۱/۱۶/۱۳۸۹

درد و دل يك ايراني: سال ما ، سال او

درد و دل يك ايراني: سال ما ، سال او
به نام خداوندگار صبر


من نه نویسنده ام نه روزنامه نگار نه مقاله نویس نه اصلاح طلب نه.... من فقط یک ایرانیم یک ایرانی سبز که می خواهم اگر توان آن را داشته باشم که آنچه در دل دارم به روی کاغذ بیاورم به دوستان به اصطلاح سبزم انتقادی دوستانه داشته باشم گفتم به اصطلاح سبز چرا که هنوز خیلی از ما دوستان سبز نمیدانیم چرا به ما می گویند سبزها،چه کسانی سبزند و یا اصلا سبز یعنی چه که این روزها هر کسی را که میخواهند به گناهی کبیره متهمش کنند می گویند سبز است!!!! این سبز چیست که آنوقت که حس وطن دوستی مان گل می کند و می خواهیم خود را یک ایرانی تمام عیار جلوه دهیم سبز 2 آتشه هستیم و پیگیر اخبار سبزها و منتظر که چه زمانی می رسد که این چریک های سبزدر چشم بر هم زدنی این حکومت ودولت فاسدش را سرنگون کنند و ما در این میان به قهرمان و اسطوره ای ملی مبدل شویم! اما زمانی که پای منافع و مصالح شخصی به میان می رسد سبزها عدهای آشوبگر و اختشاش گرند که باید از آنها اجتناب کرد و خواب را از چشم ملت فهیم و بسیجی پرور ما ربوده اند! آیا چنین نیست؟ آیا جناح باد که به هر سو رود ما را نیز با خود می برد پیروزاین میدان باخت-باخت که به هر سو رویم باخت از آن ماست نیست؟؟

آیا بهتر نیست که تصمیم خود را گرفته و مانند 30 سال گذشته به زیر پرچم بلند و نحس ولایت فقیه پناه بریم که قابلیت آن را دارد که تمامی کثافت کاری ها را به نام خدا واسلام در خود گنجانده و آب از آب تکان نخورد و بگذاریم بار سنگین ارابه مشکلات خرد و کلان این مملکت را مردم کوی و برزن مانند همیشه بر دوش بکشند و کاری هم به سبزها نداشته باشیم و اجازه دهیم آنها راه خود را با تمام موانع ومشکلات وکلوخ هایی که در سر راهشان است طی کنند. جایی می خواندم که بهترین راه مبارزه با دیکتاتوری "خواندن" است من با قبول این نظریه و در جهت تکمیل آن جمله دیگری نیز به آن می افزایم به نظرم اولین و بهترین راه مبارزه با دیکتاتوری "فهمیدن" است و خواندن کمک شایانی به فهمیدن می کند (و من تا آخر عمر مدیون دوستی هستم که خواندن و فهمیدن را به من آموخت).من معتقدم ما مجبوریم چندین برابر مردم سرزمینهای دیگر تلاش کنیم و هزینه بدهیم چرا که فهم همگانی در کشور ما وجود ندارد و این برگ برنده ای است که حکومت بوسیله آن دوام دارد،به آن افتخار می کند و سعی دارد که با تمام وجود آن را حفظ کند.پس اولین قدم جنبش سبز برای تغییر(و نه براندازی) کمک به افزایش فهم عمومی است و دراین راه خطیرکه ما در ابتدای آن هستیم همه کسانی که ادعای سبز بودن و آرزوی سبز ماندن را دارند باید به نوبه خود قدمی هر چند کوچک بردارند چرا که سبز دیگر نماد انتخاباتی نیست سبز نشانه مبارزه است مبارزه علیه حکومتی فاسد که بوسیله حساس ترین و مهم ترین رکن زندگی مردم یعنی مذهب به چار چوب زندگی وتمامی افکار و اعتقادات مردم نفوذ کرده و رای و نظر خود را به نظرمردم تحمیل می کند.

حقیقت اینست که در مملکت ما ثروت باد اورده ای بنام نفت بجای اینکه باعث رفاه و سعادت و سربلندی مردم شود در دست دولت خشونت طلب مهرورزی به عامل ثروت اندوزی وگسترش اوهام وخرافات تبدیل شده است.کسی نیست بگوید دکتر جان اگر نفت نبود چگونه می توانستی با ان مضحکه هاله نورت سرپا بمانی و با خونسردی در برابرخیل میلیونی مردم و عموما قشر دانشگاهی و تحصیلکرده که تو را در خیابان و دانشگاه دروغگو و متقلب می خوانند ,به کارت ادامه دهی؟ یا شاید با درآمد حاصل از کشت سبزی و خیار در داخل حوض خانه ات می خواستی هزینه های سرسام آور بسیجیان جیره خوات را جوابگو باشی؟ در اینجاست که به مسئله اصلی باز می گردیم یعنی همان فهم عمومی! چرا که چه خوشمان بیاید چه بدمان هنوز عده کثیری ازاقشار مختلف به علت عدم آگاهی و بی اطلاعی ازآنچه که باید بدانند گمان می برند این آقای دکتر تمامی هزینه های جاری مملکت را با عرق جبین و با خون دل خوردن فراهم می کند وبا تاسف شدید نمیدانند که با وجود این کشور حاصلخیز که ذره ذره خاکش طلاست مردم ما نباید شاهد این تورم بالا و انواع گرانی های بی حدی باشند که هر روز نظاره گرش هستیم آیا تمام این مسائل به ضعف مدیریت و اینکه کشوربه صحنه بازی بچه گانه و لجوجانه بین روسای کشورتبدیل گشته است مربوط نیست؟ آیا جدا رئیس جمهور یک کشورپهناور مانند ایران کاری مهمتر از افتتاح یک سد خاکی در دورافتاده ترین نقطه ایران ندارد؟

اما از شواهد و قرائن ابتدای سال و از سخنان آقای خامنه ای (اگر بتوان به حرف های چنین شخصی استناد کردد)این طور بر می آید که در سال 89 از تورم 38 درصدی(در بهترین حالت) که مثل هر سال انتظارش را می کشیم و گرانی و رکود بازارو خلاصه تمام چیزهایی که همیشه با آن درگیر هستیم خبری نیست! تعجب نکنید من هم مثل شما و همه برایم باور کردنی نیست مخصوصا با وجود دولت متوهم مهرورزی که همه کارشناسانش نخبه و در جای صحیح خود قرار دارند! اما اینطور گمان می رود که آقایان و مراجع نظام با نام گذاری امسال به نام همت مضاعف کار مضاعف قصد انجام معجزه یا شگردی از این قبیل را جهت بهبود شرایط نا به سامان سیاسی و اجتماعی دارند. من به عنوان یک شهروند اینکاررا توهین به فهم و شعور خود تلقی می کنم چرا که مطمئنم در این سی سال که دیکتاتوری چکمه جای خود را به دیکتاتوری نعلین داده است جز مردم عادی که عاشق این آب و خاک هستند کسی برای این مملکت همت نکرده است و بیگانگان جز دسیسه و نیرنگ سوغاتی برای ما نداشته اند پس آقای خامنه ای بدانید در طی این سال ها کسی منتظراذن شما برای کار و تلاش و سازندگی نبوده است که اینک با فتوایتان مردم از خواب غفلت بیدار شوند و به فعالیت مشغول شوند گرچه همت و کار مضاعف پیش کشتان امیدوارم در سال جدید تورم مضاعف فشار و شکنجه مضاعف و مشکلات مضاعف را برای مردم به ارمغان نیاورید.

م. اصغري پور

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر