۹/۲۸/۱۳۸۸

احضار محمد نوری زاد به پلیس امنیت

احضار محمد نوری زاد به پلیس امنیت

. محمد نوری زاد، روزنامه نگار و مستند ساز به پلیس امنیت احضار شد. به گزارش “کلمه” این احضار به دلیل مطلب نوری زاد در مورد سخنان اخیر رییس قوه قضاییه بوده است . نوری زاد در وبلاگ خود نوشته است : دوستی از پلیس امنیت که خود را سروان شایسته می نامید تماس گرفت که : شما را احضار کرده اند . فردا ساعت هشت و نیم صبح منتظرتان هستم . صدای مهربان او را بجای آوردم . او ، سال پیش نیز مرا بجرم توهین به مراجع فراخوانده و به دادسرا فرستاده بود . پرسیدم این بار به چه جرمی ؟ خندید و گفت : بجرم توهین به رییس قوه قضاییه . دانستم که واژه “پردمه ” کار دستم داده . راستی مگر قرار نبوده و نیست که اکسیژن قاضیان عدالت باشد ؟ ما کجا راه تنفس قاضی القضات شهر را بند آورده ایم مگر ؟

نوری زاد علاوه بر اینکه به صورت مرتب در وبلاگ خود مطلب می نویسد تا کنون سه نامه نیز به مقام معظم رهبری درباره اوضاع جاری کشور نوشته است.

احمدی نژاد برای مطالبه خسارات جنگ جهانی به سازمان ملل نامه می نویسد!

احمدی نژاد برای مطالبه خسارات جنگ جهانی به سازمان ملل نامه می نویسد!


. ادامه راه سبز«ارس» : محمود احمدی نژاد اعلام کرد که قصد دارد بزودی در نامه ای به دبیرکل سازمان ملل خواهان پرداخت خسارات وارده به ایران در جنگ جهانی دوم شود. او گفت: ما خسارات وارده از جنگ جهانی دوم را مطالبه می کنیم و من گروهی را مامور کرده ام که این خسارت را محاسبه کنند و بزودی هم طی نامه ای به دبیر کل سازمان ملل خواهم خواست که خسارت وارده به ایران در جنگ جهانی دوم پرداخت شود.

به گزارش خبرنگار اعزامی ایرنا به کپنهاگ ، احمدی نژاد که در هتل محل اقامتش با سردبیران و مدیران رسانه های دانمارکی سخن می گفت، یادآورد شد که سه کشور فاتح جنگ جهانی دوم ،یعنی آمریکا شوروی و انگلیس، از خاک ایران و امکانات ایران استفاده و این جنگ را به نفع خود تمام کردند.

وی افزود: در این دوره مردم ایران تحت فشارهای زیادی قرار گرفتند و خسارات فراوانی به ایران وارد شد اما هیچ غرامتی به ایران پرداخت نشد.

البته این سه کشور بعد از جنگ جهانی دوم خسارات وارده به کشورهایشان را مطالبه و دریافت کردند.

احمدی نژاد گفت: نه تنها به ایران خسارتی پرداخت نشد، بلکه وقتی ۱۰ سال بعد مردم برای ملی شدن صنعت نفت قیام کردند، آمریکایی ها با کودتا نفت را از ملت ایران گرفتند.

وی تصریح کرد: ما خسارات وارده از جنگ جهانی دوم را مطالبه می کنیم و من گروهی را مامور کرده ام که این خسارت را محاسبه کنند و بزودی هم طی نامه ای به دبیر کل سازمان ملل خواهم خواست که خسارت وارده به ایران در جنگ جهانی دوم پرداخت شود.

وی افزود: این کار عین عدالت خواهد بود.
ارس: دائي خدا بيامرز ما براي اينطور مواقع يك مثال خوبي داشت و ميگفت براي اينكه در خيابان بخواهي جلب توجه كنيد لازم نيست لباسهاي مد روز بپوشي!، كافيه كه كت را بر عكس تن كنيد و به خيابان برويد آنوقت ببينيد كه همهء نگاهها به شما جلب ميشود!، حال نقل يك بده خدايي شده كه البته ديگر با كت وارونه هم جواب نميدهد و مجبور است براي جلب توجه شلوار مبارك را هم از تن برون آورد!. هر چند كه بعضي ها اگر لخت مادرزاد هم به خيابان بروند ديگر چيزي براي ارائه كردن و كانون توجهات قرار گرفتن ندارند!

سقوط قاضی القضات شهر!

سقوط قاضی القضات شهر!


. نمی دانم چرا رسانه های ما و رسانه های جهان خبر سقوط جناب صادق آملی لاریجانی را از آسمانخراش محل کارش منعکس نکردند .

درخصوص رسانه های داخلی ، می شود گفت : شاید به صلاح شان نبوده . و یا شاید برای شان خط و نشان کشیده اند که وای اگر جمله ای در این باره بنویسید . من به رسانه های خودمان حق می دهم . بجهت نانی که باید بخورند . و بجهت امنیت شغلی ای که در این ملک به طنز می ماند .

اما این دلیل نمی شود که خبر سقوط ایشان بی مشتری بماند و مردم ما از آن مطلع نباشند . خطای یک قاضی ، مثل خطای خلبان هلی کوپترو مثل خطای خلبان هواپیمای مسافربری ست . اولین خطای اینان ، اخرین خطای آنان است .

یک چند وقتی است که فواره پرشتاب جناب لاریجانی پخش زمین شده است. و من به یاد فرشته ا ی افتادم که دم گوش لقمان حکیم گفت : شما در انتخاب حکمت و رسالت مخیری ، خدای خوب هرکدام را که شما پسند کنی ، می پسندد . که لقمان دست به گزینش حکمت برد و گفت : مرا از رسالت هراس است . چرا ؟ چون اولین قدم عملی رسالت ، قضاوت است . و من ، هراس از تنگناهای قضاوت دارم .

در امرقضاوت ، یک قاضی ، به ناکجای جامعه نیز راه می برد ، چه برسد به قاضی القضاتی که باید محرم ترین فرد کشور برای آحاد جامعه باشد . قاضی القضات حتما می داند که هیچ احدالناسی نباید از گرایشات فردی وی با خبر باشد . چرا که لبخند وی ، بساط عیش جمعی را تضمین می کند و غضب وی ، بربساط جمعی دیگر مرز می کشد .

در این چند وقت اخیر ، سخنان نازل و غیر حقوقی و غضبناک و خبری و مطالعه نشده و جناحی و سطحی و غیرکارشناسانه و آشفته و عوامانه و تهدید آمیز آقای صادق آملی لاریجانی که رو به ” سران فتنه ” ایراد کرده ، نشان می دهد که وی از همان صندلی اتاق کارش به دره ای عمیق و ژرف سقوط کرده است . دره ای که از قدیم الایام ، و تا قیام قیامت ، خدای متعال زیرپای قاضیان تعبیه کرده است .
اگر یک قاضی ، بویژه یک قاضی القضات ، بلحاظ سستی کلام ، و عدلی که در سخن سست او به زیر پا می افتد ، بجایی برسد که سخنان هردمبیل یک رهگذر سیاسی را واگویه کند ، همان بهتر که درخانه بماند و در کارهای خوب خانه به اهل منزل مدد رساند .

قاضی ، همان کسی باید باشد که مسلمان و یهودی و کافر ، آنگاه که به محکمه اش شتاب می کنند ، از شوق سلامت و اقتدار و انصاف و عدل و تقوی و استقلال و استحکام و عطوفت و صبوری و مدارا و جایگاه پدری او در پوست نگنجند .

این روزها ، نمی دانم آقای صادق لاریجانی آیا می داند که با چاقویی تیز بردیوار فهم مردمان کشورش یادگاری می نویسد . یادگاری حکاکی شده ای که مگر خدا به پاکسازی آن حریف شود .

۹/۲۷/۱۳۸۸

بازخوانی سخنان آیت الله صانعی در مورد پروژه امام زدائی - «رهبر فقط خمینی»

بازخوانی سخنان مهم آیت‌الله صانعی درباره پروژه امام‌زدایی:
«رهبر فقط خمینی»

. ادامه راه سبز«ارس»: چهار ماه پیش در همین روزها آیت‌الله صانعی مرجع تقلید سبز و اصلاح‌طلب در سخنانی مهم و هشدار دهنده، علاوه بر انتقاد از سرکوب ها و کشتارها، از پروژه امام زدایی انتقاد کرد. این روزها که این پروژه وارد فاز علنی شده، بازخوانی اظهارات دوراندیشانه این مرجع تقلید شیعیان خالی از لطف نیست.

ویدئوی کامل سخنرانی آیت الله صانعی در گرگان



آیت‌الله یوسف صانعی در بخشی از سخنرانی مورد اشاره، با هشدار نسبت به پروژه امام‌زدایی، از اعمال ناروا به نام قانون اساسی و به نام اسلام و امام به عنوان یک خطر یاد کرد و گفت: امام فرمود میزان رای ملت است. من به یک کسی از مسئولین که واسطه بود، از یک جایی آمده بود و خودش رده دوم و سوم بود، گفتم آقا ابطال کنید انتخابات را، آسمان که به زمین نمی‌آید، گرهی را که می‌شود با دست باز کرد خیلی راحت، ابطال کنید، دوباره انتخابات را شروع کنید با یک شرایط خاصی. او گفت که نه، تقلب نبوده. گفتم آقا! تقلب نبوده که یک کسی گفت هفتاد تا دلیل می‌آورم که توی حوض آب نیست. آن یکی گفت من یک دلیل می‌آورم که هست. بغلش کرد و پرتش کرد توی حوض! گفت حالا آب هست یا نیست؟

وی سپس ادامه داد: آن وقت حالا کار را به جایی رسانده‌اند که دیگر ابطال انتخابات هم نتیجه به حال آن افراد نخواهد داد. هرچقدر فشار بیشتر شود، آگاهی زیادتر می‌شود، تنفر بیشتر می‌شود و من نمی‌دانم چه عاملی سبب این کار شده. اصلا مانده‌ام! فکر می‌کنم که چه شده؟
این مرجع تقلید همچنین با اشاره به برخی محافل که در آنها بعد از ذکر نام امام خمینی به جای سه بار (طبق سنت دهه اول انقلاب) یک صلوات می‌فرستند تا امام را خرد کنند، تصریح کرد: این برای آنهایی که می‌خواهند امام را خرد کنند تا خودشان مهم شوند، از صد تا فشنگی که در خیابان‌ها به قلب مردم بزنند، بدتر است. در خانه‌ها و مغازه‌ها و مساجدتان عکس امام را بگذارید. این صلوات‌ها با خون شهید بهشتی‌ها و مطهری‌ها و صدها هزار شهید آمده است.

این مرجع تقلید شیعیان با بیان اینکه وقتی سفره گسترده شد همه انقلابی می‌شوند، گفت: آن زمان‌ها که مردم روحانیت را اداره می‌کردند، خواستند امام را بگیرند. ما هفت هشت نفر جوانی بودیم که در بیرونی منزل امام خوابیده بودیم تا اگر آمدند نگذاریم امام را بگیرند. یک شب امام آمدند و گفتند: شما اینجا چه کار می‌کنید؟‌ گفتیم: آمدیم از جان شما نگهداری کنیم. امام یک لبخندی زد، ولی تخطئه نکرد. بنای امام، تخطئه نبود. شما ببینید، امام تمام آنها که در این انقلاب و نهضت زحمت کشیده بودند، از بعضی‌هایشان هم ناراحت بود، اما در عین حال نگهشان می‌داشت، نمی‌گذاشت له شوند. من اسم نمی‌خواهم یکی یکی ببرم.

آیت‌الله یوسف صانعی سپس با ذکر خاطره‌ای درباره رفتار امام با خود ایشان و برادرشان، تاکید کردند: حکومت اسلامی حداقل باید با آنهایی که زحمت کشیدند خوب رفتار کند. این کلاس اول سیاست است. منتها چه کنیم که خدا عقلشان را گرفته است. الحمد لله الذی جعل اعدائنا من الحمقاء! کلاس اول سیاست این است که اقلا اطرافیانتان را نگه دارید. اینهایی را که سی سال است در نظام زحمت کشیده‌اند، نگه دارید. گرهی را که می‌شود با دست باز کنید، با دندان باز نکنید.

این مرجع تقلید در بخش‌های دیگر سخنانش به شدت از وابسته شدن به رسانه‌های دروغ‌پرداز پرهیز داد و به طور تلویحی از نشان دادن متهم در صداوسیما انتقاد کرد و گفت: توجه به رسانه های دروغگو خلاف قرآن است. وی در ادامه سخنانش ضمن هشدار دادن نسبت به گسترش تنفر در مردم، همچنین از وطن‌فروشی و ترس حکومت‌های مستبد، تا جایی که حتی از آمدن مردم سر قبر مرده‌ها در گورستان و فاتحه خواندن برای مرده‌ها نیز می‌ترسند، سخن گفت و افزود: در رژیم سابق از مرده‌ها هم به نفع خودشان استفاده می‌کردند، کوپن می‌آوردند و شناسنامه مرده‌ها را می‌گرفتند که رای بدهند، ولی این را ندیده بودیم که از مرده‌ها هم بترسند!

آیت‌الله صانعی همچنین از روحانیون و اصحاب قلم خواست که آگاهی بدهند و حقوق مردم را تذکر بدهند، و همچنین از مخاطبان خود خواست که هرکجا به نام هدفشان است، حضور پیدا کنند. این مرجع تقلید در ادامه سخنرانی‌اش نیز سخنان انتقادی مهمی را علیه دولت و فضای سرکوب حاکم بر کشور بیان کرد و همچنین به کشته شدن جوانان کشور با لحنی کم‌نظیر اعتراض کرد و مطرح شدن موضوع شیوع مرض مسری در زندان‌ها را بازی دانست.

وداع "سایت موج سبز آزادی": نامش سخن آخر است، اما...!

وداع "سایت موج سبز آزادی":
این راه ناتمام است...


نامش سخن آخر است، اما این سخن آخر نیست. ما وارد راهی شده‌ایم که آخر ندارد، یا اگر دارد هنوز اول راهیم. کار تازه شروع شده است و بسیار چون ما باید بیایند و بروند تا این راه باقی بماند.

«موج سبز آزادی» شاید نتواند فعلا به فعالیت خود ادامه دهد، اما این موج سبزی که از 23 خرداد به راه افتاده و تاکنون بسیاری از ایرانیان را با خود همراه کرده است، تا به آزادی نرسد دست بردار نیست.

هنر ما این است که بتوانیم با چشم باز در این راه قدم برداریم: بدانیم چه می‌خواهیم و بتوانیم بر آنچه می‌خواهیم، ثابت قدم بمانیم؛ سرعت و شدت کار را به فراخور روزگار کم و زیاد نکنیم تا زودتر و ساده‌تر به هدف برسیم. مسیر صحیح را نیز در بحبوحه‌ی هیجان‌ها و نگرانی‌ها گم نکنیم.

موج سبز آزادی را به دریای امید ملت ایران و این ملت بزرگ را به خدا می سپاریم.

پایان یک موج، آغاز یک راه:
توقف فعالیت «موج سبز آزادی» تا اطلاع ثانوی

نزدیک به پنج ماه است که با «موج سبز آزادی» در خدمت همه‌ی علاقه‌مندان و فعالان جنبش سبز هستیم و پا به پای آنها در راه سبزی که پس از یک کودتای انتخاباتی تمام عیار برگزار شد، قدم بر می‌داریم. ما با دست خالی و تنها با دلی پر امید این کار را آغاز کردیم و اکنون که شرایط نفس‌گیر اخیر، ادامه‌ی شکل فعلی فعالیت سایت را دشوار ساخته و شاید مانند روزهای آغازین، نیاز مبرمی هم به حضور ما نیست، این عرصه را به طور موقت به ایده‌های تازه‌ی دیگر فعالان جنبش سبز می‌سپاریم تا پس از این، آهسته‌تر اما پیوسته‌تر، به این راه ادامه دهند.

چند هفته پس از کودتای انتخاباتی 22 خرداد، در شرایطی که خلأ اطلاع رسانی در بخش منتقد جامعه به اوج خود رسیده بود و رسانه‌های وابسته به دولت کودتا به طور یک‌جانبه به خبرپراکنی علیه سبزها می‌پرداختند، «موج سبز آزادی» با هدف اطلاع رسانی صحیح، صریح، سریع و دقیق پا به صحنه گذاشت.

بیش از پنج ماه از آن زمان گذشته است و در این مدت که جنبش سبز در مسیر رشد و بلوغ قرار داشت، گردانندگان «موج سبز آزادی» نیز تلاش می‌کردند نقش اندکی در این روند بر عهده بگیرند و به ویژه در دو جنبه‌ی اطلاع رسانی و ایجاد هماهنگی بین سبزها، به ایفای نقش بپردازند. ما به هیچ گروه و تشکیلاتی هیچ‌گونه وابستگی نداشتیم و بدون انگیزه‌ی نام و نان، و تنها با اتکا به اعتماد مخاطبان و علاقه‌مندان، در جهت پیگیری «راه سبز امید» قلم می‌زدیم.

«راه سبز امید» از نگاه ما مجالی برای حضور و تأثیرگذاری نسل جدیدی است که در سیاست، بیش از آنکه دنبال معیشت و منفعت باشند، دنبال حقیقت‌اند؛ و این برای جنبشی نوپا که نه فعلا به دنبال جای «پا» در حکومت می‌گردد و نه بنا دارد «سر» خود را در آن سوی مرزها جست‌و‌جو کند، سرمایه‌ی کمی نیست. جنبش سبز امروز به نسلی اتکا دارد که راه خود را در گسست از تجربه‌های تاریخی نیافته و هویت خود را بدون تبار نمی‌داند، اما در عین حال تفاوت‌ها و مرزهای گفتمانی خود را نیز با آنها انکار نمی‌کند و حتی نمی‌پوشاند. سبزهای جوان ایران امروز نه جنبش خود را بدون رهبر می‌دانند و نه اما تسلیم محض رهبران خود می‌شوند، بلکه رهبران خود را وادار به بازتعریف هویت خویش کرده‌اند و این تغییر تدریجی را آشکارا در لحن و ادبیات آنها می‌توان دید.

راه سبز امید از انتخابات ریاست جمهوری دهم آغاز شد؛ انتخاباتی که بسیاری از مردم نتایج اعلام شده برای آن را نمی‌پذیرفتند و همه‌ی رخدادهای حین و پس از آن را نیز نشانه‌ی یک کودتای آرام و ناگفته می‌دانستند. این جریان در روز 25 خردادماه موجودیت خود را پیدا کرد و در دو سه روز بعد از آن، با به نمایش گذاشتن یک رفتار زیبای مدنی در راهپیمایی‌های سکوت، هویت خود را یافت. پس از آن نیز جنبه‌های مختلف این جریان، اندیشه و روش آن، رهبران آن و حتی نام آن به تدریج پیدا شدند؛ طوری که اکنون دیگر همه می‌دانند که وقتی از نهضت سبز و راه سبز امید سخن گفته می‌شود، منظور چیست.

------------------

«موج سبز آزادی» در شرایطی فعالیت خود را آغاز کرد که تمام مجموعه‌های شکل گرفته در دوران انتخابات و قبل از آن، از هم گسسته بودند، فعالان رسانه‌ای و سیاسی نیز یا بازداشت شده بودند و یا تحت تعقیب قرار داشتند و فضای امنیتی سنگینی بر جامعه و به ویژه فعالان سیاسی حاکم بود.

در آن روزها کمتر کسی در عرصه‌ی سیاسی حاضر به هزینه دادن بود. علاوه بر فشار شدید بر مطبوعات، اکثر رسانه‌ها و سایت‌های خبری فعال در دوران قبل از انتخابات از کار افتاده و یا به صورت نیمه‌تعطیل درآمده بودند و فیلترینگ شدید در اینترنت، امنیت ذهنی و تأمین خبری افکار عمومی را در معرض خطر جدی قرار داده بود. چنین وضعیتی، فضای رسانه‌ای موجود را به طور کامل در اختیار کودتاگران گذاشته بود تا افکار عمومی را به طور یکسویه زیر هجوم بگیرند و تلاش ناکامی را برای توجیه تقلب و تثبیت کودتا آغاز کنند. در چنین فضایی بود که «موج سبز آزادی» متولد شد.

جوانانی که بانی راه‌اندازی و اداره‌ی این سایت بودند، بر اساس احساس وظیفه نسبت به چنین شرایطی، با دست خالی اما با اتکا به امیدی که به اعتنا و اعتماد مخاطبان داشتند، کار خود را آغاز کردند. این امید و اعتماد متقابل، بسیار سریع‌تر و گسترده‌تر از آنچه که ما تصور می‌کردیم، برآورده شد و در تمام این مسیر دشوار نیز سرمایه‌ی اصلی «موج سبز آزادی» و نقطه‌ی اتکای ما برای ادامه‌ی کار بود.

------------------

«موج سبز آزادی» رسانه‌ی روزهای بحران بود. ما نه یک خبرگزاری رسمی بودیم که از ابزارهای ارتباطی و پشتوانه‌ی مالی لازم بهره‌مند باشیم، نه یک مجموعه‌ی وابسته یا سازگار با فضای بسته‌ی حاکم که بخواهیم به خط قرمزهای غیر قانونی و شبه قانونی دولت کودتا تمکین کنیم و نه از جنس رسانه‌هایی بودیم که از منابع مالی فراملی و بودجه‌ی دولت‌ها یا نهادهای غیر دولتی خارجی استفاده می‌کنند.

این شرایط مستقل و خودجوش، برای «موج سبز آزادی» یک امتیاز مهم بود و برکات زیادی را به دنبال آورد. اما این ایراد را نیز داشت که از سویی به خاطر هجوم مخاطبان یا حملات اینترنتی عوامل دولت کودتا، در برهه‌هایی به مشکلات فنی بر می‌خوردیم و از سوی دیگر داوطلبانه بودن کار و نبود پشتوانه و منابع، گاه از کیفیت و محتوای کار می‌کاست.

هرچند تلاش و ایثار دوستان همکار سایت تا حدی این دو مشکل را جبران می‌کرد،ٰ اما بخصوص در زمینه‌ی کار خبری، نبود امکان ارتباط گیری و بررسی هویت منابع و صحت اخبار، و نیز ضرورت توجه ویژه به سرعت کار، گاهی باعث عدم دقت و صحت برخی خبرها می‌شد. خبرپراکنی‌ها و جریان‌سازی‌های تیم‌های سایبری وابسته به کودتاچیان نیز نقش بسیار کلیدی در این جهت داشت و با وجود همه‌ی ملاحظات و تلاش‌هایی که ما و دیگران به خرج می‌دادیم، گاهی نیز مجموعه‌ی عوامل باعث موفقیت آنها در ضربه زدن به جنبش سبز صداقت و امید می‌شد. همین‌جا ضروری است از دوستان و همفکران صبوری که همه‌ی نقایص کار ما را با چشم‌پوشی یا تذکر خود پاسخ می‌دادند، قدرشناسی نموده و به خاطر همه‌ی نقاط ضعفمان از مخاطبان سایت عذرخواهی کنیم.

------------------

حدود پنج ماه است که با «موج سبز آزادی» در پهنه‌ی اینترنت به وظیفه‌ی اطلاع‌رسانی مشغولیم. رسالت ما این بود که در شرایط بحرانی، عرصه‌ی اطلاع‌رسانی را به رسانه‌های کودتا واگذار نکنیم. قضاوت با دوستان و همراهان این دوران است که بگویند تا چه حد توانسته‌ایم به این هدف برسیم. اما اکنون در شرایطی قرار داریم که به نظر می‌رسد نه دیگر آن خلأ به شکلی که وجود داشت، وجود دارد و نه اگر بخواهیم یک قدم جلوتر برویم، شکل کاری که در «موج سبز آزادی» مد نظر قرار گرفته بود، نیاز و ضرورت اصلی این دوران است.

این روزها شبکه‌ی بزرگ «راه سبز امید» در بخش مجازی در حال پیدا کردن سر و شکل جدید خود است و شاید کنار رفتن موقت «موج سبز آزادی» از صحنه، عروجی ققنوس‌وار باشد که به این زایش و آفرینش تازه، به ماندنی شدن آن و نیز به عقلانی کردن آن کمک کند. از سوی دیگر، شرایط نیز آنچنان تغییر کرده که برداشتن این بار بزرگ از عهده‌ی ما به‌ تنهایی بر نمی‌آید و باید دستانی دیگر و پرتوان تر دست به کار شوند و در این راه قدم بگذارند.

بنا بود این تصمیم سخت و تلخ را در ابتدای مهر ماه و آغاز سال تحصیلی بگیریم و اعلام کنیم. اما باز احساس وظیفه‌ای در راستای همان رسالت، وادارمان کرد که با وجود همه‌ی دشواری‌ها، تا سالروز شهدای 16 آذر و اندکی پس از آن نیز بار مسئولیتی فراتر از توان را به دوش بکشیم. ولی رسیدن به اواخر ترم تحصیلی جدید دانشگاه‌ها، ادامه‌ی کار را برای دست‌اندرکاران «موج سبز آزادی» غیر ممکن کرده است. دست‌اندرکاران این سایت، حرفه‌ایِ سیاست نبودند و صرفا به خاطر یک احساس وظیفه به عرصه آمدند و با وجود تمام ناملایمات و سختی‌ها ماندند تا به سهم خود در رشد و بلوغ جنبش نوزاد سبز ایفای نقش کنند.

اگر در این دوران مفهوم بکر و جدید «موج آفرینی های سبز» را مطرح کردیم، به خاطر آن بود که در فضای تیره و تاری که پس از کودتای 22 خرداد پدید آمده بود، به سهم خود روح امید و انرژی تازه‌ای را در بدنه جنبش سبز تزریق کنیم؛ یا اگر در گزارش‌هایی از هویت عناصر پنهان دست‌اندرکار کودتا و سابقه‌ی آنها پرده برمی‌داشتیم، این کمترین کاری بود که در واکنش به سرکوب ملت و ملیت از ما بر می‌آمد؛ یا اگر تمرکز ویژه‌ای بر روی اخبار زندانیان سیاسی داشتیم، به خاطر اجحاف عیانی بود که در حق آنان روا داشته شده و می‌شود؛ یا اگر تلاش می‌کردیم با وجود همه ضعف‌ها، اطلاع‌رسانی 24 ساعته را در دستور کار قرار دهیم، به خاطر خلأیی بود که احساس می‌کردیم؛ و یا اگر به سبب تحرکات مذبوحانه‌ی کودتاگران در زمینه‌ی فنی، مخاطبان خود را با مشکلاتی روبه‌رو می‌دیدیم، در روزهای 13 آبان و 16 آذر و به علاوه در چند روز اخیر که این تحرکات به اوج رسید، تمام توان خود را به کار گرفتیم و تا حد زیادی موفق نیز شدیم که تلاش‌های عوامل دولت کودتا را خنثی کنیم.

این‌ها کارهایی بود که از ما برمی‌آمد و وظیفه خود می‌دانستیم. تصمیم داشتیم چند روز قبل فعالیت سایت را متوقف کنیم، اما پس از حملات ناگهانی عوامل دست نشانده کودتاچیان و هکرهای روسی که در استخدام آنان درآمده بودند، این توقف را چند روزی به عقب انداختیم و پاسخ آخرین دست و پا زدن کوته نظرانه این جماعت را نیز با خنثی کردن تحرکات مذبوحانه آن‌ها و انتشار فراخوان زودرس برای حضور سبز در راهپیمایی 22 بهمن امسال می‌دهیم تا موج سبز آزادی حتی در دوران تعلیق نیز، همچنان خاری در چشم کودتاگران باشد.

کار ما در «موج سبز آزادی» هیچ‌گاه برای نام و نان نبود. از همین‌‌رو و نیز با توجه به ملاحظات امنیتی بود که گردانندگان سایت همیشه ناشناس بودند و ماندند. کیهان و کیهانیان بارها درباره‌ی هویت عوامل دست‌اندرکار «موج سبز آزادی» گمانه‌زنی کرده‌اند: فلان حزب و گروه سیاسی، آن یکی ستاد انتخاباتی، فلان نهاد اجتماعی، یکسری افراد خارج از کشور، یک شبکه‌ی پنهان داخل و خارج کشور... آنها راست می‌گویند؛ ما همه کس هستیم و هیچ کس نیستیم: همه کس شدیم، چون با عموم سبزها همدل و همراه بودیم و هیچ کس نیستیم اگر نام و مقامی برای خود بخواهیم.

«موج سبز آزادی» در دل و اندیشه‌ی تمام کسانی جا داشت که سبز می‌اندیشیدند. تمام کسانی که از هر جای دنیا و هر جای ایران به آن کمک می‌کردند، جزو همان شبکه‌ی گسترده‌ای قرار دارند که سرمایه‌ی معنوی جنبش سبز است. این جریان نه اعتنایی به کودتاچیانی دارد که می‌خواهند با سیاهی فکر و عمل خود، سبزی یک ملت را بپوشانند و نه متعلق به کسانی است که حنای بی‌رنگ مخالف‌خوانی‌های سی‌ساله‌ی خود را می‌خواهند پشت سبزِ پر افتخار حق‌طلبی و عدالت‌خواهی پنهان کنند.

------------------

پیش از اتمام سخن، دو «موج آفرینی» مهم را نیز به همراهان همیشگی موج سبز آزادی یادآوری می‌کنیم و از همه‌ی سبزها می‌خواهیم در آن‌ها حضور فعال داشته باشند. برای توضیحات بیشتر در این باره به دو آدرس زیر بروید:

«محرم سبز، علیه یزیدیان زمان»
و
«روز سبز آزادی، 22 بهمن»

به خصوص از همه‌ی دوستان می‌خواهیم به اهمیت راهپیمایی 22 بهمن توجه داشته باشند. سبزها می‌توانند در آن روز مهم، خاطره راهپیمایی باشکوه 25 خرداد و حضور میلیونی خود در میدان آزادی تهران و مراکز تجمع شهرستان‌ها را تکرار کنند و در میدان آزادی تهران و در حضور رئیس دولت کودتا، قدرت خود را نشان دهند و مشروعیت دولت حاکم را بار دیگر زیر سؤال ببرند.

محرم سبز، علیه یزیدیان زمان

محرم سبز، علیه یزیدیان زمان



.
چهارده قرن از زمانی که حسین‌(ع) در اوج شهامت و مردانگی بر پای آرمان خود ایستاد و به دست حاکمان جائر زمانه خویش به سبعانه‌ترین شکل ممکن به شهادت رسید، می‌گذرد، اما راه سبز او همچنان پررهرو و زنده مانده است. این درس بزرگی است برای ما که امروز با تاسی به راه و اندیشه حسین(ع)، بار دیگر صدایمان را علیه ظلم و بی‌عدالتی بلند کرده‌ایم. تمسک به اندیشه حق‌طلبانه امام حسین و اصحابش و زنده نگاه داشتن رشادت‌های این مردان خدا در واقعه کربلا، همواره یکی از اصلی‌ترین پایه‌های تفکر مردم ایران بوده است.

موج سبز آزادی با تکیه بر همین ارزش‌ها و به عنوان قطره‌ای از دریای خروشان عدالت‌خواه ایران، فعالیت‌های زیر را در قالب موج‌آفرینی محرم سبز برای هر چه باشکوه‌تر برگزار کردن محرم امسال پیشنهاد می‌کند. لازم به یادآوری نیست که رسانه اصلی این جنبش تک تک شما مردم آگاه و هوشیار ایران‌زمین هستید. برای مطالعه موج آفرینی محرم سبز اینجا کلیک کنید:

موج آفرینی شماره بیست و یک:
محرم سبز، علیه یزیدیان زمان


چهارده قرن از زمانی که حسین‌(ع) در اوج شهامت و مردانگی بر پای آرمان خود ایستاد و به دست حاکمان جائر زمانه خویش به سبعانه‌ترین شکل ممکن به شهادت رسید، می‌گذرد، اما راه سبز او همچنان پررهرو و زنده مانده است. این درس بزرگی است برای ما که امروز با تاسی به راه و اندیشه حسین(ع)، بار دیگر صدایمان را علیه ظلم و بی‌عدالتی بلند کرده‌ایم. تمسک به اندیشه حق‌طلبانه امام حسین و اصحابش و زنده نگاه داشتن رشادت‌های این مردان خدا در واقعه کربلا، همواره یکی از اصلی‌ترین پایه‌های تفکر مردم ایران بوده است.

انقلاب اسلامی سی سال پیش، یکی از مهم‌ترین دستاوردهای مردم این سرزمین بود که بر پایه همین تفکر قیام در برابر ظلم و پاسداشت حق و عدالت رخ داد. امروز نیز تاریخ ایران در برهه‌‌ای سرنوشت‌ساز و حساس قرار گرفته است. برهه‌ای که پس از گذشت سی سال از تولد یک انقلاب، بنیانگذاران و حاملانش را به تفکری عمیق درباره نحوه عملکرد قدرت نامشروع حاکم با مردمی خود که به حق فریاد دادخواهی سر داده بودند، واداشته است.

روزگاری بنیانگذار انقلاب بر این باور اصیل نهفته در فلسفه عاشورا و تاسوعای حسینی تکیه کرده بود که قیام حسین (ع) در برابر دستگاه جور بود که تشیع را در طول تاریخ به عنوان راهی پویا و پر رهرو زنده نگاه داشت. او با همین معیار و میزان بر علیه ظلم زمانه خویش قیام کرد. امروز نیز گویی با گذشت نزدیک به دو دهه از رحلت رهبر واقعی این انقلاب و ۱۴۰۰ سال از واقعه کربلا، مردم ایران یک بار دیگر شاهد رویارویی حق و باطل و پرده‌دری ظالمانی شده‌اند که به ناحق خود را میراث‌دار اندیشه حسین‌بن علی (ع) و فرزندانش می‌دانند.

در آستانه ماه محرم، کودتاگران، آشفته از حضور سبز مردم در محرمی تاریخی، دست به حرکتی کثیف و مزورانه زدند و با پاره کردن عکس بنیانگذار انقلاب و صحنه‌سازی خام و ناشیانه‌ خود در صداوسیمای ضدملی، سعی در برانگیختن احساسات مردمی کردند که پیش از این با حضور میلیونی خود، بزرگ‌ترین «نه» را بعد از ۳۰ سال به سیاست‌های دروغ‌محور آنان داده بودند. یکی از اهداف این سناریو، آغاز موج گسترده تهدید و فشار بر رهبران جنبش سبز و پیش رفتن تا مرز دستگیری آنان و سرکوب وحشیانه جنبش مردمی قبل از آغاز ماه محرم بود.

کودتاگران خوب می‌دانند که محرم فصل دیگری از دفتر عمر این جنبش را ورق خواهد زد. فصلی که در آن مردم حق‌طلب ایران با حضور سبز خود در مراسم سوگواری و سخنرانی‌‌های این ماه، خطی جدید را در تداوم راه سبز امید پی خواهند گرفت. از همین رو نیز ترسان و لرزان دست به اعمالی می‌زنند که قبل از هر چیز نشان از وانهادگی آنان در برابر این جریان عظیم سبز دارد.

محرم ماهی است که مردم سبزباور ایران‌زمین، با تاسی به اندیشه‌های مقتدای خود، حسین(ع) از ظلم و جور صاحبان قدرت تبری خواهند جست. حضور گسترده و پررنگ تک تک حامیان جنبش عدالت‌خواه ایران در برنامه‌های خاص این ماه، قدم بزرگی در راه تحقق آرمان‌های ناب حسینی که همانا ظلم‌ستیزی، عدالت‌جویی و حق‌طلبی است، خواهد داشت.

موج سبز آزادی با تکیه بر همین ارزش‌ها و به عنوان قطره‌ای از دریای خروشان عدالت‌خواه ایران، فعالیت‌های زیر را در قالب موج‌آفرینی محرم سبز برای هر چه باشکوه‌تر برگزار کردن محرم امسال پیشنهاد می‌کند. لازم به یادآوری نیست که رسانه اصلی این جنبش تک تک شما مردم آگاه و هوشیار ایران‌زمین هستید.

۱- یادمان شهدای جنبش سبز: این طرح پیش از این در ماه مبارک رمضان توسط موج سبز آزادی اجرا گردیده بود. اما با توجه به اهمیت خاصی که زنده نگاه داشتن یاد و خاطره شهدا در این ماه دارد طرح یادمان شهدای جنبش سبز را بار دیگر به اجرا می‌گذاریم. همانند ماه مبارک، هر روز از ماه محرم نیز به نام دو تن از شهدای جنبش نامگذاری خواهد شد، همان نام هایی که در ماه مبارک رمضان اعلم شده بود و در این آدرس قابل مشاهده است:


برای زنده نگاه داشتن یاد شهدای جنبش در ماه محرم می‌توانیم به برگزاری مراسم دعا و نیایش، یاداوری رشادت‌های آنان درمراسم سوگواری‌مان و نیز استفاده از عکس و پلاکارد آنان در مراسم سوگواری و حاضر شدن بر سر مزار آنان بپردازیم. در یادمان شهدای جنبش سبز می‌توان به برگزاری مراسم سوگواری بر سر مزار این شهدا در بهشت زهرا نیز پرداخت و یا نام و یاد آنان را در سایت ها و وبلاگ های سبز زنده نگه داشت. گسترش این فعالیت ها به ابتکار و تلاش فعالان جنبش بستگی دارد.

۲- سوگواران سبز: رنگ سبز از نخستین روز، به خاطر تاسی به راه سبز ائمه معصومین برگزیده شده بود. شاید اغراق نباشد اگر بگوییم حسین بن ‌علی و یارانش در معنا بخشیدن به این رنگ پیشتاز بوده‌اند. استفاده از رنگ و پوشش سبز در مراسم عزاداری و تزئینات مخصوص این ماه می‌تواند مراسم سوگواران واقعی حسین بن علی(ع) را از آنان که از او فقط نامی را به یدک می‌کشند، متمایز کند. ما سوگواران سبز حسینی امسال علاوه بر پوشش اصلی و متعارف این زمان که رنگ مشکی است، از نشانه ای سبز بر سینه، سر و یا دستان خود نیز استفاده خواهیم کرد. بی‌شک حضور عزاداران سبز حسینی با پیراهن مشکی و شال سبز در دسته‌جات عزاداری، خاری در چشم یزیدیان زمان خواهد بود.

سبزها همچنین باید در زمان حضور در مساجد و تکیه‌ها هشیار باشند که در صورت تلاش مداحان یا خطیبان برای سوء استفاده جناحی از احساسات مردم به نفع کودتاچیان، واکنش مناسب از خود نشان دهند و در صورت لزوم مجلس را ترک کنند. استفاده از پوشش مناسب ایام سوگواری، به خصوص توسط جوانان سبز، می‌تواند توطئه احتمالی رسانه‌های کودتاچی برای تکرار داستان عصر عاشورای 76 را خنثی کند.

۳- عاشورا و تاسوعای سبز:‌ اطعام یکی از سنت‌های مردم ایران در روزهای تاسوعا و عاشوراست. امسال این اطعام را با نیت برای شادی روح شهدای جنبش سبز و از بند رهیدن اسرای جنبش سبز انجام خواهیم داد. همچنین یکی از شعارهای اصلی این جنبش از همان روز نخست، قرار دادن نام میرحسین موسوی در کنار نام حسین‌بن علی بوده است. این امر اتفاقی نبوده است. به باور ما سبزها «یا حسین میر حسین» معنی‌اش این نیست که میر حسین، حسین ماست. معنی‌اش این نیست که چون حسین و میرحسین هم قافیه اند مردم خوششان آمد که شعاری از آن بسازند.

یا حسین میر حسین، یعنی: با کسی شوخی نداریم. حسین برای ما سمبل حق است و تکرار نام میرحسین یعنی یادآوری حقمان که از ما ربوده شد و «یاحسین، میرحسین» یعنی تاکید بر اینکه ما با کسی سر حقمان معامله نمی کنیم. ماه محرم و به طور خاص روزهای عاشورا و تاسوعا، زمان زنده ساختن دوباره این شعار است. پس در مراسم عزاداری خود با تکرار این شعار بار دیگر اعلام خواهیم کرد که راه سبز امید، به یک معنا تداوم راه سبز کربلاست.

۴- شام غریبان سبز: شام غریبان امسال یادآور مظلومیت‌های کسانی است که در راه عقیده سبز خود به شهادت رسیدند و یا اسیر دست جائران گشتند. در این شب با روشن کردن شمع بر مزار شهدا و یا در منازل آنان و محله‌های خود، به خصوص محل شهادت ندا آقاسلطان در محله امیرآباد تهران، و نیز در خیابان‌های شهر و با در دست داشتن پوستر‌های شهدا و اسرای جنبش سبز، یاد مظلومیت‌های خاندان حسین بن علی را در حالی زنده می‌کنیم که کربلایی مجسم را در سرزمینمان در تابستانی که گذشت از سر گذراندیم و به چشم خود دیدیم.

۵- دیدار با خانواده‌های شهدا و اسرای جنبش: یکی دیگر از فعالیت‌های مخصوص ماه محرم که در چارچوب موج آفرینی محرم سبز تعریف می‌شود، دیدار با خانواده‌های عزیزانی است که در راه آبیاری نهال سبز امید، هزینه‌های هنگفتی دادند. دیدار با خانواده‌های شهدا و اسرای جنبش را در رئوس وظائف خود در ماه محرم قرار خواهیم داد و به خصوص در روزهای پس از عاشورا، به یاد اسرای کربلا، با حضور در منازل اسرای جنبش سبز، یاد رشادت‌ها و پایداری‌های آنان را زنده خواهیم کرد.

۶- شعارنویسی سبز‌:‌ دولت کودتا با دست‌آویز قرار دادن مقدسات و سوء استفاده از جملات بزرگان دین و نصب آنان بر در و دیوار شهر در ماه محرم، سعی در قبضه کردن آرمان‌های جنبش سبز دارد و ما باید با شعارنویسی‌های سبز خود، این حربه را خنثی کنیم. شعارهای پیشنهادی برای درج در اماکن عمومی و پوسترها و تراکت‌ها:

راه سبز امید، راه سبز کربلا و حسین‌بن علی است
یا حسین، میرحسین
میرحسین، فرزند راستین حسین مظلوم است
کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا
حسین حسین شعار ماست، میرحسین/کروبی/ خاتمی افتخار ماست
میرحسین موسوی، رهرو سبز علوی
این محرم و صفر است که جنبش سبز را زنده نگه داشته است.
ابوالفضل علمدار کروبی رو نگه دار
ندای ندای ما صدای کربلای ما
ما همه سرباز توئیم میرحسین گوش به فرمان توئیم میرحسین
يا ميرحسين بهانه است ، شخص يزيد نشانه است!
ما اهل کوفه نیستیم پشت یزید بایستیم
ما اهل کوفه نیستیم پول بگیریم بایستیم
و شعارهایی از این دست

همچنین پوسترهای زیادی نیز توسط سبزها تهیه و در اینترنت منتشر شده که برخی از آنها را پیش از این در «موج سبز آزادی» دیده‌اید. شما نیز می‌توانید از این پوسترها پرینت بگیرید و در دسته‌جات و هیئات توزیع کنید، یا آنکه بر روی دیوارها و یا خودروهای خود نصب کنید.

شعار نویسی روی خودروها نیز فعالیت دیگری است که در قالب موج‌آفرینی محرم سبز می‌توان انجام داد و با درج شعار «یا حسین، میرحسین» یا دیگر جملاتی که اشاره مستقیم یا غیر مستقیم به شباهت‌های قیام حسینی و نهضت سبز ملت ایران دارد، حضوری مداوم را در خیابان‌ها به نمایش گذاشت.

۹/۲۶/۱۳۸۸

ویدئوی اعترافات پناهنده ظاهرا بسیجی در کانال۴ انگلیس!

اعترافات پناهنده ظاهرا بسیجی در کانال۴ انگلیس!

. ادامه راه سبز«ارس»: شبکه چهار تلویزیون بریتانیا چهارشنبه شب مصاحبه ای را با شخصی که مدعی بود از اعضای بسیج است، پخش کرد. این شخص که چهره او نمایش داده نمی شد، گفت که از خانواده ای عمیقا مذهبی می آید .

پخش قسمت اول مصاحبه


به گزارش سایت آینده این شخص که از بریتانیا تقاضای پناهندگی کرده ، برادرش را نیز از مسئولان ارشد بسیج معرفی کرد. او مدعی شد که چهارماه پیش از انتخابات، آموزش مقابله با اغتشاشات شهری دیده بودند و فرماندهانشان از قبل از انتخابات در جلسات توجیهی به آنها گفته بودند که … نظرش بسوی محمود احمدی نژاد است و در جلسات خصوصی نیز که با ناظران صندوق های انتخابات داشتند، برای آنها دستور آمده بود تا رای افراد مسن و بی سواد و برگه های سفید را بنام احمدی نژاد بنویسند.

