بر مجروحان حوادث پس از انتخابات چه می گذرد: «زندگی، زخم ، عفونت و امیدواری»؛ با دیدن زندگی هر مجروح هزار بار در دل می گویم کشته شده ها خیال شان راحت شده؛ اما کسی که جانش گلوله خورده ، نخاعش قطع شده، زخم بستر گرفته و قدرت راه رفتن و حتی حرف زدن از او گرفته شده چگونه می خواهد زندگی کند؟ در این یک ساله بر کسانی که در جریان حوداث پس از انتخابات مجروح شده اند؛ تیر خورده اند، چه دردی را متحمل شده اند و بر خانواده هایشان چه گذشته است؟ ادامه مطلب...
انتشار متن کامل ویرايش دوم منشور جنبش سبز: «نسخه اولیه این منشور در بیانیه ۱۸ میرحسین موسوی آمده بود. آنزمان موسوی صاحبنظران را به نقد و بررسی این منشور و کمک به تقویت و تنقیح آن دعوت نمود. پس از آن بیش از یکصد نفر از کارشناسان و صاحبنظران حوزه‌ های مختلف پیرامون منشور نقدها و بررسی های خود را ارایه کردند. نسخه ویراسته شده به امضای امضای موسوی و کروبی رسیده شده بود و به امانت نزد شورای هماهنگی راه سبز امید قرار گرفته بود تا در موقع مقتضی منتشر شود.» ادامه مطلب...
روزی که پا در عرصه مبارزه با سیاه پرستان گذاشتم، به خوبی از سرنوشت احتمالی خود آگاه بودم. از سیاه پرستان، انتظاری جز قتل و اعدام و مرگ نداشته و ندارم. از سیاهی متنفر بودم. آنقدر متنفر بودم که برای دیدن لبخندهای سبز بر لبان هموطنم، از جان خود نیز گذشته بودم. من از مرگ نمی ترسم. از اعدام نمی ترسم. مرگ من آغاز رویش جوانه های سیاه ستیز و پراکنش قاصدکهای صلح سبز خواهد بود. ای هموطن! اگر روزی سیاه پرستان جان من را نیز ستاندند، بر من سیاه نپوش و اشک نریز، حقم را پس بگیر، همين.
درصورت فيل.تر شدن از اين آدرس استفاده كنيد: http://0mid.arasnava.tk يا http://myyahoo.arasdotcom.tk

چهارمين شماره روزنامه اعتمادملي» سازمان ملل ايران را به نقض حقوق بشر محكوم كرد

0 نظرات
روزنامه الكترونيكي «اعتمادملي» پيش شماره چهارم:
«سازمان ملل ايران را به نقض حقوق بشر محكوم كرد»

. ادامه راه سبز(ارس): چهارمين شماره روزنامه "اعتمادملي" مورخه شنبه 29 آبان ماه 89 جهت چاپ و تكثير بر روي پيشخوان سايت «تحول سبز» قرار گرفت. دانستن حق مردم است، و اكنون همت يكايك ما را براي رساندن حتي يك نسخه از آن به دست مشتاقان طلب ميكند:

(توجه: نسخه pdf اين شماره اعتماد ملي فقط در ورژن هاي جديد [7 به بالا] آكروبات ريدر قابل باز شدن است)

براي دریافت فايل pdf روي تصوير زير كليك كنيد
پی دی اف (321 کیلو بایت)

لينك كمكي دانلود مستقيم pdf: "اينجا"


لينك دانلود مستقيم فايل تصويري jpg: "اينجا" حجم 365 كيلوبايت

جهت دسترسي آسان به شماره هاي گذشته، به آرشيو "كتب و نشريات سبز" مراجعه نماييد

ادامه مطلب ...

همسر سردار مقدم: اعلام کنند که دوستی و نزدیکی با میرحسین موسوی جرم است

0 نظرات
همسر سردار مقدم در دیدار خانواده های زندانیان و جوانان اصلاح طلب؛
اعلام کنند که دوستی و نزدیکی با میرحسین موسوی جرم است

. ادامه راه سبز(ارس): به دنبال بازداشت غیرقانونی سردار مقدم، رئیس کمیته ایثارگران ستاد انتخاباتی مهندس موسوی، تعدادی از خانواده های زندانیان و جوانان اصلاح طلب با حضور در منزل وی به دلجویی و ابراز هم دردی با خانواده اش پرداختند.

به گفته همسر این فرمانده سپاه و سردار جنگ، او از روز چهارشنبه هفته گذشته به منزل مراجعت نکرده و هیچ گونه تماسی هم با خانواده نداشته است.

به گزارش نوروز، خانم حیدری در این دیدار با وصف ویژگی های ارزنده همسرش حضور مداوم او در جبهه های جنگ و حضور در همه عملیات جنگی را گناه غیرقابل بخشش از نظر تازه به دوران رسیده های امروز دانست و گفت: اگر علاقه به مهندس موسوی نخست وزیر امام و نزدیکی به او جرم است این را باید اعلام کنند تاهمه بدانند و در غیراین صورت این گونه رفتار با یک رزمنده و سردار دیروز باید توجیه و پاسخ گفته شود.

وی با اعلام این که علیرغم ادعای قانون گرایی قوه قضائیه هیچ خبری از همسرش ندارد، شرایط روحی فرزندانش را در غیاب پدر بد توصیف کرد و گفت فرزندانم و بلکه همه خویشان و دوستان ما از این گونه رفتار در شوک هستند و پدر ایشان و پدر و مادر من هم از این رفتار زشتی که با او شده بی خبرند چرا که تحمل باور آن را ندارند.

وی هم چنین از حاضرین خواست که برای رهایی همه زندانیان مظلوم دعا کنند و اظهار امیدواری کرد که روز عید غدیر همه عزیزان دربند ازجمله همسرش در کنار خانواده های خود باشند.

محمد عزلتی مقدم،از سرداران دفاع مقدس روز ۱۹ آبان ماه و در پی دیدار جمعی از سرداران دفاع مقدس با موسوی، بازداشت شده است.

ادامه مطلب ...

ويژه نامه روزنامه كلــمـــه» پیام میرحسین موسوی به مناسبت آذر، ماه دانشجو

0 نظرات
ويژه نامه روزنامه كلــمـــه؛
پیام میرحسین موسوی به مناسبت آذر، ماه دانشجو

ادامه راه سبز(ارس): ويژه نامه دو صفحه اي روزنامه كلمه مورخه شنبه 29 آبان ماه 89 با اختصاص به پيام میرحسین موسوی به دانشجويان در آستانه آغاز ماه دانشجو(آذر ماه)، جهت چاپ و تكثير بر روي پيشخوان سايت كلمه قرار گرفت. دانستن حق مردم است، و اكنون همت يكايك ما را براي رساندن حتي يك نسخه از آن به دست مشتاقان طلب ميكند:


براي دریافت فايل pdf روي تصوير زير كليك كنيد
پی دی اف (170 کیلو بایت)

لينك كمكي دانلود مستقيم pdf: "اينجا"
لينك دانلود مستقيم فايل تصويري jpg: صفحه اولصفحه دوم


جهت دسترسي آسان به شماره هاي گذشته، به آرشيو "كتب و نشريات سبز" مراجعه نماييد

ادامه مطلب ...

پیام موسوی به دانشجويان: یادمان باشد که برای ما، هدف وسیله را توجیه نمی کند + فايل شنيداري

0 نظرات
پیام میرحسین موسوی به مناسبت آذر، ماه دانشجو:
در این راه شکست نیست، ما همه با هم هستیم
. ادامه راه سبز(ارس): «متاسفانه تجربه کهریزک و کوی دانشگاه و زیر گرفتن بی پناهان با اتومبیل پلیس و از پل پائین انداختن و سر زندانیان را به چاه توالت فروکردن و خروش مردم را در راهپیمائیهای ۲۵ و۲۸ و۳۰ خرداد و دیگر روزها ندیدن و دل بستن به تجمعهای مهندسی شده و فرمایشی، جلوی روی ماست و نشانی از بصیرت برای بازگشت به سوی مردم دیده نمی شود»

میرحسین موسوی، در پیامی که به مناسبت فرارسیدن ماه آذر خطاب به دانشجویان نوشته، آنها را همراهان پرمهر و شجاع جنبش سبز نامیده و گفته است که با توجه به ایجاد محدودیتها برای دیدار مستقیم وی با دانشجویان، لازم دیده که به عنوان قدردانی این پیام را برای آنها بفرستد. موسوی آذر را ماه دانشجو نامیده و تلاش کرده است در این پیام به بخشی از سوالات و دغدغه هایی که در این مدت از سوی دانشجویان مطرح شده، پاسخ گوید.

میرحسین در این پیام که شامل یک مقدمه و پنج بند است، ۱۶ آذرماه را یادآور حادثه ای دانسته که در آن دانشجویان هوشیار و پیشتاز ایران، به خاطر اعتراض به استبداد داخلی و استعمار خارجی، به خاک و خون کشیده شدند؛ روزی که نشان داد سرکوب برای بقای بیشتر تکیه گاه بدی است. میرحسین در تجلیل از دانشجویان، آنها را «دیده بان بیدار مخاطرات جامعه ایران» خوانده و به مستبدان یادآوری کرده است که به کارگیری زر و زور و تزویر، فاصله مردم را با آنها بیشتر می کند، و آنها را به کنج خلوتکده امن تخیلی می راند که توسط مداحان و ثناگویان منفعت جوی و دشمن مردم طراحی و اجرا شده است تا بلکه تألم ناشی از دست دادن پشتوانه مردم را از یاد ببرند.

وی در بند نخست پیام خود «شیوه خریدن فرصت» توسط دولتمداران را مورد نقد قرار داده و گفته است: «همه جا صحبت از فشارهای طاقت فرسا بر خانواده هایی است که این روزها بیش از هر زمان دیگر با فقر و نداری دست و پنجه نرم می کنند. صاحب منصبان نظامی و انتظامی به صراحت از بیمناکی خود نسبت به واکنش های عصبی مردم و خطر سوء استفاده های احتمالی دشمنان خارجی و مخالفان داخلی سخن می گویند.»

میرحسین سپس از دولتمداران پرسیده است:

«چرا این همه اصرار برچشم بستن به نظرات اقتصاددان های برجسته کشور و نمایندگان مجلس دارید؟ کجا رفت وعده های آموزش مجانی و ایجاد اشتغال و اصل ۴۳ قانون اساسی؟ چرا به مردم نمی گویید که با پولی که می خواهید با افزایش قیمتها از جیب مردم بردارید، در غیبت سازمان برنامه و بودجه و تضعیف مجلس و بی خاصیت شدن شوراها و سازمانهای نظارتی، چه می خواهید بکنید؟ آیا سوءاستفاده از نیاز و فقر مردم با توزیع بخشی از پولی که ازدست آنان ربوده اید می تواند بحرانهای بعدی را کنترل کند؟ کجا رفت وعده نفت برسر سفره ها و قول برخورد با مفسدین؟ چگونه است که به نجوا و آهسته از سرنوشت سند چشم انداز بیست ساله نام می برید؟»

موسوی پس از طرح این سوالات اطمینان داده است که سه میلیون دانشجوی آگاه و فرهیخته، حتی اگر تمام مساجد و تکایا و نهادهای سنتی آمرانه و بخشنامه ای در خدمت محکومیت جنبش سبز به کارگرفته شود، می توانند با پراکندن سوالها و نقدها پل های ارتباطی نیرومندی با همه اقشار مومن و مستضعف برقرار کنند و به آنها ریشه های عقب ماندگی و فقر و سقوط تولید ملی را توضیح دهند.

موسوی با اشاره به این پرسش مهم بسیاری از همراهان جنبش سبز که در این روزها که امکان بیان اعتراض ها به سبب سرکوب های شدید و برخوردهای امنیتی وجود ندارد، چه باید کرد؟ گفته است که پاسخ به این پرسش باید محصول عقل جمعی باشد و همه همراهان راه سبز امید باید راهکار ارائه کنند. وی با تاکید بر اینکه «آگاهی چشم اسفندیار خودکامگان است»، گسترش آگاهی در میان مردم را یکی از مهمترین راهکارها در شرایط موجود دانسته است.

میرحسین در پایان ضمن تجلیل از مبارزان در بند از زن و مرد، به ویژه دانشجویان در بندی که نشان داده اند راه سه آذر اهورایی ۱۶ آذر فراموش نشده است، رسیدگی به خانواده های شهدا و آسیب دیدگان جنبش سبز را جزو وظایف همه ما دانسته است.

به گزارش کلمه متن کامل پیام میرحسین موسوی به مناسبت ماه دانشجو به این شرح است:
پادكست صوتي پيام ميرحسين بمناسبت ماه آذر

mir-azar89.mp3

بسم الله الرحمن الرحیم

دانشجویان همراه جنبش سبز،
دوستان جوان و پرمهر و شجاع هموطن،

سلام و درود بر شما باد

در آستانه ماه آذر -ماه دانشجو- در یادآوری ایستادگی ها و مبارزات شما برای پاسداری از حقوق ملت ایران و حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خود، لازم دیدم چند کلمه از باب قدردانی و احترام برای شما عزیزان بنویسم، به ویژه آنکه امکان دیدار مستقیم با شما کم شده است.

در دوسال اخیر، در ملاقات هایی که با شما داشته ام و یا در نامه ها و یادداشت هایی که فرستاده اید، همواره شاهد دغدغه های شما درباره آینده ایران عزیز و جنبش سبز آزادیخواهانه مردم ایران بوده ام. و البته از شما نیز جز این انتظار نیست، چرا که در سرزمین ما، دانشجو همواره ی تاریخ دیده بان بیدار مخاطراتی بوده است که جامعه ایرانی را تهدید می کرده است و در این راه خود نیز، به گواهی تاریخ، از خطرهای بزرگ در راه دفاع از مردم و ملت استقبال کرده است. و مگر نه این است که ۱۶ آذرماه هرسال یادآور حادثه تلخی است که در آن، دانشجویان هوشیار و پیشتاز این دیار، که در برابر استبداد داخلی و استعمار خارجی حامی آن دهان به اعتراض گشوده بودند، به خاک و خون کشیده شدند؟ در آن روز مستبدان و خودکامگان تصور می کردند که بعد از آن سرکوب و کشتار، دهان انتقاد و اعتراض برای همیشه بسته خواهد ماند؛ خطایی که همه کسانی که به پیروزی برپایه ارعاب تکیه می کنند مرتکب می شوند، و چه بد تکیه گاهی است ابزارسرکوب برای بقای چند روز بیشتر.

مستبدان روز به روز تنهاتر می شوند | مستبدان زمانی بیدار میشوند که بسیار دیر است

مستبدان نمی دانند که به کارگیری زر و زور و تزویر، فاصله مردم را با آنها بیشتر می کند، وآنها را به کنج خلوتکده تخیلی به ظاهر امنی می راند که توسط مداحان و ثناگویان منفعت جوی و دشمن مردم طراحی و اجرا شده است، تا بلکه تألم ناشی از از دست دادن پشتوانه مردم را از یاد ببرند.

مستبدان، روز به روز تنهاتر می شوند و به همه چیز و همه کس گمان بد می برند، دوستان دیروزشان را از خود می رانند، و هر انتقاد و نصیحتی را توطئه ای برای نابودی خویش می پندارند. و بدتر آنکه منافع خودشان را مساوی با منافع ملی می گیرند و در چنین وضعی ناچار به سلاح داران تکیه می کنند، و به دنبال کسانی می گردند که چشم و گوش بسته از آنها فرمان برند و سایه شک و تردید نسبت به افکار و اعمال آنها را حتی برای لحظه ای از دل نگذرانند.

مستبدان در دایره تنگی که برای خود فراهم کرده اند، آنقدر گرد خویش می چرخند که از شنیدن همهمه سقوط کاخ خودکامگی و خودرایی باز می مانند و زمانی بیدار می شوند که بسیار دیر است برای بازگشت به آغوش مردم.

طایفه طایفه کردن و تحقیر مردم، روش مشترک مستبدان و فرعونیان | رنگ قدسی بخشیدن به قدرت بدترین جنبه جباریت است | عده ای خود را برتر از قانون و مستغنی از آرا و نظرات مردم می دانند | دزدها و دیکتاتورها از قانون بدشان می آید

آنان نمی دانند که دهان و گوش و چشمان مردمان را شاید بتوان از گفتن و شنیدن و دیدن بازداشت، اما اندیشیدن موهبتی الهی است که دروازه های خلوتگاه آن به روی زورمندان بسته است. راز این همه احساس خطر از دانش و دانشجو و دانشمند، این همه اضطراب از آزادی چرخش اطلاعات، این همه ترس از رسانه های آزاد، این همه واهمه از تجمع حتی آرام و مسالمت جویانه منتقدان و معترضان، و نیز این همه تلاش برای بیگانه نمایی دوستان مردم و انقلاب، و روند مستمر پایان ناپذیر ناخودی کردن فرزندان ایران، این همه هراس از هرآنچه با عقلانیت جمعی پیوند دارد و این همه پرهیز از هر آنچه با برنامه ریزی و مدیریت دانش محور مرتبط است آیا درهمین نیست؟ و سرانجام، مستبدین در جهت کسب پیروزی با حاکمیت ترس، از همان روشی استفاده می کنند که فرعون و همه فرعونیان بهره بردند. طایفه طایفه کردن مردم «با خودی و غیرخودی کردن ملت» و قرار دادن مردم در مقابل هم، تحقیر مردم با گوساله و بزغاله و خس و خاشاک نامیدن برای واداشتن آنها به کرنش، و سرانجام رنگ قدسی بخشیدن به قدرت، که «انا ربکم الاعلی». و این آخری به گواهی تاریخ بدترین جنبه جباریت است. یعنی واجب است که اطاعت کنید و سوال نکنید و ما برتر از آن هستیم که مورد سوال قرار گیریم. آیا قانون گریزیهای گسترده و حساسیت در برابر خواست بازگشت بدون تنازل به قانون اساسی وعدم تمکین در مقابل رای مردم و گریز از انتخابات های آزاد و رقابتی غیرگزینشی و بستن روزنامه ها جز این معنی می دهد که عده ای خود را برتر از قانون و مستغنی از آرا و نظرات مردم می دانند؟

مگر امام رحمت الله علیه در سال ۵۹ نگفت «همه روی قانون عمل بکنند. این قانونی که ملت برایش رای داده است. همین رای نداده است که توی طاقچه بگذارید و کاری به آن نداشته باشید. بروید مشغول کار خودتان بشوید.»

ودر سال ۶۰ نیز فرمودند:

«البته دزدها از قانون بدشان میاید و دیکتاتورها هم از قانون بدشان می آید»

وهم ایشان بودند که در جواب نامه صریح نمایندگان مجلس در مورد انحراف نظام از حدود قانون اساسی گفتند که همه باید به قانون برگردیم.

اقتصاد بیمار، سیاست های من در آوردی و فساد عمیق | کجا رفت وعده نفت بر سرسفره ها و قول برخورد با مفسدین؟ | محکومیت بخشنامه ای و آمرانه جنبش سبز و سه میلیون دانشجوی آگاه

۱- چنین است دوستان عزیز که امروز، به واسطه به کارگیری شیوه غلط خریدن فرصت های زودگذر از طریق ایجاد بحران های پیاپی، هزینه های سنگینی بر مردم ما تحمیل می شود، تا با تمسک به شیوه از پیش شکست خورده فرار به جلو، تحکیم مناسبات فرقه ای با الگوی «اطاعت محض یا اخراج»، برانگیختن کینه های ناشی از شکاف عمیق تر شده میان فقرا و اغنیا، این قدرت چندروزه چند روزی بیشتر در دست قدرتمندان باقی بماند.

روندی که می بایست در بستر اعتمادسازی گسترده مردم -مردمی که به دولتمردان به دلیل انتخابات پر از تخلف و تقلب و دستکاری رایانه ای آرا بدبین شده بودند- و با تکیه بر خرد جمعی واستفاده از صاحبنظران خداترس و بیطرف صورت می گرفت، اینک جراحی دردناکی نامیده می شود که جان اقتصاد بیمار ناشی از سیاستهای من در آوردی و فساد عمیق را بیش از پیش در مخاطره قرار داده است. همه جا صحبت از فشارهای طاقت فرسا بر خانواده هایی است که این روزها بیش از هر زمان دیگر با فقر و نداری دست و پنجه نرم می کنند.

صاحب منصبان نظامی و انتظامی به صراحت از بیمناکی خود نسبت به واکنش های عصبی مردم و خطر سوء استفاده های احتمالی دشمنان خارجی و مخالفان داخلی سخن می گویند.

پرسش بزرگ مردم ما از آنها این است که اگر به راستی بر این حقایق آگاهید و می شنوید نظر کارشناسان را که متفق اند اجرای این طرح به شکلی که شما تهیه کرده و اجرا می کنید جز خسارت های مادی و انسانی و تشدید بی عدالتی، دستاوردی در بر ندارد، چرا این همه اصرار بر چشم بستن به نظرات اقتصاددان های برجسته کشور و نمایندگان مجلس دارید؟ کجا رفت وعده های آموزش مجانی و ایجاد اشتغال و اصل ۴۳ قانون اساسی؟ چرا به مردم نمی گویید با پولی که می خواهید با افزایش قیمتها از جیب مردم بردارید، در غیبت سازمان برنامه و بودجه و تضعیف مجلس و بی خاصیت شدن شوراها و سازمانهای نظارتی، چه می خواهید بکنید؟ آیا سوءاستفاده از نیاز و فقر مردم، با توزیع بخشی از پولی که از دست آنان ربوده اید، می تواند بحرانهای بعدی را کنترل کند؟ کجا رفت وعده نفت بر سرسفره ها و قول برخورد با مفسدین؟ چگونه است که به نجوا و آهسته از سرنوشت سند چشم انداز بیست ساله نام می برید؟ نمی اندیشید که حتی اگر تمام مساجد و تکایا و نهادهای سنتی را آمرانه و بخشنامه ای در خدمت محکومیت جنبش سبز به کار بگیرید، سه میلیون دانشجوی آگاه و فرهیخته می توانند با پراکندن پرسشها و نقدها پل های ارتباطی نیرومندی با همه اقشار مومن و مستضعف برقرار کنند و به آنها ریشه های عقب ماندگی و فقر و سقوط تولید ملی را توضیح دهند؟

راهبرد فرار به جلو و آشوبهای ساختگی | راهپیمایی ۲۵ خرداد را نمی بینند و به تجمع های مهندسی شده دل می بندند | نشانی از بصیرت برای بازگشت به سوی مردم دیده نمی شود

۲- شاید قرار است که به این بهانه، باز هم آب گل آلود شود و کسانی باز هم به جای پاسخگویی، راهبرد فرار به جلو و از بین بردن فرصت ها تا مرز نابودی نظام و ایجاد بحران های شدید در این کشور را دنبال کنند. امروز بیش از همیشه شاهد دشمن دشمن کردن دست اندر کاران، به عنوان جزئی از استراتژی پیروزی از طریق ترساندن هستیم. پیش از این شاهد بوده ایم که به گواه تصاویری که ضبط شده است، مأموران امنیتی و افراد موسوم به لباس شخصی، خودروها و موتورسیکلت ها را می سوزانند، شیشه ها را خرد و ساختمان ها را تخریب می کنند، و با بی شرمی، معترضان را متهم به انجام آن می کنند. آیا برای آنهایی که به راحتی کارناوال راه می اندازند و برای مأموران دولتی کلاه گیس و آرایش ها و لباس های جنس مخالف فراهم می کنند، دشوار است که این بار هم تحت عنوان فتنه سبز یا سرخ یا هر عنوان دیگری، آشوب های ساختگی بر پا کنند و آن را وسیله ای برای فریب افکار عمومی و انحراف نهادهای نظارتی و تسویه حساب های جدید سیاسی قرار دهند؟

متاسفانه تجربه کهریزک و کوی دانشگاه و زیر گرفتن بی پناهان با اتومبیل پلیس و از پل پائین انداختن و سر زندانیان را به چاه توالت فروکردن و خروش مردم را در راهپیمائیهای ۲۵ و۲۸ و۳۰ خرداد و دیگر روزها ندیدن و دل بستن به تجمعهای مهندسی شده و فرمایشی، جلوی روی ماست و نشانی از بصیرت برای بازگشت به سوی مردم دیده نمی شود.

اجرای بدون تنازل قانون اساسی، پرهیز از خشونت و التزام به اخلاق، خط مشی اصولی جنبش سبز | هزینه ناکارآمدی های دولتمردان را مردم کوچه و بازار نباید پرداخت کنند | چهره زندگی را برای مردم زشت تر نکنیم

۳- همراهان جنبش سبز همچنان درخواست اجرای بدون تنازل قانون اساسی، پرهیز از خشونت، التزام به اخلاق و روش های اخلاقی را خط مشی اصولی خود می دانند و با هر کس که به هر عنوان و بهانه آشوب کور بیافریند، مخالفند و آن را به ضرر مصالح و منافع ملی ایرانیان و اهداف جنبش سبز می دانند. باید به دیگران نیز توصیه شود که به سیره عقلا متعهد باشند و اگر تشخیص می دهند حرکتی مخرب است، آن را متوقف کنند.

هزینه ناکارآمدی های دولتمردان را مردم کوچه و بازار نباید پرداخت کنند، و نباید بر زخم های عمیق نابسامانی هایشان نمک پاشید. برعکس، چنانچه این همراه کوچک بارها درخواست کرده ام، باید با دستگیری از کسانی که این روزها بر اثر انبوه مشکلات به زمین می خورند کمک شود تا، به دور از روش هایی که کرامت انسانی آنان را از میان ببرد، به زندگی آبرومندانه شان ادامه دهند. چهره زندگی برای بسیاری از مردم زشت شده است، آن را زشت تر نکنیم، بلکه در حد توانمان، در زیبا کردن آن بکوشیم.

در شرایط اختناق و سرکوب چگونه اعتراض کنیم | آگاهی چشم اسفندیار خودکامگان است | یادمان باشد که برای ما، هدف وسیله را توجیه نمی کند | در این راه شکست نیست، ما همه با هم هستیم

۴- دوستان گرامی، پرسیده اید که این روزها که امکان بیان اعتراض ها و انتقادها به سبب سرکوب های شدید و برخوردهای امنیتی وجود ندارد، همراهان جنبش سبز چه باید بکنند؟ حقیقت این است که پاسخ به این پرسش هم باید محصول عقل جمعی باشد و شایسته است که همه همراهان و علاقه مندان به راه سبز امید در ارائه راهکارهای مناسب مشارکت داشته باشند.

به نظر من، به عنوان یک فرد از این خیل عظیم، «آگاهی چشم اسفندیار خودکامگان است». گسترش آگاهی به دایره کسانی که به فضای مجازی دسترسی ندارند، تماس های چهره به چهره، بالابردن توانمندی ها در تحلیل آنچه پیرامون ما در جریان است، با مطالعه و بحث و گفتگو در جمع های کوچک حقیقی یا مجازی و با توسعه شبکه های اجتماعی که از آسیب فضای امنیتی موجود در امان باشند، آشنایی با تاریخ اسلام و ایران و به ویژه حوادث جنبش های مردم این سرزمین از مشروطه تا کنون، می توانند بخشی از تلاش های ما و نه همه آن باشد.

می توان با معرفی نظری و عملی اسلام رحمانی و تبری از افکار و اعمالی که به نام دین رواج یافته و با سرچشمه های وحیانی و سیره پیشوایان دینی بیگانه است، جلوی نهادینه شدن رفتارهای نابهنجاری را که دولتمردان و صاحب منصبان برای بقای قدرت خود استخدام کرده اند، گرفت.

یادمان باشد که برای ما، هدف وسیله را توجیه نمی کند. یادمان باشد که شعار «دروغ ممنوع» در روزهای پرشکوه پیش از انتخابات، چگونه از جان مردم خسته از دروغ های پیاپی قدرتمندان برخاست و فضای این دیار را فراگرفت. یادمان باشد که تا یکایک ما، خود را از آلودگی ها و نقایص اخلاقی پاک نسازیم، انتظار داشتن جامعه اخلاق بنیادی که در آن همه انسانها بتوانند به قله های شکوفایی انسانی خود برسند، بیهوده است. و یادمان باشد که در این راه، شکست نیست، اما صبر و استقامت فراوان، و عدم ترس از پرونده سازی و سایر اقدامات سرکوبگرانه ضروری است. یادمان نرود که همه باهم می گفتیم نترسید نترسید ما همه با هم هستیم.

زندانیان سیاسی را یاد و به خانواده های آسیب دیدگان رسیدگی کنیم | دانشجویان بزرگترین سرمایه جنبشی که همراهان آن بی شمارند

۵- یاد و یادآوری مبارزان در بند از زن و مرد و آگاه کردن مردم از ایستادگی زندانیان سیاسی و رسیدگی به خانواده های شهدا و آسیب دیدگان جزو وظایف همه ماست. در این میان جا دارد در ماه آذر، «ماه دانشجو»، از دانشجویان در بند یاد شود؛ دانشجویانی که راه سه شهید اهورائی ۱۶ آذر را فراموش نکرده و نشان داده اند که در راه نیل به جامعه ای عادلانه و آزاد و متعلق به همه ایرانیان، از هیچ خطری نمی هراسند و دلیرانه مقاومت می کنند.

و سرانجام آن که چه کسی است که نداند سه میلیون دانشجوی آگاه کشور بزرگترین سرمایه جنبش سبز است؟ جنبشی که همراهان آن بی شمارند و هریک به نوعی رهبر این جریان عظیم مردمی هستند.

ادامه مطلب ...

ادبیات تحقیر و لمپنیزم؛ این همه عصبیت از کجا آمده است؟

0 نظرات
ادبیات تحقیر و لمپنیزم اینترنتی
. ادامه راه سبز(ارس): توهین یا دشنام تنها این نیست که به هم فحش های رکیک بدهیم. به سخره گرفتن زادگاه، گذشته، وضعیت ظاهری، نام و مهم‌تر از همه جنسیت حتی اگر با کلماتی به ظاهر محترمانه صورت بگیرد بدتر از هزار دشنام است. روشی که سالهاست دوستان کیهان‌نشین و رسانه‌های مشابه انجام می‌دهند. و آنقدر در استفاده از آن مصر هستند که این فرهنگ در لابلای تمام اخبارشان دیده می‌شود. آنجا هم که نتوانند مستقیم حرفی بزنند متوسل می‌شوند به ستون پیام‌های مردمی و از قول «مردم همیشه در صحنه» هر چه بخواهند به مخالفان سیاسی‌شان حواله می‌دهند. این فرهنگ لمپنیزم آنقدر در میان حامیان‌شان جا باز کرده که حتی به دولت و سیاستمداران دولتی هم رسیده.

«ادب مرد به از دولت اوست» چه حامی میر حسین باشیم و چه نباشیم، چه سبز باشیم و چه نباشیم، بی‌شک این جمله هنگامی که در مخالفت با فرهنگ لمپنیزم و تهمت‌زنی احمدی‌نژادی ادا شد، دل بسیاری را به دست آورد. چه ما ایرانیان همواره ادعا داشته‌ایم با فرهنگ ترین مردم دنیا هستیم و خواهیم بود. حال گیرم محبوب‌ترین شخصیت‌های سینمای‌مان پیش از انقلاب کافه به هم زنان و جاهل‌ها و لمپن ها بوده‌اند، یا اینکه برای یک سبقت ساده در خیابان رکیک‌ترین فحش‌ها را به هم حواله می‌دهیم، یا در استادیوم های ورزشیمان چاقو کشی می‌شود، یا صدها و صدها مثال دیگر. گیریم تمام اینها مخصوص کسانی است که از طبقه زیر متوسط هستند. در فضای مجازی چرا این اتفاقات می‌افتد؟ این لحن صحبت، تهمت، تخریب و کلمات رکیک چگونه به این راحتی بر زبان‌مان جاری می شود؟ به راستی از «میان کدام جوانه سبز این تخم نفرت زاده شد؟» مگر نه این است که اکثریت قریب به اتفاق استفاده‌کنندگان از فضای مجازی طبقه متوسط به بالا هستند؟ پس چرا این جماعت تحصیل کرده می‌توانند اینچنین همدیگر را به هر بهانه کوچکی پاره پاره کنند؟ این همه عصبیت از کجا آمده است؟

کسی منکر انتقاد نیست که اگر انتقاد نباشد در نهایت اگر خیلی خوش‌شانس باشیم آینده سیاسی ایران به همان چیز می‌رسد که اکنون است، گیرم نه از نوع مذهبی‌اش. اما انتقاد هم آدابی دارد و مسلما به سخره گرفتن نام، زادگاه یا عقاید شخصی از آداب آن نیست. جالب است که این ادبیات هم اکثرا از جانب آدم‌های بی چهره‌ای ادا می شود که پشت نام‌های مستعار پناه گرفته‌اند. من نمی‌گویم که آیا به راستی دوستانی از جناح مخالف به این تهمت‌ها دامن می‌زنند یا نه، اما ادبیات بسیاری از این نوشته‌ها ادبیات دموکراسی خواهان ایرانی نیست و بی‌شک ادبیات و خواسته هیچ انسان متمدنی نخواهد بود. حتی برای مخالفانش، که در نهایت همه ایرانی هستیم و باید بیاموزیم که در جامعه‌ای چند صدایی زندگی می‌کنیم.

ادامه مطلب ...

نوري زاد خطاب به رييس قضا: آیا کسی به زیر گوش حضرت شما سیلی پی در پی نواخته است؟

0 نظرات
شکایت محمد نوری‌زاد از موران وزارت اطلاعات خطاب به رييس قضا:
ماموران وزارت اطلاعات با نقاب سربازی امام زمان، درنده خويي ميكنند
. ادامه راه سبز(ارس): به گزارش سايت رسمي محمد نوري زاد، اين آزاده در بند طي نامه اي به رييس قوه قضاييه، شكايت نامه خود از وزارت اطلاعات را به صادق لاريجاني ارائه نموده است.

نوري زاد در اين شكات نامه آورده است: «در کشور اسلامی ما، اتفاقاتی رخ داده و می‌دهد که حظ بهره‌مندی از آن را نمی‌چشید، مگر این‌که در متن آن قرار گیرید؛ نمی‌دانم آیا کسی سر عزیزانتان را در چاه مستراح فرو کرده است یا خیر؟ که اگر فرو کرده بود و شما و عزیزتان طعم ناگزیر تنفس و فرو بردن ماکولات موجود در کاسه‌ی مستراح را چشیده بودید، ذره‌ای از مراتب آیت‌اللهی خود را متوجه این‌سوی سرزمین قضایی کشورتان می‌فرمودید.»

وي همچنين اعلام نموده: «بدینوسیله، من، محمد نوری‌زاد، زندانی شما در زندان اوین، نه به حوزه‌ی رفتار هیولاگون عده‌ای از ماموران وزارت اطلاعات، که به ربودن نام سربازی امام زمان توسط اینان، اعتراض و شکایت دارم. اینان مرا زده‌اند. و به ناموسم ناسزا گفته‌اند. و این‌همه را من در متن پاسخ به پرسش‌های یاوه‌ی بازجویان خود، آورده و ثبت و ضبط کرده‌ام. اگر ذره‌ای انصاف در قله‌ی بلند آیت‌اللهی خود سراغ دارید، به شکایت من، و به شکایت قربانیان خاموش وزارت اطلاعات رسیدگی فرمایید.»

محمد نوري زاد در اين شكواييه خطاب به رييس قوه قضاييه آورده است: «پیشنهاد می‌کنم نه نامه‌ی افشاگرانه‌ی حمزه کرمی، و نه نامه‌ی دردمندانه‌ی عبدالله مومنی، که نامه ی حجت‌الاسلام دکتر منتظرقائم را به رهبرمان، مطالعه بفرمائید تا بدانید در فراسوی دستگاه پوک قضایی ما و شما، ماموران وزارت اطلاعات، با چه شیوه‌ها و با چه الفاظی، لباس پیامبر را معنا می‌کنند، و حق مسلمانی و خانواده شهدا را به‌جا می‌آورند، و کرامت انسانی را فهم می‌کنند.»

متن كامل شكايت نامه نوري زاد از وزارت اطلاعات، كه خطاب به رييس قوه قضاييه نوشته شده است را به نقل از سايت رسمي وي در ادامه ميخوانيد:
جناب آیت‌الله صادق لاریجانی
ریاست محترم قوه‌ی قضائیه‌ی نظام جمهوری اسلامی ایران

با سلام. چندی پیش طی یک سخنرانی، به نحوه‌ی برخورد خشن پلیس انگلستان با دانشجویان معترض به افزایش شهریه‌ی دانشگاه‌ها، کنایه زدید که: “در کشوری که مدعی حقوق بشر است، با درخواست معقول عده‌ای جوان دانشجو به‌صورتی خشن برخورد و حقوق اولیه‌ی این افراد نقض می‌شود.”‌‌ ‌‌

این سخن شما گرچه مبتدای درستی اختیار کرده، اما به منتهای نامربوطی منجر شده است. حاکمان انگلیس اگر مدعی حقوق بشرند، هرگز ادعای خدا و قرآن و پیامبر و ائمه‌ی معصومین(ع) ندارند. در کشور اسلامی ما، اتفاقاتی رخ داده و می‌دهد که حظ بهره‌مندی از آن را نمی‌چشید، مگر این‌که در متن آن قرار گیرید؛ نمی‌دانم آیا کسی سر عزیزانتان را در چاه مستراح فرو کرده است یا خیر؟ که اگر فرو کرده بود و شما و عزیزتان طعم ناگزیر تنفس و فرو بردن ماکولات موجود در کاسه‌ی مستراح را چشیده بودید، ذره‌ای از مراتب آیت‌اللهی خود را متوجه این‌سوی سرزمین قضایی کشورتان می‌فرمودید.

اما چرا سر ما را در مستراح سلول انفرادی فرو کرده اند؟ تا از ما اقراری بگیرند که بر حقانیت اعتراض ما خط بکشد و پایه های لرزان قدرت حاکمیت را مستحکم کند.

پیشنهاد می‌کنم هروقت جلوی آینه، به زلف مبارکتان شانه زدید و بر خود عطر افشاندید، به سرهای فروشده‌ی عده‌ای از زندانیان سیاسی کشورتان در مستراح سلولشان بیندیشید. نمی‌دانم آیا کسی به زیر گوش حضرت شما سیلی پی در پی نواخته است؟ و با کفش به سینه و پشت نازنین شما کوفته است؟ و با پا به صورت شما لگد زده است؟ و به میان ابروان و چشمان شما تف کرده است؟

با اطمینان می‌گویم اگر ذره‌ای از این‌همه درنده‌خویی [برخی از] ماموران وزارت اطلاعات خودمان را باور می کردید، عطای اعتراض به پلیس انگلستان را به لقایش می‌بخشیدید. نمی‌دانم آیا در ورطه‌ی بی‌کسی و زیر بارش ضربات مشت و لگد، عده‌ای به همسر گرامی شما فحش رکیک و ناسزا گفته‌اند؟ و دختران عفیف شما را به آغوش هرزگی پرتاب کرده‌اند؟ و مادر و خواهر و خویشاوندان پاکدامن شما را به لجن جنسی آلوده‌اند؟ بعید می‌دانم! اما عده‌ای از ماموران وزارت اطلاعات، که نقابی از سربازی امام زمان به صورت بسته‌اند، با ما این کرده‌اند.

پیشنهاد می‌کنم نه نامه‌ی افشاگرانه‌ی حمزه کرمی، و نه نامه‌ی دردمندانه‌ی عبدالله مومنی، که نامه ی حجت‌الاسلام دکتر منتظرقائم را به رهبرمان، مطالعه بفرمائید تا بدانید در فراسوی دستگاه پوک قضایی ما و شما، ماموران وزارت اطلاعات، با چه شیوه‌ها و با چه الفاظی، لباس پیامبر را معنا می‌کنند، و حق مسلمانی و خانواده شهدا را به‌جا می‌آورند، و کرامت انسانی را فهم می‌کنند.

پیشنهاد می‌کنم از این پس، هرگاه اراده فرمودید به زندان ابوغریب و گوانتانامو و رفتار خشن پلیس انگلستان بپردازید تا در سایه‌ی این توسل طنز، بر جنایات جاری خود سرپوش گذارید، نگاهی به صورت خود در آینه، و نگاهی به صورت همسر و دختران و مادر و خواهران خود بیندازید تا بدانید پرتاب یک سخن سست به آن‌سوی مرزها، هرگز بساط لرزان حاکمیت ما را ترمیم نخواهد کرد.

بدینوسیله، من، محمد نوری‌زاد، زندانی شما در زندان اوین، نه به حوزه‌ی رفتار هیولاگون عده‌ای از ماموران وزارت اطلاعات، که به ربودن نام سربازی امام زمان توسط اینان، اعتراض و شکایت دارم. اینان مرا زده‌اند. و به ناموسم ناسزا گفته‌اند. و این‌همه را من در متن پاسخ به پرسش‌های یاوه‌ی بازجویان خود، آورده و ثبت و ضبط کرده‌ام. اگر ذره‌ای انصاف در قله‌ی بلند آیت‌اللهی خود سراغ دارید، به شکایت من، و به شکایت قربانیان خاموش وزارت اطلاعات رسیدگی فرمایید.

در پایان یادآور می‌شوم که؛ راز این که امام علی(ع) از ربوده شدن خلخال از پای آن زن یهودی آنچنان می‌گدازد، هیچ نیست الا تجسم این که حرامیان، خلخال از پای ناموس خودش ربوده‌اند. هرگاه جنایتی را که بر این مردم رفته است باور کردید، قطعا همانند علی(ع)برخواهد خروشید.

بااحترام و ادب – محمد نوری‌زاد
ادامه مطلب ...

نشانه‌های فروپاشی اقتدار وزارت امور خارجه در ماجرای ارسال سلاح به نیجریه

0 نظرات
ارزیابی اشتباهات چند جانبه و تأسف‌بار دولت ایران در مدیریت یک بحران:
نشانه‌های فروپاشی اقتدار وزارت امور خارجه در ماجرای ارسال سلاح به نیجریه
. ادامه راه سبز(ارس): اعزام وزیر خارجه به عنوان بالاترین مقام دستگاه سیاست خارجی برای حل مسئله ارسال اسلحه به نیجریه، بدون انجام تمهیدات لازم، اوج بی تدبیری در مدیریت این بحران است. او به نیجریه می رود، حتی موفق به دیدار با رئیس جمهور این کشور نمی شود، تنها با وزیر امور خارجه دیدار می کند و نه تنها هیچ اتفاقی در جهت حل ماجرا نمی افتد، بلکه مقامات نیجریه ای بار دیگر اخباری را در این خصوص به رسانه ها می دهند و همچنین اعلام می کنند که موضوع را به شورای امنیت نیز گزارش خواهند کرد. این امر، نشان دهنده از بین رفتن قدرت تاثیرگذاری سیاست خارجی ما در کشورهای آفریقایی است که به طور سنتی روابط خوبی با ما داشته اند.
در کنار مشکلات متعددی که در حوزه روابط خارجی ما وجود دارد، موضوع ارسال اسلحه به نیجریه مشکل جدیدی است که می تواند دستاویری برای کشورهای غربی و شورای امنیت برای تشدید فشارها علیه ایران قرار گیرد. متاسفانه این مسئله رسانه ای شده و الان نزدیک دو هفته است که در راس خبرهای آن کشور و قاره افریقا قرار دارد. همچنین به قرار اطلاع، آقای متکی وزیر امور خارجه پنج شنبه و جمعه گذشته برای حل و فصل این مساله به نیجریه سفر کرده است.

در خصوص صورت مساله باید گفت که متاسفانه منابع داخلی معتبری که بتواند موضوع را روشن کند، وجود ندارد، و مثل همه مسائل مهم خارجی، مردم برای دانستن آن نامحرم دانسته شده اند. ولی بر اساس خبرهای منابع خارجی، در محموله ای به مقصد نیجریه که توسط یک شرکت کشتیرانی خارجی حمل شده، ۱۳ کانتینر مشکوک که پس از انجام تحقیقات مشخص شده این کانتینرها که حامل اسلحه های ساخت ایران است، از مقصد ایران بارگیری و به نیجریه ارسال شده است.

مقامات نیجریه ادعا کرده اند که از زمان حرکت این محموله از بندرعباس، از بارگیری آن با خبر بوده اند. بر اساس اطلاعات غیر رسمی، مقصد این محموله گامبیا بوده و بر اساس سفارش این کشور، از سوی یک شرکت ایرانی فروخته شده است. اما مشخص نیست چرا این محموله در نیجریه پیاده شده است؟

گفته می شود آقای یحیی جامه، رئیس جمهور گامبیا، نیز در این امر مداخله کرده و با دولت نیجریه تماس گرفته و به آن ها اطمینان داده که این محموله، محموله سلاح هایی است که برای گامبیا ارسال شده و خواسته است که مسئله را حل و فصل کند.

اما بر خلاف انتظارات، این مسئله ابعاد خبری بسیار گسترده ای پیدا کرده و بر اساس آخرین گزارش، دولت نیجریه این موضوع را به عنوان یکی از مصادیق نقض قطعنامه های شورای امنیت از طرف ایران، به شورای امنیت گزارش کرده است که در این صورت، مشکل برای ایران دو چندان خواهد شد.

درباره این مسئله می توان چند نکته را مطرح کرد:

۱- به نظر می رسد وزارت خارجه و مسئولین سیاسی و امنیتی ما در مدیریت این موضوع بسیار ناشیانه عمل کرده اند و نوعی ناهماهنگی در مدیریت برنامه های خارج از کشور دیده می شود.

اگر قرار بر فروش اسلحه از طرف یک شرکت ایرانی یا حتی دولت ایران به یک دولت دیگر بوده است، در صورتی که آن دولت تحت تحریم سازمان ملل نباشد یا ما از لحاظ مقررات بین المللی مانعی در فروش سلاح نداشته باشیم، نیازی به این گونه اقدامات پنهانی نیست. در تمام دنیا، فروش اسلحه بخشی از معاملات روزمره است، مگر این که یکی از دو طرف در فاز تحریم ها دچار مشکل باشد.

در هر حال درایت در مدیریت روابط خارجی حکم می کرد این مسئله به گونه ای مدیریت می شد که این رسوایی به بار نمی آمد.

۲- این مسئله نمایانگر از بین رفتن تسلط و هیمنه مسئولان سیاست خارجی ما در روابط خارجی است. به طور طبیعی، جمهوری اسلامی در سی سال گذشته نیز از اینگونه معاملات داشته است، اما در این دوران، همه امور تحت کنترل مدیریت روابط خارجی کشور بود.

در زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی و نیز در دولت آقای هاشمی، کمیته ای در وزارت امور خارجه – که تقریبا همه معاونین دستگاههای اجرایی در آن عضویت داشتند – بر روابط خارجی و حتی سفرهای دیگر وزارتخانه ها و سازمانها نظارت داشت و کلیه معاملات خارجی، مخصوصا در بخش های حساس، حتما باید با صلاحدید و تصویب و تایید این کمیته که ریاست آن با معاون اقتصادی وزارت خارجه بود، صورت می گرفت. اما به نظر می رسد اکنون مشکل را باید در از بین رفتن اختیارات وزارت خارجه و دخالت و تصمیم گیریهای خارج از آن باید جستجو کرد.

مسئله اخیر به نوعی ناشی از ضعف وزارت امور خارجه است. این وزارتخانه حتی بر مسئولیت هایی که مستقیما در حیطه کارش است، اشراف ندارد و متاسفانه تبدیل به شیر بی یال و دم و اشکم و مجری و عامل تشریفاتی شده است. این مساله ای است که همکاران من در وزارت امور خارجه، شدیدا نسبت به آن معترض اند.

در زمان آقای هاشمی یا آقای خاتمی چنین چیزی دیده نمی شد. هر دو وزیر امور خارجه آن دو دولت، چه آقای ولایتی و چه آقای خرازی، اقتداری داشتند که اگر کاری خلاف شئونات کشور انجام می شد، به شدت با آن برخورد می کردند و مدیریت وزارت خارجه در سیستم اجرایی کشور به گونه ای تنظیم شده بود که اجازه نمی داد چنین اتفاقاتی رخ دهد.

۳- این نوع اقدامات ممکن است در همه جای دنیا اتفاق بیفتد و مشکلاتی را به وجود آورد، اما در صورتی که کشورهای مبدا و مقصد از دوستی بادوام و با قوام برخوردار بوده باشند و اعتماد متقابل بین آنها وجود داشته باشد و مراوده قدرتمند و قوی سیاسی داشته باشند، این مشکلات را از طریق مشاوره های دیپلماتیک و نهایتا دیپلماسی پنهان حل می کنند، و موضوع به رسانه ها کشیده نمی شود تا تبدیل به یک بحران در روابط دو کشور شود.

به نظر می رسد از بین رفتن اقتدار و توانمندی سیاست خارجی ما در جهان و از جمله کشورهای آفریقایی، از دلایل عدم توجه نیجریه به عواقب این کار و رسانه ای کردن مشکل است. به گونه ای که به رغم سفر آقای متکی، مقامات نیجریه مجددا از طریق مطبوعات به انتشار اخبار مربوط به این موضوع پرداختند.

به طور طبیعی، انتظار این بود که حداقل به احترام مذاکرات با آقای متکی منتظر می ماندند، اما فردای مذاکرات، اخبار دیگری را در این خصوص به رسانه ها دادند و یا لااقل از انتشار آن از طریق مطبوعات جلوگیری نکردند.

این امر، نشان دهنده از بین رفتن قدرت تاثیرگذاری سیاست خارجی ما در کشورهای آفریقایی است که به طور سنتی روابط خوبی با ما داشته اند.

۴- نکته دیر اینکه اعزام وزیر خارجه به عنوان بالاترین مقام دستگاه سیاست خارجی برای حل این مسئله به همراه چندین مدیر ارشد، اقدام ناصواب دیگری در مدیریت این بحران است که نشانه اوج بی تدبیری است.

باید سفارتهای دو کشور و مقامات پایین تر وزارت خارجه، تمهیدات لازم را برای مدیریت این بحران انجام می دادند و نهایتا اگر لازم بود، وزیر خارجه برای حل و فصل نهایی اقدام به سفر می کرد. اما متأسفانه می بینیم که بالاترین مقام دستگاه سیاست خارجی به نیجریه می رود و متاسفانه حتی موفق به دیدار با رئیس جمهور این کشور نمی شود و تنها با وزیر امور خارجه دیدار می کند و نه تنها هیچ اتفاقی در جهت حل ماجرا نمی افتد، بلکه مقامات نیجریه ای اعلام می کنند که موضوع را به شورای امنیت نیز گزارش خواهند کرد.

وزیر امور خارجه زمانی باید دست به چنین سفری بزند که از دستاوردهای سفرش مطمئن باشد. یعنی رایزنی های دیپلماتیک از مجاری دیپلماتیک صورت گرفته باشد و توافق های اولیه را انجام داده باشند و بعد از آن، برای نهایی کردن این توافقات، وزیر امور خارجه سفر کند.

۵- و اما نکته آخر: اعلام اینکه مقصد این محموله تسلیحاتی گامبیا است، ممکن است مشکل دیگری را برای ما به وجود آورد. می دانیم که گامبیا کشور کوچکی محصور در درون سنگال است و با هیچ کشور دیگری مرز مشترک ندارد. اگر هدف نهایی خرید تسلیحات به منظور دفاع در مقابل تهدیدات خارجی باشد، دفاع زمانی معنی پیدا می کند که تهدیدی وجود داشته باشد.

ما با فروش این تسلیحات به گامبیا، بر تهدید این کشور از سوی سنگال مهر تایید زده ایم. می دانیم که سنگال از کشورهای مهم منطقه غرب آفریقاست که روابط بسیار خوبی با ایران دارد. آقای احمدی نژاد چندین بار به آن جا سفر کرده است و آقای عبدالله وادی، رئیس جمهور سنگال، هم چندین بار به تهران آمده است. این مسئله می تواند روابط ما با سنگال را دچار مشکل کند. یعنی حتی اگر نیجریه ای ها قانع شوند که این تسلیحات برای آقای یحیی جامه و کشور گامبیا بوده است، در این صورت، روابط ما با سنگال دچار مشکل خواهد شد.

اینها چند نمونه از ضعف ها و اشکالاتی است که در مدیریت این مسئله دیده می شود. به نظر می رسد که مجموعه این نکات، نشان دهنده یک نوع فروپاشی اقتدار و توانمندی وزارت امور خارجه در داخل و خارج است و این ضعف در بازوی سیاست خارجی دولت واقعا مایه تاسف است.
جاوید قربان اوغلی
ادامه مطلب ...

صادرات تسليحاتی جمهوری اسلامی توسط شركتهاي خصوصی ايراني!!!؟

0 نظرات
صادرات تسليحاتی جمهوری اسلامی در دست بخش خصوصی !؟

. ادامه راه سبز(ارس): قضیه کشف محموله ی تسلیحاتی جمهوری اسلامی در بندر لاگوس نیجریه ، علی الظاهر وارد فاز جدیدی شده، که منوچهر متکی وزير امور خارجه جمهوری اسلامی شخصاً وارد معرکه گردید و با سفر خارج از عرف ديپلماتیک وارد آبوجا و با همتای نیجريه ای خود پيرامون موضوع وارد مذاکره و تعامل گردید. پس از مذاکرات دو وزیر خارجه و با چراغ سبز متکی ، مقامات امنیتی نيجریه توانستند یکی از دو نفر مظنون در این قضیه را که در سفارت ايران در آبوجا پایتخت نیجریه پناه گرفته اند، مورد بازجویی قرار دهند و فرد دوم همچنان به واسطه دراختیار داشتن گذرنامه سیاسی و مصونیت از احضار توسط مقامات قضایی و امنیتی کشور پذیرنده ، معاف از این بازجویی ها می باشد.

اما نکته جالب توجه در این رسوایی سیاسی برای دولت کودتاچی در ایران و فارغ از انگیزه های سیاسی و نظامی و ابعاد داخلی و منطقه ای و بین المللی این امر که بهرحال روزی برای همگان کشف خواهد گردید، دستاویزی است که وزیرامور خارجه رژيم کودتا برای توجیه این رسوایی به آن آویزان شده و ابتدا ناچار به تأئيد محموله ی مکشوفه در لاگوس نیجریه و پس از آن صادرات آن را به یک شرکت خصوصی ایرانی* نسبت داده که رأساً! اقدام به اين تجارت و فروش سلاح های معمولی و متعارف دفاعی به يکی از کشورهای غرب آفريقا کرده است!؟

متکی همچنين مدعی است که سوء تفاهم ميان ايران و نيجريه مرتفع شده است و اين درحالی است که همزمان با انتشار توجیهات لایتچسبک متکی درقبال این محموله اسلحه دربندر کشوری ماجراجو همچون نيجريه در مجموعه ی کشورهای غرب آفریقا، خبر سفر وزیر امورخارجه آن کشور به نیویورک برای طرح دو موضوع سودان و همينطور رسوایی اخير ایران و احتمال ارائه گزارش آن به کمیته نقض تحريم های شورای امنيت ، درحاشیه اين خبر مطرح شده است.

لذا به یاد داشته باشیم زمانی که متکی صحبت از رفع سوءتفاهم ايجاد شده ميان دو کشور می کند، درقاموس دولتمردان کودتاچی و غاصب چه معنایی می تواند داشته باشد.! اولين معنايي که از زبان سیاسی متکی به ذهن متبادر می شود، اين است که ظاهراً رقم پرداختی به مقامات نيجریه ای و هم پيالگی های دولت نامشروع در ايران ناکافی بوده و شخص وزیرخارجه هم با انجام سفری غيرمترقبه و چند ساعته به آن کشور نتوانسته نظر مساعد دولت نيجریه را برای جمع کردن اين رسوایی در رسانه های جمعی جلب نمايد.

احتمال ديگری که در همين رابطه به ذهن خطور می کند، همان گونه که در مقاله قبلی هم به آن پرداخته شد، مقصد نهايي سلاح های وزارت دفاع جمهوری اسلامی است که براساس مفروضاتی می توانسته برای نمونه سودان و يا گامبیا بوده باشد، که متکی با توسل به مقامات ذیربط در اين کشورها ، سعی بر آن داشته تا در منظر نيجريه اي ها و با وارد نمودن ديگرانی از مجموعه کشورهای غرب آفریقا موضوع را به گونه ای فراتر از يک معامله تجاری فيمابین ایران و فلان کشور در غرب آفريقا قلمداد نمايد. بدین ترتيب ایران خود را به عنوان یکی از بازیگران اصلی و صاحب نفوذ در قاره سیاه مطرح خواهد نمود!

اما به هر تقدير به نظر می رسد قافيه چنان بر رئيس دولت کودتا در ایران و وزیرامور خارجه اش تنگ آمده که چاره ای جز پرداخت هزينه ای چندين برابر ارزش اسمی اين محموله در نهايت امر نخواهند داشت!

اما به واقع نمی توانم از تدقيق در دستاويز منوچهرمتکی برای گريز از اين رسوایی صرف نظر نمايم و چیزی در این رابطه ننويسم. شاید اگر رامین مهمانپرست سخنگوی دستگاه متکی در جلسه هفتگی خود به موضوع ورود یک شرکت خصوصی در امر صادرات تسلیحاتی اشاره می کرد، به مراتب بهتر می توانست در جا انداختن اين دروغ بزرگ مؤثر واقع گردد، تا اينکه شخص وزیرامور خارجه وارد اين کارزار رسانه ای شده و با توسل به چنين دروغ شاخداری جامعه ایرانی و بین المللی را خطاب قرار دهد و صد البته خود و سردمداران دولت کودتا را مورد تمسخر همگان قرار دهد.

مردم ایران و ديگران نیز به خوبی می دانند که در سایه انحصارطلبی و خودمحوری آن حکومت و وجود مافیایی قدرتمند در امر صادرات و واردات کشور، بخش خصوصی ایرانی در اين زمینه حتی از واردات برخی اقلام غذایی از جمله موز ، کشمش و شکر و همینطور صادرات پسته و زعفران محروم می باشند و چنانچه تاجر و بازرگانی خارج از حلقه ی مافيای صادرات و واردات کشور که به نوعی دست در دست پدرخوانده نداشته ، درصدد حفظ استقلال خود باشد، به طور قطع از ادامه فعاليت های تجاری و بازرگانی متعارفش نيز بازخواهد ماند، چه رسد به آن که يک شرکت خصوصی در این مقطع زمانی و با وجود قطعنامه های چندگانه ملل متحدی و اعمال رژیم تحريم ها بر کشور ، بتواند محموله ای چندتنی از انواع و اقسام سلاح های سبک و سنگين و به قول آقای متکی متعارف را از بندری در ایران بار زده و به مقصد کشوری در غرب آفریقا ارسال نمايد!

وضعيت رژیم حاکم بر ایران و رسوایی هایي که یکی پس از دیگری و به ویژه از سال گذشته به این طرف و تقلب آشکار در آرای مردم در انتخاب رئيس جمهور مورد نظرشان تا به امروز به وقوع پیوسته، به طور عجيبی تداعی کننده روزهای واپسین رژیم صدام حسین در اذهان و افکار عمومی ايران و جهانيان می باشد.
فرزاد فرهنگیان

------------------------
* پي نوشت:
گزارش نیجریه علیه ایران به شورای امنیت پس از"حل مساله" توسط متكی!

به گزارش خبرگزاریها اودئین آجوموگوبیا، وزیر امور خارجه نیجریه،‌ روز دوشنبه، ۲۴ آبان، اعلام كرد كه به دنبال كشف محموله تسلیحاتی ارسالی در ماه گذشته از سوی ایران به نیجریه و پس از تحقیقات لازم، دولت نیجریه در راستای همسویی با تحریم‌ها، در مورد این اقدام جمهوری اسلامی به كمیته تحریم‌های شورای امنیت گزارش داد.

آجوموگوبیا به خبرگزاری رویترز گفته است: به دنبال تحقیقات مقدماتی و به منظور همراهی با قطعنامه تحریمی ۱۹۲۹، نماینده این كشور در سازمان ملل، مصادره و ضبط این اموال را به این شورا گزارش داده است. نیجریه پیش از این اعلام كرده بود در صورتی كه شواهدی مبنی بر نقض تحریم‌های سازمان ملل در محموله این كشتی باشد، موضوع را به شورای امنیت گزارش خواهد داد.

این كشور در حالی در مورد ایران به شورای امنیت گزارش داده است كه روز گذشته منوچهر متكی، وزیر امور خارجه ایران با تأكید بر دست داشتن «یك شركت خصوصی!!!» در این ارسال اعلام كرد كه برای مسئولان و مقامات نیجریه مشخص شده است كه این ارسال ارتباطی به نیجریه نداشته است. متكی به رسانه ها اطمینان داد كه این سوتفاهم رفع شده است!!!

ادامه مطلب ...

رویکردهای جدید پیشنهادی دفتر تحکیم وحدت برای فعالیت‌های دانشجویی

0 نظرات
رویکردهای جدید پیشنهادی دفتر تحکیم وحدت برای فعالیت‌های دانشجویی:
نفی خشونت، کاهش هزینه‌ها، حفظ تشکیلات، گسترش ارتباطات و حضور در شبکه‌های غیررسمی
. ادامه راه سبز(ارس): شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت، با انتشار تحلیلی پیرامون شرایط فعلی دانشگاه های کشور، رویکردهای جدید فعالیت در شرایط حاضر در دانشگاه ها را اعلام کرد.

دفتر تحکیم وحدت این نوشتار تحلیلی- راهبردی را تلاشی در جهت آغاز بحث و گفت و گو در خصوص تدوین استراتژی های نوین فعالیت سیاسی، اجتماعی و مدنی در حوزه دانشجویی و دانشگاه ها می داند و اساتید، روشنفکران و دانشجویانی که دغدغه ای در این زمینه دارند را به گفت و گو و بحث و نقد و نظر دعوت می‌کند.

دفتر تحکیم وحدت در این نوشتار تحلیلی/راهبردی، در پیش گرفتن رویکردهای زیر را به فعالان دانشجویی پیشنهاد کرده است: - پرهیز از خشونت - عقلانی کردن و کنترل هزینه - خلق راه های جدید و پرنشاط و امید برای فعالیت - حفظ ارتباط فعالان باسابقه، با دانشگاه - حفظ تشکل های شناسنامه دار - استفاده از پتانسیل شبکه های غیررسمی - استفاده از تمام ظرفیت های دانشگاه - ارتباط با فعالان دیگر دانشگاه ها و شبکه های اجتماعی/سیاسی

دفتر نحکیم وحدت در این بیانیه تحلیلی از فعالان انجمن های اسلامی و دفتر تحکیم وحدت خواسته است که حضور خود در فضا حفظ کنند، در قالب اتحادیه با یکدیگر در ارتباط باشند و تجربیات خود را به فعالان جدید انتقال دهند.

بزرگترین تشکل دانشجویی کشور همچنین تاکید کرده است: قطعا با به وجود آمدن شبکه های افقی و گسترده غیررسمی در سطح دانشگاه ها و فعالیت دانشجویان در این قالب در فضای فعلی، نیاز است که رویکرد تشکل های رسمی چون انجمن های اسلامی تغییر کند و با کم کردن میزان هزینه، بخش اعظم فعالیت در سطح دانشگاه ها را از طریق شبکه های غیررسمی دنبال کنند.

متن کامل این نوشتار تحلیلی-راهبردی به شرح زیر است:
بی شک فضای فعالیت سیاسی و مدنی پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ تفاوت عمده ای با قبل از آن کرده است. به صورتی که روش ها و استراتژی های گذشته بعضا نه تنها در فضای فعلی کاربردی و راهگشا نیست که حتی می تواند بعضا به عنوان آفت نیز مطرح شود. بر این اساس است که ناظران، روشنفکران و فعالان سیاسی و دانشجویی همه و همه بر این باورند که کشتیبان را سیاستی دیگر باید. به این منظور و برای تدوین استراتژی های جدید فعالیت های مدنی و اجتماعی، خصوصا در حوزه دانشجویی، بایستی در گام نخست فضای فعلی و ابعاد و ویژگی های آن را به طور دقیق مورد مداقه و شناخت قرار داد.

نوشتار حاضر تلاشی است جهت آغاز بحث و گفت و گو در خصوص تدوین استراتژی های نوین فعالیت سیاسی، اجتماعی و مدنی در حوزه دانشجویی و دانشگاه ها. لذا در این خصوص اساتید، روشنفکران و دانشجویانی که دغدغه ای در این زمینه دارند را به گفت و گو و بحث و نقد و نظر دعوت می کنیم تا با تشریک مساعی بتوان طرحی پخته تر و جامع الاطراف جهت فعالیت های دانشجویان، که در سالیان گذشته نقش بارزی در روند دموکراسی خواهی در ایران داشته اند، ارائه داد.

ویژگی های خاص فضای حاکم بر فعالیت های دانشجویی پس از انتخابات ریاست جمهوری

واضح و مبرهن است که فضای حاکم بر فعالیت های دانشجویی و دانشگاه پیش و پس از انتخابات ۱۳۸۸ تفاوت عمده ای کرده است. قبل از انتخابات بر اثر سرکوب ها و عدم وجود راه های جایگزین مناسب جهت فراروی از آن فضا، تا حدی جو رخوت بر فعالیت های دانشجویی سایه افکنده بود. اگر چه فعالان دانشجویی با تلاش ها و فعالیت های خود، فضای فعالیت دانشجویی را زنده نگاه داشته بودند، اما جمع قابل توجه ای از دانشجویان رغبتی به مشارکت در فعالیت های سیاسی و مدنی از خود نشان نمی دادند. فعالان دانشجویی پیش از انتخابات از حداقل فضاهای موجود برای برگزاری جلسات و تجمعات مختلف استفاده می‌کردند و سعی داشتند با استفاده ازفضای محدود و حداقلی، جنبش دانشجویی را زنده‌نگه‌دارند.

اما هم زمان با برگزاری انتخابات و درگیر شدن کلیت جامعه و دانشگاه ها با مسایل سیاسی و همچنین خلق آلترناتیوی برای غلبه بر فضای سرکوب موجود، شور و نشاط بر جامعه حاکم شد و فعالیت چشم گیر جمع کثیری از دانشجویان در جهت تغییر وضع موجود فضای دانشگاه ها را فرا گرفت. اما پس از مدتی سرکوب شدید شامل حال دانشگاه ها نیز شد. در این میان ویژگی های فضای فعالیت های دانشجویی پس از انتخابات شامل موارد زیر است:

۱ – به تبع دیگر بخش های جامعه، و حتی در مواردی بسیار شدیدتر از دیگر بخش ها، دانشگاه ها نیز فضای سرکوب شدید را تجربه کردند. بازداشت، شکنجه، اعتراف گیری، زندان های طویل المدت، اخراج، ستاره دار کردن دانشجویان و بسیاری محدودیت ها و محذوریت های دیگر پس از انتخابات ریاست جمهوری و همچنین نگاه امنیتی و تهدید محور به دانشگاه ها و دخالت و نفوذ عناصر امنیتی در مراکز آموزشی و علمی به شدت افزایش یافت.

۲ – در پی فشار شدید بر فعالان باسابقه دانشجویی و تعطیلی تشکل های شناسنامه دار، نقش سابق این فعالان و تشکل ها تا حدی کمرنگ و در اثر سرکوب، ارتباط فعالان با سابقه با بدنه فعال دانشگاه تا حدی مخدوش شد. اما از آن سو در پی سرکوب جریانات شناسنامه دار، هسته های مختلف و فراوان دانشجویی به صورت نیمه علنی – نیمه مخفی، وارد فعالیت های دانشجویی شدند و فضای غیررسمی و خودجوش گسترش چشم گیری داشت. همچنین فضای فعالیت دانشجویی شاهد مشارکت جمع کثیری از دانشجویان، خصوصا دانشجویان ورودهای جدیدتر، بود که این مسئله در گذشته نه چندان دور کمتر مشاهده شده است. اما فقدان مطالعه و عدم تدوین استراتژی های جدید فعالیت از یک سو، وفضای سنگین برخورد از سوی دیگر، موجب حاکم شدن رخوت نسبی بر فضای فعالیت های دانشجویی و همچنین دشواری سازمان دهی یا سازمان گیری متداوم و مستمر گردید.

۳ – به تبع فعال شدن بدنه دانشگاه ها و وارد شدن خیل عظیمی از دانشجویان به فعالیت های سیاسی و مدنی، به علت فقدان تجربه کافی و عدم شناخت درست از فضای حاکم، دانشجویان بعضا دست به کارهای پرهزینه ای که نتیجه ملموس قابل قبولی در پی نداشت می زدند که متاسفانه به علت گمنام بودن فعالین، هزینه های گزافی بر بدنه دانشگاه ها و دانشجویان تحمیل شد.

۴ – فعالیت های رسمی و روش های مالوف گذشته بعضا غیرممکن شد اما از آن سو کارهای خلاقانه و جدید باب شد و گسترش پیدا کرد.

۵ – بیداری عمومی دانشجویان و حساس شدن نسبت مسائل روز جامعه و نفوذ گفتمان اعتراضی موجب شد موقعیت و پایگاه اجتماعی دانشجویان افزایش یابد و مطالبات آن ها نیز در هرم مطالبات اجتماعی جایگاه مناسبی کسب کند. مطالبات جنبش دانشجویی در سطح جامعه و نیروهای سیاسی و اجتماعی فراگیر شد و به ارتباط و نزدیکی دانشگاهیان با مردم منجر شد. فضای پس از انتخابات باعث شد جنبش دانشجویی در سطح جامعه بیش از قبل شناخته شود.

۶ – در اثر خلق فضای جدید بسیاری از تابوهای نادرست و غیرواقعی شکسته شد. حربه های اقتدارگرایان، که همواره از آن ها برای بدنام کردن فعالان دانشجویی و سیاسی و جدا کردن آن ها از یکدیگر استفاده می کردند، ناکارآمد شد. این فضا موجب نزدیک تر شدن و ارتباط بیشتر فعالان سیاسی و اجتماعی با دانشجویان و نوعی همبستگی ملی شد.

رویکردهای جدید فعالیت

جنبش دانشجویی پس از احیا در اوایل دهه هفتاد، تا چندی پیش بر اساس رویکرد علنی، رسمی و قانونی فعالیت کرده است. ولی امروز به نظر می رسد باید راهبردش را تغییر دهد. تنظیم و تدوین راهبرد جدید بایستی بر اساس درک مختصات شرایط فعلی سیاسی حاکم بر کشور باشد. از آنجا که فشارهای مضاعف از طرف حاکمیت اقتدارگرا جنبش دانشجویی را آسیب پذیر کرده است، بر فعالان با سابقه دانشجویی است که پشتوانه سازی برای فعالیت های آتی دانشجویان را به عنوان پیش فرض محیطی تدوین هرگونه استراتژی مدنظر قرار دهند. از این رو و بر این اساس، راهبرد جدیدی که در فضای فعلی بایستی مورد توجه فعالیت های دانشجویی قرار گیرد به شرح زیر مطرح می شود:

۱ – پرهیز از خشونت: تجارب گوناگون نشان داده است هر گونه دست یازیدن به عمل خشونت آمیز به عنوان روش و یا استراتژی مبارزه در مقابل یک حاکمیت تمامیت خواه برای رسیدن به دموکراسی و حقوق حقه مردم سم مهلکی است. خشونت سیکل معیوبی است که فعالیت ها را به انحراف می کشد و ما را از سرمنزل مقصود دور می کند. اگر چه خشونت بی حد و حصر اوباش تحت حمایت دولت، به طور طبیعی حس انتقام جویی و کینه ورزی را در انسان ها بیدار می کند اما باید احساسات را تحت کنترل درآورد و در دامی که اتفاقا توسط اقتدارگرایان پهن شده نیفتاد. در این خصوص می توان به مواردی چون تجمعات دانشجویی در مدت یک سال و نیم گذشته که بعضا با درگیری با نیروهای مخالف یا نیروهای حراست و انتظامات در دانشگاه ها رخ داده و حتی به سوء استفاده عده ای در تخریب اموال عمومی دانشگاه منجر شده است و یا تجمعاتی که به سنگ پراکنی متقابل با نیروهای انتظامی و لباس شخصی بیرون دانشگاه انجامیده اشاره کرد.

دست یازیدن به فعالیت ایجابی توام با خشونت، خط قرمز کلیه فعالیت های دانشجویی و مدنی و پرهیختن از آن سرفصل کلیه فعالیت ها و رویکردها است. اشتباهات گذشتگان را نباید مرتکب شد و هزار راه رفته را نباید دوباره طی کرد. با درس گرفتن از گذشته، باید گام های خود را هر چند آهسته، ولی محکم و استوار برداریم. لازم است این مهم را برگرفت و به دیگران و نسل های بعد هم آموخت. خاصه آن که در دانشگاه نسل جوان حضور دارد و نسل جوان توام است با ظلم ناپذیری و هیجان. غلیان احساسات را باید در ظرف عقلانیت ریخت و بر حس سرکش انتقام جویی لگام زد. فعالیت مسالمت آمیز باید به عنوان هم استراتژی و هم تاکتیک توسط فعالان، شناخته شده و به کار گرفته شود.

البته باید توجه داشت که مقصود از پرهیز از خشونت شامل اشکال منفی و ناموجه خشونت ورزی است. استفاده کنترل شده و مقطعی از نیروی قهر در مقام دفاع از خود و عقب راندن نیروی های سرکوبگر در شرایطی که هیچ راه دیگری برای گریز وجود ندارد، با راهکارهای فعالیت بی خشونت تعارضی ندارد. جنبش دانشجویی نه تنها بایستی خود فعالیت های ضدخشونت را سرلوحه کار خویش قرار دهد بلکه لازم است در راه تحکیم گفتار ضدخشونت در جامعه نیز تلاش کند. دانشجویان باید بر این اساس تلاش کنند تا آگاهی جامعه را در این خصوص بالا ببرند تا گفتار و رفتار ضدخشونت را بیش از پیش در جامعه نهادینه کنند و آن را به هنجار تبدیل نمایند. از آن جا که سرکوب در برابر کنش های بدون خشونت، غیرموجه تر، ناعادلانه تر و ظالمانه تر است، ترویج و تقویت گفتمان ضدخشونت در جامعه در نهایت انگیزه مشارکت در جنبش مدنی را بالا می برد.

۲ – عقلانی کردن و کنترل هزینه: بی شک یکی از مهم ترین مولفه ها در خصوص فعالیت در فضای فعلی محاسبه هزینه های انجام فعالیت است. البته این محاسبه هزینه با توجه به خصیصه آرمان خواهی جنبش دانشجویی است و از اساس با چرتکه اندازی و بررسی های منفعت طلبانه متفاوت است. دانشجویان با توجه به روحیه شجاعت و دلاوری خود، اصولا آمادگی بیشتری برای پرداخت هزینه و پرهیز از آسایش و آرامش خود به منظور بهبود وضعیت ایران و ملت ایران دارند، اما با این وجود این هزینه باید زمانی پرداخت شود که در چهارچوب اهداف آرمانگرایانه، منافع و نتیایج فعالیت ها، ارزش لازم را داشته باشد و منجر به تغییرات مثبت و ملموسی گردد. به عبارت دیگر هزینه دادن فی نفسه مثبت نیست و فضیلت به شمار نمی رود، اما هر گاه از پرداخت هزینه گریزی نباشد و یا ایجاد تحول و گرفتار نشدن در فضای انفعال و تسلیم، لاجرم حکم به پرداخت هزینه دهد، باید با برخورد عقلانی از آن استقبال کرد. اما نباید فراموش کرد که در هر حال باید تلاش نمود تا هزینه ها را به حداقل ممکن کاهش داد و آن را به مثابه شر اجتناب ناپذیر در نظر گرفت.

در شرایط کنونی متاسفانه دولت آن چنان هزینه فعالیت های منتقدانه و مسالمت آمیز را به صورتی نامتناسب بالا برده است تا به خیال خود جای هیچ گونه انتقاد و اعتراضی باقی نگذارد. اما می توان با برگرفتن تجربیات گذشته و برنامه ریزی دقیق، عملکرد سنجیده ای انجام داد که کمترین هزینه را برای فعالان و بدنه دانشگاه به همراه داشته باشد. شوربختانه حاکمیت راه هرگونه فعالیت علنی و شفاف را بسته است و با این کار، خود را از تعامل با جامعه، سنجش نیازهای عمومی، نظارت بر فعالیت ها و مطالبات و…. محروم کرده است. در این فضا چاره ای جز مراعات اصل پوشیده عمل کردن و غیرعلنی کردن برخی از فعالیت ها نیست. البته این سخن بدان معنا نیست که فعالیت ها به سمت فعالیت های زیرزمینی و خطرزا برود، بلکه در این فضا بایستی فعالیت های مدنی و مسالمت آمیز نیز دور از چشم گزمه های امنیتی و نیروهای حراست صورت گیرد، تا حداقل آسیب به فعالان وارد شود.

یکی دیگر از مواردی که هزینه فعالیت سیاسی را کاهش می دهد، تعداد هر بیشتر مشارکت کنندگان است. کنش های جمعی که بتواند تعداد بیشتری از دانشجویان را درگیر کند، هزینه ها را کاهش می دهد.همچنین بایستی بر روی تجارب انباشه شده گذشته، خصوصا تجربه یک سال و نیم اخیر، تمرکز کرد و از فعالیت های پرهزینه بی حاصل و یا کم اثر پرهیز کرد. باز این گفته به این معنا نیست که هیچ خطر و هزینه ای فعالان دانشجویی را تهدید نمی کند. متاسفانه در فضای فعلی، هر دانشجویی که تصمیم به فعالیت منتقدانه می گیرد بایستی حداقلی از هزینه را برای خود در نظر گیرد. ولی با این همه، جانب احتیاط نیز بایستی نگه داشته شود.

۳ – خلق راه های جدید و پرنشاط و امید برای فعالیت: جنبش دانشجویی نشان داده است که جنبش ساکن و راکدی نیست. این جنبش در هر زمان ابزار و روش های متناسب با همان فضا را خلق می کند و به بهترین شکل از آن ها استفاده می کند. جنبش دانشجویی به نیکی نشان داده است که فرزند زمانه خود است. به همین خاطر در دوره اول ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد که سیاست سرکوب دانشگاه ها شکلی جدید و شدتی سخت تر به خود گرفت، راه های جدید فعالیت، خصوصا در دانشگاه هایی که از نزدیک با این سرکوب مواجه بودند، آغاز شد و در سایر دانشگاه ها نیز پی گرفته شد. از آن جمله می توان به تجربه فعالیت غیررسمی انجمن های اسلامی، پدیده دانشجو-خبرنگار که بعدا در جنبش سبز به شهروند-خبرنگار نیز تعمیم یافت، استفاده از پتانسیل فضای مجازی جهت اطلاع رسانی و مقابله با هجمه های رسانه ای دولتی و… اشاره کرد.

بعد از انتخابات هم باز روش های جدید و تازه ای از فعالیت در سطح جامعه و دانشگاه ها خلق شد. پرواضح است که در فضای فعلی، برخی از راه های فعالیت که در گذشته مرسوم و مالوف بود، دیگر کارآمد نیست. البته این سخن به معنای بی اثر بودن هر چه مربوط به گذشته می شود، نیست. چه آن که بسیاری از روش های فعالیت دانشجویی میراث گذشته های دور است. در هر صورت روند خلق راه های جدید فعالیت بایستی با خلاقیت دانشجویان ادامه یابد و راه های کم هزینه و پرفایده به وجود آید و به دیگر دانشگاه ها نیز تسری یابد. همچنین در فضایی که حاکمیت سعی در القای یاس و دلمردگی دارد، بایستی به فعالیت هایی اندیشید که موقعیت ها و فرصت های شاد، سرزنده و نشاط آوری خلق کنند. از این دست فرصت ها در فضاهای عمومی دانشگاه ها کم نیست. باید هنر استفاده از موقعیت ها را در خود پرورش داد. همان گونه که در تجمعات و مراسم های قبل و بعد از انتخابات به وفور شاهد چنین موقعیت هایی و استفاده عمومی از این گونه فضاها بودیم.

ایجاد امید و انگیزه، باید یکی از سرفصل های اصلی فعالیت دانشجویی در شرایط فعلی باشد. دانشجویان به واسطه خصیصه جوانی خود باید از شادترین و امیدوارترین اقشار باشند و به دیگران نیز امید ببخشند. میزان مشارکت در کنش جمعی به میزان برداشت مشارکت کنندگان به اثربخشی فعالیت شان وابسته است و این احساس در گرو امید به دست خواهد آمد.

۴ – حفظ ارتباط فعالان باسابقه، با دانشگاه: در مدت یک سال و نیم گذشته شاهد سرکوب شدید فعالان باسابقه دانشجویی بوده ایم. در این مدت سعی شده است، آن چنان هزینه برای فعالان دانشجویی بالا رود که حضور و فعالیت ایشان در سطح دانشگاه کان لم یکن شود. کسب و انباشت تجربه در جنبش دانشجویی یکی از نقاط کلیدی این جنبش است. فعالیت های دانشجویی بنا به خاصیت و ماهیت خود، خصلتی موقت و مقطعی دارد. لذا آن چه فعالیت دانشجویی را غنا می بخشد و ثمربخش می کند انباشت تجربه و استفاده از ثمره تلاش های گذشتگان است. اتفاقا به همین علت است که اقتدارگرایان همواره سعی کرده اند ارتباط نسل های مختلف دانشجویی را با یکدیگر قطع کنند. فعالان با سابقه دانشجویی در سطح دانشگاه زیر ذره بین حراست و نیروهای امنیتی هستند. هر گونه تحرک آن ها دیده می شود و با شدیدترین وجه با آن برخورد شده و سعی می شود که از سطح دانشگاه ها حذف شوند. نیروهای باسابقه بایستی با درک فضا، جانب احتیاط را رعایت کنند و سعی نمایند ارتباط خود را با فعالان فعلی دانشگاه برقرار کنند، طرف مشورت مداوم فعالان کم تجربه تر باشند، از فعالیت های پرهزینه آن ها را پرهیز دهند، تجربیات خود را به آن ها منتقل کنند. این گونه تجربیات بایستی حتی الامکان به صورت مکتوب درآید و در اختیار نسل های بعد قرار گیرد. خاطرات شفاهی فعالیت های دانشجویی گنجینه ای است که باید نسل به نسل در میان دانشجویان هر دانشگاه بچرخد و این وظیفه فعالان با تجربه تر است.

بر فعالان باسابقه و با تجربه است که با توجه به فضا و پتانسیل های موجود در دانشگاه محل تحصیل خود فعالان جدید را با این فضا و پتانسیل ها آشنا کنند. مطمئنا همه گونه فعالیتی در هر دانشگاه قابلیت اجرایی ندارد و بایستی با توجه به فضای موجود در دانشگاه ها، در مراحل مختلف تاکتیک های مناسب از سوی فعالان اتخاذ شود. فعالان باسابقه باید تجربیاتی چون انتشار و توزیع نشریات دانشجویی به صورت مجازی و چاپ و پخش آن در دانشگاه و خوابگاه، پدیده شهروند-خبرنگار و ارتباط با رسانه های دانشجویی معتبر، ارتباط با فعالان دیگر دانشگاه ها و… را به فعالان جدید یادآور شوند. مهم تر از از تمام این موارد، انجام کار تشکیلاتی و انتظام بخشیدن به فعالیت ها در قالب تشکیلاتی افقی است. هیچ فعالیتی به اندازه تشکیلات سازی در یک دانشگاه مهم تر، ماندگارتر و در بلند مدت تاثیرگذارتر نیست. لازم است که فعالان دانشجویی حتی بعد از فارغ التحصیلی تا مدتی ارتباط خود را با فضای دانشگاه و فعالان جدید حفظ کنند. فعالان باسابقه بایستی اقدام به تشکیل شبکه غیررسمی فعالان در دانشگاه نمایند تا این شبکه با نفوذ در دیگر شبکه های غیررسمی بتواند از ظرفیت آن ها استفاده نماید.

۵ – حفظ تشکل های شناسنامه دار: در طول مدت دولت نهم روند حذف تشکل های باسابقه و شناسنامه دار آغاز و پس از انتخابات اخیر این روند، سرعتی بیش از پیش یافت. حساسیت شدید سرکوبگران بر تداوم حضور تشکل های منتقد سابقه دار تاکیدی بر این نکته است که نقش و فایده این تشکل ها در سطح دانشگاه ها انکارناپذیر است. تشکل های منتقد دانشجویی حامل سابقه و سنت غنی اعتراضی و فعالیت مدنی در یک دانشگاه هستند و حفظ آن ها به تداوم سنت تشکیلات سازی کمک شایانی می نماید. این تشکل ها بعضا از سال ها پیش از انقلاب در نسل های مختلف دانشجویی دست به دست شده تا به نسل حاضر رسیده است. روشن نگاه داشتن چراغ این تشکل ها و جلوگیری از نابودی آن ها سنت حسنه ای بوده که در نسل های مختلف وجود و تداوم داشته است. تلاش برای حفظ و بقای این تشکل ها به روش های مالوف در شرایط حاضر مستلزم صرف هزینه های گزاف است. اما به نظر می رسد نگاه به تجربه تشکیل، فعالیت و بقای انجمن های اسلامی دانشجویان پیش از انقلاب در فضایی که انجمن ها نه دفتری داشتند و نه حضوری رسمی در فضای دانشگاه ها، خالی از لطف نباشد.

واضح است که عدم نوزایی، پرورش و جذب فعالان جدید تدریجا موجب مرگ و اضمحلال تشکل های دانشجویی می شود. از این رو در فضای سرکوب فعلی، بر فعالان انجمن های اسلامی است که با استفاده از فضاهای عمومی موجود در داخل و خارج از دانشگاه و خوابگاه به دور از نگاه گماشتگان اقتدارگرایان، اقدام به تشکیل مجمع عمومی خود، هر چند کم تعداد و کوچک، نمایند و از میان خود گروهی را به عنوان افراد هماهنگ کننده و شورای مرکزی انتخاب کنند. حفظ و تطابق اساسنامه با شرایط فعلی و ایجاد امکان نوزایی و جذب نیروهای جدید و فعال سازی آن ها در شرایط حال حاضر نکته ای مهم می نماید. پر واضح است که مقصود از فعالیت شورای مرکزی، فعالیت به شکل سابق نیست. بلکه فضای فعلی شکلی جدید از فعالیت را می طلبد که در این نوشتار سعی در بازگویی قالب های آن داریم.

شورای مرکزی نیز باید درگیر با متن دانشگاه باشد و با بدنه دانشجویان در ارتباط و تماس مستمر باشد. شورای مرکزی تشکل ها، باید جلسات منظم خود را تداوم بخشند. همچنین به علت شناسایی و سرکوب افراد فعال در قالب تشکل های رسمی لازم است در خصوص عضویت و فعالیت افراد در رده های مختلف تشکیلاتی، به اصل محرمانگی موارد تشکیلاتی مجموعه توجه شود. اعضای شورای مرکزی نیز بایستی هر یک برای خود یک یا چند نیروی جایگزین در نظر بگیرند و با آن ها ارتباط داشته باشند. نیروهای جایگزین نیز باید در متن فعالیت ها باشند تا در صورت حذف افراد اصلی از سطح دانشگاه، به هر علتی، فعالیت های آن واحد یا انجمن به یکباره به تعطیلی نینجامد.

۶ – استفاده از پتانسیل شبکه های غیررسمی: شبکه های اجتماعی در جنبش های اجتماعی می توانند دو نقش کلیدی برعهده داشته باشند؛ نخست، در معرض جنبش قرار دادن افرادِ همسو و همدل با جنبش از طریق تکثیر آگاهی، توزیع اخبار و انتشار برنامه ها و تحولات جامعه، جنبش و سپهر سیاسی-اقتصادی-فرهنگی کشور. دوم، افزایش انگیزه اجتماعی و اخلاقی مشارکت و انگیزه رسیدن به نفع عمومی که به مشارکت در جنبش اجتماعی می انجامد. در نظام های دموکراتیک این هر دو نقش بیشتر از سوی شبکه های رسمی احزاب، تشکل ها و سازمان ها ایفا می شود، اما تحت سیطره حکومت های غیردموکراتیک اقتدارگرا که هیچ گونه کار تشکیلاتی رسمی پذیرفتنی نیست، شبکه های رسمی تا حدی توان نقش بازی کردن خود را از دست می دهند. بنابراین نقش شبکه های اجتماعی غیررسمی نسبت به شبکه های رسمی در آگاهی رسانی و انگیزش افراد پررنگ تر می شود. در شرایط کنونی جامعه و ساختار سیاسی ایران نیز، شبکه های اجتماعی غیررسمی، یعنی مجموعه شبکه های شخصی افراد جامعه که به واسطه شغل، خانواده، محل زندگی و علایق شان در آن ها درگیر هستند، به شکل قابل توجهی از شبکه های رسمی در پیشبرد اهداف جنبش آزادیخواهی ایران بااهمیت ترند.

بدین ترتیب تقویت و گسترده کردن این شبکه ها از کارویژه های گروه ها و جریانات فعال است. به ویژه دانشجویان و جنبش دانشجویی که به لحاظ ویژگی های جمعیت شناسی و ذاتی خود می توانند از دو جهت نقش بسیار بااهمیت و بی بدیلی در تقویت این شبکه های اجتماعی غیررسمی ایفا کنند. دانشجویان از یک سو در شبکه های دانشجویی حاضر هستند و از سوی دیگر به دلیل زمینه های خانوادگی و محلی خود در شبکه های متنوع و گسترده اجتماعی جای دارند. توجه به این هر دو شبکه و ارتباطات درون آن دو، موقعیت بی نظیر و حساس دانشجویان را می نماید.

دانشجویان به لحاظ همگونی نسبی با دیگر دانشجویان از نظر فرهنگی، سطح دانش و آگاهی، مطالبات صنفی و نسلی و…. دارای روابط مستحکمی در شبکه های دانشجویی، از قبیل شبکه ای از همکلاسی ها، هم ورودی ها، شبکه دانشجویان خوابگاهی، تیم های ورزشی دانشجویی، گروه های کوهنوردی و… هستند. این روابط قوی و مستحکم می تواند به همبستگی شبکه دانشجویان یاری رساند، دیدگاه ها را به یکدیگر نزدیک کند و انتشار اخبار و آگاهی ها را سرعت و تسهیل بخشد. فعالان دانشجویی باید به قدرت و پتانسیل این حجم گسترده از شبکه های غیررسمی مستحکم و همبسته در سطح دانشگاه ها توجه ویژه ای داشته باشند. تلاش دولت احمدی نژاد از ابتدای بر سر کار آمدن کاستن از قدرت شبکه های غیررسمی در دانشگاه ها به انحاء مختلف بوده است. شبکه فعالان دانشجویی هر دانشگاه بایستی بر تقویت هر چه بیشتر شبکه های غیررسمی موجود در دانشگاه اهتمام ورزند. هر یک از فعالان دانشجویی بی شک در یک یا چند شبکه غیررسمی موجود در دانشگاه عضویت دارند. شبکه های غیررسمی موجود بایستی تقویت شده و در کنار آن ها شبکه های جدید ایجاد شوند. فعالان دانشجویی بایستی نقش خود را در شبکه های غیررسمی که عضو آن هستند بارز کنند و از پتانسیل هر یک از این شبکه ها و ارتباطات آن ها با یکدیگر جهت انجام اطلاع رسانی، فعالیت های جمعی و کم هزینه، همبستگی میان دانشجویان و… کمال استفاده را ببرند.

علاوه بر شبکه های غیررسمی موجود در دانشگاه، دانشجویان از طریق خانواده، محل زندگی، دوستان و … با شبکه های متنوع و کلان اجتماعی دیگری از قبیل فرودستان، کارگران، اقوام و حاشیه نشینان در ارتباط هستند. این ارتباط های ضعیف با شبکه های متنوع اجتماعی می تواند پل های ارتباطی شبکه شهرنشین، جوان، تحصیل کرده و مرتبط به ابزارهای مدرن ارتباطی چون اینترنت با دیگر گروه های اجتماعی باشد. اگر دانشجویان به این ارتباط های ضعیف توجه نشان دهند، هم قادر خواهند بود از یک سو خواست ها، مطالبات و اخبار این گروه ها در شبکه اصلی طبقه متوسط تبیین کنند و هم از سوی دیگر می توانند اخبار و آگاهی هایی که در فضای اطلاع رسانی جنبش های دموکراسی خواهی ایران (جنبش سبز) در جریان است به گوششان برسانند. توجه به ارتباط های ضعیف می تواند نقش ارزنده ای در گسترش جنبش اجتماعی بازی کند.

جنبه ی مهم دیگری از بحث شبکه های غیر رسمی مربوط به یکی از ویژگی های مذکور جنبش دانشجویی است. همان طور که در بالا گفتیم، دانشجویان نشان داده اند که فرزند زمانه ی خود هستند. از ابتدای سده ی اخیر میلادی و با تحولات شگرفی که در دنیای مجازی و رسانه ای بوجود آمده، ابزارهای خاص شکل دهی به شبکه های نامحسوس، غیر رسمی، و همبسته به شکلی خاص و جدید فراهم شده است. همان طور که تاکنون نیز از همین طریق، گام هایی ابتدایی برداشته شده است، در شرایطی که صحن عمومی دانشگاه زیر تسلط نیروهای سرکوب قرار گرفته است، ما از تمامی ابزارهای مجازی و رسانه ای جهت شبکه سازی و بسیج منابع استفاده خواهیم برد.

یکی دیگر از بااهمیت‌ترین بحث‌ها پیرامون جنبش‌های اجتماعی، بحث مشارکت است. از عوامل افزایشِ مشارکت، می‌توان به میزان اعتماد اجتماعی اشاره کرد. هر چه میزان نفوذ فعالان دانشجویی در شبکه های غیررسمی اطراف خود در دانشگاه بیشتر باشد به همان میزان اعتماد و اعتبار آن ها در آن شبکه ها بیشتر خواهد شد و به تبع آن مشارکت افراد نیز بیشتر می شود. در یک شبکه قابل اعتماد و همراه با اطمینان خاطر بالا، میزان مشارکت در کارهای جمعی، ازخودگذشتگی، استقامت و پایداری بر عهد مشترک بیشتر است. نکته مهم این است که توجه کنیم ایجاد تغییر و جلب مشارکت افراد یک فرآیند کاملا تدریجی است و ناگهان نمی توان از افراد انتظار حرکت ها و گام های بزرگ داشت. نسنجیده گام برداشتن و هزینه گزاف وارد کردن بر افرادی که آماده فعالیت و مشارکت در فعالیت ها هستند، قطعا پتانسیل افراد مشارکت کننده و سرمایه اجتماعی فعالین، که همانا اعتماد دیگر دانشجویان است، را دستخوش زوال می کند.

ناگفته نماند که شبکه فعالین دانشجویی بایستی ارتباط ارگانیک و منظمی با شبکه اساتید منتقد در دانشگاه نیز داشته باشند و در خصوص وضعیت دانشگاه و دانشجویان به آن ها اطلاع رسانی کنند و از طریق آن ها در جریان وقایعی که در سطح اساتید و مدیریت دانشگاه اتفاق می افتد، قرار گیرند و معتقابا اخبار آن ها را در سطح شبکه های دانشجویی پخش کنند. همچنین این امکان وجود دارد که در مواقع لزوم در برخی موضوعات با اساتید منتقد حاکمیت، پروژه اعتراضی مشترکی را به صورت هماهنگ به اجرا گذاشت.

۷ – استفاده از تمام ظرفیت های دانشگاه: دانشجویان آزادیخواه نشان داده اند که چگونه با هنرمندی خود می توانند فضای دانشگاه را از آن خود کنند. از آن جا که حاکمیت اقتدارگرا در اقلیت محض قرار دارد، آن هم در دانشگاه ها که همواره فضایی برای انتقاد و اعتراض و پرسشگری بوده است، نمی تواند با کنترل و سرکوب از فضای دانشگاه ها در جهت مطامع خود سوء استفاده نماید. دانشگاه هیچ گاه زمین بازی اقتدارگرایان نبوده و بعد از این هم نخواهد بود. دانشجویان بایستی همان گونه که تاکنون نشان داده اند از هر فضایی جهت تشکل یابی، دور هم جمع شدن و شبکه سازی در جهت اهداف آزادیخواهانه خود استفاده نمایند. باید از حضور عمومی دانشجویان در مکان های عمومی مانند سلف سرویس ها، کتابخانه ها، و سایر اجتماعات عمومی به بهترین شکل استفاده کرد. همچنین به جز نهادهایی که اساسا ماهیت دانشجویی ندارند و همواره همانند یک نهاد نظامی از بالا و بیرون دانشگاه کنترل می شوند، سایر نهادهای موجود در دانشگاه قابلیت این را دارند که در اختیار دانشجویان قرار گیرند. نمونه بارز این سخن شوراهای صنفی است که همواره در کنار دانشجویان و از آن دانشجویان بوده است. از این قبیل می توان به کانون های فرهنگی-هنری، انجمن های ورزشی، انجمن های علمی و حتی کرسی های آزاد اندیشی، که اخیرا در دانشگاه ها توسط دولت در حال تاسیس است، اشاره کرد. باید توجه داشت که با عجله و فعالیت مقطعی نباید یک نهاد و مجموعه را از دست داد. بلکه باید به صورت تدریجی از تمام ظرفیت های آن جهت متشکل شدن بیشتر دانشجویان استفاده کرد.

۸ – ارتباط با فعالان دیگر دانشگاه ها و شبکه های اجتماعی-سیاسی: شبکه فعالان دانشجویی هر دانشگاه بایستی سعی کند با استفاده بهینه از فضای مجازی، با شبکه فعالان دانشگاه های دیگر شهرها و از طریق نیروهای رابط با فعالان دانشگاه های همان شهر مرتبط باشد. فعالان دانشگاه ها می توانند با استفاده از فضای مجازی یا محیط های غیر حساسیت زا جلسات منظم بحث و گفت و گو در سطح محلی و فرامحلی برگزار کنند. تا از این طریق بتوانند تجربیات خود را منتقل کنند، با فضای دیگر دانشگاه ها آشنا شوند، در جریان کاستی ها و ظرفیت های یکدیگر قرار گیرند و… . دانشجویان هر دانشگاه همچنین بایستی با استفاده از رابط های مناسب، با شبکه های رسمی چون احزاب و جریانات سیاسی منتقد، فعالان زن، کارگری، معلمان و… ارتباط برقرار کنند و بدین ترتیب شبکه بزرگ تر فعالان سیاسی-اجتماعی را تشکیل دهند. مطالبات و اخبار مربوط به نقض حقوق دیگر اقشار جامعه را به گوش دانشجویان و رسانه ها برسانند و مطالبات دانشجویی را نیز به دیگر فعالان و احزاب و گروه های سیاسی منتقل کنند. شبکه فعالان دانشجویی هر دانشگاه بایستی همچنین با رصد مداوم تولیدات فکری نخبگان و روشنفکران، ارتباط خود را با آن ها برقرار نماید و از این طریق اقدام به دریافت آگاهی از نخبگان جامعه نموده و تولیدات فکری را در اختیار دیگر دانشجویان و دیگر بخش های جامعه قرار دهد.

در پایان به موارد دیگری چون پرهیز از حل شدن جنبش دانشجویی در دیگر جنبش ها در حین ارتباط ارگانیک با آن ها، حفظ موضع انتقادی نسبت به عملکرد سیاستمداران، احزاب و گروه ها در جهت رشد و بالندگی و شکوفایی هر چه بیشتر حرکت های آزادیخواهانه، تاکید بر مطالبه محوری و حضور حول معیارها به جای اشخاص در جنبش دانشجویی و تلاش برای گسترش این پارادایم میان اقشار مختلف جامعه، پرهیز از اختلاف افکنی و دامن زدن به اختلافات بی ثمر و بعضا شخصی میان فعالان دانشجویی و دیگران، درنیفتادن در دام اتهام زنی و نگاه منفی در فعالیت های دانشجویی و… می توان اشاره کرد که همگی از جمله سرفصل هایی است که به عنوان استراتژی جنبش دانشجویی در فضای فعلی می توان از آن ها یاد کرد.

همچنین در طول چند سال گذشته، خصوصا یک سال و نیم پیش، روند فرار مغزها و مهاجرت نسل جوان به خارج از کشور به شدت فزونی گرفته است. به صورتی که جمع زیادی از فعالان دانشجویی سالیان اخیر، اکثرا برای ادامه تحصیل به خارج از کشور مهاجرت کرده اند. این فعالان چشم و دلشان هنوز به دانشجویان داخل ایران است و آماده هر گونه یاری رسانی به این فعالان هستند. در این شرایط باید از نیروی ایشان به نحو احسن استفاده کرد و نیرو و توان آن ها را برای کمک به جنبش دانشجویی به خدمت گرفت. به عنوان مثال در حال حاضر که اطلاع رسانی در خصوص وضعیت دانشجویان بسیار پرهزینه است این افراد می توانند در خارج از کشور زبان گویا و یاور راستین جنبش دانشجویی ایران زمین باشند.

اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان (دفتر تحکیم وحدت)

انجمن های اسلامی دانشجویان و دفتر تحکیم وحدت تاریخ چندین ساله ای را پشت سر خود دارند. ما میراث دار پیشینیان خود هستیم. یکی از کارکردهای ایدئولوژی در حکومت های اقتدارگرا تلاش برای تغییر تاریخ و حذف هر فرد و جریانی اعم از انجمن ها و شخصیت های منتقد از دل تاریخ است. دفتر تحکیم وحدت به خاطر هویت انتقادی خود که از سال های میانی دهه ی هفتاد از آنِ خود کرده، همواره در معرض حذف، چه فیزیکی به معنای بسته شدنِ دفتر و به زندان افتادن اعضا، و چه در سطح گفتمانی به معنای خالی شدن از هویت از طریق ایجاد دفتر تحکیم وحدت طیف شیراز و یا حذف از طریق منع کردن روزنامه ها از به کار بردن عبارت دفتر تحکیم وحدت، بوده است. تلاش ما برای حفظ اتحادیه، دست کم در سطح گفتمانی، یک شکل از مبارزه با حاکمیت اقتدارگراست.

بر این باوریم که اتحادیه انجمن های اسلامی بایستی در قالب استراتژی ارائه شده در بالا (که با کمک روشنفکران و اساتید خبره پخته و ورزیده تر خواهد شد) فعالیت های خود را در چارچوبی جدید تعریف کنند. همان گونه که در بالا هم به تفصیل آمد از فعالان انجمن های اسلامی و دفتر تحکیم وحدت انتظار می رود که حضور خود در فضا حفظ کنند، در قالب اتحادیه با یکدگیر در ارتباط باشند و تجربیات خود را به فعالان جدید انتقال دهند. قطعا با به وجود آمدن شبکه های افقی و گسترده غیررسمی در سطح دانشگاه ها و فعالیت دانشجویان در این قالب در فضای فعلی، نیاز است که رویکرد تشکل های رسمی چون انجمن های اسلامی تغییر کند و با کم کردن میزان هزینه، بخش اعظم فعالیت در سطح دانشگاه ها را از طریق شبکه های غیررسمی دنبال کنند.

شورای عمومی
دفتر تحکیم وحدت
آبان ماه ۱۳۸۹
ادامه مطلب ...

آرش صادقي: الان زندان را به بیرون ترجیح می دهم!

1 نظرات
آرش صادقی در مصاحبه با جرس:
خیلی مورد ضرب و شتم قرار گرفتم و دماغ و دندانم را شکستند!
. ادامه راه سبز(ارس): آرش صادقی، عضو ستاد 88 و عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه علامه طباطبایی از یورش ماموران امنیتی در نیمه های شب به منزلش، که منجر به سکته قلبی و فوت مادرش شد، سخن گفته است. آرش تا اطلاع ثانوي از تحصيل محروم است و چند روز قبل در دادگاه تجديد نظر به پنج سال حبس تعزيري محكوم شده است.

این فعال دانشجویی که پس از انتخابات سال گذشته سه بار بازداشت شده بود، به قید وثیقه ای 500 میلیون تومانی به طور موقت آزاد است اما چندی پیش مامورین امنیتی بدون هیچ گونه احضار نامه ای برای بازگشت و یا تماس تلفنی از سوی ضابطین قضایی، جهت بازداشت مجدد آرش در ساعت چهار صبح به منزل مسكونی آنها یورش می برند، که او در زمان یورش ماموران در منزل حضور نداشت، اما یورش ماموران باعث شوکه شدن مادر او و در نتیجه حمله قلبی و پس از اندکی فوت او می شود.

به همین مناسبت "جرس" با این فعال دانشجویی در خصوص حکم صادره و حمله نیروهای امنیتی به منزلش به گفتگو پرداخته که متن آن در پی می آید:
آقای صادقی دردادگاه تجدید نظر حکم پنج سال حبس تعزیری برایتان تایید شد. لطفا در این زمینه برایمان بگویید.

من در دادگاه بدوی وکیل نداشتم و در خواست وکیل هم که کردم قاضی پیرعباس گفتند نیازی به وکیل نیست. بعد از اینکه دوباره برای داشتن وکیل اصرار کردم گفتند من تشخیص می دهم که شما باید وکیل داشته باشید یا نداشته باشید. اما در دادگاه دوم آقای طباطبایی وکیل من یک لایحه ای نوشتند. چون لایحه نوشتن من هم مصادف شده بود با جریانات فوت مادرم و ایشان لایحه را نوشتند.

بر اساس چه اتهاماتی این حکم صادر شده است؟

"اجتماع و تبانی علیه نظام" و "تبلیغ علیه نظام" بوده است که از تبلیغ علیه نظام تبرئه شدم. برای اجتماع و تبانی موارد زیادی را ذکر کرده اند که یک نمونه اش این است که گفته اند در تجمعات شانزده آذر حضور داشتم و این خیلی جالب است چون من اصلا در آن روز در دانشگاه نبودم. اما در پرونده ای که برایم تشکیل داده اند نوشته اند که من جزء اعضای مرکزی انجمن بوده ام و جلسه تشکیل داده ام و شورای عمومی را آن روز برای تجمع فرستاده ایم. موارد اتهامات هم فعالیت در ستاد هشتاد و هشت و جبهه مشارکت بوده است اما در کل بیشتر اتهامات مربوط به مسائل دانشجویی بوده است. یکی مراسم شانزده آذر بود و یکی دیگر هم مراسم سخنرانی آقای زاکانی و مناظره ایشان با آقای قنبری بود که آقای قنبری نیامدند و دانشجویان در آن روزحضور فعالی داشتند و اجازه ندادند که آقای زاکانی صحبت کنند.

شما بعد از انتخابات سال گذشته هم یکبار بازداشت شدید. می توانید در این خصوص هم توضیح بفرمایید.

درهیجده تیرماه بازداشت شدم. آن روز با یکی از دوستان قدیمی ام در امیرآباد قرار داشتیم و یک دیدار کاملا غیرسیاسی بود و ایشان یکی از دوستان قدیم دانشگاهی بود که مدتی از حال هم خبر نداشتیم و قرار گذاشته بودیم همدیگر را ببینیم که بعد از اینکه به خانه برگشتم ریختند خانه و من را بازداشت کردند که با چشم بند من را بردند که تقریبا پنجاه و چهار روز در بازداشت و سلول انفرادی و تحت بازجویی بودم. جالب اینکه یکی از صحبتهایشان این بود که می گفتند من با سازمان مجاهدین خلق ارتباط دارم بدون اینکه دلیل و مدرکی داشته باشند و فشار می آوردند که اعتراف تلویزیونی بگیرند و من بگویم که با مجاهدین خلق ارتباط داشتم.

بعد از اینکه تن به این اعتراف ندادید چه کردند؟

خیلی مورد ضرب و شتم قرار گرفتم و دماغ و دندانم را شکستند. پایم هم دچار پارگی شد و کتفم هم در رفت که هنوز هم اثرات آنها هست. خلاصه به شیوه های مختلف کتک خوردم...

آیا بعد از آزادی باز هم دستگیر شدید؟

روز عاشورا بازداشت شدم و بازجویی کردند که البته چون من را در جایی بازداشت نکرده بودند و جلوی منزل بازداشت شده بودم نتوانستند چیزی هم به من نسبت بدهند بخاطر همین دوباره رفتند سراغ پرونده های گذشته که برایم باز کرده بودند که مربوط به همان امیرکبیر بود. سه سال هم مربوط به فعالیت های امیرکبیر بود.

فعالیتهایتان همان فعالیت های در انجمن اسلامی بود؟

من از دانشگاه امیرکبیر اخراج شدم و بعد از ورود به دانشگاه علامه طباطبایی در مقطع کارشناسی ارشد رشته فلسفه، عضو انجمن اسلامی این دانشگاه شدم. که کلا با فعالیت های انجمن برخورد می کردند البته من فعالیتی نداشتم و فعالیت های انجمن در چند تجمع خودنمایی می کرد یک تجمعی بود که برای بازداشت بچه هایی که نشریات را درآورده بودند و یکی هم برای تشییع جنازه شهدا بود که تریبون آزاد گذاشته بودند و دیگری هم حضور احمدی نژاد در دانشگاه بود. که اتهامات من در بازجویی ها در خصوص همین موارد بود.

می دانم که الان شرایط سختی را می گذرانید اما اگر اجازه دهید در مورد حمله نیروهای امنیتی به منزل که "منجر" به فوت مادرتان شد صحبت کنیم. می توانید در این مورد بفرمایید؟

آن روزی که به منزلمان حمله کرده بودند من منزل نبودم. پدربزرگ و مادربزرگم از کار افتاده هستند و معمولا برای کمک به آنها به منزلشان می رفتم و آن شب هم بر همین منوال رفتم خانه اشان و دیر وقت بود در آنجا ماندم. که بعد خواهرم همه ماجرا را تعریف کرد و گفت ساعت چهار صبح در خانه را می زنند بعد خواهرم در را باز نمی کند که آنها شیشه را می شکنند و داخل می شوند و داد وبیدا می کنند و تمام وسائل را به هم می ریزند و یکسری کتاب و وسائل شخصی من را با خودشان می برند. جالب این است که هربار که اینها مرا احضار کردند من خودم مراجعه می کردم اما این بار هیچ تماسی جهت احضار با من گرفته نشد که هنوز باورم نمی شود و در شوک هستم. همان موقع مادرم دچار حمله قلبی می شود بعد از اینکه در بیمارستان بستری شدند متاسفانه چهار روز بعد فوت می کنند. من هنوز نمی دانم از طرف چه ارگانی و به چه دلیلی آن موقع شب یک عده لباس شخصی می ریزند خانه، اگر تلفن می کردند و نامه می دادند که من به جایی مراجعه کنم من که همیشه خودم می رفتم دیگر این کارها نیاز نبود. نمی دانم چی بگم...

آن موقع که به خانه حمله کردند هیچ حکمی به خواهر یا مادرتان نشان ندادند؟

نخیر هیچ حکمی نشان ندادند. الان من در خانه وضعیت بغرنجی دارم پدر و اعضای فامیل من را مسبب مرگ مادرم می دانند. وضعیت روحی خودم هم بد است و هنوز از مرگ مادرم در شوک هستم و الان زندان را به بیرون ترجیح می دهم.

آیا شکایتی در این مورد کرده اید؟

با وکیلم صحبت کردم و قرار شد یک شکایت نامه ای تنظیم کنند و پیگیری کنند.

آیا صحبتی با کسانی که باعث فوت مادرتان شدند دارید؟

والله نمی دانم چه بگویم تا قبل از اتفاقاتی که برایم بیافتد فکر می کردم آقایان ذره ای اعتقاد به دین اسلام و اخلاق دارند. تصور می کردم یک سوء تفاهمی بین ما هست که با گفتگو قابل برطرف شدن است. اما بعد از این جریانات و بخصوص بازجویی های که من گذراندم و کتک هایی که خوردم متوجه شدم اینها به هیچ چیز اعتقاد ندارند. مخصوصا در بازجویی های اخیر که اصلا رفتار خوبی نداشتند و من را مورد شکنجه قرار دادند. بارها اینقدر کتک می خوردم که از هوش می رفتم و علاوه بر همه اینها در تمام مدت هم ممنوع الملاقات و ممنوع از هواخوری و تلفن بودیم و شرایط بسیار سختی بود. قبلا فکر می کردم که اینها به یک چیزی معتقد هستند اما با این برخوردها بخصوص حمله ای که به خانه امان کردند و باعث شدند مادرم فوت کنند می بینم اینها نه از دین نه از انسانیت و نه از هیچ چیزی بو نبرده اند.

ادامه مطلب ...

نمآهنگ « شهر غمگین بارانی من» بياد خاطره خونین شهید امیر جوادی فر

0 نظرات
نماهنگ « شهر غمگین بارانی من»
"شهر غمگین بارانی من ، این تو و این غزل خوانی من"
. ادامه راه سبز(ارس): نماهنگي بياد خاطره خونین "شهید امیر جوادی فر" همراه با دکلمه اي از آن شهيد در انتهاي نماهنگ.

ساخت نمآهنگ : بابک جوادی فر،
دکلمه متن : آرین ریس باف،
شعر: رضا مقصدی


جهت دانلود فرمت mp4 روي تصوير بالا كليك كنيد


دانلود فرمت "3gp" با حجم ~ 8 مگ

ادامه مطلب ...

سيد مصطفي تاج زاده: آقای جنتی! شهادت می دهم که آرای مردم را به سرقت بردی

0 نظرات
سيد مصطفي تاج زاده در ملاقات كابيني با همسر:
آقای جنتی! شهادت می دهم که آرای مردم را به سرقت بردی
. ادامه راه سبز(ارس): سید مصطفی تاجزاده امروز در ملاقات کابینی با همسرش در مورد سخنان آیت الله جنتی در نماز جمعه نکاتی را مطرح نمود و با اشاره به تخلفات و تقلبات انتخابات مجلس ششم تصریح کرد: «جالب این جاست که وی را پاسدار حقوق و آرای همه مردم از جمله ما می خوانند و به سبزها و اصلاح طلب ها انتقاد می کنند که چرا شکایات خود را نزد او نمی برند!»

رئیس ستاد انتخابات دوره اصلاحات خطاب به جنتی که صحبت های اخیرش در نمازجمعه واکنش های زیادی را علیه او برانگیخته است، گفت: «به آقای جنتی نیز می گویم که سرقت بد است اما سرقت آراء مردم بدتر است و سرقت ایمان خلق بدترین بدهاست که خشم الهی را برمی انگیزد. آقای جنتی! فرصت زیادی برای توبه کردن درباره گناهان و خطاهایت و در رأس همه ضایع کردن حق الناس نداری و من که به عنوان رئیس ستاد انتخابات کشور در انتخابات مجلس ششم، تخلف ها و تقلب های تو را دیدم و علیه آن ها فریاد کشیدم شهادت می دهم که تو در یک قلم یک چهارم آرای مردم تهران را به سرقت بردی تا آقای حداد عادل را که رأی نیاورده بود به مجلس بفرستی و پاداش خود دریافت کنی.»
به گزارش تحول سبز، سید مصطفی تاجزاده به گفته همسرش امروز با تنی رنجور براثر شدت عوارض بیماری نقرس که هرازچندگاهی جسمش را درگیر می کند و این روزها به دلیل شرایط زندان، بیش از گذشته رنجش می دهد در محل ملاقات کابینی حاضر شد و علیرغم ضعف شدید ناشی از روزه های متوالی با احساس مسئولیت نسبت به دردهای جامعه به نهی از منکر مسئولان گام نهاده در مسیرانحراف پرداخت. وی در دیدار با همسرش گفت: آقای جنتی رئیسی نهادی است که مسئولیت تطبیق مصوبات مجلس را با قانون اساسی و شرع دارد. بنابراین انتظار می رود که صرفا حقوقی صحبت کند. او امام جمعه تهران است و باید در خطبه های نمازجمعه مردم را به تقوی و عدالت دعوت کند.

وی افزود: متأسفم که ایشان به جای این که به وظایفی که از او انتظار می رود و برخلاف آیه شریفه وحی که «دشمنی با قومی نباید موجب شود که انسان از عدالت خارج شود»، در عصری که جنایات کهریزک و اوین اتفاق افتاده و آیندگان آن را عصر داخل کردن سر متهمان به کاسه های توالت نام خواهند داد، با ادبیاتی سخیف و اهانت آمیز تعدادی از آزاده ترین، فرهیخته ترین و پاک ترین فرزندان این مرزوبوم را که هیچ جرمی جز مقاومت در برابر استبداد دینی و جلوگیری از تک صدا شدن جامعه و حکومت و به باد رفتن آرمان های ملت ندارند و اکنون دربند اسارتند به سارقانی تشبیه می کند که درصدد فرار از کشور هستند.

تاج زاده ادامه داد: جالب این جاست که وی را پاسدار حقوق و آرای همه مردم از جمله ما می خوانند و به سبزها و اصلاح طلب ها انتقاد می کنند که چرا شکایات خود را نزد او نمی برند! در حالی که جنتی برای ما حق حیات قائل نیست چگونه می تواند حق رأی قائل باشد؟! او از معدود روحانیون و ائمه جماعاتی بود که با تأیید احکام ناروای اعدام های سیاسی در سال ۸۸ در همین تریبون نمازجمعه که باید دعوت کننده به عدالت و تقوی باشد، خواهان شدت عمل بیشتر دستگاه قضایی شد یعنی که اعدام ها را بیشتر کنید!

این فعال سیاسی گفت: با وجود چنین روحانیون دل سنگ و آتش زبان تعجب می کنند که چرا جوانان به نماز جمعه نمی روند، حال آن که حضور جوانان در نماز جمعه هایی با خطیبانی این چنین کینه توز و بددهان تعجب برانگیز است. این از آگاهی جوانان است که پشت نام «جنت»، آتش جهنم را می بینند و از آن می گریزند. البته به جوانان عزیز عرض می کنم دل مرجعیت آگاه و آزاده شیعه از وجود چنین روحانیون قدرت پرست و چنین رفتار و گفتاری خون است. اگرچه دست و زبانشان ورای آن چه در دل دارند، باز نیست و قدرت اقدام بازدارنده از منکر ندارند.

رئیس ستاد انتخابات دوره اصلاحات هم چنین خطاب به جنتی که صحبت های اخیرش در نمازجمعه واکنش های زیادی را علیه او برانگیخته است، گفت: به آقای جنتی نیز می گویم که سرقت بد است اما سرقت آراء مردم بدتر است و سرقت ایمان خلق بدترین بدهاست که خشم الهی را برمی انگیزد. آقای جنتی! فرصت زیادی برای توبه کردن درباره گناهان و خطاهایت و در رأس همه ضایع کردن حق الناس نداری و من که به عنوان رئیس ستاد انتخابات کشور در انتخابات مجلس ششم، تخلف ها و تقلب های تو را دیدم و علیه آن ها فریاد کشیدم شهادت می دهم که تو در یک قلم یک چهارم آرای مردم تهران را به سرقت بردی تا آقای حداد عادل را که رأی نیاورده بود به مجلس بفرستی و پاداش خود دریافت کنی.

وی افزود: به تو یادآور می شوم که خداوند حق النفس و حق الله را می بخشد اما حق الناس را هرگز. سرقت آرای مردم و مهم تر از آن سرقت دین و ایمان مردم عذاب سنگینی دارد. به تو توصیه می کنم زودتر استعفا دهی و علنا از مردم که حقوقشان را بارها ضایع کردی حلالیت بطلبی و بقیه عمر را به اعتکاف و عبادت بپردازی شاید خداوند از سر تقصیراتت بگذرد. من به سهم خویش در دوره ای که بهترین اساتید کشور را به بهانه جوان گرایی، بازنشست می کنند از ملت ایران به طور عام و از هم وطنان تهران به طور خاص برای انتصاب چنین فردی در سن ۸۴ سالگی که بی اندیشه سخن می گوید و حتی بعد از آن درموردش فکر هم نمی کند، عذر می خواهم. واقعاً که جای تأسف دارد که تریبون نماز جمعه ما از بزرگوارانی چون مرحوم آیة الله طالقانی و آیة الله منتظری به جنتی رسیده است.

تاج زاده گفت: خدا بیامرزد دکتر شریعتی را که می گفت: «وقتی زور جامه تقوی به تن کند فاجعه تاریخ رخ می دهد» و خداوند قبر آیة الله نائینی را نورباران کند که در صدر مشروطه فریاد کشید «مردم استبداد دینی بدترین نوع استبداد است». آقای جنتی نگران نباشد، زندانیان سیاسی التماس مرخصی از احدی ندارند. اعتراض ما به بی گناهی ماست و این که به ناحق ۶ سال، بعضی کمتر یا بیشتر، محکوم شده ایم و از سوی دیگر اعتراضمان به این است که چرا دادگاه کودتاچیان که آقای جنتی یکی از اعضای آن است، تشکیل نمی شود.

وی تاکید کرد: بی تردید اگر جنتی سن و سال مرتضوی را داشت، علاوه بر دادگاه عدل الهی در همین دنیا هم روزی محاکمه می شد و پاسخ گوی تقلب ها و تخلف ها و دیگر خطاهایش می بود.

تاجزاده هم چنین اظهار داشت: در مورد طرح انتخاب شهرداران توسط وزیرکشور که می خواهند از آن طریق نهاد شورا را تضعیف و نهایتا تعطیل کنند و عدم برگزاری انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا هم به همین دلیل بود، و نیز در رابطه با دادگاه سه دقیقه ای آقای محمد نوری زاد هم نکاتی دارم که در آینده بیان خواهم کرد.

به گفته فخرالسادات محتشمی پور تاج زاده که به جرم ایستادن در برابر استبداد دینی و نیز شکایت از کودتاگران نظامی دربند ستم اسیر است، امروز روز عرفه و در آستانه عید در حالی به ملاقات کابینی آمد که ژولیدگی و پریشانی ظاهری اش خبر از درد فراوانش داشت و چون نمی توانست راه برود او را با ماشین تا محل ملاقات آورده بودند و هنگام خروج از سالن نیز به سختی می توانست حرکت کند. لازم به ذکر است ایشان با این که مدت کوتاهی از عمل جراحی دیسک کمرش می گذشت و پزشکان متخصص ضرورت عمل جراحی گردنش را نیز تجویز و توصیه کرده بودند، در پی شکایت از کودتاگران نظامی به اوین فراخوانده شد. تاجزاده امروز در ملاقات با همسرش تأکید کرد که هیچ مشکلی با مسئولین زندان که طبق دستور عمل می کنند، ندارد و اصولا به فکر برخورداری از امکانات رفاهی نیست بلکه اعتراضش به زندانی بودن بدون جرم و اتهام و اعمال اقدامات غیرقانونی مانند قرار گرفتن در قرنطینه و به دور از دیگر زندانیان سیاسی و نیز عدم رسیدگی به شکایاتش است.

ادامه مطلب ...

سومين شماره روزنامه اعتمادملي» گراني 29 قلم كالا در آستانه هدفمندي يارانه ها

0 نظرات
روزنامه الكترونيكي «اعتمادملي» پيش شماره سوم:
«گراني 29 قلم كالا در آستانه هدفمندي يارانه ها»

. ادامه راه سبز(ارس): سومين شماره روزنامه "اعتمادملي" مورخه دوشنبه 24 آبان ماه 89 جهت چاپ و تكثير بر روي پيشخوان سايت «تحول سبز» قرار گرفت. دانستن حق مردم است، و اكنون همت يكايك ما را براي رساندن حتي يك نسخه از آن به دست مشتاقان طلب ميكند:

براي دریافت فايل pdf روي تصوير زير كليك كنيد
پی دی اف (329 کیلو بایت)

لينك كمكي دانلود مستقيم pdf: "اينجا"
لينك دانلود مستقيم فايل تصويري jpg: "اينجا" حجم 298 كيلوبايت

جهت دسترسي آسان به شماره هاي گذشته، به آرشيو "كتب و نشريات سبز" مراجعه نماييد

ادامه مطلب ...

جديدترين ديدگاه خوانندگان