۳/۱۵/۱۳۸۹

پیام میرحسین موسوی در باره بی حرمتی های سازمان یافته چهاردهم خرداد

پیام میرحسین موسوی در باره بی حرمتی های سازمان یافته چهاردهم خرداد

. ادامه راه سبز(ارس): مهندس میرحسین موسوی ،نخست وزیردوران دفاع مقدس با صدور بیانیه ای ضمن بیان دیدگاههای خود در باره مراسم بیست و یکمین سالگرد رحلت امام خمینی (ره) ، نسبت به بی حرمتی های سازمان یافته که در این روز نسبت به سید حسن خمینی ،نواده امام راحل انجام شد ، اعتراض کرد و آن را مهندسی شده خواند.

در بخشي از اين پيام آمده است: «مراسم امسال به دلیل جنایت های اخیر اسرائیل آمیخته به سخت ترین شعارهای ضد صهیونیستی بود ولی طرفه آنکه در میان این شعارهای تند هیچ اشاره ای به مصاحبه یکی از روسای جمهورعرب دوست ایران که اخیرا گفته است دولت ایران با مذاکره انها با اسرائیل موافق است ، نشد و بازهم غیرطبیعی نبود که نصیحت حضرت امام (ره)در ماجرای مک فارلین به مسوولین کشور فراموش شود که فرموده بودند "کاری نکنید که نتوانید به مردم توضیح بدهید."»

به گزارش کلمه متن کامل بیانیه میرحسین موسوی به این شرح است :


بسمه تعالی

چند سال پیش مرحوم حضرت آیت الله توسلی یار نزدیک امام راحل جان خود را برسر مقابله با طرحی گذاشت که هدف آن حذف جناب حجت الاسلام والمسلمین سیدحسن خمینی از صحنه سیاسی و امام زدایی در سطح ملی بود.وفات تاثربرانگیز و تکان دهنده ایشان گرچه مکثی در این طرح ایجاد کرد ولی آن را متوقف نساخت.

امسال مراسم بزرگداشت سالگرد رحلت امام در روز چهاردهم خردادماه فقط به یک روز خلاصه شد و همه برنامه های دیگر مردمی و رسمی از جمله برنامه شبهای ۱۴ و ۱۵ خرداد حذف شد و در همین مراسم مختصر قابل انتظار بود که به بیان چند خصوصیت اخلاقی امام بسنده شود و از احترام ایشان به رای مردم و نگاه ایشان که مجلس را را در راس امور می نشاند ، سخنی به میان نیاید و باز طبیعی بود که از تاثیرات ایشان بر خطر تحجر و خود رایی در آینده انقلاب غفلت شود و برخلاف خاکساری ایشان در مقابل معصومان علیهم السلام عده ای در حد امیرمومنان و معصومین برکشیده شوند و عده ای نیز که مخالف تخلف ، دروغ ، فساد و خروج از قانون اساسی و به افلاس کشیده شدن کشور به دلیل سیاست های من در آوردی بودند در مقابل قرار داده شوند.

داوری در باره این شیوه قیاس و مواجهه با تاریخ با مورخان فرهیخته و سیاستمداران آگاه و اصولیان فاضل است و تنها به این نکته بسنده می کنم که کشتار و حبس های اخیر ناشی از چنین برداشت هایی از تاریخ و فقه واصول است و باید دید که نظر مراجع بزرگ از چنین استنباطهایی با توجه به مصداق های عملی و نتایج آن چیست؟

مراسم امسال به دلیل جنایت های اخیر اسرائیل آمیخته به سخت ترین شعارهای ضد صهیونیستی بود ولی طرفه آنکه در میان این شعارهای تند هیچ اشاره ای به مصاحبه یکی از روسای جمهورعرب دوست ایران که اخیرا گفته است دولت ایران با مذاکره انها با اسرائیل موافق است ، نشد و بازهم غیرطبیعی نبود که نصیحت حضرت امام (ره)در ماجرای مک فارلین به مسوولین کشور فراموش شود که فرموده بودند “کاری نکنید که نتوانید به مردم توضیح بدهید”

آیا جای آن نیست که سوال شود با این همه سیاست های غلط انداز و غیرشفاف و مهلک چه کسانی می توانند فرصت طلایی برای آمریکا و اسرائیل و منافقین و سلطنت طلبان تلقی شوند : آزادی خواهان و عدالت جویانی که به دنبال عظمت اسلام و ایران و ایرانی از طریق بازگشت به قانون اساسی و دوری از فساد و دروغ هستند؟ یا فرقه های مشکوکی که با سیاست های خود کارگران و معلمان و کارمندان و کشاورزان و همه مستضعفان را خاک نشین کرده اند و علی رغم حمله ها و لفاظی های خود علیه شرق و غرب ،همه بازارهای گرم مسلمانی را در اختیار بیگانگان قرار داده اند.

عربده جویی و هتاکی عده ای اندک در مراسم سالگرد رحلت حضرت امام (ره) در مقابل تریبون سخنرانی نمی توانست بدون رضایت و مهندسی قبلی صورت بگیرد .چه کسی است که نداند همیشه عده ای به صورت سازمان یافته و برای هیاهوهایی از این قبیل جلو تریبون ها به صف می شوند .درمراسم چهاردهم خرداد نیز به همین شکل عمل شد و در مقابل دوربین ها و چشمهای حیرت زده گروهی اندک هتاکی های همیشگی را این بار علیه نواده گرامی امام به اوج رساندند .لابد باین دلیل که ایشان نخواسته اند هیچوقت مردم را تنها بگذارند

غافل از آنکه اینگونه اعمال مهندسی شده بیش از پیش به اهمیت حراست و صیانت از یادگاران حضرت امام دامن خواهد زد.

حضرت حجت الاسلام والمسلمین سید حسن خمینی یکی از ستارگان پر فروغ حوزه های علمیه و فضای ملی ماست و برنامه ریزی برای خاموشی این فروغ جز خسارت برای طراحان آن نتیجه ای نخواهد داشت

میرحسین موسوی

امام رفت!

امام رفت! :
اما؛ امام ما؛ دیروز رفت، تازه بعد از بیست سال رفتنت را دیدم؛ در مرقدت!


. ادامه راه سبز(ارس): "امام آمد". زمستان بی هیچ مقاومتی جایش را به بهار داد. ایران شکوفه کرد. ریشه ها که از بوران برف تا بی نهایت زمین دویده بودند، به یکباره شکفتند.

میزان شد رای مردم. یک رای؛ یک نظر. جمهوری اسلامی؛ آری!

چه عاشقانه به دیدارت می آمدند از هر دیاری، در خیابانی که " ایران" نام گرفته بود در مکانی به نام " علوی". مدرسه ای با آموزه های مذهبی. از همان اقامتگاهت دانستیم که آمده ای نوید دهی به "دانش". می خواهی " مذهب" را از این " حسینیه "هایی که به نام تو به پا کرده اند و در پناهش آرمیده اند، برهانی.

به قم که رفتی، غممان گرفت. بعدها وقتی دکترت ترا به تهران خواند و در " جماران" جای گرفتی. آنجا شد مامن. خانه امید. از هر جا که رانده می شدیم به جماران می َآمدیم و سلام می دادیم. بوریای جماران را که می دیدیم. آن بالکن پر خاطره. خستگی ها از تنمان می رفت. با همه وجود می گفتیم" روح منی خمینی". بودی. چون " بت " شکستی.

آن روز که رفتی؛ نمی دانستیم که " امید "مان را بدرقه می کنیم. نمی دانستیم " آرام جان" است که می رود. چه خاک نامهربان بود؛ در برابر آن همه ناله و فغان؛چشمهایی گریان ؛ ترا ربود.

نه هنوز در خاک نبودی؛ سقیفه برپا کردند. گفتند به جای تو؛ ولی نه " جانشین پیغمبر" شد.

سپاهی ، بسیجی همانها که امروزمرقدت را هم به یغما برده اند؛ به پابوسی هلی کوپتری آمده بودند که پیکر ترا دربر داشت. امان از کف برده بودند.دیدگانش پراشک. دلهایشان پر غم. خاک مزارت توتیای چشم می کردند. کجایند مردان بی ادعا؟

"بهار" بود که رفتی ولی به یکبار " زمستان" شد. توفان و بوران از همه جا وزیدن گرفت. تازیانه سرما چه بی رحمانه بر پیکرها فرود آمد.

ایران دیگر " بهار" ندید. تا نشانه ای از بهار می آمد، پاییز به استقبالش می رفت. پاییز به زمستان جا می داد و زمستان برای پاییز جا باز می کرد. چه بی رحمانه شکوفه ها را خشکاندند. غنچه ها از سرما یخ زد. نهالها از "سبزی" به " زردی " رفت.

باز که دلمان تنگ می شد. همان کانتینر وسط بیابان شده بود پناهمان. گاه همه شب به سراغش می رفتیم. بوی ترا می داد. تا اینکه ساختندش. خرابمان کردند.

به جماران آمدیم. بوی ترا می داد بیش از آنجا که " پیکر" ت بود. یادگاری ازتو هم آنجا بود. ولی تابش را نیاوردند. رفت.

خانه ات که روزی " سلام گاه "مان بود را حتی نگذاشتند؛ "بیت احزان "مان شود؛ هر چند " در"ش به کین شکسته بودند. " جماعتی اندک " بیزاریمان را نمی دید از زمستان. با تازیانه ای که باتو م خوانده بودنش می راندمان از در خانه ات. بغض هایمان در گلو ماند. اشکها بر گونه مان خشکید.

بیست سال گذشت. هر چه از تو دیدیم در این سالها " سبز" بود. صحیفه ات که پر بود ازکلامت. جمارانت با آن بالکن ماندنی. حتی گاه که مسافر مرقد می شدیم؛ " سبزی" را می دیدیم که نشسته بر مزارت. تکه های سبز گره زده بر ضریحت.

بیست سال خیلی نیست. دردانه ات می گوید. زود رخت بزرگی بر تن کرد. پناه بی پناهان شد. کودک همان که برای مادرش می سرودی.

"فاطی به سوی دوست سفر باید کرد ******** ازخویشتن خویش گذر باید کرد"

تو رفتی به سوی دوست. یک روز قبل از روز حادثه. هر چند سالها بود که سفر کرده بودی از خویشتنت.

اما؛ امام ما؛ دیروز رفت. تازه بعد از بیست سال رفتنت را دیدم. در مرقدت. آنجا که به نام تو به پا کرده بودند. دانسته بودم ، آنجا جای تونیست با آن بارگاهش. ولی دیروز دیدم که دیگر تو هم رفته ای از آنجا. نبودی. ما هم نبودیم.

چه کریمانه رفته بود دردانه ات که خیر مقدم بگوید حتی مهمان ناخوانده " حرمت " را در نبودت. اما " حرمت " نگذاشت.

مهمان ناخوانده را که نمی توان بیرون کرد. رسم مهمان نوازی بزرگان نیست. خودشان می روند.

ما باز به برای مویه کردن در فراق " امام " مان به جماران می رویم. " خانه دوست " آنجاست. هر چند دوستانمان به گرو ستانده اند. با همان " قلیلی " که " مقربین " بیت تواند به سوگت می نشینیم.

جماران هنوز بوی او را می دهد. بیست سال خیلی نیست که بوی بهار را ببرد.

در این شهر غبار آلود؛" جماران " تنها سرایی است که نشانی سبز از بهار دارد.

بهار يكتا

۳/۱۴/۱۳۸۹

ويدئو كليپ «براي تمام فصول» بازخواني سخنان ميرحسين موسوي

ویدیویی بر اساس بیانیه‌های میرحسین موسوی:
ويدئو كليپ «براي تمام فصول»
موسیقی انتخابی: کیهان کلهر | قطعه: در انتظار باران

. ادامه راه سبز(ارس): «برای تمام فصول» فیلم کوتاهی است برآمده از متون بیانیه‌های میرحسین موسوی که در طول یکسال گذشته تنها کلمات مشترکی بودند که پیوسته خوانده شده‌اند. این کلمات متصل، ورای مسایل سیاسی، به دنبال احقاق حق و ترویج اخلاق در جامعه امروز ایران هستند.

ساختار منسجم، ارزش‌های معنوی، ادبی و سیاسی و دیدگاه استراتژیک و جهان‌شمول، این متن‌ها را بدل به یکی از متمایزترین اسناد تاریخ معاصر ایران و منبعی غنی برای خلق آثار گوناگون هنری کرده‌اند. باشد که این فیلم کوتاه آغاز تکثیر و تفهیم این کلمات، نه فقط در میان همفکران و دوستان ما، بلکه فراتر از آن در میان همه اقشار و گروه‌ها بویژه مخالفین و حتی معاندین جنبش سبز ایران قرار گیرد.

این فیلم را تقدیم به همه مردمی می‌کنم که در یکسال گذشته با بزرگواری و خردی بی نظیر جهان را به تماشای هنر حضور خویش نشاندند. و قدردانی و سپاسی ویژه نثار هموطنان عزیزی که با صداهای گرم و امیدوار خود مهمترین نقش را در خلق این فیلم کوتاه ایفا کردند.


جهت دانلود "" كليك كنيد
دانلود ويدئو در فرمت 3gp حجم ~ 14مگ


دانلود فايل صوتي mp3 حجم~ 3.5مگ

ایستاده با مشت - خرداد ۸۹

اطلاعیه محمد نوری زاد درباره امنیت جانی خود و خانواده

اطلاعیه محمد نوری زاد درباره امنیت جانی خود و خانواده:
چه در زندان و چه بعدها به تیرغیبی ازپا درآمدم، بدانید و آگاه باشید که کار سربازان گمنام است

. ادامه راه سبز(ارس): محمد نوری زاد نزدیک به شش ماه است که در زندان به سر می برد. او بیش از دوماه از آن را در سلول انفرادی گذرانده است. مسوولان قلم صریح وی را برنتافته اند. نامه های انتقادی او و هشدارهایش نسبت به اتفاقاتی که در کشور افتاده است برای او حکم شلاق و زندان و نیز ضرب و شتم و هتک حرمت در مدت بازداشت را به همراه داشته است. وی در اطلاعیه ای که در اختیار کلمه قرار داده نسبت به تعرض جانی به خود هشدار داده است. به گزارش کلمه متن اطلاعیه محمد نوری زاد به شرح زیر است:

محمد نوري زاد

بسمه تعالی

من، محمد نوری‌زاد، زندانی اوین، اعلام می‌دارم که برای خود امنیت جانی و اجتماعی متصور نیستم. چه، در طول این چندماه، به چشم خود از بازجوهای وزارت اطلاعات، صحنه‌هایی دیده‌ام و از دیگر زندانیان سیاسی مواردی را شنیده‌ام که هر حادثه‌ی ناخواسته و ناگهانی را برای خود و خانواده‌ی خویش محتمل می‌دانم. اگر روزی شنیدید که چه در زندان و چه بعدها به تیرغیبی ازپا درآمده‌ام، بدانید و آگاه باشید که کار سربازان گمنام است. سربازان گمنامی که خود را به امام زمان(عج) تحمیل کرده‌اند.

محمد نوری‌زاد- زندان اوین- اندرزگاه۷
۱۱/۳/۸۹

پيام ويدئويي کروبی در آستانه سالگرد ارتحال حضرت امام (ره)

پيام ويدئويي کروبی در آستانه سالگرد ارتحال حضرت امام (ره)

پيام ويدئويي كروبي بمناسبت سالگرد رحلت امام. ادامه راه سبز(ارس): در آستانه سالگرد ارتحال حضرت امام(ره)، حجت الاسلام والمسلمین کروبی درباره سیره حکومتی امام (ره) بیاناتی را ایراد نمودند.

در بخشی از این بیانات در مورد امام و جمهوریت گفتند: ” جمهوریت را به نام اسلامیت به شدت تضعیف یا تخریب کرده اند و من صریحاً بگویم ما الان خیلی جدی نگران اسلامیت نظام هستیم.”

ایشان درباره نگاه امام به مرجعیت افزودند: ” امام به مرجعیت توجه ویژه ای داشتند که مرجعیت محفوظ بماند و به جایگاه مرجعیت آسیب نرسد” همچنین در مورد سیره امام درباره قانون گرایی افزودند: ” امام هم در وصیتشان و هم در عمل و سیره ایشان به شدت مخالف بود که نیروهای مسلح وارد دسته بندی های سیاسی شوند. ، حافظ انقلاب باشند اما در اینکه من یا دیگری هم رأی بیاوریم نیز نباید دخالت کنند

متن و ويدئوي بیانات ایشان به شرح زیر می باشد

پيام بصورت ويدئويي


پيام بصورت شنيداري

دانلود mp3 حجم ~ 14 مگ


پيام بصورت نوشتاري

بسم الله الرحمن الرحیم

در آستانه سالگرد وفات حضرت امام هستیم.

طبق معمول و متداول همه ساله مصاحبه می کردیم، صحبت می کردیم، جلسات شرکت می کردیم گاهی هم سفر شهرستان می رفتیم و انجام وظیفه می نمودیم. متاسفانه امسال تبعات انتخابات و تقلب بی سابقه سال گذشته در انتخابات ریاست جمهوری که حوادث و پیامدهای تلخی هم در این یک سال برای کشور داشت. احساس من و احساس همه این است که عوارض و آثارش سالگرد امام (ره) را هم در بر گرفته و همانند سال های گذشته بدان صورت برگزار نمی شود. البته شکوه و جلال حضور مردم قطعاً در روز ۱۴ خرداد بسیار عظیم و مهم است و حتماً در مناطقی هم چه بسا خودشان و یا بزرگانشان در منطقه انجام بدهند، اما حوادث انتخابات در سالگرد رحلت امام نیز اثر گذاشته است. مثلاً هر ساله سه شب برنامه بود، شب ۱۳ و ۱۴ و ۱۵ خرداد و همچنین روز ۱۴ و ۱۵ خرداد به مناسبت سالگرد خرداد سال ۴۲٫ لکن امسال تنها روز ۱۴ برنامه دارند، آن هم با برگزاری یک نماز جمعه که هر هفته برگزار می شود.

یا اینکه امسال شاهد هستیم نیروهای نظامی بیشتر مصاحبه دارند و نیروهای بسیج و سپاه بیشتر حالت متولی بودن قضیه را دارند اگرچه ستاد و مسئولین محترم آنجا مسئول عملی و کاری هستند و همه چی بر دوش آنها است، لکن مصاحبه می کنند و حتی گاهی هم برای نوه امام تعیین تکلیف می کنند که ایشان هم خیر مقدم بگویند ! خوب ایشان صحبت می کنند و تکلیف خودشان را می دانند که چه کار باید بکنند. به هر جهت امسال بدین شکل شده است که برای من فرصت مصاحبه ای نیست یا می ترسند مصاحبه کنند یا منعکس نمی کنند و یا دستور رسمی است که مطالبی از فلانی ننویسید، بنابراین ما هم مانده بودیم که چه کار کنیم و به چه نحوی انجام وظیفه کنیم که به نظرمان آمد که یک چنین برنامه ای را ترتیب بدهیم و یک بحثی در مورد امام داشته باشیم.

منتهی من فکر کردم که در مورد امام می خواهم صحبت کنم آن هم شرایط امسال راجع به ایستادگی و مقاومت امام، راجع به قاطعیت ایشان، راجع به زهد و دور اندیشی امام، راجع به تصمیم گیری هایی که در دوران مبارزه داشت که بن بست را می شکافت. اینها بحث طولانی و مفصلی است که گفته شده و باید برای آیندگان هم گفته شود. ولی من در این فکر بودم که امسال راجع به وضع فعلی خودمان و وضعی که الان در کشور بوجود آمده صحبت کنم.

عده ای طوری حرف می زنند که که گویا امام مختص آنهاست و همان ها تابع امام و پیرو خط امام هستند و دیگران از مسیر و راه امام جدا شدند. یعنی هرکس به تقلب در انتخابات اعتراض دارد متهم به عامل موساد و سازمان سیا می کنند و هر گونه تهمت و افترایی به این افراد می زنند، چرا که اینها افرادی هستند که آمدند اعتراض کردند به انتخابات، یا اصلاً بحث انتخابات نیست و انتخابات بهانه است آنها دگرگون شده اند و یا اصلاً آنها از اول منافق بودند و یا اینکه اگر آدمهای درستی هم بودند سوابقشان از دست رفت و در این امتحان نتوانسته اند سربلند بیرون بیایند. آنها فعال و همه بوق ها هم دست آنهاست و این اتهام ها و شعارهای تخریبی را مدام و مستمر تکرار می کنند.

ماهم صبر و حوصله کردیم و گاهی هم جواب دادیم اما امروز فکر کردم به مناسبت سالگرد امام چند مطلب تازه و جدید بگویم. اینکه آقایان می گویند اینها از راه امام منحرف شده اند، ما می گوییم نخیر ما از راه امام منحرف نشده ایم و به خاطر راهمان و به خاطر آرمان های امام و مبارزات ملت هم داریم تلاش می کنیم و شما که اشکالی دارید بیائید باهم مناظره کنیم ، هر کسی را که خواستید تعیین کنید و بگویید که از طرف حکومت هست و حاکمیت قبولش دارد و می نشینیم در مقابل مردم و مناظره می کنیم و ملت عزیزمان هم داوری می کنند، که حتی حاضر نشدند و حاضر نمی شوند چون خودشان می دانند که چطور دارند ریشه های انقلاب را می سوزانند و چگونه آرمان های امام را زیر پا گذاشته و انحراف از طرف دیدگاه خودشان در انقلاب بوجود آورده اند و اندیشه های خود را بر اندیشه های امام تحمیل می کنند. حالا من برای اینکه مطلب روشن شود ناگزیرم به نحو کلی چند موضوع و مهم و اساسی که از آرمان های امام بوده و از مبانی امام بوده از محکمات انقلاب اسلامی است و حتماً باید اجرا و عمل شود که آنها مخدوشش کردند را به عنوان نمونه ذکر بکنم تا جایی که معلوم شود چه کسی از انقلاب و خط امام منحرف شده است ؟ و چه کسی شیرینی حکومت و طعم زیبای قدرت او را وادار کرده تا بیاید آرمان های امام را به فراموشی بسپارد؟!

نکته اول:

امام گفت “جمهوری اسلامی” در جمهوریت فرمود: میزان رأی ملت است و همه ارکان جمهوری اسلامی باید رای مردم باشد، چه مستقیم و چه غیر مستقیم. هیات دولت، رئیس جمهور، نمایندگان مجلس شورای اسلامی و خبرگان، رهبری و … همه باید با رأی مردم باشد حالا بعضی ها مستقیم و بعضی از آنها غیر مستقیم هستند و میزان همه رأی مردم است.

بنده عرض می کنم پس از رحلت امام در مجلس سوم که یک سال از عمر مجلس گذشته بود انحراف در رأی گیری و انتخابات ها شروع شد و به بهانه نظارت استصوابی در همان مجلس سوم یعنی پایان مجلس سوم، اوایل سال ۷۱ بیش از ۴۰ نفر که ۱۲ سال و ۸ سال و ۴ سال در مجلس بودند را رد کردند و عده ی دیگر را هم در بیرون از مجلس رد کردند و تلاش می کردند مجلسی را که می خواستند بوجود بیاورند، یعنی مجلسی که در اول وقتی بوجود آمد از همه ی گروه ها و از همه ی اندیشه ها در آن مجلس حضور داشتند، مجلسی که دو تا رئیس جمهور به نظام داد، وقتی حوادثی رخ داد نخست وزیر به نظام داد، وقتی آن شهادت ها به آن صورت پیش آمد دو تا وزیر آموزش و پرورش، دو تا وزیر فرهنگ و ارشاد وزیر کشور و وزیر کار و بازرگانی به نظام داد و آن مجلس تبدیل شده به مجلسی که الان شاهدش هستیم دو فوریت می دهند برای سرعت اعدام، ضمن احترام به نمایندگان ملت ولی باید بدانیم در چه تنگناها و در چه شرایطی این مجلس بوجود آمد، بنابراین من عرض می کنم که اولین کاری که برای انتخابات شد یک فیلتری برای رأی مردم بوجود آمد و یک استصوابی شکل گرفت آن هم شورای نگهبان که اول باید آنها تأیید کنند و تا آنها تأیید نکنند نتیجه ای ندارد، آن هم در اندک بهانه ای و یا جناح بندی هایی که وجود داشته خیلی از چهره هایی که ۲۰ سال در مجلس بودند را رد کردند و خیلی از افرادی که ارزشمند بودند را حذف کردند و کنار گذاشتند.

یا اینکه سال ۶۹ یک سال بعد از رحلت امام در مجلس خبرگان که دور دوم آن می خواست شروع شود باز همان کردند که صلاحیت از حوزه های علمیه و علما گرفتند و دادند به شورای نگهبان که منصوب رهبری هستند. جمعیتی که می خواهند بیایند برای انتخاب رهبری و ناظر رهبری، برای اینکه اگر رهبری توان آن کار را نداشت به صراحت قانون اساسی که اگر از روز اول انتخاب اشتباهی بوده تازه آنها باید منصوب رهبری را تأیید کنند و لذا هم در همان مجلس در انتخابات دور دوم اعضای مظلوم و فداکاری را همانند مرحوم آیت الله احسانبخش گیلان و آقای جمی را حذفشان کردند و عده ای دیگر را هم راه ندادند.

ببینید اولین قضیه ای که رخ داد، در انتخابات هر وقت خواستند تأیید کردند و هر وقت خواستند رد کردند، من فراموش نمی کنم که آقای عباسی فرد رفت یک امتحان داد و قبول شد و رفت یکی از استان ها داوطلب شد رأی نیاورد برگشت بعد معاون قوه قضاییه شد. خوب طبعاً نام و نشان و مسئولیتش بیشتر شد، خواست از تهران داوطلب شود، شبی من قم بودم دیدم آنجا می گویند که دعوت کردند برای امتحان با این که دو سال پیش امتحان داده بود من متوجه شدم که قضیه چی هست در گوش کسی گفتم که پس فاتحه آن خوانده و پرونده اش بسته شده، گفت چطور، گفتم که کسی که دو سال پیش امتحان داد و قبول هم شده دوباره امتحان برای چی؟ همان هم شد و ردش کردند، مجدداً گفتند امتحان، این بار قبول نشد و ماجرای انتخابات دور سوم بود که برای خوزستان هم رفت امتحان داد و شرکت کرد و رأی آورد. مجدداً در همین انتخابات دو یا سه سال پیش مجدداً رد کردند. یعنی انتخابات مردم را اول شورای نگهبان باید تأیید کند، این نکته اول که یکی از سیره های امام که این قدر بر رأی مردم و انتخابات تکیه می کرد و می گفت باید انتخابات باشد.

جمهوریت را به نام اسلامیت به شدت تضعیف یا تخریب کرده اند و من صریحاً بگویم ما الان خیلی جدی نگران اسلامیت نظام هستیم.

نکته دیگر:

امام شمول و تعادل بین جناح ها بوجود می آورد، امام مراقب بود که جناح هایی که در درون نظام هستند را حفظ کند و هشدار بدهد و هم گوششان را بگیرد و هم حمایت می کرد. لذا قضایای مختلفی پیش می آمد که انجام می داد.

به عنوان نمونه می گویم که مثلاً در روحانیت جلسه داشتیم برای انتخابات دوم مرحوم آقای فخرالدین حجازی را نگذاشته بودند در لیست آن وقت مجمع هم انشعاب نکرده بود. امام پیام دادند که چرا آقای فخرالدین حجازی که نفر اول تهران بود این همه جبهه می رود و سخنرانی می کند برای چی حذفش کردید ؟ یا من در همین جلسات بودم که بنا بود خبرگان اول انجام شود من دیدم تلفن شد به یکی از اعضایی که آنجا بودند از دفتر امام راجع به خبرگان رهبری و آنها مرحوم آقای یثربی را حذف کرده بودند و حالا من نمی خواهم بگویم که به چه خاطر آیت الله یثربی حذف شده بود که امام فرمودند که ایشان را بگذارید، چرا حذف کرده اید؟

یا در انتخابات مجلس سوم که آقا شیخ محمد یزدی رأی نیاورد امام فوراً ایشان را عضو شورای نگهبان کرد یا اینکه آقای آیت الله طبسی در مشهد بود و مسجد گوهر شاد و تشکیلات آن جدای از حرم بود. یک جلسه دوستان ما گذاشته بودند افرادی می رفتند آنجا سخنرانی می کردند و بعد از آنها با آقای طبسی میانه خوبی نداشتند که حاج سید احمد آقا به دستور امام تلفن کرد که آقای طبسی نماینده امام است و مسئول تولیت آنجاست، طوری که شما می روید آنجا و برخوردهایی می کنید به مصلحت نیست، یعنی ایشان تعادل را بوجود می آورد چه از این طرف و چه از آن طرف، حالا داستان مفصل است که من همین قدر اشاره کردم. حالا این قضیه وجود ندارد و لذا یک طرفه شد. الان شاهد این اوضاع هستیم که مسیر چگونه و با چه مشکلاتی طی می شود و مجلسی که با این شرایط و تحمیل ها شکل گرفت و چندین هزار نفر را که رد کردند در حالی که می بینیم دولت و مجلس چه اختلاف هایی دارند، مجلسی که حتی قدرت این را که به وظایف خود عمل کند را ندارد.

ماجرای مرجعیت هم مهم است که برایتان بگویم.

سرمایه مهم شیعه در دوران غیبت مرجع تفلید است و مراجع تقلید استوانه و حریمی بودند و همچنین پناهگاهی بودند برای اسلام و تشیع در فراز و نشیب های سخت و دشوار.

من اشاره ای می کنم به ماجرای میرزای شیرازی و فتوای او در رابطه با قضیه تنباکو، ماجرای آیت الله حاج آقا کاظم یزدی در رابطه با ماجرای لیبی و ایتالیا و اشغال آنجا و یا ماجرایی که انگلیسی ها پیغام دادند که ما در عراق هستیم و به نجف حمله می شود بهتر است در خانه نباشید و با خانواده از شهر بروید بیرون، مرحوم آقای حاج کاظم فرمودند که ساکنان نجف همه خانواده من هستند من زن و بچه ام را بردارم ببرم به کجا؟ یا ماجرای جنگی که در عراق با انگلیسی ها بود و خود علما جبهه رفتند و شهید دادند و یا خلاصه در ماجرای مشروطه به هر جهت حوادثی که پیش آمد مرجعیت شیعه بسیار جایگاه خاص و ممتازی داشت و بالاتر از همه اینها اصلاً داستان خود امام یعنی امام قطعاً پیروزیش و اینکه توانست بر نظام ستمشاهی غالب شود جایگاه مرجعیتش بود.

امام مرجع بزرگی بود، امام شاگردان فراوانی تربیت کرده بود، امام امامی بود که آقایی به نام سرهنگ قلقصه سال ۳۵،۳۶ ساواک را در قم تأسیس کرد و در زمان زمامداری مرحوم آیت الله العظمی بروجردی که با آن عظمت و با آن سن و سال گزارشهائی از حوزه و مرجعیت و شیوه آن تهیه می کرد و می فرستاد برای ساواک که اسناد آن موجود است و کسی را که انتخاب کردند برای ساواک قم معلوم است که باید چگونه فردی باشد، جه خصوصیاتی داشته باشد، در صف اول نماز بود، کفشهایش را پشت خوابیده می پوشید گاهی هم کلاه نخی به سر می گذاشت. خیلی حالت مردمی بود و با همه قاطی می شد، گزارش می کند به ساواک مرکز که آنجا علمایی که در قم هستند آقای حاج روح الله خمینی بیش از همه شاگرد دارد و بیش از ۵۰۰، ۶۰۰ نفر هستند که در کلاس ایشان شرکت می کنند، آن زمان اگر کسی ۵۰ یا ۱۰۰ نفر شاگرد برای درس خارج داشت خیلی بود و معمولاً ۱۰ یا ۲۰ یا ۳۰ نفر بودند. گزراش می کند که درس این چنینی دارد و تلاش هم می کردند که مرجعیت امام را از ایشان بگیرند و حتی در بازجویی ها سوال می کردند که شما مقلد چه کسی هستی؟ می خواستند بگویند که امام مرجع نیست، مثل سایر علمایی هستند که مبارزه کردند مثل مرحوم آیت الله کاشانی و دیگران اما جایگاه مرجعیت امام باعث شد که دشمن نتواند کار خودش را انجام دهد و توطئه ای شود و از طرفی هم آن صلابت و قاطعیتی که داشت توانست پیروز شود.

مرجعیتی که امام این قدر اهمیت می داد به هر حال حادثه ای تلخ هم رخ داد و آن هم بحث جدایی است که متاسفانه دیگران هم به هرجهت شیطنت کردند که دور ایشان حلقه زده بودند، امام خیلی توجه داشت که مرجعیت محفوظ بماند و به جایگاه مرجعیت آسیب نرسد، حتی در آن زمان هم گفت ما نمی خواستیم چنین چیزی شود اما شد چون تذکراتی دادم که این حوادث برایش رخ ندهد.

خوب امام یک چنین جایگاهی برای مرجعیت قائل بود تا حدی برای مرجعیت احترام قائل بود که من خودم یک وقت در نماز جمعه تهران قبل از خطبه صحبت می کردم، پرخاش کردم به یکی از مراجع که واقعیت این است که فرح رفته بود دیدن آن مرجع و معروف بود که انگشتری برای شاه داده آن هم وقتی رفته که اوضاع درگیری در ایران هست، من در حین صحبتهایم که یادم نمی آید به چه مناسبتی بود که گفتم آن مرجعی که انگشتر برای شاه می فرستد،(بدون اینکه اسمی ببرم) فوراً امام که صحبت ها را در روز جمعه گوش می دهد به نزدیکانش زنگ می زند و می گوید که به رادیو بگویید این عبارت ها را از نطق در بیاورند، در آن زمان خطیب نماز جمعه که صحبت می کرد روز یکشنبه از ساعت ۱ تا ۲ پخش می شد من هم اتفاقاً روز یک شنبه می آمدم آنجا برای ملاقات خانواده ها که متوجه شدم امام این دستور را داده من فکر می کردم که با من هم برخورد می کنند ولی نه ایشان کار خود را کرده بود و صحبت های من که از رادیو پخش شد این مطلب نبود.

یا داستان آیت الله سید طاهری خرم آبادی می گفت که وقتی می خواستم بروم پاکستان و آن جایگاهی که امام داشت و شیعیان نماینده از امام خواستند که امام می گفت آنجا به تقلید مردم کاری نداشته باشید، تقلید کار کارشناسی است، هر کس می خواهد تقلید از هر آقایی بکند و وجوهاتش را به هر کس می خواهد بدهد، اصلاً به تقلید افراد کاری نداشته باشید و مروج انقلاب اسلامی باشید.
آن صلابتی که امام داشت و پیروزی که نصیبش شده بود، عده ای را که می رفتند برمی گرداند یا عده ای داوطلب عدول بودند، قبل از اینکه من نماینده امام در حج شدم بعضی آقایون فرموده بودند که روحانیون کاروان ها از فتاوای امام بگویند، اگر از آقایی سوال کردند از او بگویند، امام شنیده بود و بسیار ناراحت شده بود و گفته بود که این چه کارهایی است که می کنید، مقلدین مختلفی هستند. به هر جهت امام حریم علما و مراجع تقلید را به بهترین نحو حفظ می کرد.

ولی حالا می بینیم که چه بلایی به سر مراجع و حوزه های علمیه آمده، ما که می دانیم نقش اطلاعات نقش نیروهای مسلح، نقش بعضی از روحانیون چیست و چه کارهایی کردند و بعضی از نهادها چه کارهایی کردند، جلوی درب بعضی از منازل جمع شدند جلوی درب جامعه مدرسین جمع می شوند و چه حوادثی رخ می دهد.

آیا این سیره امام است ؟ اینها را ما کردیم یا از گروه هایی که الان در حکومت هستند؟

این سه نکته از مسائل مهم امام بود که یکی قانون گرایی امام بود. در سیره حکومت امام قانون گرایی بود که امام توجه داشتند که دقیقاً به قانون عمل کنید مگر موارد ضروری و مواردی که دیگران می خواستند، مثلاً مواردی که در جنگ بوده.

داستانی دارم که بسیار شنیدنی است برای خوانندگان و بینندگان عزیز:

مجلس اول اساسنامه سپاه، اساسنامه وزارت اطلاعات همه را تنظیم می کردیم و می نوشتیم. در اساسنامه نوشتند که رأس اطلاعات باید مجتهد باشند که در مجلس هم تصویب شد، از طرفی هم که امام این را می شنود و مخالف این قضیه هم هست و می پنداشت که رأی نمی آورد، چون نمی خواست این چنین شود و میخواست که تذکر بدهد که لفظ مجتهد خوب نیست بگذارید برای امنیت و اطلاعات مرحوم آیت الله العظمی سلطانی طباطبایی پدر خانم جناب آقای حاج سید احمد خمینی به خود من می گفت که در حضور امام بودیم رئیس مجلس وقت آمد آنجا و بسیار متاثر بود از اینکه مجتهد در رأس اطلاعات باشد. منظورم این نکته است که رئیس مجلس گفت که حالا اگر ناراحت هستید ما می رویم اصلاحش می کنیم و بر می گردانیم ولی ایشان گفت که حالا دیگر تصویب شده و قانون شده من وارد نمی شوم، ما موارد متعددی از امام داریم و دارم.
آقای طباطبایی رحمت اله علیه می گفت وقتی رئیس مجلس تشریف بردند من گفتم که چرا اینقدر ناراحت هستید؟

امام فرمود: تشکیلاتی که امنیتی است و نحوه برخورد و کار، کاری است که اصلاً اگر مجتهد آنجا باشد مشکلاتی هم اضافه می شود که همان طور الان شاهدش هستیم که الان چه اتفاقی می افتد.

حالا ما کاری نداریم چرا که سلیقه امام بود و اگر کسی هم قبول نداشته باشد، ضد ولایت فقیه هم نیست اما من می خواهم بگویم که ایشان به قانون تصویب شده پایبند بودند که باید عمل شود یا اینکه مسئله نیروهای مسلح که امام هم در وصیتشان و هم در عمل و سیره ایشان به شدت مخالف بود که نیروهای مسلح وارد دسته بندی های سیاسی شوند. ، حافظ انقلاب باشند اما در اینکه من یا دیگری هم رأی بیاوریم نیز نباید دخالت کنند.

آیا این برای نظام است؟ نیروهای مسلح اسلحه در دست دارد و سرنوشت انتخابات هم دست بسیج و سپاه است، این را که ما می دانیم و تعارف نداریم و می بینیم که چنین نماینده هایی به کار می آیند ضمن اینکه در مجلس آدم های شریفی هم که رأی از مردم گرفتند هستند ولی در مجلس دوستان بسیج و سپاه حق دیگری را که باید می آمدند در صحنه را ضایع کردند و نطق هایی هم می نویسند و دست آنها می دهند و هرچی می خواهند می گویند، کاری غیر از این ندارند.

بنابراین امام تأکید داشت نیروهای مسلح وارد نشوند و حالا هر کس می گوید به آنها حمله می کنند که شما مخالف نیروهای مسلح و بسیج هستید و لذا این قدر هم به نهادهای مختلف آسیب زدند. نمی خواهم بگویم عباراتی را که مطلوب نیست ولی به هر جهت معنویت آنها را در انظار مردم از بین بردند، می گویید نه ، یک نظر سنجی آزادی بین مردم بکنید که این نهادها چقدر در درون و دل مردم جایگاه دارند؟ آیا بسیج، بسیج همان موقع است ؟ و یا اینکه ساده زیستی و زندگی امام که از بیت المال استفاده نکنند و از بیت المال دردسر برای حکومت ایجاد نکنند.

چند نکته از سیره های امام را گفتم و کوتاه می گویم که آقایان بیایند جواب بدهند، ما حافظ بودیم، تلاش کردیم انتخابات آزاد باشد، تلاش کردیم قانون گرایی باشد، ما تلاش کردیم که نیروهای مسلح وارد انتخابات نشوند، ما تلاش کردیم که مرجعیت محفوظ بماند.
دیگر گذشت و این بلاها را سر مراجع آوردند و به خانه هاشان حمله کردند و در نماز جمعه به مرجع بزرگی که در خارج بود حمله کردند، یک آقایی آمد باز حمله کرد به مرجع دیگر به خاطر یک قضیه سیاسی، تازه چه وصف هایی من از آن آقا از این مرجع شنیده بودم اما او آمد و ایشان را مورد حمله قرار داد.
می خواهم بگویم که امام تلاش می کرد همه ی آنها بمانند و ما بکوشیم که به آرمانهای امام عمل کنیم.
من میدانم حالا به جای اینکه جواب بدهند…. و ما هم دنده ی پهنی دارم و هیچ اعتنایی به این اراجیف آنها نمی کنیم و حرفمان را می زنیم و مسائلی دارم که امام این قدر مقید بود که الان چه حوادثی پیش آمد و چقدر به بیت المال مردم دقت می کرد چگونه الان بیت المال از بین می رود.

رهبری که بر زندگی مردم دقت می کرد و همچنین مهربانی ایشان با مردم و رابطه ایشان با مردم و حقوقی که برای مردم قائل بود و چگونه از خودسری ها جلوگیری می کرد و اجازه نمی داد اصلاً کسی به حریم شخصی کسی وارد شود.

اگر وقت داشتم از برخوردهایی که امام با خودسرها می کرد حتی با نزدیکانشان را برایتان می گفتم.

والسلام علیکم
مهدی کروبی

۱۳۸۹/۰۳/۱۳

۳/۱۳/۱۳۸۹

نوري‌زاد خطاب به رهبر: اگر که با خود صادق باشیم، صدای شکستن استخوان های اقتدارمان را خواهیم شنید

پنجمین نامه سرگشاده محمد نوری زاد به آقاي خامنه اي:
اگر که با خود صادق باشیم، صدای شکستن استخوان های اقتدارمان را خواهیم شنید
. ادامه راه سبز(ارس): محمد نوری زاد روزنامه نگار و فیلسماز دربند كودتاگران؛ در پنجمین نامه اش به آیت الله سید علی خامنه ای، پیش از نماز جمعه چهاردهم خردادماه به وی هشدار داده است که مواظب فتنه های واقعی باشد.

نوري زاد در بخشي از نامه خود اينگونه آورده است: «اگر انقلاب سی ساله ما ، هیچ نداشت الا به صحنه آوردن انصاف ، ما پیروز بودیم . و اگر هیچ نداشت الا ادب و پاکی و پاک دستی بزرگان، ما پیروز بودیم . من از بلندای سی سالگی انقلاب که به گذشته می نگرم ، آرزو می کنم ای کاش ما را با " اسلام اختراعی " خود کار نبود . و یا حتی اسلام ، تنها در سفر به دور دست های تاریخی ما محدود و تعریف نمی شد . و ما ، به جای بار انداختن اسلام اختراعی خود در کوچه بنی هاشم ، بر سر و سینه کوفتن های بی پشتوانه ، اهالی کوچه بنی هاشم را به امروز تاریخی خویش فرا می خواندیم و از نورشان بهره می بردیم.»

متن کامل نامه محمد نوری زاد به شرح زیر است:
به نام خالق حق

سلام به رهبر گرامی جمهوری اسلامی ایران

حضرت آیت الله خامنه ای،

یک سا ل از ظهور " فتنه " در کشور ما سپری شد. فتنه ای که به قول رسانه های رسمی و شخصیت های شاخص نظا م،هم آبروی مارا مضحکه جهانی در انداخت ،و هم خون و مال جمعی از هم وطنان ما را تباه ساخت ، وهم شکاف هراسناکی در ساختار ملی و حیثیتی ما ایجاد کرد.

می بینید که من نیز مثل بسیاری ،از همین واژه " فتنه "آویخته ام. واژه ای که در این یک سال گذشته ، به قدر همه عمر اساطیری اش از او سود برده ایم . واژه ای که در ادبیات سیاسی ما ، به فهرست مطول واژگانی چون : طاغوت ، طاغوتی ، انقلاب ، ضد انقلاب ، مستضعف ، مستکبر ، منافق ، ضد ولایت فقیه ، امت شهید پرور، دشمن قسم خورده و واژگان دیگری از این دست پیوست و معنای ویژه ای برای خویش اختیار کرد.

در این یک سال گذشته ، آن چنان افراط گونه بر طبل فتنه و سران فتنه کوفتیم تا کودکان ما نیز به محض شنیدن آن ، بدانند ما را جز از موسوی و خاتمی و کروبی ، مقصودی نیست . آوار ، و بهمن سران فتنه ، همان پلیدی درهم فشرده ای است که خسارت این ستم را بر سر مردمان ما فرو می بارد . بهمنی که به هنگام عبور ، از کنار خانه هاشمی رفسنجانی می گذرد ، و کسانی که از اهل این خانه را نیز به حجم آوارگونگی خویش می افزاید.

سران فتنه اما ، فراتر از خسارات فراوانشان ، فوایدی نیز داشته اند که من ، قصد واشکافی فایده های آنان را دارم . پیش از آن ، اجازه بدهید در سفری به دور دست های روستای محل زادگاهم ، به ترسیم دور نمایی از این فایده ها بپردازم . جدال بر سر قدرت ،ظاهرا ودیعه مکرری است که در هیچ کجای تاریخ ، بی مخاطب نبوده است ، چه در قبایل بدوی ، و چه در جوامع مدنی ، در روستای ما نیز ،دو طایفه کم خرد، طبق یک عادت ضروری ،و به بهانه ای تکراری ، خشماگین بر سر هم می کوفتند و بعد از تحمل جراحت ها و ناسزاها و بی آبرویی ها کارشان به پا سگاه و امنیه و وساطت بزرگترها می کشید.

در جدال هر باره ، نیک به یاد دارم که مردان طایفه شکست خورده ، بی دلیل بر اهل خانه خود سخت می گرفتند . یعنی پدری که در میدان کارزار، توسط حریف از پا در آمده بود ، در خانه خویش ، به یک خطای مختصر ، بر سر زن و فرزند خود می کوفت و مردانگی مخدوش خود رابه رخ می کشید و یاد آور می شد.

باورم بر این است که حکایت ما و سران فتنه نیز خارج از این روال روانی و تاریخی نیست . سران فتنه در این مثال ساده و روستایی من همان اهل منزل اند . کسانی که ما با کتک زدن آنان ، عصبیت ناشی از شکست های پی در پی خود را تخلیه می کنیم و قدرت مخدوش خود به رخ می کشیم .روستایی چوب خورده و تحقیر شده دیروز ،از این روی بر سر زن و فرزند خود می کوفت ، که فکر آنان را از واکاوی چند و چون شکست خویش ،به همان خطای خانگی معطوف کند .

قبول می فرمایید که ما وشما ، در این آزمون سی ساله ، کارنامه درخشانی از عمل به وعده های اسلامی انقلاب نیاراسته ایم . اگر که با خود صادق باشیم ، صدای شکستن استخوان های اقتدارمان را خواهیم شنید. متاسفانه آسیب و جراحتی که ما به اسلام و به گرایش دینی مردم وارد آورده ایم ، فرا تر از آسیب و جراحت همه طول تاریخ است .

شرمنده ام که نوشته من از صراحتی اینچنین تلخ و گزنده آکنده است . باورم بر این است که ما را فرصت چندانی برای بازگشت و ترمیم خرابی ها نیست . وگرنه ، من آداب کوچکتری خویش ، نیک می دانم .

اگر انقلاب سی ساله ما ، هیچ نداشت الا به صحنه آوردن انصاف ، ما پیروز بودیم . و اگر هیچ نداشت الا ادب و پاکی و پاک دستی بزرگان، ما پیروز بودیم . من از بلندای سی سالگی انقلاب که به گذشته می نگرم ، آرزو می کنم ای کاش ما را با " اسلام اختراعی " خود کار نبود . و یا حتی اسلام ، تنها در سفر به دور دست های تاریخی ما محدود و تعریف نمی شد . و ما ، به جای بار انداختن اسلام اختراعی خود در کوچه بنی هاشم ، بر سر و سینه کوفتن های بی پشتوانه ، اهالی کوچه بنی هاشم را به امروز تاریخی خویش فرا می خواندیم و از نورشان بهره می بردیم .

ای کاش در همان ویرانه تاریخی خویش مانده بودیم اما در عوض : ادب داشتیم ، خدا داشتیم . ای کاش دوستی ما با خدا و خوبان خدا ، در لفظ نمی ماند ، و به عمل می گرایید . ای کاش مراجع تقلید ما و روحانیان ما می دانستند که محدوده آگاهی و دانش آنان ، محدود به علومی است که ارتباط چندانی با حساسیت های کشوری و جهانی ندارد . و می دانستند که جامعه ، مردم ، تاریخ ، و سنت های الهی ، برای خود مختصات و قواعدی دارند و ورود نا آگاهانه به هر یک از این حوزه ها ، و دخالت ناشیانه در سیر عالمانه آنها ، جامعه را به آشفتگی حتمی فرو می برد .

رهبر گرامی ، از خود شریف شما آموخته ام که سخت دلتنگ عدالت علوی باشیم . عدالتی که به جانب داری از مردم شهر قم ، محکمه ای به پا کند ، و بزرگان دینی و مسولان خطا کار حکومتی این شهر را فرا بخواند ، و از آنان بپرسد : چرا شهر قم ، که تا پیش از انقلاب ، پاک و شایسته بود ، بعد از انقلاب، اول شهر آسیب دیده از مفاسد اجتماعی کشور شده است ؟ عدالتی که آقازاده های ما را ، مثل پدرانشان ، به تناول شهد مفاهیم دینی وا می داشت و آنان را از شیرینی واردات شکرباز می داشت .عدالتی که خود این پدران را نیز از مواضعی چون معدن سنگ سرخ بیدخت فارس ، باز می داشت . عدالتی که برای ورود به حسابرسی آستان قدس رضوی زانوانش نلرزد .عدالتی که به عدم تعادل فکری مسؤلان حکومتی ، و حتی به عدم تعادل یک رییس جمهور نمرۀ منفی بدهد .عدالتی که شهامت اعادۀ حیثیت از خود را داشته و اجازه ندهد کسی و کسانی از او بیاویزند و متاع دروغین خود را در سبد نیاز مردم گذارند .

رهبر گرامی ، ما امروز ، چه بخواهیم وچه نخواهیم ، شکست خوردۀ معرکۀ جولانِ تاریخی ِ خویشیم . متأ سفانه ، حتی در موضوع تخصصی خودمان که اسلام باشد ، به قهقرا گراییده ایم . بدیهی است که در این سی سالگی انقلاب ، باید به یک یک کاستی ها و ناهنجاری ها ، و به نقش وسهم خود اعتراف کنیم و در جایگاه یک مسؤل، پاسخگوی مردم وتاریخ باشیم . که چرا در معرفی اسلام به روزی در افتاده ایم که علاوه بر طرد مخاطبان ِجهانی ، مخاطبان ِ داخلی ِ دین خدا را نیز تارانده ایم و به گزینش نامبارک حداقلی مردم خویش ناچار شده ایم ؟ و چرا چنان چهرۀ مخوف و نامبارکی از اسلام آراسته ایم که فرزندان بلا فصل خودمان نیز از آن می هراسند و بدان تمایلی ندارند ؟ ویا چرا با سرمایه های پولی سرزمین خویش به آنچنان غارتی درافتاده ایم که دزدان گردنه ، فردا ، از ما طلبکار آبروی رفتۀ خویش خواهند شد؟ ویا چرا با آوار اسلام ِ اختراعی ِ خویش ، جلوی " رشد" اسلام واقعی و جلوی رشد مردم خود را گرفته ایم ؟

رهبر گرامی ، می بینید که پرسش های بزرگ وتوفانی و حتمی پیش روی ماست . و ما ناگزیراز پاسخگویی به این همه سؤال سرگردانیم . باورم بر این است که سران فتنه ، درست در بزنگاه نیاز ، به یاری ما شتافتند. اگر آنان نبودند ، ما وشما اکنون باید به مردم خود " پاسخ " می گفتیم که مسؤل این همه عقب ماندگی وکار نابلدی ، و رواج گر این همه بی کیاستی و بی لیاقتی ، وبه باد دهندۀ این همه فرصت وثروت ، وبدیهی کنندۀ این همه دروغ وحرامخوری ، و بانی این همه خنده دار شدن قانون ، کسی جز خود ما نیست .

سران فتنه از راه رسیدند تا ما را از پاسخگویی به مطالبات مکرر و رها مانده وبی سر انجام مردم برهانند . ما وشما از این روی به سرکوب سران فتنه اصرار ورزیدیم که تا مردمان ما به مشغله ای انحرافی درافتند و از چگونگی کارهای تو در توی ما و مسؤلیت های خاک آلود و بر زمین ماندۀ ما نپرسند . از ما نپرسند آیا این بود آن انقلابی که همگان را به درک و لمس وبهره مندی از افق های نورانی اش نوید می دادید؟

آیا اسلامی که ازاو دم می زدید، همین است که در چارچوب در خانۀ جوانان بی کار و معتاد وتن فروش و سرگشته وفرومرده وپژمرده و معلق ما ذبح می شود ؟ همین است که در مجلس شورای اسلامی ، هر روزه چهره اش می خراشند وپوستش می درند؟ ودر دستگاه قضا به شوخی اش می گیرند؟ و در دولت ، جیب هایش را خالی می کنند؟

اگر سران فتنه نبودند ، ما و شما باید هر روزه به مردم خود پاسخ می گفتیم که چرا سپاه ، در روز روشن ، سهام مخابرات را بالا کشید؟ وچرا سپاه ونیروی انتظامی ، با واردات میلیاردها کالای قاچاق ، همچنان سلحشور وغیور ومردمی اند ؟

سران فتنه آمدند تا نمایندگان شجاع ونترس و البته با کفایت ما بهانه ای برای پرخاش و ناسزا داشته باشند، نمایندگانی که مفهوم استقلال مجلس ، ونمایندگی مردم را در همان روز نخست ، زیر پا می نهند تا اعتبار نامه هایشان تصویب شود . نمایندگانی که همچنان به سرکوب سران فتنه محتاج اند وبرای محاکمۀ آنان طومار امضاء می کنند تا نگاه مردم را از عصارگی بر خاک افتادۀ فضايل شان ، و از طنز مجلسی که باید در رأس امور باشد ونیست ، به غوغای سران فتنه منحرف کنند وخود را از حمل سنگینی امانت مضمحل شدۀ مردم ، و تحمل شماتت مردم برهانند . نمایندگانی که متأسفانه ، سالهاست به جای قانون و نظارت قانونی، و به جای تحقیق و تفحص مؤثر ، و به جای واخواهی حقوق فراموش شدۀ مردم ، شوخی می پراکنند.

رهبر گرامی، اطمینان دارم با من موافقید که اگر از این مجلس و قوانین و نظارت آن ، آبی گرم شده بود ، مردمان ما را اکنون بهره ای در مشت بود ، و اگر دستگاه قضا را با قانون نسبتی بود ، ما را اکنون از برکات عدل وانصاف و درستی او نصیبی بود ، و اگر دولت را لیاقت وبرنامه وعقلانیتی بود ، ما را تاکنون از ورطۀ ورشکستگی های داخلی و تحقیرهای جهانی به در برده بود .اما این سه یار دبستانی را ظاهراً جز رکود و رخوت و رفاقت ، رویکردی نیست . پس چرا نباید از ظهور فتنه و سران فتنه در پوست نگنجیم و نگاه پرسشگر و پر شماتت مردم داخل و خارج ونسل های گذشته وآینده را به رفتار آنان منحرف نکنیم ؟

این روزها شاهدیم که بار دیگر مبارزه با بد حجابی به کانون فهم بزرگان دینی ما راه یافته است . وچه برخوردهای شداد وغلاظ ، برای چندمین بار ، بر سر جامعه ما سایه انداخته است . اما برای چندمین بار نیز می توان از همین اکنون عاقبت شکست خورده و پر از آسیب این هیاهوی هیچ در هیچ را به چشم دید . چرا که شهر قم ، و آسیب های دلخراش و مفسده های اجتماعی آن ، دقیقاً محصول همین نگرش خام و دستوری وبی خردانه است . اگر بپذیریم که اجبار در خط کشی های خشک اجتماعی ، ضروری و با فایده است ، این را نیز می پذیریم که اجبار در مواضع فهم و فکر وباور مردم ، جز خسارت و خرابی وگریز ونفرت مردم نتیجه ندارد . شرمنده ام که بگویم راز تنهایی ما ، وکم شدن مخاطبان داخلی و جهانی ما ، در همین اسلام اجباری واختراعی ما است .اسلامی که اغلب در این سی سال عمر خود ، از کنار حق های آشکار عبور کرده است و بر گزینش نا حق های آشکار اصرار ورزیده است .

در زندان وزارت اطلاعات ، و در زندان عمومی ، داستان هایی از اسلام اختراعی خودمان دیده ام که امید دارم در یک ملاقات حضوری ، همه را یک به یک برای شما باز گویم .اما از باب نمونه ، به یکی از مظاهر آن اشاره می کنم و از توقف بر این شرم بزرگ ، درمی گذرم :

من این روزها ، با جوان نوزده ساله ای هم نشین و هم بند هستم که مجموعه ای از خردمندی ها ودرستی ها با اوست . این جوان با همین سن و سال اندک خود ، دو فرمول بدیع ریاضی را که ازدسترس همۀ دانشمندان وریاضی دانان جهان دور بوده است ، کشف کرده و به اسم خود به ثبت رسانده است . این جوان ، با همین سن وسال اندک خود ، چهار اختراع غرور آفرین دارد .المپیادی است . برندۀ جشنوارۀ خوارزمی است . به زبان های انگلیسی وایتالیایی مسلط است . این جوان اما به اتهام متداول توهین به رییس جمهور و تبلیغ علیه نظام ، پنج ماه و نیم است که در زندان است . اتهامی که مردمان جهان، به میزان ارتفاع آن غش غش میخندند . این جوان ، شصت روز در زندان انفرادی بوده وتوسط بازجو های تند وبی ادب خود کتک خورده وتهدید شده است . این جوان ، همان است که آقای جلال الدین فارسی ، پدرش را به ضرب گلولۀ تفنگ شکاری خود کشته است . این جوان ، اکنون ، هفده سال است که چشم به راه تراوش حق وعدالت ، از اسلام اختراعی ما است . اسلامی که آقای جلال الدین فارسی قاتل را به پرداخت یک ريال از پول خون پدر او ملزم نکرده است . اسلامی که آقای جلال الدین فارسی قاتل را آزاد گذارده ، وخود او را که به ابراز نشاط سیاسی اش مشغول بوده ، به زندان و انفرادی و تحمل ناسزا وضرب وشتم در انداخته است .

من معتقدم راز شکست اسلام اختراعی ما ، در همین خصلت های گزینش گری وخاصه پروری ونخبه گریزی و فریب کاری وعوام پروری است . واختلاط غلیظ حق وباطل در او . کارایی سرکوب سران فتنه ، در این بوده است که نگاه منتقدین ما را از امثال آقای جلال الدین فارسی که قاتل اما آزاد است ، به این جوان گستاخ اما بی گناه ، معطوف کند . حالا خود شما رد پای نمایندگان مجلس ، وقضاوت دستگاه قضایی ، و دولتمردان عدالت ور زمان را در تحلیل فرایند های این چنینی جامعه ، رصد فرمایید .

راستی شما در مقام فرماندهی کل قوا ، تا چه حد به رفتار سپاهیان و نظامیان خود ، در ورود به مواضع اقتصادی ، ودر قامت رانت خوارانی چون آقای صادق محصولی ، ودر واردات میلیاردها کالای قاچاق از مبادی گمرکی واسکله های رسمی وغیر رسمی اشراف دارید ؟ والبته اجازه می دهید که در تقبیح رفتار ناشایست سپاهیان ونظامیان ، مسؤ لیت حضرتعالی را نیز در مقام فرماندهی یاد آور شویم ؟ و از شما به خاطر تغییر چهرۀ آن سپاه و آن بسیج و آن اسلام آرمانی گله کنیم ؟

رهبر گرامی ام ، کم کم به سال روز ظهور فتنه نزدیک می شویم . اگر کمی هوشمندی اختیار کنیم ، باور خواهیم کرد که جماعتی ، دور از چشم شما ، به خلق حادثه می اندیشند. حادثه هایی که نیمه دوم خرداد را به زعم خود در بحرانی طراحی شده فرو ببرند . این بحران ، که چه بسا خونین نیز باشد ، قرار است مجدداً انرژی تازه ای را علیه سران فتنه سامان دهد . طراحان این بحران ، با خلق حادثه های ریز ودرشت ، شما را در موضعی قرار خواهند داد تا همانی بگویید که آنان می خواهند . وهمان موضعی را اختیار کنید که آنان مشتاق اند.

شما را به خدا ، رهبر گرامی ، مراقب فتنه ها باشید . فتنه هایی که بانیان آن ، فراتر از سران فتنه ، در اطراف شما آرایش یافته اند و ادعای دوستی غلیظ می کنند . فتنه را در تحرک قدرتی بکاوید که در سایه است . قدرتی که هرگز مطیع شما نیست وبرای خود قرار و مداری دارد . قدرتی که یک جا از حنجرۀ رییس جمهور نامتعادل ما بیرون می خزد ، ودر جای دیگر از امضای نمایندگان مجلس ما جاری می شود ، و برای گشودن موانع پیش رو ، به قاضیان مرعوب دستگاه قضا تحکم می کند . سران واقعی فتنه ، سران قدرت های در سایه اند . سرانی که میلیارد میلیارد پول بی زبان مردم را جابجا می کنند، وبه پروندۀ مفتوحۀ میلیاردها پول گمشده ، پوزخند می زنند. در این یک سال گذشته ، وبا غوغایی که از رسانه ها وتریبون های رسمی علیه سران فتنه در گرفت ، قدرت های در سایه ، بهترین فرصت را برای پیش برد مقاصد خود بلوکه کردند . قدرت های در سایه ، در این یک سال پر آشوب و پر هیاهو ، به قدر همه عمر خود به تحکیم مواضع خود پرداختند ، اما غافل از این که بخش وسیعی از مردم را از اطراف شما پراکندند . قدرت های در سایه ، به مردم احتیاج ندارند ، اما کدام رهبر است که بدون مردم ، همچنان رهبر باشد و رهبری کند ؟!

از باب طنز ، بگویم که چندی پیش آقای جلال الدین فارسی ، به سران فتنه تاخت تا او نیز حتی از این کارناوال هتاکی جا نمانده باشد . فراتر از طنز ، شما را به تماشای امضای خودتان ، پای برگه خرید سهام مخابرات توسط سپاه فرا می خوانم . بله ، قدرت های در سایه ، با شما این می کنند ! وبدون این که شما بخواهید وشما راضی باشید و شما خبر داشته باشید ، امضای رضایت شما را پای عملکرد خود می نشانند . شما را به خدا مراقب فتنه های واقعی باشید .

با احترام و ادب : فرزند شما ، محمد نوری زاد
زندان اوین ، نهم خرداد هزار وسیصد وهشتاد ونه

فراخوان حامیان جنبش سبز در شهرهای مختلف برای ٢٢ خرداد + نماهنگ «آتش و عطش»

فراخوان حامیان جنبش سبز در شهرهای مختلف کشور برای برگزاری مراسم ٢٢ خرداد

. ادامه راه سبز(ارس): در آستانه فرا رسیدن ٢٢ خرداد ماه و برگزاری تجمعات و راهپیمایی های اعتراضیِ سالگشت انتخابات، حامیان جنبش سبز - همزمان با تهران- در شهرهای دیگر همچون شیراز، اصفهان، یاسوج، رشت، خرم آباد، بابل، اهواز و شهرهای مختلف استان مازندران نیز، برای برگزاری تظاهرات و تجمع، فراخوان عمومی صادر کردند.

بنا به اعلام منابع خبری و فعالان جنبش سبز، تظاهرات تهران راس ساعت ١۶ روز شنبه ٢٢ خرداد ماه، از میدان امام حسین تا میدان آزادی خواهد بود.

به گزارش منابع خبری جرس، حامیان جنبش سبز شیراز نیز، با خاطرنشان کردن اینکه "در ۲۲ خرداد سال صبر و استقامت ملی، به دریای بی کران سبز ملت می پیوندیم"، مراسم خود را راس ساعت پنج و نیم بعد از ظهر با حرکت از چهار راه ملاصدرا به سمت میدان نمازی، اعلام کرده اند. این فراخوان محل جایگزین را "راس ساعت شش و نیم بعد از ظهر در میدان دانشجو" و مسیر جایگزین آخر(در صورت رخ داد احتمالی هر گونه حادثه) را، "ساعت ٢۰، از پارامونت به سمت سینما سعدی"، اعلام کرده است.

این منابع خبری همچنین مراسم اصفهان را راس ساعت ١۸ روز شنبه ٢٢ خرداد، از "خیابان چهارباغ عباسی (انقلاب) به سمت دروازه دولت" اعلام کرده اند.

حامیان جنبش سبز در رشت، مراسم خود را در "مقابل دانشگاه علوم پایه" و راس ساعت ١۸ برگزار خواهند کرد.

در اهواز ساعت ١۹ روز شنبه، و در محل "پل چهارم و فلکه شهداء به سمت خیابان نادری"، تظاهرات برگزار خواهد شد.

در یاسوج، ساعت ١۶ روز ٢٢ خرداد، در "حدفاصل میدان هفت تیر تا هتل ارم"، تجمع سبزها برگزار خواهد شد.

جمعی از فعالین جنبش سبز خرم آباد نیز، مراسم راهپیمایی ٢٢ خرداد را، راس ساعت ١۷ از مقابل استانداری و چهارره بانک به سوی میدان شهدا و مطهری اعلام کرده اند.

و در بابل، تجمعی اعتراض سالگرد انتخابات، راس ساعت ١۸ روز شنبه ٢٢ خرداد ماه، در مقابل دانشگاه صنعتی نوشیروانی آن شهر برگزار خواهد شد.

جزئیات برگزاری تجمعات و تظاهرات شهرهای دیگر، متعاقبا اعلام می شود.

نماهنگ "آتش و عطش"


جهت دانلود بر روي تصوير كليك نماييد


درخواست صدور مجوز راهپیمایی از طرف هشت حزب اصلاح‌طلب


در پی درخواست مهندس میرحسین موسوی و مهدی کروبی برای صدور مجوز راهپیمایی که طی نامه‌ای رسمی خطاب به استاندار تهران اعلام شد، هشت حزب اصلاح‌طلب نیز در درخواستی جداگانه، خواستار صدور مجوز راهپیمایی در سالگرد انتخابات شدند.

به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلمان‌نیوز»، در نامه‌ مشترکی که از سوی مجمع نمایندگان ادوار مجلس، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، انجمن اسلامی جامعه پزشکی ایران، انجمن روزنامه‌نگاران زن، مجمع دانش آموختگان ایران اسلامی، جبهه مشارکت ایران اسلامی، حزب اراده ملت و مجمع نیروهای خط امام(ره) به وزارت کشور ارسال شده است، با استناد به اصل ۲۷ قانون اساسی تقاضای صدور مجوز برای راهمپایی روز ۲۲ خرداد را کرده‌اند.

گفتنی است نسخه‌ای از این نامه نیز به فرمانداری تهران ارسال شد که مسئولان فرمانداری با این توضیح که تنها صدور مجوز برای مراسم‌ها و تجمعات در مکان سربسته در حوزه وظایف آن‌هاست از قبول این درخواست خودداری کردند اما وزارت کشور این نامه را وصول کرد.

تصویر نامه هشت حزب اصلاح طلب

۳/۱۱/۱۳۸۹

آلبوم دكلمه «فرياد سبز» تقديم به تمامي رهپويان جنبش سبز مردمي

آلبوم دكلمه «فرياد سبز» تقديم به تمامي رهپويان جنبش سبز مردمي

. ادامه راه سبز(ارس): در پي درج نمآهنگ "گل من تاب بيار" با دكلمه و صداي ستاره كه يكي از آهنگهاي آلبوم "فرياد سبز" بود، تعدادي از دوستان تقاضاي قرار دادن كامل اين آلبوم را در سايت داشتند و اكنون با توجه به قولي كه داديم، این آلبوم زیبا و پر از احساس كه شامل 8 قطعه دکلمه و ميکس و ترانه و شعر شعراي جنبش سبز به همراه موسیقی زیبا آن، و نيز نماهنگ ديگري بنام"من يك زنم" را به تمامي همراهان جنبش سبز و بياد شهداي راه آزادی بصورت پخش آنلاين و لينك دانلود تقدیم ميكنيم:
آلبوم دكلمه هاي «فرياد سبز» تقديم به جنبش سبز
1. اين خانه قشنگ است

دانلود mp3 حجم ~ 11مگ

2. لالا لا لا ديگه بسه

دانلود mp3 حجم ~ 19مگ

3. فرزند ايران

دانلود mp3 حجم ~ 6مگ

4. من زنم

دانلود mp3 حجم ~ 8مگ

5. پريا

دانلود mp3 حجم ~ 15مگ

6. محارب

دانلود mp3 حجم ~ 6مگ

7. پيام ندا

دانلود mp3 حجم ~ 8مگ

8. گل من

دانلود mp3 حجم ~ 7.5مگ
نماهنگ "من یک زنم"

دانلود فايل نماهنگ "mp4" حجم ~ 22.5 مگ

گیرم که در باورتان به خاک نشسته‌ام
،
و ساقه‌های جوانم از ضربه‌های تبرهاتان زخم‌دار است،
با ریشه چه می‌کنید؟
گیرم که بر سر این بام
بنشسته در کمین پرنده‌ای،
پرواز را علامت ممنوع می‌زنید!
با جوجه‌های نشسته در آشیانه چه می‌کنید؟
گیرم که می‌زنید، گیرم که می‌بُرید، گیرم که می‌‌کُشید!
با رویش ناگزیر جوانه سبز چه می‌کنید؟

لينك دانلود آلبوم فرياد سبز بصورت يكجا و زيپ شده با حجم 68 مگ: از سرور megaupload - از سرور 2shared

سيد محمد خاتمي جنايت اسرائيل را محكوم نموده و نيز روز زن را تبريك گفت

رييس جمهور دوره اصلاحات در دیدار با جمعی از بانوان فرهنگی و دانشگاهی:
شگفتا که سازمان های بین المللی جنایات بارز رژیم صهیونیستی را می بینند و علیه آن اقدام نمی کنند!

سيد محمد خاتمي جنايت اسرائيل را محكوم نموده و روز زن را تبريك گفت. ادامه راه سبز(ارس): سید محمد خاتمی در دیدار با جمعی از بانوان فرهنگی و دانشگاهی در آستانه سالروز میلاد حضرت فاطمه زهرا ضمن تبریک این روز به حضار، جنایت اخیر رژیم صهیونیستی را محکوم و خواستار توجه بیشتر مجامع بین المللی شد و بار دیگر بر راهکار پیشنهادی خود به سران سازمان کنفرانس اسلامی در دوحه یعنی رفراندوم با حضور همه ساکنان فلسطین اعم از مسلمان و مسیحی و یهودی و نیز انبوه آوارگان فلسطینی در سراسر دنیا تأکید کرد.

ايشان در بخشي از سخنان خود گفت: «در شگفتم از سازمان های مدافع حقوق بشر و نهادهایی چون دادگاه کیفری لاهه که جنایات بزرگ رژیم غاصب را که بارزترین مصداق جنایت علیه بشریت است می بینند و جنایتکاران را به محاکمه نمی کشانند و علیه آنان اقدام نمی کنند.»

متن کامل سخنان سید محمد خاتمی به نقل از پايگاه خبري ايشان در پی می آید:

در آغاز لازم می دانم از زبان خودم و از زبان شما زنان فرهیخته و همه زنان و مردان آزاده ایران عزیز مراتب انزجار خود را از فاجعه ننگینی که در آبهای بین المللی نزدیکی غزه رخ داد اعلام کنم.

رژیم صهیونیستی که علاوه بر قتل عام و سرکوب هر روزه مردم مظلوم فلسطین مدتها است که با محاصره غزه قهرمان می کوشد چهره تروریسم دولتی را با کشتار تدریجی این ملت مظلوم نشان دهد، حال که عده ای از خیرخواهان را از ملیت های مختلف که به قصد رساندن کمک های ابتدایی به غزه با دستهای تهی به آن سو حرکت کردند آنان را با قساوت قتل عام می کند و به خاک و خون می کشد.

در شگفتم از شورای امنیت سازمان ملل که به سادگی کشورهایی مستقل که می خواهند از حق قانونی و شرعی خود با رعایت مقررات بین المللی استفاده کنند مورد تحریم و تهدید قرار می دهد، ولی در برابر جنایاتی اینچنین بزرگ ساکت می نشینند یا بعض حرکت های صوری آن با مخالفت و وتوی قدرت های بزرگ روبرو می شود و جنایت کار را گستاخ تر می کند.

در شگفتم از سازمان های مدافع حقوق بشر و نهادهایی چون دادگاه کیفری لاهه که جنایات بزرگ رژیم غاصب را که بارزترین مصداق جنایت علیه بشریت است می بینند و جنایتکاران را به محاکمه نمی کشانند و علیه آنان اقدام نمی کنند.

و شگفتی بزرگ تر از کشورهای اسلامی و عربی است که چرا از توهم چندین ساله خود بیرون نمی آیند و در کنار ملت فلسطین و آرمان آن قرار نمی گیرند. در نتیجه هم جنایتکار به جنایات خود ادامه می دهد و هم متوهمان را تحقیر می کند. مطمئن هستم که اگر این کشورها به خواست ملتهاشان قاطعانه در کنار آرمان فلسطین قرار گیرند متجاوز و حامیان او را بر سر جای خود خواهند نشاند.

راه کار اساسی نیز همان است که در اجلاس سران سازمان کنفرانس اسلامی در دوحه پیشنهاد دادم و مورد استقبال قرار گرفت: رفراندوم با حضور همه ساکنان فلسطین اعم از مسلمان و مسیحی و یهودی و نیز انبوه آوارگان فلسطینی در سراسر دنیا. راه کار دموکراتیک که منجر به اجرای عدالت و نیز برقراری ثبات و صلحی واقعی و پایدار خواهد شد.

ضمن همدردی با همه قربانیان و آسیب دیدگان این جنایت بزرگ رفتار جانیان و حامیان آنان را شدیداً محکوم می کنیم و مطمئن هستم که ملتهای جهان فریاد خود را رساتر از گذشته علیه اسرائیل جنایتکار خواهند زد.

پیشاپیش ولادت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها را به شما زنان فرهیخته تبریک عرض می کنم.

تقارن سالروز میلاد حضرت زهرا با زادروز تولد حضرت امام را نشانه ای می دانیم از ارتباط معنوی و فکری انقلاب اسلامی با شخصیت حضرت زهرا سلام الله علیها تعبیر رایج درباره حضرت فاطمه سیده نساء العالمین (سرور زنان جهان) است. ولی تعبیر دیگر به روایت شیعه و سنی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آمده است که عظمت حضرت زهرا را از اینکه فقط سالار زنان عالم باشد بالاتر می برد و آن اینکه خدا به خشم فاطمه خشمگین و به خشنودی او خشنود می شود.

نمی گوید فاطمه به خشم و خشنودی خدا خشمگین و خشنود می شود، بلکه ملاک خشنودی و خشم خداوند فاطمه است و این یعنی فاطمه معیار انسانیت است، چرا که کمال انسانی در این است که خشنودی و خشم او خشنودی و خشم خدا باشد.

همین جمله کافی است تا اولا عظمت آن حضرت را نشان دهد. ثانیاً جایگاه زن را در بینش اصیل اسلامی که زنی چون فاطمه را معیار و ملاک انسانیت شناخته است مشخص کند و فاصله این بینش را با بینش های تنگ و تاریک تاریخی درباره زن چه به نام اسلام و چه به نامهای دیگر نشان می دهد. البته طبیعی است که این بینش روشن و والا اگر باشد نتایج حقوقی، فقهی، اخلاقی و اجتماعی بزرگی هم درباره زن و جایگاه و حقوق او خواهد داشت.

زنان در جریان انقلاب اسلامی نقش ممتازی داشتند. اگر نهضت مشروطیت بیشتر، نهضتی مردانه بود و به همین جهت آنگونه که شاید و باید حقوق و منزلت زن در آن مورد توجه قرار نگرفت، از جمله حق رأی زنان، انصاف این است که در انقلاب اسلامی حضور زنان چشم گیر و در بعضی از موارد از حضور و تأثیر مردان پررنگ تر و مؤثرتر بود. البته نباید نظرات روشنگر و متفاوت حضرت امام هم در پویایی حرکت زنان و دستیابی ایشان به بخش مهمی از حقوقشان را نادیده گرفت. گرچه معتقدم که هنوز واقعاً حق زنان آنطور که باید و شاید و شایسته زمان است ادا نشده است.

در جریانات اخیر هم باز حضور آرام، موقر و محکم زنان را که حق اساسی خود و دیگران را که مورد تأیید انقلاب و قانون اساسی بود می طلبیدند می بینیم و باز هم باید انصاف داد که مدنی بودن جنبش و اعتراص مسالمت آمیز و پرهیز از خشونت که نشانه رشد جامعه است تا حد زیادی مدیون حضور متین و موقر زنان بود و هست. گرچه با کمال تأسف پاسخ این حضور مسالمت آمیز برخورد خشونت آمیز بود و در نتیجه آنچه می توانست موجب تقویت نظام و پایدارتر شدن وحدت ملی گردد سبب ایجاد نگار خاطرها و نگرانی ها و کدورتها شد و بیشترین آسیب را به خود نظام و چهره آن زد و به راه اندازی امواج اتهام های ناروا و دروغ پردازی ها و جنگ های روانی نیز بر زشتی ماجرا افزود.

صرف نظر از اینکه آنچه رخ داد با معیارهای قانون اساسی و راه راستین امام و موازین مورد تأیید انقلاب و مردم ناسازگار بود امروز عده ای از زنان خوش سابقه، فرهیخته و فعال از قشرهای مختلف تحت بازداشت و فشار قرار دارند و حتی در میان قربانیان این حوادث هم زنان را می بینیم. چه خوب بود که ما شاهد آزادی همه زندانیان و رفع فشارها باشیم و مناسب تر این که این گام با آزادی زنان و جبران خسارتهای روحی و معنوی که به آنان وارد آمده است به مناسبت میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها برداشته شود.
زن در چه موقعیتی قرار دارد؟

جایگاه زن مسلمان ایرانی چیست؟ البته زنان اعم از مسلمان و غیرمسلمان محترم اند و همه زنان نیز باید از حق و منزلت شایسته برخوردار باشند، ولی من اگر از زن مسلمان سخن می گویم به لحاظ اکثریت است.

زن یکی از دو رکن انسانیت و برخوردار از همه قوا و استعدادهایی است که انسان را انسان می کند و دارای اختیار و مسؤولیت اخلاقی و اجتماعی برای بارور کردن آنها.

البته پاره ای از کارکردها و نقش ها را آفرینش و طبیعت به عهده زن گذاشته است که به تناسب آن نیز باید از حقوق و تکالیف ویژه صحبت کرد. ولی اینها مربوط به عوارض هستی انسان است نه جوهر آن و به هیچ وجه لطمه ای به تساوی حقوق زن و مرد در گوهر انسانی و برخورداری از حقوق و تکالیف متناسب با آن نمی زند.

باید آن دیدگاه که زن را برای مرد می خواست و ملاک انسانیت را مرد به حساب می آورد به بایگانی تاریخ سپرد، ولی این را از یاد نبریم که زن زن است و مرد مرد و هر دو انسانهای مستحق کمال و نیز مسؤول مشارکت در پیشبرد امور جامعه رو به رشد.

اما ”زن مسلمان“ در اینجا نیز باید جان و جوهر اسلام را از آنچه در تاریخ تحقق یافته و آمیخته به انواع گرایش های زمانی – مکانی و تعصبات ناروا است تفکیک کرد. طبیعی است که نقش اجتهادی که زمان و مکان در آن دو عامل تعیین کننده اند و پاسخگوی پرسش ها و نیازهای انسان این روزگار است در عرضه چنین اسلامی نقشی مهم است و بسته به بینش اساسی و پیش فرضهایی که مجتهد و پژوهشگر دارد دریافتهای نهایی او متفاوت خواهد بود.

نقطه حرکت ما مسلمات است از جمله اینکه زن انسان است با همه معنی و مفهوم آن. زن و مرد برای هم آفریده شده اند تا با هم جامعه کامل را بسازند. اسلام زن را موقر خواسته است و بر عفاف تکیه جدی دارد. البته از یاد نبریم که عفاف امری است که هم به زن و هم به مرد مربوط می شود.

نکته دیگر این که رشد امری اجتماعی است. زن هم چون مرد اگر بخواهد رشد کند در فرایند حیات اجتماعی نه تنها باید حضور، بلکه نقش و مسؤولیت داشته باشد و این حق او است.

امروز زن ایرانی در عین حال که برای به دست آوردن جایگاه شایسته خود در عرصه حیات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و احقاق حقوق شایسته خود تلاش می کند، باید بکوشد تا الگوی مناسب را برای زنان و حتی انسان های روزگار نشان دهد و در این راه از هیچ کوششی فروگذار نکند و البته هزینه های آن را نیز بپردازد.

آنچه اهمیت دارد تأکید و تکیه بر حقوق اساسی است که زن و مرد در آن شریک اند.

میرحسین موسوی جنایت اخیر رژِیم اشغالگر قدس را محکوم کرد

میرحسین موسوی جنایت اخیر رژِیم اشغالگر قدس را محکوم کرد

. ادامه راه سبز(ارس): به دنبال جنایت ضد بشری رژیم اشغالگر قدس در حمله به کشتی های امدادی حامل مواد غذایی به غزه میرحسین موسوی در پیامی این اقدام را به شدت محکوم کرد. به گزارش خبرنگار “کلمه” متن این پیام به شرح زیر است:

موسوي جنايت اخير اسرائيل را محكوم كردبار دیگر رژیم اشغالگر قدس در تجاوزی تازه کاروان شناورهای غیر نظامی حامل مواد امدادی برای مردم مسلمان غزه را هدف قرار داد تا خوی خشونت جوی خود را به نمایش گذارد. این حمله که منجر به کشته و زخمی شدن جمع کثیری شد، نقض فاحش مقرارات بین المللی و حقوق اولیه انسانی است. اینجانب همراه با جنبش حق جوی سبز در سراسر جهان همصدا با همه آزادی خواهان، این جنایت بین المللی را محکوم و ضمن اعلام همدردی با مردم مظلوم فلسطین و تسلیت به مردم ترکیه به خاطر از دست دادن عده ای از هموطنانشان از جامعه بین المللی خواستار برخورد جدی با عاملین این عمل غیر انسانی و متجاوزین به کرامت انسانی می باشم.

میرحسین موسوی

۳/۱۰/۱۳۸۹

درخواست صدور مجوز راهپیمایی از سوی کروبی و موسوی (فیلم+عکس)

در دیدار صبح امروز صورت گرفت:
درخواست صدور مجوز راهپیمایی از سوی کروبی و موسوی

موسوي و كروبي. ادامه راه سبز(ارس): صبح امروز مهدی کروبی میزبان میرحسین موسوی بود. به گزارش خبرنگار سحام نیوز، در این دیدار که با هدف بررسی مسائل و رخدادهای ماه جاری برگزار شد، مهدی کروبی ضمن تبریک پیشاپیش ایام خجسته میلاد حضرت فاطمه(س) و روز زن؛ یاد و خاطره امام خمینی(ره) و سالگرد رحلت ایشان را گرامی داشت. کروبی با انتقاد شدید از فشارها و محدودیت های ایجاد شده برای برگزاری این سالگرد گفت: در آستانه سالگرد رحلت امام هستیم ودوست داریم همچون سالیان قبل این مراسم باشکوه برگزار شود. کروبی در ادامه افزود: سال های قبل جماران مرکز رفت و آمد گروه های مختلف مردمی بود. حتی هرساله زندانیان مسلمان زمان شاه در مراسمی تحت عنوان “خاطره با امام” در زمان حیات امام به دیدار ایشان میرفتند و افراد خاطراتشان را برای امام و یکدیگر بازگو میکردند. پس از رحلت امام این مراسم در حضور خانواده امام و دیگر بزرگان کماکان ادامه داشت ولی امسال به دلایلی جلویش را گرفتند.

نماینده امام در حج و بنیاد شهید و در باب وضعیت اکنون امام خمینی(ره) در جامعه گفت: همکنون وضع امام و نامش را طوری محصور کرده اند که یک گروه خاص فقط میتواند درباره امام سخن بگوید و مراسم برگزار کند که حتی آن گروه خاص هم گروهی نظامی باشد!

میرحسین موسوی نیز در سخنانی از امام به عنوان یک چهره برجسته علمی و معنوی یاد کرد و افزود: همکنون وضعیت کشور بگونه ایست که این افراد تصویر امام را نیز زندانی کرده اند. امام متعلق به همه ی ماست و متعلق به همه مردم است. اما کاری که انجام شد این بود که یک عده ای مهندسی کردند و تصویری که خودشان میخواستند از امام بیرون دادند تا بتوانند سر قدرت باقی بمانند که این یعنی حصر کردن امام. جماران مکانی خاطره انگیز بود و مردم با عشق میرفتند و با یاد امام تجدید بیعت میکردند. ولی حالا در مراسمی کلی و سراسری در کشور برگزار میکنند و باعث میشوند آن همه خلاقیت و شور و شوق از بین برود.


جهت دانلود "" كليك كنيد

نخست وزیر دوران امام افزود: باید نسل قدیم به نسل جوان کشور این یادها و خاطرات و نیز میراث گرانبهایی را که امام به یادگار گذاشتند را منتقل کنند چرا که این سالگرد، مراسم بزرگداشت امام نیست بلکه حصر تصویر امام خمینی است.

در پایان این دیدار مهدی کروبی و میرحسین موسوی با امضاء نامه ای مشترک و ارسال آن به استانداری تهران؛ نسبت به برگزاری راهپیمایی مطابق با اصل ۲۷قانون اساسی در سالگرد انتخابات ۲۲خرداد ۸۸ را خواستار شدند.

درخواست مجوز راه پيمايي 22 خرداد 1389


موسوي: برخی، مردم را فقط برای تشریفات و مراسم می خواهند

ادامه راه سبز(ارس)
: همچنين در ديدار جداگانه اي، مهندس میر حسین موسوی و دکتر زهرا رهنورد با جمعی از جوانان اصلاح طلب دیدار کردند.

به گزارش خبرنگار کلمه، میر حسین موسوی در ابتدا ضمن تشکر از حضارگفت: شرایط امروز جامعه ویژه است و در این شرایط برای شما جوانان رجوع به افکار مختلف نشان دهنده حق طلبی شماست.

وی با اشاره به سخن چند روز پیش یکی از مسوولان وزارت کشور که اعلام کرده بود احزاب محترم هستند اما در کارهای کشور نباید دخالت کنند تصریح کرد: همین جمله را اگر بشکافیم به ریشه بسیاری از مشکلات جامعه پی خواهیم برد.

وی افزود: نوعی نگاه در جامعه وجود دارد که از پیشنهاد ها ناراحت می شود. از تنوع آرا و دخالت مردم در سرنوشت خود ناراحت می شود و مردم را تنها برای تشریفات و جشن ها مراسم می خواهد.

به گفته موسوی طبق آنچه که احزاب اصلاح طلب و جنبش سبز به آن پایبند هستند این نگاه را بر نمی تابند. معتقدیم که حاکمان واقعی، مردم هستند و بی دلیل گفته نشده است مردم ولی نعمت ما هستند.

وی تصریح کرد : ملت هوشیار و بیدار است. ایران مرکز تمدن جهانی بوده است. نمی شود با این ملت مثل بچه ها رفتار کرد. حتی یک مهمانی را هم تحمل نمی کنند ودیدید که بعد از عروسی پسر آقای میردامادی چه رفتاری کردند؟

وی به اهمیت ایجاد تشکل ها و احزاب اشاره کرد و گفت :از ابتدای مشروطه تا کنون نیروهای مذهبی در قالب تشکل های مذهبی در مقابل سایر گروه های سیاسی احساس مسئولیت می کردند. من خواندم که مرحوم مدرس هم به دنبال تشکیل حزب ضعفا بود و دلیلش هم این بود که سوسیالیست ها به دنبال تشکیل حزب بودند و گروه های مذهبی هم احساس مسئولیت می کردند.این احساس مسئولیت تا انقلاب و بعد از آن با تشکیل حزب مشارکت و مجاهدین انقلاب و … ادامه پیدا کرد.

وی معتقد است هم اکنون نیز گروه های اصلاح طلب مذهبی در بین مردم و جامعه ریشه دارند و بخشی از حاکمیت از همین مسئله می ترسد. حقیقت این است که در شرایط موجود که فضا دگرگون شده و یک فراز جدیدی از تاریخ را تجربه می کنیم.

وی از گروه های مذهبی خواست تا به یک نکته مهم بپردازند و آن اینکه چرا آن نقش راهگشا ی دین در اول انقلاب امروز در حل امور کمرنگ شده است؟

وی ادامه داد : ما شنیده ایم که می گویند حکومت با کفر دوام میاورد ولی با ظلم نه. در این میان به آیه ای از قرآن برخوردم که خداوند در سوره انعام آیه ۸۲ می فرمایند:

الَّذِینَ آمَنُواْ وَلَمْ یَلْبِسُواْ إِیمَانَهُم بِظُلْمٍ أُوْلَئِکَ لَهُمُ الأَمْنُ وَهُم مُّهْتَدُونَ ((آری) آنها که ایمان آوردند،وایمان خود را با ظلم نیالودند ، ایمنی تنها از آن آنهاست وآنها هدایت یافتگانند)

موسوی بعد از قرائت این آیه تصریح کرد :حقیقت این است که امروز ادعای اسلامی بودن و مسلمانی با ظلم فراوان آمیخته شده است.آن ایمانی که قدرت اداره کشور را دارد نمی تواند با ظلم همخوان باشد.

وی به خاطره ای از دوران نخست وزیری خود اشاره کرد و گفت : روزی آقای منافی که وزیر بهداشت بودند نقل می کردند که دیداری با امام داشتند و بعد از دیدار امام(ره) برای نماز ایستادند. همه عجله کردند که فیض جماعت برسند. من یک برگ از درخت کندم و روی آن نماز خواندم. حضرت امام بعد از نماز به من گفتند چرا آن برگ را کندی؟می توانستی از برگ هایی که پای درخت ریخته استفاده کنی. این طرز نگاه نشان می دهد که سنت الهی ما اجازه رفتار خشن را حتی با یک موجود زنده نمی دهد.

ديدار جوانان اصلاح طلب با موسوي و رهنورد

موسوی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: ما باید دقت کنیم که جنبش سبز بسیار فراتر و گسترده تر از تشکل های صاحب نام است و تاکید برای تحقق بدون تنازل قانون اساسی و اجماع بر سر آن جنبه حیاتی برای اصلاح دارد.

رهنورد: حذف احزاب یعنی حذف جامعه مدنی و از بین بردن دموکراسی

در این دیدار همچنین دکتر زهرا رهنورد با اشاره به جایگاه احزاب گفت: احزاب بین مردم و حاکمیت قرار دارند و اقدام برای حذف احزاب به معنای حذف پل ارتباطی با مردم است . در واقع حذف احزاب یعنی حذف جامعه مدنی و از بین بردن دموکراسی.

به اعتقاد این استاد دانشگاه، زنان و جوانان بار اصلی جنبش را بر دوش کشیدند و هزینه سنگینی که این دو قشر دادند قابل مقایسه با سایر اقشار نیست.

وی با اشاره به تکثر در جنبش سبز خاطر نشان کرد: با همه این تکثر، جنبش سبز بر دو اصل تکیه دارد که نخستین آن قانون اساسی و دومین آن احترام به تکثر ایده ها ، سلایق و عقیده ها است.

همچنین در این دیدار جوانان اصلاح طلب نقطه نظرات خود را مطرح کردند و به بحث و گفتگو پیرامون مسائل مختلف پرداختند.

رسوايي كيهان در بيانيه ارتدادي كه "برادر حسين" صادر كرد!

رسوائی بزرگ کیهان، بیانیه ای که هرگز نوشته نشد!

حسين شوش و جامعه مدرسين حوزه علميه قم. ادامه راه سبز(ارس): تنها یک روز پس از انتشار گفتگو با عضو ارشد جامعه مدرسین حوزه علمیه قم مبنی بر تکذیب بیانیه ارتداد عبدالکریم سروش، کیهان مجبور شد بیانیه جعلی خود را تکذیب کند. به گزارش کیهان، مدیر دفتر سیاسی جامعه مدرسین، نه تنها صدور هر گونه بیانیه ای درباره دکتر سروش را تکذیب کرده؛ بلکه گفته است کسی که کیهان با او مصاحبه کرده نیز عضو جامعه مدرسین نیست.

تکذیب اعلامیه ارتداد

کیهان در روز ششم خرداد ماه، بیانیه ای منسوب به "جامعه مدرسین حوزه علمیه قم" را منتشر کرد
که پیش از این روزنامه در هیچیک از خبرگزاری ها منتشر نشده بود؛ بیانیه ای که عبدالکریم سروش را "مرتد" اعلام می کرد. توضیح چنین بیانیه ای را نیز کسانی به نام های حجت الاسلام سلیمی و حجت الاسلام موسوی بر عهده گرفتند که کیهان مدعی بود از اعضای جامعه مدرسین هستند.

ادبیات این بیانیه و حساسیت موضوع ارتداد در فقه شیعه، باعث شد که در انتساب آن به اعضای جامعه مدرسین، تردید حاصل شود.

خبرنگار جرس این تردید ها را با یک عضو ارشد جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در میان گذاشت و روشن شد که این بیانیه، جعلی است و حاصل نظر این تشکل حوزوی نیست. این عضو بلندپایه جامعه مدرسین، ضمن ابراز بی اطلاعی از صدور چنین بیانیه ای تصریح کرد: "نه آقای سروش مرتد است و نه این بیانیه ها نظر جامعه مدرسین" وی افزود: "بیانیه های جامعه، تابع عصبانیت آقای یزدی و فشارهای بیرونی است". این عضو جامعه که نخواست نامش منتشر شود با اظهار تأسف از اقدامات نسنجیده دبیر جامعه مدرسین، این اقدامات را باعث از بین رفتن اعتبار این نهاد حوزوی دانست.

پس از انتشار این گزارش، کیهان با ادبیاتی سرشار از خشم، تکذیب بیانیه جامعه مدرسین را "خبرسازی مضحکِ یک طلبه فراری، قلابی، منحرف، نفوذی و عامل سازمان سیا" دانست و نوشت: "سايت جرس وابسته به حلقه ماسونی لندن مدعي شد اين موضع، موضع جامعه مدرسين نيست و اين جامعه، سروش را مرتد نمی داند".

اما ناگهان در همان روزی که کیهان جملات بالا را در خبر ویژه اش منتشر کرد وجود چنین بیانیه ای از سوی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم تکذیب شد.

سه دروغ در یک خبر

خبر کیهان در شماره امروز خود (دوشنبه دهم خرداد) در توجیه انتشار بیانیه جعلی اش نیز حاوی سه دروغ و جعل روشن است؛ این روزنامه می نویسد: "در پي انتشار خبري از سوي يكي از خبرگزاري ها كه در آن آمده بود جامعه مدرسين حوزه علميه قم با صدور بيانيه اي دكتر عبدالكريم سروش را مرتد اعلام كرده است، مدير سياسي اين جامعه با ارسال نامه اي به خبرگزاري ياد شده، صدور اين بيانيه از سوي جامعه مدرسين را تكذيب كرده و توضيح داد حجت الاسلام والمسلمين عليرضا سليمي كه خبر مزبور از قول ايشان نقل شده بود عضو جامعه مدرسين نيست و خبرگزاري مورد اشاره، اشتباها در خبر خود از ايشان با عنوان عضو جامعه مدرسين حوزه علميه قم ياد كرده است".

در حالی، که پیش از کیهان هیچ خبرگزاری و رسانه ای از بیانیه ارتداد دکتر سروش خبری منتشر نکرده بود و کیهان هم نامی از آن خبرگزاری نبرده است می توان دریافت که خبرگزاری مورد اشاره کیهان اصلا وجود خارجی ندارد و چنین خبری، روش ناشیانه ای برای فرار از یک خطای فاحش سیاسی و حرفه ای است.

دروغ دوم کیهان، معرفی یک فرد ناشناخته به نام حجت الاسلام سلیمی به عنوان فقیه و عضو جامعه مدرسین حوزه است تا بتواند از زبان او حرف مورد علاقه اش را منتشر کند؛ کاری که در جعل بیانیه نیز مرتکب شده است.

دروغ سوم و محوری این است که وقتی نه خبرگزاری وجود داشته باشد و نه عضوی از جامعه مدرسین آن را تایید کرده باشد این بیانیه محصول مستقیم و مجعول روزنامه کیهان است که به نام جامعه مدرسین منتشر شده است.

سخنرانی به جای بیانیه

در پی ناکام ماندن جعل بیانیه، کیهان تلاش کرد تا نظر دبیر جامعه مدرسین را این بار در قالب سخنرانی به مخاطبانش منتقل کند. این روزنامه در کنار خبر تکذیب بیانیه، خبر سخنرانی آیت الله محمد یزدی را درج کرد که در آن بدون بردن نام دکتر سروش، وی را منفورترین فرد در میان متدینان معرفی کرد.

کیهان از قول محمد یزدی نوشته است: "كسي كه قرآن را قبول نداشت و رسما اعلام كرده بود قرآن تراوشات فكري حضرت محمد(ص) است و روزي نيز درس نهج البلاغه وي مورد توجه همه بود، امروز به خاطر موضع گيري هايش منفورترين فرد در ديد افراد متدين است و علما را نصيحت مي كند كه چرا ساكت نشسته ايد و فشار نمي آوريد و از جبهه سبز حمايت نمي كنيد؟"

بر اساس این خبر آیت الله یزدی گفته است: "بر همگان ثابت شد که جبهه سبز قصد براندازی داشت و شر اين فتنه را درايت هاي مقام معظم رهبري كوتاه كرد".

از زمان مدیریت آیت الله محمد یزدی بر جامعه مدرسین این تشکل روحانی به یک تشکل سیاسی تابع دولت تنزل یافت و بیانیه های سیاسی جای اظهار نظر فقهی متناسب با هویت این تشکل را گرفت و اندک اعتبار باقیمانده جامعه مدرسین را بر باد داد.

گفتنی است که از زمان انتشار خبر این بیانیه جعلی در روز پنج شنبه ششم خرداد ماه تا یک روز پس از انتشار گزارش جرس (یکشنبه هشتم خرداد ماه) هیچ موضع گیری از سوی جامعه مدرسن منتشر نشد؛ جای این پرسش باقی ست که آیا اگر موضعگیری روشن یک عضو ارشد جامعه مدرسین و تبعات منفی این بیانیه های بی ریشه و احکام ارتداد فله ای که در تاریخ اسلام کم سابقه است در یک رسانه، منتشر نمی شد آیا باز هم خبر تکذیب جامعه مدرسین را می خواندیم؟

روزنامه ای که بیانیه جعل می کند و تشکلی که به روانی و فراوانی می توان به نامش بیانیه داد شایسته چه نام و تحلیلی هستند؟

آیا اعتبار و وجاهت دیگر بیانیه های جامعه مدرسین هم در همین حد است؟

و آیا وقت آن نرسیده که اعضای بلند پایه جامعه مدرسین و مؤسسان آن از جمله آیت الله جوادی آملی، ابراهیم امینی، رضا استادی و... که سالهاست در جلسات جامعه مدرسین شرکت نمی کنند به حراج بی مهار این تشکل حوزوی و سوء استفاده دولتی از آن پایان دهند؟‬

محمد جواد اکبرین

نماهنگ (گل من تاب بيار) دكلمه ستاره

نماهنگ (گل من تاب بيار)
.
گل من تاب بيار


جهت دانلود فايل نماهنگ "اينجا" كليك كنيد


جهت دانلود فايل صوتي "اينجا" كليك كنيد

گل ِ من تاب بیار ،

بغل باغچه ی کوچک ما ،

پشت پهنای سپیدار ِ بلند ،

دو کبوتر به تماشای تو بر خاسته اند ،

گوشه گیر از نفس ِ بی رمق ِ مردم شهر ،

خسته از تیغ نگاه دگران ،

دل به دامان تو دادند کنون ،

نشکنی خاطرشان را به نگاهی نگران ،

گل ِ من، میدانم ،

وحشت افتاده به جان ،

تو ولی باز برای دلِ خونِ دو کبوتر، بنویس ،

قصه هایی همه شیرین تر از عشق ،

قصه هایی همه از امن و امان ،

اندکی تاب بیار ،

بغل باغچه ی کوچک ما

_ جای گره خوردن مهتاب و شب و پنجره بود

پاتوق پوپکِ معشوقه، که از عاشق خوش باور و بخت

هی نهان میشد و پنهان میکرد

ناز ِ چشمان تَرَش را به تن دار و درخت

گل ِ من، طاقت ما بیشتر از عمر شب است

میتوانیم به لالای لب مادرکی دل بسِپاریم هنوز

گرچه گهواره شکستند و به جاپای بلورین خدا سنگ زدند

آسمانی به بلندای شب و عاطفه داریم هنوز

بیخودی گوشه نگیر

دیده ی مردم شهر

تکیه بر خواب زده

به فلک قحطی مهتاب زده

وقت تنگ است و از آواز رهایی دوریم

همه در کابوسند

ما به بیدار شدن، مجبوریم

گل من، باغچه ی خاطره ها

این دلآشفته دیار

چشم در راه قدمهای تو است

تو فقط گریه مکن

گل ِ من تاب بیار

همه امید منی

نشکنی شیشه ی رؤیایم را

پشت، بر بختِ سیاهم مکنی

زیر قولت نزنی

دورترها غزل و قافیه در جریانند

صحبت از ما شدن است

گل من نوبت شبها که گذشت

وقت فردا شدن است

آقای احمدی نژاد با تنهایی چه میکنی؟

آقای احمدی نژاد با تنهایی چه میکنی؟


سلام آقای دکتر!

می گویند این روز ها پریشان شده ای.

می بینم و می بینند که همه از کنارت رفتند. بد کردی آقای دکتر.

چندی پیش بود با دوستانی که در سپاه هستند صحبت شما به میان آمد و این پشتوانه های شما برای کودتا ناراضی بودند.

شما که قصد مدیریت جهان را داشتید اما کودتا یان را هم نتوانستید مدیریت کنید.

می گفتند کشور در یک قدمی فلج کامل اقتصادی است و اگر قادر به کنترل اوضاع نباشید فکری به حالتان می کنند.

برای اولین بار رهبری هم به شما در باره ی معیشت مردم تذکر داد دوستانتان در مجلس هم سخن از طرح پرسش از شما را می کنند.

بد کردی آقای دکتر و می بینی که همه چیز بر خلاف شما پیش می رود.

ای کاش حتی رسم دیکتاتوری می دانستی که آن را هم ندانستی.

دوستان خارجی هم تنهایت گذاشتند.

کجای کاری اقای دکتر که یار همیشگیت در شورای نگهبان آقای جنتی هم دادش به هوا رفته.

دست مریزاد داری دکتر جان چراکه هیچ کس جز تو و خود تو نمی توانست نظام را به چنین چالشی بکشد.

رقیبانت هم که دوره افتاده اند تا نظر مردم و مراجع را جلب کنند کارهایی که خودت میکردی یادت هست؟
اسفالت کردن خیابان ها را میگویم و می دانی که چه میگویم.

اما باز هم خوشحالم چرا که حکومت حتی با بر کناری تو و برگذاری انتخابات باز هم نمیتواند وجهه ای پیش خلایق به دست آورد.

برای تمام این زحمات از طرف همه از تو سپاسگزارم !

مصطفی اخوان

۳/۰۹/۱۳۸۹

فيلم مستند (روز استقامت ملت سبز ايران)

فيلم مستند
"روز استقامت ملت سبز ايران"

از خاك سكوت آتش فرياد بسازيم ،
من با تو و ما ميهني آباد بسازيم ،

تا سيد ما باشد و ما عاشق ايران ،
صد واقعه چون دوم خرداد بسازيم ،
...
اين موج به پا خاسته دريا شود آخر ،
دريا شده و ميهني آباد بسازيم.


. دانلود قسمت اول: 3gp حجم~8 مگ - mp4 حجم~31 مگ



. دانلود قسمت دوم: 3gp حجم~3.5 مگ - mp4 حجم~20 مگ

دانلود كامل كمكي mp4 مديافاير(دوقسمت در يك فايل زيپ شده 50 مگ)