این فرد همچنین مدعی شد که به اعضای بسیج دستور داده شده بود تا معترضین را بدون توجه به زن مرد و کودک و جوان بودنشان، به شدیدترین شکل بزنند و هرکس را که می توانند، بویژه افراد نوجوان و جوان را دستگیر کنند. او افزود که به آنها حکم تیراندازی داده شده بود.

این شخص همچنین گفت که او و برادرش صداهای گریه و زاری جوانان و نوجوانانی را که …. از درون کانتینرها می شنیدند اما کاری نمی توانستند بکنند.

پخش قسمت دوم مصاحبه


چهلم رامین پوراندرجانی با حضور دانشجویان و فعالان سیاسی برگزار شد

مراسم چهلم رامین پوراندرجانی با حضور دانشجویان و فعالان سیاسی برگزار شد

. ادامه راه سبز«ارس»: پنجشنبه بیست وششم آبان مجلس ختمی به مناسبت چهلمین روز درگذشت دکتر رامین پور‌اندرجانی (پزشک قتلگاه کهریزک) در تبریز منعقد شد. به گفته شاهدان عینی حضور نیرو­های امنیتی و مأموران لباس شخصی در این مراسم مشهود بوده‌است.

بر اساس گزارش‌های دریافتی با وجود جو امنیتی حاکم، بسیاری از دانشجویان دانشگاه‌های صنعتی سهند تبریز، دانشگاه سراسری تبریز و دانشگاه آزاد اسلامی در این مراسم شرکت کرده بودند. علاوه بر دانشجویان، برخی از اعضای نهضت آزادی ایران و جبهه مشارکت منطقه آذربایجان شرقی نیز در این مراسم حضور داشتند. پیام تسلیتی نیز از طرف دانشجویان دانشگاه‌های تبریز به خانواده پوراندرجانی تسلیم شد که متن آن به شرح زیر است:

یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه

سپیده امروز را در حالی به استقبال رفتیم که چهل روز از سفر حزن­انگیز رامین­مان می­گذرد. پیش از این نیز بار­ها و بارها در داغ نداها و سهراب­هایمان سرشک غم بر دیدگان جاری ساخته بودیم. رامین و سهراب را شاید تا دیروز عده کمی از آشنایان و دوستان نزدیک می‌شناختند اما امروز هر جوانی خود را سهرابی می­داند و هر پدری حلول روح رامین را در تجسد فرزندش نظاره­گر است.

ما را در غم از دست دادن رامین شریک خود بدانید. ما، همه فرزندان ایران، امروز صاحبان عزای رامین­مان هستیم و می­دانیم تا زمانی که دل در گرو عشق به ایران عزیزمان بسته­ایم سوگ­ها خواهیم دید. اما بدانید که به عهدی که با رامین بسته­ایم پایبند خواهیم ماند، چرا که:

سهراب مرده راست غمی سنگین ............. اما غمی که افکند از پای نیست

جمعی از دانشجویان سبز
دانشگاه‌های تبریز، صنعتی سهند تبریز و آزاد تبریز

تصویر دیدار موسوی و رهنورد با ابطحی

تصویر دیدار موسوی و رهنورد با ابطحی

"روز جمعه ۲۰ آذر ماه میرحسین موسوی بهمراه زهرا رهنورد به دیدار سید محمدعلی ابطحی رفتند"

. ابطحی پس از این دیدار در صفحه فیس بوک خود چنین نوشت: امروز آقای مهندس موسوی و خانم رهنورد به مناسبت آزادی از زندان در منزل به دیدنم آمدند. من از آقای مهندس موسوی توقع نداشتم. از ایشان و همسر دانشمندشان تشکر میکنم . قبلا هم رئیس دفترشان در روزهای اول آزادی به دیدنم آمده بودند. کلی باهم حرف زدیم. باز هم ممنون

یک جاهل، هزار عاقل

یک جاهل ، هزار عاقل


الف. در رویدادهای چند روز اخیر (که با نشان دادن تصاویری از سیمای جمهوری اسلامی مبنی بر آتش زدن تصویر رهبر فقید انقلاب، آغاز شد) نگارنده از همان منظری رخداد را مورد ارزیابی نهایی قرار می‌دهد که مهندس میرحسین موسوی در مصاحبه‌اش با روزنامه جمهوری اسلامی مورخ 21 آذرماه 1388 به آن اشاره کرده و نیز «قائم‌مقام موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی» در نامه‌ی انتقادی‌‌اش به «رئیس سازمان صدا و سیما» مورد تاکید قرار داده است.

یعنی در نگاهی اجمالی و کلی، می‌توان تمامیت ماجرا را چنین خلاصه کرد: «اقدامی مشکوک از سوی فرد یا افرادی که اطلاعات دقیقی در مورد هویت آنها موجود نیست؛ کنشی غیرقابل دفاع که مورد سوء‌استفاده‌ قرار گرفته و رسانه‌ای که باید «ملی» باشد آن را به‌گونه‌ای غیرقابل هضم و باور، منعکس و پخش کرده است.»


ضمن این‌که «موضوع بدان گونه که در برنامه تلویزیون نشر یافته، نبوده و در روز شانزدهم آذر هتک حرمتی نسبت به رهبر فقید انقلاب گزارش نشده است. و بر فرض آنکه آنچه که در تصاویر تنظیم شده و نامرتبط نشان داده شده است در گوشه‌ای از تجمعات آن روز توسط فرد یا افرادی مجهول و مغرض انجام یافته باشد، توسعه‌ی آن به‌گونه‌ای که گویی جو غالب چنان بوده است دروغی بیّن و مسلّم می‌باشد.» و در آخر، به تصریح شیخ مهدی کروبی، انتشار این واقعه توسط رسانه‌ای که باید از تنازعات جناحی فاصله بگیرد و نماد وحدت و همدلی ملی باشد، تاسف‌بار و معنادار است.

به‌اجمال، باید بسیار «ساده‌انگار» بود که چنین «فیلم»ی را «باور» کرد و آن‌را اقدام مستقل و اعتراضی چند دانشجو ارزیابی نمود. و بعد _فراتر از این‌ها_ آن را به کلیت دانشجویان و حتی «جنبش سبز» تعمیم و تسری داد. چنان‌که حتی برخی پایگاه‌های خبری نزدیک به محافظه‌کاران به انتقاد از پخش چنین «نمایش»ی از سیمای ضرغامی پرداختند. «جنجال» مزبور تنها بهانه‌ای شده است که اقتدارگرایان بخش محدودی از حامیان ثابت خویش را به‌گونه‌ای پوپولیستی به خیابان کشند و تا ماه محرم و عزاداری‌های پیش‌رو، به بهره‌برداری‌های تبلیغاتی ویژه‌ی خود دست یازند.

ب. اما مستقل از این داوری و ارزیابی کلی از رویداد غیرقابل دفاع به‌وقوع پیوسته، نکته‌ای که می‌توان از دل آن مورد توجه قرار داد، واجد همان پندی است که در مثل و حکایت مشهور این سرزمین آمده است: «سنگی که جاهلی در چاهی می‌افکند و هزار عاقل آن را بیرون نتوانند آورد.»

اجازه دهید مبتنی بر این مفروض که «فرض محال، محال نیست»، تصور کنیم که این ماجرا از سوی فرد یا افرادی (دانشجو یا غیردانشجو) که خود را به «وضع موجود» معترض می‌دانند، محقق و عملیاتی شده باشد. اینک، به‌قدر لازم، آشکار شده که حاصل اقدام نابخردانه‌ی مزبور تا چه حد برای جنبش مدنی مردم ایران، واجد تهدید و مخاطره شده است. مخالفان دموکراتیزاسیون «منتظر نشسته‌اند» که «غائله»ای به‌پا کنند و خشم و موضع ضعف خود را بازتاب دهند و با جنگ روانی_تبلیغاتی، مطالبات مدنی شهروندان آگاه و خشونت‌گریز را به حوزه‌های پرخطر و چالش‌های پرهزینه، سوق دهند یا سوی مقابل (سبزها و راهبران نمادین‌شان) را به اتخاذ مواضعی واکنشی و نوعی عقب‌نشینی و تمکین به وضع ملتهب و مسلط، وادار سازند.

چنان‌که در همین «غائله» ، «موج»ی جدید و تهدیدهایی فزون یافته علیه راهبران نمادین جنبش اعتراضی (جنبش سبز مردم ایران) سامان یافت و نیز «بهانه» و مستمسک برای «تقدیس‌گران خشونت و تحریف‌گران حقیقت» فراهم آمد تا بر طبل دشمنی با دموکراسی بکوبند و منکوب ساختن و منفعل کردن نیروهای دموکراسی‌خواه را با همتی جدید و دوباره پی گیرند.

پ. پیگیری هر راهبرد (استراتژی)ای و متحقق ساختن هر برنامه و نائل آمدن به هر چشم‌انداز و هدفی، نیازمند لحاظ کردن دقیق «هزینه-فایده»، و نیز محتاج برآورد واقع‌بینانه و ارزیابی علمی و صحیح از «نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصت‌ها و تهدیدها» است. کنش سیاسی غیر از این، اقدامی «احساسی» و «غیرعقلانی» خواهد بود که چه‌بسا «بی‌هیچ فایده‌ای»، راهبرد و برنامه‌ای را دچار عوارض و آسیب‌ها و هزینه‌هایی بس سنگین و گران‌بار کند.

ت. هرچند در این «غائله»ی جدید، «مکر» مردم‌گریزان و آزادی‌ستیزان به‌قدر لازم آشکار و شفاف شد، و ماهیت استفاده‌ی ابزاری ایشان از شخصیت‌ها و رویدادها، بیش از پیش معلوم گردید، و خود به‌مثابه‌ی مجالی برای تداوم اعتراضات مدنی دانشجویان آگاه و دموکراسی‌طلب، مورد توجه قرار گرفت، اما نظر به وضع خطیر ایران امروز و مسیر سخت و ناهمواری که پیش روی کنشگران مدنی است، توجه به هشدارها و درس‌های درون غائله‌ی اخیر، و پندآموزی از آن، ضرورتی مضاعف می‌یابد.

مروری اجمالی بر تاریخ تحولات سیاسی_اجتماعی معاصر ایران (از مشروطه بدین‌سو) مشخص می‌کند که چه بسیار حوادث کوچک و اقدامات غیرمدبرانه و رفتارهای فاقد عقلانیت و کنش‌های احساسی محض، مسیر حرکتی اصولی و ملی و مردمی را دچار انحراف‌ها و آسیب‌ها و هزینه‌های سنگین ساخته است. چنان‌که در همین یک دهه‌ی اخیر (و‌به‌طور مشخص در دوران اصلاحات) موارد متعددی قابل اشاره و بررسی است.

از همین زاویه، «مراقبت» پیوسته‌ی آگاهان و هوشیاری دائم آن دسته از کنشگران مدنی که به بهبود وضع ایرانیان و آبادی و پیشرفت ایران می‌اندیشند، در کنار لزوم و اهمیت صبوری و مدارا و دوراندیشی ایشان، ضرورتی دوچندان دارد. این «مراقبت» از یک‌سو باید متوجه دشمنان دموکراسی و تمامیت‌خواهان و خشونت‌طلبان باشد، و از سویی دیگر، متوجه همراهان ناآگاه یا همگامان نابخرد و «جاهلی» که چه بسا با افکندن «سنگ»ی در «چاه»ی، «هزار عاقل» را برای مدتی مدید، به سختی و رنج ناشی از مشکل تحمیلی، مشغول و مبتلا سازند.

و خواننده‌ی ارجمند این یادداشت، مستحضر است که مضمون کلی این نوشتار تنها به نقد رفتار غیرعقلانی همراهان ناآگاه معطوف بود، و کید و مکر همیشگی و مکرر «حیله‌ورزان بی‌توجه به منافع ملی» مورد تأمل قرار نگرفته است.
مرتضی کاظمیان

حامیان جنبش سبز در انتظار مجوز برگزاری یک راهپیمایی سبز هستند

برای سنجش صداقت آن‌ها که پشت عکس‌ بنیان‌گذار انقلاب پنهان شده‌اند:
حامیان جنبش سبز در انتظار مجوز برگزاری یک راهپیمایی سبز هستند

. ادامه راه سبز«ارس»: در حالی که قرار است راهپیمایی نمایشی حکومت، روز جمعه 27 آذر برگزار شود حامیان جنبش سبز برای سنجش صداقت آن‌ها که پشت عکس‌ بنیان‌گذار انقلاب پنهان شده‌اند در انتظار صدور مجوز برای برگزاری یک راهپیمایی میلیونی سبز هستند و در این اجتماع فرمایشی شرکت نخواهند کرد.

با اعلام اخبار دعوت برخی از گروه‌های حامی جنبش سبز برای شرکت مردم در این راهپیمایی که در موج سبز آزادی نیز منتشر شده بود، دیگر گرو‌ه‏ها و افراد فعال جنبش بر نامناسب بودن این تجمع برای حضور مردم سبزاندیش تاکید کرده‌اند. مجید انصاری، سخنگوی مجمع روحانیون مبارز تاکید کرد که این تشکل خواهان برگزاری یک راهپیمایی جداگانه است و اظهار داشت: "مجمع درخواستی رسمی برای راهپیمایی مستقل به وزارت کشور داده است و منتظر دریافت مجوز برای برگزاری این تجمع هستیم."

وی در مصاحبه با «خبر آنلاین» که از او پرسیده بود "با توجه به آنکه شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی از آحاد مردم برای حضور در راهپیمایی روز جمعه دعوت کرده است، آیا در این راهپیمایی شرکت می‌کنید؟" پاسخ داد: "آن پیشنهاد شورای هماهنگی به جای خود محترم است، اما همان‌طور که گروه‌های مختلف در چند روز اخیر راهپیمایی کردند، ما هم درخواست خود را ارائه کردیم و منتظر اعلام نظر وزارت کشور هستیم و در صورت دریافت مجوز زمان آن را اعلام می‌کنیم."

از سوی دیگر با وجود اظهارات مرتضی تمدن، استاندار تهران، برای شرکت همه در راهپیمایی روز جمعه در کنار حامیان دولت، روزآنلاین در تماس با یک منبع آگاه در تهران گزارش داده است که با توجه به اینکه "معترضان به نتایج انتخابات و جنبش سبز تقاضای برگزاری راهپیمایی جداگانه و مجزا دارند" درواقع "راهپیمایی روز جمعه برای شرکت سبزها مناسب نیست."

بر اساس این گزارش، این منبع آگاه که از اعضای احزاب شناخته‌شده اصلاح‌طلب است در تشریح دلیل این تصمیم گفته است: "اصلاح طلبان و جنبش سبز برای نشان دادن میزان حامیان و حضور آنان نبایستی با راهپیمایی‌ای که حامیان دولت ترتیب داده‌اند ادغام شوند، زیرا در این‌صورت مخالفان، با قلب واقعیت اینگونه وانمود خواهند کرد که تمامی حاضران در راهپیمایی جزو موافقان دولت بوده‌اند، در حالی‌که جنبش سبز می‌تواند در یک راهپیمایی جداگانه، قدرت واقعی خود را نشان دهد."

در عین حال با توجه به اینکه شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، نهاد برگزار کننده این راهپیمایی فرمایشی، در بیانیه خود برای دعوت از مردم، شرکت‌کنندگان در اعتراضات 16 آذر را "جمعی فرصت‌طلب و اغتشاشگر" خوانده، پاره‌کردن عکس بنیان‌گذار انقلاب را تلویحا به حامیان جنبش سبز نسبت داده و راهپیمایی روز جمعه را «اعلام حمایت و اطاعت همه‌جانبه از رهبری» عنوان کرده است، در واقع شک چندانی برای عدم شرکت مردم سبزاندیش در این نمایش حکومتی باقی نمی‌ماند.

میرحسین موسوی: به نفع کشور است که برای صدور مجوز راهپیمایی جواب مثبت داده شود

میرحسین موسوی:
به نفع کشور است که برای صدور مجوز راهپیمایی جواب مثبت داده شود


. ادامه راه سبز«ارس»: پیرو سوالات مکرر حامیان جنبش سبز در مورد این که آیا میرحسین موسوی در مراسم تعیین شده در روز جمعه 27 آذر شرکت خواهد کرد یا خیر، موسوی در گفتگویی کوتاه اظهار داشت که "منتظر جواب رسمی به درخواست مجوز راهپیمایی هستیم".

موسوی در گفتگویی با کلمه ضمن تاکید بر محکومیت توهین به بنیان‏گذار انقلاب گفت: "اصل توهین صورت گرفته نسبت به حضرت امام حرکتی مشکوک است که قطعا مورد انزجار همه اقشار مردم قرار دارد. با توجه به التهاب موجود در فضای جامعه‏، مجمع روحانیون مبارز و همچنین حضرت حجت‏الاسلام و المسلمین کروبی و اینجانب درخواست مجوز برای راهپیمایی جداگانه کرده‌ایم و هنوز منتظر جواب رسمی به این درخواست هستیم و به نظر می‌رسد بیشتر به نفع کشور است که به این درخواست پاسخ مثبت داده شود."

آخرین نخست‏وزیر ایران سپس اضافه کرد: "کشور به آرامش نیاز دارد، منتهی به نظر نمی‌رسد فضاسازی روزهای اخیر و زیر پا گذاشته شدن بدیهی‌ترین موازین حقوقی از سوی مسئولان عالیرتبه قضائی و امنیتی کشور حرکتی در این جهت باشد. به نظر ما اگر اقدام خاصی در دستور کار متصدیان قرار دارد آنها می‌توانند مقاصد خود را با هزینه کمتری به انجام برسانند."

مجید انصاری: راهپیمایی جمعه محترم است اما منتظر مجوز راهپیمایی مستقل هستیم

مجید انصاری عضومجمع روحانیون مبارز:
راهپیمایی جمعه محترم است اما منتظر مجوز راهپیمایی مستقل هستیم

عضومجمع روحانیون مبارزگفت: مجمع درخواستی رسمی برای راهیپیمایی مستقل به وزارت کشور داده است و منتظر دریافت مجوز برای برگزاری این تجمع هستیم.

مجیدانصاری در گفت و گو با خبرآنلاین در پاسخ به اینکه با توجه به آنکه شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی از آحاد مردم برای حضور در راهپیمایی روز جمعه دعوت کرده است آیا در این راهپیمایی شرکت می کنید گفت: آن پیشنهاد شواری هماهنگی به جای خود محترم است اما همانطور که گروه های مختلف در چند روز اخیر راهپیمایی کردند ماهم درخواست خود را ارائه کردیم و منتظر اعلام نظر وزارت کشور هستیم.

وی تصریح کرد: در صورت دریافت مجوز زمان آن را اعلام می کنیم

محمد جواد لاریجانی، تئوریسین ظلم

محمد جواد لاریجانی، تئوریسین ظلم
علی دانشجو

"آنگاه که «محمد‌جواد لاریجانی، معصومیت از دست رفته» را نوشتم بر این گمان بودم که این آقا از مستی قدرت و قدرت‌زدگی و قدرت‌پروری اینگونه لبخند زنان حق را سر می‌برد و باطل را صله می‌دهد. مصاحبه‌ی اخير ايشان با خبرگزاری فارس اما به من می‌گوید که ایشان وظیفه‌ایی را نیز بر عهده گرفته‌اند. آقای محمد‌جواد لاریجانی تئوریسین ظلم شده‌اند!"

در ماههای گذشته کودکان بسیاری چشم به راه بودند، مادران بسیاری داغدار شدند، کم نبودند سالخوردگان و زنانی که وحشیانه کتک خوردند و اندیشمندانی که بی حرمتیها دیدند. از گوشه و کنار، خاطراتی از زندان می شنویم که از بازگو کردن آنها شرم داریم. در شرایطی چنین، انسان خدا ترسی که بویی از اسلام برده باشد - حتی اگر توجیهی برای همهء این مصیبتها داشته باشد - جانب احتیاط را رها نکرده و زبان سرخ را در کام مهار می کند از خوف اینکه مبادا نا دانسته خود را در ظلمی شریک کند. افسوس اما که این فرزند عالم بزرگ و متقی، مرحوم میرزا هاشم آملي، تصمیم دارد (بلکه از مصاحبه های مکررش پیداست که مشتاق است) که در مسئولیت همهء اشکها و ناله ها و آهها و نفرینهای بر آمده در ایام اخیر شریک باشد.

انا لله و انا الیه راجعون.

در این نوشته سعی من این است که عنوان نوشته را ثابت کنم، محمد جواد لاریجانی، تئوریسین ظلم. سخن را از اشارهء ایشان به مفهوم بغی از دید شیخ طوسی آغاز می کنم (که در پایان مصاحبهء ایشان آمده است) تا به خواست خدا روشن شود که ایشان برای تئوریزه کردن ظلم تا کجاها می روند و از آبروی چه کسانی مایه می گذارند. سپس در بخش دوم به خواست خداوند به دیگر اظهارات ایشان می پردازم. ایشان گفته اند:

- "مشروح‌ترين بحث درباره نافرمانی را مرحوم شيخ طوسی در کتاب خود آورده آورده است و ايشان بدترين نافرمانی را خروج عليه امام مشروع دانسته است که اين جرم بسيار سنگينی است ... به تعبير ايشان كساني كه نافرماني مي‌كنند ايدئولوژي دارند ... شيخ طوسی در همين کتاب می نويسد که حضرت امير هر زمان که برای سخنرانی اقدام می‌کرد يک فرد از بين خوارج بلند شده و می‌گفت که حکم فقط از سوی خداست ... ما در حوادث بعد از انتخابات تجربه‌ای را گذرانديم و نظام و مقام معظم رهبری به خوبی تشخيص دادند که نافرمانی اخير از انواع کدام نافرمانی‌ها است .... بر همين اساس مقام معظم رهبری همانند حضرت علی (ع) در سخنانی اتمام حجت کردند."

بعضی سخنان آنقدر غلط اندرغلطند که انسان در غلط گیری از آنها احساس عجز و کلافگی می کند. مانده ام از کجا آغاز کنم و به کجا برسانمش! ایشان احتمالا گمان کرده اند که تا سطح سخن را به شیخ طوسی برسانند نیمی از شنوندگانشان "لا ادری" گویان شروع به یادداشت برداشتن خواهند کرد. ایشان ظاهرا هنوز در آن دوره ایی به سر می برند که حاکمان و حاکم پروران برای تحمیل خود به مردم بی گناه این مرز و بوم هر نکبت و شقاوت را که میلشان می کشید به خدا و اسلام نسبت می دادند. آن دوره به سر رسیده است و مردم دانسته اند که برای دانستن دینشان از امثال محمد جواد لاریجانی، تئوریسین ظلم، تنها از باب "ادب از که آموختی از بی ادبان" می توان سود برد. آقای لاریجانی به کتاب المبسوط شیخ طوسی، جلد هفتم، باب قتال اهل البغی (جنگ با اهل ستم) اشاره می کند:

الف. شیخ طوسی ازعلمای قرن پنجم است. در فرهنگ واژگان علمای شیعهء قرون اولیهء پس از غیبت "امام مشروع" تنها امام معصوم یا حاکمی است که مستقیما توسط امام معصوم منصوب شده باشد. آقای لاریجانی بدون توجه به این نکته، نظر شیخ طوسی دربارهء نافرمانی از امام معصوم را به نافرمانی از امام غیر معصوم و نا منتخب از سوی معصوم بسط داده اند. اگر شرط عصمت یا نظارت مستقیم معصوم را کنار بگذاریم پس تفاوت ما با اهل سنت چیست؟ مگر نه این است که در طول تاریخ حاکمان اموی و عباسی با همین استدلال مردم را سرکوب می کردند؟ مگر امام حسین را با همین استدلال خارجی و مهدور الدم اعلام نکردند؟

ب. در کلام علمای اسلام، شیعه و سنی، اهل بغی آنها هستند که برعلیه حکومت امام مشروع قیام کرده و با امام مشروع وارد "جنگ" می شوند. راهپیمایی مردم در خیابان و سر دادن شعار، حتی شعار ضد حکومت، هیچ نسبتی با بغی و اهل بغی ندارد. به همین دلیل شیخ طوسی برای مثال آوردن از اهل بغی به جنگ آوران صفین، جمل و نهروان اشاره می کند. مردم معترض و بلکه مزاحم حکومت در زمان علی (ع) کم نبودند اما علی (ع) با آنها برخورد قهر آمیز نکرد و به همین دلیل هم علمایی چون شیخ طوسی اینگونه مردم و اینگونه حرکات را در زمرهء بغي نياورده اند.

ایشان بر سبیل خر برفت و خر برفت بر علیه خود و اربابانش سخن می گوید. بله در مسجد و در حضور امام بر علیهش شعار می دادند و سپس راست راست راه می رفتند و به زندگی ادامه می دادند. آیا اصلا در تصور شما می گنجد که کسی در حضور "مقام معظم رهبری" بر علیه او شعار دهد و سپس بدون مزاحمت به راه خود برود؟ ظالم پرورانی چون شما کار را به جایی رسانده اند که اربابتان را با کمتر از "مقام معظم رهبری" یا "آقا" (که مختص ذوب شدگان و نوکرانی چون شماست) نمی توان خطاب کرد.

ج. شیخ طوسی برای مبارزه با اهل بغی شرایطی را مطرح می کند. از آن جمله این است که اهل بغی باید دارای پایگاه و زمین خود باشند (که در واقع مرکز نظامی ایشان است). همینطور قدرت نظامی آنها باید در حدی باشد که جز با تدافع قهرآمیز قابل مهار نباشد. شیخ طوسی می گوید که اگر این شرایط نباشد مسائل مطرح شده دربارهء اهل بغی اصلا صدق نمی کنند. آقای لاریجانی با کمال بی سلیقگی شهروندان بی دفاعی را که حفظ جان و مال و آبروشان بر عهدهء نظام است برابر قرار داده اند با گروههای مسلح یاغی که دارای پایگاه نظامی هستند.

د. شیخ طوسی در همین کتاب می نویسد که برخورد با اهل بغی تنها پس از رفع شبهه جایز است. نامه ها و سخنان بی شمار علی (ع) برای رفع شبهه از آنها که با سلاح مقابلش ایستاده بودند را بخوانید و مقایسه شان کنید با مثلا رفع شبهه ای که پس از انتخابات شد. مقام معظم رهبری با زنان، سالخوردگان و جوانان بی سلاحی اتمام حجت کردند که شهروند غیر نظامی بوده و جز حضور در خیابانها و شعار دادن برای ابراز نا رضایتی کار دیگری نداشتند. نتیجه اینکه عمال حکومت به قصد کشت به مردم بی دفاع حمله کردند و به قصدشان هم رسیدند. شما را به خدا اگر از شیخ طوسی مایه می گذارید دیگر علی (ع) را بد نام نکنید، بگذارید این خرده اعتقادی که هست باقی بماند.

ه. به نظر می آید که ایشان بخشی از آنچه که گذشت را اصلا ندیده اند یا اینکه به روی مبارک نمی آورند. مردمانی که برای اعتراض راهپیمایی کردند شعار اصلایشان "رای ما رو پس بده" بود و جز این درخواست دیگری نداشتند. این سربازان گمنام اربابان ایشان بودند که این جمع بی دفاع را به نام ولایت، یزیدوار به خاک و خون و حبس کشیدند و دادخواهی آنها را بنیادین تر کردند.

و. یا سواد عربی آقای لاریجانی و یا حافظه شان یاری نکرده اند که ایشان دریابند که صاحب ایده بودن را شیخ طوسی نه به عنوان ویژگی اهل بغی که به عنوان شرط اهل بغی محسوب شدن و وجه تمایز اهل بغی با محارب مطرح کرده است تا مبادا با اهل بغی مانند محارب رفتار شود. بر اساس فقه اسلام به خصوص اسلام شیعی که حساسیت زیادی نسبت به حکومت جور دارد، رفتار با اهل بغی همواره باید بر سبیل مسامحه باشد بر خلاف رفتار با محاربان که چون به جان و مال مردم تعدی می کنند باید با آنها با شدت و قاطعیت برخورد شود. بهترین شاهد در جهل ایشان به این مبنای مشهور فقهی اینکه در همین مصاحبه فرموده اند: "به نظر من حكم اين نافرماني (اشاره به آقای موسوی) محاربه است و ولي وظيفه دارد آنها را محاكمه و منكوب كند".

ای کاش ایشان که (برخلاف سیرهء علی (ع)) اینچنین دلبستهء محاکمه و منکوب کردن هستند حد اقل در همان کتاب المبسوط شیخ طوسی تعریف محاربه را می خواندند. بر مبنای نظراکثر فقهای شیعه و سنی محارب کسی است که (به قول شیخ طوسی) صاحب ایده نیست و قصدش صرفا صلب امنیت از مردم و فساد و تاراج است. در حالی که اهل تقوا و علم از صدور حکم و قضاوت طفره می روند اشتیاق این بندهء خدا به قظاوت کردن و حکم جاری کردن حقا مثال زدنی است.

ز- از آقای لاریجانی دعوت می کنم که دمی خلعت استادی را کنار گذاشته و جامهء فروتنانهء شاگردی را در بر کنند و سپس به مطالعهء رفتار علی (ع) با مجرمین سیاسی زمان خود بپردازند تا ببینند اصلا هیچ وجه تشابهی بین رفتار آن علی و حکومتش و این علی و حکومتش می بینند یا خیر. شرح نهج البلاغهء ابن ابی الحدید و کتاب جاذبه و دافعهء علی (ع) از مطهری را دوباره خوانی کنند تا ببینند چگونه علی (ع) از زندان کردن و اتهام زدن و برخورد قهر آمیز با مخالفان ابا داشت.

هنگامی که به علی (ع) گفتند فردی از افرادش که در برابر همه به او توهین کرده بود قصد پیوستن به لشكر خوارج را دارد و توصیه کردند که علی (ع) آنها را حبس کند، علی (ع) گفت "ا نّا لوفعلنا هذا لكل من نتّهم من الناّس ملأ نا السّجون منهم و لااراني يسعني الوثوب علي النّاس و الحبس لهم و عقوبتهم حتي يظهروالي الخلاف." يعني "

ما اگربا چنین روشی با همهء مردمی که متهم می دانیم برخورد کنیم زندان ها مالامال ازآنها می شود، من شايسته خود نمي‌بينم كه به سوي مردم خيز‌بردارم و آنها را مجازات كنم مگر اين‌ كه رفتار سوئشان بر من آشكار شود" (شرح نهج‌البلاغه ابن ابي‌الحديد: 3/129) و از سیرهء علی (ع) می دانیم که آشکار شدن رفتار سوء چیزی جز جنگ مسلحانه نبود. علی (ع) به دنبال بهانه برای مسامحه و بخشش بود و حکومتی که این آقا جرات کرده و با حکومت علی برابرش می داند به دنبال بهانه برای مجرم سازی و حبس و اعدام است. خوب است ایشان آیات 19 تا 21 سورهء فاطر را بخوانند شاید که فرجی برایشان حاصل شود.

ح. بخش عمده ای از استدلال شیخ طوسی در المبسوط (مانند دیگر فقها) بر مبنای آیهء 9 سورهء حجرات می باشد. واقع امر این است که این آیه معنایی عامتر از این دارد. آیه دربارهء دو گروه مومن در حال جنگ با یکدیگر است و دولت اسلامی را موظف می کند که بین این دو صلح بر قرار کند اما اگر گروهی را ستمکار یافت به یاری ستم دیده برخیزد. بنابراین بحث این آیه ارتباط مستقیمی با نافرمانی ندارد (در دو تفسیر عمدهء قدیم و اخیر شیعی، طبرسی در مجمع البیان و علامه طباطبایی در میزان، هیچ گونه اشاره ای به ارتباط این آیه با نسبت بین حکومت و نافرمانی نمی کنند و فاضل مقداد در کنز العرفان صریحا آن را بی ارتباط به این موضوع می خواند). قبول این واقعیت ما را به دو نکته می رساند.

اول اینکه سنگینی اصلی استدلال فقهای شیعه بیش از اینکه به این آیه باشد، به سیرهء علی (ع) در برابر طغیانگران مسلح در زمان خود است. همانگونه که در بخش الف و ب اشاره شد آن داستان هیچ ارتباطی با آنچه امروز در ایران می گذرد ندارد. دوم اینکه اگرخالصانه و آسوده از نگاه فقها در صدد آموختن از این آیه باشیم آنگاه دو گروه متخاصم عبارتند از جمع قابل توجهی از مردم بی دفاع و نیروهای تا دندان مسلح بسیج و اربابانشان. قضاوت اینکه کدام ستمدیده و کدام ستمکار است کار چندان دشواری نمی نماید.

ط . اگر بناست از شیخ طوسی بیاموزیم خوب است آقای لاریجانی نظر ایشان را دربارهء ولایت فقیه و حدود و ثغور آن با مراجعه به کتاب النهایه او جویا شوند، وآنگاه بیندیشند اگر شیخ طوسی از بخت بد امروز زنده بود آیا از ذوب شدگان در ولایت فقیه بود یا از حصر شدگان در ولایت غربت. در بخش دوم این نوشته به فضل خدا بی مایگی اظهارات دیگر ایشان را شاهد خواهیم بود.

وَ سَيَعْلَمُ الَّذينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی: سالها است كه جواب من به آقای یزدی درخواست شفا برای ایشان است و ارسال سلام

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی:
سالها است كه جواب من به آقای یزدی درخواست شفا برای ایشان است و ارسال سلام



. ادامه راه سبز«ارس» به نقل از «پارلمان‌نیوز»، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی روز گذشته در دیدار جمعی از روحانیون و وعاظ كه در آستانه ماه محرم صورت گرفت، تأكید كرد: انقلاب اسلامی با اتكا به نیروی مردم و حمایت آنها از رهبری امام، روحانیت و كمك نیروهای دانشگاهی و بازاریان توانست به پیروزی برسد و تداوم آن در گرو حمایت مردم و حفظ رابطه مناسب آنها با حكومت اسلامی است.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام افزود: وضعیت امروز دنیا با گذشته تفاوت كرده است؛ نسل امروز با اتكا به از بین رفتن انحصارهای رسانه‌ای آگاه و مطلع است و در آینده نیز مطلع‌تر خواهد بود و ما نیز باید تلاش كنیم متناسب با زمان مسائل را برای آنها تبیین كنیم.

وی تصریح كرد: باید به گونه‌ای با مردم رفتار شود تا آنها احساس كنند نظام به دنبال احقاق حق آنها و حفظ كرامتشان است.

هاشمی رفسنجانی تصریح كرد: قانون اساسی در فصول مربوط به تبیین حقوق مردم بسیار خوب تدوین شده است و مسئولان باید تلاش كنند تا با اجرای كامل آن؛ اعتماد جامعه را تقویت نمایند.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: منافقین از ابتدای انقلاب تلاش می‌كردند هر شخصیت روحانی كه در انحرافات عقیدتی آنها، همراهیشان نمی‌كنند را حذف فیزیكی و شخصیتی نمایند و امروز نیز در پوشش‌های دیگر در حال فعالیت هستند.

وی تأكید كرد: حفظ اصل ولایت فقیه و جایگاه رهبری از ضروریات است و همگان باید در این مسیر حركت كنند. و با شناختی كه از رهبری دارم با تدبیر ایشان به شرط همكاری دیگران مشكلات سیاسی و اقتصادی قابل حل است و باید فعالان عرصه سیاسی كشور به دور از هرگونه تندروی، ایشان را در این مسیر یاری دهند.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با انتقاد از برخی افراد و احزاب و گروههای سیاسی كه با انحصارگرایی و برخورد حذفی مانعی مهم در رسیدن جامعه به حد تعادل هستند تصریح كرد: اگر برخی فكر كنند با ارعاب و فضاسازی می‌توانند مسائل را حل نمایند در اشتباهند و اگر هم به صورت ظاهری آن را حل كنند پس از گذشت زمان كوتاهی آن موضوع وسیع‌تر از گذشته مطرح خواهد شد.

وی با خطاب قراردادن فعالان عرصه سیاست در كشور به ویژه قشر روحانیت گفت: مردم را زیر پرچم اسلام، متحد نگه داریم و نگذاریم اهداف اصلی انقلاب اسلامی در پس منازعات سیاسی گم شود.

رئیس مجلس خبرگان رهبری افزود: براساس آموزه‌های امام(ره)، حركت در كنار مردم مهمترین عامل پایداری نظام است و همگان باید قدر انقلاب اسلامی را بدانند و با تنگ‌نظری و كوته‌بینی این فرصت عظیم و تاریخی را زایل نكنند.

وی محرم و واقعه عاشورا را بهترین پایگاه برای شناخت ظالم و حمایت از مظلوم عنوان كرد و گفت: امروز پس از گذشت 1400 سال عمق و اهمیت این واقعه برای همگان روشن شده است.

هاشمی رفسنجانی در جواب جمعی از حضار كه اجازه جواب به اظهارات اهانت آمیز آقایان یزدی و حسینیان و زیارتی (حمید روحانی) را خواستند، گفتند: سالها است كه جواب من به آقای یزدی درخواست شفا برای ایشان است و ارسال سلام.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت ادامه داد: متاسفانه ایشان براثر مشكلات جسمی گاهی دچار عصبانیت می‌شود و عجولانه اعلام نظر می‌كند.

هاشمی رفسنجانی تصریح كرد: افرادی هم هستند كه شهرت خویش را از راه اهانت به دیگران می‌خواهند كه جواب اینگونه افراد هم سكوت است و دعا برای هدایتشان.

گفتنی است در ابتدای این دیدار حجت‌الاسلام والمسلمین رستگاری به نمایندگی از جمعیت حاضر با انتقاد از وضعیت فعلی رواج شایعه و تهمت بر ضد شخصیتهای مؤثر در انقلاب اسلامی و یاران اصلی امام؛ گفت: ثمره صبر، صلابت و اتكا به خداوند تحقق وعده الهی در مورد پیروزی حق برباطل است.

وی با اشاره به واقعه عظیم عاشورا تأكید كرد: حرمت‌شكنی نسبت به امام حسین(ع) و خانواده‌اش مصیبت عظیم واقعه‌ عاشورا بود و تدبیر در این واقعه درس‌های بزرگی به همراه دارد.

ستاد 88 جوانان کل کشور: ما عشق به امام و انقلاب را از موعظه های شما فرا نگرفته ایم!

بیانیه شماره 11 ستاد 88 جوانان کل کشور:
ما عشق به امام انقلاب را از موعظه های شما فرا نگرفته ایم!
که امروز با توپ و تشرتان از میدان به در رویم!



یاران و آزادگان همگام با جنبش سبز، مردم شریف ایران

جنبش سبز ملت ایران در آغازین روزهای ششمین ماه خودش وارد مراحل جدیدی شده است. دولت کودتایی که پیش از این در برابر اعتراضات به حق ملت ایران حالت انفعالی به خود گرفته بود همزمان با گرامیداشت سالروز دانشجو در 16 آذرماه و روزهای پس از آن برای اثبات خود به زشت ترین شکل ممکن از صدا و سیمای غیرملی کمک گرفت تا با هزینه کردن از حرمت امام راحل که جنبش سبز و رهبران آن همیشه فرزندان او بودند، هستند و خواهند بود، بلکه بتواند خویش را از منجلابی که با کودتای انتخاباتی اخیر بدان گرفتار آمده، رها سازد و این البته غیرقابل پیش بینی هم نبود. دولتی که از صدر تا ذیل، دلبستگی به امام و آرمان های انقلاب 57 نداشته باشد و در تمام طول دوران نامبارک خودش، اندیشه ها و تفکرات بنیادین امام امت را به موزه تاریخ سپرده باشد و حتی از قول حامیان معنوی خودش، تاکید امام را بر "جمهوری اسلامی" یک ژست تاکتیکی برای به انحراف کشاندن خارجی ها بداند، بدیهی است که نمی تواند به معمار انقلاب شیفتگی داشته و حرمت ایشان را هزینه مطامع قدرت طلبانه خویش کند.

ما یاران و فرزندان انقلاب 57 و امام امت که شیوه و سیره ملکوتی او را در حکمرانی افرادی چون فرزند فاضل و باتقوای وی و نخست وزیر محبوب امام می دیدیم با میرحسین موسوی پیمان بستیم. پیمان بستیم که در سد کردن راهی که در نهایت، انحراف انقلاب را به همراه دارد از هیچ تلاش و کوششی مضایقه نکنیم و همچنان هم بر این پیمان وفاداریم. از این رو فریب بازی رسانه ای دولتی که از فردای بعد از انتخابات جمعی از بهترین و پاک ترین فرزندان ایرانمان را به درون زندان کشاند نمی خوریم. فریبی که یاران امام و فرزندان نخست وزیر محبوب امام را به زندان می افکند و آنگاه ریاکارانه مدعی می شود که چرا رهبران جنبش سبز از هدایت اعتراض های خود عاجزند. درحالیکه ادعای هم سنگری در انقلاب می کند صدا و سیمای 24 ساعته خود را در خدمت تخریب یاران امام به کار می گیرد و چون همیشه دروغکارانه از گستاخی خود کرده به خمینی کبیر می نالد اما شعار "خمینی کجایی، موسوی تنها شده" سبزها را نمی شنود و در نهایت از قول رئیس جمهور غیرقانونی مدعی می گردد: "اي كاش نبوديم که ببينيم عده اي گستاخانه به امام خميني (ره) تعرض كرده اند."

چه ادعای دروغینی؛ آن روز که میراث خمینی توسط شما و ولی نعمتانتان به حراج می رفت و اصلی ترین دستاورد امام در نهادینه کردن "جمهوری اسلامی" جلوی پای بدیل آن "حکومت اسلامی" ذبح می گردید و حرف ها و صحبت های امام در مواردی چون عدم دخالت نظامیان در سیاست به بازی و سخره گرفته می شد شما کجا بودید که امروز فریاد " وا اماما "یتان به آسمان بلند است. آن زمان که اصل بنیادین امام راحل در "میزان" بودن "رای ملت" را به سخره گرفتید و رای مردم را فدای شیفتگی خویش به قدرت کردید، چنگ اندازی به آرمان های امام راحل، گستاخی نبود که شما را لحظه ای به غیرت بیاورد؟

شما، با به زندان افکندن دوستان آزاده مان و به بند کشیدن یاران و طرفداران میراث امام و آزار و اذیت این جوانان آزاده، به خیال واهی خود قصد آن دارید تا ما را از مسیری که در پیش گرفته ایم منحرف کنید. قصد دارید با برگزاری دادگاه های نمایشی و حکم های آنچنانی، ما را از آینده ای که برایمان ترسیم کرده اید، بترسانید. برای رسیدن به این مقصود هم از به کار گیری هیچ وسیله ای ابایی ندارید و به شیوه ماکیاولان عالم، هدف نامشروع تان، وسیله نامبارک شما را هم توجیه می کند. اما بدانید اگر شکل و شمایل حرامیان خیابان و داروغه گان زندان، نفس جریان سبز را تاکنون بریده بود، می توانستید به این بازی شیطانی امید داشته باشید. زهی خیالی باطل که در باتلاقی عاجزانه دست و پا می زنید که هر روز بیشتر از روز گذشته در آن فرو می روید. ما نقشه شومی را که برای فردای ما کشیده اید بر هم خواهیم زد و خیال خامتان را که تن دادن جوانان این سرزمین به خودکامگی خودکامگان است ، نقش بر آب خواهیم کرد. اما ترسمان این است که خیلی دیر بیراهه ای را که میروید، در یابید و با خراب کردن تمام پل های پشت سرتان فرصتی برای بازگشت به آغوش ملتی که به تاسی از امام خود ، آزادی می خواهد، نیابید.

ما فرزندان امام روح ا..، عشق به امام انقلاب را از موعظه های شما فرا نگرفته ایم که امروز با توپ و تشرتان از میدان به در رویم. ما امام راحل را پای منابر تزویر و ریا نشناخته ایم که از هیبت مخوف اسلحه بدستانتان بهراسیم. از او یاد گرفتیم که حرف ناحق نشنویم و در جلوگیری از به حراج گذاشتن انقلاب توسط نااهلان و نامحرمان کوتاهی نکنیم. ما نه تنها به آتش کشیدن عکس امام توسط مزدوران خیانت پیشه را محکوم می کنیم و مجری آن را کسانی می دانیم که از این عکس آتش گرفته برای خود پیراهنی دوخته اند، بلکه به آنانی که میراث امام را با سخنرانی های فریبکارانه خود به انحراف می برند و در رویای تبدیل "جمهوری اسلامی" به "حکومت اسلامی" هستند و میزان بودن رای مردم را نمی خواهند نیز هشدار می دهیم که هیچ گاه فرصت این کار را پیدا نخواهند کرد. اینان جنبش سبز ملت ایران را باید درس آموختنی خود بدانند که برای آنان هیچگاه امکان به تاراج بردن انقلاب را فراهم نخواهد کرد. محرم سبز ملت ایران و فرزندان و جوانان فداکار این ملت، خود گواهی این گفتار خواهد بود.

ستاد ملی جوانان حامی خاتمی و موسوی (ستاد 88)

هی ابيل فض! ديدی تحليف ياتاق سوزی مياره؟!

هی ابيل فض! ديدی تحليف ياتاق سوزی مياره؟!


یک مهره سوخته دیگر!

ابيل فض ريضازاده يكي از وزنه هاي مراسم تحليف بطور مادام العمر از مربيگري محروم شد . البته با توجه به سنگيني حكم صادره احتمال ميرود كه اين حكم در ابتدا براي يكي از سران اغتشاشات بصورت فله اي صادر شده باشد ليكن محاسبه فله دقيق نبوده احكام صادره يكي بيشتر از متهمان درآمده كه چون حكم الهي در هر حال نبايد روي زمين بماند بسته اند به خيك همين رضازاده ي خيكي !

در اينجا و با توجه به اينكه بعد از حضور در مراسم تحليف ، از آنجائي كه ديگر كسي كاري با اين تپه ي گوشت ندارد و نظام كلاً درصدد آب كردن چربيهاي اضافه اش برآمده اخبار مربوط به ابيل فض كه طي روزهاي آتي حتماً منتشر ميشود در زير مي آيد :

امروز : با توجه به عملكرد ضعيف رضازاده در هرگونه بلند كردن و پرتاب و كارهاي ديگر با وزنه هيئت مديره بلند كردن در نظام وي را تا ابد از هرگونه بلند كردن اجسام سنگين بركنار كرد . حكم صادره در شعبه 15 دادگاه انقلاب عمراً غير قابل تجديد نظر است و به تعداد قليلي اغتشاشگر نوشابه ميدهيم .

فردا : پس از وصول جواب تست دوپينگ المپيك 1926 و كشف مقاديري تافتون و پيراشكي در بدن رضازاده و همچنين با بازبيني كامل فيلم ايشان مشخص شد كه نامبرده به كمك شخصي موسوم به ابيل فض اقدام به بلند نمودن وزنه كرده است . دادگاه ويژه روحانيت با توقيف تمام مدالهاي ايشان الي آخر همين هفته براي پرداخت ماليات وزنه برداري در آتن مهلت داد .

پس فردا : به حكم قانون كه حرف اول را خصوصاً در اين مملكت ميزند حسين رضازاده يكي از سران اغتشاشات اخير دستگير شد . وي به دست داشتن در انفجار حسينيه شيراز با تحريك كانالهاي ماهواره اي و دردانه فولادوند اعتراف نموده و بعنوان عامل نفوذي ميرحسين موسوي در مراسم تحليف در بيت رهبري شركت نموده است . وي هنوز به محل اختفاي ابيل فض اعتراف ننموده است .

پسون فردا : جمعي از خواهران بسيجي با تجمع جلوي دوربين و پرتاب تخم مرغ به مقر سازمان ملل خواهان استرداد ابيل فض از هر جائي كه هست شدند . اين خواهران همچنين با نشان دادن پلاكار "wi vanet abil faz kharej ritiunrding" و اجراي نمايش خياباني بازسازي صحنه بالا بردن وزنه توسط رضازاده مراتب نفرت و انزجار خود را اعلام كردند .

پس پسون فردا : پزشكي قانوني به نقل از شاهدان عيني اعلام كرد حسين كه رضازاده بدليل گاز گرفتگي در رختخواب پس از انتقال به بيمارستان همچنان زنده بوده احتمالاً هنوز هم زنده است . اين درحاليست كه وي قبل از گاز گرفتگي به رستوران سر كوچه سفارش سالاد داده كه سالاد مزبور از اين قرصي ها بوده يك پيك بخوري فرداش سردرد مي آورد .

پسون پسون فرداش : جمعاً سه تا حسين رضازاده در جهان داريم : يكي در هفت سالگي با خوراكي كه مامانش داده بود رفت مدرسه ديگه برنگشت از يابنده تقاضا ميشود با صندوق پستي مكاتبه نموده جمعي را خوشحال بكند ، يكي الآن در ژاپن تعويض روغني دارد چشمش هم اينجوري است اينا اينم عكسش اصلاً شبيه ابيل فض نيست ، يكي ديگر هم بسكه ماليد و رفت تحليف و اينا ياتاق سوزاند الآن ميخواهند ببرند تعميرگاه جرثقيل ندارند . خدا كند فيروزآبادي جرثقيل حمل و نقل خودش را قرض بدهد اينها به همين راحتي ها از زمين بلند نميشوند !
علیرضا رضایی

علیرضا بهشتی: آقای دادستان، داد ما را بستان!

علیرضا بهشتی: آقای دادستان، داد ما را بستان!


. ادامه راه سبز«ارس» به نقل از کلمه: گویی سریال‌های مضحک امپراتوری دروغ پایانی ندارد. بنگاه خبرپراکنی فارس در روز شنبه بیست و پنجم مهرماه خبری از سردبیر یکی از روزنامه‌های شهرستانی به نقل از منابع «قابل اطمینان» (!) منتشر کرده بود که بر اساس آن انگیزه بازداشت اینجانب که «فرزند شهید بهشتی نیز به شمار می‌روم»(!) کشف شد: «تشکیل باندی برای قاچاق برخی افراد مرتبط با ستاد مهندس موسوی به خارج از کشور که ادعا شده بود در جریان حوادث پس از انتخابات کشته شده اند» (!) سردبیر مذکور که ادعا می‌کرد احساس مسئولیت شدیدی در مورد یافتن انگیزه دستگیری اینجانب داشته است و پیش از آن تصور می‌کرده فعالیت برای راهپیمایی روز قدس زمینه ساز این امر بوده که بخت یارش شده بود و سرانجام منابع موثق او را از این اشتباه بیرون آورده بودند!

آن روزها بسیاری با من تماس گرفتند و خواستند نسبت به این خبر سراپا کذب موضعگیری کنم. در پاسخ می‌گفتم که بنگاه‌های دروغ‌پراکنی، چه یک خبرگزاری وابسته به ارگانی نظامی باشد و چه روزی‌نامه‌ای در میدان توپخانه، در نزد مردم ما رسواتر از آن شده‌اند که نیاز به تکذیب چنین خبری باشد، هرچند آلوده شدن ساحت حرفه روزنامه‌نگاری و فعالیت‌های اطلاع‌رسانی به دروغ‌سازی‌هایی تا این حد سخیف به راستی مایه تأسف است. آن روز با مشورت یکی از وکلای بلندپایه به تنظیم و تقدیم شکایتی علیه آن خبرگزاری بسنده کردم و مصاف تبلیغاتی با چنین مصادیق راستین تشویش اذهان عمومی و پخش اکاذیب را در شأن خود ندانستم.

اما آنچه انتظارش نمی‌رود، تکرار همین اکاذیب توسط مسئولی نظامی است که لباسی در بردارد که قرار است لباس پیامبر (ص) باشد؛ پیامبری که جز برای اقامه راستی و حقیقت قیام نکرد و عمری علیه بزرگترین دروغ‌ها که شرک باشد به مبارزه پرداخت. هنوز نه ماه‌های پرتلاطم پس از پیروزی انقلاب که ادبیات شبنامه‌ای، امواج تهمت و افترا را علیه رهبران و اندیشمندان سترگ این مرز و بوم ایجاد می‌کردند از یاد رفته، نه تصویر تلخ تلاش زمینه‌سازان ترور شخصیتی و مهیاکنندگان حوادث شومی همچون هفتم تیرماه سال شصت از ذهن ملت شریف و نجیبمان پاک شده تا منافقان جدید با آسودگی خیال به تکرار آن فجایع بپردازند، و نه جان همچو منی از حیات طیبه آن راست قامتان جاودانه تاریخ ارزشمندتر است.

تردید دارم کسانی که به این آسانی دروغپردازی می کنند به فرارسیدن زمان برپایی محکمة الهی باور داشته باشند تا آنان را نسبت به قطعیت آن هوشیارباش دهم، اما دست کم می توانند در زندگی این دنیا آزاده باشند و به دیگران هم رخصت تجربة آزادگی دهند. این بار هم مانند دفعات قبل، شکایت به دستگاه قضایی خواهم برد و به دادستان محترم تهران که خود جانباز جنگ تحمیلی است و نزد همگان از احترام و اعتبار برخوردار است خواهم گفت که آقای دادستان، داد ما را بستان!

نگاه امروز: "نفاق" از دو سو!

نگاه امروز: "نفاق" از دو سو!

1- ما در ميانه و محاصره نفاق ايستاده ايم. يك سو نفاق گروههايي كه عكس آيت الله خميني را پاره مي كنند و در سوي ديگر حاكماني كه با بازي رواني و تبليغاتي از آن چماقي براي سركوبي جنبش مي سازند. نفاق مانند لبه هاي يك قيچي، قصد دارد اين حركت حق طلبانه را ناكام كند و ما در اين ميانه ايستاده ايم. اين دوران سخت، اگر ما را نكشد، قوي ترمان خواهد كرد. آيا لازم است با هر ترفندي كه اين دو گروه مي زنند، ما نيز به واكنش بيفتيم؟ و در لاك دفاعي فرو برويم؟

2- واكنش اصلاح طلبان درباره اتهامات كودتاچيان، گاهي افراطي است و درافتادن در همان ورطه اي است كه كودتاچيان قصد كرده اند. مسئله آيت الله خميني "موضوع امروز" نيست. نسل امروز خواهان برساختن آينده خود و "پس گرفتن زندگي خويش"از دست غاصبان كودتاچي است. نبايد بگذاريم "موضوع مطالبات" ما را هم بدزدند و به موضع دفاعي و افراط مجبورمان كنند.هوشيار باشيم.

3- كودتاچيان با "بازي رواني" آتش زدن تصوير آيت الله خميني، قصد دارند محملي براي نجات آقاي خامنه اي از بحران بسازند و جنبش را درگير "گذشته" كنند و از حركت به سوي "آينده" بازدارند. آيا ما هم بايد اسير اين جنگ رواني شويم و از حركت روبه جلو باز بمانيم؟ آيا بايد درگير بگومگو درباره گذشته اي باشيم كه جوانان (نيروهاي اصلي جنبش) آن را نمي شناسند و زمان لازم را براي بازسازي كودتاچيان به آنها تقديم كنيم تا سركوبها را افزايش دهند؟

"براي نجات يك موجود حقير از سقوط، مي توانيد براي مدتي او را به بزرگترها سنجاق كنيد، اما اين روش براي هميشه ثمربخش نيست!". "خودزني" يكي از شيوه قمه كشان و اوباشي است كه در مكتب مداحان مي آموزند كه با خودزني، مي توان موجي از احساسات ايجاد كرد و بعد بر آن سوار شد و سواري گرفت. خودزني آخرين ترفند اوباشي است كه قمار را باخته باشند. اينك خودزني در شرايطي انجام مي شود كه اصل مشروعيت نظام زير سئوال رفته و كسي حاضر نيست اين نظام را برگرفته از شعارهاي آرماني قبل از اين فرض كند. رهبر فعلي به شدت تحقير شده و بايد او را با الصاق كردن به يك شخصيت محبوب تر نجات داد!

اكنون در مورد آقاي خامنه اي چنين شده است. حالا اگر او را به خود "امام زمان" هم پيوند بزنند و با شخص پيامبر هم همداستانش كنند، از خشم مردمي ستمديده و به ستوه آمده گريزي نخواهد داشت. خامنه اي و حكومت غاصب و ظالمش سرنوشتي جز رفتن ندارند.

روزنوشته های بابک داد

۹/۲۵/۱۳۸۸

بیانیه روحانیون مبارز: محرم و عاشورا، با پیام پیروزی خون بر شمشیر آمده است

مجمع روحانیون مبارز با صدور بیانیه‌ای به مناسبت فرارسیدن ماه محرم تاکید کرد:
محرم و عاشورا، با پیام پیروزی خون بر شمشیر آمده است

مجمع روحانیون مبارز به مناسبت فرارسیدن ماه محرم بیانیه‌ای به شرح زیر صادر کرده است:



بسم الله الرحمن الرحیم
إنما خرجتُ لطلب الإصلاح فی أمة جدّی- امام حسین (ع)

بار دیگر ماه محرم و عاشورای حسینی با همه پیام های جانسوز و نیز شورانگیزش فرارسیده است. پیام ضرورت دریدن پرده نفاق سلاطین زر و زور و تزویر در قامت اسلام پناهان دروغزن و ریاکار. پیام به غربت رفتن اسلام ناب محمدی پس از رحلت پیامبر بزرگوار اسلام و در زمانی که هنوز نسل اول عترت آن بزرگوار در قید حیاتند. پیام خطر میدانداری متحجران مقدس نما که دین خود را برای دنیای دیگران به حراج می گذارند. پیام خطر به صحنه آمدن قداره بندانی که از اسلام تنها شمشمیر و سرنیزه می فهمند آن هم برای ریختن خون فرزندان پیامبر، آن هم به اتهام خارج شدن از دین جدشان و خروج علیه حاکم مستبدی همچون یزید!

محرم و عاشورا با این پیام آمده است که اگر شمشیر را با شمشیر نتوانستید بشکنید شمشیر به دستان ستمگر را با شمشیرشان در خون خودتان غرق و نابود کنید و این یعنی عصر پیروزی خون بر شمشیر. محرم و عاشورا با همه قساوت ها و فضیلت کشی ها و رفتارهای ضد انسانی و ضد بشری در صفحه تاریخ ظاهر شد زیرا که اسلام ستیزان نشسته بر منبر پیامبر تصمیم گرفتند عترت پیامبر را تا آخرین نفر از صحنه روزگار محو کنند چرا که عترت پیامبر، مفسران قرآن و پاسدارنده حرمت انسان بودند و می توانستند اصول مسلم پیام الهی قرآن و اسلام را از تحریف در تفسیر حفاظت کنند و در برابر راویان و محدثان دین فروش قد علم کنند و اجازه ندهند که آنان اصول انسان ساز قرآن و اسلام و حتی هویت الهی پیامبر را به نفع قدرتمندان حاکم تفسیر و توجیه کنند. اکنون با اغتنام فرصت از فرارسیدن ایام شورآفرین حماسه حسینی، نکاتی را به مناسبت شرایط روز و روزگارمان خدمت ملت شریف ایران معروض می داریم:

1- در این روزها احساسات پاک مردم در سراسر کشور به خاطر اهانتی که به بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران شده و تصویری از آن در تلویزیون به نمایش درآمده، جریحه دار گردیده است و علاقه مندان آن عزیز گرامی در برابر این اهانت، احساسات پاک خود را ابراز نموده و می نمایند. امام خمینی در نظر مردم ایران نه تنها یک مرجع دینی که نماد عزت خواهی و کرامت جویی یک ملت بزرگ است. امام خمینی و نام او رمز بیداری و قیام ملتی است در برابر استبداد داخلی و استعمار خارجی. امام خمینی احیاگر دین و ارزش های الهی در دنیای معاصر به ویژه در جهان اسلام شناخته می شود.

امام خمینی پیشوایی است که با پشتیبانی ملت ایران توانست شجره خبیثه سلطنت استبدادی را که قرن های طولانی در این سرزمین ریشه دوانیده بود از بیخ و بن برکند تا مردم حاکم بر سرنوشت خویش گردند و از بند بردگی و بندگی قدرت مطلقه سلاطین آزاد شوند و به جای اطاعت بی چون و چرا در برابر این قدرت های ضد آزادی و آزادگی، همه از عالی ترین مقام تا فرودست ترین شهروندان در برابر قانون مساوی باشند و مردم بتوانند بدون ترس در برابر صاحبان قدرت بایستند و سخن خویش را بگویند و نیز به ما آموخت که چگونه دست رد به سینه سلطه طلبان جهانی که به چپاول سرمایه ها و حمایت مستبدان در سرکوب جامعه می پرداختند بزنیم و استقلال طلبی را در کنار آزادیخواهی شعار ما قرار داد.

اهانت به آن مقتدا و پیشوا از ناحیه هرکس و با هر انگیزه و به هر صورت که رخ داده باشد از نظر ملت ایران به شدت محکوم است و ما از احساسات پاک مردم ایران در واکنش به اهانت به آن حضرت متواضعانه سپاسگزاری می کنیم و البته در این ارتباط از ذکر یک نکته ناگزیریم و آن اینکه در این روزها بعضی از مدعیان پیشتازی در حمایت از امام خمینی (س) بر بسیاری از شخصیت های روحانی و سیاسی و نیز بر بیت حضرت امام و به ویژه نوه گرامی آن حضرت، جناب حجة الاسلام و المسلمین حاج سید حسن خمینی تاختند و چنان هتاکی و بی حرمتی روا داشتند که گویا این شخصیت ها یا نسبت به اهانت به حضرت امام بی تفاوتند و یا خود به وجودآورندگان این صحنه آزاردهنده هستند و این تریبون داران و حامیانشان چنان رفتار کرده و می کنند که گویا مسأله اصلی آنان تسویه حساب های سیاسی با رقیبان سیاسی است و مسأله حمایت از حضرت امام برای آنان بهانه ای بیش نیست.

رفتار مشکوک این افراد ذهن بسیاری از آگاهان را نسبت به اصل حادثه اهانت به حضرت امام دچار تردید می کند و با این سؤال روبه رو می شوند که آیا فرد یا گروهی سیاسی چنین نابخردانه در برابر دیدگان مردم دست به این اقدام نفرت انگیز می زند و اگر به دین اعتقاد ندارند دنیای خود را نیز بر باد می دهد و یا جریانی حادثه می آفریند و آن را با نمایش دادن در سطح ملی و بین المللی دستاویزی می کند برای تسویه حساب های سیاسی و گشودن عقده های فروخورده از ناکامی هایی که مردم به کامشان ریخته اند؟!

2- تربیون های رسمی و رادیو و تلویزیون تلاش می کنند به مردم بگویند و آنان را قانع کنند که اوضاع کشور خوب و مطلوب است، اقتصاد کشور در بهترین شرایط است. تولید در حال افزایش و بسیار بهتر از همه سال های پس از پیروزی انقلاب است. تجارت داخلی به تبع وضع مطلوب تولید روزافزون صنایع بزرگ و کوچک و سنتی و مدرن نیز بسیار رضایت بخش است و بازرگانان و تجار و کسبه همه و همه روزگار خوبی را در کسب و کار سپری می کنند! قیمت ها به ویژه کالاهای مورد نیاز قشرهای کم درآمد جامعه ثابت است و افزایش قیمت وجود ندارد. قیمت خدمات دولتی و انحصاری نه تنها افزایش ندارد بلکه کاهش نیز یافته است. در تجارت خارجی دولت برای رفاه و آسایش مردم واردات را هر روز بیش از گذشته افزایش می دهد هرچند که عده ای کشاورز و صاحبان صنایع تولیدات داخلی ناگزیر می شوند تولید خود را به حداقل یا به صفر برسانند چون با حجم واردات بر ایشان مقرون به سود و صرفه نیست!

ولی آیا مردم این تبلیغات را باور می کنند؟! و آیا به راستی وضع اقتصاد کشور مطلوب است؟! و آیا مردم باور می کنند همه نابسامانی های اقتصادی و معیشتی، تولیدی و خدماتی و ... همه از آثار توطئه دشمنان است؟! چگونه مردم این سخن را باور کنند در حالی که مسؤولین اداره کشور مدعی هستند اقدامات دشمنان از تحریم ها گرفته تا بی اعتمادی به اوضاع ناآرام داخلی هیچ تأثیری در اوضاع کشور ما ندارد. پس اگر تصمیمات دشمنان تأثیری در اوضاع اقتصادی ما ندارد مردم این نابسامانی ها را جز به ناتوانی و ندانم کاری مدیران کشور به چه چیز دیگری تفسیر و تحلیل کنند؟

اگر مردم سؤال می کنند که نزدیک به چهارصد میلیارد دلار درآمد کشور در پنج سال گذشته چگونه هزینه شده است که شاخص های کمّی رشد در زمینه های مختلف نشانی از هزینه شدن چند صد میلیارد دلار ندارد، آیا این سؤال اصلاح طلبانه دلیل بر اقدام براندازانه است؟! اگر مردم سؤال می کنند که سخت تر شدن روابط ایران با همسایگان و با کشورهای توسعه یافته دنیا و تیرگی روزافزون این روابط دلیل بر ناتوانی مسؤولان کشور در تنظیم صحیح روابط خارجی در جهت حفظ منافع جمهوری اسلامی است آیا این یک خواست اصلاح طلبانه است یا اقدامی براندازانه؟!

اگر تیره شدن روابط ایران با کشورهای مختلف دنیا زیانی برای منافع ایران ندارد پس این هزینه های عجیب وزارت امور خارجه و سفارتخانه های جمهوری اسلامی در کشورهای مختلف و این سفرهای خارجی برای چیست؟! اگر وظیفه این دستگاه عریض و طویل برای آسان سازی روابط سیاسی و تجاری ایران با کشورهای خارجی است پس چرا هر روز ایران بیش از گذشته از طرف بانک های خارجی و از طرف شرکت های بزرگ خارجی و از طرف دولت های بزرگ بایکوت می شود و تحت فشار قرار می گیرد؟!

آیا این سؤال اصلاح طلبانه است یا اقدامی براندازانه؟ اگر دولت های پیش از این پنج سال توانستند پایگاه اقتصادی عظیم عسلویه را ایجاد و راه اندازی کنند تا ایران بزرگ حداقل به اندازه قطر که در حد کوچک ترین استان ایران است از گاز و ذخایر زیردریایی خلیج فارس بهره برداری کند، امروز وضع این پایگاه عظیم اقتصادی به جایی رسیده که آگاهان درون حاکمیت از آن به یک فاجعه ملی یاد می کنند و مردم این فاجعه غم انگیز را به حساب ناتوانی و ندانم کاری مسؤولان می گذارند که نتوانستند از این ثروت ملی هرچه بهتر و بیشتر بهره برداری کنند. آیا این این یک خواست اصلاح طلبانه است یا اقدامی براندازانه و خارج شدن از خط امام و خروج بر حاکمیت کشور؟! اگر مسؤولان با بازداشت و حبس و ... عده ای از نخبگان سیاسی بتوانند آنان را خاموش کنند که نخواهند توانست، مردم را چگونه قانع و راضی می کنند؟

3- دانشگاه ها و دانشجویان و اساتید آنان همیشه کانون پرخروشی است که هم از محیط علم و دانش بهره مند می شوند و هم از شور و نشاط جوانی سرشارند و هم تحول خواه و اصلاح طلبند و چون این جوانان، فرزندان مردم ایران اسلامی و هواخواهان تشیع علوی و سربازان عاشورای حسینی اند طبیعی است اکثریت آنان با همین ارزش ها پرورش یافته اند. بدون تردید افرادی در میان دانشگاهیان هستند که یا به اصل دین و تشیع ایمانی راسخ ندارند و یا به حکومت دینی معتقد نیستند.

اینان اگرچه در برابر اکثریت عظیم دانشگاهیان اندک اند ولی وجود دارند و خواسته ها و شعارهای این افراد را که با خواسته های اکثریت دانشگاهیان مغایرت و فاصله دارد به حساب اکثریت گذاشتن و همه را به این دلیل مورد اهانت و اقدامات خشونت بار قرار دادن، نه تنها خلاف اخلاق و مروت است که عمق بی تدبیری گردانندگان این صحنه های خشونت بار را نشان می دهد.

گردانندگان این رفتارهای غیر اخلاقی و غیر اسلامی نه تنها توان جذب روزافزون مردم به هواداری از امام و انقلاب و جمهوری اسلامی را ندارند که تلاشی شبهه برانگیز در معرض یاران امام و انقلاب و جمهوری اسلامی به عنوان مخالفان امام دارند. این رفتار مشکوک، آگاهان دلسوز را بسیار نگران می کند که آیا با خالی کردن صحنه سیاسی کشور از یاران صادق و زجرکشیده امام و انقلاب در پی اجرای منویاتی هستند که خدای نخواسته کیان جمهوری اسلامی و همه دستاوردهای ملت بزرگ ایران را نشانه گرفته است؟

ما به آن افراد و گروه اندک که خواسته ها و شعارهای خود را از مردم جدا کرده اند توصیه می کنیم که شما هم به صفوف اکثریت عظیم دانشجویان بپیوندید که خواست آنان خواست اکثریت عظیم مردم ایران است و خواسته شهیدانی است که با خون خود کتاب مقدس استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی را نوشتند و به دانشجویان عزیز توصیه میِ کنیم که اگر این جمع اندک به شما نمی پیوندند شما با هوشیاری و بدون برخوردهای خشونت آمیز سعی کنید که اقدامات مخلصانه و اصلاح طلبانه شما به خواسته های دیگرانی که از شما نیستند به هم آمیخته نگردد و راه روشن شما به تیرگی آلوده نشود و نیز توصیه می کنیم که در برابر گروه دیگری که به نام دین و حمایت از امام و انقلاب شما را مورد حمله و ضرب و شتم قرار می دهند صبور باشید و خشونت را با خشونت پاسخ ندهید و بر خدا توکل کنید که قطعا پیروزی از آن مؤمنانی است که بر خدا توکل می کنند.

4- در ماه محرم و صفر به ویژه در ایام عاشورای حسینی مردم در سراسر کشور با اخلاص و ایمانی عمیق به عزاداری می پردازند و در مجامع و مجالس عزاداری شرکت می کنند و امواج خروشان انسانی در خیابان ها و محله ها به حرکت درمی آیند تا وفاداری و ارادت خود را به سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و خاندان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم ابراز کنند. در این اجتماعات هستند افرادی که در کسوت گویندگان مذهبی و یا بعضی از مداحان چه بسا بخواهند و یا از آنان خواسته شده باشد که از این اجتماعات پاک مذهبی سوء استفاده کنند و این تریبون ها را به محلی برای اهانت و هتاکی به شخصیت های دینی و سیاسی تبدیل کنند و با ارائه تفسیری انحرافی از عاشورای حسینی علاقه مندان و یاران مخلص و صدیق اباعبدالله الحسین علیه السلام را به عنوان کسانی معرفی کنند که از راه و رسم اسلام و امام خارج شده اند. عزاداران حسینی در سراسر کشور هوشیار باشند و اطراف چنین افرادی را خالی کنند و به این شیوه از هرگونه اختلاف و تفرقه در صفوف مردم عزادار جلوگیری کنند.

5- مراجع بزرگ تقلید و اساتید حوزه های علمیه به رسم و رویه معمول، هنگام تعطیلی دروس حوزه ها به مناسبت ایام عاشورا توصیه های لازم را به طلاب عزیز فرموده اند و آنان به خواست خداوند به وظیفه دینی و الهی خود به بهترین شکل عمل می کنند و اطمینان داریم که در تاریخ اسلام و تشریح حوادث پس از رحلت پیامبر عظیم الشأن اسلام که منجر به حوادث غم انگیز عاشورا گردید به منابع اصیل تاریخی تکیه خواهند کرد و تلاش وافر خواهند نمود تا مردم را در ایمان به اسلام و مقدسات اسلام و عشق و علاقه به عترت و خاندان پاک رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم از عوام زدگی و قبول خرافات پرهیز دهند و احساسات پاک مردم را با تکیه بر منابع اصیل و اصول عقلانی اسلام سیراب سازند و هرگز چنین مباد که به منظور تحریک عواطف و احساسات مردم به اموری تکیه شود که عقل و خرد عاشقان حسینی و مؤمنان به اسلام را به بازی بگیرد.

مبادا که در خرافه زدایی و مبارزه با تحجر، غفلتی ولو اندک رخ دهد که روحانیت اسلام به ویژه تشیع در نقطه ای ایستاده است که اگر اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله و سلم را به جامعه و جهان معرفی کنند بشریت را به آینده سعادتمند امیدوار می سازند و اگر جز آن حقیقت ناب، باورهای آمیخته با کج فهمی ها و کژتابی ها و تحت تأثیر قدرت ها و تلخ و شیرین این دنیا به مردم و به دنیا عرضه شود فرزندان امروز اسلام، خدای نخواسته در آینده با تردیدها و وسوسه های ایمان بر باد ده، دست به گریبان خواهند شد.

6- شش ماه است که عده ای از شخصیت های خدوم جمهوری اسلامی در بازداشت به سر می برند. خواسته های آنان همان خواسته های اصلاح طلبانه مردم ایران است. آنان در طول چندین ماه با تلاش های خالصانه خود کوشیدند تا انتخاباتی پرشور و با شرکت حداکثری مردم شکل بگیرد با این امید که آرای مردم تعیین کننده سرنوشت آنان باشد ولی نتیجه آن انتخابات این است که اکنون شش ماه را در زندان می گذرانند که چرا به نتایج به دست آمده معترضند؟

آیا اعتراض به نتایج اعلام شده و درخواست رسیدگی قانونی و بی طرفانه به آن نتایج یک خواست اصلاح طلبانه است یا اقدامی براندازانه؟! آیا بازداشت جمع کثیری از مردم و شخصیت ها از زن و مرد بدون رعایت قوانین صریحی که از حقوق شهروندان و حتی متهمان و مجرمان دفاع می کند نقض صریح قوانین کشور نیست؟ و آیا درخواست رعایت قوانین جاری کشور در دستگیری ها و بازداشت ها و رفتار در داخل بازداشتگاه ها و مراحل بازجویی و در زمان بازداشت و در انجام مکالمات و دیگر مراحل یک خواست اصلاح طلبانه است یا اقدامی براندازانه؟!

ما اکنون در پی باز کردن مجدد دمل چرکین بازداشتگاه کهریزک و دیگر حوادث دردناک این چندماهه نیستیم و تنها از خداوند که ملجأ بی پناهان است آزادی سرافرازانه این عزیزان را خواستاریم. سلام بر همه شهیدان راه حق و عدل و آزادی و بر سرور و سالار آنان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و یاران و اصحاب آن حضرت و بر خاندان و عترت رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم

مجمع روحانیون مبارز
25 آذر 1388