۷/۰۳/۱۳۸۸

سعید حجاریان: ایدئولوژی نظام به یک مارکسیسم مبتذل تغییر یافته است

انتخابات دهم بیانیه‏ای برای یک تغییر ایدئولوژی بود:
سعید حجاریان: ایدئولوژی نظام به یک مارکسیسم مبتذل تغییر یافته است

"...نفرت نشان داده شده پس ازانتخابات در هیچ یک از لایه های تمدنی مردم ایران، قبل و بعد ازاسلام وجود ندارد... ومن را یاد تصفیه های خونین سال 54 سازمان[مجاهدین] و نفرتی که در کشتن مجید شریف واقفی نشان داده شد انداخت...این ناشی ازیک مارکسیسم مبتذل است..."؛این حرف‏های سعید حجاریان در حالیکه به سختی تکلم می کرد و سعی می کرد از دخالت مجری در صحبت‏هایش جلوگیری کند، بسیار مهم و حیاتی است.

مجید شریف واقفی یعنی چه؟

مجید شریف واقفی - که دانشگاه شریف به نام اوست - فردی بسیار پاک و خودساخته بود او عملیاتها و تلاشهای بسیاری برای تثبیت سازمان انجام داد و به یکی رهبران آن تبدیل شد. اما پس از تغییر ایدئولوژی سازمان از اسلامی به مارکسیسم - در سال 54 - و بعد از آنکه در هیچ یک از صحبتهای درون سازمانی قانع نشد، توسط همسرش به سر قراری کشیده شد و توسط وحید افراخته ترور شد. جنازه ی او را به بیابان مسگرآباد بردند و آتش زدند. او گفته بود نمی خواهد علیه سازمان فعالیت کند اما با سازمان هم نخواهد بود، اما جوابش این بود :"یا با ما یا علیه ما". چیزی که زیبا کلام معتقد است الان استراتژی طیف احمدی نژاد و اقتدارگرایان است.

نفرت یعنی چه؟

حجاریان در صحبت‏هایش از "خشونت" استفاده نکرد، او گفت:"نفرت". نفرت بسیار بیشتر جنبه ی عقیدتی و ایدئولوژیک دارد. یک پدر ممکن است در مقابل فرزندش دست به خشونت بزند اما از او نفرت ندارد. نفرت چیز دیگری است. سالها انباشته می شود :"خشم انقلابی خود را نگه دارید" رای ما جمله ی آشنایی است. اصلاح طلبانی که در زندانند گفته اند سالها زندگی خصوصی آنها زیر نظر بوده است. الان از آنها در مورد 18 تیر 78 - یعنی ده سال پیش - سوال می کنند. نفرتها را انباشته اند. کاری که نسبت به زیدآبادی می کنند خشونت نیست، نفرت است. دهان روحالامینی را با خشونت خرد نکردند و کهریزک خشونت نبود، به جز نفرتی ایدئولوژیک و مغزهایی شسته شده چیز دیگری نمی تواند این کارها رابکند. همان نفرتی که جنازه شریف واقفی را آتش زد.

مارکسیسم مبتذل یعنی چه؟

حجاریان معتقد است هیچ ایدئولوژی ایرانی و اسلامی امکان تولید چنین نفرتی را ندارد. او مارکسیسمی مبتذل و پیامدهای آن را - با توجه به شاهد تاریخی سازمان مجاهدین- پیش می کشد. طبقه بندی و ایجاد تضاد در جامعه ، عوامفریبی ها و شعارهای پوپولیستی، دادگاههای فرمایشی ، کشتن و زندانی کردن قدیمی ترین همرزمان و برجسته کردن نقش رهبر در جامعه در حد شخص پرستی از نشانه های این تغییر ایدئولوژی است. اما ابتذال آن به خاطر سست بودن پایه های نظری و فرصت طلب - اپورتونیست - بودن پیروان است.

دیشب حجاریان گفت گروهی با تغییر ایدئولوژی نظام به مارکسیسمی دم دستی و پروراندن گروههای دارای نفرت برای رسیدن به اهداف سیاسی دست به اقداماتی زده اند که مجاهدین خلق هنگام تغییر ایدئولوژی زدند.

اما داستان مجید شریف واقفی ادامه عبرت انگیزی دارد. وحید افراخته که مجید را کشت و بسیار انقلابی جلوه می کرد، آمریکایی ها را ترور کرد و کوچکترین سازش پذیری را رد می کرد چند ماه بعد توسط ساواک دستگیر شد. او بدون کمترین مقاومتی هرچه می دانست گفت و حتی کسانی را هم که حدس می زد مبارز باشند لو داد. کار او به جایی کشید که با ماشین در شهر می چرخانندش و هر کسی را که فکر می کرد جایی دیده است نشان می داد.

اما بدلیل اینکه آمریکایی ها را ترورکرده بود او را عفو نکردند. موقع اعدام قلم و کاغذ خواست و نوشت:"...می خواهم همچون سربازی فداکار برای شاهنشاه محبوبم و ملت عزیزم بمیرم. آرزو دارم یکی از مقامات کمیته -مشترک - را که مرا می شناسد ببینم و مطالبی را عرض کنم". اما کسی به حرف او وقعی ننهاد و اعدام شد.

این شاید سرنوشت کسانی باشد که الان باتوم یا اسلحه بدست "خشم انقلابی " خود را بر سر "مزدوران آمریکا و صهیونیست" خالی می کنند. کسانی که دانش خود را از بولتنهای داخل سازمانی می گیرند و هرگونه فکرکردنی را "وسوسه ای شیطانی" می دانند که باید از آن توبه کرد.


برگرفته از: وبلاگ بچه جنوب شهر

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر