۱۱/۱۷/۱۳۸۸

بيانيه مجاهدين انقلاب: ۲۲ بهمن مراقب شعارهای تحریک آمیز باشید

سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با صدور اطلاعیه ای اعلام کرد:
22 بهمن فرصتی مغتنم برای جنبش سبز ملی است

. ادامه راه سبز«ارس»: در آستانه سی و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران با انتشار اطلاعیه ای ضمن بزرگداشت این روز تاریخ ساز، تأسف عمیق خود را از برخی اقدامات و اظهارات که ظاهراً با هدف جنگ روانی و ایجاد نگرانی و تردید در بدنه اجتماعی نسبت به شرکت در راهپیمایی ۲۲ بهمن می شود، اعلام کرد و از مردم خواست در حضور آرام و سبز خود در این روز مراقب تحرکات مشکوک و سازمان یافته و شعارهای تحریک آمیز برخی عوامل باشند. در بخشي از اين بيانيه آمده است: «تأکید بر مطالبه و خواسته آزادی و حقوق شهروندی با شعارهای «الله اکبر و یا حسین»، بیانگر این حقیقت انکار ناشدنی است که جنبش سبز با پیوند نسل امروز و نسل 57 زیر چتر انقلاب اسلامی، در پی تحقق آرمان های اصیل و جاویدان ملت ایران در انقلاب اسلامی یعنی استقلال، آزادی و جمهوریت در پرتو معنویت و دیانت است. و چرا چنین نباشد؟ ملتی که مصادره رأی و انتخاب خویش را بر نمی تابد چگونه می تواند انحراف و تحریف انقلابی را که مظهر اراده و پایمردی خویش بر والاترین آرمان های الهی و انسانی و ثمره مجاهدت های صادق ترین فرزندان و پاک ترین خون های عزیزان خویش است، با سکوت به نظاره بنشیند؟»

متن کامل این اطلاعیه به نقل از پایگاه اطلاع رسانی سازمان به شرح زیر است:


ملت شریف ایران!

سی و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران را در حالی گرامی می داریم که کشور با شرایط حساس و سرنوشت سازی روبرو است. از یک سو روند رو به گسترش جنبش اصلاحی سبز به رغم تمامی محدودیت ها و فشارها و سرکوب ها از عزم راسخ و اراده استوار ملت در استیفای حقوق شهروندی، پیگیری مطالبات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مشروع و قانونی خویش تا تحقق کامل آن و مقابله با تعرض و تحدید وجه جمهوریت نظام حکایت دارد و از سوی دیگر تحریف و وارونه نمایی آرمان ها و اهداف اصیل ملت بزرگ ایران در انقلاب اسلامی و برخورد متکبرانه و لجوجانه با اعتراضات و مطالبات قانونی و مشروع مردم، آشکارا نشان دهنده عدم تمایل جریان حاکم در به رسمیت شناختن موجودیت جنبش و بی تفاوتی عامدانه نسبت به مطالبات آن است. در این میان ناکارآمدی کم نظیر دولتمردان کنونی در اداره امور وضعیت کشور را پیچیده تر و بحرانی تر کرده است.

این وضعیت اگر چه دغدغه آفرین و نگران کننده، اما از وجهی دیگر مغتنم و امیدبخش است؛ چرا که بیش از هرچیز از حیات و ماندگاری پیام و فرهنگ انقلاب در عمق جان جامعه ایران و خودآگاهی و دلبستگی و مسئولیت ملی ایرانیان نسبت به آرمان های اصیل انقلاب خویش حکایت دارد. بدان گونه که پس از گذشت سه دهه از پیروزی انقلاب نه تحریف و انحراف از آن و دستبرد به دستاوردهای آن را برمی تابد و نه در عزم راسخ خود در روز آمد کردن آرمان های والای انقلاب و تلاش برای تحقق آن تردیدی به خود راه می دهد.

از این رو جنبش سبز را باید خیزش امید بخش دیگری، در ادامه حرکت اصلاح طلبانه ملت ایران، برای دفاع و پاسداری ازاهداف و آرمان های اصیل انقلاب دانست. تأکید بر مطالبه و خواسته آزادی و حقوق شهروندی با شعارهای «الله اکبر و یا حسین»، بیانگر این حقیقت انکار ناشدنی است که جنبش سبز با پیوند نسل امروز و نسل 57 زیر چتر انقلاب اسلامی، در پی تحقق آرمان های اصیل و جاویدان ملت ایران در انقلاب اسلامی یعنی استقلال، آزادی و جمهوریت در پرتو معنویت و دیانت است. و چرا چنین نباشد؟ ملتی که مصادره رأی و انتخاب خویش را بر نمی تابد چگونه می تواند انحراف و تحریف انقلابی را که مظهر اراده و پایمردی خویش بر والاترین آرمان های الهی و انسانی و ثمره مجاهدت های صادق ترین فرزندان و پاک ترین خون های عزیزان خویش است، با سکوت به نظاره بنشیند؟

22 بهمن امسال فرصتی مغتنم و یگانه است تا جنبش سبز ملی ایران فارغ از انحصار و محاصره رسانه ای و دروغ ها و تزویرها و اتهام ها و هتاکی های ناجوانمردانه، در متن ملت بزرگ ایران ضمن اعلام پایبندی و دلبستگی مجدد با آرمانهای ملی انقلاب اسلامی بر عزم خستگی ناپذیر خویش در تحقق این آرمان های بلند تأکید ورزد و انزجار خود را از تلاش های حاشیه نشینان دیروز انقلاب و فرصت طلبان امروز و فرقه های بنیادگرای منحرف جدید التأسیس برای تحریف هویت و اهداف انقلاب اعلام کند.

22 بهمن ملت بزرگ ایران بار دیگر از عزم جاودانه خود در دفاع از اسلام رحمانی در برابر خشونت و کینه توزی به نام اسلام، از آزادی در برابر خودکامگی، از استقلال مبتنی بر موازنه منفی در برابر روابط مبتنی بر موازنه مثبت و حاتم بخشی از منابع و منافع ملی کشور برای جلب حمایت این و آن، از عدالت اقتصادی و برابری حقوقی در برابر ظلم و نابرابری و اجحاف، از جمهوریت و مردمسالاری در برابر آمریت و مطلقیت فردی، از رأفت و سماحت دینی در برابر کینه ورزی و خصومت آفرینی و تشویق به خشونت و ستاندن جان انسان ها به نام دین، از صداقت و اخلاق در برابر فریب و ریاکاری و از جمهوری اسلامی در برابر حکومت خودکامان تأکید خواهد کرد و به تقدیس کنندگان خشونت و پرستندگان قدرت ثابت خواهد کرد که خواست و اراده معطوف به جمهوریت و آزادی در پرتو دین رحمانی و آرمان رسیدن به جامعه ای عاری از فقر و ستم در این سرزمین هرگز خاموش شدنی نیست.

سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران ضمن گرامی داشت یاد و خاطره شهیدان همیشه جاوید انقلاب اسلامی و معمار و رهبر بزرگ آن امام خمینی، از ملت آگاه و فرهیخته ایران از هر قوم و مذهب و قشر و طبقه ای دعوت می کند تا با حضور در راهپیمایی این روز ملی همانند روزهای انقلاب، اراده و خواست ثابت و همیشگی خود را در تحقق نظام مبتنی بر آرمان های اسلامی و حق حاکمیت ملت و نفی استبداد با هر نام و رنگی مجدداً به نمایش بگذارند و به همگان تفهیم کنند مادام که آرمان های انقلاب در جان این ملت زنده است، خودکامگی در این سرزمین ممکن نیست.

سازمان تأسف عمیق خود را از برخی اقدامات و اظهارات که ظاهراً با هدف جنگ روانی و ایجاد نگرانی و تردید در بدنه اجتماعی نسبت به شرکت در راهپیمایی 22 بهمن می شود، اعلام می دارد. در عین حال از مردم آگاه و فهیم می خواهیم در حضور آرام و سبز خود در این روز مراقب تحرکات مشکوک و سازمانیافته و شعارهای تحریک آمیز برخی عوامل باشند.

سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ايران
17/11/88

لوگوی روزنامه «تهران امروز» تغییر می‌کند!

لوگوی روزنامه «تهران امروز» تغییر می‌کند!

. ادامه راه سبز«ارس»: مدیر مسؤول این روزنامه با اعلام این مطلب به خبرنگار عصرایران گفت: در پی حاشیه‌های چند هفته گذشته که همه بر آن واقفند، مدیریت این روزنامه تصمیم گرفت برای عبور از حاشیه‌سازی‌ها، تغییراتی در لوگوی روزنامه بدهد.

دکتر رسول بابایی افزود: البته از آنجا که لوگوی هر نشریه، بخشی از هویت آن به شمار می‌رود و مخاطبان در گذر زمان با آن انس می‌گیرند، تعویض کامل لوگو در دستور کار نیست و فقط تغییراتی در جهت رفع سوء تفاهمات در آن انجام می‌شود.

وی با ارائه لوگوی جدید تهران امروز به عصرایران، خواستار انتشار آن پیش از رسمی شدنش شد و از مردم خواست دیدگاه‌هایشان را در این باره اعلام کنند تا حاشیه‌ها و سوء تفاهمات جدید ایجاد نشود.


لوگوی جدید

لوگوی فعلی


دهقان به تجری: خودت را هزینه مرتضوی نکن

محمد دهقان عضو هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی:
آقاي تجري خودت را هزینه مرتضوی نکن


. ادامه راه سبز«ارس»: پس لرزه‌های گزارش کمیته ویژه مجلس در مورد حوادث بعد از انتخابات و فجایع بازداشتگاه کهریزک همچنان ادامه دارد. پس از آنکه فرهاد تجری، کمیته ویژه مجلس را متهم به برخورد حذفی وسیاسی با سعید مرتضوی کرد و فرایند طرح اسم مرتضوی را انتقام جویی دانست، محمد دهقان عضو کمیته ویژه شورای عالی امنیت ملی در خصوص حوادث بعد از انتخابات،با تاکید بر صحت اتهامات واراده به مرتضوی به تجری توصیه کرد به عنوان یک نماینده مجلس خود را هزینه مرتضوی نکند.

آنچه در پی می‌آید متن گفتگوی «فردا» با محمد دهقان عضو هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی است.


فردا: یکی از اعضای کمیته ویژه مجلس مدعی شده که در گزارش این کمیته، گروهی به خاطر منافع حزبی وگروهی خود تلاش می کنند تا سعید مرتضوی دادستان سابق تهران را قربانی کنند ومعرفی او به عنوان متهم اصلی پرونده کهریزک بیشتر یک انتقام گیری است تا دفاع از حقوق مظلوم. با توجه به اینکه شما از نزدیک در جریان مراحل این پرونده بودید چه پاسخی در این زمینه دارید؟

دهقان: من به این همکار عزیز« فرهاد تجری نماینده قصرشیرین وعضو کمیته ویژه مجلس» توصیه می کنم که از تخلفات آقای مرتضوی که در دو مجلس هفتم ( تحیق وتفحص از قوه قضاییه ) وهشتم (گزارش از بازداشتگاه کهریزک ) مورد بررسی قرار گفته و بر مجرمیت او تاکید شده است، نزدیک نشود و دفاع بی جا انجام ندهد، تا خدای نکرده در زمان محکومیت مرتضوی در دستگاه قضایی، این همکار محترم برای حمایت از آن فرد متخلف زیر سوال نرود و به حیثیتش لطمه وارد نشود.

این دوست عزیز که گزارش کمیته ویژه در مورد بازداشتگاه کهریزک را نوعی انتقام‌جویی می‌داند و همکاران خود در این کمیته را متهم به برخورد حذفی به خاطر منافع گروهی می‌کند، بهتر از هر شخص دیگری در جریان نقش ویژه مرتضوی در فجایع کهریزک است و البته از بخش دیگری از ابعاد این ماجرا اطلاع ندارد چرا که رسیدگی به این بخش بسیار محرمانه است و رسیدگی به آن فقط در صلاحیت قاضی پرونده است.

فردا: آیا گزارشی که توسط کمیته ویژه مجلس تهیه شد تمام ابعاد فاجعه کهریزک را در برگرفت یا براساس مصلحت کشور بخشی از آن تعدیل شد؟

دهقان: گزارش قرائت شده در خصوص حوادث بعد از انتخابات فقط گوشه ای از اتفاقات رخ داده به خصوص در قضيه كهريزك بود؛ در حالي كه مسوولين قوه قضاييه از همه اتفاقات رخ داده به صورت كامل اطلاع دارند، هيچ دليلي ندارد كه پس از گذشت چند ماه، با قضات متخلف كه به نظر همه هيات‌هاي بررسي كننده، مسئوليت بخش مهمي از حوادث را بر عهده دارند برخورد قانوني صورت نگیرد. در این زمینه نباید هیچ مصلحتی در نظر گرفته شود چرا که اعاده حیثیت از نظام و به ویژه قضات شریفی که در دستگاه قضایی مشغول خدمت هستند برهر امر دیگری باید مقدم باشد.

انتظار داریم دادگاه انتظامی قضات برخورد قانونی لازم را با قضات متخلف انجام دهد تا به حیثیت قضات سالم وشجاع این قوه لطمه وارد نشود .

فردا: نامه اعتراضی که جمعی از نمایندگان مجلس خطاب به رییس قوه قضاییه و رییس جمهور در مورد پرونده اتهامات مرتضوی نوشته بودند به کجا رسید؟

دهقان: نمایندگان در این دونامه موضع خودشان را به صراحت اعلام ودرخواست کردند افرادی مثل مرتضوی که در دستگاه قضایی ودولتی سمت دارد بر اساس مستنداتی که در گزارش مجلس برآن تاکید شده، عزل شوند. دستگاه قضایی با قدرت وجدیت این افراد را محاکمه ومجازات کند و گزارش آن به صورت شفاف به مردم ارائه شود.

فردا: سکوت دولت در مورد گزارش ویژه مجلس را چگونه می بینید؟

دهقان: به نظر من آقای احمدی نژاد در زمینه انتصاب آقای مرتضوی به عنوان رییس ستاد مبارزه با قاچاق کالا وارز وهمچنین سکوت در باره گزارش کمیته ویژه مجلس اشتباه کرد. اين كار رييس جمهور با توجه به اتهامات بسياري كه در مورد مرتضوي مطرح شده است هيچ توجيهي ندارد و معلوم است كه مورد تاييد مردم و طرفداران آقاي احمدي‌نژاد هم نيست و مناسب شأن رييس جمهور هم نبود.

بنده نمي‌دانم كه چه اصراري است تا رييس جمهوري كه راي قاطع مردم را به همراه داشته است شخصيت خود را با افرادي كه اين همه اتهامات به آنها وارد است پيوند زند.

فردا: اقای مرتضوی در جوابیه ای که چندی قبل در پاسخ به گزارش مجلس منتشر کرد تاکید کرد که در زمان حادثه کهریزک در مرخصی بوده است واز ماجرای کهریزک اطلاعای نداشته است این انکار ایشان به نظر شما ناشی از چه چیزی می تواند باشد؟

دهقان: آقای مرتضوی خودش به من گفت كه با هماهنگي او زندانيان به كهريزك رفته‌اند. اين موضوع را همه مقامات مسئول مي‌دانند و پنهاني نيست، وابهامات و انکاری که برخی آقایان متهم انجام می‌دهند به خاطر ضعف در قوه‌قضاییه است که تکلیف قضات متخلف خود را روشن نمی کند.

رنجنامه خانواده دکتر بهشتی در چهلمین روز اسارت

رنجنامه خانواده دکتر بهشتی در چهلمین روز اسارت

. ادامه راه سبز«ارس»: خانواده دکتر علیرضا حسینی بهشتی به مناسبت چهلمین روز اسارت فرزند شهید آیت الله بهشتی رنجنامه ای را در اختیار کلمه قرار دادند.

به گزارش کلمه در این رنجنامه آمده است:


چهل روز در دوری تو گذشت و چهل روز از شهادت جد بزرگوارت حسین –علیه السلام- نیز هم.

به رسم هر جمعه از روز اسارتت تا به حال، ما غریبانه به سوی مزار پدر مظلوم وشهیدت شتافتیم تا بغض فرو خورده مان را با او نجوا کنیم. فرزند ارشدت، محمد حسین زیارت عاشورای آن همیشه مظلوم تاریخ را خواند و این در حالی بود که محمد صادقت سر در گریبان غم فرو برده بود وچشمان حسنای عزیزت تو را می جست.

دهه فجر همیشه برایمان یادآور رنجهای شهید مظلوم انقلاب در راه استقرار آزادی بوده است و این در حالیست که تو در این ایام در بندی.

چقدر جایت در کنارمان خالیست وقتی هر جمعه رهسپاردیدار پدر و مادرت در بهشت زهرا می شویم . بودن دوباره ات را در کنارمان بی صبرانه انتظار می کشیم.

خانواده چشم به راهت

نامه سرگشاده علی مطهری خطاب به میر حسین موسوی

نامه سرگشاده علی مطهری خطاب به میر حسین موسوی


. ادامه راه سبز«ارس»: دکتر علی مطهری ، نماینده تهران در مجلس در پی مصاحبه اخیر میر حسین موسوی در نامه ای خطاب به وی آورده است: «به عقیده اینجانب شما در این بیانیه دردها را خوب بیان کرده اید اما درمان را نه. روح بیانیه و جان کلام شما این است که ما برای اصلاح به میدان آمده ایم نه برای انتقام گیری یا کسب قدرت و یا ویران گری . این امر می تواند محور وحدت و هدف مشترک اطراف بحران سیاسی کنونی باشد، خصوصاً که اصلاح مستمر اجتماعی یکی از ارکان تعلیمات اسلامی است که از آن به (امر به معروف و نهی از منکر) تعبیر می شود. اما این هدف از چه راه بهتر تأمین می شود؟ شما در بیانیه های خود از قانون گریزی دولت و تمایل آن به استبداد و پاسخگو نبودن آن در مقابل مجلس و قوه قضائیه سخن گفته اید ، همچنان که اشارات و تصریحاتی به خشونت ورزی و کم توجهی مدیران این بحران به حقوق مردم داشته اید.» «آیا فکر نمی کنید که خاطیان این دو حوزه برای استمرار و توجیه تخلفات خود ، خواهان ادامه وضع موجود هستند و آرامش و وحدت ملی سم مهلک برای آنها است ؟ آیا فکر نمی کنید که وضع موجود ، دست نظام و بسیاری از مصلحان مجلس و قوه قضائیه را برای برخورد با این خاطیان بسته است ؟ مثلاً در شرایط عادی امکان سؤال از رئیس جمهور درباره برخی قانون گریزیها و رها سازی و لیبرالسیم فرهنگی وجود دارد اما اکنون چون این گونه اقدامات قانونی ، همراهی با سران معترض و موجب تشدید بحران تلقی می شود ، زمینه پذیرش آن در میان نمایندگان مجلس و مردم ضعیف است»

متن این نامه به شرح ذیل است:


جناب آقای مهندس میرحسین موسوی

با اهداء سلام ، مصاحبه جناب عالی با پایگاه اطلاع رسانی کلمه که بیشتر به یک بیانیه شبیه است نظر به اینکه در آستانه راهپیمایی ۲۲ بهمن صادر شده است طبعاً هدفدار بوده و دارای آثار عملی مثبت و منفی خواهد بود . لذا مناسب است که این نامه را به صورت سرگشاده بنگارم .

به عقیده اینجانب شما در این بیانیه دردها را خوب بیان کرده اید اما درمان را نه . روح بیانیه و جان کلام شما این است که ما برای اصلاح به میدان آمده ایم نه برای انتقام گیری یا کسب قدرت و یا ویران گری .

این امر می تواند محور وحدت و هدف مشترک اطراف بحران سیاسی کنونی باشد ، خصوصاً که اصلاح مستمر اجتماعی یکی از ارکان تعلیمات اسلامی است که از آن به « امر به معروف و نهی از منکر » تعبیر می شود .

اما این هدف از چه راه بهتر تأمین می شود ؟ شما در بیانیه های خود از قانون گریزی دولت و تمایل آن به استبداد و پاسخگو نبودن آن در مقابل مجلس و قوه قضائیه سخن گفته اید ، همچنان که اشارات و تصریحاتی به خشونت ورزی و کم توجهی مدیران این بحران به حقوق مردم داشته اید . آیا فکر نمی کنید که خاطیان این دو حوزه برای استمرار و توجیه تخلفات خود ، خواهان ادامه وضع موجود هستند و آرامش و وحدت ملی سم مهلک برای آنها است ؟ آیا فکر نمی کنید که وضع موجود ، دست رهبری نظام و بسیاری از مصلحان مجلس و قوه قضائیه را برای برخورد با این خاطیان بسته است ؟

مثلاً در شرایط عادی امکان سؤال از رئیس جمهور درباره برخی قانون گریزیها و رها سازی و لیبرالسیم فرهنگی وجود دارد اما اکنون چون این گونه اقدامات قانونی ، همراهی با سران معترض و موجب تشدید بحران تلقی می شود ، زمینه پذیرش آن در میان نمایندگان مجلس و مردم ضعیف است . ( البته اینها به معنی نفی نقاط مثبت و تلاش صادقانه این دولت نیست .)

پس باید قبول کنید که جناب عالی و جناب آقای کروبی تبدیل به مانعی برای اصلاحات مورد نظر خودتان و بسیاری از دلسوزان انقلاب اسلامی شده اید . اینجانب حدس قوی دارم که اگر رهبر گرانقدر انقلاب خیالشان از ناحیه شما دو بزرگوار راحت شود به سراغ خودکامگی ها و لجاجهای بزرگوار سوم یعنی رئیس جمهور محترم و خطاهای برخی افراطی های مدعی اصولگرایی خواهند رفت . لااقل چندماهی امتحان کنید ، اگر این گونه نبود به راه خود که آن را بی نتیجه و مضر می دانم ادامه دهید .

خودتان در بیانیه آورده اید که حجم اخبار اقتصادی و اجتماعی در مقایسه با اخبار سیاسی اندک است . این جمله مؤیدی است بر مدعای ما که بحران کنونی مانعی است برای ارزیابی و نظارت بر عملکرد اقتصادی و اجتماعی دولت و پاسخگو بودن آن .

در بیانیه شما نکات مثبت و گامهایی به سوی اتحاد و رفع بحران دیده می شود مانند محکوم کردن رسانه های بیگانه ، تبری از شعارهای ضد اسلام و جدا کردن راه خود از راه خارج نشینان از همه مهمتر تأکید بر التزام به قانون اساسی ، گرچه یکی از اصول قانون اساسی اصل ولایت فقیه است و مطابق آن باید در معضلات اجتماعی و سیاسی نظر رهبری را فصل الخطاب بدانیم هرچند قانع نشده باشیم و در بیانیه شما به این اصل توجه لازم مبذول نشده است .

از سوی دیگر بخشی از این بیانیه نشان می دهد که جناب عالی میلی به پایان یافتن این بحران ندارید و مایلید این شعله هر چند کم سوتر همچنان افروخته باشد ، البته به زعم خود برای دفاع از حقوق مردم ، در حالی که با فراهم شدن زمینه مناسب برای قانون گریزی و بسته شدن دست مصلحان قانونی ، حقوق مردم به شکل دیگری پایمال می شود و با بهره گیری دشمنان خارجی از این بحران ، اقتدار نظام اسلامی و منافع ملی نیز آسیب می بیند .

رهبر بزرگوارمان در نطق اخیر خود از اقدامات جناب عالی و جناب آقای کروبی به « غفلت » تعبیر کردند ، همان چیزی که اینجانب در مناظره تلویزیونی به « لغزش سیاسی » تعبیر کردم و برخی بر من خرده گرفتند که کار اینها بالاتر از لغزش بوده است ، در حالی که تعبیر « غفلت » ملایم تر به نظر می رسد . به هر حال اینها علامتهایی است که ایشان به شما می دهند برای تغییر مسیر و تقویت وحدت ملی .

امیدوارم این فرصتها مغتنم شمرده شود و اولین اثر آن این باشد که راه پیمایی ۲۲ بهمن مظهر وحدت ملی و نقطه پایان بحران خود ساخته کنونی باشد . این حادثه مبارک را دور نمی بینم زیرا جناب عالی را پیرو امام علی علیه السلام می دانم . فرضاً در ماجرای اخیر حق تماماً به جانب شما باشد باید مانند امیرالمؤمنین به خاطر حفظ اسلام و وحدت اسلامی از حق خود بگذرید و البته حقوق عمومی در جای خود پیگیری خواهد شد . از جناب عالی با سابقه خوب در انقلاب اسلامی ، این انتظار دور از ذهن نیست .

علی مطهری

حزب كارگزاران: انقلابیون ۳۱سال پیش،یا ناامیدند یا در زندان هستند

بیانیه حزب کارگزاران سازندگی در آستانه روز 22 بهمن:
انقلابیون ۳۱سال پیش، یا ناامیدند یا در زندان هستند


. ادامه راه سبز«ارس»: حزب کارگزاران سازندگی ایران در سی و یکمین دهه فجر انقلاب اسلامی ضمن تاکید بر کلام ارزشمند و راهگشای امام خمینی(ره) که” جمهوری اسلامی،نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد” و با رد حرکتهای افراطی و شعارهای انحرافی و ساختارشکن در این روز و هر زمان دیگری؛ مردم شریف ایران را به حضور یکپارچه و وحدت آفرین در راهپیمایی ملی ۲۲ بهمن فراخوانده و شعار “استقلال،آزادی،جمهوری اسلامی” را مناسب ترین شعار برای یادآوری و احیای آرمانها و اهداف اصیل انقلاب اسلامی مردم ایران در این روز دانست. همچنين در اين بيانيه آمده است: «عده ای از همان کسانی که سی و یک سال قبل در چنین روزهایی نتایج تلاشهای خود در به ثمر رساندن نهال نوپای انقلاب اسلامی را به شادی گرامی می داشتند امروز یا در زندان هستند و یا نا امید از هر اصلاح و تغییری، کنج عزلت گزیده و با افسوس از وحدت و همدلی مردم در روزهای نخستین پیروزی انقلاب یاد می کنند.»

متن كامل اين بيانيه به شرح زير ميباشد:

بسم الله الرحمن الرحیم

امام خمینی(ره): ۲۲ بهمن از ایام الله است

ملت شریف ایران؛

۲۲ بهمن ۱۳۵۷،روز تاریخی اعلام وجود هویت ایرانی-اسلامی ملت ایران به جهان بود.روزی که جنبش چند صد ساله استبدادستیزی ایرانیان به نتیجه رسید و امید را در دل تمامی آزادیخواهان زنده کرد.انقلاب اسلامی به پیروزی رسید و نظام جمهوری اسلامی ایران برای تحقق عدالت،استقلال و آزادی تاسیس شد.

امروز که در آستانه سی و یکمین سالروز پیروزی انقلاب قرار داریم اما اوضاع کشور نه به سامان است و نه شیرین.به دنبال انتخابات پر حاشیه ریاست جمهوری دهم که می توانست نقطه عطفی برای شکوفایی و توسعه کشور در همه زمینه ها باشد،حوادثی تلخ و ناگوار ایران را دستخوش نا آرامی،خشونت و بحران کرد.عده ای از همان کسانی که سی و یک سال قبل در چنین روزهایی نتایج تلاشهای خود در به ثمر رساندن نهال نوپای انقلاب اسلامی را به شادی گرامی می داشتند امروز یا در زندان هستند و یا نا امید از هر اصلاح و تغییری،کنج عزلت گزیده و با افسوس از وحدت و همدلی مردم در روزهای نخستین پیروزی انقلاب یاد می کنند.

از علت یابی حوادث هفت ماه گذشته و آسیب شناسی عملکرد برخی از نهادهای رسمی در رابطه با انتخابات اخیر که بگذریم باید بار دیگر متذکر شد که ایران اسلامی دوران بسیار سختی را سپری می کند.اعتماد مردم به نظام مخدوش شده و در بسیاری از موارد آزادیهای اساسی و حقوق شهروندی آنان تحدید شده است.فعالیت سیاسی احزاب قانونی به دلیل فشارهای امنیتی و فضای بسته سیاسی به حالت تعلیق در آمده و در نتیجه مطالبات مردم و اختلافات سیاسی در کف خیابانها پیگیری می شوند.شرایطی که در مجموع نظام و کشور را دچار بحرانهای جدی ساخته و زمینه تفرقه افکنی و فتنه انگیزی دشمنان خارجی را بیش از پیش فراهم کرد.در چنین شرایطی است که عدم چاره اندیشی مسوولان و خیرخواهان،منجر به تعمیق بحران مشروعیت نظام جمهوری اسلامی خواهد شد.وضعیتی که هیچیک از دوستداران نظام و انقلاب و مردم فهیم و دوراندیش ایران خواهان آن نبوده و تمام تلاششان را در جهت جلوگیری از درافتادن کشور به ورطه نابود کننده رادیکالیسم کور و خشونت طلبانه از هر طرفی که باشد به کار خواهند بست.

حزب کارگزاران سازندگی ایران در سی و یکمین دهه فجر انقلاب اسلامی ضمن تاکید بر کلام ارزشمند و راهگشای امام خمینی(ره) که” جمهوری اسلامی،نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد” و با رد حرکتهای افراطی و شعارهای انحرافی و ساختارشکن در این روز و هر زمان دیگری؛ مردم شریف ایران را به حضور یکپارچه و وحدت آفرین در راهپیمایی ملی ۲۲ بهمن فراخوانده و شعار “استقلال،آزادی،جمهوری اسلامی” را مناسب ترین شعار برای یادآوری و احیای آرمانها و اهداف اصیل انقلاب اسلامی مردم ایران در این روز می داند.

حزب کارگزاران سازندگی ایران

تکرار حماسه سبز 25 خرداد در 22 بهمن

تکرار حماسه سبز بیست و پنجم خرداد در بیست و دوم بهمن


. ادامه راه سبز«ارس»: "نداي سبز آزادي" نوشت، هنگامي‌که دانشجويان دانشگاه تهران در اعتراض به تعطيلی روزنامه اصلاح‌طلب "سلام" دست به اعتراض زدند و زماني‌که دخالت پليس و شبه نظاميان اين اعتراض را از نافرمانی مدنی به آشوب خيابانی تبديل کرد، گروهی از بزرگان محافظه‌کار قيام دانشجويان را "اصلاحات در خيابان" ناميدند.

هنگامی هم که مردم معترض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری دهم، خیابان‌های تهران را با راه‌پیمایی سکوت خود طی می‌کردند و با قهر حکومت مواجه می‌شدند محمود احمدی نژاد، فرزند ناخلف همان محافظه کاران، به این مردم لقب "خس و خاشاک" می‌داد و جالب اینکه این هر دو حرکت، اصلاحات محمد خاتمی و شور انتخاباتی میرحسین موسوی درحالی‌که با آغاز خود تضمین‌کننده انقلاب نامیده می‌شدند در ادامه فرایند محتوم‌شان، ناجوانمردانه آشوب در "کف خیابان" نام می‌گرفتند. تو گویی اصلاحات خاتمی و جنبش سبز موسوی تا زمانی قابل تحمل بود که نوری بر تاریک‌خانه استبدادی که به نام انقلاب جاری بود نمی انداخت. غافل از اینکه مخالفان این هر دو حرکت فراموش کرده بودند که به خاطر آورند بخش وسيعی از آنچه انقلاب و ميراث آن خوانده می شود محصول همين قيام در کف خيابان‌هاست.

بدون استثنا، تمام کسانی که در روزهای آغازین پس از 22 خرداد به زندان افکنده شدند، به اتهام ضدیت با انقلاب رو به رو گشتند، جاسوس و خائن و وطن‌فروش نامیده شدند و خلاصه در جریان دادگاه‌های مضحک قوه قضا با رمل و اسطرلاب مورد مواخذه قرار گرفتند فرزند انقلاب 57 بودند. انقلابی که در 22 بهمن 57 با شعار "جمهوری اسلامی" زاده شد و در 22 خرداد 88 با شعار "حکومت اسلامی" در محاق رفت تا برای اولین بار در تاریخ انقلاب کلید قوه مجریه در اختیار دولت کودتا قرار گیرد و اعتراضات خیابانی تا بدان حد گسترش یابد که تمام مناسبت‌های انقلاب 57 در خدمت جنبش سبز 88 قرار گیرد.

در 22 خرداد 88 و حوادث پیش و پس از آن، جمع وسیعی از یاران انقلاب و نزدیک‌ترین افراد به امام مورد هتک حرمت واقع شدند. برچسب ناچسب ضدانقلابی‌گری گریبان میرحسین موسوی را گرفت که "نخست‌وزیر محبوب امام" نامیده می‌شد، بر محمد خاتمی وصله و پینه زده شد که "فرزند فاضل و باتقوای امام" خوانده می‌شد و از همه مهم‌تر، نزدیک‌ترین فرد به آیت الله خمینی در تمام طول تاریخ انقلاب تا سال 68 را همراه سران فتنه معرفی می‌نمود.

کیست که نداند اکبر هاشمی رفسنجانی به سبب همان دو اتاق فاصله‌ای که محل زندگی‌اش با محل امام داشت و نزدیکی که به عنوان یک شاگرد با آیت الله خمینی همواره بین آنها برقرار بود، اجازه این را یافت که از طرف امام فرمانده جنگ شود. درحالی که او به سبب ریاست مجلس مقام اجرایی هم نداشت و برخلاف رئیس جمهور وقت هیچ‌گاه مورد عتاب رهبر هم قرار نگرفته بود و نکته جالب آنکه مدعیان اینان چه کسانی بودند؟ دورترین افراد به بنیانگذار انقلاب از لحاظ معنوی و غریب ترین افراد به ایشان از لحاظ شخصی، به طوریکه سرجمع سوابق مبارزاتی همه آنان به اندازه سابقه مبارزاتی یک نفر از این متهمان درجه اول نیست. از این روست که امروز غلامعلی حدادعادل جانشین اکبر هاشمی رفسنجانی در مناسبت های مرسوم نظام مانند سخنرانی ۱۲ بهمن می‌شود.

امروز در حالی جنبش سبز در ۸ ماهگی خود به میهمانی انقلاب می رود که جمعی از اصیل‌ترین فرزندان خود را به همراه ندارد. اعتراض جنبش با اتهام محاربه مواجه می‌شود و در ترجیع‌بند "کف خیابان" تحقیر می‌گردد، درحالی‌که راه‌پیمایی دستوری "۹ دی" با تمام امکانات حکومتی و اتوبوس‌های کرایه‌ای از تهران و شهرستان به لطف "کیک و ساندیس" حماسه لقب می‌گیرد.

لقب فرزندان انقلاب از بهزاد نبوی و محسن میردامادی گرفته و به جواد لاریجانی و روح الله حسینیان هدیه می‌‌شود، نخست وزیر محبوب امام طرد می‌شود تا هاله دروغین نور، خودخوانده، نماینده ملت ایران گردد و فرزند معمار قوه قضای ایران نرد زندان می‌بازد تا قاضی القضات ایران حکم اعدام دهد.

بااین حال اگر اعتراضات خیابانی ۱۸ تیر با راه‌پیمایی حکومتی ۲۳ تیر چون آتش به زیر خاکستر رفت، تظاهرات ۳ میلیونی ۲۵ خرداد ۸۸ را هیچ جنبنده‌ای در تاریخ انقلاب نمی‌توانست انکار کند که اگر می‌توانست امروز در آستانه ۲۲ بهمن از جایگاه نمازجمعه تا منبر حسینیه خطابه و از دادگاه قهری قوه قضا تا دولت در قوه اجرا هیچ یک این‌چنین پند و اندرز و تهدید و توهین را به همراه تطمیع و تادیب و اعدام با هم به کار نمی‌گرفتند.

۲۲ خرداد از هر جهت یادآور ۲۲ بهمن است چراکه با استبداد و رای نمایشی و حاکمیت خانوادگی-موروثی و اقتصاد نظامی سر ستیز دارد. چراکه رهبران آن فرزندان اصیل رهبر انقلاب ۵۷ هستند. میراث این جنبش دیگر با مترسک قضا و قدر مورد هجمه قرار نمی‌گیرد و کاریکاتور دولت نظامی جلودارش نمی‌شود. این بار تاریخ انقلاب برای استحکام بیشتر خود فرزندانش را به آزمونی سخت فرا خوانده است. ازمونی که برای تضمین آینده انقلاب باید از آن سربلند بیرون آیند.

سیدمحمد خاتمی: 22 بهمن سرآغاز تلاش جدی مردم در رسیدن به اهداف انقلاب است

سیدمحمد خاتمي در مصاحبه به ماهنامه "نسيم بيداري":
22 بهمن سرآغاز تلاش جدی مردم در رسیدن به اهداف انقلاب است


. ادامه راه سبز«ارس»: رئیس‌جمهور سابق کشورمان با تشریح اهداف و مبانی انقلاب اسلامی ایران، از دو جریان افراطی و تفریطی که دین و آزادی را در مقابل یکدیگر می‌دانند انتقاد کرد و سپس با دفاع از کارنامه دولت اصلاحات در زمینه‌های مختلف سیاسی و اقتصادی و نیز هسته‌ای، برای روشن شدن حقیقت خواستار آن شد که دست اندرکاران سیاست خارجی و متصدیان پرونده هسته‌ای در فضایی آزاد و منصفانه کارنامه دولت اصلاحات را بررسی کنند.

به گزارش پارلمان‌نیوز، حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمد خاتمی در مصاحبه‌ای مشروح با ماهنامه "نسیم بیداری" به بررسی ریشه‌های انقلاب اسلامی و اهداف آن پرداخت.


وی در این گفتگو با تاکید بر اینکه «انقلاب اسلامی در ایران به‌حق مردمی ترین انقلاب بود»، گفت:« این انقلاب در مقایسه با تحولات و انقلاب‌های دیگر آرام ترین حركت بود یعنی با وجود دگرگون كردن یك نظام نیرومند به لحاظ نظامی،امنیتی و جهات بین‌المللی به‌خصوص قدرت‌های بزرگ، كمترین هزینه انسانی و مادی را به بار آورد و قابل مقایسه با انقلاب های مشابه نبود. »

رئیس دولت اصلاحات افزود:« چون گرایش دینی در اكثریت قاطع مردم پر ژرفا و نیرومند بود و رهبری انقلاب نیز بر عهده شخصیتی دینی و والاقدر بود، این امر به انقلاب ما هویت دینی بخشیده‌بود كه خود از مهمترین عوامل فراگیری و گستردگی و نیرومندی آن بود.»

رئیس بنیاد باران تصریح کرد:«به نظر من انقلاب ما مرحله كمال جنبش مردم شریف و بیدار ایران بود كه از دهها سال پیش در جریان بوده‌است و بارها درباره آن سخن گفته‌ام. جنبش عمیق و فراگیر مردم ایرانی در عرصه حیات اجتماعی دارای جهت و هدف مشخص بوده‌است.»

وی خواست‌های ملت ایران را شامل آزادی وحاكمیت بر سرنوشت در برابر استبداد نفس‌گیر؛ استقلال در برابر سلطه بیگانگان و دخالت آنان در امور و خواستار پیشرفت در برابر عقب‌ماندگی مُزمن كشور و ملت در همه عرصه‌ها و نیز عدالت و برخورداری از حقوق مادی و معنوی در برابر سركوب و تبعیض و تحقیر عنوان کرد.

خاتمی تاکید کرد:«آنچه در انقلاب اسلامی ممتاز بود، اینكه ملت این‌همه را از پایگاه دین خواست، یعنی خواست تاریخی ملت با هویت تاریخی او در یك جهت قرار گرفت و دین به‌گونه ای مطرح شد كه مؤید آزادی، استقلال و پیشرفت و عدالت بود و می بینیم كه از دل انقلاب «جمهوری اسلامی» برآمد.»

به عقیده رئیس‌جمهور سابق کشورمان جمهوری اسلامی متضمّن آزادی مردم‎‎‏‎، حاكمیت آنان بر سرنوشت، از میان برخاستن استبداد و وعده دهنده به مردم‌سالاری و عزت مردم و كشور بود و در عین حال طالب حاكمیت معیارها و ارزش‌های اسلامی بود، ارزش‌ها و معیارهایی كه خود نافی استبداد و استعمار و بی‌عدالتی و عقب ماندگی است.

وی با اشاره به بیانات امام راحل از همان روزهای نخستین نهضت، گفت:«شما به بیان و سخن رهبر انقلاب از همان روزهای نخستین نهضت بنگرید. همه جا در كنار تكیه بر دین و احكام الهی و اخلاق اسلامی، به چپاول ثروت ملی از سوی حكومت استبدادی فاسد، حمله می‌شود. دخالت بیگانگان در سرنوشت نفی می‌شود. سركوب مردم، زندان و شكنجه و تحقیر ملت مورد نكوهش قرار می‌گیرد و مردم به دگرگون‌كردن این وضعیت فرا خوانده می‌شوند.»

رئیس‌جمهور سابق کشورمان ادامه داد:«همه‌جا در سخنان امام راحل، سخن از آزادی است و این كه ملت باید حاكم بر سرنوشت خود باشد. عدالت باید حاكم گردد و نظایر آن و نیز اسلام به گونه‌ای مطرح می‌شود كه نه تنها مانع این‌همه نیست بلكه دقیقاً تأیید كننده خواست‌ها و مطالبات واقعی و تاریخی ملت است.»

خاتمی سپس نتیجه‌گیری کرد:« بنابراین انقلاب ما كه هم در مبنا و هم در هدف و هم رهبری صبغه و هویت دینی داشت، در جهت تأمین خواست اساسی مردم یعنی آزادی، مردم‌سالاری، عزّت ملی و برخورداری همگان از مزایای زندگی و تأمین حقوق‌ و نیازهای ملت (از هر آئین و مرام و گرایشی) حركت كرد و پیروز شد. »

وی البته بلافاصله تصریح کرد:«نپنداریم كه با پیروزی درخشان 22 بهمن همه چیز به پایان رسید، بلكه 22 بهمن سرآغاز تلاش جدی مردم در رسیدن به همان هدف‌ها و تأمین همان خواست‌ها است.»

به عقیده رئیس‌موسسه بین‌المللی گفتگوی فرهنگ‌ها و تمدنها موفقیت یا عدم موفقیت‌ را باید در تحقق یا عدم تحقق آن خواست‌ها و هدف‌ها جُست و اگر نیست كوشید تا به آن سو برویم و اگر انحراف هست با یاری مردم در جهت اصلاح آن با همین موازین و معیارها برآمد.

رئیس دولت اصلاحات تاکید کرد:« اصلاحات به تعبیر ما هم، چیزی جز این نیست و به‌همین جهت است كه آن را ریشه دار و غیر قابل دفع و حذف می‌دانیم و انقلابی واقعی، كسی است كه در این مسیر گام بردارد.»

وی در پاسخ به پرسشی درباره ریشه‌ها و زمینه‌های شکل گیری انقلاب اسلامی، با اشاره به اثرگذاری شرایط اجتماعی و تاریخی، زمینه‌های اقتصادی و فرهنگی، اظهار داشت:«با این حال به نظر من رشد مردم، تحول‌خواهی و سیر به سوی جامعه‌ای آزاد و كشوری آباد و البته گرایش دینی تحول‌خواه و رهبری ممتاز، نقش ممتاز داشته‌اند. »

خاتمی یادآور شد:« اكثریت مردم ما دین‌دارند و وقتی حركت و جنبش شأن دینی داشت و رهبری آن به عهده عالمی وارسته و شخصیت ممتاز دینی و سیاسی بود؛ این حركت، فراگیر و نیز پرژرفا خواهد بود.»

رئیس‌ بنیاد باران ادامه داد:« به‌علاوه سلطه تحقیر كننده بیگانه، دوری حكومت از مردم بلكه مقابله با آن و سركوب، رواج فساد اخلاقی و اداری، فاصله‌های طبقاتی، حاكمیت هزار فامیل وابسته و عقب افتادگی مزمن، این‌ها همگی در شكل‌گیری و كامروایی انقلاب مؤثر بود.»

رئیس‌جمهور سابق کشورمان همچنین به قرائتی که انقلاب اسلامی ایران را محصول انزوا و حصر دین و ارزش‌های اسلامی در ساحت جامعه به خواست حاكمان و برخلاف اعتقاد و باورهای عمیق مردم می‌دانند و بر همین اساس معتقدند شأنیت حكومت دینی در قالب نظام اسلامی صرفاً برقراری مناسبات و احكام مبتنی بر شریعت است و سایر مسائلی چون حقوق اساسی افراد و آرمان‌هایی چون آزادی و برابرخواهی را یك‌سره ناچیز می‌شمارند، پاسخ داد.

به گزارش روابط عمومی دفتر سیدمحمد خاتمی، او گفت:« خواست‌ها و مطالبات مردم هم به نظر من روشن بود و اینك تلقی مردم از اینكه تا چه حد به خواسته‌های خود رسیده‌اند، تعیین كننده وضعیت آینده ماست. سیاست‌ها و برنامه‌های ضد دینی، ضد اخلاقی، ضد ملی رژیم گذشته، مسلماً انگیزه‌ساز انقلاب بوده‌است، ولی تلقی و توهّم پاره‌ای از اصحاب قرائت آنچنانی را كاملا غلط و اغواكننده و زیان‌بار می‌دانم.»

رئیس بنیاد باران افزود:«تردید نیست كه اكثریت مردم خواستار نظام و حكومتی بوده (و هستند) كه نه تنها به دین احترام بگذارد، بلكه معیارها و موازین دینی خود را در رابطه خود با مردم و در روابط اجتماعی مراعات كنند، ولی دین را بیگانه با خواست‌ها و مطالبات مردم و حتی احیاناً در برابر آن‌ها دانستن، هم جفای به دین است و هم جفای به مردم و نشانة بیگانگی با روح انقلاب و حتی خصومت با آن است.»

خاتمی تصریح کرد:«وانگهی، مراد از شریعت چیست؟ شریعتی كه نسبت به حقوق و حرمت‌ و آزادی‌های انسان و مردم بی تفاوت باشد و یا خدای ناخواسته در برابر آن قرار گیرد، شریعت مورد نظر انقلاب و امام نیست.»

وی با اشاره اینکه «با تحقق جمهوری اسلامی حتی نیاز جامعه به اجتهاد نوین كه بتواند مسائل جامعه پیچیده كنونی را حل‌كند، بیشتر احساس شد»، اظهار داشت:« در بیانات امام به‌خصوص در سال‌های آخر عمرشان، این مطلب آشكارا و به تكرار بیان شد. »

رئیس‌جمهور سابق کشورمان در ادامه این گفتگو با اشاره به وسیع بودن بحث مبنایی درباره حکومت دینی، منشأ و مبنا و كاركرد آن و نسبتی كه با مردم و جهان دارد، نکاتی را به صورت اجمالی در این باب مطرح کرد.

خاتمی سپس به این سخن امام خمینی(ره) اشاره کرد که «حكومت اسلامی از اهمّ احكام اولیه است و بر سایر احكام، اولویت دارد و بنیاد احكام حكومتی هم مصلحت اسلام و جامعه است.»

او سپس با استناد و اشاره به این سخن، اظهار داشت:« نکته اول آنکه مصلحت بوالهوس نیست، اینكه كسی از چیزی خوشش بیاید بگوید مصلحت است یا بدش بیاید بگوید خلاف مصلحت است امر باطلی است.»

رئیس دولت اصلاحات ادامه داد:« نکته دوم آنکه تشخیص مصلحت كاری بسیار دقیق و كارشناسانه است و طبعا بر عهده كارشناسان متعهد است نه یك شخص و یك سلیقه.
بنابراین مطلوب این است كه مصلحت را نمایندگان صالح همه بخش‌ها و طبقات جامعه از عالمان دینی، دانشگاهیان، كارشناسان و سیاست‌مداران و... تشخیص دهند. حتی براین باورم كه آنچه امام قبل از ترسیم قانون اساسی معین كردند، كه تشخیص مصلحت بر عهده اكثریت نمایندگان مجلس باشد، به صواب نزدیك‌تر بود.»

وی سپس دو نکته را یادآور شد؛ اول آنکه«حاكمیت مردم بر سرنوشت و آزادی‌های اساسی و مردم‌سالاری و نظایر آن در متن انقلاب و از پایه‌های نظام مورد نظر بوده‌است» و دوم «شریعت در نظام اسلامی با اجتهاد پویا و كارساز (و البته رعایت موازین و فكر و فقه اسلامی) بسیار وسیع‌تر و راه‌گشاتر از دیدگاه‌های تنگی‌است كه احیاناً با امام و اصل انقلاب هم سازگار نبوده و نیست و در غیبت امام می‌كوشد كه خود را متولی انقلاب و اسلام بداند و درصد حذف همه افكار و گرایش‌هایی است كه نمی پسندد.»

خاتمی سپس در پاسخ سئوالی که با اشاره به رواج گفتمان‌هایی چون استقلال‌خواهی و حفظ تمامیت ارضی، پیشرفت اقتصادی و سازندگی و تکیه بر آزادی‌های اجتماعی و حقوق فردی و به‌عبارت دیگر، از او درباره مهم‌ترین دغدغه دهه چهارم انقلاب اسلامی را جویا شد، گفت:«استقلال‌خواهی، تمامیت ارضی و نظایر آن از اصیل‌ترین خواست‌های انقلاب و مردم ما بوده‌است و دورانش هم تمام نشده‌است. پیشرفت اقتصادی و سازندگی نیز از اهداف بلند جامعه انقلابی ماست؛ آزادی و حاكمیت بر سرنوشت نیز، هم از مبانی و هم از هدف‌های والای انقلاب و برخاسته از خواست تاریخی ملت است.»

وی افزود:«آنچه در دوران اصلاحات مطرح شد، این بودكه پس از طی دوران پر بحران جنگ و ترور و نیز با حركت موفق جامعه به سوی استحكام پایه‌های اقتصادی و مدیریت جامعه، ما به دوران ثبات رسیده‌ایم و جا دارد كه استثناها كه مختص به دوران‌های بحرانی است، جای خود را به قاعده بدهد كه مهم‌ترین آن استحكام پایه‌های حاكمیت مردم بر سرنوشت است و به موقعیتی رسیده‌ایم كه به سوی تكمیل الگوی مورد نظر انقلاب برویم.»

رئیس دولت اصلاحات، یادآور شد:« هدف ما در دولت اصلاحات تحقق کامل؛ یعنی نظامی مردم‌سالار با محوریت مردم و رأی آنان و مسئولیت پذیری حكومت و تأمین لوازم مردم‌سالاری یعنی آزادی‌های اساسی و تكیه بر حقوق مردم و پاس‌داشت حق و حرمت و كرامت همه كسانی كه زندگی در چارچوب قانون اساسی را پذیرفتند با هر عقیده و گرایشی؛ و نیز تأمین بیشتر و بهتر و پیشرفت اقتصادی و اجتماعی و شكوفایی فرهنگی و تقویت پایه‌های عزت بین‌المللی و تأمین امنیت پایدار با محوریت مردم و... بوده است.»

وی تاکید کرد:« دغدغه امروز و فردای من نیز، اهتمام به بنیادهای انقلاب‌اسلامی و مبنا قرار گرفتن قانون اساسی و پرهیز ازبرداشت‌ها و تعبیرها و تفسیرهای ناسازگار با روح و حتی نصّ قانون (چه رسد به نقص قانون اساسی) و به رسمیت شناختن حق حاكمیت مردم و جدی‌گرفتن مردم‌سالاری و تن‌دادن به همه لوازم آن كه آزادی‌های اساسی و بهره‌گیری از همه امكانات داخلی و بین‌المللی برای پیشرفت همه‌جانبه و تأمین عدالت در همه ابعاد و پافشاری بر آرمان استقلال خواهی و هوشیاری در برابر فزون‌طلبی قدرت‌های سلطه‌طلب از اهمّ آنهاست.»

رئیس دولت اصلاحات با اشاره به تیین مبانی نظری اصلاحات که توسط او پیش از این صورت گرفته است، اظهار داشت:«من اصلاحات واقعی را دارای ریشه‌های با قدمت بیشتر از یكصد سال می‌دانم و انقلاب‌اسلامی را یكی از فرازهای تكاملی این حركت تاریخی می‌دانم كه پایدار است و نیرومند كه در عمق جامعه در جریان است.»

وی همچنین در پاسخ به این سئوال که «برخی از منتقدان بر این باورند در دوره هشت ساله زمام‌داری شما با تکیه برآمیزه‌هایی چون آزادی، حقوق و کرامت انسانی، حدود و مرز احکام دینی و شرعی مورد تعرّض و یا بی‌توجهی قرار گرفته‌اند»، تصریح کرد:« ابداً چنین نیست. چرا باید تصور شود که آزادی و حقوق و کرامت انسانی تعارض با احکام الهی دارد؟»

رئیس بنیاد باران افزود:«آنان که احکام الهی را در تعارض با کرامت و آزادی انسان می‌دانند از حقیقت دین خدا آگاه نیستند یا مغرضانه، توهّمات خود را بر اصل دین می نشانند.»

خاتمی تاکید کرد:« بزرگترین خدمت به دین در یک نظام منتسب به دین این‌است که مردم احساس‌کنند در سایه دین مورد حرمت هستند، به نام دین آزادی‌های اساسی آنان (و نه ولنگاری‌ها) تأمین می‌شود و به نام دین زمینه پیشرفت همه‌جانبه و عدالت، فراهم می‌آید.»

وی با بیان اینکه «بارها گفته‌ام دو جریان افراطی و تفریطی در متن جامعه و تاریخ ما وجود دارد که دین و آزادی را در مقابل یکدیگر می‌دانند»، گفت:« منتهی یکی می‌گوید تا دین بماند آزادی باید از میان برخیزد و دیگری می‌گوید برای تأمین آزادی باید دین را کنار بگذاریم.»

رئیس دولت اصلاحات ادامه داد:«من می‌گویم دین و آزادی می‌توانند و باید در آغوش هم باشند. دین، آزادی را لطیف و اخلاقی می‌کند و آزادی (نه بوالهوسی)، پویایی دین را تضمین می‌کند و سبب می‌شود که دین خدا که متعلق به همه عرصه‌ها و نسل‌ها است از تصلّب و عادت‌زدگی و توهّم رها شود.»

در ادامه این گفتگو، سیدمحمد خاتمی به دفاع از کارنامه دولت اصلاحات پرداخت.

او اظهار داشت:«به استناد آمار و شهادت منصفان، اصلاحات دولتی موفق در عرصه اقتصاد، مدیریت و روابط بین‌الملل و... بوده‌است. البته منظور این نیست که هیچ مشکل و کمبود و نقص وجود نداشته، ولی با حرکت علمی و مدبّرانه و علی‌رغم همه موانع ساختاری و رفتاری ، سمت و سوی جامعه به سوی بهبودی، عزّت و برخورداری بوده است.»

رئیس‌جمهور سابق کشورمان ادامه داد:«با حدود160میلیارد دلار درآمد نفتی در هشت سال، کارهای بزرگی صورت گرفت. منابع بانک‌ها از اینکه در اختیار دولت و پوشاننده ضعف‌ها و مشکلات و نیز زمینه ساز رانت و سوء استفاده باشد، در مسیر آزاد شدن قرار گرفت و تقویت شد و حتی برای پرداخت بدهی‌های دولت به آن‌ها برنامه‌ریزی و اجرا شد.»

وی یادآور شد:«محدودیت اعتبار از بانک‌ها و بیمه های خارجی رفع شد و سرمایه‌گذاری در ایران رونق گرفت و میلیاردها دلار اعتبار در اختیار بخش خصوصی قرار گرفت. ده‌ها طرح بنیادی و بزرگ در زمینه نفت، گاز و پتروشیمی و فولاد و محصولات زیربنایی وارتباطات شروع شد و به نتیجه رسید.»

خاتمی تصریح کرد:«عسلویه کانون افتخار آمیز تکنولوژی و سرمایه‌گذاری و تولید و زمینه‌ساز صادرات صنعتی شد. ده‌ها هزار نفر از متخصصان و نیروی‌کار عادی به کار مشغول شدند.کافی است بررسی کنید که همین عسلویه اکنون در چه وضعی است تا ادعای ما بر کار آمدی دولت قبلی و مشكلات دولت فعلی آشکار شود و این در حالی است که در مدت 4 سال حدود 300 میلیارد دلار درآمد نفتی داشتیم.»

وی همچنین اظهار داشت:« ما با همه محدودیت‌ها، ذخیره ارزی قابل قبولی داشتیم كه بخش مهمی از آن با تسهیلات به بخش خصوصی تزریق شد که طرح‌های خوبی هم در تهران و شهرستان‌ها به ثمر رسید و حدود 15میلیارد دلار هم در حساب ذخیره ارزی به دولت بعدی تحویل شد. بررسی کنید این صدها میلیارد دلار چه شد و حساب ذخیره ارزی و میزان بهره‌گیری بخش خصوصی از این حساب در چه وضعی است؟»

رئیس‌جمهور سابق کشورمان با اشاره به خودکفایی گندم، تشکیل وزارت رفاه و تأمین اجتماعی و برداشته شدن گام‌های سنجیده به سوی عدالت اجتماعی عزّت‌آمیز در دولت اصلاحات، گفت:«امروز را با دیروز مقایسه کنید، وضع معیشتی مردم، کارگران، کشاورزان و اصناف و فاصله بخش‌های پردرآمد با کم درآمد چگونه است ؟ تا آشکار شود (و بحمدالله آشکار هست) که چه زمانی بهتر و بیشتر برای اقتصاد، عدالت، علم و پژوهش و صنعت و... کارشده است، مقایسه وضع گرانی،تورم ،بیکاری و رشد اقتصادی و دیگر عوامل، همگی شاهد صادق و بسیار گویا بر قابل قبول بودن وضعیت در گذشته است.»

وی با بیان اینکه « سنجیده‌ترین برنامه‌های پس از انقلاب در دولت اصلاحات تدوین و تصویب شد»، یادآور شد:« برنامه سوم را با موفقیت قابل قبولی اجرا کردیم. چشم‌انداز بیست‌ساله در زمان ما تدوین و تصویب شد، برنامه چهارم اجرا نشد و حتی علی‌رغم تکلیف قانونی، گزارش کار هم به مجلس داده‌نشد. آیا نسبت به اهداف چشم‌انداز بیست‌ساله از سال مبدأ جلو آمده‌ایم یا به عقب رفته‌ایم؟»

خاتمی در بخش پایانی این گفتگو اظهار داشت:«ما معتقدیم دین در سپهر حیات اجتماعی بشر دخالت دارد و متعلق به همه زمان‌ها و عصر هاست و آن را دارای ظرفیت و انعطاف برای تطابق با شرایط زمان و مکان می‌دانیم و طبعا دین نسبت به پر فایده‌ترین و کم هزینه‌ترین نظام اجتماعی و مدیریت که حاصل تکامل زندگی بشری است، یعنی "مردم سالاری" نمی‌تواند بی‌تفاوت وبا آن در تضاد باشد، همچنان که نیست.»

وی ادامه داد:«این که در انقلاب اسلامی، "جمهوری اسلامی" به عنوان نظام مورد نظر طرح و تصویب می‌شود یک تصادف نیست و امام به صراحت می‌گویند مراد ما از جمهوری همان است که در دنیا رایج است؛ منتها وفادار به ارزش‌ها و معیارهای دینی و الگویی چون حکومت مولا امیرالمومنین (ع)؛ همین امر دلیلی بر سازگاری دین با مردم‌سالاری است.»

رئیس‌جمهور سابق کشورمان تصریح کرد:«دولت اصلاحات بی‌آنکه ذره‌ای از مصالح و منافع ملی عدول کند و ارزش‌ها و اصول بنیادین انقلاب و جامعه را زیر پا بگذارد؛ در حد توان خود توانست استقلال و سربلندی و عزت ملت را تأمین و بسیاری از خطرات را از کشور و مردم، دفع و بسیاری از منافع ملی را استیفا کند.»

خاتمی یادآور شد:«درست است که تنش‌زدایی و اعتمادسازی در عین پایبندی به منافع و مصالح ملی، اساس سیاست خارجی ما بود؛ ولی از یاد نبریم که پیشرفت اساسی در برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای متعلق به دوران ما است؛ بی‌آنکه بخواهم تلاش پیشینیان و پسینیان را نادیده بگیرم.»

رئیس دولت اصلاحات تاکید کرد:«اعتراف به حق ملت ایران برای داشتن فناوری صلح آمیز هسته‌ای (نه فقط انرژی اتمی) متعلق به دوران ماست. ما راهی را انتخاب کردیم که اگر درست ادامه می‌یافت (و البته اگر تعلّل و اشتباه غرب به خصوص اروپا نبود) نه تنها امروز واقعاً تکنولوژی صلح‌آمیز هسته‌ای را بهتر و گسترده تر از امروز داشتیم، بلکه پرونده ما در شورای امنیت سازمان ملل نبود.»

وی افزود:« سیاست درست زمان ما نه تنها مانع وارد شدن خسارت‌های مادی و معنوی فراوان به ملت شد، بلکه با همه تنگناها و دشمن‌کامی‌ها توانست امکانات و منابع فراوانی را برای ملت و پیشرفت کشور جلب کند.»

سید محمد خاتمی با بیان اینکه«اعتبار ما در صحنه بین المللی و عزت و احترامی که مردم ایران داشتند قابل قیاس با امروز نبود»، خاطر نشان کرد:«خوب است در این باب دست‌اندرکاران سیاست خارجی دولت ما و نیز متصدّیان پرونده هسته‌ای در فضایی آزاد و منصفانه سخن بگویند تا حقیقت بیشتر و بهتر روشن شود. هرچند که متأسفانه هر گاه در این باب سخنی هم گفته شد با حملات و تهاجمات یک جانبه روبرو شده‌است.»

روایت هادی غفاری از اسلحه های مسجد الهادی: شب اول قبر یقه کیهان را می گیرم

روایت هادی غفاری از اسلحه های مسجد الهادی:
شب اول قبر یقه کیهان را می گیرم


. ادامه راه سبز«ارس» به نقل از اعتماد: هادی غفاری را بسیاری با برخی خاطرات خاص می شناسند که زیاد ربطی به این روزها ندارد. شاید به خاطر همین خاطره جمعی بود که به قول خودش وقتی خبر آمد در زیرزمین مسجد الهادی که متعلق به اوست اسلحه پیدا شده برخی رسانه ها شیطنت کردندو وی را به دست داشتن در ترورهای اخیر متهم کردند. وقتی سراغش رفتیم بسیار عصبانی بود و در اوج عصبانیت به «حماقت» آنهایی که به قولش از هول حلیم به دیگ افتاده بودند می خندید و می گفت توی خانه کنار خانم والده نشسته و اصلاً دستگیر نشده و جالب اینکه به آقای مدیر مسوول معروف که زنگ زده باورش نمی شده که تیرشان به سنگ خورده و چه ماجراها داشتند تا فلانی باور کند هادی غفاری را که زندان نمی برند. پس از آنکه در لابه لای این همه شایعه داستان واقعی اسلحه را به روایت خودش مطرح کرد .

«ما تاکنون دروغی به این بزرگی نشنیده بودیم که از کیهان شنیدیم. به آنها هم گفتم یقین بدانید من شب اول قبر یقه شما را خواهم گرفت. شما با حیثیت و آبروی روحانیت، تشیع و وفاداران به انقلاب اسلامی و این سرزمین به این راحتی بازی می کنید و حرمت و قداست لباس روحانیت را در حد یک قاچاقچی پایین می آورید.»

-داستان مسجد «الهادی» چیست؟ آیا خبرهایی که طی این چند روز در مورد این مسجد مطرح شده است صحت دارد؟

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مسجد الهادی به عنوان یکی از پایگاه های اصلی تحقق آرمان ها و اهداف انقلاب مورد مراجعه تعداد زیادی از جوانان انقلابی تهران بود. بعد از اینکه جنگ شد این مسجد یکی از فعال ترین مساجد تهران در امر اعزام نیرو به مناطق جنگی بود. در همان روزها و هفته های اول جنگ به رغم عدم همکاری و مخالفت ابوالحسن بنی صدر رئیس جمهور وقت که فرمانده کل قوا هم بودند، خودم دو هزار نیرو را به جبهه بردم و در مناطق جنگی مستقر کردم و همه آنها هم مسلح بودند. آن زمان مسجد ابزارهای نظامی زیادی داشت که مقداری از آن از دوران پیروزی انقلاب در مسجد بود و مقداری هم از طریق دستگاه های حکومتی به مسجد داده شده بود و مسوولان وقت در جریان این ابزارآلات نظامی بودند و می دانستند که این مسجد به عنوان یک پایگاه تقریباً شبه نظامی در زمینه اعزام نیرو به جبهه فعال است و حتی بیش از ۵۴ نفر از افرادی که از این مسجد اعزام شده بودند به درجه شهادت نائل آمدند.

در سال های پایانی جنگ که مصادف با دوران نمایندگی من در مجلس شورای اسلامی بود، به دلیل مشغله زیاد کاری در مجلس چندان درگیر کارهای جبهه و بسیج و مسجد نبودم ولی بسیج مسجد همچنان فعال بود. حتی بعد از پایان جنگ هم به طور طبیعی به فعالیت خود ادامه می داد ولی ۱۷ سال پیش به دلیل مشکلاتی که در درون بدنه بسیج مسجد به وجود آمد و بنده هم هیچ دخالتی در آن قضایا نداشتم بسیج منحل شد.

با تعطیل شدن مسجد ساختمان و انباری که در اختیار بسیج مسجد بود هم خالی شد و ما فکر می کردیم آنها وسایل خودشان را برده اند و وسایل مسجد را هم تحویل داده اند.

انبار بسیج یک اتاق کوچک زیرپله یی دو متر در دو متر بود که بعد از تخلیه شدن توسط بسیج، ما یک بار هم به آنجا نرفتیم چون بیرون از ساختمان مسجد قرار دارد.

در کنار این انبار موتورخانه مسجد است که دو سال قبل نیمی از آن را که در حد ۱۵ یا ۱۶ متر می شد به یکی از افراد متدین و نمازگزار مسجد اجاره دادیم و از آنجا که ایشان اهل شمال هستند آنجا را تبدیل به برنج فروشی کردند.

ایشان آنقدر فقیر و تنگدست است که حتی اجاره هفت، هشت ماه اخیر را هم نتوانسته بود به مسجد بپردازد و تازه دو هفته پیش اجاره این چند ماه را یکجا به مسجد پرداخت کرد.

منظورم از گفتن این حرف ها این است که ما هیچ خبری از وجود اسلحه در انبار مسجد نداشتیم. ساختمان قبلاً دست بسیج بوده است و بعد از منحل شدن هم ما فکر می کردیم همه وسایل را با خودشان برده اند و اطلاعی نداشتیم. اگر من از وجود اسلحه ها در انبار مسجد خبر داشتم یقیناً تاکنون تحویل مراجع و مقامات مسوول داده بودم. اگر قصد سوئی هم داشتم که آنقدر عاقل بودم که آنها را در مسجد و در ملاء عام جلوی برنج فروشی که محل رفت و آمد مردم است نگه ندارم. لااقل در بیابانی پنهان می کردم.

دیروز دوستی من را در خیابان دید و به شوخی گفت تو این همه اسلحه داشتی و خبر ندادی، به ما می دادی که کودتا می کردیم. یعنی این مساله آنقدر مضحک است که ایشان به طنز این حرف را به من می زدند. من واقعاً در جریان این انبار و اسلحه هایی که از آن کشف شده نبوده و نیستم و نباید این گونه علیه من جنجال کنند. گله من از خبرگزاری های رسمی کشور است که متاسفانه با این موضع گیری ها و خبرهای کذبی که منتشر می کنند خودشان را بی اعتبار و بی حیثیت می کنند از جمله خبرگزاری فارس و برنا که این خبر را منتشر کردند. البته خبرگزاری برنا، آبرومندانه تکذیبیه من را منتشر کرد ولی خبرگزاری فارس تکذیبیه را ناقص منتشر کرد.

روزنامه کیهان، جوان و رسالت با بی تقوایی کامل این خبر را با تیتر درشت چاپ کردند و به قول معروف از هول حلیم در دیگ افتادند. مثلاً کیهان تیتر زده بود که هادی غفاری دستگیر شد. بعد از چاپ این خبر خودم به آقای شریعتمداری تلفن زدم و گفتم آقای شریعتمداری اگر دستگیر شده ام پس چه جوری به شما تلفن زده ام. ایشان گفت نه، لابد شما از زندان به من تلفن زده اید. به ایشان گفتم به شماره نگاه کنید. آیا این شماره زندان است؟ این شماره منزل من است. اما ایشان به شوخی یا جدی باور نکرد. من هم گوشی را به همسرم دادم و گفتم شما به ایشان بگویید من منزل هستم و دستگیر نشده ام. همسرم هم با پوزخندی به ایشان گفت من دستگیر نشده ام و در منزل هستم. بعد از این مکالمه ایشان قول داد تکذیبیه را چاپ کند ولی این کار را نکرد و دوباره که تماس گرفتم خودشان نبودند و مسوول دفترشان در پاسخ به سوال من که چرا تکذیبیه را برخلاف قولی که داده بودید چاپ نکرده اید، گفت شما دستگیر شده بودید و موقتاً آزاد شده اید.

ما تاکنون دروغی به این بزرگی نشنیده بودیم که از کیهان شنیدیم. به آنها هم گفتم یقین بدانید من شب اول قبر یقه شما را خواهم گرفت. شما با حیثیت و آبروی روحانیت، تشیع و وفاداران به انقلاب اسلامی و این سرزمین به این راحتی بازی می کنید و حرمت و قداست لباس روحانیت را در حد یک قاچاقچی پایین می آورید.

مشکل روزنامه رسالت هم با من به سال های دور برمی گردد؛ آن زمان که آقای آذری قمی عضو هیات مرکزی روزنامه بودند و نظرات معاندی را علیه امام مطرح می کردند. این روزنامه از همان زمان نسبت به من کینه دارد. این روزنامه در حرکتی ناشیانه یک خبر را دو جور نقل کرده است.

در صفحه اول با تیتر بزرگ آورده؛ «کشف سلاح در موسسه الهادی»، در حالی که موسسه الهادی با مسجد الهادی بیش از ۳۰۰ متر فاصله دارد و این دو هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند.

در داخل خبر آمده موسسه و مسجد الهادی، اما در پایان خبر فقط مسجد الهادی آمده است.

یعنی اول موسسه بوده، بعد موسسه و مسجد شده و در انتها مسجد شده.

-سلاح ها توسط چه نهاد یا چه کسانی کشف شده است؟

همان طور که گفتم در کنار این انبار یک اتاقی بود که تبدیل به برنج فروشی شده بود. آن گونه که من شنیدم گویا افرادی از وزارت بازرگانی برای بازدید از این مغازه آمده بودند، حالا تحت عنوان احتکار یا هر چیز دیگری که اسلحه ها را پیدا می کنند.

-واقعاً احتکاری صورت گرفته؟

کدام احتکار؟ در این مغازه ۵۰ کیلو برنج بیشتر نبوده است. من نمی دانم این افراد بر اساس کدام اصل و منطق ۵۰۰ کیلو برنج را احتکار می دانند. در خانه خیلی از مردم ۵۰۰ کیلو برنج پیدا می شود، آن وقت اینکه یک مغازه دار ۵۰۰ کیلو برنج داشته باشد احتکار است؟
-این احتمال هست که کسی اسلحه ها را در انبار مسجد گذاشته باشد؟

من از ماجرا خبر ندارم چون در این انبار سال هاست که بسته بوده و خود من هم ۱۷ سال است که به آن زیرزمین پا نگذاشته ام، اما فکر می کنم این اسلحه ها از قدیم و از زمانی که بسیج مسجد فعال بوده در آنجا باقی مانده است.

-چند قبضه اسلحه بوده است؟

من اطلاع دقیقی ندارم. خودشان آمدند، پیدا کردند و صورتجلسه کردند. باید از روزنامه کیهان بپرسید. گویا ۹۸ قبضه اسلحه بوده است.

-خودتان آنجا نبودید؟
نه، من هم در سایت ها و روزنامه ها خواندم.
-چه نوع سلاحی بوده؟

در روزنامه ها نوشته بودند تعدادی کلت، نارنجک، فشنگ و کلاشینکف بوده است. من تا همین لحظه نرفته ام ببینم چون روز پنجشنبه که این آقایان به مسجد آمدند من خارج از تهران بودم. بعد هم که با داد و قال روزنامه ها و سایت ها روبه رو شدم. مثلاً روزنامه جوان با تیتر درشت چاپ کرده «رابطه کشف اسلحه و مهمات با ترورهای خاکستری». لابد ما قاتل ندا آقاسلطان و مسعود علیمحمدی و… هستیم. این بی اخلاقی ها درست نیست. من همین الان مشغول نوشتن یک نامه هستم و به همسرم هم گفته ام بعد از مرگم این نامه را با من دفن کند تا روز قیامت حجتم کامل باشد.

-بعد از انتخابات صحبت هایی مطرح می شد مبنی بر اینکه بعضی از مساجد به اعضای مسجد و بسیجی ها کلاه و باتوم و… داده اند. در مسجد الهادی هم این مساله بود؟

بسیج مسجد الهادی ۱۷ سال است که منحل شده است و هیچ نیروی بسیجی و نظامی ندارد.

-بعد از انتخابات هم چنین مساله یی مطرح نشد؟

خیر، هیچ نیرویی از مسجد له یا علیه هیچ فردی موضع گیری نکرد. در مسجد ما فقط نماز و منبر و ذکر مصیبت است و هیچ فعالیتی غیر از این مواردی که گفتم، ندارد.

آیا ایران هم قربانی حذف صفرها می شود؟

پس از تجربه ناموفق کره شمالی!
آیا ایران هم قربانی حذف صفرها می شود؟

. ادامه راه سبز«ارس» به نقل از فرارو: امروز خبر هایی از گرفتاری های کره شمالی پس از اجرای طرح حذف دو صفر از واحد پول این کشور اعلام شده که جای تأمل دارد. شاید اگر تبعات اجرای نسنجیده این گونه اقدامات در سایر کشورها نگاه شود، در دفاع بی چون و چرا از اجرای نسنجیده حذف صفر از واحد پول ملی به توان کمی تجدید نظر کرد.

کره شمالی در ماه نوامبر دو صفر از واحد پول ملی خود را حذف کرده بود تا بدین وسیله از بار تورمی این کشور بکاهد و مبادلات را نیز تسهیل کند. پاک نام گی، رییس دپارتمان اقتصاد و برنامه ریزی کره شمالی به عنوان مسئول اصلی این اقدام، هم اکنون اخراج شده است.

طی ماههای اخیر صحبت های زیادی پیرامون حذف سه صفر از واحد پول ملی در پی اجرای طرح تحول اقتصادی به منظور مقابله با فشارهای تورمی از سوی مسئولین کشور شنیده شده است.

در این میان برخی از کارشناسان نیز از بی فایده بودن این طرح و خطرات احتمالی اجرای آن سخن به میان می آوردن و در مقابل دولتی ها از تأثیر گذار بودن آن دفاع می کنند.

امروز خبر هایی از گرفتاری های کره شمالی پس از اجرای طرح حذف دو صفر از واحد پول این کشور اعلام شده که جای تأمل دارد. شاید اگر تبعات اجرای نسنجیده این گونه اقدامات در سایر کشور ها نگاه شود، در دفاع بی چون و چرا از اجرای نسنجیده حذف صفر از واحد پول ملی به توان کمی تجدید نظر کرد.

اسوشیتد پرس به نقل از یک روزنامه کره جنوبی نوشت که دولت کره شمالی یکی از مقامات بلند پایه حزب کمونیست را که مسئول اصلی اصلاح واحد پول ملی این کشور بوده، اخراج کرده است. این تغییرات در کره شمالی باعث بروز تورم شدیدی در این کشور شده است.

روزنامه پر تیراژه Chosun llo کره جنوبی در این رابطه نوشته است که در اواخر نوامبر، کره جنوبی برای اولین بار پس از 1959 اقدام به حذف صفر از واحد پول ملی خود کرد تا بدین ترتیب تا حدی از مشکلات تورمی موجود در این کشور بکاهد و به توسعه بازارهای خود کمک کند اما نتیجه این تغییرات چیزی جز بروز تورمی شدید دراین کشور نبود.

کره شمالی درماه نوامبر دو صفر از واحد پول ملی خود را حذف کرده بود تا بدین وسیله از بار تورمی این کشور بکاهد و مبادلات را نیز تسهیل کند.

پاک نام گی، رییس دپارتمان اقتصاد و برنامه ریزی کره جنوبی به عنوان مسئول اصلی این اقدام ، هم اکنون اخراج شده است.

کارشناسان اقتصادی در این رابطه معتقدند که عدم عرضه کافی کالا برای پوشش تقاضا پس از حذف صفر از واحد پول ملی اصلی ترین علت بروز بحران تورمی در کره شمالی بوده است.

وزارت اطلاعات ملی کره جنوبی در این رابطه اظهار داشته که هنوز نمی تواند گزارش روزنامه مذکور را رسماً تأیید کند.

حال اگر این گزارش تأیید شود باید بگوییم جای شکرش باقی است که کره ای ها حداقل جسارت اخراج مسئولین اجرای اقدامات نسجیده اقتصادی را پیدا کرده اند.

نامه سرگشاده خانواده آیت الله ربانی املشی به رئیس قوه قضائیه

نامه سرگشاده خانواده آیت الله ربانی املشی به رئیس قوه قضائیه

. ادامه راه سبز(ارس): جرس» خانواده آیت الله ربانی املشی در نامه ای سر گشاده به رئیس قوه قضائیه نسبت به بازداشت دکتر ربانی برادر مرحوم آیت الله حاج مهدی ربانی املشی ، دادستان کل کشور در زمان آیت الله خمینی معترض و خواستار رسیدگی به وضعیت تمامی زندانیان بعد از انتخابات شدند: بسیار موجب تأسف است اذعان به این حقیقت که آثار وضعی اینگونه ظلمها نظام جمهوري اسلامی را تا نابودي پیش خواهدبرد.

دکتر محمد صادق ربانی، استاد بازنشسته دانشکده علوم دانشگاه تهران وعضو هیات اجرایی شورای ملی صلح روز عاشورا در تقاطع خیابان های استاد نجات الهی و طالقانی در حالی که به سمت خانه می رفت توسط افراد بسیجی بازداشت و به محل نامعلومی منتقل شد.

متن نامه بدین شرح است :


باسمه تعالی

ریاست محترم قوه قضائیه؛ سلام علیکم

ضمن گرامیداشت سالگرد پیروزي انقلاب اسلامی مردم ایران و آرزوي وفاق عمومی آن روزهاي فراموش نشدنی، لابد بر حسب قاعده اطلاع دارید که یکی از دستگیرشدگان اخیر آقاي دکتر محمدصادق ربانی، برادر مرحوم آیت الله ربانی املشی(ره) می باشد.

آقاي دکتر ربانی استاد بازنشسته دانشگاه تهران، یکی از چهره هاي علمی و دانشگاهی است و کسانی که او را میشناسند، میدانند پرهیز از وابستگیهاي سیاسی و کمال دلسوزي و از خودگذشتگی نسبت به جامعه و انقلاب از بارزترین خصوصیات ایشان است و تنها دغدغه ایشان مانند هر مسلمان وظیفه شناسی پایمال نشدن حقوق شهروندان است. شاید همین دغدغه هاي بشردوستانه باعث شده که ایشان در معرض اتهام قرار بگیرند. به یاد داریم در اوایل پیروزي انقلاب، از پذیرفتن کارهاي اجرایی و مدیریتی به دلیل نسبتشان با آیت الله ربانی امتناع میکردند تا شائبه ي فامیل گرایی در ذهن کسی خطور نکند. این موضوع خود مصداقی از پاکی نیت و خلوص ایشان میباشد. حال شاهد این هستیم که چنین شخص شریفی که همیشه، فقط در فکر تعلیم و تربیت بوده و مصلحت نظام را بر مصلحت خود مقدم میدارد و به راحتی از مناصب دنیوي میگذرد، چهل روز است که مظلومانه و بدون جرمی مشخص، در بند است و ضمن محرومیت از کلیه حقوق انسانی و اسلامی، حتی اجازه ملاقات با خانواده خود را هم نداشته است.

جناب آقاي لاریجانی، این یک نمونه از بازداشتهاي دستگاه تحت امر جنابعالی است. لااقل این احتمال را بدهید که، دیگرانی هم در بازداشتگاههاي نظام باشند که بدون هیچ گناهی در حال مجازات شدن هستند.

بسیار موجب تأسف است اذعان به این حقیقت که آثار وضعی اینگونه ظلمها نظام جمهوري اسلامی را تا نابودي پیش خواهدبرد. "الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم."

امیدواریم تا از این دیرتر نشده، تصمیمی جدي بگیرید و با احقاق حقوق مظلومان و آزادي بی گناهان نام خود را در لیست یکی از خدمتگزاران واقعی نظام اسلامی، ثبت نمایید.

خانواده آیت الله ربانی املشی(ره)

آقای احمدی نژاد آيا فقط ده سال پیش امکان تقلب‌ در انتخابات وجود داشت؟!

آقای احمدی نژاد آيا فقط ده سال پیش امکان تقلب‌ در انتخابات وجود داشت؟!
اینجا ایران است: انتخابات در سه قاب

. ادامه راه سبز(ارس) به نقل از پارلمان نيوز، امیرهادی انواری: همه ما شاکی هستیم، یک گروه امین بنشینند، رای همه را دوباره بشمارند. - آیا در نظام اسلامی نباید در قبال اظهار نظر قانونی و رای افراد، حیثیت آنها مصون باشد. به صرف اینکه من و خانواده ام به یک فرد(غیر از کاندیدای برنده) رای داده‌ایم، باید اینطور مورد حمله قرار بگیریم؟ این که از عدالت خارج است. - شنبه شب چهار صندوق به فرمانداری می‌رسد ولی متاسفانه رئیس ستاد انتخابات کشور مانع از اعلام نتایج شمارش اینها می‌شود. - این چهل و هشت ساعت تاخیر هیچ توجیهی ندارد جز اینکه باید تفسیر کرد آقایان پس از تحلیل روند آرا تصمیم گرفتند در بعضی از صندوق ها اقداماتی انجام دهند. - خود بنده در چند صندوق شاهد بودم که لیست گروهی که مجریان انتخابات به آن وابسته هستند، به راحتی در اطراف صندوق‌ها توزیع می شد. - بنده از نقاط مختلف خبر دارم که افرادی غیر از اعضا صندوق را برای شمارش وارد کرده اند و یا مثلا در صندوقی که سه هزار رای داشته است تعدادی را شمارش کردندو.....!

اشتباه نکنید، اینها جملات کسانی نیست که این روزها مورد عتاب قرار گرفتند، آنهایی که پس از اعتراض به نتایج انتخابات 22 خرداد از سوی فاتحان به برهم زدن قاعده بازی یا نداشتن روحیه پذیرش شکست متهم شدند. فاتحانی که پس از انتخابات و در واکنش به اعتراض کاندیداهاهی دیگر که به گفته آنان سندی نداشتند، رفتار معترضان را به «بدترین نوع دیکتاتوری» تشبیه کرده بودند.

این‌ها دقیقا جملاتی است که شخصی حدود 10 سال قبل در جریان شکست انتخاباتی خود و چهره مورد نظرش هاشمی رفسنجانی در انتخابات مجلس ششم و شکست ناطق نوری کاندیدای مورد علاقه اش در جریان انتخابات ریاست جمهوری 2 خرداد سال 76، به زبان آورده است. 10 سال گذشته و حالا گوینده سطرهای بالا که روزی در کنار مراجع و اشخاصی چون شورای نگهبان، مرتضی نبوی، غلامعلی حداد عادل و....در مقام نقد و اتهام به دست اندرکاران برگزاری انتخابات برآمده بود ـ در کنار همان ها ـ تمام قد از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری دهم دفاع می‌کند.

این 10 سال گذشته و متشاکی که روزگاری رئیس ستاد انتخابات کل کشور بود در اوین به سر می برد یا در دادگاه در جایگاه متهم می‌نشید و شاکی که روزگاری کاندیدای مورد نظرش از انتخابات ریاست جمهوری، و خودش ناکام از انتخابات مجلس و شورای شهر بازگشته بود روی صندلی ریاست جمهوری در پاستور نشسته است.

شورای نگهبان هنوز هست، اما در انتخابات 22 خرداد سال 1388 چنانکه در اطلاعیه شماره شش در انتخابات مجلس ششم واکنش نشان داد، واکنش نشان نمی دهد. نبوی، حدادعادل، هاشمی رفنسجانی، ناطق نوری و.... همه هستند. اما روابط زیادی دگرگون شده و نظرات گاها 180 درجه تغییر کرده. جهرمی دیگر آن همکار شورای نگهبان نیست و حتی به عنوان وزیر از سوی معاون سابقش به مجلس معرفی نشد. در انتخابات سال 1388، مثل انتخابات سال 1378 شاکی این داستان مدعی رای کم خوانده شده هاشمی رفسنجانی نیست. و هاشمی هم امروز دلنگران رئیس ستاد انتخاباتی است که روزگاری کاندیدای ناکامی در دفاع از هاشمی به او هجوم برده بود.

ناطق نوری امروز سکوت کرده و بیش از 10 سال می گذرد از روی که عکسش به عنوان رقیب اصلی خاتمی روی دیوارهای شهر بود، و استاندار سابق اردبیل که از خوبی ها و پاکی او در دادگاه(دادگاهی که به مناسبت دفاع از خود در برابر اتهام استفاده کردن از امکانات دولتی به نفع ناطق نوری تشکیل شده بود) می گفت و دلش از حیثتی می ترسید که ممکن بود به خاطر رای دادن او و خانواده اش به ناطق خدشه دار شود. هم هاشمی، هم ناطق که روزی استاندار سابق اردبیل، استاد دانشگاه و.... در مصاحبه ها و خطابه های دادگاه از آنها دفاع می کرد و هر دو ناکام ماندند، امروز نقد آنها را آیین خود کرده است. او امروز منتقد آن دو است و البته پیروز میدان انتخابات.

آقای انتخابات

از نگاه بسیاری پرونده انتخابات ریاست جمهوری دهم بسته شده است. در این مقاله نیز قصد، ورود به انتخابات ریاست جمهوری دهم نیست! صفحات آرشیو اواخر دهه 70 نشریات، از مردی می گویند که ظاهرا هر بار مطرح شدن نامش، دیروز و امروز با کلید واژگانی چون «انتخابات»، «تخلف»، «رای» و... (درست یا نادرست) همراه شده است، «محمود احمدی نژاد».

شاید کمتر کسی از ثبات قدم این مرد برای انتخاب شدن برای آنچه از آن با عنوان «توفیق خدمت» یاد می کند گفته باشد. ممارستی درخور تامل. او هرگز به عنوان نماینده مجلس یا عضو شورای شهر انتخاب نشد، در عوض به یکباره رئیس جمهور شد. یکبار شکست در انتخابات شورای شهر، یکبار شکست در انتخابات مجلس.... اما احمدی نژاد سرانجام در سوم تیرماه سال 84 مقابل کسی که پیشتر به حمایت از او احتمال تخلف در انتخابات را مطرح کرده بود(هاشمی رفسنجانی در انتخابات مجلس ششم) توانست پیروز شود. از این تاریخ به بعد دیگر اظهار نظری از احمدی نژاد مبنی بر احتمال تخلف در انتخاباتی وجود ندارد.

ماجرای مجلس ششم

احمدی نژاد در سال ۱۳۷۸، در ششمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی زیر عنوان «فهرست ۳۰ نفره ائتلاف خط امام و رهبری» و لیست برگزیده جمعیت وابسته به موتلفه(این لیست در صفحه 4 هفته نامه شما، شماره 152 مورخ 27 بهمن سال 1378 تحت عنوان «کاندیداهای برگزیده جمعیت» منتشر شده است، سه صفحه بعد هم نظرات احمدی نژاد در صفحه 7 در خصوص لزوم تغییر مدیران فرهنگی و... در کنار سایر کاندیداهای برگزیده منتشر شده است.) در کنار هاشمی رفسنجانی، محسن رضایی، حسن روحانی، یحی آل اسحاق، علی عباسپور تهرانی، محمدرضا باهنر، محمدجهرمی، علی لاریجانی، غلامعلی حدادعادل و.....با کد انتخاباتی«041» شرکت، اما شکست می خورد.
انتخابات تمام می شود و نتایج اعلام، حدودا دو هفته از انتخابات گذشته، اما احمدی نژاد به شدت نسبت به اعلام نتایج شکایت می کند. نشریه شما، شماره 154 مورخ 12 اسفند سال 1378 ورق می خورد.

صفحه اول هفته نامه شما، شماره 154مورخ پنج شنبه 12 اسفند 1378

تیتر یک: «احتمال تقلب در شمارش آراء» سه تیتر فرعی: «مرتضی نبوی: دکتر حداد عادل در مسجد هدایت با خانواده اش رای داده است اما تعداد آراء را صفر اعلام کرده اند»، «موحدی ساوجی: با افرادی که به حوزه های رای گیری می آمدند و مردم را به نوشتن لیست خاصی تشویق می کردند هیچ برخوردی نمی شد!» و تیتر سوم از قول کسی است که امروز بر صندلی ریاست جمهوری در پاستور تکیه زده«دکتر احمدی نژاد: 48 ساعت در اعلام نتایج تاخیر کردند که در بعضی صندوق ها اقداماتی انجام دهند!» پایین صفحه اعلامیه شماره 6 شورای نگهبان توجه را جلب می کند با این تیتر: «در صندوقی که خود داوطلب و بستگانش رای داده اند، رای آنها صفر خوانده شده است!»

در پایین صفحه هم یادداشتی بدون نام در حمایت از اکبر هاشمی رفسنجانی نوشته شده است. در این یادداشت آمده: «آنها تهاجم به هاشمی را پس از اتمام شمارش آراء و اعلام آن از طرف وزارت کشوری که دست خودشان است و مجری انتخابات است هم دست برنداشتند» مخاطب این برگه های کاهی با اتفاقاتی که در جریان و پس از انتخابات افتاده از دیدن این سطرها که در وصف هاشمی آمده متعجب می شود: «چه کسانی اینطور از حضور یک سردار رشید اسلام به وحشت افتادند؟ / چرا آنها حرمت شکنی بزرگی از بزرگان انقلاب اسلامی را اینگونه بی پروا شروع کرده و ادامه می دهند/ هاشمی و هاشمی ها 40 سال است جان بر کف و آبرو بدست، آماده هرگونه تهاجم و تخریب و تهمت ضد انقلاب و استکبار و مزدور استعمار و عناصر التقاطی و منحرفین و منافقین و... بوده و هستند و هیچگاه صحنه را ترک نخواهند کرد»

رای ها را دوباره بشمارند

به صفحه 11 برویم، جایی که گزارش تیتر یک آن با گفتگوی آقای دکتر محمود احمدی نژاد آغاز می شود. متن کامل این گفتگو ازقرار زیر است:

در این دوره انتخابات از آنجایی كه مجموعه مجریان انتخابات در وزارت كشور دارای گرایشات شدید سیاسی به یك حزب و جناح خاصی بودند و در رفتارشان هم این تمایل را بروز می‌دادند. فضا به گونه‌یی شكل گرفت كه این جور مسائل و این حرف‌ها و شایعات به طور طبیعی مطرح می‌شود. وقتی وزیر كشور و یا رئیس ستاد انتخابات كشور حرفی می‌زند كه بوی مخالفت با قانون می‌دهد، طبیعی است كه وقتی به پایین‌تری‌ها می‌رسد، آنها هر كاری كه دلشان بخواهد انجام می‌دهند.

خود بنده در چند صندوق شاهد بودم كه لیست گروهی كه مجریان انتخابات به آن وابسته هستند، به راحتی در اطراف صندوق‌ها توزیع می‌شد و رای‌دهندگان تشویق می‌شدند تا به آن لیست رای بدهند و در شمارش هم بنده از نقاط مختلف خبر دارم كه افرادی غیر از اعضای صندوق را برای شمارش وارد كرده‌اند و یا مثلاً در صندوقی كه سه هزار رای داشته است تعدادی از برگه‌های رای را شمارش كرده‌اند و بعد نتیجه را به كل تعمیم داده‌اند كه این امر خلاف قانون است.

گفتگوی احمدی‌نژاد در صدر گفتگوی معترضان به نتیجه انتخابات در صفحه 11، هفته نامه شما، شماره 154مورخ پنج شنبه 12 اسفند 1378

این عملكرد نشان می‌دهد كه صد درصد نمی‌شود روند را تایید كرد. شنبه‌شب چهارصد صندوق به فرمانداری می‌رسد ولی متاسفانه رئیس ستاد انتخابات كشور مانع از اعلام نتایج شمارش اینها می‌شود و اولین اطلاعی كه به مردم می‌دهد روز دو شنبه غروب است و این 48 ساعت تاخیر هیچ توجیهی ندارد جو اینكه باید تفسیر كرد به اینكه آقایان پس از تحلیل روند آرای تصمیم گرفتند در بعضی از صندوق‌ها اقداماتی انجام دهند.

در چهارصد صندوق اول آقای هاشمی‌رفسنجانی حدوداً نفر هفتم بوده است، در تهران معمولاً از 300 هزار رای به بالا، روند ثابت می‌ماند اما در این مسیر آنقدر اعلام نكردند، كه ما نمی‌دانیم چه اتفاقی افتاد كه رتبه آقای هاشمی به 26 و 27 و حالا هم سی‌ام رسیده است و تازه رفته‌اند یك كسی را آورده‌اند كه شاكی می‌گوید هستم. خوب همه ما شاكی هستیم كه بنابر بازشماری است یك گروه امین بنشینند، رای همه را دوباره بشمارند و این نشان می‌دهد كه روند غیرعادی است و متاسفانه سازمان نظارت همه ما سازمان منسجمی نیست. مثلاً در بعضی از حوزه‌ها از نزدیكان برخی از كاندیداها، مدتی به عنوان ناظر انتخاب شده‌اند و در آن صندوق‌ها این افراد آرا بالای آوردند كه نشان می‌دهد این عادی نیست.

و یا شنیده شده است در برخی از مناطق تهران برگه‌های آرا در بیرون از محل صندوق‌ها در دست افراد بوده است. وزارت كشور باید در این زمینه به روشنی توضیح دهد. ادعا نمی‌كنم كه اگر آرا بازشماری شود، نتیجه كلی تغییر می‌كند ولی می‌توان گفت جایگاه خیلی افراد تغییر پیدا خواهد كرد.

نقل قول جالب دیگری هم از مرتضی نبوی در همین صفحه به چشم می خورد، در ابتدای آن از قول نبوی آمده است: اگر آراء بازشماری شود، نتایج تغییر خواهد کرد. استدلال های نبوی جالب توجه است(نظیر چنین استدلال هایی اخیرا از سوی شورای نگهبان و چهره هایی مثل حداد عادل، نبوی و... تخطئه شدند) در مناطقی که ائتلاف خط امام و رهبری رای بالایی داشتند آرای دکتر غفوری، باهنر و لاریجانی را صفر اعلام کردند. در ادامه، این حامی احمدی نژاد در عصر حاضر ـ شاید از قول حداد عادل ـ استدلال می کند: «در شهرک فرهنگیان با توجه به اینکه دکتر حدادعادل یک چهره فرهنگی است و در بین فرهنگیان مقبولیت دارد آراء وی در آنجا هم صفر اعلام شده است..» چنین استدلالی در جریان انتخابات اخیر نیز مطرح شد. برخی کاندیداها گفته بودند که چرا در شهرهای محل زادگاهشان رای پایین تری آوردند با توجه به اینکه نوعا روابط قومیتی در برخی از مناطق می توانسته موجب شود که کاندیدای مزبور در منطقه خاصی رای بالاتری داشته باشد.

در انتخابات اخیر روزنامه کیهان در خبری به نقل از خبرگزاری ایرنا که از روی این سایت حذف شده بود، اندکی پس از اعلام نتایج انتخابات تحت عنوان «احمدی نژاد در شهر زادگاه نامزدها هم پیروز شد» مدعی شده بود احمدی نژاد در زادگاه محسن رضایی رای بیشتری از رضایی داشته است. امری که با واکنش شدید سایت منتسب به رضایی مواجه شد. پس از آن برخی سایت ها و نشریات به دفاع از خبر مذکور پرداخته و گفته بودند اینکه نامزدی در شهر خودش رای نیاورد امری غیر ممکن نیست!

بازخوانی انتخابات به نفع احمدی نژاد و یاران

رئیس ستاد انتخابات کشور که محمود احمدی نژاد از او یاد می کند، کسی نبود جز «مصطفی تاج‌زاده» که در حال حاضر در زندان به سر می برد. او در سخنرانی که مهرماه سال گذشته داشت با ایراد اتهام علیه کسانی که آن انتخابات را مخدوش دانسته بودند تمام اتهامات خود را رد کرد. ماجرای آن انتخابات پر حاشیه سرانجام با دخالت شورای نگهبان تمام شد. پس از آنکه شورای نگهبان ۷۰۰ هزار رأی اعلام شده توسط وزارت کشور وقت را باطل کرد، حداد عادل به مجلس شورای اسلامی راه یافت. هاشمی رفسنجانی در رتبه آخر از فهرست سی نفره کاندیداهایی که یک چهارم آراء لازم برای کسب کرسی مجلس در شهر تهران رابدست آورده بودند، قرار گرفت. شورای نگهبان با اعلام اینکه در انتخابات تقلب شده‌است به بازشماری آراء پرداخت. آرای کاندیداهای دیگر را کاهش و رتبه رفسنجانی را تا رتبه ۲۰ ارتقاء یافت ولی هاشمی رفسنجانی خود از نمایندگی انصراف داد. احمدی نژاد هم هرگز به مجلس راه نیافت. تاج زاده(همتای کامران دانشجو در انتخابات ریاست جمهوری دهم دانشجو رئیس ستاد انتخابات کشور در انتخابات اخیر بود و وزیر علوم فعلی) یک سال و دو روز بعد(در تاریخ 14 اسفند 1379) از مصاحبه احمدی نژاد با نشریه شما به جرائمی نظیر: مداخله‌غیر‌قانونی در انتخابات، ممانعت از اقدامات سازمان بازرسی كل كشور، در رسیدگی و شناسایی عاملین جرم در صندوق‌های مبطول؛ سوء‌استفاده از موقعیت شغلی و .... محکوم می شود.

در نظام اسلامی نباید در قبال رای افراد، حیثیت آنها مصون باشد؟

سوم مرداد 1378، دادگاه ویژه روحانیت. آن روز محمود احمدی نژاد با پیراهن سفید در دادگاه سلام حاضر شده بود. این عکس در برخی از سایت های اینترنتی وجود دارد. عده ای تصور می کنند احمدی نژاد در کنار سایر شاکیان(ترقی و... نمایندگان مجلس آن دوران به خاطر درج یک نامه خاص) در آنجا حاضر شده است. روزنامه سلام به خاطر درج آن نامه تعطیل شده و غائله 18 تیر براه افتاده است. ماجرایی که شاید در زمان خودش در تاریخ جمهوری اسلامی بی سابقه بوده. احمدی نژاد در این دادگاه حضور پیدا می کند و نقش فعالی دارد. کلا روزنامه دو شکایت دارد. یکی شکایت نمایندگان مجلس و دیگری شکایت محمود احمدی نژاد. اما نه به خاطر چیزی شبیه آنکه سایر شاکیان در دادگاه حاضر شدند. شکایت او به گزارش این روزنامه در مورد سوء مدیرت ها و استفاده از امکانات دولتی در انتخابات ریاست جمهوری دوم خرداد سال 76 در استانداری اردبیل (که با رای دادگاه مشخص شد حقیقت نداشته است)بازمی‌گردد.

تصویری از گزارش « تحلیلی بر انتخابات ریاست جمهوری در استان اردبیل » روزنامه سلام شماره 1790 مورخ یکشنبه 19 مرداد 1376

به گزارش پارلمان‌نیوز، روزنامه سلام به مدیر مسئولی موسوی خوئینی ها که اظهار نظرش در مورد احمدی نژاد ناظر بر اینکه تابحال اسمی از او نشنیده بوده با واکنش احمدی نژاد مواجه می شود.

ماجرا از این قرار بود که این روزنامه در شمار 1790 مطلبی تحت عنوان «تحلیلی بر انتخابات ریاست جمهوری در استان اردبیل» (از سری گزارش های تحلیلی از وضعیت برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در کل کشور) که توسط نمایندگی این روزنامه در اردبیل تهیه شده بوده منتشر می کند. مطلب مذکور اشاراتی مبنی بر تخلفات استانداری در جریان انتخابات ریاست جمهوری دوم خرداد سال 76 به نفع کاندیدای رقیب (ناطق نوری) دارد. موسوی خوئینی ها تعجب کرده که بین این همه احتمالا موارد نا درستی که در روزنامه به چاپ رسیده، چرا باید پاسخگوی این یک مورد خاص باشد. شکایت از سوی کسی که در گزارش نامی از او برده نشده است و تنها به عنوان حقوقی او اشاره شده است. خوئینی ها خدا را شاهد می گیرد که تاکنون احمدی نژاد را اصولا ندیده بوده و اولین بار در دادگاه او را می بیند. مدیر مسئول روزنامه سلام می گوید: آقای احمدی نژاد که از سوی مدیران استان وکالت ندارد که شاکیت نماید! خوئینی ها خطاب به به احمدی نژاد می گوید آیا این انصاف است که اگر کاندیدای مورد علاقه آقای احمدی نژاد رای نیاورده، مشکل خود را با طرح شکایت علیه خبرنگار سلام و سپس مدیر مسئول آن بخواهند حل کند؟


احمدی‌نژاد هم از خود دفاع می‌کند. او می گوید از خبرنگار شکایتی نکرده است و زمانی که از نام استاندار در گزارش استفاده شده است منظور شخص او بوده است. در ادامه احمدی نژاد خودر ا اینگونه تعریف می کند: من یک معلم دانشگاه هستم و دکترای راه و ساختمان دارم و مدت 18 سال است که در خدمت مردم بوده و همیشه تابع تکلیف بوده ام و مقررات شرعی را هم می دانم. جهت اطلاع شما می گویم در استان اردبیل که خدمت می کردم هزینه برق، تلفن و گاز منزلم را می پرداختم و با اینکه طبق قانون، استانداغران معاف هستند اما احتیاط می کردم.

خوئینی‌ها به احمدی‌نژاد گفته است که همه می دانند او طرفدار متعصب یک کاندیدای خاص بوده است و استاندار اسبق اردبیل در جواب می گوید: بنده اعلام می کنم که متعصب نیستم و به خاطر هیچ کس حاضر نیستم قیامتم را به دنیای کس دیگری بفروشم. احمدی نژاد سپس در وصف ناطق نوری(که در مناظره انتخاباتی با موسوی او را متهم کرد) می گوید: شخص آقای ناطق نوری در دیدار با استانداران که قبل از انتخابات برگزار شد به صراحت اعلام کردند احدی حق ندارد از بیت المال و امکانات و حیثیتی به نفع من استفاده کند. اگر این کار را کردید من در آن دنیا شاکی شما هستم.

در پایان استاندار سابق اردبیل در محضر دادگاه می گوید: بنده به طور صریح می گویم که به یک کاندیدا غیر از ریاست محترم جمهوری فعلی(آقای خاتمی) رای دادم و از رای خودم هم پشیمان نیستم. آیا در نظام اسلامی نباید در قبال اظهار نظر قانونی و رای افراد، حیثیت آنها مصون باشد. به صرف اینکه من و خانواده ام به یک فرد رای دادیم، باید اینطور مورد حمله قرار بگیریم این که از عدالت خارج است. من از محضر دادگاه تقاضای احقاق حق دارم.


به گزارش پارلمان‌نیوز، این پرونده به نفع احمدی‌نژاد تمام می‌شود و دادگاه رای به مجرمیت مدیر مسئول روزنامه سلام به جرم نشر اکاذیب به قصد اضرار به غیر موضوع ماده 698 قانون مجازات عمومی می دهد. دادگاه خوئینی ها را به تحمل شش ماه حبس تعزیری محکوم می کند که این مجازات با عنایت به ماده 22 قانون مجازات اسلامی به لحاظ خدمات متهم در قبل و بعد از انقلاب و وضع خاص وی، به پرداخت 5 میلیون ریال جزای نقدی تبدیل می شود.

اما گزارشی که احمدی نژاد را آنقدر ناراحت کرده بود چه بود؟ گزارشی بود که در صفحه9(سیاسی) مورخ 19 مرداد 1376 از طرف نمایندگی روزنامه در استان اردبیل تحت عنوان «تحلیلی بر انتخابات ریاست جمهوری در استان اردبیل» منتشر شده بود. در گزارش مزبور نگارنده تخلفات استانداری( که احمدی نژاد در راس آن استاندار بوده است) را بر می شمرد. ذکر این نکته هم ضروری به نظر می رسد که احمدی نژاد به خاطر انتشار این گزارش علیه مدیر مسئول روزنامه سلام شکایت می کند و دادگاه هم در حکمی که به تاریخ13/5/87 ابلاغ شد مدیر مسئول را مقصر تشخیص داده است و بدیهی است که درج این قسمت از مطلب به معنای تاید آن از سوی روزنامه نیست. تنها برای تنویر افکار عمومی در خصوص آنچه احمدی نژاد در دفاعیاتش گفته بود این بخش از گزارش عینا اینجا درج می شود. گفتنی است در دادگاه زمانی که موسوی خوئینی ها مدعی می شود که در هیچ کجای گزارش به احمدی نژاد توهینی یا نسبت ناروایی داده نشده است، احمدی نژاد از هیئت منصفه دادگاه می خواهد که خودشان گزارش را یکبار دیگر بخوانند. 6 بند مورد بحث گزارش، که نگارنده استاندار و استانداری را به آن ها متهم کرده بود از قرار زیر است:

1- تخریب چهره كاندیدای رقیب(آقای خاتمی) در مساجد و محافل مختلف.

2- تحت فشار قرار دادن كارمندان ادارات اردبیل برای تهیه طومارهایی در حمایت از یك كاندیدا كه در بعضی از ارادت مانند اداره كل مسكن و شهرسازی و اداره كل صنایع پس از اعلام نتایج انتخابات كاركنانی كه تحت فشار به امضای طومار اقدام كرده بودند، با اعتراض خود از ورود مدیران كل بر ادارات به مدت چند روز جلوگیری كردند. در اغلب ادارات استان مدیران كه تا یك هفته پس از اعلام نتایج انتخابات از ترس اعتراض كاركنان در سر كار خود حاضر نمی‌شوند.

3- دادن وعده و وعیدهای رنگی و بی‌پایه به مردم به شرطی كه كاندیدای مورد نظر در شهر آنها حائز بیشترین آرا شود. در این راستا استانداری اردبیل با دست بردن به آمار جمعیتی بخش‌های نیرو و جلب رضایت وزیر كشور هم خطی خود مبنی بر تبدیل بخش‌های فوق به شهرستان به مردم مناطق فوق عده داد كه در صورت پیروزی این جناح، از مزایای بیشتری هم به ظاهر برخوردار خواهند شد.

4- انجام وظایف خود در قبال مردم، مشروط به حمایت مالی مردم از دفاتر تبلیغاتی یك كاندیدای خاص كه به عنوان نمونه می‌توان به درخواست از امنای یك شهرك تازه تاسیس مبنی بر اینكه در صورت انجام حمایت مالی از دفاتر تبلیغاتی كاندیدای مورد نظر نسبت به حل مشكل ایشان اقدام خواهد شد.

5- دعوت از چهره‌های شناخته شده یك جناح خاص و لشگركشی اداری به جلسات سخنرانی چهره فوق.

6- استفاده وسیع از مراسم و جلسات عزاداری مردم كه روحانیون طرفدار یك جناح در آن نسبت به ترغیب مردم به رای دادن به كاندیدای مشخص تشویق می‌شوند... حضور فعال برخی از نیروهای نظامی در حمایت از چهره مورد علاقه استاندار و كادر اجرایی استان هم چشمگیر و قابل توجه بود و به خصوص شدت آن زمانی بود كه امام جمعه تبریز در سفری به اردبیل در جمع پاسداران انقلاب اسلامی رای دادن به كاندید خاص را تكلیف شرعی و دینی اعلام كرد...

احمدی‌نژاد معاون وزیر احمدی‌نژاد

فراز و نشیب روزگار گویا تمامی ندارد. روزگاری محمود احمدی نژاد معاون وزیر کار آینده‌اش جهرمی (در دولت نهم)بوده. وزیری که حتی در لیست کابینه دوم احمدی نژاد جا نگرفت!
همین سال گذشته تاج‌زاده که حالا در زندان روزگار می گذراند در نشستی که از سوی انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران (مهرماه 1387)برگزار شده بود در بازخوانی پرونده انتخابات دوم خرداد 76 گفته بود: «کسانی که سعی کردند انتخابات سال 76 و 78 را در تهران و شهرستان ها خدشه دار کنند، امروز بر مسند قدرت نشسته اند... در آن دوره ای که گفتم آقای جهرمی که اکنون(سال 87) وزیر کار است معاون آقای جنتی بود و این تیم را اداره می‌کرد. یکی از معاونینش هم آقای احمدی نژاد بود...» در ادامه تاجزاده افراد ذکر شده و کسان دیگری چون کردان را به مخدوش کردن انتخابات مجلس ششم متهم کرده بود. جهرمی دیگر وزیر کار نیست و کردان هم با همه حاشیه ها دیگر در قید حیات نیست. محمدعلی بشارتی جهرمی(وزیر کشور دولت دوم هاشمی رفسنجانی) که در گزارش روزنامه سلام به وی اشاره شده بود، بی سر و صدا و هیاهوی مطبوعاتی مشاور امنیتی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام است.

در سال 88 هستیم، آقای احمدی نژاد به خواست قلبی اش که لا اقل ده سال است در دل داشته رسیده است، از روزهایی که احمدی نژاد خود را نامزد نمایندگی مجلس یا عضویت در شورای شهر کرده بود خیلی سال گذشته است. در سال 88 او بر صندلی ریاست جمهوری تکیه زده. یعنی بالاترین مقام اجرایی در جمهوری اسلامی ایران. او به خواست قلبی اش که از آن با عنوان «توفیق خدمت» یا «نوکری ملت» یاد می کند به هر ترتیب دست یافته است.

اینجا ایران است؛ امروز دیگر مثل 10 سال قبل تاج‌زاده تکیه زده بر صندلی رئیس ستاد انتخابات کشور نیست، او در زندان است، احمدی نژاد هم دیگر شاکی انتخابات نیست. مناسبات بین افرادی چون هاشمی، حدادعادل، مرتضی نبوی، ناطق نوری و... به کلی دگرگون شده است و کسی هیچ نمی داند، ده سال دیگر افرادی که امروز تیتر یک هفته نامه ای عادی هستند، کجای دنیا و زیر کدام سقف و روی کدام صندلی هستند!

منابع و ماخذ:


1. عذرا فراهانی/ اسناد و پرونده های مطبوعاتی ایران/ جلد دوم/ تهران/ باهمکاری مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه/ 1384./ رسیدگی به پرونده مدیر مسئول سلام/ ص: 851، 852، 853، 854، 869

2. بابك داد/ رأی مردم/ تهران/طرح نو/ 1380/ ص: 33، 37

3. تحلیلی بر انتخابات ریاست جمهوری در استان اردبیل/ روزنامه سلام/ شماره 1790/ یکشنبه 19 مرداد 1376/ صفحه 9(سیاسی)

4. احتمال تقلب در شمارش آراء/ هفته نامه شما (ارگان حزب موتلفه)/ شماره 154/ پنج شنبه 12 اسفند 1378 /صفحه 11(ادب و هنر)

5. چرا به آیت الله هاشمی این همه تهاجم می کنند؟/ هفته نامه شما (ارگان حزب موتلفه)/ شماره 154/ پنج شنبه 12 اسفند 1378/ صفحه اول

6. اطلاعیه شماره شش شورای نگهبان/ هفته نامه شما (ارگان حزب موتلفه)/ شماره 154/ پنج شنبه 12 اسفند 1378/ صفحه اول

۱۱/۱۶/۱۳۸۸

سهمیه بندی بسیج برای تسخیر خیابان انقلاب تهران در روز 22 بهمن

سهمیه بندی بسیج برای تسخیر خیابان انقلاب تهران در روز 22 بهمن


. ادامه راه سبز«ارس»: جرس خبر داد، بخشی از برنامه گسترده نیروهای نظامی-امنیتی برای مقابله با حضور مردم در راهپیمایی روز 22 بهمن ماه فاش شد. هدف اصلی سهمیه بندی خیابان های تهران و پوشش آن توسط بسیج نمایش قدرت حکومت در برابر دوربین های خبرنگاران خارجی عنوان شده

به گفته برخی از منابع موثق، براساس برنامه از پیش طراحی شده از سوی نیروهای نظامی -امنیتی خیابان انقلاب حدفاصل امام حسین تا میدان آزادی به مناطق مختلف تفکیک شده است و هر منطقه به بسیج یکی از شهرهای ایران واگذار شده است تا صبح 22 بهمن توسط نیروهای اعزامی بسیج از شهرهای مختلف تسخیر شود

به عنوان مثال زیر پل کالج در اختیار بسیج بابلسر ،حدفاصل شانزده آذر تا انقلاب در اختیار بسیج مشهد و به همین ترتیب تمامی نقاط خیابان بزرگ انقلاب تا میدان آزادی قرار است توسط نیروهای بسیج از صبح زود 22 بهمن پوشانده شود.برنامه ریزی برای سهمیه بندی خیایان سراسری انقلاب و واگذاری آن به بسیج هر شهر از یکماه پیش شروع شده است و هر سهمیه به فرماندهی بسیج شهرها ارسال شده است.در نامه های ارسالی برای ابلاغ سهمیه ها نوشته شده است که بسیجی های کاملا مخلص و وفادار و تابع ولایت به تهران اعزام شوند. بسیج برخی از شهرها از جمله مشهد به مرکزفرماندهی طرح سهمیه بندی بسیج برای 22 بهمن تهران اعلام کرده اند که قادر به تامین سهمیه تعیین شده نیستند و با کمبود نیروهای کاملا مخلص و تابع ولایت روبرو هستند.

بسیج هر شهر همچنان موظف شده است تمامی پارچه های سبز موجود در پارچه فروشی ها را خریداری کند و بر آن شعارهای مرگ بر ضد ولایت فقیه و سبز فقط سبز علی بنویسند و این پارچه های شعار نویسی شده را به هنگام تسخیر خیایان های تهران در دست بگیرند

اصلی ترین هدف سهمیه بندی خیابان های تهران و پوشش آن توسط نیروهای بسیج نمایش قدرت حکومت در برابر دوربین های خبرنگاران خارجی عنوان شده است و آغاز برنامه ای گسترده برای سرکوب مخالفان در روزهای پس از 22 بهمن عنوان شده است.

آیا می توان برای کسی همچون حسین شریعتمداری هم طلب خیر کرد؟

آیا می توان برای کسی همچون حسین شریعتمداری هم طلب خیر کرد؟


. ادامه راه سبز«ارس» به نقل از کلمه: سید علیرضا بهشتی شیرازی از مشاوران ارشد میر حسین موسوی به مناسبت عاشورای حسینی یادداشتی را در تفسیر زیارت عاشورا در اختیار سایت کلمه قرار داد.بهشتی شیرازی فردای عاشورا همراه جمع دیگری از مشاوران میر حسین موسوی بازداشت شد.به مناسبت اربعین حسینی این یادداشت مجددا در اختیار مخاطبین سایت کلمه قرار می گیرد.

«آیا ما را آن جوانمردی هست که برای آقای حسین شریعتمدار، برای آقای سعید مرتضوی، برای آقای سعیدعسکر، برای آقای رادان، برای آقای نقدی، برای آقای طائب، برای آقای ذوالنور، برای آقایان و خانم‌هایی که نمی‌شناسیم ولی می‌دانیم که می‌خواهند سر به تن ما نباشد صمیمانه و جدا خیر طلب کنیم؟ زیاده‌روی نمی‌کنم. آیا ما را آن همت هست که با هرکس یک سلام خشک و خالی به امام حسین (ع) داد سلم شویم؟زیارت عاشورا ما را به حکومت حق، ما را به چنین چیزی دعوت می‌کند»

در زمانه‏اى قرار گرفته‏ایم که دیوار همۀ خانه‏ها دارد خراب مى‏شود. تا بیست سال پیش مى‏شد در اندرونی یک جور بود و در بیرونی جور دیگر، اما امروز نمى‏شود. یعنى کم‏کم ضرورتى براى این کار وجود ندارد. گویى ظهرعاشوراست؛ هرکس همان جورى است که هست. یا داریم به سمتى مى‏رویم که همه همانگونه باشند که در باطن هستند. محرم، این ماه همیشگی برای چنین روزی چه چیز ذخیره کرده است.

زیارت عاشورا یکی از این ذخیره‌هاست. این زیارت شاید به لحاظ ادبی به زیبایی دعای صباح یا دعای کمیل نباشد، اما یکی از مهمترین مدارک شیعه است. این زیارت به مانند لباس جنگ است؛ پر از اسرار، پر از نکته‌هایی که در بی‌حاشیگی و فرط ظهور پنهان شده‌اند.

این زیارت با برشمردن نسبت‏هاى امام حسین (ع) آغاز مى‏شود. مرحوم شریعتى در فاطمه فاطمه است دوست دارد بزرگى و عظمت حضرت زهرا(س) را به خود ایشان نسبت دهد و نه انسابشان. ما شیعیان وجدانى اجمالی در مورد اهل بیت (ع) داریم که آنها واجد هر فضیلتى بوده‌اند. لذا هر چیزى را که خوب تشخیص مى‏دهیم به آنها هم نسبت می‌دهیم. یکى از برترى‏ها اینست که شخص فضیلتش را ذاتاً احراز کند و نه به واسطه نسب. حضرت رسول (ص) نیز به فاطمه اطهر مى‏فرماید تا لب حوض کوثر را باید خودت بیایی. با این حال تقریباً در تمامى زیارت‏نامه‏ها اشاره به انساب اهل‌بیت به چشم می‌خورد. علت چیست؟

سوال دوم؛ در زیارت عاشورا تأکید زیادى بر لعن کسانى شده است که ظلم براهل بیت (ع) را پایه‌گذارى‏کرد. به راستی آیا لعن و امر به لعن در شان بزرگوارانی چون امامان ماست؟ قطعا این لعن‌ها بنا نیست منفعتی به آنان برساند. آنها گذشتند و درگذشتند. دیگر ناله و نفرین ما سودی برای خاندان پیامبر نخواهد داشت، یا خواهد داشت تنها اگر سودی برای خود ما داشته باشد. این لعنی که زیارت عاشورا ما را بدان می‌خواند، این لعنی که برای سود رساندن به اهل بیت نیست، معنایش چیست و چگونه می‌تواند ما را از ذخیره‌های خود بهره‌مند کند؟

لعن با سب فرق دارد. سب که همان ناسزاگویى باشد امر قبیحى است و لذا به خداوند نسبت پیدا نمى‏کند، در حالى که قرآن به کرات از لعن خداوند سخن گفته است. اللعن من الله ابعاد بسخطه. لعن از جانب خدا دور کردن از روی خشم است. سوال سوم؛ ما وقتى در زیارت عاشورا از خداوند می‌خواهیم کسانى را لعن کند دوری آنها از کجا مورد نظر ماست؟ قطعا از بارگاه الهی. اما این بارگاه کجاست؟

لا یسعنی ارضی و لا سمائی و یسعنی قلب عبدی المومن. زمین و آسمان گنجایش خداوند را ندارد و قلب بنده با ایمان گنجایش او را دارد.

گفت پیغمبر که حق فرموده است
من نگنجم هیچ در بالا و پست

در زمین و آسمان و عرش نیز
من نگنجم این یقین دان ای عزیز

در دل مومن بگنجم ای عجب
گر مرا جویی در آن دل‌ها طلب

در زیارت عاشورا تصریح نشده‏است منظور از مؤسس ظلم بر اهل بیت کیست. جا دارد ما هم از امامان خویش پیشى نگیریم و به نام کسى تصریح نکنیم. زیرا هرکس از آنان سبقت گرفت از دین خارج شد. ما از خداوند می‌خواهیم صاحبان عملی یا صفتی را از بارگاه خود دور کند. سوال چهارم؛ آیا به هنگام چنین درخواستی نباید یک نگاه به جان و دل خویش بیندازیم؟ شاید این صفت‏ها آنجا هم باشد. شاید ما میدان نداشته‏ایم که این‌گونه مقدس به نظر می‌رسیم و الا چندان هم از ارتکاب آن شعبده‌ها ایمن نیستیم. لعن فرصتى است تا آن صفات را از دل خود که حریم خداوند است دور کنیم و بیرون برانیم.

«خوشا به حال کسی که پرداختن به عیوب خودش او را از توجه به عیب مردم باز دارد.» یعنی خوشا به حال کسی که در جهان بیرون دنبال شمر نگردد؛ در درون

بگردد. در بیرون اگر هم بگردد پیدا نمی‌کند. آن کسانی که در کربلا با حسین بن علی (ع) جنگیده بودند همه مردند . این کسانی را هم که امروز شمرها و عمرسعدهای زمانه نام می‌دهیم مطمئن نیستیم واقعا شایسته این نام‌ها باشند. چه بسیار پیش می‌آید که مومن آیینه مومن می‌شود، به صورتی که افراد تصویر خود را در چهره برادرشان می‌بینند و به آن تف می‌کنند. ازمیان دشمنان اهل‌بیت (ع) تنها صفت‌ها و خصلت‌هایی که از شمر شمر و ازعمرسعد عمرسعد ساختند باقیمانده‌اند؛ ما فقط با آنها می‌توانیم مبارزه کنیم. آن صفت‌ها اساس ظلم بر پیامبر و خاندانش را بنا گذاشتند.

آیا این جملات بیش از اندازه باطن‌گرایانه نیست؟ چرا هست، منتهی می‌بینم کسانی برای امام خود نامه‌ها نوشتند، در آن نامه‌ها قاعدتا به او سلام دادند و دشمنانش را لعن کردند، اما سرانجام از میانشان تنها کسانی که درجان با رذیلت‌ها جنگیده بودند، برای حسین بن علی باقی‌ماندند. شایدپیامبر اینجا را می‌دید زمانی که بر دروازه مدینه ‌نشست و به کسانی که از

جنگ باز می‌گشتند ‌گفت: «مرحبا به قومی که از جهاد اصغر بازگشتند و برآنها جهاد اکبر باقیمانده است؛ جهاد نفس». آری! کسانی که با دشمن بیرون می‌جنگند باید با دشمن درون هم جهاد کنند. سخن شاذی نمی‌گویم. می‌گویم کسی که خانه‌اش را جارو می‌زند خوبست همزمان کینه‌ها را هم از حجره قلبش بیرون بریزد. می‌گویم اگر با آن چیزی که در سینه‌تان هست کاری ندارید چرا سینه می‌زنید؟ چرا ساق پایتان را محکم به لبه میز نمی‌زنید؟ درد آن که بیشتر است. چون حسین وجودی نازنین و تنها و داغدیده و تشنه و محاصره شده در سینه‌های ماست. نکند که هر وقت لب به سخن می‌گشاید غوغا ‌کنیم تا صدایش را نشویم. این که گفته‌اند هر زمینی کربلاست، یعنی زمین هر سینه‌ای کربلاست، و الا در جهان بیرون هر سرزمین نام خاص خود را دارد. خوشا آن کربلایی که حسین در آن شکست نخورد.

نکته بسیار مهم بعدى در زیارت عاشورا اینست که از ما می‌خواهد از هم اکنون تا روز قیامت با هرکسى که با اهل بیت (ع) در مسالمت به سر مى‏برد در صلح باشیم. به عبارت دیگر اگر با کسى بدترین کینه سیاسى یا خانوادگى یا قبیله‌ای را داریم همین که گفت «سلام بر حسین» ما باید حربه‌هایمان را بیندازیم و با او سلم شویم؛ این چیزى است که زیارت عاشورا از ما مى‏خواهد. گویی سلام ما به امام حسین (ع) و یارانش بدون چنان سلامتى معنا نمى‏دهد. و این سلامت مهیا نمى‏شود مگر اینکه ما به جز یک علت، باعث دیگرى براى محبت در وجود خود نداشته باشیم، والا درگیرى پیش مى‏آید و سلام ما را خراب مى‏کند. شاید اگر علل دیگری براى دوستى وجود داشته باشد،خوب که آنها را ریشه‏یابى کنیم سر از صفات کسانی درآورد که دشمنان اهل بیتند. حتماً از چنان جایی سر در می‌آورد، والا نباید موجب کدورت شود.

ما نسبت‌ها خاندان عصمت را با او مرتبا به یاد می‌آوریم، ما از مهاجرین وانصار گله می‌کنیم که چرا پس از پیامبر حساب اهل بیت (ع) را از رسول خدا جدا کردند، ولى به خود حق مى‏دهیم که حساب سیدالشهدا را از کسانى که یک سلام به او داده‏اند جدا بدانیم. چه بسا آن صفتی که باید از خود دور کنیم همین است. آیا انصاف است که ما این‌قدر براى امام حسین (ع) عزادارى کنیم و او را دوست بداریم، آن وقت او عذر برادرمان را بپذیرد، یا دعاى کسى را که از ما با لحن بد یاد کرده است آمین بگوید؟ آیا انصاف است که امام حسین آن کسى را که از ما نخرید و به ما نبخشید و ما را ترجیح نداد در حریم خویش راه دهد؟

یک روز زن عربى با جارى‏اش دعوا کرد. از او رنجید و به حرم حضرت عباس (ع) رفت. همان جا دم در حیاط ایستاد و گفت: ای ابوفاضل، آیا دیدى فلانى با من چه کرد؟ شوهرش را بکش، فرزندانش را جوانمرگ کن، خانه‏اش را آتش بزن، کودک شش‌ماهه‏اش را بگیر. به اینجا که رسید از شنیدن چنین جمله‌ای از زبان خودش جا خورد. حضرت عباس بچه شش‌ماهه را بکشد؟ او اگر نعوذ بالله جلاد دربار هم بود چنین دستوری را اجرا نمی‌کرد. لذا گفت حالا اگر بچه شش‌ماهه‏اش را نگرفتى هم نگرفتى.

آیا ما هم مثل آن زن عرب، یا مثل اهل مدینه در روزهای پس از رحلت رسول خدا، انتظار نداریم که خدا و اولیای او پیرو ما باشند؟ در مورد بسیارى از ما چنین شائبه‏اى هست. کى مى‏توانیم ادعا کنیم که نیست؟ کی آن صفت موسس ظلم بر اهل‌بیت را از وجود خود دور کرده‌ایم؟ شاید وقتى که به راحتى بتوانیم با کسى که یک سلام به آنها داد سلم شویم و کسى که ایشان را دوست داشت بدون شرط دوست بداریم – هرکس که مى‏خواهد باشد.

البته جملات کلیشه‏اى بسیارى هست که در اینجا مى‏توان به عنوان اعتراض بیان کرد. آیا اگر کسى امام حسین را دوست داشت اما نماز نخواند و کارهاى خلاف کرد، حتی مال مردم را خورد یا در خیابان جوان‌هایشان را کتک زد، ما باید باز او را دوست داشته باشیم؟ بله! بلکه بیشتر از آن، باید یاریش هم بکنیم، زیرا فرمود حق برادر تو بر تو آن است که یاریش کنى، چه مظلوم باشد و چه ظالم. پرسید چگونه به ظالم کمک کنم؟ گفت با بازداشتن او از ظلم. با امر به معروف و نهی از منکر.

امر به معروف و نهی از منکر جز با دوست‌ داشتن دیگران ممکن نیست. بلکه اگر کسی دیگری را دوست نداشته باشد به جای این کار امر به منکر می‌کند و از معروف باز می‌دارد. بزرگی می‌گفت در ایام پیش از انقلاب پیرمردی سرکوچه محلمان زنان بى‏حجاب را نهى از منکر مى‏کرد و من می‌دیدم که لذت او در این کار از زناکردن بیشتر است. قرآن نیز گفته است که یک گروه از شما باید امر به معروف و نهى از منکر کنند؛ این کار همه نیست. خیلى‏ها هستند که نمى‏توانند این وظیفه را درست به انجام برسانند، و به خلاف آنچه گفته می‌شود صرف دانستن احکام شرعی هرگز برای این منظور کافی نیست.

کسى مى‏تواند، کسی حق دارد امر به معروف و نهى از منکر کندکه این کار را از روى دلسوزی و دوستی انجام دهد. به عقل سلیم هم که مراجعه کنیم خواهیم دید تذکر دلسوزانه یک پدر یا پدر بزرگ به فرزندش اثری می‌گذارد که تذکرات خیابانی گشت ارشاد نمی‌گذارد. به قرآن هم که بازگردیم می‌بینیم پیش از آن که بگوید گروهی از مومنان باید امر به معروف و نهی از منکر کنند، نعمت خداوند را به آنان یادآور می‌شود که چگونه با هم دشمن بودند و او میان دل‌هایشان الفت ایجاد کرد.

امام حسین (ع) برای امر به معروف و نهی از منکر قیام کرد. البته جایی در تاریخ ثبت نشده است که امام از مدینه تا مکه و از مکه تا کربلا در مورد رعایت حجاب یا اموری شبیه آن با کسی گفتگو کرده باشد. در عوض آنچه در ظاهر مشاهده می‌شود قیام حسین بن علی برای بر پا کردن حکومت حق است. ازاینجا نتیجه گرفته‌اند که جوهره و حقیقت و فایده حکومت حق امر به معروف و نهی از منکر است، منتهی آن امر به معروف و نهی از منکری که امام در وصیت خود به محمد حنفیه از آن یاد می‌کند از تصورات عامیانه ما نسبت به این واجب الهی بسیار متعالی‌تر است. ان الامر بالمعروف و النهی عن المنکر لخلقان من خلق الله.

به راستی که امر به معروف و نهی از منکر دو صفت از صفات الهی هستند. (خطبه ۱۵۶ نهج‌البلاغه) شمه‌ای مختصر از این حقیقت بلند در سال ۱۳۵۸ در ایران دیده شد. در یکی از بیانیه‌های مهندس موسوی اشاره شده است که در تابستان این سال کسانی که به عمرشان روزه نگرفته بودند ماه صیام را تجربه کردند و از این تجربه خود لذت بردند، حال آن که نه تبلیغات کرکننده و نه تحکمی از نوع گشت ارشاد در بین نبود، بلکه حسن ظن مردم نسبت به ماهیت حکومت نوتاسیس خود وجود آن را تبدیل به امر به معروف و نهی از منکر کرده بود. این یک شمه بود از آن چیزی که امام حسین (ع) برایش قیام کرد.

از هر جهت که نگاه کنید برپایی چنین حکومتی تنها از کسی و کسانی ساخته است که به راستی نسبت به یکایک خلق خدا دلسوز و خیرخواه باشند. به راستی دلسوز بودن یعنی چه؟ یعنی آن که حتی برای خائنان و رفیقان نیمه‌راه که دارند او و خاندانش را در بیابانی قفر تنها می‌گذارند خیر بخواهد و به آنها بگوید آن‌قدر دور شوید که صدای کمک خواستن مرا نشوید. آن‌گاه غم عمرسعد را هم بخورد.

به او بگوید تو این کار را نکن. او بگوید خانه‌ام را خراب می‌کنند. بگوید من به جایش برایت خانه تهیه می‌کنم. دلسوز کسی است که به هنگام شهادت نگران شمر است. به او می‌گوید مرا نکش و این از آن جهت نیست که می‌خواهد زنده بماند. اگر شمر امام را نمی‌کشت دیگری می‌کشت، بلکه می‌خواهد شمر به این گناه دست نزند و برای هیچ، خود را به دامن عذاب نیفکند. آیا چنین کسی وقتی به سرای باقی برود عوض می‌شود؟ به نظرم بعید می‌رسد، تا جایی که آن عارف بزرگ کنار قبر امام حسین (ع) ‌ایستاد و او را قسم ‌داد که از شمر شفاعت نکند.

حکومت حق، حکومتی که خود وجودش امر به معروف و نهی از منکر می‌شود،حکومتی که از مشروعیت برخوردار است باید تا این حد نسبت به خلق خدا، نسبت به یکایک آنها، خیرخواه باشد. این نکته‌ای نیست که بیان آن نیاز به سند و مدرک و دلیل و حتی منطق داشته باشد؛ سند و مدرک آن در وجود همه ما موجود است. همه ما، بدانیم یا ندانیم، حکومتی را مشروع تلقی می‌کنیم که تا این حد نسبت به آحاد جامعه غمخوار باشد؛ پس از آن مابقی طرق کسب مشروعیت را ه هایی موقتی هستند.

مثلا مشروعیتی که از رای اکثریت به دست می‌آید امری کاملا ظاهری است، و الا حکومت هیتلر هم متکی به رای اکثریت بود، اما آیا مشروع بود؟ بدین ترتیب است که حکومت‌هایی کاملا مقتدر و متکی به رای اکثریت تنها با اثبات چند مورد کینه‌جویی و قساوت بی‌دلیل ارکانشان به تزلزل در می‌آید و به دست و پا می‌افتند. منظورم حکومت‌های جهان سومی و ضعیف نیست؛ منظورم بزرگترین ابرقدرت‌هاست.

اگر مسئله حقوق بشر تا این حد در سیاست جهانی از اهمیت برخوردار شده است به این دلیل است. ما این مبحث را محملی تبلیغاتی می‌دانیم که قدرت‌های جهانی با استفاده از آن بر حکومت‌های مستقل فشار وارد می‌کنند، و در این ادعای خود اشتباه نمی‌کنیم. منتهی در تبلیغات اصلی طلایی وجود دارد که می‌گوید بدون داشتن زمینه‌ای در فطرت هیچ پیامی قابل تبلیغ نیست. آن چیزی که مورد نظر ماست همین نکته آخر است؛ فطرت‌ بشری حکومتی را مشروع می‌داند که به اندازه امام حسین (ع) برای خلق خدا – حتی برای شمر، حتی برای قاچاقچیان اسلحه و مواد مخدر، حتی برای گردانندگان خانه‌های فساد،حتی برای…. – خیرخواه باشد.

البته این خیرخواهی بدان معنا نیست که آنها را بالای مجلس بنشاند یا از مجازاتشان صرف‌نظر کند، اما حاکم حق کینه‌جویی از آنها را نیز ندارد. حاکم حق ندارد بازداشتگاه کهریزک درست کند، ولو آن که در آنجا از افراد شرور نگهداری کنند؛ چه رسد که مردم را با برچسب‌هایی از هم جدا کند و با برخی از آنها رفتاری مادون حقوق و شئون انسانی داشته باشد. وقتی به آنها اعتراض می‌کنی می‌گویند اینها یک مشت بی‌حجاب سرلختند، می‌گوید شما دیگر ضدانقلاب شده‌اید، می‌گوید شما دیگرکافرید.

بلکه به هنگام زدن این حرف‌ها منظورش جواب دادن به ایرادات شما نیست؛ او دارد به فطرت خودش که نسبت به این کارها معترض است پاسخ می‌گوید. دختر مردم را در خیابان چنان با کینه می‌زند که گویی او را انسانی همچون خود تلقی نمی‌کند. بعد بیشتر از آن که به دنبال افراد حامل اسلحه بگردد نگران است که مبادا کسی از این صحنه‌ها تصویر برداشته باشد.

چرا؟ مگر قرار نیست به خاطر این کاری که انجام می‌دهد به بهشت برود؟ مگر بنا نیست زمانی که در قیامت دست‌ و پایش به این اعمال شهادت می‌دهند سرش را بالا بگیرد و در نزد شهدا و صدیقین به کارنامه خود مباهات کند؟ نگران است زیرا از جایی که نمی‌داند کسی گواهی می‌دهد که چنین اعمالی و چنین روحیه‌هایی مشروعیت‌زداست. به کار او کاری نداشته باشیم. «خوشا به حال کسی که پرداختن به عیوب خودش او را از توجه به عیب مردم باز می‌دارد.»

آیا ما را آن جوانمردی هست که برای آقای حسین شریعتمدار، برای آقای سعید مرتضوی، برای آقای سعیدعسکر، برای آقای رادان، برای آقای نقدی، برای آقای طائب، برای آقای ذوالنور، برای آقایان و خانم‌هایی که نمی‌شناسیم ولی می‌دانیم که می‌خواهند سر به تن ما نباشد صمیمانه و جدا خیر طلب کنیم؟ زیاده‌روی نمی‌کنم. آیا ما را آن همت هست که با هرکس یک سلام خشک و خالی به امام حسین (ع) داد سلم شویم؟

زیارت عاشورا ما را به حکومت حق، ما را به چنین چیزی دعوت می‌کند.