۸/۱۵/۱۳۸۸

به همهء «دوستان نا امیدم»!

به همهء دوستان ناامیدم!

١- خشونت حاکمیت بیشتر شده؟ بله شده. وقتی سردار نقدی آمد در راس بسیج فکر نکردید که برای نرمش نشان دادن نقدی را منصوب کرده اند ؟ خوب سقف خشونت حاکمیت کجاست؟اسراییل ٢٢ روز غزه را بمباران کرد، بعد مجبور شد به مذاکره با حماس تن دهد؟ چرا؟ چون مرتکب حداکثر خشونت ممکن شد و به نتیجه نرسید. حالا حضرات دارند زور بازو به ما در خیابان ها تهران نشان می دهند؛ به نتیجه نمی رسند. اگر قرار بود برسند به رغم توحش سی خرداد و هجده تیر، روز قدس این همه جمعیت در خیابان نمی آمد. آن وقت چه؟ نگاه کنید به مبارزات کنگره ی ملی آفریقا در آفریقای جنوبی و پروسه پیروزیشان: انکار، تحقیر، خشونت، مذاکره...ما مرحله ی انکار ار پشت سر گذاشته ایم: مشتی خس و خاشاک را یادتان نرفته؟ ما از تحقیر عبور کرده ایم: سوسول های بالای شهری که خوشی زده زیر دلشان؛ ما مشغول گذار از مرحله ی خشونتیم. کمی صبر و همت ما را به مذاکرات می رساند.

٢- نظام تن به مذاکره نمی دهد؟ منظورتان از نظام دقیقن چیست؟ دولت محمود احمدی نژاد و حامیانش؟ بله این حضرات گفتگو نمی کنند. این حضرات یا کرنش بلدند یا غرش، اهل مذاکره و حرف حساب زدن نیستند اما که گفته اینها همه ی نظامند؟ هاشمی،هاشمی شاهرودی، حسن روحانی، علی لاریجانی، محسن رضایی، محمد باقر قالیباف، شمخانی، ولایتی، یونسی و...جزیی از نظام نیستند؟ نظام در سرکوب یک دست نیست. نظام اجماعی برای قشون کشی به خیابان ندارد. حاکمیت هنوز برگ آدم های میانه رویی مثل قالیباف را در جیبش دارد که به روز مبادا بازیش کند. شک نکنید به وقت مذاکره، احمدی نژاد یک سر گفتگو نخواهد بود (اگر او باشد مطمئنا دیگر ما نخواهیم بود!).

٣- شعارهایمان تند شده و پشت بندش خواسته هایمان نیز. به مذاکره قانع نمی شویم؟ دعوا کرده اید تا بحال؟ وسط خیابان وقتی کار رسید به یقه و یقه گیری دیگر جای گفتگوی تمدن ها که نیست. فحش می دهی و می زنی، فحش می دهند می زنند اما این اصلن بدان معنا نیست که فردایش هم توی محل کارت عربده می کشی. دیروز دعوا بود، دعوا آداب خودش را دارد. میانگین جنبش سبز معتدل و اصلاح طلب است. میان ما هستند بسیاری که تجربه انقلاب ۵٧ و اصلاحات ٧۶ را دارند. ما خدا تا فرق داریم با نسل آرمانگرای قبل ۵٧ که به خیال رفتن به بهشت، سر از جهنم در آورد. ضمن اینکه ما موسوی، خاتمی و کروبی را داریم که حرفشان خریدار دارد میان عامه جنبش سبز. نسل ۵٧ کسی را نداشت. به وقتش وقتی طرف مقابل دست از چنگ و دندان نشان دادن بر دارد ما هم بی شک دیگر یکسری حرف ها را مطرح نمی کنیم.

۴- جنبش سبز برای حذف جمهوری اسلامی یا ولایت فقیه یا مذهب زدایی در خیابان نیست. ما خواهان عمل به قانون اساسی، آزادی انتخابات و مطبوعات و بازگشت نظامیان به پادگان هاییم. ما خواهان پاسخگو شدن قدرتیم. من تردیدی ندارم در سطوح بالای نظام تنش سختی میان میانه رو ها و تند رو ها وجود دارد. حدس می زنم اگر بخش خشن حاکمیت نتواند با خشونت جنبش سبز را از میدان بیرون کند میانه رو ها برنده ی جنگ قدرت در حاکمیت خواهند بود. هاشمی در نماز جمعه ی سبز راه حل های خروج از بحران را اعلام کرد. حاکمیت در آن مرحله هنوز در فاز تحقیر بود و دلیلی برای تن دادن به راه حل هاشمی نداشت اما آیا تا اینده ای شاید نه چندان دور باز هم نظر حاکمیت همین خواهد بود؟ قبلن یکبار نوشتم، جنبش سبز درگیر دوی سرعت نیست، ماجرا مسابقه دوی استقامت است. ما درگیر یک ماراتن شده ایم و نباید خسته یا نامید شویم. مهم نیست سرعتمان چقدر است، برنده این مسابقه کسی است که تا هنگام کشیده شدن سوت پایان هنوز مشغول دویدن باشد...امیدوار باشیم و به دویدن ادامه دهیم؛ راه دیگری نیست!

گاندی : ابتدا شما را نادیده می گیرند، بعد به شما می خندند، بعد با شما مبارزه می کنند، آنگاه شما پیروز خواهید شد!

امیرحسین

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر