاکید داشتند که در نظام جمهوری اسلامی حتی افرادی که ضد خدا و ضد دین هم باشند، تا زمانی که دست به سلاح نبرده باشند و توطئه نکنند، ایمن هستند.

خاتمی افزود: بعد از انقلاب نیز به علت شرایط جنگ و ترور، بعضا رویدادهایی را داریم که امام در واپسین سالهای پر برکت عمرشان با اشاره به آنها فرمودند که آنها استثنائاتی بودند که به خاطر جنگ و شرائط ویژه پیش آمدند و بنا داریم که همه به قانون برگردیم .

رییس بنیاد باران یادآور شد: امام همواره بر حضور و فعالیت گرایش ها و سلایق مختلف اصرار داشتند؛ به طور مثال خود امام (ره) تاکید داشتند که مجمع روحانیون مبارز در کنار جامعه روحانیت مبارز فعالیت داشته باشد.

به گزارش روابط عمومی دفتر خاتمی، رییس جمهور پیشین کشورمان گفت: نکته مهم پذیرش این نکته است که در جامعه بحران به وجود آمده و از آن پس است که می‌توان راه چاره‌ای اندیشید. اگر در امروز و درشرایط فعلی دچار خطای در تحلیل شویم ، در آینده دچار مشکلات جدی خواهیم شد.

رئیس دولت اصلاحات با بیان اینکه اگر ما که به اصل نظام اعتقاد داریم، نتوانیم حرف نزنیم، دیگران که اعتقادی ندارند، دست به عمل خواهند زد و نتیجه عمل آنها چیزی نیست که مطلوب ما باشد، گفت: نباید بگذاریم کار به جایی برسد که تقاضاها از درون کشور به بیرون نظام برود.

سیدمحمد خاتمی در تبیین مجدد اصول اصلاحات گفت: ما همچنان اصلاحات را بر مبنای دین می دانیم، مبدا هویتی خود را انقلاب اسلامی و چارچوب حرکت خود را جمهوری اسلامی می‌دانیم، اما اعتقاد داریم که در عمل، انحراف هایی وجود دارد که با همان معیار های دینی و انقلابی باید اصلاح شوند.

رییس موسسه بین المللی گفتگوی فرهنگها و تمدنها تاکید کرد که "ما به هیچ عنوان طرفدار خشونت نیستیم، در مقابل عده‌ای جز به خشونت نمی‌اندیشند و عمل نمی‌کنند".

رئیس جمهور محبوب ایران با اشاره به مسیر اصلاحات و حرکت آن در چارچوب نظام جمهوری اسلامی گفت: معیار های یک نظام مطلوب مردمی در الگوی جمهوری اسلامی جمع شده است و بزرگترین رسالت ما این است که نظامی را به وجود بیاوریم که بشر در آن آزادی و پیشرفت و عدالت ببیند و ما اعتقاد داریم که با همین قانون اساسی می توان در همین مسیر ادامه داد.

خاتمی در این دیدار، انجمن اسلامی دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران را تشکلی دانست که در کوران حوادث سال های اخیر، همواره توانسته با تکیه بر اصل دین داری و با حرکت در چارچوب نظام و قانون اساسی خودرا حفظ کند. گفت : وقتی برای انجمن اسلامی دانشجویان که برآمده از متن دانشگاه است، سوالات جدی پیرامون مسائل اخیر پیش می آید، پیداست که جامعه ما با بحران مواجه شده است.

خاتمی همچنین با اشاره به فرمان ۸ ماده‌ای امام راحل تصریح کرد: هیچ کس حتی دستگاههای امنیتی ، حق تجسس در امور شخصی افراد را ندارد و حتی با بهانه های امنیتی نیز نمی توان به امور خصوصی شهروندان وارد شد و در آن تجسس کرد.
خاتمی خاطر نشان کرد: متاسفانه گاهی برخی این انحرافات را عین نظام قلمداد می کنند. ما همچنان در مقام نقد قدرت موجود باقی می مانیم، البته در چارچوب جنبشی که اسلام و نطام و انقلاب را قبول دارد.

خبر آزادی بهزاد نبوی از سوی خانواده اش تکذیب شد

خبر آزادی بهزاد نبوی از سوی خانواده اش تکذیب شد

به گزارش موج سبز آزادی، خانواده بهزاد نبوی خبر آزادی وی را که برخی رسانه منتشر کردند قویا تکذیب نمودند.

براساس تماس خبرنگار موج سبز آزادی با خانواده بهزاد نبوی اعلام شد که وی همچنان در بیمارستان و تحت مراقبت زندانبانان قرار دارد و تغییری در وضعیت وی پیش نیامده است.

مرتضی الویری آزاد و هنگامه شهیدی به بهداری اوین منتقل شد

ادامه راه سبز(ارس): بنا به گزارشات رسیده مهندس مرتضی الویری نیز دقایقی پیش آزاد شد. این عضو کمیته ی پیگیری وضعیت زندانیان و آسیب دیدگان حوادث پس از انتخابات دقایقی پیش با قید وثیقه آزاد شد. اخبار تکمیلی متعاقبا اعلام می شود.

ضمنا وکیل مدافع عبدالله رمضان زاده در خصوص آخرین وضعیت موکل خود گفت:‌ کیفرخواست انفرادی عبدالله رمضان زاده صادر شده است، اما مشخص نیست که دادگاه رسیدگی به اتهامات وی چه زمانی برگزار می‌شود.

وی از احتمال برگزاری دادگاه رسیدگی به اتهامات سخنگوی دولت اصلاحات طی هفته ‌های آینده خبرداد.

شیری با اشاره به اینکه با تبدیل قرار بازداشت رمضان‌زاده به وثیقه موافقت نشده است،‌ اظهار داشت: با این تبدیل قرار موافقت نشده ولی رمضان زاده همچون سایر سران احزاب اصلاح طلب با خانواده خود دیدارهای هفتگی دارد که آخرین دیدار وی با خانواده خود پنجشنبه گذشته بود.

بر اساس اخبار رسیده از اوین، هنگامه شهیدی، روزنامه نگار و فعال حقوق بشر نیز در هفتمین روز از اعتصاب غذا و دارو به دلیل افت شدید فشار خون و ابتلا به بیماری آنفولانزا به بهداری اوین منتقل شد.

در پی اصرار هنگامه شهیدی به ادامه اعتصاب غذای خود، رضایی، مسئول بند نسوان زندان اوین، از شهیدی خواست تا اعتصاب غذای خود را رسما به زندان اعلام کند.

هنگامه شهیدی از روز سوم آبان اعتصاب غذا و دارو را آغاز کرده است. با توجه به اینکه شهیدی از بیماری قلبی و افت شدید فشار خون رنج می برد و روزی 28 عدد انواع قرص مصرف میکرده است، ادامه اعتصاب او خطرناک است.

به گفته خانواده شهیدی، این روزنامه نگار پس از انتقال به بیمارستان تحت سرم درمانی قرار گرفته است.

هنگامه شهیدی از روز نهم تیرماه در بازداشت کودتاگران به سر میبرد. او مشاور زنان ستاد انتخاباتی مهدی کروبی نیز بود.

مناظره زیباکلام با نبوی>جرم رمضانزاده و میردامادی چیست

مناظره زیباکلام با نبوی: جرم رمضانزاده و میردامادی چیست

مناظره‌ای با محوریت بررسی انتخابات و وقایع پس از آن با حضور سید مرتضی نبوی و صادق زیباکلام عصر روز گذشته در نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه تهران برگزار شد.
به گزارش خبرنگار ايلنا نبوي در ابتدای این مناظره گفت:اصلاح طلبان به قواعد دموکراسی گردن ننهادند و رای بالای احمدی‌نژاد را بر نتافتند.

وی همچنین با اشاره به برخی مواضع در خصوص لبنان و فلسطین،گفت: برای ما موضوع حماس، حزب و فلسطین حایز اهمیت است البته کشورهایی همچون ترکیه نیز با قواعد دموکراتیک به حمایت از فلسطین روی آوردند و مانور نظامی مشترک با اسرائیل را لغو کردند.

در ادامه زیباکلام استاد دانشگاه تهران طی سخنانی تصریح کرد: به دلیل فقدان نهاد بی طرف ناظر بر انتخابات (کمیسیون ملی انتخابات) که مورد قبول هر مردم باشد نمی‌توان پذیرفت كه انتخابات اخیر بدون شبهه است.

وی با بیان اینکه ما در زمینه دموکراسی در حد افغانستان نیز نیستیم ادامه داد: دیدیم که چطور بی طرفانه انتخابات افغانستان را که شبهاتی نظیر انتخابات ایران داشت ملغی اعلام شد به عنوان مثال در برخی حوزه‌ها آرای کرزای پیش از میزان واجدین شرایط بود.
وی همچنین در مورد سخن نبوی که مساله حزب الله و فلسطین حایز اهمیت است اظهار داشت:برای بنده موضوع مسلمانان ایغور چین، چچن و. . . در حد مسلمانان فلسطین مهم است.

وی با طرح این سوال که من نمی‌دانم دوستان تندروی اصولگرا چرا گمان می‌کنند که جمهوری اسلامی خاری در چشم آمریکاست اضافه کرد: آمریکا به چه چیز ماحسادت می‌کند به واردات یا صادرات؟
این استاد دانشگاه خطاب به عضو مرتضي نبوي گفت:‌ای کاش آقای نبوی به آن چیزی که می‌گفت ایمان نداشت ولی متاسفانه جنا ح راست افراطی به حرف‌هایی که می‌زند اعتقاد دارد از جمله اینکه جمهوری اسلامی خاری در چشم آمریکاست.

وی با بیان اینکه علوم انسانی باعث بی‌دینی نمی‌شود، اظهار داشت: علوم انسانی در ایران عقب مانده است در نتیجه مسایل سیاسی تحلیل نمی‌شود.

زیبا کلام روز 22 خرداد سال جاری را نقطه عطفی در جمهوری اسلامی دانست و گفت: در این روز برای اولین بار شکاف دولت و ملت آشکار شد.

وی افزود:گروه راست افراطی خود را صاحب انقلاب، نظام و مملکت می‌داند و حق و سابقه‌ای برای جناح رقیب قائل نیست.

در ادامه مرتضي نبوي گفت: عده‌ای در نماز جمعه آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی شرکت می‌کنند صرف نظر اینکه نماز می‌خوانند یا نه، در روز قدس شرکت می‌کنند ابایی از روزه خواری ندارند خیلی راحت شعار جمهوری ایرانی، نه غزه نه لبنان و مرگ بر روسیه را مطرح می‌کنند البته ما حقوق آنها را به رسمیت می‌شناسیم و از واقعیت‌هاي جامعه ما هستند.

وی ادامه داد: یک عده از تحصیل کردگان و دانشگاهیان ما که جمهوری اسلامی و قانون اساسی و تفکر حضرت امام (ره) را قبول ندارند وجود دارند البته عیبی ندارد و حقوق‌شان باید مطابق قانون رعایت شود اما آنان نیز باید قانون را رعایت کنند و در چارچوب آن نظراتشان را معرفی کنند.

نبوی خاطرنشان كرد:در مورد انتخابات فکر می‌کنم این شیوه برخی از جریان‌های سیاسی بود که نهادهای قانونی را چنانچه قضاوتشان به نفع آنها نبود جانبدارانه و غیر مستقل معرفی کند البته با این مساله در سال 76 نیز شایعه‌ای که مطرح شد (مي‌نويسند خاتمی، می‌خوانند ناطق نوری) اما در نتیجه آقای خاتمی با همین سازوکار شورای نگهبان انتخاب شد.

وی تاکید: این اولین انتخابات ما نیست که برگزار می‌کنیم بلکه سی امین انتخابات است و در طول این سطح در مقطع نهادها در اکثریت چپ بوده و مدتی نیز در اکثریت راست و متاسفم که یک جریان آنقدر منافع‌اش برایش مهم است که اگر در انتخابات مردم به آنها رای ندهند نتیجه انتخابات و همه نهادها را زیر سوال برده غیر مستقل معرفی می‌کند در واقع دست به دست شدن قدرت در کشور وتغییر نظر مردم برای آنها مطرح نیست بنابراین وقتي رای نیاوردند حتما تقلب شده و همه نهادها غیر مستقل بودند این نوعی توهین به فهم مردم است.

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: در اینکه انتخابات با مشارکت بالای مردم برگزار شد کسی تردیدی ندارد اما بسیاری از نظرسنجی‌های خارجی که البته جریان مقابل نظرسنجی‌های داخلی را قبول ندارد اعلام کرده بودند که نتیجه آرا به نسبت دو به یک خواهد بود.

وی همچنین از زیربار نرفتن مهندس موسوی در قبال نامه محتشمی‌پور و موسوی لاری مبنی بر اینکه شبهات در خصوص آرای از پیش نوشته شده یا با‌ شناسنامه‌های جعلی و مردگان اخذ شده انتقاد کرد و گفت: محتشمی پور و موسوی‌لاری هر دو وزیر کشور و برگزار‌کننده انتخابات بودند. اما اینکه باید فقط آقای موسوی رای می‌آورد و لاغیر انسان را به شک می‌اندازد و من متاسفم که این مقدار منطق حاکم نبود تا قواعد فوق بررسی شود و آن کار صورت بگیرد.

این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام خطاب به زیباکلام گفت: من متاسفم که آقای زیباکلام دموکراسی ما را با افغانستان مقایسه می‌کند به نظر می‌رسد که وی از عرق ملی نیز برخوردار نیست و این گونه چوب حراج می‌زند به زحمات 30 سال انقلاب که امروز الهام بخش بسیاری از کشورهاست.

نبوی اظهار داشت: من از آقای زیباکلام سوالی دارم و آن اینکه موضع وی در برابر شعار جمهوری ایرانی یا نه غزه نه لبنان آیا با این تفکر همراه هستند یا خیر؟

زیبا کلام پاسخ داد: اگر قرار باشد در این مناظره همدیگر را سوال وجواب کنیم بنده نیز از شما می‌پرسم چطور طرفدارامام هستید ولی خانواده وی را توهین می‌کنید و یا چطور به خط امام و انقلاب وفادارید در حالی که قدیمی‌ترین، اصلی‌ترین و وفادارترین نیروهای انقلاب را که از سال 42 با امام بودند را کنار گذاشته و خانه‌نشین می‌کنید.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام پاسخ داد: در خصوص اینکه چرا خانواده حضرت امام مورد هجمه قرار گرفته گفتنی است افراد بعد از امام هم می‌توانند صالح باشند هم می‌توانند نباشند و اگر هم صالح نبودند من اعتقادي ندارم که باید به آنها بی‌احترامی کرد.

زیبا کلام پرسید:جرم آقایان رمضانزاده و محسن میردامادی چیست که اکنون ماههاست در انفرادی هستند و یا توضیح برای دستگیری 60 – 70 نفر در یک مراسم دعای کمیل چیست.

این استاد دانشگاه اضافه کرد: اما در خصوص انتخابات آنقدر مدارک له و علیه وجود دارد که من نه می‌توان بگویم که احمدی‌نژاد 24 میلیون رای آورد و نه اینکه بگویم تقلب شد. اما خوشا به حال شما که به راحتی مسایل برایتان حل و فصل شد اما سوالی وجود دارد و آنچه که برای ما ثقیل است اینکه احمدی‌نژاد در سال 84، 18 میلیون رای داشت و در سال 88، 24 میلیون و در مقابل آقای هاشمی‌رفسنجانی 10 میلیون که نزدیک به 20 میلیون نیز از واجدین شرایط به هر دلیلی در انتخابات شرکت نکردند. اما 7 میلیون رای بیشتر احمدی‌نژاد نسبت به دوره قبل از کجا آمد؟ از داخل 10 میلیون رای آقای هاشمی یا از آن 20 میلیونی که هیچ گاه شرکت نمی‌کنند؟

وی با بیان اینکه انشاء الله نهاد رهبری یا یک دستگاه مستقل دیگر این انتخابات را بررسی کنند زیرا در هر دو طرف مسایل پیچیده‌ای وجود دارد اظهار داشت: مشکل ما این است که نهاد مستقل در ایران وجود ندارد البته من ایران را با افغانستان نیز مقایسه نکردم بلکه گفتم که در آنجا نهاد مستقل و مورد اعتماد آحاد مردم وجوددارد.

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام سپس اظهار داشت: مبارزه با فساد حکومتی واجرای عدالت برای اکثریت قاطع مردم ما دارای اهمیت است از آنجا که احمدی‌نژاد نیز به این عنوان شناخته شده که عدالت خواه است و با تمام وجود به دنبال اجرای عدالت است در سال 84 نیز این وعده را داد که با پدیده اشرافی گری مقابله خواهد کرد رای آورد.

نبوی افزود: احمدی‌نژاد در 4 سال گذشته شبانه روز در جهت مبارزه با فساد اقدام کرد و دست اشرافی‌گری را همانگونه که وعده‌اش را داده بود از حکومت قطع کند و چهره‌های شناخته شده را معرفی کند در مناظره انگشت روی آن گذاشت بنابراین از آنجا اکثریت قاطع مردم ما به دنبال مبارزه با فساد بودند این را دریافتند.

وي همچنین در خصوص پدیده شکاف میان دولت و ملت که زیباکلام مدعی شد در روز 22 خرداد به وجود آمد اظهار داشت: این شکاف در گذشته بود و در زمان آقای احمدی‌نژاد ترمیم شد زیرا احمدی‌نژاد با مردم و از جنس مردم بود اما در گذشته افرادی که تحت عنوان کارگزاران نظام گروهی را شکل داده بودند وضع زندگیشان با مردم متفاوت شده بود.

نبوي مدعي شد: پس از مناظره احمدی‌نژاد و موسوی شاهد بودیم بسیاری از جوانان که طرفدار موسوی بودند و تیپ آنها اصطلا امروزی بود عکس موسوی را پاره کردن و شعار موسوی کم آورده مطرح شدو بدین ترتیب مقدار زیادی آرای موسوی به نفع احمدی‌نژاد ریخت.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: در مناظره، احمدی‌نژاد ماهرانه آقای موسوی را به پدیده اشرافی‌گری منتسب کرد که البته آقای موسوی مورد حمایت پدیده اشرافی‌گری قرار گرفته بود و با آنها نیز عکس مشترک تبلیغاتی داشت. بنابراین 7 میلیون آرای احمدی‌نژاد معقول بود. از طرف دیگر نیز مردم با پوست وگوشت خود احساس کردند که منابع ملت در جهت رفع فقر و تبعیض صرف می‌شود.

وی اضافه کرد: البته به نظر من آنقدر که احمدی‌نژاد طرفدار عدالت است طرفدار آزادی نیز می‌باشد.

نبوي با اشاره به برخی اعترافات که پس از برگزاری دادگاه مطرح شد،اظهار داشت: افرادی بدون اینکه فشاری باشد اشتباهاتشان را به صراحت بیان کردند از جمله سعید حجاریان که من وی را از سالهای قبل از انقلاب می‌شناسم دیدیم که چگونه به صراحت و بدون هیچ فشاری مصاحبه کرد و آن را مطالب را بیان کرد.

نبوي در پایان تاکید کرد: بنابراین فکر می‌کنم ارتقای سطح مشارکت مردم با توجه به اینکه هیچ کس نه در داخل و نه در خارج آن را تحریم نکرد طبیعی بود و برای جریان‌های سیاسی کشور نیز انتخابات سرنوشت ساز بود.

واکنش نخبه منتقد به اخبار منتشر شده درباره او + ویدئو ی سخنان وی نزد رهبری

واکنش نخبه منتقد به اخبار منتشر شده درباره او

ادامه راه سبز«ارس»: به دنبال انتشار اخباری درباره برخورد با محمود وحیدنیا، نخبه جوانی كه روز چهارشنبه بدون هماهنگی با مجری مراسم و به دعوت رهبر انقلاب، پشت تریبون قرار گرفت و انتقاداتی مطرح كرده بود؛ سایت لاف روز جمعه صحت و سقم اخبار منتشره توسط تلویزیون‌ها و سایت‌های فارسی زبان خارجی را از وی جویا شد، که البته صحت و سقم مطالب فوق به عهده مسئولین سایت الف میباشد:


وحیدنیا با تكذیب اخبار منتشره درباره برخورد با وی، گفت: تمایلی برای مصاحبه و حاشیه سازی رسانه‌ای ندارم و وقتی مطالب برخی سایت‌های خارج نشین در مورد حرف‌هایم و نحوه برخورد رهبری و كل این ماجرا را كه می‏شنوم ‏خنده‏ام می‏گیرد.

وی افزود: انتظارم هم از جامعه و نخبگان این است كه بیش از این شایعات پخش نشود و در جهت بهتر شدن اوضاع تلاش كنیم.

این دانشجوی ریاضی دانشگاه شریف با رد هماهنگی قبلی با برگزار كنندگان مراسم، گفت: من متنی آماده كرده بودم ولی نتوانستم متن‏ام را داخل ببرم چون كلا " اجازه نمی‏دادند نامه‏ای به داخل برده شود ولی من، آن‏چیزی كه از متنم به خاطر داشتم به زبان آوردم.

وی تاكید كرد: مطالبی كه در این دیدار مطرح كردم كاملاً اعتقادات خودم بوده و با هیچ كس هماهنگ نكردم و كسی خبر نداشت كه می‏خواهم صحبت كنم حتی خانواده‏ام نیز از این موضوع، اطلاعی نداشتند.

وحیدنیا درمورد فضای ایجاد شده برای طرح سخنانش با وجود این‏كه برگزاركنندگان مراسم ابتدا به وی اجازه ندادند سخن بگوید، اظهار داشت: من چند بار اجازه خواستم، رهبری هم اجازه دادند و من به راحتی رفتم و حرفهایم را در چهار سرفصل بیان كردم؛ یكی صداوسیما، دوم نقد رهبری، سوم نقد نگاه حكومت به معترضین و در نهایت درد ودلی كه از وضعیت جامعه عرض كردم.

وحیدنیا تاكید كرد: انتظار نداشتم كه در همان‏جا پاسخی از ایشان بشنوم یكسری دغدغه داشتم كه به صورت سوال بیان كردم و امیدوارم در عمل جواب دهند.

وی اضافه كرد: من دوستان بسیاری در دانشگاه شریف و بیرون دارم كه از اعتقادات و باورهای من خبر دارند و می‏توانید با همه آنها صحبت كنید و دریابید كه عقاید شخصی‏ام را بر زبان جاری ساختم.

بعد از انتشار خبر سخنان صریح و هماهنگ نشده وی در نزد رهبر انقلاب، تعدادی از رسانه های فارسی خارج نشین با راه اندازی جنجال رسانه ای، از دستگیری وی خبرداده و حتی نسبت به جان وی اظهار نگرانی كرده اند. برخی دیگر از رسانه های ضد انقلاب نیز سخنان وی را برنامه ریزی شده و بخشی از یك نمایش توصیف می كنند.

محمود وحیدنیا دارای رتبه طلای المپیاد كشوری ریاضی در سال 1386 است و از سال گذشته در رشته ریاضی در دانشگاه صنعتی شریف تحصیل می‌كند.

بیانیه شماره ۱۴ میرحسین موسوی در آستانه سیزدهم آبان

بیانیه شماره ۱۴ میرحسین موسوی در آستانه سیزدهم آبان


ادامه راه سبر«ارس»: چیزی که ما می‌توانیم از این ماجرا بیاموزیم آن است که خود دچار افراط نشویم. دیر یا زود – بلکه به امید خدا بسیار زود – مخالفان مردم صحنه را ترک می‌کنند.

آیا آن روز باید کشوری تخریب شده برای ملت باقی بماند؟ آن چیزی که امروز باید نگران آن باشیم مصالح کشور است، زیرا کشور جز صاحبان اصلی‌اش کسی را ندارد که در این باره ابراز نگرانی کند.

ساختن فردا را باید از امروز آغاز کنیم. باید برای فردا چنان مهیا باشیم که اگر همین فردا از راه رسید یکه نخوریم. باید هریک از ما مردم نه فقط نقش پیشوایی که مسئولیت آن را نیز بر عهده خود احساس کنیم.


مهندس میرحسین موسوی در آستانه ی یوم الله سیزدهم آبان بیانیه ای خطاب به ملت شریف ایران صادر کرد . متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

در تاریخ معاصر ما سیزدهم آبان یادآور سه حادثه است. در نخستین از این رویدادها امام خمینی از ایران تبعید شد و نهضت در فترتی سیزده ساله فرورفت. رژیم شاه پس از به دست آوردن چنین نتیجه‌ای باید خود را شماتت کرده باشد که چرا این راه حل ساده را پیش از آن به کار نبست. یک قیام بود و یک امام که وقتی از صحنه دور شد دیگر چیزی از شور تحول‌خواهی باقی نماند. آیا به راستی امام خمینی در حرکتی که آغاز کرد تنها بود؟ هرگز چنین نبود، زیرا هرگز چنین نیست که یک فرد بتواند به تنهایی در صحنه جامعه تحولات نمایان ایجاد کند. پیروان او بسیار بودند، اما آنان شبیه به یارانی نبودند که سال‌ها بعد پیرامونش را گرفتند، آن زمانی که گفت «رهبر ما آن طفل سیزده ساله است …»

دومین سیزدهم آبان روز رهبران سیزده ساله است؛ دانش‌آموزانی که برای تظاهرات در محوطه دانشگاه تهران گرد آمده بودند و مورد یکی از سبعانه‌ترین کشتارها قرار گرفتند. تجربه رژیم از حوادث دهه چهل بود که موجب چنین حرکات خونینی شد. تصور بر آن بود که اگر با همان قاطعیت گذشته عمل کنند از نو به همان نتایج خیره‌کننده دست می‌یابند، حال آن که زمینه اجتماعی کاملا تغییر کرده بود؛ زمین تغییر کرده بود و زمان تغییر کرده بود و مهمتر از آن جان انسان‌ها تغییر کرده بود. دیگر حکومت شاهنشاهی با یک امام تنها روبرو نبود. این بار کسانی گرد او جمع شده بودند که شاید به اندازه پدرانشان او را نمی‌شناختند یا سخنانش را نشنیده بودند، اما به اندازه امام خود شور در سینه داشتند؛ آنها همچون پدرانشان برای به راه ‌افتادن لازم نبود که پی‌درپی شماتت شوند.

درباره سومین سیزده آبان بسیار گفته شده است، تا جایی که بعید است کمترین اطلاعی از آن ماجرا ناگفته مانده باشد؛ از جمله آن که در این رویداد امام از دانشجویان مسلمان پیروی کرد. ظاهرا این دانشجویان بودند که خود را پیرو خط امام می‌خواندند، اما در واقع این امام بود که حرکت آنان را دنبال نمود. قطعا هیچ‌یک از رهبران و فرماندهان انقلاب در شکل دادن به آنچه در این روز اتفاق افتاد نقشی نداشت. حتی خود دانشجویان تصور می‌کردند بعد از چند روز حادثه تمام می‌شود و به خانه‌هایشان باز می‌گردند. ولی امام این رویداد را پیگیری کرد و آن را انقلابی بزرگ‌تر از انقلاب اول نامید. تنها امامی که درد یک سکوت سیزده ساله را چشیده باشد می‌داند که جامعه‌ای شکل‌یافته از چوب‌های فرمانبر و خشک از خود جوششی ندارد و حیات پاکیزه‌ای ندارد. او مردم را رهبر می‌پسندید، زیرا می‌دانست که گذر از یک گردنه تاریخ برای سعادت هیچ ملتی کافی نیست. آنان باید از چنان خودانگیختگی و بصیرتی برخوردار شوند که در هر عصری و نسلی بتوانند راه را از بیراهه بشناسند و بپیمایند. مردم ما امروز رهبرانند و این همان آرزوی بزرگی است که امام برای آنان داشت. او ما را دعوت ‌کرد به سوی آن چیزی که ما را زنده می‌کرد.

آنک سیزدهم آبان، این سبزترین روز سال دوباره از راه می‌رسد. آیا امروز قابل‌تصور است که حرکت مردم بر اثر بازداشته شدن همراهی از همراهی خاموش شود؟ اگر اینگونه باشد دستاوردهای چهل و پنج سال تاریخ معاصر خود را از دست داده‌ایم، و اگر چنین نباشد این نشانه‌ای از ریشه‌های انقلابی ماست. ما به اتکای این ریشه‌هاست که سبز شده‌ایم، ریشه‌هایی که اگر از آنها دور شویم به همان چیزی تنزل خواهیم کرد که مخالفان مردم آرزو می‌کنند. به این خاطر است که جا دارد با هر تلاش افراطی در این جهت برخوردی احتیاط‌آمیز داشته باشیم.

حرکت ما از واگذار کردن اسلام به جبهه خرافه‌پرستان و سپردن انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان، از ناچیز شمردن میراث و میوه مبارزات یک‌صدساله مردم ایران و جایگزین کردن آن با تصوراتی گنگ، و از جدایی و بیگانگی نسبت به ریشه‌های تاریخی‌اش نفع نمی‌برد، و اگر برخی دولت‌های بیگانه بر ترویج چنین تمایلاتی اصرار دارند شاید در این کار سودی ملاحظه می‌کنند. آنها اگر لازم باشد با وجدانی آرام بر سر جنبش امروز ایرانیان پشت میز معامله می‌نشینند و به همان مقدار آزادی و توسعه سیاسی که در کشورهای همسایه‌ وجود دارد برای ملت ما قناعت می‌کنند و در این قناعت قابل سرزنش نیستند. این ما هستیم که اگر مصالح خود را به درستی تشخیص ندهیم باید ملامت ‌‌شویم.

این روزها هر نگاهی که به نگاهی می‌افتد از پیروزی می‌پرسد. کی به آن می‌رسیم؟ چه چیز ما را به آن می‌رساند؟ کدام قدم و اقدام آن را به پیش می‌اندازد؟ و چه چیز آن را کمال می‌بخشد؟ تمامی وجود ما دعا و سوال است و وعده خداوند که فرمود هر آنچه مسئلت کنیم مقداری از آن را اجابت خواهد کرد. و آتاکم من کل ما سالتموه. (و از هرآنچه از او خواستید به شما داد). همین که خواسته‌ای در جامعه متولد می‌شود دیگر هیچ کس قادر نیست از برآورده شدن آن ممانعت کند و دولت‌ها تنها می‌توانند بر مقادیری چون زمان و میزان و شکل تحقق آن تاثیر بگذارند.

آیا ما هم می‌توانیم بر این مقادیر اثر داشته باشیم؟ آری. المعروف بقدر المعرفه؛ انسان‌ها به قدری که بصیرت و آگاهی از خود به نمایش می‌گذارند در خور نیکویی‌ها قرار می‌گیرند. کما این که در این چند ماه مردم ما بیش از آن که از رنج‌های خود گنج به دست آورده باشند از برکات خردمندی خود بهره‌مند شده‌اند.

راه سبز ما یک مسیر عقلانی است و این یک بشارت است، زیرا نشان می‌دهد که ما تا انتها بر سر خواسته‌های خود مستحکم خواهیم ایستاد. اگر دچار تندروی و رفتارهای افراطی بودیم شک نکنید که با دستانی خالی از نیمۀ راه باز می‌گشتیم، زیرا افراط راه را برای تفریط باز می‌کند. اگر برای قبول این حقیقت به مثال نیاز دارید به سیاست خارجی دولتمردان بنگرید. همان وقتی که آنان مناسبات بین‌المللی کشور را به اغراض تبلیغاتی آلوده کردند و از خردورزی و متانت کناره گرفتند می‌شد حدس زد که به زودی مصالح بلندمدت مردم را به هیچ معامله خواهندکرد. شانزده سال پیش از این تهیه سوخت برای تاسیسات هسته‌ای تهران امری بود که نه مسئولان و نه رسانه‌ها انجام آن را یک خبر مهم تلقی نمی‌کردند. امروز قسمت اعظم محصول فعالیت‌های هسته‌ای کشور ،که این همه جاروجنجال به خود دیده و چندین تحریم برای ملت به همراه آورده است، گویا باید برای تامین همین نیاز ساده تحویل کشورهای دیگر شود، شاید بعدها لطف کنند و اندکی سوخت در اختیار ما بگذارند. آیا این یک پیروزی است؟ یا یک تقلب آشکار، که چنین تسلیمی فتح‌المبین نامیده شود؟

دولتمردان نه مشکلات جهان را حل کردند و نه بر حقوق تردیدناپذیر ملت خود تاکید نمودند، که با گشاده‌دستی از این حقوق عقب نشستند. آنها نشان دادند که حتی در تسلیم شدن و کرنش کردن افراط‌گرند. حتی اگر با تلاش دلسوزان از واگذاری دستاوردهای کشور در زمینه انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای جلوگیری شود از عواقب افراط و تفریط‌های دولتمردان ایمن نشده‌ایم، زیرا رفتارهای آنان زمینه را برای اجماع بین المللی جهت اعمال تحریم‌ها و فشارهای بیشتر به ملت ما فراهم کرده است.

چیزی که ما می‌توانیم از این ماجرا بیاموزیم آن است که خود دچار افراط نشویم. دیر یا زود – بلکه به امید خدا بسیار زود – مخالفان مردم صحنه را ترک می‌کنند. آیا آن روز باید کشوری تخریب شده برای ملت باقی بماند؟ آن چیزی که امروز باید نگران آن باشیم مصالح کشور است، زیرا کشور جز صاحبان اصلی‌اش کسی را ندارد که در این باره ابراز نگرانی کند. ساختن فردا را باید از امروز آغاز کنیم. باید برای فردا چنان مهیا باشیم که اگر همین فردا از راه رسید یکه نخوریم. باید هریک از ما مردم نه فقط نقش پیشوایی که مسئولیت آن را نیز بر عهده خود احساس کنیم.

تاکید بر اجرای بدون تنازل قانون اساسی یک راهبرد کلیدی برای ساختن فرداست. با چنین راهبردی ما در تاریکی قدم نمی‌گذاریم و میراث‌های به جا مانده از مبارزات نسل‌های پیشین را به هیچ تقلیل نمی‌دهیم. و هر آنچه از آرمان‌ها و خواسته‌هایمان که جا بماند با زندگی‌های خود آن را به دست می‌آوریم، زیرا ساختار ظاهری هرگز تمام آن چیزی، بلکه قسمت اصلی آن چیزی نیست که در جامعه واقعیت دارد. بخش اصلی این واقعیت زندگی‌های ماست. دستگاه ظاهری می‌تواند فرزندان انقلاب را همچون تبهکاران دستگیر کند و لباس‌های تحقیرآمیز بر قامتشان بپوشاند و مردم می‌توانند با نگاهشان از آنان قهرمان بسازند و به آنان افتخار کنند. در این رودررویی کدامیک برنده‌اند؟ دستگاه ظاهری می‌تواند آنان را در دادگاه‌های نمایشی محکوم کند و نگاه مردم می‌تواند آنان را در پیشگاه وجدان خویش حاکم بداند. به راستی کدامیک از این دو در واقعیت جامعه حکومت می‌کنند؟ دستگاه ظاهری با برخوردهای توهین‌آمیز خود خانواده‌های آنان را سرافکنده و خوارشده می‌خواهد و نگاه‌های مردم آنان را در عین تلخ‌کامی‌هایی که می‌چشند سربلند می‌بیند. کدامیک از این دو نگاه بر احساس این خانواده‌ها چیره است؟ دقت کنید که تنها در نگاه مردم این همه قدرت وجود دارد و تا اینجای کار هنوز حرفی از دیگر توانایی‌های آنان نگفته‌ایم. دستگاه ظاهری می‌تواند برای این خانواده‌ها تنهایی و عسرت تدارک ببیند و مردم می‌توانند آنان را در آغوش بگیرد؟ به راستی کدامیک از این دو بر کار خود غالبند؟ دستگاه ظاهری می‌تواند دانشجویان غریب را به جرم ابراز عقیده از خوابگاه محروم کند و معیشت آنان را در تنگنا قرار دهد و شبکه‌های اجتماعی می‌توانند با حمایت‌‌های خود از آنان پشتیبانی کنند. تاثیر اقدام کدامیک از آنها بیشتر است؟ به راستی کدامیک از آنها قدرتمندتر است؟ بلکه اساسا تقابلی میان این دو وجود ندارد؛ یکی هست و دیگری نیست، زیرا این زندگی‌های ماست که به هر امری در نظم ظاهری جامعه معنا می‌بخشد. ما در چند ماه گذشته نه با شکستن این نظم، که با تغییر معنا دادن به آن از راه زندگی‌هایمان صحنه جامعه را تغییر دادیم. ما چه نیازی به شکستن این نظم داریم در حالی که در هر شرایطی این ما هستیم که با زندگی‌های خود به آن جهت می‌دهیم.

بعد از این نیز راه ما این است. در شرایطی که اصول متعدد قانون اساسی بتوانند بی‌محابا معطل بمانند حقیقت آن است که فرقی میان قانون خوب و بد وجود ندارد. ساختار سیاسی کشور اگر بهترین نظم ممکن باشد به چه کار می‌آید اگر زندگی‌های ما به آن اعتبار نبخشد، یعنی معنی برایش تدارک نبیند، آن را تنفیذ نکند و اجرای بدون تنازل آن را مطالبه ننماید؟ به همین ترتیب اگر این ساختار واجد اشتباهات و عقب افتادگی‌های واضح بود ما تنها در صورتی می‌توانستیم آن را اصلاح کنیم که نخست معنای آن را اصلاح می‌کردیم و این کار را با زندگی‌های خود انجام می‌دادیم.

البته بسیارند ملت‌هایی که این توانایی خود را به جا نمی‌آورند و ترجیح می‌دهند قدرت را به قدرتمندان وابگذارند. آنها در جامعه خود پیشوا نیستند، ولی مردم ما هستند.

سیزدهم آبان میعادی است تا از نو به یاد آوریم که در میان ما مردم رهبرانند. این روز عزیز را به ملت ایران تبریک می‌گویم و برای گروهی از آفرینندگان این مناسبت که اینک در بندند و دیگر اسیران نهضت سبز از خداوند آزادی، شکیبایی و پاداشی متناسب با نیت‌های بلندشان آرزو می‌کنم.

میرحسین موسوی
۰۹ آباتماه ۱۳۸۸

تا ۱۳ آبان، تابستان یادمان نرفته!

تابستان را که یادتان نرفته؟

تابستان را يادتان رفته حتما كه افتاديد به قلدري كردن . ما يادمان نرفته . يادمان نمي رود . داغ گذاشتيد روي دلمان كه فراموش مان نشود . هي اسم روي اسم تلنبار كرديد . هي خاطره پشت خاطره.


بعد رد كه مي شوي از ونك يك هو از خاطرت مي گذرد همين جا بود كه اولين بار ، اولين باتوم ها آمد پايين و شكافت تن نحيف مان را . پوست كلفت نشده بوديم هنوز . نمي دانستيم قرار است روزهاي بعدش ، هر روزمان همين باشد . هي باتوم و گاز اشك آور . نمي دانستيم ونك شروع روزهاي تازه است . چه تابستاني را از سر گذرانديم ...


و آزادي را هميشه همين جوري يادم مي ماند . تا آخر دنيا . بعد از كلي راه رفتن و نفس زدن و گرما ، يكي كه قد بلند تر بود مي گفت ؛ « دارم مي بينمش ! » و ما روي پاشنه هاي پاهامان ، دنبالش مي گشتيم و اگر نبود مي رفتيم بالاي نرده هاي وسط خيابان ! بالا خره رسيديم . قبل از انتخابات كه خوش خيال بوديم كه مي رسيم . بعد از انتخابات كه فكر مي كرديم راهي نمانده . همين جوري كه دهان به دهان مي گشت رهنورد گفته بمانيد خانه هاتان . كه مي گفتند موسوي مي آيد تا مردم را نكشند . كه مي گفتند دستور تير داده اند . كه داده بودند . كه اولين گلوله همان جا شليك شد ، اولين قرباني ...

و همهمه اي كه پيچيد توي توپخانه ؛ « يا حسين ! مير حسين ! » فكر مي كرديم اگر همه پاهامان را بكوبيم زمين ، زمين مي لرزد بس كه زياد بوديم . زمين مي رود پايين بس كه عصباني بوديم ؛ « موسوي موسوي ! راي منو پس بگير »

و امير آباد را با آن چماق به دست هاي حيدر گوي غول پيكر و در خانه هايي كه باز بود به روي مان . بطري هايي كه پر آب مي شد . مادرهايي كه دعاشان و لبخندشان پشت سر مان بود پيش از آن كه برگرديم توي خيابان . و نگاه نگران مهربان شان ؛ « مراقب خودتان باشيد ! » بوديم . هستيم . تازه داشتيم ياد مي گرفتيم مراقب خود مان و انسانيت مان باشيم . مراقب حق مان و شرف مان باشيم .


و بلوار كشاورز را پيش از وليعصر ؛ « سعيد حجاريان ، آزاد بايد گردد ! »

بهشت زهرا را با تمام گرد و خاكش ، باتوم هايي كه پايين نيامدند . ون هايي كه خالي رفتند . دست هايي كه تا آخر افراشته ماند ، بغض هايي كه فرياد شد ؛ « سي سال جرم و جنايت ... »


من اولين بار ، اولين دست بند سبزم را توي هفت تير از دستم باز كردم . اشك آور را كه زدند و پشتش هجوم آوردند به سمت مان . باز نمي شد بس كه محكم بسته بودمش . بس كه هميشه دستم بود . با فندك سوزاندمش . گذاشتم توي جيبم . ماند يادگاري تا بهارستان كه گمش كردم .

وليعصر را روز تنفيذ ؛ « اي رهبر كودتا ! اين آخرين پيام است ... » و اولين بار صداي تپش قلبم را شنيدم وقتي جواب تمام در زدن هام ، درهاي بسته بود . و آن قدر زنگ ها را زدم تا كوچه خالي شد از موتور ها و بسيجي ها . گلوله هايي كه پشت سرمان شليك مي شد و ما دست هاي هم را مي فشرديم از ترس .

و ما تمام پل كريم خان بوديم . از اول تا آخرش . و خيلي قبل ترش و خيلي بعد ترش ...


انقلاب را كه نگو . خود زندگي ست . هي نرسيدن است . هي رسيدن و كتك خوردن . از حفظ شديم تمام كوچه پس كوچه هاش را بس كه روزهاي تابستان مان شب شد توي پياده روهاش . نه به اين راحتي كه مي نويسم و مي خوانيد . سخت تر . غمگين تر . خوني تر . حالا كه نگاه مي كنم اميدوار كننده تر ، انساني تر از هميشهء انقلاب و كتابفروشي هاش . حالا داشتيم آن كتاب ها را زندگي مي كرديم . درس پس مي داديم . پس آزادي اين همه سخت بود و درد داشت ؟


و بهارستان را و بهارستان را و بهارستان را ...

تابستان را يادتان كه نرفته ؟



ویدئوی فریاد الله‌اکبر دانشجویان دانشگاه شریف در حمایت از منتقد حق‌طلب

گزارش ویدیویی:
فریاد الله‌اکبر دانشجویان دانشگاه شریف در حمایت از منتقد حق‌طلب، "محمود وحید‌نیا"

جمعه شب (۸ آبان ۸۸) تعداد زیادی از دانشجویان ساکن خوابگاه طرشت ۳ (از خوابگاه‌های دانشگاه صنعتی شریف) با سر دادن شعارهای «الله‌اکبر»، «یاحسین، میرحسین» و «مرگ بر دیکتاتور» نشان دادند که شعله اعتراضات خاموش نشده است.

به نظر می‌رسد شعارگویی جمعه شب در حمایت از سخنان روز چهارشنبه محمود وحیدنیا، دانشجوی ریاضی دانشگاه شریف، در دیدار «نخبگان جوان» با رهبری باشد. (برای اطلاع از جزئیات آن جلسه، اینجا را کلیک کنید). موج سبز آزادی در تماس با تعدادی از فعالان دانشجویی دانشگاه صنعتی شریف مطلع شد دانشجویان تصمیم دارند در صورت عدم حضور محمود وحیدنیا در دانشگاه در روز شنبه، در محوطه دانشگاه تجمع کنند. روز جمعه اخباری دهان به دهان می‌گشت که تلفن همراه محمود وحیدنیا خاموش است و خانواده او هم در پاسخ به دوستانش گفته‌اند حال محمود خوب است، اما نمی‌تواند به تلفن جواب دهد.

خلاصه اخبار گویا: جمعه ۰۸ آبان

اخبار شنیداری روزانه


- آیا رسانه ملـی، میـلی شـده؟
- فرصت خوانـدن اخبـار را ندارید؟
- می‌خواهید از اخبار آگاه شوید؟
- پس با اخبـار گویـا با ما باشید!



«خلاصه اخبارگویا: جمعه ۰۸ آبان ۱۳۸۸»

دانلود:‌
اینجا~۲مگ

- اگر دانشجو و دانش پژوه هستید و دوست دارید همکلاسی‌‌هایتان هم از اخبار روز جنبش سبز آگاه باشند، فایل اخبار گویا را روزانه دانلود کرده و بر روی گوشی‌هایتان بریزید و در محیط تحصیلی خود برای همقطاران پخش کنید.

- اگر کارمند هستید و همکارانتان از نعمت داشتن رسانه مستقل محروم اند، این اخبار گویا را روی گوشی‌هایتان بریزید و برای آن‌ها در محل کارتان پخش کنید.

در یک کلام.
اگر ایرانی هستید،
پس شما هم میتوانید یک رسانه باشید!

۸/۰۸/۱۳۸۸

نامه هنگامه شهیدی به بازجویش آقای دکتر ۲۴۰!

نامه هنگامه شهیدی به بازجویش در اوین:
آقای دکتر ۲۴۰ ! کرامت انسانی من زیر پا گذاشته شد; دیگران را دریابید...


ادامه راه سبز«ارس»: نامه زیر را هنگامه شهیدی به بازجوی خود در اوین نوشته است:

نمی دانم چگونه باید این نامه را آغاز کنم .آشنایی من وشما به دوم ماه رمضان برمی گردد وپیش از آن همواره در راهروهای ۲۴۰ که درانتظارمی نشستم تا راننده مرا به ۲۰۹ بازگرداند همیشه صدایی در گوش من نجوا می کرد : دخترم به خودت کمک کن. یک ثانیه بیشتر اینجا ماندن برای کسی چون تو زیاد است . بگذار هنگامه شهیدی جدیدی از تو متولد شود. با جمله آخرشما نامأنوس بودم. بارها وبارها با خودم می اندیشیدم که چگونه باید هنگامه شهیدی جدیدی متولد شود؟ تا اینکه سمیه توحید لوکه ۴۸ ساعت آخر حضورش در ۲۰۹ مصادف با خروج من از پنجاه روز انفرادی بود وتنها با او هم اتاق بودم، در مورد شما اعتمادی را دردل من ایجاد کرد وبعد از آن همه بی اعتمادی به همه چیز وهمه کس برای اولین با به کسی اعتماد کردم.

سمیه به من گفته بود "به دکتر اعتماد کن اوبرای کمک به ما اینجاست وتا کنون پرونده های زیادی را حل وفصل کرده است " و گفت که شما در حل مشکل پرونده اوکه کمی لاینحل بنظر می رسید به اوکمک زیادی کردید. در همان زمان درتماس هایی که با خانواده ام داشتم از ایشان می شنیدم که بسیاری از خانواده های زندانیان سیاسی پس از انتخابات وحتی تمامی اعضای خانواده من برای شما دعا می کنند .

اما آقای دکتر ۲۴۰! چگونه شد که پس از دوماه واندی برگزاری جلسات وبرخی کمکهایی که من هم نمی توانم آن را نادیده بگیرم،به یکباره تمامی قول وقرارهائیکه با من وخانواده ام گذاشته بودید به فراموشی سپرده شد؟ آخرین بار یادم هست که یکشنبه ۲۶ مهرماه آخرین ملاقات ما در ۲۴۰ صورت گرفت طبق معمول همیشه که آرام ومهربان به نظر می رسیدید نبودید .اول از همه خبرهای مربوط به جشن تولد من که پشت دیوارهای اوین برگزار شده بود ونامه ای که به مناسبت تولد مادرم درسایت کانون زنان منتشر شده بود را جلوی من گذاشتید وبعد از آن خبرمربوط به تغییر مقررات استفاده از سرویس بهداشتی در بند نسوان اوین را که به خاطر تغییر آن مجازات ها وبد رفتاریهای فراوانی ازنگهبانان زن ۲۰۹ اوین متحمل شده بودم را به من نشان دادید. مقابل فریبا پژوه نیز خبری از رفتارهای نا مناسب نگهبانان زندان که با من نیز کم نبود گذاشتید. بسیار عصبانی بودید وبه من می گفتید که شما مسئولیت خبرهایی را پذیرفته اید که از انتشار آن بی خبر بوده واصلا ًاطلاع نداشته اید ونسبت به کذب بودن برخی اخبار واکنش نشان دادید.

آقای دکتر ۲۴۰! نمی دانم بالا خره پس از این همه مدت مسابقه ای که برای یافتن نام واقعی شما در سایت ها به راه افتاده بود به نتیجه ای رسید؟ببخشید که شما را آقای دکتر ۲۴۰ خطاب می کنم اما من همیشه یک هویت داشتم و خودم را همه جا با هویت واقعی خودم ، هنگامه شهیدی " روزنامه نگار و فعال حقوق بشر " معرفی کرده ام اما هر بار که از شما خواستم بدانم که شما را به چه نامی خطاب کنم شما گفتید : "من استاد دانشگاهم و معلمی بیش نیستم" وهمیشه که لطف داشتید و برای من چای و آب می آوردید با شوخی و البته شاید هم به طعنه می گفتید : " ببینید کجا هستید ؟ برو بیرون کلاس بگذار که یک استاد دانشگاه برای من چای و آب می آورد." به این کار افتخار می کردید البته این رفتار شما نشان از نوعی تواضع و فروتنی داشت و من را حسابی شرمنده می کرد.اما از آخرین ملاقاتمان خاطره خوبی در ذهن من باقی نمانده است. شما به من و فریبا پژوه قول داده بودید که به خاطر انتشار این اخبار مشمول هیچ مجازاتی نخواهیم شد و برای سه شنبه همان هفته یعنی دو روز پس از آخرین دیدارمان قول دادید که با خانواده هایمان دیدار خواهیم داشت. اما این انتظار تا دوشنبه چهارم آبان ادامه داشت و با فریبا دائماً از هم می پرسیدیم:آقای دکتر کجاست؟ چرا خبری از او نیست؟ پس چرا هیچ ملاقاتی انجام نشده؟حتی حق تماس تلفنی با خانواده هم از ما سلب شد. پنجشنبه همان هفته پس از بارها اعتراض و نامه نگاری با ریاست بازداشتگاه ۲۰۹ اوین که پس از ملاقات حضوری با دادستان محترم آقای جعفری وعده آزادی داده شده بود و تا آن زمان محقق نشده بود،درخواست ملاقات با شما،آقای اصفهانی و کار آموز ایشان که بازجوی اصلی من بودند را برای تعیین تکلیف به ریاست بازداشتگاه ۲۰۹ ارائه دادم تا اینکه بالاخره آقای " کارآموز " مرا به ۲۴۰ فرا خواند که البته ایشان هم گمنام هستند و هر بار که نام ایشان را پرسیدم گفتند: هر چه دلت خواست مرا صدا بزن " کلم " ، " هویج " ...

پس از احضار آقای " کار آموز " و پس از معطلی در سلولهای تنگ ، سرد و سیمانی ۲۴۰ که اصولاً نشستن طولانی مدت متهم روی صندلی در حالت انتظار از عادات و شیوه ایشان است ، با لحنی طلبکارانه از من پرسید: چه شده است؟

باز هم که داری شلوغ کاری می کنی . فکر می کردم این مدت برای تنبیه شما کافی باشد، اما غیر از این به نظر می رسد.جریان این نامه های مکرر به دادستان تهران و رئیس زندان چیست ؟ باز هم که می بینم پای همه نامه ها امضای "روزنامه نگار و فعال حقوق بشر " را تکرار می کنی. و من به ایشان پاسخ دادم که من هویت خودم را عنوان می کنم. آیا اینها جرم است؟ شما باهمین هویت اتهاماتی را به من نسبت داده اید که من به همین دلایل اینجا هستم . آیا واقعاً اگر پای امضای من " فعال حقوق بشر " درج شده باشد اینقدر برای شما نگران کننده است؟ با حالتی تهدید آمیز به من گفت : نه هر کاری دوست داری انجام بده. فقط خواستم یاد آوری کرده باشم که اکنون در کجا هستی و امروز به این نیت آمده بودم که از اول تو را باز جویی کنم و برگه هارهایش را به من نشان داد تا شاید دلهره ای در من ایجاد شود. با حالتی پرسشگر نگاهش کردم و با عصبانیت گفتم: " ده روز است که هیچ کس سراغی از من و فریبا نمی گیرد حتی برای بازجویی هم فریبا را احضارنمی کنند.این بلاتکلیفی وعدم تعیین وضعیت بزرگترین شکنجه روحی است.آقای "کارآموز"گفت :درمورد خانم پژوه که به کارشناس ایشان (بازجو )مرتبط است ،اما درمورد شما هم به سلول برگردید ببینیم تا هفته دیگر چه می شود وبدون اینکه به من اجازه تماس باخانواده را بدهند مرا به اتاق ۱۴ بنده یک نسوان بازگرداندند.

چند روز گذشت ...

تا اینکه دوشنبه 4آبانماه با خدعه آزادی مرا جلوی درب خروجی اوین آوردند وبعد به داخل اتاق دیگری راهنمایی کردند که داخل آن نشستیم. به خیال خام خودم منتظر خانواده ام بودند که مرا تحویل بگیرند ولی درکمال نا باوری دیدم مرا با وسایل خودم به یک مأمور زن با چادر مشکی ومانتو قرمز تحویل دادند و وقتی پرسیدم که مرا کجا می برید درپاسخ گفتند که شما از اطلاعات به سازمان زندانها تحویل شده اید. به اندرزگاه 4 می رویم که درست روبروی بهداری اوین است .به خانم مأمورگفتم که ازروز قبل از آن دراعتصاب غذا هستم (یکشنبه سوم آبانماه )اوبا حالتی دلسوزانه گفت:عزیزم !چرابه خودت سخت می گیری؟جایی که ترا می برم ازجای قبلی خیلی بهتر است.مطمئن باش! بعد از باز شدن درب اندرزگاه شهلاجاهد مرا بازرسی بدنی کرد ووسایلم را تحویل گرفت . وقتی فهمید من چه کسی هستم به من گفت :ترا به یکی از بهترین اتاقهایمان می فرستم ومرا به بند ۲ بالا اتاق یک فرستاد .به محض ورودم مهسا نادری وعاطفه نبوی دور من جمع شدند .آنها هم اتاقی های من بعد از سمیه توحید لو در ۲۰۹ بودند که درشب خروج فریبا از انفرادی به اینجا منتقل شده بودند ومن و فریبا درهمان اتاق 14 ماندیم .شبنم مدد زاده خودش را معرفی کرد و من اورا بوسیدم وتولدش را به او تبریک گفتم. مرضیه ومریم دختران مسیحی که نامشان جهانی شده است هم در این اتاق بودند.دوستان که می دانستند در ۲۰۹ امکان تماس با هیچ جا وجود نداشت بلافاصله کارتهای تلفنشان را که اکنون می دانم چقدر برایشان ارزشمند بوده و می توانستند با آن تایمها با خانواده هایشان صحبت کنند را در اختیار من گذاشتند. اولین تماس من با مادرم بود. مادرم گفت: شما تا صبح روز دوشنبه با ایشان در تماس بوده اید و قول ملاقات حضوری در روز سه شنبه را داده بودید ، اما این ارتباط شما غیبت طولانی شما را برای من توجیه نمی کرد. به مادرم گفتم آقای دکتر دیگر با شما تماس نخواهد گرفت و همان هم شد و شما هنوز که هنوز است قراراست با مادر من تماس بگیرید،هنوز که هنوز است قرار است مشکل من حل شود وهنوز که هنوز است قرار است مسائل در غالب " گفتمان " حل شود. مسئولین حفاظت اطلاعات سازمان زندانها هم در بازدیدی که از اتاق ما داشتند از این واژه استفاده کردند و گفتند : " به قول آقای خاتمی با گفتمان می شود مسائل را حل کرد " و به من تذکر دادند که اعتصاب غذا و دارو در زندان جرم محسوب می شود و در صورت ادامه آن کمیته انضباطی زندان با من بر خورد خواهند کرد. من به یکی از آنان گفتم بسیار خوشحالم که تأثیر آقای خاتمی و صحبتهای او هنوز در اذهان باقی مانده است و پاک نشده است و خوشحالم که از زبان شما گفتمان آقای خاتمی را میشنوم که البته جای تعجب دارد.

آقای دکتر ۲۴۰!

من هنوز در اعتصاب غذا و دارو هستم.امروز روز ششم اعتصاب غذای من است.احساس می کنم انرژی ندارم ، اما هنوز می توانم قلم را لای انگشتانم بگیرم و بنویسم. دستهایم سرد است اما نه به سردی دیوارهای سرد و سیمانی ۲۰۹ و ۲۴۰ اوین. تا لحظه ای که توانم را زا دست نداده ام می نویسم ، می نویسم و می نویسم .همانطور که گفته ام یا خودم به زودی اززندان آزاد می شوم یا جنازه ام را از اینجا خارج می کنند. درهر صورت آقای دکتر ۲۴۰ من هنوز جای سؤال برایم باقیست وبا خودم روزی چند بار می اندیشم که پایان این فیلم غم انگیزچه خواهد بود .به هر صورت پایان هرچه باشد من همه افراد مسئول درپرونده ام را به خداوند واگذار کرده ام اگر ایمان وباوری باشد کمی اندیشه لازم است .

آقای دکتر ۲۴۰!

کرامت انسانی که شما به من آموختید را با فرستادن من درمیان بزهکارانی که شامل قاتلین وفواحش می شوند زیر پا گذاشته اند تا مرا تحقیر کنند اما ازآنجا که خداوند همیشه با ماست این فرصت برای من به عنوان یک فعال حقوق بشر فرصت استثنایی بود .من یک دوره چهارماه واندی کارگاه آموزشی "حقوق بشر اسلامی "را دراوین گذرانده ام که اگر هر جای دنیا می خواستم این دوره را بگذرانم با پرداخت بالاترین هزینه دربهترین دانشگاه های جهان هم نمی توانستم چنین تجربیاتی را کسب کنم وهرگز برای من چنین فرصتی مهیا نمی شد.

"آقای دکتر ۲۴۰ "!

کرامت انسانی من که زیر پا گذاشته شد ، کرامت انسانی دیگران را در یابید...

هنگامه شهیدی روزنامه نگار و فعال حقوق بشر
زندان اوین اندرزگاه ۴ - بند ۲ بالا - اتاق ۱
۸ آبانماه ۸۸

گزارش استقبال سرد از رییس دولت کودتا در مشهد + (فیلم - عکس)

گزارش استقبال سرد از رییس دولت کودتا در مشهد

اداه راه سبز«ارس»: رئیس دولت نامشروع کودتا همان‌گونه که انتظارش می‌رفت با استقبال بسیار سرد مشهدی‌ها مواجه شد. رئیس دولت کودتا که بدون استقبال تولیت آستان قدس رضوی، آیت‌الله طبسی در این شهر حاضر شده بود از استقبال مردم نیز بی‌نصیب ماند.

انتخاب مشهد به عنوان اولین سفر استانی به این دلیل است که در این روزها مشهد شلوغ ترین روزهای سال خود را میگذراند مخصوصا در مسیری عبور کاروان دولت در این روزها جمعیت زیادی در حال عبور و مرور هستند. و صحنی که قرار است در آن سخنرانی انجام شود خود بخود در چنین روزی مملو از جمعیت است.

از شب قبل تمام مسیر استقبال توسط نیروهای پلیس مسدود شده بود و اجازه عبور و مرور اتوموبیلها را از میدان 15 خرداد تا حرم را نمیدادند. تعداد زیادی هم وانت های خودروبر نیز جهت بردن خودروها در قسمتهای مختلف بودند.

یکی از کارهایی که به فکر ما رسیده بود رنگ کردن فواره های میدان بیت المقدس بود که میخواستیم وقتی که رئیس دولت کودتا به میدان رسید فواره را رنگ کنیم که با تعجب بسیار دیدیم که شهرداری زحمت آن را کشیده بود و آن را سبز کرده بود. که تصاویر شب و روز آن را در ذیل ببینید.
ساعت هفت و نیم به محل استقبال رفتیم و تمام راههای منتهی به مسیرها کاملا مسدود شده بود و طبق معمول نیروهای انتظامی و پلیس پیشگیری در همه جا بودند و تجهیزات ضد شورش در کوچه های فرعی قرار داشت. از مردم هنوز خبری نبود.

طبق اعلام قبلی که در پوستر زیر میبینید شروع حرکت ساعت هشت و نیم صبح از میدان 15 خرداد و سخنرانی در حرم ساعت 5/9 صبح نوشته شده است.

ساعت هشت و نیم از میدان فداییان اسلام به طرف میدان 15 خرداد راه افتادیم . هنوز به آن صورت جمعیتی نیامده است . این مسیری است که ما میرویم.


ساعت 9 به میدان 15 خرداد میرسیم که محل شروع استقبال است و جمعیت زیادی نیست و آن هم که هست شامل مجموعه ای از محصلهای مختلف در مقاطع راهنمایی دبیرستان است و پرده های مختلف آنها به چشم میخورد . با حذف نیروهای انتظامی و مدارس و لباس شخصی ها مشخص میشود که مردم بسیار کمی به استقبال آمده اند.



از آنجاییکه مسیرهای عبور مرور اتوموبیلها بسته شده است و مسیر منتهی به پایانه مسافری نیز بسته است و خیل عظیم مسافرانی که با چمدان و بار در این مسیر در حال حرکت هستند و شامل یک گروه زیادی هستند که به صورت پیاده مسیر پایانه مسافری تا حرم را بپیمایند که همان مسیر استقبال است.





این عکس ها و فیلمهای زیر در ساعت نه و نیم برداشته شده که هنوز هم جمعیت زیادی جمع نشده است. تعدادی نشسته اند و در حال نوشتن نامه هستند . چشممان به نوشته ی یک خانم که می افتد میبینیم که بعد از خدا امیدمان به شماست و آدرس و تلفن را نوشته بود. مردم تا ساعت ده هنوز منتظر هستند که در این موقع هلی کوپتر پلیس که میاید و بعد از آن اتوموبیلهای رئیس دولت کودتا میآید و مردم به طرف ماشین ها میروند و ماشین ها هم با سرعت حرکت میکنند به نظر میرسد خیلی از برنامه عقب هستند. مردم نیز دنبال ماشین ها میدوند. در بین جمعیت خانمی در جلو میبینیم که عکس احمدی نژاد را بر عکس گرفته و علامت پیروزی را نشان میداد که با موبایل عکس گرفتم ولی چون سرعت حرکت ماشینها سریع بود و مردم در حال دویدن، موبایل از دستم در رفت و نتوانستم آن عکس رو ذخیره کنم.
در ضلع جنوبی میدان 15 خرداد در شاخه ی یک درخت نوار سبز رنگی به چشم میخورد و از دید عمال کودتا به دور مانده است و نشان دهنده ی حرکت سبز مردمی است.


نیروهای نظامی نیز که در قسمتهای مختلف حضور داشتند . نیروهای ضد شورش در خیابانهای فرعی .


بنا بر آمارهاي آستان قدس رضوي، ظرفيت كامل صحن جامع رضوي هشتاد هزار نفر است، يعني زماني كه از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب از جمعیت پر شده باشد، ظرفيت نهايي‌ این هشتاد هزار نفر است، حال آنكه هنگام سخنراني احمدي نژاد، يك چهارم فضاي صحن فرش شده بود و همان فضا را هم از جمعیت خالی بود.


احمدي نژاد همزمان با آغاز اذان و نماز جماعت سخنرانی خود را آغاز کرد تا مردم را به بهانه خواندن نماز در محل سخنرانی جمع کنند. همان تعداد کمی هم که روی فرش‌ها حضور داشتند در واقع برای به جا اوردن نماز جماعت صف بسته بودند. احمدی‌نژاد که به دلیل کمبود مخاطب نتوانسته بود سخنرانی خود را به موقع ایراد کند، در اقدامي بی‌سابقه، نماز جماعت را با اجازه از امام جمعه مشهد-علم الهدي- بيست و پنج دقيقه به تاخير انداخت.

گفتنی است که تدارک وسیعی برای جلب حمایت و حضور مردم در هنگام سخنرانی رئیس دولت کودتا از سوی حامیانش در مشهد دیده شده بود. به عنوان مثال، دور تا دور صحن جامع رضوي پر بود از كيسه‌هاي آبي رنگ برای نوشتن نامه به رياست جمهوري و در طول خيابان‌های منتهی به حرم نیز هم يك خودروي پژو گشت مي‌زد تا نامه‌های مردم را جمع کند. ناگفته نماند که تعداد زیادی از دانش‌آموزان دبستان و راهنمایی براي پر كردن محل سخنرانی از طرف مدرسه‌ها به سمت حرم بسیج شده بودند. قسمت جلوي جايگاه - نزديك دوربين تلوزيون - هم ساعت‌ها قبل توسط خودي‌ها پر شده بود.

این اولین بار نبود که محمود احمدی‌نژاد در مشهد با این استقبال کرد مواجه می‌شد. تا کنون وی دو بار بعد از کودتای ۲۲ خرداد به مشهد سفر کرده است و در هر دو بار هم با اسقبال سرد مردم علی‌رغم تلاش‌های مکرر برای بسیج آدم‌ها به محل سخنرانی و نیز عدم استقبال تولیت آستان قدس رضوی مواجه شده است.

اما بشنوید از ذره بین...!

عکس‌های زیر خود سند روشنی است بر ۶۳ درصد رای رئیس دولت بعد از نهم.


در این عکس احمدی نژاد را می‌بینید که در حال دست تکان دادن برای هوادارانش است!


نقاط سبز رنگ سیل هواداران عاشق رئیس جمهور هستند که او را مشایعت می‌کنند.


این آقای همیشه در صحنه در همه سفر‌‌ها باید حضور داشته باشد و بنر احمدی نژاد را دستش بگیرد. پشت او هم فشار شدید ازدحام جمعیت، اجازه نمی‌دهد با راحتی بتواند با رئیس دولتش گفت و گو کند.


الآن سر رئیس دولت خیلی شلوغ است. خبرگزاری ایرنا: ازدحام جمعیت باعث شده است ماشین رئیس جمهور به کندی حرکت کند!


این یکی از بهترین نمونه‌های استقبال است. یکی از بهترین و شیواترین عکس‌هایی که از مشهد مخابره شده است. عابران روی پل را ببینید. انگار نه انگار که رئیس جمهورشان دارد از مقابلشان رد می‌شود. حتی لحظه‌ای نمی‌ایستند تا از بالای پل او را نگاه کنند!!!!.


شما هم اول خیال کردید این‌ها هواداران رئیس دولت کودتا هستند! سخت در اشتباهید. این‌ها زایران عاشق حرم امن رضوی هستند که همزمان با ورود رئیس دولت کودتا، نیایش را بر شنیدن دروغ‌های مکرر ترجیح داده‌اند. این عکس همزمان با ورود رئیس دولت به حرم گرفته شده است. اگر باورتان نمی‌شود عکس‌های بعدی را نگاه کنید.


این عکس محوطه هواداران دولت را نشان می‌دهد که قبل از ورود احمدی‌نژاد در صحن حضور داشته‌اند. احمدی‌نژاد در این صحنه در میدان کنار حرم و در حال ورود به صحن جامع رضوی است. فکر می‌کنید جمعیت هواداران دولت بتواند این فضاهای خالی را پر کند؟


این هم فضای بازتر از دو عکس قبلی. شماره یک، زائران حرم امام رضا را نشان می‌دهد و شماره دو، همان‌هایی که اهل کوفه نیستند!


شماره یک در این عکس هنگام ورود رئیس دولت کودتا است به صحن جامع رضوی. اگر نمی‌توانید تخمینی از تعداد مشایعت کنندگان احمدی نژاد را تخمین بزنید، به عکس بعدی نگاه کنید. شماره دو در این عکس هم تعداد هوادارانی را نشان می‌دهد که از ساعت‌ها قبل در صحن جامع رضوی منتظر ورود رئیس جمهور بوده‌اند. سایت‌های حامی دولت مدعی شده‌اند این جمعیت کثیر برای پیدا کردن جا از شب قبل در صحن جامع رضوی حضور داشته‌اند.


این هم همان شماره یک در عکس قبل است. این عکس احمدی نژاد و همراهانش را در هنگام ورود به صحن جامع رضوی نشان می‌دهد. ان‌ها مدعی‌اند این تعداد تمامی صحن جامع رضوی را پر کرده اند.


این هم یک عکس دیگر از هواداران احمدی نژاد. اما تنها فرق این عکس با قبلی آن است که این عکس را خبرگزاری فارس مخابره کرده است. یعنی اذعان به شکست از سوی کودتاگران!!!


خبرگزاری ایرنا اما از رو نرفته است و سعی کرده است با مدد لنز واید و زاویه دید تنگ جمعیت را انبوده نشان دهد. اما افتضاح به آن حد بوده است که حربه تبلیغاتی آن‌ها به بار ننشسته است. چرا که در این عکس‌ها فضاهای خالی به چشم می‌خورد .خوب است بدانید بنا بر آمارهای آستان قدس رضوی، ظرفيت كامل صحن جامع رضوی هشتاد هزار نفر است، يعنی زمانی كه از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب از جمعیت پر شده باشد، ظرفيت نهايی‌ هشتاد هزار نفر است، حال آن كه هنگام سخنرانی احمدی نژاد، يك چهارم فضای صحن فرش شده بود و همان فضا را هم از جمعیت خالی بود.

براساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۸۵‌، جمعیت شهر مشهد در این سال، بالغ بر ۲میلیون و ۴۱۰ هزار نفر بوده ‌است.

کل استان خراسان رضوی نیز در انتخابات ریاست جمهوری دهم ۳ میلیون و ۴۲۵ هزار واجد رای داشته است. در این میان و بر اساس آمار وزارت کشور دولت کودتا، احمدی نژاد در خراسان رضوی ۲ میلیون و ۲۱۴ هزار رای داشته است و موسوی تنها ۸۸۴ هزار رای به دست آورده است.

آمار وزارت کشور دولت کودتا نشان می‌دهد احمدی‌نژاد در مشهد نه ۶۳ درصد، بلکه ۶۹ درصد کل آرا را به دست آورده است!

علاوه بر این بر اساس اعلام مراجع رسمی، بالغ بر سه میلیون زائر برای زیارت حرم ثامن الئمه در روز میلاد امام رضا راهی این شهر شده‌اند. اگر بخواهیم آمار دولت کودتا مبنی بر کسب متوسط ۶۳ درصد کل آرا را حساب کنیم، باید یک میلیون و ۶۵۰ هزار زائری که به احمدی نژاد رای داده‌اند، در مشهد باشند.

جمع مجموع این آمار نشان می‌دهد ۳ میلیون و ۸۶۴ هزار نفر به احمدی نژاد رای داده‌اند. قاعدتا باید حداقل یک سوم این میزان نیز برای استقبال از رئیس جمهور در دور سوم سفر‌های استانی و یا حداقل رفتن به صحن جامع رضوی برای شنیدن سخنان اون حضور می‌داشتند!، اما عکس‌های بالا خود سند روشنی است از ...

چه میکنه این هد بند سبز!

پاسخهای‌ بی ربط یک رهبر! به سوالات یک جوان نخبه

پاسخ‌ رهبری به یک جوان نخبه :
صدا و سیما باید بیشتر سانسور شود و بیشتر تبلیغ کند!

در گزارشی که از سخنان انتقادی یکی از جوانان فرهیخته در حضور آقای خامنه ای در سایت‌های رسمی آمده است، نوعی استیصال دیده می‌شود که حتی حفظ ظاهر نیز نتوانسته است، آن را پنهان سازد. هر چه سخنان این جوان فرهیخته از ساختمان محکمی برخوردار است، در سخنان آقای خامنه‌ای هیچ انسجامی دیده نمی‌شود.

آقای خامنه‌ای که تا کنون هیچ‌گاه در مقام پاسخ‌گویی قرار نگرفته است و همیشه یک سویه خطابه ایراد کرده است. در وضعیتی ناگهانی در برابر پرسش‌هایی قرار می‌گیرد و هیچ راهی جز پاسخگویی ندارد. پاسخ‌هایش پراکنده و در هم ریخته است. حتی نمی‌تواند حفظ ظاهر کند و در پاسخ‌گویی با لحنی متین‌تر پاسخ بگوید. با این همه همین که وی پس از سالیان دراز تک‌گویی مجبور به حضور در دیالوگی می‌شود که ناگزیر باید به سوال‌هایی پاسخ بدهد، فی نفسه مثبت است، هر چند پاسخ‌های او بسیار نامناسب با جایگاه و بی ربط به سوال‌هاست .

در پرسش‌های چهارگانه پرسش کننده، جدای از انسجام و به هم پیوستگی، صورت بندی از مسایل و مشکلات کشور دیده می‌شود.

.برای نمونه فقط یک بخش از پرسش‌های او را با پاسخی که آقای خامنه‌ای داده است مرور می‌کنیم. او می‌پرسد: «آیا صدا و سیمای ما تصویر درستی از کشور و جهان ارائه می‌دهد یا تصویری غیرواقعی و کاریکاتورگونه؟ آیا صداو سیما به عقاید مختلف اجازه‌ی دفاع از خودشان را می‌دهد؟ عقایدی که به‌خصوص در همین رسانه مورد نقد و یا حتی حمله قرار می‌گیرد؟
آیا صدا سیمای ما نقل‌قولی که از افراد می‌کند و یا رویدادهایی که روایت می‌کند، وفادارانه و منصفانه است؟»

آقای خامنه‌ای از این چند پرسش بخشی را بی پاسخ می‌گذارد و با تذکر این که نباید در انتقاد از بى‌انصافىِ یک دستگاه یا یک کس، خود ما باید دچار بى‌انصافى شویم، می‌گوید: «خیال نکنید آن حرف‌هائى که صدا و سیما می‌زند، این، همه‌ى حرف‌هاست؛ نه، خیلى مطلب هست. "یک سینه حرف موج زند در دهان ما". این‌جور نیست که هر چه که انسان احساس می‌کند، این را گفته باشد یا بتواند بگوید. خیلى حرف‌هاى زیادى هست. شما جوان‌ها الحمدللَّه باهوشید، بااستعدادید، به‌تدریج خیلى از حقائق براى شماها روشن خواهد شد.»

در واقع این جوابی است که به پرسشی می دهد که درباره طرح دیدگاه‌های مختلف در صدا و سیماست، اما به جای پاسخ به گونه‌ای است که انگار پرسش‌کننده پرسیده است، آیا صدا و سیما تمام دیدگاه های شما را منتشر می‌کند. جواب این پرسش روشن است، اما پاسخ دهنده با فرار از پرسش به طرح بحثی می پردازد که عجیب و غریب است و البته به نظر می رسد ناشی از غافلگیری. طبیعی است که این جواب آن سوال نیست. اگر فرض را بگیریم که جواب ان سوال است، بلافاصله سوال بعدی این خواهد بود که مگر شما مسئول نیستید در این زمینه ؟ چرا زمینه طرح دیدگاه های مختلف را فراهم نکرده‌اید ؟

وی با اشاره به این سوال که «آیا صداوسیما وضعیت واقعى کشور را نشان می‌دهد؟» پاسخ می‌دهد «نه، ناقص نشان می‌دهد.خیلى پیشرفت‌هاى برجسته و بزرگ هست که صدا و سیما نشان نمی‌دهد. دلیلش هم این است که شما مجموعه‌ى مرتبط با حوادث گوناگون، از خیلى از حقائق کشور و پیشرفت‌هاى کشور مطلع نیستید؛ نقص صدا و سیماى ماست. والّا اگر صدا و سیما می‌توانست همان‌جور که تلویزیون فلان کشور غربى با یک سابقه و تجربه‌ى فراوان و با استفاده‌هاى هنرى دروغ‌هاى خودش را راست جلوه می‌دهد، واقعیات موجود کشور را درست منعکس کند، شما بدانید امروز امید نسل جوان، دلبستگى نسل جوان به کشورش، به دینش، به نظام جمهورى اسلامى‌اش، به‌مراتب بیشتر از حالا بود."

این دیگر نمونه روشن پاسخ گریزی و نوعی زرنگی ساده اندیشانه است که ناشی از دست کم گرفتن مردم است. البته کسی که مدام تعریف و تمجید بشنود و هرچه می‌گوید، تایید شود، طبیعی است که چنین پاسخ‌هایی به چنان پرسش‌هایی بدهد.»

اما در پاسخی که به انتقاد دیگر دانشجو می‌دهد، نمونه روشن‌تری از از فرار از پاسخگویی و حتی فرار از مسئولیت دیده می شود. این پرسش‌ها نشان داد که اگر فضای پرسش از رهبری در مطبوعات رواج داشت و و او ناگزیر به پاسخگویی بود ، چقدر افکار عمومی روشن تر از امروز بود.

خامنه‌ای می‌گوید: «شما خیال نکنید که حالا بنده چون رئیس صدا و سیما را انتخاب می‌کنم، همه‌ى برنامه‌هاى صدا و سیما را مى‌آورند، دانه‌دانه بنده نگاه کنم، امضاء کنم. نخیر، از خیلى از برنامه‌هاى صدا و سیما بنده راضى هم نیستم؛ از جمله، من راضى نبودم که از ماه اسفند، بلکه زودتر از اسفند، بعضى از سفرهاى تبلیغاتى و حرف‌هائى که زده شد و تظاهراتى که می‌شد و مجادلاتى که انجام می‌گرفت، از تلویزیون پخش شود، که متأسفانه تو تلویزیون پخش شد.»

او ضمن فرار از بار مسئولیتی که در قبال این رسانه دارد ، نشان می دهد که همین حد از ارائه اخبار را هم نمی پسندد و معتقد است که صدا و سیما باید سانسور بیش تری اعمال می کرد . پاسخ های خامنه ای به پرسش های این جوان نخبه تصور او را از رسانه نشان می‌دهد؛ صدا و سیما باید بیش تر سانسور شود و بیش تر تبلیغ کند!

=========
پیوندهای مرتبط:

» انتقاد شجاعانه دانشجوی دانشگاه شریف و برنده المپیاد جهانی از رهبری
سید مهدی اروندی

آقای خامنه‌ای که تا کنون هیچ‌گاه در مقام پاسخ‌گویی قرار نگرفته است

آقای خامنه‌ای که تا کنون هیچ‌گاه در مقام پاسخ‌گویی قرار نگرفته است

در گزارشی که از سخنان انتقادی یکی از جوانان فرهیخته در حضور آقای خامنه ای در سایت‌های رسمی آمده است، نوعی استیصال دیده می‌شود که حتی حفظ ظاهر نیز نتوانسته است، آن را پنهان سازد. هر چه سخنان این جوان فرهیخته از ساختمان محکمی برخوردار است، در سخنان آقای خامنه‌ای هیچ انسجامی دیده نمی‌شود.

آقای خامنه‌ای که تا کنون هیچ‌گاه در مقام پاسخ‌گویی قرار نگرفته است و همیشه یک سویه خطابه ایراد کرده است. در وضعیتی ناگهانی در برابر پرسش‌هایی قرار می‌گیرد و هیچ راهی جز پاسخگویی ندارد. پاسخ‌هایش پراکنده و در هم ریخته است. حتی نمی‌تواند حفظ ظاهر کند و در پاسخ‌گویی با لحنی متین‌تر پاسخ بگوید. با این همه همین که وی پس از سالیان دراز تک‌گویی مجبور به حضور در دیالوگی می‌شود که ناگزیر باید به سوال‌هایی پاسخ بدهد، فی نفسه مثبت است، هر چند پاسخ‌های او بسیار نامناسب با جایگاه و بی ربط به سوال‌هاست .

در پرسش‌های چهارگانه پرسش کننده، جدای از انسجام و به هم پیوستگی، صورت بندی از مسایل و مشکلات کشور دیده می‌شود.

.برای نمونه فقط یک بخش از پرسش‌های او را با پاسخی که آقای خامنه‌ای داده است مرور می‌کنیم. او می‌پرسد: «آیا صدا و سیمای ما تصویر درستی از کشور و جهان ارائه می‌دهد یا تصویری غیرواقعی و کاریکاتورگونه؟ آیا صداو سیما به عقاید مختلف اجازه‌ی دفاع از خودشان را می‌دهد؟ عقایدی که به‌خصوص در همین رسانه مورد نقد و یا حتی حمله قرار می‌گیرد؟
آیا صدا سیمای ما نقل‌قولی که از افراد می‌کند و یا رویدادهایی که روایت می‌کند، وفادارانه و منصفانه است؟»

آقای خامنه‌ای از این چند پرسش بخشی را بی پاسخ می‌گذارد و با تذکر این که نباید در انتقاد از بى‌انصافىِ یک دستگاه یا یک کس، خود ما باید دچار بى‌انصافى شویم، می‌گوید: «خیال نکنید آن حرف‌هائى که صدا و سیما می‌زند، این، همه‌ى حرف‌هاست؛ نه، خیلى مطلب هست. "یک سینه حرف موج زند در دهان ما". این‌جور نیست که هر چه که انسان احساس می‌کند، این را گفته باشد یا بتواند بگوید. خیلى حرف‌هاى زیادى هست. شما جوان‌ها الحمدللَّه باهوشید، بااستعدادید، به‌تدریج خیلى از حقائق براى شماها روشن خواهد شد.»

در واقع این جوابی است که به پرسشی می دهد که درباره طرح دیدگاه‌های مختلف در صدا و سیماست، اما به جای پاسخ به گونه‌ای است که انگار پرسش‌کننده پرسیده است، آیا صدا و سیما تمام دیدگاه های شما را منتشر می‌کند. جواب این پرسش روشن است، اما پاسخ دهنده با فرار از پرسش به طرح بحثی می پردازد که عجیب و غریب است و البته به نظر می رسد ناشی از غافلگیری. طبیعی است که این جواب آن سوال نیست. اگر فرض را بگیریم که جواب ان سوال است، بلافاصله سوال بعدی این خواهد بود که مگر شما مسئول نیستید در این زمینه ؟ چرا زمینه طرح دیدگاه های مختلف را فراهم نکرده‌اید ؟

وی با اشاره به این سوال که «آیا صداوسیما وضعیت واقعى کشور را نشان می‌دهد؟» پاسخ می‌دهد «نه، ناقص نشان می‌دهد.خیلى پیشرفت‌هاى برجسته و بزرگ هست که صدا و سیما نشان نمی‌دهد. دلیلش هم این است که شما مجموعه‌ى مرتبط با حوادث گوناگون، از خیلى از حقائق کشور و پیشرفت‌هاى کشور مطلع نیستید؛ نقص صدا و سیماى ماست. والّا اگر صدا و سیما می‌توانست همان‌جور که تلویزیون فلان کشور غربى با یک سابقه و تجربه‌ى فراوان و با استفاده‌هاى هنرى دروغ‌هاى خودش را راست جلوه می‌دهد، واقعیات موجود کشور را درست منعکس کند، شما بدانید امروز امید نسل جوان، دلبستگى نسل جوان به کشورش، به دینش، به نظام جمهورى اسلامى‌اش، به‌مراتب بیشتر از حالا بود."

این دیگر نمونه روشن پاسخ گریزی و نوعی زرنگی ساده اندیشانه است که ناشی از دست کم گرفتن مردم است. البته کسی که مدام تعریف و تمجید بشنود و هرچه می‌گوید، تایید شود، طبیعی است که چنین پاسخ‌هایی به چنان پرسش‌هایی بدهد.»

اما در پاسخی که به انتقاد دیگر دانشجو می‌دهد، نمونه روشن‌تری از از فرار از پاسخگویی و حتی فرار از مسئولیت دیده می شود. این پرسش‌ها نشان داد که اگر فضای پرسش از رهبری در مطبوعات رواج داشت و و او ناگزیر به پاسخگویی بود ، چقدر افکار عمومی روشن تر از امروز بود.

خامنه‌ای می‌گوید: «شما خیال نکنید که حالا بنده چون رئیس صدا و سیما را انتخاب می‌کنم، همه‌ى برنامه‌هاى صدا و سیما را مى‌آورند، دانه‌دانه بنده نگاه کنم، امضاء کنم. نخیر، از خیلى از برنامه‌هاى صدا و سیما بنده راضى هم نیستم؛ از جمله، من راضى نبودم که از ماه اسفند، بلکه زودتر از اسفند، بعضى از سفرهاى تبلیغاتى و حرف‌هائى که زده شد و تظاهراتى که می‌شد و مجادلاتى که انجام می‌گرفت، از تلویزیون پخش شود، که متأسفانه تو تلویزیون پخش شد.»

او ضمن فرار از بار مسئولیتی که در قبال این رسانه دارد ، نشان می دهد که همین حد از ارائه اخبار را هم نمی پسندد و معتقد است که صدا و سیما باید سانسور بیش تری اعمال می کرد . پاسخ های خامنه ای به پرسش های این جوان نخبه تصور او را از رسانه نشان می‌دهد؛ صدا و سیما باید بیش تر سانسور شود و بیش تر تبلیغ کند!