. كاري از: آرش سبز
. دکلمه: مریم آریایی
جان باختن ده ها شهروند در راهپیمایی های اعتراضی، کشته شدن رسمی چهار نفر در اثر شکنجه و ضرب و شتم در کهریزک، زندانی شدن هزاران نفر در سراسر ایران به صورت فله ای و حبس صدها فعال سیاسی و رسانه ای، از دیگر نتایج اعلام پیروزی احمدی نژاد در انتخابات سال گذشته ریاست جمهوری بود که تا کنون هیچ پاسخ مشخصی از سوی مسولان کشور به این بحران یک ساله داده نشده است و علی رغم فشار افکار عمومی، مجلس شورای اسلامی نیز کمیته ای برای تحقیق و تفحص در مورد این انتخابات، نحوه شمارش آرا و حوادث پس اعلام این آرا در کشور، تشکیل نداده است.
در آغاز روزهای بحران، آقایان موسوی، کروبی و خاتمی کمیته ای را تحت عنوان «کمیته پیگیری آسیب دیدگان حوادث پس از انتخابات تشکیل دادند که تنها چند ماه پس از فعالیت این کمیته و جمع آوری اطلاعات مربوط به آسیب دیدگان حوادث پس از انتخابات، در هفدهم شهریور ماه چند تن از اعضای کمیته دستگیر شدند.
علیرضا بهشتی، مرتضی الویری و ابراهیم امینی و محمد رضا مقیسه از جمله اعضای دستگیر شده این کمیته بودند که اگرچه عضویت آنان در کمیته پیگیری وضعیت آسیب دیدگان حوادث پس از انتخابات به عنوان اتهام در پرونده آنان عنوان شده بود، اما در نهایت دادگاه این عضویت را جرم تلقی نکرد و دو تن از اعضای کمیته از اتهام مطرح شده، تبرئه شدند اما حاصل این حبس و فشارهای سیاسی پس از آن توقف و تعطیلی کمیته ای بود که شهروندان آسیب دیده در وقایع تلخ پس از انتخابات به آن مراجعه می کردند.
آغاز حمله به کمیته و دستگیری اعضا از زمانی صورت گرفت که آمار تعداد کشته شدگان در وقایع پس از انتخابات از مرز مرز هفتاد گذشت. بلافاصله پس از اعلام این تعداد از سوی دکتر بهشتی سخنگوی کمیته، هم اعلام کننده تعداد شهدا و هم اعضای دیگر کمیته بازداشت و هم دفتر کمیته پیگیری پلمپ شد. در جریان این تعطیلی و دستگیری اعضا، کلیه مدارک، اسناد و وسایل موجود در کمیته نیز ضبط شد.
نکته جالب توجه این است که در این کمیته جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی و اعضای هیات حقیقت یابی که از سوی مجلس هشتم تشکیل شده بود نیز حضور داشتند و از نزدیک شاهد روایت های زندانیان آزاد شده از روند برخوردها و شکنجه های صورت گرفته در بازداشتگاه ها و زندان ها بودند.
از آنجایی که کمیته با قرار دادن شماره تماس و نشانی الکترونیکی خود در روزنامه ها به صورت آشکار و شفاف فعالیت می کرد، نیروهای امنیتی نیز به صورت ناشناس و یا با هویت اصلی خود به کمیته رفت و آمد داشتند و این نکته چندان برای اعضای کمیته پنهان نبود.
بنا به گفته اعضای ستاد موسوی و کروبی، کمیته با این نیت راه اندازی شده بود تا حداقل پس از فجایع صورت گرفته مردم امیدوار باشند که هنوز در جمهوری اسلامی مرکزی وجود دارد که به آنها کمک کند تا پیکر عزیزان شان را تحویل گرفته و از نحوه نگهداری اعضای خانواده شان در بازداشتگاه های کشور نیز از طریق این کمیته مطلع شوند.
بر این اساس کمیته پیگری وضعیت آسیب دیدگان وظایف و دستورالعمل های کاری خود را در چند بخش مشخصی پی گرفت:
جمع آوری اطلاعات، تحقیق و تفحص برای تایید اطلاعات و در نهایت اقدامات لازم برای رسیدگی های حقوقی (اعم از مشاوره حقوقی و اخذ وکیل و پیگیری های حقوقی پرونده های افراد دستگیر شده ) از جمله وظایف مشخص و تقسیم بندی شده اعضای این کمیته بود.
وظایف دیگر کمیته در مواجهه با خانواده های دستگیر شدگان، کمک های پزشکی، مالی، اداری و حقوقی بود و بر این اساس از همان ابتدا کمیته پیگری به صورت شفاف اعلام کرد به دور از گرایش های سیاسی عمل خواهد کرد و در همین راستا هیچ بیانیه سیاسی هم از سوی این کمیته منتشر نشد .
پس ازآنکه اعضای کمیته، آمار و اطلاعات مربوط به شهدا را دریافت کردند، کلیه اطلاعات جمع آوری شده را به مقامات امنیتی و قضایی اعلام کردند با این امید که صحت و سقم این آمار و اطلاعات از طریق نهادهای مسوول به کمیته اعلام شود اما پیش از آنکه پاسخی رسمی از سوی دستگاه های مسوول به کمیته برسد و حتی پیش از انکه خود کمیته لیستی از شهدا را به صورت رسانه ای اعلام کند، برخی از رسانه ها و ارگان های هوادار دولت خودشان، اعلام کردند که فلان کسی که کمیته می گوید شهید شده است، زنده است وهیچ آسیبی به او در ماجرای پس از انتخابات نرسیده است و این نشان می داد که اسامی و نام برخی از کشته شدگانی که در اختیار کمیته قرار داشت را این ارگان ها هم کاملا در اختیار داشت.
وقتی شمار کشته شدگان وقایع پس از انتخابات به۷۲ نفر رسیده بود، یکی از اعضای کمیته پیگیری در دیداری که با دکتر علی مطهری، نماینده اصولگرای مجلس داشت، عدد ۷۲ تن شهید را اعلام می کند که ایشان عدد ۷۲ تن را رد می کند و اعلام می کند بر اساس یافته ها و تحقیقات برخی از نمایندگان مجلس تعداد افراد کشته شده ۸۹ نفر است. پس از آن یکی از مقامات ارشد نیروی انتظامی که در دیداری با سران نظام نیزحضور داشت، این عدد اعلام شده توسط آقای مطهری را هم تکذیب می کند و فراتر از آن اعلام می کند که تعداد کشته های بعد از انتخابات بسیار بیش از این تعداد است و عدد درد آور دیگری را اعلام می کند…
اما در نهایت کمیته با تکیه بر مستندات جمع آوری شده خود آمار نهایی و اسامی ۶۹نفر جان باخته را به مجلس شورای اسلامی ارائه می کند که تنها چند روز بعد مجلس اعلام کرد هیچ اطلاعاتی از طرف کمیته دریافت نکرده است، مجددا نسخه دیگری از لیست این کشته شدگان به کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ارسال می شود تا آن زمان کمیته پیگری اطلاعات مربوط به ۶۹ نفر را کامل در اختیار داشت که پس از رسیدن به عدد هفتاد و دو، بلافاصله با دستگیری اعضا کار را متوقف کردند.
همان زمان اعضای کمیته در مورد سعیده پور آقایی و ترانه موسوی ایجاد شبهه کردند و در نهایت مشخص شد که در ماجرای سعیده پورآقایی برخی از نهادهای چگونه دست به یک سناریوسازی زده بودند و همچنین در مورد ترانه موسوی نیز که بنا به گفته مرتضی الویری آخرین اطلاعات رسیده به کمیته این بود که او روبروی مسجد قبا دستگیر شده است اما پیچیدگی این ماجرا آنقدر زیاد بود… که پس از دستگیری اعضای کمیته، روند بررسی این پرونده ها متوقف باقی ماند.
همچنین کمیته پیگری با معرفی یکی از اعضا به سازمان بهشت زهرا نیز در صدد بر آمد تا اطلاعات مربوطه را از آن طریق نیز جمع آوری کند، جلسه ای با حضور اعضای شورای شهر تهران برگزار شده بود که کمیته منتخب این شورا برای پیگیری حوادث پس از انتخابات نیز برای تبادل اطلاعات با اعضای کمیته نشستی را برگزار کردند. در نهایت علی رغم تمامی تلاش های اعضای کمیته پیگری وضعیت آسب دیدگان پس از انتخابات، نه تنها شمار و تعداد کشته شدگان این انتخابات مشخص نشده است، بلکه برخی از ارگان ها و نهادها با مراجعه با خانواده برخی از جان باختگان آنها را تحت فشارهای جدی قرار می دهند تا علیه موسوی و کروبی شکایتی را تنظیم و در اختیار قوه قضاییه قرار دهند.
خانواده های جان باختگان زیادی این نکته را در مصاحبه با رسانه های مختلف عنوان کرده اند که علی رغم فشارهای برخی نهادها مبنی بر مصاحبه صدا و سیما و خبرگزاری فارس، تا کنون تن به این کار نداده اند و از عدم پیگیری شکایت های خود در دستگاه قضایی و بلاتکلیف ماندن پرونده شناسایی قاتلان رنج می کشند.
در پایان باید مسوولان امر باید توجه کنند که پگیری صادقانه توام با شفافیت و صداقت با مردم است که می تواند آب رفته را به جوی بازگرداند و اعتماد جریحه دار شده عمومی را باز ستاند نه پنهان کاری و خبر سازی و تهدید؛ چرا که در نهایت دست خداوند بالای همه دست هاست…
. ادامه راه سبز(ارس): بانک مرکزی ایران با رونمایی از اسکناس یکصد هزار ریالی (ده هزار تومانی) ورود این اسکناس جدید به بازار پولی را رسما اعلام کرد. اسکناس 10هزار تومانی در حالی در تهران رونمایی شد که اشتباهی فاحش در شعر معروف سعدی بر پشت آن خود نمایی میکرد.به گزارش خبرگزاری های مختلف ایران ،بهزاد قیاسوند، مدیر اداره نشر اسکناس و خزانه بانک مرکزی ایران، روز سه شنبه اول تیر گفت: “اسکناس های جدید ده هزار تومانی به منظور تسهیل در معاملات روزمره صورت می گیرد.” اسکناس جدید ده هزار تومانی بر روی خود تصویر امام خمینی، بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران را دارد و در پشت آن تصویر آرامگاه سعدی به همراه شعری از این شاعر نامی ایران قرار داده شده است.
باقی در روز هفتم دی ماه برای بار سوم بازداشت شده بود. به گفته همسر وی، عمادالدین باقی بوسیله حکمی که به امضای دادستان وقت تهران رسیده بود ( به تاریخ روز فوت آیت الله منتظری) و با عنوان پیشگیری از حوادث پس از فوت آیت الله منتظری ، بازداشت شده است.
توضيح تصوير: عكس سمت چپ باقي قبل از اسارت ، عكس سمت راست باقي پس از اسارت!
. ادامه راه سبز(ارس): فرزند شهید سید علی موسوی به مناسبت روز پدر نامه ای برای پدرش نوشت. وی در بخشی از نامه ی خود آورده است : تو خود خوب می دانی که ما همگی محکم، پابرجا و همچنان سبز ایستاده ایم و راه سبزت را ادامه خواهیم داد. پس در آستانه میلاد مولای عدالت پیشه مان علی(ع) رضایتت را از ما اعلام کن. لااقل به خوابمان بیا و دست پرمهرت را بر سرمان بکش که سخت دلتنگ و آرزومند آنیم.
و از قول معلم بزرگ انقلاب دكتر شريعتي آورده است: «شهید انسانی است که در عصر نتوانستن و غلبه نیافتن با مرگ خویش بر دشمن پیروز می شود و اگر دشمن را نمی کشد، رسوا می کند.» و در مورد تو نیز این گونه شد و شهادت مظلومانه ات، رسوایی بزرگی را برای دشمنان به بار آورد و من ۶ ماه است با افتخار سرم را بالا گرفته ام و برای همیشه افتخار می کنم که پدرم شهید راه آزادی است و من فرزند چنین شهیدی.
به گزارش کلمه متن نامه ی فرزند شهید موسوی به شرح زیر است:
. ادامه راه سبز(ارس): جبهه مشارکت ایران اسلامی به مناسبت یکمین سال بازداشت دبیر کل این حزب بیانیه ای صادر کرد در این بیانیه با اشاره به سوایق درخشان محسن میردامادی تاکید شده است: «متقلبان دروغگو بدانند با زندانی کردن امثال دکتر میر دامادی کارنامه پر بار(!) خود را تکمیل می کنند و به همه ثابت می کنند که اسلام و انقلاب و امامی که میردامادیها از آن دم می زنند مکتب مبارزه با دروغ و تقلب و فساد وکودتا و استبداد و ناکارآمدی است و میردامادیها را چه باک که در این راه همانقدر صبور و بردبار باشند که در مبارزه بی امان خود علیه نفاق و کفر و دنیا زدگی بی تاب بودند»
همچنين در اين بيانيه آمده است: «امروز او و دوستان او تاوان حمایت بی چون و چرای خود از اسلام ناب محمدی را می پردازند. امروز او و یارانش به خاطر آنکه در برابر انحراف ایستادند محبوس شده اند. امروز او و همراهان او به خاطر دفاع از آرمانهای امام و شهدا که میزان را رای ملت می دانستند اسیر شده اند و این خود نشانه ان است که نگرانی امام از افتادن انقلاب به دست نااهلان در حال وقوع است. »
به گزارش نوروز متن کامل بیانیه جبهه مشارکت به شرح زیر است:
. ادامه راه سبز(ارس): شهید محرم چگینی سال گذشته در ۲۵ خرداد ماه در تظاهرات مسالمت آمیزی که مردم برای پس گرفتن رای شان به خیابان آمده بودند؛ مقابل پایگاه بسیج با ضرب گلوله کشته شد و حتی فیلم تیر خوردن ، به زمین افتادن و بلند کردن پیکرش از روی زمین توسط دوربین های شاهدان به ثبت رسید. معصومه چگینی همسر محرم بارها و بارها در مصاحبه های خود تاکید کرده که تا آخرین لحظه ی زندگی اش شکایتش را پس نمی گیرد و می خواهد بداند قاتل همسرش کیست و چرا باید جنازه او در خیابان های فاز چهار اندیشه و دور از تهران پیدا شود. معصومه ۳۰ ساله از یک سالی می گوید که تلخ ترین و سخت ترین لحظه های زندگی اش را بدون همسرش سپری کرده است .خبرنگار کلمه ، با معصومه چگینی بعد از برگزاری اولین سالگرد شهادت همسرش با وی به گفت و گو نشسته است:
اولین سالگرد شهید محرم چگینی ۲۵ خرداد ماه در بهشت زهرا برگزار شد. این مراسم چگونه بود؟
خیلی ها می گفتند مراسم اولین سالگرد را پنج شنبه یعنی ۲۷ خرداد برگزار کنیم اما من دلم می خواست همان روز شهادت محرم یعنی ۲۵ خرداد باشد تا این روز به یاد ماندنی و تاریخی ثبت شود . تا عمر دارم در این روز تاریخی مراسم سالگرد همسرم را برگزار می کنم و راه این شهید را ادامه می دهم. من افتخار می کنم که محرم در این راه کشته شد و خوشحالم برای مردی فاتحه می خوانم که در راه وطن و آزادی کشته شده است و من نیز راه او را ادامه می دهم.
چگونه می خواهید راه شهید محرم چگینی را ادامه دهید؟
همین راه رسیدن به آزادی و جنبش سبز را ادامه می دهم. شوهرم به خاطر آزادی کشته شد. مگر او آن روز با حضورش در خیابان چه می خواست؟ مگر پس گرفتن رای اش، گناه بود که اینگونه او را کشتند؟ او یک کارگر ساده بود که به خاطر نشان دادن اعتراضش به وضعیت موجود به خیابان آمد اما آیا باید کشته می شد؟ خیلی ها می گویند این سرنوشت و قسمت محرم بوده است .اما من می گویم او راهش را انتخاب کرده بود و از این بابت که او جانش را در راه ازادی از دست داده افتخار می کنم اما هم چنان این سوال را دارم که چرا این همه انسان بی گناه در آن روز کشته شدند؟
در بهشت زهرا مشکلی برای برگزاری مراسم اولین سالگرد ایجاد نشد؟ چرا که در آن روز بهشت زهرا کاملا نظامی بود و همه کسانی که برای تسلیت گفتن آمده بودند تحت نظارت بودند؟
روز برگزاری مراسم سالگرد دو بسیجی به خانه ی مادر شوهرم آمدند و گفتند که چرا برای برگزاری مراسم از ما اجازه نگرفته اید؟ من نمی فهمم این چه ماجرایی است که حتی برای برگزاری مراسم عزادرای هم باید از آنها اجازه بگیریم.در بهشت زهرا نیز دو نفر از اول تا آخر مراسم بالای قبر ایستادند و همه افرادی را که می آمدند نظارت می کردند اما مشکلی به وجود نیاوردند.
چه گروههایی در اولین سالگرد شهید محرم چگینی در بهشت زهرا حضور داشتند؟
فضا به شدت امنیتی بود بنابراین آنها که می آمدند ،نمی توانستند بگویند که چه کسی هستند . اما دانشجویان دانشگاه تهران و برخی از هواداران جنبش سبز آمدند و در گوش من گفتند که خون این شهید پایمال نخواهد شد و راهشان ادامه دارد. همچنین مادر شهید سهراب اعرابی نیز آمد و ابراز همدردی کرد . او که از بس غصه خورده بسیار ضعیف شده بود و با این حال سری هم به ما زد. خانم شهید حسن پور نیز در تماسی تلفنی خود را همراه ما دانست . همه این ابراز همدردی ها مایه خوشحالی من است.
چندبار گفته اید که راه همسر شهیدت را ادامه می دهید . می خواهم بدانم اگر همسرت در این را شهید نشده بود آیا باز هم اینقدر نسبت به وضعیت موجود معترض بودید؟
بله! چرا که سهراب ها و نداها در این راه کشته شده اند . آنها نیز مانند خواهران و برادران من هستند که باید برای اینکه خون شان پایمال نشود در پی یافتن حقیقت تلاش کنیم . آنها نیز جرمی نداشتند جز این که به خیابان بیایند و رای شان را بخواهند. مگر مادر سهراب و دو فرزند شهید حسن پور با من چه فرقی دارند؟ انها هم هزینه داده اند و من نیز برای آنها در این راه تلاش می کنم. اما کشته شدن شوهرم در این راه انگیزه مرا تقویت کرده است و وقتی مادر سهراب را می بینم انگیزه ام دو چندان می شود و مصمم تر می شوم.
اما نگفتید که راهی را که در آن قدم گذاشته اید چگونه می خواهید ادامه دهید؟
با پیگیری شکایتم و شناسایی قاتل شوهرم. تا عمر دارم به دنبال قاتل شوهرم می روم حتی اگر این راه هزینه های فراوانی داشته باشد.
از ۲۵ خرداد سال گذشته تا کنون دقیقا یک سال گذشته است. این یک سال با تمام حوادثی که برای شما و خانواده تان داشت ؛ چگونه گذشت؟
این یک ساله برای من به اندازه صد سال طول کشید. سالی که فقط نفس کشیدم اما زندگی نکردم.من ۱۳ سال با محرم در وضعیت مالی بد زندگی کردم اما هیچ وقت به اندازه این یک سال عذاب ندیدم. این یک سال آنقدر سخت گذشت که حالا با داروی اعصاب و تحت نظر دکتر هستم
چه زمان هایی بیشتر احساس دلتنگی می کنی؟
موقع غروب آفتاب . همان زمانی که محرم از سر کار بر می گشت و من چشم انتظار او می ماندم. هنوز با گذشت یک سال تحمل این غروب ها برایم سخت است.
موقع دلتنگی هایت چه کار می کنی؟
گریه می کنم . شبی نیست که بدون گریه سرم را روی بالش بگذارم . جواب این گریه های مرا چه کسی می خواهد بدهد؟ تنها دلخوشی های من این است که به بهشت زهرا بروم و حرف هایم را با همسرم بر سر مزارش در میان بگذارم.
چه حرف هایی را با همسر شهیدت در میان می گذاری؟
می گویم چرا من را تنها گذاشته ای؟ مدام خاطرات شیرین گذشته را با او مرور می کنم و دلم می سوزد به روزهای گذشته ی شادی که با شوهرم داشتم. او آنقدر خوب بود که در این ۱۳ سال هیچ وقت مرا نرنجاند و بدی ای در حق من نکرد.
اگر همسر شهیدت زنده بود چه جمله ای به او می گفتی؟
می گفتم محرم هیچ وقت مرا تنها نگذار و روزهای خوش را از من نگیر.
چه کسی روزهای خوش تو را گرفته است؟
همین هایی که شوهر مرا کشته اند. یک عمر زندگی و آرزو را از من گرفته اند .شوهرم آرزو داشت روزی بچه دار شود و به من قول داده بود که بعد از تمام شدن قسط هایمان یک خانه برای من بخرد. اما او حتی خریدن یک ماشین را به گور برد.
بزرگ ترین درد این روزهایتان چیست؟
این تنهایی عذاب آور و بلاتکلیفی ام.
شهید محرم چگینی تا چه اندازه پیگیر اخبار انتخابات بود و نگرش اش نسبت به مسایل سیاسی چه بود؟
او اصلا آدم سیاسی ای نبود. منتهی مناظره های قبل از انتخابات را نگاه می کردیم و با هم درباره کاندیداهای ریاست جمهوری حرف می زدیم و حتی با دیدن آن مناظره ها تصمیم گرفتیم که به چه کسی رای بدهیم.
خب ! در نهایت به چه کسی رای دادید؟
به مهندس موسوی . اصلا فکرش را نمی کردیم که فضای ، بعد از انتخابات اینگونه شود و انسان های بی گناه در خیابان ها کشته شوند.
چرا به مهندس موسوی رای دادید؟
شوهرم و همه همکارانش به مهندس موسوی رای دادند. آنها به دنبال آزادی بودند . حال سوال من این است که احمدی نژاد رییس جمهور شد اما چرا این همه آدم کشته شدند؟
بعد از اعلام نتیجه انتخابات واکنش شهید محرم چگینی چه بود؟
خیلی متعجب بود . روز یکشنبه برای تظارهرات نتوانست برود اما روز دوشنبه ۲۵ خرداد با شعار رای من کجاست به خیابان رفت که گلوله خورد و جنازه اش در فاز چهار اندیشه پیدا شد. به تازگی جز فیلم به شهادت رسیدنش فیلم دیگری منتشر شده که نشان می دهد پیکر محرم را بعد از گلوله خوردن داخل پیکان می برند. با این مستنداتی که داریم اما هنوز قالتش شناسایی نشده و شکایت ما را نادیده می گیرند و آن وقت می گویند از موسوی و کروبی شکایت کنیم.
چند روز پیش هم برادرشوهرتان در مصاحبه ای گفته بود که بسیج از شما خواسته تا علیه موسوی و کروبی به عنوان قاتل شکایت کنید. قاتل همسر شما کیست؟
چرا موسوی باید قاتل باشد؟ مگر موسوی آنجا بود و مردم را تیرباران کرد؟ او فقط در اعتراض به نتایج انتخابات راهپیمایی راه انداخت مثل هزاران راهپیمایی که در این ۳۰ ساله بعد از انقلاب برگزار شده است . من از موسوی نه تنها شکایتی ندارم بلکه بسیار ممنونم که در این یک ساله نمایندگانش را بارها برای دلجویی و رسیدگی به مسائل زندگی زنی تنها مثل من به سراغم فرستاده است. اعضای کمیته مردمی دفتر موسوی احوال مرا مدام می پرسند و در حد امکاناتشان به مشکلات من رسیدگی می کنند، در این یکساله به جز اعضای کمیته مردمی مهندس موسوی کسی در خانه ی مرا نزده است و اصلا نمی پرسند که آیا تو به تنهایی می توانی زندگی ات را بچرخانی؟ و در این یک ساله چه بر سر تو و زندگی ات آمده است.
اگر دوباره انتخاباتی برگزار شود به چه کسی رای می دهی؟
باز هم به موسوی
چرا؟
چون او به دنبال عدالت و حق مردم است . سوال من از مقامات این است که اگر بد بود چرا کاندیدا شدنش را تایید کردید؟. او که از خارج نیامده و مورد تایید هم بوده است اما حالا چرا یکهو از نظر آنها بد شده است.
به نظر خودت چرا موسوی از سوی حاکمیت فعلی تبدیل به یک آدم بد شده است؟
نمی دانم.اما وقتی می بینم از طرف بسیج می آیند و به ما می گویند که از او به عنوان قاتل شکایت کنید با خودم فکر می کنم که موسوی که شوهر مرا نکشته است؟ پس حتما دلیلی وجود دارد که می خواهند او را قاتل معرفی کنند واقعیتی که غیر از این است. من در این یک ساله خیلی چیزها را فهمیده ام.
چه چیزهایی؟ آیا می توانی بگویی معصومه چگینی سال گذشته با امسال چه نفاوتی کرده است؟
بسیار روشن شدم و فهمدیم که دنیا دست کیست. فهمیدم که برای دفاع از حق کشته می شوی . اینکه ظالم به خاطر زوری که دارد هر کاری دلش بخواهد با مظلوم می کند . ظلمی که به شوهرم شد و او را کشتند و ظلمی که به من شد و مرا تنها در این دنیا گذاشتند. فهمیدم که حرف حق زدن مساوی است با کشته شدن و اگر سکوت نکنی تو را می کشند.
شما چطور؟ آیا سکوت می کنی؟
نه اصلا. من تا آخرین نفسم راه شوهرم را ادامه می دهم.
محرم چگینی یک کارگری بود که به قول خودت از صبح تا شب به دنبال یک لقمه نان حلال تلاش و کار می کرد. به نظرت چرا مفهومی مانند آزادی برای او مهم بود؟
او همیشه معترض بود که چرا ماهانه ۳۰۰ هزار تومان حقوق می گیرد که نیمی از آن را اجاره خانه می دهد و ۵۰ هزار تومان خرج رفت و آمد به سر کار است و در نهایت آنچه برای ما می ماند ۵۰ هزار تومان بود . یکی از دلایل بچه دار نشدنمان هم همین بود که این نان بخور و نمیر برای تربیت بچه کافی نبود . برای همین او به وضعیت موجود اعتراض داشت و معتقد بود تا آزادی نباشد و نتواند اعتراضش را بیان کند عدالتی هم در کار نخواهد بود.
اگر روزی موسوی،کروبی و رهنورد را ببینید به آنها چه می گویید؟
می گویم تو را به خدایی که قبولش دارید حالا که این همه آدم کشته شده اند شما راهشان را ادامه دهید و نگذارید خون این شهدا پایمال شود. نکند سالگرد این شهدا تمام شده است با خودشان فکر کنند که همه چیز تمام شده و راهشان فراموش شود؟ به آنها می گویم که راه این شهدا ادامه دارد و نگذارید خون شان پایمال شود.
آیا تا کنون ملاقاتی با مهندس موسوی و یا کروبی داشته اید تا درد دل ها و مشکلاتتان را به آنها بگویید؟
راستش را بخواهید همین اواخربه مناسبت روز زن گروهی از زنان با مهندس موسوی و دکتر زهرا رهنورد دیدار داشتند .من هم به این مراسم دعوت شدم و قرار بود با آقای موسوی و خانم رهنورد دیداری داشته باشم اما متاسفانه برخی از اعضای خانواده ام گفتند که به خاطر خطرات احتمالی که من را تهدید می کند ،نروم .من نمی ترسم اما دلم نمی خواهد روی حرفشان حرف بزنم و دلگیرشان کنم .اما یک بار موفق شدم به دیدار مهدی کروبی بروم او نیز با رویی گشاده حضور مرا پذیرفت و به حرف های من گوش داد. راستش همین که می فهمم که رهبران جنبش سبز خانواده های شهدا از جمله ما را فراموش نکرده اند ، قوت قلبی برای من می شود و کمتر احساس تنهایی می کنم.
. ادامه راه سبز(ارس): كهریزک یک پرونده دردناک اما تاریخی برای ایران است و تا زمانی که متهمان اصلی این پرونده و همان کسانی که دستور جنایات صورت گرفته در کهریزک را صادر کرده اند، به سزای اعمال خودشان نرسند، ما آرام نخواهیم شد. برای همین به اندازه توانایی ام فریاد خواهم زد تا حداقل دنیا بداند، محمد من حتی سن قانونی برای رای دادن هم نداشت، در تجمع هم نبود، اما کسانی به اسم لباس شخصی دستگیرش کردند، او را بی رحمانه مورد ضرب و شتم قرار دادند و بعد بچه ای که در کما بود و تب شدید داشت را با غل و زنجیر به تخت بیمارستان لقمان بسته بودند تا زمانی که پس از انتقال به بیمارستان مهر تهران، دیگر جان اش را از دست داد.این گفته های علی کامرانی است، پدر محمد کامرانی جان باخته هیجده ساله روزهای پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته ایران که ۱۸ تیرماه ۸۸ در خیابان دمشق تهران، با یورش لباس شخصی ها دستگیر شده و پس از شکنجه و ضرب و شتم در زندان، به بیمارستان منتقل می شود. اما جراحات وارد شده به این نوجوان آنقدر شدید بوده است که حتی پدر و مادر وی فرصت خداحافظی از محمد که در کما بوده است را نیافتند.
خانواده امیر جوادی فر و محمد کامرانی، دو تن از جان باختگان بازداشتگاه کهریزک به جرس گفته اند: از دیدگاه آنان متهم اصلی پرونده قتل زندانیان کهریزک همان قضاتی هستند که دستور انتقال دستگیرشدگان را به این بازداشتگاه غیر قانونی داده اند و لذا علاوه بر برگزاری دادگاه مربوط به پرسنل نیروی انتظامی، خانواده ها بی صبرانه منتظر برپایی دادگاه قضات هستند.
پدر محمد کامرانی می گوید: پس از مطلع شدن از فاجعه جان باختن فرزند خود، به هاشمی شاهرودی شکایت نامه ای نوشته است که در آن نام سعید مرتضوی را به عنوان کسی که دستور انتقال زندانیان به کهریزک را داده بود قید کرده است و آقای شاهرودی نیز در ذیل نامه دستور پیگیری داده بود و در کنار این اقدام، او همچنین نامه ای به رهبری جمهوری اسلامی می نویسد که آیت الله خامنه ای نیز دستور پیگیری را در ذیل نامه آقای کامرانی می نویسد. او ميگويد: خدا می داند، چه به روزمان آمد وقتی حرف های کسانی که در کهریزک بوده اند را در مورد جنایت های رخ داده شنیدیم، خدا می داند که بعد از برگزاری دادگاه من و مادر، دو خواهر و برادر محمد نتوانستیم بخوابیم...شب دادگاه ما روانی شدیم، دیوانه شدیم از این همه دردهایی که شنیدیم. خانه ما پر از گریه و زاری بود، تازه فهمیدیم چه بلایی بر سرمحمد و بچه ها آورده بودند. از قاضی پرونده که به زیبایی بازجویی کرد تا همه موارد از متهمان و شاهدان عینی در دادگاه مطرح کند تشکر می کنم ولی همه حرفم این است که چرا یک نسخه از فیلم دادگاه متهمان کهریزک را به مردم نشان نمی دهند تا همه بدانند چه بلایی بر سر بچه های ما در کهریزک آوردند!
گفتگوی کامل علی کامرانی پدر محمد کامرانی با جرس را پیرامون این پرونده و آنچه بر فرزند او در کهریزک گذشته است، بخوانید:
آقای کامرانی، تنها دادگاهی که برای بررسی کشته شدن مردم در جریان بعد از انتخابات تشکیل شده است، دادگاه مربوط به کشته شدگان کهریزک است، با توجه به اتفاق نظر حاکمیت نسبت به محکوم بودن فاجعه کهریزک، شما امیدی به فرجام مثبت این دادگاه دارید؟
به ما گفته اند تا آخر همین هفته نتیجه دادگاه متهمان کهریزک را اعلام خواهند کرد، ما همه چشم امیدمان به همین پرونده است تا ببینیم مسولان چه پاسخی می دهند، اگرچه در روند برگزاری دادگاه، تنها کسانی به عنوان متهم حضور داشتند که فقط عامل بودند و دستور برخورد داشتند، اینها هم در جایگاه خود مقصر هستند اما آمران باید محاکمه شوند و به سزای اعمال خود برسند. همان کسانی که دستور انتقال محمد و دوستانش را به کهریزک صادر کرده اند، همان کسانی که از نزدیک در جریان فجایع بوده اند باید زیر ذره بین قرار گیرند و محاکمه شوند. .
به هرحال مجلس شورای اسلامی هم نام سعید مرتضوی را به عنوان قاضی دستور دهنده انتقال زندانیان به کهریزک مطرح کرده است، آیا شما همین درخواست تان مبنی بر محاکمه آمران را از مقامات ارشد کشور و یا دولت جمهوری اسلامی به صورت رسمی هم مطرح کرده اید؟
بله من به عنوان یک شهروند ایرانی به آقای شاهرودی رییس وقت قوه قضاییه نامه نوشته بودم و اسم دادستان وقت را هم به عنوان کسی که باید پاسخگو باشد در نامه مطرح کرده بودم. محمد ما یک پرونده هشتاد صفحه ای در دستگاه قضایی دارد و خود قوه قضاییه می داند درخواست ما چیست، من یک بار با مقام رهبری دیدار کرده ام و یک بار هم به ایشان نامه نوشته ام، که ایشان هم در ذیل نامه و همین طور شفاها تاکید کردند کلیه کسانی که در قتل محمد کامرانی دست داشتند باید محاکمه شوند
ولی آقای کامرانی همانطور که در جریان هستید، دادستان وقت تهران همان زمان در نامه ای به لاریجانی نوشته بود؛ « کهریزک رسمی و قانونی بوده و انتقال گروهی از بازداشتیها به آنجا موجه بوده است» و حتی بعدها به عنوان معاون کل دادستان کشور برگزیده شد.
موضوع معاونت آقای مرتضوی مورد انتقاد خیلی ها است و بارها از طرف برخی از نمایندگان هم مطرح شد. حرف ما هم همین است؛ حداقل کسی که اتهام به او وارد است، ابتدا باید تحقیق و بررسی لازم در مورد اتهاماتی که از سوی مجلس هم مطرح شده، در موردش صورت می گرفت اگرچه چنانچه مجرم نبود می توانست بشود معاون کل دادستان کشور. ما با کسی خصومت شخصی نداریم، اینجا بحث تکرار نشدن فاجعه کهریزک است که آرزو می کنم برای گرگ بیابان هم چنین اتفاقی رخ ندهد. همانطور که خود آقای لاریجانی هم در دیداری که با ایشان داشتم گفتند با کسی تعارف نداریم، باید قاطعانه و مسولانه نسبت به اتهامات همه کسانی که در فاجعه کهریزک نقش داشته اند تحقیق و برسی کنند و آمران را به سزای عملشان برساند.
آقای کامرانی مگر در دادگاه غیر علنی متهمان کهریزک، چه نکاتی اضافه بر موارد شکنجه و تجاوز که بارها مهم مطرح شده است، از سوی شاهدان عینی عنوان شد که مسوولین امر صلاح ندیدند تا دادگاه را علنی برگزار کنند؟
خدا می داند، چه به روزمان آمد وقتی حرف های کسانی که در کهریزک بوده اند را در مورد جنایت های رخ داده شنیدیم، خدا می داند که بعد از برگزاری دادگاه من و مادر، دو خواهر و برادر محمد نتوانستیم بخوابیم…شب دادگاه ما روانی شدیم، دیوانه شدیم از این همه دردهایی که شنیدیم. خانه ما پر از گریه و زاری بود، تازه فهمیدیم چه بلایی بر سرمحمد و بچه ها آورده بودند. از قاضی پرونده که به زیبایی بازجویی کرد تا همه موارد از متهمان و شاهدان عینی در دادگاه مطرح کند تشکر می کنم ولی همه حرفم این است که چرا یک نسخه از فیلم دادگاه متهمان کهریزک را به مردم نشان نمی دهند تا همه بدانند چه بلایی بر سر بچه های ما در کهریزک آوردند، قاضی پرونده علی رغم همه فشارها جرات به خرج داد و دنیای خود را به آخرت دیگران نفروخت اما نمی دانم چرا تنها چند روز قبل از دادگاه به ما اعلام کردند که علنی برگزار نخواهد شد. گفتند به مصلحت نظام نیست.
قاضی پرونده چه مواردی را مطرح کرد؟
قاضی دادگاه بسیار مسلط، مو به مو حوادثی که رخ داده بود را کالبد شکافی کرد، عاملان فاجعه هم مدام انکار می کردند یا می گفتند آن زمان متوجه نبودند چه کار می کردند، یک پرونده سه هزار صفحه ای در اختیار قاضی بود و جزییات را به جرات به رخ متهمان کشید و قتی آنها انکار می کردند به آنها گفته شد که فیلم و مستندات رفتارهای آنها با زندانیان هم موجود است و نمی توانند رفتارهای خشونت آمیز خودشان را انکار کنند.
به کرات گفته می شود عده ای از نیروهای خودسر این رفتارهای خشونت آمیز را مرتکب می شوند…
برای همین است که می گویم آمران باید محاکمه شوند. ولله برای همه مردم سوال است که لباس شخصی ها از کجا دستور می گیرند، از کجا حمایت می شوند؟ امینت کشور دست چند ارگان است؟
دانشجویان زیادی را در ۱۸ تیر دستگیر کرده اند و گفته می شود بسیاری از آنان توسط لباس شخصی ها مورد ضرب و شتم قرار گرفتند، در مورد محمد چطور؟
محمد به همراه دوستش رفته بودند دنبال درس و مدرسه. محمد حتی سن قانونی اش به رای دادن نمی رسید، رفته بود دنبال کارهای کنکور و مدرسه. در تجمع هم نبود، نمی دانم چرا دستگیرش کرده اند، عزیز من که می رفت دنبال درس و مدرسه ، برای چه باید مرد ضرب شتم آن هم به آن صورت فاجعه آمیز قرار می گرفت؟ محمد من با دوستش رفته بودند مدرسه شهید مطهری، اون لباس شخصی که بچه مرا گرفت قاتل است و اون کسی که دستور داد بچه مرا بفرستند به آنجایی که نباید می فرستادند هم قاتل است، اگر نمی توانند از امنیت مردم حمایت کنید، خب بگویند حکومت نظامی است تا مردم به خیابان نیایند.
شما و مادر محمد در تمام این مدت که عزیزتان را از دست داده اید چه چیزی بیشتر از همیشه آرام تان کرده است؟
مادر محمد افسرده است، ما همه افسرده شدیم. یاد راه رفتن اش در خانه که مدام برای کنکور اضطراب داشت، یاد چشم های نگران محمد دیوانه مان کرده است. تنها چزیی که آرام مان می کند این است که مسوولان قاتل محمد را به سزای عملی که انجام داده برسانند. به ما باید بگویند این لباس شخصی ها از کجا حمایت می شوند؟ نمی شود تا هر اتفاقی افتاد بگویند خودسر بودند، لباس شخصی بودند، ما می خواهیم همین بلایی که سر بچه ما آمده یک روز سر خودشان بیاید تا بفهمند در این مدت چه دردی کشیدیم.
گفته می شود تعدادی از شاکیان کهریزک شکایت خود را پس گرفته اند، شما خبر دارید؟
بله بعضی ها به دلیل شرایط حاکم و احساس نا امنی که آن زمان می کردند، می گفتند، آزار و اذیت شدیم، ترسیدیم و شکایت را پس گرفتیم، روزهای اول خیلی تلاش می کردند تا مردم شکایت خود را پس بگیرند اما خوشبختانه این بحث هایی که ما مطرح کردیم، زندانیان هم آمدند و از حقوق خودشان در دادگاه دفاع کردند.
به برخی از خانواده های کشته شدگان پیشنهاد دادند که دیه دریافت کنند به شما چطور؟
جرات این کار را ندارند که در قبال از دست دان عزیزمان به ما پیشنهاد دیه و پول بدهند. اجازه نمی دهیم به آنها که چنین کاری بکنند. من دیه را می خواهم چه کار کنم. دنبال قصاص از کسانی هستم که بچه بی گناه مرا کشتند..
آخرین بار که محمد را دیدید و حرف آخر خودتان…
محمد را برده بودند بیمارستان لقمان، روی تخت بیمارستان دیدمش. تب داشت داغ بود، در بیمارستان لقمان با همان حالتی که در کما بود یک سرباز بالای سر بچه گذاشته بودند. عزیز ما را به تخت بسته بودند، وقتی محمد را در آغوش کشیدم داشت می سوخت و من هنوز برایم سوال است بچه ای که در کما بود و داشت از تب می سوخت را برای چه با غل و زنجیر به تخت بسه بودند. از آنجا او را به بیمارستان مهر منتقل کردیم و دوساعت بعد..
همه امیدمان این است که قاتلان محاکمه شوند تا فاجعه کهریزک برای هیچ کس تکرار نشود.
. ادامه راه سبز(ارس): : حجت الاسلام مهدی کروبی روز یکشنبه ٣۰ خرداد ماه ۸۹ در پیامی خطاب به مردم ایران گفت: "حقی که ظالمانه از شما ستاندند ننگی است که با هیچ رنگی پاک نخواهد شد" وی در این پیام تاکید کرد: "یک سال پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم، با توجه به آنچه با رای شما کردند و خون هایی که برای احقاق حقوق شما ریخته شد، بار دیگر با صراحت و صداقت اعلام می کنم که بر سر پیمان خویش با شما تا پایان این راه ایستاده و آماده ام تا با هر کس که به نمایندگی از سوی حاکمیت معرفی شود به مناظره بنشینم."
کروبی در پیام تفصیلی خود، خطاب به مردم ایران یادآوری کرد "آن رایی که از شما دزدیدند و حقی که ظالمانه از شما ستاندند، ننگی است که با هیچ رنگی پاک نخواهد شد. آنچنانکه پس از یکسال به رغم تمام فشارها و ارعاب ها نه تنها مطالبه حق خواهانه شما به فراموشی سپرده نشده بلکه این تحول خواهی بر اساس یک شبکه اجتماعی گسترده در لایه های مختلف اجتماعی نیز رسوخ کرده است و این گسترگی اجتماعی چیزی نیست که بتوان با سرکوب و ارعاب و بازداشت و دادگاههای فرمایشی از میان برد."
دبیرکل حزب اعتمادملی همچنین تاکید کرد "مگر می شود با کهریزکی کردن مردم و آباد کردن قبرستان ها درک شعور و حق پرسش را از مردم سلب کرد و به بهانه نظر رهبری به مراجع و بیت و یاران امام با توسل به اوباش حمله کرد و اصول قانون اساسی را زیر پای سرکوبگرانه خود له کرد؟"
همچنين در بخش ديگري از اين بيانه آمده است: چرا با توسل به ولایت فقیه تیشه به ریشه قانون اساسی و جهوری اسلامی برخاسته از رأی مردم زده و اختیار و دامنه ولایت فقیه آنقدر توسعه داده شد که بعید می دانم در مواردی این مقدار اختیار از سوی خداوند به پیامبران و ائمه معصومین نیز داده شده باشد و حتی گمان نمی کنم که خدا چنین حقی برای چنین برخوردی با بندگان را برای خودش نیز درنظر گرفته باشد؟ تاریخ شیعه انتقاد از حاکم را نه تنها لازم بلکه واجب شرعی می داند.
متن كامل بیانیۀ مهدی کروبی به شرح زیر می باشد: