۳/۰۸/۱۳۸۹

توسط مامورين امنيتي دولت، گزارش تحقیق دانشگاه آزاد از حادثه دانشگاه آزاد مشهد دزدیده شد

در حمله مامورين امنيتي دولت به دفتر هیات امنا دانشگاه آزاد:
گزارش تحقیق دانشگاه آزاد از حادثه دانشگاه آزاد مشهد دزدیده شد

. ادامه راه سبلز(ارس): دقیقا یک هفته پس از عدم قرائت گزارش کمیته تحقیق مجلس در خصوص حادثه کوی دانشگاه تهران که با اعتراض نمایندگانی مانند علی مطهری نیز مواجه گردید، گزارش کمیته تحقیق حادثه دانشگاه آزاد مشهد از آن بعنوان کوی دانشگاه دوم و حتی بدتر از آن نام می برند و توسط هیات امنای این دانشگاه تهیه شده بود در حمله نیروهای امنیتی و لباس شخصی از دفتر هیات امنای دانشگاه آزاد ربوده شد.

به گزارش خبرنگار نوروز در این گزارش که حاوی مستنداتی از چگونگی حمله لباس شخصی ها، مشخصات آنان و فیلم ها و عکسهای این حمله به دانشگاه آزاد مشهد بود و هیات امنای دانشگاه آزاد برای روشن شدن واقعیت های تلخ این حادثه اقدام به جمع آوری آن نموده بود.

براساس این گزارش ماموران امنیتی برای جلوگیری از انتشار این گزارش و افشا شدن چهره و نامهای حمله کنندگان به دانشگاه آزاد مشهد طی یک برنامه از قبل طراحی شده اقدام به حمله و ربودن این گزارش نموده اند.

فیلم حمله به دانشگاه آزاد مشهد

جهت دانلود "اينجا" كليك كنيد

به گفته یک منبع آگاه علاوه بر گزارش تحقیق حمله به دانشگاه آزاد مشهد مدارک و اسناد دیگری نیز در جریان این هجوم غیرقانونی از دفتر هیات امنای دانشگاه آزاد ربوده شده است که بیشتر آنان شامل مدارک تخلفات تحصیلی برخی مدیران دولتی است.

یکی از مدارک ربوده شده مدارک تخلفات تحصیلی محمدرضا رحیمی معاون اول دولت احمدی نژاد است که به عنوان دکتری جعلی و تقلبی بعنوان دکتر بعنوان رئیس گروه حقوق دانشگاه تهران جنوب اقدام به تدریس نموده بود.

مدارک تخلفات تحصیلی قاضی سعید مرتضوی نیز یکی از مجموعه مدارکی بوده که ربوده شده و همچنین مدارک تحصیلی شش مدیر ارشد دولتی و مدرک تحصیلی ملک زاده معاون رحیم مشایی که با مدارک تحصیلی جعلی اقدام به فعالیت می کردند و دانشگاه آزاد اقدام به تهیه گزارش مستند از این اقدام غیرقانونی آنان کرده بودند نیز ربوده شده است.

براساس گفته این منبع آگاه حدود 10 جلد مدارک تخلفات تحصیلی مدیران دولتی جزو اسناد موجود در دفتر هیات امناء بوده که مدارک تحصیلی کردان نیز جزو آن بوده و هیچکدام از این مدارک در گزارش های دادستانی یا وزارت علوم نبوده است.

یکی دیگر از مدارکی در جریان این هجوم ربوده شده است مدارک تخلفات تحصیلی فرزندان و برادرزاده های احمدی نژاد بوده که به صورت غیرقانونی به دانشگاه آزاد تهران مرکز منتقل شده بودند.

از جمله اسناد دیگری که توسط هیات امنا دانشگاه آزاد جمع آوری شده بود و ربوده شده است، مربوط به برخوردهای غیرقانونی نهادهای امنیتی و اطلاعاتی با اساتید و دانشجویان دانشگاه آزاد و اسناد مربوط به نظرسنجی های انتخابات سال گذشته بود که توسط موسسسه نظرسنجی دانشگاه آزاد تهیه گردیده بود و در آن پیش بینی پیروزی مهندس موسوی به صورت قطعی وجود داشت.

براساس گفته این منبع آگاه از برخی اسناد ربوده شده نسخه های دیگری نیز موجود بوده و در محل دیگری نگهداری می گردد.

این در حالی است که شب گذشته دادستانی تهران با انتشار گزارشی اعلام کرد برخی اسناد مربوط به شرکت های نفتی و معاملات نفتی در دفتر هیات امنا کشف شده! و به این ترتیب قصد داشت با قلب واقعیت حقیقت اصلی و انگیزه اصلی حمله به دفتر هیات امناء دانشگاه آزاد که از بین بردن مدارک تخلفات مدیران دولتی و لباس شخصی ها بوده را تحت الشعاع قرار دهد.

========
پيوندهاي مرتبط با اين مطلب:
» گروهگ محارب انصار حزب‌الله دانشگاه آزاد مشهد را به خاک و خون کشيد+ ويدئو (9دي)
» وضعیت فوق العاده در دانشگاه های مشهد، دانشجویان مجروح مفقود شده اند

ميرحسين موسوي: جوابگوی نسل جوان نیستیم چون به بیراهه رفته ایم

مير حسين موسوی در دیدار با جمعی از زندانیان سیاسی قبل از انقلاب:
نظام در حال حرکت به سمت تک صدایی است. آیا از چنین نظامی در جهان می توان دفاع کرد؟

ميرحسيم موسوي. ادامه راه سبز(ارس): ميرحسين؛«ما که نمی خواستیم فقط حکومت تشکیل بدهیم و به نام اسلام چهارچوبی تعریف کنیم ولی از محتوا خالی باشد و از آرمان ها و آرزوهایی که برامده از مکتب و اعتقادات ما بود هیچ نشانی نداشته باشد.اگر قرار باشد که نظام باقی بماند ولی با پر کردن زندان ها یا با زدن و گرفتن دانشجویان و کارگران مسلمان،هنرمندان و سینماگران و روزنامه نگارن آیا می توان از چنین نظامی در جهان دفاع کرد؟» | «تعجب آور نیست که در کشور ما مساله فساد و دروغ و خود رایی درحال گسترش است، چرا که اگر اندیشه آزاد نباشد در فضای تک صدایی این مسایل طبیعی است» | «اگر قرار باشد که نظام باقی بماند ولی با پر کردن زندان ها یا با زدن و گرفتن دانشجویان و کارگران مسلمان،هنرمندان و سینماگران و روزنامه نگارن آیا می توان از چنین نظامی در جهان دفاع کرد؟» | «این جنبش یک جنبش چهار فصل است. تجدید حیات می کند، در شکل های مختلف ظاهر می شود» | «آنها می توانند تبلیغ کنند که ما درست نمی گوییم. ما انتظار نداریم که آنها جوانمردانه عمل کنند، از صدا و سیمایشان گرفته تا باقی رسانه هایشان» | «کهریزک یک مسئله ملی است و به همین دلیل باید تمام بحث هایی که در خصوص کهریزک می شود جلوی چشم مردم گفته شود تا تکرار نشود و بعدا مردم هم قانع شوند که عدالت اجرا شده است.»

به گزارش خبرنگار «کلمه»، اینها سخنان نخست وزیر دوران دفاع مقدس در میان جمعی از زندانیان سیاسی قبل از انقلاب است. زندانیانی که به تعبیر موسوی در فضایی مجاهده کردند که دورنمایی از آینده وجود نداشت و آنچه بود تنها احساس وظیفه انسانی و خالص افراد بود. فضایی که در آن تمام تلاش ها توام با آرزو برای ارزش ها و حاکمیت اسلام و یا ویژگی های یک جامعه سالم صورت می گرفت.موسوی در این دیدار گفت: ابتدای انقلاب نیز با همین فضا شروع شد.
ميرحسين موسوي:

  • اگر چارچوب های کلی حفظ می شد ایران به سمت خوبی حرکت می کرد

او منکر اشکالات آن دوران نیست چه اینکه «هیچ نظامی بدون اشکال نیست» اما وی معتقد است: اگر چار چوب های کلی حفظ می شد ایران ما به سمت خوبی حرکت می کرد.

نخست وزیر امام(ره) با اشاره به نزدیکی ایام رحلت امام خمینی تشییع جنازه بی نظیر و تاریخی ایشان که میلیون ها نفر در آن حضور داشتند را نشانی از پشتیبانی یک ملت از انقلاب و آنچه که در ۱۰ سال اول انقلاب افتاد دانست و گفت: بدون اینکه بخواهیم برخی اشکالات را نادیده بگیریم اما این موضوع نشانی از تحقق بسیاری از ارزش ها بود.

  • جبهه ها نشانی از حقانیت راه بود
  • نمی توانیم جواب نسل جوان را بدهیم چون انقلاب به بیراهه رفت

مدیر اجرایی کشور در دوران ۸ سال دفاع مقدس گفت: همیشه نظام های مختلف یکسری شاخص ها را برای بیان موفقیت خود ارائه می دهند. مثل تولید ناخالص ملی، تولیدثروت و یا در ابعاد غیر مادی مانند تحصیلات، شاخص کرامت انسانی و… که کم و زیاد آن معنا دار است و درجای خود قابل بحث. ابتدای جنگ خیل عظیم انسان های نورانی و ایثارگر که انقلاب برای ما به ارمغان آورده بود شاخص و نشانه ای بر حقانیت نظام ما بود. جبهه ها را همیشه نشان حقانیت راه خود می دانستیم و نیز علامتی از اینکه نظام در راستای آرمان هایش موفق بوده است. اما متاسفانه کم کم انحراف پیدا شد و در این سال های اخیر نیز مشکلات بسیاراساسی پیدا کرده ایم به گونه ای که امروز نمی توانیم جواب نسل جوان را بدهیم و حتی هنگامی که برایشان توضیح دهیم که اول انقلاب چه اهدافی مطرح بود و بعد از انقلاب چه تغییراتی در کشور رخ داد باز هم نمی توانیم قانعشان کنیم. دلیل آن هم چیزی نیست جز بیراهه رفتن ما.

  • اتفاق های حیرت آور نمایشگاه کتاب امسال را مقایسه کنید با…

موسوی در تشریح فضای قبل از انقلاب در مقایسه با بعد از آن با ذکر مثالی گفت: پیش از انقلاب آزادی نبود. عناوین کتاب های چاپی و کتاب های اساسی بسیار کم بود و به صورت زیرزمینی دست به دست می چرخید. اما پس از انقلاب نمایشگاه کتاب برپا شد تا نشان داده شوداین نظام، معتقد به برخورداندیشه هاست و به واقع یک انقلاب فرهنگی شکل گرفته است. اما در همین یک مورد آنچه می خواستیم را مقایسه کنید با اتفاقات حیرت آور نمایشگاه کتاب امسال که حتی برخی از رساله ها و کتاب های مراجع را جمع کردند. غرفه کتابهای شهید بهشتی که خود از پایه گزاران نظام هست را حذف کردند و محدودیت مثل همیشه دامن ادبیات و کتاب های علوم انسانی را گرفت و اینها تنها علامت هایی کوچک در دوری از آرمانهای انقلاب است.

  • نظام در حال حرکت به سمت تک صدایی است
  • تک صدایی منجر به استبداد و دیکتاتوری می شود

موسوی باهشدار نسبت به تداوم این روند خاطرنشان کرد: نظام در حال حرکت به سمت تک صدایی است به طوری که هیچ اندیشه دیگری را تحمل نمی کند. تک صدایی خود منجر به استبداد و دیکتاتوری می شود و هیچ کس نیست که نداند اضافه بر استبداد و دیکتاتوری تک صدایی مهم ترین عامل بازدارنده توسعه است.

  • سیاست هایی که شفافیت و گردش آزاد اطلاعات را هدف گرفته است

میرحسین موسوی تاکید کرد: آنچه اکنون می بینیم سیاست هایی است که شفافیت و گردش آزاد اطلاعات را هدف گرفته است و تعجب آور نیست که در کشور ما مساله فساد و دروغ و خود رایی درحال گسترش است، چرا که اگر اندیشه آزاد نباشد در فضای تک صدایی این مسایل طبیعی است.

  • جنبش سبز برای آزادی و عدالت است
  • زمانی آرزو داشتیم جشن بستن زندان اوین را بگیریم اما…

مهندس موسوی در بخش دیگری از سخنان خود به بیان نسبت جنبش سبز و آرمانهای انقلاب پرداخت و گفت: جنبش سبز برای آزادی و عدالت است. عدالت برای مردمی که انقلاب کردند و کشور با همه تنوع قومیت ها، فرهنگ هاو زبان های مختلف مال آنهاست و عدالت در وجوه اجتماعی،سیاسی و اقتصادی جزئی از حقوق آنهاست. و نیز آزادی که از آرمانهای ما بود و اگر نباشد حقوق مردم پایمال می شود. زمانی آرزوی ما بود که زندانها خالی باشد وجشن بستن زندان اوین را بگیریم، اما حالا آنجا ساختمان سازی می کنیم که حجره های بیشتری داشته باشیم برای حبس بیشتر و هم این نشانی دیگر از انحراف و کج روی ماست که به نتیجه هم نخواهد رسید.

  • آیا از چنین نظامی در جهان می توان دفاع کرد؟

موسوی خاطرنشان کرد: ما که نمی خواستیم فقط حکومت تشکیل بدهیم و به نام اسلام چارچوبی تعریف کنیم ولی از محتوا خالی باشد و از آرمان ها و آرزوهایی که برآمده از مکتب و اعتقادات ما بود هیچ نشانی نداشته باشد.اگر قرار باشد که نظام باقی بماند ولی با پر کردن زندان ها یا با زدن و گرفتن دانشجویان و کارگران مسلمان،هنرمندان و سینماگران و روزنامه نگارن آیا می توان از چنین نظامی در جهان دفاع کرد؟

  • جنبشی بر آمده از نیاز های واقعی یک ملت
  • جنبش سبز جنبشی برای چهار فصل

وی طلب آزادی و عدالت را در چنین فضایی یک مطالبه جدی عنوان کرد و گفت: جنبش سبز یک جریان ادامه دار است که نه با بستن و گرفتن و تهدید و زندانی کردن و نه با کشتن متوقف نخواهد شد چرا که مطالبات برآمده از نیازهای واقعی و انسانی ملت ما را دارد. این جنبش یک جنبش چهار فصل است. تجدید حیات می کند، در شکل های مختلف ظاهر می شود. اینطور نیست که برای یک مقطع کوچک باشد و یا ارتباطی به شخص خاص داشته باشد بلکه برآمده از نیازهای ملت ما و در موازات مبارزات طولانی ملت برای نیل به آزادی و عدالت است.
  • اهداف جنبش سبز ساده و روشن است
  • انتظار نداریم جوانمردانه عمل کنند؛ از صدا وسیمایش گرفته تا…

موسوی شعار ها و اهداف جنبش سبز را ساده و روشن دانست و گفت: زمانی که می گوییم قانون اساسی مسئله روشن است، وقتی می گوییم دروغ و فساد نباشد و عدالت باشد مسئله روشن است. به طور قطع گسترش آگاهی بزرگترین ابزار جنبش است. ما با کسی نمی خواهیم دعوا کنیم. تنها از حقوق خود دفاع می کنیم و ابزارمان همان آگاهی رسانی به مردم است و جلوی کسی را هم سد نمی کنیم. آنها می توانند تبلیغ کنند که ما درست نمی گوییم. ما انتظار نداریم که آنها جوانمردانه عمل کنند، از صدا و سیمایشان گرفته تا باقی رسانه هایشان.

  • «دروغ ممنوع» مطالبه جدی همه مردم بود

موسوی با یاد آوری شعار «دروغ ممنوع» در شب انتخابات گفت : در هنگامه انتخابات یکی از مهمترین و با نفوذترین پوستر هایی که چاپ شد، پوستر «دروغ ممنوع» بود. بنده اولین بار آن را در تهران دیدم و به فاصله ۲۴ ساعت در یک منطقه دوردست کشور مشاهده کردم چرا که شعار ملموس و مطالبه جدی همه مردم بود.

  • طاقت یک وبلاگ معمولی را آزاد را هم ندارند
  • چشم اسفندیار آنها مسئله آگاهی است

میرحسین موسوی این بار هم از آگاهی و ضرورت آگاهی بخشی گفت و تاکید کرد: اینکه آنها طاقت ندارند یک وبلاگ معمولی را آزاد ببینند و امروز هیچ رسانه ای حتی در سطح مجازی نیست که در اختیار ما باشد و از فیلترینگ در امان مانده باشد همه نشانگر این است که پاشنه آشیل یا چشم اسفندیار آنها مسئله آگاهی است. بنابراین هرکس در هرجا احساس مسئولیت می کندباید در حد خود در گسترش آگاهی های سیاسی، اجتماعی تلاش کند حتی با گفتن یک نکته در جمع کوچک.

  • کانون های گسترش آگاهی ها کجاست؟

میرحسین موسوی کانون های گسترش آگاهی را برشمرد: از محیط خانواده گرفته تا جمع دوستان و اقوام، و در میان اقشار و استان های مختلف اگاهی را گسترش دهیم. جنبش سبز هدف پیچیده ای ندارد؛ ما فساد و دروغ را نمی خواهیم، می خواهیم مردم احترام داشته باشند، قوه قضاییه درستی داشته باشیم که ظلم نکند. اینگونه نباشد که از کسی اعتراف بگیرند و بر اساس آن وی را اعدام کنند یا او را بزنند و یا زندانی را آزاد کنند و بعد از دو سه هفته با او تماس بگیرند و بگویند مصاحبه کن یا به زندان برگرد! کافیست همین مسائل را برای مردم شرح دهیم.

  • چقدر با واقعیت بیگانه اند؟

موسوی دغدغه های خود درباره بی تدبیری درامور را اینگونه بیان کرد: همیشه می گویم کسانی که این زندان های وسیع را ایجاد کرده اند چقدر با واقعیت بیگانه اند. ما چقدر فرصت داشتیم در ماه رمضان و عیدهای مذهبی و ملّی اعلام کنیم که جدای از گذشته ها آزادانه به اصول بازگردیم. این خود به خود مردم را خوشبین می کرد. اکنون نیز اگر بگویند انتخابات آزاد و رقابتی برگزار خواهیم کردو تقلبی در کار نخواهد بود خواهید دید که مردم قطعا نفس راحتی می کشند.

  • کهریزک مسئله ملی است؛جلوی چشم مردم ماجرا را بگوئید تا تکرار نشود

وی تصریح کرد: نظامی که نتواند با حمله به خوابگاه دانشجویی به عنوان یک مورد برخورد شجاعانه کند و برای مردم شرح دهد که واقعا در این بین چه اتفاقی افتاده است و با آنهایی که تقلب کرده اند نتواند برخورد کند نظامی ضعیف است. قدرت نظام در این است که این مسائل را شرح دهد یا در مورد کهریزک که می گویند ۳ نفر را محکوم کرده اند. کهریزک یک مسئله ملی است و به همین دلیل باید تمام بحث هایی که در خصوص کهریزک می شود جلوی چشم مردم گفته شود تا تکرار نشود و بعدا مردم هم قانع شوند که عدالت اجرا شده است. همین نتیجه مبهمی که اعلام کردند و ۳ نفر را به قصاص محکوم کردند بگویند این سه نفر چه کسانی هستند و چه ارتباطی با افرادی دارند که اسامی شان در مجلس برده شد، مجلسی که تازه ما می دانیم چقدر گزارش هایش محدود است.

  • آرزو می کنیم کج راهه به راه مستقیم تبدیل شود

موسوی گفت: همه آرزو می کنیم این کج راهه تبدیل به راه مستقیم شود. توسط هر شخصی که باشد در هر موقعی که باشد مردم راضی خواهند بود. مردم مبارزه کرده اند .خون دل خورده اند تا به عدالت و ازادی برسند تا استبداد و خودرایی نباشد. تا مناصب و منزلت ها در حال گردش باشد تا هرکس در هرجا وظایفی دارد در مقابل مردم پاسخگو باشد.

  • آیا دستگیری ها توانست رژیم شاهنشاهی را حفظ کند؟

میر حسین موسوی خطاب به زندانیان پیش از انقلاب افزود:این بگیر و ببند ها مسئله را حل نمی کند مگر با به زندان انداختند شما رژیم سقوط نکرد؟ رژیم سقوط کرد و من اثرات این دستگیری ها را به خاطر دارم ولی پرسش این است که آیا این دستگیری ها توانست رژیم شاهنشاهی را حفظ کند؟ وضعیت رسانه ای و گردش آزاد اخبار و اطلاعات در جهان، نسبت به دوره ای که شما در زندان بوده اید بسیار متفاوت است. اول صبح با رجوع به چند سایت می توان تمامی اخبار را دریافت کرد. قبلا اطلاعیه ها با چه دردسری این دست و آن دست می شد و بعضا چه خساراتی هم داشت و تنها به دست عده معدودی می رسید. ماهواره ها و فضای بین المللی و ارتباطات هم به همین ترتیب موثراند.

به گفته نخست وزیر زمان دفاع مقدس،در چنین فضایی رفتن به سمت الگوها و چهارچوب هایی که عقلا عدم کارآمدی آنها روشن بوده جای تعجب و تأسف دارد.

  • کشور با آزادی و عدالت اداره می شود نه با زندان اوین

موسوی تصریح کرد: برخی گمان می کنند با ایجاد فضای رعب و وحشت می توان امور را اداره کرد در حالی که کشور با آزادی و عدالت اداره می شود نه با زندان اوین.

آیت الله صانعی: ۵ سال قبل گفتم دروغ دارد شایع می شود، نمی دانستم دروغ فرهنگ می شود

دیدار مسئولان مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام با آیت الله العظمی صانعی:
۵ سال قبل گفتم دروغ دارد شایع می شود، نمی دانستم دروغ فرهنگ می شود


. ادامه راه سبز(ارس): در آستانه بیست و یکمین سالگرد ارتحال امام خمینی و حادثه 15 خرداد مسؤلان مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) - نمایند گی قم - به دیدار آیت الله العظمی صانعی رفتند.

بگزارش پايگاه خبري جماران، در این دیدار آیت الله العظمی صانعی خطاب به مسوولان موسسه گفت: شما علاقه مرا به امام امت(سلام‌الله‌علیه) می دانید و از اینکه مرا مشمول لطف خود قرار داده و در ارتباط با امام مورد تفقد قرار می‌دهید، سپاسگزارم. یک روز در رأس مرکز نشر آثار، یک انسان مبارز، آگاه و مجتهد -یعنی مرحوم حاج احمد آقا بود و امروز هم فرزند بزرگوارش مسئولیت آن جا را به عهده دارد. خود شما آقایان هم دارای فضل هستید. وقتی موسسه ای با این عظمت را چنین شخصیت هایی اداره کرده باشند، خوب اداره شده و امیدوارم که از این به بعد نیز چون گذشته عمل کند.

وی به هجمه ها و فشارهایی که به مؤسسه وارد می شود، اشاره کرد و اظهار داشت: باید بدانید که «وأمّا الزبد فیذهب جفاء» این تحریف‌ها، تهمت ها، افتراها و بی انصافی ها تمام می شود و روزی آن ها که این اعمال را انجام داده اند، پشیمان خواهند شد و قبل از آخرت، در همین دنیا و در مقابل شما زانو زده و از شما تقاضای عفو خواهند کرد.

آیت الله صانعی خاطرنشان ساخت: تاریخ به گونه ای است که بی‌انصافی بی‌نتیجه نمی ماند، نمی‌شود ظلم کیفرش را نبیند، به هر حال، نتیجه اش را خواهد دید، اما باید صبر کرد و امید داشت. به یاد می آورم وقتی به فیضیه حمله کردند و شهید هم داده شد، امام همان روز پس از این واقعه فرمود: «هنیئاً لکم» و بعد فرمود: اینها نفسهای آخرشان را دارند می‌کشند.

وی افزود: این سخنان در چه زمانی گفته شد؟ هنگامی که هنوز پانزده سال به انقلاب مانده بود. صدها نفر در زندان‌ها زیر شکنجه از بین رفتند، صدها نفر اسیر و زندانی شدند، سرمایه‌ها از دست رفت، تعطیلی بازارها پیش آمد و نیروها گرفتار شدند. ایشان می‌فرمود که: «هنیئاً لکم» و گوارا باد بر شما! اینها نفس‌های آخرشان را می‌کشند.

این مرجع عظام تقلید در ادامه به ذکر خاطره ای از امام پرداخت و تشریح کرد: مرحوم آیت‌الله ربانی شیرازی (قدس‌سره‌الشریف) از افراد بسیار قوی‌ای بود که تحمل و استقامتش معروف بود، زمانی من از شهید قدوسی که در زندان بود، پرسیدم: در زندان، فلانی استقامتش بیشتر بود یا فلان آقا؟ گفت: نه، مرحوم ربانی شیرازی بسیار بیش از او استقامت داشت و معروف است که محاسنش را دانه‌دانه می‌کندند و او حرف خودش را می‌زد. پس از آن که از زندان آزاد شده بود، در تظاهراتی بعد از فوت حاج آقا مصطفی که می‌زدند و می‌کشتند، دوستان خدمت مرحوم ربانی رفته و گفتندکه آقا، زدند، کشتند. فرمود: نه اینها تهدید است. گفتند: آقا، جنازه را برداشته، بردیم و دفن کردیم. فرمود: تهدید است.

وی ادامه داد: مبارزه راهش این است که همیشه باید از موضع امید صحبت کرد و خداوند هم امید را در انسانها آفریده؛ اصلاً تشیع بر پایه امید زنده است، امید به آمدن مهدی موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف).به هرحال همه به انتظار آمدن مهدی موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و به امید دیدن حاکمیت عدل فرزند پیامبر هستند تا شیعیان، عدالت، انسانیت و احترام به کرامت انسانی را ببینند.

آیت الله صانعی گفت: باید سختی ها را تحمل کرد، البته ممکن است عده ای بخواهند مقام علمی آقاسیدحسن را پایین بیاورند؛ کاری که با امام کرده و می گفتند: امام فقه بلد نیست و فقط فلسفه می داند.

وی ادامه داد: زمانی که امام در زندان بود، یک منبری را آورده بودند تا جوّ موجود را بشکند و درباره او می گفتند این آقا منبری خوبی است، و تبلیغات بسیاری برای او به راه می انداختند. او نیز مأموریت داشت امام را تضعیف کند و با این هدف می گفت؛ درس اخلاق ایشان خوب است؛ یعنی فقه امام خوب نیست، اما خدا به او قدرت و عظمت داد تا بر تمامی دشمنانش پیروز شود.

آیت الله صانعی در بخش دیگری از سخنان خود خطاب به دست اندرکاران موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) گفت: بدانید تنها موسسه نشر آثار و آثار امام مورد هجمه و تهمت نیست، یاران امام هم مورد حمله و هجمه همه جانبه قرار دارند. بازار تهمت و افترا هم فراوان است.

وی تاکید کرد: من امروز با صراحت به شما عرض می‌کنم که دشمنی با امام یک دشمنی ریشه‌دار است و پایان نمی پذیرد، اما تا می توانید، روی جنبه های مثبت امام تکیه کنید. مأیوس هم نباشید که در این هجوم، تنها هستید، خیر، بلکه حمله به همه هست، تنها نشر آثار نیست. هرکسی را که می توانند مورد هجوم قرار می دهند و این، دلیل بر ضعف آنان است.

وی با بیان اینکه باید از زحماتی که موسسه نشر آثار برای تحریرالوسیله متحمل شد، تشکر کنم،‌گفت: با این کار، این کتاب وزین علمی ماندگار شد و ما نظریاتی را که از خود امام الهام گرفته بودیم، نوشتیم. در باره بحث ترجمه کتب امام نیز باید توجه داشته باشید که ترجمه هیچگاه حکم کتاب را ندارد. این یک بحث فقهی است. ترجمه قرآن هیچ وقت حکم قرآن را ندارد، چرا که مترجم نمی‌تواند تمام هدف و مقصد گوینده و نویسنده را بیان کند.این که بیان داشتید، قصد دارید کتاب اخلاق امام را ترجمه کنید، کار خوبی انجام می دهید، ولی سعی کنید ابتدا متن کلمات امام باشد و سپس ترجمه آن در پایین آن قرار گیرد.

آیت الله صانعی در بخش دیگری با بیان اینکه اگر می خواهید مباحث اخلاقی و عرفانی امام را در جامعه بسط و گسترش دهید، باید تدریس کتاب‌های امام را مردمی و حوزوی کنید،‌اظهار داشت: باید کتابهای امام تدریس بشود. باید تلاش کنید وقتی که درس‌ها شروع می شود، کتاب‌های امام هم تدریس بشود. من 10 سال قبل، این مطلب را گفتم که بگذارید شاگردانی از متن حوزه بیایند و در متن حوزه، حرف‌های امام را تدریس کنند. خود دوستان بنشینند و درس امام را بیان کنند -همانگونه که بنده در درسم روزی نمی‌گذرد که مطلبی را از امام عنوان نکنم- به دوستان سفارش کنید مطلبی از امام عنوان کرده و به تدریس کتاب‌ها بپردازند، اگر چنین شد، هم کتاب حفظ شده و هم هدف شما برآورده می شود.

وی افزود: مبادا به عقب بازگردیم و خودمان مرتجع شویم. باید به خواسته‌های امام عمل کنیم. خواسته امام عبارت بود از عمق دادن به فقه، تحقیق و آزادی مردم از قید اسارت‌ها و بندهای فکری و استعماری. خواسته امام این بود که همه چیز مال مردم است و ما هم مرهون مردم هستیم. همه چیز از مردم است و هیچ کس هیچ چیز از خود ندارد. اگر مردم به من احترام نگذارند، من و شما نیستیم، کسی نیست. ما نباید مردم را تحقیر کنیم و به آنان بی‌احترامی روا داریم . نترسیم، چون ترس بسیار بد است. به دیگران هم بگویید که نترسید، خیال نکنید که می توانند هر کاری بکنند. چند روزی بیش نیست و تمام می‌شود. «للحق دولة و للباطل جولة» دوران عذاب، تهمت و دروغ به پایان می رسد و به نصرت و توفیق الهی ایمان داشته باشید.

آیت الله صانعی تاکید کرد: هیچ چیزی نباید از حوزه کنار برود. اگر از حوزه جدا شد، نابود شده و باب افتراء و تهمت فراوان می‌شود، اما حوزه را نمی توانند به این سادگی نابود کنند، البته دشمنان با آگاهی به دنبال این هستند که حوزه را نیز از هویت و واقعیت اصلی اش جدا ساخته و حوزه‌ای بسازند که هر چه خودشان می‌گویند، تکرار کند، ولی طول می کشد و به نظر ما امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) آن را حفظ کرده و می کند.

وی با این گفته که باید هوشیار بود و نقشه های دشمنان را از بین برد، گفت: یکی از اهداف دشمنان،‌ این است که می خواهند دشمنان امام را روی کار بیاورند و در زبان دوستی، امام و بیت امام را تضعیف کنند. شاهد این مدعی نیز این است که حسینیه جماران را خراب کردند و هیچ خبری نشد، آب از آب هم تکان نخورد. به سیدحسن آقا توهین کردند، کسی دم بر نیاورد. برخی رسانه‌ها نیز هماهنگ حرکت کردند که چهره خشنی از امام نشان داده تا خشونت های خود را به نام او و پیروی از خط او جلوه دهند.

وی در ادامه به رفتار امام در مورد کودتای نوژه اشاره کرد و گفت: چرا این جمله را نمی‌گویید که وقتی کودتای نوژه کشف شد، امام فرمود؛ به خانواده‌های اینها رسیدگی کنید تا مبادا در مشکل و فشار قرار بگیرند. چرا اینهمه عاطفه و مهربانی‌های امام را نمی‌گویید؟ چرا نمی‌گویید که امام در طول حاکمیتش اگر افرادی به جهاتی استعفا می‌دادند یا کنار می‌رفتند و یا مردم اینها را نمی‌خواستند، امام به آن ها مسئولیت دیگری می داد تا آبرویشان حفظ شود، چراکه به هر حال در انقلاب و نهضت نقش داشتند؟

آیت الله صانعی اضافه کرد: چرا نمی گویید که در زمان امام دروغ نبوده و الان این همه دروغ گفته می شود؟ چرا نمی گویید که دو نفر خواستند از امام تعریف کنند، امام جلوی آن ها را گرفت و فرمود؛ از من تعریف نکنید؟ اما امروز باب تملق باز شده و خیلی ها با تملق و دروغ به همه چیز می رسند.

وی به مشکلات اخلاقی جامعه اشاره کرد و خاطرنشان ساخت: 5 سال قبل گفتم که دروغ دارد شایع می شود، ولی نمی دانستم که دروغ اصلاً فرهنگ می شود. «کیف بکم اذا رأیتم المعروف منکراً و المنکر معروفاً». چرا نمی گویند که امام افراد را حفظ می کرد؟ چرا همه متخصصان و افرادی را که در این دولت ها خدمت کردند، کنار زدند؟ اگر همه اینها ضد انقلاب هستند پس چه کسی انقلابی است؟

گفتنی است، در ابتدای این دیدار، حجت الاسلام والمسلمین موسوی ضمن ارائه گزارشی از روند فعالیت های مؤسسه در قم، به بیان چگونگی انجام تحریفات در سخنان و کتاب های حضرت امام(سلام الله علیه) پرداخته و نگرانی از هجمه هایی که افکار و اندیشه های حضرت امام را نشانه رفته است، ابراز کرد.

علی شکوری راد: طرف مقابل اطمینان دارد که اگر سرکوب نباشد جمعیت معترضان بسیار انبوه خواهد بود

گفتگو با علی شکوری راد:
مردم فهمیده اند که احمدی نژاد دوامی ندارد

علي شكوري‌راد. ادامه راه سبز(ارس): بعید می دانم به شکل هفتۀ اول بعد از انتخابات چنان امکان و فرصتی فراهم بشود. اما هر مقدار هم که امکان پذیر بشود یادآور همان حماسۀ 25 خرداد خواهد بود. یعنی ما هستیم و اگر بگذارید به همان تعداد خواهیم بود. عدم صدور مجوز برای راهپیمایی اذعان به عظیم بودن آن در صورت صدور مجوز است. جالب این است که هم مردم و هم طرف مقابل اطمینان دارند که اگر سرکوب نباشد جمعیت معترضان بسیار انبوه خواهد بود. این خود مثل این است که راهپیمایی صورت گرفته باشد.

وقتی یک جنبش سیاسی- اجتماعی پا به حیات می گذارد برای بقا و پیشبرد اهداف خود به درکی همه جانبه از رفتار مخالفانش نیاز دارد. جنبش سبز هم از یکسال پیش تاکنون استراتژی های خود را با ملاحظه رفتار مخالفانش پی ریزی کرده است. ابتدا بر تجمع های خیابانی به عنوان تبلور اعتراض عمومی تکیه داشت و وقتی سرکوب های حکومتی از حد و مرزهای متعارف فراتر رفت رهبران جنبش خبر از تدوین استراتژی های تازه دادند.

متن این گفتگو كه در جرس منتشر شده است را در زیر مي‌خوانید:

آقای دکتر، رهبران جنبش سبز از انتقال آگاهی ها به اقشار مختلف جامعه به مثابه استراتژی جنبش در حال حاضر یاد می کنند با این حال محدودیت های شدید حکومتی علیه فعالیت احزاب،نهادهای غیردولتی و رسانه ها به مانعی جدی برای انتقال آگاهی تبدیل شده است. در چنین شرایطی چگونه می توان به پیشبرد استراتژی جنبش سبز برای گسترش آگاهی ها در جامعه امیدوار بود؟

مخاطبان اصلی پیام رهبران جنبش سبز در جامعه در سه سطح برخوداری از امکانات رسانه ای قرار دارند. اول آنهائی که طالب هستند، دوم کسانی که استقبال می کنند و سوم گروهی که به پیام توجه می کنند و پذیرا هستند. در حال حاضر مشکل ارتباطی با آنها که طالب هستند وجود ندارد. آنها از طریق اینترنت، ماهواره و روزنامه و شبکه های اجتماعی فعال پیام ها را دریافت می کنند و خود نقش مهمی در باز توزیع پیامها در شبکه های اجتماعی کمتر فعال، که کانال ارتباط با مخاطبان پذیرا هستند، دارند. این بخش از مخاطبان استخوان بندی جنبش سبز را تشکیل می دهند و علی رغم همه گونه تنگناهای ارتباطی از تک و تا نیافتاده است. بزرگی، گستردگی و آمادگی این بخش نقطۀ قوت و رمز پایداری جنبش سبز بوده و امکان خاموش کردن آن را از طرف مقابل گرفته است. بی اعتباری صدا و سیما در نقل اخبار و گزارش رخدادهای پس از انتخابات، رویکرد مردم را به رسانه های برون مرزی و ماهواره ها به شدت افزایش داد. این رسانه ها اگرچه در خدمت جنبش سبز نیستند و اهداف خود را دنبال می کنند اما اعتبار بیشتری نسبت به صدا و سیما که رسانۀ فراگیر و ملی بوده است در نزد مردم کسب کرده اند. این رسانه ها در کنار مأموریت های ویژۀ خود نقش مهمی در توزیع اخبار جنبش سبز و رساندن پیام های رهبران آن در بخش دوم و سوم پیدا کرده اند. در کنار این رسانه ها شبکه های اجتماعی اگر چه کند تر اما بعضا موثرتر در انتقال این پیامها به ایفای نقش می پردازند. با این حال هنوز جای خالی یک رسانۀ تلویزیونی مستقل که مأموریت و رسالت آن انتقال پیام رهبران به بدنۀ جنبش و تبیین و ترویج این پیامهاست محسوس است. جنبش از این که بعضا پیامهای سنجیده نشده ای از طریق شبکه های اطلاع رسانی نا هماهنگ در بدنه اش توزیع می شود رنج می برد اما همین نقطه ضعف یک نقطۀ قوتی را پدید آورده است که اتفاقآً در دنیای امروز که منابع خبری بسیار متکثر هستند بسیار حیاتیست و آن قدرت یافتن مخاطبان برای تمیز اخبار و پیامهای درست و سره از اخبار و پیامهای نادرست و ناسره است. مردم خیلی می فهمند و خیلی ورزیده شده اند. این سرمایه بزرگ جنبش سبز است که از دوران اصلاحات به ارث برده است. محدودیت احزاب الآن موضوعیت مستقلی ندارد. اگر همۀ احزاب موجود هم محدود شوند و جلوی فعالیت آنها گرفته شود. اعضاء آنها از کار نمی افتند و کارشان را ادامه می دهند. اگر حاکمیت درایت می داشت می توانست دریابد که فعالیت آزاد احزاب به نفع او نیز هست. چرا که احزاب شناسنامه دار مسئولانه تر از گروههای بدون شناسنامه رفتار می کنند و امکان تعامل و گفتگو با آنها، بیشتر وجود خواهد داشت است.

فکر کنم با این دغدغه همراه باشید که بازداشت بسیاری از کنشگران سیاسی و اجتماعی در جریان تحولات پس از انتخابات ریاست جمهوری هزینه فعالیت منتقدانه را به شدت بالا برده و تعداد قابل توجهی از نیروهای موثر جریان اصلاح طلب را به سکوت مصلحتی واداشته است.آیا به نظر شما سکوت برخی چهره های موثر جریان اصلاح طلب باعث بروز خلاء تئوریک در جنبش سبز نخواهد شد؟

فازی که جنبش سبز اکنون در آن بسر می برد متفاوت و متمایز از دوران اصلاحات است. در دوران اصلاحات هر کسی هر چه را برای تنویر افکار عمومی لازم می دانست از تریبونها و امکانات رسانه ای متکثری که فراهم شده بود بیان می کرد و نیاز به اتحاد و انسجام کمتر وجود داشت یا احساس می شد. اکنون مشکل ما خلاء تئوریک نیست و نباید در گیر این بحث های روشنفکرانه شد. حواسمان باید جمع باشد که خود زنی نکنیم. به نظر من چارچوب بحثی که آقای کدیور برای سطح مطالبات ارائه کردند چارچوب خوبیست. بیشتر از آن هم، فعلاً، تئوری لازم نداریم. دامن زدن به این بحث ها به خصوص در رسانه ها نتیجه اش ممکن است مشغول شدن ما به خودمان و از دست رفتن اتحاد و انسجاممان باشد که بدون آن هیچ توفیقی جز برای مخالفان جنبش سبز به دست نخواهد آمد. اما به نظر من هم، سکوت مصلحتی برای کنشگران سیاسی خوب نیست. البته بسیاری از آنها ممکن است در سطح رسانه ها ساکت بوده باشند ولی در سطح شبکه های اجتماعی نوعاً ساکت نبوده اند. ما سکوت به معنای ریزش نیرو اصلاً نداشته ایم. نوعی تقسیم کار خود بخودی پیش آمده است. عرصۀ رسانه و پیام رسانی تا کنون خالی نمانده است و بطور کفایی کنشگران سیاسی آن را تأمین کرده و می کنند.

آقای دکتر به نظر شما چرا با وجود آن که شدیدترین تدابیر امنیتی از سوی حکومت طی ماه های پس از انتخابات اعمال شده است اما شهروندان هوادار جنبش سبز وضع جریان حاکم را به شدت شکننده می دانند. چرا جریان حاکم علیرغم قدرت نمایی های خود پس از انتخابات نتوانسته جایگاهش را در ذهن شهروندان مخالف تثبیت کند؟

مخالفان اصلاحات به وسیلۀ احمدی نژاد اصلاح طلبان را به زعم خودشان از صحنه بدر کردند. از صحنه بدر کردن اصلاح طلبان برای آنها مطلوب بوده اما شخص احمدی نژاد برای آنها مطلوب نبوده است. گوشت کباب شده توی گلویشان گیر کرده است و این را همه می فهمند. علت موجدۀ جنبش سبز دو چیز بوده است یکی سرکوب اصلاح طلبی مردم و ظلم انباشته به اصلاح طلبان، از جمله در انتخابات و دیگری تحقیر مردم و توهین به شعور آنان توسط احمدی نژاد. جناح مقابل که فکر می کرد به کمک احمدی نژاد توفیق بزرگی کسب کرده است ناگهان مواجه با وضعیتی شد که کل موجودیت و حیثیتش را به خطر می انداخت و عامل آن را احمدی نژاد می دانست. آنها، هم نان احمدی نژاد را خورده اند و هم چوبش را. حالا نمی دانند چگونه خود را از دست او خلاص کنند. مردم هم این را می فهمند و در یافته اند که احمدی نژاد دوامی نخواهد داشت. بنابراین علی رغم همۀ سختی هایی که متحمل می شوند بسیار امیدوار به تغییرند. احمدی نژاد برای جناح مقابل مثل کسی است که در میان آنها ضامن نارنجک را کشیده و آن را در دستان خود نگه داشته است. دست خود را باز کند همه چیز با هم به هوا می رود. آنها روزگار بدی را با هم می گذرانند. مردم هم البته منتظرند ببینند چه می شود.

البته مستحضر هستید که چند ماهی است با تشدید تدابیر امنیتی توسط حکومت امکان برگزاری تجمع های اعتراضی از هواداران جنبش سبز گرفته است. با توجه به این که اقدامات امنیتی حکومت احتمالا در آینده نیز ادامه پیدا خواهد کرد آیا فکر می کنید که معترضان می توانند همچنان از پتانسیل تجمع های خیابانی برای نشان دادن اعتراض خود استفاده کنند یا باید دنبال راه های جایگزین باشند؟

بعید می دانم به شکل هفتۀ اول بعد از انتخابات چنان امکان و فرصتی فراهم بشود. اما هر مقدار هم که امکان پذیر بشود یادآور همان حماسۀ 25 خرداد خواهد بود. یعنی ما هستیم و اگر بگذارید به همان تعداد خواهیم بود. عدم صدور مجوز برای راهپیمایی اذعان به عظیم بودن آن در صورت صدور مجوز است. جالب این است که هم مردم و هم طرف مقابل اطمینان دارند که اگر سرکوب نباشد جمعیت معترضان بسیار انبوه خواهد بود. این خود مثل این است که راهپیمایی صورت گرفته باشد.

آقای دکتر، در ماه های ابتدایی پس از انتخابات گمانه هایی درباره مصالحه میان حکومت با اصلاح طلبان وجود داشت اما به مرور زمان احتمال مصالحه کم رنگ تر شده است. به عقیده شما چرا جریان حاکم از دادن هرگونه امتیازی به مخالفان امتناع می کند و تمایلی به کاستن از بحران سیاسی موجود از خود نشان نمی دهد؟

آنها چنان خود را شکننده می بینند که اگر بخواهند نرمش کوچکی نشان بدهند فرو خواهند ریخت. برای آنها امکان و فرصت تصمیم گیری بسیار محدود شده است. اگر نرمشی به خرج بدهند در میان خودشان به معنی قبول اشتباه در گذشته است و وضع آنها را به ظاهر بدتر می کند. اگر چه اگر در رفتار خود تجدید نظر نکنند وضع بهتری نیز پیدا نخواهند کرد. آنها توان دور اندیشی و تصمیم بزرگ را از دست داده اند. اتفاقا من فکر می کنم ما باید در این مورد به آنها کمک کنیم. نباید تحریکشان بکنیم. به آنها تضمین بدهیم که اگر تصمیم درستی بگیرند می توانند روی کمک و همراهی ما حساب کنند.

برخی از تحلیل گران اصلاح طلب معتقدند که جریان حاکم ممکن است برای کم کردن فشارها از روی خود در جبهه بین المللی دست به سازش بزند با این حال هنوز نشانه روشنی از نرم خویی در دیپلماسی جمهوری اسلامی مشاهده نمی شود. جناب عالی امکان سازش جریان حاکم با غرب را تا چد واقعی ارزیابی می کنید؟

اگر آنها با مردم خودشان سازش نکنند لاجرم مجبور خواهند شد با قدرت های خارجی سازش بکنند. تعامل با دنیا بد نیست ولی اگر بخواهد به قیمت جلب حمایت آنها در مقابل مردم باشد بسیار خطرناک و زیانبار خواهد بود. البته دولت آقای احمدی نژاد اعتبار لازم را چه برای سازش با مردم وچه برای سازش با غرب و امریکا از دست داده است. اگر او هم بخواهد سازش بکند ممکن است آنها دیگر به او اعتماد نکنند.
نیلوفر زارع

مژده مژده: ۲۲ خرداد مرگ بر روسیه جرم نیست!

مژده مژده:
۲۲ خرداد مرگ بر روسیه جرم نیست!



نظر به اینکه مموتی دیروز یهو مسکو را با یول آباد اشتباه گرفت و مقادیری ذرت پرت کرد که بعد از غنی سازی و تبدیل به چسفیل در کرملین به خودش برگردانده شد ما ضمن ابراز امیدواری که تا ۲۲ خرداد ایشالا ایشالا مرگ بر چین هم بلامانع محسوب بشود، متن نامه کرملین ارسالی به تهران - خیابان پاستور - شیش متری فاطی رجبی - برسد به دست لاو را اینجا منتشر می‌نمائیم:


از : ما
به : هم قد ما


استماع نمودیم که دیروز در یک اجتماع میلیونی که خودمان بهت یاد دادیم چطوری این اسکل‌ها را جمع کنی قدری ویز ویز کرده‌ای. حالا که اینطوری شد اولاً اس-۳۰۰ ها را بهت تحویل نمی‌دهم، ثانیاً، نیروگاه بوشهرت را نمی‌سازم. ثالثاً همین توپولف چپی‌ها رو هم شیش برابر باهات حساب می‌کنم حالا برو خودتو جر بده . الدنگ! حتماً باید جلوی جمع تر زد به فرق سرت‌؟

نذار پا شم برم به همه بگم کی کودتا رو بهت یاد دادها ! کره خر اگه من نبودم که تو الآن بیکار نشسته بودی ارادان داشتی با فاطی چت میکردی شبا . اگه من نبودم که اون آقات از خماری مرده بود صد دفعه . کی بهت یاد داد نزدیک ۲۲ خرداد بیافتی به جون بدحجاب بزنی به کار سينه زني و زلزله؟ همین پریروز کی یادت داد به پژو بگی مزاحم نوامیس حالا می‌شینی برای من زرت و پرت هم می‌کنی کله خربزه؟

پنج ساله از دولتی سر من از وسط جالیز رفتی پاستور دنیا مدیریت کردی. پنج ساله دنیا چپش هم حسابت نمی‌کنه همچی منو که داشتی یمنو داشتی. بدبخت اگر من صد دفعه نماینده‌مو درست سر امضاء قطعنامه نمی‌فرستادم مونترال وسط برف گیر کنه که الآن شلوارتو نمی‌تونستی بکشی بالا. حالا هم گور بابای اول آخرت. این پطر کبیر ما عشقش بود برسه به آب‌های آزاد، ما از جنوب مملکت شما رسیدیم . می‌خواستیم یه خندق دریا داشته باشیم، از شمال مملکت شما رسیدیم. دیدیم بعد از ما شما از همه بیشتر گاز دارید خواستیم بمونید لنگ و معطل ما، شکر خدا از شرق و جنوب غرب مملکت شما به اینهم رسیدیم. خواستیم تو امریکای جنوبی شاخ بشیم واسه امریکا، برای خودمون خرج داشت یه اسکلی عین تو را کردیم شاخ، به اینهم رسیدیم.

پریروزا دیدم این یارو لولا داسیلوا را همچی بغل کرده‌ای انگار جد و آبادت از ته ارادان بالاخره رسیدن تهران ، با همین الکسی مدودف نشستیم یک عالمه به ریشت خندیدیم. نکنه فکر کردی ما هم عین تو بجای مملکت خودمون فکر مملکت دیگرانیم؟ نه داداش! اون ممه رو لولو برد. اونی رو که ما زدیم شما و بیت شما رو میزش می‌رقصیدین.آره دائی !

عليرضا رضايي - خودنويس

بیانیه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم: عبدالکریم سروش مرتد است!

بیانیه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم:
عبدالکریم سروش مرتد است!

. ادامه راه سبز(ارس): سایت بصیرت وابسته به نیروهای تندرو سپاه و بسیج در خبری بیانیه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم را منتشر کرده است که در آن این جامعه حکم به ارتداد دکتر عبدالکریم سروش داده است.

به گزارش ندای سبز آزادی در این خبر آمده است: «اعضاي جامعه مدرسين حوزه علميه قم ضمن هشدار نسبت به توطئه جديد دشمنان نظام عليه حوزه هاي علميه، سروش را مرتد اعلام كردند.»

در بيانيه منتشر شده از سوي اين جامعه آمده است: حوزه هاي علميه بلاد اسلامي تفكيك ناپذير بوده و مراجع تقليد قم و نجف پشتيبان نظام مقدس جمهوري اسلامي و ولايت فقيه هستند. اعضاي جامعه مدرسين حوزه علميه قم با بررسي اظهارات جديد سروش مبني بر ضرورت مهاجرت مراجع تقليد از حوزه هاي علميه قم به نجف تصريح كردند دشمنان از نقش مهم و تاثيرگذار مراجع تقليد قم و نجف در جهان تشيع هراسان هستند.

مدرسين حوزه علميه قم تاكيد كردند: سروش با تخطئه مباني نظام اسلامي و ولايت فقيه ارتداد خود را بر همگان ثابت كرد و با همراهي اپوزيسيون خارج نشين در جهت سازماندهي فتنه 88 همدستي خود با سازمان اطلاعاتي سيا و موساد را به اثبات رساند بنابراين اظهارات اخيرش مبني بر ضرورت مهاجرت مراجع قم به نجف در راستاي اهداف شوم دشمنان نظام و به خاطر ترس از نقش تاثيرگذار مراجع قم و نجف در جهان تشيع مي باشد لذا مراجع تقليد براي اظهارات اين مرتد خارج نشين كوچكترين ارزشي قائل نبوده و توطئه هاي شوم دشمنان براي ايجاد شكاف و نفاق ميان مراجع قم و نجف و مراجع عظام با نظام جمهوري اسلامي را در هم مي شكنند.

==========
مطالب مرتبط با اين موضوع:
» نامه سروش به مراجع: دقٌ الباب (فلاح خلق و صلاح علما)

۳/۰۷/۱۳۸۹

جزئیات گروکشی پرونده فساد محمدرضا رحیمی و جواد لاریجانی؛ میان احمدی نژاد و علی و صادق لاریجانی

کودتاگران برای منتشر نشدن پرونده های اقتصادی، علیه هم افشاگری می کنند:
گروکشی پرونده فساد رحیمی و جواد لاریجانی؛ میان احمدی نژاد و علی و صادق لاریجانی


احمدی نژاد و زمین خواران

فساد مالي در حكومت ايرانمحمود احمدی نژاد در آخرین سفر استانی خود در کرمان، با سخنان تندی روسیه را خطاب قرار داد، حملات تند محمود احمدی نژاد نسبت به روسیه و اهمیت خبری این موضوع باعث شد بخشی از سخنرانی وی کمتر در رسانه ها مورد توجه قرار گیرد.

در کنار بی سابقه بودن حملات احمدی نژاد به روسیه، انتقاد او از مجلس و قوه قضائیه و صحبت از زمین خواری هم در نوع خود بی سابقه بود، اما آیا اینبار صحبت های وی از زمین خواری ادامه روند عوام فریبانه و اشاره های بی سر و ته و بدون نام بردن و تهدید به افشاگری نبود.

رئیس دولت کودتا در سخنرانی خود خطاب به یک زمین خوار مشخص اینگونه گفت: «كسي كه در اطراف تهران 300 هكتار از بهترين زمينهاي دولت را سالهاست تصرف كرده و وزير جهاد كشاورزي قبلي زورش نرسيده و تاكنون وزير فعلي نيز نتوانسته كاري كند فرض كنيد با اين وجود قانوني در مجلس تصويب شود كه به دولت بگويد كه تو موظف هستي به اينها سند بدهي و اگر دولت استنكاف كرد، اجازه داده شود تا به آنها سند داده شود كه اين تبعيض و بيعدالتي است».

اینبار محمود احمدی نژاد برخلاف همه بارهای گذشته در خصوص زمین خواری با نشانه دقیق صحبت می کند و از کسی می گوید که در اطراف تهران 300 هکتار از زمین های دولتی را تصرف کرده است، البته پیش از این نیز وی با ایما و اشاره در این مورد نکاتی را گفته بود.

این شخص که احمدی نژاد همانند همیشه نامی از او نمی‎برد ، محمد جواد اردشیرلاریجانی است و سئوال اینجاست که چرا احمدی نژاد نسبت به این قضیه که به گفته وی سالها پیش صورت گرفته امروز اعتراض کرده است؟

جواد لاریجانی همانگونه که احمدی نژاد می گوید سالها پیش اقدام به تصرف غیرقانونی زمین های عمومی نموده است. وی در روستای مبارکیه در بخش جواد آباد، شهرستان ورامین حدود 2500 هکتار از زمین های محلی که "زمین های روستا و زمین های منابع طبیعی" هستند را به تصرف خود در آورده و در این زمین ها 12 حلقه چاه غیر مجاز عمیق هم حفاری کرده است و با اعمال نفوذ اجازه نداده است که دولت های هشتم و نهم و دهم این زمین ها را به صاحبان واقعی آن که بیت المال است بازگردانند.

حمله به برادران لاریجانی

احمدی نژاد در سخنان کرمان خود علی لاریجانی رئیس مجلس و صادق لاریجانی رئیس قوه قضاییه را مورد حمله قرار داده و بدون اشاره مستقیم، آنان را نیز به شریک جرم و همکار با کسی عنوان کرده که در اطراف تهران 300 هکتار زمین را غصب کرده و آنان قصد دارند این اقدام وی را قانونی کنند.

احمدی نژاد بدون نام بردن مجلس به ریاست علی لاریجانی را به تلاش برای تصویب قانونی متهم کرده که در پی آن جواد لاریجانی می تواند برای این زمین ها سند مالکیت دریافت کند و ادامه داده است که اگر دولت در مقابل این عمل مقاومت کند قوه قضائیه – به ریاست دیگر برادر لاریجانی – اقدام به صدور این سند مالکیت خواهد نمود.

گروکشی پرونده های فساد اقتصادی

سئوال اساسی که پیش می آید اینست که دلیل اعلام این ماجرا از سوی احمدی نژاد در مقطع فعلی چیست؟

در روزهای اخیر در خبرهای منتشر شده از سوی قوه قضائیه اعلام شده است که پرونده فساد مالی معاون اول دولت دهم در مراحل نهایی جمع آوری مدارک قرار دارد و بزودی رسیدگی به آن شروع می شود.

واقعیت این است که احمدی نژاد با این عمل خود رسما با برادران لاریجانی وارد جنگ شده و به این ترتیب سعی دارد با دادن نشانه هایی آنان را وادار کند که از رسیدگی به پرونده معاون اول فاسد خود دست بردارند و علی لاریجانی در مجلس جلوی افشاگری بیشتر در این خصوص را گرفته و صادق لاریجانی جلوی قضایی شدن مسئله را بگیرد.

در پرونده فساد رحیمی که اولین بار توسط الیاس نادران در مجلس فاش شد، احمدی نژاد تا امروز در دو مرحله سعی کرده است که جلوی رسیدگی به آن را بگیرد، وی بعد از افشاگری نادران در دیداری با رهبری به وی گفته است که تمامی این پولها در ستاد انتخاباتی وی هزینه شده است تا بدین ترتیب رهبری را متقاعد کند که پرونده رحیمی پیگیری نشود.

وی همچنین در یکی از جلسات هیات دولت نیز به این موضوع اشاره کرده و گفته است که: «اگر رئیس قوه قضاییه میخواهد با فساد مبارزه کند اول باید از برادر خود باید شروع کند» و سخنرانی کرمان نیز ادامه مرحله دوم تلاش احمدی نژاد برای مسکوت گذاشتن پرونده فساد رحیمی است.

دفتر فاطمی؛ دفتر فساد

باید دید ابعاد فساد رحیمی در چه اندازه است که رئیس دولت کودتا از فاش شدن بیشتر و رسیدگی به جزئیات آن بیم دارد و در جمع مردم رئیس قوه قضاییه و مجلس را مورد خطاب قرار می‎دهد و در لفافه تهدید می کند؟!

در سال اول ریاست جمهوری احمدی نژاد در میدان فاطمی دو شرکت به ثبت رسید، یکی از این شرکت ها که موسسه فرهنگی، ورزشی، هنری و جهانگردی بود با نام "آرمان گستران میهن" و دیگری "ستون استوار جهان" و به مدیریت برادران ابدالی آغاز به کار کرد.

فساد مالی این شرکت ها به این صورت بود که جعفر و علی ابدالی برای گرفتن وام های کلان از بانک مرکزی اقدام می کردند و محمدرضا رحیمی با نفوذی که در دولت داشت اجازه پرداخت این وام ها را برای این دو شرکت می گرفت و در مقابل این عمل 10 تا 15 درصد از مبلغ وام را بعنوان پورسانت دریافت می کرده است.

گفته می شود که بزرگترین رقمی که رحیمی از این طریق برای برادران عبدالی توانسته بود از بانک مرکزی وام دریافت کند، وامی بوده به مبلغ بیش از هفتصد میلیون دلار که وی از این رقم حدود 5 درصد را دریافت کرده بود و در مجموع رحیمی برای خانه فاطمی بیش از یک میلیارد دلار وام گرفته بوده است.

این روزها برادران عبدالی مدتی است که از سوی قوه قضائیه دستگیر شده و در زندان اوین در حال تکمیل قضایی پرونده فساد مالی خانه فاطمی هستند و نگرانی محمود احمدی نژاد و محمدرضا رحیمی در این است که با اعترافات این دو برادر پرونده فساد مالی از محمدرضا رحیمی فراتر رود و نام های دیگری نیز به میان بیاید. احمدی نژاد سعی دارد برای علاج این واقعه پیش از همه دست به کار شود و از اساس جلوی بررسی این پرونده و مطرح شدن جزئیات آن را بگیرد.

محمد جواد لاریجانی و حمله به اصلاح طلبان و جنبش سبز

از نکات دیگری که در جریان این گرو کشی سیاسی و مالی در ماههای اخیر نمود و بروز بیشتری یافته است نوع حمله و گفتار محمدجواد لاریجانی در خصوص اصلاح طلبان و جنبش سبز و رهبران آن است. وی در ماه های اخیر در حمله به اصلاح طلبان گوی سبقت را از همه ربوده است که این خود، علامت سئوالی اساسی را ایجاد کرده است.

پاسخ به این پرسش نیز با توجه به نکات فوق شاید چندان دور از ذهن نباشد، دلیل تندروی های اخیر جواد لاریجانی در ماههای اخیر تنها اعلام وابستگی و تعهد وی به جبهه اصولگراست تا در زمانی که احمدی نژاد تصمیم به علنی کردن پرونده فساد و زمین خواری وی را گرفت اصولگرایان با حمایت از وی جلوی بی آبرو شدنش را بگیرند.

اصلاح طلبان و فساد

از نکاتی که محمود احمدی نژاد در جریان مناظره های انتخاباتی و شعارهای انتخاباتی سال گذشته اش روی آن پافشاری می کرد، ادعای وجود فساد میان اصلاح طلبان بود، وی با نام بردن از اشخاص حقیقی و حقوقی در جریان انتخابات آنان را بدون آنکه در هیچ دادگاهی محکوم شده باشند شخصا محکوم کرد.

تا با امروز که یکسال از آن ماجرا می گذرد نه اصلاح طلبی به جرم فساد مالی محاکمه شده و نه فساد مالی اش اثبات شده اما نام هایی که بعنوان دانه درشت های فساد مالی تا به امروز منتشر شده همه بستگان و وابستگان به جریان اصولگرا هستند که تا امروز نیز از پاسخگویی در خصوص عملکرد مالی شان شانه خالی کرده اند و دستگاه قضا که برای سربریدن هر مخالفی لحظه شماری می کند در مقابل فساد گسترده و میلیاردی و زمین خواری هم اندیشان و هم پالگی های خود سر تعظیم فرود آورده و تنها نظاره گر این ناعدالتی شده است.

بیانیه مجمع روحانیون مبارز در بزرگداشت مناسبت های ماه خرداد

بیانیه مجمع روحانیون مبارز در بزرگداشت مناسبت های ماه خرداد:
جریانی مرموز می‌کوشد امام و انقلاب را به نفع توهمات خود مصادره کند

مجمع روحانيون مبارز. ادامه راه سبز(ارس): مجمع روحانیون مبارز با صدور بیانیه‌ای هشدار داد: «جریانی مرموز با امکانات مادی و تبلیغاتی می‌کوشد تا امام و انقلاب را به نفع توهمات خود مصادره کند.» دراین بیانیه آمده است: «خرداد ماه شگفتی‌ها و شکفتن‌ها، ماه اشک ها و شادی‌هاست و ماهی است که تقدیر الهی بر این قرار گرفته بود که ملتی بزرگ که با تکیه بر دین و فرهنگ و سابقه درخشان از طوفان‌ها گذشته است، جوهر اصیل خود را نشان دهد و این ماه را مبدأ بالندگی حرکتی کند که از دیرباز آغاز کرده بود و تپش قلب مؤمن و آگاه خود را در وادی آزادی و سربلندی و به دست گرفتن مقدرات خود آرام سازد و با نفی استبداد و استعمار کشتی طوفان زده سرنوشت را در ساحل امن و آرام اخلاق و عدالت فرودآورد.» همچنين آمده است كه: «خرداد امسال را در حالی سپری می‌کنیم که امواج تهمت‌ها و ناسزاگویی‌ها به خصوص از سوی محافل و رسانه‌های خاص فضا را تنگ کرده است. آنچه بیش از همه باعث تأسف است این است که اینگونه اقدام‌ها به اصل نظام لطمه می‌زند به خصوص اینکه جریانی مرموز با امکانات فراوان مادی و تبلیغاتی که در اختیار دارد می‌کوشد تا امام و انقلاب را به نفع توهمات و برنامه‌های خود مصادره کند و حتی چهره‌ای مخدوش از اسلام ناب محمدی (ص) و امام خمینی (ره) که منادی و مروج آن بود ارائه دهند.»

متن كامل اين بيانيه بدين شرح است:



باسمه تعالی

خرداد ماه شگفتی ها و شکفتن ها، ماه اشک ها و شادی هاست و ماهی است که تقدیر الهی بر این قرار گرفته بود که ملتی بزرگ که با تکیه بر دین و فرهنگ و سابقه درخشان از طوفان ها گذشته است، جوهر اصیل خود را نشان دهد و این ماه را مبدأ بالندگی حرکتی کند که از دیرباز آغاز کرده بود و تپش قلب مؤمن و آگاه خود را در وادی آزادی و سربلندی و به دست گرفتن مقدرات خود آرام سازد و با نفی استبداد و استعمار کشتی طوفان زده سرنوشت را در ساحل امن و آرام اخلاق و عدالت فرودآورد.

انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امام خمینی(س) یکی از بلندترین فرازهای خود را در 15 خرداد 42 نشان داد. مبارزه ملت با استعمار، استعباد و استبداد اگرچه در 15 خرداد 42 با قساوت رژیم فاسد پهلوی به خون نشست ولی آغازی شد برای حرکتی بلند تا داد این ملت را از فاسدترین رژیم استبدادی و وابسته منطقه در 22 بهمن 57 بستاند.

روز 15 خرداد روز تبعیت از بزرگ مردی بود که مردم با خون خود با اون پیمان بستند تا برای دفاع از دین و میهن و آزادگی از پای ننشینند. 15 خرداد 42 آغازگر شمارش معکوس واژگونی رژیم شد تا خیزش مظلومانه مردم، نوید پیروزی 15 سال بعد را بدهد و داد. پیوند امام و مردم مهم ترین عامل پیروزی های درخشان بود. امام از جایگاه یک عالم وارسته و مرجعیت دینی همواره بر حق و حرمت مردم تأکید کرد و از رنجی که این ملت از سلطه تحقیرآمیز اجانب و سفاکی های رژیم استبدادی و فقر و عقب ماندگی ناشی از آن می کشید رنج می برد و همواره در کنار دعوت به خدا و اخلاق و معنویت از مردم سخن گفت و همه چیز را برای مردم خواست و به آنان دلیری بخشید تا به پا خیزند و حق خود را بشناسند و بگیرند. حضرت امام اسلام را چنان می دید و معرفی می کرد که نه با تحجر و واپس گرایی سازگار است نه با دیکتاتوری و وابستگی.

امام برای مردم مبارزه کرد و آنگاه که انقلاب به پیروزی رسید باز هم مردم را محور دانست و رأی آنها را میزان در استقرار نظام معرفی کرد و مسؤولان را خدمتگزاران پاسخگو در برابر مردم به حساب آورد و آزادی های اساسی مردم را در کنار عدالت برای مردم به عنوان دو بازوی اساسی جهت رسیدن به آرمان های انقلاب اسلامی مورد تأکید قرار داد. مردم نیز امام را نماد عزت، آزادی و سربلندی خود دیدند و به رهبری او سر سپردند.

14 خرداد یکی دیگر از روزهای شگفت انگیز تاریخ معاصر ایران است. در این روز رهبر انقلاب بعد از سال ها مبارزه در متن خفقان و گذر از تبعید، بازگشت به ایران، پیروزی انقلاب، تأسیس جمهوری اسلامی و بیش از ده سال رهبری نظام، به دیدار معشوق شتافت. وداع شورانگیز ملت با رهبر صحنه هایی را رقم زد که بدون تردید در همه تاریخ بی سابقه است و نشانگر ایمان این ملت به امام و پیوند استوار میان آنها بود.

بدرقه مردم از امام شکوه مند تر از استقبال بی نظیر از ایشان بود و این امر با وجود تحمل مشکلات فراوان از سوی ملت که ناشی از حوادث انقلاب، جنگ تحمیلی و توطئه ها و ترورها بود صورت گرفت و نشان داد که ملت از عظمت کاری که به رهبری امام صورت گرفته آگاه است و دستاورد انقلاب را در برابر هزینه هایی که برای آن پرداخته است بسی گرامی و گران سنگ می شناسد.

عظمت خرداد به روزهای 14 و 15 این ماه منحصر نیست. سوم خرداد نیز روزی بزرگ در تاریخ زندگی اجتماعی این ملت بود. روزی که خرمشهر خونین و قهرمان پس از ماه ها اشغال رژیم متجاوز و سفاک آزاد شد. مقاومت ستودنی ملت در برابر تجاوز و اشغال و جانفشانی و فداکاری شگفت انگیز فرزندان غیور میهن اسلامی اثر معجزه گر خود را آشکار کرد تا سوم خرداد نماد آزادی و آزادیخواهی ملتی باشد که صاحب انقلابی بزرگ و تاریخی پرافتخار است.

ماه خرداد از سوی دیگر تجلی گاه حق و حاکمیت ملت بزرگوار ایران بر سرنوشت خویش است تا در پرتو عدلی که مصداق برجسته آن را در حکومت مولا امیرالمؤمنین (ع) می بیند نه خودسری خودکامگان را برمی تابد و نه توطئه بیگانگان را. تقدیر الهی بر این قرار گرفت که انتخاب رییس جمهور که علی القاعده باید مظهر اراده ملی باشد در ماه خرداد صورت گیرد تا مردم از یاد نبرند که برای رسیدن به یک نظام مردم سالار از چه طوفان هایی گذشته اند و از انتخابات آزاد که دستاورد مهم انقلاب اسلامی است پاسداری کنند و هم حکومت با تأمل در خرداد پیروز متذکر باشد که تحت نظارت مردم است و قدرت را از مردم به عاریت گرفته است و خدای ناکرده به راه دیکتاتوری نرود و بر آنچه رأی واقعی مردم به آن تعلق گرفته است گردن نهد.

در این میان دوم خرداد برجستگی ویژه ای دارد که در آن مردم به آزادی از پایگاه دین و به مردم سالاری بر اساس آرمان های انقلاب و به توسعه توأم با عدالت و به نقدپذیری حکومت به عنوان نماینده تحت نظارت مردم و به حرمت ایران و ایرانی و وجاهت ملی در عرصه بین المللی با حفظ مصالح کشور رأی دادند و رأی خود را در سطحی بالاتر در 18 خرداد 4 سال بعد تکرار کردند.

انصاف باید داد که حضور مردم به همت همه اقشار جامعه و به خصوص با فعالیت همه تشکل ها و گروه های مختلف در انتخابات 22 خرداد سال 88 نیز تجلی فوق العاده ای داشت. امری که می توانست راه حرکت به سوی آینده بهتر و برتر را هموار کند. افسوس که به این شور و حضور پاسخ مناسب داده نشد و اعتراض مردم که با مدنی ترین و اصولی ترین روش، بروز آن را در روز 25 خرداد دیدیم با مقابله خشونت بار رو به رو شد و به جای احترام به مردم و رسیدگی به اعتراض و مطالبات آنان و ترتیب اثر دادن به آن یا قانع کردن مردم به شیوه ای منطقی، مردم را اغتشاشگر و آشوبگر به حساب آوردند و با ایجاد فضای امنیتی و دستگیری ها و فشارها وحدت مردم به تفرقه و محبت آنان به دلخوری های جدی مبدل شد.

خرداد امسال را در حالی سپری می کنیم که فضای امنیتی جامعه و فشارها، تنگنا و تهدیدها زندگی شرافتمندانه و متناسب با شأن انقلاب و آرمان های امام را بر ملت بزگوار ایران دشوار کرده است. عده فراوانی از اقشار مختلف در زندان ها به سر می برند و بعضا به احکام سنگین و ناروایی محکوم شده اند. امواج تهمت ها و ناسزاگویی ها به خصوص از سوی محافل و رسانه های خاص که با کمال تأسف خود را منتسب به نظام می دانند فضا را تنگ و تیره کرده است. احزاب و تشکل های قانونی و بسیاری از علاقه مندان به امام و نظام در معرض تهدید قرار دارند. آنچه بیش از همه باعث تأسف است این است که اینگونه اقدام ها به اصل نظام لطمه می زند به خصوص اینکه جریانی مرموز با امکانات فراوان مادی و تبلیغاتی که در اختیار دارد می کوشد تا امام و انقلاب را به نفع توهمات و برنامه های خود مصادره کند و حتی چهره ای مخدوش از اسلام ناب محمدی (ص) و امام خمینی (س) که منادی و مروج آن بود ارائه دهند.

انتظار این است که هرچه زودتر این فضا تغییر کند، آزادی های مصرح در قانون اساسی پاس داشته شود، در برخوردها انصاف و موازین قانونی وشرعی و قانون اساسی و آیین دادرسی رعایت شود. نهادها و دستگاه هایی که وظایف ویژه دارند از دخالت گسترده در امور دیگری که به وظایف آنان مربوط نمی باشد از جمله دخالت در سیاست، اقتصاد و فرهنگ بازداشته شوند. جلوی برنامه ها و رفتارهایی که به زیان اقتصاد کشور و مصالح عالیه میهن به خصوص در عرصه بین المللی است و باعث تشدید فشارها بر جامعه و نظام می شود گرفته شود. آزادی زندانیان، رفع تنگناها و تهدیدها می تواند فضا را تلطیف و جامعه را به آینده امیدوارتر کند. همچنین تمهید مناسب برای برگزاری انتخابات آزاد در فضایی امن و با نشاط در آینده سبب کاهش کدورت ها و رفع بدبینی ها و سیر به سوی تحقق راه و خط امام و عمل به قانون اساسی خواهد بود.

ضمن بزرگداشت خاطرات بزرگ خرداد ماه، سالروز ارتحال بنیانگذار جمهوری اسلامی را به ملت رشید ایران، مقام معظم رهبری، مراجع عظام و علمای اعلام، حوزه های علمیه و خاندان مکرم و بیت رفیع حضرت امام و به ویژه حضرت حجة الاسلام و المسلمین حاج سید حسن خمینی تسلیت می گوییم و به روان همه شهیدان راه حق و عدالت درود می فرستیم و امیدواریم با درایت و واقع بینی، شاهد تحول اساسی در روند اداره کشور باشیم.

مجمع روحانیون مبارز
6 خرداد 1389

بيانيه جبهه مشاركت بمناسبت خرداد ماه: ایران با بحران روبروست

بیانیه جبهه مشارکت ایران اسلامی به مناسبت خرداد ماه؛
هشدار نسبت به بر باد رفتن سرمایه های کشور؛ ایران با بحران روبروست

جبهه مشاركت ايران اسلامي. ادامه راه سبز(ارس): جبهه مشارکت ایران اسلامی با صدور بیانیه ای به تحلیل و بررسی حوادث و وقایع رخ داده در ماه خرداد پرداخت. در این بیانیه با هشدار نسبت به بر باد رفتن سرمایه های ملی و معنوی کشور تاکید شده است که همگام با رهبران آگاه و فداکار این نبش با آقایان خاتمی، موسوی و کروبی، همه مراجع و علمای آگاه و متعهد، همه متفکران و دانشگاهیان و هنرمندان اعلام می دارد که کشور با بحران در همه زمینه ها روبه روست باید برای خروج از این بحران به اجرای بی تنازل قانون اساسی بازگشت.

همچنين در اين بيانه آمده است: «نه تنها هر انتقاد و مخالفتی، توطئه و براندازی قلمداد می شود، نه تنها احزاب و مطبوعات و نهادهای مدنی و صنفی در معرض سنگین ترین تضییقات قرار دارند، نه تنها پاک ترین و پاکباخته ترین فرزندان ملت در زندانند. نه تنها مهمترین نهادهای قضایی و سیاسی و امنیتی و اجرایی کشور به جای آنکه محل مراجعه و اعتماد همگان باشند، در خدمت دولت مستقر هستند، بلکه نهادهای دینی و علمی و اقتصادی و اجتماعی نیز در معرض تهدیدهای گوناگون اند.»

متن کامل بیانیه جبهه مشارکت ایران اسلامی به گزارش نوروز به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

خرداد خلاصه حوادث تاریخ ساز ایران و ماه تقدیر ملت در دوران معاصر است، خرداد نه تنها بخشی از دیروز بلکه سازنده امروز و فردای میهن ماست. بر این اساس بازخوانی این رویدادها و بازاندیشی درباره یکایک آنها ضرورتی اجتناب ناپذیر برای همه گروههای سیاسی و اجتماعی و نسل جوان و پرتلاش ایرانی است.

خرداد هم زادگاه “انقلاب اسلامی” و هم تجلیگاه “اصلاحات” و “جنبش سبز” است. پانزدهم خرداد نقطه عطف مبارزات طولانی مردم ایران برای رهایی از استبداد و استعمار و ورود به “گفتمان انقلابی” و دوم خرداد نقطه عطف دیگری جهت دفاع از حقوق اساسی ملت و ورود به “گفتمان اصلاحی” است. میان این دو سر آغاز اگر چه راهی پر فراز و نشیب و پر حادثه و هزینه طی شده است، اما حلقه وصلی معنا بخش هم وجود دارد. امام خمینی (ره) که خود نیز در سیزدهم خرداد رخت از این جهان خاکی بربست و در شکوهمندترین وداع مردم به سوی خداوند شتافت، همین حلقه وصل است، اندیشه و راه او که به نام دین از آزادی و عدالت و حق حاکمیت مردم دفاع می‎کرد و در پی درمان دردهای تاریخی این سرزمین یعنی استبداد و وابستگی و عقب ماندگی بود، هم در انقلاب و هم در اصلاحات برای کشور فرصت می‌آفرید و ظرفیت فراهم می‎کرد.

سوم خرداد، روزی که فرزندان ایثارگر و جان بر کف ملت، خرمشهر عزیز را به دامان ایران بازگرداند، مصداق و معیاری از توانمندی ملی در پرتو این اعتماد به نفس است.

آن دوران نشان داده که هرگاه دین برای آزادی و دمکراسی و عقلانیت و عدالت و معنویت و اخلاق به میدان بیاید و وجهه مدنی بیابد، نه تنها موجب روی آوردن گروه گروه مردم و اقبال گسترده جوانان به آن می‎شود، بلکه همه قابلیت‎ها و توانایی‎های جامعه را در جهت تحقق خواسته‎های تاریخی ملت به کار می‏‎گیرد.

گفتمان انقلاب اسلامی در اندیشه و راه امام خمینی گفتمانی رحمانی و وحدت گرا بود که ایران را از آن همه ایرانیان می‎دانست و با تقسیم بندی‎ها و هویت سازی‎های مصنوعی و افراطی بیگانه بود.

جنبش اصلاحات نیز توانست با تکیه بر ضرورت‎هایی چون جامعه مدنی، قانون مداری، پاسخگو بودن قدرت، توام بودن جمهوریت و اسلامیت در نظام سیاسی، میزان بودن رای مردم، آزادی انتخابات و تعلق ایران به همه ایرانیان فارغ از قومیت و زبان و مذهب آنان به پیروزی برسد و گفتمان جدیدی به وجود آورد که روایت دیگری از همان آرمانهای نخستین در وضعیتی جدید بود.

گفتمان اصلاحات چارچوبی برای فهم مقتضیات زمان و زمینه‎ای برای احقاق حقوق اساسی ملت و اصلاح انحرافات و کج رفتاری هایی بود که در اثر خودکامگی ها، انحصار طلبی ها و تحجرگرایی ها به وجود آمده بود. به این اعتبار می توان گفت انقلاب و اصلاحات هر دو گام های بزرگ ملت در پیمودن راه دشوار آزادی، دمکراتیزه شدن اداره کشور و دست یابی به پیشرفت بودند. پس بجاست که بگوییم خرداد که ماه این دو رخداد بزرگ است، ماه احقاق حقوق ملت به نام دین است.

جنبش سبز که باز هم به امید پیمودن همان راه های ناتمام و فعلیت دادن به تمامی ظرفیت های قانون اساسی در بیست و دوم خرداد پیش رو به سوی صندوق های رای کرد، و ملت شریف ایران حماسه بزرگ حضور در انتخابات را آفرید.

با تاسف باید گفت که حرکتی که به مثابه دمیدن نفس های تازه در جان میهن اسلامی و فراهم کننده فرصتی ملی بود، چندان به مذاق اقتدارگرایان تلخ آمد که برای سرمایه های انقلاب و ایران و اسلام جایی جز زندان و سرکوب و برخورد بر جا نگذاشت. این بار به نام دین و با استفاده بی حد و حصر از تمامی قدرت رسمی و غیر رسمی، آزادی و امنیت و حیثیت همه شهروندانی که به نتایج انتخابات معترض بودند مورد هجوم قرار گرفت و همه نخبگان اندیشمندان و هنرمندان و دانشگاهیان و سیاستمدارانی که به دور از هرگونه خشونتی نارضایتی همه جانبه خود را از وضع پیش آمده، به نمایش گذاشتند و همه رای دهندگانی که آرام ترین و پرمعناترین راهپیمایی سکوت را در ۲۵ خرداد به انجام رسانیدند، به هر اتهامی متهم شدند.

از آن پس تاکنون نه تنها هر انتقاد و مخالفتی، توطئه و براندازی قلمداد می شود، نه تنها احزاب و مطبوعات و نهادهای مدنی و صنفی در معرض سنگین ترین تضییقات قرار دارند، نه تنها پاک ترین و پاکباخته ترین فرزندان ملت در زندانند. نه تنها مهمترین نهادهای قضایی و سیاسی و امنیتی و اجرایی کشور به جای آنکه محل مراجعه و اعتماد همگان باشند، در خدمت دولت مستقر هستند، بلکه نهادهای دینی و علمی و اقتصادی و اجتماعی نیز در معرض تهدیدهای گوناگون اند.

جبهه مشارکت ایران اسلامی همچنان که به مناسبت های مختلف اعلام داشته است، نسبت به بر باد رفتن سرمایه های ملی و معنوی کشور مجددا هشدار می دهد و همگام با رهبران آگاه و فداکار این جنبش با آقایان خاتمی، موسوی و کروبی، همه مراجع و علمای آگاه و متعهد، همه متفکران و دانشگاهیان و هنرمندان، همه احزاب و گروههای اصلاح طلب و همه گروهها و صنوف اجتماعی و آحاد شهروندان رشید و مسئول اعلام می دارد که کشور با بحران در همه زمینه ها روبه روست باید برای خروج از این بحران به اجرای بی تنازل قانون اساسی بازگشت.

به جای گسترش روز افزون فضای امنیتی و اعمال محدودیت های سیاسی، فرهنگی، علمی، اجتماعی و اقتصادی بر همه اقشار و گروههای جامعه و سوء استفاده از نام دین و انقلاب و نظام، باید احیای حقوق ملت و اصول مغفول قانون اساسی در آزادی اجتماعات و احزاب و مطبوعات و انتخابات، ممنوعیت شکنجه و تفتیش عقاید و امثال آنها که ضامن استقلال کشور و یکپارچگی سرزمینی و تامین منافع ملی و ترسیم چهره رحمانی و مردم سالار دین است به عنوان بنا و محور خواسته کنونی مردم از سوی حکومت عملا به رسمیت شناخته شود.

جبهه مشارکت ایران اسلامی
هفتم خرداد یکهزار و سیصد و هشتاد و نه

كليپ "بيداري" روزی روزگاری آزادی، امید، میر حسین …

كليپ "بيداري" روزی روزگاری آزادی، امید، میر حسین …

. ادامه راه سبز(ارس): ميرحسين؛ «امروز خرافات در خدمت یک فساد سازمان یافته سیاسی و اقتصادی قرار گرفته است. حذف سازمان مدیریت و برنامه ریزی، حساسیت به کلید واژه توسعه، پشت سر انداختن برنامه های پنج ساله توسعه، همه و همه نشان از رسوخ تفکر خرافی است | شیعه واقعی همیشه و هر روز منتظر فرج و ظهور امام زمان (عج) است ولی در عین حال برای هزار سال بعد خود هم برنامه ریزی می کند ولی امروز اقتصاد صدقه ای و اقدامات باری به هر جهت اغتشاش عظیمی را در تنظیم رویه های عقلانی ایجاد کرده است | ایستادگی بر حق تشکیل و حفظ احزاب در این روزها حیاتی تر از همیشه است. وقتی بحث اجرای بدون تنازل قانون اساسی می شود یکی از اصول صراحت در آزادی تشکل ها و احزاب است؛ چه این احزاب سیاسی باشند و چه صنفی.»


جهت دانلود "" كليك كنيد

۳/۰۶/۱۳۸۹

محمد جان! نیستی که ببینی … + نمآهنگ

محمد جان! نیستی که ببینی …

. ادامه راه سبز(ارس): محمد جان! سوم خرداد بود. با صدای نوحه «ممد نبودی» دلمان پرکشید به آسمان خونین شهر. آنجا که که بر تابلواش نوشته بودند جمعیت ۳۶ میلیون نفر. همان خاکی که باید با وضو وارد می شدیم.

محمد جان!

نبودی که ببینی شهر آزاد شده. نبودی که ببینی کشور از لوث وجود دشمن بعثی پاک شده. نبودی که ببینی آزادگان اسیر در چنگان صدام سرافرازانه به میهن بازگشتند و نبودی که ببینی صدام حسین تکریتی چگونه خوار و ذلیل شد.

اما این همه ماجرا نیست محمد جان. نیستی که ببینی. نیستی که ببینی چگونه امروز برای بازماندگان همرزمانت برخی خط و نشان می کشند و بر صورتشان سیلی می زنند. چگونه به دل خاندان همت و باکری خون می کنند. رنجنامه دختر شهید باکری به پدرش را خوانده ای؟ هم او که می نویسد: «پدر جان! جایت اصلا خالی نیست.»

محمد جان!

می خواهم از محمد دیگری با تو سخن بگویم. محمد نوری زاد را می شناسی؟ هم او که افتخارش بسیجی بودن است. او که در این وانفسای حق کشی، فریاد حق طلبی سر داد. صدای تو، همت، باکری و دیگر شهدای ما امروز از گلوی او بیرون می آید. محمد ما امروز اسیر است. گرچه ایمان داریم فردا آزاده سبز سرافراز ما خواهد بود. برایش دعا کن.

محمد جان!

به دیگر همرزمانت بگو! بگو که بسیجی واقعی هنوز زنده است. بسیجی واقعی هنوز روزی هزار برچسب دشت می کند اما عقب نمی کشد. بسیجی واقعی سیلی می خورد. زندان انفرادی می کشد اما از سخن حقش بر نمی گردد. بسیجی واقعی هنوز هم غسل شهادت می کند و برای دفاع از حق مردم سینه را سپر.

راستی این روزها اتفاق عجیبی افتاده. جوانان این شهر ، نام شما را از موزه های جنگ و برنامه های شعار زده و آدم های پر مدعای موج سوار گرفته اند و در کوچه و برزن فریادتان می کنند. همانا که اکنون همچون سه دهه پیش شما شاخص «بسیجی واقعی» شده اید.

این روزها در لابلای صفحه های وب سایت ها و وبلاگ ها «صدای ممد نبودی ببینی» شنیده می شود و جوانانی که حتی این خاک گلگون را ندیده اند به شهدای خود افتخار می کنند. همچون صدای «یاحسینی» که در تک تک روزهای یک سال گذشته طنین انداخت و برای ما همه روز عاشورا بود و همه جا کربلا.

محمد جان!

شهر آزاد شد و خون تو و یارانت پرثمر، اما مانده است تا آبادی این شهرها. مانده است تا عدالت و آزادی بر سر این خاک پهناور که وجب به وجبش را با خون خود نگاه داشتید، بال بگستراند. اما دل خوش باش! که هنوز بسیجی واقعی زنده است و میدان را خالی نمی کند.

محمد جان!

برای ما دعا کن. برای میرحسین ما
برای همه زندانیان در بندمان، و پذیرا باش همه شهدای سبز مان که بیگناه به خون خود غلطیتند
جرمشان این بود که پرسیدند رای من کجاست؟
همانا که در زیر چرخ ماشین های حکومتی در عاشورای حسینی شهید شدند.
وه! چه مشابهتی! انگار کربلا تکرار شد و یزیدیان با اسب های خود بدن یاران حسین زمان را تکه تکه کردند.


جهت دانلود "" كليك كنيد

متن: مهدي محسني

۳/۰۵/۱۳۸۹

شبکه اجتماعی «سبز لینک» آغاز به کار کرد

شبکه اجتماعی «سبز لینک» آغاز به کار کرد

شبكه اجتماعي سبزلينك. ادامه راه سبز(ارس): شبکه اجتماعی «سبز لینک» در راستای شبکه سازی و حمایت از جنبش سبز، راه اندازی شد. سبز لینک وابسته به هیچ جناح یا دسته سیاسی نیست. گروه سبز لینک ترجیح می دهد به عنوان یک حلقه ارتباطی میان شبکه اجتماعی گسترده ای عمل کند که رنگ سبز را به نشان اعتراض و حق طلبی برای خویش برگزیده است.

این شبکه اجتماعی مجازی دارای بخش ها و گروه های مختلف است به طوریکه گروه های «سیاست»، «جامعه»، «اقتصاد»، «ورزش»، «ادب و هنر»، «حوادث»، «فرهنگ و تاریخ»، «علم و فن» و «تفریح» در تقسیم بندی های این سایت گنجانده شده است. در این شبکه اجتماعی کاربرانی که قصد دارند لینکِ مطلبی را در اختیار عموم بگذارند، می توانند عضو این شبکه شوند.

این سایت در بخش معرفی خود نوشته است: «سبزلینک پلی است برای ارتباط اعضا در شبکه های مختلف اجتماعی مجازی و حقیقی. با امکاناتی که در سبز لینک موجود است شما می توانید به اشتراک خبر و تبادل نظر بطور همزمان در این سایت، فیس بوک، توئیتر و … اقدام کنید، گروههای مختلف با آراء گوناگون بسازید و در گفتگوهای مختلف میان گروهی و فرا گروهی شرکت کنید.»

همچنین این سایت تاکید دارد :«سبز لینک وابسته به هیچ جناح یا دسته سیاسی نیست. گروه سبز لینک ترجیح می دهد به عنوان یک حلقه ارتباطی میان شبکه اجتماعی گسترده ای عمل کند که رنگ سبز را به نشان اعتراض و حق طلبی برای خویش برگزیده است.»

این سایت از مخاطبان خود می خواهد تا به سبز لینک بپیوندند تا با نظر و عقیده خود، راه ساخت ایرانی آباد و آزاد بر اساس حقوق شهروندی و حقوق بشر را هموار سازند.

پیش از این دست اندرکاران و گردانندگان این شبکه اجتماعی سایت سبز فوتو که طی ماههای اخیر عکس های مرتبط با جنبش را جمع آوری کرده و در اختیار عموم قرار می دادند، راه اندازی کرده بودند.

ادامه راه سبز (ارس) ورود اين شبكه اجتماعي سبز را به عرصه مجازي اطلاع رساني جنبش سبز ايران تبريك ميگويد.

نامه سروش به مراجع: دقٌ الباب (فلاح خلق و صلاح علما)

دقٌ الباب
(فلاح خلق و صلاح علما)
. ادامه راه سبز(ارس): دکتر عبدالکریم سروش در آغاز خرداد ماه و سالگرد جنبش سبز در نامه ای خطاب به مراجع و عالمان دین از آنها خواست تا در برابر حاکمان ظالم، آرام ننشینند و برای بیان حقیقت، بی واهمه از جنود حرامیان، به حوزه علمیه نجف هجرت کنند تا "هم از قبح استبداد بگویند هم از حسن آزادی؛ و دین ورزی را در هوایی آزاد و پر رقیب تجربه کنند و اجتهادات نوین خود را با تشنگان معنویت در میان بگذارند." در باور سروش "انتظار مردم از روحانیان راستین بیشتر است و زندانیان این جنبش و شهیدان این شورش پیامی برای شهسواران عرصه دین و دانش دارند" .

واعظ ما بوی حق نشنید، بشنو کاین سخن **** در حضورش نیز می‌گویم نه غیبت می‌کنم
چون صبا افتان و خیزان می‌روم تا کوی دوست **** وز رفیقان ره استمداد همت می‌کنم

به مشایخ و مراجع کرام درود می‌گویم و از آنان اذن ورود می‌طلبم.

دكتر عبدالكريم سروش
سالروز قیامت صغرای خلق و نهضت کبرای سبز نزدیکتر می‌شود و انتظار مردم ازروحانیان راستین بیشتر. زندانیان این جنبش و شهیدان این شورش پیامی برای شهسواران عرصه دین و دانش دارند:

می‌دانیم که شما اقطاب و ارکان دین خود از مظلومان مظالم جمهوری اسلامی هستید و از این که معاصی و مفاسد این حکومت جائر نام نیک شما و دامان پاک شریعت را آلوده کرده ظاهری دژم و باطنی نژند دارید و سینه پر آتش خود را به آب صبوری ساکن می‌کنید و «زبان بریده به کنجی نشسته» زیر لب لاحول می‌گویید و ربٌ یسٌر می‌خوانید و از نگاه‌ها و پرسش‌های سرزنش‌آلود مریدان و محارم می‌گریزید که چرا وعده عسل دادید واکنون سرکه می‌فروشید و چون به خلوت می‌روید با خدا شکوه می‌کنید که خدایا مرجعیت وقطبیت دادی. صد شکر. اما چرا در این عصر و در این احوال؟ که نه مجال انتقاد هست نه نشاط اجتهاد. حتی در نوشتن رساله عملیه هم آزادی نیست و فتوا و فرمان حکومت مقدم است. نه حرمت و اعتباری برای فقه مانده، نه قداست و استقلالی برای حوزه. حجت‌ها آیت و آیت‌ها آلت قدرت گشته‌اند.

و چرا خونین دل و خسته جگر نباشید که مغلوب و مرعوب، در گذرگاه تنگ عافیت و برمسند خطیر مسئولیت نشسته‌اید و نظاره می‌کنید که استبداد دینی چوب حراج بر اخلاق وایمان خلایق زده است و شریعت را به خدمت سیاست گرفته است و کمر عدالت را شکسته است. شکم اقتصاد فربه از حرام است و چهره دین عبوس و جویبار فرهنگ گل‌آلود و هوای سیاست مرگ زا و آسمان آزادی تیره و چشم هنر گریان و دل دانش بریان و جان و آبرو ارزان است و ریاکاری و رشوه خواری و دروغ زنی و مداحی و دهان دوزی و قلم سوزی و آبروریزی وعالم ستیزی و جاهل پروری و خرافه گستری و قانون شکنی و وحشت افکنی و تهمت پراکنی وتملق و تزویر و تقلب و تبعیض، سکه دارالضرب ولایت و قوت غالب حکومت است.

دیگر نه در قضا انصاف و عدالتی مانده است، نه در مجلس تدبیر و شجاعتی، نه دردولت توان و لیاقتی. و به تعبیر فصیح پیشوای پارسایان:

"بارض عالمها ملجم وجاهلها مکرٌم: جاهلان قدر می‌بینند و بر صدر می‌نشینند و عالمان لجام به دهن دارند"
نهج البلاغه

جاهلان سرور شدستند و ز بیم ------ عاقلان سرها کشیده در گلیم

می‌دانیم که شما هم بر این مردم نیک سیرت رحمت می‌آورید که همچنان در چنگال دیو استبداد اسیرند، نه لبخند بر لب دارند نه شادی در دل، نه نان در سفره نه دانش دردفتر، نه نشاط عیشی نه درمان دلی. به جز قلبی غمناک و چشمی نمناک برایشان چه مانده است؟ محتسبان لبخندشان را ربوده‌اند و واعظان شحنه‌شناس ایمانشان را. مفسدان نانشان را بریده‌اند و جاهلان دفتر معرفتشان را دریده‌اند. نه رنگ دادگری می بینند نه چهره عدالت. گران از تکالیف و تهی از حقوق. رهبرانشان شب و روز ارجوزه عدالت می خوانند و به دنیا درس مهر و مدیریت می دهند اما خود زندانها را از شقاوت و قساوت انباشته اند و جامعه را به عفونت دروغ و ریا آغشته اند. قاتلان بی باک حقیقت اند و سارقان چالاک حریت. هر بانگ نصیحتی را صدای دشمن و هر ندای مخالفتی را ندای اهریمن می شمارند. گویی خود طاووسان عالم غیبند و دیگران جاسوسان عالم غرب. منکر معروفند و معروف به منکر. شما روحانیان راستین با رفتار ستم ستیزانه خود می‌توانید چهره متبسم اسلام باشید و پیام روح نواز دیانت را به خلقی خسته از خشونت برسانید تا بدانند که همواره در کنار مردمید و بنام اسلام نه چاهی برای کسی می‌کنید نه جاهی برای خود طلب می‌کنید.

رطب خوردگان ولایت و ثناگویان قدرت نه منزلتی نزد خالق دارند نه محبوبیتی نزدخلق، اما شما حاملان امانت دین و وارثان سنت سید المرسلین بر سر پیمان خود با خلق و خالق بمانید که از شما همین انتظار می رود و بس. مطمئن باشد که نه اسلامیت این سرزمین نه استقلالش، هیچکدام در گروی بقاء مشتی طراران حاکم نیست و پشتیبانی از این "طالبان نامطلوب" نه خشنودی ملت را در پی دارد نه آبروی روحانیت را.

انسداد و استبداد کم بود، سپاهیان گستاخ و دراز دست، مرجع تراشی و مرجع کوبی هم می‌کنند. «هیچ ندانی» را که رسما خبط دماغ دارد، مسند مرجعیت داده‌اند تا در ثنای رهبر مدیحه بخواند وسینه بزند و او را «کوثر» بنامد و از آن طرف در فجر تصدٌی ولایت که مقام رهبری دماغ مرجعیت می‌پخت، فقیه نزیهی را که بر او دلیری و خرده گیری کرد و او را از «افتاء بغیر علم» بر حذر داشت به عذاب الیمی دچار کردند که همه سرها درگلیم کشیدید و بر حرمت ضایع شده فقاهت و مرجعیت خون خوردید و خاموش نشستید. نگذاریدبیش ازین نام و ناموستان فدای هوسهای سیاه سپاهیان شود ونا خواسته در زمره حامیان استبداد دینی به قلم روید.

دلیران عرصه جهاد اکبر، تیغ زبان آختند وبر دولت غاصب تاختند. ارادتی به خلق نمودند و سعادتی بردند. اکنون نوبت شما خاموشان ناخرسند است. توقع محرومان ومظلومان از شما بسی بیش از آن است که افسرده دل وپریشان حال بنشینید و در عیان ازملامت جباران تن زنید و در نهان شکوه به درگاه قاصم الجبارین برید، یا مخفیانه «بردر ارباب بی‌مروت دنیا» پیامی بفرستید و جوابی نشنوید. کار از اعوذ و لاحول نمی رودو خواهش و سفارش از اثر افتاده است و سکوت در مقابل جباران صدای آنها را بلندترکرده است. و حال که نه رای موافقت دارید نه یارای مخالفت، مصلحت در مهاجرت است. جهاد اصغر کنید. «خاطر بدست تفرقه دادن نه زیرکی ست.» اگر دهانها را بسته اند پای ها را که نشکسته اند. الفرار مما لایطاق من سنن المرسلین. "باید برون کشید ازین ورطه رخت خویش"

گرچه راهیست پر از بیم زما تا بر دوست ------ رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی

بلی کاری پرهزینه و راهی پر مخاطره است اما شما یسر پس از عسر را ببینید و به فرج بعد از حرج بیندیشید وفلاح وصلاح خلق را که نگاهش به رفتار شماست پاس داریدوعتاب فرشتگان با ستم پذیران مستضعف را دوباره در قرآن بخوانید که: «چون فرشتگانجان ظالمانی را می ستانند که بر خود ستم کرده اند، ازآنان می پرسند درچه حال بودید؟می‌گویند مستضعف ودرمانده بودیم و در دیار خود رخصت انجام وظیفه نداشتیم. فرشتگان درپاسخ می‌گویند: زمین خدا که فراخ بود و مهاجرت که ممکن بود.» (ان الذین توفاهم الملائکة ظالمی انفسهم....نساء ۹۷ )

و مباد که حضرت ربٌ الارباب در روز جزا با فقیهان مستضعف خطاب قهر کند و راه عذررا بر آنان ببندد و به سوء عاقبت محکوم شوند.

راهی به سوی عاقبت خیر می رود ------ راهی به سوء عاقبت، اکنون مخیری

مهاجرت چون یک رهنمود دینی و قرآنی و یک شیوه اعتراض مدنی و انسانی و به منزله جستن راهی برای رستن از زندان و رسوا کردن زندانبانان، در سیره عالمان دین ثبت افتاده است و مهاجرت عالمان از ایران به عراق و از عراق به ایران در دوران مشروطه ومعاصر سنت نیکو و آزادیخواهانه ای بوده ست. «سرهنگان شاه» که بر سر شما نشسته اندسکوت مظلومانه تان را به مسالمت و حمایت تفسیر می‌کنند. بانگ بلند مهاجرت قفل این سکوت شبهه ناک را خواهد شکست و توهٌم تسلیم ننگین را خواهد زدود.

حوزه فقهی شیعی نجف پس از رکود و توقف کوتاه، اینک به سابقه هزار ساله خود رجوع می‌کند و در اندیشه بالندگی دوباره است. نجف اکنون می‌تواند قم را آزاد کند و نفس فروبردگان و ترس خوردگان قم و مشهد را به فراخنای حوزه فقاهت خود راه دهد تا رسالت دینی و تاریخی شان را با شجاعت بگزارند و به بانگ چنگ بگویند آن حکایت‌ها که ازنهفتن آن دیگ سینه می زد جوش و بی واهمه از جنود حرامیان و آدمی خواران و تبه کاران و ظلمه و قتله و عمله استبداد دینی و «سربازان بد نام امام زمان»، داستان یوسفان افتاده در چنگال گرگان را باز گویند. هم از قبح استبداد بگویند هم از حسن آزادی؛ و دین ورزی را در هوایی آزاد و پر رقیب تجربه کنند و اجتهادات نوین خود را با تشنگان معنویت در میان بگذارند. والبته «عراق ونجف» نام هرجاست که آزادگان در آن امن و آزاد وگشاده دست وگشاده زبان باشند که"این وطن مصروعراق و شام نیست."

لیمیز الله الخبیث من الطیٌب و یجعل الخبیث بعضه علی بعض ... (انفال 37): "اینگونه خداوند پاک را از ناپاک جدا می‌کند و ناپاکی ها را بر هم می نهد و یکجا به آتش جهنم می سپارد."

آنگاه رطب خوردگان ولایت می مانند و وعٌاظ السلاطین و خدٌام الشیاطین و «مشایخ بی نشان از عشق» و سفلگانی که هرصبح و شام بر در سرای سلطنت سجده می برند و پشت برقبله نماز می‌کنند و با غاصبان می‌نشینند و دست در خون مغصوبان می برند و عهد خالق را می‌شکنند که «بر سیری ظالم و گرسنگی مظلوم آرام ننشینند.» (نهج البلاغه خطبه شقشقیه: و ما اخذ الله علی العلماء الا یقارٌوا علی کظٌة ظالم و لا سغب مظلوم)

مردم هم، غربال بصیرت بدست، می مانند تا خادمان را از خائنان باز شناسند و نگین سلیمان را از دست اهریمنان بیرون کنند و دیوان را از مسند خدیوان فرو کشند.

آنروز ستم گران انگشت ندامت به دندان می گزند که چرا با رسول همراهی نکردند وچرا فلان کس را به دوستی بر گرفتند.» (و یوم یعضٌ الظالم علی یدیه یقول یالیتنی اتخذت مع الرسول سبیلا ...فرقان: 27 و 28 ).

می‌دانیم که مشاطگان قدرت و فراشان ولایت و پندارپروران بنگاه بانگ و رنگ و عمله استبداد دینی، گوشها را پر و دلها را خالی کرده اند که اگر خیمه خواجگی خودکامکان فرود آید معاصی و مفاسد از یک سو و اعادی و اجانب از سوی دیگر خاک ایران را فتح خواهند کرد و تنها دولت شیعی جهان را بر خواهند افکند. اما این فریبی فرسوده و دروغی کهنه بیش نیست. نظام شقاوت بنیاد استبداد خود بدترین مفسدت و معصیت است وشجره خبیثه ای است که بر آن اصناف حشرات رذائل جمع می آیند و فقط بهار فرخنده مردمسالاریست که بر خزان خشک خشونت و رذیلت مهر خاتمت خواهد زد.

بلی مزاج دهر تبه شده است و راهزنان و حرامیان در کمینند اما علمای اسلام دل قوی دارند و آسوده خاطر باشند که عرق ملی و غیرت دینی و همت مصلحانه و تعهد وطن دوستانه زنان و مردان و دانایان و روشنفکران این دیار هرگز این عزیز نگین را به دست اهریمنان نخواهند سپرد وایران را برای ایرانیان نگاه خواهد داشت.

حدیث حکومت شیعی و خطر زوال آن هم بهانه ای و افسانه ای بیش نیست. این حکومت چه شباهتی به سیره و سنت و شیوه و شریعت سردار عدالت ،علی(ع) دارد تا لاف از شیعی وعلوی بودن زند؟ علی کجا و اکرام جاهلان و الجام عالمان کجا؟ علی خود از پیامبر اکرممی‌آورد که بارها فرمود «جامعه ای که در آن ضعیفان نتوانند حق خود رابیلکنت زباناز قدرتمندان بگیرند جامعه ای ناپاک است» (نهج البلاغه، نامه به مالک اشتر) و حقا که نظام ولایت مطلقه جز این جامعه ناپاک دست پختی نداشته است که در آن قوه قضائیه پاک هیچ کاره است و قصابان همه کاره. امروز جانی تاوان انتقادی است. نقادان غدر می بینند و مداحان قدر. و

سرتاسر دشت خاوران سنگی نیست ------ کز خون دل و دیده بر او رنگی

و باری مگر مشروعیت حکومت وابسته به عنوان شیعی و سنی است؟ مشروعیت یک قائمه بیشتر ندارد و آن عدالت است و بقیه هر چه هست فرع آن است. جمهوری اسلامی ایران به گفته آن فقیه فقید(آیت الله منتظری رضوان الله علیه) اینک نه جمهوری است نه اسلامی. دینی و شیعی انگاشتنش عین قلب حقیقت و جفا بر طریقت است.

و اگر چه نظام ولایت مطلقه واسلام عبوسش، قاطبه دینداران را شرمنده از مسلمانیکرده است، چهره متبسم و انسان نواز و حق مدار و خرافه گریز و خرد پذیر روشنفکری دیندار وعالمان پارسا چندان دلرباست که کسی از آن نگریزد و کفر را بر ایمان نگزیند. و «برغم مدعیانی که منع عشق کنند» اینجا هم سخن آن فقیه فقید حجت موجه ماست که درغیبت استبداد دینی، ایران از آن همه ایرانیان و شهروندان متساوی الحقوق خواهد بود وهر کس و هر قوم به اندازه قدر خود بر صدر می نشیند و اقبال می بیند.

از "هجمه کفر" هم باک ندارید. دینداران برهانهای قاطع دارند. فطرت و تاریخ باآنهاست. دلیل و علت در خدمت آنان است. چهار قرن است که در مغرب زمین گزنده ترین وکوبنده ترین حمله ها را به دین کرده و می‌کنند اما چراغ کلیسا هنوز روشن است و رونق این کارخانه کم نشده است و دینداری معرفت اندیش در بالندگی است و کتابهای محققانه در تاریخ و فلسفه و تفسیر دین بسی بهتر و بیشتر از کشورما به بازار می آیند. بلی روحانیان دیگر سروری نمی‌کنند و سقف حکومت را بر ستون شریعت نمی زنند. دین در جای خود نشسته است. نه در راس امور است نه در ذیل امور. و مردم به قدری که علم و هنر و فلسفه و نقد جدید رخصت می دهد پای اعتقاد را در گلیم دیانت درازمی‌کنند. کافران کفر می ورزند و مومنان ایمان. «مومنان ز اقرار مست و منکران زانکار مست» و نهایتا ماندنی ها می مانند و رفتنی ها چون کفی بر آب می روند.

دشمنان با انبیا بر می تنند ------ پس ملائک ربٌ سلٌم می زنند
کاین چراغی را که هست او نور دار ------ از دم و پف های دزدان دوردار

بهار مردم سالاری و خزان خودکامگی حوالت تاریخی ماست و فردا که قیامت صغرای خلق قائم شود و فرٌ دولت فرادینی فرا رسد و آفتاب مردم سالاری طلوع کند وافسر فرومایگان فروافتد و جشن زوال استبداد دینی برپا شود و داغ دیدگان انسداد و استبداد، زنجیر برپای زنجیربافان نهند و تبانی نهانی خرقه پوشان و ولایت فروشان و مثلث تیغ و طلا وتسبیح را آشکار کنند، روز شرمساری خودکامگان و دریوزگان آنها خواهد بود.

سخنی هم با عابدان و صالحان:

غاصبان حاکم، خود آب و خاک میهن را از عفونت استبداد (که اکبر گناهان کبیره است) انباشته‌اند و سلسله جور بر دست و پای خلایق نهاده‌اند، آنگاه خطیبان خناس، وسوسه وغلغله در افکنده اند که زلزله در پیش است و "پیراهن چاک ماهرویان" دامن زمین را چاک خواهد کرد. خرقه پوشان هم دام تزویر نهاده اند و سر حقه باز کرده اند و خواب وخرافه می پراکنند و دعا و تعویذ تعلیم می‌کنند و بر رونق بازار شیادی می افزایند. زلزله ای را که در ارکان ولایت افتاده می بینند و می پوشند و در عوض برای زلزله طبیعت و گناهان موهوم مردم می جوشند و می‌خروشند.

تاریخ اما نشان نمی دهد که پیامبر علیه السلام مردم را از زلزله ترسانده باشد یا دعای ویژه زمین لرزه به آنان آموزانده باشد! در عوض به گواهی روایات و ماثورات، آنچه پیامبر از آن می هراسید و پیروان خود را از آن می هراساند "چیرگی حاکمان بیرحم" بود و کمتر می شد که از مجلسی برخیزد و این دعا را نخواند: اللهم اقسم لنا من خشیتک ما یحول بیننا و بین معصیتک ... ولا تسلط علینا من لا یرحمناخدایا از خشیتت چندان نصیب ما کن که گناه نکنیم ... و کسانی را که به مارحم نمی‌کنند بر ما چیره مکن» (جامع الاحادیث، جلال الدین سیوطی). یعنی از نگاه باطن بین آن آموزگار بزرگ تقوا و توحید، سلطه ظالمین صد بار از لرزیدن زمین هراس آورتر بود. و به حقیقت اگر به دعا از خدا چیزی را باید خواست همانا برافتادن حاکمان بی رحم است، حاکمانی که از قتل و غصب و نهب و تجاوز و تطاول و چپاول و تقلب و تزویرو افترا و شکنجه و اعدام، مغولان و طالبان را شرمنده كرده‌اند.

نیکوست که همه نمازگزاران و خداخوانان از هر کرانه تیر دعا روان کنند و به پیروی افتخار آمیز از رسول اکرم این کلمات را بر لوح جان و صفحه زبان نقش کنند و در عیان و نهان، در شب و روز، در خانه و خیابان، در صلوات و مناجات و در سجده و قنوت، به هرلهجه و هر زبان، از صمیم جان بخوانند و از خدای رحیم رحمان بخواهند تا سایه سلطه سفلگان بی رحم را از سر امت مرحومه کم کند و چشم نمناک و دل غمناکشان را روشن و خرم کند.

شاعران و هنرمندان و خوش نویسان نیز وام هنرمندی را بگزارند و این کلمات پربرکات را بر الواح و صحائف، بر دیوان و ایوان و بر رسانه ها و رایانه ها رقم زنند وبه شهد عبارت و سحر بلاغت بیامیزند و دل مظلومان را مسرور و چشم ظالمان را کورکنند.

چو غنچه گرچه فروبستگی است کار جهان ------ تو همچو باد بهاری گره گشا می‌باش
چو پیر سالک عشقت به می حواله کند ------ بنوش و منتظر رحمت خدا می‌باش

عبدالکریم سروش

۳/۰۳/۱۳۸۹

گفت و گوی میرحسین موسوی و مهدی کروبی پیرامون مسایل کشور

گفت و گوی میرحسین موسوی و مهدی کروبی پیرامون مسایل کشور

ديدار ميرحسين موسوي و مهدي كروبي. ادامه راه سبز(ارس): حجت الاسلام و المسلمین مهدی کروبی روز گذشته به دیدار مهندس موسوی رفت و در مورد مسائل سیاسی و امنیتی کشور در آستانه نخستین سالگرد انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری به گفت و گو پرداخت. در این جلسه تصمیم گرفته شد تا در صورت دادن مجوز راهپیمایی،در سطح ملی مردم به شرکت در این راهپیمایی دعوت شوند و در غیر این صورت برای اطلاع رسانی و آگاهی بخشی با تنوع و تکثری که شبکه های اجتماعی دارند به صورت مسالمت آمیز جریان اطلاع رسانی صورت گیرد.

به گزارش کلمه، در این دیدار این دو شخصیت سیاسی با اشاره به فرارسیدن خرداد ماه بر اهمیت روزهای دوم خرداد به عنوان روز حرکت جدید از سوی مردم، سوم خرداد به عنوان روز حماسی آزادسازی خرمشهر ، ۱۴ خرداد روز رحلت حضرت امام خمینی(ره) و ۱۵خرداد به عنوان فرازی حساس از تاریخ معاصر که منجر به انقلاب اسلامی شد تاکید شد و در مورد رویدادهای روز ۲۲خرداد و روز حماسی ۲۵خرداد و نیز ۳۰خرداد تبادل نظر گردید.

در این دیدار بر ضرورت تدوین نوشته هایی که به صورت دقیق اتفاق های آن روزها را بیان کرده اند تاکید و گفته شد: روشن شدن آنچه از ۲۲خرداد تا کنون اتفاق افتاده است برای پیشرفت جنبش سبز و نشان دادن مسیر حق جویی و حق طلبی ملت بسیار مهم است.

در این جلسه همچنین تصمیم گرفته شد تا در صورت دادن مجوز راهپیمایی،در سطح ملی مردم به شرکت در این راهپیمایی دعوت شوند و در غیر این صورت برای اطلاع رسانی و آگاهی بخشی با تنوع و تکثری که شبکه های اجتماعی دارند به صورت مسالمت آمیز جریان اطلاع رسانی صورت گیرد.

همچنین کروبی و موسوی ضمن تاکید بر بیهودگی مقابله خشونت آمیز با جنبش سبز و گسترش امواج سبز اگاهی علیرغم همه محدودیت ها، اتفاقات یک هفته اخیر در دانشگاهها را نشانه ای از بی اثر بودن ضرب و زور در برابر مطالبات به حق مردم دانسته و تصریح کردند مردم به دنبال حقوق تصریح شده انسانی در قانون اساسی و خواهان انتخاباتی غیر گزینشی و آزاد و نیز خواهان ازادی رسانه ها و آزادی زندانیان سیاسی هستند.

در این جلسه ضمن اشاره به حملات لباس شخصی ها به دفاتر و شخصیت ها، که به سلاح های سرد و گرم و بی سیم مجهز هستند تاکید شد: این اقدامات، سازمان یافته و دنباله همان فجایع کهریزک و کوی دانشگاه است که امروز به شکل دیگری ظاهر شده است .

آنها همچنین ضمن ابراز تاسف از ضرب و شتم نوری زاد در زندان، اعمال خشونت و کتک زدن یک هنرمند برای ارعاب او را یک رویه از پیش تعیین شده و ظالمانه بر شمردند که دل هر دلسوز نظام را به درد می آورد.

کروبی و موسوی در این جلسه تصریح کردند: همه این اتفاقات ناشی از سکوت در مقابل مظالم بوده است و برای جلوگیری و ختم این روش های غیر قانونی و غیر شرعی باید بدون توجه به عقاید و اتهامات افراد و گروه های مختلف از حقوق آنها دفاع شود چرا که رویه اسلامی دفاع از حقوق مظلوم است، با هر گرایش و فکری.

کروبی و موسوی با ابراز نگرانی نسبت به شیوع گسترده دروغ در گفته ها و دستکاری آمار و اطلاعات هشدار دادند که شیوع دروغ قطعا ضمن ویران کردن اوضاع اقتصادی و سیاسی و فرهنگی به بنیان های فکری جامعه نیز لطمه خواهد زد و باید به همه گفت که اسلام مخالف دروغ و فساد است و باید به مردم بگوئیم حساب فساد و سایر اقدامات غیر انسانی و غیر قانونی را از اسلام جدا کنند.

دراین جلسه ضمن تبادل نظر پیرامون اوضاع اقتصادی کشور، افول صنایع ملی، گسترش بیکاری و وضعیت بد حقوق بگیران و کارگران و معلمان به عنوان مهمترین مشکلات اقتصادی کشور عنوان شدو تصریح گردید منحرف کردن اذهان مردم از دلایل اصلی گریز از هنجارها، تاکتیکی برای انحراف ذهن مردم است و دولتمردان به جای دلیل تراشی بیکاری و گرانی را کنترل کنند و از اقتصاد ملی حمایت کنند آنگاه خواهند دید که بسیاری از جرم ها کاهش پیدا می کند.

در این جلسه همچنین تاکید شد اگر صدا و سیما از سیاست یک صدائی و انحصار طلبی دست بردارد در سطح جامعه با اقناع و وحدت بیشتری روبرو خواهیم بود.

این دو شخصیت برجسته سیاسی این پرسش را مطرح کردند که این چه دستگاهی است که بدان لقب رسانه ملی داده اند و از اخبار و نظرات ملت در آن خبری نیست؟

آنها در پایان با اشاره به در پیش بودن سالگرد رحلت حضرت امام به اثرات سوء قلب عقاید و روش و منش سیاسی امام (ره) از سوی حاکمان ، صدا و سیما و رسانه های خارجی اشاره و اذعان شد: متاسفانه برای وارونه نمایی آنچه در دهه اول انقلاب گذشته است صداهای بیگانه و صدای حاکمان هماهنگ عمل می کند که ضرورت دارد با توجه به در پیش بودن مناسبت ۱۴ و ۱۵خرداد اگاهی بخشی صادقانه و بدون تعصب از آن دوران صورت گیرد.