۸/۲۱/۱۳۸۸

زنان مبارز سبز، پیام‌آوران عشق، صلح و آشتی در جنبش سبز مردم ایران

نگاهی به نقش موثر زنان در انتخابات ۸۸ و وقایع پس از آن:
زنان مبارز سبز، پیام‌آوران عشق، صلح و آشتی در جنبش سبز مردم ایران

کمتر از یک سال از زمانی که میرحسین موسوی به همراه همسرش وارد رقابت انتخاباتی شد و برای اولین بار دست همسرش را در مقابل چک چک فلاش‌های دوربین در دستش فشرد می‌گذرد. عکسی که با آن همهمه‌ای در شهر افتاد و صداهای مختلفی از گوشه و کنار بلند شد. در یک سوی این بلوا، دولتمردان بنیادگرایی بودند که زنانشان هیچ‌گاه پیش از این راهی به عرصه رقابت‌های تنگاتنگ سیاسی و میتینگ‌های انتخاباتی‌ نداشتند و «زن» را با اصطلاح مردسالارانه «ناموس» یکی می‌دانستند و ترجیح می‌دادند از دیده‌ها پنهان بمانند. آنان از جمله کسانی بودند که این اتفاق را نامبارک و خلاف عرف «اسلامی»(!) دانستند. در سوی دیگر، اما خیل کثیری از مردم و به طور خاص زنان جامعه ایرانی بودند. موجی از حمایت و و در برخی موارد شگفتی از اینکه در نظام جمهوری اسلامی پس از سی سال کاندیدایی از خطوط مردسالارانه مرسوم پای را فراتر نهاده و از ابتدای امر، آن هم دست در دست با همسرش وارد میدان رقابت شده است را در میان این طیف ایجاد شد.

سایر کاندیدها نیز از این سنت‌شکنی میرحسین موسوی خیلی زود تاثیر گرفتند. مهدی کروبی، دیگر کاندیدای اصلا‌ح‌طلب و محسن رضایی،کاندیدای اصولگرای نزدیک به طیف حاکم نیز همراه همسران خود، برای ثبت نام به عنوان کاندیدای ریاست‌جمهوری به وزارت کشور رفتند. حتی محمود احمدی‌نژاد هم اگرچه در بدو امر واکنشی به این جریان نشان نداد و ترجیح داد تنها در میدان رقابت ظاهر شود و نامی هم از همسرش نبرد اما چندی بعد عکس‌هایی از همسر وی نیز توسط برخی رسانه‌ها منتشر شد که البته با واکنش تند احمدی‌نژاد در مناظره اش با کروبی مبنی بر اینکه منتشر نمودن آن عکس‌ها توهین به همسرش است مواجه شدند. ناگفته نماند که احمدی‌نژاد روزنامه اعتماد را با اعتماد ملی در آن مناظره اشتباه گرفته بود.

حضور همسران کاندیداهای ریاست‌جمهوری در کشورهای غربی مدت‌هاست به عنوان یک هنجار و امری تشریفاتی پذیرفته شده است. اما در ایران انتخابات ۸۸ برای اولین بار این اتفاق افتاد. زهرا رهنورد و فاطمه کروبی هر دو از زنان فرهیخته‌ و فعالی بودند که در دوره‌هایی از تاریخ سیاسی ایران پس از انقلاب حتی از همسران خویش چه به لحاظ محبوبیت و شهرت سیاسی و چه به لحاظ اثرگذاری اجتماعی فراتر رفته بودند. به میدان آمدن این زنان توان‌مند، از یک سو برای کاندیداهای اصلاح‌طلب اعتباری دوچندان می‌آفرید از سوی دیگر، خصلت‌های بنیادگرایانه طیف سیاسی حاکم نیز در این بین بیش از پیش رخ می‌نمایاند که از آن جمله می‌توان به تهمت‌های علمی به زهرا رهنورد توسط رئیس فعلی دولت کودتا در مناظره مشهور تلویزیونی او با میرحسین موسوی اشاره کرد.

تشکل‌های زنان در راستای تحقق بخشیدن به مطالبات آنان توسط کاندیداهای ریاست‌جمهوری:

در اردیبهشت و خرداد 88، جامعه ایران بار دیگر خروشید و موج حمایت از میرحسین موسوی و مهدی کروبی سراسر کشور را فرا گرفت. حضور زنان در بالاترین پست‌های کمپین‌های انتخاباتی کاندیدای اصلاح‌طلبان، موجی جدید در تاریخ سی‌ساله‌ی حضور زنان در انتخابات ریاست‌جمهوری در نظام جمهوری اسلامی را به وجود آورد. موجی که در آن زنان جزو سکان‌داران اصلی سیاست‌ورزی و شکل و جهت دادن به رای مردم بودند. در خلال فعالیت‌های انتخاباتی تشکل‌های مختلفی متشکل از فعالان زن شکل گرفت که خواستار پررنگ شدن نقش زنان در مناصب اجتماعی و سیاسی و جبران جفاهای اعمال شده و رفع محدودیت‌ها و محرومیت‌های گسترده علیه زنان توسط کاندیداهای جدید ریاست جمهوری بودند. از آن جمله می‌توان به ائتلاف یا همگرایی زنان برای انتخابات اشاره کرد که برای اولین بار سعی نمود طیف‌های گوناگون زنان و مطالبات سیاسی و اجتماعی آنان را زیر یک چتر پوشش دهد و مطالبات آنان را به گوش کاندیداهای اصلاح طلب برساند. این گروه در بیانیه اعلام موجودیت خود آورد: ما به دنبال سوق دادن «گفتمان دولت ـ مردانه» در انتخابات، به سمت «تحقق نیازهای جامعه‌ی مدنی و به خصوص مطالبات معوق مانده‌ زنان» هستیم. این فعالان زن همچنین خاطرنشان کردند که «بدون رفع تبعیض از زندگی زنان، هیچ جامعه‌ای به دموکراسی و عدالت دست نخواهد یافت.»

علاوه بر ائتلاف و همگرایی زنان برای طرح مطالبات سیاسی و اجتماعی‌شان، گروه‌های دیگری نظیر «نسل فیروزه‌ای» نیز شکل گرفتند که شامل دختران نسل سومی می‌شدند. این گروه در بیانیه اعلام موجودیت خود، حمایت صریحش را از میرحسین موسوی در انتخابات دهم اعلام کرد و در آن بیانیه بر نقش مهم زهرا رهنورد در کنار میرحسین موسوی به عنوان یکی از دلایل مهم این حمایت تاکید کرد: «دختران فيروزه‌اي از موسوي حمايت مي‌كنند چون بانوي انديشمند و مبارزي در كنار او ايستاده‌ كه نماد زن ايراني مسلمان انقلاب و جمهوري ماست. زندگي اين بانو براي ما دختران شنيدني و آموختني است از روزي كه دختر مبارزي بود و در آغاز سلوك انساني‌اش، خود نام زهرا رهنورد را براي خود برگزيد تا امروز كه هنر و سياست و مديريت و روشنفكري و معرفت و مادري و حتي مادربزرگ بودن را تجربه كرده است و هنوز رهنورد است. نسل فيروزه اي از اين دو حمايت مي‌كند چرا كه هردو باور دارند زن و مرد دو بال پرواز بشريت هستند و براي پرواز هردوبال بايد قوي باشند و چنين زندگي كرده‌اند و براي توانمندي زن ايراني كوشيده‌اند».

حضور موثر و پررنگ زنان در تشکل‌های دانشجویی اصلاح طلب چون تحکیم وحدت و انجمن اسلامی و نیز تشکل‌های حقوق بشری و برابری‌خواه چون کمپین یک میلیون امضا، گروه میدان زنان و سایر گروه‌های مشابه نیز در دوران انتخابات و درگیری‌های پس از آن ملموس بود. همچنین تعداد بسیاری از این فعالان سیاسی- دانشجویی و برابری‌خواه پس از کودتای بیست و دوم خرداد گرفتار بند شدند و به جمع زندانیان سیاسی پس از انتخابات پیوستند.

حضور بیش از پیش زنان در میان زندانیان سیاسی و آسیب‌دیدگان حوادث پس از انتخابات:

می‌توان گفت تعداد زندانیان سیاسی زن در انتخابات ۸۸ و روزهای پس از آن از کلیه انتخابات‌های ریاست جمهوری ایران قبل و بعد از انقلاب اسلامی در کشورمان بی‌سابقه بوده است. این زندانیان سیاسی زن از روزنامه نگار و فعال حقوق زنان گرفته تا وبلاگ‌نویسان و دانشجویان و معترضین خیابانی را شامل می‌شدند. حضور زنان در عرصه اعتراضات خیابانی نیز مشهودتر و ملموس‌تر از هر دوره‌ای بود. زنان با پوشش‌های متفاوت سبز خود به صحنه اعتراضات پس از انتخابات رنگ دیگری بخشیدند. آنان بعد از چهارسال ارعاب و تهدید‌ عوامل دولت، در کوی و برزن به خاطر نحوه پوشش خود، با حضور قدرتمندشان در خیابان‌ها نشان دادند که گشت‌های ویژه ارشاد و پلیس ضدشورش و ماموران لباس‌شخصی که وجوه عینیت یافته تفکر بنیادگرایانه دستگاه قدرت حاکم را در برخوردهای سرکوب‌گرانه‌شان با زنان بارها پیش از این نیز به نمایش گذاشته بودند باکی ندارند و برای گرفتن رای خود که برآمدی از تمامی مطالبات تحقق‌نیافته‌شان بود در خیابان‌ها خواهند ماند.

نام زنان نه فقط در میان زندانیان سیاسی مشهور، بلکه در میان شهدای جنبش سبز نیز به چشم می‌خورد. نام بسیاری از زنان معترض به نتیجه انتخابات پس از شهادت و یا شکنجه‌های وحشیانه در زندان‌های جمهوری «اسلامی» شنیده شد. از آن جمله می‌توان به ندا آقاسلطان و ترانه موسوی اشاره کرد. دختران جوانی که به خشونت‌بارترین وجه ممکن کشته شدند. اولی سینه‌اش با گلوله در خیابان کارگر تهران توسط یکی از عوامل سرکوبگر کودتا دریده شد و دومی بر اثر تجاوز شدید کشته و جسدش سوزانده شد. کودتاگران تلاش‌های زیادی کردند تا مرگ ندا آقاسلطان را به نیروهای خارجی و اغتشاشگر ربط دهند و در مورد ترانه موسوی نیز با پخش اکاذیب و مصاحبه‌های جعلی و ساختگی سعی در سرپوش گذاردن بر این جنایت مخوف کردند. اما شیخ مهدی کروبی، رهبر شجاع جنبش سبز با افشاگری‌های جسورانه خود پرده از راز جنایت و قتل ترانه موسوی برداشت و به دنبال پرونده‌سازی‌های کودتاگران برای شیخ بود که با انتشار نامه برادر همسر ترانه موسوی خطاب به کروبی حقیقت آشکار شد و به همگان اثبات گردید که مدعیات شیخ مهدی کروبی در موردتجاوز و قتل وحشیانه ترانه موسوی حقیقت دارد. کودتاچیان که خود را بازنده این داستان دیدند، با طراحی سناریویی کثیف به نام کشته شدن ساختگی شخصی به نام سعیده پورآقایی تلاش کردند بر قتل ندا آقاسلطان و ترانه موسوی سرپوش بگذارند که البته نحوه طراحی آن سناریوی کثیف در گزارش مبسوطی در سایت نوروز منتشر شد و واقعیت ماجرا آشکار شد.

زنان به مثابه یک ابژه جنسی در نگاه کودتاچیان:

با شکنجه‌های جنسی زنان از آن دست اتفاقاتی که برای ترانه موسوی رخ داد، کودتاگران بار دیگر نشان دادند که نگاهشان به زن به عنوان یک ابژه جنسی ارتقا نیافته است. شاهدان زن عینی کشتارگاه کهریزک نیز در افشاگری‌های خود درباره جنایت‌های جنسی صورت گرفته در کهریزک پیش از این گفته بودند که بدن زنان در این شکنجه‌گاه‌ها به صورت عریان مورد شوک الکتریکی و آزار و اذیت جنسی قرار می‌گرفته است.

روایت‌های زندانیان سیاسی مرد نیز حاکی از آن است که دادن فحش‌های رکیک به همسران و مادرانشان به عنوان یکی از راه‌های شکنجه روحی توسط بازجویان در بازجویی‌ها بارها مورد استفاده قرار می‌گرفته است. همچنین زنان بازداشت‌شده در درگیری‌های پس از انتخابات از وارد نمودن اتهاماتی همچون روابط نامشروع جنسی با چهره‌های شناخته شده سیاسی و فحش‌های درمراحل مختلف بازجویی اشاره کرده‌اند. یک خبرنگار زن نیز چندی پیش از این پرده از نقش سعید مرتضوی در این دست مسائل برداشت. همه این مشاهدات و اعترافات حاکی از آن است که کودتاگران به جای اینکه «زن» را فارغ از جنسیتش به عنوان یک انسان قلمداد کنند او را صرفا به عنوان ابژه‌ای جنسی می‌شناسند.

همسران زندانیان سیاسی و کلیشه‌هایی که شکسته شد:

و اما زنان نه تنها در لیست قربانیان و آسیب دیدگان حوادث اخیر بلکه در جبهه‌ای دیگر نیز مبارزه خود را علیه کودتاگران ادامه دادند. همسران، دختران و مادران زندانیان سیاسی پس از دستگیری عزیزانشان با نامه و نوشته‌های خود، تحولی در ادبیات خشونت‌آمیز تزریق شده به بدنه جامعه توسط دستگاه فعلی قدرت ایجاد کردند. آنان در نامه‌هایی به پدران، همسران ، برادران و فرزندان خود با استفاده از ادبیاتی عاری از خشونت و صلح جویانه از دلتنگی‌ها و تنهایی‌ها و نگرانی‌های خود در مورد وضعیت عزیزان دربندشان نوشتند. دیری نگذشت که این نوشته‌ها در کوی و برزن میان مردم دست به دست شد و تعداد بی‌شماری از شهروندان با آنان همدل و هم‌صدا شدند و از طریق این نوشته‌ها دریافتند در خانواده‌های زندانیان سیاسی و نیز بر خود آنان در زندان چه می‌گذرد. اگر تا دیروز همسران این زنان در عرصه سیاست‌ورزی زبان گویای اصلاح طلبی بودند، پس از به زندان افتادنشان، این زنان بودند که زبان گویای همسرانشان شدند و از ظلم رفته بر عزیزان دربندشان و بی‌گناهی و نیک‌خواهی‌شان داد سخن دادند.

این دست نوشته‌ها تاثیرات مختلفی داشت که از آن جمله می‌توان به از یاد نرفتن مظلومیت‌ و بی‌گناهی زندانیان سیاسی، تقویت و تحکیم ادبیات و گفتمان عاری از خشونت و نیز شکستن کلیشه‌های جنسیتی رایج در جامعه اشاره کرد. برای اولین بار زنانی با پیشینه و باورهای مذهبی و گاها سنتی، عشق را از پستوی خانه‌هایشان به در آوردند و در عرصه عمومی به همسرانشان ابراز کردند. برای نخستین بار «دوستت دارم» میان زوج‌های سیاسی در فضای عمومی رد و بدل شد و روابط عاشقانه همسران که پیش از این امری خصوصی تلقی می‌شد، رنگ و بویی عمومی به خود گرفت. شکسته شدن این قبیل تابوهای اجتماعی که برساخته‌های جامعه‌ای مردسالار بود، توسط زنان و ادبیات تولیدی سبزشان شکسته شد و فصلی جدید در نحوه ارتباط زوج‌های سیاسی و غیرسیاسی در فضای عمومی جامعه شکل گرفت. شاید بتوان گفت، داستان زنان و انتخابات ۸۸ که در سرفصل آن عکس دست در دست موسوی و رهنورد به عنوان یک اتفاق جدید در عرصه سیاسی حک شده بود به نوعی در این نامه‌ها و دست‌نوشته‌ها ادامه پیدا کرد و کلیشه‌های مربوط به «ابراز علنی عشق» تا حدود زیادی شکست و از میان برداشت.

زنان و آینده جنبش سبز:

حضور موثر زنان در پیشبرد جنبش سبز که اکنون نزدیک به ۵ ماه از عمر آن می‌گذرد نقش مهمی در کیفیت و ارتقاء مطالبات این جنبش نیز داشته است. زنان به عنوان بخش مهمی از حاملان این جنبش در راس و بدنه آن، کماکان برای تحقق حقوق مساوی و عدالت‌محور خود و از میان برداشتن تبعیض‌ها و شکستن باورها و کلیشه‌های جنسیتی تلاش می‌کنند. بسیاری از آنان برای تحقق این مطالبات همچنان در زندان به سر می‌برند و آنانی که گرفتار بند نیستند به طرق دیگری محدود و تهدید شده‌اند، اما هیچ‌یک از هدف خویش عقب‌نشینی نکرده‌اند.

شاید امروز حضور قدرتمند و پررنگ زنان در عرصه مجازی و وبلاگ‌نویسی و طرح مطالباتشان از طریق سایت‌ها و رسانه‌های خبری یکی از مهم‌ترین استراتژی‌ها برای پیشبرد این اهداف برابری‌طلبانه باشد. دولت کودتا از هیچ تلاشی برای کمرنگ کردن نقش و تاثیر‌گذاری زنان ایرانی فروگذار نخواهد کرد. در جدیدترین اقدام می‌توان به فرمان خصوصی رهبری به ریاست صداوسیما اشاره کرد که در آن از کمرنگ کردن نقش زنان به عنوان یکی از دو شرط اصلی ابقای ضرغامی در سمتش اشاره کرده بود.

آنچه در این مرحله از حیات جنبش بیش از هر چیز برای زنان حائز اهمیت است به فراموشی نسپردن خواست‌ها و مطالبات زنان به عنوان یکی از رئوس اصلی برنامه‌های رهبران جنبش سبز علی‌رغم همه موانع و سرکوب‌های صورت گرفته است. در تحقق این امر خود بی‌شک این خود زنان هستند که با تداوم حضور خود در صحنه مبارزه به انواع و انحاء گوناگون، اصلی‌ترین و مهم‌ترین نقش را ایفا می‌کنند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر