۸/۱۸/۱۳۸۸

نقدی بر تناقض‌های سخنرانی ۱۲ آبان رهبری

نقدی بر تناقض‌های سخنرانی ۱۲ آبان رهبری


ادامه راه سبز«ارس»: رهبر جمهوری اسلامی ۱۲ آبان ماه یک روز پیش از سالگرد حمله به سفارت آمریکا توسط دانشجویان خط امام در سخنانی در جمع دانش جویان و دانش اموزانی که به دیدار وی رفته بودند با تعریف مفهوم "استکبار" بار دیگر به دولت آمریکا حمله نمود و نسبت به عملکرد کسانی که آنها را "انقلابی فرسوده" خواند، انتقاد کرد. در این سخنان رهبر ایران مطالبی را بیان نمود که حاوی نکات متناقض و همچنین متضاد با عملکرد چندین ساله وی است و حتی در برخی از موارد با اصول مسلم دینی و اخلاقی در تضاد است. در ادامه به تعدادی از این موارد اشاره می گردد.


ادبیات تحقیر، ادبیات شیطان است


خداوند در قرآن به بندگان خود توصیه کرده است از بکار بردن عناوین ناشایست برای دیگران خودداری ورزند چه این عبارت در توصیف دوستان باشد و چه دشمنان. اما متاسفانه سالهاست که سخنان رهبر آلوده به این کلمات و عبارات است. به عنوان مثال وی در سخنان چند سال پیش خود در واکنش به انتقادات حضرت آیت الله العظمی منتظری مرجع عالی قدر جهان تشیع، از حکومت، در سخنانی سخیف ایشان را "پیرمرد مفلوک" نامید. عبارتی که می تواند مشمول جاری شدن حد شرعی بر گوینده آن گردد. همچنین رهبر در واکنش به مذاکرات یاسر عرفات، رهبر محبوب و متوفی فلسطینیان با بیل کلینتون رئیس جمهور آمریکا آن دو را با کلمات "مردک" و "دلقک" خطاب قرار داد. به واقع نه تنها شایسته یک رهبر جامعه اسلامی که در شان هیچ انسانی نیست که اینچنین دیگران را مورد تحقیر و دشنام قرار دهد.

آقای خامنه ای در دیدار 12 آبان با جوانان مدعی شد: "جوانان امروز ما از لحاظ انگيزه هيچ کم و كسری ندارند. صرف‌نظر از يك عده انقلابى فرسوده‌ى پشيمان كه به دلائل گوناگون، زندگى راحت را، سازش را ترجيح دادند، يا به ساز دشمن رقصيدن را عيب ندانستند، جوانِ كشور، توده‌ى ملت كه اكثريت هم جوان هستند، اين انگيزه‌ى عميق را دارند". متاسفانه در اینجا نیز بجای ارائه الگوی مناسب حکمرانی حداقل در کلام ، رهبری جمهوری "اسلامی" این بار نیز همراهان و همسنگران دیروز و منتقدان و مخالفان امروز خود را "انقلابی‌های فرسوده پشیمان" خطاب قرار داد.

انقلابی‌های فرسوده و انقلابی‌های قلابی!

رهبر کشور، در همین سخنان بر انقلابی بودن کسانی که این روزها مورد غضب ایشان قرار گرفته‌اند مهر تاکید می زنند. افرادی همچون بهزاد نبوی ، محمد عطریانفر، مرتضوی الویری ، محسن میردامادی ، محسن امین زاده ، فیض الله عرب سرخی و ده ها نفر دیگر که این روزها در زندان به سر برده اند و یا همچنان اسیر زندانند. جالب آنکه بسیاری از این افراد سابقه زندان در نظام پیشین را نیز دارند.

در این میان اطرافیان و هواداران ایشان همچون احمد جنتی ، مصباح یزدی ، احمد خاتمی ، حسین طائب ، جعفری و نقدی از کمترین میزان سابقه انقلابی برخوردار بوده بلکه برخی از این افراد با زمان مبارزه با حکومت شاهنشاهی کنج عافیت اختیار کرده بودند. خود آقای خامنه ای نیز با توجه به طول مدت زندان ، تبعید و نحوه شرکت در مبارزات قبل از انقلاب در مقایسه با افرادی چون بهزاد نبوی و هاشمی رفسنجانی سابقه چندان درخشانی ندارد. البته قابل درک است که ایشان باید برای تسلط بر دیگران ،کسانی را گرد خود جمع آورند که کمترین سوابق انقلابی را داشته باشند تا نکند صدای مخالف و منتقدی بلند گردد و به سبب پیشینه مبارزاتی بیشتر، احساس ضعف نمایند.

اما به هر حال انقلابی بودن در زمان سختی خبر کجا و انقلابی شدن در آرامش و پیروزی کجا که اطرافیان ایشان اکثریت انقلابی‌های بعد از انقلابند و در زمان استقرار حکومت و قدرت نظام اسلامی "مبارز" شده اند. اما اینکه آقای خامنه‌ای استدلال می‌کند "یک عده انقلابی فرسوده‌ی پشیمان که به دلایل گوناگون، زندگی راحت را سازش را ترجیح دادند" باید پاسخ داد خوب اگر اینگونه بود این انقلابی‌های فرسوده و پشیمان که الان نباید در کنج زندان شما گرفتار باشند. باید همچون بسیاری از انقلابی‌های تازه از راه رسیده گرد شما حلقه بزنند و در مدح شما سخن برانند که آنچه اکنون واضح است اطرافیان و نزدیکان و حواریون هم از همه امکانات مادی، معنوی و قدرت بی حد و حصر بهره مند هستند. و اگر به واقع این افراد انقلابی فرسوده اند و "به ساز دشمن رقصیدن" را ترجیح می دهند پس چرا زندانی شده اند و اینچنین مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرند؟ اینها که باید بر اساس طبع عافیت‌طلبشان در برابر قدرت مطلقه رهبری مرعوب می‌شدند و به ساز وی می‌رقصیدند. این نکته را محمد نوری‌زاد نویسنده سابق روزنامه کیهان نیز در نامه دوم خود به رهبر با نقد صریح نزدیکان رهبری به خوبی توضیح داده است.

استکبار داخلی یا استکبار خارجی!

رهبر جمهوری اسلامی در توضیح استکبار می گوید: " استكبار يعنى قدرتى در دنيا يا قدرت‌هائى در دنيا؛ چون نگاه مي‌كنند به خودشان، مى‌بينند داراى امكانات پولى و تسليحاتى و تبليغاتى هستند؛ بنابراين بايد به خودشان حق بدهند كه در امور زندگى كشورها و ملتهاى ديگر، دخالتهاى مالكانه بكنند؛ اين معناى استكبار است". این تعریف بسیار درست و بجاست. اما آیا تنها در سطح بین امللی کارکرد و تعریف دارد؟ این جملات را اینگونه بخوانیم:" قدرتی و یا قدرت‌هایی در ایران؛ چون نگاه می‌کنند به خودشان، می‌بینند دارای امکانات پولی [پول نفت و سایر ثروت های ملی ...] ، تسلیحاتی [سپاه ،بسیج ، نیروی انتظامی، قوه قضائیه ، زندان ها و گروه‌های فشار و ...] و تبلیغاتی [رادیو ، تلویزیون، روزنامه‌های دولتی و ...] هستند؛ بنابر این به خودشان حق می‌دهند که در امور زندگی شهروندان، دخالت‌های مالکانه بکنند." جملات بالا آیا وصف شرایط امروز ایران و رفتار رهبری و حامیان وی در دستگاه‌های مختلف نیست؟ و اگر معنای این عبارت "استکبار" نباشد قطعا "استبداد مطلقه" است.
جوانان و بصیرت شناخت دروغگویان و مستبدان

رهبر در ادامه به بصیرت جوانان در شخناخت مسائل اشاره می کنند که البته این نیز امر درستی است. جوانان در ابتدا و پیش از انتخابات دروغ های احمدی نژاد و دولت وی را با پوست و خون خود درک کردند و از آن متنفر شدند و این حاصل نشد مگر با بصیرت عمیق آنها. این جوانان توانستند این حس را به مادران و پدران خود نیز منتقل کنند. پس از کودتای انتخاباتی نیز این بصیرت به آنها اراده و عزم اعتراض به متقلبین را داد. حمایت های رهبر و دستگاه های منتسب به وی از کودتای انتخاباتی شناخت جدید را به جوانان اعطا نمود که تبلور آن در شعارهای ماه های دوم و سوم اعتراضات خیابانی و دیوار نویسی ها دیده شد. مرگ بر استبداد و مرگ بر دیکتاتور شعار محوری این روزهاست. و هر چه می گذرد این بصیرت بیشتر می شود و شاید به همین علت است که عکس بزرگ رهبر را در میانه روز به پایین می کشند در خیابان روی ان رژه می روند و شعار مرگ همه جا طنین انداز می گردد.

رهبر بد نیست بار دیگر سخنان خود را بشنود و در آن تامل کند که یک ساعت اندیشیدن از هفتاد سال عبادت کردن ارزشمندتر است. و آنکه زیاد سخن می گوید از شنیدن باز می‌ماند و جهل از نشنیدن سخنان مختلف آغاز می‌گردد و به همراه جهالت و نادانی، تعصب و به همراه این روست که انسان خسر الدنیا و الآخره می گردد. پیامبر بزرگوار اسلام می‌فرمایند از نشانه‌های مخلص چهار چیز است: دلش درست است، اعضایش بی‏آزار است، خیرش به دیگران می‏رسد و از بد كردن خوددار است . و چه خوب است که رهبری خود را با این چهار خصلت بسنجد و به عاقبت کار بیندیشد که إنا لله وإنا إليه راجعون.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر