۳/۲۹/۱۳۸۹

نامه زندانیان سیاسی از اوین: بگذارید برای اعتراض به اسرائیل همراه کاروان های غزه شویم

نامه زندانیان سیاسی از اوین: بگذارید برای اعتراض به اسرائیل همراه کاروان های غزه شویم

. ادامه راه سبز(ارس): تعدادی از زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین در نامه ای کوتاه به آیت الله صادق لاریجانی رییس قوه قضاییه، به نقض سازمان یافته حقوق بشر از سوی اسراییل و کشتار چند فعال حقوق بشر در جنایت حمله به کاروان آزادی غزه اعتراض کرده و خواسته اند که شرایط حضورشان در کاروان های آزادی غزه برای «رسانیدن پیام صلح و آزادی خواهی به جهانیان» فراهم شود.

به گزارش ادوار نیوز، متن کامل این نامه به شرح زیر است:

آیت الله صادق آملی لاریجانی
ریاست محترم قوه قضاییه

با سلام و احترام

حادثه حمله نیروهای ارتش اسرائیل به کاروان آزادی غزه و کشته و به گروگان گرفته شدن جمعی از فعالان حقوق بشر و روزنامه نگاران که به قصد شکستن محاصره باریکه غزه حرکت کرده بودند بار دیگر نشان داد که دولت اسراییل نسبت به افکار عمومی جهان و وضعیت تاسف بار حقوق بشر در غزه بی تفاوت است.

از این رو با توجه به اعلام آمادگی افراد و گروه های مختلف در ایران و سایر نقاط جهان برای حضور در کاروان هایی جهت شکستن محاصره غزه، ما جمعی از فعالان حقوق بشر، روزنامه نگاران و فعالان سیاسی محبوس در زندان اوین آمادگی خود را برای حضور در این کاروان جهت اعتراض به نقض سازمان یافته حقوق بشر و همچنین رسانیدن پیام صلح و آزادی خواهی به جهانیان اعلام می نماییم.

بر این اساس با عنایت به اینکه در حال حاضر امضاءکنندگان نامه ذیل در بازداشت و حبس به سر می برند، از جنابعالی تقاضامندیم تمهیدات لازم را برای حضور ما در این حرکت فراهم آورید.

امضاکنندگان:

۱- بهمن احمدی امویی
۲- میلاد اسدی
۳- مهدی اقبال
۴- کوهیار گودرزی
۵- علی ملیحی
۶- حسین نورانی نژاد
۷- ضیاالدین نبوی

جنبش سبز؛ وارث هابیل در مقابل قابیل

گویی داستان امروز ما داستان هابیل و قابیل است

. ادامه راه سبز(ارس): آنچه طی یک سال گذشته مردم ایران را بیش از تقلب در انتخابات دچار شوک ساخت، خشونت حامیان دولت در قبال ولی نعمتان خود بود. چه کسی باور می کرد نیروهایی که می بایست مدافع مردم در مقابل دشمنان خارجی باشند این گونه عمل کنند؟ اما متاسفانه هزاران هزار تن به چشم خود دیدند که چه گذشت و امروز پس از یک سال با این همه ادعای قدرت حکومت، حتی یک نفر به جرم کشتن معترضین شناسایی و محاکمه نشده است.
وَ اتْلُ عَلَیهِمْ نَبَأَ ابْنىْ ءَادَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَاناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَ لَمْ یُتَقَبَّلْ مِنَ الاَخَرِ قَالَ لاَقْتُلَنَّک قَالَ إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ – لَئن بَسطت إِلىَّ یَدَک لِتَقْتُلَنى مَا أَنَا بِبَاسِطٍ یَدِى إِلَیْک لاَقْتُلَک إِنى أَخَاف اللَّهَ رَب الْعَلَمِینَ – إِنى أُرِیدُ أَن تَبُوأَ بِإِثْمِى وَ إِثمِک فَتَکُونَ مِنْ أَصحَبِ النَّارِ وَ ذَلِک جَزؤُا الظلِمِینَ – فَطوَّعَت لَهُ نَفْسهُ قَتْلَ أَخِیهِ فَقَتَلَهُ فَأَصبَحَ مِنَ الخَْسِرِینَ – فَبَعَث اللَّهُ غُرَاباً یَبْحَث فى الاَرْضِ لِیرِیَهُ کَیْف یُوَرِى سوْءَةَ أَخِیهِ قَالَ یَوَیْلَتى أَ عَجَزْت أَنْ أَکُونَ مِثْلَ هَذَا الْغُرَابِ فَأُوَرِى سوْءَةَ أَخِى فَأَصبَحَ مِنَ النَّدِمِینَ – مِنْ أَجْلِ ذَلِک کتَبْنَا عَلى بَنى إِسرءِیلَ أَنَّهُ مَن قَتَلَ نَفْسا بِغَیرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فى الاَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاس جَمِیعاً وَ مَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاس جَمِیعاً وَ لَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسلُنَا بِالْبَیِّنَتِ ثُمَّ إِنَّ کَثِیراً مِّنْهُم بَعْدَ ذَلِک فى الاَرْضِ لَمُسرِفُونَ (آیات ۲۷ تا ۳۲ سوره مائده).

«اى محمد، داستان دو پسران آدم را که داستانى است بحق براى مردم بیان کن که هر دو در راه خدا و به منظور نزدیک شدن به او چیزى پیشکش ‍کردند. از یکى از آن دو قبول شد و از دیگرى قبول نشد. آن که قربانیش قبول نشد به آن که از او قبول شد گفت: من تو را خواهم کشت. او گفت: خدای تعالى قربانى را از مردم باتقوا قبول مى کند. و تو اگر دست خود را به سوى من دراز کنى که مرا بکشى، من هرگز دست خود را به سویت و براى کشتنت دراز نخواهم کرد، زیرا من از خدا مالک و مدبر همه عالم است، مى ترسم. من از این عمل تو کراهتى ندارم، چون اگر مرا بکشى، هم وبال گناهان مرا به دوش ‍ مى کشى و هم وبال گناهان خودت را، و در نتیجه از اهل آتش مى شوى و سزاى ستمکاران همین آتش است. پس از وسوسه هاى پى درپى و بتدریج دلش براى کشتن برادرش رام شد و او را کشت و در نتیجه از زیانکاران شد. و در اینکه کشته برادر را چه کند، سرگردان شد. خداى تعالى کلاغى را مامور کرد تا با منقار خود زمین را بکند (و چیزى در آن پنهان کند) و به او نشان دهد که چگونه جثه برادرش را در زمین پنهان کند. (وقتى عمل کلاغ را دید) گفت: واى بر من که آن قدر ناتوان بودم که نتوانستم مثل این کلاغ باشم و جثه برادرم را در خاک دفن کنم. آن وقت حالتى چون حالت همه پشیمان ها به او دست داد. به خاطر همین ماجرا بود که ما به بنى اسرائیل اعلام کردیم هر کس یک انسان را بکشد بدون اینکه او کسى را کشته باشد و یا فسادى در زمین کرده باشد، مثل این است که همه مردم را کشته است و هر کس یک انسان را از مرگ نجات دهد، مثل این است که همه را از مرگ نجات داده، و با اینکه رسولان ما براى بنى اسرائیل معجزاتى روشن آوردند، با این حال بسیارى از ایشان بعد از آن همه پیامبر (که برایشان بیامد) در زمین زیاده روى مى کنند».

گویی داستان امروز ما داستان هابیل و قابیل است که یک بار دیگر بر مسیر تاریخ شکل می گیرد.

آنچه طی یک سال گذشته مردم ایران را بیش از تقلب در انتخابات دچار شوک ساخت، خشونت حامیان دولت در قبال ولی نعمتان خود بود. چه کسی باور می کرد نیروهایی که می بایست مدافع مردم در مقابل دشمنان خارجی باشند این گونه عمل کنند؟ اما متاسفانه هزاران هزار تن به چشم خود دیدند که چه گذشت و امروز پس از یک سال با این همه ادعای قدرت حکومت، حتی یک نفر به جرم کشتن معترضین شناسایی و محاکمه نشده است. همین امر بیش از پیش حقایق بر مردم آشکار می سازد. داستان هابیل و قابیل را یک بار دیگر بخوانید. برادری، برادر دیگر را می کشد، اما مقتول قبل از مرگ می گوید که هرگز دستش را به خون برادر آغشته نخواهد ساخت.

میرحسین موسوی در بیانیه شماره ۱۸ خود اشاره دارد که: «از دروغ، تخلف و تقلب به کار گرفته شده در انتخابات، سوال “رای من کجاست؟” زاده شد و شما مردم، روشن و بی ابهام به شیوه ای مسالمت آمیز در راهپیمایی تاریخی و بی نظیر ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ این سوال را پرقدرت و بلند فریاد زدید و جز کسانی که جهل و خرافه و منفعت پرستی و دروغ چشم و گوش آنها را بسته بود، در سطح ملی و جهان همه آن را شنیدند و دیدند. ولی پاسخ چه بود؟ جز داغ و درفش و کشتن و به حبس کردن و زنجیر به تن برهنه زندانیان زدن و حمله به خوابگاه‌های دانشجویی؟ به یقین فجایع کهریزک و آدم کشی های روزهای ۲۵ و ۳۰ خرداد و عاشورای حسینی از خاطره جمعی ملت پاک نخواهد شد و نباید هم پاک شود که خیانت به خون شهدا و بی گناهان است. ما چگونه می توانیم تیرهای مستقیم به مردم و زیر کردن آنها توسط ماشین پلیس را از یاد ببریم. خون‌ها و رنج‌ها اما پرده های فریب و ریای تمامیت خواهان را دریدند و فساد نهادینه شده پشت پرده های قدیس نمایی را نمایان کردند و این رویدادهای تلخ و نحوه تعامل دولتیان با مردم به همه اقشار ملت ما از کارگران، معلمان، دانشجویان، روزنامه نگاران، استادان، روحانیون، کارآفرینان، بازاریان، زنان، مردان، جوانان و پیران و همه فعالین جنبش‌های اجتماعی و اقشار مستضعف و میانه نشان داد که ریشه مشکلات آنها در کجاست».

قابیلیان بر هابیلیان تاختند و هر آنچه که از دستشان بر می آمد برخلاف اندیشه و روش برادری و برابری به کار گرفتند. از گلوله و شکنجه و زندان تا تهدید و ارعاب و پرونده سازی. با این حال جنبش سبز بر مسیر حق طلبی با تکیه بر شیوه های ضد خشونت استوار ماند. چنانکه هابیل در آغاز تاریخ انسان و انسانیت ضمانت داده بود که من هرگز دستم را به خون تو آلوده نمی سازم.

تاکید مهندس موسوی در فرازی دیگر از بیانیه ۱۸ خود موید همین راه و رسم جنبش مردمی ایران است که: « جنبش سبز موجی از گفتگو درباره مسائل مهم و سرنوشت ساز در حوزه عمومی بین مردم ایجاد کرده که در تاریخ معاصر ما بی‌نظیر بوده است. امروز بیش از همیشه تاریخ، مردم متجاوزان به حقوق اساسی ملت را می شناسند و به نقض مکرر حقوق بشر و کرامت انسانی در نظام امنیتی – قضایی کشور آگاهی دارند و می دانند تا چه اندازه تمامیت خواهان در پایمال کردن میثاق مشترک ملی به‌ویژه در زمینه حقوق اساسی مردم پیش رفته اند. در عین حال علی‌رغم حوادث تلخ و گزنده و خونبار، به برکت همین تعامل و گفتگوی جمعی، عقلانیت مردم همواره بر احساسات آنان غلبه کرده است و از این‌‌رو بدخواهان با تمام تلاش هایی که کردند نتوانستند مردم آسیب دیده و کشته داده و حبس دیده را به خشونت وا دارند. مبارزه و ایستادگی از طریق مسالمت آمیز کارآمدترین اسلحه ما درمقابل گلوله ها و باتوم‌های برقی و چماقداران و قداره کشان بی‌فرهنگ و بد دهان بوده است. توده های میلیونی ملت بزرگ امروز می بینند که چه کسانی دشنه در دست به دنبال زنان، مردان، پیران و جوانان می دوند و چه کسانی با برخورداری از فرهنگی نازل، در تظاهرات و جمع‌های عمومی رکیک ترین کلمات و جملات را بر زبان می آورند».

قرآن کریم داستان های بسیاری برای عبرت مردمان دارد. داستان هایی که در برهه های مختلف تاریخ تکرار شده و البته تنها صاحبان خرد از آن پند می گیرند.

پیروزی جنبش سبز تنها در زنده کردن یاد و راه «هابیل» میسر است. هابیل اگر چه در مقابل قابیل به استضعاف کشیده شد و با خشونت به قتل رسید اما وعده وراثت زمین را به مستضعفین، ضمانت کرد.

نيلوفر مرداني

حرکت بزرگترین ناوگان جنگی به سمت خلیج فارس

12 ناو جنگی آمریکایی و اسرائیلی برای رسیدن به خلیج فارس از کانال سوئز عبور کردند

. ادامه راه سبز(ارس): حرکت بزرگ ترین ناوگان جنگی به سمت خلیج فارس : 11 ناو آمریکایی و یک زیر دریایی اتمی اسرائیلی عبور این ناوها، با حضور چشمگیر نظامیان مصری و برقراری وضعیت ویژه در کانال سوئز همراه بود.
به گزارش عصر ایران ، روزنامه القدس العربی چاپ لندن به نقل از منابع آگاه نوشت: 11 فروند شناور جنگی (ناو) آمریکا و یک یک زیردریایی اسرائیلی مجهز به موشک های هسته ای صبح دیروز جمعه کانال سوئز را به مقصد خلیج فارس ترک کرده اند.

عبور این ناوها، با حضور چشمگیر نظامیان مصری و برقراری وضعیت ویژه در کانال سوئز همراه بود. پیش از این خبرهایی درباره حرکت زیردریایی اسرائیلی دولفین به طرف خلیج فارس منتشر شده بود.

شاهدان عینی و منابع آگاه گفته اند که ناوگان آمریکایی شامل چند ناو هواپیمابر و ناوهای حامل خودروها و تجهیزات زرهی از دریای مدیترانه و کانال سوئز به طرف دریای سرخ عبور کردند. مقصد این ناوگان نیز خلیج فارس اعلام شده است. منابع رسمی عبور شناور اسرائیلی را در میان ناوهای آمریکایی تایید نکرده اند.

شاهدان عینی و منابع آگاه گفته اند که این ناوگان آمریکایی، در طول چند سال گذشته ، "بزرگترین" بوده است.

در همین حال عبدالله السناوی سردبیر نشریه العربی الناصری گفت که مصری ها این بار دست بسته نخواهند ماند تا ببینند که دولت مصر آنها را در رسوایی دیگری یعنی هماهنگی با اسرائیل و آمریکا و باز کردن کانال سوئز برای تجاوز به ایران اسلامی دخالت می دهد. رهبر اخوان المسلمین مصر نیز ضمن هشدار درباره حمله نظامی به ایران گفت: پذیرش چنین موضوعی از سوی جهان عرب و جهان اسلام غیرقابل قبول است و اگردولت ها در برابر اراده واشنگتن و تل آویو تسلیم شدند، ملت ها نباید ساکت باشند.

بدوی رئیس حزب الوفد نیز با محکومیت بروز هر گونه حمله نظامی علیه ایران گفت که ملت های کشورهای عربی و اسلامی مخالفت این حمله نظامی هستند. وی همچنین ابراز نگرانی کرد که دولت های عربی و اسلامی در این باره به مانند همیشه تحت سیطره آمریکا قرار بگیرند.

در همین حال منابع آگاه در مصر اعلام کردند که این کشور درخواست اسرائیل برای جلوگیری از عبور کشتی های کمک رسان ایران از کانال سوئز را رد کرده است. این کشتی های ایرانی قرار است کمک هایی را برای مردم غزه به این منطقه منتقل کنند.

پیام خاتمی برای تولد محمدرضا جلايي پور به عنوان دست‌خط "سران فتنه" و "مدرک جرم" ضبط شد!

متن پیام خاتمی برای تولد محمدرضا جلايي پور به عنوان دست‌خط "سران فتنه" و "مدرک جرم" ضبط شد!

. ادامه راه سبز(ارس): فاطمه شمس، همسر محمد رضا جلایی پور در وبلاگ خود خبر داده است که نیروهای امنیتی دولت کودتا در جریان یورش به خانه جلایی پور و بازداشت مجدد محمدرضا، متن پیام سید محمد خاتمی به مناسبت تولد او را به عنوان "مدرک جرم" ضبط کرده اند.

فاطمه شمس با انتشار تصویری از دستخط رییس دولت اصلاحات نوشته است:

این پیام آقای خاتمی است که به مناسبت تولد محمدرضا روز دوازدهم اردیبهشت به او داده بودند. روزی که به خانه پدری محمدرضا هجوم آوردند موقع رفتن این پیام که محمدرضا قاب کرده بود را هم با خود بردند و در پاسخ پدرش وقتی گفت این را دیگر چرا می‌برید گفتند: این به عنوان دست خط سران فتنه است و مدرک جرم محسوب می‌شود!


۳/۲۷/۱۳۸۹

رهنورد: قصد ارعاب همه مراجع را دارند

بیانیه دکتر زهرا رهنورد در محکومیت حمله به دفتر آیت الله العظمی صانعی:
ما زنان نسبت به آیت الله العظمی صانعی تعهد بزرگی بر دوش داریم


. ادامه راه سبز(ارس): دکتر زهرا رهنورد با صدور بیانیه ای حمله به دفتر آیت الله العظمی صانعی و محاصره بیت ایشان را محکوم کرد و نوشت: “در سخنان و فتواهای حضرت آیت العظمی صانعی، جاذبه دینی، علمی و اجرایی خاصی نهفته است که برای اقشار گوناگون ملت بویژه زنان و جوانان، بسیار راهگشا بوده است و اکنون چه زشت و تنفر انگیز است، صحنه هایی که تنگ نظران و جریانات سیاسی شناخته شده را در حال تخریب دفتر و منزل ایشان ،در معرض نگاه ما قرار می دهد .شک نیست که پشت سر این اقدامات خشن و شوکه آور ،قصد ارعاب همه مراجع و تنگ کردن فضای حضور این عمودهای خیمه دین ،نهفته است. این نکته ای است که نه از چشم ملت و نه از چشم مراجع، پنهان نخواهد ماند.”

به گزارش کلمه، متن کامل این بیانیه به شرح زیر است :

ما زنان نسبت به آیت الله العظمی صانعی، تعهد بزرگی بر دوش داریم. پس از شکست جریان حاکم ،با هدف رادیکالیزه کردن محیط سیاسی، و با سرکوب و کشتار مردم در کف خیابان های تهران و شهرستان ها ،حالا نوبت به شهر مذهبی قم رسیده است تا کانون و قلب دینی، علمی ، سیاسی و اجتماعی قم ،یعنی مراجع والا مقام را هدف حملات خود قرار دهند.

در یکسال گذشته، این سناریوی تلخ ،با اهانت به فرزند یادگار امام آقای حجت الاسلام والمسلمین سید حسن خمینی ،کلید زده شد. در شیراز ،بیت حضرت آیت الله العظمی دستغیب مورد حمله قرار گرفت و امروز نوبت به مراجع قم رسیده است .خدا نکند ! که در پس حمله به دفاتر آیت الله العظمی منتظری و ایت الله صانعی ،این روند سیاه نسبت به مراجع دیگر ادامه یابد، آنگاه در برابر حضرت محمد مصطفی (ص )چه سرافکنده و شرمسار خواهیم بود.

اینک با نشانه رفتن شخصیت دینی و علمی ایشان که پیوسته حامی ملت بوده و همه اقشار مردم ،از پیر و جوان و زن و مرد و کوچک و بزرگ هریک به نحوی از فتواهای ایشان بهره مند شده اند ،جریان حاکم ،نهایت کینه توزی خود را به ملت ثابت کرده است.

در اینجا انصافا ،باید اذعان داریم که ما زنان ،نسبت به آیت الله العظمی صانعی دینی بزرگ بر دوش داریم.چرا که ایشان به عنوان یک فقیه مورد اعتماد امام و ملت ،خود سالیان درازی است رئوس مشکلات زنان را در روند رفع تبعیض و خشونت زدایی فهرست کرده و برای تمامی آنها راه حل های علمی و فقهی بیان داشته اند و این ،همان رویکردی است که زنان و ملت ما را به اسلام خوش بین و وفادار کرده است. (البته این سخن به آن معنا نیست که رویکردهای متنوعی که گرایش های مختلف جنبش زنان برای رفع تبعیض و حذف خشونت پیشنهاد می کنند ،مورد احترام نباشد یا غیر قابل استفاده تلقی شود)

اما ،بدون شک در سخنان و فتاوای حضرت آیت العظمی صانعی ،جاذبه دینی، علمی و اجرایی خاصی نهفته است که برای اقشار گوناگون ملت بویژه زنان و جوانان ،بسیار راهگشا بوده و اینک رنج ها و محنت هایی که مراجع عظام ، در راه این نواندیشی و گره گشایی متقبل شده اند برکسی پوشیده نیست.

چه زشت و تنفر انگیز است ،صحنه هایی که تنگ نظران و جریانات سیاسی شناخته شده را در حال تخریب دفتر و منزل ایشانن، در معرض نگاه ما قرار می دهد. شک نیست که پشت سر این اقدامات خشن و شوکه آور، قصد ارعاب همه مراجع و تنگ کردن فضای حضور این عمودهای خیمه دین ،نهفته است. و این نکته ای است که نه از چشم ملت و نه از چشم مراجع، پنهان نخواهد ماند.

۳/۲۶/۱۳۸۹

اعتراض شديد سيد محمد خاتمي از توهين به نوه امام و حمله به بيوت مراجع: كجاست عدالت؟

سيد محمد خاتمي در ديدار با جوانان و دانشگاهيان حزب اعتماد ملي:
می‌خواهند یک نوع رفتار فاشیستی را به نام انقلاب و اسلام در جامعه جا بیندازند

. ادامه راه سبز(ارس): سیدمحمدخاتمی: کجاست عدالت؟ | متاسفانه بعد از امام جای قواعد و استثناها عوض شد | حمله کنندگان به بیت آیت‌الله صانعی نیروهای خودسر نبودند | مطمئنم رهبری این روش‌ها را نمی‌پسندند | می‌خواهند یک نوع رفتار فاشیستی را به نام انقلاب و اسلام در جامعه جا بیندازند | 25 خرداد یکی از روزهای با شکوه حضورخود جوش انبوه مردم در عرصه است | امروز بخش محروم جامعه درد تورم و گرانی را احساس می‌کند | نمی‌توان با حربه فاشیسم به جنگ لیبرالیسم رفت...علیه ایران قطعنامه صادر می‌کنند و از جنایات اسرائیل حمایت | نتیجه اتهام زدن به نیروهای انقلاب و برخوردهای خشن با جوانان، دور شدن نسل جوان از اسلام و انقلاب است.
حجت الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی 25 خردادماه با اعضای شورای مرکزی سازمان جوانان و دانشگاهیان حزب اعتماد ملی دیدار کرد. رئیس‌جمهوری سابق کشورمان با انتقاد شدید از روش‌های جریانی تمامیت‌خواه که برای تثبیت قدرت خود به سوء استفاده از ارزش‌ها رو آورده است، توهین صورت گرفته به حجت الاسلام و المسلمین سیدحسن خمینی و حمله به دفتر آیت‌الله صانعی را محکوم کرد و گفت: بنده مطمئنم رهبری و رده‌های بالای مملکت هم این روش‌ها را نمی‌پسندند.

وی با بیان اینکه وعده دیدار ما پیش از این بود ولی اینکه تصادفا در 25روز خرداد صورت گرفت، تقارن میمونی است، اظهار داشت: 25خرداد روز بزرگی است چرا که این روز نسبتی با انتخاب و انتخابات دارد.

رئیس بنیاد باران با اشاره به اهمیت جایگاه انتخابات در یک نظام مردمسالاری افزود: در انقلاب ما مساله حاکمیت بر سرنوشت امری است اساسی که از ده‌ها سال قبل مورد اهتمام مردم ما بوده است و بخصوص رهبروالاقدر، بنیانگذار جمهوری اسلامی، حضرت امام خمینی، روی مساله انتخابات و حضور مردم و به خصوص جمله طلایی"میزان رای ملت است " تکیه زیادی داشتند بنابر این انتخابات بسیار مهم است و 25 خرداد هم به هر حال نسبتی با انتخابات و مردم دارد.

رئیس‌جمهور سابق کشورمان تصریح کرد: اگر اعتراضی وجود دارد ناشی از دغدغه مردم نسبت به حاکمیت بر سرنوشت است.صرف نظر از درستی یا نادرستی اعتراض؛ اصل دغدغه بسیار با اهمیت است.

وی ادامه داد: 25 خرداد یکی از روزهای با شکوه حضورخود جوش انبوه مردم در عرصه، با مدنی‌ترین شیوه‌ای که ما بتوانیم آن را تصور کنیم است و نشانه رشد کشور ماست که با کمال آرامش و بدون تنشی، بدون سازماندهی این جمعیت به صحنه آمد و حضور رشیدانه خود را اعلام کرد.

خاتمی تاکید کرد: 25 خرداد می‌توانست و هنوز هم می‌تواند مبنایی باشد برای یک نوع انسجام جهت‌دار در راستای اهدافی که انقلاب اسلامی ما داشت، یعنی حاکمیت مردم بر سرنوشت.

رئیس موسسه بین‌المللی گفتگوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها بیان اینکه آزادی بیان و تشکیل اجتماعات و در عین حال همبستگی ملی نسبت به مصالح و منافع ملی برای همه ما مهم است، اظهار داشت: در روز 25 خرداد می‌شد از این موقعیت استفاده کرد و ایران و جمهوری اسلامی را وارد فضای تازه ای کرد که با حضور و محوریت مردم و اعتماد به آنها بتوانیم به سوی قله‌های پیشرفت حرکت بکنبم که متاسفانه اینگونه نشد و برخوردهای نامناسبی صورت گرفت که ما هنوز هم ما داریم تاوان این مساله را می‌دهیم.

وی افزود: امروز هم تعداد زیادی از برادران و خواهران و جوانان ما در زندان هستند، برخوردها درست نبوده، هزینه‌های فراوان انسانی و مالی در این زمینه داده‌ایم و بدتر از همه اینکه اعتمادها بهم خورده و کسانی متاسفانه سبب شده‌اند نسل جوان ما کم کم تردیدهایش نسبت به حادثه معمولی موجود در جامعه را سرایت به اصل نظام بکند و و همین مساله زمینه‌ساز سوء استفاده کسانی شود که اصل انقلاب و نظام و ایران را نمی‌خواهند.

رئیس دولت اصلاحات یادآور شد: وقتی حزب اعتماد ملی تشکیل شد گرچه دلخوری هایی بین کسانی‌که هدف مشترک داشتند وجود داشت، اما بسیار جای خوشبختی بود که ما راه خودمان را با ایجاد تشکل‌های مردمی و مردم بنیاد می‌خواهیم ادامه دهیم و این تشکل هم به تشکل‌های دیگر اضافه شد.

وی ادامه داد: این تشکیلات با محوریت جناب آقای کروبی که سوابق روشنی چه قبل و چه بعد از انقلاب داشته‌اند و نه حول قدرت که دقیقا از پایین و برای ایجاد تشکلی که بتواند اهداف و برنا مه‌های خود را اجرا کند و حتی بتواند دولت ساز باشد نه دولت ساخته شکل گرفت و موثر هم بود.

خاتمی تاکید کرد: بسیار متاثرم که امروز حتی تحمل وجود حزب اعتماد ملی هم در جامعه ما نمی‌شود و حتی با عنوان‌های مختلف، شخص جناب آقای کروبی و اعضاء این حزب مورد جفا قرار می‌گیرند و به جای نقد صحیح، شاهد تخریب‌ها و توهین‌های یکطرفه و جفاها هستیم.

رئیس‌جمهور سابق کشورمان افزود: ما افتخار این را داریم که انقلاب ما عرضه کننده یک نظام مردم‌سالار وفادار به معیارهای اسلامی و دینی در جامعه بوده و هست و این جمع بین مردم‌سالاری و دین داری از ابتکارات نظام ما بود و حاصل آن هم جمهوری اسلامی بود.

به گزارش روابط عمومی دفتر سید محمد خاتمی؛وی وی با تاکید بر اینکه مردم سالاری جز با حضور مردم و تشکل های برآمده از مردم و اراده و خواست و نیازهای مردم تحقق پیدا نمی‌کند، اظهار داشت: این شوخی است که بگوییم مردم سالاری هست ولی تشکل‌هایی که از سلایق و دیدگاه‌های مختلف در جامعه نمایندگی می‌کنند و اینکه بتوانند با مرکزیت دادن به این دیدگاه‌ها جامعه را هدایت کرده و باعث رشد جامعه شوند محدود شوند.

خاتمی تاکید کرد: در دنیای امروز بدون تشکل اصلا اداره یک کشور غیر ممکن است، اگر تشکل‌های مردمی باشند، اگر آزادی بیان، اندیشه و اجتماعات وجود داشته باشد بصورت طبیعی، مردم‌سالاری مسیر خود را طی می‌کند و در غیر اینصورت تشکل‌هایی بوجود می‌آیند که نسبتی با مردم ندارند و گاهی هم فراگیر می‌شوند که اجازه حضور و بروز هیچ تشکلی را نمی‌دهند گرچه خود آنها نمایندگی از کل افکار عمومی نکنند.

وی یادآور شد: بدون تشکل‌ها، حتی نیروها و سازمان‌هایی که مسئولیت غیر سیاسی دارند عهده‌دار امور جامعه می‌شوند یعنی در عرصه‌های اقتصادی، سیاسی، اطلاعاتی و امنیتی محوریت پیدا می کنند و با تشکل ویژه راه را ادامه می دهند و این خود زمینه ساز دفع مردم و جدا شدن مردم از صحنه می‌شود و برای جامعه مشکل پیدا می شود.

به عقیده رئیس دولت اصلاحات در حال حاضر در جامعه شاهد وضعیتی هستیم که یک جریانی و طرز تفکری خودش را محور و اساس انقلاب می داند ومتاسفانه حاضر است برای دفع آنهایی که به عنوان رقیب خود می شناسد و برای تثبیت حاکمیت خود از همه چیز سوء استفاده کند.

وی افزود: این جریان خیلی ساده همه ارزش‌ها و سرمایه‌ها، امام، انقلاب و رهبری را در مسیر هدف خاص بکار می‌گیرد و طوری وانمود می کند که انها تجسم امام، رهبری و اصل انقلاب هستند و هر کس با سلایق آن‌ها مخالف باشد او ضد انقلاب و نظام و مخالف مصالح کشور است و بعد در سطح وسیع شروع به تبلیغات گسترده‌ای می‌شود برای بدنام کردن و تهمت زدن به گروه‌ها و جریانات و افراد.

سیدمحمد خاتمی تاکید کرد: ببینید تعبیرهایی که در مورد شخصیت‌های برجسته‌ای که در انقلاب ما بودند چقدر نارواست؛چقدر گشاددستانه هر نسبتی بخواهند به آنها می‌دهند و هر برخوردی با آنها می‌کنند متاسفانه اسم آن را هم می گذارند دفاع ازاسلام و انقلاب و امام و حتی چهره امام را هم حاضرند طور دیگری نشان دهند.

رئیس جمهور سابق کشورمان یادآور شد: حالا اگر فقط صرف تبلیغات بود این خیلی بد بود، اما بدتر آن است که انسان احساس می‌کند این روال و رویه اساس یک استراتژی و سیاستی می شود که در بر خوردهای سیاسی، امنیتی و قضائی با افراد و جریانات اجرا می‌شود.

وی افزود: ما می‌بینیم آن نهادهایی که باید صلاحیت‌ها را مشخص بکنند می‌آیند با همین معیارها بصورت انبوه انسان‌های شایسته را رد می کنند و قدرت انتخاب مردم را محدود می‌کنند که این لطمه به انقلاب و روح نظامی است که امام آنرا بنیان نهاد، یا در برخوردهای قضایی و امنیتی که در جامعه هست، ما می‌بینیم همین طرز تفکروجود دارد؛ در تبلیغات،صدا و سیما و بولتن ها و در اجرا و عمل هم این مسائل وجود دارد که بسیار خطرناک است.

رئیس بنیاد باران تصریح کرد: متاسفانه ما می‌بینیم جنبه‌های تبلیغی و عملی یکسان است، یعنی فقط در مقام تبلیغ نیست که فردی را متهم به همه اتهامات می‌کنند، دروغ و ناسزا و نسبت‌های ناروایی که هر کدام از آن‌ها جرم‌های بزرگی است و با کمال امنیت این اتهام ها را می‌زنند، برخوردها را می‌کنند و تخریب‌ها را انجام می دهند در عمل هم می بینیم حذف و طرد را وجهه همت قرار می دهند.

خاتمی یادآور شد: شما دیدید با بسیاری از جلسات عادی که جریاناتی آن را نمی‌پسندند چگونه برخورد کردند، شما دیدید در 14 خرداد نسبت به بیت امام و حجت الاسلام والمسلمین حاج حسن آقا و شخص امام چه جسارت‌هایی شد و نیز همین روزهای قبل نسبت به جناب کروبی و بیت مرجعیت شیعه چه برخوردی انجام دادند.

وی افزود: سابقه حضرت آیت‌الله صانعی روشن است و تاییدی که امام از ایشان کردند، ایشان از شاگردان خوب امام بودند، مسئولیت های بسیارمهمی داشتند و امروز تعداد زیادی مقلد دارند، وقتی این طور با بیت ایشان برخورد کنند باید نگران بود. نمی توانیم بگوییم اینها خودسر هستند که با آزادی و امنیت کامل هرگونه توهین و اهانت را انجام می‌دهند، اصول اخلاقی و اسلامی و قانون اساسی را زیر پا می‌گذارند و هیچ کس با آن‌ها برخورد نمی‌کند.آن‌ها مجهز به تجهیزاتی هستند که در اختیار افراد عادی قرار نمی‌گیرد، اینها مساله ساده‌ای نیست.

رئیس‌جمهور سابق کشورمان با بیان اینکه اینها روش هایی نیست که امام می خواست، تاکید کرد:این روشی نیست که قانون اساسی ما ان را قبول داشته باشد، بنده مطمئنم رهبری و رده‌های بالای مملکت هم این روش‌ها را نمی‌پسندند و متاسفانه اینها را به نام اسلام و امام و رهبری تمام کردن ظلم مضاعف است، علاوه بر اینکه در جامعه شکاف ایجاد می‌کند، نیروهایی که باید در خدمت مردم کشور و نظام قرار بگیرند از کاری که باید انجام دهند محروم می‌شوند، چهره امام و انقلاب لطمه می‌بیند و باید فکر اساسی‌تری کرد.

رئیس موسسه بین‌المللی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها تصریح کرد: امروز فشاری که روی ایران است وبسیار زیاد است، قطعنامه‌ای که در شورای امنیت صادر شد چندمین قطعنامه ای است که علیه کشور صادر شده و این در حالیست که در برابر جنایات اسرائیل نه تنها اقدامی نمی‌شود بلکه حمایت هم می‌کنند.

وی یادآور شد: اینها دشمنی علیه ایران است و دودش به چشم مردم می‌رود و هیچ کس نمی‌تواند روش‌های دشمنانه علیه ملت ایران و انقلاب را قبول کند.

خاتمی ادامه داد: ایران که می‌خواهد طبق ظوابطی که هست برخوردار از تکنولوژی صلح‌آمیز هسته‌ای باشد، این طور مورد فشار قرار می‌گیرد، در حالیکه دیگرانی که سلاح‌های مخرب و زرادخانه های بزرگ اتمی دارند نه تنها مورد فشار قرار نمی‌گیرند مورد حمایت هم قرار می‌گیرند.
رئیس دولت اصلاحات تاکید کرد: این دشمنی‌هایی است که علیه ما می‌شود و در اینجاست که ما باید وحدت داشته باشیم و در کنار هم قرار بگیریم، با کدام نیرو می خواهیم در مقابل دشمنی‌های دیگران بایستیم؟ و این در حالی است که در داخل شاهد سیاست‌هائی هستیم که به انفکاک و جدائی‌ها و تقویت دشمنی‌ها می انجامد.

وی افزود: البته ما باید سیاست‌هایی که ما را به آنجا کشاند ارزیابی کنیم که درست بوده یا به آنها کمک کرده‌ایم که بتوانند این طور به ما لطمه بزنند؟ اینها باید ارزیابی شود.

سیدمحمد خاتمی تصریح کرد: الان زمانی است که ما باید اتحاد داشته باشیم و در کنار هم قرار بگیریم، نباید جریاناتی بیایند و همه نیروهای انقلاب را مورد اتهام قرار دهند با جوانان برخوردهای خشن کنند و حتی افراد اجازه نداشته باشند جلسه عادی بگیرند وحرف‌های در چارچوب قانون بر فرض اعتراض هم باشد بزنند چرا که نتیجه کار این است که نسل جوان ما با این کارها از اسلام وانقلاب دور خواهد شد.
وی ادامه داد: اگر کسانی مخالف مدیریت موجود در کشور هستند و می‌گویند این مدیریت با معیارهای انقلاب اسلامی و خط امام (ره)سازگار نیست و با مصالح کشور نمی‌خواند اینها خیرخواه مملکت هستند.اگر آنها گفتند در یک فضای آزاد مردم تصمیم بگیرند و مدیریتی که متناسب با شان انقلاب و ایران اسلامی است باشد اینها دوستداران انقلاب هستند.

رئیس دولت اصلاحات یادآور شد: باید در یک فضای آزاد وضعیت اقتصادی کشور و مدیریتی ، دانشگاهی و روابط خارجی نسبت به سالهای قبل مورد بررسی قرار گیرد و مورد نقد قرار بگیرد و به مردم هم اطلاع درست داد تا بتوانند تصمیم بگیرند.

رئیس بنیاد باران افزود: ما با این درآمد هنگفت نفت می‌توانستیم مسیر 20 ساله چشم انداز را 10 ساله طی کنیم ولی امروز از آن هدف‌ها دورتر شده ایم؛ کاری کردیم که ورود سرمایه خارجی به کشور قطع شد والان هم فشار می‌آید که سرمایه به کشور نیاید ما برای ورود به بازارهای دنیا مشکل پیدا کردیم.

وی تصریح کرد: بدون سرمایه گذاری و تولید نمی‌توان بیکاری را از بین برد، امروز گرانی و تورم توام با رکود خطر بزرگی است که بخصوص بخش‌های محروم‌تر جامعه درد آن را بیشتر احساس می‌کنند.

خاتمی ادامه داد: اگر کسی انتقاد به این مسائل داشته باشد خیرخواه است، البته که معتقدم نمی‌توان یک شبه بیکاری و تورم را از بین برد اما جهت‌گیری‌ها دارد بدتر می‌شود یا بهتر؟ نقد به مدیریت وظیفه ماست، امر به معروف و نهی از منکر است.

رئیس‌جمهور سابق کشورمان افزود: بزرگان کشور و مملکت که دلشان برای امام و انقلاب و خط امام می‌سوزد باید توجه داشته باشند که زیان بزرگ آنجایی متوجه نظام و امام و کشور است که اگر کسی دلش می‌سوزد باید متهم بشود به همه اتهامات، دروغ و تهمت! آزادانه نسبت‌های عجیب و غریب به چهره‌هایی می‌دهند که سر تا پای زندگیشان علاقه‌مندی به انقلاب و ایران و امام بوده است.دغدغه آنها قانون اساسی بوده و هست.

وی هشدار داد: نتیجه این روش که از یک طرف در عرصه‌های سیاسی همه راهها را می‌بندند که فقط یک جریان خاص بتواند در عرصه حضور داشته باشد، درعرصه اجتماع عرصه را تنگ ‌کنند و با روش‌های ضداخلاقی، البته سازمان‌دهی شده همه نیروها را در تنگنا قرار ‌دهند،نارضایتی‌هایی است که در اقشار مختلف مردم وجود دارد.

سیدمحمد خاتمی تصریح کرد: کجاست عدالت؟ایا امروز زندگی مردم آسان تر شده یا مشکل‌تر؟ کسانی‌که مخالف این روش‌ها هستند خیرخواه انقلاب و جامعه هستند نه کسانیکه می‌کوشند حتی چهره امام و نظام را بد جلوه دهند.

رئیس جمهور سابق کشورمان تاکید کرد: همه باید دست به دست هم دهند و به فکر چاره باشند چون این رفتار و روش‌ها درست نیست باید جلوی تهمت زنندگان، تخریب کنندگان و کسانیکه روش های خشن دارند را گرفت.

وی یادآور شد: بنده در حد توان به غرب و لیبرالیسم نقد داشته‌ام و کرده‌ام .کتاب از دنیای شهر تا شهر دنیا را بخوانید فصل آخر آن نقد لیبرالیسم است.بنده متهم می‌شوم به طرفداری از لیبرالیسم و از آن طرف یک نوع رفتارهای فاشیستی در کشور وجود دارد که به نام اسلام و انقلاب می‌خواهند آن را در کشور جا بیندازند!

رئیس بنیاد باران تاکید کرد: ما نمی‌توانیم با حربه فاشیسم به جنگ لیبرالیسم برویم، هم فاشیسم و هم لیبرالیسم قابل نقد است البته فاشیسم از لیبرالیسم بسیار بدتر و خطرناکتر است.

وی ادامه داد: ما مردم سالاری را با همه وجود قبول داریم و معتقدیم که اسلامی که امام نماینده آن بود با مردم سالاری سازگار بود، آزادی بیان آزادی اندیشه و آزادی اجتماعات، انتخابات آزاد شرایطی است که در مردم‌سالاری باید وجود داشته باشد و واقعا اگر این طور بود ما می‌توانیم در مسیر اهداف انقلاب حرکت کنیم و جلو برویم.

سیدمحمد خاتمی خاطر نشان کرد: راهکار این است همه با هم با داوری قاتون اساسی و معیارهایی که امام گفت نه با تفسیرهای نا به جا کار را انجام دهیم، متاسفانه بعد از امام جای قواعد و استثناها عوض شد!

در ابتدای این دیدار سید باقر اسکوئی رئیس سازمان جوانان و دانشگاهیان حزب اعتماد ملی ضمن تبریک روز باشکوه 25خرداد 88 و حضور حماسی ملت بزرگ ایران در پاسداشت اهداف اصیل انقلاب و نظام با اشاره به فشارها و تهدیدات روز افزون داخلی و خارجی به بیان دغدغه های فعالان سیاسی و دلسوزان نظام پرداختند.

وی خاطر نشان کرد: جناب آقای خاتمی امروز بیش از پیش یک سرمایه ملی و بین المللی در عرصه کشور است و انتظار ما این است که جنابعالی با توجه به اشرافی که به مسائل دارید و مقبولیت مردمی فراگیرتان در خروج از بحران کنونی که آینده کشور و نظام را به مخاطره انداختند نقش پر رنگ تری ایفاء نموده و همچون گذشته این برهه حساس در کنار مردم ایران بمانید.

۳/۲۵/۱۳۸۹

متن بیانیه هجدهم (18) ميرحسين و منشوری برای جنبش سبز + فايل صوتي

متن بیانیه شماره 18 ميرحسين موسوي و منشوری برای جنبش سبز:
با قامتی سرافراز گرچه مجروح و حبس کشیده ایستاده ایم

. ادامه راه سبز(ارس): میرحسین موسوی به مناسبت سالروز انتخابات ریاست جمهوری بیانیه ای صادر کرد. نخست وزیر ۸ سال کشور در این بیانیه منشوری برای جنبش سبز تدوین نموده که شامل اهداف، راهکار ها و هویت جنبش سبز است و آن را به عنوان متنی پیشنهادی برای جنبش سبز در معرض دید و قضاوت افکار عمومی و صاحبنظران قرار داده است.

در بخشي از اين بيانيه اينگونه آمده است: « توده های میلیونی ملت بزرگ امروز می بینند که چه کسانی دشنه در دست به دنبال زنان، مردان، پیران و جوانان می دوند و چه کسانی با برخورداری از فرهنگی نازل، در تظاهرات و جمع‌های عمومی رکیک ترین کلمات و جملات را بر زبان می آورند و مردم به جای اینها، نماهنگ های زیبا ساخته اند و پوسترهای پرمعنا به یکدیگر هدیه کرده اند و فیلم ها و عکس های بی شماری از زندگی و مبارزه مردم تهیه و پخش کرده اند و غصه ها و درد های خود را جاودانی کرده اند.»

به گزارش کلمه متن بیانیه ۱۸ و منشور جنبش سبز به شرح زیر است :
پادكست شنيداري بيانيه هجدهم ميرحسين موسوي

دانلود فایل صوتی (قابل استفاده در کامپیوتر و موبایل) از اینجا .
براي دانلود نسخه چاپی (pdf) روي تصوير زير كليك كنيد:


بسم الله الرحمن الرحیم

در اولین سال انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری با قامتی سرافراز، گرچه شلاق خورده، مجروح و حبس کشیده ایستاده ایم. با مطالباتی برای نیل به آزادی، عدالت اجتماعی و تحقق حاکمیت ملی و مطمئن از پیروزی به یاری حضرت حق، چرا که جز احقاق حق ملت چیزی نخواسته ایم.

“فاما الزبد فیذهب جفاء و اما ما ینفع الناس فیمکث فی الارض”
اما کف به کناری رود و از بین رود، اما ‏آنچه به مردم سود مى‏رساند در زمین مى‏مانَد.

از دروغ، تخلف و تقلب به کار گرفته شده در انتخابات، سوال “رای من کجاست؟” زاده شد و شما مردم، روشن و بی ابهام به شیوه ای مسالمت آمیز در راهپیمایی تاریخی و بی نظیر ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ این سوال را پرقدرت و بلند فریاد زدید و جز کسانی که جهل و خرافه و منفعت پرستی و دروغ چشم و گوش آنها را بسته بود، در سطح ملی و جهان همه آن را شنیدند و دیدند. ولی پاسخ چه بود؟ جز داغ و درفش و کشتن و به حبس کردن و زنجیر به تن برهنه زندانیان زدن و حمله به خوابگاه‌های دانشجویی؟

به یقین فجایع کهریزک و آدم کشی های روزهای ۲۵ و ۳۰ خرداد و عاشورای حسینی از خاطره جمعی ملت پاک نخواهد شد و نباید هم پاک شود که خیانت به خون شهدا و بی گناهان است. ما چگونه می توانیم تیرهای مستقیم به مردم و زیر کردن آنها توسط ماشین پلیس را از یاد ببریم.

خون‌ها و رنج‌ها اما پرده های فریب و ریای تمامیت خواهان را دریدند و فساد نهادینه شده پشت پرده های قدیس نمایی را نمایان کردند و این رویدادهای تلخ و نحوه تعامل دولتیان با مردم به همه اقشار ملت ما از کارگران، معلمان، دانشجویان، روزنامه نگاران، استادان، روحانیون، کارآفرینان، بازاریان، زنان، مردان، جوانان و پیران و همه فعالین جنبش‌های اجتماعی و اقشار مستضعف و میانه نشان داد که ریشه مشکلات آنها در کجاست.

اینکه کشور ما بیشترین اعدام ها را نسبت به جمعیتش در جهان دارد، ناشی از بزهکاری گناهکاران نیست، ناشی از رخت بر بستن عدالت و مدیریت و حکومت خوب در جامعه ماست. و اینکه حتی مصلحت های روزمره و عاجل حکومت باعث نشده است که تمامیت خواهان و دولتیان دست از دروغ و فساد و خرافه و زیر پا نهادن قانون اساسی و سایر قوانین بردارند، نشان از نفوذ عمیق این زشتی ها در لایه های درونی نظام دارد، گویا در این لایه ها ساختی محکم برای دفاع از منافعی شکل گرفته است که از عایدی صدها میلیارد دلار درآمد نفتی و واردات سالانه ۷۰ میلیارد دلار کالا و سلطه بر نهادهای پولی و مالی بدون نظارت های موثر نشات می گیرد.

امروز بیت المال در معرض یغمای یغماگران قدیس مآب است و هنوز ملت علی‌رغم ادعاها و دستورهای شدید از شناسایی و معرفی و محاکمه این مفسدان چیزی ندیده است. کجا رفت آن پرونده بزرگی که در مجلس باز شد و یک شبه در یک معامله پایاپای بسته شد؟

چه کسی جرات دارد پرونده واگذاری های بزرگ را به بهانه اجرای اصل ۴۴ به مراکز قدرت و نفوذ باز کند و پرده از این غارت بزرگ ملی که منجر به ایجاد انحصارهای بزرگ اقتصادی شده است، برکشد؟ چه کسی آن شجاعت را دارد که از فاجعه نبود کمترین نظارت مالی بر دستگاههای نظامی و امنیتی و نهادهای شبه دولتی که سراسر فضای اقتصادی کشور را تحت تاثیر خود قرار داده اند دم برآورد؟ و باز ملت ما سوال می کند که آیا این بود آن نظام اسلامی و عادلانه که در پی آن بودیم. شفافیت در مقابل ملت چه مشکلی ایجاد می کرد که به پنهان‌کاری از ملت پناه بردیم؟ آیا آن اصل طلایی شفافیت حکومت در مقابل ملت را از زبان پیر جماران یادمان رفته است که می‌گفت: “کاری نکنید که نتوانید به مردم توضیح دهید.”

یاران عزیز راه سبز امید

یک سال از پیدایش جنبش بی نظیر سبز گذشته است و در این مدت سبزها مسافت بسیاری را در این مسیر امید طی کرده اند. به برکت دل بریدن از مساعدت دولتیان و روی آوردن به خانه های خود و قبله قراردادن آنها و توسعه شبکه های اجتماعی روابط پایدار قابل اتکایی بین آحاد ملت ایجاد شده است و شبکه های پایدار اجتماعی در حیطه آگاهی های سیاسی -اجتماعی و فرهنگی معجزه کرده اند. کافی است تنها به تولیدات هنری این شبکه و میزان تبادل اخبار و اطلاعات و نظر و تحلیل که به صورت کاملا دموکراتیک جریان دارد نگاهی انداخته شود.جنبش سبز موجی از گفتگو درباره مسائل مهم و سرنوشت ساز در حوزه عمومی بین مردم ایجاد کرده که در تاریخ معاصر ما بی‌نظیر بوده است.

امروز بیش از همیشه تاریخ، مردم متجاوزان به حقوق اساسی ملت را می شناسند و به نقض مکرر حقوق بشر و کرامت انسانی در نظام امنیتی –قضایی کشور آگاهی دارند و می دانند تا چه اندازه تمامیت خواهان در پایمال کردن میثاق مشترک ملی به‌ویژه در زمینه حقوق اساسی مردم پیش رفته اند. و در عین حال علی‌رغم حوادث تلخ و گزنده و خونبار، به برکت همین تعامل و گفتگوی جمعی، عقلانیت مردم همواره بر احساسات آنان غلبه کرده است و از این‌‌رو بدخواهان با تمام تلاش هایی که کردند نتوانستند مردم آسیب دیده و کشته داده و حبس دیده را به خشونت وا دارند. مبارزه و ایستادگی از طریق مسالمت آمیز کارآمدترین اسلحه ما درمقابل گلوله ها و باتوم‌های برقی و چماقداران و قداره کشان بی‌فرهنگ و بد دهان بوده است.

توده های میلیونی ملت بزرگ امروز می بینند که چه کسانی دشنه در دست به دنبال زنان، مردان، پیران و جوانان می دوند و چه کسانی با برخورداری از فرهنگی نازل، در تظاهرات و جمع‌های عمومی رکیک ترین کلمات و جملات را بر زبان می آورند و مردم به جای اینها، نماهنگ های زیبا ساخته اند و پوسترهای پرمعنا به یکدیگر هدیه کرده اند و فیلم ها و عکس های بی شماری از زندگی و مبارزه مردم تهیه و پخش کرده اند و غصه ها و درد های خود را این چنین جاودانی کرده اند:

طفلی به نام شادی دیری‌ست گم شده ست
با چشم های روشن براق
با گیسویی بلند به بالای آرزو
هرکس از او نشانی دارد
ما را کند خبر
این هم نشان ما
یک سو خلیج فارس
سوی دگر خزر
(شفيعي كدكني)

یاران سبز راه امید

در آغاز سال جدید صبر و استقامت، به توصیه دوستان منشوری برای هماهنگی و همدلی بیشتر و تقویت هویت مشترک جنبش سبز تهیه شده که در ادامه این مقدمه تقدیم می شود.

طبیعی است که متن پیشنهادی نتواند پاسخگوی همه سلیقه ها و مطالبات باشد. دلگرمی این همراه کوچک برای این معضل، راه حلی بود که تعدادی از رای دهندگان در آستانه انتخابات سال گذشته پیدا کردند. در زنجیره سبز میدان تجریش تا میدان راه آهن بودند کسانی که می گفتند میان بد و بدتر، بد را انتخاب می کنند و این انتخاب پیوستگی آن زنجیره محکم به‌یاد ماندنی را ممکن ساخت. اصلاح واقعی از همین تمیز و مسئولیت پذیری برای انتخاب این و یا آن شروع می شود.

این متن قدم اولین است و جنبش سبز در سیر تکاملی خود انشاءالله متن کاملتر و زیباتری خواهد آفرید.

“تلک الدار الاخرة نجعلها للذین لا یریدون علوا فی الارض و لا فسادا و العاقبة للمتقین”
و آن سرای آخرت را برای کسانی قرار دادیم که خواهان برتری‌جویی و فساد در زمین نیستند، و فرجام نیکو از آن پرهیزگاران است.

ریشه ها و اهداف

۱- بروز انحرافات گوناگون و موانع بتدریج سازمان یافته در مسیر تحقق اهداف و آرمان هایی چون عدالت، استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی که مردم به خاطر آنها انقلاب شکوهمند اسلامی را به پا کردند، ظهور گرایشات تمامیت خواهانه در میان برخی از مسوولین حکومتی، نقض حقوق بنیادین شهروندان، بی حرمتی به کرامت انسانی، سوءمدیریت دولتی، افزایش فاصله طبقاتی و محرومیت های اقتصادی و اجتماعی، قانون گریزی بل قانون ستیزی برخی مجریان قانون، نادیده گرفتن منافع ملی و ماجراجویی های عوامفریبانه در تعاملات بین المللی، فراموشی تدریجی و دردناک اخلاق و معنویت برای قدرت عواملی است که به نضج گیری نگرش های اعتراضی در میان دلسوختگان، دردمندان و قاطبه مردم ایران در سال های اخیر انجامید که بروز بارز و نیرومند آن در جنبش سبز مردم ایران پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ جلوه کرد.

۲- جنبش سبز با پایبندی به اصول و ارزشهای بنیادین انسانی، اخلاقی و دینی و ایرانی، خود را پالایش‌گر و اصلاح‌گر روند طی شده در نظام جمهوری اسلامی ایران در سال‌های پس از انقلاب می داند و بر این اساس حرکت در چارچوب قانون اساسی و احترام به نظر و رای مردم را وجه همت خویش قرار خواهد داد.

۳- جنبش سبز حرکتی در تداوم تلاش مردم ایران برای دستیابی به آزادی و عدالت اجتماعی و تحقق حاکمیت ملی است که پیش از این در برهه هایی چون انقلاب مشروطیت، جنبش ملی شدن نفت و انقلاب اسلامی خود را جلوه گر ساخته است.

۴- بازخوانی تجربه معاصر در تلاش برای تحقق اهداف والای اجتماعی مردم ایران نشان میدهد که تنها از طریق تقویت جامعه مدنی، گسترش فضای گفتگوی اجتماعی، ارتقاءسطح آگاهی و جریان آزاد اطلاعات، مشارکت موثر احزاب و تشکل ها وهمچنین زمینه پردازی برای فعالیت آزاد روشنفکران و فعالان اجتماعی- سیاسی وفادار به منافع ملی در چارچوب تحول خواهی و ایجاد تغییر در وضعیت موجود می توان اهداف جنبش سبز را عملی کرد و این امر مستلزم توافق و تاکید بر اصول حداقلی و مطالبات مشترک و ایجاد تعامل و هماهنگی میان همه نیروهایی است که علی رغم داشتن هویت مستقل با پذیرش تکثر در درون جنبش، زیر چتر فراگیر جنبش درکنار یکدیگر قرار می گیرند.

راه‌کارهای بنیادین

۱- جنبش سبز، یک حرکت اجتماعی فراگیر است که هرگز خود را مبری از خطا نمی انگارد و با نفی هرگونه مطلق نگری شرک آلود، بر گسترش فضای نقد و گفتگو در درون و بیرون جنبش تاکید دارد. دیده بانی سیر حرکت و تحول جنبش از سوی همه فعالان و به خصوص صاحبان اندیشه و عمل امری حیاتی است که می تواند جنبش را از لغزش به ورطه تمامیت خواهی و فساد بر حذر دارد.

۲- در نگاه فعالان جنبش سبز، مردم ایران همه خواهان ایرانی آباد سرفراز و سربلند هستند. جنبش سبز موافق تکثر ومخالف انحصارطلبی است. در نتیجه، دشمنی و کینه توزی با بدنه اجتماعی هیچ بخشی از جامعه جایی در جنبش ندارد. تلاش برای گفتگو و تعامل با رقبا و مخالفان در فضایی سالم و آگاهی بخشی درباره اهداف و اصول جنبش وظیفه همه افرادی است که خود را آگاهانه در زمره فعالان جنبش سبز می انگارند. ما همه ایرانی هستیم و ایران متعلق به همه ماست

۳- گسترش و فعال سازی شبکه های اجتماعی –واقعی و مجازی- و تعمیق فضای گفتگو بر سر اهداف و بنیان های هویتی جنبش از جمله راهکارهای محوری است که مستلزم توجه ویژه کلیه فعالان سبز است.

۴- جنبش سبز در عین تاکید مصرانه بر حفظ استقلال و مرزبندی با نیروهای غیرملی وخارجی، در جستجوی راهی منزوی همراه با دگر ستیزی نبوده و اسیر گرایشات تعصب آلود نمیشود. عدالت، آزادی، استقلال، کرامت انسانی و معنویت ارزشهای جهانی هستند و تجربه آموزی از ملتهایی که برای دستیابی به این ارزشها تلاش کرده اند و همچنین استقبال از نقد و نظر مشفقانه همه آزدیخواهان و صلح طلبانی که برای رهایی نوع بشر و کرامت انسانها تلاش می کنند از دیگر راه کارهای جنبش است.

هویت سبز

گنجینه ایرانی- اسلامی:

۱- جنبش سبز با پذیرش تکثر درون جنبش بر استمرار حضور دین رحمانی سرشار از رحمت، شفقت، معنویت، اخلاق و تکریم انسان تاکید دارد و راه تقویت ارزش های دینی در جامعه را تحکیم وجه اخلاقی و رحمانی دین مبین اسلام و نظام جمهوری اسلامی ایران می داند. ایجاد پیوند میان میراث ایرانی-اسلامی و شوق به توسعه و پیشرفت در جامعه، پرهیز از اکراه مردم به تقید به مرام، مسلک و رویه خاص و همچنین مبارزه با استفاده ابزاری از دین و حفظ استقلال نهادهای دینی و روحانی از حکومت تنها راه حفظ جایگاه والای دین و تداوم نقش برجسته آن در جامعه ایران است که به عنوان یکی از اصول بنیادین جنبش سبز در سرلوحه امور جای می گیرند.

۲- رمز بقای تمدن ایرانی- اسلامی همانا همزیستی و همگرایی ارزش های دینی و ملی در طول تاریخ این سرزمین است. در این راستا، جنبش سبز بر حفظ و تقویت ارزش های والای فرهنگ ایرانی و سرمایه های غنی انباشته شده در رسوم و مناسبت‌های ملی تاکید می ورزد و در این راه تقدس‌زدایی از تعصبات نابجا و آگاهی‌بخشی درباره ویژگی های هویت آفرین آیین های ملی و مذهبی را وجه همت خویش قرار می دهد.

۳- ملت ایران در تاریخ مبارزات خویش برای کسب آزادی و استقلال، بارها خودباوری و اتحاد بر سر اصول را به نمایش گذاشته است. جنبش سبز ملت ایران با اتکا به این میراث گرانبها و با تکیه بر خرد جمعی و نفی هرگونه خودمداری و خودخواهی در تلاش برای تحقق اهداف خویش، دستیابی به اجماع آگاهانه بر خصیصه های هویت آفرین و کنار گذاشتن عناصر تشتت زا را مورد نظر دارد و این امر را تنها با تکا به عقلانیتی میسر می داند که حاصل جمع خردهای مختلف و مبتنی بر نظام عقلانیت توحیدی باشد.

۴- جنبش سبز جنبشی ایرانی- اسلامی است که در جستجوی دستیابی به ایرانی آباد، آزاد و پیشرفته است. بر این اساس، هر فرد ایرانی که توسل به خرد جمعی توحیدی را به عنوان مبنای تلاش برای ایجاد فردای بهتر برای میهن خویش بپذیرد در زمره فعالان جنبش سبز به شمار می آید. جنبش “ایران را متعلق به همه ایرانیان می داند”.

حق حاکمیت مردم

۱- حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش از جمله اصول خدشه ناپذیر جنبش سبز است و نهاد انتخابات به عنوان مناسب ترین شیوه تحقق این اصل مدنظر این جنبش قرار می گیرد. براین اساس، جنبش سبز تلاش های خود برای صیانت از آرای مردم را تا زمان استقرار نظام انتخاباتی آزاد، رقابتی، غیرگزینشی و منصفانه که شفافیت و سلامت آن کاملاقابل تضمین باشد، ادامه خواهد داد.

رای و خواست مردم منشا مشروعیت قدرت سیاسی است و جنبش سبز اعمال هر گونه صلاحیت خودسرانه و گزینشی تحت عنوان نظارت استصوابی را مغایر با قانون اساسی، حق تعیین سرنوشت مردم وحقوق بنیادین آانها دانسته و با آن مبارزه میکند.

۲- دستیابی به اهدافی چون آزادی و عدالت تنها بر پایه توجه به منافع ملی و حفظ استقلال میسر است. جنبش سبز با آگاهی از این امر، نسبت به هر اقدامی که برخلاف منافع ملی و ناقض اصل استقلال باشد مبارزه می کند و این مسئله را در زمره موازین محوری خویش می داند.

ارزش های جنبش سبز

کرامت انسان ها و پرهیز از خشونت

۱- نخستین ارزش اجتماعی مدنظر جنبش سبز دفاع از کرامت انسانی وحقوق بنیادین بشر فارغ از ایدئولوژی، مذهب، جنسیت، قومیت و موقعیت اجتماعی است. استقرار و تضمین موازین حقوق بشر به عنوان یکی از مهمترین دستاوردهای بشری و حاصل خرد جمعی همه انسانها مورد تایید و تاکید جنبش سبز است. این حقوق خدادادی است و هیج فرمانروا، دولت، مجلس یا قدرتی نمی تواند آنها را لغو یا به صورت ناموجه و خودسرانه محدود کند. تحقق این امر مستلزم احترام به اصولی چون برابری، مدارا، گفتگو، حل مسالمت آمیز مناقشات و صلح طلبی است که خود در پرتو ایجاد زمینه های لازم برای فعالیت آزاد رسانه های مستقل، جلوگیری از سانسور، دسترسی آزاد به اطلاعات، گسترش و تعمیق جامعه مدنی، احترام به حریم خصوصی افراد، فعالیت آزادانه شبکه های اجتماعی غیر دولتی و اصلاح قواعد و مقررات در جهت حذف هرگونه تبعیض میان شهروندان امکان پذیر است.

۲- جنبش سبز یک جنبش مدنی است که پرهیز از خشونت و حرکت در چارچوب موازین مبارزه مدنی را سرلوحه خویش قرار می دهد. این جنبش با اعتقاد به اینکه “مردم” تنها قربانی خشونت در هر زمینه ای خواهند بود، گفتگو، مبارزه مسالمت آمیز و توسل به راهکارهای غیر خشونت آمیز را ارزشی خدشه ناپذیر می داند. جنبش سبز با توجه به شرایط و مقتضیات، از کلیه ظرفیتهای مبارزه مسالمت آمیز استفاده خواهد کرد.

عدالت، آزادی و برابری

۳- عدالت جایگاه والایی در میان ارزش ها و آرمان های جنبش سبز به خود اختصاص می دهد. توزیع عادلانه امکانات، چه در بعد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و چه در ابعاد دیگر حیات انسانی از جمله اهداف خدشه ناپذیر جنبش سبز است که لازم است برای دستیابی به آن، تمامی تلاش های ممکن انجام شود.

گسترش عدالت در جامعه تنها در صورتی امکان پذیر است که نظام حاکم بر کشور – در عرصه داخلی و خارجی- کاملا مستقل و فارغ از وابستگی به نهادها و قدرت های سیاسی، طبقاتی و اقتصادی عمل کند و بتواند توسعه اقتصادی و ترقی کشور را به نحوی که رفاه و عدالت اجتماعی برای همه مردم ایران فراهم شود، تضمین کند.

۴- جنبش سبز با عنایت به لزوم تامین خواست ها و مطالبات به حق تمامی اقشار و طبقات اجتماع، بر پیوند با اقشار متوسط و کم درآمد اجتماع -که در برابر فشارهای اجتماعی/سیاسی ضعیف‌تر هستند- تاکید دارد. این جنبش با الهام از اصل نهم قانون اساسی، با سلب حقوق اساسی مردم به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور مخالف است و با تاکید بر استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی، یگانه راه حفظ منافع ملی و دفاع از مرزهای میهن را “حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش” در تمامی ابعاد می داند.

۵- برقراری آزادی و برابری از اهداف انکارناپذیر انقلاب اسلامی است که جنبش سبز نیز بر ضرورت دستیابی به آن تاکید دارد. نفی هرگونه انحصار فکری، رسانه ای و سیاسی و همچنین مبارزه با حذف فیزیکی هر اندیشه و دیدگاه در سرلوحه اهداف جنبش سبز قرار دارد. ضروری است در این جهت، برای رهایی مردم از هرگونه سلطه سیاسی (استبداد و انحصار طلبی)، اجتماعی (تبعیض و نابرابری های اجتماعی) و فرهنگی (وابستگی و تقید فکری) تلاش شود. جنبش سبز بر حمایت از حقوق زنان، نفی هر گونه تبعیض جنسیتی و حمایت از حقوق اقلیتها و اقوام تاکید ویژه دارد.

۶- جنبش سبز بر این باور است که امنیت تنها امنیت دولت نیست، امنیت انسانی تک تک شهروندان ایرانی است. امنیت برای آحاد مردم باید برقرار شود تا آزاد از ترس و رها از نیاز تحت حمایت قانون زندگی کنند. مداخله نیروهای نظامی و انتظامی در امور سیاسی، هر گونه دخالت افراد غیر مسول در امور انتظامی و سلطه نیروهای امنیتی و انتظامی بر مقامات قضایی مخل امنیت دولت و ملت است. استقلال قوه قضاییه، عدم مداخله نیروهای نظامی در امور سیاسی و اقتصادی و برخورد با سازمان دهندگان و اعضاء گروههای موسوم به لباس شخصی از خواستهای جدی جنبش سبز است.

۷- اجرای تمامی اصول قانون اساسی و به ویژه اصول ناظر بر حقوق ملت (فصل سوم) هدف و خواست تجدیدناپذیر و حتمی جنبش سبز است.

۸- آزادی زندانیان سیاسی، رفع محدودیت های غیر قانونی و نگاه امنیتی علیه فعالیت احزاب و گروهها و جنبش های اجتماعی چون جنبش زنان، جنبش دانشجویی، جنبش های کارگری، جنبش های اجتماعی و امثال آن، و همچنین محاکمه عادلانه آمران و عاملان تقلب در انتخابات، شکنجه و کشتن معترضان به نتیجه انتخابات، و افشاء و محاکمه نظریه پردازان و حامیان خشونت در لایه های مختلف حکومت از راهکارهای روشنی است که در این زمینه باید مورد توجه قرار گیرد.

اخلاق مداری و احترام به خلاقیت های فردی و اجتماعی

۱- با کمال تاسف باید اذعان کرد که اتخاذ سیاست های نادرست سیاسی، اجتماعی، اقتصادی از سوی حاکمان به افول اخلاق و تنزل سطح سرمایه اجتماعی در جامعه منجر شده است. جنبش سبز با تاکید بر ضرورت احیای اخلاق به مثابه فصل مشترک و پیوند دهنده حیات اجتماعی مردم ایران، در مبارزات خود برای اجرای حقوق ملت، کاملا نسبت به اصول اخلاقی پایبند خواهد بود.

۲- جنبش سبز را نه می توان یک حزب متمرکز دانست و نه مجموعه ای از افراد سازمان نایافته و بی هدف. مرور تجربه تاریخی مردم ایران نشان می دهد که آنها همواره و در بزنگاههای تاریخی، هوشیاری، توانایی و درک والای خویش را به منصه ظهور رسانده اند و با تکیه بر قوای خلاقه خویش، راه را برای دستیابی به اهداف خود هموار ساخته اند.

جنبش سبز بر پایه اصول و مبادی بنیادین خود، با تکیه بر شبکه های اجتماعی بر فهم، اندیشه و نوآوری های مدنی ملت ایران تکیه دارد و دستیابی به آرمان هایی چون عدالت و آزادی را به شکوفایی این خلاقیت ها منوط می داند. شعار “هر ایرانی، یک ستاد” اینک می تواند به شعار “هر ایرانی، یک جنبش” تبدیل شود.

قانون گرایی و مذاکره

۱- جنبش سبز با پیگیری اهداف و آرمان های همیشگی انقلاب اسلامی و با اتکا به بازخوانی انتقادی تحولات صورت گرفته پس از انقلاب – به خصوص در عرصه روابط ملت و دولت- برپایه میثاق مشترک مردم ایران یعنی قانون اساسی، در پی دستیابی به آینده ای روشن برای ملت ایران است.

۲- در این راستا، “اجرای بدون تنازل قانون اساسی” راهکار اصلی و بنیادین جنبش سبز است. این جنبش بر این باور است که تنها با بازگشت به قانون و الزام نهادهای مختلف به رعایت آن و برخورد با متخلفان از قانون در هر موقعیت و جایگاه، می توان از بحران های مختلفی که دامنگیر شده است رهایی یافت و در راه ترقی و توسعه میهن گام برداشت. جنبش سبز در عین حال کاملا توجه دارد که قانونگرایی به معنای استفاده ابزاری از قانون توسط حاکمان نیست. باید شرایطی فراهم آورد تا قانون وسیله اعمال خشونت های ناروا و موهن، نقض حقوق بنیادین شهروندان قرار نگیرد و خشونت، بی عدالتی و تبعیض قانونی نشود.

۳- قوانین کشوری و از جمله قانون اساسی متونی همیشگی و تغییر ناپذیر نیستند. هر ملتی این حق را داراست که با تصحیح سیر حرکتی خویش، به اصلاح در قوانین جاری اقدام کند. اما باید توجه داشت که تنها تغییر و اصلاحی در قانون اساسی مورد پذیرش است که در فرایند مذاکره و گفتگوی اجتماعی و با مشارکت همه اقشار و گروههای اجتماعی و با پرهیز از تصلب و انحصارگرایی و زورگویی صورت پذیرد.

۴- گسترش جامعه مدنی و تقویت حوزه عمومی در زمره اصول اساسی جنبش سبز است. این جنبش بر این باور است که حفظ منافع ملی و دستیابی به اهداف انقلاب اسلامی و همچنین کاستن از تبعات ناخوشایند بحران موجود مستلزم مذاکره و گفتگو میان نمایندگان گروه‌های مختلف فکری و سیاسی است و در این راستا از هرگونه دعوت به مذاکره و گفتگوی شفاف به منظور دفاع از حقوق مردم و حل منازعات اجتماعی استقبال می کند.

۵- این جنبش خواهان قدرت بخشی به اقتصاد کشور در صحنه بین‌المللی و سرمایه گذاری و افزایش قدرت خرید مردم ایران است. جنبش سبز خواهان سیاست خارجی عقلانی و عزتمند مبتنی بر تعامل شفاف و سازنده با دنیا و طرد دیپلماسی ماجراجویانه و عوام فریبانه و ارتقاء شان ملت بزرگ و تاریخی ایران در جهان است.

همراه کوچک جنبش سبز
میرحسین موسوی

انيميشن منشور جنبش سبز


اطلاعیه میرحسین موسوی پیرامون ۲۲ خرداد امسال و نیز هتک حرمت بیوت مراجع

اطلاعیه میرحسین موسوی پیرامون ۲۲ خرداد امسال و نیز هتک حرمت بیوت مراجع

. ادامه راه سبز(ارس): میرحسین موسوی در واکنش به هتک حرمت بیوت مراجع در اطلاعیه ای این گونه برخورد ها را ناشی از نیاز دولتیان به حادثه سازی‌هایی دانست که بتوانند تبعات مصائبی را که بر سر کشور آورده اند از چشم‌ها پنهان نگه دارند. وی همچنین ۲۲ خرداد امسال را نشان بلوغ و آگاهی جنبش اصیل سبز قلمداد کرد.

«22 خرداد ماه امسال، مردم بهانه ای به دست دولتیان ندادند تا با آن پیامدهای ناشی از قطعنامه 1929 شورای امنیت را، که به دلیل سوءمدیریت و سیاست‌های عوام فریبانه بر سر کشور و ملت ما تحمیل شده است، بپوشانند و نیز عواقب اقدامات منافقانه و ظالمانه در مراسم روز 14 خرداد را از یادها ببرند» | «حمله به دفتر یک مرجع عالی‌قدر و یکی از شاگردان مورد علاقه و محبت حضرت امام (ره) ورود به مرحله جدیدی از این بحران‌سازی‌ها است. ولی آمران و عاملان این اقدام خطرناک بدانند که حمله به مراجع و هتک حرمت و زیرفشار قرار دادن آن‌ها تنها مشروعیت نظام را از بین می‌برد.»

به گزارش کلمه متن این اطلاعیه به شرح زیر است:

بسمه تعالی

خودداری از صدور مجوز راهپیمایی برای روز ۲۲ خرداد بیش از هر چیز نشان دهنده ترس دولتیان از تکرار حماسه ۲۵ خرداد سال ۸۸ است.

آرایش نظامی- امنیتی بی‌سابقه درتهران نشان می‌دهد که علی‌رغم یک سال سرکوب و حبس واستفاده یک‌سویه از صداوسیما و رسانه‌های دولتی و هزینه‌های هزاران میلیارد تومانی، تمامیت طلبان نتوانسته اند مردم را به صداقت و صحت عمل خود متقاعد سازند. که اگر می‌توانستند چه نیاز به این همه هزینه و لشگرکشی و دروغ پردازی؟!

حمله به مردم و دانشجویان در روز ۲۲ خرداد و سپس حمله به دفتر مرجع بزرگوار حضرت آیت الله العظمی صانعی وحمله به دفتر حضرت آیت الله العظمی منتظری و توهین به جناب حجت الاسلام و المسلمین کروبی از شدت بحران و اغتشاش فکری در میان مهاجمان خبر می‌دهد. ۲۲ خرداد ماه امسال، مردم بهانه ای به دست دولتیان ندادند تا با آن پیامدهای ناشی از قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت را، که به دلیل سوءمدیریت و سیاست‌های عوام فریبانه بر سر کشور و ملت ما تحمیل شده است، بپوشانند و نیز عواقب اقدامات منافقانه و ظالمانه در مراسم روز ۱۴ خرداد را از یادها ببرند.

۲۲ خرداد بلوغ جنبش عظیم سبز را نشان داد و نشان داد که هر شهروند سبز هر جا که باشد، از خانه و اداره و محل کار و کارخانه و مدرسه و خیابان، با ابتکارات و خلاقیت، خود یک جنبش است.

جنبش سبز آن آگاهی را دارد که به گونه ای عمل نکند تا تمامیت‌خواهان بتوانند پیامد سیاست‌های غلط خود را در زمینه‌های اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و سیاست خارجی بپوشانند. امروز دولتیان بیش از همیشه محتاج حادثه سازی‌های هستند که بتوانند تبعات مصائبی را که بر سر کشور آورده اند از چشم‌ها پنهان نگه دارند. حمله به دفتر یک مرجع عالی‌قدر و یکی از شاگردان مورد علاقه و محبت حضرت امام (ره) ورود به مرحله جدیدی از این بحران‌سازی‌ها است. ولی آمران و عاملان این اقدام خطرناک بدانند که حمله به مراجع و هتک حرمت و زیرفشار قرار دادن آن‌ها تنها مشروعیت نظام را از بین می‌برد.

آیا فراموش کرده اند حمله به بیت حضرت امام (ره) بود که زمینه برچیدن پایه‌های استبداد را در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و سپس بهمن سال ۵۷ فراهم کرد و باز هم عبرت نمی گیرند؟

آیا با دانستن این تجربیات تاریخی است که بر شاخه می نشینند و بن می برند؟

میرحسین موسوی

۳/۲۴/۱۳۸۹

گزارش سحام نيوز از حمله اوباش سازماندهی شده روز گذشته به کروبی در قم + (فیلم و عکس)

گزارش سحام نيوز از حمله اوباش سازماندهی شده روز گذشته به مهدی کروبی در قم

. ادامه راه سبز(ارس): مهدی کروبی روز گذشته ساعت ۲ بعد از ظهر به دیدار آیت الله صانعی رفت. به گزارش خبرنگار سحام نیوز، دقایق اندکی پس از حضور مهدی کروبی در منزل آیت الله صانعی، عده ای مزدور و جیره خوار سازماندهی شده مقابل منزل معظم له تجمع نموده و شروع به سر دادن شعار بر علیه مهدی کروبی و آیت الله صانعی کردند. بنا به این گزارش ؛ این افراد با زنجیر و چوب به خودروی مهدی کروبی حمله و خسارت زیادی را به این خودرو وارد کردند. همچنین این افراد با پرتاب سنگ به منزل آیت الله صانعی حمله و موجب بروز خساراتی به منزل ایشان شدند.

در ادامه تجمع کنندگان شعارهایی را علیه سید حسن خمینی، صانعی، کروبی و موسوی سر دادند. این افراد همچنین با سردادن شعارهایی به حمایت از رهبری پرداختند.

بنا به این گزارش مهدی کروبی در ساعت ۶:۳۰ بعدازظهر پس از ترک منزل آیت الله صانعی ابتدا به منزل احمد منتظری و سپس سعید منتظری و در نهایت به منزل آیت الله منتظری رفتند. متاسفانه در هنگام ملاقات آقای کروبی با بیت آیت الله العظمی منتظری، این افراد با یورش و پرتاب سنگ به سمت منزل آیت الله منتظری موجب شکستن شیشه ها و وارد آمدن خسارات شدیدی به این خانه شدند.


نیروهای سازماندهی شده در روز 23 خرداد 89 به مهدی کروبی در قم حمله کردند.
کروبی جهت دیدار با آیت الله صانعی و سید حسن خمینی به قم رفته بود.


مهدی کروبی به دلیل احتمال حمله اوباشان به منزل آیت الله منتظری و درخواست مسوولین سپاه و نیروی انتظامی و مسئولین امنیتی شهر قم در ساعت ۱۱:۳۰ شب به ساختمان سپاه که جنب منزل آیت الله منتظری بود نقل مکان کردند و در نهایت با تمهیدات مسوولین امنیتی قم در ساعت ۴ صبح از ساختمان سپاه خارج و به تهران عزیمت کردند. لازم به توضیح است که مهدی کروبی روز گذشته جهت دیدار با آیت الله صانعی، سید حسن خمینی به قم سفر کرده بودند.

تصاویرزیر مربوط به خودروی حامل مهدی کروبی که مورد حمله تعداي اوباش در قم قرار گرفته است.
(شایان ذکر است که خودرو ضد گلوله بوده ولی به علت شدت حملات دچار خسارات شدید شده است)



خانواده های سه شهید ۲۵ خرداد: فردا به بهشت زهرا می رویم

به خانه سهراب اعرابی حمله کردند به جرم چند شمع روشن

. ادامه راه سبز(ارس): یک شب پیش از آنکه به خانه علما در قم حمله شود به خانه سهراب اعرابی هم حمله شد و ما از یکی چه دیر باخبر می شویم و چه کم خبررسانی می کنیم.

با پروین فهیمی حرف زدم صدایش آنقدر خشمگین و دل آزرده بود که تمام خانه ام هنوز پر از فریادهای مادر سهراب است، یک نفس فریاد می کشید؛ هجوم وحشیانه کسانی که چند شمع روشن و چند شاخه گل همسایه ها بر درگاه خانه سهراب را تاب نیاوردند و مثل مغول ها و شعبان بی مخ ها خانه خرابی می کنند. فردا سالگرد راهپیمایی بزرگ بیست و پنج خرداد، حماسه خس و خاشاک است و خشم مادرانی که می خواهند تنها به بهشت زهرا بروند.


خانواده های سه شهید ۲۵ خرداد: فردا به بهشت زهرا می رویم

مسيح علي نژاد در جرس نوشته است: خانواده شهید سهراب اعرابی، محرم چگینی و علی حسن پور، سه تن از خانواده های شهدای بیست و پنج خرداد در گفتگو با جرس اعلام کردند: علی رغم تمامی تهدید ها و فشارها، فردا به مناسبت سالگرد این شهدا به بهشت زهرا خواهند رفت تا در کنار عزیزان خود، یاد از دست رفتگان راهپیمایی مسالمت آمیز سال گذشته را گرامی بدارند. مادر سهراب اعرابی، یکی از کشته شدگان راهپیمایی ۲۵ خرداد، خبر از حمله خشونت آمیز برخی از نیروها به منزل شخصی خود می دهد و ضمن اعتراض شدید خود به عدم تامین امنیت خانواده شهدا توسط دولت جمهوری اسلامی، می گوید: باید اعلام کنند اینها چه کسانی هستند که همسایه و اهالی شهرکی که سهراب متعلق به آن است را آزار می دهند و با حمله وحشیانه ای که تنها از مغول ها و شعبان بی مخ ها بر می آمد، به منزل شخصی مان یورش برده اند و دو تا شمعی که همسایه ها برای سالگرد سهراب روشن کرده بودند را با خشونت خاموش کرده اند. برای همین از همین جا اعلام می کنم، من تامین امنیت جانی ندارم و اگر فردا اتفاقی برای من افتاد مسوول مستقیم آن را جمهوری اسلامی می دانم.

علی چگینی برادر محرم چگینی یکی دیگر از کشته شدگان راهپیمایی بیست و پنج خرداد به جرس می گوید: فردا ساعت پنج تا هفت عصر مراسم یادبود برادرم در بهشت زهرا برگزار می شود و تا کنون نیز بسیاری دیگر از خانواده های شهدا اعلام کرده اند همزمان به بهشت زهرا خواهند رفت. دانشجویان و مردم معمولی زیادی با ما تماس گرفته اند و ما هم به آنها گفته ایم که حضور آنها در مراسم سالگرد برادرم از دیدگاه خانواده هیچ اشکالی ندارد، اما در مورد برخوردهای امنیتی ما هیچ اطلاعی نداریم.

لادن مصطفایی، همسر شهید علی حسن پور نیز به جرس می گوید: این حق ماست تا برای سالگرد کسانی که بیگناه و تنها برای یک اعتراض در راهپیمایی بیست و پنج خرداد کشته شده اند، به بهشت زهرا برویم و به عزیزان مان بگوییم که دل مان با آنهاست ، واقعیت این است که همه می خواهند روزی که فرزندان و همسران و یا هر عضوی از خانواده شان به شهادت رسید، حداقل با امنیت کامل بر سر مزار آنها بروند چون می دانیم جرم کسانی که کشته شدند، فقط اعتراض بود که متاسفانه با گلوله جواب شان را دادند.

در آستانه سالگرد انتخابات ریاست جمهوری ایران، برخی از کسانی که اعضای خانواده آنها در راهپیمایی اعتراضی علیه انتخابات در خیابان کشته شدند، تهدید به سکوت و برخی دیگر با تماس های تلفنی خبرگزاری متعلق به سپاه جمهوری اسلامی ایران، فارس ترغیب به مصاحبه علیه جنبش سبز و برخی دیگر نیز با تلاش های صدا و سیما برای تهیه اعترافاتی علی سران جنبش مواجه شده اند. در این، میان برخی از خانواده های کشته شدگانی که تن به مصاحبه با صدا و سیمای جمهوری اسلامی و خبرگزاری فارس نداده اند اعلام کرده اند، در صورتی که تهدیدات علیه خانواده های کسانی که در راهپیمایی های اعتراضی علیه انتخابات ریاست جمهوری کشته شده اند، ادامه یابد، هرگونه اتفاقی که برای این خانواده ها رخ دهد مسوولیت مستقیم آن با جمهوری اسلامی خواهد بود.

پروین فهیمی، مادر شهید سهراب اعرابی که با توجه به فشارها و کنترل های امنیتی وارد شده به خانواده خود، بسیار متاثر و آزرده بود، با صدایی که هم فریاد می زد و هم با بغض همراه بود در خصوص حمله خشونت آمیز ماموران به منزل شخصی خود، مراسم راهپیمایی ۲۵ خرداد سال گذشته و عدم دلایل خود برای نامه به محمود احمدی نژاد و مسایل دیگر جزییات جدیدی را مطرح کرد که متن کامل این گفتگو در پی می آید:

خانم فهیمی! فردا سالگرد کشته شدن سهراب و شهدای دیگر در خیابان های تهران است، دلم می خواهد خیلی صریح از شما بپرسیم آیا از بیاینه آقایان موسوی و کروبی که مردم را از آمدن به خیابان منع کردند، دلگیر نشدید وقتی دیدید که قرار نیست مردم بعد از کشته شدن فرزندان شما به خیابان بیایند و در دفاع از حق هموطنان از دست رفته خود، همانند خرداد سال ۸۸ راهپیمایی برگزار کنند؟

راستش را اگر بخواهید بدانید، نه. خیلی هم خوشحال شدم، وقتی بیانیه را دیدم. اینهایی که من دیده ام به هیچ جوانی رحم نمی کنند، جوان کشی برایشان راحت است. اگر باز مردم به خیابان می آمدند به راحتی می کشتند، چرا باید خون جوانان ما را بریزند و بعد هم وقتی پاسخگو نبودند خود جنبش سبز را متهم به ریختن این خون ها کنند. اگر به هر جوانی در خرداد امسال آسیب می رسید انگار سهراب مرا دوباره می کشتند. مردم وقتی بیرون مرا می بینند، محبت شان را نشان می دهند، همبستگی و همدلی هایشان را نشان می دهند و برای مراسم سالگرد امسال نیز بارها به منزل ما آمده اند و گفته اند که می خواهند همراه ما به بهشت زهرا بیایند ولی من نمی خواهم به مردم هیچ آسیبی برسد. اینها بی رحمانه به همسایه های ما به جوان های شهرکی که سهراب متعلق به این شهرک است حمله می کنند و جوانان را می برند. چرا باید جوانان این کشور که فقط اعتراض دارند اسیر دست دولتی شوند که دروغ می گوید؟

کی و چگونه حمله کرده اند؟

تازگی ندارد، در مراسم چهارشنبه سوری آمدند ریختند در شهرک و جوان ها را بردند فقط برای اینکه چند شاخه گل جلوی خانه ما می گذارند، مردم را تهدید می کنند، در مراسم روز عاشورا مثل مغول ها حمله کردند به شهرک. همسایه ها و اهالی شهرک را آزار دادند، وقتی پریشب، همسایه ها چند تا شمع جلوی خانه ما روشن کرده بودند، آقایان به شکل وحشیانه ای به خانه ما حمله کرده اند، شمع ها را هم خاموش کردند و از خشونت آنها همسایه ها اعتراض می کردند آزرده شده بودند. در مراسم های مختلف وقتی مردم یادی از ما می کنند، اینها هم به سرعت حمله می کنند، مثل مغول ها و بدتر از شعبان بی مخ ها، من نمی دانم این همه وحشتی که از مردم دارند کی تمام می شود اما خوب می دانم که این رفتارهای وحشیانه نشان دهنده ضعف یک نظام است.

ممکن است با این فشارهایی که یاد کرده اید، مراسمی برای سهراب و شهدای دیگر هم در بهشت زهرا برگزار نشود؟

من کاری به این تهدیدات ندارم، برای مادری که عزیزترین اش را از دست داده است مگر چه چیزی بالاتر از فرزند وجود دارد. من خودم تنها می روم بهشت زهرا . هیچ هراسی هم ندارم. به خدا راضی نیستم به مردم هیچ آسیبی برسد، چند روز است که استرس گرفته ام چون می دانم مردم سهراب را تنها نمی گذارند، دلم آشوب است که مردم بیایند و باتوم بخورند. تنم می لرزد وقتی فکر می کنم جوانی برای همراهی با سهراب بیاید و تنش از خشونت این حکومت زخمی شود. هرکسی هم که با من تماس گرفت، حتی به بستگانم هم گفته ام به بهشت زهرا نیایند، خودم تنها می روم.

خانواده شهدای دیگر هم می خواهند فردا بروند بهشت زهرا. می گویید از مردم هیچ توقعی ندارید، از موسوی و کروبی و از سران جنبش سبز چطور؟

به نظر شما آنها باید چگونه همراهی کنند؟ متاسفانه هر کس بخواهد حرفی بزند، طرف مقابل قدرت دارد و جواب هر اعتراضی را با چماق و باتوم و گلوله و زندان می دهد. چه توقعی می توان داشت وقتی فضا تا این اندازه امنیتی است. با اسلحه به مردم و فعالین سیاسی و جنبش سبزی ها حمله می کنند، نمی خواهند باور کنند که یک نیروی عظیمی در ایران وجود دارند که معترض هستند، این مردم معترض در خود ایران وجود دارند و حق شان است که اعتراض کنند. باید به مردم جواب بدهند کسانی که در این کشور اجازه حمل اسلحه دارند چه گروهی هستند و متعلق به کجا هستند، یعنی نیروی انتظامی نمی داند چه کسانی با اسلحه به فعالین سیاسی و به مردم حمله می کنند؟

می گویند نیروهای خودسر حمله می کنند و احمدی نژاد هم که دیشب در برنامه زنده تلویزیونی اعلام کرده است، دولت ایشان راضی به آزار رساندن مردم نیست و حتی برخوردهای خشنی که با جوانان هم اخیرا صورت می گیرد به دولت ایشان ربطی ندارد.

دروغ می گوید. به اسم دولت است، اگر نیست، پس دولتی که توان برقراری امنیت ملت را ندارد دیگر نامش دولت نیست. اصلا فرض کنیم که راست می گویند و نیروهای خودسر می زنند جوانان مردم را لت و پار می کنند، دولتی که نتواند در طول همین یک سال پیدا کند این گروه های خودسر از کجا تغذیه می کنند دولت نیست. این ها آدم را دیوانه می کند، که دهان هر منتقد دولت را بسته اند و بعد می نشیند و می گویند آزادی وجود دارد. بعد هم که می بینند یک سیل عظیم مردم به خیابان می آیند ناگهان وحشت می کنند و گلوله می کشند و بعد هم می گویند خودسر بوده.

تا به حال به خود آقای احمدی نژاد یا دولت نامه نوشته اید و همین حرف ها را به آنها هم گفته اید؟

احمدی نژاد رییس جمهور ما نیست که به ایشان نامه بنویسم. خیلی ها ایشان را به عنوان رییس جمهور ایران قبول ندارند. کسی که صدای این همه معترض به نتیجه انتخابات را نمی شنود اصلا مورد قبول ما نیست که بخواهیم برایش نامه بنویسیم.

به هر حال ایشان الان رییس دولت است و رسانه های وابسته به دولت ایشان هم می گویند مسوول کشته شدن جوانان سران جنبش و کسانی هستند که به خیابان آمده اند.

جنبش خود مردم هستند، موسوی و کروبی در تمام این مدت از حق مردم برای یک اعتراض ساده دفاع کردند، آقایان باید جواب بدهند از چه ترسیدند، وحشت شان از چه بود که معترضان را کشتند و بعد در رسانه و صدا و سیما خانواده ها حتی یک کلمه در مورد این همه آدم که به خاک و خون کشیده شد ننوشته اند.

به تازگی نوشته اند و طرح شکایت از موسوی و کروبی را برای کشته شدن شهروندان هم عنوان کرده اند این موسوی و کروبی و جنبش سبز است که باید از صدا و سیما و دولت شکایت کنند که کشته شدن جوانان را به دروغ انکار می کنند.

چرا صدا و سیمای جمهوری اسلامی نمی آید با خود من مصاحبه نمی کند. من پا برهنه برای انقلاب سال ۵۷ به خیابان رفتم و جمهوری اسلامی شکل گرفت حالا همان جمهوری اسلامی باید پسر جوان مرا در خیابان بکشد؟ من این اجازه را نمی دهم . این من هستم که باید از چنین نظامی شکایت کنم. از هیچ کسی به جز خدا هم نمی ترسم و باور دارم تنها حکومتی که از خدا نمی ترسد می تواند تا این اندازه به مردمش ظلم کند، به مردم اش حمله کند و طاقت چند شاخه گل و شمع را هم در محفل عزاداری ما نداشته باشد و الان هم که با شما حرف می زنم تمام مکالمات ما را دارند شنود می کنند، لحظه به لحظه زندگی ما را تحت نظر گرفته اند و به هر بهانه ای سر و کله شان در شهرک ما پیدا می شود و امنیت را از ما گرفته اند، بگذار صد تا کنترل برای ما بگذارند، به کسانی که صحبت های ما را الان دارند می شنوند از همین جا می گویم؛ من چیزهایی در راهپیمایی های پارسال دیده ام که دیگر از هیچ چیزی نمی ترسم و خوب می دانم چه کسانی به روی مردم گلوله می کشند، دلم با خدا است و شما چون خدا را ندارید تا این اندازه وحشت کرده اید و به جان مردم افتاده اید و شب و روز دور و بر خانه های مردم پرسه می زنید تا مبادا اعتراض کنند.

چه چیزی در راهپیمایی پارسال دیده اید؟

خیلی چیزها که بعدا بیشتر و بیشتر خواهم گفت، اما یک نمونه کوچک آن همین است که جلوی چشم های ما به کسانی که با باتوم به جان مردم افتاده بودند پول می دادند، یعنی حتی حساب و کتاب هایشان با باتوم به دستان را چلوی چشم های ما انجام می دادند تا ببینیم و بیشتر بترسیم که اینها برای کشته شدن مردم حاضرند پول خرج بکنند، صدا و سیما این همه پول داده است که یک خانمی را بیاورد تا در مورد کشته شدن ندا فیلم بسازند.

آیا در مورد کشته شدن سهراب هم تا به حال هیچ سناریویی ساخته اند؟

من به آنها اجازه چنین کاری را نمی دهم. به خدا مادر ندا خیلی طاقت دارد که این فیلم ها را در صدا و سیما می بیند من پدرشان در می آوردم اگر چنین دروغ های سخیفی را در مورد سهراب تحویل مردم می دادند. باید بیایند اعتراف کنند که سهراب و جوانان دیگر را واقعا چه کسانی کشتند. باید جرات کنند و پای صحبت ما مادران بنشینند. ما حکومت را از آنها نمی خواهیم. حکومت مال خودشان، اما تا جواب ما را ندهند، رهایشان نمی کنیم. تا پاسخ ندهند چه کسی مجوز حمل اسلحه در راهپیمایی های مسالمت آمیز را صادر کرده است و چه کسی مجاز است خون هم وطن خود را بریزد، ساکت نمی شوم. قوه قضاییه و مجلس باید پاسخگو باشند.

مشخصا به چه نماینده ای در مجلس نامه نوشته اید؟

من به آقای ابوترابی نماینده مجلس نامه نوشتم، به او گفتم دنبال بچه من بگرد، جوابی نداد، وقتی جنازه بچه ام را پیدا کردم هم حتی یک تماس ساده هم نگرفتند. هم من و هم سهراب در انتخابات همین مجلس شرکت کرده بودیم، این کسانی که در مجلس نشسته اند نماینده های کدام مردم هستند؟ چرا حتی یک خط جواب نامه های مرا نداده اند؟ قوه قضاییه که می گویند مستقل است چرا جواب ما را نداد، همه مردم دیدند من برای پیدا کردن جسد بچه ام چه دردهایی کشیدم اما از این مجلس و از این قوه قضاییه هیچ صدایی در نیامد. من که هرگز به دولت احمدی نژاد نامه نخواهم نوشت اما تا مجلس و قوه قضاییه پاسخ نامه های مرا ندهند، نمی بخشم و ساکت هم نمی شوم.

به عنوان آخرین سوال فردا را چگونه می بینید؟ هم سالگرد شهادت سهراب و شهدای دیگر است و هم سالگرد بزرگترین راهپیمایی اعتراضی مردم در سال گذشته.

چند شب پیش که به خانه ما حمله کردند و شمع ها را خاموش کردند، معلوم بود که با ایجاد وحشت می خواستند ما را خانه نشین کنند، برای من دیگر هیچ فرقی ندارد که فردا و فردا ها چه بلایی سر خودم می آورند، اگر فردا تمام خانه مرا هم محاصره کنند، باز هم به بهشت زهرا می روم تا به سهراب بگویم، در تمام این یک سال فراموشش نکردیم، به سهراب باید بگویم، تو فقط دنبال رای گمشده ات رفتی، تو به این حکومت، به این شورای نگهبان ، به این انتخابات اعتماد کرده بودی و رای دادی، اما وقتی تو را کشتند، دیگر همه چیز تمام شد، ما دیگر به شورای نگهبان و کسانی که ادعای عدالت دارند به راحتی اعتماد نمی کنیم . از دیدگاه یک نظامی که همه مردم را مجرم می داند شاید با مرگ سهراب همه چیز تمام شده باشد اما باید فردا بروم بالای سر سهراب بایستم و به بگویم: تو را کشتند ولی یک نسل زنده شد، صدای تو و دوستان دیگرت همه جای این کشور شنیده می شود. پسرم در راهپیمایی خرداد ماه سال گذشته دنبال حق اش رفته بود، باید به پسرم بگویم: آرام باش سهراب عزیزم که صدای حق خواهی تو این روزها همه جا شنیده می شود.

*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*

'به چه جرمی کشته شد؟'
گفت‌وگو با همسر يكي ديگر از کشته‌شدگان اعتراضات خرداد ۸۸


دانشجونيوز: علی حسن‌پور ۴۸ سال داشت. حسابدار بود، و صاحب دو فرزند، دو سال از جنگ هشت ساله را در جبهه گذرانده بود، و چهار بار در سال به هلال احمر خون اهدا می‌کرد، تا آن ۲۵ خردادماه، که خونش بر زمین داغ تهران نقش بست.

یک سال پس از انتخابات پرمناقشه ریاست جمهوری، هنوز تعداد دقیق کسانی که در جریان اعتراض‌های تهران جان خود را از دست دادند مشخص نیست؛ آنچه که مشخص است، این است که انتخابات ۸۸ برای هیچ کس به اندازه این افراد و خانواده‌هاشان هزینه در بر نداشت.

علی حسن‌پور یکی از جانباختگان اعتراض‌های پس از انتخابات است که در تظاهرات گسترده و مسالمت‌آمیز روز ۲۵ خرداد، در سکوت میلیونی هواداران سبز، از ناحیه سر مورد اصابت گلوله قرار گرفت.

تصویر بدن بی‌جان او و خون منتشر شده بر زمینش، یکی از نخستین تصاویری بود که از خشونت عریان نیروهای امنیتی، و کشته شدن شهروندان تهرانی، در دنیای مجازی دست به دست چرخید، و کاربران اینترنتی را شوکه کرد. بدن او اما تا ۱۰۵ روز بعد به خانواده‌اش تحویل داده نشد، تا همسر و فرزندانش مدت سه ماه و نیم را از سرنوشت وی بی‌خبر باشند.

اکنون یک سال بعد، همسر علی حسن‌پور، لادن مصطفایی در گفت‌وگو با رادیوفردا، از هزینه‌های تلخ این یک سال می‌گوید، و از اینکه تنها انتظارش «پایمال نشدن خون همسرش» است.

لادن مصطفایی همینک پس از یک سال به رادیو فردا می‌گوید: سالی که گذشته برای ما واقعاً سال سختی بود. می‌دانيد که من همسرم را از دست دادم. اما نه تنها درباره همسرم، بلکه در مورد همه عزيزانی که در جامعه ما اين طور شهيد شدند، اميدوارم که خونشان هيچوقت پايمال نشود. و مطئن هم هستم که نخواهد شد. اين را مطمئنم. ولی به هر حال اين يک سال به ما خيلی سخت گذشته است.

خانم مصطفایی می‌توانید بیشتر توضیح دهید؟ منظورتان فقط از نظر احساسی است؟ یا اتفاق خاصی هم بعد از خردادماه ۸۸ و در ماه‌های گذشته برایتان افتاده که تحمل این شرایط را سخت‌تر کرده است؟

از همه نظر سخت بود. ببینید، همسر من سرپرست خانه بود. نبودنش از هر لحاظ که بگوييد سخت است، از لحاظ محبت، عاطفه، نبودش، از نظر روحی و روانی... می‌توانم بگویم که الان کاملاً بيمار هستيم. من هنوز مراجعه می‌کنيم به جاهايی که از همسرم سراغ بگیرم... مثلاً به دادسرای جنايی مراجعه می‌کنم. هنوز به بيمارستان‌ها مراجعه می‌کنم. به دانشگاه علوم پزشکی. هر جايی را که فکر کنيد من رفتم.

هنوز بعد از گذشت يک سال، لباس‌های همسرم و محتويات داخل جيبش را به من نداده‌اند. جسد همسر من تا ۱۰۵ روز مجهول‌الهويه اعلام شده بود. نمی‌دانید به ما چه گذشت... برای من عجيب است که چطور تا ۱۰۵ روز به ما کشته شدنش را اطلاع ندادند. آخر چرا؟ حرف من این است که روی پيشانی افراد که اسمشان را ننوشته‌اند.

محتويات داخل جيب همسر من را اگر خارج می‌کردند، چک داشته، کارت داشته. چرا همسر من را مجهول‌الهويه اعلام کردند؟ [با بغض ادامه می‌دهد] ۱۰۵ روز رنج و عذابی را که ما کشيديم... واقعاً نمی‌دانم چطور بگويم.

با گذشت یک سال توانسته‌اید مسبب قتل همسرتان را پیدا کنید؟ مراجع قضایی چه می‌گویند؟

پرونده ما در دادسرای جنایی تهران است. من در این یک سال صد بار به دادسرا مراجعه کردم. مرجع قضایی هم هر بار حکم قضایی صادر می‌کند که خواهان پیدا کردن مسبب این تیراندازی است. ولی فقط در همین حد! هیچ جواب روشنی به من نمی‌دهند. به هیچ نتیجه‌ای نرسیده‌ایم بعد از یک سال.

مراجع قضایی در این مدت کسی را به عنوان مظنون پرونده معرفی کرده‌اند؟

نه، اصلاً.

خودتان چه احتمالی می‌دهید؟ مسبب قتل همسرتان را چه کسی یا جایی می‌دانید؟

خوب با شواهدی که در دست هست و آنچه که شاهدان ماجرا می‌گویند، پایگاه بسیج منطقه بوده.

این احتمال و شواهد را با دادسرا در میان گذاشته‌اید؟

ببینید، من به دادستان تهران هم در این مورد مراجعه کردم، اما ارگان‌ها و سازمان‌ها جواب من را نمی‌دهند. من بارها مراجعه کرده‌ام. از دادستانی خواستم که به مسئولین بگوید با ما همکاری کنند. اما هنوز این نامه دادستانی را هم به من نداده‌اند. گفتند پرونده از دادسرای جنایی به دادسرای نظامی ارجاع شده. به آنجا مراجعه کردم، اما آنها هم گفتند نه، همان دادسرای جنایی است. هنوز هیچ نتیجه‌ای نگرفته‌ام.

کمی بیشتر از آقای حسن‌پور بگویید. ایشان اساساً فردی سياسی بودند؟ آن روز برای چه رفته بودند بيرون؟

اصلاً آدم سياسی نبودند. جزو همان سه چهار ميليون جمعيتی بودند که آن روز در خیابان آزادی حضور داشتند. آخر جواب اعتراض که گلوله نيست. آن هم گلوله توی سر، آن هم در راهپيمايی سکوت! آن روز پسر جوانی که هم سن پسر خود ما بود گلوله خورده بود. همسر من رفت که به او کمک کند.

در همان حال، وقتی داشت به آن پسر جوان کمک می‌کرد، همسرم را زدند. نمی‌دانم اسم اين کار را چه می‌شود گذاشت. واقعاً چه بايد گفت؟ وقتی فردی به يک هموطن خودش که مثل بچه خودش می‌ماند، به يک بچه هجده ساله کمک می‌کرده، همان لحظه، در همان حال، با گلوله بزنندش.

خانم مصطفايی، الان يک سال از اين اتفاق می‌گذرد، در اين يک سال، با تمام تلخی‌هايی که برای شما داشته، اتفاقات زيادی در ایران رخ داده، چه در صحنه سياسی و چه اجتماعی. شما خودتان را به عنوان کسی که بیشترین هزینه را در جريان اتفاقات بعد از انتخابات متحمل شده، کجای جنبش سبز می‌بينيد؟ آيا خودتان را جزئی از این جنبش می‌دانید؟

بله حس می‌کنم. احساس می‌کنم که بايد راه همسرم را ادامه دهم. راهی که ناحق هم نبوده. همسرم که گناهی مرتکب نشده بود. جزو افرادی بوده که هیچ سابقه سياسی نداشته. فقط اعتراض مسالمت‌آمیز می‌کرد. همین. آتشی که در وجود ما روشن شده، فکر نمی‌کنم به این راحتی‌ها خاموش شود. همسر من يک فرد...[با بغض ادامه می‌دهد] اصلاً نمی‌دانم چه بگويم...

متأسفم که اين اتفاق تلخ را برایتان يادآوری می‌کنم.

می‌دانید؟ اين صحنه‌ها، این تصاویر لحظه‌ای از جلوی چشم ما دور نيست؛ عکس تيرخورده همسرم با چشم‌های باز و دهان باز... ولی با همه این احوال من الان واقعاً احساس افتخار می‌کنم. وقتی فهمیدم که در حال کمک به يک جوان دیگر تیر خورده، آن حس نوع‌دوستی‌اش، برای من افتخارآمیز است.

خانم مصطفايی، اکنون يک سال بعد از اين حادثه، انتظارتان از جنبش مدنی ايران چيست؟ آيا انتظاری داريد از جنبش سبز؟

اميدم این است که جوان‌های ما به خواسته‌های خودشان برسند، و تنها انتظارم هم این است که خون همسر من و امثال همسر من پايمال نشود.

و در مورد کسانی که مسئول اين حادثه بودند چطور؟ حرفی دارید که بزنید؟

کسانی که مسئول حادثه‌هايی مثل حادثه کهريزک هستند، مسئولان حادثه‌ای که برای همسر من و امثالشان اتفاق افتاده باید روزی پاسخگو باشند. من اگر از مراکز دولتی از مراکز قانونی دادسرا به جايی نرسم، همینجا می‌گویم، از سازمان ملل واقعاً کمک می‌خواهم. کمک می‌خواهم که بدانم چرا و به چه دليلی همسرم را در روز روشن در خيابان زدند و کشتند. جرمش چه بود؟

من هنوز جواب دو بچه‌ام را نمی‌توانم بدهم. به من می‌گويند مگر پدر ما چه می‌خواست؟ چه گناهی کرده بود، پدر ما؟ من در جواب آنها چه بگويم؟ من حتی برای خودم هم جوابی ندارم. يک سال گذشته اما من هنوز نمی‌توانم هضم کنم که چرا همسر مرا کشتند؟

همسر من دو سال در جبهه و جنگ برای مردم ايران خدمت کرده بود. در سال چهار بار می‌رفت هلا احمر و خون اهدا می‌کرد؛ آخرش هم خون خودش را يکباره داد به ملت ايران. پارسال همين موقع همسرم کنار من بود اما امسال واقعاً خيلی سخت است... خیلی سخت ...[بغضش می‌ترکد]

حمله به بیوت آیات عظام منتظری و صانعی، پس از سفر محرمانه رهبری به قم + فيلم و تصوير

حمله به بیوت آیات عظام منتظری و صانعی، پس از سفر محرمانه رهبری به قم


. ادامه راه سبز(ارس): در یک اقدام هماهنگ و سازماندهی شده، بعد از سفر محرمانه روز گذشته آقای خامنه ای به قم، جمعی از نیروهای لباس شخصی با محاصره بیوت آیات عظام منتظری و صانعی، خواستار تعطیل شدن دفاتر آنان و تعطیلی کلاسهای درس حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی شدند.

تجمع کنندگان که در امنیت کامل و بدون مداخله نیروهای انتظامی عکسهای رهبری را در دست داشتند، به سردادن شعارهایی علیه آیات عظام و بیت بنیانگذار جمهوری اسلامی پرداختند.

گزارش شاهدان عینی حاکی است که حاجی زاده معاونت سیاسی امنیتی استانداری قم که مسئول امنیت استان می باشد در محل حضور داشت و نظاره گر هتک حرمت بیوت این دو مرجع بود ولی هیچ واکنشی نشان نداد.

سخنران این جلسه که در کمال آزادی سخنرانی می کرد، مرجع تقلید آیت صانعی را " مرجع امریکایی و نانجیب" و نوه آیت الله خمینی را " نانجیب" و " ناخلف" خواند.

گفته می شود تجمع کنندگان از طلاب موسسه مصباح یزدی و مدرسه معصومیه و تیپ 83 امام صادق بودند.

خامنه ای امام است

این طلبه جوان که سخنانش با تکبیر لباس شخصی ها مواجه می شد، آقای خامنه ای را " امام" و " نایب امام" خواند و به مقامات امنیتی هشدار داد که خودشان قصد دارند بساط فتنه را از قم جمع کنند.

وی به سید حسن خمینی هشدار داد بعلت هماهنگی با " سران فتنه" و اینکه به " سرسره" تبدیل شده است، از اول مهرماه اجازه تدریس در قم را ندارد و کلاسهای درس وی تعطیل خواهد شد.

او ادعا کرد: ما اجازه نمی‌دهیم از اول مهرماه ایشان درس در قم داشته باشد. فیضیه محل خون شهدای روحانی است؛ محل تحصیل بر و بچه‌های انقلابی و بچه‌های سیدعلی خامنه‌ای است. ما اجازه نمی‌دهیم؛ ما کار خودمان را می‌کنیم، بچه‌های اطلاعات و امنیتی و انتظامی و نظامی، بدانند؛‌ فردا چیزی نگویند؛ ما انتظارمان این است، که از اول مهر وجود نانجیب این فرزند حاج احمد آقای خمینی را ما در قم نداشته باشیم. ان شاءالله به زودی زود بقیه نانجیب‌ها هم اصلاح بشوند و ملت حقشان را بگذارند کف دستشان.

این سخنران که سردسته لباس شخصی ها محسوب می شد، از مقامات قم خواست که هر چه سریعتر بساط فتنه و " غائله خانه ها" و " مسجد ضرار" و " بیت مرجع امریکایی" و " آقایان کثیف" را از قم جمع کنند. وی به مسئولان قم اولتیماتوم داد که طلبه ها و قمی ها خودشان تکلیف اینها را روشن می کنند.


امام و نايب امام خوانده شدن آقاي خامنه اي توسط سردسته اوباش

اودر ادامه هتاکی را به آیت الله هاشمی رفسنجانی کشاند و تهدید به حذف ایشان کرد و گفت: آقای هاشمی باید به راه بگردد و گرنه خیلی راحت حذف شان می‌کنیم؛ ملت نشان داد نه انتساب به امام و نه انتساب به مقام و رتبه خاصی، هیچ چیز را در مقابل ولایت نمی‌فروشد.

این جمع با شعارهایی علیه کروبی، موسوی، خاتمی، هاشمی و در حمایت رهبری مثل " این همه لشکر آمده به عشق رهبر آمده،" و " وای اگر خامنه ای حکم جهادم دهد"، اقدام به سنگ اندازی به سوی بیوت آیات عظام منتظری و صانعی کردند.

امنیت برای هتاکان و آشوبگران

گزارشهای رسیده به جرس حاکی است که این جمعیت که حدود سیصد نفر بودند، عکس آقای خامنه ای را دستشان گرفته و تعدادی از آنها که معلوم بود چند ساعتی است در آنجا حضور دارند در کوچه پشتی بر روی زمین نشسته بودند.

یک موتورسوار که لباس بسیجی پوشیده بود بینشان آب معدنی پخش می کرد.

شاهدان عینی از حضور دو عدد ماشین وانت که تعدادی از نیروهای ضد شورش نیروی انتظامی در آن بودند خبر داد که در محل تجمع حاضر و بدون هیچ واکنشی محل را ترک کردند.

گفته می شود یکی از باندهای خیابان شهید محمد منتظری ( مصلی) ، برای تردد لباس شخصی ها، توسط نیروهای انتظامی بسته شد.

حمله به بیت آیت الله منتظری

در حالی که لباس شخصی ها مشغول شعار دادن و شعار نویسی بر روی دیوارهای اطراف بودند. تعدادی از آنها نیز از در دفتر آیت الله منتظری بالا رفته بودند و مشغول نگاه کردن به داخل دفتر و خانه های اطرا ف بودند.

یکی از بسیجی ها در این مراسم اعلام کرد که قصد گرفتن دفتر آیت الله منتظری را دارند و اعلام کرد فردا صبح مراسم پلمپ رسمی دفتر انجام می شود.

شاهدان عینی گفته اند که گویا آنها قصد داشتند با شکستن شیشه ها وارد دفتر شوند. در این لحظه ناگهان درگیری شدید فیزیکی بین دو نفر از بسیجی های ارشد ایجاد شد. یکی از آنها ظاهراً دستور داده بود که نیروهایشان داخل دفتر بریزند و آن دیگری مخالف بود و می گفت: " داخل دفتر و خانه آیت الله منتظری که غیر از زن و نوه اش کسی نیست، چرا می خواهید فردا بگویند که ما حتی به زن ها و بچه ها هم رحم نکرده ایم.

یکی از افراد حاضر در صحنه گفت که این بسیجی گفته است: " مراجع قم مدام به دفتر آقا [آقای خامنه ای] زنگ می زنند و می گویند این بسیجیاتون و از قم جمع کنید."


حمله مواجب بگيران اوباش به بيت آيت الله العظمي منتظري

خبرها حاکی است که کمی دورتر یعنی وسط بلوار و همچنین آن طرف بلوار حدود 500 نفر از مردم عادی ایستاده بودند و وقایع را تماشا می کردند و خیلی از آنها افسوس می خوردند و با تعجب به کارهای این لباس شخصی ها نگاه می کردند.

قم با بیش از یک میلیون و نیم جمعیت، از حضور و عملکرد تعدادی معدود که با سازماندهی، به مراجع و علما اهانت می کنند، همواره بیزاری جسته است.

در بین لباس شخصی ها تعدادی طلبه نیز به چشم می خورد که یکی از آنها مدام دیگران را به شعار دادن و حمله به دفتر آقایان تشویق می کرد. این در حالی بود که چراغ های دفاتر آقایان خاموش بود و ظاهراً کسی در آنها نبود.

گزارشهای رسیده از قم حاکی است که این لباس شخصی ها که همیشه در تجمعات اینچنینی حضور دارند برای مردم قم آشنا هستند. خیلی از آنها دارای کارت فعال بسیج می باشند و تعدادی ازآنها هم در استخدام اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات هستند. اکثر آنها مجهز به اسپری فلفل، باتوم های کوچک، بی سیم ودر برخی موارد اسلحه کوچک می باشند. آنها برای تجمعات اینچنینی بوسیله مسئولانشان سریعاً فراخوانده می شوند.

یکی از شاهدان عینی به خبرنگار ما گفت که این افراد همان کسانی هستند که در جریان مراسم آیت الله منتظری نیز مردم را بازداشت می کردند.

وی افزود: حتی خود من در چهلم آیت الله منتظری شاهد بودم که آنها جوانان را بازداشت و به خانه های اطراف دفتر آیت الله منتظری که در اختیار اطلاعات سپاه است می بردند.

برخی از این افراد روی دیوار حسینیه مرحوم آیت الله منتظری با اسپری سبزشعارهایی از جمله مرگ بر منافق، مرگ بر ضد ولایت فقیه یا علی سید علی و همچنین با اسپری سیاه تابلوی دفتر آیت الله صانعی را سیاه کردند وبر روی دیوار حسینیه ایشان شعارهایی چون مرگ بر صانعی ضد ولایت نوشتند.

همچنین در اطراف این دو بیت همزمان با تجمع، گروه های فشار پاره های آجر وسنگ آماده کرده بودند تا به محض خروج کروبی، که برای دیدار با آیت الله صانعی به قم سفر کرده بود، و در آن زمان در خانه ایشان حضور داشت، به وی حمله ور شوند.


انتقاد از مراجع عظام به خاطر حمایت از سیدحسن خمینی و توهین به خانواده و یاران امام

سفر محرمانه رهبری به قم

قبل از ظهر شنبه 22 خرداد رهبری برای زیارت حرم حضرت معصومه به قم مشرف شد. ره آورد سفر ایشان برداشته شدن تخته نشان آرامگاه مرجع فقيد آیت الله منتظري بود، مبادا ایشان با دیدن قبر استادشان بياد فجایعی بیفتند که در حق آيت الله منتظری روا داشتند و ناراحت شوند. به گفته سعید منتظری بعد از بازگشت مقام رهبری هم این تخته به جای خود برگردانده نشد. الان قبر آیت الله منتظری همانند قبر ائمه بقیع (ع) بی نشان است.

به گفته سعید منتظری به برکت قدوم مقام رهبری جو قم متشنج شد. ابتدا قبل از ظهر یکشنبه بیت آیت الله صانعی محاصره شد. خودرو حجت الاسلام مهدی کروبی که برای ملاقات با آيت الله صانعی به قم آمده بود مورد حمله قرار گرفت. لباس شخصی ها شعار می دادند شهر مقدس قم جای منافقین نیست. الآن آقایان صانعی و کروبي در محاصره لباس شخصی ها در بیت آقای صانعی محصورند.

گفته می شود در این سفر که دومین سفرآقای خامنه ای به قم طی دو هفته گذشته می باشد، وی با تنی چند از علما از جمله آیات سبحانی و جوادی آملی دیدار کرد.

حمله به ماشین کروبی

مهدی کروبی، امروز در سفر خود به قم مورد حمله گروهی از افراد قرار گرفت که به گفته فرزند مهدی کروبی، خودسر نبوده وسازماندهی شده بودند.

حسین کروبی، در گفت و گو با جرس گفت: امروز گروهی به ماشین آقای کروبی که مقابل منزل آیت‌الله صانعی بوده، با زنجیر و باتوم و چوب حمله کرده‌اند و با این که این ماشین بسیار محکم است، اما کاملا از بین رفته و این شدت حملات این گروه را نشان می‌دهد.

وی با بیان این که پدرش همچنان در منزل آیت‌الله صانعی حضور دارد گفت: این جمع که به چند صد نفر می‌رسند همچنان در مقابل منزل آیت‌الله صانعی جمع شده‌اند.

حمله و تخریب دفتر آیت الله العظمی صانعی

عناصر سازماندهی شده مدعی ارزشها با حمله به دفتر آیت الله العظمی صانعی اقدام به هتک و تخریب دفتر نمودند. به گزارش خبرنگار کلمه این نیروها که از عصر دیروز بیت آیت الله العظمی صانعی را محاصره کرده بودند و به شعار و فحاشی می پرداختند نیمه شب گذشته حوالی ساعت ۴ با حمله به بیت ایشان در پیش چشمان نظاره گر پلیس به تخریب و توهین و فحاشی پرداختند. دفتر آیت الله صانعی همچنین اعلام کرد به علت تهاجم شب گذشته وتخریب اموال دفتر، کلیه خطوط تلفن مسدود می باشد. خبرهای تکمیلی متعاقبا ارسال می شود.