۱۰/۱۶/۱۳۸۸

نامه سرگشاده خانواده محمد نوریزاد خطاب به حاکمیت


نامه سرگشاده خانواده محمد نوریزاد خطاب به حاکمیت:
با توجیه فرضی این همه ظلم، جهل ناگزیرمان را ریشه دارتر و جبران ناپذیرتر خواهیم کرد

. ادامه راه سبز«ارس»: خانواده محمد نوری زاد، روزنامه نگار دربند با انتشار نامه ای سرگشاده، خطاب به حاکمیت نوشتند:  در قبال نگاه متحیر و مبهوت شهدای تاریخی مان چگونه سرمان را بلند خواهیم کرد؟ و برای آینده ی معصومی که ناراستی ها و کج رفتاری های امروز و دیروز ما را به ارث خواهد برد، چه پاسخی خواهیم داشت؟

متن کامل این نامه بدین شرح است:

اوَلم یسیروا فی الارض فینظروا کیفَ کانَ عاقبه الذینَ من قبلهم و کانوا اشدّ منهم قوّهً و ما کان اللهُ لِیُعجِزَه من شئٍ فی السمواتِ و لا فی الارضِ انّه کانَ علیماً قدیراً»- سوره فاطر/ 44

ما روزهاست که منتظر معجزه نشسته ایم. تنها دست روی دست گذاشته ایم و گوش سپرده ایم به ناله های ازلی این زمین. به سرنوشت غریبی که از پدرانمان به ارث برده ایم و برای فرزندانمان به ارث خواهیم گذاشت، بی آنکه در این میان، ردی از آن رسالت دینی و مدنی که روزی بر شانه هایمان سنگینی می کرد، بر پیکر سی ساله ی این انقلاب، نمایان باشد.

ما پدران و مادران این افلیج ناهمگونیم. ما –اگرچه به زعم خود- هر روز دست برده ایم به نوازش این فرزند، در عالم واقع ، آیا این جای انگشت های ما نیست که در گودی چشم هایش فرو رفته است؟ این جای لگدها و سیلی های ما نیست که جای جای این جسم متلاشی را کبود کرده است؟ این شمایل آبله گون چه می ماند به آن جوان برومند آرمانی که زمانی قرار بود اسوه ی بی بدیل زمان باشد؟ آیا بعد از سی سال وقت آن نرسیده که در آینه قامت ناموزون فرزندمان را برانداز کنیم؟ چرا هنوز جرات این را نیافته ایم که تاثیر دروغ و جهل و بدکارگی مان را در عفونت های سی ساله ی این پیکر انکار نکنیم؟

اگر تا دیروز این فرزند در خفا دست به گریبان ما می برد، امروز بی محابا و آشکارا سر به انتقام بلند کرده است. به راستی ما در پیشگاه خدا و وجدان های همیشه بیدار و زنده چه چیزی برای عرضه خواهیم داشت؟ در قبال نگاه متحیر و مبهوت شهدای تاریخی مان چگونه سرمان را بلند خواهیم کرد؟ و برای آینده ی معصومی که ناراستی ها و کج رفتاری های امروز و دیروز ما را به ارث خواهد برد، چه پاسخی خواهیم داشت؟

ای کاش می دانستیم با بسته نگاه داشتن چشمانمان رو به حقیقت معترض، خسته و داغدار این مردم، به لحظه ی مرگ و فراموشی ابدی این سرزمین نزدیکتر می شویم. ای کاش می دانستیم با توسل به استدلال و توجیه فرضی این همه ظلم، جهل ناگزیرمان را ریشه دارتر و جبران ناپذیرتر خواهیم کرد. و امروز زمانی است که اگر در آینده ای نزدیک، نقطه ی بازگشتی برای این منحنی رو به زوال متصور نشویم، همین سهم ناچیز ما از تاریخ، به زمانی نامشخص، مکانی نامعلوم و مردمانی ناشناس بدل خواهد شد.

خانواده ی محمد نوری زاد- دی ماه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر