۹/۲۳/۱۳۸۸

حالا ببین آق صفار !

حالا ببین آق صفار...!

ابراهیم رها در ستون طنز روزنامه اعتماد نوشته است: دیروز من را «یعنی ستون من را» از بیخ بریده بودند. اما تا اطلاع ثانوی من از رو نمی روم.

در پختن قورمه سبزی بیشتر از هر چیز باید به ماهیت مواد لازم توجه کرد. ماهیت این مواد اهمیت خاصی دارد؛ درست مثل ماهیت عوامل حوادث اخیر که مدتی است همه از کشف آن صحبت می کنند.

اخیراً هم مسوولی گفته «ماهیت این اشخاص مشخص شده و از این پس به شدت با آنها برخورد می کنیم.» جسارتاً بنده وسط همین پیاز داغ و سبزی خردکردن می خواستم بپرسم اگر قرار است تازه از این به بعد برخورد شدید شود، تا حالا برخورد: ا

لف) ملایم، لطیف و نوازشگرانه بوده؟
ب) رمانتیک و عاشقانه بوده؟
ج) سیمین برانه، گل پیکرانه بوده؟
د) دوستان هم در کار طنز دستی دارند؟،

در همین راستا (قورمه سبزی را عرض می کنم) صدیقی (امام جمعه موقت تهران) گفته «مطمئن هستم جوانانی که امروز فریب خورده شده اند نزد ملت بازخواهند گشت.»

من البته آشپزی آموزش می دهم و درست سر درنمی آورم فعل «فریب خورده شده» چه جور فعلی و در چه زمانی است اما بقیه جمله را می فهمم و وقتی اظهارنظر قبلی را می گذارم کنار این یکی حدس می زنم ا

لف) جوانان فریب خورده شده که تا حالا مدام در خیابان ها ناز و نوازش می شدند با برخورد شدید سه سوته به دامن ملت بازخواهند گشت؟
ب) جوانان فریب خورده شده با برخورد شدید دوان دوان به دامن ملت هجوم می آورند؟
ج) جوانان فریب خورده شده… راستی اصغر فرهادی گفته خوشحال است این جوانان پس از دیدن فیلمش می آمدند خیابان وسط این ماجراها، عجالتاً یک برادر ارزش مداری با کله بگذارد وسط صورت فرهادی،
د) جوانان فریب خورده شده… اصغر را به دامن ملت برگردانید،

در حال حاضر دو موضوع در ایران بسیار مهم است؛ یکی قورمه سبزی، یکی صفارهرندی، اخیراً گفته (طبعاً صفارهرندی نه قورمه سبزی،) ساخت فرهنگسراها و روزنامه همشهری زمینه ساز جنگ نرم بود. جداً خداوکیلی بی تعارف آدم لذت می برد از این همه تحلیل و فصاحت و بلاغت. دوستان، مخاطبان، قورمه سبزی را ول کنید صفارهرندی را بچسبید. امیدوارم همین فردا در راستای برخورد شدید تعداد معتنابهی بولدوزر فرهنگسراها را تسطیح کنند، به جایش سیب زمینی بکارند که در میزان رای هم تاثیرگذار باشد،

صفارهرندی سپس ادامه داده و پیاز را خرد کرده، افزوده و گفته «در دهه ۷۰ مسوولان وقت از ایرانیان خارج از کشور خواستار کمک برای سازندگی ایران و سرمایه گذاری در کشور شدند.» ای وای ننگ بر این بی شرمی. خفتا، حیرتا، این چه پیشنهاد بی شرمانه یی بوده است؟ خجالت کو؟ حیا کجاست؟ الهی بمیرم که صفارهرندی چطور این همه سال این عمل ننگین را دیده و زجرکشیده و طاقت آورده؟ ای الهی قورمه سبزی من ته بگیرد،

صفارهرندی در ادامه کشف ماهیت اشخاص دخیل در حوادث اخیر و تغییر برخورد با آنها گفته؛ «روزنامه همشهری با هدف تغییر ذائقه مردم به شهروند حقوق مدار وارد کار شد.» نه دیگر این یکی را اصلاً نمی شود تحمل کرد. مگر از روی جنازه من رد شوید که بگذارم از این کارها بکنید. ای همشهری، ای جنگ نرم کاغذی، آخر چه کسی گفته یک فقره شهروند، حقوق هم دارد؟

همین اباطیل را می نویسید که وقتی چهار تا باتوم نوازش می شوند به خودشان اجازه می دهند بگویند آخ، حتی جسارت را به جایی می رسانند که برای خود این حق را قائل می شوند که دست و پایشان کبود هم بشود. بس کنید. باور کن صفارهرندی، من شده از آموزش قورمه سبزی بگذرم از این عمل غیراخلاقی روزنامه همشهری نخواهم گذشت، حالا ببین.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر