۱۰/۱۵/۱۳۸۹

جنتی و اقرار به تزیینی بودن رای مردم

جنتی و اقرار به تزیینی بودن رای مردم

ادامه راه سبز(ارس): کمتر کسی باور می‌کرد هوشمندی بالای سیاسی آقای «خاتمی» دراعلام پیش‌شرط‌های اصلاح‌طلبان برای شرکت در انتخابات آتی، پیش فرضی برای اجرای آخرین پرده‌ها از رسوایی اصولگرایان باشد. اما ذکاوت «خاتمی»، «احمدجنتی» را واداشت زودتر از موعد اعلام و اقرار کند که؛ نیازی به رای اصلاح‌طلبان نیست. و کدام ناظرآگاهی است که باور کند ایشان و سایر همفکرانشان کمترین ارزش و اعتباری برای رای و اراره مردم قائل‌ بوده‌اند؟ صرف نظر از کمیت وزن سیاسی اصلاح‌طلبان، و بدون در نظر گرفتن بی‌اعتمادی شدید داخلی و بین‌المللی نسبت به متولیان پروسه انتخابات در ایران، حرف «احمدجنتی» بسیار قابل توجه است. این حرف حدیث نفس و حرف دل اصلی اصولگرایان است که برای اولین بار باید «جنتی» را به دلیل این شهامت و شفافیت و صراحت‌نطر ستایش کرد.

اصولگرایان از ابتدای انقلاب هیچ ارزشی برای رای مردم قابل نبوده و همواره حضور و رای مردم را در حد نمایش و تزیین و تبلیغ به نفع خود قبول داشته و چنانکه احتمال می‌دادند رای، اراده و خواست مردم، چیزی غیر از خواست آنان باشد، با تمام ابزار و امکانات موجود و ممکن جلو تحقق این اراده و خواست را می‌گرفتند.

نظارت استصوابی، دخالت مستقیم و غیرمستقیم در کار هیئت‌های اجرایی و مصادره به مطلوب نمودن آنها، رد صلاحیت گسترده داوطلبان با گرایش فکری متفاوت، و ... ابزارهایی بوده است که اصولگرایان و در راس آنها شورای‌نگهبان طی سی سال گذشته برای جلوگیری از تحقق رای و خواست مردم و یا تقلیل اراده آنها بدان متوسل شده و پس از اخذ نتیجه مطلوب اما ناحق، دموکراتیک و مردمی‌بودن نظام را با تمام توان رسانه‌ای تبلیغ نموده‌اند.

مگر آنکه اشتباه محاسباتی و پیش‌بینی‌ها اشتباه از آب در‌آید، چنانکه در دوم خرداد 76 این اشتباه محاسبات اتفاق افتاد و نتیجه آن نشد که خواست و نظر آنان بود، آن شد که مردم می‌خواستند. مردم فراموش نکرده‌اند که اصولگرایان و به خصوص آقای «جنتی» دبیر شورای نگهبان بارها و بارها، به این اشتباه محسباتی اقرار، و اعلام نمودند که؛ اجازه تکرار اشتباه دوم خرداد را نخواهند داد. البته ایشان و اصولگرایان هیچگاه به صراحت اقرار نمی‌نمودند که نیازی به رای مردم ندارند. بلکه با خودقیم و ولی خواندن و صغیر پنداشتن مردم اعلام می‌نمودند که، اجازه فریب خوردن مردم و سوءاستفاده از آنها را نخواهیم داد. همان کاری که -به زعم خودشان برای جلوگیری از فریب مردم- به گستردگی در انتخابات مجلس هفتم و ریاست جمهوری نهم انجام داده و در کودتای انتخابانی‌ ریاست‌جمهوری دهم با جعل و سرقت و تقلب و خیانت آشکار تکمیل نمودند. و بلافاصله شور و شعور و حضور ستایش برانگیز مردم در پای صندوقهای رای ریاست جمهوری دهم ، مصادره به مطلوب شده و تا کنون نیز از آن به حماسه 40 میلیونی و بعنوان بیمه نظام و حاکمیت و حجت مردمی بودنشان تبلیغ شده است.

اما چه شده است که آقای دبیر محترم شورای نگهبان، به این نتیجه رسیده است که دیگر نیازی به این بیمه و این حماسه حضور و تزیین و تبلیغ ندارد؟ ظاهرا و نه که ظاهرا بلکه قطعا مجموعه نظام به روشنی دریافته‌اند که پایگاه‌های مردمی‌شان علیرغم در اختیار داشتن تمام ابزارها و جایگاه‌های اختصاصی، و خرج کردن از کیسه دین، به شدت متزلزل شده و کیسه دین در اختیار و معرفی شده به شدت تهی و خالی از اعتبار شده و دیگر مستمسکی برای فریب و دل‌مشغولی مردم موجود نیست. در چنین شرایطی کم کم لازم است اعلام شود نیازی به رای مردم نیست. اما این اعلام باید به تدریج و طی پروسه خاصی صورت گیرد. نقطه شروع آن عدم نیاز به حضور اصلاح‌طلبان است که در ابتدایی‌ترین تصور و با فرض قبول نتایج اعلام شده انتخابات ریاست جمهوری دهم، دستکم 13 میلیون رای را نمایندگی می‌کنند. 13 میلیونی که طی سالهای گذشته بیشترین تلاش برای اخذ رای‌شان برای تبلیغ و تزیین صورت‌ می‌‌گرفته است. اما همینکه مشروعیت مردمی نظام دیگر اینروزها نیاز و مسئله حاکمیت نیست و در شرایطی که اعتبار بین المللی حاکمیت در مجامع رسمی و غیر رسمی جهانی، طی چهار گذشته به شدت تنزل یافته، حاکمیت نیازی به شارژ اعتبار دروغین گذشته نداشته و ترجیح داده است این رای را نداشته باشد و در مقابل دردسر حضورشان را هم. و حالا بهتر است که در آخرین سنگرها با تمام احتیاط لازم از آخرین لحظات عمرش دفاع نماید. (این چنانچه عرض کردم فرض کمترین شرایط ممکن است. در حالی که به شهادت رفتار حاکمیت در جریان انتخابات دهم و تقلب آشکار در انتخابات و کودتای انتخاباتی بدون شک شرایط بسیار متفاوت از شرایط مفروض فوق است).

مجموعه حاکمیت به نمایندگی و سخنگویی «احمدجنتی» طی سی سال گذشته برای از دست ندادن امتیازات و حفظ وضعیت و شرایط موجود، مجبور به دروغ‌گویی و تبلیغ و تزیین مشروعیت‌دروغین مردمی بود، اما امروز دیگر آنها چیزی برای از دست دادن ندارند پس چه بهتر که دست به ریسک‌های دردسرساز و مخاطره‌آمیز نزنند.

پیش شرط‌های آقای «خاتمی» در حکم حکایت جوانی بود که ماردش را برای فروش به بازار می‌برد و در مقابل اعتراض مردم اعلام می کرد؛ نگران نباشید قیمتی می‌گویم که کسی نخرد.

پیش شرطهای «خاتمی» اگرچه در بازار اصلاح‌طلبان مورد توجه واقع نشد، اما در اردوگاه اصولگرایان، خام گویی و توهم خریدارن را به همراه داشت . این هنوز از نتایج سحر است.
علي مصلحي

۶ نظر:

  1. بر پدرتان لعنت که هر حرفی را به نفع خودتان می نویسید و بر پدر خباز نماینده کاشمر لعنت که او هم بهزودی از صفحه روزگار محو خواهد شد

    پاسخحذف
  2. زنده باد خاتمی

    پاسخحذف
  3. بر پدر و مادر كسي لعنت كه سالهاي سال راي ملت را دزديده است

    پاسخحذف
  4. آدم متوهم و روان پريش كه ميگويند همين نظر دهنده اولي است. اخه مرد يا زن نا حسابي، شما 100 بار هم كه اين متن پست را بخواني يك كلمه نه نام خباز آمده و نه اثري از اين بنده خدا در اين متن ديده ميشه! اصلا جيز به شقيقه چه كار داره كه شما اسم ايشان را آوردي وسط و بهش لعنت ميفرستي.

    ريز و درشتتان متوهم و روانيه، كار يك ذره و دو ذره هم نيست!

    پاسخحذف
  5. آقاي جنتي فرق شما با شهرام همايون آشغال (مجري كانال1 سلطنت طلبان)فقط در يك چيز است: عمامه

    پاسخحذف
  6. اتحاد بین روحانت درباري و نظامی‌ها پس از انتخابات سال گذشته همچنان به قوت خود باقی است. روحانیت به قدرت سپاه نیاز دارد و سپاه هم به مشروعیت حاصل از تایید روحانیان نیازمند است. اما تعادل قدرت به نفع سپاه تغییر یافته و در واقع گاردامپراطوری قدرت‌مندتر شده است.

    پاسخحذف