۹/۲۲/۱۳۸۸

حاشیه ای بر عکس امام

حاشیه ای بر عکس امام


. اخبار ۲۰:۳۰ برای چند ثانیه دوربین را به طرز معنا داری روی عکس پاره امام خمینی نگه داشت و از فردایش آشوب جدیدی در کشور به راه افتاد که به امام خمینی اهانت شده است. از یک سو تلویزیون این تصاویر را مربوط به معترضان دانست و از سوی دیگر کروبی به ضرغامی معترض شد که اصلا تو چرا این تصاویر را نشان دادی؟ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام هم ساکت ننشست و به این کار ضرغامی اعتراض نمود.

مسأله به همین جا ختم نشد. ائمه جمعه، جامعه مدرسین، در مقابل آنچه که توهین به امام خمینی اعلام شده بود موضع گرفتند.

کفن پوشان قم، دیروز پس از نماز جمعه راهپیمایی کردند و دست آخر، امروز صبح از ساعت ۱۰ تا ۱۲ دروس حوزه قم تعطیل شد و برخی از طلاب و روحانیون گردهم آمدند. این تجمع­ در حوزه­های علمیه دیگر شهرها نیز برگزار شد.

البته جای این سؤال هست که چرا این تجمعات و اعتراض­ها پیش از این برگزار نشد؟ چرا وقتی مردم بی گناه در تهران کشته شدند همه ساکت بودند؟ اصلا فرض را براین بگذاریم که کشته شدن عزیزانی چون ندا آقا سلطان، سهراب اعرابی، محسن روح الامینی و… کار حامیان موسوی بوده است. چرا امثال آقای صدیقی که برای پاره شدن عکس امام در تریبون نماز جمعه خون گریه می­کنند، برای کشته شدن مردم بی­گناه گریه نکردند؟!

هفت سال پیش بود که روزنامه حیات نو که هادی خامنه ای (از یاران امام) صاحب امتیازش بود، به اتهام چاپ کاریکاتوری که گفته می شد مرتبط با امام است، در اقدامی مشابه، مورد اعتراض­ قرار گرفت. کاریکاتوری که مشخص شد مربوط به ۲۰۰ سال پیش بوده و هیچ ارتباطی به امام خمینی نداشت. دست آخر با توقیف حیات نو، غائله ختم شد. و البته هیچ دادگاه صالحه و غیر صالحه ای به این موضوع رسیدگی نکرد که بالاخره آیا آن کاریکاتور مربوط به امام بوده است یا خیر؟

اما وضعیت امروز با هفت سال پیش تفاوت های عمیقی دارد و فضای سیاسی کشور، ملتهب­تر از آن است که با این گونه کارها، آب روی آتش آن ریخت.

پخش تصاویر ابهام برانگیز از شبکه سراسری تلویزیون، چه نتیجه ای خواهد داشت جز آن که کسانی که در سیاست نیستند را نسبت به بنیان های فکری خود، سردرگم کند و کسانی را هم که دستی بر آتش سیاست دارند را بیش از پیش، در مقابل هم قرار دهد.

اگر چه اخبار ۲۰:۳۰ (که با خبرسازی های ناشیانه و غیرحرفه ای خود، اعتبار صدا و سیمای جمهوری اسلامی را زیر سؤال برده است) قرار بود مستندات خود را درباره عدم صحنه سازی برای این خبر ارائه دهد و تا کنون هم اقدام به چنین کاری نکرده است اما به فرض این که داستان اثبات شود. آیا این مسأله نشان از آن دارد که میرحسین و تمام حامیان جنبش سبز هم اینگونه هستند؟ چگونه می توان اقدام یک فرد مجهول الهویه را بدون حجت قانونی به یک جریان نسبت داد؟!

این که سخنرانان امروز در حوزه­های علمیه، به صراحت یا به طور ضمنی میرحسین موسوی و حامیانش را در مقابل امام خمینی قرار دادند اشتباه بزرگی بود. اشتباهی که اگر دقیق تر دیده می شد و نیم نگاهی به مواضع رسمی رهبران جنبش مردمی سبز می شد، به هیچ وجه صورت نمی گرفت. موضع یک فرد را خودش مشخص می­کند و نمی توان به صرف اقدام خلاف یک حامی، تمام یک جریان را مورد مؤاخذه قرار داد، مگر آنکه در دادگاه صالح و بی طرف ثابت شود که ارتباط مستقیم بین اقدام او و شخص دیگر وجود داشته است.

بماند که گفته می شود تمام این داستان، (با توجه به سخنان امروز سید احمد خاتمی در مدرسه فیضیه و تعیین تکلیف برای سید حسن خمینی)، چیزی جز آغاز جریانی برای به چالش کشیدن بیت امام نیست. آن هم به جرم حمایت این بیت از جنبش سبز.

به هر حال آنچه که من تا به امروز دیده ام این است که میرحسین موسوی و کروبی نام امام را دوباره زنده کرده اند. بد نیست اگر حوصله خواندن حرف های رهبران جنبش سبز را نداریم لااقل خودمان در بین مردم عادی حاضر شویم!

من و دوستانم شاهد بودیم که در اجتماعات قانونی مانند روز هفتم تیر و یا نماز جمعه تاریخی هاشمی رفسنجانی، چگونه معترضان حمایت خود را از امام خمینی وآرمان های وی ابراز می داشتند. البته بماند که دوستان بسیجی از همین حامیان امام، با باتوم و گاز اشک آور پذیرایی کردند. و البته آن روز هیچکس اعتراضی نکرد که چرا حرمت نماز جمعه، یعنی یادگار رسول اکرم(ص) را در یک کشور اسلامی با این جنایت ها شکستند؟

بدون شک امروز اگر به واقع در فکر اعتراض به توهین کنندگان به امام از هر طیف و گرایشی هستیم یک راه بیشتر نداریم، آن هم رجوع دوباره به قانون اساسی است.

و در آخر باید بگویم: امامی که من می شناسم، بیش از آنکه نگران آبروی خودش باشد نگران جان و مال و آبروی مردمی است که پناهی جز خدای خود ندارند. امامی که من می شناسم، امامی است که بیش از آن که دغدغه پاره شدن عکس خودش را داشته باشد، دغدغه زیرپا گذاشتن قانونی را دارد که خون هزاران تن از بهترین جوانان این کشور برای به ثمر رسیدنش ریخته شده است. قانونی که با دین در تضاد نیست و دینی که با قانون تضادی ندارد.

وبلاگ تورجان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر