۸/۱۵/۱۳۸۹

«گفتمان نوفل لوشاتو» و سه فرض! به قلم مصطفي تاجزاده (فايل pdf)

به قلم آزاده در بند سيد مصطفي تاج زاده:
«گفتمان نوفل لوشاتو» و سه فرض!
. ادامه راه سبز(ارس): تاجزاده به دلیل شکایت از سردار مشفق (یکی از مسئولان امنیتی که در سخنرانی های عمومی خود به طراحی و پیاده سازی کودتای انتخاباتی سال ۱۳۸۸ اعتراف کرده است) دوباره به زندان فراخوانده شد. وی پیش از بازگشت مجدد به زندان مجموعه یادداشتهایی از جمله «پدر، مادر، ما باز هم متهمیم!» و «حزب پادگانی و مجاهدین خلق» را به رشته تحریر درآورد که پیش از این در «ارس» منتشر شده است.

یادداشتی که در اینجا می خوانید در ادامه همان مجموعه مقالات است و پیش از مراجعت مجدد وی به زندان نگارش شده است. در این یادداشت تاجزاده به تبیین بیشتر گفتمان نوفل لوشاتو انقلاب اسلامی می پردازد.

مصطفی تاجزاده این یادداشت را به به "گاندي" ، "مارتين لوتر كينگ " و "نلسون ماندلا"، آموزگاران نهضت عدم خشونت در قرن بيستم، تقدیم کرده است. در ادامه یادداشت تاجزاده با عنوان "گفتمان نوفل لوشاتو و سه فرض!" را می خوانیم.
مقدمه:

سالها قبل از آنکه بند و بازداشتها و سرکوب های خرداد ۸۸ و ماه های پس از آن انجام شود، بی­باوری به حقوق و آزادی­های قانونی و عدم اعتقاد به انتخابات آزاد و رأی مردم ترویج مبانی تئوریک همان عملیات توسط نظریه پردازان خشونت آماده شده بود. درعین حال ما اکنون در پرتو انتخابات ۸۸ و وقایع پس از آن بهتر وعمیق تر می توانیم دریابیم که تبیین “جدلی” یا “ماکیاولیستی” از مواعید دموکراتیک و فطری امام در پاریس فراتر از یک بحث صرفاً تاریخی درباره گذشته و ریشه های انقلاب اسلامی بود و در واقع در جهت نفی مطبوعات، احزاب ، تجمعات و انتخابات آزاد در جمهوری اسلامی و توجیه سرکوب و انسداد و تک­صدایی ارائه می‌شد.

هنگامی که آقای مصباح می گفت: ” توجه به مقتضیات زمان و مکان و به کارگیری عنصر مصلحت از مزایای حکومت ولایی است .وقتی احراز شود که در شرایط خاصی حکم شرعی امکان اجرا ندارد و عملی کردن آن محتاج تمهید مقدماتی است،برای وصول به مطلوب مصلحت سنجی­می شود و هر وسیله ای که تقرب به هدف را باعث شود، به کار گرفته می‌شود حتی اگر آن وسیله در شرایط عادی مردود و ناسازگار با شرع تلقی شده باشد.اگر چنین تشخیص داده شد که مردم سالاری و جمهوریت که «منافی فقیه سالاری و حکومت ولایی است» فعلاً مصلحت دارد و مردم را به سمت اسلام سوق می دهد ،موقتا امضاء می شود. واضح است که جمهوری اسلامی به عنوان حکم مصلحتی تا زمانی که شرایط عمومی مهیای پذیرش حکومت ولایی شود، ادامه خواهد یافت و آنگاه که سیطره ی ایادی ولایت فقیه بر تمامی مجاری قدرت تحقق یافت،حکم اولی شرعی یعنی ولایت فقیه به مرحله ی اجرا گذاشته خواهد شد.بر این اساس حتی این عبارت امام که «میزان رأی مردم است» برخوردی جدلی است،یعنی اثبات یک مطلب بر اساس مبانی وی که طرف (مقابل) قبول دارد ،ولو خود گوینده قبول نداشته باشد».(۱) ، او در حقیقت قصد داشت «دموکراسی» و «انتخابات آزاد» را به بهانه «جدلی» بودن آن سخنان نفی و”تک صدایی” را به نام اسلام توجیه کند. حال آن که جمهوری اسلامی ایران بر اساس رأی مردم تأسیس شد و رهبر فقید انقلاب نیز آن را نظامی موقت نخواند که باید جای خود را به رژیم دائمی «حکومت اسلامی» دهد. اتفاقاً دولت مهندس بازرگان را که خود منصوب کرد، «دولت موقت» خواند.

دولت دائم از نظر وی دولتی بود که طبق قانون و با رأی مردم برگزیده می‌شد. قانون اساسی نظام جدید نیز در همه پرسی تصویب شد و بر اساس آن، مجالس سه‌گانه (خبرگان، شورای ملی و شوراها) و نیز رییس جمهور با رأی ملت انتخاب می‌شوندومطبوعات آزاد و احزاب متعدد به رسمیت شناخته شده اند. با وجود این و با کمال تأسف باید گفت پروژه تبدیل جمهوری اسلامی ایران به یک نظام “تک صدایی” و درواقع استبدادی به نام دین و در نتیجه نقض کامل حقوق اساسی شهروندان و نابودی نهادهای دموکراتیک،به­ویژه انتخابات آزاد پس از رحلت امام کلید خورد و اکنون در مرحله پیشرفته ای قرار دارد. به اعتقاد من متوقف کردن این روند مستلزم فهم صحیح و مشترک نقطة عطف این چرخش ارتجاعی است، یعنی جمهوری اسلامی ایران از چه زمانی و با چه سازوکاری در سراشیبی ساختارشکنی و استحاله قرار گرفت که نتیجه‌ای جز بدنامی اسلام و دین‌گریزی جوانان، ناکارآمدی حکومت و انحطاط و عقب‌ماندگی میهن، گسترش فقر و فساد و نابودی دستاوردهای آزادیخواهانه و عدالت‌طلبانه ملت نداشته است. دراین مقاله به نقد ادعای آقای مصباح یزدی می­پردازم که با جدلی خواندن”گفتمان نوفل­لوشاتو”، مبانی تئوریک ساختارشکنی”جمهوری اسلامی” و تبدیل آن به”استبداد دینی” را برای حزب پادگانی فراهم می­کند.

متن کامل «گفتمان نوفل لوشاتو» و سه فرض!
جهت دريافت
(فايل pdf) بر روي تصوير زير كليك نماييد

حجم فايل جهت دانلود 198 كيلوبايت

******

گفتگوي تلويزيون رسا با خانم محتشمي پور در ارتباط با آخرين وضعيت تاجزاده
14 آبان 1389


افزايش ملموس و چشمگير قيمتها؛ اصرار دولت و مسئولان در انكار آن!

بنزین، نفت، گاز و برق از هفته آخر آبان، گران می‌شوند:
افزایش چشمگیر قیمت‌ها؛ مسئولان همچنان انکار می‌کنند!
. ادامه راه سبز(ارس): در حالیکه مقامات دولت تاکید و اصرار دارند با آغاز اجرای طرح هدفمندی یارانه ها، نه تنها قیمت ها تغییری نخواهد کرد، بلکه وضعیت مردم بهبود نیز خواهد یافت، جدول افزایش قیمتها در بازار در هفته منتهی به هفتم آبان ماه نسبت به مدت مشابه در سال گذشته، افزایش چشمگیر و قابل تاملی را نشان می دهد.
به گزارش مهر، این گزارش که به تائید بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران رسیده، قیمت خرده فروشی برخی مواد خوراکی در تهران در هفته منتهی به هفتم آبان ماه جاری بررسی شده است.

گفتنی است بانک مرکزی ایران، هر هفته آماری ارائه می‌دهد، که شامل قیمت خرده فروشی کالا‌های مصرفی است و طبق نظر کارشناسان، یکی از راه‌های محاسبه تورم هم همین جدول است. بر اساس همین آمارهای بانک مرکزی، در پنج سال اخیر – از هفته اول مرداد ٨۴ تا هفته آخر مهر ٨٩ – در ٣٩ قلم کالا‌ از اقلا‌م مصرفی خانواده‌ها در سبد خوراکی، به طور متوسط شاهد افزایش ۱٢۵ درصدی قیمت‌ها هستیم.

گزارش هفته منتهی به هفتم آبان ماه جاری نشان می دهد که قیمت گوشت قرمز، گوشت مرغ، روغن نباتی، قندوشکر، سبزیهای تازه و چای در هفته منتهی به هفتم آبان ماه نسبت به مدت مشابه در سال قبل به ترتیب ۲۲٫۶ درصد، ۲۳٫۸ درصد، ۲۹ درصد، ۳۹٫۴ درصد، ۳۹٫۹ درصد و ۱۳ درصد افزایش یافته است.

در همین حال، در هفته مورد بررسی، قیمت برنج نسبت به مدت مشابه در سال گذشته دو درصد کاهش نشان می‌دهد. همچنین قیمت لبنیات، تخم مرغ، حبوبات و میوه های تازه در هفته منتهی به هفتم آبان ماه نسبت به مدت مشابه در سال قبل ۳٫۹ درصد، ۳٫۸ درصد، ۱۲٫۷ درصد و ۲۹٫۹ درصد افزایش یافته است.

در هفته منتهی به هفتم آبان ماه نسبت به هفته قبل در گروه لبنیات قیمت کره پاستوریزه اندکی کاهش داشت. بهای سایر اقلام این گروه نسبت به هفته قبل ثابت بود.قیمت تخم مرغ افزایش یافت و شانه ای ۲۹۲۰۰ الی ۴۰۰۰۰ ریال فروش می رفت.

در گروه برنج، بهای برنج داخله درجه یک و برنج وارداتی غیر تایلندی افزایش جزئی ولی قیمت برنج داخله درجه دو کاهش جزئی داشت. در گروه حبوب بهای لوبیا چشم بلبلی کاهش ولی قیمت سایر اقلام این گروه نسبت به هفته قبل افزایش یافت.

در هفته مورد بررسی، در میادین زیر نظر شهرداری تهران پرتقال درجه یک و طالبی عرضه نمی گردید ولی بقیه اقلام میوه و سبزی تازه را که تعدادی از آنها از نظر کیفی در سطح پایینی قرار داشتند به نرخ مصوب سازمان میادین میوه و تره بار می فروختند.

میوه فروشی های سطح شهر اقلام مرغوب میوه و سبزی تازه را عرضه می نمودند که در گروه میوه های تازه بهای سیب قرمز و سیب زرد تخم لبنان، نارنگی و لیموشیرین نسبت به هفته قبل کاهش ولی قیمت سایر اقلام این گروه به ویژه طالبی و خربزه افزایش داشت. در گروه سبزی های تازه بهای خیار و سبزی های برگی کاهش ولی قیمت سایر اقلام این گروه افزایش یافت.

در این هفته بهای گوشت مرغ نسبت به هفته قبل اندکی کاهش ولی قیمت گوشت تازه گاو و گوساله اندکی افزایش داشت. بهای گوشت گوسفند ثابت بود. در هفته مورد بررسی، قیمت قند، چای خارجی، انواع روغن نباتی و به ویژه شکر نسبت به هفته قبل افزایش یافت.

محمود احمدی نژاد و معاون اول و سخنگوی دولت وی، طی هفته های گذشته در نطق های تلویزیونی و مصاحبه های متعدد خود، از عدم افزایش قیمت ها و ذخیره سازی کالاهای اساسی در صورت آغاز اجرای طرح هدفمندی یارانه ها خبر داده بودند.

*-*-*-*-*-*

بنزین، نفت، گاز و برق از هفته آخر آبان، گران می‌شوند

. ادامه راه سبز(ارس): جدیدترین گمانه زنی‌ها از آغاز رسمی اجرای قانون هدفمندی یارانه ها با محوریت اصلاح قیمتها در هفته پایانی آبان ماه جاری حکایت دارد.

به گزارش خبرنگار مهر، جدیدترین گمانه زنی‌ها از آغاز رسمی اجرای قانون هدفمندی یارانه ها با محوریت اصلاح قیمتها در هفته پایانی آبان ماه جاری حکایت دارد.

براساس اعلام مسئولان دولتی، بنزین، گازوئیل، نفت سفید، نفت کوره، گاز مایع، گاز طبیعی و برق ؛ ۷ حامل انرژی هستند که قیمتهای آنها به صورت همزمان تغییر خواهد یافت.

سید شمس الدین حسینی وزیر امور اقتصادی و دارایی درباره بنزین ۴۰۰ تومانی با آغاز اصلاح قیمتها گفته است: “حتما شاید بشود.”

برق

در همین حال، مجید نامجو وزیر نیرو درباره قیمت جدید برق اظهارداشته است: دولت تنها متوسط قیمت برق را تعیین می‌کند؛ ولی تعرفه‌های برق برای سطوح مختلف مردم به‌صورت پلکانی، منطقه‌ای، ترجیحی و تبعیضی خواهد بود. وی افزوده است: مردم نباید نگران افزایش قیمت برق باشند و برنامه ریزیهای وزارت نیرو به نحوی است که قیمت بخش عظیمی از مشترکان شبکه برق کشور، کمتر از ۴ هزار تومان افزایش خواهد یافت.

سی ان جی

محمدرضا رویانیان رئیس ستاد مدیریت حمل و نقل و سوخت کشور نیز درباره قیمت جدید مایع در شرایط هدفمندی یارانه‌ها اظهارداشته است: قیمت سی ان جی به بیش از دو برابر رقم فعلی افزایش خواهد یافت.

قیمت مابقی حاملهای انرژی

مسئولان دولتی فعلا از قیمت برآوردی سایر حاملهای انرژی رونمایی نکرده‌اند و فقط دکتر محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری در برنامه زنده تلویزیونی اخیر خود فرض را بر قیمت گازوئیل بیش از ۱۰۰ تومانی گرفت و افزایش قیمتهای حمل و نقل و سایر را براساس آن، برآورد کرد. برهمین اساس، این سخنان نشان می‌دهد احتمال افزایش قیمت گازوئیل به بیش از ۱۰۰ تومان هم وجود دارد.

زمان برداشت یارانه نقدی

براساس اعلام مسئولان دولتی، یارانه نقدی به صورت استانی در حال واریز است، ضمن اینکه احتمالا با واریز یارانه نقدی شهروندان تهرانی تا ابتدای هفته آینده، این فاز هفدمندی یارانه‌ها به اتمام می‌رسد.

از دولت خبر می‌رسد تنها چند ساعت مانده به آغاز رسمی اصلاح قیمتها، دستور برداشت یارانه نقدی از حسابها صادر خواهد شد؛ یارانه‌ای که برای هر نفر ۴۰۵۰۰ تومان در ماه در نظر گرفته شده است.

براساس برنامه ریزیهای انجام شده، فاز دوم یارانه نقدی اواخر دی ماه امسال به حساب شهرندان واریز خواهد شد تا پرونده یارانه نقدی در سالجاری بسته شود. احتمال تغییر مبلغ یارانه نقدی ماهانه هر ایرانی در سال ۱۳۹۰ هم وجود دارد.


اعتراض پدر یکی از شهدای کهریزک به ناجوانمردی‌های رسانه‌ای و بايكوت خبري سبزها

اعتراض پدر یکی از شهدای کهریزک به ناجوانمردی‌های رسانه‌ای:
روح الامینی: کشته شدن فرزندان ما از مرگ هزاران نفر دیگر جلوگیری کرد
. ادامه راه سبز(ارس): عبدالحسین روح الامینی، پدر شهید محسن روح الامینی، با تاکید بر این‌که «باید ناجوانمردی رسانه‏ای به جوانمردی تبدیل شود»، ادامه داد: نمی‏شود بسیاری از خانواده بزرگ انقلاب به دلیل تفاوت سلیقه بایکوت شوند و این ناجوانمردی است. همه را به چند دسته تقسیم کرده‏اند که فلانی سبز است یا سبز منحرف یا سبز محترم اما نباید این‌گونه باشد که بگوییم یا همه با من هستند یا علیه من.

روح الامینی که به مراسمی با عنوان “گفته‏ها و ناگفته‏های تسخیر لانه جاسوسی و روایتی از فتنه ۸۸″ در دانشگاه شیراز دعوت شده بود، ضمن انتقاد از ناجوانمردی‌های رسانه‌ای و تلاش برای بایکوت خبری سبزها، سوء مدیریت و امنیتی شدن فضا را یکی از عوامل دامن زدن به بحران سال گذشته دانست.

پدر شهید محسن روح الامینی با انتقاد شدید از فرستادن بازداشت‌شدگان به کهریزک، گفت: وقتی دلیل را از آن‌ها پرسیدیم، گفتند جا برای بازداشت شدگان نداشتیم. این پرونده را پیگیری کردیم که قتل عمد در کهریزک به تایید دادگاه رسید، اما به دلایلی از مجرمان گذشتیم.

خون شهدای کهریزک، جان هزاران نفر را نجات داد

وی تاکید کرد: اگر فرزندان ما کشته نمی‏شدند، باید این احتمال را داد که مرگ هزاران نفر رقم می‏خورد که مطمئنا کشته شدن فرزندان ما از این اتفاقات جلوگیری کرد.

روح الامینی در توضیح این مطلب خاطرنشان کرد: با وجود این‌که حوادث سال گذشته را دنبال می‏کردم، اما بعد از دیدن جنازه پسرم با دو نفر تماس گرفتم؛ با یکی از دوستانم که از او خواستم مرا راهنمایی کند تا چه کنم.

گفتم جان ما فدای رهبری، اما بچه‌های مردم را دریابید

وی افزود: دومین تماس را با بیت رهبری گرفتم که جان و مال ما همه فدای انقلاب و امام و رهبری باد، اما بچه‏های مردم را دریابید.

وی ادامه داد: این دستاوردها از همه ما و فرزندان ما عزیزتر هست، زیرا این انقلاب حاصل تلاش‏های چندین ساله و خون هزاران شهید است که از این نگاه مسائل سال پیش را نظاره کردم، تاکنون نیز گفته و ناگفته‏های زیادی وجود دارد که نیازی هم نیست همه را همین الان بگوییم.

این فعال سیاسی با اشاره به این‌که « نظام متحمل ضربات زیادی شد و با مظلومیت حلم را پیشه کرد» افزود: خوشبختانه فضا دوباره آرام می‏شود و نشاط سیاسی ـ که از دستاوردهای اصلی انقلاب ماست ـ در حال شکل گیری دوباره است.

فضای افراط و تفریط نیازمند اصلاح است

وی خاطرنشان کرد: در صورتی که همه چیز را بیاییم با افراط و تفریط در یکدیگر قفل کنیم، مسیری نادرست و مقابل رهبری که می‏فرمایند جذب حداکثری و دفع حداقلی را پیش گرفته‌ایم. در صورتی که گر حکم شود مست گیرند در شهر هر آن‌که هست گیرند، و این فضا نیازمند اصلاح است.

روح‌الامینی با بیان این‌که «ما مدعی اصولگرای انقلابی هستیم» گفت: هرچه به ما آسیب برسد، دست از هدف‌مان برنخواهیم داشت و در رسانه خود نیز به دنبال جوانمردی رسانه‏ای هستیم و با رنگ بی‌رنگی بسیجی انقلابی اهداف بزرگ انقلاب را دنبال خواهیم کرد.

وی در پاسخ به سوالی مبنی بر اختلاف نظرش با احمدی‌نژاد اظهار کرد: خانواده اصولگرایان مشترکات زیادی دارند اما اگر اختلاف نظری هست بر سر اداره امور کشور است.

مشاور محسن رضایی در انتخابات دهم تصریح کرد: به خاطر اندک اختلاف سلیقه نباید دیگران را متهم کنیم زیرا مواضع من کاملا روشن است و همان سال گذشته هم گفتم بهتر بود ایشان (احمدی‌نژاد) دیگر وارد صحنه نمی‏شدند و به همان چهار سال اول کفایت می‏کردند.

درباره ۱۳ آبان باید به روایت‌های دست اول مراجعه کرد

روح الامینی در بخش دیگری از سخنانش، در زمینه سالروز سیزدهم آبان ماه گفت: ۱۳ آبان حماسه‏ای بود که به عنوان یکی از دانشجویان شرکت کننده در تسخیر لانه دانشجویان همواره در ۳۱ سال گذشته سعی داشته در بزرگداشت آن شرکت داشته باشم.

این فعال سیاسی با انتقاد از برخی افراد که در ۱۳ آبان که انقلاب دوم نام گرفت شرکت داشتند اما حاضر نمی‏شدند از حماسه ۱۳ آبان دفاع کنند یا در مراسم‏های بزرگداشت آن شرکت داشته باشند، ادامه داد: در این سال‏ها بسیاری از دانشجویان حاضر در جریان تسخیر لانه جاسوسی در نقاط مختلف کشور مشغول به زندگی بودند و تعدادی هم در سال‏های دفاع مقدس به شهادت رسیدند، مواضع آنان نسبت به تسخیر لانه جاسوسی تغییری نکرد و گاهی اوقات اعتراض هم داشته‏اند که چرا در مراسم‏ها برای سخنرانی دعوت نمی‏شوند تا از واقعیات تسخیر لانه برای مردم بگویند.

وی با بیان این‌که تنها در ۱۶ ماه گذشته به دلیل درگیری با مسائل حقوقی به درستی نتوانسته‏ام از ۱۳ آبان ۵۸ دفاع و سخنرانی کنم، تصریح کرد: دانشجویان و جویندگان حقیقت نباید تنها به جلسات اینچنینی و سخنرانی اکتفا کنند، چرا که برای درک حقیقت باید اسناد تاریخی و روایات دست اول را تا آنکه زمان زیادی از آن نگذشته بررسی کرد و بطور مثال بهترین این اسناد آرشیو روزنامه‏های سال ۵۸ و همچنین سالگردهای این تسخیر در دهه اول انقلاب است.

روح الامینی عوام زدگی را آفت مسائل سیاسی کشور مطرح کرد و گفت: متاسفانه بسیاری از افراد حوادث را از منابع دست چندم جویا می‏شوند، در صورتی که این آفت مسائل سیاسی بوده و با ذات دانشجو نیز منافات دارد و برای بررسی ۱۳ آبان ۵۸ می‏توان به بررسی پیش زمینه‏های آن پرداخت و خود قضاوت کنیم که چرا حماسه ۱۳ آبان بوجود آمد.

کتاب معصومه ابتکار، بهترین منبع درباره ۱۳ آبان ۵۸

وی در ادامه با معرفی بهترین منابع برای تحقیق از روایات دست اول ۱۳ آبان ۵۸، خاطر نشان کرد: کتاب معصومه ابتکار درباره تسخیر لانه جاسوسی اقدام بسیار خوبی در آن زمان بود که در مقابل تبلیغات امریکایی‏ها منتشر شد و خانم ابتکار که به عنوان مترجم به لانه جاسوسی وارد شدند در این راه خدمت خوبی داشتند و کتاب ۴۴۴ روز، خاطرات گروگان‏ها نیز منبعی است که خود آنها می‏گویند حقایق را گفته‏اند.

این استاد دانشگاه با بیان این‌که انتظار داشتیم گوش ما را بگیرند و از سفارت بیرون بیاندازند، اما بعد دیدیم مورد تشویق هم قرار گرفتیم، تصریح کرد: با موتور هندایی که داشتم به میدان توپخانه رفتم و برای اقامت چند ساعته دو جعبه خرما و یک بلندگوی دستی را تهیه کردم و در ۱۳ آبان که تقاطع کلیدی بود به سمت سفارت حرکت کردیم و تنها می‏خواستیم آنچه مرسوم بود را در یک حرکت اعتراضی انجام داده و در اعتراض به سیاست‏ها امریکا چند ساعتی در سفارت او بمانیم.

وی اضافه کرد: در ۲۵ بهمن سال ۵۷ چریک های فدایی خلق نزدیک ۵۰ نفر مسلحانه به بهانه اینکه اسناد ساواک آنجا وجود داشته و اسناد در اختیار شوروی قرار بگیرد، تصمیم به تسخیر سفارت امریکا را داشتند که موافقت آمیز نبود، اما این سوال پیش می‏آمد که در ۹ ماه کشور آبستن چه اتفاقاتی شد که منجر به تسخیر لانه جاسوسی شده و این اتفاقات رخ داد.

همه مخالفان امروز، آن روز موافق تسخیر سفارت آمریکا بودند

روح الامینی با اشاره به برخی از شرایط سال ۵۸ گفت: امریکا از شاه دعوت کرده بود تا به آنجا برود اما به ظاهر می‏گفت که انقلاب مردم ایران را پذیرفته ولی روز به روز داشت شرایط ۲۸ مرداد سال ۳۲ بوجود می‏آمد و این همخوانی نشان می‏داد که امریکا می‏خواهد کودتا کند و همچنین «وحدت کلمه» هر روز مورد حمله قرار می‏گرفت، تا اینکه مردم یک راهپیمایی بزرگ در دفاع از وحدت کلمه انجام دادند و سپس ما به پشتوانه آن وحدت سفارت را تسخیر کردیم که روزنامه‏های آن زمان را اگر ببینیم شاهدیم همه گروه‏های سیاسی از مجاهدین خلق و مارکسیستها تا دولت موقت از این اقدام حمایت و بیانیه صادر کردند.

وی ادامه داد: بسیاری از همین افرادی که امروز می‏گویند تسخیر لانه جاسوسی اقدام خوبی نبوده و ما مخالف آن هستیم در روزهای اول تسخیر از این اقدام حمایت می‏کردند، اما امروز مواضع روز خود را تغییر داده و با حمایت رسانه‏های غربی به دنیال تحریف و تغییر این بخش تاریخی که جلو چشم ما قرار دارد، هستند.

به گزارش ایسنا این فعال سیاسی اضافه کرد: جا دارد دانشجویان بیایند درباره انقلاب و حوادث آن از جمله همین ۱۳ آبان کار محتوایی و انطباقی انجام دهند و در این میان موضاع افراد مختلف در آن زمان و امروز را بررسی کنند که حقیقت ها بر همگان روشن شود.

به بهانه ی فیلتر شدن سایت سيد محمد خاتمی

به بهانه ی فیلتر شدن سایت سيد محمد خاتمی
. ادامه راه سبز(ارس): اگر ایجاد محدودیت های ارتباطی و رسانه ای برای میر حسین موسوی، پیش از هر چیز ناشی از اصولگرا بودن او و بیش از همه نشان دهنده ی پایمردی او بر اصولی است که به آن پای بند است و شاخص انحراف سیاست های نظام از خط امام و مشی نخست وزیر مورد تائید امام است؛ این محدودیت – و محدودیت های پیشین !– برای شاخصِ میانه روی و قانون مداری در کشور، فراتر از یک شاخصِ آگاهی بخش، یک هشدار جدی است تا میانه روها از هر دسته و گروه و جناحی دریابند کسانی که گفتمان میانه رو و قانون مدار و قانون گرای خاتمی را هم، حتی در یک سایت شخصی تحمل نمی کنند و به تمام ابزار قانونی وفراقانونی برای حذف او متوسل می شوند، حتماً از هر فرصتی برای مواجهه با میانه روی و قانون مداری بهره خواهند برد و به هر بهانه ای تیشه ای به ریشه ی میانه روی و قانونمداری خواهند زد
فیلتر شدن سایت سید محمد خاتمی یک نشانه است. نشانه یعنی شاخص. شاخصی که تاریخ نگاران را کمک می کند تا تا به معیار آن بر ماهیتِ اقتدارگرا و تمامیت خواه دولتمردان صحه نهند و تحلیلگران را یاری می دهد تا به شدت سیاست های تنگ نظرانه و دشمن پردازانه ی دولتمردان پی ببرند.

سید محمد خاتمی، هشت سال دومین مقام رسمی در نظام جمهوری اسلامی بوده است. به اعتراف دوست و دشمن، او یکی از میانه روترین سیاستمدارانی است که نظام جمهوری اسلامی به خود دیده است و به استناد آمار رسمی، تا کنون هیچ سیاستمداری نتوانسته است به اندازه ی او اعتماد مردم را به خود جلب کند و از اقبال او بر سر صندوق های رای برخوردار شود. در میان سیاستمداران کنونی ایران، خاتمی، شناخته شده ترین و معتبرترین فرد در عرصه ی جهانی است. به پیشنهاد او سال ۲۰۰۱ سال گفتگوی تمدن ها نام گرفت و به اعتبار او مرکز بین المللی گفتگوی تمدن ها رونق یافت.

سید محمد خاتمی یک رهبر نمادین است؛ رهبر نمادینِ اصلاحات. یعنی اگر بخواهیم، در نیمه ی دوم نظام جمهوری اسلامی، کسی را رهبر نمادین اصلاحات و اصلاح طلبانِ پارلمانتیست بدانیم، بی شک آن شخص، کسی جز سید محمد خاتمی نخواهد بود.

سید محمد خاتمی ، یک نماد است؛ نماد گفتگو، تحمل و مدارا. یعنی اگر در همین نیمه ی دوم حاکمیتِ نظام، به دنبال نمادی برای گفتگو و مدارای سیاسی باشیم، باز هم این خاتمی است که نماد مشهور و برتر و تمام نمای گفتگو و مدارای سیاسی است.

سید محمد خاتمی، یک شاخص است؛ شاخص «میانه روی». روزگاری که اصلاح طلبان در اوج قدرت و اقتدار بودند و سید محمد خاتمی رئیس جمهور بود و مجلس شورای اسلامی در اختیار اکثریت قاطع همراهان خاتمی بود ، «او» هیچ گاه در دام تندروی ها نیافتاد و به هیچ قیمتی از قانون عدول نکرد. تا جایی که از فرطِ میانه روی، توسط گروهی از اصلاح طلبان و دانشجویان به عافیت طلبی و فرصت سوزی متهم شد.

و البته، سید محمد خاتمی بیشتر از این هاست. سلامت اخلاقی و پای بندی او به سیاست اخلاقی بر کسی پوشیده نیست و قانون مداری و قانون گراییِ او، زبانزد خاص و عام و «دستاویزِ!» دوست و دشمن است.

با این همه – و بلکه بیشتر از این ها-حذف خدمات میزبانی سایت خاتمی و فیلترشدن آن ، یعنی « همگان بدانند و بنویسند» که متولیان امر و دولتمردان جمهوری اسلامی، نه تنها در روش اصلاحات را بر نمی تابند و در منش اهل گفتگو و مدارا و تحمل نیستند، بلکه بنا به ماهیت تمامیت خواه خود، کمترین میانه ای با میانه روی ندارند و نه بر مدار قانون، بلکه بر مدار قدرت می گردند و نه قانون گرا که اقتدارگرایند.

اگر ایجاد محدودیت های ارتباطی و رسانه ای برای میر حسین موسوی، پیش از هر چیز ناشی از اصولگرا بودن او و بیش از همه نشان دهنده ی پایمردی او بر اصولی است که به آن پای بند است و شاخص انحراف سیاست های نظام از خط امام و مشی نخست وزیر مورد تائید امام است؛ این محدودیت – و محدودیت های پیشین !– برای شاخصِ میانه روی و قانون مداری در کشور، فراتر از یک شاخصِ آگاهی بخش، یک هشدار جدی است تا میانه روها از هر دسته و گروه و جناحی دریابند کسانی که گفتمان میانه رو و قانون مدار و قانون گرای خاتمی را هم، حتی در یک سایت شخصی تحمل نمی کنند و به تمام ابزار قانونی وفراقانونی برای حذف او متوسل می شوند، حتماً از هر فرصتی برای مواجهه با میانه روی و قانون مداری بهره خواهند برد و به هر بهانه ای تیشه ای به ریشه ی میانه روی و قانونمداری خواهند زد. پیشینه ایشان نیز بر این امر گواه است.

آل طاها

نوزدهمين شماره روزنامه کلـــمــــه» انقلاب در دست نا اهلان و نامحرمان

روزنامه کلـــمــــه پيش شماره نوزدهم؛
«دانشجويان پيرو خط امام در زندان!»

ادامه راه سبز(ارس): نوزدهمين شماره روزنامه كلمه مورخه شنبه 15 آبان ماه 89 جهت چاپ و تكثير بر روي پيشخوان سايت كلمه قرار گرفت. دانستن حق مردم است، و اكنون همت يكايك ما را براي رساندن حتي يك نسخه از آن به دست مشتاقان طلب ميكند:

«یک نسخه برای معلم یک نسخه برای همکلاسی»

براي دریافت فايل pdf
روي تصوير زير كليك كنيد
پی دی اف (277 کیلو بایت)

لينك كمكي دانلود مستقيم pdf: "اينجا"
لينك دانلود مستقيم فايل تصويري jpg: "اينجا" حجم 512 كيلوبايت

جهت دسترسي آسان به شماره هاي گذشته، به آرشيو "كتب و نشريات سبز" مراجعه نماييد

۸/۱۴/۱۳۸۹

آری نمی بخشمت

نمی بخشمت

. ادامه راه سبز(ارس): نمی بخشمت، به خاطر تمام خنده هایی که از صورتمان گرفتی و به جایش تمام غم هایی که به صورتمان نشاندی.

نمی بخشمت ، به خاطر زخمی که به وجودم نشاندی و به خاطر نمکی که به روی زخمم گذاشتی.

نمی بخشمت، به خاطر ضربه هایی که تن مادرانم ، پدرانم ، برادران و خواهرانم را با نقش سیاه هک کردی.

نمی بخشمت، به خاطر ضجه های مادری که صدای فریاد نوجوانش مژده مرگ وی را می دهد. نمی بخشمت ، به خاطر ندا ،سهراب،... به خاطر آنهایی که رفتند و مارا تنها گذاشتند، به خاطر آنهایی که سرخی خونشان، پاکی وجودشان به دستان تو پایمال شد.

نمی بخشمت، به خاطر اشکهایی که ریخته شد از ایرانی که مفهوم ایرانی بودن را دانست. آری چشمها همیشه گریان است،گاه از شوق طلوع ایرانی سبز و گاه از شکنجه هایی که بگو که هستی؟ جرمت چیست؟ اعتیاد؟ اراذل؟ا غتشاشگر؟ متجاوز؟ هتک حرمت؟؟؟؟ وای بر تو وای برتویی که خون هم وطنت را با خون سیاه خود درهم آمیختی.

آری نمی بخشمت، به خاطر گنجشکانی که روزگاری جیک جیک مستانه ای سر میدادند و اکنون خاموشند، به خاطر پرندگان در قفسی که روزی آرزویشان آزادی بود و اکنون می دانند که در بیرون قفس هم جز اسیری چیزی نیست. لعنت بر تو، بر تویی که قلبها را لرزاندی ، اما.......

هیچ فکر کرده ای که مردم ایران زمینی که خود را برانداز کرده اند و در مقابل شکنجه های تو ایستاده اند همان پدران ،مادران و فرزندانی هستند که گذشته ای جان و زندگیشان را به پای ملیت ایرانی و خاک ایرانی گذاشتند آنهایی که با رای آری ایران را ساختند. در برابر هر تیری که استبداد بر سینه ملت می زند و هر گرزی که به سرها می کوبد سینه ها فراخ تر و سرها بلندتر می شود.

آری این است قانون ایرانی بودن. آیا معنی ایران را خواهی دانست؟ ایران آریایی، ایران عدالت خواه، ایران سبز و ایرانی که به دست کوروش ساخته شد و اکنون اگر سلسله استواریها نباشد به دست تو ویران خواهد شد.

گوش کن، روزی پرندگانی بودند سرمست از بوی عطر گلها به روی شاخسار نغمه سر می دادند و اکنون خاموشند. بگذار دیگر فرزندان کوروش بار دیگر معنی آزادی زیستن، آزادی خواستن و آزادی خواندن را بربتابند. ما در شرق دروازه بهشت ایستاده بودیم، درست در جایی که انوار طلائی خورشیدش خبر از طلوع آفتاب جاودانیها را میداد. اما....همین که تابش نور درخشانش لبخند را بر روی لبانمان نشاند، به ناگهان از آنجا رانده شدیم و به غروبش رسیدیم.

و اکنون به لطف الهی و به امید زندگی سبز و با دستان یاری دهنده و پرمهر صاحب فرزندان سبز به استقبال طلوع خورشیدی میرویم که غروبی ندارد. "یا حسین"
دختر سبز ایرانی

مصاحبه اختصاصی رسا با مهدی کروبی; 13 آبان 1389

«مصاحبه اختصاصی شبكه تلويزيوني رسا با مهدی کروبی»
13 آبانماه 1389
. ادامه راه سبز(ارس): توضيحات حجت الاسلام والمسلمين مهدي كروبي در رابطه با هشدار خود به نمايندگان در مورد خطر تصويب طرح موسوم به «نظارت بر نمایندگان مجلس» كه چندي پيش طي نامه اي خطاب به نماينگان مجلس هشتم گوشزد كرده بود: «تصویب این طرح معادل ذبح مجلس و منجر به نابودی همیشگی این نهاد در نظام جمهوری اسلامی خواهد شد ... و شما ننگ تصویب این طرح را برای خود نخرید»:



جهت دانلود 3gp روي عكس بالا كليك كنيد

۸/۱۳/۱۳۸۹

متن کامل خاطرات محسن امین زاده از دوران زندان، حبس و شکنجه (فايل pdf)

متن کامل خاطرات محسن امین زاده از دوران زندان، حبس و شکنجه:
باورم این است که تجربه تلخی که کشور با آن مواجه شده سرانجام باعث پیشرفت خواهد شد
. ادامه راه سبز(ارس): محسن امین‌زاده معاون وزارت امور خارجه ایران در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی و همچنین عضو موسس جبهه مشارکت ایران اسلامی است. پیش از این برخی رسانه های مجازی اقدام به انتشار متن خلاصه شده ای از خاطرات این زندانی سیاسی نموده بودند که متن پیش رو کامل ترین نسخه و متن کامل این خاطرات است.

محسن امین زاده با نگارش خاطرات خود از دوران بازداشت و شرح نا ملایمتی های رفته بر خود و دیگر زندانیان پرده از بسیاری از اتفاق ها در زندان برداشت ، در بخشی از این خاطرات آمده است «امروز روز تلخی با بازجو داشتم. از جمله : " در شب احیاء از این همه کج‌اندیشی به خدا پناه بردم" که شب قبل در انتهای پاسخ به سؤالات بازجویی نوشته بودم، به‌شدت عصبانی شد و سخنان بسیار توهین‌آمیزی بیان کرد. من هم به تندی به او پاسخ دادم و از جمله گفتم که واقعا "کج‌اندیشی" همه درک من از این طرز نگاه و رفتار شما نیست. باید کلمات تندتری بکار می‌بردم. اما دل من بیش از آنکه برای خودم بسوزد برای مملکت می‌سوزد که شما با چنین توهمات و کج‌بینی‌هایی مسائل امنیتی آن را اداره می‌کنید. او هم به تندی و با لحنی مملو از تنفر گفت:"... لازم نیست دل تو برای مملکت بسوزد، از خودت دفاع کن که کم نیاوری."»

امین زاده اما در این میان از امید های خود نیز نوشته است ، در بخش دیگری از این یاداشت ها آمده است «در ماه چهارم انفرادی، روی پوشه پر از گل و ستاره و قلب شده است. آیا این نشانه امید است؟ نمی دانم. البته من اصلاً ناامید نیستم. باورم این است که تجربه تلخی که کشور با آن مواجه شده سرانجام باعث پیشرفت خواهد شد. چیزی که بارها به بازجویان هم گفته‌ام. به آنها گفته‌ام که به رغم هزینه‌هایی که بی‌دلیل به کشور و به من و امثال من تحمیل شده است، امیدم این است که حداقل با خودشان و مسئولانشان صادق باشند و به آنها بگویند که اشتباهات بزرگی مرتکب شده‌اند. بی‌جهت کشور را امنیتی کرده‌اند و همه ادعاهای علیه ما ناشی از توهماتی بی‌پایه بوده است. به آنها گفته‌ام که کشور راه نجاتی جز مردم‌سالاری سازگار با دین و تعامل و همفکری و همکاری جناح‌های مختلف کشور ندارد. به آنها گفتم که نه حذف یک جناح توسط جناح دیگر در کشور ممکن است و نه یک گروه خاص می‌تواند کشور را در اختیار خود بگیرد. این حرفهای من گاهی باعث جروبحث تند با بازجو می‌شد ولی غالباً با سکوت پاسخ داده می‌شد.»

گفتنیست محسن امین زاده صبح روز سه شنبه ۲۶ خرداد پس از کودتای انتخاباتی بازداشت شد، امین زاده در تاریخ ۲۱ بهمن پس از ۲۳۸ روز زندانی با وثیقه ۷۰۰ میلیون تومانی به مرخصی آمد. وی از مدت ۲۳۸ روز ۴ ماه آن را در سلول انفرادی گذراند. امین زاده درتاریخ ۱۹ بهمن ۸۸ در دادگاه کودتاچیان به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شد.
جهت دريافت متن کامل خاطرات محسن امین زاده بصورت فايل pdf ، بر روي تصوير زير كليك نماييد:


حجم فايل جهت دانلود 448 كيلوبايت

ارائه خدمات میزبانی به سایت رسمی خاتمی در داخل ایران ممنوع شد

جلوگیری از فعالیت سایت سید محمد خاتمی در داخل ایران

. ادامه راه سبز(ارس): بگزارش وب سایت اطلاع رساني سید محمد خاتمی رييس جمهور سابق ايران، سايت شخصي ايشان براساس تصمیم کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه مشمول ماده ۲۳ قانون جرایم رایانه ای شده و به موجب ابلاغ رسمی این کارگروه از روز چهارشنبه ۱۲ آبان ماه ۱۳۸۹ از ارائه خدمات میزبانی به این سایت در داخل ایران جلوگیری خواهد شد.

پیش از این هیچگونه اعلام کتبی یا شفاهی به دست اندرکاران سایت مبنی بر تخطی از قانون صورت نگرفته و درخصوص مستندات صدور این ابلاغیه نیز توضیحی داده نشده است.

وب سایت شخصی سید محمد خاتمی از بدو شروع فعالیت خود صرفا به انتشار افکار و دیدگاههای رئیس جمهوری سابق ایران و اخبار مرتبط با ایشان پرداخته است.

ماده ۲۳ قانون جرایم رایانه ای، مصوب مجلس شورای اسلامی (خردادماه ۱۳۸۸) تصریح می کند:

ارائه ‌دهندگان خدمات ميزبانی موظفند به محض دريافت دستور كارگروه (كميته) تعيين مصاديق مذكور در ماده فوق يا مقام قضائی رسيدگي‌كننده به پرونده مبنی بر وجود محتوای مجرمانه در سامانه‌های رايانه‌اي خود از ادامه دسترسی به آن ممانعت به عمل آورند.

کمیته تعیین مصادیق محتوای مجرمانه با حضور وزير يا نماينده وزارتخانه‌های آموزش و پرورش، ارتباطات و فناوری اطلاعات، اطلاعات، دادگستری، علوم، تحقيقات و فناوری، فرهنگ و ارشاداسلامی، رئيس سازمان تبليغات اسلامی، رئيس سازمان صدا و سيما و فرمانده نيروی انتظامی، يك نفر خبره در فناوری اطلاعات و ارتباطات به انتخاب كميسيون صنايع و معادن مجلس شورای اسلامی و يك نفر از نمايندگان عضو كميسيون قضائی و حقوقی به انتخاب كميسيون قضائی و حقوقی و تأييد مجلس شوراي اسلامی تشكيل می گردد. رياست كارگروه (كميته) برعهده دادستان كل كشور است.

محمدرضا خاتمی: دروغ می گویند چون سیاستهایشان شکست خورده است

محمرضا خاتمي در گفتگو با كلمه:
دروغ می گویند چون سیاستهایشان شکست خورده است
. ادامه راه سبز(ارس): محمد رضا خاتمی در باره ادعای رسانه های مدعی اخلاق و اصول درمورد دیدارش با ناطق نوری توضیح داد. به گزارش کلمه اینبار دروغ پراکنی در سایتهای وابسته به برخی مراکز امنیتی خاص که رشد قارچ گونه ای هم داشته اند آقایان ناطق نوری و محمد رضا خاتمی را هدف قرار گرفت. خاتمی در تبیین علل دروغ پراکنی اقتدارگرایان می گوید: «می خواهند به نیروهای خودشان امید و نیرو بدهند که البته کار سختی نیز هست. آنان به خوبی متوجه شده اند که بدنه شان از حوادث اخیر مایوس شده است و ناکارآمدی آنها نیز پیش از گذشته مشخص گشته و شیوه های آنان برای اداره کشور کارآمد نیست و در بیشتر حوزه ها چون سیاست داخلی، خارجی، اقتصاد و فرهنگ شکست خورده اند. در نتیجه با این فرافکنی ها می خواهند این احساس را الغاء کنند که اصلاح طلبان احساس یاس و ناامیدی کرده اند و می خواهند با انجام مذاکره و گفتگو خود را نجات دهند که این نیز دروغ است»

گفت و گوی کلمه با سید محمدرضا خاتمی پیش روی شماست:

اخیرا اظهاراتی شده است در خصوص آنکه شما با اقای احمد ناطق نوری دیدار داشته اید و گفتگوهایی در این بین رد و بدل شده است نظرتان در باره این دیدار چیست؟

متاسفانه تمامی این اظهارات دروغ هایی است که از سوی منابع آگاه منتشر می شود و معلوم هم نیست این منابع آگاه چه کسانی هستند و از کجا خبرهایشان را می آورند. من از عید نوروز که با جمع زیادی برای دید و بازدید نوروزی خدمت آقای ناطق نوری رفتیم دیگر با ایشان دیداری نداشته ام و نمی دانم که این خبرها از کجا آمده است؟ همچنین گفته شده من دیدارهایی نیز با آقای محمد هاشمی داشته ام که می توانم بگویم مدت طولانی است که ایشان را ندیده ام و یا با حسن اقا خمینی که چند ماهی نیز می شود که ایشان را ندیده ام و خبرهایی که در باره این دیدارها و سخنان رد و بدل شده می شود همگی کذب محض است. البته ما از دیدار با آقای ناطق نوری و هرچهره معتدل و موجه نداریم و اگر شرایط ایجاب کند دیدار نیز خواهیم داشت.

پس این شایعات و اظهارات پیرامون این دیدارها ازکجا می آید و چه هدفی را دنبال می کند؟

گاه گداری شاهد هستیم که در رسانه های منتصب به محافل خاص امنیتی و اطلاعاتی از قول منابع آگاه و موثق مطالبی که عموما دروغ است منتصب به اصلاح طلبان پخش می شود که عموما نیز چند هدف را دنبال می کنند. نخست اینکه آنان تلاش می کنند با انتشاراین اخبار کذب بین گروه های مختلف در بین اصلاح طلبان اختلاف ایجاد کنند و به طور مثال بگوییند که فلان حزب و گروه سیاسی رایزنی کرده، گفتگو کرده و وارد مذاکره شده تا قدرت خود را مستحکم کند و شما دیگر احزاب اصلاح طلب از آن بی خبر هستید و در جریان امور نیستید. دوم آنکه می خواهند از این طریق به نیروهای خودشان امید و نیرو بدهند که البته کار سختی نیز هست. آنان به خوبی متوجه شده اند که بدنه شان از حوادث اخیر مایوس شده است و ناکارآمدی آنها نیز پیش از گذشته مشخص گشته و شیوه های آنان برای اداره کشور کارآمد نیست و در بیشتر حوزه ها چون سیاست داخلی، خارجی، اقتصاد و فرهنگ شکست خورده اند. در نتیجه با این فرافکنی ها می خواهند این احساس را الغاء کنند که اصلاح طلبان احساس یاس و ناامیدی کرده اند و می خواهند با انجام مذاکره و گفتگو خود را نجات دهند که این نیز دروغ است. به نظر من در حال حاضر اصلاح طلبان از جایگاه خوبی برخوردار هستند و با وجود انواع فشارهای فیزیکی، امنیتی، روانی و اطلاعاتی نه تنها از محبوبیت و توانایی های آنان کاسته نشده که بر ارزش آنان در نزد ملت افزوده شده است. در حال حاضر این مخالفان اصلاحات هستند که پایگاه خود را در میان مردم از دست داه اند و اتفاقا می خواهند عکس این موضوع را نیز بیان کنند و بگویند که اصلاح طلبان هستند که شکست خورده اند. سومین دلیل نیز به این بر می گردد که بخشی از برنامه ریزان و مخالفان اصلاحات به این راه حل رسیده اند که برای نجات دادن خود از تنگناها و چالش های موجود باید اصلاح طلبان را به صحنه برگردانند. آنان به طور مستقیم رویشان نمی شود که این مساله را بیان کنند و بگویند که ما به اصلاح طلبان نیاز داریم و اگر اصلاح طلبان در جریان نباشند اعتبار و آبرویی نه تنها برای ما باقی نمی ماند. در نتیجه آروزی بازگشت اصلاح طلبان به معالات طبیعی سیاسی را خواهانند اما این مساله را بر عکس عنوان می کنند. آنان می کوشند تا با شایعه پراکنی و دروغ سازی و فضا سازی این مساله را القا کنند که اصلاح طلبان به دنبال ایجاد آشتی ملی و مصالحه با جریان مقابل هستند و می خواهند که سازش کنند. البته به خودی خود اصلاح طلبان مساله گفتگو را رد نمی کنند و مردود نمی دانند اما ابتکار این عمل را نیز خود در دست می گیرند و با القای طرف مقابل منفعلانه وارد صحنه نمی شوندو خصوصا که در حال حاضر هیچ کدام از نیروهای اصلاح طلب حاضر نیستند که در این شرایط و با توجه به معادله نا برابر وارد صحنه شوند و با نیروهای که مردم را فریب داده اند و در طی یک سال گذشته حوادثی را مرتکب شده اند وارد گفتگو شوند. نخست باید تکلیف مسببین حوادث یک سال گذشته معلوم گردد و تا آن موقع امکان گفتگو و آشتی ملی وجود نخواهد داشت. البته باید به این نکته نیز توجه کرد که محافظه کاران دلسوز و علاقه مند به حل مشکلات نیز در حال حاضر در معادلات قدرت محلی از اعراب ندارند و آنها نیز دل پرخونی از حوادث اخیر دارند. با این رفتار اقتدارگریان و شرایط پیش آمده نمی توان انتظار داشت که راه حل های ریش سفیدی دیگر جواب نمی دهد خصوصا که جامعه نیز آگاه تر شده و رو به رشد است. در شرایط فعلی اقتدارگرایان روز به روز بیشتر تضعیف می شوند و در بن بست قرار می گیرند و با توجه به تمامی فشارهایی که به اصلاح طلبان وارد شده است روزهای بهتری در انتظار آنان است.

یکی از مواردی نیز که اخیرا مورد توجه قرار گرفته مساله دیدار اصلاح طلبان و اصول گرایان منتقد است وحتی گفته شده که می تواند بین این دو بخش اتحاد و ائتلاف نیز صورت گیرد که با واکنش تندی از سوی بخشی از اصول گرایان مواجه شد نظر شما در این باره چیست؟

جریان اقتدارگرایی منزوی و نامحبوب شده است و از این رو تمامی تلاش خود را می کند که از بوجود آمدن کوچکترین فضای تعامل جلو گیری کند و مانع هرگونه گفتگو بین نیروهای سیاسی و دلسوز کشور شود. از طرف دیگر مشکل محافظه کاران نیز در این است که نیروهای عاقل و دلسوز آنان هیچ گاه جرات بیان حقایق و نظرات خود را به صورت علنی ندارند و فقط در جلسات خصوصی از دل پرخون خود سخن می گویند و از شرایط کنونی انتقاد می کنند. البته نمی دانم که این سکوت به دلیل ترس و نداشتن جرات است و یا اینکه منافع و مصالح گروهی و حزبی به آنان اجازه نمی دهد که حقایق را بیان کنند. از این رو اعلام هرگونه گفتگو و دیدار با واکنش های اینچنین و دروغ پراکنی همراه می شود. در این میان تکلیف نیز روشن است آنانی که کشور را به سراشیبی کشانده اند در گفتگو ها جایی ندارند و اتفاقا از بوجود آمدن این فضا نیز احساس ضرر و خطر می کنند و منفعتی برای آنان تامین نمی شود. این جریان اقتدار گرایی با این شتابی که به خود داده و در سراشیبی سقوط افتاده آینده روشنی برایش متصور نیست.

ويدئو: دانشجوي ارشد در اعتراض مدني خود به كمبود بنزين، با الاغ به دانشگاه رفت!

دانشگاه آزاد واحد چالوس:
اعتراض مدني یک دانشجو كارشناسي ارشد به وضعيت نابسامان بنزين
. ادامه راه سبز(ارس): صبح روز ۴ آبان ماه ۱۳۸۹ یک دانشجوی کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه آزاد واحد چالوس در اعتراضي تلخ به کمبود بنزین با خر به دانشگاه آمد که این کار موجب بازداشت وی توسط حراست دانشگاه شد:



۸/۱۲/۱۳۸۹

علی شکوری راد: آقای ضرغامی! منتقدان دولت هم از رسانه ملی سهم دارند

نامه علی شکوری راد به رئیس صدا و سیما:
آقای ضرغامی! منتقدان دولت هم از رسانه ملی سهم دارند
. ادامه راه سبز(ارس): علی شکوری راد، عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت، در نامه‌ای به رئیس سازمان صدا و سیما که آن را در وبلاگ شخصی خود منتشر کرد، خواستار آن شد که میلیون‌ها رای دهنده به نامزدهای انتخاباتی منتقد احمدی نژاد، از امکان حضور در رسانه ملی بهره‌مند شوند.

وی با رد امنیتی بودن اتهام خود، تنها دلیل بازداشت و محور بازجویی‌های دوران بازداشت خود را مصاحبه‌هایش با رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از ایران از جمله تلویزیون بی‌بی‌سی فارسی ذکر کرد و از ضرغامی خواست سهم و حق ۱۳ میلیون نفر را به منتقدین دولت و وضع موجود بدهد.

شکوری راد با اشاره به اینکه از روی اضطرار با رسانه‌های خارج از کشور مصاحبه می‌کند، خطاب به ضرغامی نوشت: این سهم و این حق را به منتقدین دولت و وضعیت موجود بدهید تا به نسبت جمعیت خود که ۱۳ میلیون نفر آن را رسما پذیرفته اید، ۳۵ درصد اوقات برنامه های خبری و تحلیلی مجموعه شبکه ها به آنان اختصاص یابد و چنانچه ادای این حق برایتان ثقیل است، فقط نیم ساعت از هر یک از شبکه ها را در روز، و اگر این هم سخت و سنگین است کلاً روزانه نیم ساعت فرصت اطلاع رسانی در یکی از شبکه های تلویزیونی را به مخالفین دولت و منتقدین وضع موجود اختصاص دهید تا اضطرار برداشته شود و فرد مقیدی مانند من که وجهه همت خود را حفظ و اعتلای نظام جمهوری اسلامی ایران و رعایت مصالح ملی قرار داده است ناگزیر به استفاده از رسانه های دیگران نشود.

متن کامل نامه شکوری راد را به نقل از وبلاگ شخصی وی در ادامه می‌خوانید:
بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای مهندس عزت الله ضرغامی
رئیس محترم صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران

با عرض سلام و تحیت

همانطور که لابد اجمالش را می دانید بنده اخیراً توسط شعبه ۴ دادسرای اوین احضار و پس از چهار جلسه بازجویی که سه جلسه آن در دفتر پیگیری واقع در ساختمان دادستانی تهران در میدان ارک و توسط بازجوی اطلاعات و جلسه آخر در دادسرای اوین و توسط بازپرس محمد مهدی حاج محمدی انجام شد در تاریخ ۲۰/۷/۸۹ توسط این بازپرس جوان بازداشت و به مدت شانزده روز در سلول انفرادی بند دوی الف زندان اوین که مربوط به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است زندانی بوده و توسط بازجوی این نهاد نیز مورد بازجویی قرار گرفتم. البته چند ماه پیش از آن نیز به دعوت برادران اطلاعات سپاه دو جلسه گفتگو با آنها داشته ام.

برخلاف آنکه دادستان محترم تهران اتهام بنده را امنیتی اعلام نمود، محور اصلی همه این فشارها، بازجوئی ها و نهایتا بازداشت بنده جلوگیری از مصاحبه با تلویزیون فارسی بی بی سی که تنها رسانه فارسی زبان خارجی است که تا کنون با آن مصاحبه نموده ام، بوده است و البته محتوای مصاحبه آخر من در مورد گفته های ناصواب سخنگوی قوه قضائیه در مورد حکم انحلال جبهه مشارکت ایران اسلامی نیز به لحاظ قرائن، مزید بر علت شده و به گمان من بی تأثیر در احضار و بازداشت اخیر نبوده است.

بنده در همه مراحل و کراراً در پاسخ به سوال در مورد اینکه چرا با بی بی سی مصاحبه می کنم اظهار داشته ام که اگرچه این کار به لحاظ حقوقی و قوانین جاری کشور مغایرتی با قانون ندارد و جرم محسوب نمی شود با این حال اگر اضطرار وجود نداشته باشد به لحاظ مصلحت سیاسی همچون دوران پیش از انتخابات سال گذشته نسبت به آن امتناع داشته و ترجیح می دهم به انجام آن تن ندهم. متأسفانه مدعیان وجود منع قانونی برای مصاحبه با این رسانه، علی رغم درخواست مکرر من، تا کنون هیچ سند و دلیلی برای ادعای خود ارائه نکرده اند و بجای ارائه دلیل حقوقی که وظیفه آنان است از زبان تحکم و تهدید استفاده نموده و یا به قول مبهم کسانی استناد کرده اند که دارای جایگاه حقوقی تعیین تکلیف قانونی برای دیگران نیستند.

پیش آمدن اضطرار برای استفاده از رسانه خارجی حاصل رویکرد بسته و غیر حرفه ای رسانه ملی در انعکاس اخبار و نظرات مردم است بطوری که همان حد اقل ۱۳ ملیون نفری که شما و جناح حاکم رسما پذیرفته اید که در انتخابات سال گذشته به رقبای آقای احمدی نژاد رأی داده اند هیچ سهمی از این همه شبکه های نوعاً ۲۴ ساعته صدا و سیما ندارند ولی در عوض تا دلتان بخواهد از این رسانه علیه آنها تبلیغ و یا اخبار مربوط به آنها وارونه به اطلاع مردم رسانده شده و می شود. البته نتیجه این رویکرد نه تنها به کام شما و جناح حاکم نبوده بلکه موجب از دست رفتن اعتبار صدا و سیما و در نتیجه روی آوردن مردم به منابع خبری غیر دولتی و یا خارجی بوده است به نحوی که سازمان صدا و سیما با این عرض و طول عملاً مقهور اطلاع رسانی برخی از این رسانه ها شده است و لذا نهادهای حکومتی همسوی با آن به دست و پا افتاده اند تا به هر وسیله مانع این روند شوند اما متأسفانه همچنان راه را اشتباه می روند.

لابد مطلع هستید که در نظر سنجی چندی پیش ایسپا، موسسه وابسته به جهاددانشگاهی، سهم خبرگیری مردم از صدا و سیما به ۴۵ درصد کاهش یافته و در عوض برخی از شبکه های ماهواره ای رشد قابل ملاحظه ای داشته اند و در این میان سهم تلویزیون فارسی بی بی سی با ۸ ساعت برنامه در روز به ۱۲ درصد رسیده است که البته زنگ خطری برای همه آنان است که دلسوز کشور و نظام هستند. پیش از این بنده در یادداشت “پاس بی بی سی و آبشار صدا و سیما” که صرفاً مجال انتشار در وبلاگ فیلتر شده خودم و برخی از سایت های فیلتر شده دیگر را یافت – و همانطور که در بالا توضیح دادم، منظور و مفهوم وارونه ای از آن در صدا وسیما به خورد بینندگان این رسانه داده شد – در این مورد توضیح داده ام و شما را به مطالعه دوباره آن ارجاع می دهم.

بنده هیچگاه خود با بی بی سی تماسی برقرار نکرده ام اما بعضا به درخواست آنان برای مصاحبه تلفنی زنده و یا شرکت تلفنی دربرنامه های مناظره و گفتگو با تضمین رعایت امانت و انعکاس کامل گفته ها، پاسخ مثبت داده ام و آنان نیز بر اساس قواعد اطلاع رسانی حرفه ای، تا کنون رعایت امانت را کرده اند.

علی ای حال فشار زیادی بر من وارد شد تا تعهد بدهم و یا حتی شفاهاً بپذیرم که دیگر با بی بی سی مصاحبه نکنم و من زیر بار نرفتم و اعلام کردم تا زمانی که صدا و سیما فرصت انعکاس نظرات این ۱۳ ملیون نفر را در آن رسانه فراهم نیاورد باب استفاده اضطراری از رسانه های خارجی مفتوح خواهد بود. بنابر این از شما می خواهم که این سهم و این حق را به منتقدین دولت و وضعیت موجود بدهید تا به نسبت جمعیت خود که ۱۳ میلیون نفر آن را رسما پذیرفته اید ۳۵ درصد اوقات برنامه های خبری و تحلیلی مجموعه شبکه ها به آنان اختصاص یابد و چنانچه ادای این حق برایتان ثقیل است، فقط نیم ساعت از هر یک از شبکه ها را در روز، و اگر این هم سخت و سنگین است کلاً روزانه نیم ساعت فرصت اطلاع رسانی در یکی از شبکه های تلویزیونی را به مخالفین دولت و منتقدین وضع موجود اختصاص دهید تا اضطرار برداشته شود و فرد مقیدی مانند من که وجهه همت خود را حفظ و اعتلای نظام جمهوری اسلامی ایران و رعایت مصالح ملی قرار داده است ناگزیر به استفاده از رسانه های دیگران نشود.

منتظر اعلام نظر و اقدام عملی صریح و سریع شما در مورد این پیشنهاد هستم.

علی شکوری راد

سخنگوی حزب اعتماد ملی: انتخابات دهم، کودتا بود

اسماعیل گرامی مقدم، سخنگوی حزب اعتماد ملی در گفتگو با سحام نيوز:
ماموران امنیتی مانع برگزاری جلسات حزب می‌شوند
. ادامه راه سبز(ارس): اسماعیل گرامی مقدم، نماینده مجلس و سخنگوی حزب اعتماد ملی، معتقد است که بر مجموعه آنچه در انتخابات دهم ریاست جمهوری و پس از آن رخ داد، نامی جز کودتا نمی‌توان نهاد. او در گفت‌وگو با سایت حزب اعتماد ملی، در بیان مصادیق کودتا به “قطع ارتباطات، خارج کردن نمایندگان دو نامزد اصلاح طلب از شعب اخذ رای، بازداشت عناصر موثر ستادهای انتخاباتی، بازداشت بیش از ۴۰۰۰ نفر در سه ماه اول بعد از انتخابات، توقیف چندین روزنامه ی پر تیراژ از جمله اعتماد ملی، فیلتر سایت های منتقد، برگزاری دادگاه های فرمایشی به انگیزه ی اعتراف گیری، صدور احکام سنگین بازداشت عناصر برجسته احزاب سیاسی، متمرکز کردن و انتقال نیروهای نظامی و شبه نظامی در تهران و کلان شهر ها برای ممانعت از راهپیمایی آرام معترضین به نتیجه ی انتخابات، بستن دفاتر احزاب اصلاح طلب و کشته شدن دهها نفر، حادثه کوی دانشگاه، محدود کردن رهبران اصلاح طلب و دهها مورد دیگر که همگی دلالت بر به کار گیری خشونت با ابزار نظامی دارد” اشاره می‌کند.

گرامی مقدم همچنین با اذعان به اختلاف نظرهای حزب متبوع خود با دو حزب اصلاح طلب مشارکت و مجاهدین انقلاب، در عین حال انحلال این دو حزب را غیرقانونی می‌خواند و به آن اعتراض می‌کند. وی می‌گوید: “انحلال این دو حزب از ریشه جنبه قانونی ندارد، این دو حزب دارای شناسنامه، اساسنامه و مرامنامه قانونی هستند و هیچ عمل غیر قانونی را در مدت فعالیت خود مرتکب نشده اند و دادگاه هم تاکنون به جز اتکا کردن به برخی از کلیات، دلیل محکمه پسندی اعلام نکرده است.”

سخنگوی حزب اعتماد ملی همچنین به ممانعت نیروهای امنیتی از فعالیت حزب اعتماد ملی اشاره و خاطرنشان می‌کند: “در تاریخ ۱۷ شهریور ماه سال ۸۸، همزمان ماموران اطلاعاتی و امنیتی وارد ساختمان حزب و دفتر آقای کروبی شدند و پس از پلمپ آن اسناد و مدارک را نیز با خود بردند و عملا از آن تاریخ تاکنون فعالیت رسمی حزب تعطیل شده و تنها به انتشار اطلاعیه و بیانیه اکتفا شده است. چندین مرتبه هم که دبیرکل و اعضا تلاش کردند که خارج از حزب جلسه داشته باشیم، مامورین امنیتی مانع از برگزاری جلسات شدند.”

وی همچنین در خصوص سابقه واژه فتنه، می‌گوید: “به کار گیری واژه فتنه … اولین بار در آستانه ی انتخابات مجلس چهارم از تریبون نماز جمعه تهران توسط مقام رهبری صورت گرفت که ایشان اظهار داشتند مردم مراقب باشند و به فتنه گرها رای ندهند، این در حالی بود که نیروهای خط امامی در مجلس سوم دارای اکثریت مجلس بودند.

وی همچنین به اشاره به اینکه صاحبان قدرت پس از انتخابات ۸۸ بار دیگر کلمه فتنه را به کار می‌گیرند، ادبیات مسئولان کشور را با مسئولان کشور افغانستان مقایسه می‌کند و می‌افزاید: “از دیدگاه حکومت، منتقدین فتنه گرند، در حالی که کرزای در مقابل گروه تروریستی طالبان به جای استفاده واژه فتنه گر و غیره از واژه ی “برادران ناراضی” استفاده می کند!”

متن کامل مصاحبه گرامی مقدم با سایت سحام نیوز در ادامه می آید:

سؤال: جناب آقای گرامی مقدم ضمن تقدیر و تشکر از اینکه وقت مناسبی را برای مصاحبه اختصاص داده اید اولین سؤال پیرامون نحوه فعالیت سیاسی خود جناب عالی است؟

جواب: ابتدا از تمامی دست اندر کاران سایت سحام نیوز تقدیر و تشکر می کنم و امیدوارم پیروز و سر بلند باشید. اما در مورد سؤال اول، باید عرض کنم که فعالیت سیاسی همه اعضای شورای مرکزی و دیگر احزاب محدود شده و یا به معنی دیگر متوقف هم گردیده بنابراین فعالیت سیاسی من هم بی تاثیر از این فضا نبوده و مسلما کارسیاسی ما هم محدود شده است.

سؤال: گفتید فعالیت سیاسی متوقف شده یا محدود آیا می توانید در مورد منحصرا” شرایط حزب اعتماد ملی بیشتر توضیح بدهید؟

جواب: مستحضرید که در تاریخ ۱۷ شهریور ماه سال ۸۸، هم زمان ماموران اطلاعاتی و امنیتی وارد ساختمان حزب و دفتر آقای کروبی شدند و پس از پلمپ آن اسناد و مدارک را نیز با خود بردند و عملا” از آن تاریخ تاکنون فعالیت رسمی حزب تعطیل شده و تنها به انتشار اطلاعیه و بیانیه اکتفا شده است. چندین مرتبه هم که دبیر کل و اعضا تلاش کردند که خارج از حزب جلسه داشته باشیم مامورین امنیتی مانع از برگزاری جلسات شدند و ادامه این روند شرایط فعالیت را برای جریان خط امام سخت کرده، از حملات وحشیانه به دبیر کل محترم حزب ، در جلوگیری از شرکت ایشان در مراسم ها ، تیر اندازی به اتومبیل ایشان در قزوین، حمله به منزل آیت الله العظمی صانعی هنگامی که آقای کروبی آنجا حضور داشتند و یک شب و یک روز در محاصره بودند، و سرانجام زشت ترین حرکت درشب های احیا توسط لباس شخصی ها به منزل ایشان صورت گرفت که در نوع خود بی سابقه بود، بی سابقه از این جهت می گویم که حتی حرمت شب های قدر را نیز نگه نداشتند.

شما ببینید اگر کسی از اعضای احزاب سیاسی اصلاح طلب فوت کند حتی اجازه برگزاری مراسم ختم را نمی دهند هنگامی که مرحوم اسماعیل ططری نماینده دو دوره مجلس و عضو اعتماد ملی دار فانی را وداع گفت اجازه برگزاری ختم نه در تهران بلکه در کرمانشاه هم به حزب اعتماد ملی و خانواده ایشان ندادند، و حتی از مراسم ختم بستگان اعضای حزب ما ودیگر اصلاح طلبان جلوگیری می کنند به عنوان نمونه به آقای دکتر ابراهیم امینی نماینده دوره ششم مجلس اجازه داده نشد که مراسم ختم والده خود را در تهران برگزار کند. مسلم است که در یک چنین فضایی به خودی خود فعالیت سیاسی حزب اعتماد ملی و دیگر احزاب محدود می شود.

سؤال: نظر شما در خصوص واژه هایی که بعد از انتخابات از سوی دو طرف مانند براندازی نرم یا انقلاب مخملی، کودتاچی، فتنه گر و غیره مطرح شد چیست؟

جواب: من فکر می کنم اگر بدون آنکه فاعل این واژه ها را فهم کنیم موقعیت هر یک یعنی تعریفی که از آن واژه ها می شود وزمان کاربرد هر یک را بپردازیم بیشتر کمک مان خواهد کرد تا روشن شود کدام واژه برخوردار از محتوای حقیقی و یا خالی از محتوا است؟!

در مورد اتهام براندازی نرم همانگونه که طی یک یادداشت ، یک ماه پس از انتخابات سال ۸۸ عرض کردم اساسا” ریشه یک چنین حرکتی در نزد صاحبان قدرت شکل می گیرد و نمونه نداریم که انقلاب مخملی از ناحیه ی جریانات فاقد قدرت فوران زده باشد، حال گیریم به استناد سخنان سردار مشفق از یک سال قبل شخصیت های سیاسی جریان اصلاح طلب به دنبال برنامه ریزی برای حضور در راس قوه مجریه اقدام کرده باشند اشکال این اقدام سیاسی کجاست ؟این که گروهی یا حزبی این اقدام سیاسی رابرای تغییر رئیس دولت ،ازمسیرانتخابات رقم زده باشند بدیهی است و خلاف آن کاری عبث وبیهوده برای گروه های سیاسی خواهد بود . بنابراین ضمن اینکه این واژه در سی سال گذشته بکار بردن آن تجربه نشده بود اما زمان آن خواص و با برنامه ی قبلی بود .

اما واژه کودتاچی که از سوی معترضین به نتیجه انتخابات به کار برده شد به لحاظ زمانی ضمن اینکه در سی سال گذشته برای اولین بار به کار گرفته شد اما از نقطه نظر مفهومی انطباق کاملی با آنچه سردار مشفق بیان می کند و نظامیان انجام داده اند دارد. برآیند همه تعاریفی که از واژه کودتا شده است عبارت است از “یک اقدام نظامی برعلیه روند عادی نظام سیاسی اداری یک کشور” اینک شما می توانید عملیات امنیتی که درست ازروز انتخابات تاکنون صورت گرفته وواژه هایی که به هر کدام از آنها اطلاق می گردد یک به یک مقایسه نمایید. ببینید آیا بکاربرندگان این واژه تاچه میزان دردرستی و نادرستی آن، جانب انصاف را درنظر می گیرند.

آنها می گویند روند یک انتخابات سالم که نتیجه آن نادرست است منجربه خروج مسیر عادی نظام انتخاباتی ،اداری وسیاسی کشور شده است، این اقدام با ابزار قطع ارتباطات ،خارج کردن نمایندگان دو نامزد اصلاح طلب از شعب اخذ رای ،بازداشت عناصر موثر ستادهای انتخاباتی ، بازداشت بیش از ۴۰۰۰نفر درسه ماه اول بعد از انتخابات ،توقیف چندین روزنامه ی پر تیراژاز جمله اعتماد ملی ،فیلتر سایت های منتقد، برگزاری دادگاه های فرمایشی به انگیزه ی اعتراف گیری ،صد ور احکام سنگین باز داشت عناصر برجسته احزاب سیاسی ،متمرکز کردن وانتقال نیروهای نظامی و شبه نظامی در تهران و کلان شهر ها برای ممانعت از راهپیمایی آرام معترضین به نتیجه ی انتخابات ، بستن دفاتر احزاب اصلاح طلب و کشته شدن ده ها نفر ،حادثه کوی دانشگاه ،محدود کردن رهبران اصلاح طلب وده ها مورد دیگرکه همگی دلالت بر بکار گیری خشونت باابزار نظامی دارد صورت گرفته است.

از این رو به لحاظ نظری و عملی دو نکته ی کلیدی در تعریف کودتا برجسته است یعنی خارج شدن از روند عادی نتیجه ی یک انتخابات ودوم اقدام نظامی و امنیتی مشهود است، این استدلال استفاده کنندگان ازاین واژه است. حال اقدام کنندگان و یا عاملین این تحرکات نظامی خودشان بگوینداگرمجموعه ی این شیوه های نظامی در منظومه ی فکری آنها نمی شود نام کودتا برآن نهاد ، چه نامی مناسب آن است ؟

درباب بکارگیری واژه فتنه باید عرض کنم که دردومقطع این اتهام زده شده است یک باردرآستانه ی انتخابات مجلس چهارم از تریبون نماز جمعه تهران توسط مقام رهبری صورت گرفت که ایشان اظهارداشتند مردم مراقب باشند و به فتنه گرها رای ندهند ،این در حالی بود که نیروهای خط امامی یا اصلاح طلبان کنونی در مجلس سوم دارای اکثریت کرسی های مجلس بودند و نقد های جدی را نیز بر برخی از ارکان حکومت از جمله دولت سازندگی داشتن و شورای نگهبان دریک اقدام بی سابقه ، سه سال بعد از رحلت امام خمینی (ره) نزدیک به ۵۰ نفر ازنمایندگان مجلس سوم را که همگی منتصب به خط امام بودند رد صلاحیت کرد و بیشترواژه ی فتنه گر درآن روزها از سوی جریان محافظه کار به مجموعه ی نامزدهای مورد حمایت مجمع روحانیون مبارز اطلاق گردید و بعد از انتخابات سال ۸۸ نیز این واژه از سوی نهاد های قدرت به حامیان ورهبران جنبش سبز بکارگرفته شد.

نهایت استدلال نهاد های قدرت این است که آقای موسوی و کروبی هواداران خود را به خیابان ها ریختند و به نتایج انتخابات معترض اند وآقای احمدی نژاد را رئیس جمهور قانونی نمی دانند. اولا” اگر شخصی یا گروهی هواداران خود را به خیابان ها بیاورد براساس کدام قانون فتنه بر پا کرده است در حالی که اگر این چنین باشد آقای احمدی نژاد نیز با تبلیغات رسانه های دولتی از هواداران خود رسما” خواست در میدان ولی عصر تجمع کنند و ایشان در آن روز برای معترضین واژه ی خس و خاشاک را به کار برد حال اگر بخواهیم اقدام رهبران جنبش را فتنه گر بنامیم، رئیس دولت دهم که اقدامی به مراتب شدید تر کرده ودر حقیقت معترضین خود را تحریک کرده است اگر فتنه گرتر ننامیم باید چه بنامیم؟

سؤال : شما می دانید که بجز گروه های اصلاح طلب در داخل ایران بسیاری از گروه های خارج از کشور نیز خود را همراه این جنبش می دانند چه تفاوتهایی میان آنها وجود دارد و در چه مواضع ای باهم مشترک هستند ؟

جواب : ما قبل از اینکه به تفاوتها و یا مشترکات اشاره کنیم خوب است به سر آغاز این جنبش و اهداف آن ازهر دو دیدگاه بپردازیم پرواضح است که که در اعتراض به نتیجه انتخابات سال ۸۸ هواداران دو نامزد اصلاح طلب به خیابانها آمدند ورفته رفته جنبش شکل گرفت و هم زمان برخی از گروهای خارج از کشورهم، که البته من به نقل از خودشان می گویم، بین بد و بدتر که بد را انتخاب کرده بودند، یعنی مطلوب آنها آقای موسوی یا کروبی نبود بلکه بین احمدی نژاد واین دو نامزد آنها آقایان کروبی و موسوی را انتخاب کرده بودند وبرای آنها فعالیت می کردند .می بینیم که مخرج مشترک گروه های داخل وخارج که معتقدا”که بایستی در انتخابات شرکت کنند حول محور اعتراض به نتیجه انتخابات می گردد .البته دراین میان گروه هایی هم بودند و هستند که از بنیان انتخابات را تحریم کرده بودند و هم اکنون هم رسما”اعلام می کنند که جنبش سبز ایران منفک از اعتراض به نتیجه انتخابات است و آن را منحصرا” منسوب به خود می دانند.

در برشمردن تفاوتها میان گروه های داخل و خارج برای روشن شدن مسئله اگر نگاه این گروه ها را به اهداف آنها از جنبش مد نظر قرار دهیم تفاوتهای آشکاری هم به لحاظ شکلی هم به لحاظ محتوایی مبین است. آقایان کروبی و موسوی به عنوان دو رهبر برجسته این جنبش بارها اعلام کرده اند که هدف ما براندازی و یا تغییر حکومت نیست و همچنان وفاداریی خود را به امام، انقلاب وآرمانهای شهدا اعلام کرده اند و در همین چهار چوب خواستار اجرای تمامی مفاد قانون اساسی هستند و بارها دبیر کل محترم حزب اعتماد ملی سریعا” اعلام کردند: من به اصلاحات برای رسیدن به آزادی های تصریح شده در قانون اساسی معتقدم و مشی و منش من خارج از اصلاحات نیست. به اعتقاد من ایشان به درستی کلیدی ترین رمز موفقیت خواست ملت ایران را یعنی اجرای قانون اساسی کلید زدند چرا که اگر بر طبق همین قانون اساسی هم انتخابات ها خارج از اعمال سلایق سیاسی وآزادانه و سالم برگزار گردد آنچه خروجی صندوقهای رای باشد در حقیقت بارزترین مصادیق جمهوریت به وقوع خواهد پیوست .

سؤال : هم اکنون شاهد آن هستیم دو حزب مشارکت و مجاهدین انقلاب اسلامی توسط دستگاه قضایی منحل گردیده اند نظر شما به عنوان یک شخصیت حزبی چیست ؟

جواب : خوب شما می دانید که من در مقاطعی نقد ، بر برخی از عملکردهای این دو حزب داشته ام البته آنها هم در پاسخ به نقد من در انتخابات مجلس هشتم با اینکه از ۱۹ گروه حاضر ۱۶ گروه به قرار گرفتن نام من در لیست ائتلاف رای داده بودند ولی این دو حزب در آستانه شروع روز تبلیغات اعلام کردند به شرطی ما در ائتلاف می مانیم که گرامی مقدم از لیست ائتلاف خارج شود. و به خوبی خاطرتان است که عملا”این شیوه دمکراتیک توسط آنها نقض شد.

با وجود این، انحلال این دو حزب از ریشه جنبه قانونی ندارد، این دو حزب دارای شناسنامه ،اساسنامه و مرام نامه قانونی هستند و هیچ عمل غیر قانونی را در مدت فعالیت خود مرتکب نشده اند و دادگاه هم تاکنون بجز اتکاء کردن به برخی از کلیات دلیل محکمه پسندی اعلام نکرده است!؟ شما ببینید یکی از اعضای کمسیون امنیت ملی مجلس و مسئولین ارشد قضایی اعلام می کنند این حزب معتقد به ولایت فقیه نیستند و بر ضد آن عمل کرده اند و به همین دلیل این دو حزب قانونا”منحل شده اند.

در بررسی عملکرد این دو حزب تاکنون اعلام نشده است که آنها با اصل ولایت فقیه مخالفند ویا بر علیه آن اقدام می کنند اما آنچه مسلم است این دو حزب دیدگاه هایی بر خلاق نظرات مقام رهبری دارند به عنوان مثال رهبری انتخابات سال ۸۸ را سالم اعلام کرده است اما این دو گروه بر خلاف آن نظر دارند و حتی از دستگاه های امنیتی نیز به دستگاه قضایی شکایت کرده اند پس این اقدام آنها اقدام علیه ولایت فقیه نیست بلکه آنها نظری بر خلاف نظر رهبری دارند.

اگر قرار باشد که هر کسی نظر مخالفی با برخی از نظرات رهبری داشته باشدنمی شود آن را ضد ولایت فقیه دانست!؟ خوب آنگاه چند نفر در ایران ممکن است وجود داشته باشند که در همه شئون ذهنی و فکری مثل مقام رهبری فکر کنند! اما مسلم است که حکم رهبری به لحاظ قانونی قابل اجرا است و منتقدین هم از مجاری قانونی به دنبال به کرسی نشاندن مواضع خود هستند.

آقایان توجه ندارند که وقتی می گویند این دو حزب هیچگونه نظری را بر خلاف نظرات رهبری بیان نکنند در حقیقت به نوعی با آفرینش خدا مخالفت می کنند، روشن است که اگر در آفرینش مطلوب خدا این بود که دید گاه مخالف مطرح نشود خداوند یک فرد را شعور انسانی عطا می کرد ودیگر خلق الله را فارغ از این شعور به تبعیت ازیک شعور واحد انسانی فرا می خواند، ذات مقدس باری تعالی نعمت اندیشیدن را در تنوع و تکثر کامل به همه انسانها ارزانی بخشیده تا در همکاری، تقابل و تضادها راه کمال را در پیش گیرد. اینکه از افراد و یا احزاب و یا از این دو حزب بخواهیم که شما نه فکر کنید و اگر فکر می کنید آن را بیان نکنید آیا در مقابل رحمت و نعمت خداوند نیست و به عبارت دیگر آیا جرم ضد خدابودن از جرم خلاف نظر رهبری نظری داشتن بالاتر نیست؟

هر کسی که الفبای کار سیاست رامی داند از منظر سیاسی و حکومتی به انحلال این دو حزب که اعضای تشکیل دهنده آن همگی از مدیران سی ساله ی انقلاب بوده اند، هزینه های فراوانی هم جهت حفظ آن پرداخته اند می نگرند فایده ای را برای آن متصور نمی دانند. حال این اقدام غیر قانونی با کدام استدلال سیاسی صورت گرفته نمی دانم!

در همین جا خوب است به باز داشت جناب آقای دکتر علی شکوری راد اشاره کنیم ایشان بعد از حادثه انتخابات بازداشت نشده اند پس این نشان می دهد که او جرمی را از دیدگاه دستگاه قضایی حداقل تا چند روز قبل از انحلال حزبش انجام نداده است چه اتفاقی افتاده که به یکباره او باز داشت شد تنها جرم آقای شکوری راد می تواند آن باشد که او به عنوان عضو شورای حزب مشارکت از مواضع حزبی خود دفاع کرده است و تا روز آخرین دفاع نیز حزب متبوعش قانونی بوده است و دفاع از مواضع حزبی اش نیز قانونی قلمداد می شود پس به کدام گناه او باز داشت شد و با وثیقه ی سنگین سپس آزاد شد.

سوال : به نظر شما دربرنامه های رهبران جنبش سبز تفاهم با حکومت می تواند وجود داشته باشد و یک راه میانه ای را در پیش بگیرند ؟

جواب : بارها آقایان کروبی و موسوی اعلام کردندکه کف مطالباتشان اجرای درست قانون اساسی است و حتی آقای موسوی با بزرگواری و نجابت اعلام کردند که اگر ما فتنه گر، عامل بیگانه و از این دست بر چسب ها به ما نسبت می دهند هستیم! خود حاکمیت مطالبات مردم را پاسخ گو باشد.

اما بحث تفاهم، زمانی می تواند عینیت واقعی به خود می گیرد که طرف مقابلی که قدرت اجرایی و حکومتی را در اختیار دارد باید به ضرورت رسیدن به وحدت ملی برسد و آنگاه می شود نشست و خواستهای طرفین را بر روی یک میز گذاشت و بر روی آن به تفاهم رسید. اما مادامی که یک طرف گوش چشم خود را بر همه واقعیات بسته است و از رسانه ی ملی خود به طور مستمر هر آنچه پخش می کند گویا کشور در بهترین شرایط اقتصادی سیاسی و اجتماعی به سر می برد، و اتفاقا” وجود احساس نا امنی سیاسی به تداوم در حضور قدرت می انجامد برایش همین شرایط راضی کننده است از این رو پیدا کردن راهی برای تفاهم سخت و دشوار خواهد بود.

برای من سخت است که بجای الگو ها ی مدرن با سوابق ۴۰۰ ساله در دنیا به الگو های نو پا که در نزدیک ما در حال وقوع است اشاره کنم لاجرم به یک نمونه آن یعنی تشکیل شورای صلح در کشور افغانستان بسنده می کنم. شما ببینید گروه طالبان ۱۱ سال است مسلحانه بر علیه حکومت مرکزی و قانونی عملیات نظامی انجام می دهد اما رئیس جمهور کرزای تمامی راه ها برای مذاکره را در پیش گرفته و در حالی که قوای نظامی پنتاگون پشت سر او و همچنین پشتوانه ی بخش عظیمی از رای مردم پشتش قرار گرفته در افتتاحیه جلسه شورای صلح به جای واژه هایی نظیر فتنه گر، وابسته به خارج و غیره برای گروه طالبان از واژه ی “برادران ناراضی” استفاده می کند.

گمان نمی کنم این کار در جمهوری اسلامی که همه نیروهای اصلاح طلب و اصول گرا از صدر تا ذیل ۳۰ سال کنار هم مدیریت کشور را بر عهده داشتند و به سهولت هیئت، کمیته و یا هر شورایی از معتمدین دو طرف می تواند تشکیل شود، امری دشوار باشد .

سوال: به نظر شما اختلاف میان دولت و مجلس و یا دیدگاه های احمدی نژاد و سپاه پاسداران بر سر آقای مشایی تا چه اندازه ای جدی است و آیا اختلاف آنها صرفا بر سر آینده قوه مجریه است یا خیر؟

جواب: این اختلافات می تواند برای جریانات مذکور فرصت یا تهدید تلقی گردد، بدین معنا می توانیم این اختلافات را فرصت منظور کنیم که جای خالی جریان اصلی منتقد یعنی اصلاح طلبان را خود اصول گرایان پر کرده اند و بدین ترتیب می توانند فضای دو قطبی در میان خود ایجاد کنند. از سوی دیگر اگر این اختلافات سامان داده نشود و هر کدام از آنها تا آخر بر روی دیدگاه های خود از جمله تصاحب قدرت در قوه مجریه بر سر مواضع خود بایستد مسلما منجر به تهدید خواهد شد.

به اعتقاد من نمی شود هر کاری که آقای احمدی نژاد انجام می دهد فی البداهه آن را مردود تلقی نماییم مثلا چون با ذاقه جریان ما ناسازگاری دارد، آنچه مسلم است آقای احمدی نژاد از روز اول به قدرت رسیدن با حزب مخالفت کرده و تا جایی پیش رفت که گفت: ما فقط یک حزب داریم و آن هم حزب ولایت است. بله، ایشان به حزب اعتقادی ندارد اما نمی شود هم کتمان کرد که آقای احمدی نژاد دارای فرقه و باند ساسی اقتصادی نیست، از این جهت که ایشان برای همین فرقه و باند خود آینده ای را متصور است از نظر تشکیلاتی کاری درست و آینده نگری است، جدای از اینکه در برنامه ی آینده ی فرقه ی ایشان آقای رحیم مشایی چه جایگاهی خواهد داشت و یا اساسا ما با شخصیت صوفی گرایی و سیاسی آقای رحیم مشایی مشکلی داریم یا خیر، مهم نیست بلکه مهم آن است که آقای احمدی نژاد برنامه ی دقیقی را برای استمرار اندیشه های خود در دولت آینده مفروض دارد جای اشکال وجود ندارد و شاید در یک نقد جدی بر عملکرد دوره ی اصلاحات همین مسئله باشد که اگر در آن دوران برای مجموعه ی بزرگ اصلاح طلبان که از چندین حزب قدرتمند تشکیل می شد برنامه ای برای حضور در قدرت وجود داشت و تلاش می شد با یک نامزد به طور منسجم در انتخابات ریاست جمهوری نهم وارد عرصه می شد، امروز شاهد این نبودیم که با برنامه بودن فرقه ی احمدی نژاد مخالفت یا موافقت نماییم!

معتقدم با وجود همه ی مخالفتهایی که اعضای شورای نگهبان و برخی از اصول گرایان سنتی با مطرح شدن آقای رحیم مشایی برای نامزدی در دوره ی آینده انجام می دهند آقای احمدی نژاد اصرار بر برنامه ی خود خواهد داشت و او از این مسیر عقب نشینی نخواهد کرد، در همین راستا باید عرض کنم که مشکل آقای احمدی نژاد برای جانشینی مشایی؛ با شورای نگهبان و یا سایر گروه های اصول گرا نخواهد بود او به خوبی می داند که اگر با فرماندهان سپاه پاسداران و مقام رهبری به تفاهم بر سر آینده قوه مجریه دست یابد؛ رد صلاحیت آقای رحیم مشایی دیگر موضوعیت نخواهد داشت.

به عنوان آخرین سوال، شما تا چه اندازه ای معتقد هستید که جنبش سبز متوقف شده و مدیریت کشور در شرایط عادی است؟

جواب: اگر منظور از فعال بودن جنبش سبز در سطح خیابانها باشد جواب من هم مثبت است. یعنی سرکوب باعث جمع شدن اعتراضات از خیابانها شده است، ولی اگر منظور متوقف شدن اندیشه و اثر گذاری جنبش و همچنین توسعه آن باشد نظر مخالف دارم و معتقدم شرایطی که حکومت در کشور ایجاد کرده و با همه پدیده ها با ابزار نظامی برخورد می شود و حتی از مشکلات اقتصادی بعنوان فتنه اقتصادی یاد می شود، همه و همه نشان دهنده ی فعالیت ذاتی جنبش و توسعه آن به دیگر لایه های مردم است، و باید عرض کنم که کشور شرایط عادی را ندارد، زیرا در یک شرایط طبیعی روزنامه های منتقد و احزاب سیاسی فعالیتهای خود را بدون ممانعت نیرو های امنیتی انجام می دهند. بنابراین اینکه تصور کنیم شرایط فعلی برای جمهوری اسلامی راضی کننده است می توان از عکس العمل های ارکان حکومت به خوبی فهمید که نامطلوب و نادرست است.

مصطفی تاجزاده: دوره شعار «خدا شاه میهن» سپری شده؛ امروز فصل الخطاب قانون اساسی است

سید مصطفی تاجزاده از زندان اوین:
دوره شعار «خدا شاه میهن» سپری شده؛ امروز فصل الخطاب قانون اساسی است
. ادامه راه سبز(ارس): سید مصطفی تاجزاده در ملاقات کابینی این هفته خود با همسرش در ارتباط با مسائل روز مطالبی را بیان و همچنین از انتشار روزنامه کلمه ابراز خوشحالی کرد. معاون سیاسی وزارت کشور دولت آقای خاتمی در سخنانش با گرامی داشتن رسیدن سالروز ۱۳آبان گفت: «این روز را در حالی گرامی می داریم که دکتر محسن میردامادی از رهبران جنبش دانشجویی آن زمان، هم چنان در زندان است و امکان گفتگوی مستقیم با دانشجویان و مردم را ندارد و آیة الله موسوی خوئینی ها و دوستانش تحت فشارها و تضییقات زیادی هستند. بسیار متأسفم که آقایان با توسل به شیوه های استالینیستی در صدد جعل تاریخ انقلاب برآمده اند آن هم متناسب با حال و هوای انسدادی و اختناقی امروز.»

وي افزوده است: «می گویند اگر فرد یا تشکلی اعتقاد به شخص رهبر نداشته باشد و ایشان را فصل الخطاب نداند، حق بهره مندی از حقوق مدنی و سیاسی را نخواهد داشت. در واقع شعارچهارگانه اقتدارگرایان (اسلام، انقلاب، امام و رهبر) که آن را محور وحدت می خوانند، و در این میان مردم و قانون هیچ جایی ندارند و کاملا حذف شده اند و حتی به ظاهر هم مورد اعتنا واقع نشده و نمی شوند، ما را به یاد شعار (خدا شاه میهن)قبل از انقلاب می اندازد.و در نقد این شعار باید بگویم فصل الخطاب، قانون اساسی است که خون بهای شهیدان و میثاق ملی ما است.»

به گزارش کلمه متن سخنان مصطفی تاجزاده به شرح زیر است:

اگراین ملت رشید نبودتابه حال دربرابراستبداد دینی تسلیم شده بودیم

معنای اخراج نیروهای طرفدار احزاب سیاسی از مدارس و آموزش و پرورش، تداوم ایجاد تک صدایی در جامعه و حکومت است و تداوم کودتاست و این که می خواهند نیروهای سبز و هواداران این جنبش را تحت فشار قرار دهند و با تجربه ای که من دارم عرض می کنم وقتی چنین تصمیمات سراسری می گیرند نشانه رشد جریان سبز د رسراسر ایران است و کسانی که فکر می کنند جنبش سبز خاتمه یافته به خصوص جناح حاکم خوب است اجازه دهند اجتماعی در هر روز هفته و در هر نقطه تهران برگزار شود تا معلوم شود اجتماعی عظیم تر از ۲۵ خرداد ۸۸ شکل می گیرد. من به آگاهی این مردم ایمان دارم و دلیلم این است که اگر این ملت رشید نبود تا به حال در برابر استبداد دینی تسلیم شده بود و این طور همه جانبه مقاومت نمی کرد.

امیدوارم توزیع روزنامه کلمه سراسری شود

در عین حال از شنیدن توزیع روزنامه کلمه در مدارس، بسیار خوشحال شدم و از این بابت به سهم خود از همه عزیزان تهیه کننده و توزیع کننده این ندای سبز مردم ایران تشکر می کنم. و امیدوارم این کار به زودی سراسری شود. تاجزاده هم چنین از دیدار رهبران جنبش سبز با یکدیگر ابراز خوشوقتی کرد و اثرات این گونه ملاقات ها و گفتگو و تشریک مساعی را بسیار سودمند دانست.

روز ۱۳ ابان امسال نیز چون سال گذشته دانشجویان پیرو خط امام در زندانند

وی در ارتباط با مناسبت ۱۳ آبان نیز گفت: این روز را در حالی گرامی می داریم که دکتر محسن میردامادی از رهبران جنبش دانشجویی آن زمان، هم چنان در زندان است و امکان گفتگوی مستقیم با دانشجویان و مردم را ندارد و آیة الله موسوی خوئینی ها و دوستانش تحت فشارها و تضییقات زیادی هستند. بسیار متأسفم که آقایان با توسل به شیوه های استالینیستی در صدد جعل تاریخ انقلاب برآمده اند آن هم متناسب با حال و هوای انسدادی و اختناقی امروز.

دوره شعار خدا شاه میهن سپری شده و امروز فصل الخطاب قانون اساسی است

این زندانی شاکی از کودتاگران نظامی در ادامه گفت: اخیرا شنیده می شود که می گویند اگر فرد یا تشکلی اعتقاد به شخص رهبر نداشته باشد و ایشان را فصل الخطاب نداند، حق بهره مندی از حقوق مدنی و سیاسی را نخواهد داشت. در واقع شعارچهارگانه اقتدارگرایان (اسلام، انقلاب، امام و رهبر) که آن را محور وحدت می خوانند، و در این میان مردم و قانون هیچ جایی ندارند و کاملا حذف شده اند و حتی به ظاهر هم مورد اعتنا واقع نشده و نمی شوند، ما را به یاد شعار (خدا شاه میهن)قبل از انقلاب می اندازد.و در نقد این شعار باید بگویم فصل الخطاب، قانون اساسی است که خون بهای شهیدان و میثاق ملی ما است. در این قانون در هر بخش مشخص شده که فصل الخطاب کیست. برای مثال طبق قانون، فصا الخطاب در تهیه قوانین مجلس است و در بخش رسیدگی به شکایات و دعاوی فصل الخطاب حکم قاضی است، به همین دلیل حتی رهبر نیز نمی تواند نه مجلس را منحل کند و نه در حکم قاضی دخالت کند. اگرچه در عمل متاسفانه همه امور ما میلی شده اند و به جای مصلحت ملت میل یکنفر و میل جناح حاکم، مبنای کار قرار می گیرد ولی به لحاظ نظری «قانون» همچنان فصل الخطاب است و هرکس بپذیرد در چارچوب قانون کار کند، حق بهره مندی از همه حقوق قانونی را دارد و این یک بدعت است که اعتقاد به یک شخص را را مبنای تامین و رعایت حقوق شهروندان اعلام می کند. چنین نگاهی متعلق به یک صد سال پیش، یعنی قبل از دوران مشروطه است در زمانیکه سخن و اراده شاه حکم قانون را داشت و وفاداری به شخص مبنای شرکت در حکومت بود و البته هر پستی امتیازی بود که شاه به نوکران خود می داد اما پس از انقلاب مشروطه و تدوین قانون اساسی مبنای بهره مندی از حقوق، تعهد به این قانون است.

هم پاسخ گویی به ملت هم پوزش از دولت اصلاحات

تاجزاده در بخش دیگری از سخنانش در ارتباط با حذف یارانه ها گفت: از مجموعه رفتار و گفتار مقامات چنین بر می آید که خودشان خوب می دانند این طرح با شکست و یا دستکم نارضایتی گسترده مردم مواجه خواهد شد و به همین جهت از هم اکنون در پی این هستند که تقصیرهارا به گردن یکدیگر بی اندازند در صورت شکست این طرح جناح حاکم علاوه بر پاسخگویی در این زمینه باید یک عذرخواهی بزرگ نیز به دلیل کارشکنی در کار دولت اصلاحات داشته باشد که این طرح را عاقلانه و تدریجی اجرا می کرد و اقتدارگراها با شعار تثبیت قیمت ها مانع اجرای آن شدند و مشکلات زیادی را ایجاد کردند.


نامه معلم زندانی رسول بداغی: آرزویم رسیدن به جامعه ای باز و دور از دیکتاتوری بود

نامه معلم زندانی رسول بداغی در آستانه روز دانش آموز:
آرزویم رسیدن به جامعه ای باز و دور از دیکتاتوری بود
. ادامه راه سبز(ارس): در آستانه ١٣ آبـان و روز دانش آموز در ایران، رسول بداغی، معلم زندانیِ محبوس در زندان گوهردشت کرج، طی نامه ای خطاب به دانش آموزان خود، ضمن شرح دلیل زندانی بودن خویش و آرمان هایی که برای رسیدن به آنها در حبس به سر می برد، روز دانش آموز را به آنها تبریک گفت.

به گزارش منابع خبری جرس، این فعال فرهنگی که از دوران بعد از انتخابات ریاست جمهوری در بازداشت به سر می برد، شرح حالی از خویش، همکاران زندانی خود و دیگر محبوسان سیاسی را ارائه داده و خطاب به دانش آموزان خاطرنشان کرد "اینک که این نامه را می نویسم، دلم لبریز از عشق و مهربانی شماست؛ اندیشه ام سرشار از امید به آینده شماست؛ آرزویم رسیدن به جامعه ای باز و دور از دیکتاتوری فردی و قشری است."

متن نامه این عضو کانون صنفی معلمان سراسر کشور که از شهریور ماه گذشته بازداشت و سپس توسط شعبه‌ پانزدهم دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی، به ۶ سال زندان و ۵ سال محرومیت از فعالیت‌های اجتماعی محکوم شد، به شرح زیر است:
به نام خداوند جان وخرد

دانش آموزان عزیز و جوانان برومند و هوشیار ایران زمین
از اعماق زندان های جمهوری اسلامی به شما درود می فرستم.

من و همکارانم در کانون صنفی معلمان سراسر کشور عزیزمان ایران سال هاست که برای بهبود کیفیت اموزشی و افزایش امکانات مدارس کشور تا رسیدن به استاندارد های جهانی تلاش می کنیم.


می کوشیم تا شما نیز همانند دانش اموزان کشور های پیشرفته ی جهان در کلاس های کشور از آزمایشگاه های حرفه ای و کارگاه های آموزشی مجهز و تابلوهای الکترونیکی، لابراتوارهای زبان آموزی، سالن های غذاخوری و مجموعه های ورزشی ویژه و مسابقات علمی و هنری و ورزشی بین آموزشگاه ها و... برخوردار باشید گرچه در این راه هزینه هایی بر ما تحمیل شده است.

اما ارزش فرزندان این دیار برای ما به اندازه ای است که جان دادن برای شما کالایی نا چیز است.

اینک که این نامه را می نویسم، دلم لبریز از عشق و مهربانی شماست؛ اندیشه ام سرشار از امید به آینده شماست؛ آرزویم رسیدن به جامعه ای باز و دور از دیکتاتوری فردی و قشری است.

نزدیک به پانزده ماه است در زندان به سر می برم.

از زندان خسته نخواهم شد. بلکه دلم برای دیدن شما تنگ شده است. امروز باید اعتراف کنم که همیشه این من نبوده ام که معلم شما بوده ام. بلکه در بسیاری از موارد این شما بودید که نقش آموزگار را بازی می کردید گاهی اعتراضات مودبانه، آگاهانه و دلاورانه شما به شیوه تدریس من یا برخی رفتار های من و درسی از ادب آگاهی و شجاعت به من می آموخت اما زندان نیز آموزگاری خوب برای من بوده است.

در زندان آموختم که می شود در یک تخت کوچک زندگی و مطالعه کرد آموختم که چگونه با غذایی هر چند اندک زنده بمانم .چگونه رخت خود را شست و شو بدهم و چگونه غذا بپزم. آموختم که چگونه تلخ ترین دشنام های انسان هایی را که از همه چیز نا امید شده اند با بردباری پاسخ داده و بر آنها روح انسانیت را زنده کنم.

از همه مهمتر آموختم که چه شیرین است در راه هدفی انسانی قربانی شدن .

آموختم که همنشینی با انسان های گناهکاری که زشت ترین رفتارهای تاریخ بشریت را مرتکب شده اند چندان سخت نیست و می شود آنها را نیز درست کرد و یا در دام آنها نیافتاد.

آموختم که مرز خوبی و بدی آنها چند ثانیه اندیشیدن است.آموختم که میان خوشبختی و بدبختی فاصله ای جز خوشنود بودن به شایستگی های خویش نیست.

دانش آموزان عزیز در زندان با چشمان خود دیدم پیرمردان هفتاد ساله ای که به خاطرلحظه ای هوس یا خود خواهی یا خشم شیرین ترین دوران عمر خود را از جوانی تا پیری را در زندان سپری کرده اند.

اما از سویی با چشمان خود دیدم دیدم انسان هایی گمنام یا مشهور که به خاطر آرامش هم وطنان یا برای آزادی وطن سرشان بالای دار رفت.

خدا را سپاس که نه به خاطر هوس خودخواهی یا طمع که به خاطر هدفی بزرگ و انسانی باید سال هایی از عمر خود را در زندان سپری کنم و من این خوشبختی را نتیجه دل سپردن به راهنمایی های چهارده آموزگار بزرگ می دانم که در ژرفای اندیشه من نقش شگفت انگیر داشته اند.

خدایی که به من آفرینش و اندیشه را بخشید.
مادری که مهربانی و گذشت را به من آموخت.
پدری که تلاش و امنیت را به من آموخت .
معلمی که قانون و تکلیف را به من آموخت.
وجدانی که راهنمای اخلاق من بود وطراوت روح
کار که سربلندی و پاداش داشت.
کتاب که آگاهی و دانش
ورزش که تندرستی و پایداری
هنر که طراوت روح
طبیعت که زندگی و منطق
تجربه که چراغ راه من بود
شادابی که سرزندگی و توانایی و نیرو
جامعه که میدان و نمایشگاه شایستگی ها و توانایی هایی من
امید که قوت قلب و اراده من بود

این ها چهارده معصوم و پیشوایان من هستند و همواره آنها را خواهم ستود و هرگز از همراهی آنها تهی نخواهم بود.

روزتان فرخنده باد
رسول بداغی
زندان رجایی شهر

هجدهمين شماره روزنامه کلـــمــــه» دشمن و فتنه گر كساني هستند كه براحتي دروغ ميگويند

روزنامه کلـــمــــه پيش شماره هجدهم؛
«خداوند حق شهدا را خواهد گرفت» ، «استعفاي استادان و ادامه تحصن در دانشگاه ايران»

ادامه راه سبز(ارس): هجدهمين شماره روزنامه كلمه مورخه چهارشنبه 12 آبان ماه 89 جهت چاپ و تكثير بر روي پيشخوان سايت كلمه قرار گرفت. دانستن حق مردم است، و اكنون همت يكايك ما را براي رساندن حتي يك نسخه از آن به دست مشتاقان طلب ميكند:

براي دریافت فايل pdf روي تصوير زير كليك كنيد
پی دی اف (252 کیلو بایت)

لينك كمكي دانلود مستقيم pdf: "اينجا"
لينك دانلود مستقيم فايل تصويري jpg: "اينجا" حجم 524 كيلوبايت

جهت دسترسي آسان به شماره هاي گذشته، به آرشيو "كتب و نشريات سبز" مراجعه نماييد

میزان رای دشمن است!

کارکردهای دشمن‌تراشی در روزگار بی‌تدبیری، بی‌سامانی و ناتوانی:
میزان رای دشمن است!

. ادامه راه سبز(ارس): این روزها همه از «دشمن» حرف می‌زنند: «دشمن» در کمین است. مترصد فرصت است. نمی‌خواهد ما «ما» باشیم. از خواری‌مان شاد است و از عزت‌مان ناشاد. باید گفته‌ها و ناگفته‌های خود را با دماسنج او تنظیم کنیم. میزان شده است رای و نظر «دشمن»؛ خوشحالی و ناراحتی او، غم و شادی او، مدح و ذم او. به راستی این غول بی شاخ و دم کیست و چه خصوصیات و کارکردهایی دارد؟

در زیر به برخی از ویژگی‌ها و کارکردهای دشمن اشاره می‌شود:

۱ – کارکرد اصلی «دشمن» فرافکنی است. دشمن ما را قادر می‌سازد مشکلات و ناکارآمدی خود را به گردن او بیندازیم. اگر بخواهیم از اصطلاحات معنا‌شناختی کمک بگیریم، یک دالّ تهی است که مدلول ندارد. به زبان ساده‌تر، فضایی خالی است که محتوایی ندارد. به همین دلیل به ما اجازه می‌دهد آن را با انواع و اقسام چیزها پر کنیم. یک‌روز می‌تواند بارِ کاستی‌های اداری ما را به دوش کشد، روز دیگر ناتوانی و بی‌سامانی اقتصادی‌مان را، فردا روزی ناکامی سیاسی‌مان را، و چه بسا بی‌تدبیری و قلدرمآبی دیپلماسی‌مان را. هر آن‌چه خارج از اختیار و کنترل ماست می‌تواند به او حمل شود. هر آن‌که با ما در افتد در دم وابسته به دشمن و بیگانه است.

۲ – کارکرد مهم دیگر دشمن بازشناسیِ «خود» است. دشمن کسی است که ما «خویش» را در تقابل با «او» تعریف می‌کنیم. «دوست» را در میزان فاصله او با «دشمن» باز‌می‌شناسیم. «خود» را در نسبت با «دیگری» می‌یابیم. هر قدر از «دشمن» دور شویم، به «دوست» نزدیک شده‌ایم، هر قدر از «دوست» دور شویم به «دشمن» نزدیک شده‌ایم. به همین دلیل همواره از فریب‌خوردگان از سوی «دشمن»، یعنی آن‌ها که از دایره «دوستان» یا به اصطلاح «خودی‌ها» دور شده‌اند و به «غیر‌خودی‌ها» و «دشمنان» پیوسته‌اند، خواسته می‌شود به «دامان سیستم بازگردند و توبه کنند» شاید که آمرزیده شوند. بازگشتن به دامان چیزی مستلزم بازیابی «خود» است در تقابل با «دیگری». یعنی که بیایید و به «خود» اصیل‌تان که «خودی» بود رجوع کنید. هنوز دیر نشده است!

۳ – کارکرد دیگر «دشمن» استحکام و تقویت مرز میان داخل و خارج، و درون و بیرون است. دشمن به ما کمک می‌کند حدومرزهای درون خود را با حدود و ثغور او ترسیم کنیم. خواسته‌های درونی‌مان را مطالبات بیرونی، خارجی، و وابسته به بیگانگان بنامیم. متر و معیار حق را با تعریف و تمجید یا تقبیح و سرزنش او بسنجیم. دشمن نه تنها مرزکشی اولیه میان «ما» و «آنها» و «خودی» و «غیر‌خودی» را ممکن می‌کند بلکه امکان بازتعریف مدام آن را نیز فراهم می‌آورد: هر لحظه باید دشمن را شناخت و با او مرزبندی کرد. بنابراین مرزهای «ما» با «دشمن» مرزهایی ثابت و ابدی و ازلی نیستند؛ قابل تغییرند، جابجا می‌شوند. چنان‌که مرزهای «خودی» و «غیر‌خودی» آشکار و شفاف نیستند. ممکن است کسی که روزی «خودی» بوده فردا «غیرخودی» شود و به اردوگاه «دشمن» و «بیگانه» بپیوندد، آن‌که «غیرخودی» بوده بنا به منفعت و مصلحت «خودی» شود و اردوگاه «دوست» را یاری رساند.

۴ – کارکرد هویت‌بخش و وحدت‌بخش، از برجسته‌ترین کارکردها است. «دشمن» ما را متحد می‌کند، خلل و فرج‌هایمان را می‌پوشاند، اجازه می‌دهد خود را بجا آوریم، نقص‌ها و معایب‌مان را به گردن او بیندازیم، هر آن‌چه که نمی‌پسندیم از آنِ او و وابسته بدو بدانیم، هویت خود را در تقابل با او برسازیم. «دشمن» آیینه‌ای است در مقابل ما تا به کمال بی‌عیب و ایراد خود افتخار کنیم. اگر هم ایرادی هست از آیینه است و بازیگردان آن، یعنی «دشمن». اختلاف‌ها را باید کنار گذاشت. مگر نه این‌که «دشمن» چشم امید به همین تفرقه و جدایی‌ها دارد؟ از حق خود باید گذشت و صلح کرد تا به بلای خانمان‌سوز «دشمن‌شادی» مبتلا نشویم؛ حال به هر هزینه و بهایی. چه باک که این بها جان انسان‌ها باشد. مهم این است که «دشمن‌شاد» نشویم. مهم این است که «دشمن» از اختلافات ما (که اغلب سلیقه‌ای و در چارچوب سیستم است) بهره‌برداری نکند.

۵ – دشمن «میزان» است؛ ملاک تشخیص حق از باطل. حق آن است که «ما» می‌گوییم، باطل آن است که «آن‌ها». هر آن‌که با «ما» نیست با «دشمن» است، پس بر «ما» است. حقیقت را می‌توان به مسلخ مصلحت برد، اگر و تنها اگر پای «دشمن» در میان باشد. «دشمن» محال است که سخن صواب بگوید مگر این‌که کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه باشد، مگر این‌که توطئه‌ای در کار باشد.

۶ – کارکرد جنگ‌طلبانه «دشمن» انکارناپذیر است. اگر که «دشمنِ» همیشه آماده‌به‌خدمت پشت دروازه‌های شهر سنگر گرفته، بنابراین ناگزیر رویارویی و تقابل را واجب می‌کند. در مقابل «دشمن» همواره باید آماده بود. «دشمن» علی‌الدوام در حال حمله و تهاجم است؛ حمله نظامی، تهاجم فرهنگی، هجمه اقتصادی و اجتماعی. بنابراین باید با او جنگید؛ اگر لازم بود «جنگ سخت» در جبهه‌های نبرد وگرنه «جنگ نرم» در عرصه‌های متنوع و گوناگون فرهنگی، اجتماعی، سایبری و غیره.

۷ – دشمن «دشمن» است. باید تا این حد کلی، گنگ و مبهم باقی بماند. پرهیبی است که شکل و شمایل واضحی ندارد. نمی‌توان و نباید مشخصاً گفت دشمن فلان کشور، فلان شخص، فلان سیستم یا هر چیز متعیّن دیگری است. گنگی و ابهام آن دست‌مان را باز می‌گذارد عنداللزوم هر که را باب میل‌مان سخن نگفت به عرصه «دشمن» برانیم، حال اگر در داخل بود به محدوده «دشمن داخلی» و اگر در خارج از مرزهای جغرافیایی حضور داشت به حوزه «دشمن خارجی». پس وضوح مفهومی و معنایی «دشمن» از محرمات است. اگر از این مفهوم پرده برداشته شود می‌تواند پشتوانه تمامی مدعاهای «ما» را به هم بریزد. ممکن است منجر به بر‌ملا‌شدن دستان خالی «ما» شود. بنابراین در پاسخ به این سؤال که «دشمن» کیست و چه هویتی دارد همواره می‌شنویم که «دشمن دشمن است».

کلمه - مسعود شریف

اصولگرایان بی اصول؛ اخلاق گرایان وقیح + نماهنگ ادب مرد به ز دولت اوست

اصولگرایان بی اصول؛ اخلاق گرایان وقیح

. ادامه راه سبز(ارس): تنها مرد اول حکومت نبود که راه بی اخلاقی و بی ادبی را در مقابل مردم و مخالفانش پیش گرفت. قبل از او، محمود احمدی نژاد میلیونها نفر از مردم ایران را خس و خاشاک نامید و از الفاظی مانند بزغاله، گوساله درباره مردم استفاده کرد. آیت الله جنتی شاغول رسمی اسلامیت حکومت تمام جهانیان را چرندگان نامید. جواد لاریجانی دانشمند محترم به رئیس جمهور سیاهپوست آمریکا با واژه کاکاسیاه برخورد کرد و حسین شریعتمداری رسما در روزنامه اش همسر رئیس جمهور فرانسه را فاحشه خطاب کرد. شاید کمتر حکومت لمپنی وجود داشته باشد که در دیپلماسی عمومی خود از فحش مستقیم و نه فحاشی پیچیده در ادبیات سیاسی استفاده کند، چه رسد به حکومتی که خود را برترین حکومت دینی و اخلاقی جهان می داند و مدعی رهبری همه مردم جهان به سوی بهشت است.
آیت الله خامنه ای در سخنرانی های قم خود مردمان مخالف خود را میکروبهای سیاسی نامیده، در کمال خوشنودی اعلام کرد که "سرکوب- واکسیناسیون" فتنه 88 اندام جمهوری اسلامی را در مقابل بیماری ها واکسینه کرده است. این سخن، سخن بیماری است که تک تک کلامش عمق بیماری او را نشان می دهد. وی بارها پیش از این بهترین دوستان سابق خود را بی بصیرت، نادان، جاسوس، فتنه گر خوانده بود. اما، تنها مرد اول حکومت نبود که راه بی اخلاقی و بی ادبی را در مقابل مردم و مخالفانش پیش گرفت. قبل از او، محمود احمدی نژاد میلیونها نفر از مردم ایران را خس و خاشاک نامید و از الفاظی مانند بزغاله، گوساله درباره مردم استفاده کرد. آیت الله جنتی شاغول رسمی اسلامیت حکومت تمام جهانیان را چرندگان نامید. جواد لاریجانی دانشمند محترم به رئیس جمهور سیاهپوست آمریکا با واژه کاکاسیاه برخورد کرد و حسین شریعتمداری رسما در روزنامه اش همسر رئیس جمهور فرانسه را فاحشه خطاب کرد. شاید کمتر حکومت لمپنی وجود داشته باشد که در دیپلماسی عمومی خود از فحش مستقیم و نه فحاشی پیچیده در ادبیات سیاسی استفاده کند، چه رسد به حکومتی که خود را برترین حکومت دینی و اخلاقی جهان می داند و مدعی رهبری همه مردم جهان به سوی بهشت است.

سخن از کلمه نیست، رفتار غیراخلاقی چنان رسمیت یافته است و به رفتار رایج تبدیل شده، که عبیدی دیگر لازم است تا در اخلاق الاشراف خود شرح اخلاق رایج و اخلاق منسوخ دهد. رئیس جمهور ام القرا بارها و بارها، در داخل و خارج کشور، در مقابل هزاران و میلیونها بیننده تلویزیونی رسما دروغ گفته است، پلیس دولتی که مدعی اخلاق است و برای حفظ اخلاقی صدها هزار مامور را به خیابان فرستاده است، از کتک زدن دانشجو، رکیک ترین فحش ها، تجاوز به زنان در محل ماموریت خود،دروغ بستن به بهترین مردم کشور به عنوان روش های حفظ انقلاب دینی استفاده می کند. تقلب به عنوان یک شیوه غیراخلاقی رسم رایج روزگار شده است؛ از تقلب انتخاباتی بگیرید، تا تقلب مدارک علمی، تا تقلب در انتشار خبر، تا فریب دادن گروهی ساده دل و سوء استفاده تبلیغاتی از آنان برای تبلیغات سیاسی. و همه اینها میراث حکومتی چون حکومت استالین است که البته که در آن حکومت هم زشت بود، اما این زشتی در یک حکومت مدعی دین چندین و چند برابر می شود. فشار آوردن به تنی چند مراجع تقلید قم برای حضور در مهمانی رهبری و خلاصه کردن شان در چند عکس و آن عکس ها را بوق کردن، جز فریب چه معنایی دارد و فریب جز بی اخلاقی چیست؟ دادن پول به هنرمندان برای خریدن ذهن و روح شان جز بی اخلاقی چه معنایی دارد؟

اما این دروغ تنها دروغ و فریب حکومتی درمانده و وامانده برای نجات از بن بستی نیست که دولت و حکومت در آن است، اگر این بود غصه ای نداشت، می گفتیم که بی اخلاقی بعد از آنکه بن بست تمام شد می رود و جامعه می تواند بسلامت به راهش ادامه دهد. اما این " بی اصولی" و " بی اخلاقی" نهادینه شده و با تبلیغات روزانه صدا و سیمای دروغ به جامعه تزریق می شود و جامعه با دروغ یگانه و نزدیک می شود. نگاه فردگرایانه به موضوع به نظرم جز تنزیل مشکل به چندین و چند مساله شخصی مشکلی را حل نمی کند، این بحران یک بحران اجتماعی است. دولت، با تغییر موقعیت خود از یک مجموعه موظف به دادن خدمات به عموم مردم کشور، تبدیل شده است به تاجر پولداری که به مردم پول می دهد تا آنان روح شان و کلمات شان را بفروشند. و این سرآغاز دوگانگی و بی هنجاری مردم است.

استبداد و فقر، بخصوص استبداد دینی، منشاء بی اخلاقی می شود و چنانکه در هر جامعه استبدادی دیده اید و دیده ایم، این ستم روزانه و این بی چیزی مردمان، بی اخلاقی را رایج می کند. بی وفایی و دروغ گویی و ترجیح منافع خود به منافع جمعی، بازتاب بدعهدی دولت به مردم، دروغ های رسمی حکومت و ترجیح قدرت بر همه چیز توسط حکومت است. فقر و استبداد نه تنها حکومت را به باد بی دهد، بلکه بنیادهای جامعه را نیز ویران می کند. وقتی خبر می دهند که در فلان مرکز نیروی انتظامی به زنی بی احترامی شه، در شگفت نباید شد که خبر تجاوز به عنف در جامعه فراگیر شود. وقتی رئیس جمهور جلوی دوربین دروغ می گوید، نباید انتظار داشت که مردمان همه شان عادت به دروغ پیدا نکنند. وقتی دولت به مردم خیانت می کند، چه انتظاری است که زنان و مردان و همکاران و شرکای شغلی به هم خیانت نکنند؟

اگر ز باغ رعیت ملک خورد سیبی
برآورند غلامانش ریشه را از جای

می خواهمتان بگویم که جامعه ایرانی، به دلیل چهار تغییر بزرگ، انقلاب اسلامی و غلبه انقلابیگری، دوره توسعه اقتصادی و غلبه سودگرایی و دوره اصلاحات و غلبه مدنیت و دوره احمدی نژاد و غلبه دروغ و ریا و فریب، چهار بار مجبور شده اصول اخلاقی خود را تغییر دهد و این برای نسلی که با اخلاقی ویژه رشد می کند و وقتی به نوجوانی می رسد، همه چیز به گونه ای دیگر می شود، مصداق بارز بی هنجاری( آنومی) را به تعبیر امیل دورکهیم فراهم می آورد. با این بی هنجاری، استبداد سیاسی و فقر همنشین می شود و این دو محیط مناسبی برای رشد هر نوع ویروس و بیماری است که اندام یک جامعه را آلوده و مریض می کند. اتفاقا و از قضای روزگار، جنبش سبز، واکنش بخش سالم اندام جامعه ایرانی برای ایمن سازی اخلاقی و فکری و روانی و روحی جامعه ایران است. و سرکوب آن توسط دست های قوی بیمار، شبیه به کندن سرمی است که پزشک تجویز کرده است تا بیماری بهبود یابد.

بارها شنیده ام از دوستانی که در داخل ایران زندگی می کنند که طلاق، خیانت در زندگی زناشویی، خیانت در کار اقتصادی، دروغ گویی در میان عامه مردم، قدرت یافتن اراذل و اوباش در مقیاس های مختلف جغرافیای شهری، فریب دادن مردم توسط موسسات مختلف، بی اعتمادی به یکدیگر، در جامعه بشدت گسترش یافته است. کشف دلایل این وضع ممکن نیست، مگر اینکه وقتی صفحه حوادث روزنامه ها را ورق می زنیم، یادمان باشد که علت این حوادث را در صفحه سیاسی روزنامه نوشته اند.

كليپ ادب مرد به ز دولت اوست

دانلود "3gp"
سيد ابراهيم نبوي