تندتر از راهبران جنبش حرکت نکنیم
• ادامه راه سبز(ارس): در فضای سایبری موجی از فراخوانی و دعوت به راهپیمائی ٢۵ بهمن شکل گرفته است، ایجاب احساسی در این فضای سراسر هیجان زده همراهی بی چون و چرا با این رویکرد را میطلبد،خصوصا که بعد از مدتها چنین زمینه ای برای بروز احساسات فروخورده و دغدغه های بی شمار سرکوب شده فراهم آمده است،در چنین فضائی شاید راحت ترین رویکرد می تواند جذب و هضم شدن در این فضا و همراهی با موج به راه افتاده باشد؛اما دقیقا در این بزنگاه ها است که باید لختی تامل نمود و با نگاهی به گذشته از اشتباهات تبری جست و به راهی استوار و سرشار از عقلانیت و آگاهی و بدور از افراط و تفریط فرصت سوز اهتمام ورزید
پس از انتخابات پر مناقشه دهمین دوره ریاست جمهوری موجی از اعتراضات فراگیر و چند میلیونی در اعتراض به نتایج اعلام شده در جامعه شکل گرفت،بی شک اصلی ترین رکن شکل گیری این اعتراضات تاکید و ممارست دو کاندیدای معترض به نتایج انتخابات بر خواسته های مغفول مانده ملت در جریان انتخابات بود؛در این راه توفیق رفیق راه شد و همراهی مردم با این دو صحنه های بدیع و غرور انگیزی از اعتراضات معقولانه و مسالمت آمیز را در مقابل دیدگان جهانیان قرار داد،امری که تا آن لحظه نه تنها در سپهر سیاسی همیشه سرشار از افراط و تفریط کشور ما مسبوق به سابقه نبود بلکه در دنیا نیز بدین شکل و سیاق و با این حجم بی بدیل می نمایاند
جمعیت چند میلیونی در سکوت بزرگترین جلوه های مردم سالاری و دموکراسی مداری را فریاد زدند و طلیعه دار عقلانیت در سپهر سیاسی خاورمیانه شدند آنچنان که امواج عظیم آن مرزها را درنوردید و به آنسوی خاورمیانه نیز راه یافت،اکنون بعد از یکسال از فروکش کردن اعتراضات خیابانی در سطح کشور و با خیزش مردمی در کشورهای تونس و مصر راهبران جنبش سبز درخواستی برای صدور مجوز براي راهپيمايي مردمي در جهت حمايت ازقيام مردم مصر و تونس را به وزارت کشور داده اند،چنین درخواستی به سرعت مورد اقبال عمومی از سوی کنشگران جنبش سبز قرار گرفت و فضای مجازی مملو از همراهی با این درخواست گردید
بی شک این رویکرد در بدو امر گواه چندین مطلب است:
اول: پویائی و زنده بودن جنبش سبز با وجود تمامی فشارها و برخوردها
دوم: جایگاه یگانه و بی بدیل میر حسین موسوی و مهدی کروبی در بدنه مردم علیرغم تخریب مداوم رسانه های حکومتی و حملات زیاده خواهان خارجی بر عدم کارائی ایشان
سوم: تاثیر گذاری متقابل جنبش های مردمی بر یکدیگر که می تواند پتانسیل بالقوه مردمان کشورهای دیگر را به حالت بالفعل درآورد و موتور محرکی برای آن باشد
چهارم: وجود نارضایتی گسترده مردمی از وضعیت موجود که از آن به آتش زیر خاکستر می توان یاد کرد
حال که چنین درخواستی داده شده و با توجه به این نکات گفته شده و موج گسترده ای که در فضای مجازی به راه افتاده؛ باید چه رویکردی را در نظر گرفت؟ آیا رویکرد تندروانه بعضی از عزیزان در فضای مجازی به فرجام خوبی رهنمون خواهد شد؟ آیا تند کردن فضا و حرکت در بستر رادیکالی می تواند انگیزش عمومی را به همراه داشته باشد؟ مرور بر بعضی شعارهای پیشنهادی که دعوت به یکسره کردن وضعیت و سرنگونی نظام را دارد بر واقعیات موجود و پتانسیل عمومی جامعه قابل قرین شدن است؟آیا اصولا چنین رویکردی با درخواست راهبران جنبش و ایده آل های مد نظر جنبش سبز قابل تطابق است؟ آیا حرکت های آنارشیست طلبانه که بعضی در پی آن هستند با رویکرد مسالمت آمیز جنبش همخوانی دارد؟
در ابتدا به چرائی تند شدن فضا و تاثیر پذیری منتقدین می پردازم:
اول:بی توجهی حاکمیت به خواسته های مشروع و قانونی معترضین و برخورد خشن و غیر قابل توجیه با هر گونه اعتراض مسالمت آمیز و در چهارچوب های شناخته شده که قانون اساسی بر آن تصریح دارد و آن را محترم می شمارد اما حاکمیت آن را بر نمی تابد و به شدید ترین وجه با آن برخورد می کند
دوم:تاثیر پذیری از جو اعتراضات مردمی در تونس و مصر که شعارهائی چون "اسقاط نظام" سر داده می شود و یا فرار بن علی از تونس بواسطه شکل گیری اعتراضات یکماهه در این کشور که خود بخود عده ای را معطوف به سیر در چنین فضائی می کند
سوم:مشکلات فزاینده اقتصادی که بواسطه سیاستهای ناکارآمد چند سال اخیر دامنگیر مردم شده و طاقت آنان را طاق نموده است؛آنان در پی تغییر این روند و تصحیح این وضعیت هستند اما افقی امیدوار کننده را در پیش رو نمی بینند.
البته موارد گفته شده در مورد افرادی است که به شکل ساختاری با نظام در تعارض نیستند و خواهان بهبود شرایط هستند،اما بعضی از افرادی که اکنون دعوت به حرکات آنچنانی می کنند در پی تسویه حساب های سیاسی خود با نظام جمهوری اسلامی هستند و در این راه به هر دستاویزی تمسک می جویند برای آنان جنبش سبز و یا مردم در اولویت نیستند بلکه انتقام جوئی از حاکمیت در اولویت است،آنان که محبوبیتی نزد مردم ندارند از این بستر مهیا شده در پی کلاهی برای خود هستند،در ثانی نباید از نفوذ عوامل اقتدارگرا در فضای مجازی غافل شد بدیهی است که تند شدن فضا زمینه های برخورد و سرکوب هر حرکتی را مهیا تر نموده و دست آنان را برای برخورد بازتر خواهد کرد
اکنون به پاسخ سئوالات گفته شده باز می گردم:به یاد داشته باشیم تظاهرات میلیونی مردم در چند روز ابتدائی پس از انتخابات که به شکل مدوام تکرار گردید همگی در سکوت برگزار شد،بعد از خشونت های عریان صورت گرفته در روز سی ام خرداد این تظاهرات تداوم نیافت،در این میان عده ای از تحلیلگران خشونت صورت پذیرفته از سوی حاکمیت را دلیلی بر عدم تداوم اعتراضات ذکر کردند،هر چند بدون شک این فعل و انفعال خشونت محورانه بدون تاثیر نبود(خصوصا که رسانه ها با به نمایش گذاشتن مداوم این صحنه ها در برانگیزی چنین فوبیائی بی تاثیر نبودند)اما نمی توان آن را به تمامی قرین با درستی دانست چرا که در راهپیمائی روز قدس و برغم وجود تهدیدات مردم حضور میلیونی به نمایش گذاشتند،اما تند شدن فضا و شعارهای آنچنانی که در راهپیمائی بعدی به منصه ظهور رسید و خشونت عریانی که همزمان از سوی عوامل نظامی و انتظامی صورت پذیرفت فضا را به سمتی برد که بسیاری علیرغم میل باطنی خود نتوانند در این راهپیمائی ها حضور یابند،و آن شد که همه می دانیم.
طرح شعارهای تند حرکت در سیکل باطلی است که یکبار آنرا آزموده ایم،هر چند آنچه در این مدت بر مردم رفته است سخت و طاقت فرسا است و زمینه طرح مطالبات رادیکالی مقبولیت بیشتری در نگاه اول دارد اما یادمان نرود جنبش سبز برای اولین بار در معادلات سیاسی کشور منادی گفتمان عقلانی و مسالمت آمیز و بدور از کینه جوئی بوده، بی شک تدوام این مسیر می تواند در منتهای حصول خود نفع آوری عمومی را با کمترین هزینه برای تمامی مردمان کشور به ارمغان آورد.
دوستانی که از ماندن در خیابان تا حصول نتیجه سخن می رانند؛نیم نگاهی به میدان التحریر دارند و حرکت اعتراضی مردم مصر را سرلوحه تمایلات خود قرار داده اند اما این عزیزان به این حقیقت واقف نیستند که حضور مردمی در میدان التحریر در فضائی میسر گردیده که نقش آفرینی ارتش کشور مصر در آن یکی از ارکان اصلی است؛حضور فیزیکی ارتش در اطراف میدان و اعلام بیطرفی آنها و حائل شدن میان مخالفین و موافقین حکومت است که از شدت گرفتن خشونت ها میان دو طرف جلوگیری می کند،در پیش گرفتن چنین رویکرد مستقلانه ای از سوی ارتش زمینه ساز و تسهیل کننده حضور گسترده و شبانه روزی مردم در این میدان است حال آنکه می دانیم نیروهای نظامی در کشور ما حداقل در این برهه خاص فاقد چنین استقلال و رویکردی هستند و انتظار اینچنینی از آنان با واقعیت های موجود همخوانی ندارد.
مهمترین مسئله ای که باید مد نظر کنشگران جنبش قرار بگیرد دوری جوئی از تندروی و همراهی معقولانه با رهبران جنبش است آنان هنوز هم به جد خواهان اصلاح امورند و این درخواست را هم با چنین انگیزه ای ارائه کرده اند آنان به خوبی واقفند که تند کردن فضا به نفع تمامیت خواهان است و بهانه سرکوب را به آنان می دهد،در فضای رادیکالی و خشونت برآمده از آن توده های مردم انگیزش عمومی و همراهی همه جانبه نخواهند داشت؛بدیهی است که خفه کردن هر حرکتی در نطفه بدین شکل و سیاق راحت تر خواهد بود
دوستانی که از فرصت استفاده نموده و مطالبات تندی را مطرح می کنند از اساس با رویکرد موسوی و کروبی در تضاد هستند،هیچکدام از مولفه هائی که ایشان مطرح می کنند(چون ضدیت با دین و یا براندازی که در فیس بوک و بالاترین نمونه های آن فراوان است) در سخنان این دو جائی ندارد و آنان اهتمامی به این رویکرد ها ندارند اگر کسانی می گویند ما از این فرصت استفاده نموده و مطالبات خود را بیان می کنیم بی تعارف مزورانه عمل می کنند،این افراد خواسته یا ناخواسته موجبات انشقاق را در میان کنشگران جنبش مهیا می سازند و در راه مطامع تمامیت خواهان گام بر می دارند،آیا دعوت ایشان به حضور در خیابان(فارغ از رهبران جنبش) اعتنائی از سوی مردم یافت؟آیا وقت آن نرسیده که ایشان به راه آیند و واقعیات جامعه را در رفتار گزینی خود لحاظ کنند؟!
شاید بسیاری بگویند الان وقت پرداختن به این مقولات نیست و فقط باید تاکید به خیزش عمومی بشود اما استفاده از تجربه گذشته و دوری جوئی از اشتباهات صورت پذیرفته می تواند چراغ راهی برای آینده باشد،دقیقا در بهمن ماه گذشته بود که عده ای از آکسیون آخر سخن می راندند و سطح مطالبات را چنان بالا بردند که مردم را دچار سردرگمی و پریشانی نمودند و خوراک تبلیغاتی برای ناخیرخواهان اقتدارگرا در طول این یکسال فراهم نمودند که صحبت از مرگ و پایان پذیرفتن جنبش را تبلیغ کنند.!
حرکت هوشمندانه رهبران جنبش برای درخواست مجوز راهپیمائی در حمایت از خیزش مردمی مردم تونس و مصر یک بازی برد-برد است،حاکمیت بهانه ای برای جلوگیری از این حرکت ندارد،با حمایتی که رسما از این کنش خاورمیانه ای اعلام نموده نمی تواند مردمان خود را در دفاع از چنین حرکتی باز دارد مگر اینکه صراحتا اذعان به تصنعی بودن حمایت خود کند و بر وجود فضای خفقان صحه بگذارد،مطرح نمودن شعارهای تند و خواسته های آنچنانی بهانه ای است که حاکمیت آن را طلب می کند تا در مقابل این حرکت هوشمندانه خلل ایجاد نماید.
پس از انتخابات پر مناقشه دهمین دوره ریاست جمهوری موجی از اعتراضات فراگیر و چند میلیونی در اعتراض به نتایج اعلام شده در جامعه شکل گرفت،بی شک اصلی ترین رکن شکل گیری این اعتراضات تاکید و ممارست دو کاندیدای معترض به نتایج انتخابات بر خواسته های مغفول مانده ملت در جریان انتخابات بود؛در این راه توفیق رفیق راه شد و همراهی مردم با این دو صحنه های بدیع و غرور انگیزی از اعتراضات معقولانه و مسالمت آمیز را در مقابل دیدگان جهانیان قرار داد،امری که تا آن لحظه نه تنها در سپهر سیاسی همیشه سرشار از افراط و تفریط کشور ما مسبوق به سابقه نبود بلکه در دنیا نیز بدین شکل و سیاق و با این حجم بی بدیل می نمایاند
جمعیت چند میلیونی در سکوت بزرگترین جلوه های مردم سالاری و دموکراسی مداری را فریاد زدند و طلیعه دار عقلانیت در سپهر سیاسی خاورمیانه شدند آنچنان که امواج عظیم آن مرزها را درنوردید و به آنسوی خاورمیانه نیز راه یافت،اکنون بعد از یکسال از فروکش کردن اعتراضات خیابانی در سطح کشور و با خیزش مردمی در کشورهای تونس و مصر راهبران جنبش سبز درخواستی برای صدور مجوز براي راهپيمايي مردمي در جهت حمايت ازقيام مردم مصر و تونس را به وزارت کشور داده اند،چنین درخواستی به سرعت مورد اقبال عمومی از سوی کنشگران جنبش سبز قرار گرفت و فضای مجازی مملو از همراهی با این درخواست گردید
بی شک این رویکرد در بدو امر گواه چندین مطلب است:
اول: پویائی و زنده بودن جنبش سبز با وجود تمامی فشارها و برخوردها
دوم: جایگاه یگانه و بی بدیل میر حسین موسوی و مهدی کروبی در بدنه مردم علیرغم تخریب مداوم رسانه های حکومتی و حملات زیاده خواهان خارجی بر عدم کارائی ایشان
سوم: تاثیر گذاری متقابل جنبش های مردمی بر یکدیگر که می تواند پتانسیل بالقوه مردمان کشورهای دیگر را به حالت بالفعل درآورد و موتور محرکی برای آن باشد
چهارم: وجود نارضایتی گسترده مردمی از وضعیت موجود که از آن به آتش زیر خاکستر می توان یاد کرد
حال که چنین درخواستی داده شده و با توجه به این نکات گفته شده و موج گسترده ای که در فضای مجازی به راه افتاده؛ باید چه رویکردی را در نظر گرفت؟ آیا رویکرد تندروانه بعضی از عزیزان در فضای مجازی به فرجام خوبی رهنمون خواهد شد؟ آیا تند کردن فضا و حرکت در بستر رادیکالی می تواند انگیزش عمومی را به همراه داشته باشد؟ مرور بر بعضی شعارهای پیشنهادی که دعوت به یکسره کردن وضعیت و سرنگونی نظام را دارد بر واقعیات موجود و پتانسیل عمومی جامعه قابل قرین شدن است؟آیا اصولا چنین رویکردی با درخواست راهبران جنبش و ایده آل های مد نظر جنبش سبز قابل تطابق است؟ آیا حرکت های آنارشیست طلبانه که بعضی در پی آن هستند با رویکرد مسالمت آمیز جنبش همخوانی دارد؟
در ابتدا به چرائی تند شدن فضا و تاثیر پذیری منتقدین می پردازم:
اول:بی توجهی حاکمیت به خواسته های مشروع و قانونی معترضین و برخورد خشن و غیر قابل توجیه با هر گونه اعتراض مسالمت آمیز و در چهارچوب های شناخته شده که قانون اساسی بر آن تصریح دارد و آن را محترم می شمارد اما حاکمیت آن را بر نمی تابد و به شدید ترین وجه با آن برخورد می کند
دوم:تاثیر پذیری از جو اعتراضات مردمی در تونس و مصر که شعارهائی چون "اسقاط نظام" سر داده می شود و یا فرار بن علی از تونس بواسطه شکل گیری اعتراضات یکماهه در این کشور که خود بخود عده ای را معطوف به سیر در چنین فضائی می کند
سوم:مشکلات فزاینده اقتصادی که بواسطه سیاستهای ناکارآمد چند سال اخیر دامنگیر مردم شده و طاقت آنان را طاق نموده است؛آنان در پی تغییر این روند و تصحیح این وضعیت هستند اما افقی امیدوار کننده را در پیش رو نمی بینند.
البته موارد گفته شده در مورد افرادی است که به شکل ساختاری با نظام در تعارض نیستند و خواهان بهبود شرایط هستند،اما بعضی از افرادی که اکنون دعوت به حرکات آنچنانی می کنند در پی تسویه حساب های سیاسی خود با نظام جمهوری اسلامی هستند و در این راه به هر دستاویزی تمسک می جویند برای آنان جنبش سبز و یا مردم در اولویت نیستند بلکه انتقام جوئی از حاکمیت در اولویت است،آنان که محبوبیتی نزد مردم ندارند از این بستر مهیا شده در پی کلاهی برای خود هستند،در ثانی نباید از نفوذ عوامل اقتدارگرا در فضای مجازی غافل شد بدیهی است که تند شدن فضا زمینه های برخورد و سرکوب هر حرکتی را مهیا تر نموده و دست آنان را برای برخورد بازتر خواهد کرد
اکنون به پاسخ سئوالات گفته شده باز می گردم:به یاد داشته باشیم تظاهرات میلیونی مردم در چند روز ابتدائی پس از انتخابات که به شکل مدوام تکرار گردید همگی در سکوت برگزار شد،بعد از خشونت های عریان صورت گرفته در روز سی ام خرداد این تظاهرات تداوم نیافت،در این میان عده ای از تحلیلگران خشونت صورت پذیرفته از سوی حاکمیت را دلیلی بر عدم تداوم اعتراضات ذکر کردند،هر چند بدون شک این فعل و انفعال خشونت محورانه بدون تاثیر نبود(خصوصا که رسانه ها با به نمایش گذاشتن مداوم این صحنه ها در برانگیزی چنین فوبیائی بی تاثیر نبودند)اما نمی توان آن را به تمامی قرین با درستی دانست چرا که در راهپیمائی روز قدس و برغم وجود تهدیدات مردم حضور میلیونی به نمایش گذاشتند،اما تند شدن فضا و شعارهای آنچنانی که در راهپیمائی بعدی به منصه ظهور رسید و خشونت عریانی که همزمان از سوی عوامل نظامی و انتظامی صورت پذیرفت فضا را به سمتی برد که بسیاری علیرغم میل باطنی خود نتوانند در این راهپیمائی ها حضور یابند،و آن شد که همه می دانیم.
طرح شعارهای تند حرکت در سیکل باطلی است که یکبار آنرا آزموده ایم،هر چند آنچه در این مدت بر مردم رفته است سخت و طاقت فرسا است و زمینه طرح مطالبات رادیکالی مقبولیت بیشتری در نگاه اول دارد اما یادمان نرود جنبش سبز برای اولین بار در معادلات سیاسی کشور منادی گفتمان عقلانی و مسالمت آمیز و بدور از کینه جوئی بوده، بی شک تدوام این مسیر می تواند در منتهای حصول خود نفع آوری عمومی را با کمترین هزینه برای تمامی مردمان کشور به ارمغان آورد.
دوستانی که از ماندن در خیابان تا حصول نتیجه سخن می رانند؛نیم نگاهی به میدان التحریر دارند و حرکت اعتراضی مردم مصر را سرلوحه تمایلات خود قرار داده اند اما این عزیزان به این حقیقت واقف نیستند که حضور مردمی در میدان التحریر در فضائی میسر گردیده که نقش آفرینی ارتش کشور مصر در آن یکی از ارکان اصلی است؛حضور فیزیکی ارتش در اطراف میدان و اعلام بیطرفی آنها و حائل شدن میان مخالفین و موافقین حکومت است که از شدت گرفتن خشونت ها میان دو طرف جلوگیری می کند،در پیش گرفتن چنین رویکرد مستقلانه ای از سوی ارتش زمینه ساز و تسهیل کننده حضور گسترده و شبانه روزی مردم در این میدان است حال آنکه می دانیم نیروهای نظامی در کشور ما حداقل در این برهه خاص فاقد چنین استقلال و رویکردی هستند و انتظار اینچنینی از آنان با واقعیت های موجود همخوانی ندارد.
مهمترین مسئله ای که باید مد نظر کنشگران جنبش قرار بگیرد دوری جوئی از تندروی و همراهی معقولانه با رهبران جنبش است آنان هنوز هم به جد خواهان اصلاح امورند و این درخواست را هم با چنین انگیزه ای ارائه کرده اند آنان به خوبی واقفند که تند کردن فضا به نفع تمامیت خواهان است و بهانه سرکوب را به آنان می دهد،در فضای رادیکالی و خشونت برآمده از آن توده های مردم انگیزش عمومی و همراهی همه جانبه نخواهند داشت؛بدیهی است که خفه کردن هر حرکتی در نطفه بدین شکل و سیاق راحت تر خواهد بود
دوستانی که از فرصت استفاده نموده و مطالبات تندی را مطرح می کنند از اساس با رویکرد موسوی و کروبی در تضاد هستند،هیچکدام از مولفه هائی که ایشان مطرح می کنند(چون ضدیت با دین و یا براندازی که در فیس بوک و بالاترین نمونه های آن فراوان است) در سخنان این دو جائی ندارد و آنان اهتمامی به این رویکرد ها ندارند اگر کسانی می گویند ما از این فرصت استفاده نموده و مطالبات خود را بیان می کنیم بی تعارف مزورانه عمل می کنند،این افراد خواسته یا ناخواسته موجبات انشقاق را در میان کنشگران جنبش مهیا می سازند و در راه مطامع تمامیت خواهان گام بر می دارند،آیا دعوت ایشان به حضور در خیابان(فارغ از رهبران جنبش) اعتنائی از سوی مردم یافت؟آیا وقت آن نرسیده که ایشان به راه آیند و واقعیات جامعه را در رفتار گزینی خود لحاظ کنند؟!
شاید بسیاری بگویند الان وقت پرداختن به این مقولات نیست و فقط باید تاکید به خیزش عمومی بشود اما استفاده از تجربه گذشته و دوری جوئی از اشتباهات صورت پذیرفته می تواند چراغ راهی برای آینده باشد،دقیقا در بهمن ماه گذشته بود که عده ای از آکسیون آخر سخن می راندند و سطح مطالبات را چنان بالا بردند که مردم را دچار سردرگمی و پریشانی نمودند و خوراک تبلیغاتی برای ناخیرخواهان اقتدارگرا در طول این یکسال فراهم نمودند که صحبت از مرگ و پایان پذیرفتن جنبش را تبلیغ کنند.!
حرکت هوشمندانه رهبران جنبش برای درخواست مجوز راهپیمائی در حمایت از خیزش مردمی مردم تونس و مصر یک بازی برد-برد است،حاکمیت بهانه ای برای جلوگیری از این حرکت ندارد،با حمایتی که رسما از این کنش خاورمیانه ای اعلام نموده نمی تواند مردمان خود را در دفاع از چنین حرکتی باز دارد مگر اینکه صراحتا اذعان به تصنعی بودن حمایت خود کند و بر وجود فضای خفقان صحه بگذارد،مطرح نمودن شعارهای تند و خواسته های آنچنانی بهانه ای است که حاکمیت آن را طلب می کند تا در مقابل این حرکت هوشمندانه خلل ایجاد نماید.
رضا رئیسی
...
پاسخحذفبرادران و خواهران ما در تونس و قاهره، روزهای سختی را می گذرانند، روزهای سختی که اگر بگذرانند به آزادی و استقلال و دموکراسی می رسند. از حکومت بی لیاقت رها می شوند و مردان و زنانی با کفایت را به کار می گمارند. ما از آنها نیرو می گیریم. ما باور می کنیم که سید علی رفتنی است، چون جلوی چشم مان رفتن بن علی را دیده ایم. ما با موتورسواران مزدور حکومت می جنگیم، همانطور که مردم شریف و دلیر قاهره با شترسواران مبارک جنگیدند و پیروزی از آن آنان خواهد بود.
آقای خامنه ای!
امواج بلند جنبش سبز، درس های آموزشی بسیار برای مسلمانان منطقه داشت. آنان از ما آموختند که چگونه باید بدون هیچ تشکیلاتی تنها از طریق مجازی خود را سروسامان دهند و پشت به پشت هم رودرروی شما بایستند. ما به آنان آموختیم و از آنان می آموزیم که دیکتاتورها رفتنی هستند.مردم مصر از دیکتاتوری مبارک به جان آمده اند و می خواهند حق تعیین سرنوشت خودشان را داشته باشند. آنها هم مثل مردم ایران که از تقلب انتخاباتی رئیس جمهور انتصابی ناراحت اند، از اینکه حسنی مبارک با دستگیری رقبای خود و تقلب انتخاباتی با 98 درصد رای تقلبی انتخاب شده ناراحت اند. آنچه تونس و مصر و ایران را به سه گلوله در پیشانی دیکتاتورهای دنیای مسلمان نشین تبدیل می کند، فردا در سوریه و اردن و الجزایر و بسیاری از کشورهای منطقه دیده خواهد شد و ما همدیگر را دلگرم خواهیم کرد.
آقای خامنه ای!
اگر در سال گذشته حکومت شما ماند، نه بخاطر داشتن پشتوانه مردمی است که خودتان می دانید ساندیس خورهای مزدورتان وقتی پول شان را می دادید به خیابان می آمدند، اما نه در تونس و نه در مصر آنقدر که شما زدید و کشتید و خشونت اعمال کردید با این وقاحت و با این دریدگی رو در روی مردم نایستادند...
روز 25 بهمن روز ابراز انزجار از استبداد ديني و ديكتاتوري داخلي همچنين روز انزجار از مستبدان و زور گويان خارجي است
پاسخحذفمقاوم مي ايستيم و فرياد مي زنيم دورود بر آزادي
دورود بر صلح