ادامه راه سبز «ارس»: همسر فیض الله عرب سرخی در نامهای سرگشاده به خدا با اشاره به سابقه مبارزاتی همسرش که برادر دو شهید است این سئوال را مطرح کرده است که«اگر ما به این نظام، اعتقادی نمیداشتیم آیا اینگونه فعال در انتخابات شرکت میکردیم که اکنون افتخار به صحنه آوردن این جمعیت عظیم پای صندوقهای رأی به غلط نصیب عدهای دیگر شود؟». به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلماننیوز»، مريم شربتدار قدس در این نامه نوشته است:میخواستم نامهای بنویسم به کسی که در قدرتی باشد . فکر کردم برای رئیس جدید دادگستری بنویسم، دیدم جایگاه رئیس قوۀ قضائیه بالاتر است، تصمیم گرفتم به رؤسای سه قوه که از قدرت زیادی جهت اتخاذ تصمیمات مهم برخوردارند، بنویسم اما دیدم بالاتر هم هست، به مقام معظم رهبری چطور؟... ناگهان آیه شریفۀ قرآن تلنگری محکم به ذهنم زد "ید الله فوق ایدیهم " اصلأ چرا به خودش ننویسم و بی جهت وقت بقیه را بگیرم؟ همو که خودش آفرید و رسالت را برای انسان تعریف کرد و همه را مسئول و موظف دانست . پس نامۀ سرگشادهام را برای خدا مینویسم و میدانم که میخواند حتی اگر ننویسم اما مینویسم که همه بخوانند:
نامهای سرگشاده فقط به خدا
خدای مهربانعرض سلام و ارادت
می خواهـــم بدون تکلف برایت بنویســم و می دانـم که هر شکلی باشد می پذیری.
خدایا تو می دانی که همسر قهرمان من از زمانی که کودکی خردسال بود یعنی از ۸ سالگی در بازار به کارگری پرداخت در حالیکه همزمان به تحصیل در مدرسه و در کنار آن نیز به دروس و مباحث مذهبی مشغول بود. از سنین نوجوانی به فرمان خودت که گردن نهادن به حکومت ظلم را ، مذموم دانسته و انسانها را مسئول سرنوشت خود می دانی ، به مبارزه علیه رژیم طاغوت پرداخت و از همۀ امکانات و فرصت های پیش آمده چشم پوشی کرد بخاطر نجات و آزادگی و سرافرازی میهنش .
پس از پیروزی انقلاب اسلامی با مشغولیت شاقه و فراوان در نهادها و ارگانهای دولتی و سپس همزمان با آغاز دفاع مقدس با حضور در جبهه ها و مأموریت های مربوطه ، بار دیگر از خیل عافیت طلبان و محافظه کاران جدا مانده و به انجام وظیفه در برابر دشمنان داخلی و خارجی پرداخت و در این راه بر خلاف فرصت طلبانی که با استفاده از شرایط تحصیل و امکانات آن روز، امروز توانسته اند مناصب ظاهری قدرت را در دست بگیرند ، تنها به مصالح اسلام و انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی می اندیشید .
خدایا تو شاهدی که او با برکف نهادن جان و مال خویش در راه تو و با وجود شهادت دو برادر عزیز و تعداد زیادی از بستگانش ، هیچگاه گله و شکایتی نداشته و همه را افتخار و موهبت و توجه خاصه از سوی تو می داند .
و امروز بار دیگربا آزمایشی از سوی تو مواجهیم . امروز کسانی ما را به اغتشاش و آشوب و اقدام علیه نظام متهم می کنند که خود باید پایبندیشان را به اصول اولیۀ انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی و آرمانهای امام راحل (ره) ، برای ملت اثبات نمایند.
خدای خوبم از تو میپرسم اگر ما به این نظام، اعتقادی نمیداشتیم آیا اینگونه فعال در انتخابات شرکت میکردیم که اکنون افتخار به صحنه آوردن این جمعیت عظیم پای صندوقهای رأی به غلط نصیب عدهای دیگر شود ؟
خدای مهربانم
و حالا که این بنــدۀ خالص و مخلصت را اینچــنین با اتــهامات واهی در بند می بینی و شاهد تحمل و صبوری او هستی ، تقدیرت چیست ؟ او که هنوز با همان اعتقادات و حتی محکمتر در راه آرمانهای انقلاب و امام ، در سلول انفرادی و بدون هیچ امکانی حتی از دیدن فرزندانش در این مدت طولانی محروم است ، آیا حق دارد از تو سؤال کند که تا کی و کجا زندگی و فرزندانش را باید فدای راه تو کند ؟
هر چند یقین دارم آنچنان مقاوم و صبور و مؤمن به ادامۀ این راه است که حتی به خود اجازۀ چنین سؤالی را که رنگ و بوی گله دارد ، نمیدهد.
او که در ملاقات کوتاهمان پس از مدتها با وجود کاهش وزن بسیارزیاد در مدت اسارت و رنجی که آشکارا از درد استخوانها و زانو می برد همچنان مانند کوهی پرصلابت و مقاوم از وضعیت خوب و مناسب خودش سخن میگفت . و چه زیبا زندگی را برای خودش در همان شرایط ترسیم و قابل تحمل کرده است!
اما خدایا اجــازه بده من از تو گله کنم ... از تو که همه چیز را می بینــی و می دانی و هنوز سکوت می کنی و مهلت می دهی ...
از تو که ناله های شبانۀ مادر همسرم که ۲ پسر دیگرش را هم در راه تو هدیه کرده، می شنوی و باز هم دعوت به صبوری میکنی ...
از تو که می دانم دعاهای فرزندان شهید را برای عموی قهرمان و در بندشان می پذیری اما اجابتش را به آینده موکول می فرمایی ...
از تو که فریاد "الله اکبر" همۀ مردم را می شنوی و اجازه می دهی این شعار بزرگ نمازمان ، جرمی نابخشودنی تعریف شود ...
از تو که ...
از تو که ...
نه خدایا مرا ببخش .... نمی خواهم با گله و شکایت اجرم را زائل کنم . باز هم تو را شاکرم و اینهمه را لطف و توجه تو میدانم و مطمئنم که " هر که در این بزم مقرب تر است ، جام بلا بیشترش می دهند " فقط از تو می خواهم همانگونه که تا کنون استقامت داده ای کمک کن تا همۀ قهرمانان در بندمان با پایمردی و استواری و با عنایت به اینکه " آن را که حساب پاک است ، از محاسبه چه باک است؟" با سرافرازی و سربلندی به آغوش خانواده هایشان بازگردند .
در انتها به مصداق کلام زیبای خودت صبوری و بردباری پیشه می کنیم و از تو پروردگار قادر و متعال می خواهم که ما را از این امتحان الهی ، موفق و سربلند خارج فرمایی که خود فرموده ای :" ولنبلونكم بشیء من الخوف والجوع ونقص من الاموال والانفس والثمرات وبشر الصابرین "
امضاء : بندۀ حقیر و صابر و همیشه شاکر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر