جناب حداد! منتظر دیدن فیلم انتخابات هستم!
دکتر علی خوشرو، معاون امور بینالملل و مشاور حقوقی وزیر خارجه در دوران اصلاحات، در پاسخی به نقد غلامعلی حداد عادل به فیلم کتاب قانون، ضمن اعتراض به وضعیت فرهنگی کشور، از وی خواست تا به جای نقد این فیلم در اندیشه ایجاد شرایطی باشد که افراطیگری و خرافهگرایی، ظاهربینی و تملق، و ریاكاری و دشنام و دشمنی از جامعه رخت بربندد و بتوان فیلمی راجع به آسیبشناسی انتخابات و نحوه شمارش رای ملت ساخت تا به ابهاماتشان در این زمینه پاسخ داده شود. متن کامل این یادداشت به این شرح است:
مشكلی دارم ز دانشمند مجلس باز پرس
توبهفرمایان چرا خو توبه كمترمیكنند
یادداشت آقای دكتر حداد عادل در مورد فیلم "كتاب قانون" مرا بر آن داشت تا نكاتی را نسبت به وضعیت فرهنگی جامعه خود عرضه بدارم.
این فیلم وسیلهای است برای بیان برخی واقعیتها كه با خلق وضعیتهای تازه چشم فرد را نسبت به محیط پیرامون خود باز میكند. اینكه خانمی مسیحی و تازه مسلمان در محیطی قرار میگیرد كه از همه لحاظ با آن بیگانه است باعث ایجاد موقعیتی میشود تا نسبت به آنچه به طور عادی پیرامون ما میگذرد خود آگاهی پیدا كنیم. در اصل این خانم آینهای است كه در آن رفتار روزمره ما بازتاب می یابد. رفتاری كه ظاهری عادی ولی باطنی آلوده به جهل، خرافه، تزویر، سود جویی، سطحینگری, خودخواهی و ریاكاری دارد.
این پرسش كه "آیا واقعاً اینقدر بد هستیم" كه در این فیلم نشان داده میشود پرسش سازندهای نیست. چرا كه یك اثر هنری معمولاً واقعیتی اغراق شده است تا توجهها را به مسألهای جلب كند. عادات روزمره را به نقد بكشد. و وسیلهای شود تا حیات پاك و اخلاص ناب اطراف خود را بهتر ببینیم. همانطور كه "خانه دوست كجاست"و "بچه های آسمان" معرف تام وتمام فرهنگ ما نیست. "كتاب قانون" هم به همین!
وقتی كه حافظ میفرماید:
واعظان كاین جلوه بر محراب و منبر میكنند
چون به خلوت میروند آن كار دیگر میكنند
آیا حافظ میخواسته است همه واعظان را چنین معرفی نماید یا آنكه بر ریاورزی و سالوس انگشت گذاشته تا چشم ما را باز كند و تواب سازان را به نوبه فراخواند؟
جناب آقای حداد عادل كه علیرغم مشغلههای سیاسی پرتنش امروزیشان، عمری در حوزه فرهنگ سپری كرده و هم اكنون رئیس كمیسیون فرهنگی مجلس، عضو شاخص شورای انقلاب فرهنگی وبنیانگذار مدارس فرهنگ در كشور هستند، خوب میدانند كه رفتارهای ناصواب زیادی در جامعه ما وجود دارد كه تبدیل به بخشی از فرهنگ و رفتارها شده است و متأسفانه هیچ فیلم سازی نمیتواند به آنها بپردازد. چرا كه به سیاه نمایی متهم میشود.
پاره ای از این امور به قرار زیر است:
رشوه خواری، پارتی بازی, واسطه تراشی و فساد بویژه در ارتباط با مراكز خدمات عمومی و دولتی نظیر شهرداری، ثبت، نیروی انتظامی، دستگاه قضایی، سازمانهای آب و برق و گاز و... آیا اینها اموری نادر و استثنایی است كه باید از آن گذشت یا متاسفانه به نحوی تبدیل به رفتارهای عادی جامعه ما شده است. كافی است به چند نمونه اشاره شود.
الف. اینجانب چهار سال پیش كه هنوز به افتخار بازنشستگی نایل نیامده بودم در آخرین وظیفه رسمی به عنوان معاون حقوقی و بینالمللی وزارت امورخارجه برای دو روز به مأموریت اعزام شدم. همان شب خانه من مورد سرقت قرار گرفت، با اطلاع فوری پلیس به محل آمد و با اظهار اولیه اینكه دزد احتمالاً از آشنایان بوده است به انگشت نگاری و تهیه گزارش پرداخت. گزارش به دادسرا ارسال شد كه از آنجا به "آگاهی" فرستاده شود تا اموال مسروقه كشف و به مال باخته مسترد گردد.
چندین بار اینجانب و همسرم به دادسرا وكلانتری و آگاهی مراجعه كردیم با آنكه تا آن زمان پای ما به چنین محلهایی باز نشده بود. در آن زمان چالش اصلی ما نه یافتن سارقان بلكه ارسال پرونده دزدی به "اداره آگاهی" شد هنوز هم كه هنوز است ما نمیدانیم كه آیا پرونده به "آگاهی" ارسال شده است یا خیر ! چرا كه پس از سه ماه پیگیری هریك از مراكز ما را به محل دیگر ارجاع دادند.
آخرالامر خسته شدیم و دزدان را به ذوالفقار حواله دادیم، در این بین با چندین نفر از مالباختگان دیگر حس همذات پنداری یافتیم و آنها با اشاره به ما فهماندند كه "بیمایه فطیر است" ما كه به اموالمان نرسیدیم آنها را نمیدانم اگر مراجعات و گفتگوی من و همسرم، در كلانتری، دادسرا، آگاهی برای یك فیلم ساز بازگو شود سوژه خوبی برای بررسی یك امر اجتماعی است كه متأسفانه بسیار شایع شده است. آیا چنین فیلمی اجازه ساخت خواهد داشت و اگر ساخته شود آیا به حال جامعه مفید نخواهد بود و باعث محدودیت بیشتر سارقان و توجه اساسیتر مسئولان نخواهد شد.
ب. چاپلوسی، ریا كاری، ظاهرسازی، دروغ گویی، اتهام پراكنی، پرونده سازی؛ آیا برای ورود به خدمات عمومی و دولتی قدری چاپلوسی، اندكی ریا و لختی ظاهرسازی و حدی از فریب كاری به كار نمیآید. قصد تعمیم این موضوعات به همه نیست بلكه اگر فیلمی ساخته شود و به این موضوعات بپردازد فضای جامعه را شفافتر و دوز و كلكها را محدودتر میكند.
ج. سالیانه دهها هزار ساختمان در همین تهران ساخته میشود كه از ابتدا تا انتها با دهها سازمان دولتی و عمومی سروكار دارد. آیا در اجرای مقررات جاری چقدر پول به عنوان شیرینی، هدیه، حق حساب، كمك یاری، حق تسریع پرداخت میشود. در جامعه فضیلت بنیاد كنونی ما اگر یك فرد منضبط و اصولی همزمان با یك كار چاقكن شروع به احداث ساختمان مشابهی كنند، كدامیك موفق به انجام كار و كدامیك دچار یأس فلسفی میشوند؟ چقدر در قانون و مقررات خلل وجود دارد كه زمینة رفتارهای ناصواب را فراهم میكند و چه میزان رفتارهای ما در تناقض با اعتقادات ماست. بلكه از این بالاتر چقدر اعتقادات ما در اثر این رفتارها فرسوده و فراموش شده اند. اگر این موضوع سوژة فیلمی بشود آیا به تصحیح رفتارهای اجتماعی ما كمك نمیكند؟
د. موضوع مهم دیگری كه جنبة عمومی و سیاسی دارد مسأله انتخابات است. از آغاز كه فردی تصمیم میگیرد تا خود را برای خدمت مثلاً در مجلس شورای اسلامی نامزد نماید دچار چه مسائلی میگردد. از ثبت نام تا تأیید صلاحیت، از تحقیقات محلی كه از همسایه و كاسب و محل كار به عمل میآید تا پرسش از مراجع ذیصلاح امنیتی و اطلاعاتی و انتظامی. پس از طی ظفرمند این مراحل، او بالاخره موفق میشود با اضطراب و واهمه از مجرای باریك نظارت استصوابی به سلامت گذر كند و مهذب گردد. تازه ماجرا آغاز میشود.
با چه كسانی هم پیمان شود، چه وعده های پر طمطراقی بدهد. مجیز چه كسانی را بگوید. با اصحاب قدرت در محل چه تعامل سازنده ای پیشه سازد؟ از چه كسانی كمك دریافت كند به چه كسانی مقابله نماید، دم چه كسانی را ببینید. به چه شایعاتی پاسخ بگوید: به چه شب نامههایی وقعی ننهد، تا برسد روز انتخابات و مسائل پس از آن تا شمارش آرا و اعلام نتایج. از كجا مطمئن باشد رأی او درست اخذ شده و نیز درست خوانده شده است، اكنون جامعة ما به كشمكشهای پس از انتخابات بدجور عادت كرده است. مردم از كجا مطمئن باشند كه حضورشان تشریفاتی نیست و میزان واقعاً رأی ملت است.
مگر نظام ما مبتنی بر انتخابات نیست و مگر ما از انقلاب تاكنون متوسط هر سال یك انتخابات نداشتهایم و مگر در هر انتخابات حدوداً سه تا شش ماه جامعه درگیر این مهم نمیشود پس چرا هنوز پس از سی سال نمیتوان فیلمی ساخت كه به آسیب شناسی این فرایندها بپردازد؟
و اما اینكه آیا چنین مردمی چگونه انقلاب اسلامی كرده اند باید گفت در جریان انقلاب بسیاری از تنگ نظریها ، خودخواهی ها، سودجوییها، ذوب شد و اكثریت غالب مردم در یك حركت عظیم اجتماعی سهمی به عهده گرفته و نقش آفریدند. بسیاری عزیزترین و گرانبهاترین گوهرها را نثار انقلاب و دفاع از كشور كردند و سرود " لنُ تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبّون" را عاشقانه ساز كردند. اما امروز چه؟ اگر در جامعه امروز ما افراطیگری، خرافهگرایی، و ظاهربینی ، تملق، ریا كاری و دشنام و دشمنی پراكنده میشود چه جای خیر و نیكی چه جای خرد وعدل و چه جای حق و دوستی.
فرهنگ ما از برون اگر مورد تهاجم است از درون هم در خطر پوسیدگی است. ما جامعهای هستیم با ارزشها و آرمانهای متعالی و گراسنگ، ولی شكاف بزرگی بین ارزشها و رفتارهای ما ایجاد شده است. با لاپوشانی، یا صرفاً تقدیس ارزشها نمیتوان به تصحیح رفتارها رسید. رفتارهای ما نیاز به نقد شفافیت، قانون و محاسبه دارد. و این كاری است بزرگ و مسئولیتی خطیر؛ در این راه اهل اخلاق و هنر و فرهنگ بیش از بقیه میتوانند مفید و مؤثر باشند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر