بر مجروحان حوادث پس از انتخابات چه می گذرد: «زندگی، زخم ، عفونت و امیدواری»؛ با دیدن زندگی هر مجروح هزار بار در دل می گویم کشته شده ها خیال شان راحت شده؛ اما کسی که جانش گلوله خورده ، نخاعش قطع شده، زخم بستر گرفته و قدرت راه رفتن و حتی حرف زدن از او گرفته شده چگونه می خواهد زندگی کند؟ در این یک ساله بر کسانی که در جریان حوداث پس از انتخابات مجروح شده اند؛ تیر خورده اند، چه دردی را متحمل شده اند و بر خانواده هایشان چه گذشته است؟ ادامه مطلب...
انتشار متن کامل ویرايش دوم منشور جنبش سبز: «نسخه اولیه این منشور در بیانیه ۱۸ میرحسین موسوی آمده بود. آنزمان موسوی صاحبنظران را به نقد و بررسی این منشور و کمک به تقویت و تنقیح آن دعوت نمود. پس از آن بیش از یکصد نفر از کارشناسان و صاحبنظران حوزه‌ های مختلف پیرامون منشور نقدها و بررسی های خود را ارایه کردند. نسخه ویراسته شده به امضای امضای موسوی و کروبی رسیده شده بود و به امانت نزد شورای هماهنگی راه سبز امید قرار گرفته بود تا در موقع مقتضی منتشر شود.» ادامه مطلب...
روزی که پا در عرصه مبارزه با سیاه پرستان گذاشتم، به خوبی از سرنوشت احتمالی خود آگاه بودم. از سیاه پرستان، انتظاری جز قتل و اعدام و مرگ نداشته و ندارم. از سیاهی متنفر بودم. آنقدر متنفر بودم که برای دیدن لبخندهای سبز بر لبان هموطنم، از جان خود نیز گذشته بودم. من از مرگ نمی ترسم. از اعدام نمی ترسم. مرگ من آغاز رویش جوانه های سیاه ستیز و پراکنش قاصدکهای صلح سبز خواهد بود. ای هموطن! اگر روزی سیاه پرستان جان من را نیز ستاندند، بر من سیاه نپوش و اشک نریز، حقم را پس بگیر، همين.
درصورت فيل.تر شدن از اين آدرس استفاده كنيد: http://0mid.arasnava.tk يا http://myyahoo.arasdotcom.tk

سيد محمد خاتمي: عدالت و آزادی دو مفهوم توامان هستند

0 نظرات
سيد محمد خاتمي در سی و هشتمین نشست ماهانه باران:
نمی توان گفت که نظامی منتسب به خدااست،اما در آن ظلم وجود دارد!

. ادامه راه سبز(ارس): رئیس بنیاد باران با بیان اینکه بحث تعارض عدالت و آزادی و تقدم یکی بر دیگری از اساس غلط است، گفت: اگر عدالت همانگونه که در نهج البلاغه آمده است، عبارت باشد از «قرار دادن هر چیز در جای خودش»، یا آن تعبیر حقوقی که «هرکس حقی دارد به او عطا شود»، باید بپذیریم که سپردن حق اشخاص به آنها عین عدالت است.

خاتمي با توجه به اينكه “دولت آن است که حق انحصاری حمل سلاح را دارد” افزود: از مهمترین مسئولیت های ناشی از این حق، حق انحصاری دفاع از آزادی و امنیت شهروندان است. یعنی یک حکومت عادل نمی تواند این حق و امکان را علیه شهروندان، برای سرکوب و تحمیل خواسته های خود به کار ببرد. بلکه باید از آن در مسیر حراست از آزادی و امنیت شهروندان استفاده کند و این مساله یک معیار برای شناخت یک حکومت عادل است.

ايشان همچنين يادآور شد: نمی توان گفت که نظامی منتسب به خدا پیامبر(ص) است، اما در آن ظلم وجود دارد. باری در جهان اجتماعی انسان باید عدل و نظم عادلانه حاکم باشد که از بارزترین مصادیق عدل در زندگی اجتماعی، به رسمیت شناختن حق حاکمیت انسان بر سرنوشت خود و حرمت نهادن به اوست. وي ادامه داد: در دل همین مساله «آزادی» هم نهفته است. ولی بطور ویژه باید گفت که نظم مطلوب اجتماعی از دید خدا، پیامبر(ص) و مصلحان اجتماعی نظمی است که در آن آزادی و عدالت وجود داشته باشد.
به گزارش روابط عمومی بنیاد باران، سید محمد خاتمی طی سخنانی در سی و هشتمین نشست ماهانه اين بنياد، با اشاره به اینکه در فرهنگ اسلامی ، رمضان «ماه خدا» نام گرفته است ، اظهار داشت: این تعبیر صحیح است و اگر در این موضوع عمق پیدا کنیم، باید بگوییم رمضان ماه انسان نیز هست، زیرا اگر معیار انسانیت آگاهی، تقوا، تسلط بر خویشتن، تقویت اراده استوار، نیکخواهی و نیکبختی است، ماه رمضان زمینه ساز رسیدن به این اهداف و بطور اخص « تقویت اراده مبتنی بر ایمان پاک » است.

وی با توجه به ولادت امام حسن مجتبی(ع) و شهادت امیرالمونین(ع) در ماه مبارک رمضان به عنوان دو الگوی بزرگ انسانیت و نمونه های انسان کامل ، موضوع «انسان» را مورد بحث قرار داد و آن را تداوم تبیین مبانی اصلاحات در گذشته دانست.

خاتمی گفت: وقتی به عالم نگاه می کنیم، جهان های متعددی در آن به چشم می خورد که در مخلوق خداوند بودن مشترک هستند. گرچه هستی حقیقی یکی بیش نیست که در آیه مشهور «هو الاول و الاخر والظاهر و الباطن» به خوبی به آن اشاره شده است، آنچه هست، همگی تجلیات فیض الهی و اسماء و صفات خداوند است.

رئیس بنیاد باران با بیان اینکه یک جهان، جهان «طبیعت» است که آدمی از درون آن بر می آید، تصریح کرد: البته انسان از این جهان بزرگ تر است و طبیعت که در قرآن تاکید بسیاری بر آن شده است، جهانی است سرشار از زیبایی، نظم، انسجام، اندازه و موزون بودن که از گل و گیاه و ترنم آبشار و زندگی و مهر و ماه و کهکشان ها همه جا زیبایی و حساب و سنجیدگی است و بر آفرینش ؛چنان نظم دقیقی حاکم است که سامان علم را توجیه می کند. قرآن نیز می گوید که تمام این اجزاء و موجودات تسبیح گوی خدایند و نوعی شعور بر آنها حاکم است و مجموعه ای بی روح نیستند که تصادفی بوجود آمده باشند.

وی گفت: جهان بالاتر، جهان «ملکوت» است و خداوند در هنگام خلق این جهان به خودش آفرین گفته است: " فتبارک الذی بیده ملکوت کل شی ء" جهان طبیعت مستقیم یا غیر مستقیم از راه حس و خرد مبتنی بر تجربه قابل درک و دریافت است و جهان بالاتر را از راه معرفتی عمیق تر و از راه عرفان می توان دریافت.

خاتمی جهان سوم را جهان «انسان» دانست و ادامه داد: این جهان، جهان علی حده ای است و اولین آیاتی که به پیامبر نازل می شود(سوره علق) مربوط به این جهان است. خداوند در آغاز نزول وحی بر قلب پیامبر(ص)، افقی را باز می کند و خبر از خلق جهان می دهد و آنگاه به آفرینش دیگر یعنی خلق انسان اشاره می کند. گویی ملک و ملکوت در یک کفه ترازو هستند و انسان در کفه دیگر؛ واقعا انسان شناسی قرآن شگفت انگیز است.

وی افزود:در جای دیگر به صراحت از این خلق و خلقت ممتاز خبر می دهد، یعنی بعد از اینکه از آفرینش انسان از نطفه و گوشت و پوست و استخوان و در یک کلام طبیعت؛خبر می دهد ، می افزاید " ثم انشاناه خلقا آخر فتبارک الله احسن الخالقين ". خداوند به خاطر این آفریده ی ممتاز به خود آفرین می گوید ، آفرینی برجسته تر از آفرین به هنگام اشاره به ملکوت ، زیرا اینجا سخن از بهترین آفریننده است یعنی صفت احسن الخالقین را به هنگام آفرینش انسان به خود نسبت می دهد .

رئیس موسسه بین المللی گفت و گوی فرهنگ ها و تمدن ها یادآور شد: فیلسوفان و عارفان عالم را به «صغیر» و «کبیر» تقسیم می کنند و بر اساس آن کل آفرینش را عالم کبیر و انسان را عالم صغیر می گویند. ولی امیرالمومنین علی (ع) تعریف شگفت انگیز دیگری از انسان دارد: "اتزعم انک جرم صغیر و فیک انطوی العالم الاکبر"؛ یعنی ایشان جان انسان را «عالم اکبر» می داند .

خاتمی با بیان اینکه عدل و اعتدال اساس آفرینش است، گفت: قرآن بر این اعتدال و اینکه هر چیز دارای اندازه ای سنجیده و برخوردار از اعتدال است اشارات فراوان دارد و در حدیث هم آمده است که " و با العدل قامت السموات و الارض "؛ یعنی عدالت ملاط هستی است که از جمله چرخ طبیعت بر پایه آن می چرخد و تاکیدات مکرر قرآن بر اعتدال در آفرینش انسان نیز درخور توجه است؛ " فاذا سویته و نفخت فیه من روحی" یعنی وقتی اعتدال ایجاد شد، روح خدایی در انسان دمیده شد .

وی ادامه داد: عدل در آفرینش انسان نیز جایگاه ممتاز دارد؛ آیاتی چون " الذي خلقک فسواک فعدلک "، " الذي خلق فسوی " و نظایر آن همگی بر عدل و اعتدالی که بر وجود آدمی حاکم است حکایت دارد و نیز آنجا که خداوند به جان انسان قسم یاد می کند که : " و نفس و ما سواها فالهمها فجورها و تقویها ، قدافلح من زکیها ، و قد خاب من دسیها " به جان آدمی و آنچه آن را استواری وراستی و اعتدال بخشیده است وسوگند یاد می کند همان پدیده ارجمند است که الهام بخش فجور و تقوی است.

خاتمی گفت: آن مایه اعتدال بخش چیست؟ عقل است؟ عشق است؟ نیک خواهی است؟ یا همه اینها؟ با توجه به سیاق آیات به نظر می رسد، مراد «وجدان اخلاقی» آدمی و فطرت پاک اوست که الهام بخش زیبایی و زشتی و نیکی و بدی است. یعنی انسان با وجدان پاک اخلاقی خود زیبایی و زشتی و خوبی و بدی را در می یابد و آنگاه سخن از تزکیه و پالایش جان (از زشتی و پلیدی و پلشتی ) و آرایش و پرورش آن با زیبایی و نیکی است که اینها همگی با وجدان اخلاقی انسان سازگار است .

خاتمی در ادامه افزود : جهان انسانی منحصر به جهان فردی او نیست بلکه جهان دیگر، جهان «اجتماعی» است .

وی در تشریح این جهان، اظهار داشت: انسان علاوه بر جهان فردی، در متن جامعه نیز زندگی می کند و جامعه مطلوب انسانی و الهی نیز جامعه ایست که برخوردار از عدالت باشد.

خاتمی با اشاره به اینکه در آیات فراوانی هم ذکر شده است که عدل و قسط اساس نظم مطلوب است، جمله آیه مبارکه "لقد أرسلنا رسلنا بالبينات وأنزلنا معهم الكتاب والميزان ليقوم الناس بالقسط" گفت: این آیه دو نکته مهم دارد؛ اول اینکه خداوند می خواهد که جامعه مبتنی بر عدل باشد و عامل استقرار و تداوم عدل را نیز «انسان آزاد و آگاه » می داند و پیامبران را نیز فرستاده است که انسانها را به رشد برسانند تا قائم به قسط و عدل شوند. در واقع پیامبران آمده اند تا زمینه ساز ایجاد جامعه انسانی مبتنی بر عدل و قسط باشند. در آیات دیگربه طور خاص مومنان مخاطب هستند: " کونوا قوامین لله شهداء بالقسط" و نیز " كونوا قوامين بالقسط شهداء لله "؛ جامعه مطلوب ایمانی جامعه ایست استوار، بر پایه قسط و تحت شهادت و مراقبت مومنان برای تداوم و تقویت این قسط.

رئیس بنیاد باران با قرائت آیه شریفه " إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إیتاءِ ذِی الْقُرْبى‏ وَ یَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ الْبَغْیِ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ "، تصریح کرد: خداوند به آنچه عدل و عادلانه است و به آنچه احسان و نیکی است، امر می کند. یعنی عدل (که اساس جامعه مطلوب است) و خیر (که اساس هویت اخلاقی فرد و جامعه است) متعلق امر الهی است و به نظر می رسد که آیه اشعار به این دارد که آدمی عدل و خیر اخلاقی را - دست کم ضابطه های کلی عدل و اخلاق را- می تواند با خرد خویش دریابد.

وی با تاکید بر اینکه در حیات اجتماعی مطلوب هم عدل باید وجود داشته باشد، یادآور شد: پیامبر (ص) هم تعبیر مهمی دارند که «الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم». البته منظور از «ملک» در اینجا اعم از حکومت به معنی خاص آن است و مراد نظم عام و شاملی است که در متن آن مراوده انسانی میسر می شود. این تعبیر نقل شده از پیامبر نشان می دهد که نظام حق و نظام عادلانه است و اگر نظمی عادلانه نبود الهی هم نیست و برقرار هم نخواهد ماند.

رئیس دولت اصلاحات گفت: نمی توان گفت که نظامی منتسب به خدا پیامبر(ص) است، اما در آن ظلم وجود دارد. باری در جهان اجتماعی انسان باید عدل و نظم عادلانه حاکم باشد که از بارزترین مصادیق عدل در زندگی اجتماعی، به رسمیت شناختن حق حاکمیت انسان بر سرنوشت خود و حرمت نهادن به اوست.

وی ادامه داد: در دل همین مساله «آزادی» هم نهفته است. ولی بطور ویژه باید گفت که نظم مطلوب اجتماعی از دید خدا، پیامبر(ص) و مصلحان اجتماعی نظمی است که در آن آزادی و عدالت وجود داشته باشد.

خاتمی در ادامه سخنان خود اظهار داشت: جا دارد اشاره ای هم به نسبت میان عدالت و آزادی شود؛ آنچه در دوران متاخر تاریخ از تعارض میان عدالت و آزادی سخن گفته شده است نشان این است که نه آزادی درست شناخته شده است و نه عدالت؛ زیرا عدالت و آزادی گرچه به لحاظ مفهومی متغایرند ولی در عمل و واقع امکان تفکیک یکی از دیگری نیست بلکه این دو در کنار هم و توام با یکدیگرند.

رئیس دولت اصلاحات با بیان اینکه بحث تعارض عدالت و آزادی و تقدم یکی بر دیگری از اساس غلط است، گفت: اگر عدالت همانگونه که در نهج البلاغه آمده است، عبارت باشد از «قرار دادن هر چیز در جای خودش»، یا آن تعبیر حقوقی که «هرکس حقی دارد به او عطا شود»، باید بپذیریم که سپردن حق اشخاص به آنها عین عدالت است. آیا تامین آزادگی انسان و برسمیت شناختن حقوق او از جمله آزادی و تامین این حق مصداق بزرگ عدالت نیست؟ آیا غصب آزادی ناعادلانه ترین کاری نیست که یک حکومت می تواند انجام دهد؟ خداوند انسان را آزاد آفریده است.
رئیس جمهور سابق کشورمان یادآور شد: در تعبیری خداوند راجع به پیامبر(ص) می فرماید:" يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتي كانَتْ عَلَيْهِمْ " (پیامبر بندها و زنجیر های اسیر کننده را از دست و پای جان آدمیان بر می گیرد)، از جمله رسالت پیامبر برگرفتن غل ها و زنجیرهایی است که ناشی از نظامات غلط اجتماعی و تاریخی است و در یک کلمه رسالت بزرگ پیامبر آزاد کردن انسانها و پاسداشت آزادی های اساسی ان هاست و در جای دیگر می فرماید " لکم فی رسول الله اسوة حسنة"؛ یعنی پیامبر برای مومنان الگوست و با کنار هم قرار دادن این دو آیه در می یابیم که خداوند فرمان برگرفتن غل ها و زنجیر ها را از مردم و جوامع و آزاد کردن انسانها و تامین آزادی های آنان را برای مومنان صادر کرده است و مومن راستین منادی آزادی انسانها و مدافع حق و حرمت آنان است.

وی تصریح کرد: فکر می کنیم تفاوت برداشت انقلاب اسلامی با بسیاری از جنبش های اجتماعی همین نکته بود که در عین تکیه بر معیارهای اصیل الهی به نیازهای امروز انسان از جمله تامین آزادی جامعه و استقلال آن نیز تاکید داشت.

خاتمی در نتیجه گیری از سخنان خود اظهار داشت: عدالت شان انسان آزاد است و ادعای عدالت در میان بندگان، اسیران و تحقیرشدگان یک دروغ بزرگ است. همانطور که ادعای آزادی در میان گرسنگان و محرومان یک دروغ آشکار است.

رئیس بنیاد باران در بخش پایانی سخنانش به یکی از تعاریف موجود از دولت پرداخت و گفت: یکی از این تعاریف این است که «دولت آن است که حق انحصاری حمل سلاح را دارد» و می دانم که هر جا حقی باشد، تکلیف هم وجود دارد و هرچقدر حق سنگین تر باشد، تکلیف هم سنگین تر است. یک فرد عادی مسئولیتهایی در قبال قانون دارد، اما یک وزیر یا وکیل وظایف و تکالیف بیشتری دارد.

وی با طرح این سوال که آیا دولت هرگونه که بخواهد می تواند سلاح را بکار ببرد یا در جهت هدف خاصی می تواند این کار را انجام دهد؟ تصریح کرد: طبیعی است در جهت حفظ تمامیت ارضی، امنیت جامعه و منافع ملی اگر لازم باشد باید سلاح را بکار ببرد، اما از مهمترین مسئولیتهای ناشی از این حق، حق انحصاری دفاع از آزادی و امنیت شهروندان است. یعنی یک حکومت عادل نمی تواند این حق و امکان را علیه شهروندان، برای سرکوب و تحمیل خواسته های خود بکار ببرد. بلکه باید از آن در مسیر حراست از آزادی و امنیت شهروندان استفاده کند و این مساله یک معیار برای شناخت یک حکومت عادل است.

خاتمی در ابتدای سخنان خود ضمن تبریک ماه مبارک رمضان و آرزوی برخورداری از برکات آن و میلاد امام مجتبی(ع) اسوه صبوری، مقاومت، آگاهی و پایداری در مقابل حق و حرمت انسان، این امام بزرگوار را الگویی برای انسانها دانست و گفت امام مجتبی؛مظلوم ترین امامها نیز هست و ابراز امیدواری کرد که خداوند توفیق شناخت راه و رسم این بزرگوار و دیگر پیشوایانمان را به ما عنایت فرماید.

در ادامه این نشست چند تن از اعضای بنیاد باران نظرات خود را در مورد موضوعات مطرح شده در سخنان رئیس بنیاد بیان کردند.

در پایان نیز حاضران نماز مغرب و عشاء را به امامت حجت الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی اقامه کرده و روزه خود را در بنیاد باران افطار کردند.

ادامه مطلب ...

تقديم به محمد نوري زاد: امروز نامه های تو، روایت فتح اند

1 نظرات
تقديم به محمد نوري زاد:
نامه های تو، روایت فتح اند

. ادامه راه سبز(ارس): تو را از روایت فتح می شناسم. برنامه ای که سالها ارزشی ترین تولید صدا وسیما بود .همان صداوسیمایی که اکنون خیلی دوست دارد اعترافاتت را پخش کند تا توبه یک یار فریب خورده دیگر را به نمایش بگذارد. آن زمان خیلی اوقات برنامه ات را به اجبار می دیدم (چون چیز دیگری برای تماشا نبود) و در دل به تو و همکار شهیدت گلایه می کردم که آخر اینان از کدام فتح سخن می گویند؟ نصیب ما از این فتح چه شد؟ سالها از آن برنامه گذشت و از قضای روزگار تو باز هم با ما سخن گفتی اما این بار دیگر نیک می دانم که نوری زاد از چه سخن می گوید.

امروز نامه های تو خود روایت فتح اند. فتح فهم بر جهل، فتح قلم سبز بر شمشیر سرخ

توخود گفته ای که سالها در رکاب حکومت بودی و اکنون در بند حکومت و چه زیبا که دانستی نباید حق را با حکومت سنجید بلکه باید حکومت را به حق سنجید و آنگاه که دیدی باطل جای حق نشسته است بدون عافیت طلبی و مصلحت اندیشی خروشیدی و اکنون جرمت همین خروش است. بماند که مدعی العموم گفته است جرم تو تغییر دیدگاهت است (و حتما ایشان مدعی دیدگاه عموم هم هستند) و تا زمانیکه همان نوریزاد اول نشوی در زندان می مانی. آری باید پس از قرنها اعتراف کنی هنوز هم آفتاب عالم تاب به دور قبله عالم می چرخد تا آزادت کنند غافل از آنکه تنها تنت را به بند کشیده اند وعاجز از قدرت اندیشه ات که غوغایی در دل مردمان به پاکرده است.

براستی درآن سلول کوچک تو در اوین چه می گذرد؟ چگونه می توان از چاردیواری زندان نامه هایی به وسعت ایران نوشت. چگونه می توان در محاصره آن همه زندانبان سنگدل چنین شجاعانه حرف دل یک ملت را زد. به راستی که نامه هایت حجت را بر آنانکه خود را حجت می پندارند تمام کرده است.

در نامه آخرت گفته ای که بی کس خواهی مرد و مزارت گذرگاه باد و باران خواهد شد اما مطمئنا چنین نخواهد بود چرا که دعای خیر ستمدیدگانی که صدایشان به جایی نمیرسد در حق تو کاخی خواهد ساخت “که از باد و باران نیابد گزند” و چه سود از بارگاه مجللی که با آه مادری که فرزندش بیگناه در خیابان به خون غلطید فرو خواهد ریخت.

در نامه ات از دین گفتی که چگونه به اسم دین همه آموزه هایش را به مسلخ بردند. باید به دین بخاطر دینداری چون تو تبریک گفت که در این عصر دین بازاری با نامه هایت دنیا را به دین فروختی و رستگار شدی.

از تن فروشی دخترکان سرزمینمان نالیده ای که مگر نه اینان هم ناموس همین وطنند. براستی حق اینان و همه بی پناهان از کشوری پهناور و غنی که روزی ۵مرتبه بانگ “حیّ علی الفلاح” در فضای آن می پیچد چیست؟

و در پایان گفته ای که به عاقبت تلخ نامه آخرت آگاهی. شاید اکنون در زندان تو را به داغ و درفش سپرده باشند. شکسته باد دستی که با فریاد حق طلبی چنین کند و البته اینان را با ریختن خون تو چه سود که در پس پرده می دانند این جنبش به خون، زنده نیست بلکه به فهم، زنده است و فهم زاده نور است و تو نوری زاد!

به امید آزادی محمد نوری زاد و همه فرزندان اهورایی این سرزمین که ناجوانمردانه در بندند.
م. کوراوند
ادامه مطلب ...

میرحسین موسوی: جنبش سبز صریح و بی پرده از منافع ملی دفاع می کند

1 نظرات
میرحسین موسوی در دیدار با جمعی از رزمندگان دفاع مقدس:
وقتی وزیر اطلاعات دروغ می گوید ،چگونه می توان در چنین جامعه ای امنیت را سراغ گرفت

. ادامه راه سبز(ارس): بگزارش كلمه، میرحسین موسوی در میان جمعی از رزمندگان جنگ تحمیلی ، شرایط امروز جامعه را «ناامن » توصیف کرد و تنها راه بازگشت امنیت را در گرو خواست مردم و جنبش متعلق به آنها دانست. موسوی در همین دیدار از دلایل ناامنی در جامعه نیز سخن گفت و ترس از سرکوب ،بیکاری و فساد سازمان یافته را از جمله نشانه های وجود ظلم گسترده و نبود عدالت در کشور ذکر کرد.
به گزارش خبرنگار کلمه، موسوی که هم زمان با سالروز میلاد امام دوم شیعیان و در دیدار با گروهی از رزمندگان دفاع مقدس سخن می گفت ضمن تبریک ولادت حضرت امام حسن (ع) امام صبر و استقامت، افزود: در قرآن می خوانیم که « الذین آمنوا و لم یلبسو ایمانهم بظلم اولئک لهم الامن و هم مهتدون». این آیه نشان می دهد که صرف ایمان نه امنیت می آورد و نه نجات از سرگشتگی و سرگردانی. بلکه ایمان موقعی ایجاد امنیت و هدایتگری می کند و از سرگردانی نجات می دهد که با لباس ظلم و جور پوشانده نشود.

  • دزفول و ایلام زمان جنگ؛ شاهدی بر ایمان مردمی

نخست وزیر دوران دفاع مقدس خطاب به این رزمندگان گفت :شما خود شاهد بودید که در دوران دفاع مقدس دزفول را با موشکهایی که سر جنگی یک تنی داشتند ،می زدند ولی مردم شهر را تخلیه نکردند و نمازجمعه ها نیز تعطیل نشد. در ایلام نیز همینطور بود.این شهر در معرض بمباران روزمره بود و بنده به یاد می آورم که هرگاه نمایندگان دولت به این استان می رفتند این مردم بودند که به آنها وعده آرامش می دادند و همه کشور همین طور بود. نه جنگ، نه کمبودها و نه درآمد شش میلیاردی نفت احساس امنیت را از مردم نمی گرفت

  • پاسخی قر‍ آنی به پرسشی اساسی؛ چرا در جامعه احساس امنیت وجود ندارد؟

میرحسین گفت: سوال مهم این است که چرا امروز که صبح تا شب از همه جا صدای مناجات، دعا و مداحی بلند است و همه شبکه های تلویزیون تمام وقت تبلیغات دینی و مذهبی پخش می کند، در جامعه احساس امنیت وجود ندارد؟ دلیلش خیلی روشن است :ایمان وجود دارد ولی با لباس ظلم و جور پوشانده شده است.

  • نشانه هایی آشکار از ظلم در جامعه امروز

وی در همین زمینه افزود: ترس از سرکوب، ترس از اعتراف گیری ،ترس از بیکاری و تورم ،ترس از تهاجم خارجی، ترس از شنود و دخالت در امور شخصی ،ترس از چک های بی محل، ترس از فساد سازمان یافته، ترس از قاضی هایی که از بازجو ها دستور می گیرند و ایمان خود را با لباس های تیره و قیرگون ظلم می پوشانند، همه و همه نشانه های حضور گسترده ظلم و نبود عدالت است. در چنین حالتی ایمان نمی تواند امنیت بیافریند و یا هدایتگر مردم به سوی آینده و آخرتی روشن باشد. گمان نمی کنم دلایل زیادی برای اثبات این مساله لازم باشد. وقتی وزیر اطلاعات به دنبال امام جمعه و دبیر شورای نگهبان قانون اساسی دروغ می گوید ،چگونه می توان در چنین جامعه ای امنیت را سراغ گرفت.

  • وزیر اطلاعاتی که وظیفه اش ایجاد حس آرامش است اما …
  • تشبه ظاهری به پیامبر نه عصمت می آورد نه آرامش خاطر

میرحسین در ادامه سخنانش با طرح این سوال که «آیا مردم حق ندارند در چنین شرایطی از این وزارت اطلاعات که ایجاد آرامش خاطر یکی از وظایف آن است احساس خوف و رمیدگی از نظام بکنند» ،گفت :عجیب تر اینکه این آقایان و دوستان انها لباس حضرت پیامبر (ص ) را نیز برتن دارند. این موضوع شاهدی بر این است که تشبه ظاهری به پیامبر و معصومین نه عصمت می آورد و نه آرامش خاطر . گرچه این مقامات به ظاهر در پناه قدرت در امنیت کامل باشند.

  • ایجاد امنیت تنها درسایه آزادی از ترس و رهایی از نیاز
  • سرپوش گذاشتن بر فسادهای بزرگ به رویه تبدیل شده است

وی افزود: احساس امنیت تنها در امنیت دولت و دولتیان خلاصه نمی شود. بحث از امنیت انسانی است و امنیت انسانی در آزادی از ترس و رهایی از نیاز به دست می آید .کسانی که سوار بر زرهپوش های امن دولتی چشم خود را می بندند و صحبت از عرضه نان به قیمت های بین المللی می کنند ، درد و ترس مردم را لمس نمی کنند. آنها نمی فهمند که ترس از بیرون ریختن اسباب و اثاثیه یک خانواده به دلیل ناتوانی در پرداخت اجاره بها چگونه روح و جسم کم در آمدها را می تراشد. بویژه در فضایی که سرپوش گذاشتن به فسادهای بزرگ و قانون گریزی ها به یک رویه تبدیل شده است.

  • آنها نمی توانند مردم را درک کنند

موسوی همچنین در این دیدار به خطرات ناشی از تحریم ها برای کشور پرداخت و گفت :کسانی که می توانند از تحریم ها کیسه خود را بیشتر پر سازند،نمی توانند نگرانی مردم را از آینده این تحریم ها و خطرهای ناشی از آن درک کنند.به اینها اضافه کنید ترس از آنکه رای شما دزدیده شود و ترس از آنکه شما به حکومت اعتماد کنید و به اعتمادتان خیانت شود.

  • راهی برای ایجاد دورنمای روشن و امنیت برای مردم

موسوی در ادامه گفت: بازگشت امنیت به جامعه با لباس های سیاه و مخوف که بر تن بسیج پوشانده می شود، به دست نمی آید. ایجاد دور نمای روشن و امنیت در جامعه در گرو آن است که پرده ظلم و بی عدالتی دریده شود و این کار جز با خواست یکپارچه مردم و جنبش متعلق به آنها امکان پذیر نیست.آزادی و عدالت و به دنبال آن امنیت و رهایی از ترس به یک ملت هدیه نمی شود، بلکه یک ملت بیدار آن را با قدرت صبر و استقامت به دست می آورد و هزینه ای که مردم امروز می پردازند در راه چنین دستاوردی است.

  • نشانی از عدم تحمل بخشی از حاکمیت

وی تاکید کرد :عدم تحمل و انجماد نظام به جایی رسیده است که صدای ربنای هنرمند مورد علاقه مردم را به هنگام افطار روزه سانسور می کنند و یا به رسانه ها بخشنامه می کنند که مبادا کلمه ای در مورد جنبش سبز بنویسند.

  • موقعیت خطیری که ناشی از گزافه گویی داخلی و بدخواهی رژیم صهیونیستی است

موسوی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: سیاست های ماجراجویانه سالهای گذشته ، گزافه گویی ها و رجز خوانی ها کشور را در موقعیت خطیری قرار داده است. امروز در سطح جهان بدخواهان ملت ما بر طبل خشونت و تجاوز می کوبند و مشخص است که در پیشبرد این دغدغه شوم رژیم صهیونیستی نقش بارزی دارد.

وی با اشاره به این نکته که آنها برای عملی کردن تصمیم های شوم خود احتیاج به برانگیختن افکار عمومی در جهان دارند ،افزود :متاسفانه لفاظی های داخلی که در آن تمام کره زمین مورد تهدید قرار می گیرد بهانه لازم را برای تبلیغات لازم در این زمینه فراهم می سازد.

  • صریح و بی پرده از منافع ملی دفاع می کنیم
  • واکنش جنبش سبز به هر گونه تهدید بیگانه با حفظ حد و مرز با اقتدارگرایان

موسوی در پایان سخنان خود گفت: آنچه مربوط به جنبش سبز است واکنش به هرگونه تهدیدی از سوی بیگانگان با حفظ حد و مرز با اقتدارگرایان است. همه ما به صورت بی پرده و صریح از منافع ملی خود دفاع خواهیم کرد. ما مشفقانه و دلسوزانه توصیه می کنیم که قبل از اینکه دیر شود برای پیشبرد سیاست خارجی معتدل و کاهش خطرات برای کشور از سرمایه های معتبر ، عاقل و با تجربه استفاده شود.

ادامه مطلب ...

تهدید خانواده شهید محمد جواد پرنداخ، در آستانه سالگرد شهادت وی

0 نظرات
تهدید خانواده شهید محمد جواد پرنداخ، در آستانه سالگرد شهادت وی

. ادامه راه سبز(ارس): بنا به گزارش منابع خبری جرس، در جریان تماس های گرفته شده از سوی اداره اطلاعات با مادر شهید محمد جواد پرنداخ، دانشجوی شهید دانشگاه اصفهان، نسبت به هر گونه مصاحبه با رسانه ها در خصوص مرگ وی هشدار داده شده و در آستانه برگزاری سالگرد این شهید جنبش سبز، خانواده وی مورد تهدید واقع شده اند.

این منبع خبری خاطرنشان کرد "در حالیکه در آستانه سالگرد این شهید جنبش سبز قرار داریم، اما با گذشت یکسال، مرگ این دانشجو هنوز در هاله ای از ابهام قرار دارد و پیگیری های خانواده این شهید در خصوص شناسایی قاتل در دستگاه قضایی به نتیجه نرسیده است."

محمد جواد پرنداخ دانشجوی کُرد رشته مهندسی پتروشیمی دانشگاه صنعتی اصفهان، پس از شرکت در تجمعات اعتراضی دانشجویان دانشگاه اصفهان در اعتراض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته، وی به منزل خود در گیلان غرب باز می‌‌گردد اما پس از چند روز از طرف اداره اطلاعات اصفهان احضار و به تأمین وثیقه‌ ٣۰ میلیون تومانی تا زمان بازگشت به اصفهان و مراجعه به اداره اطلاعات آن شهر مکلف می شود.

محمد جواد در وقت تعیین شده از سوی اداره اطلاعات به همراه یکی از اعضای خانواده خود به اصفهان رفته و طی دو روز متوالی در اداره اطلاعات اصفهان حاضر و مورد بازجویی قرار می‌گیرد.

او پس از دو روز بازجویی در اداره اطلاعات اصفهان، صبح روز سوم نیز بنابر احضار اداره اطلاعات برای تداوم بازجویی ها و اعزام به دادگاه،برای حضور مجدد در اداره اطلاعات اصفهان منزل را ترک کرد اما حوالی ظهر همان روز جسد محمدجواد پرنداخ در زیر یکی ‌از پل‌های شهر اصفهان یافته شد.

اما به فاصله اندکی، خبرگزاری ایرنا وابسته به دولت كودتا خبر جان باختن وی را تحت عنوان "یکی از افرادی که در جریان اعتراضات اخیر دستگیر و سپس خودکشی کرده" منتشر کرد.

این در حالیست که جسد این جوان چندی پیش با این شرط به خانواده‌اش تحویل داده شد که از آنان خواسته بودند علت مرگ فرزندشان را سانحه رانندگی عنوان کنند.

خانواده پرنداخ بارها از سوی وزارت اطلاعات و نهادهای‌ امنيتی برای برگزاری مراسم برای این شهید و اطلاع‏رسانی در خصوص پیگیری پرونده پر از ابهام وی تهدید شده اند.

بسیاری از آگاهان سیاسی بر این باورند که مرگ این دانشجو که در زمان بازداشت مورد شکنجه و آزار قرار گرفته در ارتباط با حذف شاهدان چنین شکنجه‏ ها و تجاوزاتی در زندان‏ است.

مراسم سالگرد این شهید جنبش دانشجویی روز پنجشنبه چهارم شهریور ماه، در شهر گیلان غرب برگزار می شود.

پي نوشت: در لینک زیر، چند ویدئو و تصویر پیرامون این دانشجوی شهید جنبش سبز، قابل دیدن و ذخیره است:
http://shahid.ueuo.com/index.php?option=com_content&task=view&id=139&Itemid=34
ادامه مطلب ...

مادر شهید شبنم سهرابی: چه بگویم که نشان دهد چقدر زجر کشیده ایم؟

0 نظرات
مادر شهید عاشورايي شبنم سهرابی:
چه بگویم که نشان دهد چقدر زجر کشیده ایم؟

. ادامه راه سبز(ارس): شبنم سهرابی زن جوانی است که ششم دی ماه و در جریان راهپیمایی روز عاشورا توسط خودروی نیروی انتظامی زیرگرفته شد و پس از انتقال به بیمارستان به شهادت رسید، پس از گذشت نه ماه خانواده وی هنوز موفق به پیگیری پرونده کشته شدن این زن سی و چهارساله نشده اند.

نیروی انتظامی در همان ایام عاشورا، از شبنم سهرابی به عنوان یک «زن ناشناس» یاد کرد که به گفته آنان در اثر تصادف جان باخته بود و پس از آن نیز به خانواده این شهید اجازه طرح شکایت و پیگیری چگونگی ماجرای له شدن این زن جوان زیر چرخ های خودروی نیروی انتظامی را ندادند.

علی رغم آنکه در رسانه های هوادار دولت به کرات مطرح شده است که جنبش سبز، متعلق به طبقه متوسط و بالای شهری جامعه ایرانی است، شبنم سهرابی مانند برخی دیگر از کشته شدگان راهپیمایی های اعتراضی بعد از انتخابات ریاست جمهوری ایران به قشر کم درآمد و جنوب شهر تهران تعلق دارد .

مادر این شهید عاشورا در عین حال که در یک آپارتمان پنجاه متری محقر در جنوب شهر تهران زندگی می کند به گفته خودش هیچ مایل نیست تا برای گرفتن دیه اقدام کند و باور دارد که برای او پاسخگویی مسولان به اینکه قاتل فرزند او چه کسی بوده است به مراتب ارزشمند تر از آن است که درخواست پول خون فرزندش را بدهد.

مادر شبنم سهرابی در یک گفتگوی تلفنی با جرس شرحی مختصر از پیگیری های چندین ماهه خود در نهادهای قضایی کشور برای روشن شدن ابعاد پنهان پرونده مرگ فرزندش می دهد و می گوید: به من می گویند که شاهد بیاورید تا شهادت دهد که فرزند شما توسط ماشین نیروی انتظامی کشته شده است و از طرفی می شنویم که کسانی که شهادت داده اند را به زندان محکوم کرده اند.

متن کامل گفتگوی جرس با مادر شهید شبنم سهرابی در پی می آید:

خانم سهرابی، هشت ماه گذشت از روزی که شبنم در راهپیمایی روز عاشورا توسط خودروی نیروی انتظامی زیر گرفته شد و سپس جان باخت، در این هشت ماه مهمترین نتیجه پیگیری های شما به عنوان یک مادر چه بوده است؟

مهمترین نتیجه ای که گرفتم این است که ما خیلی تنهاییم و هیچ مسوولی حاضر نیست جواب این همه دردی که کشیده ایم را بدهد. وقتی فکرش را می کنم که داریم به سالگرد دخترم نزدیک می شویم ولی من نتوانستم هیچ کاری برایش بکنم، خجالت می کشم. هم از دخترم و هم از نگین نوه هفت ساله ام که هر روز سراغ مادرش را از من می گیرد، خجالت می کشم.

شما مشخصا به چه جاهایی برای پیگیری مراجعه کرده اید و چه جوابی به شما دادند؟

اول که رفتم کلانتری محل در شادمان برای تشکیل پرونده که گفتند باید بروید اداره آگهی حبیب اللهی، بعد رفتم جنایی، آنجا گفتند پرونده به دادستان ارجاع شده است، به هر جا که می رویم طوری برخورد می کنند انگار هیچ خبری ندارند . یعنی گاهی می گفتند بروید ما خودمان با شما تماس می گیریم که در این هشت ماه، هیچ کسی با ما تماس نگرفت با این که شماره تلفن ما را هم داشتند. گاهی وقت ها هم می گویند شما که شاکی هستید، سندی دارید از کشته شدن دخترتان. بروید شاهد بیاورید، بروید فیلم را بیاورید.

کسی را پیدا کرده اید که حاضر باشد به عنوان شاهد در دادگاه بیاید و در مورد صحنه کشته شدن دخترتان اظهار نظر کند؟

دو تا فیلم از نحوه کشته شدن دخترم توسط خودروی نیروی انتظامی توسط مردم تهیه شده است که به عنوان شاهد و سند وجود دارد و همه دنیا این فیلم را دیده اند ولی به من می گویند برو فیلم را بیاور. من وقتی در کوچه و خیابان، در اتوبوس، پارک و خیلی جاها گاهی وقت ها با مردم درددل می کنم همه می گویند آن فیلم را دیده اند. مردم شبنم را روی دست بلند کرده اند و دخترم دست هایش را بالا برده بود و به سمت جمعیت ناله می کرد...اینها دل مرا آتش می زند. من این فیلم را کجا ببرم؟ جایی که شنیده ام حتی کسانی که به عنوان شاهد در مورد کشته شدن شهدای روز عاشورا اظهارنظر کرده اند را به زندان محکوم کرده اند؟ خب اگر شاهدی بیاید به ما کمک کند، نمی داند چه بلایی سرش می آید. برای همین می گویم ما تنهاییم چون مردم می ترسند و نگران هستند که اگر کمکی هم به ما بکنند، زندانی شوند، خطری برایشان به وجود بیاید. صدایم را فقط باید به خدا برسانم اینجا دیگر نمی شود کاری کرد...

براي مشاهده صحنه هايي از شهادت شنبم سهرابي ميتوانيد به لينكهاي زير مراجعه كنيد

یعنی برگه پزشکی قانونی هم هیچ کمکی به شما در پیگیری برونده نکرد؟

نه، چون در برگه پزشکی قانونی ننوشته اند که ماشین نیروی انتظامی از روی بدن دخترم گذشت و تمام تن و صورت و دست هایش را له و کبود کرد. وقتی می نویسند یک زن ناشناس، دیگر نمی نویسند که باتوم خورد یا سرش به جدول خورد یا چه اتفاقی افتاد فقط نوشته اند در اثر اصابت با جسم سخت کشته شد. و این خیلی تلخ است که حاضر نیستند به ما بگویند این جسم، اسمش چه بود، جسم سخت همان ماشین نیروی انتظامی است؟ ما در یک کشور اسلامی از نیروی انتظامی توقع داریم حافظ جان و مال و امنیت مردم باشند نه اینکه چنین بلایی سرمان بیاورند و بعد هم بگویند ناشناس بوده و تصادف کرده و بعد از هشت ماه هم هیچ جوابی به ما ندهند.

آیا وکیل گرفته اید تا در پیگیری پرونده شما را یاری کند؟

من با دو وکیل صحبت کرده ام ولی می گویند به آنها اجازه ورود به این پرونده را نداده اند و آنها نمی توانند وکالت را قبول کنند.

مردم ، مسولان، نمایندگان موسوی و کروبی هم به سراغ شما و دختر هفت ساله خانم شبنم سهرابی نیامده اند تا شما را در پیگیری پرونده یاری دهند و یا دلجویی کنند؟

چرا، در روزهای نخست، کسانی نمایندگانی از طرف آنها به خانه ما آمدند، همراهی کردند، کمک کردند، دلجویی کردند و حتی نگین گاهی وقت ها سراغ کسانی را می گیرد که برایش عروسک آورده بودند. ولی مگر آنها چقدر می توانند وقت بگذارند؟ فقط دختر من تنها کسی نبود که کشته شد، ما هم منزل مان را جابجا کرده ایم.

می توانم بپرسم دلیل جابجایی منزل شما چه بود؟

در این محله مگر می شد زندگی کرد؟ تمام مغازه ها و فروشگاه ها همه برایم خاطرات دخترم را زنده می کرد، سخت است زندگی کردن در جایی که تمام مدت با دخترم به آنجا می رفتم.

آیا تا کنون با خانواده شهدای دیگر امکان تماس یا ارتباط داشته اید؟

وقتی می روم دادسرا برای پیگیری پرونده دخترم، خانواده زندانیان سیاسی را آنجا می بینم اما خانواده های کسانی که کشته شده اند را ندیده ام. من رفتم سر خاک سهراب و خیلی گریه کردم. گفتم جوان است بروم پیدا کنم کجا دفن شده است. سهراب با همان پیشانی بند سبز که روی سرش بسته بود، دل آدم به درد می آید، جوان کشته شد .

نوه هفت ساله شما در چه شرایطی است؟

نگین باید امسال به مدرسه برود، باور کنید این بچه معصوم دچار بیماری افسردگی شده است، می ترسد برود مدرسه و همیشه می گوید از مدرسه بدم می آید، من با یک بچه هفت ساله ای که مدام سراغ مادرش را از من می گیرد چه می توانم بگویم، می گوید من اگر بروم مدرسه همه مرا می زنند. به نوه ام گفته ام مادرش رفته است بهشت ولی تا کی می شود به او دروغ گفت...سخت است.

از هلال احمر و یا دولت کسی سراغ شما نیامد؟

نه . می ترسند اگر به سراغ ما بیایند، مردم بگویند پس آنها مسولیت کشته شدن دخترم را به عهده گرفته اند، برای همین اصلا کسی سراغی از ما نگرفت، برای من دخترم شهید همین مردم است و من توی دلم او را شهید می دانم. به من می گویند، دیگر نگو دخترت رفته در اعتراض خیابانی و کشته شده. این پرونده را باز نکن و حرف نزن. هیچ ایرادی ندارد که مسولان و یا دولت اصلا ما را به عنوان یک شهروند ایرانی نمی بینند، بالاخره خدا این دردهای ما را می بیند و خودش به داد ما که این همه مدت بی پناه مانده ایم و صدای ما به هیچ جا نمی رسد خواهد رسید. ماه رمضان که ماه نور است، در یک کشور اسلامی کسی سراغ یک دختر هفت ساله نیامد که ببیند این دختر چرا هشت ماه چشم اش به در مانده است، من چه بگویم که نشان دهد چقدر زجر کشیده ایم در نبود دخترم.

و اما حرف آخرتان؟

خدا می داند، بعد از رفتن دخترم، از روز عاشورا تا امروز، دنیا برایم جهنم شده است. مهم نیست که دخترم را نه به عنوان شهید قبول کرده اند و نه هیچ جوابی به ما می دهند، خدا خودش مدال شهادت را به دخترم داده است. من فقط دلم برای نوه ام می سوزد که هنوز چشم به راه است و گاهی وقت ها با دیدن کسانی که با او مهربانی می کنند، کمی احساس آرامش می کند و بعد آنقدر احساس تنهایی می کند که سراغ شان را از من می گیرد. من هم هنوز امید دارم و هربار می روم دنبال کار دخترم تا شرمنده او نباشم. دخترم ماه محرم را تمام نکرد، آرزو می کنم همان بلایی که بر سر دخترم آورده اند بر سر خودشان بیاید و ماه رمضان را تمام نکنند تا بفهمند ما چه کشیده ایم

با تشکر از فرصتی که در اختیار جرس گذاشتید..

مسيح علي نژاد

ادامه مطلب ...

جبهه مشاركت: صدای خرد شدن استخوان ظلم از درون اوین طنین انداز شده است

0 نظرات
بیانیه جبهه مشارکت دراعتراض به قانون شکنی ها در زندان اوین:
صدای خرد شدن استخوان ظلم از درون اوین طنین انداز شده است
. ادامه راه سبز(ارس): جبهه مشارکت ایران اسلامی با صدور بیانیه ای نسبت به وضعیت زندانیان سیاسی و بی خبری از مصطفی تاج زاده و محمد نوری زاد ابراز نگرانی کرد ، این حزب اصلاح طلب نحوه برخورد با زندانیان سیاسی را دلیلی بر شکست کودتاچیان دانست و اضافه کرد « چه دلیلی بر شکست محتوم کودتا از این محکم تر که تمام حیثیت نهادهای امنیتی و نظامی که باید حافظ جان و مال مردم و امنیت عمومی باشد بی محابا خرج انتقام گیری و عقده گشایی شخصی می شوند و چون توان برخورد عفلی و منطقی ندارند درفش و تیغ بر می کشند و با به زندان انداختن این عزیزان و محروم کردن آنها از بدیهی ترین حقوق یک زندانی می خواهند زبان حق گوی آنها را ببرند و قلم حقیقت نویس آنها را بشکنند.»

متن کامل این بیانیه به شرح ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحیم

در حالیکه بیش از ده روز از اسارت مجدد مصطفی تاج زاده و بیش از هفت روز از بازگشت عارفانه محمد نوری زاد به زندان می گذرد، اوج قانون شکنی را در رفتار زندانبانان سیاه دل آنها می توان یافت که اولیه ترین حقوق این عزیزان و خانواده بی پناه آنها که چیزی جز اطلاع از وضع این بیگناهان نیست زیر پا می گذارند.

چه دلیلی بر شکست محتوم کودتا از این محکم تر که تمام حیثیت نهادهای امنیتی و نظامی که باید حافظ جان و مال مردم و امنیت عمومی باشد بی محابا خرج انتقام گیری و عقده گشایی شخصی می شوند و چون توان برخورد عفلی و منطقی ندارند درفش و تیغ بر می کشند و با به زندان انداختن این عزیزان و محروم کردن آنها از بدیهی ترین حقوق یک زندانی می خواهند زبان حق گوی آنها را ببرند و قلم حقیقت نویس آنها را بشکنند.

چه دلیلی محکمتر از این رفتار در اثبات محو کامل استقلال قوه قضاییه وجود دارد که همه ارکان آن بی رحمانه بازیچه دست بازجویان و مفتشان خدا نشناسی می شود که همراه خویش همه نظام را به ورطه سقوط می اندازند؟

چه دلیلی از این رفتار کودکانه جاهلی بهتر برای نشان دادن اینکه در نظامی که مدعی پیروی از رسول الله(ص) و ائمه اطهار(ع) است اخلاق و عدل و انصاف چون گوی بازی در میدان ظلم گردانده می شود و لگد مال جهل و خود خواهی عده ای از خدا بی خبر می شود که دانسته یا ندانسته پروژه سرنگونی جمهوری اسلامی را به پیش می برند.

اگر هیچ دلیلی بر حقانیت جنبش سبز وجود نداشت جز آنچه بر این دو اسیر سرفراز می رود، کافی بود تا هر انسان منصف وعبرت آموخته تاریخ به یقین برسد که صدای خرد شدن استخوان ظلم از درون اوین طنین انداز شده است.

تاج زاده و نوری زاد دو انسانی هستند که جز حق نگفتند و بر این عهد خود با خدا استوار ایستادند و امروز به مثابه پرچم ایستادگی و صبر جنبش سبز هماره در یاد ما هستند چه بگذارند صدای آنها را بشنویم، چه نگذارند.

جبهه مشارکت ایران اسلامی
3/6/89
ادامه مطلب ...

نظامی سازی به جای خصوصی سازی!

0 نظرات
نظامی سازی به جای خصوصی سازی!

. ادامه راه سبز(ارس): این روزها سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هیچ شباهتی با بنیانگذاران آن ندارند. سپاهی که در ابتدای انقلاب به عنوان یک نیروی بسیجی با اعضای داوطلب آغاز به کار کرد، امروز از سویی تبدیل به یک غول اقتصادی شده است که شریانهای اقتصاد رسمی و زیرزمینی ایران را در دستان خود دارد و از سویی هم به ماشین سرکوب نظام برای اعتراض های مدنی مردم بدل شده است . تخمین مقدار ثروت سپاه غیر ممکن به نظر می رسد، اما برآورد منابع و تحلیلگران غربی در حدود یک سوم تا کل تولید ناخالص داخلی است. این مقدار معادل ده‌ها میلیارد دلار است.در واقع با رشد حمایت شده و بی نظیر سپاه در اقتصاد کشور این تئوری در بین کارشناسان جدی شده است که مدل حکومتی رهبر ایران برای آینده اقتصاد ایران نظامی سازی به جای خصوصی سازی است .با وجودی که خود ایشان در سال 85 تفسیری از اصل 44 به دست داد که امیدواری های بسیاری برای رشد بخش خصوصی در اقتصاد کشور آفرید ولی پس از 5سال وانحصار شدید سپاه در تمام عرصه های مهم اقتصادی این امید به یاس بدل شده است.

گسترش و نفوذ دامنه ی قدرت سپاه به اوایل دهه ی نود میلادی (۷۰ خورشیدی) بازمی گردد. زمانی که اکبر هاشمی رفسنجانی، رییس جمهور وقت ایران، سپاه را به حضور در صنعت ساختمان ایران تشویق کرد. چرا که اعتقاد داشت، سپاه می تواند به روند بازسازی ایران پس از جنگ کمک کند. هرچند امروز هاشمی رفسنجانی به عنوان یک فرد پرنفوذ عرصه ی سیاسی و اقتصادی ایران، از سوی برخی از همین فرماندهان سپاه مورد اهانت قرار می گیرد.. استدلال آن موقع این بود که سپاه در طول جنگ صاحب ناوگان عظیمی از ماشین آلات سنگین شده بود که در سالهای اولیه بازسازی ونیاز شدید کشور به این تجهیزات این راهکار از سوی دولت در نظر گرفته شد.از این رو قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا در سال 69 تاسیس شد وشکل گرفت.در دولت سازندگی واصلاحات حضور سپاه در عرصه اقتصاد محدود به پروژه های زیر بنایی وسد سازی وجاده سازی بود گرچه از سالهای میانی 70سودآور بودن فعالیت ها سر لوحه قرارگاه خاتم قرار گرفت .از این نوع میل به ورود به پروژه های پول ساز تر مانند نفت در بین فرماندهان شکل گرفت.ولی از سویی ساختار نظامی قرارگاه ،از طرفی فقدان تجربه در حوزه های پیچیده فنی مانع جدی در ورود به این حوزه شد .گرچه پروژه ساخت اسکله بندری ،بندر صادراتی پتروشیمی در عسلویه به این مجموعه واگذار شده بود .ولی ساخت پالایشگاه و رهبری کنسرسیوم های نفتی کاری بود که قرارگاه خاتم در آن هیچ تجربه ای نداشت.

محسن رفیقدوست، که خود یکی از مؤسسین سپاه، و تنها وزیر سپاه پاسداران در تاریخ جمهوری اسلامی بود، در گفتگو با مجله توقیف شده شهروند گفته که در زمان وزارت وی ، حتی "یک ریال" صرف فعالیت های اقتصادی سپاه نشده است او، ضمن دفاع از فعالیت های سپاه در پروژه های زیربنایی، از درگیر شدن بیش از اندازۀ سپاه در پروژه های اقتصادی انتقاد کرد. به گفتۀ او " پروژه های همگانی و عمومی می باید توسط بخش خصوصی انجام شود." و ادامه داد که " فساد در دستگاه اداری، تورم اقتصادی، و . . . همه به دلیل دخالت دولت در تمامی امور اقتصادی است.

گسترده شدن فعالیت ها

با روی کار آمدن دولت نهم و حمایت بی دریغ محمود احمدی نژاد از سپاه، خاتم الانبیا در پنج سال اخیر توانسته است برنده ی بسیاری از مناقصه های بدون رقیب دولتی(ترک تشریفات مناقصه) شود. مناقصه های بزرگی همچون ساخت پالایشگاه نفتی وگازی ، احداث تونل، احداث راه آهن زیرزمینی، تاسیسات هسته ای. این قرارگاه همچنین برنده ی مناقصه ی بزرگ ۱٫۳ میلیارد دلاری احداث خط لوله ی ۹۰۰ کیلومتری گاز طبیعی از عسلویه به سیستان و بلوچستان شده است. این قرارداد بزرگ در بخش انرژی، با قرارداد ۲٫۵ میلیارد دلاری دیگری برای احداث میدان گازی پارس جنوبی تکمیل شد.قرار داد فاز اول خط لوله قرار بود در 30 ماه به انجام برسد ولی 61 ماه تا کنون طول کشیده است وهنوز افتتاح نشده است این در حالی است که چندی پیش فاز دوم این قرار داد باز هم به این قرارگاه واگذار شد .در صورتی که چندی پیش هم این قرارگاه از حضور در کنسرسیوم احداث پالایشگاه فاز 15 و16 پارس جنوبی به دلیل تحریم کنار کشیده بود .علیرغم دریافت 5/2 میلیارد دلار پول از دولت ، تنها پروژه در حد 40درصد پیشرفت داشته است .

سردار یحیی رحیم صفوی نیز، زمانی که فرمانده کُل سپاه پاسداران بود به کرّات از فعالیت های اقتصادی سپاه دفاع می کرد. به گزارش روزنامه شرق به گفتۀ این سردار " سپاه پاسداران لشگری از جوانان تحصیلکرده و متخصص دارد." همچنین صفوی این ایراد را که سپاه از رقابتِ آزادِ بخش خصوصی ممانعت به عمل می آورد، ناوارد دانسته، و ادعا کرد: "هر جا که بخش خصوصی آمادگی انجام پروژه ای را نداشته، سپاه وارد شده است." که این ادعای سردار صفوی به طور آشکار در روز واگذاری سهام مخابرات در تالار بورس به شدت نقض شد.

شهریور 88 شرکت اعتماد مبین که کنسرسیومی وابسته به سپاه است، به محض ورود شرکت مخابرات ایران به بورس پنجاه و یک درصد سهام آن را خرید. این معامله ی بی سابقه ی ۵ میلیارد دلاری یادآور ماجرای تصاحب فرودگاه امام بود. چرا که در مناقصه ی شرکت مخابرات هم در لحظات آخر، رقیب اصلی سپاه به «دلایل امنیتی» کنار گذاشته شد. تنها چند ماه پس از این معامله ی تاریخی، رییس کنسرسیوم سپاه، مجید سلیمان پور و همسرش به دلیل نشت گاز در خانه ی شان از دنیا رفتند . که بسیاری از مردم به دلیل اعلام شده ی مرگ آن دو با بدبینی نگاه می کنند.

هم اکنون عملیات اجرایی بیش از 30 پروژه بزرگ بخشهای مختلف بالا دستی و پایین دستی صنعت نفت ایران به صورت مستقیم توسط قرارگاه خاتم الانبیا در حال انجام است. ساخت تاسیسات آبگیر پتروشیمی کاویان، مجتمع اوره و آمونیاک پتروشیمی پردیس، (که سه هفته پیش در آن آتش سوزی شد وچند نفر کشته شدند) تلمبه خانه نفت شهید چمران، تاسیسات آبگیر طرح توسعه میدان گازی کیش، طراحی و تامین واحد نمک زدایی و مبدلهای طرح توسعه میدان گازی کیش، انبارهای مکانیزه و تسهیلات گوگرد اسکله خدماتی پارس جنوبی توسط این مجموعه انجام می گیرد.

همچنین امروزه "مجتمع قرب "(وابسته به قرارگاه خاتم)یکی از بزرگترین و پرقدرت ترین مقاطعه کاران در ایران است. و در تارنمای مجتمع قرب، فهرست فعالیت های آن، یعنی عملیات مهندسی راه و ساختمان، صنایع و معادن، کشاورزی و طراحی،درج شده است. در این تارنما با افتخار اعلام شده که این شرکت " 750 قرارداد مهم در زمینه های مختلف راه و ساختمان، سد سازی، سیستم های آبیاری، شاهراه ها، تونل و سازه های بسیار مقاوم، شمع بندی تیرآهنهای مشبک سه بُعدی، ساختمان دکل های روی آب دریا، و لوله کشی برای آب ، گاز و نفت" دارد. مجتمع قرب همچنین ادعا می کند که برای 170 پروژه بزرگ دیگر به عنوان مشاور استخدام شده است.

واکنش سران جنبش سبز

در همین رابطه، وهمزمان با یکه تازی های قرارگاه خاتم الانبیاء (متعلق به سپاه) در عقد قراردادهای کلان در بخش های مختلف اقتصاد و صنایع سودآور، به گزارش جرس مهدی کروبی طی مصاحبه ای در پاسخ به پرسشی پیرامون اینکه "آیا فعالیت های اقتصادی فزاینده سپاه پاسداران بر اقتصاد و به طور کلی بر جامعه ایران اثر می گذارد؟"، گفته بود:

"آنچه طی سالهای اخیر اتفاق افتاده و موجب نگرانی شده است، خروج اجباری بخش خصوصی و انحصاری کردن اقتصاد دردست سپاه است. در سند چشم انداز کشور در افق ۱۴۰۴ بر توانمند سازی بخش خصوصی و تعاونی تاکید جدی شده و اصولا محرک اصلی رشد اقتصاد مشارکت بخش خصوصی دانسته شده است. در دولت فعلی به طور عجیبی به اسم خصوصی سازی، روند اختصاصی سازی اقتصاد در دست نظامیان و افراد معدودی را شاهد هستیم که این اتفاق مغایر قانون اساسی است."

وی تاکید داشت "اصل چهل و سوم قانون اساسی تمرکز ثروت در دست افراد و یا گروه های خاص را نفی می کند و حتی نمی پذیرد که دولت به صورت یک کارفرمای بزرگ و مطلق درآید. قطعا آثار این انحصار غیر قانونی در اقتصاد کشور موجب افزایش ضریب فساد، افزایش نرخ بیکاری و نیز تضعیف جایگاه واقعی سپاه در کشور خواهد شد."

میرحسین موسوی نیز، طی سخنانی که در نقد و تحلیل قطعنامه اخیر شورای امنیت و موارد بعدی آن ایراد کرد، خاطرنشان ساخته بود:

"سپاه امروز در گیر مسائل سوال برانگیزی است. از سویی اسلحه سپاه وبسیج به جای دشمن در مقابل مردم قرار گرفته است ودر سرکوب و دستگیری ها و بازجوئی ها ی نیروهای سیاسی و معترضین نقش درجه اول دارند و از سوی دیگر سپاه در حجم غیر قابل باوری درگیر مسائل اقتصادی است... سپاهی که مشغله فکریش بالا و پائین رفتن قیمت دلار و دخالت در امور بانکداری و بازارسهام وپیمانکاری و صادرات و واردات است نمی تواند برای تامین امنیت کشور و انقلاب مورد اعتماد باشد... قابل پیش بینی است که با ادامه این روند، سپاه به جای دفاع از ملت و کشور، به دفاع از شرکتها و سهام وموسسات پولی و مالی خود و سرانجام به جای دفاع از کشور وانقلاب به دفاع از از سازمان و تشکیلات خود بغلطد و یا به تمامی در اختیار یک قدرت مستبد و ضد مردمی قرار گیرد. اگر محبت و اعتماد مردم به نیروهای مسلح بزرگترین سرمایه آنها باشد امروز با عملکرد سپاه در حوزه امنیت داخلی و اقتصاد این سرمایه اجتماعی بی بدیل در حال ذوب شدن است."

اصل 147برای دور زدن اصل 44

سرداران این روزهای سپاه برای فعالیت های سپاه پاسداران، در اقتصاد ایران، پشتوانۀ قانونی نیز تراشیدند .به گفته اینان نقش و وظایف سپاه پاسداران در امور اقتصادی ایران در قانون اساسی جمهوری اسلامی به تفصیل درج شده است. در مصاحبه ای که عبدالرضا عابد، از سرداران سپاه، با روزنامۀ شرق انجام داد، با استناد به مادۀ 147 قانون اساسی جمهوری اسلامی، کلیۀ فعالیت های اقتصادی سپاه را توجیه کرد. بنا به مادۀ 147، "دولت باید در زمان صلح از افراد و تجهیزات فنی ارتش در کارهای امدادی، آموزشی، تولیدی، و جهاد سازندگی، با رعایت کامل موازین عدل اسلامی استفاده کند، در حدی که به آمادگی رزمی آسیبی وارد نشود."

به گفته این سردار:روح مادۀ 147 قانون اساسی در اساسنامۀ سپاه منعکس شده است. سایر فرماندهان سپاه هم این توجیه قانونی را بارها تکرار کرده اند. صفحۀ اصلی تارنمای قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء (قرب) نیز به مادۀ 147 استناد می کند. علاوه بر این، مادۀ 150 قانون اساسی جمهوری اسلامی مسئولیت حفظ انقلاب و دستاورد های آن را به سپاه پاسداران محول کرده است، مسئولیتی که سران سپاه تعبیرات گسترده ای از آن دارند. از نظر اینان حفظ ولایت فقیه به صورت مطلقه وظیفه اصلی سپاه است و کمک به دیگر شوون کشور داری نیز وظیفه های جانبی .

به گزارش فارس ، سرتیپ حسین یاسینی، معاون ریاست منابع انسانی ستاد مشترک نیروهای مسلح، عبارت قانونی "برنامه ها و پروژه های توسعه اقتصادی" را به صورت گسترده تر جنبه های " اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی برنامه های توسعه " تحریف می کند. سران سپاه پاسداران چنین تعبیر وسیعی از قانون را مطابق "دستورات رهبر جمهوری اسلامی و فرمانده کل قوا " می دانند، که به نظر آنان، مادۀ 147 قانون اساسی را تحت الشعاع خود قرار می دهد. به این ترتیب، تا زمانی که مقام رهبری از این فعالیتهای سپاه پاسداران حمایت می کند، تمامی اعمال و فعالیت های سپاه نیز قانونی جلوه میکند. در واقع با این تفسیر سرداران از قانون اساسی ،روح تجدید نظر در اصل 44 که اتفاقا توسط خود رهبری نظام به دولت ابلاغ شد نیز نادیده گرفته می شود .در واقع با حمایتی که رهبری از حضور نظامی ها در همه عرصه ها می کند منظور ایشان از واگذاری شرکتهای دولتی روشن می شود .ایشان تصدی دولت را که نظارت پذیر و زیر ذره بین دیوان محاسبات وسازمان بازرسی است را به نظامی سازی بدل ساخته است تا قدرت بی نظارت پذیر خود را بر همه شوون جاری سازد.

نیما رایین

ادامه مطلب ...

میرحسین موسوی: عده ای نفع خود را در ایجاد تفرقه بین ملت می بینند

0 نظرات
میرحسین موسوی در ديدار با جمعي از فرزندان خانواده های ایثارگران:
عده ای نفع خود را در ایجاد تفرقه بین ملت می بینند


.
ادامه راه سبز(ارس): تازه ترین دیدار میرحسین موسوی با جمعی از فرزندان خانواده های ایثارگران بود. موسوی در این دیدار ضمن ترسیم آثار جنبش سبز مردم ایران، بر اتحاد و استقامت تا تحقق تغییرات مطلوب در کشور تاکید کرد.

به گزارش خبرنگار کلمه میرحسین موسوی جنبش سبز مردم ایران را موجب الفت و نزدیکی اقشار مختلف مردم به یکدیگر دانست و گفت: «راهبرد زنجیره انسانی از میدان تجریش تا میدان راه آهن در سطح ملی دنبال می شود و همه ما با تکثر آرا، عقاید و فرهنگها و قومیت ها به تدریج لکنت زبان خود را از دست می دهیم و می توانیم راحت تر با هم صحبت کنیم.»

  • حلقه وصل تشکلها: آزادی٬ عدالت و پاسداری از حقوق ملت
  • جنبش سبز زمینه آشتی ملی را فراهم آورده است

وی در همین زمینه افزود :«تشکل های سیاسی که با سیاست های غلط از هم جدا شده بودند، به تدریج به هم نزدیکتر می شوند، با هم مذاکره می کنند و بر سر یک سفره می نشینند. آنچه نقطه وصل آنها با یکدیگر است تلاش برای آزادی، عدالت و تفاهم بر سر پاسداری از حقوق ملت است. مرزهای خودی و ناخودی به تدریج کمرنگ می شود و به جای آن تعامل و گفت و گو می نشیند. امروز به برکت یک جنبش سبز مردمی زمینه آشتی ملی، دوستی و وحدت بیش از همیشه بین فرهنگهای گوناگون، قومیت ها و شیعه و سنی و همه اقشار بوجود آمده است.»

  • عده ای نفع خود را در تفرقه می بینند
  • به نام مبارزه با جنگ نرم نفرت پراکنی می کنند
  • رسانه ملی را به یک رسانه تفرقه افکن یکطرفه تبدیل کرده اند

موسوی گفت :«گرچه عده ای که نفع خود را در تفرقه و شقه شقه کردن مردم می دانند با پرونده سازی و اقداماتی گسترده به نام مبارزه با جنگ نرم نفرت پراکنی را ادامه می دهند و جریانهای ناسالمی که امروز گاهی در فضای مجازی می بینیم که مقدسات را به سخره می گیرند، ریشه در این میلیاردها تومانی دارد که به عنوان جنگ سایبری و لشگر سایبری هزینه می شود. آنها می خواهند همانطور که رسانه ملی را با دخالت خود به یک رسانه تفرقه افکن یکطرفه تبدیل کرده اند فضای مجازی برآمده از جنبش سبز را با ویروس های خود آلوده کنند تا اعتماد ملت اسلامی ما از این پنجره زیبای باز شده سلب شود ولی این توطئه نیز نتیجه عکس خواهد داد.»

  • سیاست نامه های قدیمی هم ظلم و ویرانی ملک را قرین هم می دانستند

نخست وزیر دوران دفاع مقدس ضمن اظهار تاسف از اینکه نظام دچار جمود، فساد و ظلم شده است، گفت: «نظام هم اکنون نمی تواند متناسب با تغییرات جهانی و تغییرات داخلی تحول لازم را در خود ایجاد کند. این موضوع طبیعی هم هست چرا که موثرترین عنصر برای تغییرات مطلوب دخالت مردم در همه امور و رعایت حق تعیین سرنوشت برای ملت و رعایت حقوق شهروندی است. حتی سیاست نامه های قدیمی هم ظلم و ویرانی ملک را با هم قرین می دانستند.»

  • امروز زندانهای ما از فرزندان مبارز و آزادیخواه این کشور پر شده

میرحسین گفت :«قدیم ها در کتابهای دینی خود از زندانهای منصور دوانیقی ها و هارون الرشیدها می خواندیم و امروزه زندانهای ما از فرزندان مبارز و آزادیخواه این کشور پر شده است. حتی کسانی که شاکی از اتهاماتی هستند که بر آنها وارد شده به زندان برده می شوند و تهمت زننده و دستگاههای حامی او دور از دسترس قوه قضاییه قرار می گیرند.»

  • رمز بازگشت نشاط به جامعه

موسوی کلیدی ترین رمز تحقق مردمسالاری را قبول آرای مردم دانست و گفت : «آرای مردم است که می تواند کشور را از بحرانی که در آن گرفتار شده ،نجات بدهد و شور و نشاط را به جامعه بازگرداند.»

ادامه مطلب ...

علی شکوری راد: تقلب در انتخابات جزیی از پروژه کودتا بود

0 نظرات
علی شکوری راد در گفت و گو با کلمه:
تقلب در انتخابات جزیی از پروژه کودتا بود

. ادامه راه سبز(ارس): شکوری راد که به نظرش تقلب جزئی از پروژه کودتا بوده است در گفت و گو با خبرنگار کلمه هدف از طرح شکایت توسط هفت نفر را علیه کودتای انتخاباتی به طور مشروح بیان می کند و وعده می دهد که این شکایت به عنوان یک سند ملی پیگیری شود.

«بیش ازیک سال از زمانی می گذرد که آنها تعداد شرکت کنندگان در انتخابات را چهل ملیون و رأی احمدی نژاد را ۲۴ میلیون اعلام کرده و برایش جشن و شادمانی براه انداختند ولی هنوز برای خودشان هم باور نشده و از کابوس دروغ بزرگ خود بیرون نیامده اند و از همین رو دنبال دلیل برای اثبات آن می گردند.سوال این است که اگر تقلب نکرده اید و واقعا این همه از مردم رأی گرفته اید چرا این قدر مضطرب و نگرانید. چرا اینقدر همه را گرفته اید و کرده اید زندان.»

«هر کس سخنرانی سردار مشفق را گوش کند اذعان می کند که از این اعجوبه ها و از این پدیده ها کمترین کاری که بر بیاید تقلب است. کسی که همه نوع دروغ را می گوید، همه نوع تهمت می زند. همه تحلیلها را وارونه می کند و این همه اطلاعات غلط به مستمع از همه جا بی خبر خود می دهد اگر رأی مردم دستش باشد امانت داری می کند؟ خب همین ها انتخابات را برگزار کردند و معترضین به نتایج انتخابات را همین ها گرفتند ، زدند و سعی کردند صدایشان را خفه کنند. به گمان من اصلا رأی شماری نبود و اگر رایی هم شمرده شد فقط در صندوقها بود و در مرحله تجمیع هر چه خواستند کردند و بعد یک نتیجه اعلام شد بر اساس همان طرح کودتا. اگر نبود چرا حکم بازداشت افراد را سه روز قبل از انتخابات صادر کرده بودند. بنظر من تقلب جزئی از پروژه کودتا بود.»

متن کامل گفت و کوی خبرنگار کلمه با شکوری راد پیش روی شماست:

مهم ترین هدف شکایت هفت نفر از اصلاح طلبان چه بوده است؟ آیا این هفت نفر در شرایطی که با وثیقه های سنگین به مرخصی آمده بودند و تحت فشار قرار داشتند، امید به پیگیری این شکایت از سوی قوه قضاییه وجود داشت؟

شکایت این هفت نفر شکایت شخصی خودشان نیست. گرچه مبتنی است به حقوقی که از آنها زایل شده یا فشارهایی که به آنها وارد آمده اما آنها در حقیقت به نمایندگی از طرف ملت شکایت کردند. سندی که تحت عنوان سخنرانی سردار مشفق منتشر شده نشان می دهد که انتخابات دهم ریاست جمهوری بر اساس یک طرح کودتا پیش برده شده است . همانطور که مهندس موسوی هم از ابتدا اعلام کرد نتیجه ای که برای آن انتخابات اعلام شد نتیجه واقعی انتخابات نبود بلکه برنامه ای از پیش طراحی شده بود که به اجرا درآمد و حوادث پس از انتخابات هم مبتنی بر همان طراحی کودتا صورت یافت. در واقع این هفت نفر این سند را به عنوان یک سند غیر قابل انکار در اثبات طراحی شده بودن کودتا مورد استناد قرار داده و در تاریخ ثبت کردند. البته معنایش این نیست که لزوما امیدوار باشند و یا اینکه ما امیدوارم باشیم که دستگاه قضایی به این شکایت به صورت عادلانه و قانونی رسیدگی کند.

دستگاه قضایی امروز خودش اسیر کودتا گران است اما چون شیوه اصلاح طلبانه، استفاده از حداکثر ظرفیتهای قانونی است آنها از این شیوه برای طرح موضوع استفاده کرده و در حقیقت کودتاگران را با چالشی مواجه کردند که یا باید بپذیرند که در یک روند قانونی به این ادعا رسیدگی شود و یا اینکه اصلاح طلبان را دوباره روانه زندان کرده و خودشان را افشا کنند و این اتفاق هم افتاد. چنانکه دیدیم برخی از این افراد که در مرخصی و در بیرون از زندان بسر می بردند دوباره به زندان فراخوانده شدند که معنایش این است که به این شکایت رسیدگی نخواهد شد. اما صدای این هفت نفر به عنوان صدای ملت بلند شد و هم در ایران و هم در جهان شنیده شد.

پس تاکنون پاسخی و یا واکنشی از سوی قوه قضاییه و یا دیگر مسئولان دریافت نکرده اید؟

تا کنون هیچ پاسخ مثیت یا خبری که راجع به سیر قانونی این شکواییه در دستگاه قضایی باشد،دریافت نشده است و خیلی هم نمی توان به آن امیدوار بود ولی این اقدام قانونی ثبت شده و دستگاه قضایی و کودتاگران را به چالش کشیده و آنها تا کنون در برابر این اقدام قانونی نتوانسته اند حتی یک جمله در دفاع از خود بیان کنند.

در حالیکه دخالت سپاه و نظامیان در انتخابات برخلاف قانون اساسی و نیز نظر و خواست امام (ره) است ، شما عدم واکنش قانونی مسئولین در این خصوص را چگونه تعبیر می کنید؟

اگر اظهارات سردار مشفق مورد بررسی قرار گیرد، روشن است که این تحلیل ها، تحلیل های منطبق بر آموزه های انقلاب اسلامی نیست و اساسا سیر حوادث از زمانی به زیر سئوال برده می شود که امام خود نیز در قید حیات بودند و اگر در این سخنرانی ها امام را بطور مستقیم زیر سئوال نبرده اند، به خاطر حفظ منافعی است که برای خودشان در نظر گرفته اند و نمی خواهند در این مقطع خودشان را در مقابل امام قرار دهند در حالی که اساس تفکر آنها در مقابل تفکرات امام و انقلاب اسلامی است و شیوه و روش شان هیچ انطباقی با آموزه های انقلاب اسلامی و خط امام ندارد. بنابراین از این منظر نمی توان به آنها نگریست و اساسا سنجش این سخنان با معیارهای خط امام بلاموضوع است چرا که هدف آنها، تنها حفظ قدرت است آنهم به هر قیمت و هر بهایی. آنقدر در این سخنرانی دروغ و تهمت و وارونه سازی حقیقت وجود دارد که انسان واقعا نمی تواند با گوینده این سخن و حامیانش که فرسنگها از حق و حقیقت فاصله گرفته اند بحث و گفتگو کند.

به نظر شما هدف اقتدارگرایان از انتشار نسبتا گسترده سخنان سردار مشفق در این مقطع زمانی چه بوده است؟

من نمی دانم سخنرانی سردار مشفق را چه کسی منتشر کرد و آیا از زیر دست آنها در رفته و یا اینکه خودشان منتشر کرده اند. من هر دو حالت را محتمل می دانم یعنی اینکه جبنش سبز آنقدر فراگیر هست و آنقدر رسوخ دارد که حتی در بیت سران کودتا نیز افرادی از جنبش سبز حضور دارند یعنی سران کودتا نمی توانند هیچ محیطی را برای خود کاملاً امن بدانند. از طرفی حتی این احتمال هم مطرح هست که عمدا این سخنرانی از طرف بخش افراطی کودتاگران منتشر شده باشند برای اینکه حرف آخر را زده باشند یعنی آشکارا بگویند که کودتا کرده ایم و پایش می ایستیم و از هیچ کس خجالت نمی کشیم و حساب نمی بریم. همه باید حساب کار خودشان را بکنند و حرف از قانون، مردم و از انتخابات نزنند. حرف آخر ما این است که سردار مشفق گفته و این هم یک کودتاست همه هم بدانند و همه هم بروند بنشینند سر جای خودشان.

در بحبوحه اعلام شکایت از سوی آقای تاج زاده و شش تن دیگر از آقایان اصلاح طلب فیلمی در خبرگزاری فارس منتشر شد که آقای تاج زاده در مکانی به گفته این خبرگزاری زندان اوین مسئله تقلب در انتخابات را رد میکنند. ماجرا چیست ؟واقعا آقای تاج زاده تقلب را رد کرده است؟ این فیلم چه زمانی و در چه شرایطی از تاج زاده گرفته شده است ؟ آیا اساسا شما صحت این فیلم را تایید میکنید؟

این فیلم زمانی منتشر شده که آقای تاج زاده در زندان است و خودش فرصت اظهار نظر در مورد آن را ندارد. شاید اصلا تاج زاده را به زندان برده اند تا بعد این فیلم را پخش کنند و روی آن تبلیغات کنند. جمله پخش شده از تاج زاده بخشی از تحلیل او در باره وقوع کودتا در انتخابات است. در یکی از دیدارهایی که اخیرا و قبل از بازگشتش به زندان با او داشتم او وقوع تقلب در انتخابات را قطعی و حتمی ذکر می کرد و معتقد بود تقلب جزء کوچکی از کودتایی که به اجرا درآمد بوده است. وی می گفت رفتار دولت و کودتاگران در دوره پیش از انتخابات به گونه ای بوده است که بر اساس آن تصور عدم تقلب در انتخابات دور از ذهن است.

این که یک جمله از سخنان تاج زاده را در جریان یک بحث و تحلیل تقطیع کنند و با حذف قبل و بعدش منتشر کنند کار جدیدی برای دستگاه تبلیغاتی کودتاگران نیست. حال سوال این است که اگر تاج زاده چنین نظری داشته پس چرا او را بازداشت کردید و در انفرادی نگه داشتید و مورد شکنجه جسمی و روحی قرار دادید. از او چه می خواستید و به چه جرمی محاکمه و محکومش کردید و چرا اکنون او در زندان است. مگر شما نمی گوئید او در انقلاب مخملی نقش داشته است. اگر چنین است پس این اظهار نظر را با آن ادعا چگونه جمع می کنید؟

خیلی خب، آنها می گویند تاج زاده چنین نظری را داشته و بیان کرده است. آنها که فیلم کاملی از گفتگوی خصوصی تاج زاده با صفایی فراهانی و رمضان زاده را گرفته اند بیایند فیلم را به طور کامل در تلویزیون پخش کنند و تاج زاده را هم دعوت کنند بیاید و همانجا در مورد نظرش توضیح بدهد و یا به سوالات موجود پاسخ بدهد. آنها از چه چیزی می ترسند که نه تنها نمی گذارند تاج زاده در تلویزیون صحبت کند بلکه او را به زندان برده اند و اکنون بیش از یک هفته است که حتی نگذاشته اند یک بار با خانواده اش تلفنی صحبت کند و معلوم نیست در کجا و در چه شرایطی نگهداری می شود.

گفتید که تاج زاده در اخرین دیداری که با او داشته اید ،به طور صریح گفته که در انتخابات تقلب شده است . شما خودتان در این باره چگونه فکر می کنید؟

بیش ازیک سال از زمانی می گذرد که آنها تعداد شرکت کنندگان در انتخابات را چهل ملیون و رأی احمدی نژاد را ۲۴ میلیون اعلام کرده و برایش جشن و شادمانی براه انداختند ولی هنوز برای خودشان هم باور نشده و از کابوس دروغ بزرگ خود بیرون نیامده اند و از همین رو دنبال دلیل برای اثبات آن می گردند.سوال این است که اگر تقلب نکرده اید و واقعا این همه از مردم رأی گرفته اید چرا این قدر مضطرب و نگرانید. چرا اینقدر همه را گرفته اید و کرده اید زندان.

هر کس سخنرانی سردار مشفق را گوش کند اذعان می کند که از این اعجوبه ها و از این پدیده ها کمترین کاری که بر بیاید تقلب است. کسی که همه نوع دروغ را می گوید، همه نوع تهمت می زند. همه تحلیلها را وارونه می کند و این همه اطلاعات غلط به مستمع از همه جا بی خبر خود می دهد اگر رأی مردم دستش باشد امانت داری می کند؟ خب همین ها انتخابات را برگزار کردند و معترضین به نتایج انتخابات را همین ها گرفتند ، زدند و سعی کردند صدایشان را خفه کنند. به گمان من اصلا رأی شماری نبود و اگر رایی هم شمرده شد فقط در صندوقها بود و در مرحله تجمیع هر چه خواستند کردند و بعد یک نتیجه اعلام شد بر اساس همان طرح کودتا. اگر نبود چرا حکم بازداشت افراد را سه روز قبل از انتخابات صادر کرده بودند. بنظر من تقلب جزئی از پروژه کودتا بود.

مهم ترین افدام جبهه مشارکت تا این لحظه برای پیگیری این شکایت چه بوده؟و بعد از این چه خواهید کرد؟

جبهه مشارکت بیانیه صادر کرده و طبیعتا خود یکی از شاکیان در این پرونده است. در صحبتهای سردار مشفق مکرر از این حزب یاد شده و نسبتهای دروغ به آن داده شده است. چه بسا این شکایت به صورت یک شکایت ملی دربیاید و جبهه مشارت به عنوان بخشی از ملت پای این شکایت را امضا کند. این شکایت به فراموشی سپرده نخواهد شد. یک اقدام قانونی است و دستگاه قضایی موظف به رسیدگی ست. سخنان سردار مشفق که تا کنون از طرف هیچ مقام مسئولی تکذیب نشده یک سند مهم است. حتی رئیس دفتر سیاسی سپاه از آن دفاع کرده و سندیتش را تأیید کرده است. بنابر این ما آن را رها نخواهیم کرد.

در اظهارات سردار مشفق که سندی برای این شکایت در نظر گرفته شده است، از اشخاصی دیگر از جمله آقایان هاشمی ، موسوی، موسوی خویینی ها، سید حسن خمینی، یونسی، آیت الله صانعی نیز به کرات یاد شده است و اتهاماتی نیز به آنها نسبت داده شده است. آیا خود این این افراد در این خصوص شکایتی کرده و یا خواهند کرد؟

اینکه این آقایان شکایت می خواهند بکنند یا نه بنده اطلاعی ندارم چون برخی از این اتهامات آنقدر بی ربط است که اساسا شکایتی را برنمی تابد و شأن آقایان نیست که به آن اعتنایی بکنند. خیلی از این آقایان هم امید به اینکه شکایتشان در دستگاه قضایی مورد رسیدگی واقع شود ، ندارند. این ابتکار عمل مختص این هفت نفر بوده که شکایت شان را تقدیم قوه قضاییه کنند و بخواهند که به آن رسیدگی شود. به نظر من این ابتکار عمل اقدام شایسته ای بوده که میتواند مورد تاسی دیگران نیز قرار بگیرد.

با تشکر از فرصتی که در اختیار کلمه قرار دادید

ادامه مطلب ...

پسر بیست ساله ام شکنجه می شد و فحش های ناموسی می شنید

0 نظرات
پدر حسام ترمسی از دلایل وضعیت وخیم جسمانی پسرش می گوید:
پسر بیست ساله ام شکنجه می شد و فحش های ناموسی می شنید

. ادامه راه سبز(ارس): حسام ترمسی از جمله بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات است که در تیرماه سال گذشته بازداشت شد. وی به اتهام شرکت در اعتراض‌های بعد از انتخابات به یک سال زندان محکوم شد که بعد از گذراندن یازده ماه اردیبهشت ماه از زندان آزاد شد. اما به فاصله کوتاهی بعد از آزادی از ناراحتی های شدید جسمی و عصبی در رنج است که دکتر معالج حسام معتقد است که مشکل کنونی وی از دوره زندانش می باشد. وی هم اکنون در شرایط نامناسب جسمی بسر می برد و خانواده وی بشدت نگران وضعیت جسمی فرزندنشان هستند.

پدر اين جوان ميگويد: «بعد از این چهل و شش روز شکنجه زمانیکه پسرم را به زندان اوین بردند مسئولین اوین ایشان را تحویل نمی گرفت و می گفتند این در حال مردن است و دکترای زندان اوین گفتند از این آقایانی که ایشان را آورده اند تعهد بگیرید که اگر اتفاقی برای ایشان افتاد بعهده خودشان است.»

متن گفتگوي جرس با آقای حمید ترمسی پدر حسام در خصوص وضعیت وخیم جسمانی وی و علل آن در پی آید:

آیا می توانید در خصوص آخرین وضعیت جسمانی پسرتان توضیحی بدهید؟

حدود دوماه است که پسرم بعد از گذراندن یازده ماه در زندان تحت بدترین شرایط آزاد شده است، اما با توجه به شرایط نامناسب زندان و عدم رسیدگی به زندانیان سیاسی پسرم دچار بیماری شده است. از زمانی که از زندان آزاد شد احساس ناراحتی می کرد و از درد کلیه و کمر شکایت می کرد و ناراحتی عصبی داشت که همه به خاطر شرایطی سختی بود که در زندان تحمل کرده بود. جمعه هفته پیش هم تب و لرز شدیدی کرد که ایشان را به درمانگاه منتقل کردیم و در آنجا تشخیص دادند که کبد ایشان دچار مشکل شده است که گفتند به خاطر قرص های اعصابی است که مصرف می کند. از آنجا ایشان را به بیمارستان امام خمینی منتقل کردیم اما همچنان حالش بد بود بعد از اینکه ایشان را به خانه آوردیم دو شب پیش حالش بد شد و تمام بدنش متورم شد. بعد از دوندگی فراوان توانستیم ایشان را در بیمارستان عرفان بستری کنیم و همه این دردها و نارحتی ها، عوارض شرایط نامناسب در زندان است.

در میان صحبتهایتان به شرایط سختی که پسرتان در زندان تحمل کردند اشاره کردید ، می توانید کمی بیشتر توضیح دهید؟

در چهل و شش روز اول دستگیری پسرم را بشدت شکنجه کردند و هر روز مورد ضرب و شتم قرارش می دادند. این ضرب و شتم در حالی صورت می گرفت که ایشان در زندان نبودند و در یکی از باغها نگهداری می شد و شکنجه جسمی و روحی می شد. فحش های ناموسی و تحقیرآمیز به یک جوان بیست ساله می دادند. بعد از این چهل و شش روز شکنجه زمانیکه پسرم را به زندان اوین بردند مسئولین اوین ایشان را تحویل نمی گرفت و می گفتند این در حال مردن است و دکترای زندان اوین گفتند از این آقایانی که ایشان را آورده اند تعهد بگیرید که اگر اتفاقی برای ایشان افتاد بعهده خودشان است. بعد از آن هم در زندان هر مشکل و ناراحتی که پیدا می کرد ایشان را پیش دکتر نمی بردند تمام این فشارها باعث شد که پسرم اعصابش ناراحت شود و مجبور به استفاده از قرص های اعصاب شود. چند مدت پیش هم که چند نفر از زندانیان کرد را اعدام کردند چنان در روحیه پسرم تاثیر گذاشت که گریه می کرد و می گفت من با اینها هم زندانی بودم به چه گناهی اعدام شدند؟ و مدام می گفت این بچه ها اینقدر پاک و معصوم بودند که نمی فهمم به چه جرمی اعدام شده اند؟ و تمام این مسائل روی روحیه اش اثر گذاشت حتی ما که عمری گذرانده ایم وقتی این اخبار را می شنویم حالمان بد می شود که فرزندان نجیب و بی گناه را فقط به جرم حرف زدن اعدام می کنند. نتیجه اش اینکه الان پسرم با وضعیت وخیم جسمانی روی تخت بیمارستان افتاده که تمام این ناراحتیها پیش درآمد شرایط سخت زندان است.

پسرتان چه مدت در زندان بودند؟

در ابتدا حسام به ۲۸ ماه حبس تعزیری محکوم شد که بعد از آن آقای رایگانی وکیل زندانیان جنبش سبز وکالت ایشان را بر عهده گرفتند و در دادگاه محکومیت ایشان را به دوازده ماه تقلیل دادند شب عید قرار بود که پسرم را آزاد کنند اما به دلیل اعتصابات زندانیان در اعتراض به شرایط نامناسب زندان ایشان را آزاد نکردند که همین مسئله بر روی روحیه اش اثر گذاشت. از این مدت زندان هم فقط یکماه آن تخفیف داده شد و در تمام این مدت که پسرم زندانی بود همسرم هرروز یا در زندان یا در دادسرای اوین پیگیر وضعیت ایشان بود که به خاطر همین دوندگی ها مجبور شد تا بازنشستگی اجباری بگیرد تا پیگیر وضعیت حسام باشد.

به عنوان آخرین سوال شما چه نهادی را مسئول وضعیت وخیم جسمانی پسرتان می دانید؟

من تمام زندگی ام را صرف مبارزه با بی عدالتی کرده ام و حرفم را می زنم و هیچ مشکلی برای بازگو کردن بلاهایی که به سر پسرم در زندان افتاده ندارم چون معتقدم که انسان جاودان نیست پس بهتر است در این مدت زندگی زیر بار زور نرود و با شجاعت واقعیت را بگوید، اما مسئله این است که رئیس قوه قضاییه و دیگر مسئولین همه می دانند چه اتفاقاتی در زندانها به سر فرزندان ما می آید. اما هیچ مرجعی مسئولیت این اتفاقات را بعهده نمی گیرد و پاسخی نمی دهند و مدام به مردم دروغ می گویند. حقوق اولیه زندانیان در زندان رعایت نمی شود و هر چقدر هم که این نقض حقوق زندانیان را بگوییم ترتیب اثری داده نمی شود حتی اگر فردی از خودشان هم به زندان بیافتد حقوق آن را هم رعایت نمی کنند. اولین حقوق انسانی، آزادی بیان است که همین مسئله نه تنها در زندان بلکه در خارج از زندان هم رعایت نمی شود. پسر من فقط یکی از افرادی است که این بلاها بر سرش آمده خیلی از افراد هستند که من و شما خبر نداریم.

ادامه مطلب ...

از تهدید به تجاوز و اعدام تا رابطه با نوامیس رهبران جنبش

0 نظرات
رنجنامه حمزه کرمی:
از تهدید به تجاوز واستعمال بطری تا اعدام و سر در توالت کردن

. ادامه راه سبز(ارس): رنجنامه حمزه کرمی درباره برخوردهای وحشیانه بازجوها و عناصر امنیتی دولت کودتا در زندان به محسنی اژه ای، دادستان کل کشور منتشر شد.

پیش از این در خبر ها آمده بود که آیت الله هاشمی رفسنجانی چندی پیش رنجنامه حمزه کرمی را که یکی از اسناد مهم نقض حقوق بشر در دوره زمامداری خامنه ای است و شامل شرح شکنجه های غیر انسانی و اعتراف گیری از اوست را شخصا به رهبر تحویل داده است .

بر اساس آن گزارش، هاشمی رفسنجانی نامه را شخصا نزد خامنه ای می برد و به او می گوید این نامه را به دفتر شما ندادم، مبادا در پیچ و خم نامه های اداری فراموش شود، می خواهم شخصا برایتان بخوانم تا مبادا اگر به دستتان بدهم فراموشش کنید یا بدست یکی از کارگزاران بیت بدهید و به سرنوشت دیگر نامه ها دچار شود. وی تمام مفاد نامه پنج صفحه ای حمزه کرمی را برای رهبر جمهوری اسلامی می خواند و بعد از خامنه ای می پرسد باز هم می گوئید اعترافهای یک سال اخیر زیر شکنجه اخذ نشده است!؟

خامنه ای می گوید نامه را به من بدهید یکی را می گذارم رسیدگی کند. هاشمی رفسنجانی می گوید با عرض معذرت من به نمایندگان شما اعتماد ندارم، اجازه دهید من هم یک نفر نماینده تعیین کنم تا پابپای نماینده شما مسئله را دنبال کند و تحقیقات خود را سریعا در اختیار من بگذارد. اگر مباحث مطروحه در این نامه بررسی شود پرده از بسیاری از امور دیگر بعد از انتخابات برخواهد داشت. خامنه ای قول می دهد که نماینده وی با کمال بی طرفی به ادعاهای کرمی رسیدگی کند و عملا پیشنهاد هاشمی رفسنجانی را نمی پذیرد.

خامنه ای رسیدگی به شکایت حمزه کرمی را به غلامحسین محسنی اژه ای دادستان کل کشور و وزیر سابق اطلاعات می سپارد. محسنی اژه ای در جریان رسیدگی شکایات کرمی چند بار وی را احضار کرده جزئیات شکنجه ها را از وی جویا می شود، نام بازجویان را می پرسد و قول می دهد که با خاطیان برخورد کند. گزارش نهائی محسنی اژه ای هنوز تنظیم نشده بود که حمزه کرمی به دلیل شدت شکنجه و تألمات بعدی ناشی از آنها به سی سی یو منتقل می شود و پس از مدتی از بیمارستان مستقیما به زندان برده می شود.

اینک پس از گذشت مدت زمانی از این رویداد، منابع خبری تحول سبز، متن دست نویس رنجنامه این سردار سابق سپاه و مدیر مسئول سایت جمهوریت خطاب به محسنی اژه ای را جهت انتشار در اختیار این پایگاه خبری قرار داده اند .

کرمی در این نامه به فشار و شکنجه برای اخذ اعتراف به رابطه با نوامیس و خویشاوندان بزرگان نظام اشاره می کند.

به گزارش تحول سبز، متن کامل این نامه به شرح زیر میباشد:
بسه تعالی

حضرت حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای محسنی اژه ای

دادستان محترم کل کشور

با سلام و احترام و آرزوی توفیقات الهی ، پیور مذاکرات حضوری بدین وسیله توضیحاتی را در مورد نحوه بازداشت و بازجویی ها و سایر مسائل مربوط به پرونده ام به استحضار میرساند:

این‌جانب در تاریخ ۸۸/۰۳/۲۷ در حالیکه در منزل دخترم در حال استراحت بوده نزدیک ساعت یک نصف شب بطور فجیعی با محاصره کل منطقه از سوی نیروهای امنیتی و شکستن درب ورودی ساختمان و وارد شدن به آپارتمان دخترم با کفش و بدون ارائه حکم و بد اخلاقی و فحاشی به دختر و داماد و همسرم دستگیر نموده و به بند ۲۰۹ و سپس به بند ۲۴۰ زندان اوین منتقل نمودند.

۱۳۸ روز یعنی چهارماه و نیم در انفرادی بسر بردم . بازجویی ها از همان ابتدا با کتک و سیلی و مشت و لگد آغاز شد. از ابتدا ۷ نفر بازجوی من بودند. چهار نفر از آنان پس از یکی دوماه دیگر نیامدند، اما دو یا سه نفر از آن‌ها تا مراحل پایانی پرونده این‌جانب بازجویی می نمودند.

در طول مدت بازجویی پانزده بار در حین بازجویی یا پس از آن بیهوش شدم. بازجویی ها همرا با فشار های روحی و جسمی بود که بخشی از آن به شرح زیر به استحضار میرساند:

- از جمله فشارهای روحی تهدید بنده به اعدام و مرگ بود که هر روز بازجوی بنده مرا بخاطر همکاری با هاشمی ها مستحق مرگ میدانست و نوید آنرا میداد. مسأله دیگر تهدید به تجاوز و همچنین تهدید به استعمال بطری توسط بازجو ها بود. یا تهدید به ارسال و اعزام بنده به بندهای عمومی مخوف که افراد خلاف در آن سپری میکنند و ظاهراً حسب گفته بازجوها در آن بند ها به افراد جدید الورود تجاوز جنسی مینمایند.

- تهدید به اینکه همسر و دختر و دامادم را به دلیل پیگیری مسائل مزبور به بازداشت و زندانی شدن بنده دستگیر می نمایند. یک روز صدای خانمی از فاصله چند سلول آن طرف تر حین بازجویی می‌آمد که در حال گریه و زاری بود و بازجویم اعلام کرد که این صدای دختر شما زینب است که دارد شکنجه می‌شود و من با شنیدن این خبر دنیا بر سرم خراب شد. زیرا دخترم فرزندی خردسال دارد و تا یکماه به لحاظ روحی و روانی به هم ریخته بودم. زیرا وقتی بنده را تهدید به تجاوز و … می نمودند با دختری جوان چه میکردند!؟ از طرفی نگران فرزند دخترم بودم که بدون مادر چگونه سپری مینماید. تا این‌ها پس از یک ماه تماس تلفنی با منزلم داشتم و متوجه شدم بازجویم دروغ میگفته و دخترم دستگیر نشده است.

- اصرار بازجویم با فحش و کتک کاری مخصوص خود مبنی بر اینکه اعتراف کنم با کلیه خانم‌هایی که ایام انتخابات با بنده تماس داشته‌اند رابطه داشته‌ام ، از جمله خانم ……. که بابت پیگیری صحت مدرک……. با من تماس داشت و یا خانم‌ها فائزه و فاطمه هاشمی و ..

- تفتیش مسائل شخصی و خصوصی همراه با فشار و شکنجه، آن‌ها هر از گاهی اعلام میکردند فلان خانم خبرنگار که دستگیر شده است اعتراف کرده که با تو رابطه داشته است و بدین صورت مرا شکنجه روحی میکردند. از نظر بازجو ها بنده با زمین و زمان رابطه داشته‌ام مگر خلاف آن ثابت شود .

- آن‌ها اعلام کردند اگر روز دادگاه من متن مورد نظر بازجوها را نخوانم خانمی در جلسه علنی دادگاه بلند خواهد شد و علیه تو در دادگاه افشاگری خواهد کرد که تو با او رابطه داشته‌ای و غیره !! بدین صورت آن‌ها مرا مجبور کردند بخاطر حفظ آبروی خانوادگی ام متن مورد نظرشان را در دادگاه بخوانم و بلافاصله آنرا که علیه مهدی هاشمی و خودم تنظیم شده بود، از تلویزیون پخش کردند. در حالیکه بعد ها شنیدم که مقام معظم رهبری با پخش دادگاه ها از صدا و سیما موافق نبودند.

- ……………. متن مورد اشاره حاوی مشکلات زیادی بود زیرا در آن علیه دیگران اقاریری وجود داشت که بعد ها فهمیدم مقام معظم رهبری در خظبه عید فطر اعلام کرده‌اند پخش اعترافات علیه دیگران در دادگاه غیر شرعی و غیر نافذ است. در حالیکه اعترافات علیه دیگران بر اساس اصرار بازجویان صورت می‌گرفت. حداقل در مورد خود بنده این مطالب کاملاً صادق است.

- اصرار بازجوها به تک نویسی علیه دیگران. آن‌ها از این‌جانب علیه دیگران تک نویس میخواستند و وقتی من نمینوشتم کتکم میزدند. مینوشتم باز هم کتکم میزدند که تو نوشته‌ای ولی همه‌اش را ننوشته ای! و با اعصاب و روان من بازی میکردند.

- از جمله کارهایی که بازجوها میکردند نگهداری این‌جانب در کنار دیوار بصورت ایستاده تا ساعت‌های متمادی بود. کتک کاری ، زدن با سیلی، پس گردنی، لگد و مشت به شکم و سایر اعضای بدنم به طوری که بنده در دو مرحله دچار خون ریزی شدم و چندین روز خون ریزی ادامه داشت. در آن ایام هر چه اصرار می‌کردم مرا به پزشک و دکتر نشان بدهند تا معاینه کنند آن‌ها به بهانه اینکه بند ۲۴۰ پزشک ندارد ( آنموقع بند ۲۴۰ فاقد پزشک و بهداری بود و بیماران را برای معاینه به یند ۲۰۹ می بردند) از رسیدگی پزشکی طفره می رفتند.

- بازجوها سناریویی نوشته بودند و حسب سناریوی آن‌ها بنده باید در مورد مسائل بهینه سازی مصرف سوخت علیه هاشمی و خودم اقرار می نمودم و این کار را با شکنجه از من طلب می کردند. یکی از بازجویان بارها گلوی مرا می فشرد، در حدی که بیهوش میشدم و با کتک و لگد مرا شکنجه می نمود.

- فرو کردن سرم در چاه توالت و آزار جنسی و روحی در این زمینه

- محروم کردن بنده از داشتن وکیل و سایر حقوق قانونی در مرحله اول دادگاه و تجدید نظر و دخالت آن‌ها در متن ها و پاسخ‌ها یی که به دادگاه می نوشتم. زیرا در موقع صدور حکم بنده هنوز در ۲۴۰ زندانی بودم. اتهام داشتن انحرافات اخلاقی توسط وکیلم آقای علیزاده طباطبایی مبنی بر اینکه وی دچار انحرافات اخلاقی است! و اعلام اینکه او دچار انحرافات جنسی و مانع شدن از پذیرش وکالت بنده توسط نامبرده و هر وکیل دیگر.

- جلوگیری از کارشناسی شدن ادعاهای مالی علیه بنده و مهدی هاشمی توسط دادگاه اولیه و تجدید نظر و صدور حکم ناروا در این زمینه

- جنگ روانی با بنده و اعزام افراد متفاوت به درب سلول من و سئوال اینکه بازجوی شما کیست؟ که نقش همه آن‌ها ترساندن بنده از بازجوی وحشی و بیرحمی که دارم بود که مسائل از این بخش بسیار مفصل است.

- توهین و تحقیر بنده نزد همبندان و دوستانم که در سلولهای دیگر بودند و توهین و تحقیر آن‌ها نزد بنده و شکستن و خرد کردن شخصیت و غرور بنده و سایرین

- توهین و تحقیر و اتهام بستن به همسرم و دخترانم که بسیار مرا عذاب می‌داد و شرح مفصلی دارد که در این نامه نمیگنجد.

- کتک کاری بنده در نزد دیگران و کتک کاری دیگران در نزد من

- دادن فحش های رکیک و ناموسی و عدم توجه آن‌ها به سوابق و شخصیت این‌جانب ، به هر حال بنده شش سال از فرماندهان دفاع مقدس و جنگ بوده‌ام و رئیس ستاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استان تهران (‌منطقه ۱۰ ) و همچنین حدود شش سال فرماندار شهرستان ورامین و هفت سال مدیر کل سیاسی دفتر رئیس جمهوری در زمان آقایان هاشمی و خاتمی بودم . مدتی نیز مشاور سیاسی نهاد ریاست جمهوری را بر عهده داشتم. آن‌ها بدون توجه به سوابق و خدمات بنده بسیار سخیف و بی ادبانه و رفتار میکردند.

- نگهداری طولانی مدت بنده در انفرادی ۱۳۸ روز در ۲۴۰ و در مرحله دوم نگهداری بنده به مدت ۱۰۰ روز به اتفاق یکی دیگر از متهمان بدون هر گرونه بازجویی. در مجموع ۸ ماه از دوران بنده در ۲۴۰ بوده‌ام که چهار ماه نیم آن انفرادی بود.

- تحقیر نمودن بنده در نزد فرزندان و همسرم و طرح اینکه اگر شما بدانید چه پدر و یا همسر فاسدی دارید ، یک روز هم با او زندگی نمی کنید! به هر روش در جهت ایجاد اختلاف و بدبینی خانوادگی که کاری غیر شرعی و انسانی است

- اتهام بستن و دروغ گفتن در مورد خانواده‌ام و اینکه ما می‌خواهیم تو را آزاد کنیم آما آن‌ها با بی بی سی مصاحبه کرده‌اند و نمی‌گذارند تو را آزاد کنیم ، این در حالی است که تا کنون خانواده بنده حتی با رسانه‌های داخلی هم مصاحبه نکرده اند چه رسد به رسانه‌های خارجی و بی بی سی.

- شکنجه روحی من از طریق بردن بنده به سلول دیگران و افرادی که در حال بازجویی بودند ، از جمله آقای سید علیرضا بهشتی فرزند شهید بهشتی ، الویری ، ابو طالبی، هدایت الله آقایی ، محمد رضا نوربخش و … که باعث آزار روحی و روانی من میشد.

- تحقیر بنده از طریق تراشیدن ریشم و نگهداری سیبیل هایم و تشبیه کردن بنده به هنرپیشه های فیلم‌های سینمایی خارجی و خندین و تحقیر کردن دسته‌جمعی

- تهدید کردن خانواده‌ام در حین مکالمه با خانوده ام و دخالت هایی که در حین تماسها و تهدید آن‌ها به دستگیری و غیره

- قطع کردن مکرر تلفن هایم در حین تماس با خانواده و شکنجه روحی به خودم و خانواده‌ام

- فحاشی های بسیاری که از بیان آن‌ها شرم دارم

- اعلام اینکه هاشمی منتظری دوم است و تو هم سید مهدی هاشمی هستی و باید اعدام شوی و وعده اعدام هاشمی به دستور مقام معظم رهبری !!

- ایراد تهمت بر انداز و ضد انقلاب به بنده در حالیکه از همه آن‌ها، سابقه حضورم در جبهه و دفاع مقدس و صحنه‌های انقلاب اسلامی بیشتر بوده ولی آن‌ها میراث خواران خود را محرم انقلاب کرده بودند و دیگران و بنده را نامحرم و ضد انقلاب می نامیدند.

- آن‌ها نیروهای خودسری بودند، بنده را تهدید به مرگ می کردند حتی اگر دادگاه در مورد من حکم اعدام صادر نکند! اعلام میدارم خود و خانواده‌ام از دست آن‌ها امنیت نداریم ، آن‌ها اعلام کردند اگر روزی آزاد شوی ما تو را از بین می بریم ! زیرا از نظر آن‌ها بنده مفسد فی الارض هستم.

- و اما داستان بازجویی ها هم تاثر برانگیز است، که در این مجال نمی گنجد، آن‌ها در برابر فشارهایشان با قسم دادن به خدا و پیامبر از سوی این‌جانب رو برو میشدند ولی در کمال تعجب آن‌ها مقدسات را مسخره میکردند و از توهین به مقدسات ابایی نداشتند.
- موضوع مهم بعدی اعترافات بنده بود که آن‌ها با زور اعتراف میگرفتند و با کتک و فخاشی، اعترافات چندین مرحله بود، همراه با نوشتن اقاریر و تهیه فیلم.

- توهین های آن‌ها به خانواده بسایر تاثربرانگیز بود، زیرا وقتی همسر آقای هاشمی به همسر و دخترانم تعارف کرده بودند که به اتفاق آن‌ها برای نیمه شعبان به مشهد بروند، بازجوها توهین می کردند که پسران هاشمی …. قصد سو ء به خانواده ات دارند!

- در تمام دورانی که بنده در ۲۴۰ بودم در انفرادی که چهار ماه نیم طول کشید، آن‌ها مرا از دیدن پزشک محروم کردند، در حالیکه بنده بیماری قلبی دارم و از گذشته تحت نظر پزشک بودم ، بیش از پانزده بار در مدت زندان در حین بازجویی ها و پس از آن بی‌هوش شدم که محل تأمل جدی است.

در خصوص اثبات ادعاهای خودم برای رسیدن به حقیقت میتوانیم مطالب ذکر شده را با بازجوهایم رو در رو کنم و یا از سایر متهمان که بعضا مثل من اذیت و آزار دیده اند کمک بگیرم و آن‌ها را معرفی کنم که رویه بازجوها مشخص شود. هر چند معتقدم هیچ‌کس را به اندازه بنده مورد فشار قرار ندادند، زیرا آن‌ها با آقای هاشمی رفسنحانی عداوت داشتند و بنده بدلیل ارتباطم با آقای هاشمی مورد فشار و شکنجه شدید آقایان بودم .

در مورد اتهامات خود، پیشنهاد دارم ، کار کارشناسی صورت پذیرد.

بخش مالی که ده سال حکم برایم صادر کرده‌اند فاقد کارشناسی رسمی است و هیچ کارشناسی مالی آنرا تائید نکرده مگر با فشار و تهدید از افراد اقرار گرفته‌اند و اقاریری که زیر فشار و شکنجه بدست بیاید ارزشی ندارد!

تشکیل یک دادگاه غیر سیاسی و اعمال ماده ۱۸ در مورد بنده و سایر متهمین مرتبط با پرونده بنده تقاضای اصلی حقیر است که امیدوارم با آن موافقت فرموده و در محیطی حقوقی و قانونی به پرونده بنده رسیدگی شوند و نه در محیطی سیاسی و با پیش‌داوری‌های آنچنانی

اینک که این نامه را بحضور عالی مرقوم میدارم ، چند روزی است که از سی سی یو خارج شده‌ام و هنوز معالجاتم به پایان نرسیده ، گاهی بیهوش میشوم، بدلیل کابوس های شبانه !

پزشکان به لحاظ روحی نگران وضعیت حقیر هستند لذا خواهشمند است دستور فرمائید تا بهبودی کامل با مرخصی این‌جانب موافقت گردد، زیرا محیط زندان برایم نگران کننده و استرس آور است.

ضمناً مدارک پزشکی که اخیراً در سی سی یو و بیمارستان بودم و نظرات پزشکان و همچنین لایجه دفاعیه وکیلم که برای تجدید نظر نوشته و هیچ گاه مطالعه نشد، به ضمیمه تقدیم میگردد.

حمزه کرمی
۸۹/۵/۱۱

ص1- lkc6sfwmht0coj726u5.jpeg ص2- it6piggfm4p300hegqsk.jpeg ص3- uisbj3lozehb543ff8.jpeg ص4- lp0b1rtljwpyuto4ksfe.jpeg
ص5- 2zouak9x8nge6fk1aj.jpeg ص6- 4bl99pdqht5td3e32bh.jpeg ص7- qxai38ir4qv47jim2r.jpeg
ادامه مطلب ...

جديدترين ديدگاه خوانندگان