نمی دانم چرا علی(ع) دلش مثل ما برای نظام و اسلام نمی سوخت؟ چرا مصلحت اندیش نبود؟
. ادامه راه سبز(ارس): چرا نمی خواهید راستش را بگویید؟ یا لا اقل راستش را بشنوید؟ می دانم که می دانید! حضرات آیات، علمای اعلام، زعمای قوم، رجال سیاسی، ولایتمداران و دینمداران؛ می دانید درد مردم چیست؟ کسی با اسلام جنگ ندارد، کسی با خدا و پیامبر قهر نکرده است، کسی با اولیاء و اوصیاء دعوا ندارد! قرآن سوزی کدام است؟ هتک حرمت چیست؟ مردم عاشق حسین اند، شعارشان " یا حسین " است، فریادشان" ابوالفضل علمدار" است، بر بام تکبیر می زنند.
حرف مردم چیز د یگری است، خطاب مردم کس دیگری است، مردم یکتا پرستند و با خدایگان زمینی می ستیزند، مردم دیندارند و با دین فروش می جنگند، مردم قرآن بر سینه دارند و با قرآن بر نیزه مخالفند، مردم عدل علی(ع) را می خواهند، نه چماق علی، مردم رسم علی(ع) را می خواهند، نه اسم علی، این ماییم که نام علی و اولادش(علیهم السلام) را چماقی کرده ایم برای تکفیردیگران! برای توجیه خشونت خویش، سیره آن امام همام را نیز خشونت بار ترسیم می کنیم!
بیایید خود را با علی(ع) محک زنیم، او فرقان است، او میزان است، او انسان کامل، او حجت است.
حکومت در نظر علی(ع) چقدر می ارزد؟ کمتر از پاپوش وصله شده اش؟ یا کمتر از آب بینی بزغاله ای؟ آیا حکومت در نظر ما نیز چنین است؟ یا جان و آبرو و مال ملتی را فدای حکومت می کنیم؟!
علی(ع) چگونه راه می رود؟ مثل همه مردمان در بازار قدم می زند و مایحتاج خویش تهیه می کند، خدم و حشم و اسکورت ندارد، مردم از او نمی هراسند، با او آزادانه و بدون لکنت زبان سخن می گویند، گاه مخالفی در کوچه و بازار او را ناسزا می گوید و او با رویی گشاده به دردش می رسد، مخالف را دربند نمی کند، تازیانه نمی زند، حرمتش را نگاه داشته و پرده عفتش نمی درد، آیا ما نیز مثل همه راه می رویم و با مخالفان خود چنین مدارا می کنیم؟
علی(ع) چون همگان کار می کند، بیل می زند، آبیاری می کند، از نخلستان خویش ارتزاق می کند و محرومان را نیز از خرمای او سهمی است شایسته، دستان علی(ع) چون کارگران پینه دارد، آیا ما نیز چنین هستیم؟
علی(ع) در جنگاوری بی همتاست، در نبرد بی پرواست، سواری والا و شمشیرزنی یکتاست، اما در خانه پیرزن کوفه، همبازی کودک یتیمی تنهاست! کودک نمی داند، علی(ع) هم تنهاست، محرم اسرارش یکی چاه تنهاست! او که بیش ازهمه به یتیمان و بیوگان و محرومان می رسید، انبان به دوش نیمه شب کوفه، در خانه بیوه ای خسته، صورت خویش به حرارت تنور می سوزاند ! ما چه باید بکنیم؟ ما از فقر و فاقه چه می دانیم؟ چه بر مردم ما می رود؟ ما باید سر تا پا در تنور شویم!
علی(ع) بر فراز منبر است، فردی او را دشنام می دهد، اصحاب می خواهند او را مجازات کنند، می فرماید: " رهایش کنید و او را به حال خود بگذارید" تحمل دشنام و ناسزا پیشکش، آیا ما تحمل سخن مخالف را داریم؟ یا او را محارب و معاند و ملحد و مرتد می خوانیم، خونش را هدر و مالش را مباح می کنیم!
علی(ع) برای حکومت به رای مردم رجوع می کندو در پاسخ بزرگانی چون طلحه و زبیر و ابن عباس و دیگران که برای بیعت به خانه او آمده اند می فرماید" و فی المسجد" و چون به مسجد در می آید می فرماید: " هذا امرکم" که این مسئله حکومت امر و امور شما مردم است و به هر کس که می خواهید بسپارید. آیا ما نیز بر این باوریم که حکومت مربوط به مردم است و به هر کس که می خواهند می توانند رای دهند؟ ! یا این که حکومت را آسمانی و خود را منصوب از ناحیه خدا می دانیم؟! اشتباه نکنیم، مسئله ولایت و هدایت مقوله دیگری است و همه ائمه بر ما ولایت دارند حتی اگر در مصدر حکومت نباشند، و هدایت نیز یک تکلیف است که هرگز ساقط نمی شود، در هر شرایطی به گونه ای استمرار می یابد. ما راجع به استقرار حکومت سخن می گوییم، علی(ع) ملاک استقرار حکومت را رای و خواست مردم می داند و لاغیر، در این مهم هم با کسی شوخی و تعارف ندارد! ما چگونه می اندیشیم؟ ما مراقبیم که مردم اشتباه انتخاب نکنند، برایشان قبلاً انتخاب می کنیم، صواب این است!!
علی(ع) از فامیل بازی و دوست بازی پرهیزدارد و می گوید: " اینها مردمانی کم کار و پر توقع اند" در حکومت مولا از پسر خاله ها و باجناغ ها خبری نیست، راه برای صالحان و ناصحان، فرزانگان و متقین باز است، آیا امروز چنین است؟ یا هزار فامیلان، چاپلوسان ، متملقان، دغل کاران و ریاکاران مقربند و صالحان و ناصحان مغضوب!؟
علی(ع) و کرامت انسانی: علی به شهر انبار وارد می شود، مردم به رسم تکریم پادشاهان – مثل امروز – در پیش مرکبش می دوند، آنها را از این کار نهی کرد و فرمود:" خود را در دنیا به زحمت می اندازید و در آخرت عذاب دارید"
و بازبه بزرگ قبیله شامیان که او را پیاده مشایعت می کرد فرمود: " پیاده رفتن رئیس قبیله ای چون تو در پشت سر من، موجب انحراف زمامدار و زبونی مومن است"
و باز خطاب به کوفیان که پیاده در پی مرکبش روان بودند، فرمود: " همراهی پیاده با سواره موجب ذلت و خواری پیاده و غرور و تباهی سواره خواهد شد"
آیا امروز ما نیز این سیره را رعایت می کنیم؟ یا بر دویدن پیادگان در پس و پیش خودروی خویش افتخار کرده و بر هم فخر می فروشیم، که زید 2 ساعت در میان پیادگان سواره می رفت و عمر 4 ساعت خلایق را در پس مرکب خویش می دواند!!
علی(ع) مثل مردم لباس می پوشید، مثل ضعیف ترین آنها، جامه ای کوتاه تر از بقیه، مندرس با لبه های پاره و کفش وصله شده، اگر او را نمی شناختی، هرگز تصور نمی کردی که خلیفه مسلمین باشد، آن ژنده پوش یک لا قبا را صفه نشینی می پنداشتی مستحق زکات! این چی ارتباطی با جامه ما دارد و زندگی ما؟!
علی و بیت المال: او که در مسند حکومت بخاطر کار شخصی دیگران شمع بیت المال را خاموش می کند کجا و ما که هزار چلچراغ برای خویش می افروزیم؟
علی (ع) در پاسخ برادر نابینایش که قرص نانی اضافه از بیت المال تقاضا کرده بود، دستش را به آهن گداخته می سوزاند تا او را به یاد عذاب آخرت بیاندازد و دست از بیت المال بشوید! و این سیره مولا هزار و چهارصد سال می ماند، آنرا مخفی نمی کند، مصلحت اندیشی روا نمی دارد، نمی گوید او فرزند ابوطالب پشتوانه بزرگ پیامبر و اسلام است، او پسر عم پیامبر و برادر خلیفه است و نقل زیاده خواهی او از بیت المال موجب تضعیف نظام و مسلمین می شود، او چنان می کند که فریاد سوزش دست عقیل گوش تاریخ را پر کند و درسی باشد برای بشریت! آیا ما نیز چنین می کنیم؟ یا همه را با مهر محرمانه ای در بایگانی راکد دفن می کنیم!!
علی(ع) در پاسخ به عمه اش عاتکه که می گوید :" یا علی؛ سهم من و کنیز من را از بیت المال برابر داده ایی" می فرماید: " آدم و حوا کنیز به دنیا نیاورده اند " او برای خود و خانواده و کارگزارانش هم سهمی خاص یا ویژه در نظر نگرفت، آیا ما نیز یکسان برخورد می کنیم؟ ما هر کدام به اندازه پستی که داریم رانت خواری می کنیم و سهمیه داریم، سهمیه حج و عمره که زیارت خانه خداست گرفته تا ...
علی(ع) در برخورد با گردنبند عاریه مضمونه در گردن دخترش، بر می آشوبد و می گوید: اگر مضمونه نبود دستت را قطع می کردم" و باز در مورد ابن هرمه که خیانت مالی کرده بود به حاکم اهواز فرمان می دهد که : " او را به زندان افکن و آبرویش را بریز" ما کجا و علی کجا؟! پرونده تخلفات مالی مسئولین را دفن می کنیم- برای حفظ نظام!! - و علی برای حفظ نظام فرمان می دهد " آبرویش را بریز" در واقع او می خواهد نظام ارزشی اسلام را حفظ کند و لو به قیمت نابودی حکومت علی(ع) و ما نظام را خودمان می دانیم و می خواهیم خودمان را حفظ کنیم حتی به قیمت نابودی نظام ارزشی اسلام!
چندی پیش به جمع خیبری ها می رفتم، ازوانتی سر کوچه ، طالبی کوچکی به قیمت 1200 تومان خریدم، طالبی در دست با خود گفتم، این یک طالبی معادل بهای پیکانی است که در معدن فلان به آیت الله بهمان واگذار شده است! " یک طالبی = یک پیکان" اما اگر از پیکان و طالبی سخن بگویی، تو را می گیرند و به حبس می افکنند! چرا که آبروی نظام در خطر است و حفظ بیضه اسلام واجب !!
نمی دانم چرا علی(ع) دلش مثل ما برای نظام و اسلام نمی سوخت؟ چرا مصلحت اندیش نبود؟ چرا کارگزار خطاکار را بی آبرو می کرد؟ اگر او نیز مصلحت اندیشی می کرد و معاویه و زیاد ابن ابیه را تحمل می کرد، شاید حکومتش بجای 5 سال سه دهه ادامه می یافت، اما هدایتش هرگز! او هم می شد سر سلسله یک سلطنت چون بنی امیه و بنی عباس و بنی مروان و هزاران بنی ظلم و بنی جور دیگر.
حرف مردم چیز د یگری است، خطاب مردم کس دیگری است، مردم یکتا پرستند و با خدایگان زمینی می ستیزند، مردم دیندارند و با دین فروش می جنگند، مردم قرآن بر سینه دارند و با قرآن بر نیزه مخالفند، مردم عدل علی(ع) را می خواهند، نه چماق علی، مردم رسم علی(ع) را می خواهند، نه اسم علی، این ماییم که نام علی و اولادش(علیهم السلام) را چماقی کرده ایم برای تکفیردیگران! برای توجیه خشونت خویش، سیره آن امام همام را نیز خشونت بار ترسیم می کنیم!
بیایید خود را با علی(ع) محک زنیم، او فرقان است، او میزان است، او انسان کامل، او حجت است.
حکومت در نظر علی(ع) چقدر می ارزد؟ کمتر از پاپوش وصله شده اش؟ یا کمتر از آب بینی بزغاله ای؟ آیا حکومت در نظر ما نیز چنین است؟ یا جان و آبرو و مال ملتی را فدای حکومت می کنیم؟!
علی(ع) چگونه راه می رود؟ مثل همه مردمان در بازار قدم می زند و مایحتاج خویش تهیه می کند، خدم و حشم و اسکورت ندارد، مردم از او نمی هراسند، با او آزادانه و بدون لکنت زبان سخن می گویند، گاه مخالفی در کوچه و بازار او را ناسزا می گوید و او با رویی گشاده به دردش می رسد، مخالف را دربند نمی کند، تازیانه نمی زند، حرمتش را نگاه داشته و پرده عفتش نمی درد، آیا ما نیز مثل همه راه می رویم و با مخالفان خود چنین مدارا می کنیم؟
علی(ع) چون همگان کار می کند، بیل می زند، آبیاری می کند، از نخلستان خویش ارتزاق می کند و محرومان را نیز از خرمای او سهمی است شایسته، دستان علی(ع) چون کارگران پینه دارد، آیا ما نیز چنین هستیم؟
علی(ع) در جنگاوری بی همتاست، در نبرد بی پرواست، سواری والا و شمشیرزنی یکتاست، اما در خانه پیرزن کوفه، همبازی کودک یتیمی تنهاست! کودک نمی داند، علی(ع) هم تنهاست، محرم اسرارش یکی چاه تنهاست! او که بیش ازهمه به یتیمان و بیوگان و محرومان می رسید، انبان به دوش نیمه شب کوفه، در خانه بیوه ای خسته، صورت خویش به حرارت تنور می سوزاند ! ما چه باید بکنیم؟ ما از فقر و فاقه چه می دانیم؟ چه بر مردم ما می رود؟ ما باید سر تا پا در تنور شویم!
علی(ع) بر فراز منبر است، فردی او را دشنام می دهد، اصحاب می خواهند او را مجازات کنند، می فرماید: " رهایش کنید و او را به حال خود بگذارید" تحمل دشنام و ناسزا پیشکش، آیا ما تحمل سخن مخالف را داریم؟ یا او را محارب و معاند و ملحد و مرتد می خوانیم، خونش را هدر و مالش را مباح می کنیم!
علی(ع) برای حکومت به رای مردم رجوع می کندو در پاسخ بزرگانی چون طلحه و زبیر و ابن عباس و دیگران که برای بیعت به خانه او آمده اند می فرماید" و فی المسجد" و چون به مسجد در می آید می فرماید: " هذا امرکم" که این مسئله حکومت امر و امور شما مردم است و به هر کس که می خواهید بسپارید. آیا ما نیز بر این باوریم که حکومت مربوط به مردم است و به هر کس که می خواهند می توانند رای دهند؟ ! یا این که حکومت را آسمانی و خود را منصوب از ناحیه خدا می دانیم؟! اشتباه نکنیم، مسئله ولایت و هدایت مقوله دیگری است و همه ائمه بر ما ولایت دارند حتی اگر در مصدر حکومت نباشند، و هدایت نیز یک تکلیف است که هرگز ساقط نمی شود، در هر شرایطی به گونه ای استمرار می یابد. ما راجع به استقرار حکومت سخن می گوییم، علی(ع) ملاک استقرار حکومت را رای و خواست مردم می داند و لاغیر، در این مهم هم با کسی شوخی و تعارف ندارد! ما چگونه می اندیشیم؟ ما مراقبیم که مردم اشتباه انتخاب نکنند، برایشان قبلاً انتخاب می کنیم، صواب این است!!
علی(ع) از فامیل بازی و دوست بازی پرهیزدارد و می گوید: " اینها مردمانی کم کار و پر توقع اند" در حکومت مولا از پسر خاله ها و باجناغ ها خبری نیست، راه برای صالحان و ناصحان، فرزانگان و متقین باز است، آیا امروز چنین است؟ یا هزار فامیلان، چاپلوسان ، متملقان، دغل کاران و ریاکاران مقربند و صالحان و ناصحان مغضوب!؟
علی(ع) و کرامت انسانی: علی به شهر انبار وارد می شود، مردم به رسم تکریم پادشاهان – مثل امروز – در پیش مرکبش می دوند، آنها را از این کار نهی کرد و فرمود:" خود را در دنیا به زحمت می اندازید و در آخرت عذاب دارید"
و بازبه بزرگ قبیله شامیان که او را پیاده مشایعت می کرد فرمود: " پیاده رفتن رئیس قبیله ای چون تو در پشت سر من، موجب انحراف زمامدار و زبونی مومن است"
و باز خطاب به کوفیان که پیاده در پی مرکبش روان بودند، فرمود: " همراهی پیاده با سواره موجب ذلت و خواری پیاده و غرور و تباهی سواره خواهد شد"
آیا امروز ما نیز این سیره را رعایت می کنیم؟ یا بر دویدن پیادگان در پس و پیش خودروی خویش افتخار کرده و بر هم فخر می فروشیم، که زید 2 ساعت در میان پیادگان سواره می رفت و عمر 4 ساعت خلایق را در پس مرکب خویش می دواند!!
علی(ع) مثل مردم لباس می پوشید، مثل ضعیف ترین آنها، جامه ای کوتاه تر از بقیه، مندرس با لبه های پاره و کفش وصله شده، اگر او را نمی شناختی، هرگز تصور نمی کردی که خلیفه مسلمین باشد، آن ژنده پوش یک لا قبا را صفه نشینی می پنداشتی مستحق زکات! این چی ارتباطی با جامه ما دارد و زندگی ما؟!
علی و بیت المال: او که در مسند حکومت بخاطر کار شخصی دیگران شمع بیت المال را خاموش می کند کجا و ما که هزار چلچراغ برای خویش می افروزیم؟
علی (ع) در پاسخ برادر نابینایش که قرص نانی اضافه از بیت المال تقاضا کرده بود، دستش را به آهن گداخته می سوزاند تا او را به یاد عذاب آخرت بیاندازد و دست از بیت المال بشوید! و این سیره مولا هزار و چهارصد سال می ماند، آنرا مخفی نمی کند، مصلحت اندیشی روا نمی دارد، نمی گوید او فرزند ابوطالب پشتوانه بزرگ پیامبر و اسلام است، او پسر عم پیامبر و برادر خلیفه است و نقل زیاده خواهی او از بیت المال موجب تضعیف نظام و مسلمین می شود، او چنان می کند که فریاد سوزش دست عقیل گوش تاریخ را پر کند و درسی باشد برای بشریت! آیا ما نیز چنین می کنیم؟ یا همه را با مهر محرمانه ای در بایگانی راکد دفن می کنیم!!
علی(ع) در پاسخ به عمه اش عاتکه که می گوید :" یا علی؛ سهم من و کنیز من را از بیت المال برابر داده ایی" می فرماید: " آدم و حوا کنیز به دنیا نیاورده اند " او برای خود و خانواده و کارگزارانش هم سهمی خاص یا ویژه در نظر نگرفت، آیا ما نیز یکسان برخورد می کنیم؟ ما هر کدام به اندازه پستی که داریم رانت خواری می کنیم و سهمیه داریم، سهمیه حج و عمره که زیارت خانه خداست گرفته تا ...
علی(ع) در برخورد با گردنبند عاریه مضمونه در گردن دخترش، بر می آشوبد و می گوید: اگر مضمونه نبود دستت را قطع می کردم" و باز در مورد ابن هرمه که خیانت مالی کرده بود به حاکم اهواز فرمان می دهد که : " او را به زندان افکن و آبرویش را بریز" ما کجا و علی کجا؟! پرونده تخلفات مالی مسئولین را دفن می کنیم- برای حفظ نظام!! - و علی برای حفظ نظام فرمان می دهد " آبرویش را بریز" در واقع او می خواهد نظام ارزشی اسلام را حفظ کند و لو به قیمت نابودی حکومت علی(ع) و ما نظام را خودمان می دانیم و می خواهیم خودمان را حفظ کنیم حتی به قیمت نابودی نظام ارزشی اسلام!
چندی پیش به جمع خیبری ها می رفتم، ازوانتی سر کوچه ، طالبی کوچکی به قیمت 1200 تومان خریدم، طالبی در دست با خود گفتم، این یک طالبی معادل بهای پیکانی است که در معدن فلان به آیت الله بهمان واگذار شده است! " یک طالبی = یک پیکان" اما اگر از پیکان و طالبی سخن بگویی، تو را می گیرند و به حبس می افکنند! چرا که آبروی نظام در خطر است و حفظ بیضه اسلام واجب !!
نمی دانم چرا علی(ع) دلش مثل ما برای نظام و اسلام نمی سوخت؟ چرا مصلحت اندیش نبود؟ چرا کارگزار خطاکار را بی آبرو می کرد؟ اگر او نیز مصلحت اندیشی می کرد و معاویه و زیاد ابن ابیه را تحمل می کرد، شاید حکومتش بجای 5 سال سه دهه ادامه می یافت، اما هدایتش هرگز! او هم می شد سر سلسله یک سلطنت چون بنی امیه و بنی عباس و بنی مروان و هزاران بنی ظلم و بنی جور دیگر.
والسلام علی من اتبع الهدی
5/4/89
سیزده رجب روز ولادت مولود کعبه
مهدی خزعلی
5/4/89
سیزده رجب روز ولادت مولود کعبه
مهدی خزعلی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر