بر مجروحان حوادث پس از انتخابات چه می گذرد: «زندگی، زخم ، عفونت و امیدواری»؛ با دیدن زندگی هر مجروح هزار بار در دل می گویم کشته شده ها خیال شان راحت شده؛ اما کسی که جانش گلوله خورده ، نخاعش قطع شده، زخم بستر گرفته و قدرت راه رفتن و حتی حرف زدن از او گرفته شده چگونه می خواهد زندگی کند؟ در این یک ساله بر کسانی که در جریان حوداث پس از انتخابات مجروح شده اند؛ تیر خورده اند، چه دردی را متحمل شده اند و بر خانواده هایشان چه گذشته است؟ ادامه مطلب...
انتشار متن کامل ویرايش دوم منشور جنبش سبز: «نسخه اولیه این منشور در بیانیه ۱۸ میرحسین موسوی آمده بود. آنزمان موسوی صاحبنظران را به نقد و بررسی این منشور و کمک به تقویت و تنقیح آن دعوت نمود. پس از آن بیش از یکصد نفر از کارشناسان و صاحبنظران حوزه‌ های مختلف پیرامون منشور نقدها و بررسی های خود را ارایه کردند. نسخه ویراسته شده به امضای امضای موسوی و کروبی رسیده شده بود و به امانت نزد شورای هماهنگی راه سبز امید قرار گرفته بود تا در موقع مقتضی منتشر شود.» ادامه مطلب...
روزی که پا در عرصه مبارزه با سیاه پرستان گذاشتم، به خوبی از سرنوشت احتمالی خود آگاه بودم. از سیاه پرستان، انتظاری جز قتل و اعدام و مرگ نداشته و ندارم. از سیاهی متنفر بودم. آنقدر متنفر بودم که برای دیدن لبخندهای سبز بر لبان هموطنم، از جان خود نیز گذشته بودم. من از مرگ نمی ترسم. از اعدام نمی ترسم. مرگ من آغاز رویش جوانه های سیاه ستیز و پراکنش قاصدکهای صلح سبز خواهد بود. ای هموطن! اگر روزی سیاه پرستان جان من را نیز ستاندند، بر من سیاه نپوش و اشک نریز، حقم را پس بگیر، همين.
درصورت فيل.تر شدن از اين آدرس استفاده كنيد: http://0mid.arasnava.tk يا http://myyahoo.arasdotcom.tk

نوانما: «به خون فتاده باز» مام وطن

0 نظرات
نوانما: «به خون فتاده باز»
. كاري از: آرش سبز
. دکلمه: مریم آریایی

«جهت دانلود " " كليك كنيد»
دانلود با فرمت "3gp" مناسب موبايل، حجم ~ 8 مگ

. ادامه راه سبز(ارس): به خون فتاده باز ، مام وطن - اينكه ميزني خس و خاشاك نيست - اينكه ميكشي دشمن اين خاك نيست - دشمن اين خاك كيست؟ - دشمن اين خاك تويي ، آن خس و خاشاك تويي - شور منم نور منم ، عاشق رنجور منم - زور تويي كور تويي ، هالهء بي نور تويي - دلير و بي باك منم ، مالك اين خاك منم...

ادامه مطلب ...

نماهنگ «سبز ميشويم - Going Green» به زبان انگليسي و زيرنويس فارسي

0 نظرات
نماهنگ «ما سبز ميشويم - We Going Green»
به زبان انگليسي همراه با زيرنويس فارسي

. ادامه راه سبز(ارس): نماهنگ زيباي "ما سبز ميشويم We Going Green» با ترانه اي پر معنا و زيبايي به زبان انگليسي است كه همراه با زيرنويس فارسي به تمامي ملت سبز و مقاوم ايران تقديم ميگردد:


جهت دانلود "" كليك كنيد
دانلود در فرمت 3gp مناسب موبايل با حجم 8.5 مگ

ادامه مطلب ...

نمآهنگي بياد شهيد سهراب اعرابي + مصاحبه با مادر سهراب

0 نظرات
نمآهنگي بياد شهيد سهراب اعرابي

. ادامه راه سبز(ارس): سهراب‌کشی سنت پدرسالاری است. از سهراب شاهنامه تا سهراب اعرابی کشته می شوند تا پدرسالار تاوان ایستادگی برابر خویش را به ما یاداوری کند. پدرسالار اما نمی‌دانست که زمانه فرق کرده ومادر تو، چو تهمینه سکوت نمی‌کند، می خروشد و خونبهای تو را آزادی جوانان این ملک قرار می‌دهد. این چند وقته که نیستی مادرت مادر همه‌ی ما شد سهراب، ما همه فرزندان او شدیم.

سهراب اعرابی، 19 ساله سال آخر دبيرستان و آماده براي امتحان كنكور در اعتراضات دهمين دوره رياست جمهوري در 30 خرداد روز شنبه بازداشت و به مكان نامعلومي منتقل مي شود .

بعد از پيگيريهاي پي در پي خانواده بخصوص مادرش متوجه مي شوند كه وي در زندان اوين است، مادر اين جوان در روز سه شنبه 16 تير با گذاشتن كفالت در دادگاه انقلاب هر روز بعد از ظهر منتظر آزادي فرزند ش بود, با وجود اين كه اين مادر مي دانست كه فرزندش در زندان اوين است ولي خيلي نگران بود و مي‌گفت مي‌ترسم بچه‌ام را بكشند. اين مادر عكسي از فرزندش تهيه كرده بود و به هر زنداني كه آزاد مي‌شد عكس عزيزش را نشان مي داد و از آنها مي‌پرسيد كه آيا او را مي شناسند و يا در زندان ديده اند؟ او مي‌گفت به هر كجا و هر كسي مراجعه مي‌كنم جواب نمي‌دهند و مي‌گويند صبر كن آزاد مي‌شود. اين مادر كارش از صبح تا شب جلو زندان ماندن شده بود تا اينكه از طرف قاضي مرتضوي خبر آمد كه سهراب اعرابي در زندان درگذشته است، خانواده اش را خبر كنيد تا جنازه فرزندشان را تحويل بگيرند.



جهت دانلود "" كليك كنيد
دانلود با فرمت "3gp" - حجم ~ 7 مگ

سایت "جنس دیگر" در تاريخ پنجم آذر 88 مصاحبه اي با مادر سهراب انجام داد و بي مناسبت نيست كه امروز بار ديگر به تماشا آن بنشينيم:

اين سايت در مورد پروین فهیمی نوشته است: براي كسي كه به دنبال رگه هاي زنده جنبش زنان مي گردد، پروين فهيمي نشانه اي است از تغيير. زني كه نيروي مادري و حق خواهي از خون فرزند او را به مبارزي نا آرام و چهره اي ملي تبديل كرده است. هفته پيش فرصتي دست داد او را كه مادر سهراب اعرابي است ببينم. پروين از مدت ها قبل فعاليت مدني داشته است اما شهادت سهراب از او شيرزني ساخته است كه نه تنها مادران جانباختگان بلكه همه زنان درگير در مبارزه براي دمكراسي از او روحيه مي گيرند. با پروين سفري كوتاه داشتم به گذشته زندگي اش با سهراب، روايت هايش از روزهاي انتظار، فاجعه شنيدن خبر شهادت فرزند و حضور در قطعه ۲۵۷ بهشت زهرا، جايي كه به قول پروين همه بچه ها كنار هم آرميده اند و او در آنجا سهراب و بقيه بچه ها را به ندا سپرده است، مي پرسم "چرا ندا؟" بسادگي جواب مي دهد "چون از بقيه بچه ها بزرگتر است".

پروين به راحتي مي تواند هر كنشگري را درگير خود كند. اين روزها با او سفر مي كنم و هر بار گوشه اي از آنچه در دوربينم ثبت مي كنم به شما نشان خواهم داد. اين بار من توانستم درد او را ببينم، دردي كه بخشي از آن را در اين فيلم مي آورم:


ادامه مطلب ...

خبر مرخصی محمد نوری زاد صبح امروز تائید شد + عكس

0 نظرات
پس از شش ماه اسارت؛
محمد نوری زاد با ۳۰۰ میلیون وثیقه آزاد شد

. ادامه راه سبز(ارس): دقایقی پیش محمد نوری زاد ، نویسنده و کارگردان دربند بعد از صدونود روز حبس و هفتاد روز انفرادی به مرخصی آمد.

به گزارش تحول سبز، محمد نوری زاد که ماه ها در زندان بسرمیبرد، پس از یک دوره اعتصاب غدا و تحمل شکنجه های فراوان با قید وثیقه از زندان آراد شد.

آقای نوریزاد به جرم نگارش نامه صریح و انتقادی به شخص رهبری به زندان افتاد ، اما در طول مدت بازداشت نیزشجاعانه نامه هایی را خطاب به ولی فقیه منتشر کرد.

در طول مدت بازداشت آقای نوری زاد خبر های متعددی مبنی بر شکنجه و آزار وی تا سرحدی که خطر نابینایی وی پدید آمده بود منتشر گردید.


نخستين تصاوير محمد نوري زاد پس از آزادي

ادامه مطلب ...

مشروح ديدار امروز مهدي كروبي با ميرحسين موسوي

0 نظرات
مشروح ديدار امروز مهدي كروبي با ميرحسين موسوي:
با یک راهپیمایی سکوت مخالفت می کنند و از عده ای اندک برای هتک و تخریب حمایت

. ادامه راه سبز(ارس): امروز چهارشنبه حجت الاسلام و المسلمين مهدي کروبی به دیدار مهندس مير حسين موسوی رفت. به گزارش سحام نیوز و کلمه این دیدار که در دفتر مهندس موسوی انجام شد، حوادث چند روز گذشته از جمله سفر آقای کروبی به قم و اهانت به ساحت مرجعیت و بیت امام مورد بحث و بررسی قرار گرفت. در ابتدا این دیدار آقای کروبی دلایل سفر به قم و حوادث پیرامون آن را بازگو کردند که ابراز تاسف و تاثر مهندس موسوی همراه گرديد. در این دیدار دو ساعته طرفین بر موارد زیر تاکید کردند:

1. تاکید بر حرمت مرجعیت و جایگاه رفیع آن درجهان تشیع:

در این دیدار آقایان کروبی و موسوی بر تاریخ تشیع پس از دوران غیبت صغری و تثبیت نهاد علمای دینی اشاره کردند و مرجعیت شیعه را از مهم ترین ارکان جامعه دانستند که شیعیان قرن ها این جایگاه را محترم شمرده و جسارت به ساحت مرجعیت را به هیچ شخص و یا جریانی اجازه نداده و نخواهد داد. آنان تاکید کردند هیچ دولت و صاحب قدرتی نمی‌تواند با توسل به عده ای قانون گریز ارج و قرب این متولیان شریعت را از دل مومنان بزداید فلذا اهانت و جسارت سازماندهی شده کم نظیر، تحت حمایت بخشی از حاکمیت در ورود غیر قانونی به بیت آیت اله العظمی صانعی و تخریب اموال دفتر ایشان و نیز بیت مرحوم آیت اله العظمی منتظری را محکوم کردند. همچنین اهانت های متعدد برخی از روزنامه های وابسته به قدرت به مراجع بزرگ شیعه و تلاش در جهت تخریب و تضعیف جایگاه مرجعیت را زمینه ساز این حوادث خواندند و با اظهار تاسف از اینکه بعد از حمله وحشیانه به بیوت مراجع و اهانت به نوه دانشمند امام، مقامات قضایی به جای پیگیری قضایی متجاوزان اقدام به پلمپ دفتر مرحوم آیت اله منتظری کردند را نشان از هماهنگی بین پیاده نظام و برخی از مقامات در جسارت به ساحت مرجعیت دانستند.

2. تضعیف جایگاه مجلس موجب نگرانی و تاسف است.

آقایان کروبی و موسوی مراتب تاسف و نگرانی خود را از تضعیف نهاد قانونگذاری که با هجمه و قشون کشی به مجلس به بهانه تصویب مصوبه ای در خصوص وقف اموال دانشگاه آزاد شد، اظهار کردند. آنان همچنین تاکید کردند که مطابق قانون اساسی اعمال قوه مقننه از طریق مجلس شورای اسلامی است و این مجلس در عموم مسایل در حدود مقرر قانون اساسی می‌تواند به وضع قانون مبادرت کند اما عده ای حتی جایگاه این مجلس که شرائط انتخاب شوندگان و انتخاب کنندگان در آن رعایت نگردیده را بر نمی تابند. در این دیدار طرفین به عدم اجابت به خواست قانونی و مشروع مردم در برگزاری راهپیمایی سکوت اشاره و تصریح کردند که در مقابل عده ای سازمان یافته و در کمال امنیت به هر کس و هر کجا که می خواهند حمله می کنند، لازم است همگان در مقابل این گونه رفتارها که جایگاه نهاد قانونگذاری و اختیار نمایندگان را سلب می کند، موضع بگیرند و به قانون گریزان اجازه ندهند با چنین شیوه هایی مقاصد نامشروع خود را پیش ببرند. آنان همچنین تاکید کردند که اگر توسل به قانون گریزان و متجاوزان به یک قاعده نامبارک تبدیل گردد، دیگر حرمتی برای اشخاص اعم از حقیقی و حقوقی باقی نخواهد ماند و این امر گزینش بردار نخواهد بود. امروز نه تنها مردم و معترضین به تقلب بلکه بیت امام، مراجع گرانقدر شیعه و حتی مجلس شورای اسلامی هم از اینگونه رفتارهای مذبوحانه در امان نیستند.

3. اظهارات نسنجیده مقامات اجرایی کشور و هزینه های آن بر منافع ملی:

سخنان و اظهارات نسنجیده مقامات اجرایی کشور موضوع دیگری بود که در این جلسه مورد بحث و بررسی قرار گرفت. طرفین این اظهارات را نه تنها با فرهنگ غنی و کهن ایران اسلامی در تعارض خواندند بلکه آن را زمینه ساز ورود آسیب های مادی و معنوی به کشور در عرصه های بین المللی و به مخاطره افتادن منافع ملی تلقی کردند. آقایان موسوی و کروبی ضمن تاکید بر مشکلات اظهار امیدواری کردند که در شرائط خاص فعلی مسئولین با استفاده از نیروهای توانمند حوزه های مختلف به جای ایجاد تشنج در جهت حل مسائل مهم اقتصادی، اجتماعی و بین المللی کشور اقدام کنند.

4. محکومیت بازداشت های اخیر:

در این دیدار روند امنیتی موجود و بازداشت های اخیر بویژه بازداشت تعدادی از دانشجویان نخبه و قابل کشور مورد بحث و بررسی قرار گرفت و طرفین به وضعیت نابسامان بازداشتگاه ها و زندان های کشور که شرائط سختی را بر زندانیان سیاسی کشور تحمیل می کند، اشاره کردند و این روند را مغایر قوانین و مقررات کشور دانستند. موسوی و کروبی همچنین از مقامات قضایی خواستند که مطابق وظائف ذاتی آن قوه که باید پشتیبان حقوق فردی و اجتماعی و مسئول تحقق بخشیدن به عدالت باشد و در جهت احیای حقوق عامه و گسترش عدل و آزادیهای مشروع قدم بردارد، عمل کند و با تظلم خواهی از زندانیان سیاسی، زمینه آزادی بی قید و شرط آنان را فراهم کند.

5: تلاش در جهت آگاهی نسبت به حقوق و آزادی های بنیادین بویژه اصناف و گروههای مختلف:

در پایان این دیدار طرفین مجددا بر مطالبات به حق جنبش سبز و نقش آگاهی و دانش جامعه نسبت به حقوق مسلم و آزادی های بنیادین و اساسی تمامی اقشار جامعه اشاره کردند و از تمامی گروه ها بویژه اصناف خواستند در ارتقای آگاهی لایه های مختلف جامعه نسبت به مطالبات به حق و مشروع خود تلاش نمایند.
ادامه مطلب ...

واقعیت هایی درباره کمیته ای که نمی خواستند باشد

1 نظرات
به دنبال دروغ پراکنی برخی رسانه ها؛ کلمه شفاف سازی كرد:
واقعیت هایی درباره کمیته ای که نمی خواستند باشد

. ادامه راه سبز(ارس): عواقب اعلام نتایج انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری ایران، فقط حمله به ستادهای انتخاباتی میرحسین موسوی در روز رای گیری و دستگیری فعالان این ستاد و همچنین فعالان ستاد انتخاباتی مهدی کروبی و تعطیلی روزنامه های متعلق به این دو نامزد معترض به انتخابات نبود.

جان باختن ده ها شهروند در راهپیمایی های اعتراضی، کشته شدن رسمی چهار نفر در اثر شکنجه و ضرب و شتم در کهریزک، زندانی شدن هزاران نفر در سراسر ایران به صورت فله ای و حبس صدها فعال سیاسی و رسانه ای، از دیگر نتایج اعلام پیروزی احمدی نژاد در انتخابات سال گذشته ریاست جمهوری بود که تا کنون هیچ پاسخ مشخصی از سوی مسولان کشور به این بحران یک ساله داده نشده است و علی رغم فشار افکار عمومی، مجلس شورای اسلامی نیز کمیته ای برای تحقیق و تفحص در مورد این انتخابات، نحوه شمارش آرا و حوادث پس اعلام این آرا در کشور، تشکیل نداده است.

در آغاز روزهای بحران، آقایان موسوی، کروبی و خاتمی کمیته ای را تحت عنوان «کمیته پیگیری آسیب دیدگان حوادث پس از انتخابات تشکیل دادند که تنها چند ماه پس از فعالیت این کمیته و جمع آوری اطلاعات مربوط به آسیب دیدگان حوادث پس از انتخابات، در هفدهم شهریور ماه چند تن از اعضای کمیته دستگیر شدند.

علیرضا بهشتی، مرتضی الویری و ابراهیم امینی و محمد رضا مقیسه از جمله اعضای دستگیر شده این کمیته بودند که اگرچه عضویت آنان در کمیته پیگیری وضعیت آسیب دیدگان حوادث پس از انتخابات به عنوان اتهام در پرونده آنان عنوان شده بود، اما در نهایت دادگاه این عضویت را جرم تلقی نکرد و دو تن از اعضای کمیته از اتهام مطرح شده، تبرئه شدند اما حاصل این حبس و فشارهای سیاسی پس از آن توقف و تعطیلی کمیته ای بود که شهروندان آسیب دیده در وقایع تلخ پس از انتخابات به آن مراجعه می کردند.

آغاز حمله به کمیته و دستگیری اعضا از زمانی صورت گرفت که آمار تعداد کشته شدگان در وقایع پس از انتخابات از مرز مرز هفتاد گذشت. بلافاصله پس از اعلام این تعداد از سوی دکتر بهشتی سخنگوی کمیته، هم اعلام کننده تعداد شهدا و هم اعضای دیگر کمیته بازداشت و هم دفتر کمیته پیگیری پلمپ شد. در جریان این تعطیلی و دستگیری اعضا، کلیه مدارک، اسناد و وسایل موجود در کمیته نیز ضبط شد.

نکته جالب توجه این است که در این کمیته جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی و اعضای هیات حقیقت یابی که از سوی مجلس هشتم تشکیل شده بود نیز حضور داشتند و از نزدیک شاهد روایت های زندانیان آزاد شده از روند برخوردها و شکنجه های صورت گرفته در بازداشتگاه ها و زندان ها بودند.

از آنجایی که کمیته با قرار دادن شماره تماس و نشانی الکترونیکی خود در روزنامه ها به صورت آشکار و شفاف فعالیت می کرد، نیروهای امنیتی نیز به صورت ناشناس و یا با هویت اصلی خود به کمیته رفت و آمد داشتند و این نکته چندان برای اعضای کمیته پنهان نبود.

بنا به گفته اعضای ستاد موسوی و کروبی، کمیته با این نیت راه اندازی شده بود تا حداقل پس از فجایع صورت گرفته مردم امیدوار باشند که هنوز در جمهوری اسلامی مرکزی وجود دارد که به آنها کمک کند تا پیکر عزیزان شان را تحویل گرفته و از نحوه نگهداری اعضای خانواده شان در بازداشتگاه های کشور نیز از طریق این کمیته مطلع شوند.

بر این اساس کمیته پیگری وضعیت آسیب دیدگان وظایف و دستورالعمل های کاری خود را در چند بخش مشخصی پی گرفت:

جمع آوری اطلاعات، تحقیق و تفحص برای تایید اطلاعات و در نهایت اقدامات لازم برای رسیدگی های حقوقی (اعم از مشاوره حقوقی و اخذ وکیل و پیگیری های حقوقی پرونده های افراد دستگیر شده ) از جمله وظایف مشخص و تقسیم بندی شده اعضای این کمیته بود.

وظایف دیگر کمیته در مواجهه با خانواده های دستگیر شدگان، کمک های پزشکی، مالی، اداری و حقوقی بود و بر این اساس از همان ابتدا کمیته پیگری به صورت شفاف اعلام کرد به دور از گرایش های سیاسی عمل خواهد کرد و در همین راستا هیچ بیانیه سیاسی هم از سوی این کمیته منتشر نشد .

پس ازآنکه اعضای کمیته، آمار و اطلاعات مربوط به شهدا را دریافت کردند، کلیه اطلاعات جمع آوری شده را به مقامات امنیتی و قضایی اعلام کردند با این امید که صحت و سقم این آمار و اطلاعات از طریق نهادهای مسوول به کمیته اعلام شود اما پیش از آنکه پاسخی رسمی از سوی دستگاه های مسوول به کمیته برسد و حتی پیش از انکه خود کمیته لیستی از شهدا را به صورت رسانه ای اعلام کند، برخی از رسانه ها و ارگان های هوادار دولت خودشان، اعلام کردند که فلان کسی که کمیته می گوید شهید شده است، زنده است وهیچ آسیبی به او در ماجرای پس از انتخابات نرسیده است و این نشان می داد که اسامی و نام برخی از کشته شدگانی که در اختیار کمیته قرار داشت را این ارگان ها هم کاملا در اختیار داشت.

وقتی شمار کشته شدگان وقایع پس از انتخابات به۷۲ نفر رسیده بود، یکی از اعضای کمیته پیگیری در دیداری که با دکتر علی مطهری، نماینده اصولگرای مجلس داشت، عدد ۷۲ تن شهید را اعلام می کند که ایشان عدد ۷۲ تن را رد می کند و اعلام می کند بر اساس یافته ها و تحقیقات برخی از نمایندگان مجلس تعداد افراد کشته شده ۸۹ نفر است. پس از آن یکی از مقامات ارشد نیروی انتظامی که در دیداری با سران نظام نیزحضور داشت، این عدد اعلام شده توسط آقای مطهری را هم تکذیب می کند و فراتر از آن اعلام می کند که تعداد کشته های بعد از انتخابات بسیار بیش از این تعداد است و عدد درد آور دیگری را اعلام می کند…

اما در نهایت کمیته با تکیه بر مستندات جمع آوری شده خود آمار نهایی و اسامی ۶۹نفر جان باخته را به مجلس شورای اسلامی ارائه می کند که تنها چند روز بعد مجلس اعلام کرد هیچ اطلاعاتی از طرف کمیته دریافت نکرده است، مجددا نسخه دیگری از لیست این کشته شدگان به کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ارسال می شود تا آن زمان کمیته پیگری اطلاعات مربوط به ۶۹ نفر را کامل در اختیار داشت که پس از رسیدن به عدد هفتاد و دو، بلافاصله با دستگیری اعضا کار را متوقف کردند.

همان زمان اعضای کمیته در مورد سعیده پور آقایی و ترانه موسوی ایجاد شبهه کردند و در نهایت مشخص شد که در ماجرای سعیده پورآقایی برخی از نهادهای چگونه دست به یک سناریوسازی زده بودند و همچنین در مورد ترانه موسوی نیز که بنا به گفته مرتضی الویری آخرین اطلاعات رسیده به کمیته این بود که او روبروی مسجد قبا دستگیر شده است اما پیچیدگی این ماجرا آنقدر زیاد بود… که پس از دستگیری اعضای کمیته، روند بررسی این پرونده ها متوقف باقی ماند.

همچنین کمیته پیگری با معرفی یکی از اعضا به سازمان بهشت زهرا نیز در صدد بر آمد تا اطلاعات مربوطه را از آن طریق نیز جمع آوری کند، جلسه ای با حضور اعضای شورای شهر تهران برگزار شده بود که کمیته منتخب این شورا برای پیگیری حوادث پس از انتخابات نیز برای تبادل اطلاعات با اعضای کمیته نشستی را برگزار کردند. در نهایت علی رغم تمامی تلاش های اعضای کمیته پیگری وضعیت آسب دیدگان پس از انتخابات، نه تنها شمار و تعداد کشته شدگان این انتخابات مشخص نشده است، بلکه برخی از ارگان ها و نهادها با مراجعه با خانواده برخی از جان باختگان آنها را تحت فشارهای جدی قرار می دهند تا علیه موسوی و کروبی شکایتی را تنظیم و در اختیار قوه قضاییه قرار دهند.

خانواده های جان باختگان زیادی این نکته را در مصاحبه با رسانه های مختلف عنوان کرده اند که علی رغم فشارهای برخی نهادها مبنی بر مصاحبه صدا و سیما و خبرگزاری فارس، تا کنون تن به این کار نداده اند و از عدم پیگیری شکایت های خود در دستگاه قضایی و بلاتکلیف ماندن پرونده شناسایی قاتلان رنج می کشند.

در پایان باید مسوولان امر باید توجه کنند که پگیری صادقانه توام با شفافیت و صداقت با مردم است که می تواند آب رفته را به جوی بازگرداند و اعتماد جریحه دار شده عمومی را باز ستاند نه پنهان کاری و خبر سازی و تهدید؛ چرا که در نهایت دست خداوند بالای همه دست هاست…

ادامه مطلب ...

عمل و نتيجه يك دولت بيسواد اين است!

0 نظرات
ورود اسکناس ده هزار تومانی به بازار پولی و اشتباه در شعر معروف سعدی

. ادامه راه سبز(ارس): بانک مرکزی ایران با رونمایی از اسکناس یکصد هزار ریالی (ده هزار تومانی) ورود این اسکناس جدید به بازار پولی را رسما اعلام کرد. اسکناس 10هزار تومانی در حالی در تهران رونمایی شد که اشتباهی فاحش در شعر معروف سعدی بر پشت آن خود نمایی می‌کرد.
به گزارش خبرگزاری های مختلف ایران ،بهزاد قیاسوند، مدیر اداره نشر اسکناس و خزانه بانک مرکزی ایران، روز سه شنبه اول تیر گفت: “اسکناس های جدید ده هزار تومانی به منظور تسهیل در معاملات روزمره صورت می گیرد.” اسکناس جدید ده هزار تومانی بر روی خود تصویر امام خمینی، بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران را دارد و در پشت آن تصویر آرامگاه سعدی به همراه شعری از این شاعر نامی ایران قرار داده شده است.

به گزارش مهر اسکناس ۱۰هزار تومانی در حالی در تهران رونمایی شد که اشتباهی فاحش در شعر معروف سعدی بر پشت آن خود نمایی می‌کرد. طرح پشت این اسکناس تصویر آرامگاه سعدی است و در کنار آن بیت معروف “بنی‌آدم اعضای یک پیکرند، که در آفرینش ز یک گوهرند” به صورت اشتباه “بنی‌آدم اعضای یکدیگرند” نوشته شده است. این اشتباه تاکنون بارها در گفتار و نوشتار مسئولین و در مطبوعات و رسانه‌ها مشاهده شده است و اکنون این اشتباه رایج، بر روی اسکناس جدیدالطبع نمایان شده است.


طرح تحول اقتصادي دولت كودتا:
از اين پس تنها با دو اسكناس ميتوان يك كيلو گوشت خريد

دولت ولايي و مقام معظم رهبري را شاكريم . از اين پس تنها با دو اسكناس ميتوان يك كيلو گوشت خريد .

همه مشكلات به يكباره حل شد . ارزاني و رفاه بالا رفت . در حد دولتي كه مديريت جهان برازنده اش است . آري امروز اسكناس 100000 ريالي يا همان ده توماني خودمان به بركت دولت مهرورز به سيستم اقتصادي وارد شد . ديگر غمتان مباد كه تنها با دو فقره از اين اسكناسها ميتوان يك كيلو گوشت خريد. اين پيروزي بزرگ را به مردم ایران تبريك ميگوييم .
ادامه مطلب ...

عماد الدین باقی به مرخصی آمد

0 نظرات
عماد الدین باقی به مرخصی آمد
. ادامه راه سبز(ارس): دقایقی پیش عماالدین باقی به مرخصی آمد. به گزارش تحول سبز عمادالدین باقی پژوهشگر و روزنامه نگار سومین باری است که راهی زندان اوین شده بود. پیش از این یک بار به مدت سه سال و باردیگر به مدت یک سال تحمل حبس کرده و نزدیک به ۸۰ بار احضار و بازجویی داشته است.

باقی در روز هفتم دی ماه برای بار سوم بازداشت شده بود. به گفته همسر وی، عمادالدین باقی بوسیله حکمی که به امضای دادستان وقت تهران رسیده بود ( به تاریخ روز فوت آیت الله منتظری) و با عنوان پیشگیری از حوادث پس از فوت آیت الله منتظری ، بازداشت شده است.

توضيح تصوير: عكس سمت چپ باقي قبل از اسارت ، عكس سمت راست باقي پس از اسارت!

ادامه مطلب ...

سيد محمد خاتمي: جبران گذشته پیش کش؛ فضا را باز کنند تا دلها نزدیک شود

0 نظرات
در دیدار با اعضای شورای مرکزی حزب جوانان اسلامی:
امام علی(ع) نشان داد فعلیت حکومت مورد تایید الهی مبتنی بر رضایت مردم است

. ادامه راه سبز(ارس): به گزارش پارلمان‌نیوز، حجت الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی در دیدار با اعضای شورای مرکزی حزب جوانان اسلامی گفت:« خیلی خوشحالیم که در پایان ماه خرداد و قلب ماه رجب این دیدار انجام می شود.»

رئیس‌جمهور سابق کشورمان با تاکید بر اینکه « امروز بی‌اساس بودن توهمات و نادرستی روش‌های اعمال شده در یکسال اخیر بر هر انسان منصفی آشكار شده است»، نسبت به تاثیرات بسیار منفی ادامه این روش‌ها بر اصل دین و نظام هشدار داد و خواستار باز شدن فضای حاکم و اجازه فعالیت به تشکل‌های سیاسی شد.

وی افزود:« نقشی که خرداد در تاریخ معاصر ما داشته است مهم است و نیز متاسفانه حوادث تلخی در این ماه به وقوع پیوسته؛ از جمله رحلت حضرت امام و حادثه 15 خرداد و بعد از ان برخورد نامناسبی که با حضور مدنی مردم در عرصه شد.»

رئیس‌ بنیاد باران با بیان اینکه «خرداد و این حوادث هم دستاورد های بزرگی داشته است»، اظهار داشت:« بالاخره در رحلت امام دلبستگی مردم به راه وعظمت امام نشان داده شد و ملت روحیه بزرگی پیدا کرد تا راهی را که امام شروع کرده بودند در دفاع و بسط نظامی که حاصل این انقلاب بود یعنی جمهوری اسلامی با همه باری که این کلمه بزرگ دارد و با تعبیری که در بیانات امام و قانون اساسی و خواست مردم بود ادامه دهند.»

وی تصریح کرد:« در14 خرداد امسال هم دیدیم چه حوادث تلخی بوجود آمد و معلوم شد که حتی به نام امام هم می‌شود با امام مخالفت کرد و به نام امام با میراث امام و نمادهای تداوم راه امام مخالفت و اعتراض و جفا کرد، این مساله مساله مهمی است که به نام امام و انقلاب با محتوا و راه و اندیشه امام مبارزه و مخالفت کرد.»

رئیس دولت اصلاحات با اشاره به 25 خرداد سال گذشته، یادآور شد:« حضور باشکوه و آرام و ضد خشونت مردم تا اینکه مطالبات خودشان را به مدنی ترین شیوه بیان كنند حادثه ای بود که باز در خرداد رخ داد.»

وی تاکید کرد:« با این حضور که می‌توانست نشان دهنده ظرفیت نظام جمهوری اسلامی برای تداوم راه و حرمت نهادن به مردم باشد برخورد بدی شد، که هنوزهم آثار آن را با انبوه زندانیان و آسیب دیدگانی و حتی کسانیکه جانشان را در این عرصه از دست دادند مشاهده می‌کنیم و متاسفانه به جای همدردی با آن‌ها و جبران آن، نمک هم به زخم آنها پاشیده شد.»

سیدمحمدخاتمی ادامه داد:« البته در 30 خرداد هم جریانات تروریست و خشونت گرا اوج خشونت خود را نشان دادند و با دست زدن به کشتار وسیع و تداوم آن از جمله آنچه در 7 تیر و شهریور همان سال رخ داد مظلومیت جمهوری اسلامی و جنایت دشمنان آن را آشكارتر كرد.»

رئیس‌جمهور سابق کشورمان تصریح کرد:« آنچه مظلوم است روح جمهوری اسلامی است که هم با دشمنی های خارجی روبرو است و هم با تنگ نظری نیروهایی که مدعی طرفدار انقلاب هستند و هم با گروه‌هایی که فقط و فقط راهکار را خشونت و توسل به خشونت می دانند، مظلوم مردم بودند که صاحب اصلی انقلاب بودند و هستند.»

وی با بیان اینکه « ما کسانی هستیم که دلمان می‌خواست و می‌خواهد که نظام جمهوری اسلامی قوی، آبرومند و دارای اعتبار باشد»، گفت:« وضعیتی که الان جمهوری اسلامی از نظر مدیریت و موقعیتی که در جهان دارد وضعیت مطلوبی نیست.»

رئیس موسسه بین‌المللی گفتگوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها ادامه داد:« دغدغه خاطر خیلی از کسانی که دلبسته به انقلاب هستند وضعیت کنونی است که در آن قرار داریم، آن‌ها اگر هم وقتی صحبتی از تغییر می کردند؛ مراد تغییر آن چیزی بود که ما معتقدیم با معیارهای انقلاب و اسلام سازگار نبود و نیست و هدف آن بوده است اینکه وضعیت طوری باشد که متناسب با آن ارزشها و تامین نیازهای واقعی مادی و معنوی مردم باشد.»

خاتمی افزود:« این دقیقا به معنی دلبستگی به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی است و قرار داشتن در کنار مردمی که صاحب اصلی انقلاب هستند.»

رئیس بنیاد باران همچنین به بیان فضائل ماه مبارک رجب پرداخت و گفت:« ماه رجب نیز ماه بزرگی به لحاظ جایگاه آن و زمینه‌ها و ظرفیت‌هایی که برای ساختن خود و طی طریق به سوی کمال در آن وجود دارد، است.»

وی با اشاره به تولد حضرت امیرالمومنین (ع) و مبعث پیامبر اکرم (ص) در این ماه آن‌ها را دو حادثه بزرگی است که در این ماه رخ داده است.

رئیس‌جمهور سابق کشورمان یادآور شد:« در این ماه پیامبری آمد تا بارهای سنگین وابستگی و بیگانگی از خود و هوی و هوس حاکمیت بیداد و ستم را از دوش مردم بردارد.»

وی ادامه داد:« بعثت بروز و ظهور حرکتی بود که از صدر وجود انسانیت در تاریخ بوده و در بعثت پیامبر به اوج خود رسید و این بعثت رستاخیزی است تا جامعه بشری به مرحله کمال برسد، یعنی کمالی که در وجود مبارک حضرت رسول الله بود در بعثت پیامبر به کل جامعه بشری تزریق شد و راه را نشان داد که همه جامعه بشری به آن سو برود.»

خاتمی همچنین گفت:« در بینش همه ادیان الهی به خصوص اسلام و بالاخص تشیع دوران طلائی تاریخ در آینده است و نه در گذشته و آن مرحله‌ای است که عدل و انسانیت بر جامعه بشری حکومت پیدا کند و بینش درست، حق گرایی، انسان‌گرایی و طبعا در محور همه اینها خداگرایی در اوج خودش تجلی یابد و انسانها در موقعیتی قرار گیرند که همه نیازهای مادی و معنوی خودشان را با حفظ شخصیت و کرامت خودشان برآورده کنند.»

رئیس بنیاد باران تصریح کرد:« امیرالمومنین (ع)هم نماینده ونماد آن شخصیتی بود که می‌بایست باشد و نیز به عنوان کسی که بعد از پیامبر حکومت مطلوب خدا و رسول خدا در وجود مبارک او تجلی پیدا می کند، حکومت كمتر از 5 سال حضرت علی(ع) دوران درخشانی بود که حجت را بر همه بشریت تمام کرد که چگونه می‌توان زمینه‌ای فراهم آورد برای رشد و ارتقای همه انسانها.»

وی تاکید کرد:« از افتخارات ما این بود که می‌گفتیم شیوه‌ای که می‌خواهیم پیاده کنیم شیوه‌ای است که در حکومت و زندگی حضرت علی تجربه شد.»

رئیس جمهور سابق کشورمان افزود:« امام وقتی جمهوری اسلامی را مطرح کردند جمهوری را گفتند همان است که در دنیاست، یعنی محور و مدار مردمند میزان رای مردم است، ارکان حکومت از بالاترین تا پایین‌ترین مستقیم یا غیر مستقیم وابسته به رای و انتخاب مردم هستند، بطور کلی رضایت مردم شرط اصلی حکومتی است که مورد توجه است.جمهوری، دموکراسی و مردم سالاری که در دنیا مطرح است، تفکیک قوا، اینکه قدرت در مقابل مردم مسئول باشد، قدرت را مردم روی کار بیاورند، قدرت را مردم بتوانند بدون توسل به زور جا به جا کنند و اینکه قدرت باید پاسخگو باشد نسبت به آنچه از سوی مردم بدست او داده شده است.»

وی یادآور شد:« به طور خاص تکیه‌ای که در انقلاب شد و امام فرمود این بود که ما دلمان می‌خواهد نمونه حکومتی که علی بن ابیطالب داشت پیاده شود.»

خاتمی با طرح این سئوال که «علی(ع) چگونه حکومت می‌کرد؟»، گفت:« بنده فقط می‌خواهم روی رفتار امیرالمومنین با مخالفانش صحبت بکنم.امام علی(ع) به نظر ما شیعیان، انسانی بود که شخصیت او برای حکومت اسلامی و شایستگی او برای ولایت جامعه از طرف خدا مورد تایید قرار گرفته بود.اما اینکه چگونه روی کار می‌آید و چگونه کار را انجام می‌دهد خیلی درس بزرگی است.»

رئیس دولت اصلاحات تصریح کرد:« هیچ‌گاه به ذهن حضرت علی نیامد که اگر بتواند امکاناتی به دست آورد، بدون توجه به خواست و مطالبه مردم حکومت کن و این یعنی تا رضایت مردم نباشد تا مردم نخواهند حتی امیرالمومنین، انسان معصوم و شایسته‌ای که از طرف خدا مورد تایید است حکومتش را بر مردم تحمیل نمی‌کند.در واقع فعلیت حکومت مورد تایید الهی مبتنی بر رضایت مردم است که امام علی (ع)هم در بیان و هم عمل آن رانشان داد.»

وی افزود:« امیرالمومنین(ع) وقتی هم که با خواست مردم روی کار آمدند نحوه تعاملشان با مردم و جامعه تعاملی عجیب بود، مساله عدل و داد و طرفداری از محرومان و سایر موارد؛ روش علی این بود که به نفع مردم و آنچه خواست خدا و جامعه، حرمت و شخصیت مردم بود آن را به کار می برد و قاطعانه عمل می‌کرد و به همین دلیل هم خیلی از افراد را از دست داد.»

رئیس بنیاد باران ادامه داد:« اما رفتار علی(ع) چگونه بود؟ برای او خیلی مهم بود و می‌دانست و پذیرفته بود که جامعه بدون مخالف نمی‌شود. نحوه تعامل او با مخالفین چگونه بود؟ همین طلحه و زبیر را در نظر بگیرید اینها شخصیت‌های بسیار برجسته بودند ولی نتوانستند عدل امیرالومنین را تحمل کنند و اولین کسانیکه نقض بیعت کردند همین‌ها بودند.چون دیدند علی تامین کننده خواست‌های آنها نبود او خدا و مطالبات مردم را در نظر دارد و از علی جدا شدند.»

وی تاکید کرد:« با این حال علی(ع) ابدا با آنها برخورد نکرد، آن‌ها را آزاد آزاد گذاشت، حتی به کسانیکه می‌خواستند برخورد کنند و می‌گفتند آن‌ها فتنه به پا می‌کنند می‌فرمود آنها آزادند و نمی‌خواهند حکومت ما را قبول کنند ولی دست به شمشیر نبرده‌اند آنها را رها کنید.»

رئیس‌جمهور سابق کشورمان ادامه داد:« بعد هم جنگ جمل درست شد، امیرالمومنین چقدر تلاش کرد جنگی رخ ندهد؛ خونی ریخته نشود.این طور نبود به محض اینکه کسانی مخالفت با علی ابن ابیطالب کرد با آنها برخورد كند.خیر مقاومت کرد و دیدید که جنگ را هم آنها شروع کردند.علی در مقابل جنگی که شروع شد مقاومت کرد یا مثلا در مقابل خوارج تا وقتی آنها دست به شمشیر نشدند امیرالمونین سهم آنها را از بیت المال قطع نکرد.»

وی افزود:« وقتی خوارج دست به شمشیر بردند، آشوب کردند و سلاح به دست گرفتند علی هم برای دفاع از امنیت جامعه و حقیقتی که داشت مقابله به مثل کرد اما در جنگ نهروان روزهای متمادی اقدام به جنگ نکرد و تمام تلاشش این بود که بیایید گفت‌و‌گو کنید و شمشیرها را زمین بگذارید.»

سیدمحمد خاتمی تاکید کرد:« امام علی(ع) هرگز به محض اینکه کسی مخالفتی با ایشان می‌کرد حتی مخالف‌ های تند و اعتراض و تخطئه؛(اتفاقا حضرت توصیه به انتقاد می کردند) با آنها نمی‌جنگید.»

وی یادآور شد:« انتقاد بلکه تخطئه موهبتی الهی است، مردم حق دارند اعتراض کنند و حرف بزنند.البته هیچ حکومتی آشوب و دست بردن به سلاح را نمی‌پذیرد.»

رئیس جمهور سابق کشورمان در ادامه سخنانش گفت:« بسیار بد است وقتی مردم بخواهند از حقوقشان دفاع کنند حتی کسانیکه دلشان برای انقلاب می‌سوزد بیاییم برای توجیه برخورد با آن‌ها بگوییم آن‌ها براندازند، برانداز یعنی کسی که دست به سلاح می‌برد و بخواهد تشکیلات را از بین ببرد نه کسی که معتقد است حقی دارد و اعتراضی می‌کند و اتفاقا اعتراض آن هم بصورت مدنی است و در مسیر انقلاب.»

وی تاکید کرد:« اگر کسی گفت برداشت من از قانون اساسی این است و دارد نقض می‌شود و باید درست پیاده شود این تحکیم کننده نظام است، اگر بگوید بعضی روش‌هایی که وجود دارد خلاف ضوابط قانون اساسی و ضوابطی است که امام گفتند او دلبسته به نظام است.»

رئیس‌جمهور سابق کشورمان ادامه داد:« متاسفانه امروز فحش، دروغ و تهمت به کسانیکه حتی قبل از اینکه امام راحل در عرصه بیایند از ارادتمندان امام بودند و بعد هم از پیروزی انقلاب هم از ارکان و چهره‌های انقلاب بودند رایج شده و متهم به انواع اتهامات می‌شوند و نمی‌توانند از خودشان دفاع کنند.»

وی تاکید کرد:« وقتی در رسانه ملی دائما مسائلی نادرست یک طرفه مطرح می‌شود (اگر درست هم باشد ناسزا گویی و تخریب کار غلطی است) فاجعه است.»

خاتمی افزود:« این شیوه با توجه به اینكه امواج اطلاع‌رسانی قابل مهار نیست سبب خواهد شد كه در طرف مقابل، كار به دست کسانی بیافتد که اصل نظام و انقلاب را قبول ندارند و در این میان این نظام و مردم هستند که لطمه می‌بینند.»

وی با بیان اینکه « باید از تشکل‌هایی که خواستارپیشرفت کشور، سربلندی مملکت و نشان دادن چهره زیبا از اسلام و انقلاب هستند استقبال کرد نه اینکه آنها را محدود کنیم»، هشدار داد:« وقتی آزادی نباشد گروههای مخفی و تروریستی پدید می‌آید.اتفاقا نظام با نشاط و نظامی که به مردم اعتماد دارد فضا را باز می‌کند تا بصورت اشکار و با اساسنامه و مرامنامه گروه‌هایی که نمایندگی از بخش‌های مختلف می‌کنند بیایند و بحث و گفت‌و‌گو ونقد کنند.»

رئیس‌جمهور سابق کشورمان تصریح کرد:« جلوگیری از احزاب و تشکل‌ها اولا بزرگترین ضربه به مردم سالاری است. ثانیا وقتی آزادی‌های مشروع آن‌ها سلب شد زمینه پیدایش جریان‌های مشكل آفرین پدید خواهد آمد. تشکل‌ها نباید دکور و بلکه باید آزاد باشند بتوانند حرف بزنند و انتقاد کنند اگر هم مشکلی پیش آمد طبق مقررات با آنها برخورد شود.»

وی با بیان اینکه «ما می‌خواهیم مردم حاکم بر سرنوشتشان باشند یعنی باید در انتخابات آزاد و سالم شرکت کنند؛ شرط آن هم آزادی احزاب و بیان است، نشریات آزادانه در چارچوب قانون فعالیت کنند و البته تفسیرهای دل به خواهی از قانون نشود.»

خاتمی همچنین اظهار داشت:« طبق قانون اساسی برگزاری راهپیمایی بدون حمل سلاح نیاز به مجوز ندارد، اگر خلاف قانون عمل شد طبق قانون با آنها رفتار شود در حالیكه امروز شاهد حضور و فعالیت‌های جریانات موسوم به خودسری هستیم که البته من اینها را خودسر نمی‌دانم چون اینها با امنیت کامل هر کاری بخواهند خلاف ضوابط قانونی و شرعی انجام می‌دهند؛ با تجهیزات و لوازمی می‌آیند که در اختیار افراد عادی نیست و مصونیت هم دارند.»

رئیس دولت اصلاحات تصریح کرد:« فکر می‌کنم امروز بعد از هزینه‌های زیادی که دراین یکسال همه و بخصوص نظام ما داد باید به این نتیجه رسیده باشیم كه هیاهویی که شد و هنوزهم می شود تاجریانات دلسوزدرون نظام راكه پشتوانه مردمی بزرگی هم دارند براندازمعرفی شوند هیاهو برای هیچ و از اساس باطل است.»

وی تاکید کرد:« نمی شود بی حساب آنها راخس و خاشاک و مشتی اغتشاش‌گر نامید. البته من دشمنی و توطئه علیه نظام و مردم را انكار نمی‌كنم ولی چرا باید چهره‌هائی كه انتقاد و اعتراض دارند به این همه اتهامات متهم شوند و بعد هم برای این توهم و توجیه رفتارها، تحلیل ها و توجیه رفتارها تحلیل ها و توجیهات عجیب و غریب تراشیده می شود.اینها غلط است و فكر می‌كنیم امروز بی‌اساس بودن این توهم و نادرستی روش‌های اعمال شده بر اساس آن بر هر انسان منصفی آشكار شده باشد.»

خاتمی با اینکه « حتی تا حدودی دشمن اصلی را فراموش کردیم و دشمن تراشی کردیم»، گفت:« کسانیکه خواستار اجرای کل قانون اساسی هستند دوست جامعه هستند، اگر این تفکر و ذهنیت نادرست عوض شد و از بین رفت که اصلا مساله براندازی و از بین بردن نظام نیست همه می‌خواهند این نظام قوی باشد بگذاریم آزادی‌های مشروع در قانون اساسی باشد و مردم داور قضیه خواهند بود خیلی از مسلئل عوض خواهد شد.»

وی تصریح کرد:« باید بسیاری از این نیروهای خوب که یا بازداشت و یا تحت تعقیب هستند به صحنه بیایند، احزاب و گروه‌ها فعالیت قانونی خود را از سر بگیرند؛ ما هیچ‌گاه نمی‌خواهیم در مقابل نظام قرار بگیریم گرچه با کمال بی‌انصافی متهم به همه اتهامات می‌شویم و كسانی این اتهامات را می‌زنند كه خود بیشترین ضربه را به نظام وارد می‌كنند.»

رئیس دولت اصلاحات افزود:« اصلاحات یعنی ما نظام، انقلاب و قانون اساسی را قبول داریم، ولی اشکالاتی در سیاست‌ها و روش‌ها هست که باید با همین معیارها اصلاح شود، ایا درست است اصلاحات را طوری جلوه دهند که پدیده براندازی در کشور بوده است؟خیر انهایی که نظام را بد تعریف می کنند چهره امام را بد نشان می دهند قانون اساسی را به سادگی زیر پا می‌گذارند یا بصورت ناقص بر بخش هایی از آن تكیه و سخن‌های دیگر را فراموش می‌كنند آنها لطمه به نظام می زنند.»

سیدمحمد خاتمی تاکید کرد:« ما اهل تعاملیم منتهی تعاملی که دقیقا از خواست و مطالبات مردم دفاع کند.مردم ما بیش از صد سال است آزادی و استقلال و پیشرفت برای کشور می‌خواهند.البته اکثریت انها متدینین خوبی هستند و به همین دلیل هم جمهوری اسلامی را پدید آورند و مستقر كردند.»

وی ادامه داد:« همه باید در ذهنیت و دیدگاه غلطی که مبتنی بر یک سلسله توهمات و سندسازی است تامل کنیم و بگوییم که نادرست است، باید روندها را اصلاح کرد اگر چنین شد اساس شکل‌دهنده بحران از بین خواهد رفت، از فضای امنیتی خارج خواهیم شد و فضا آزاد خواهد شد، باید کاستی ها و جفاهای گذشته را جبران کرد درعین حال معتقدم مردم بزرگوارند و واقع‌بین که حتی اگر بنا باشد این فضا در آینده ادامه پیدا نکند مردم از حق خودشان می‌گذرند.»

رئیس دولت اصلاحات تصریح کرد:« جبران پیشکش، این مسائل تداوم پیدا نکند، آن وقت دلها به هم نزدیک خواهد شد و به انتقاد صحیح از وضعیت کشور در ابعاد مختلف پرداخته خواهد شد و خدمت به مردم و كشور و انقلاب فراگیر می شود.»

وی با تاکید بر اینکه « آزادی یعنی مخالف بتواند دربرابر آنجایی که قدرت و اختیارات است حرف بزند»، اظهار داشت:« مرز هم براندازی است؛ براندازی هم دست بردن به سلاح و ایجاد سازماندهی برای سرنگون کردن نظام است.خلاف اینها ساختگی است.»

رئیس‌جمهور سابق کشورمان ادامه داد:« کل قانون اساسی باید پیاده شود و هیچ کس نباید آن را نقض کند و همه باید دست به دست هم دهیم برای پیشرفت کشور، با این روش‌ها و سیاست‌ها و برنامه‌هایی که اجرا شده بخش قابل قبولی از جامعه ناراضی است.هنوز دیر نشده نگذاریم نارضایتی های موجود به اصل نظام سرایت بکند؛ خطری که امروز وجود دارد این است که کم کم مسائل متوجه اصل نظام می‌شود.»

وی یادآور شد:« اگر ما بد عمل کردیم چرا باید تاوان آن را دین بدهد؟چرا ما باید هر روش خودمان را بگوییم عین دین و انقلاب است و بعد این روش آثار بدی در جامعه داشته باشد و به اعتماد مردم لطمه بزند؟ این فاجعه است.»

خاتمی توصیه کرد:« بگذارید کسانی كه غیر از دیدگاه رایج دارند و از دین و انقلاب دفاع می‌کنند آزاد باشند و حرف‌شان را بزنند تا بخش‌های بزرگی از جامعه از دین‌زده نشوند؛ به نفع انقلاب و كشور است كه فضا عوض شود و زندانیان آزاد شوند. فعالیت‌های همه جریان‌هایی كه در چارچوب قانون اساسی فعالیت می كنند آزاد باشد.»

وی افزود:« در حالیكه امروز از یكسو گروه‌های به اصطلاح خودسر آزادی و امنیت دارند ولی احزاب و تشكل‌های قانونی خدمتگزار محدود و ممنوع می‌شوند، تغییراین فضا به نفع همه است و آن‌گاه همه به آینده چشم داشت خواهیم دوخت.»

سیدمحمد خاتمی خاطر نشان کرد:« آیند‌‌ه‌ای مدنظر است كه در آن باید انتخابات كه محوری‌ترین پایه مردم سالاری است آزاد و سالم باشد با شرائطی كه در آن حق مردم ضایع نشود و می‌توان شرایط و خصوصیات یك انتخابات آزاد و سالم را هم بیان كرد و به توافق رسید، آن وقت همه می توانیم از تلخی های گذشته عبور كنیم و به آینده در كنار هم بنگریم به شرط اینكه زمینه تلخی‌های موجود از میان برداشته شود.»

به گزارش روابط عمومی دفتر سید محمد خاتمی؛ در ابتدای این دیدار دبیر کل و تنی چند از اعضای شورای مرکزی حزب جوانان اسلامی به بیان دیدگاهها و نظرات خود پرداختند.

از جمله مطالب مطروحه شامل انتقاد از محدودیت های موجود بر سر فعالیت احزاب و تشکل های قانونی و ایجاد مانع در مسیر اطلاع رسانی مستقل، انتقاد و ابراز نگرانی از فضای تخریب و تهمت به شخصیت های برجسته سیاسی و مذهبی که موجبات بدبینی در جامعه و بویژه جوانان را فراهم کرده است، تك قطبی شدن جامعه از سوی مدیران ارشد اجرایی با هدف پوشاندن سوء تدبیرها، ضعف‌ها و جلوگیری از نقد عملکرد آنان در زمینه‌های مختلف سیاسی؛اقتصادی،فرهنگی و سیاست خارجی بود.
ادامه مطلب ...

به قاتل نـدا

1 نظرات
به قاتل نـدا
. ادامه راه سبز(ارس): ندا خوشنام ماند تا صدای شهدای گمنام باشد اما تو ترسیدی و گمنام باقی ماندی. یکسال گذشت از روزی که تو در گوشه ای از خیابان امیر آباد تهران، ایستاده بودی و مردمک چشم هایت می زد تا از میان مردم، سوژه ات را شکار کنی.

یکسال گذشت از روزی که لابد تو به دور و برت تند و تند نگاه می کردی، تا عاقبت، سینه دختر جوانی را نشانه روی که در میان مردم سبز، آشفته به تماشای خون و خشم ایستاده بود.

یک سال گذشت از روزی که لابد اسلحه را چندباری هم در دست هایت جابجا کردی و بعد وقتی همه، بی قرار و در حال فرار از گاز اشک آور و باتوم و گلوله بودند، تو هم شلیک کردی. مهم نیست که با هدف نشانه رفته بودی یا اتفاقی تیرت به هدف نشست، مهم این است که در تمام این یک سال آیا هدفی که برای این شلیک به معترضان، در مغز سناریو نویسان مرگ، جریان داشت محقق شد؟ به نظر می رسد جواب مثبت نیست، این یکی دردسر ساز شده است، آن دوربین لعنتی آماتور، کار را خراب کرد ورنه می شد همانند همه آنان که در خیابان های خرداد 88، مردم را به کوچه های بن بست هدایت می کردند و می کشتند، ندا تبدیل نشود به مشکل لاینحل یک حکومت که دولتمردانش به هر جا می روند، مدام نشانه ای از او را می بینند و مجبور به قصه سرایی های مکرر برای انکار خشونت خویش می شوند.

حالا یک سال گذشته است و همه چیز از یک شلیک ساده تو آغاز شده است که زندگی را برای یک خانواده ناهموار کرده ای اما راه مبارزه را برای یک ملت هموار. ملتی که همیشه به رسم جنبش های مدنی، یک نماد را بر فراز می کند تا به دنیا بگوید که اوج ظلم یک حاکمیت تا کجاست.

اینک مردم معترض ایران علاوه بر رنج از دست دادن شماری از شهروندان معمولی در یک اعتراض مدنی، نمادی دارند که حتی خود حاکمیت نیز دلش نیامد از کنار نگاه نافذ این نماد مظلومیت بی تفاوت بگذرد و همه زورش را زد تا مادر ندا را راضی کند که نام ندا آقا سلطان در لیست شهدای بنیاد شهید جمهوری اسلامی ایران گنجانده شود. اما وقتی مقاومت مادر را دیدند، سناریو چنان سخیف شد که حتی نام فامیل ندا که قرار بود زینت بخش لیست بیناد شهید شود، در زبان مشاور رییس دولت به شاه و سلطان تفسیر شد و شوخی و شنگی کردند دلقگان.

حالا انگار با خانواده و نام آن ها که سی سالی است به نامشان حکومت می کنند چه کرده اند که با ندا بکنند. با همت و باکری با جهان آرا، با خانواده شهدای محترمشان بهشتی و دیگران مگر چه کرده اند. اصلا راست بایست و بگو با بیت آن که هر چه دارند از وی دارند چه می کنند که با ندا کرده باشند..

و اما تو صاحب اسلحه این شلیک دردسرساز شدی. در تمام این یک سال، به عنوان یک آدم که پوست و گوشت دارد، در هر جا بودی خود را از خود پنهان کردی. لحظه ای از ندا جدا نشدی و از وحشت شناخته شدن. این دیگر حکایت عسگر و سعید نیست. خودت را هر چقدر پنهان کنی باز شاید تو آخرین کسی بودی که آخرین نگاه ندا را رصد کردی و لابد در همان نفس آخر دانستی که دختری ساده را کشته ای. راستی کشتن چه مزه دارد. گرچه در جائی باشد که بدانی قدرت حمایتت می کند. نکند به فکر بوده ای که مبادا با این شلیک مشروعیت حکومتی را بر باد داده ای. مثل آن دو ساواکی قاتل رهبران سیاسی مخالف که بعد از انقلاب وقتی مانند موش روی نیمکت دادگاه نشسته بودند می گفتند آقای رییس دادگاه ما مشروعیت این حکومت ستمگر را به دنیا نشان دادیم. جایزه می خواستند قبل از اعدام شهرام و تهرانی.

اما برای تو دو راه وجود دارد، یا به خیال خود مامور بوده ای و معذور و با فرمان شلیک کرده ای، یا به تصور خود مومن به رهبران خود بوده ای و با ایمان شلیک کرده ای. حتما فیلم جان دادن ندا را دیده ای. بر کشته خود نگاه کرده ای قبل از این که خودت فیلم شوی. می توانی بگوئی هر بار آن فیلم را دیدی، دقیقا چه حالی شدی؟ خوشحال یا سرافکنده؟ به چه فکر می کردی؟ کدام یک از این روایت ها برایت جالب تر بود آن که سیمای ضرغامی می گفت یا آن که در یوتیوب هست و میلیون ها نفر دیده اند. ممکن است تو از هیچ کدام از این بازسازی ها راضی نبوده باشی؟ کنار اعضای خانواده ات نشسته باشی بی صدا و نگران که مباد شناخته شوی.

نمی دانم چرا فکر می کنم، اهمیت دارد که کسی زندگی یک قاتل را هم در پسزمینه زندگی کشته وی روایت کند. مثلا در داخل مستند زندگی ندا، زندگی ترا هم نشان دهند و نشانی دهند. آن جا اگر مامور و معذور بوده ای که بی شک شرح قصه ات به گونه ای دگر خواهد آمد، حالا اگر نه در دادگاهی دست کم در برابر دوربین سیمای جمهوری اسلامی بایست و از باورهایت بگو. رو بسته بایست پشت به دوربین بنشین . به هر حال تو هم یک گوشه ای از این تاریح ایستاده ای و نقش خودت را ایفا کرده ای. در صندلی های تئاتر تاریخ فقط خوش نامان جا ندارند بلکه صدها هست مانند تو. گاهی بدنام ترین آدم ها از قضا در ردیف جلو می نشینند.

حتما دیده ای قاتلانی که گلوله به روی مسولان می کشند و تصمیم سازان همین نظام را ترور می کنند، خیلی زود به دام وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی گرفتار و دستگیر و سپس به سزای عمل شان می رسند. عامل ترور رازینی، قاتل صیاد شیرازی، قاتل قاضی مقدس و همه قاتلانی که با شناسایی شان وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی قدرت اش را به رخ دنیا کشید. در مقابل، مردم به خوبی می دانند چرا همین وزارت اطلاعات در تمام این یک سال برای شناسایی قاتل ترور استاد فیزیک دانشگاه ، قاتل ترور خواهر زاده موسوی و قاتل شلیک به ده ها شهروند معمولی ناگهان ناتوان می شود، هیچ اقدامی نمی کند. می دانند چرا ترا نمی گیرند..

ولی تو بدان، قاتل ندا بودن، سهم و جایگاه ویژه ای در تاریخ نگاری این دهه ی درد به تو خواهد داد. به فرمان یا از سر ایمان. اینک بیا و سهمت را بگیرد. شاید همان خطابی که خواهر ندا کرد پشتت را لرزانده باشد. اما جرات کن، جلو بیا، رو بنما و بگو آیا لحظه جان دادن آنکه به او شلیک کردی، می شنیدی که کسی در میان جمعیت فریاد می زد::

ندا نترس ، ندا نترس، ندا بمون، ندا بمون. او نترسید و ماند. تو اما ترسیده ای و پنهان می کنی خود را، می خواهی نمانی می خواهی از یادها بروی. می خواهی گمت کنند مردم، می خواهی فراموشت کنند!

مسيح علي نژاد
ادامه مطلب ...

نامه فرزند شهید سید علی موسوی به پدر شهیدش بمناسبت روز پدر + ويدئو

1 نظرات
نامه‌ای از فاطمه، دختر شهید سید علی حبیبی موسوی به مناسبت روز پدر
. ادامه راه سبز(ارس): فرزند شهید سید علی موسوی به مناسبت روز پدر نامه ای برای پدرش نوشت. وی در بخشی از نامه ی خود آورده است : تو خود خوب می دانی که ما همگی محکم، پابرجا و همچنان سبز ایستاده ایم و راه سبزت را ادامه خواهیم داد. پس در آستانه میلاد مولای عدالت پیشه مان علی(ع) رضایتت را از ما اعلام کن. لااقل به خوابمان بیا و دست پرمهرت را بر سرمان بکش که سخت دلتنگ و آرزومند آنیم.

و از قول معلم بزرگ انقلاب دكتر شريعتي آورده است: «شهید انسانی است که در عصر نتوانستن و غلبه نیافتن با مرگ خویش بر دشمن پیروز می شود و اگر دشمن را نمی کشد، رسوا می کند.» و در مورد تو نیز این گونه شد و شهادت مظلومانه ات، رسوایی بزرگی را برای دشمنان به بار آورد و من ۶ ماه است با افتخار سرم را بالا گرفته ام و برای همیشه افتخار می کنم که پدرم شهید راه آزادی است و من فرزند چنین شهیدی.

به گزارش کلمه متن نامه ی فرزند شهید موسوی به شرح زیر است:

بنام خداوند قادر متعال

سلام پدر، ۶ ماه است که واژه پدر برایم غریب شده است. ۶ ماه است که دیگر سلامهایم جوابی برایشان پیدا نمی شود. حسرت گفتن یک پدر و شنیدن جواب، ۶ ماه است که مرا می آزارد. صدای زنگ در و سلام های بلند و توأم با خنده های تو هنوز در گوشم طنین انداز است و چه سخت است که تو آن جا باشی و من این جا روز پدر را برایت جشن بگیرم. خاطرت هست که مناسبت ها را خودم کیک می پختم و منتظر می شدم تا تو بیایی و کیک را در حضور تو می بریدم. امسال هم به بهانه روز پدر کیک می پزم و رویش با سبز می نویسم: پدر شهیدم روزت مبارک. هدیه امسال را خودم برایت می آورم، چند شاخه گل و لبخندی که بر روی لبانم نشسته است و می دانم که تو را شاد می کند.

به پسر ۸ ساله ات که تازه باسواد شده می گویم واژه پدر را خودش برایت بنویسد و همراه با گل ها بر سر مزارت بیاورد، پسری که با شوق حروف الفبا را یاد گرفت تا بتواند با نوشتن نامت تو را خوشحال کند. افسوس که آنها دلشان به چشمان غمناک پسر کوچکی هم رحم نکرد و او اولین بار نام تو را در دفترش این گونه نوشت: «شهید سیدعلی موسوی حبیبی» و با شوقی کودکانه به من نشان می داد که: فاطمه ببین درست نوشته ام و من بغضم را مثل همیشه فرو می خوردم و می گفتم: آره درسته عزیزم، نمره ات بیست است. نمره تو و پدر شهیدمان.

مادرمان نیز سخت دلتنگ است ولی محکم ایستاده تا جای تو را هم برایمان پر کند، حتی سعی می کند اشکهایش را از ما مخفی کند تا دلمان نلرزد ولی من خوب می فهمم در قلبش طوفانی برپاست. پدرجان! تو خود خوب می دانی که ما همگی محکم، پابرجا و همچنان سبز ایستاده ایم و راه سبزت را ادامه خواهیم داد. پس در آستانه میلاد مولای عدالت پیشه مان علی(ع) رضایتت را از ما اعلام کن. لااقل به خوابمان بیا و دست پرمهرت را بر سرمان بکش که سخت دلتنگ و آرزومند آنیم.

پدرم، بابای خوبم، دلم تنگ است برای خنده هایت، برای شوخی هایت، برای دست های نوازشگرت، برای شانه هایت که تکیه گاهی محکم برایمان بود. همیشه می گفتی تا من هستم از هیچ چیزی نترس ولی الان که نیستی…. اما نه، تو باعث شدی که تکیه گاهی محکمتر پیدا کنم.«خدا» کسی که امانتش را از ما گرفت و خود کفیل ما شد و من راضیم به رضای او، می دانم که مرا به آزمایشی سخت مبتلا کرد تا من حضورش را پررنگ تر از قبل حس کنم و این طور هم شد و من بسیار خوشحالم که تو در کنار او آرامش یافته ای.

به قول دکتر شریعتی: «شهید انسانی است که در عصر نتوانستن و غلبه نیافتن با مرگ خویش بر دشمن پیروز می شود و اگر دشمن را نمی کشد، رسوا می کند.» و در مورد تو نیز این گونه شد و شهادت مظلومانه ات، رسوایی بزرگی را برای دشمنان به بار آورد و من ۶ ماه است با افتخار سرم را بالا گرفته ام و برای همیشه افتخار می کنم که پدرم شهید راه آزادی است و من فرزند چنین شهیدی.

به گفته شهید مطهری: «مپندارید که شهدا رفته اند و ما مانده ایم بلکه آنها مانده اند و گذر زمان ما را با خود برده است.»

و من در گذر زمان ایستاده ام همچون درختی تنومند و سبز که ریشه هایی قوی در دل خاک دارد و تنش از گزند بدخواهان و تبر جنگل بانان آسیبی نمی بیند و به مظلومیتت سوگند که تا گرفتن انتقام خون تو از پا نمی نشینم و از افشای حقایق باکی نخواهم داشت.

پدرم! چه کنیم که تو برای این دنیا ساخته نشده بودی، دلت جای دیگری بود دلتنگ او بودی و وعده هایش و عاقبت چه زیبا و عاشقانه به سوی محبوبت شتافتی، برو سفر بخیر ولی هراز گاهی به ما هم سری بزن.

«رفت تا از گرد زمین پاک بماند ______ آسمانی تر از آن بود که در خاک بماند»

پدرم روزت مبارک. امیدوارم خدا به همراه دیگر شهدای راه آزادی روزتان را برایتان جشن بگیرد. ببخش مرا که دیگر قلمم توان ندارد تا بیشتر از دلتنگی هایی که خود بیش از همه به آن آگاهی، برایت بنویسد. بدان که ما راضی هستیم به رضای خدا و شادیم به شادی تو.

پدرم دیده به سویت نگران است هنوز ___ ___ غم نادیدن تو بار گران است هنوز

آن قدر مهر و وفا بر همگان کردی تو ______ نام نیکت همه جا ورد زبان است هنوز

دخترت فاطمه

*************************
فیلمی از شهید سید علی حبیبی موسوی خواهر زاده میرحسین موسوی که به تازگی در اينترنت منتشر شده و صحنه هایی از پیکر مجروح وي و ناله های بسیار متاثر کننده اش را در حالی که همراهان وی برای نجاتش چاره جویی میکنند را به تصوير كشيده است.

تهران، خیابان شادمان، بعد از ظهر روز عاشورا، ۶ دی ۱۳۸۸

جهت دانلود كليك كنيد

از زبان فیلمبردار و یک خانم حاضر در صحنه:

بعد از حمله به مردم در خ آزادی در حوالی ساعت 10 صبح، مردم وارد خ شادمهر(شادمان) شدند و به اعتراض(سینه زنی، شعار و دفاع) پرداختند.

حوالی ساعت 3 بعد از ظهر پاترول مشکی رنگ از خ تیموری(سهرورد) به طور ناگهانی وارد خ شادمهر شد و با حرکات مارپیچ به مردم حمله کرد چند نفر رو مصدوم کرد، مردم رو با تفنگ هدف می گرفت و می گفت: "بزنم!؟ بزنم؟!"

بعد دنده عقب گرفت و به آقای علی حبیبی موسوی شلیک کرد ورفت.

فیلمبردار در این لحظات در گوشه خیابون و از فاصله 2 متری کاملا صورت راننده رو دید و چون عکس راننده رو در جریان حمله به ستاده موسوی بارها دیده بود شناساییش کرد:"حسین منیف اشمر" به همراهی یک نفر در صتدلی کنارش و چند نفر در قسمت عقب (صندوق) پاترول دو در که شیشه صندوق عقبش هم بر داشته شده بود.

این ویدیو حدودا 5 دقیقه بعد از شلیک در زمانی که به دلیل بستن خیابانها خودرو برای حمل این مرحوم پیدا نمی شد گرفته شده

ادامه مطلب ...

جبهه مشارکت: نگرانی امام از افتادن انقلاب به دست نا اهلان در حال وقوع است

0 نظرات
بیانیه جبهه مشارکت در سالگرد بازداشت محسن میردامادی:
نگرانی امام از افتادن انقلاب به دست نا اهلان در حال وقوع است
. ادامه راه سبز(ارس): جبهه مشارکت ایران اسلامی به مناسبت یکمین سال بازداشت دبیر کل این حزب بیانیه ای صادر کرد در این بیانیه با اشاره به سوایق درخشان محسن میردامادی تاکید شده است: «متقلبان دروغگو بدانند با زندانی کردن امثال دکتر میر دامادی کارنامه پر بار(!) خود را تکمیل می کنند و به همه ثابت می کنند که اسلام و انقلاب و امامی که میردامادیها از آن دم می زنند مکتب مبارزه با دروغ و تقلب و فساد وکودتا و استبداد و ناکارآمدی است و میردامادیها را چه باک که در این راه همانقدر صبور و بردبار باشند که در مبارزه بی امان خود علیه نفاق و کفر و دنیا زدگی بی تاب بودند»

همچنين در اين بيانيه آمده است: «امروز او و دوستان او تاوان حمایت بی چون و چرای خود از اسلام ناب محمدی را می پردازند. امروز او و یارانش به خاطر آنکه در برابر انحراف ایستادند محبوس شده اند. امروز او و همراهان او به خاطر دفاع از آرمانهای امام و شهدا که میزان را رای ملت می دانستند اسیر شده اند و این خود نشانه ان است که نگرانی امام از افتادن انقلاب به دست نااهلان در حال وقوع است. »

به گزارش نوروز متن کامل بیانیه جبهه مشارکت به شرح زیر است:

یک سال از بازداشت غیر قانونی دبیر کل سرافراز جبهه مشارکت ایران اسلامی گذشت.

گذری کوتاه به زندگی پر بار و شرافتمندانه دکتر محسن میردامادی نشانگر شخصیتی است که بیش از هر زمان دیگر ایران عزیز ما به او احساس نیاز می کند.

فرزند برومند خانواده ای متدین و مبارز که رسم ایستادن بر پای خود را خوب به او آموختند و جان او را با شهد ایمان آمیختند.

از زمانی که خود را شناخت مبارزه با فساد و استبداد را تجربه کرد و در کنار بزرگان علم و دین ، اصالت اسلامی و ملی خود را بارور ساخت.

ورود به یکی از معتبرترین دانشگاههای کشور فرصتی بود تا در کنار علم آموزی ، مبارزه با استبداد و وابستگی را در سطحی بالاتر تجربه کند و گوهر وجودی خود را به صورت یکی از رهبران جنبش دانشجویی متجلی سازد و یکی از تاثیر گذارترین و ماندگارترین تشکل دانشجویان مسلمان، دفتر تحکیم وحدت، را بنیان نهد تا دانشجویان با حفظ هویت خود در مقابله همزمان با تحجر و دین زدایی و استبداد و استعمار، پایگاه خلل ناپذیری داشته باشند. نقش بارز او در تسخیر لانه جاسوسی نشانه روحیه وطن پرستی و آرمانخواهی او در مبارزه با دخالت بیگانگان در سرنوشت داخلی کشور است.

محسن میردامادی در بخشی از حیات سیاسی خود دراوج جنگ تجمیلی در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دین خود را در دفاع از میهن ادا کرد و سپس با قبول مسئولیت استانداری خوزستان در عین اداره شایسته این استان در خط اول دفاع مقدس، نمونه ای از تعامل و همزیستی ایرانیان از هر نژاد و زبان را به نمایش گذاشت.

با خاتمه جنگ و رحلت امام ، محسن میردامادی به وادی علم برگشت و در این عرصه تیز استعداد شگرف خود را با اخذ مدرک دکترا از یکی از معتبرترین دانشگاههای جهان “کمبریج” نشان داد و پس از پایان تحصیل بدون لحظه ای درنگ و علیرغم امکان استخدام در مراکز علمی معتبر جهان برای خدمت به میهن به ایران بازگشت تا هنوز هم با بهانه گیریهای گزینشی نتواند در جایگاه علمی بایسته خود قرار گیرد.

بازگشت به ایران در حالی بود که افق سیاسی کشور دور نمای روشنی برای پیروان امام ترسیم نمی کرد اما به برکت جنبش کم نظیر دوم خرداد با دور اندیشی در راهی قدم نهاد که سر فصل جدیدی در عرصه سیاست گشود که نسلهای تحول خواه، سالیان سال از آثار پر برکت آن بهره مند خواهند شد. تاسیس بزرگترین و فراگیر ترین حزب در تاریخ جمهوری اسلامی امروز آبشخور همه کسانی است که می خواهند سیاست ورزی را در سخت ترین شرایط تجربه کنند و برای اولین بار پس از مشروطیت با روشهای مدنی و مسالمت آمیز و با نفی خشونت، دیو استبداد را به بند کنند.

در دوران چهار ساله مجلس ششم، محسن میردامادی بخشی دیگر از نبوغ خود را نشان داد آن زمان که به عنوان سیاستمداری کار کشته و موفق در عرصه سیاست داخلی و خارجی خوش درخشید.

او علیرغم اینکه در مدیریت و کاردانی، و در دانش و تجربه ،و در اخلاص و ایمان کم نظیر یا بی نظیر بود بی هیچ ادعا و توفعی تمام هم خود را مصروف تثبیت راه امام نمود که سخت آماج هجوم بی امان عافیت طلبان قرار گرفته بود.او بی هیچ تردیدی بقای امام و آرمان او را در روند اصلاحات و بسط تجربه مردمسالاری می دانست و حزب را پایگاه همه کسانی می خواست که حاضر بودند برای استقلال و آزادی و پیشرفت کشور فداکاری کنند و اصلاحات را تنها بدیل اقتدارگرایی و انحصار طلبی می دانند.

آری، اینک چنین انسان ارزشمندی در زندان جمهوری اسلامی است و اسیر دست کودتاگرانی که کمترین بهره ای از این فضائل پیش گفته ندارند و شاید همین حس کمبود در آنها است که سبب می شود تا به گمان خود بخواهند با تحقیر افاضل ملت آتش حسادت خود را خاموش کنند. اما متقلبان دروغگو بدانند با زندانی کردن امثال دکتر میر دامادی کارنامه پر بار(!) خود را تکمیل می کنند و به همه ثابت می کنند که اسلام و انقلاب و امامی که میردامادیها از آن دم می زنند مکتب مبارزه با دروغ و تقلب و فساد وکودتا و استبداد و ناکارآمدی است و میردامادیها را چه باک که در این راه همانقدر صبور و بردبار باشند که در مبارزه بی امان خود علیه نفاق و کفر و دنیا زدگی بی تاب بودند.

امروز او و دوستان او تاوان حمایت بی چون و چرای خود از اسلام ناب محمدی را می پردازند. امروز او و یارانش به خاطر آنکه در برابر انحراف ایستادند محبوس شده اند. امروز او و همراهان او به خاطر دفاع از آرمانهای امام و شهدا که میزان را رای ملت می دانستند اسیر شده اند و این خود نشانه ان است که نگرانی امام از افتادن انقلاب به دست نا اهلان در حال وقوع است. اما این ظلم فاحش در حق دکتر میردامادی و صدها انسان مثل اوهر گز نخواهد توانست ایمان آنها را در حقانیت مرامشان سست کند و در اراده آنها برای پیمودن این راه دشوار خللی ایجاد کند.

وجود دکتر میر دامادی چه در زندان و چه در جامعه ،چراغی است فرا روی جوانان ما و به آنها می آموزد که نباید به خاطر سوء رفتار اقلیتی کژ اندیش و قدرت طلب ارزشهای والایی که این ملت به خاطر آنها انقلاب کردند ناچیز شمرده شود. میردامادی تبلور امید برای این نسل است که می خواهند با صبوری و ایستادگی ثابت کنند که باز هم چون همیشه تاریخ مظلومان بر ستمگران پیروز خواهند شد اگر جز حق نگویند و چز حق نپویند.

و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون

جبهه مشارکت ایران اسلامی
۳۰/۳/۸۹
ادامه مطلب ...

چگینی ،کارگری که به خاطر آزادی و رای اش شهید شد

0 نظرات
ناگفته های زندگی و شهادت محرم چگینی در گفت و گو با همسرش:
چگینی ،کارگری که به خاطر آزادی و رای اش شهید شد

. ادامه راه سبز(ارس): شهید محرم چگینی سال گذشته در ۲۵ خرداد ماه در تظاهرات مسالمت آمیزی که مردم برای پس گرفتن رای شان به خیابان آمده بودند؛ مقابل پایگاه بسیج با ضرب گلوله کشته شد و حتی فیلم تیر خوردن ، به زمین افتادن و بلند کردن پیکرش از روی زمین توسط دوربین های شاهدان به ثبت رسید. معصومه چگینی همسر محرم بارها و بارها در مصاحبه های خود تاکید کرده که تا آخرین لحظه ی زندگی اش شکایتش را پس نمی گیرد و می خواهد بداند قاتل همسرش کیست و چرا باید جنازه او در خیابان های فاز چهار اندیشه و دور از تهران پیدا شود. معصومه ۳۰ ساله از یک سالی می گوید که تلخ ترین و سخت ترین لحظه های زندگی اش را بدون همسرش سپری کرده است .

خبرنگار کلمه ، با معصومه چگینی بعد از برگزاری اولین سالگرد شهادت همسرش با وی به گفت و گو نشسته است:


اولین سالگرد شهید محرم چگینی ۲۵ خرداد ماه در بهشت زهرا برگزار شد. این مراسم چگونه بود؟

خیلی ها می گفتند مراسم اولین سالگرد را پنج شنبه یعنی ۲۷ خرداد برگزار کنیم اما من دلم می خواست همان روز شهادت محرم یعنی ۲۵ خرداد باشد تا این روز به یاد ماندنی و تاریخی ثبت شود . تا عمر دارم در این روز تاریخی مراسم سالگرد همسرم را برگزار می کنم و راه این شهید را ادامه می دهم. من افتخار می کنم که محرم در این راه کشته شد و خوشحالم برای مردی فاتحه می خوانم که در راه وطن و آزادی کشته شده است و من نیز راه او را ادامه می دهم.

چگونه می خواهید راه شهید محرم چگینی را ادامه دهید؟

همین راه رسیدن به آزادی و جنبش سبز را ادامه می دهم. شوهرم به خاطر آزادی کشته شد. مگر او آن روز با حضورش در خیابان چه می خواست؟ مگر پس گرفتن رای اش، گناه بود که اینگونه او را کشتند؟ او یک کارگر ساده بود که به خاطر نشان دادن اعتراضش به وضعیت موجود به خیابان آمد اما آیا باید کشته می شد؟ خیلی ها می گویند این سرنوشت و قسمت محرم بوده است .اما من می گویم او راهش را انتخاب کرده بود و از این بابت که او جانش را در راه ازادی از دست داده افتخار می کنم اما هم چنان این سوال را دارم که چرا این همه انسان بی گناه در آن روز کشته شدند؟

در بهشت زهرا مشکلی برای برگزاری مراسم اولین سالگرد ایجاد نشد؟ چرا که در آن روز بهشت زهرا کاملا نظامی بود و همه کسانی که برای تسلیت گفتن آمده بودند تحت نظارت بودند؟

روز برگزاری مراسم سالگرد دو بسیجی به خانه ی مادر شوهرم آمدند و گفتند که چرا برای برگزاری مراسم از ما اجازه نگرفته اید؟ من نمی فهمم این چه ماجرایی است که حتی برای برگزاری مراسم عزادرای هم باید از آنها اجازه بگیریم.در بهشت زهرا نیز دو نفر از اول تا آخر مراسم بالای قبر ایستادند و همه افرادی را که می آمدند نظارت می کردند اما مشکلی به وجود نیاوردند.

چه گروههایی در اولین سالگرد شهید محرم چگینی در بهشت زهرا حضور داشتند؟

فضا به شدت امنیتی بود بنابراین آنها که می آمدند ،نمی توانستند بگویند که چه کسی هستند . اما دانشجویان دانشگاه تهران و برخی از هواداران جنبش سبز آمدند و در گوش من گفتند که خون این شهید پایمال نخواهد شد و راهشان ادامه دارد. همچنین مادر شهید سهراب اعرابی نیز آمد و ابراز همدردی کرد . او که از بس غصه خورده بسیار ضعیف شده بود و با این حال سری هم به ما زد. خانم شهید حسن پور نیز در تماسی تلفنی خود را همراه ما دانست . همه این ابراز همدردی ها مایه خوشحالی من است.

چندبار گفته اید که راه همسر شهیدت را ادامه می دهید . می خواهم بدانم اگر همسرت در این را شهید نشده بود آیا باز هم اینقدر نسبت به وضعیت موجود معترض بودید؟

بله! چرا که سهراب ها و نداها در این راه کشته شده اند . آنها نیز مانند خواهران و برادران من هستند که باید برای اینکه خون شان پایمال نشود در پی یافتن حقیقت تلاش کنیم . آنها نیز جرمی نداشتند جز این که به خیابان بیایند و رای شان را بخواهند. مگر مادر سهراب و دو فرزند شهید حسن پور با من چه فرقی دارند؟ انها هم هزینه داده اند و من نیز برای آنها در این راه تلاش می کنم. اما کشته شدن شوهرم در این راه انگیزه مرا تقویت کرده است و وقتی مادر سهراب را می بینم انگیزه ام دو چندان می شود و مصمم تر می شوم.

اما نگفتید که راهی را که در آن قدم گذاشته اید چگونه می خواهید ادامه دهید؟

با پیگیری شکایتم و شناسایی قاتل شوهرم. تا عمر دارم به دنبال قاتل شوهرم می روم حتی اگر این راه هزینه های فراوانی داشته باشد.

از ۲۵ خرداد سال گذشته تا کنون دقیقا یک سال گذشته است. این یک سال با تمام حوادثی که برای شما و خانواده تان داشت ؛ چگونه گذشت؟

این یک ساله برای من به اندازه صد سال طول کشید. سالی که فقط نفس کشیدم اما زندگی نکردم.من ۱۳ سال با محرم در وضعیت مالی بد زندگی کردم اما هیچ وقت به اندازه این یک سال عذاب ندیدم. این یک سال آنقدر سخت گذشت که حالا با داروی اعصاب و تحت نظر دکتر هستم


چه زمان هایی بیشتر احساس دلتنگی می کنی؟

موقع غروب آفتاب . همان زمانی که محرم از سر کار بر می گشت و من چشم انتظار او می ماندم. هنوز با گذشت یک سال تحمل این غروب ها برایم سخت است.

موقع دلتنگی هایت چه کار می کنی؟

گریه می کنم . شبی نیست که بدون گریه سرم را روی بالش بگذارم . جواب این گریه های مرا چه کسی می خواهد بدهد؟ تنها دلخوشی های من این است که به بهشت زهرا بروم و حرف هایم را با همسرم بر سر مزارش در میان بگذارم.

چه حرف هایی را با همسر شهیدت در میان می گذاری؟

می گویم چرا من را تنها گذاشته ای؟ مدام خاطرات شیرین گذشته را با او مرور می کنم و دلم می سوزد به روزهای گذشته ی شادی که با شوهرم داشتم. او آنقدر خوب بود که در این ۱۳ سال هیچ وقت مرا نرنجاند و بدی ای در حق من نکرد.

اگر همسر شهیدت زنده بود چه جمله ای به او می گفتی؟

می گفتم محرم هیچ وقت مرا تنها نگذار و روزهای خوش را از من نگیر.

چه کسی روزهای خوش تو را گرفته است؟

همین هایی که شوهر مرا کشته اند. یک عمر زندگی و آرزو را از من گرفته اند .شوهرم آرزو داشت روزی بچه دار شود و به من قول داده بود که بعد از تمام شدن قسط هایمان یک خانه برای من بخرد. اما او حتی خریدن یک ماشین را به گور برد.


بزرگ ترین درد این روزهایتان چیست؟

این تنهایی عذاب آور و بلاتکلیفی ام.

شهید محرم چگینی تا چه اندازه پیگیر اخبار انتخابات بود و نگرش اش نسبت به مسایل سیاسی چه بود؟

او اصلا آدم سیاسی ای نبود. منتهی مناظره های قبل از انتخابات را نگاه می کردیم و با هم درباره کاندیداهای ریاست جمهوری حرف می زدیم و حتی با دیدن آن مناظره ها تصمیم گرفتیم که به چه کسی رای بدهیم.

خب ! در نهایت به چه کسی رای دادید؟

به مهندس موسوی . اصلا فکرش را نمی کردیم که فضای ، بعد از انتخابات اینگونه شود و انسان های بی گناه در خیابان ها کشته شوند.

چرا به مهندس موسوی رای دادید؟

شوهرم و همه همکارانش به مهندس موسوی رای دادند. آنها به دنبال آزادی بودند . حال سوال من این است که احمدی نژاد رییس جمهور شد اما چرا این همه آدم کشته شدند؟

بعد از اعلام نتیجه انتخابات واکنش شهید محرم چگینی چه بود؟

خیلی متعجب بود . روز یکشنبه برای تظارهرات نتوانست برود اما روز دوشنبه ۲۵ خرداد با شعار رای من کجاست به خیابان رفت که گلوله خورد و جنازه اش در فاز چهار اندیشه پیدا شد. به تازگی جز فیلم به شهادت رسیدنش فیلم دیگری منتشر شده که نشان می دهد پیکر محرم را بعد از گلوله خوردن داخل پیکان می برند. با این مستنداتی که داریم اما هنوز قالتش شناسایی نشده و شکایت ما را نادیده می گیرند و آن وقت می گویند از موسوی و کروبی شکایت کنیم.

چند روز پیش هم برادرشوهرتان در مصاحبه ای گفته بود که بسیج از شما خواسته تا علیه موسوی و کروبی به عنوان قاتل شکایت کنید. قاتل همسر شما کیست؟

چرا موسوی باید قاتل باشد؟ مگر موسوی آنجا بود و مردم را تیرباران کرد؟ او فقط در اعتراض به نتایج انتخابات راهپیمایی راه انداخت مثل هزاران راهپیمایی که در این ۳۰ ساله بعد از انقلاب برگزار شده است . من از موسوی نه تنها شکایتی ندارم بلکه بسیار ممنونم که در این یک ساله نمایندگانش را بارها برای دلجویی و رسیدگی به مسائل زندگی زنی تنها مثل من به سراغم فرستاده است. اعضای کمیته مردمی دفتر موسوی احوال مرا مدام می پرسند و در حد امکاناتشان به مشکلات من رسیدگی می کنند، در این یکساله به جز اعضای کمیته مردمی مهندس موسوی کسی در خانه ی مرا نزده است و اصلا نمی پرسند که آیا تو به تنهایی می توانی زندگی ات را بچرخانی؟ و در این یک ساله چه بر سر تو و زندگی ات آمده است.

اگر دوباره انتخاباتی برگزار شود به چه کسی رای می دهی؟

باز هم به موسوی

چرا؟

چون او به دنبال عدالت و حق مردم است . سوال من از مقامات این است که اگر بد بود چرا کاندیدا شدنش را تایید کردید؟. او که از خارج نیامده و مورد تایید هم بوده است اما حالا چرا یکهو از نظر آنها بد شده است.

به نظر خودت چرا موسوی از سوی حاکمیت فعلی تبدیل به یک آدم بد شده است؟

نمی دانم.اما وقتی می بینم از طرف بسیج می آیند و به ما می گویند که از او به عنوان قاتل شکایت کنید با خودم فکر می کنم که موسوی که شوهر مرا نکشته است؟ پس حتما دلیلی وجود دارد که می خواهند او را قاتل معرفی کنند واقعیتی که غیر از این است. من در این یک ساله خیلی چیزها را فهمیده ام.

چه چیزهایی؟ آیا می توانی بگویی معصومه چگینی سال گذشته با امسال چه نفاوتی کرده است؟

بسیار روشن شدم و فهمدیم که دنیا دست کیست. فهمیدم که برای دفاع از حق کشته می شوی . اینکه ظالم به خاطر زوری که دارد هر کاری دلش بخواهد با مظلوم می کند . ظلمی که به شوهرم شد و او را کشتند و ظلمی که به من شد و مرا تنها در این دنیا گذاشتند. فهمیدم که حرف حق زدن مساوی است با کشته شدن و اگر سکوت نکنی تو را می کشند.

شما چطور؟ آیا سکوت می کنی؟

نه اصلا. من تا آخرین نفسم راه شوهرم را ادامه می دهم.

محرم چگینی یک کارگری بود که به قول خودت از صبح تا شب به دنبال یک لقمه نان حلال تلاش و کار می کرد. به نظرت چرا مفهومی مانند آزادی برای او مهم بود؟

او همیشه معترض بود که چرا ماهانه ۳۰۰ هزار تومان حقوق می گیرد که نیمی از آن را اجاره خانه می دهد و ۵۰ هزار تومان خرج رفت و آمد به سر کار است و در نهایت آنچه برای ما می ماند ۵۰ هزار تومان بود . یکی از دلایل بچه دار نشدنمان هم همین بود که این نان بخور و نمیر برای تربیت بچه کافی نبود . برای همین او به وضعیت موجود اعتراض داشت و معتقد بود تا آزادی نباشد و نتواند اعتراضش را بیان کند عدالتی هم در کار نخواهد بود.

اگر روزی موسوی،کروبی و رهنورد را ببینید به آنها چه می گویید؟

می گویم تو را به خدایی که قبولش دارید حالا که این همه آدم کشته شده اند شما راهشان را ادامه دهید و نگذارید خون این شهدا پایمال شود. نکند سالگرد این شهدا تمام شده است با خودشان فکر کنند که همه چیز تمام شده و راهشان فراموش شود؟ به آنها می گویم که راه این شهدا ادامه دارد و نگذارید خون شان پایمال شود.

آیا تا کنون ملاقاتی با مهندس موسوی و یا کروبی داشته اید تا درد دل ها و مشکلاتتان را به آنها بگویید؟

راستش را بخواهید همین اواخربه مناسبت روز زن گروهی از زنان با مهندس موسوی و دکتر زهرا رهنورد دیدار داشتند .من هم به این مراسم دعوت شدم و قرار بود با آقای موسوی و خانم رهنورد دیداری داشته باشم اما متاسفانه برخی از اعضای خانواده ام گفتند که به خاطر خطرات احتمالی که من را تهدید می کند ،نروم .من نمی ترسم اما دلم نمی خواهد روی حرفشان حرف بزنم و دلگیرشان کنم .اما یک بار موفق شدم به دیدار مهدی کروبی بروم او نیز با رویی گشاده حضور مرا پذیرفت و به حرف های من گوش داد. راستش همین که می فهمم که رهبران جنبش سبز خانواده های شهدا از جمله ما را فراموش نکرده اند ، قوت قلبی برای من می شود و کمتر احساس تنهایی می کنم.


ادامه مطلب ...

چرا متهم اصلی کهریزک معاون دادستان کشور می شود؟

0 نظرات
پدر شهید محمد کامرانی:
چرا متهم اصلی کهریزک معاون دادستان کشور می شود؟

. ادامه راه سبز(ارس): كهریزک یک پرونده دردناک اما تاریخی برای ایران است و تا زمانی که متهمان اصلی این پرونده و همان کسانی که دستور جنایات صورت گرفته در کهریزک را صادر کرده اند، به سزای اعمال خودشان نرسند، ما آرام نخواهیم شد. برای همین به اندازه توانایی ام فریاد خواهم زد تا حداقل دنیا بداند، محمد من حتی سن قانونی برای رای دادن هم نداشت، در تجمع هم نبود، اما کسانی به اسم لباس شخصی دستگیرش کردند، او را بی رحمانه مورد ضرب و شتم قرار دادند و بعد بچه ای که در کما بود و تب شدید داشت را با غل و زنجیر به تخت بیمارستان لقمان بسته بودند تا زمانی که پس از انتقال به بیمارستان مهر تهران، دیگر جان اش را از دست داد.

این گفته های علی کامرانی است، پدر محمد کامرانی جان باخته هیجده ساله روزهای پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته ایران که ۱۸ تیرماه ۸۸ در خیابان دمشق تهران، با یورش لباس شخصی ها دستگیر شده و پس از شکنجه و ضرب و شتم در زندان، به بیمارستان منتقل می شود. اما جراحات وارد شده به این نوجوان آنقدر شدید بوده است که حتی پدر و مادر وی فرصت خداحافظی از محمد که در کما بوده است را نیافتند.

خانواده امیر جوادی فر و محمد کامرانی، دو تن از جان باختگان بازداشتگاه کهریزک به جرس گفته اند: از دیدگاه آنان متهم اصلی پرونده قتل زندانیان کهریزک همان قضاتی هستند که دستور انتقال دستگیرشدگان را به این بازداشتگاه غیر قانونی داده اند و لذا علاوه بر برگزاری دادگاه مربوط به پرسنل نیروی انتظامی، خانواده ها بی صبرانه منتظر برپایی دادگاه قضات هستند.

پدر محمد کامرانی می گوید: پس از مطلع شدن از فاجعه جان باختن فرزند خود، به هاشمی شاهرودی شکایت نامه ای نوشته است که در آن نام سعید مرتضوی را به عنوان کسی که دستور انتقال زندانیان به کهریزک را داده بود قید کرده است و آقای شاهرودی نیز در ذیل نامه دستور پیگیری داده بود و در کنار این اقدام، او همچنین نامه ای به رهبری جمهوری اسلامی می نویسد که آیت الله خامنه ای نیز دستور پیگیری را در ذیل نامه آقای کامرانی می نویسد. او ميگويد: خدا می داند، چه به روزمان آمد وقتی حرف های کسانی که در کهریزک بوده اند را در مورد جنایت های رخ داده شنیدیم، خدا می داند که بعد از برگزاری دادگاه من و مادر، دو خواهر و برادر محمد نتوانستیم بخوابیم...شب دادگاه ما روانی شدیم، دیوانه شدیم از این همه دردهایی که شنیدیم. خانه ما پر از گریه و زاری بود، تازه فهمیدیم چه بلایی بر سرمحمد و بچه ها آورده بودند. از قاضی پرونده که به زیبایی بازجویی کرد تا همه موارد از متهمان و شاهدان عینی در دادگاه مطرح کند تشکر می کنم ولی همه حرفم این است که چرا یک نسخه از فیلم دادگاه متهمان کهریزک را به مردم نشان نمی دهند تا همه بدانند چه بلایی بر سر بچه های ما در کهریزک آوردند!

گفتگوی کامل علی کامرانی پدر محمد کامرانی با جرس را پیرامون این پرونده و آنچه بر فرزند او در کهریزک گذشته است، بخوانید:

آقای کامرانی، تنها دادگاهی که برای بررسی کشته شدن مردم در جریان بعد از انتخابات تشکیل شده است، دادگاه مربوط به کشته شدگان کهریزک است، با توجه به اتفاق نظر حاکمیت نسبت به محکوم بودن فاجعه کهریزک، شما امیدی به فرجام مثبت این دادگاه دارید؟

به ما گفته اند تا آخر همین هفته نتیجه دادگاه متهمان کهریزک را اعلام خواهند کرد، ما همه چشم امیدمان به همین پرونده است تا ببینیم مسولان چه پاسخی می دهند، اگرچه در روند برگزاری دادگاه، تنها کسانی به عنوان متهم حضور داشتند که فقط عامل بودند و دستور برخورد داشتند، اینها هم در جایگاه خود مقصر هستند اما آمران باید محاکمه شوند و به سزای اعمال خود برسند. همان کسانی که دستور انتقال محمد و دوستانش را به کهریزک صادر کرده اند، همان کسانی که از نزدیک در جریان فجایع بوده اند باید زیر ذره بین قرار گیرند و محاکمه شوند. .

به هرحال مجلس شورای اسلامی هم نام سعید مرتضوی را به عنوان قاضی دستور دهنده انتقال زندانیان به کهریزک مطرح کرده است، آیا شما همین درخواست تان مبنی بر محاکمه آمران را از مقامات ارشد کشور و یا دولت جمهوری اسلامی به صورت رسمی هم مطرح کرده اید؟

بله من به عنوان یک شهروند ایرانی به آقای شاهرودی رییس وقت قوه قضاییه نامه نوشته بودم و اسم دادستان وقت را هم به عنوان کسی که باید پاسخگو باشد در نامه مطرح کرده بودم. محمد ما یک پرونده هشتاد صفحه ای در دستگاه قضایی دارد و خود قوه قضاییه می داند درخواست ما چیست، من یک بار با مقام رهبری دیدار کرده ام و یک بار هم به ایشان نامه نوشته ام، که ایشان هم در ذیل نامه و همین طور شفاها تاکید کردند کلیه کسانی که در قتل محمد کامرانی دست داشتند باید محاکمه شوند

ولی آقای کامرانی همانطور که در جریان هستید، دادستان وقت تهران همان زمان در نامه ای به لاریجانی نوشته بود؛ « کهریزک رسمی و قانونی بوده و انتقال گروهی از بازداشتی‌ها به آنجا موجه بوده است» و حتی بعدها به عنوان معاون کل دادستان کشور برگزیده شد.

موضوع معاونت آقای مرتضوی مورد انتقاد خیلی ها است و بارها از طرف برخی از نمایندگان هم مطرح شد. حرف ما هم همین است؛ حداقل کسی که اتهام به او وارد است، ابتدا باید تحقیق و بررسی لازم در مورد اتهاماتی که از سوی مجلس هم مطرح شده، در موردش صورت می گرفت اگرچه چنانچه مجرم نبود می توانست بشود معاون کل دادستان کشور. ما با کسی خصومت شخصی نداریم، اینجا بحث تکرار نشدن فاجعه کهریزک است که آرزو می کنم برای گرگ بیابان هم چنین اتفاقی رخ ندهد. همانطور که خود آقای لاریجانی هم در دیداری که با ایشان داشتم گفتند با کسی تعارف نداریم، باید قاطعانه و مسولانه نسبت به اتهامات همه کسانی که در فاجعه کهریزک نقش داشته اند تحقیق و برسی کنند و آمران را به سزای عملشان برساند.

آقای کامرانی مگر در دادگاه غیر علنی متهمان کهریزک، چه نکاتی اضافه بر موارد شکنجه و تجاوز که بارها مهم مطرح شده است، از سوی شاهدان عینی عنوان شد که مسوولین امر صلاح ندیدند تا دادگاه را علنی برگزار کنند؟

خدا می داند، چه به روزمان آمد وقتی حرف های کسانی که در کهریزک بوده اند را در مورد جنایت های رخ داده شنیدیم، خدا می داند که بعد از برگزاری دادگاه من و مادر، دو خواهر و برادر محمد نتوانستیم بخوابیم…شب دادگاه ما روانی شدیم، دیوانه شدیم از این همه دردهایی که شنیدیم. خانه ما پر از گریه و زاری بود، تازه فهمیدیم چه بلایی بر سرمحمد و بچه ها آورده بودند. از قاضی پرونده که به زیبایی بازجویی کرد تا همه موارد از متهمان و شاهدان عینی در دادگاه مطرح کند تشکر می کنم ولی همه حرفم این است که چرا یک نسخه از فیلم دادگاه متهمان کهریزک را به مردم نشان نمی دهند تا همه بدانند چه بلایی بر سر بچه های ما در کهریزک آوردند، قاضی پرونده علی رغم همه فشارها جرات به خرج داد و دنیای خود را به آخرت دیگران نفروخت اما نمی دانم چرا تنها چند روز قبل از دادگاه به ما اعلام کردند که علنی برگزار نخواهد شد. گفتند به مصلحت نظام نیست.

قاضی پرونده چه مواردی را مطرح کرد؟

قاضی دادگاه بسیار مسلط، مو به مو حوادثی که رخ داده بود را کالبد شکافی کرد، عاملان فاجعه هم مدام انکار می کردند یا می گفتند آن زمان متوجه نبودند چه کار می کردند، یک پرونده سه هزار صفحه ای در اختیار قاضی بود و جزییات را به جرات به رخ متهمان کشید و قتی آنها انکار می کردند به آنها گفته شد که فیلم و مستندات رفتارهای آنها با زندانیان هم موجود است و نمی توانند رفتارهای خشونت آمیز خودشان را انکار کنند.

به کرات گفته می شود عده ای از نیروهای خودسر این رفتارهای خشونت آمیز را مرتکب می شوند

برای همین است که می گویم آمران باید محاکمه شوند. ولله برای همه مردم سوال است که لباس شخصی ها از کجا دستور می گیرند، از کجا حمایت می شوند؟ امینت کشور دست چند ارگان است؟

دانشجویان زیادی را در ۱۸ تیر دستگیر کرده اند و گفته می شود بسیاری از آنان توسط لباس شخصی ها مورد ضرب و شتم قرار گرفتند، در مورد محمد چطور؟

محمد به همراه دوستش رفته بودند دنبال درس و مدرسه. محمد حتی سن قانونی اش به رای دادن نمی رسید، رفته بود دنبال کارهای کنکور و مدرسه. در تجمع هم نبود، نمی دانم چرا دستگیرش کرده اند، عزیز من که می رفت دنبال درس و مدرسه ، برای چه باید مرد ضرب شتم آن هم به آن صورت فاجعه آمیز قرار می گرفت؟ محمد من با دوستش رفته بودند مدرسه شهید مطهری، اون لباس شخصی که بچه مرا گرفت قاتل است و اون کسی که دستور داد بچه مرا بفرستند به آنجایی که نباید می فرستادند هم قاتل است، اگر نمی توانند از امنیت مردم حمایت کنید، خب بگویند حکومت نظامی است تا مردم به خیابان نیایند.

شما و مادر محمد در تمام این مدت که عزیزتان را از دست داده اید چه چیزی بیشتر از همیشه آرام تان کرده است؟

مادر محمد افسرده است، ما همه افسرده شدیم. یاد راه رفتن اش در خانه که مدام برای کنکور اضطراب داشت، یاد چشم های نگران محمد دیوانه مان کرده است. تنها چزیی که آرام مان می کند این است که مسوولان قاتل محمد را به سزای عملی که انجام داده برسانند. به ما باید بگویند این لباس شخصی ها از کجا حمایت می شوند؟ نمی شود تا هر اتفاقی افتاد بگویند خودسر بودند، لباس شخصی بودند، ما می خواهیم همین بلایی که سر بچه ما آمده یک روز سر خودشان بیاید تا بفهمند در این مدت چه دردی کشیدیم.

گفته می شود تعدادی از شاکیان کهریزک شکایت خود را پس گرفته اند، شما خبر دارید؟

بله بعضی ها به دلیل شرایط حاکم و احساس نا امنی که آن زمان می کردند، می گفتند، آزار و اذیت شدیم، ترسیدیم و شکایت را پس گرفتیم، روزهای اول خیلی تلاش می کردند تا مردم شکایت خود را پس بگیرند اما خوشبختانه این بحث هایی که ما مطرح کردیم، زندانیان هم آمدند و از حقوق خودشان در دادگاه دفاع کردند.

به برخی از خانواده های کشته شدگان پیشنهاد دادند که دیه دریافت کنند به شما چطور؟

جرات این کار را ندارند که در قبال از دست دان عزیزمان به ما پیشنهاد دیه و پول بدهند. اجازه نمی دهیم به آنها که چنین کاری بکنند. من دیه ‍را می خواهم چه کار کنم. دنبال قصاص از کسانی هستم که بچه بی گناه مرا کشتند..

آخرین بار که محمد را دیدید و حرف آخر خودتان

محمد را برده بودند بیمارستان لقمان، روی تخت بیمارستان دیدمش. تب داشت داغ بود، در بیمارستان لقمان با همان حالتی که در کما بود یک سرباز بالای سر بچه گذاشته بودند. عزیز ما را به تخت بسته بودند، وقتی محمد را در آغوش کشیدم داشت می سوخت و من هنوز برایم سوال است بچه ای که در کما بود و داشت از تب می سوخت را برای چه با غل و زنجیر به تخت بسه بودند. از آنجا او را به بیمارستان مهر منتقل کردیم و دوساعت بعد..

همه امیدمان این است که قاتلان محاکمه شوند تا فاجعه کهریزک برای هیچ کس تکرار نشود.

ادامه مطلب ...

محجوب: هدفمندسازی یارانه‌ها برای به زحمت انداختن مردم بوده

0 نظرات
محجوب نماينده مردم تهران در مجلس:
هدفمندسازی یارانه‌ها برای به زحمت انداختن مردم بوده

. ادامه راه سبز(ارس): دبیر فراکسیون کارگری معتقد است که طرح هدفمندسازی یارانه‌ها که قرار است از سوی دولت در نیمه دوم سال اجرایی شود، برای به زحمت انداختن مردم بوده است. اینکه جامعه ایرانی را یک جامعه سرمایه‌داری فرض کرده‌اند که از قیمت‌ها تاثیر می‌پذیرد، تئوری‌ غلطی است.

علیرضا محجوب نماینده تهران، در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا، در پاسخ به سوالی که به اعلام زمان‌های مختلفی برای اجرای قانون هدفمند کردن یارانه‌ها از سوی دولت اشاره داشت، گفت: هنوز زمان اجرای دقیق این قانون مشخص نیست. با وجود اینکه در حال حاضر آثار اجرایی کمی از اجرای این طرح می‌بینیم، اما آثار اجرایی آن در مهرماه و در زمانی خواهد بود که دولت اقدام به افزایش نرخ حامل‌های انرژی بویژه فرآورده‌های نفتی و برق کند.

عضو کمیسیون اجتماعی مجلس با بیان اینکه از شهریور ماه اجرائیات این طرح آغاز خواهد شد، اظهار داشت: در حال حاضر تورم انتظاری به تدریج مشاهده می‌شود اما تاثیرگذاری آن زمانی است که دولت قیمت آب، برق و گاز را بالا ببرد. آن زمان تاثیر این اقدام را بر سایر قیمت‌ها خواهیم دید.

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی ادامه داد: قیمت بنزین که از ۱۰۰ تومان به ۴۰۰ تومان عملیاتی شده و شاید بیشتر شود، هنوز آثار اجرایی آن دیده نشده بلکه آثارش در ماه‌های آینده و زمانی که توام با افزایش سایر قیمت‌ها شود، کاملا ظهور خواهد کرد.

محجوب در خصوص اینکه اگر این طرح در زمستان اجرایی شود و با توجه به افزایش مصرف گاز در این فصل و افزایش قیمت گاز توسط دولت، آیا مردم با مشکل مواجه نخواهند شد؟، اظهار داشت: طرح هدفمندسازی یارانه‌ها برای به زحمت انداختن مردم است. به این جهت که طراحان، دولت و افرادی که به آن رای دادند، باورشان بر این است که از این طریق مانع مصرف بیشتر شوند. به همین دلیل تلاش می‌کنند که در فصل اوج مصرف، جلوی مصرف زیاد را بگیرند.

وی با تاکید بر اینکه معتقدم مصرف را باید مدیریت کرد و کنترل مصرف با پول قابل مدیریت نیست؟، خاطر نشان کرد: مردم ما دارای فرهنگ اصیل مصرف بوده و در قاعده بنزین هم نشان دادند که مدیریت‌پذیرتر هستند تا بازارپذیرتر.

دبیر فراکسیون کارگری ادامه داد: اینکه جامعه ما را یک جامعه سرمایه‌داری فرض کنیم تا مانند سایر جوامع سرمایه‌داری از قیمت متاثر می‌شود تئوری غلطی است.

ادامه مطلب ...

نماهنگ «من ايستاده ام» تقديم به شهداي جنبش سبز مردم ايران

0 نظرات
نماهنگ "من ايستاده ام تا راي خود را پس بگيرم"
«تقديم به شهداي جنبش سبز مردم ايران»

"مردان حق زندانند **،** يا كشته در ميدانند"


جهت دانلود "" كليك كنيد
دانلود فرمت 3gp مناسب موبايل با حجم ~ 6 مگ

. مثلث “زر و زور و تزویر” در دو اپیزود

اپیزود اول: قبل از قدرت، دهه پنجاه

کمي بالاتر از کانون نشر حقائق اسلامِ استاد محمدتقی شریعتی در یک کتابفروشی نزدیک مسجد کرامت مشهد از یک سید روحانی شیک پوش که بوی معطر پیپش فضا را آکنده کرده بود، پرسیدم: آقا به نظر شما چه کتابی بخوانم؟ سید با نگاهی مهربان و لحنی دلنشین پاسخ داد: کتابهای شریعتی جانم! با تعجب پرسیدم: کتابهای شریعتی؟ پاسخ داد: بله عزيزم، کتابهای علی شریعتی. بخوان تا روشن شوی.

نسل من شریعتی را قبل از آيت الله خمینی شناخت و با کتابهای او و طالقانی و بازرگان راه افتادیم.

درگذشت مشکوک شریعتی موجی بود در مرداب جوانی ما. همراه با دهها هزار با پلاکادرهای شریعتی در سال 57 تظاهرات کردیم: معلم شهیدم راهت ادامه دارد.

انقلاب که پیروز شد، آقای محمدتقی مصباح یزدی علیه شریعتی منبر می رفت و دکتر بهشتی و همان سید خوش پوشی که پیپ معطر می کشید و بین دانشجويان جاذبه ای داشت تا اوائل دهه 60 از شریعتی دفاع می کردند.

***

اپیزود دوم: پس از قدرت، اواخر دهه هشتاد

پوران شریعت رضوی، احسان، سارا و سوسن شریعتی همسر و سه فرزند علي شریعتی به همراه ناصر میناچی مدیر حسينیه ارشاد از کلانتری یوسف آباد تهران تقاضای مجوز برگزاری مجلس سي و سومین سال یادبود علی شریعتی می کنند. برای دومین سال پیاپی به ایشان اجازه برگزاري مجلس فاتحه داده نمی شود. جنازه علي شریعتي هنوز به امانت در زینبیه دمشق انتظار می کشد.

کتابهای علی شریعتی به سی و شش زبان ترجمه شده است. او هنوز در بسیاری کشورهای مسلمان حرکت آفرین است. شریعتی شاخص ترین متفکر نیم قرن اخير جهان اسلام است.

من الآن مثل شریعتی فکر نمی کنم، هر چند سخت به او به عنوان معلم دوران نوجوانیم احترام می گذارم، اما سه دوستم که از رهبران مسلمانان اندونزی، ترکیه و الجزایر هستند بشدت گذشته من، الآن از شریعتی دفاع می کنند.

آن سید روحانی مسجد کرامت دیگر در ملأ عام پیپ نمی کشد، مثل سابق هم لباس نمی پوشد، نزدیک سی سال است از همشهري نامدارش علی شریعتی ذکر خیر هم نمی کند، حتی قدغن کرده حرفهای سال شصتش درباره شریعتی را منتشر کنند. او دیگر مثل سی چهل سال قبل مهربان سخن نمی گوید، حالا با مصباح یزدی همنواست. زندانها هم پر از دانشجوست، برخی از آنها زیر شکنجه در کهریزک شهید شده اند.

فرزند نوجوانم که هم سن سي سال قبل من است دارد کتاب شریعتی می خواند، می پرسد: بابا! "مثلث زور و زر و تزویر" یعنی چه؟ به فکر فرو می روم، چشمانم تر می شود، می گويم: یعنی این، همین که توي تلویزیون می بينی. فرزندم سرش را بلند می کند. تلویزیون دارد بخشهائی از خطبه های "ولی امر مسلمین جهان" در 14 خرداد امسال را درباره فتنه طلحه و زبیر برای چندمین بار پخش می کند.

ادامه مطلب ...

كروبي: بر سر پیمان خویش با شما تا پایان این راه ایستاده ام

0 نظرات
بیانیه مهدی کروبی در یک سالگی جنبش سبز:
ننگ ظلم بر مردم با هیچ رنگی پاک نمی شود

. ادامه راه سبز(ارس): : حجت الاسلام مهدی کروبی روز یکشنبه ٣۰ خرداد ماه ۸۹ در پیامی خطاب به مردم ایران گفت: "حقی که ظالمانه از شما ستاندند ننگی است که با هیچ رنگی پاک نخواهد شد" وی در این پیام تاکید کرد: "یک سال پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم، با توجه به آنچه با رای شما کردند و خون هایی که برای احقاق حقوق شما ریخته شد، بار دیگر با صراحت و صداقت اعلام می کنم که بر سر پیمان خویش با شما تا پایان این راه ایستاده و آماده ام تا با هر کس که به نمایندگی از سوی حاکمیت معرفی شود به مناظره بنشینم."

کروبی در پیام تفصیلی خود، خطاب به مردم ایران یادآوری کرد "آن رایی که از شما دزدیدند و حقی که ظالمانه از شما ستاندند، ننگی است که با هیچ رنگی پاک نخواهد شد. آنچنانکه پس از یکسال به رغم تمام فشارها و ارعاب ها نه تنها مطالبه حق خواهانه شما به فراموشی سپرده نشده بلکه این تحول خواهی بر اساس یک شبکه اجتماعی گسترده در لایه های مختلف اجتماعی نیز رسوخ کرده است و این گسترگی اجتماعی چیزی نیست که بتوان با سرکوب و ارعاب و بازداشت و دادگاههای فرمایشی از میان برد."

دبیرکل حزب اعتمادملی همچنین تاکید کرد "مگر می شود با کهریزکی کردن مردم و آباد کردن قبرستان ها درک شعور و حق پرسش را از مردم سلب کرد و به بهانه نظر رهبری به مراجع و بیت و یاران امام با توسل به اوباش حمله کرد و اصول قانون اساسی را زیر پای سرکوبگرانه خود له کرد؟"

همچنين در بخش ديگري از اين بيانه آمده است: چرا با توسل به ولایت فقیه تیشه به ریشه قانون اساسی و جهوری اسلامی برخاسته از رأی مردم زده و اختیار و دامنه ولایت فقیه آنقدر توسعه داده شد که بعید می دانم در مواردی این مقدار اختیار از سوی خداوند به پیامبران و ائمه معصومین نیز داده شده باشد و حتی گمان نمی کنم که خدا چنین حقی برای چنین برخوردی با بندگان را برای خودش نیز درنظر گرفته باشد؟ تاریخ شیعه انتقاد از حاکم را نه تنها لازم بلکه واجب شرعی می داند.

متن كامل بیانیۀ مهدی کروبی به شرح زیر می باشد:
بسم الله الرحمن الرحیم

ملّت بزرگ و شریف ایران

یک سال از حضور با شکوه و پرشعور شما در انتخابات ریاست جمهوری دهم گذشت. حضور پرشور شما در آن انتخابات، گواه تمایل تان برای اعمال حق تعیین سرنوشت خود در امور مملکت تان بود که متاسفانه اما عده ای بر اساس تئوری ای که مردم را ناصر حکومت و ولی فقیه می داند نه ناصب آن، به جای شما تصمیم گرفتند و رای خود را به نام شما خواندند. یکسال از چنین انتخاباتی گذشت و در این یک سال، فراز و نشیب بسیار دیدیم. دیدیم که چگونه اصحاب قدرت پرده حجب و حیا را دریدند، و هزینه این بدنامی را برای حکومت اسلامی خریدند و شهروندان این مملکت را که از رای شان می پرسیدند در خیابان ها به شهادت رساندند و بسیاری را به خاک و خون کشیدند و زندان ها را از فرزندان این نظام و انقلاب پر کردند. آنچه در این یکسال غایب بود “حقوق ملّت مندرج در فصل سوم قانون اساسی” بود و آنچه جای آن را گرفته بود پا فشاری اصحاب قدرت بود بر بکارگیری زبان زور و شکستن تمامی حرمت ها. ما اما به رغم تمامی این تلخی ها و سیاهی ها همچنان امیدواریم که قطار خارج شده از ریل قانون اساسی، انقلاب و امام به راه اصلی خود بازگردد و خطاکاران توبه کنند و راه گفتگو و تعامل هموار شود.

ملّت بزرگ و شریف ایران

یکسال پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم و گذر از مصائب و تلخی های این یکساله بیش از هر چیز لازم می دانم سپاس، تشکر و تقدیر خود را از خانواده های معظم شهدای حوادث یک سال گذشته که در مظلومیت تمام حتی نگذاشتند مراسمی در شأن عزیزانشان برگزار نمایند، اعلام کنم. اینجانب ضمن همدردی با خانواده های شهدای عزیز از خداوند برای شهدای این راه، رحمت و برای بازماندگان آنها نیز طلب صبر و اجر می کنم. به مجروحین عزیز هم که در کنار جراحت ها و آسیب ها حتی حق درمان در آسایش نیز از آنها سلب شد، ادای احترام می کنم و در مقابل این همه استقامت و پایداری آنها سر تعظیم فرود می آورم. و نهایتاً از خیل کسانی که به ناحق و برای خفه کردن ندای حق طلبانه این ملت مظلوم و بزرگ، به جای مجرمین واقعی به زندان افتادند، به نیکی یاد می کنم. این روزها زندان های کشور پر است از یاران انقلاب و امام، و اندیشمندان و فرهیختگان و جوانان و آزادی خواهان و همچنان امیدوارم مقامات قضایی کشور در جهت احیای دستگاه قضا به جای صدور کیفر خواست های سیاسی و ابلاغ احکام دیکته شده، زمینه رهایی و آزادی همه زندانیان سیاسی و عقیدتی را به زودی فراهم آورند.

ملت حق خواه و آزادی خواه ایران

تا یکسال پیش با وجود اختلافات فراوان در شیوۀ اداره کشور و تعطیل یا تفسیر به رأی قانون اساسی توسط برخی حاکمان، وحدت و انسجامی نسبی میان همه جریان های فکری و فعال سیاسی و آحاد مردم و مسئولان نظام وجود داشت. اگرچه عده ای به حقوق مردم و آزادی های مشروع آنان بی اعتنایی می کرند و حقوق اقوام گوناگون ایرانی و اقلیت های رسمی دینی و مذاهب و فرق مختلف اسلامی را نادیده می گرفتند و از هتک حرمت و توهین و تحقیر اقشاری چون جامعه زنان و جوانان و اعمال خشونت و رعب و وحشت علیه آنان ابایی نداشتند و فضای یأس و سرخوردگی در جامعه ایجاد می کردند و فشارهای سنگین و غیر قابل تحملی بر حوزه های علمیّه و دانشگاه های کشور وارد می آورند تا حوزه و دانشگاه را مطیع خود سازند ولی آنچه در انتخابات ریاست جمهوری گذشته اتفاق افتاد از همه آنچه پیشتر دیده بودیم فراتر بود.

به کارگیری تمام امکانات مالی، رسانه ای، نظامی و بسیج جهت مصادره رأی مردم و اعلام نتایج انتخابات به صورت مهندسی شده و ظالمانه و در عین حال ناشیانه، و توهین و تحقیرهایی که از آن پس نسبت به مردم و جریان های حاضر در صحنه به عمل آمد و از همه بدتر بی اعتنایی نسبت به معترضین و اعتراضات، اتفاقات جدیدی بودند که در چنین وسعتی در سه دهه گذشته در این مملکت رخ نداده بود. بدین ترتیب اگر تا یکسال پیش وحدت و انسجامی نسبی در کشور حاکم بود، بعد از غارت رأی مردم به وسیله مجریان و ناظران در سایه زور و سرنیزه، ادامه چنان وحدتی غیر ممکن می نمود، آنچنانکه کاندیداها و هواداران ایشان و آحاد مردم نیز نسبت به این ظلم آشکار و بزرگ اعتراض کردند و آنچنانکه به یاد داریم تمام مطالبه آنان در ابتدا در شعار زنده و جاوید ” رأی من کجاست؟ ” تبلور یافت. متاسفانه اما مسئولان مربوطه به جای توجه و رسیدگی به این مطالبه حداقلی و به کار گیری قانون و عدالت، به خشونت و ایجاد فضای امنیتی و بازداشت و شکنجه و آزار معترضین و تشکیل دادگاه های فرمایشی و صدور آرای کلیشه ای روی آوردند و هزینه ای سخت و جبران ناپذیر را بر نظام، کشور و مردم تحمیل کردند. بسیاری از رجال و شخصیت های با سابقه حوزه دین و سیاست و انقلاب را کافر، ملحد، محارب، اجنبی و خود فروخته معرفی کردند و چوب حراج بر تمام سرمایه های مادی و معنوی این مملکت و انقلاب زدند.

ملت عزیز ایران

همانطور که می دانید و پیشتر هم اشاره کردم در یک سال گذشته پرده حجب و حیا از سوی کسانی که خود را وابسته به مراکز قدرت می دانند دریده شد و پیاده نظام این جریان در رسانه ها و سایت هایی که از پول نفت و بیت المال ارتزاق می کنند چنان آتشی بر خیمه نظام و انقلاب زد که ترکش های آن به همه خدمتگزاران و انقلابیون از جمله بیت معزز حضرت امام و نوه عالم و اندیشمند ایشان حاج سید حسن خمینی و دیگر مراجع بزرگ شیعه نیز اصابت کرد. سامان دهی عده ای از مواجب بگیران در ۱۴ خرداد و شکستن حرمت بیت امام در کنار مرقد ایشان را دیدیم و سیل محکومیت این فعل ابلهانه از سوی مردم و علمای بزرگ و مراجع تقلید را هم به نظاره کردیم. در مقابل واکنش مردم و علما اما یک روزنامه که حریمی اهریمنی دارد و هیچ چارچوب و حد و مرزی برای گستاخی و فحاشی قائل نیست همچون گذشته در دفاع از رفتار اوباش پیاده نظام، به توهین مضاعف به نوه امام پرداخت گویی بدان دلیل که جرم آن عزیز ایستادن در کنار ملت بود.

این روزنامه اهریمنی به همین مقدار بسنده نکرد و با ساختار شکنی عجیبی به حریم مراجع نیز وارد شد و آنان را به سبب آنکه توهین به بیت امام را محکوم کرده بودند مورد پرسش و تهدید قرار داد. این روزنامه مراجع را متهم به ملاحظه کاری کرد و از آنان پرسید که ” کدام ملاحظه می تواند با دفاع از حریم اسلام و انقلاب برخاسته از آن برابری کند؟ ” باید تاسف خورد بر کسانی که کمترین درک و فهمی از آموزه های اسلامی و انقلابی امام نداشته اند و ندارند و با این حال می خواهند درک آلوده به قدرت خود را با زور و زندان و تهدید به دیگران از جمله مراجع بزرگ و محترم شیعه تحمیل کنند. حال آنکه مرجعیت شیعه دارای تاریخ و جایگاهی رفیع و حافظ آیین محمدی در ایام غیبت است. آنها اما مراجع را نیز مطیع قدرت خود می خواهند و از همین رو پیاده نظام خود را به بیت مراجع می فرستند تا آنها را به بصیرت دعوت کنند و آنگاهی که دعوت به بصیرت گرهی از کار فروبسته شان نمی گشاید، عده ای را اجیر می کنند تا نیمه شب در کمال توحش به بیت آیت الله العظمی صانعی و دفتر مرحوم آیت الله العظمی منتظری حمله کنند و خواستار خروج آنان از قم شوند. تاملی در اخبار این حوادث و فیلم های این حملات وحشیانه به بیوت مراجع و روایات نزدیکان آیت الله صانعی و بیت آیت الله منتظری از این حملات سبعانه کافی است تا پاسخی به این پرسش بیابیم که آیا جایگاه مرجعیت و علمای دین در طول تاریخ شیعه تا کنون چنین مورد بی حرمتی واقع شده است؟

و آن بسیج مردمی که با رمز یا زهرا(س) به متجاوزین به خاک کشور یورش می برد کارش به کجا رسیده است که ساعت سه و نیم نیمه شب به بیوت مراجع حمله و به تخریب و غارت اموال و کتب دینی می پردازد؟ به راستی چه کسی مسئول و پاسخگوی این انحراف عظیم است ؟ به یاد داریم که قبل از پیروزی انقلاب اظهار نظر گستاخانه یک نفر در روزنامه اطلاعات نسبت به یک مرجع دینی چه طوفانی در کشور به پا کرد و امروز در روزنامه ای که عنوان نمایندگی رهبری را یدک می کشد چگونه به مراجع دین توهین می شود. شاید حریم اهریمنی و حمایت های مادی و امنیتی بی شمار امروز مانع از پاسخگویی مردم به این حرمت شکنان شود اما این گستاخی ها هرگز از اذهان مردم پاک نخواهد شد. و آیا اگر مردم نیز سکوت کنند خدا در برابر چنین ظلمی به بزرگان دین و اسلام سکوت خواهد کرد؟

از یاوه گویی های آن سرمقاله اگر بگذریم، در سرمقاله آن روزنامه اهریمنی نکته قابل تامل و درستی نیز بیان شده بود و آن، همین سخن امیرالمومنین علی (ع) بود که افراد را باید با معیار ” حق ” سنجید و نه ” حق ” را با معیار افراد. به راستی تعریف حق و عدالت از منظر آقایان چیست و چگونه می توان مطالبه حق رأی مردم را با گلوله پاسخ داد و آنگاه از حق نیز سخن گفت؟ اساس مطالبه مردم در روزهای پس از انتخابات، تنها حق رأی شان بود و به دنبال جنایات بی حد و حصر در کهریزک و سایر بازداشتگاه های غیر قانونی و قانونی بود که مطالباتی دیگر بر مطالبه اولیه مردم افزوده شد، که مگر می شد مردم را به گلوله بست و از آنها خواست که از این خون ریخته شده و مسببان آن نپرسند؟ اما چه کسی طرح این مطالبات حقه و پرسشی حداقلی درباره رای خود را از ابتدا در مخالفت با ولایت فقیه تلقی کرد؟ چرا با توسل به ولایت فقیه تیشه به ریشه قانون اساسی و جهوری اسلامی برخواسته از رأی مردم زده و اختیار و دامنه ولایت فقیه آنقدر توسعه داده شد که بعید می دانم در مواردی این مقدار اختیار از سوی خداوند به پیامبران و ائمه معصومین نیز داده شده باشد و حتی گمان نمی کنم که خدا چنین حقی برای چنین برخوردی با بندگان را برای خودش نیز درنظر گرفته باشد؟ تاریخ شیعه انتقاد از حاکم را نه تنها لازم بلکه واجب شرعی می داند: “النصیحه لائمه المسلمین”.

امام صادق می فرمایند که “احب اخوانی الی من اهدی الی عیوبی” اما می بینید که آقایان اظهار نظر و بیان دیدگاه افراد را تقابل با ولایت فقیه تفسیر می کنند. رهبری در مورد انتخابات نظر خود را اعلام کردند اما آنچنانکه دیدیم مردم در کمال احترام به ایشان، نظری دیگر داشتند و آن مطالبه رأیی بود که به صندوق انداخته بودند. مگر می شود با کهریزکی کردن مردم و آباد کردن قبرستان ها درک شعور و حق پرسش را از مردم سلب کرد و به بهانه نظر رهبری به مراجع و بیت و یاران امام با توسل به اوباش حمله کرد و اصول قانون اساسی را زیر پای سرکوبگرانه خود له کرد؟ یاران امام و مردم هوشیار هنوز سنت و سیره عملی آن عزیز سفر کرده را فراموش نکرده اند. ایشان بارها مطالبی فرمودند و مسئولین بنا به درک و نظر خود به گونه ای دیگر عمل کردند و با این حال نه امام ناراحت شدند و نه کسی به آنان اعتراض کرد و نه آن مسئولان که نظری مخالف دیدگاه امام داشتند از حقوق اجتماعی خود مرحوم شدند.

آیا اگر اعلم علما و مرجع دینی و ولی فقیه نیزدر پایان رمضان، ماه را ندید و بر اساس معیارها به صدور حکم عید فطر نرسید ولی چوپان یا کارگری ساده و بی سواد دربلندای افق کوه های محل زندگی خود ماه را دید و افطار کرد، او ضد ولایت فقیه، مخالف نظام، مشرک، محارب و وابسته به آمریکا و صهیونیسم است؟ گیریم که آقایان متوجه دزدیدن رای مردم نشده اند اما مردم این اتفاق را به چشم دیده باشند حال آیا می توان آنها را ضد ولایت فقیه و مشرک و محارب خواند؟ به راستی پرسیدن از رای خود چه ربطی به ضدیت با دین و اسلام و ولایت فقیه دارد؟ علاوه بر این در حوزه دین آزادی بخش و جهانی اسلام که مخالف و معاند می توانند در حضور امام معصوم به بحث و مناظره و جدل پرداخته و حتی در خصوص انکار خدا هم صحبت کنند چگونه است که عده ای، درخواست رسیدگی و احقاق حق را جرم و مخالفت با ولایت فقیه می دانند؟

ملت آزادی خواه و شریف ایران

همه ما به یاد داریم که نگاه سیاسی و اجتماعی بنیانگذار جمهوری اسلامی در زمان مرجعیت مرحوم آیت الله العظمی بروجردی با نگاه سیاسی و اجتماعی آن حضرت تفاوت داشت اما به یاد نداریم که هیچگاه هیچ یک از این دو طرف سخنی در تخطئه طرف مقابل زده و مردم را به مقابله با یکدیگر تحریک و تشویق کرده و فضای جامعه دینی را به نا امنی کشیده باشند. همه به یاد داریم که امام(ره) در واکنش به دیدگاههای اختلافی مراجع شایسته دینی و حوزه های علمیّه از جمله در برخورد با دیدگاه های فقهی و اجتماعی و حتی سیاسی مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی چگونه عمل می کردند تا آنجا که اعلام عید فطر برای مسلمین را با تشخیص و اعلام آن به نقل از ایشان در رسانه ها به رسمیت می شناختند. ما به یاد داریم که عده ای یک نوار ضبط شده در حدود یک ربع ساعت از سخنان آیت الله العظمی گلپایگانی در رابطه با ولایت فقیه را که در نقطه مقابل دیدگاه امام قرار داشت برای امام آوردند و امام اما دستور دادند که مشروح سخنان ایشان دو بار از رادیو سراسری پخش شود.

همه به یاد داریم که رهبری فعلی در دوره اول ریاست جمهوریشان در خصوص معرفی نخست وزیر نظری غیر از نظر امام و مجلس داشتند و چقدر زیبا بود که ایشان بر تصمیم خود که مخالف نظر امام و ولی فقیه وقت نیز بود پای می فشردند اما پاسخ این مخالفت با نظر رهبری و ولایت فقیه، چنان نبود که برخی امروز در نظر دارند. به یاد داریم که حتی در سال ۶۴ که جناب آقای موسوی برای دور دوم به عنوان نخست وزیرانتخاب شدند و در جریان معروف ۹۹ نفر نماینده ای که به آقای میرحسین موسوی رأی مخالف دادند رهبری فعلی که در مقام ریاست جمهوری قرار داشتند نیز موافق با انتخاب ایشان نبودند و فرمودند که آنان ۹۹ نفر نیستند و با احتساب اینجانب ۱۰۰ نفر هستند و در جریان تحلیف در مجلس و در حضور تماشاچیان و خبرنگاران نیز اظهار داشتند که التزام من به سوگند ریاست جمهوری درحالیست که تمام ابزار اجرائی آن در اختیار من نیست و با این بیان ادامه نارضایتی خود نسبت به دیدگاه امام را اعلام کردند اما هیچگاه برای ایشان یا آن نمایندگان کمترین تعرض یا مزاحمت یا بی حرمتی پیش نیامد و ایشان هدف تیرهای تهمت قرار نگرفتند و هیچ یک از آن نمایندگان نیز بازداشت یا محکوم به ضدیت با نظام و ولایت فقیه نشدند.

همه به یاد داریم که یکی از نمایندگان دور دوم مجلس در جریان یک نطق پیش از دستور در برابر معترضین که محتوای نطق او را خلاف دیدگاه امام می خواندند با صدای بلندی پاسخ داد که «اگر این طور باشد بهتر است حضرت امام ۲۷۰ پوزه بند برای مجلس بفرستند.» آن فرد اما به رغم بیان این موضوع هیچ وقت از طرف امام و بیت ایشان مورد غضب قرار نگرفت و مایه رنج و دردسر او فراهم نشد و مورد اذیت و آزار و شکنجه و بازداشت قرار نگرفت و حتی بعد از آن نطق در مناصب عالی نظام از جمله در سمت عضو حقوقدان شورای نگهبان و معاونت قوه قضائیه نیز انجام وظیفه کرد و مورد توجه مسئولان بالای نظام نیز قرار داشت و به یاد دارم باری که ایشان به ملاقات امام رفته بودند نیز درحالیکه در آن زمان معمول نبود خبر دیدار یک نماینده با امام را از رادیو پخش کنند، خبر آن دیدار از رادیو نیز پخش شد. حال آن ولایت فقیهی که بر اساس آموزه های علمی و عملی بنیانگذار جمهوری اسلامی می توان تصویر کرد را مقایسه کنید با تصویری که امروز از ولایت فقیه ارائه می شود و در سایه دفاع از آن عمل می شود. خدا می داند این خیانت که عده ای به ولایت فقیه و دین مردم روا داشتند چه آسیب هایی به کشور، مردم و باورهای معنوی آنها وارد کرده است.

ملت شریف و آزاده ایران

یک سال پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم و آنچه با رای شما کردند و آن خون هایی که برای احقاق حقوق شما ریخته شد یک بار دیگر با صراحت و صداقت اعلام می کنم که بر سر پیمان خویش با شما تا پایان این راه ایستاده ام و آماده ام تا با هر کس که به نمایندگی از سوی حاکمیت معرفی شود به مناظره بنشینم و نگرش خود نسبت به قانون اساسی، خط امام و انقلاب را بیان کنم تا مردم -همان ها که امام فرمود جان من فدای تک تک آنان- به داوری بنشینند و معین کنند چه کسانی از قانون اساسی، راه و اندیشه و آرمان های انقلاب منحرف شده اند و چه کسانی علیرغم همه فشارها و سختی ها بر آن اصول پایبند مانده اند. تنها در چنین مناظره آزادی در برابر چشم ملت است که می توان اعتماد از دست رفته مردم را بازیافت. که اگر اقناع مردم با این حجم از تبلیغات و در چنین باتلاقی از دروغ و تهمت ممکن بود، نباید احتیاجی به سرکوب می بود و بدون هراس و توسل به قوای مسلح، مجوز راهپیمایی سکوت به معترضین داده می شد.

اما مخالفان رای مردم حتی حاضر نشدند سهم ناچیزی از امکانات و ابزار رسانه ای و تبلیغاتی شان را برای توضیح و پاسخگویی یا اعلام مواضع به معترضین واگذار کنند تا به بیان دیدگاه خود و دفاع از تهمت های ناروای وارده بپردازند. آقایان منطق را در گلوله دیدند و به سوی مردم پرتاب کردند. طرفه آنکه آقایان به جای مدیریت کشور و شنیدن صدای مردم، در این ام القرای اسلام، شعار مدیریت جهان و برنامه ریزی برای جهانیان داده می شود. از مردم و سایه خود می هراسند و به جای توسعه و آبادانی کشور، سرکوب و گسترش زندان ها و کهریزک ها، را در برنامه خود قرار داده اند و سودای مدیریت جهان را نیز در سر می پرورانند.

ملت آزاده و حق خواه ایران

آن رایی که از شما دزدیدند و حقی که ظالمانه از شما ستاندند ننگی است که با هیچ رنگی پاک نخواهد شد. آنچنانکه پس از یکسال به رغم تمام فشارها و ارعاب ها نه تنها مطالبه حق خواهانه شما به فراموشی سپرده نشده بلکه این تحول خواهی بر اساس یک شبکه اجتماعی گسترده در لایه های مختلف اجتماعی نیز رسوخ کرده است و این گسترگی اجتماعی چیزی نیست که بتوان با سرکوب و ارعاب و بازداشت و دادگاههای فرمایشی از میان برد. خداوند مومنان را به صبر و استقامت فراخوانده و وعده پیروزی به آنها داده است. راه شما اگرچه سخت و صعب و پر پیچ و خم است اما آینده وعده داده شده خدا متعلق به شما و تقدیر بر نابودی ستم پیشگان است و «الیس الصبح بقریب».

والسلام
مهدی کروبی
۳۰/۳/۱۳۸۹

ادامه مطلب ...

جديدترين ديدگاه خوانندگان