آقای شجريان ! حالا تفنگی برات بذارن زمين حال كنی !
نام ؟ - محمد رضا
آيا شما با محمد رضا شاه پهلوي نسبتي داريد ؟ - بله . اسممان يكي است .
پس شما سلطنت طلب هستي ؟ - نخير ولي بعضي سلطنت طلبها هم آهنگهاي منرا گوش ميكنند .
خب اينجا را امضاء كن . - نميكنم .
برادر آن تفنگت را از زمين بردار اين امضا نميكنه . - بفرمائيد اينم امضاء .
از كي متوجه شدي كه من بايد تفنگم را زمين بگذارم ؟ - از هيچوقت . هميشه همينطوري فكر ميكرده ام .
يعني امريكا اينها را بتو ياد داده ؟ - نخير ولي در امريكا هم بعضيها صداي منرا گوش ميكنند .
پس چرا امريكائيها هم بما ميگويند تفنگت را زمين بگذار ؟ - من چه ميدانم . حالا تو چه اصراري داري تفنگت را زمين نگذاري ؟
اينجا من از شما سوال ميكنم . - ببخشيد اينجا اصلاً كجاست ؟
ميگم فقط من از تو سوال ميكنم . - خب بفرما بكن !
اينجا را امضاء ميكني يا تفنگش را از زمين بردارد ؟ - بفرما اينم امضاء .
چقدر پول دادند با صداي امريكا مصاحبه كني ؟ - پول ندادند . دعوت كردند منهم رفتم مصاحبه كردم .
پس چرا وقتي ما دعوت ميكنيم با ما مصاحبه نميكني ؟ - چون شما پول ميدهيد كه من يك چيزهائي را در مصاحبه بگويم .
خب چرا نميگوئي ؟ - چون پول نمي گيريم منهم عادت دارم هيچ كاري را مفتي نكنم .
مفتي ؟ خب به اسلام خدمت ميكني . - همان شما ميكني كافي است ! ما يك جاهاي ديگر خدمت ميكنيم .
بيا تا تفنگش را از زمين برنداشته اينجا را امضاء كن . - بفرما اينم امضاء .
چطوري به خارج از كشور رفتي ؟ - بليط گرفتم سوار هواپيما شدم رفتم خارج .
بغل دست كي نشستي ؟ - بغل دست بغل دستي ام كه شماره بليطش يك عدد با من فرق داشت .
يعني فكر ميكني تو يك عدد با بقيه فرق داري ؟ - نخير شماره بليطم فرق دارد آنرا هم من صادر نميكنم .
پس كي صادر ميكند ؟ - آژانس صادر ميكند .
خوب شد گفتي آژانس يادم افتاد . بيا اينجا را امضاء كن . - بفرما اينم امضاء .
چرا در ميدان هفت تير راهپيمائي كردي ؟ - راهپيمائي نكردم ماشين سواري كردم .
چه چيزي تو را وسط مردم به جلو هدايت كرد ؟ - موتور ماشينم . البته خيلي شلوغ بود دنده يك ميرفتم .
آيا به كسي هم زدي ؟ - نخير ولي چند نفر ديگر با موتور آمدند كساني را زدند .
كسي هم مرد ؟ - من چه ميدانم . ديدم دارند حمله ميكنند در رفتم .
پس بيا اينجا را امضاء كن . - بفرما اينم امضاء .
منظورت از اينكه "اينها ديگر نميتوانند اداره كنند فقط ميتوانند كنترل كنند" چي بود ؟ - منظورم هميني بود كه الآن تو گفتي .
بيا امضاء كن . - بفرما اينم امضاء .
كي به تو گفت كه اجازه ندهي صدايت از تلويزيون پخش نشود ؟ - مامانم !
مسخره ميكني ؟ - آره !
از جان ما چي ميخواهي ؟ - هيچي فقط آن تفنگت را زمين بگذار .
اينجا را امضاء كن . - نميكنم .
برادر آن تفنگت را از زمين بردار . - بفرما اينم امضاء .
................................
دو هفته بعد
مدعي العموم به تمام يا حداكثر دلايل ذيل از آقاي محمدرضا شجريان منسوب به محمدرضا پهلوي اعلام شكايت و تقاضاي اشد سكته قلبي در خواب مي نمايد :
- اعتراف به ارتباط كاملاً مشهود با سلطنت طلبها و شخص شاهنشاه آريامهر (دست نزن بينم) با امضاء ذيل برگه بازجوئي
- اقدام براي خلع سلاح نيروهاي جان بر كف بسيج به تحريك امريكاي جهانخوار (امضاء پاي برگه بازجوئي موجود است)
- دريافت پول و دلار و پوند و يورو از رسانه هاي بيگانه جهت تبليغ برعليه نظام (امضاء كرده است)
- ارتباط با آژانسهاي جاسوسي با ذكر اينكه شماره نامبرده در آژانس يك عدد با بقيه فرق دارد (اينم امضاش)
- قتل ندا و سهراب و بقيه با انگيزه قبلي وسط اغتشاشات اخير و فرار از محل قتل با ماشين (برگه امضاء دارد)
- زير سوال بردن اداره جهان به منظور تشويش اذهان عمومي . نامبرده با امضاء پاي اين برگه اعتراف كرده است كه ما ميتوانيم جهان را فقط كنترل كنيم . مدعي العموم تقاضاي يك درجه تخفيف از محضر مستقل دادگاه مي نمايد .
- استهزاء اسلام و نسبت دادن امور مسلمين به مامان (امضاء مندرج ميباشد)
با توجه به مصاديق فوق آقاي محمدرضا شجريان بدليل عرق خوري محكوم به خودكشي با سكته قلبي ميشود . حكم صادره بعد از اجراء بمدت دو ساعت قابل اعتراض بوده وكيل تسخيري حق دارد بعد از مراسم چهلم تمام يا قسمتي از پرونده را مطالعه نموده ليكن امكان نبش قبر بدليل مسائل شرعي موجود نميباشد . در پايان از برادران عمله اي كه در جايگاه شهود حضور دارند تقاضا ميشود براي دريافت سهام عدالت خود بيايند پشت !
علیرضا رضایی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر