۶/۰۸/۱۳۸۹

همسر شهید چگینی: کسانی که به مزار همسرم حمله کردند بدانند در هدفم راسخ تر شده ام

همسر شهید چگینی:
کسانی که به مزار همسرم حمله کردند بدانند در هدفم راسخ تر شده ام

. ادامه راه سبز(ارس): معصومه چگینی همسر شهید محرم چگینی در گفتگویی تلفنی با جرس خبر داد: طی دو هفته متوالی به مزار این شهید که در راهپیمایی ۲۵ خرداد مورد هدف گلوله قرار گرفته بود، حمله شده است اما در عین حال پیگیری های آنان از طریق مسولان بهشت زهرا نتیجه ای نداده است.

وی ضمن ابراز ناراحتی شدید از هجوم به سنگ قبر این شهید راهپیمایی بیست و پنج خرداد، در تشریح این واقعه گفت: هفته اول که تمام شیشه های مقبره همسرم را شکستند و این هفته وقتی به مزار همسرم رفتم ، دیدم با بی رحمی تمام، عکس شهید و قرآنی که در مقبره بود را هم بردند، حتی تابلویی که از نام شهید ساخته بودیم را نیز از جا کندند و بردند.

خانم چگینی با بیان اینکه برای آنها هویت کسانی که مقبره این شهید را تخریب کرده اند، هنوز روشن نیست، یادآور شد: ابتدا به مسولان بهشت زهرا مراجعه کردم اما آنها می گویند بروید در ساختمان اداری، از آنجا به جای دیگر و در نهایت هم گفته اند، بروید یک تابلوی دیگر بر سر مزار نصب کنید.

وی ادامه داد: شاهدانی که در بهشت زهرا بوده اند، می گویند، چهارنفر با هجوم به مقبره همسرم در قطعه۲۵۶ تابلویی که ما خودمان برای همسرم درست کرده بودیم را از جا کندند ولی آنها هم نتوانستند تشخیص دهند که این افراد چه کسانی بودند و با چه هدفی اینکار را انجام دادند.

وی ضمن ابراز تاسف از این واقعه خطاب به مسولان می گوید: در تمام این یک سال، هیچ کسی سراغ مان نیامد، یک کارت شهید هم دادند دست مان و بعد گفتند بروید دنبال دیه که همان را هم نداده اند اما هرگز حاضر نشدند به ما بگویند چه کسی همسر من و جوانان بیگناه این کشور را تنها به جرم آنکه دنبال رای گمشده خود بودند با گلوله کشته است. چطور می شود که در خیابان های همین کشور کسانی به سمت این مردم و در برابر چشمان ما گلوله شلیک کنند و بیش از یک سال هم بگذرد و نه تنها جوابگو نباشند بلکه هر روز داغ ما را هم تازه تر کنند.

وی گفت: وقتی به خانه برگشتم و هیچ کس جوابگوی این نبود که چه کسی شیشه های مقبره همسرم را شکسته است، با خودم گفتم مگر وقتی به سنگ قبر ندا حمله کردند، کسی جوابگو بود که حالا ما دنبال جوابگویی مسولان باشیم اما از فردا دوباره پیگیر می شوم تا ببینم چه کسانی چنین بی رحمی می کنند که همین دلخوشی های کوچک خانواده های داغدار را هم از آنها می گیرند.

همسر این شهید ۲۵ خرداد، با بیان اینکه در تمام این یک سال سخت ترین روزهای زندگی اش را در شرایط دشوار روحی، اقتصادی و تنهایی تجربه کرده است، می گوید: اما علی رغم همه این فشارها امیدی در دلم هست که با این امید زندگی می کنم.

وی می گوید: اگر چه با دیدن شیشه های شکسته شده مقبره همسرم، داغی که در روز کشته شدن او به دلم گذاشته بودند را دوباره تازه تر کردند و درست یاد همان روزی افتادم که همسرم را از دست داده بودم اما هدفی در دلم هست که به زندگی ام معنای دوباره بخشیده است. هدفی که با رفتن همسرم من هم به آن باور پیدا کردم که هرگز نباید راه او و راه آن همه جوانان نازنینی که بیگناه کشته شدند را فراموش کنیم.

وی ادامه داد: درست است که دیگر در خیابان راهپیمایی برگزار نمی شود، درست است که مردم ساکت به نظر می رسند اما من فکر می کنم در دل ما چیزی هست که به این راحتی ها فراموش نخواهیم کرد، چون نه همسر من و نه سایر جوانان که به خیابان رفته بودند رای خودشان را پس گرفته اند و نه به ما جواب داده اند که قاتلان عزیزان ما چه کسانی هستند.

خانم چگینی می گوید: مگر می شود این همه خون پایمال شود، مگر می شود مردم فراموش کنند که در برابر چشمان شان ، آن همه آدم را با گلوله کشتند و بعد هم به داد هیچ خانواده ای نرسیدند. من همه امیدم این است که بالاخره یک روزی قاتل همسرم را پیدا کنم و نگذارم خون همسرم و بقیه جوانان پایمال شود و خواهشم از رهبران جنبش و مردم عزیز هم همین است که ما را تنها نگذارند.

وی می افزاید: همسرم یک کارگر بود که با تلاش فراوان و زحمت خرج و اجاره خانه را می آورد، در یک کشور اسلامی هیچ یک از مسولان که این همه ادعای عدالت دارند از خودشان پرسیده اند که وقتی نان آور یک خانه را می کشید همسر تنهای او چگونه می تواند در شرایط اسف بار فعلی زندگی کند، هیچ یک از مسوولان از خودش پرسید که چرا حتی به وکیل ما هم جوابگو نیستند .

وی در پایان گفت: کسانی که خون جوانان را می ریزند و بعد هم اصلا به روی خودشان نمی آورند که این کشته شدگان زن و بچه دارند و ممکن است در شرایط سختی زندگی کنند بیاد بدانند همین امیدی که در دل ما و مردم هست، یک روز قاتلان را زمین گیر خواهد کرد. درست است که درد می کشیم وقتی می بینیم هر روز زخم ما را تازه تر می کنند اما همین کارهایشان هم مرا در هدفی که در دلم دارم راسخ تر می کند تا نگذارم خون همسرم پایمال شود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر