بر مجروحان حوادث پس از انتخابات چه می گذرد: «زندگی، زخم ، عفونت و امیدواری»؛ با دیدن زندگی هر مجروح هزار بار در دل می گویم کشته شده ها خیال شان راحت شده؛ اما کسی که جانش گلوله خورده ، نخاعش قطع شده، زخم بستر گرفته و قدرت راه رفتن و حتی حرف زدن از او گرفته شده چگونه می خواهد زندگی کند؟ در این یک ساله بر کسانی که در جریان حوداث پس از انتخابات مجروح شده اند؛ تیر خورده اند، چه دردی را متحمل شده اند و بر خانواده هایشان چه گذشته است؟ ادامه مطلب...
انتشار متن کامل ویرايش دوم منشور جنبش سبز: «نسخه اولیه این منشور در بیانیه ۱۸ میرحسین موسوی آمده بود. آنزمان موسوی صاحبنظران را به نقد و بررسی این منشور و کمک به تقویت و تنقیح آن دعوت نمود. پس از آن بیش از یکصد نفر از کارشناسان و صاحبنظران حوزه‌ های مختلف پیرامون منشور نقدها و بررسی های خود را ارایه کردند. نسخه ویراسته شده به امضای امضای موسوی و کروبی رسیده شده بود و به امانت نزد شورای هماهنگی راه سبز امید قرار گرفته بود تا در موقع مقتضی منتشر شود.» ادامه مطلب...
روزی که پا در عرصه مبارزه با سیاه پرستان گذاشتم، به خوبی از سرنوشت احتمالی خود آگاه بودم. از سیاه پرستان، انتظاری جز قتل و اعدام و مرگ نداشته و ندارم. از سیاهی متنفر بودم. آنقدر متنفر بودم که برای دیدن لبخندهای سبز بر لبان هموطنم، از جان خود نیز گذشته بودم. من از مرگ نمی ترسم. از اعدام نمی ترسم. مرگ من آغاز رویش جوانه های سیاه ستیز و پراکنش قاصدکهای صلح سبز خواهد بود. ای هموطن! اگر روزی سیاه پرستان جان من را نیز ستاندند، بر من سیاه نپوش و اشک نریز، حقم را پس بگیر، همين.
درصورت فيل.تر شدن از اين آدرس استفاده كنيد: http://0mid.arasnava.tk يا http://myyahoo.arasdotcom.tk

کروبی: با این بگیر و ببندها نمی توانید جلوی حرکت مردم را بگیرید

0 نظرات
دیدار دبیرکل حزب اعتماد ملی با خانواده‌های دو زندانی سیاسی:
اگر جنبش حق‌طلبانه‌ی مردم مرده است، چرا بگیر و ببندها تمامی ندارد؟
. ادامه راه سبز(ارس): مدعی هستند که جنبش را مهار کرده اند. اگر اینچنین است، پس چرا هر روز از فتنه سخن می گویید. اگر فتنه مرده است! پس چرا پشت سر مرده صحبت می کنید؟! و از کوچکترین حرکت ها بیم دارید و نگرانید؟! اگر فتنه مرده است پس چرا بگیر و ببندهایتان تمامی ندارد؟! وضع بسیار بد و نگران کننده ای است. عملکرد نهادهای امنیتی و قضایی هیچ گونه توجیه قانونی ندارد. متاسفانه قضات کاره ای نیستند و این بازجویان امنیتی هستند که حرف اول و آخر را می زنند.

اگر جنبش را مهار کرده‌اید و فتنه مرده است، پس چرا پشت سر مرده صحبت می‌کنید؟!

مهدی کروبی در دیدار با خانواده‌های حسن اسدی زیدآبادی و علی جمالی، نسبت به یکه‌تازی نیروهای امنیتی و بازجویان ابراز نگرانی کرد و با تاکید بر اینکه جنبش مردمی ایران زنده است، افزود: آنها مدعی هستند که جنبش را مهار کرده اند. اگر اینچنین است، پس چرا هر روز از فتنه سخن می گویید. اگر فتنه مرده است! پس چرا پشت سر مرده صحبت می کنید؟! و از کوچکترین حرکت ها بیم دارید و نگرانید؟! اگر فتنه مرده است پس چرا بگیر و ببندهایتان تمامی ندارد؟!

به گزارش تغییر، بعد از ظهر روز پنج شنبه ششم آبان ماه، مهدی کروبی به دیدار خانواده های حسن اسدی زیدآبادی و علی جمالی رفت. در این دیدار صمیمی کروبی ضمن دلجویی از خانواده های ایشان، آنها را به ایستادگی و صبوری بیشتری فرا خواند و افزود: وضع بسیار بد و نگران کننده ای است. عملکرد نهادهای امنیتی و قضایی هیچ گونه توجیه قانونی ندارد. متاسفانه قضات کاره ای نیستند و این بازجویان امنیتی هستند که حرف اول و آخر را می زنند.

انتخابات آزادانه نیست

دبیرکل حزب اعتماد ملی ضمن تاکید بر اینکه انتخابات باید عادلانه و آزادانه برگزار شود، گفت: ببینید، اینها رفتند به دنبال اینکه انتخابات را صوری برگزار کنند، یعنی به این نتیجه رسیدند که برای حفظ قدرت و یکدست کردن حاکمیت با حفظ ظواهر دموکراتیک، انتخابات را آنگونه که خود می پسندند، برگزار کنند و در این فرایند، افراد خاصی از صندوق ها بیرون بیایند. این مساله به تدریج ادامه پیدا کرد تا اینکه در انتخابات دهم ریاست جمهوری که اوج بی احترامی به آرای مردم صورت گرفت، مردم واکنش جدی نشان دادند.

وی خاطرنشان کرد: این واکنش برای آنها اصلا قابل انتظار نبود، فلذا دست به سرکوب مردم زدند. طبیعی است همانطور که عمق نارضایتی مردم تشدید شده، آنها نیز که انتظار چنین واکنشی را از مردم نداشتند، برای حفظ موقعیت خود، فشارها را بیشتر می کنند.

جنبش زنده است و حرکت اصلاحی مردم ادامه خواهد داشت

رئیس مجالس سوم و ششم شورای اسلامی در ادامه با تاکید بر اینکه جنبش مردمی ایران زنده است، افزود: آنها مدعی هستند که جنبش را مهار کرده اند. اگر اینچنین است، پس چرا هر روز از فتنه سخن می گویید؟ اگر فتنه مرده است! پس چرا پشت سر مرده صحبت می کنید؟! و از کوچکترین حرکت ها بیم دارید و نگرانید؟! اگر فتنه مرده است، پس چرا بگیر و ببندهایتان تمامی ندارد؟!

وی تاکید کرد: حرکت قانونی و حق طلبانه مردم ادامه دارد، شماها هم با این بگیر و ببندها و انواع و اقسام تبلیغات علیه حرکت اصلاحی مردم، نمی توانید جلوی این حرکت را بگیرید و حرکت اصلاحی مردم تا رسیدن به نتیجه ادامه خواهد داشت.

برخورد با اعضای وحدت و سازمان ادوار، برخورد با بنده و جریان حامی بنده است

مهدی کروبی با تقدیر و قدردانی از ایستادگی جامعه ی دانشگاهی و اقشار روشنفکری ایران، افزود: بیشترین فشارها بر این اقشار است، چرا که آنها به واقع موتورهای حرکت اصلاحی در کشور هستند. برخورد با اعضای دفتر تحکیم وحدت و سازمان ادوار تحکیم در وهله اول برخورد با من و جریان حامی بنده است.

دبیرکل حزب اعتماد ملی اضافه کرد: از سویی می خواهند القا کنند که شماها در اقلیت هستید و پایگاهی در جامعه ندارید، و از سوی دیگر نیز با دستگیری و برخورد و صدور احکام سنگین، دانشگاه ها را تحت کنترل خود در بیاورند تا مبادا حرکتی معترضانه به وجود بیاید.

بی حرمتی از سوی بی هویت ها شکل می گیرد

صاحب امتیاز روزنامه توقیف شده اعتماد ملی ضمن ابراز ناراحتی از بی حرمتی های انجام شده به مردم، گفت: در دهه ی اول انقلاب، تعصبات مذهبی که ناشی از وجود فشارهای رژیم ستم شاهی بود، موجب می شد که برخی خودسرانه برخوردهای سنگینی با بی حجابی می کردند. امام به محض مطلع شدن از این جریان، فوری دستور داد تا این افراد بازداشت و مجازات شوند و فرمان ۸ ماده ای امام در حفظ حریم خصوصی مردم صادر شد تا جلوی حرکتهای خودسرانه و متعصبانه گرفته شود.

اما به اعتقاد کروبی، متاسفانه امروز شاهدیم که تشکیلاتی برای برخورد با مردم شکل گرفته است. وی در این باره گفت: متاسفانه افرادی که از گذشته خبر ندارند و به سوابق انقلاب ناآگاهند و از خود هیچ گونه هویتی ندارند، سردمداران بی حرمتی به حریم خصوصی مردم شده اند. تعدادی از اراذل و اوباش که سابقه ی مشروب خوری و عربده کشی و زندانی شدن در همین رابطه را در کارنامه خود داشتند، در یورش به منزل شخصی بنده نقش اصلی را ایفا کردند، و از این قسم برخوردها بسیار است که همه وصف آنها را شنیده ایم.

ایستادگی کنید و صبور باشید

مهدی کروبی در پایان ضمن دلجویی از خانواده های حسن اسدی زیدآبادی و علی جمالی، گفت: زمانی که من به زندان افتادم، حسین ما هم چند ماه بیشتر نداشت. بدانید که ما هم چنین شرایط سختی را پشت سر گذاشته ایم. ایستادگی کنید و صبور باشید. متاسفانه فعلا بنا را بر فشار و زور گذاشته اند، اما فشارها نتیجه نخواهد داشت و قطعا وضع به این صورت باقی نخواهد ماند. امیدوارم به زودی شاهد حل مشکلات و بازگشت زندانیان سیاسی به کانون خانواده هایشان باشیم.

گفتنی است در ابتدای این دیدار، خانواده های حسن اسدی زیدآبادی و علی جمالی ضمن خوش آمدگویی به مهدی کروبی، از ایستادگی و مقاومت وی در کنار مردم و در جهت دفاع و پیگیری حقوق زندانیان تقدیر و تشکر کردند.

آنها همچنین گزارشی کوتاه در مورد وضعیت پرونده این دو زندانی سیاسی ارائه دادند و شرایط خانوادگی خود را به دلیل زندانی شدن همسران خود، نامناسب توصیف کردند.

گفتنی است همسر حسن اسدی زیدآبادی به دلیل بیماری کلیوی در شرایط نامناسبی به سر می برد و همسر علی جمالی نیز به دلیل داشتن فرزند پنج ماهه در شرایط مناسبی قرار ندارد.

ادامه مطلب ...

شانزدهمين شماره روزنامه کلـــمــــه» مردم فتنه گر نيستند، نگرانند!

0 نظرات
روزنامه کلـــمــــه پيش شماره شانزدهم؛
چرا دولت احمدي نژاد براي چند همسري مردان تلاش ميكند؟

. ادامه راه سبز(ارس): شانزدهمين شماره روزنامه كلمه مورخه شنبه 8 آبان ماه 89 جهت چاپ و تكثير بر روي پيشخوان سايت كلمه قرار گرفت و اكنون همت يكايك ما را براي رساندن حتي يك نسخه از آن به دست مشتاقان طلب ميكند. دانستن حق مردم است:

براي دریافت فايل pdf روي تصوير زير كليك كنيد
پی دی اف (201 کیلو بایت)

لينك كمكي دانلود مستقيم pdf: "اينجا"
لينك دانلود مستقيم فايل تصويري jpg: "اينجا" حجم 534 كيلوبايت

ادامه مطلب ...

گزارش ویژه رسا: انتشار سند تقلب در انتخابات

0 نظرات
گزارش ویژه رسا ۷ آبان ۱۳۸۹:
رای بالای موسوی در نظرسنجی سپاه در قم

. ادامه راه سبز(ارس): نتایج نظر سنجی سپاه در قم ۲۰ روز پیش از انتخابات: میرحسین موسوی، ۵۹ درصد - محمود احمدی نژاد، ۲۳ درصد


ادامه مطلب ...

قرآن نمی‌تواند فصل‌الخطاب باشد؟!

0 نظرات
از نگاه روحانیان اقتدارگرا، هدف هر وسیله‌ای را توجیه می‌کند:
قرآن نمی‌تواند فصل‌الخطاب باشد؟!
. ادامه راه سبز(ارس): به نظر می‌رسد در ادامه روند بدعت‌گذاری‌های گسترده در دین و قربانی کردن وسیله در پای هدف، اکنون دارد کار به جایی می‌رسد که استفاده ابزاری از قرآن و روایات هم به کار نمی‌آید و تنها راه باقی مانده برای توجیه قدرت، از نگاه این روحانیان، به حاشیه راندن قرآن و آموزه‌های اساسی اسلام است.

دو روحانی حامی اقتدارگرایان در اظهاراتی عجیب که به نظر نمی‌رسد با آموزه‌های ابتدایی اسلام سازگار باشد، خواستار آن شدند که به جای کتاب آسمانی و معجزه پیامبر (ص)، نظر رهبری فصل الخطاب باشد.
به گزارش کلمه علی سعیدی که نماینده رهبری در سپاه است، دیروز در همایش بررسی و مقابله با جنگ نرم در دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین گفت: اسلام و حکومت اسلامی در هر دوره‌ای نیاز به نماد و ترجمان دارد، حتی قرآن به دلیل وجود محکمات و متشابهات نمی‌تواند فصل‌الخطاب باشد و نیاز به ترجمان دارد. دیروز این نماد، حضرت روح‌الله بود و امروز نماد حقانیت و حاکمیت، رهبر معظم انقلاب است.

وی افزود: برای تشخیص حق نباید به شخصیت‌های دیگر مراجعه کرد مگر آن‌که اهل ذکر باشند و باید دانست که محور نظام، ‌رهبری است. مهمترین وظیفه‌ای که امروز بر عهده ماست، تبیین اسلام ناب است و این‌که مبانی فکری امام و مقام معظم رهبری را بیان کنیم، چراکه اگر این کار را انجام دهیم دیگر جایی برای تفکرات غیرناب باقی نمی‌ماند.

همچنین سید‌عبدالهادی شاهرودی نماینده استان گلستان در خبرگان رهبری هم تفسیر بدیع مشابهی از نسبت رهبری و قرآن در شرایط امروز بیان کرد و گفت: فرمایشات رهبری اصیل و مبرهن و همان ترجمه قرآن کریم است.

او ادامه داد: رهبر انقلاب با توجه به دقت، موشکافی و توجه به مسایل اجتماعی، بیشتر نقاط مختلف را تبیین کردند، ممکن است در یک زمان ابعاد دیگری نیاز به تبیین داشته باشد مثلا زمانی برای جمع کردن احادیثی از پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت به شکل دقیق نیاز بود که به آن بپردازند. ابعادی که به زمان حال ما مربوط می‌شود را رهبری از قران کریم استخراج و تبیین می‌کنند. اما موارد را بیشتر توضیح و تبیین کرده و با این توضیحات تکلیف شدید‌تر و واضح‌تری را برعهده علما، طلاب، محققان و حوزویان گذاشتند.

مشخص نیست با شتابی که برخی روحانیان راست‌گرا در استفاده از هر ابزاری برای توجیه قدرت دارند، به کجا می‌خواهند برسند.

چرا که به نظر می‌رسد در ادامه روند بدعت‌گذاری‌های گسترده در دین و قربانی کردن وسیله در پای هدف، اکنون دارد کار به جایی می‌رسد که استفاده ابزاری از قرآن و روایات هم به کار نمی‌آید و تنها راه باقی مانده برای توجیه قدرت، از نگاه این روحانیان، به حاشیه راندن قرآن و آموزه‌های اساسی اسلام است.

آیا این روحانیان، پاسخی برای تصریح و نص صریح قرآن و روایات به اینکه حتی اختلافات را هم باید به خدا و پیامبر و قرآن ارجاع داد، دارند؟ و برای توجیه و تفسیر دهها کلام و عمل از امام علی (ع) و دیگر ائمه که با قرآن‌گریزی و حقیقت‌ستیزی این روحانیان مغایرت دارند، هم چاره‌ای اندیشیده‌اند؟

ادامه مطلب ...

دكتر علي شکوری راد آزاد شد

0 نظرات
دكتر علي شکوری راد آزاد شد

. ادامه راه سبز(ارس): علی شکوری راد، نماینده مردم تهران در مجلس ششم و عضو جبهه مشارکت ایران اسلامی، با قید وثیقه آزاد شد.

به گزارش جرس، به دنبال تودیع وثیقه برای علی شکوری راد در روز گذشته، امروز پنج شنبه وی از زندان آزاد شد و به آغوش خانواده بازگشت.

وی بیستم مهرماه به دنبال انتشار مطلبی در پاسخ به ادعاهای محسنی اژه ای احضار و بازداشت شده بود. شکوری راد در نوشته خود تحت عنوان افتضاح روی افتضاح؛ تناقض‌گویی و دروغ‌های جدید، خاطرنشان کرده بود: “آقای محسنی اژه ای کم کم نشان می دهد، بعد از قاضی مرتضوی که حقیقتاً یک پدیده تاریخی در دستگاه قضا بود، تمایل به پدیده شدن دارد با این تفاوت که قاضی مرتضوی، هم با هوش بود و هم مسائل را شخصی نمی کرد و به همین دلیل بموقع لیز می خورد و توانست ده سال بر کرسی دادستانی تکیه بزند اما آقای اژه ای بر حسب اشتهار این قابلیت ها را ندارد. لذا بعید است دوام چندانی بخصوص در سمت سخنگویی داشته باشد.”

طی چند روز گذشته پزشکان و استادان دانشگاه با ارسال نامه ای به رئیس قوه قضاییه خواستار آزادی این پزشک خدمتکار شده بودند. همچنین هفته گذشته در اعتراض به بازداشت وی تجمعی در بیمارستان سینا محل کار شکوری راد برگزار شد. در آن اجتماع دکتر خدمت، همسر شکوری راد، به نقل از وزیر بهداشت گفته بود که این وزارتخانه پیگیر آزادی دکتر شکوری راد است.

خواهر و پسر دکتر شکوری راد هم یادداشت‌هایی را برای این زندانی سیاسی منتشر کرده بودند. خواهر شکوری راد در یادداشتی برای آزادی برادرش، نوشته بود: امروز که محبوبان و مبغوضان را از نظر مى گذرانم نمى توانم دوباره از خودم نپرسم چه شد؟ چگونه اینان حاکم بر جان و مال و آبروى ما شده اند!

پسر این زندانی سیاسی هم نامه‌ای را خطاب به بازجوی پدرش منتشر کرده بود که در آن آمده بود: دلم به حالت می سوزد بازجو، که زندگی ات در این روزها برای فشار به چنین مردی حیف می‌شود.



ادامه مطلب ...

تبـــــــــــــارشناسی فتـنــــــــــــــــــــه

0 نظرات
تبـــــــــــــارشناسی فتـنــــــــــــــــــــه:
«فتنـــــــــــــــه و سران فتنــــــــــــــــــه»


. ادامه راه سبز(ارس): کاربرد واژه «فتنه» و عنوان «سران فتنه» برای منتقدان حکومت، اولین بار در زمان خلافت «عثمان بن عفان بن ابو العاص بن امیه» انجام گرفت. داستان «فتنه» و عملکرد «سران فتنه»، که به زعم جناب عثمان اصحاب پیامبر(ص) همچون «عبدالله بن مسعود»، «عمار یاسر»، «ابوذر غفاری» و «علی(ع)» و بزرگانی چون «مالک اشتر» و «کمیل بن نخعی» را شامل می شد، حکایتی شنیدنی است. داستان عملکرد منتقدان حکومت عثمان و برخورد با آنان، در کتب مختلف تاریخی آمده است ولی با توجه به هنری که «ابن اعثم کوفی» در برقراری ارتباط منطقی بین حوادث این دوره از خود نشان داده است، ما در این نوشتار، آن را به نقل از کتاب «الفتوح» او آورده ایم:

۱- صحابه پیامبر(ص): در نیمه دوم خلافت عثمان، به دنبال فزونی قدرت مسلمانان و گسترش تصرفات آنان، اموال بیت‌المال مسلمانان افزایش یافت. «عبد الله بن خالد» پسر عموی عثمان، پس از مدتی به دیدار عثمان آمد، او ۳۰۰۰۰۰ درهم به او بخشید. او عموی خود «حَکم بن العاص» را که پیامبر از مدینه به طائف تبعید کرده بود را به مدینه باز گرداند و ۱۰۰۰۰۰ درهم به او بخشید و بخشی از خمس آفریقا را نیز برای او مقرر کرد. عثمان بازار مدینه را هم در اختیار پسر وی حارث قرار داد و اموال بسیاری به او بخشید.

صحابه پیامبر(ص) از این اعمال ناراحت شدند و به «عبد الرحمن بن عوف» اعتراض کردند. آنان او را مسئول به قدرت رساندن عثمان می‌دانستند. روز بعد علی(ع) نیز عبد الرحمن را ملاقات کرد و همین اعتراض را به او کرد. عبد الرحمن خطاب به علی(ع) گفت: اگر چنین است، شمشیر برداریم و به سراغ عثمان برویم. این خبر به عثمان رسید. عثمان گفت: عبد الرحمن «منافق» است. واکنش عبد الرحمن این بود که گفت: فکر نمی‌کردم روزی برسد که او مرا منافق خطاب کند. به خدا دیگر با او هم سخن نخواهم شد. روزهای بعد عثمان در سخنرانی خود از اینکه عده‌ای از ولی امر مسلمین اطاعت نمی‌کنند گله کرد و اضافه کرد که از این به بعد در مصرف بیت المال دقت لازم را خواهد داشت. من نگهبان و محافظ ندارم و در دسترس همگان هستم از این به بعد هر انتقادی که دارید به خود من بگویید.

۲- عمار یاسر: یک سال گذشت و باز رویه عثمان به گذشته بر گشت. برخی از اصحاب پیامبر جلسه‌ای تشکیل دادند و نامه‌ای تهدید آمیز به او نوشتند که اگر دست از رویه خود برنداری تو را عزل و دیگری را جانشین تو خواهیم کرد. نامه را به عمار یاسر دادند تا به عثمان برساند. او در آستانه در خانه در حالی که عثمان با همراهان خود بیرون می‌آمد وی را دید و نامه اصحاب را به او داد. عثمان چند سطری از آن را خواند و خشمگین نامه را به طرفی انداخت. عمار گفت: این نامه اصحاب رسول خدا(ص) است، آن را نینداز. مطالعه کن و کمی در مورد محتوای آن تامل کن. من چون خیر خواه تو هستم، چنین می‌گویم. عثمان گفت: پسر سمیه، دروغ می‌گویی. عمار پاسخ داد: پسر سمیه هستم ولی دروغ نمی‌گویم. عثمان که عصبانی شده بود، گفت تا او را بزنند. در حالی که عمار در اثر ضربات، بی‌حال بر زمین افتاده بود عثمان نیز چندین لگد بر شکم و زیر شکم او زد. عمار یاسر غش کرد و از هوش رفت. آشنایان، او را که بیهوش بود به خانه بردند تا اینکه بالاخره نیمه‌های شب به هوش آمد و نمازهایی که از او قضا شده بود را به جا آورد. او از این ضربات بیماری فتق گرفت.

۳- ابوذر غفاری: شنیدن رفتار عثمان برای اصحاب پیامبر(ص) بسیار گران تمام شد. این خبر در شام به ابوذر غفاری رسید. ابوذر زبان انتقادش را نسبت به عثمان تند‌تر ساخت. معاویه، حاکم شام، به عثمان نامه نوشت که ابوذر با سخنانش شام را نابود کرد. حضور او در شام مصلحت نیست چون اینجا مردمی تازه مسلمان دارد و زود با فتنه همراه می‌شوند. عثمان در پاسخ معاویه نوشت: فورا ابوذر را بر مرکبی بد بنشان و همراه او نگهبانی خشن همراه کن تا او را شب و روز راه ببرد تا من و تو از یادش برود. معاویه ابوذر پیر و نحیف را بر شتری بدون جهاز سوار کرد و شخص بد‌اخلاق و خشنی را مامور همراهی او کرد تا او را به سرعت به مدینه برساند. ابوذر با ران‌های مجروح، گوشت ریخته و رنجور به حضور عثمان رسید. عثمان خطاب به او گفت: ای جُندب. هیچ چشمی به دیدار تو روشن مباد! ابوذر گفت: پدرم مرا جندب و پیامبر مرا عبد الله نام نهاد. عثمان گفت: تو اظهار داشته‌ای که من گفته‌ام خدا فقیر و من ثروتمند هستم؟ ابوذر گفت: من چنین نگفته‌ام ولی از پیامبر(ص) شنیدم که فرمود: هنگامی که پسران ابوالعاص سی نفر شوند، مال خدا را ابزار قدرت‌طلبی خود می‌کنند، سپس خداوند مردم را از دست آنان خلاص خواهد کرد. عثمان از حاضران پرسید: شما از رسول خدا(ص) چنین سخنی شنیده‌اید. گفتند: خیر نشنیده‌ایم. عثمان گفت: به رسول خدا دروغ می‌بندی؟ ابوذر رو به حاضران کرد و گفت: نظر شما هم چنین است که من به رسول خدا دروغ بسته‌ام. آنان گفتند: نمی‌دانیم. عثمان گفت: علی(ع) را بخوانید. علی(ع) حاضر شد و ایشان نیز فرمود: من هم نشنیده‌ام ولی ابوذر دروغ نمی‌گوید. چون رسول خدا(ص) فرمود: آسمان بر راستگو‌تر از ابوذر سایه نیفکنده است. حاضران نیز گفتند: پس ابوذر راستگو است. عثمان رو به ابوذر کرده و گفت: دروغ می‌گویی، تو می‌خواهی فتنه ایجاد کنی. تو علاقه داری که بین ما فتنه به وجود آوری. ابوذر گفت: تو اگر به سیره ابوبکر و عمر رفتار کنی، کسی در مورد تو چیز بدی نخواهد گفت. عثمان گفت: تو را با این سخنان چه کار؟ ابوذر گفت: من گناهی غیر از امر به معروف و نهی از منکر ندارم. عثمان خشمگین شد و گفت: بگویید با این پیر دروغگویِ فتنه‌انگیز که میان مسلمانان اختلاف می‌اندازد چه کنم.

علی(ع) خطاب به عثمان فرمود: او را اذیت نکن. اگر دروغ بگوید دروغگو است و گناه کرده است و اگر راست بگوید معلوم خواهد شد که چه اتفاقی خواهد افتاد. عثمان که از سخن علی(ع) خشمش افزون شده بود گفت: … علی(ع) پاسخ داد: خاک بر دهان خودت باد. این چه بی‌انصافی است که در حق ابوذر، دوست رسول خدا(ص)، است که روا می‌داری. معاویه چیزهایی گزارش کرده است، او حالش معلوم است.

عثمان پاسخ علی(ع) را نداد و رو به ابوذر کرد و گفت: برخیز و از شهر ما بیرون رو. ابوذر گفت: به شام برگردم؟ گفت: نه. به عراق بروم؟ گفت: نه، عراق خود مرکز فساد و فتنه است. گفت: پس کجا بروم؟ پرسید: از کجا بیشتر بدت می‌آید؟ گفت: ربذه. عثمان گفت: به همان‌جا برو و از آنجا هم خارج نشو. او مروان حکم را مامور کرد و گفت: ابوذر را بر شتری سوار و راهی ربذه کن. نگذار هیچ کس او را بدرقه کند. جماعتی از اصحاب رسول خدا(ص) چون علی(ع)،‌حسن(ع) حسین(ع) عبد الله بن عباس و عمار یاسر و مقداد بن اسود او را بدرقه کردند. آنها ابوذر را دلداری دادند و به صبر توصیه کردند. «مروان حکم» بدرقه کنندگان را توبیخ داد. علی(ع) در پاسخ وی فرمود: دور شو، تو که هستی که به ما اعتراض می‌کنی. ابوذر رفت و مروان جریان بدرقه را به عثمان گزارش کرد. عثمان از علی(ع) گلایه کرد. علی(ع) برخاست و از مجلس او بیرون رفت.

ابوذر غفاری آنقدر در ربذه ماند تا در همانجا مُرد. او در حال احتضار به همسرش گفت: رسول خدا(ص) فرمودند: که تو در غربت خواهی مُرد. نیک‌مردانی از راه می‌رسند و تو را دفن می‌کنند. همسر ابوذر بر سر راه نشست. بزرگانی از زیارت خانه خدا بر می‌گشتند. آنان با همسر ابوذر روبرو شدند و از مرگ او اطلاع پیدا کردند و بر او گریستند. آنان برای مشارکت در این افتخار، هر یک تکه پارچه‌ای دادند و از آن برای او کفنی ساختند و وی را دفن کردند. پس از دفن او «مالک اشتر» سخنرانی کرد و در ضمن آن گفت: او یار رسول خدا(ص) بود. در اسلام ثابت قدم بود و به آنچه خلاف سنت بود اعتراض می‌کرد. او را به جرم حق‌گویی آزردند. حقیر شمردند و تبعید نمودند تا در غربت وفات کرد… بار خدایا، آن‌کس که او را از حرم رسول خدا(ص) اخراج کرد و تحقیرش نمود به سزای اعمالش برسان.

۴- باز عمار یاسر: هنگامی که خبر وفات ابوذر به عثمان داده شد، او گفت: خدا ابوذر را بیامرزد. عمار یاسر که در مجلس حاضر بود گفت: خدا ابوذر را بیامرزد. من این را از صمیم قلب می‌گویم. عثمان خشمگین شد و گفت: ای ناکس. تو فکر می‌کنی من از اخراج کردن ابوذر پشیمانم؟ عمار گفت: نه والله من چنین فکری نکرده‌ام. عثمان به اطرافیان گفت: بزنید پشت گردن او و او را همان‌جا که ابوذر بود بفرستید. تا من زنده‌ام او حق ندارد پای خود را به شهر مدینه بگذارد.

نزدیکان عمار نزد علی(ع) آمده و خواستند که او واسطه شود و به علی(ع) گفتند: عثمان یک‌بار او را آنچنان کتک زد و ما دم بر نیاوردیم. این‌بار اگر بخواهد اقدامی کند کاری می‌کنیم که او پشیمان شود و خود ما نیز شرمنده شویم. چاره کار به دست توست. نزد عثمان برو و بگو: دست از عمار بردارد. علی(ع) آنان را دلداری داد و فرمود عجله نکنید تا من با عثمان مذاکره کنم.

علی(ع) نزد عثمان آمد و در ضمن سخنان خود گفت: زود تصمیم می‌گیری و به نصیحت دوستانت توجه نمی‌کنی. آن از ابوذر و اینک شنیده ام که قصد داری عمار یاسر را از شهر مدینه تبعید کنی. از خدا بترس و با صحابه پیامبر(ص) اینگونه رفتار نکن. عثمان که این سخنان علی(ع) را شنید خوشش نیامد و به او برگشته گفت: اول باید تو را از شهر بیرون کنم که همه چیز زیر سر توست. علی(ع) پاسخ داد: تو که هستی که بخواهی مرا از شهر بیرون کنی. می‌توانی امتحان کنی… آنگاه برای اینکه او را نرم کرده باشد، گفت: گاه چنان عمل می‌کنی که از راه شریعت بیرون است و طبیعی است که اعتراض مردم بلند می‌شود. این برخورد با معترضان از شیوه بزرگان دور است. علی(ع) از جلسه بیرون آمد و به عمار یاسر فرمود: در خانه باش و بیرون نیا. قبیله عمار از علی(ع) تشکر کرده و گفتند: ما همه دوست‌دار تو هستیم. اگر تو کمک کنی از عثمان هرگز ضرری به ما نخواهد رسید.

این گفتگو به عثمان منتقل شد و او هر جا می‌نشست از علی(ع) گله می‌کرد. برخی از اصحاب این گلایه را به علی(ع) منتقل کردند. او پاسخ داد: به خدا قسم تا توانسته‌ام به او اعتراض نکرده‌ام. تنها آنجا که ضرورت داشت جز حق و خیر و صلاح او و مسلمانان را در نظر نداشته‌ام.

۵- مالک اشتر: بعد از شرابخواری علنی «ولید بن عقبه» و خواندن نماز چهار رکعتی در صبح، آن هم در حال مستی و شکایت مردم کوفه، از بی‌عدالتی او، عثمان «سعید بن عاص» را به جای او بر حاکمیت کوفه منصوب کرد. او به سعید سفارش کرد عدل و انصاف را رعایت کند و با مردم کوفه خوش‌رفتار باشد. سعید جوانی کم تجربه بود و علی‌رغم قول و قرار خود، به بد رفتاری با مردم پرداخت.

روزی سعید با جمعی از بزرگان کوفه در مسجد کوفه نشسته بودند و از زمین و محصولات زمین عراق سخن می‌گفتند. یکی از نظامیان سعید گفت: عراق بوستان قریش است هر چه را بخواهند بر می‌دارند و هر چه بخواهند را برای دیگران می‌گذارند. مالک اشتر گفت: متکبر و فزون طلب نباش. به تو مربوط نیست که بوستانی را به خود اختصاص دهی. جدال لفظی بالا گرفت. مالک اشتر کمربند آن نظامی را گرفت و به برادران خود گفت این فاسق را بکشید تا عبرت دیگر گناهکاران باشد. نزدیکان مالک اشتر وی را کتک زدند و از مسجد بیرون انداختند. دو‌ گروه از مسجد بیرون رفتند. سعید بن عاص به عثمان نامه نوشت و در ضمن بیان حوادث به او نوشت: تا مالک اشتر در کوفه حضور دارد هیچ کاری نمی‌توان کرد…در اصلاح این شر و فساد و فرو نشاندن این فتنه که اشتر ایجاد کرده است هر چه مصلحت می‌بینی، انجام دهم؟

عثمان نامه‌ای به سعید نوشت و گفت مالک را از شهر تبعید کند و نامه دیگری برای مالک اشتر نوشت. او در نامه به مالک اشتر گفت: به من خبر رسیده است که تو ریشه فتنه هستی و می‌خواهی کوفه را به شر و فساد بکشی و آتش فتنه را روشن کنی… از این ساعت مصلحت آن است که در کوفه نباشی و به سوی شام بروی. تو در کوفه فتنه بر می‌انگیزی و اذهان مردم را بر من مشوش و تباه می‌سازی.

مالک با برخی از مشاهیر و دوستان خویش راهی شام شدند. معاویه در شام مالک و یکی از یاران او را به زندان انداخت ولی با مذاکراتی که یاران وی از جمله «صعصعه بن صوحان» با معاویه کردند او آنها را از زندان آزاد ساخت. معاویه به آنان توصیه کرد با رهبران خویش مخالفت نکنند. ولی آنان پاسخ دادند ما مخلوق را با معصیت خالق فرمان نبریم. با این حال معاویه همواره آنان را تحت نظر داشت.

در سال ۳۴ هجری عثمان استانداران خود را در یک نشست اضطراری گرد هم جمع آورد و از آنان خواست برای خاموش ساختن فتنه و آشوب چاره اندیشی کنند. دیدگاه استاندار شام، «معاویه بن ابی سفیان»، این بود که هر کس منطقه خود را به بهترین نحو حفظ کند و امام نیز امور مدینه را زیر نظر داشته باشد. نظر استاندار مصر «عبد الله بن سعد بن ابی سرح» این بود که امام باید سران فتنه را هر چه زودتر به قتل برساند تا آتش فتنه خاموش شود. پیشنهاد استاندار بصره، «عبد الله بن عامر» این بود که امام باید مردم را به جهاد با دشمن در مرزها بفرستد تا آنان به دشمن مشغول باشند و فرصتی برای فتنه‌گری نداشته باشند. در جمع بندی نهایی عثمان گفت: به مناطق خود باز گردید. با مردم خوشرفتاری کنید. سلوکی عادلانه در پیش گیرید و با احتیاط کامل مردم را به سوی دشمن در مرزها بفرستید. در این صورت از هر که حرکتی ناملایم سرزد فوراً حقوق او را از بیت‌المال قطع کنید.

آنان پراکنده شدند ولی دیگر برای این برنامه ها فرصتی نبود. روز به روز اعتراض معترضان افزون شد. تهدید، تطمیع، زندان، شکنجه و تبعید، معترضان را خاموش نکرد. اصحاب پیامبر(ص)، بزرگان کوفه، بصره و مصر به بی‌کفایتی عثمان رای دادند و یک‌صدا خواهان کنارگیری او از حکومت شدند. اما عثمان تا آخرین لحظات عمرش بر این باور اصرار داشت که مردم حق نظارت بر عملکرد حاکمان و چگونگی عزل و نصب او و مخارج بیت‌المال را ندارند و او لباسی که خدا بر تن او کرده است را به درخواست مردم از تن خارج نخواهد کرد. اینگونه بود که طومار حکومت و حیات او به یک‌باره برچیده شد و مردم حکومت را به منتخب واقعی خود امیر المومنین علی بن ابی طالب(ع) واگذار کردند.

محمد نصر اصفهانی
مسئول بخش روحانیون ستاد انتخاباتی آقای موسوی در استان اصفهان
ادامه مطلب ...

نوید کامران از متهمان حوادث عاشورا، بار دیگر به اوین رفت

0 نظرات
برای اجرای حکم زندان و شلاق:
نوید کامران از متهمان حوادث عاشورا، بار دیگر به اوین رفت
. ادامه راه سبز(ارس): به دنبال تایید حکم ٣٣ ماه حبس و ٧۵ ضربه شلاق دادگاه بدوی برای سید نوید کامران، از بازداشت شدگان حوادث عاشورای ٨٨، وی روز چهارشنبه پنجم آبان ماه ٨٩، جهت گذراندن مدت زمان حبس خود و مجازات شلاق، خود را به زندان اوین معرفی کرد.

به گزارش منابع خبری جرس، شعبه ٣۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران، هفته گذشته حکم ٣٣ ماه حبس و ٧۵ ضربه شلاق دادگاه بدوی برای سید نوید کامران، از بازداشت شدگان حوادث عاشورای ٨٨ را مورد تایید قرار داده بود.

حکم بدوی کامران، توسط قاضی پیرعباس، رئیس شعبه ٢۶ دادگاه انقلاب، برای این معترض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری صادر شده بود، که پس از تایید حکم مذکور توسط دادگاه تجدیدنظر، وی چند روز پیش به اجرای احکام دادسرای شهید مقدس مستقر در زندان اوین احضارشده و از حکم خود مطلع گردیده بود.

اتهامات وی "اجتماع و تبانی با قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور" و "اخلال در نظم عمومی" اعلام شده است. نوید کامران در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته، از فعالان سایت "انجمن هواداران میرحسین موسوی" بود، که بعدها به "انجمن هواداران جنبش سبز"تغییر نام داد.

ادامه مطلب ...

فرزند شکوری راد: آقای بازجو! دلم به حالت می سوزد

0 نظرات
دلنوشته هاي خواهر و فرزند دكترعلي شکوری راد:
آیا فکر می کنند علی را به بند کشیده اند؟ - آقای بازجو! دلم به حالت می سوزد
. ادامه راه سبز(ارس): خواهر و فرزند علی شکوری راد، زندانی عضو جبهه مشارکت، با انتشار متن‌های جداگانه، از ویژگی‌های شخصیتی این زندانی سیاسی و علت واقعی بازداشت وی گفتند.

شکوری راد بیستم مهرماه گذشته به دنبال انتشار مطلبی در پاسخ به ادعاهای محسنی اژه ای سخنگوی قوه قضاییه بازداشت شد. شکوری راد در یادداشت خود تحت عنوان “افتضاح روی افتضاح؛ تناقض‌گویی و دروغ‌های جدید”، خاطرنشان کرده بود: “آقای محسنی اژه ای کم کم نشان می دهد، بعد از قاضی مرتضوی که حقیقتاً یک پدیده تاریخی در دستگاه قضا بود، تمایل به پدیده شدن دارد با این تفاوت که قاضی مرتضوی، هم با هوش بود و هم مسائل را شخصی نمی کرد و به همین دلیل بموقع لیز می خورد و توانست ده سال بر کرسی دادستانی تکیه بزند اما آقای اژه ای بر حسب اشتهار این قابلیت ها را ندارد. لذا بعید است دوام چندانی بخصوص در سمت سخنگویی داشته باشد.”

همچنین قرار بود روز گذشته شکوری راد به دنبال تودیع وثیقه آزاد شود که هنوز خبری از آزادی وی در دست نیست و به نظر می‌رسد باز هم بازجویان با ایستادگی در برابر دستور قضایی، قصد دارند ثابت کنند که آنچه در زندان اوین می‌گذرد، هرچه باشد، قانون نیست.

اکنون خواهر شکوری راد در یادداشتی که در سایت نوروز منتشر شد، نوشته است: امروز که محبوبان و مبغوضان را از نظر مى گذرانم نمى توانم دوباره از خودم نپرسم چه شد؟ چگونه اینان حاکم بر جان و مال و آبروى ما شده اند! پسر این زندانی سیاسی هم نامه‌ای را خطاب به بازجوی پدرش منتشر کرده که در سایت جرس منتشر شده و در آن آمده است: دلم به حالت می سوزد بازجو، که زندگی ات در این روزها برای فشار به چنین مردی حیف می‌شود. متن کامل این دو نامه را در ادامه می‌خوانید:

آیا فکر می کنند علی را به بند کشیده اند؟

عجب روزگارى شده است! نیک مردان و زنان روزگار ما گرفتار زندان هاى نظامى مى شوند که از دل مردم و به خواست آن ها برآمده است. نظامى که جانشین ظلم شده تا عدالت امام على (ع) را تحقق بخشد چگونه است که «على»ها را به بند مى کشد؟ کجا را اشتباه کرده ایم؟ امروز که محبوبان و مبغوضان را از نظر مى گذرانم نمى توانم دوباره از خودم نپرسم چه شد؟ چگونه اینان حاکم بر جان و مال و آبروى ما شده اند!! چه شد که آنان که از لحظه ى نخست جان نثارانه در تقلاى برقرارى نظام عدل و مهرامام على (ع) هر چه در توان داشتند به کار گرفتند امروز قربانی و زندانی میشوند؟

دیده اید هر چه مى شود در تاریخ اسلام نمونه اى دارد که به کمک تفسیر و تحلیل ها و توجیه هاى ما مى آید؟ یک روز زمان امام حسین (ع)است و استقامت و مبارزه و روز دیگر زمان امام حسن (ع) و صلح؟ هیچ وقت این تحلیل ها و استدلال هاى قیاسى را نپسندیده ام اما امروز مى خواهم بگویم به مشرب این تحلیل گران نورچشمى تاریخ و سیاست ، اینجا هم تاریخ تکرار مى شود. امام على (ع) که نخستین مسلمان بود و همواره همراه پیامبر(ص)، در بستر تهدید به مرگ او آرمید و شیر میدان هاى رزم وفاتح خیبر بود، چون پیامبر (ص) به ملکوت اعلى پیوست نادیده گرفته شد وعلیرغم حکمت و فرزانگى اش حتى در سقیفه به مشاوره خوانده نشد و رأى اوگرفته نشد. امروز «على» هاى ما نیز که از نخستین گروندگان به موج انقلاب اسلامى بودند و در مهد حکمت و اخلاق اسلام پرورده شدند و در کوره ى مبارزه استقامت و پایمردى نشان دادند ، چون مقتدایشان خانه نشین و بند نشین هستند.

على که از نظر سنى از همه ى خواهران و برادرانم به من نزدیکتر است در عرصه ى نگرانى ها و فعالیت ها ى اجتماعى و سیاسى هم به من نزدیک تر است. او را به خوبى مى شناسم. مرد انصاف، حق گویى و حق پذیرى است. اهل عافیت و سازش نیست. در راه هدف صریح است و بى باک. در عین حال، به لحاظ صفاى درون، اخلاص و صداقت نه فقط در عمل دینى بلکه در عمل اجتماعى و سیاسى نیز و هم چنین مردمى بودن نه فقط به لحاظ اجتماعى و سیاسى بلکه بیشتر از جنبه ى عاطفه ى انسانى و اخلاقى هم از نمونه هایى است که کمتر مشابه آن را در عرصه ى پرتلاتم سیاست مى توان یافت. احترام به دیگران، تواضع، لطافت روح و انسان دوستى او چنان است که هرگاه کسى با هر طرز تفکرى از خانواده، بستگان، همسایگان، آشنایان دور و حتى غیر آشنایان که به واسطه به او دسترسى دارند با مشکلى روبرو مى شود به راحتى در خانه ى او را مى کوبد و اطمینان دارد که او هر چه در توان دارد بى ریا و منت و چشمداشت به کار مى برد تا مشکل آن ها را برطرف کند. علیرغم مسئولیت هاى سنگین علمى- پزشکى و سیاسى اش به احوال اطرافیان توجه دارد و بى آن که از او بخواهى متوجه بسیارى مى شود و پیشنهاد یارى مى دهد. از آن هایى نیست که چنان در فعالیت هاى خود غرقند که از احوال دیگران بى خبر مى مانند. على واقعأ سخى است و از همه ى وجود به دیگران مى بخشد.فعالانه یارى مى کند و از اختصاص وقت و آبرو و مال برای کمک به دیگران دریغ ندارد. زیباتر از همه این است که این همه را چنان روان انجام مى دهد که محال است بفهمى سختى و زحمتى براى او دارد و لذا اگر دوباره نیازى داشته باشى به راحتى دوباره به او مراجعه مى کنى. ولى مگر مى شود مردى با آن همه مشغله این اندازه وقت و انرژى داشته باشد؟ وقتى فکرش را مى کنى مى فهمى حتماً خداوند به پاس از خودگذشتگی هاى بى ریایش که از روى عشق به دیگران و ایمان است به وقت و انرژى او برکت مى دهد. . او نه فقط الگوی محبت، دیگردوستی و سخاوت است بلکه افزون بر این ها او با شوخ طبعى ظریف خاص خود که فارغ از هرگونه لودگی، مسخره کردن یا اهانت به شخص یا فکری و غالباً با استفاده از موقعیت و یا کژتابی های زبان فارسی است همیشه خنده و شادی را نیز به جمع تقدیم مى کند.

در این دوره ى عجیب که روحیه ى« فردگرایى » افراطى به سرعت رو به گسترش دارد نمونه هایى از «علی» که با عشق و ایمان و بى چشمداشت به« دیگران» مى اندیشند و آن ها را برخود مقدم مى دارند و « خود» را از این طریق ارتقاء مى بخشند و «لذت بودن» را این چنین تجربه مى کنند واقعاً غنیمت است. . وجود اوسراسر نعمت است. اگرچه در جمع هایمان نیست اما باور کنید حضور گرم او را در خانواده حس مى کنیم. حضور گرم و صمیمی او چنان گیراست که از پرده های زمان و مکان می گذرد. آیا فکر می کنند علی را به بند کشیده اند؟ جسم او را آری اما فکر و روح او آزاد است و هم چنان الهام بخش نیکی و استقامت در راه.

صدیقه شکوری راد

***

آقای بازجو! دلم به حالت می سوزد

نمی دانم در کجا و در چه تاریخ و خانواده ای بدنیا آمده ای .نمی دانم دوران کودکی و نوجوانی و جوانی خود را چگونه سپری کرده ای .نمی دانم تا چه اندازه سواد داری و آخرین مدرک تحصیلی تو چیست .نمی دانم به دانشگاه رفته ای یا نرفته ای .نمی دانم اگر دانشجو بوده ای در چه زمینه ای درس خوانده ای .نمی دانم چطور شد که وارد کادر نظام شده ای.نمی دانم چطور زندگیت ورق خورده است که هم اکنون در این جایگاه قرار گرفته ای و بازجو شده ای . ولی بازجو، آنکس که امروز در مقابل تو قرار گرفته است را به خوبی می شناسم، او دکتر علی شکوری‌راد، پدر من است.

او در تاریخ ۱۱/۱۱/۱۳۴۰ در تهران در خانواده ای مذهبی بدنیا آمد.پدر او (یعنی پدر بزرگم که او را آقا جان صدا می کردیم ،خدا بیامرزدش)از طلاب حوزه علمیه قم بود و فوق لیسانس الهیات داشت . وی از دوستان نزدیک برخی از روحانیون طراز اول قم در حال حاضر بوده است .وی بعد از آمدن به تهران کارهای فرهنگی فراوانی را انجام داد، که از آن جمله راه اندازی دبیرستان مفید می باشد که جزء مدارس طراز اول ایران است و در زمان جنگ شهیدان زیادی از این دبیرستان داده ایم و بسیاری از افراد سرشناس و موفق جامعه کنونی از این مدرسه فارغ التحصیل شده اند، و در جایگاه خود حق به گردن این نظام و مملکت دارد.

دوران کودکی پدرم همانند سایر کودکان هم سن و سال خود در آن زمان سپری شده است با این تفاوت که او دوران تحصیل خود را به سرعت و سریعتر از دیگران طی کرده و کلاسها را با هوش و ذکاوت فراوانی که داشته است به صورت جهشی سپری کرده است بطوریکه توانسته در سن ۱۶ سالگی وارد دانشگاه تهران شود .به نقل از خودش “وقتی وارد دانشگاه شدم هنوز سیبیل در نیاورده بودم” آن هم وارد دانشگاهی که آن زمان در بحبوحه ی کارهای سیاسی و فرهنگی قرار داشته است و تعداد احزاب و اختلافات شدید بین آنها بیداد می کرده است هر حزب و مکتبی در صدد جذب افراد بیشتر بوده است و هر دانشجوی تازه واردی در مقابل هجمه ی شدید نظرات و عقاید قرار می گرفته بطوریکه دو دوست صمیمی آنطور که من شنیده ام ممکن بوده در سال دوم دانشگاه در مقابل هم قرار می گرفتند و شاید در مواردی نقشه ی ترور همدیگر را می کشیدند .

در این شرایط، پدرم با آن سن کم خود راهی را انتخاب کرد که تا روز قبل از دستگیریش بر آن بود و پافشاری می‌کرد و هیچگاه از آن فاصله نگرفت و روز به روز بر استواری عقیده اش در این راه افزوده شد .او شیفته ی امام و راه امام شده بود ، او شیفته انقلاب و نظام جمهوری اسلامی شده بود .ولی آنچه که فکر می کرد انجام داده است کمی متفاوت تر از آن بود که رخ داد و قرار بود که رخ دهد. یادم هست که یکبار برایم گفت: ” اولین ضربه ای که من بعد از انقلاب خوردم این بود که وقتی ۱۷ یا ۱۸ سالم بود(در ان زمان با آن سن کم جزء فعال ترین دانشجویان خط امام بوده است) طبق معمول با دوچرخه به دانشگاه رفتم .موقع پیاده شدن به خودم گفتم ما انقلاب کرده ایم و نظام جمهوری اسلامی بوجود آورده ایم ، فکر کنم نیاز به قفل کردن دوچرخه در نظام اسلامی نباشد.مگر نظام جمهوری اسلامی دزد دارد !؟ زمانیکه برگشتم و دیدم دوچرخه ام نیست و آن را دزدیده اند اولین ضربه را خوردم “

این ضربات در سالهای بعد از انقلاب گهگاه به صورت ها و مدل های دیگر بر او وارد می شد و او را مجبور می کرد در مقابل غیر قانونی عمل کردن ها و کج روی ها فریاد بر آورد. این فریاد ها در سالهای اخیر و به خصوص در سال گذشته به شدت افزایش یافت بطوریکه او که جزء فعالان برای این انقلاب بوده است را متهم به اختلال در امنیت (حالا امنیت کی با حرف زدن به خطر می افته !!!) دانسته و در زندان کرده اند.

بازجو، اینقدر حرف در سینه دارم که داشت فراموشم می شد که دلم به حال تو سوخت که شروع به نوشتن این نامه کردم . بازجو ، امروز این شخص که فقط قطره ای از اقیانوس شخصیتش را که من توانسته‌ام درک کنم برای تو گفتم و خود نیز بر این امر حتماّ واقف هستی در جلوی تو نشسته است .کسی که می دانم راه او و راه انقلاب و امام همواره دو خط همراستا و به هم پیوسته بوده است .کسی که می‌دانم هرگز از عقیده‌ای که داشته است تخطی نکرده است ،کسی که می دانم اگر به چیزی عقیده و ایمان داشته باشد تا پای جانش می‌ایستد.

بازجو، اگر منطق و استدلال کافی برای آنچه که فکر می کنی صحیح است و خلاف عقیده ی پدرم هست نداری و خود را نیز به خواب زده ای و حرف منطقی که بر خلاف میلت هست را نمی شنوی ،در حال تلف کردن عمرت هستی .بازجو کاش می توانستم از وصف حالم در آن لحظه که بعد از چهار روز بی‌خبری پدرم به خانه زنگ زد و من را با آن صدای دلنشین و آرامش بخشش پسرم صدا کرد برایت بگویم‌. نمی‌دانی چه بر من گذشت و نمی‌دانم چه بر او گذشت ولی بازجو این را برای تو می‌گویم که اگر من را در جلوی چشمانش آتش بزنی تا از عقیده‌اش برگردد ،شاید خم شود ،شاید بر زمین افتد ،شاید به خود بپیچد ،شاید زاری کند ،شاید فریاد بر آسمان بر دارد و خاک بر سر بریزد ولی مطمئن هستم از عقیده ای که به آن ایمان دارد هرگز بر نمی گردد. دلم به حالت می سوزد بازجو که زندگیت در این روزها برای فشار به چنین مردی حیف می‌شود.

مصطفی شکوری راد
ادامه مطلب ...

نامه مادر مهدی محمودیان به رییس قوه‌قضاییه: آقای لاریجانی، دادگاه دیگری هم هست

0 نظرات
نامه مادر مهدی محمودیان به رییس قوه‌قضاییه:
آقای لاریجانی، دادگاه دیگری هم هست!
. ادامه راه سبز(ارس): مادر مهدی محمودیان، روزنامه‌نگار دربند و عضو جبهه مشارکت ایران اسلامی در نامه‌ای خطاب به صادق لاریجانی، رییس قوه‌قضاییه نوشته است: اگر در این دنیا مشکل ما حل نشود، منتظر دادگاه عدل الهی می‌شویم، آنجا ما دامنتان را خواهیم گرفت که به چه گناهی باید عذاب دوری فرزندمان را تحمل کنیم. اگر حق‌گویی این اندازه مشکل دارد و جرم است، ما دیگر حرف حق نخواهیم گفت.

گفتنی است مهدی محمودیان از شهریور سال گذشته در زندان به سر می‌برد و علی‌رغم بیماری‌های گوناگون نظیر آسم و نفس تنگی با مرخصی وی موافقت نشده است. وی در دادگاه بدوی به 5 سال زندان محکوم و این حکم عینا در دادگاه تجدیدنظر تایید شد.

متن نامه مادر این روزنامه‌نگار که در اختیار سایت "تا آزادی روزنامه‌نگاران زندانی" قرار گرفته، به شرح زیر است:
بسم‌ الله الرحمان الرحیم

ریاست محترم قوه قضاییه
جناب آقای آملی لاریجانی

با سلام

من مادر مهدی محمودیان که در 25 شهریور 88 بازداشت و به زندان اوین منتقل شد، هستم. فرزندم حدود سه ماه تحت شکنجه‌های بسیار سخت و بازجویی‌های فراوان و طولانی مدت قرار داشت. فرزندم مدت سه ماه در سلول انفرادی نگه‌داری شد و طی این مدت از بسیاری از حقوق اولیه و انسانی‌اش محروم بود. برای مثال در طول این سه ماه که در سلول انفرادی به سر می‌برد، در صورت احتیاج به سرویس بهداشتی، برادران عزیز هر 6 ساعت یکبار به او اجازه استفاده از سرویس بهداشتی می‌دادند.

لازم است بدانید در دی ماه سال گذشته که او زودتر از وقت تعیین شده احتیاج به استفاده از سرویس بهداشتی داشت، سه تن از برادران مهربان تا آنجا که می‌توانستند او را ضرب و شتم کردند و سپس با چشم‌بند و دستبند و به صورت عریان او را به مدت 8 ساعت در حیاط و در سرما نگه داشتند.

از همان جا فرزندم دچار آنفولانزای شدید و مریض شد و هرچقدر تلاش کردیم او را معالجه کنیم، به ما اجازه این کار را ندادند و با دادن داروهای موقت و بی اثر از معالجه او سر باز زدند.

تا اسفند ماه همان سال فرزندم چهار بار دیگر به شدت بیمار شد. من مادر او هستم و طبیعی است که نگران حال پسرم باشم، به هرجا که فکر می‌کردم شاید به سوالات من پاسخ دهند، رفتم. به گفته زندانیان محبوس در بند 350 و 209 زندان اوین بارها فرزندم به دلیل تنگی نفس بی‌هوش شده است و به درمان فوری خارج از زندان احتیاج دارد اما تا کنون برای درمان او پاسخی به ما نداده‌اند.

با پیگیری‌های بسیار و هر روزه من بالاخره یک بار پزشک قانونی او را معاینه کرد و گواهی داد که باید در خارج از زندان و در بیمارستان بستری شود.

آقای لاریجانی

با وجود بیماری شدید فرزندم، او را به جای اینکه در بیمارستان بستری کنند، از زندان اوین به زندان کچوئی و پس از یک یا دوماه به زندان رجایی‌شهر منتقل کردند.

تا کنون فرزندم در این مدت به مرخصی نیامده است. در این یک سال و اندی دختر او بسیار بی‌قراری و بی‌تابی می‌کند.

نگرانی‌های ما برای مهدی کم بود، نگرانی برای سلامت دختر او هم افزوده شده است. دختر هشت ساله هر روز از پدرش می‌پرسد که چرا به خانه نمی‌آید. هرگاه مهدی تلفن می‌زند می‌گوید می‌خواهم با پدرم درد و دل کنم و همیشه در حین صحبت اشک می ریزد اما می‌گوید: "گریه نمی‌کنم فقط اشک‌هایم می‌آید."

رییس قوه قضاییه

به داد ما برسید. خانواده فرزندم از هم پاشیده‌اند و من نیز به شدت بیمار هستم و بیش از این یک مادر پیر بیمار را آزار ندهید، من در انتظار مرخصی یا آزادی فرزندم هستم تا سپس به درمان خودم بپردازم.

آقای لاریجانی

دادگاه دیگری هم هست. اگر در این دنیا مشکل ما حل نشود، منتظر دادگاه عدل الهی می‌شویم، آنجا ما دامنتان را خواهیم گرفت که به چه گناهی باید عذاب دوری فرزندمان را تحمل کنیم. اگر حق‌گویی این اندازه مشکل دارد و جرم است، ما دیگر حرف حق نخواهیم گفت. قضاوت با شما.

با تشکر
مادر مهدی محمودیان
روزنامه‌نگار دربند

ادامه مطلب ...

گزارش ویژه رسا: بررسي ادعاهاي غير مستند كودتاچيان در رابطه با چمدان‌هاي دلار!

0 نظرات
گزارش ویژه رسا- پنجم آبانماه 1389:
بررسي ادعاهاي غير مستند كودتاچيان در رابطه با چمدان‌هاي دلار!
. ادامه راه سبز(ارس): گزارش ويژه پنجم آبانماه شبكه تلويزيوني رسا به بررسی چرایی ادعاهاي اخیر مثال جنتی و مصلحی در مورد کمک میلیارد دلاری کشورهای غربی به اصلاج طلبان پرداخته، و اینکه اینگونه ادعاها سالهاست بدون هیچگونه مستند محکمه پسندی به عنوان یک خط تبلیغی از سوی اقتدارگرایان دنبال می شود تا بدینوسیله محبوبیت اصلاح طلبان را خدشه دار و طرفداران خود را حفظ نمایند:


ادامه مطلب ...

عضو کمیسیون انرژی مجلس: بنزین تولید شده در کشور، سرطان‌زا و پرهزینه است

0 نظرات
هشدار یک عضو کمیسیون انرژی مجلس:
با شعار خودکفایی، مردم را به کشتن می‌دهیم

. ادامه راه سبز(ارس): در حالی که روز گذشته نامه‌ای با امضای ۲۰۴ نماینده با موضوع تقدیر از عملکرد وزارت نفت در تولید ضربتی بنزین منتشر شد، اظهارات یک عضو کمیسیون انرژی مجلس نشان می‌دهد که بنزین تولید شده با شعار خودکفایی، جان مردم را به خاطر می‌اندازد و در عین حال به لحاظ اقتصادی هم به صرفه نیست.

عسگر جلالیان در اظهاراتی که در خبرآنلاین منتشر شده، تصریح کرده که: «بنزینی که در پالایشگاه ها به شکل غیر استاندارد تولید میشود سرطانزا است واگر این بنزین سرطان‌زا در اختیار مردم قرار بگیرد مردم را به صورت حاد تری درگیر می‌کند و هزینه تمام شده آن برای کشور نیز بالاتر است.»

وی می‌افزاید: «مسائل این چنینی را که در مورد آن جان مردم در خطر است را نمی‌توان با ژست گرفتن در عرصه داخلی و خارجی و شعار دادن توجیه کرد. در شرایطی که می‌دانیم سرطانی‌ها هیچ حمایتی نمی‌شوند و هزینه‌های این بیماری کمرشکن است و بیشتر هم در اقشار پایین بروز می‌کند ادامه این روند به هیچ روی جایز نیست . دولت اگر قرار است بنزین تأمین کند نباید به بهای مرگ و سرطان تمام شود.»

پیش از این هم برخی نمایندگان به طور سربسته در این باره سخن گفته بودند، اما کمتر کسی تاکنون اینگونه از تبعات واکنش شعارزده دولت به تحریم بنزین و خطرات جانی محصول آن چیزی گفته بود.

اما این صداهای مخالف، به دلایلی که مشخص نیست، ساکت شده و پژواک آنها نیز در حجم عظیم تبلیغات دولتی در خصوص خودکفایی بنزین و ادعای گزاف صادرات این فرآورده، گم شده بود. تبلیغاتی که اکثریت مجلس نیز با آن همراهی می‌کند؛ به طوری که در همین روز گذشته، ۲۰۴ نماینده در بیانیه‌ای نوشتند: «با استعانت از خداوند متعال و با تکیه بر تعهد و تخصص مدیران و کارکنان صنعت نفت، شاهد دستاوردی درخشان در تولید ضربتی بنزین مورد نیاز کشور هستیم. این موفقیت بی‌بدیل که حربه ناکارآمد کشورهای سلطه‌گر به منظور تحریم فروش بنزین به جمهوری اسلامی ایران را بی‌اثر و تولید آن را در داخل کشور به مرز خودکفایی رساند باتلاش خستگی‌ناپذیر و تشریک مساعی مجموعه وزارت نفت به دست آمده است و نشان از اقتدار و صلابت نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و دلالت بر پایمردی فرزندان انقلاب اسلامی در صنعت نفت کشور دارد!»

اما جلالیان درباره کیفیت این دستاورد درخشان می‌گوید: «کیفیت و استاندارد بنزین تولیدی در در پالایشگاه های داخل کشور و واحد هایی که برای آنها در زمان ساخت کاربری غیر از تولید بنزین تعریف شده است، جدا از بحث هزینه آن و توجیه اقتصادی، زیر سوال است.»

او همچنین خبر می‌دهد: «اینکه این بنزین چقدر با معیارهای HSC همخوانی دارد نیز سوالی بود که برای پاسخ گویی به آن معاون پتروشیمی و معاون پخش در کمیسیون حضور پیدا کردند، اما پاسخ‌های آنها در باره ایراد های وارده به این موضوع از طرف نمایندگان قانع‌کننده نبود.»

جلالیان همچنین در اظهاراتی هشداردهنده، تصریح می‌کند: «تماس فیزیکی و استشمام این بنزین غیر استاندارد موجب بیماری می‌شود و این در شرایطی است که در مناطقی مثل حوزه انتخابیه من مردم به راحتی بنزین را جابه‌جا می‌کنند و به خاطر مصرف سوخت قایق‌ها آن‌را در منزل نگهداری می‌کنند. تماس این بنزین با دست بسیار خطرناک است و این موضوع به‌صورت جدی در کمیسیون با مسئولین مطرح شده است. کمیسیون انرژی در مورد این قضیه پیگیر است.»

این نماینده مجلس، درباره توجیه اقتصادی این طرح نیز می‌گوید: «علی ای حال هر کاری باید در چارچوب خودش صورت بگیرد و توجیه منطقی و اقتصادی خودش را داشته باشد. هزینه تمام شده این‌طور طرح ها بسیار بالاست، و به هر روی اگر بحث استاندارد، کیفیت و بهداشت مرتفع شود، معتقدیم تولید بنزین در پالایشگاه ها به جای نفع، ضرر دارد.»

به گفته وی، «اگرچه تلاش دولت در مسیر خودکفایی بنزین، ستودنی است اما پر واضح است که این طرح باید هرچه سریع‌تر متوقف شود. چون نه از لحاظ هزینه به صرفه است و نه HSC دارد و تبعات زیست‌محیطی آن‌را هم نمی‌توان نادیده گرفت.»

این نماینده درباره راه حل صحیح مواجهه با احتمال تحریم بنزینی ایران نیز می‌گوید: «دولت باید به جای تغییر غیر کاربری غیر معقول پالایشگاه های موجود به فکر سرمایه‌گذری در ساخت پالایشگاه ها باشد و معتقدم اگر با کمبود بنزین مواجه شویم به مردم فشار می‌آید و با نارضایتی آنها مواجه خواهیم شد. اما بحران نارضایتی مردم قابل مدیریت و کنترل است و نهایتا باعصبانیت آن ها روبرو هستیم که خطرش کمتر از این است که مردم را در معرض خطر سرطان و مرگ قرار دهیم.»
ادامه مطلب ...

تاجزاده: آقایان به این نتیجه رسیده اند که در انتخابات آتی باید به جای «اسلامیت» بر «ایرانیت» تکیه کنند

0 نظرات
سید مصطفی تاجزاده در ملاقات کابینی مطرح کرد:
محدود کردن رشته های علوم انسانی روش های استالین را در اذهان زنده می کند
. ادامه راه سبز(ارس): سید مصطفی تاج زاده در آخرین ملاقات کابینی با همسرش نکات مهمی را مطرح کرد. او که علیرغم ادعای هتل دانستن زندان ها توسط رئیس سازمان زندان ها کماکان همراه با محمد نوری زاد پس از ۷۳ روز در قرنطینه اوین نگه داری می شود که فاقد استانداردهای لازم است گفت: «درحقیقت تمامیت خواهان ایرانی بیش و پیش از آن که با علوم انسانی مخالف باشند با حقوق انسانی مخالفند و در این توهم به سر می برند که دانشگاه به طور اعم و این رشته ها به طور اخص نسل جوان و فرهیخته را منتقد اسلام تحمیلی- تکفیری و معترض نسبت به وضع موجود و سیاست های کشور بار می آورد.»

وي همچنين تاكيد نمود: «محکومیت این اقدام غیر ملی و ضد علمی و طالبانی، که روش های استالین را در اذهان زنده می کند که علوم انسانی را علوم بورژوایی می خواند و در راه ترویج آن در شوروی موانع زیادی ایجاد می کرد، توسط همه فرهیختگان بویژه دانشگاهیان لازم است تا اقتداگرایان ایرانی نتوانند گام های جدیدی در زمینه محدود کردن دانشگاه و دانشگاهیان بردارند. روشن است هر زمان که انحصار طلبان تصمیم به بررسی ملی موضوع علوم انسانی و جایگاه آن در کشور بگیرند، از همکاری همه صاحبنظران بهره مند خواهند شد. اما مادام که هدفشان خاموش کردن شعله این علوم باشد، برای ما راهی جز افشای این روند و اقدام خطرناک باقی نمی ماند.» به گزارش کلمه متن سخنان او به شرح زیر است:
تمامیت خواهان ایرانی بیش و پیش از آن که با علوم انسانی مخالف باشند با حقوق انسانی مخالفند

همواره گفته ام آقای مصباح و مریدانش نهاد دانشگاه را پدیده ای غربی و مضر به حال دین و میهن می دانند که نقشی جز سست کردن مبانی اعتقادی دانشجویان ایفا نمی کنند. به همین دلیل همواره خواهان تعطیل شدن این نهاد آزادی خواه و عدالت طلب بوده اند اما چون جرأت و قدرت تعطیلی دانشگاه را ندارند و نیاز کشور به فارغ التحصیلان فنی و پزشکی و غیره جدی تر از آن است که بتوانند آن را نادیده بگیرند و خود نیز از تربیت چنین متخصصانی عاجزند، مجبورند دانشگاه را چون خار در چشم تحمل کنند. در عین حال پس از کودتای انتخاباتی 88 و از میدان به در کردن اکثر قریب به اتفاق رسانه ها و تریبون های مستقل و منتقد و سرکوب منتقدان تک صدایی شدن جامعه و حکومت، فرصت را مناسب دیدندکه به سراغ علوم انسانی بروند. ظاهر مسئله تلاش برای اسلامی کردن این علوم است اما باطن آن تعطیلی تمام رشته هاست. درحقیقت تمامیت خواهان ایرانی بیش و پیش از آن که با علوم انسانی مخالف باشند با حقوق انسانی مخالفند و در این توهم به سر می برند که دانشگاه به طور اعم و این رشته ها به طور اخص نسل جوان و فرهیخته را منتقد اسلام تحمیلی- تکفیری و معترض نسبت به وضع موجود و سیاست های کشور بار می آورد. غافل از آن که بی برنامگی، روزمرگی، فساد، خویشاوندسالاری و در یک کلام بی کفایتی در اداره امور، موجب اعتراض اکثریت قاطع مردم شده است و انتقادها اختصاص به دانشگاه ها یا دانشجویان علوم انسانی ندارد. جالب آن که اقتدارگراها اخیراً به نقض حقوق بشر در کانادا و آمریکا و فرانسه اعتراض کرده اند و همزمان درصددند رشته حقوق بشر را در ایران تعطیل کنند و به احتمال زیاد اولین رشته ای که از رشته های علوم انسانی تعطیل خواهد شد همین رشته حقوق بشر است. محکومیت این اقدام غیر ملی و ضد علمی و طالبانی، که روش های استالین را در اذهان زنده می کند که علوم انسانی را علوم بورژوایی می خواند و در راه ترویج آن در شوروی موانع زیادی ایجاد می کرد، توسط همه فرهیختگان بویژه دانشگاهیان لازم است تا اقتداگرایان ایرانی نتوانند گام های جدیدی در زمینه محدود کردن دانشگاه و دانشگاهیان بردارند. روشن است هر زمان که انحصار طلبان تصمیم به بررسی ملی موضوع علوم انسانی و جایگاه آن در کشور بگیرند، از همکاری همه صاحبنظران بهره مند خواهند شد. اما مادام که هدفشان خاموش کردن شعله این علوم باشد، برای ما راهی جز افشای این روند و اقدام خطرناک باقی نمی ماند.

حکومت که از سایه خود نیز می ترسد و مانند یک اقلیت نگران و بدون آینده رفتار می کند

در زمانی که محمدرضا شاه از رسیدن ایران به دروازه های تمدن بزرگ سخن می گفت و این که دشمن به زودی پنجمین قدرت بزرگ جهان خواهد شد. رهبر فقید انقلاب خطاب به او گفت با همه ادعاها تو قدرت آزادی دادن نداری ورژیم ستم شاهی نیز واقعاً فاقد چنین قدرتی بود. امروز با کمال تأسف باید خطاب به جناح حاکم گفت که شما نیز با همه ادعاهای خود در زمینه متکی بودن به حمایت اکثریت مردم و آگاه بودن آنان نه تنها از منتقدان حکومت که از سایه خود نیز می ترسید و مانند یک اقلیت نگران و بدون آینده رفتار می کنید. به باور من اگر واقعاً معتقدیم منتقدان ما خس و خاشاکی بیش نیستند، تمامیت خواهان ایرانی بیش و پیش از آن که با علوم انسانی مخالف باشند با حقوق انسانی مخالفند باید به آنها اجازه فعالیت آزاد و برگزاری اجتماعات مردمی بدهیم تا پایگاه و وزن شان برخود و دیگران مشخص شود. اگر ما مردم را بصیر می دانیم چرا همه تریبون های منتقد خود را تعطیل می کنیم و لاف اتکای خود به پشتیبانی اکثریت را با گاف سانسور افشا می سازیم؟ بصیرت را چه نسبتی با سانسور و بگیر و ببند است؟ کدام حکومتی را در جهان سراغ داریم که حامیان خود را اکثریت مردم بداند اما از رقابت آزاد انتخاباتی با اقلیت در هراس باشد؟ تا آنجا که من مطلعم نه تنها در تاریخ ایران بلکه در بین کشورهای جهان هیچ حکومتی نیست که مقاماتش این میزان در سخنرانی های خود مردم را آگاه و وفادار و رشید بخواند و درعین حال با آنان چنان رفتار کند که گویی صغیرترین و ناآگاه ترین مردم جهانند. چرا ما باید برای همه کشورهای جهان جز مردم خود خواهان برگزاری آزاد و قانونی انتخابات باشیم و چرا به حاکمیت تک صدایی در جهان اعتراض می کنیم ولی آن را در کشور خود ضروری می دانیم، چرا حق اعتراض مردم را در همه جا به رسمیت می شناسیم جز برای خودمان؟ اگر ما که قدرت حاکم هستیم دارای اعتماد به نفسیم و به بصیرت ملت ایران اعتماد داریم، باید پرچم دار فعالیت آزاد و سازمان یافته منتقدان باشیم نه این که پس از تعطیلی مطبوعات به سراغ انحلال احزاب برویم که به نظر من انحلال احزاب مقدمه نامیمون انتخابات آینده است. چنین رفتاری به معنای آن است که جناح حاکم می داند اگر انتخابات آزاد برگزار شود، نامزدهایش شکست می خورند و اگر انتخابات را نمایشی برگزار کند، رسوا می شود پس درصدد برآمده که با انحلال احزاب اصلی منتقد، وجهه قانونی به رد صلاحیت های نامزدهای محبوب بدهد. به هر حال سخن امام راحل را به همه و به خودمان یادآوری می کنم که نشانه قوی بودن و اعتماد به نفس داشتن ونیز اعتماد داشتن به ملت آزادی دادن به منتقدان است وگرنه هیچکس سانسور و انحلال و سرکوب را نشانه اعتماد به نفس و قدرت حکومت نمی خواند.

آقایان به این نتیجه رسیده اند که باید در انتخابات آتی باید به جای «اسلامیت» بر «ایرانیت» تکیه کنند

یک بار دیگر مشاهده کردیم که افراط به تفریط انجامید و دولت امام زمانی استاد مصباح به جای اسلام ناب و فقاهتی مدافع و مروج «مکتب ایرانی» و اخیراً «اسلام ایرانی» شده است. واقعاً که جای درس آموزی و البته تأسف است که چگونه آقای احمدی نژاد پس از سردادن شعارهای تند غرب ستیزانه انحرافی ترین و خطرناک ترین ادعای آن دسته از مستشرقان مغرض را درباره اسلام پذیرفته مبنی بر این که تشیع، «اسلام ایرانی» است و ترویج آن وظیفه حکومت ایران است.

آقای احمدی نژاد درک نمی کند که با پذیرش تز اسلام ایرانی عملاً اعلام می کند که تشیع اصالت و حقانیت ندارد و همچنان که مستشرقان مذکور ادعا کرده اند ایرانیان برای مقابله با سلطه اعراب و نفی خلافت اسلامی تشیع و یا اسلام ایرانی را اختراع کرده اند با وجود این که آقای احمدی نژاد ابعاد این سخنان انحرافی را درک نمی کند اما علت بیان آن کاملاً سیاسی است. آقایان به این نتیجه رسیده اند و آن را در جلسات خصوصی خود اعلام می کندد که برای مقابله با رقبای اصولگرای خود در انتخابات آتی باید به جای «اسلامیت» بر «ایرانیت» تکیه کنند بویژه آن که نظرسنجی ها نشان می دهد که آنان دیگر نمی توانند با شعارهای اقتصادی وارد میدان شوند. به هر حال از دولتی که بدون کمترین توجیه و فقط با هتاکی نسبت به منتقدان، سیاست خود را از «تثبیت قیمت ها» به نقطه مقابل آن یعنی «حذف یارانه ها» تبدیل کرد و ثابت نمود که بی اصول ترین دولت بعد از مشروطه است، انتظاری نیست. به معدود آخوندهای درباری و مجیزگو نیز که حقوق یا پست می گیرند تا این شعار را جا بیاندازند که «مخالف احمدی مخالف رهبر است مخالف رهبری دشمن پیغمبر است» و نیز به مداحانی که به بهای طرح شدن شان در کانون های خاص و ازجمله در صداو سیما کاری جز تهمت زدن و اهانت کردن به منتقدان حکومت بی کفایت تمامیت خواه ندارند، امیدی نیست. اما این انتظار هست که مرجعیت آگاه و روحانیت آزاد تشیع در برابر این انحراف ساکت ننشینند و اجازه ندهند نامحرمان انقلاب، نظام و اسلام را از مسیر خود منحرف کنند.

بیگانه ستیزی استبدادطلبانه در ایران جایی ندارد

دیدگاه ما درباره دولت های سلطه گر همان است که اکثر قاطع ایرانیان در نهضت مشروطه، ملی شدن صنعت نفت و انقلاب اسلامی از آن حمایت کردند. یعنی مخالفت هم زمان با سلطه خارجی و استبداد داخلی. مهم نیست این دولت سلطه گر خارجی انگلیس باشد یا شوروی یا آمریکا و این که استبداد به نام سکولاریسم به مردم ایران تحمیل شود یا به نام اسلام. ما با هر نوع استعمار و استبداد مخالفیم بنابراین نه موضع کسانی را که به بهانه یا دلیل مبارزه با استبداد دینی، توجیه گر دخالت اجنبی در ایران می شوند و مبلغ حضور و در واقع سلطه آنان در ایران هستند، تأیید می کنیم و نه با اشخاص و گروهی موافقیم که به بهانه یا دلیل مبارزه و مقاومت در برابر دولت آمریکا و اسرائیل سعی در تحمیل استبداد و انسداد در کشور دارند و برای استمرار قدرت و منافع خود حقوق هم وطنان خویش را نقض می کنند. راه جنبش سبز راه اکثریت قاطع ایرانیان در یک صد سال گذشته است. یعنی تلاش برای تحقق ایران مستقل، آباد، آزاد و مرفه. رسیدن به این آرمان یعنی توسعه همه جانبه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در گرو حاکمیت قانون و مشروط و پاسخ گو شدن قدرت و حکومت. ما رشد تک بعدی و کاریکاتوری را در بلوک شرق و شوروی سابق دیدیم و البته سرانجام چنین رشدی را نیز مشاهده کردیم که سرنگونی حکومت و فروپاشی کشور بود. به نظر من جناح جنگ طلب در آمریکا فاجعه یازده سپتامبر و حمله به برج های دوقلو را بهانه و دستاویز تحمیل دو جنگ به مردم آمریکا و افغانستان و بسیاری کشورهای دیگر درگیر جنگ نمود و تمامیت خواهان ایرانی نیز افشای جنایت یازده سپتامبر را بهانه و سرپوشی برای نقض حقوق بشر در ایران قرار داده اند. این در حالی است که بیگانه ستیزی استبدادطلبانه در ایران جایی ندارد و ملت ما دفاع از حقوق مردم دیگر کشورها را توسط جناح حاکم زمانی باور می کند که حقوق اساسی و ابتدایی ملت توسط آنان پاس داشته شده باشد و تأمین شود. ما را چاره ای جز جلب اعتماد و مشارکت مردم با رعایت حقوق آنان نیست در غیر این صورت سرنوشت این حکومت نیز چون دیگر قدرت هایی است که با انکار مردم و حق مردم توسط همان مردم سرنگون شده و بدفرجامی شان باید عبرتی برای امروز ما باشد.

ادامه مطلب ...

فضای امنیتی در آستانه اجرای طرح هدفمند شدن یارانه‌ها

0 نظرات
تهدید اصناف و فعالان اقتصادی از سوی دولت و متحدانش در مجلس:
فضای امنیتی در آستانه اجرای طرح هدفمند شدن یارانه‌ها
. ادامه راه سبز(ارس): اخلال در اجرای قانون هدفمندکردن یارانه‌ها، اقدام علیه منافع ملی و امنیت ملی کشور است. | فتنه‌گران برای عقیم ماندن طرح هدفمندسازی یارانه‌ها دست به کار شده‌اند. | مسئولان در مقابل فتنه‌گران اقتصادی قدعلم کرده و به شدت با این زالو صفتان اقتصادی برخورد کنند. | بازار را رصد خواهیم کرد و هر جا احساس شود تخلفی در حال شکل گیری است با متخلفان برخورد تعزیراتی خواهد شد. | طرح بازرسی و نظارت بر اصناف، با حضور 100 خودرو گشتی، تشدید شده است.
بگزارش گروه اقتصاد كلمه؛ با آنکه رئیس سازمان تعزیرات حکومتی ادعا می‌کند که قصد ایجاد فضای امنیتی و پلیسی در بازار را نداریم، اظهارات تهدیدآمیز مدیران دولتی و نمایندگان حامی دولت چیز دیگری را نشان می‌دهد.

رسول مژدهی پور رئیس سازمان تعزیرات حکومتی امروز اعلام کرد که تصمیم نداریم در سطح بازار شرایط امنیتی و پلیسی ایجاد کنیم بلکه باید اجازه داد بازار و تولیدکنندگان کار خود را به طور طبیعی انجام دهند؛ اما وی در عین حال تصریح کرد: آنچه مسلم است بازار را رصد خواهیم کرد و هر جا احساس شود تخلفی در حال شکل گیری است با متخلفان برخورد تعزیراتی خواهد شد.

وی همچنین از آغاز به کار رسمی ستاد کشوری بازرسی و نظارت اصناف، به عنوان آخرین مرجع در جهت مقابله با تخلفات احتمالی خبر داد و افزود: این ستاد در حوزه های مختلف از جمله حمل و نقل، قاچاق کالا و احتکار فعال شده است اما یقینا برای اجرای بهتر قانون هدفمند کردن یارانه ها هماهنگی و همراهی کاملی را با دیگر بخش های مختلف اقتصادی کشورخواهد داشت چرا که اگر این همکاری شکل نگیرد قطعا در زمان اجرا لنگ خواهیم ماند.

همزمان، حسن رادمرد رئیس مرکز امور اصناف و بازرگانان وزارت بازرگانی هم از آغاز طرح تشدید بازرسی و نظارت بر اصناف خبر داد و گفت: مانور آمادگی با حضور ۱۰۰ خودرو گشتی به همراه نیروهای آموزش‌دیده در سطح شهر تهران برگزار می‌شود. بازرسان در این طرح اقدام به نظارت و بازرسی از واحدهای صنفی خرده‌فروشی خواهند کرد.

به گفته وی، بازرسان با همکاری سازمان تعزیرات حکومتی، سازمان حمایت مصرف‌کنندگان تولیدکنندگان و سازمان‌های بازرگانی استان‌ها با افراد خاطی و متخلف برخورد قانونی خواهند کرد.

همچنین، وزیر بازرگانی نیز مانور اصناف را با هدف مقابله با سوءاستفاده احتمالی در بازار کالا همزمان با هدفمندی یارانه‌ها توجیه کرد و مدعی شد: این‌گونه مانورها موجب می‌شود تا افزایش قیمتی در بازار رخ ندهد و در حق مردم نیز اجحاف نشود.

غضنفری همچنین با تاکید بر اینکه اصناف خود کاملا به شرایط آگاه هستند و قول داده‌اند که قیمت کالاها را کنترل کنند، تصریح کرد: از این بابت هیچ گونه نگرانی نداریم.

در این حال، دو نماینده حامی دولت در مجلس نیز به تهدید کسانی که با طرح هدفمندی یارانه‌ها همکاری نکنند، پرداختند.

رضا رحمانی نماینده تبریز، اخلال در اجرای قانون هدفمندکردن یارانه‌ها را اقدام علیه منافع ملی و امنیت ملی کشور! توصیف کرد و هنوز طرح هدفمندی آغاز نشده، خواستار اقدام قوه قضائیه در برخورد با مخالفان آن شد.

علی‌محمد بزرگواری نماینده کهگیلویه هم به مدیران اقتصادی هشدار داد که مواظب باشند که فتنه‌گران برای عقیم ماندن طرح هدفمندسازی یارانه‌ها دست به کار شده‌اند!

وی ادعا کرد: فتنه‌گران اقتصادی که رد پای فتنه اخیر را دنبال می‌کنند، قصد دارند با اخلال در اقتصاد و ایجاد آشفته بازار طرح مهم هدفمندسازی یارانه‌ها را ناکام کرده و به اهداف شوم خود دست یابند.

بزرگواری همچنین خواستار آن شد که مسئولان در این زمینه هوشیار بوده و با قدرت و به دور از سهل‌انگاری در مقابل فتنه‌گران اقتصادی قدعلم کرده و به شدت با این زالو صفتان اقتصادی! برخورد کنند.

با این اوصاف، و با لحن تهدیدآمیز که اینچنین آشکارا از سوی دولت و متحدانش در مجلس به کار می‌رود، مشخص نیست رئیس سازمان تعزیرات، کدام فضای پلیسی و امنیتی را انکار می‌کند.

ادامه مطلب ...

تشکر چاوز از ده هزار آپارتمان اهدایی ایران!

0 نظرات
تشکر چاوز از ده هزار آپارتمان اهدایی ایران

. ادامه راه سبز(ارس): هوگو چاوز رییس جمهوری ونزوئلا که از سفر دوره ای به چند کشور متحد ونزوئلا به کشورش بازگشته در گزارشی که از تلویزیون دولتی این کشور درباره دستاوردهای سفر منطقه ای خود ارایه کرد گفت که ایران به همراه روسیه، بلاروس و پرتغال بیش از ۳۷ هزار خانه در ونزوئلا خواهند ساخت.

به گزارش عصر ایران؛ چاوز با اشاره به دستاوردهای سفرش گفت: ساخت خانه شرکت های این چهار کشور برای ما به صرفه تر از ساخت خانه از سوی شرکت های داخلی ما است.

چاوز که مدعی بود انعقاد قرار داد ساخت این واحدهای مسکونی یکی از مهم ترین دستاوردهای سفر منطقه ای خود به کشورهای روسیه، بلاروس، اوکراین، ایران، سوریه، لیبی و پرتغال بوده است، افزود: روسیه قرار شده ۱۰ هزار واحد مسکونی در زمین های متعلق به ارتش در کاراکاس بسازد، شرکت های ایرانی نیز قرار است در ساخت ۱۰ هزار واحد مسکونی یاری مان دهند، پرتغال ۱۲ هزار و ۵۱۲ واحد مسکونی خواهد ساخت و بلاروس نیز تعهد داده تا ۵ هزار واحد مسکونی برایمان بسازد.

چاوز به شهروندان آسیب دیده از طوفان و رانش زمین اخیر در کاراکاس وعده داد که ۵۲۰ واحد از این خانه ها به شهروندانی تحویل خواهد شد که خانه هایشان در اثر رانش زمین اخیز در کاراکاس از بین رفته است.

به گفته چاوز آپارتمان ها ۳ خواب، دو حمام، یک هال و یک آشپرخانه خواهند داشت.

یکی از تکنیک های تبلیغی چاوز در ۱۰ سال گذشته اختصاص زمین و واحدهای مسکونی به بی خانمان ها و فقرای ونزوئلایی بوده است و حامیان اصلی چاوز در ونزوئلا نیز از میان همین طبقه هستند.

ادامه مطلب ...

فتنـــه نامی هزار فتنه از او

0 نظرات
فتنـــه نامی هزار فتنه از او
. ادامه راه سبز(ارس): تعابیر مولوی در خصوصِ «فتنه‌ی قدرت»، شنیدنی‌تر و امروزی‌ترند که در حقیقت، مولوی از فتنه‌ای می‌گوید که ناشی از قدرت یافتنِ جاهلان و بی‌اقتداریِ حاکمان و بی‌سیاستی والیان است.

او می‌گوید: در این فتنه؛ مقام و منصب، جاهلان را به فضاحت می‌کشاند و مال و ثروت ناکسان را به رسوایی می‌کشاند. ناکسی که صاحب ثروت می‌شود با صاحبانِ اصلی، بخل می‌ورزد و آن را به غریبه‌ها می‌بخشد. گمراهی که صاحب ِحکم می‌شود، جاه و شوکتِ حکومت و قضاوت را به چاه نابودی می‌کشاند و جانِ زشتش، جهان‌سوزی می‌کند.

در این شطرنجِ احمقانه، معلوم است که شاه هم در خانه‌ی بیدق قرار می‌گیرد و احمقان سرور می‌شوند و عاقلان هم سر در گلیم.
مولوی، در دفتر سومِ مثنوی، ماجرای مارگیری را روایت می‌کند که برای گرفتن مار به کوهستانی سرد و پر برف می‌رود و در جستجوی مار، اژدهای مرده‌ای را می‌بیند و وسوسه می‌شود تا به قصدِ «چشم‌بندیِ مردم» و «نمایش‌های پهلوانی!» آن را به بغداد ببرد، و چون مارگیر به بغداد می‌رسد، اژدها را از کیسه بیرون آورده و مردم را به تماشای شاهکار خود فرا می‌خواند. اژدها در مقابل گرمای خورشید عراق قرار می‌گیرد و به تدریج رخوتِ ناشی از سرما از تن او خارج می‌شود و به میان جماعت می‌افتد و از کشته پشته می‌سازد و مارگیر گیج را هم یک لقمه ی چرب می‌کند.

مولوی در در دفتر چهارم مثنوی، به اشارتی کوتاه از این داستان یادی کرده و «عیب‌های ناکسان و نادانیِ جاهلان» را به مار خفته‌ای تشبیه می‌کند که به «گرمایِ قدرت» بیدار می‌شوند. مولوی در اینجا می‌گوید : هرگاه یکی از ادواتِ قدرت در اختیار کسی قرار گیرد که ظرفیت استفاده از آن را ندارد و یا می‌خواهد از آن سوء استفاده کنند، می‌تواند منشأ «فتنه» شود. علم، ثروت، منصب، مقام و اعتبار، نمونه‌هایی از ادوات قدرت‌اند که مولوی از آن‌ها نام می‌برد و فلسفه‌ی غزای مومنان را ستاندنِ این ابزار قدرت از دست بدگوهران و زشت‌خوها می‌داند و می‌گوید در غیر این صورت فتنه‌ای که از آنان برمی‌خیزد، خودِ آنان را نیز هلاک می‌کند:

علم و مال و منصب و جاه و قران فتنـــه آمــد در کف بدگوهران

پس غـزا زین فرض شد بر مؤمنان تا ستانند از کـف مجنـون سنان

جان او مجنون، تنش شمشیر او واستان شمشیر را ! زان زشت‌خو

عیبِ او مخفیست، چون آلت بیافت مارش از سوراخ بر صحرا شتافت

جمله صحرا مــار و کزدم پر شود چونـک جاهل شاه حکم مـر شود

سایر تعابیر مولوی در خصوصِ «فتنه ی قدرت»، شنیدنی‌تر و امروزی‌ترند که در حقیقت، مولوی از فتنه‌ای می‌گوید که ناشی از قدرت یافتنِ جاهلان و بی‌اقتداریِ حاکمان و بی‌سیاستی والیان است. او می‌گوید: در این فتنه؛ مقام و منصب، جاهلان را به فضاحت می‌کشاند و مال و ثروت ناکسان را به رسوایی می‌کشاند. ناکسی که صاحب ثروت می‌شود با صاحبانِ اصلی، بخل می‌ورزد و آن را به غریبه‌ها می‌بخشد. گمراهی که صاحب ِحکم می‌شود، جاه و شوکتِ حکومت و قضاوت را به چاه نابودی می‌کشاند و جانِ زشتش، جهان‌سوزی می‌کند. در این شطرنجِ احمقانه، معلوم است که شاه هم در خانه‌ی بیدق قرار می‌گیرد و احمقان سرور می‌شوند و عاقلان هم سر در گلیم:

آنچ منصب می‌کند با جاهلاناز فضیحت کی کند صد ارسلان

مال و منصب ناکسی که آرد به دستطالب رسوایی خویش او شدست

یا کند بخل و عطاها کم دهدیا سخا آرد به نـاموضـع نهد

شاه را در خانه ی بیذق نهد این چنین باشد عطا که احمق دهد

حُــکم چون در دست گمراهی فتاد جاه پندارید در چاهی فتاد

راه نمی‌داند، قــلاووزی کند جان زشت او جهــان‌سوزی کند

احمقـان سرور شدستند و ز بیم عاقــلان سرها کشیده در گلیم

القصه؛ مولوی در دفتر سوم، ماجرای مارگیر و اژدهای خفته را «یک حکایت تاریخی» می‌داند و شاید همین کافی است تا متولیان بودجه‌های فرهنگی و سرداران جنگ نرم، از این پس، انتشار مثنوی معنوی را تعطیل کنند و ابیات مثنوی معنوی را ممنوع و مولوی را هم به اتهام جنگ نرم محاکمه کنند. وقتی اربابِ این جماعت مدعی است که «سابقه‌ی جنگ نرم به آدم و حوا برمی‌گردد!» لاجرم مولوی هم باید فتنه‌گر باشد و از این جماعت هیچ چیز بعید نیست، یعنی:

هر خسی را این تمنی کی رسد موسیی باید که اژدرها کشد

کلمه – آل طاها
ادامه مطلب ...

سيد محمد خاتمي: فقدان آزادی و غصب آن غیرعادلانه ترین اقدام یک حکومت است

0 نظرات
پیام سیدمحمد خاتمی به سمپوزیوم بین المللی دین و صلح جهانی:
صلح واقعی یعنی حاکم شدن عدالت، آزادی و محبت؛ نه ثبات و سکوت گورستانی
. ادامه راه سبز(ارس): به گزارش پايگاه اطلاع رساني رييس جمهور سابق كشورمان، سید محمد خاتمی که نتوانست دعوت برگزارکنندگان سمپوزیوم بین المللی دین و صلح جهانی در اسنابروک آلمان را اجابت نموده و به عنوان سخنران اختتامیه در این نشست حضور یابد!، لذا متن سخنرانی خود را برای قرائت در آیین اختتامیه اجلاس در اختیار میزبانان این نشست فرهنگی قرار داد.

در بخشهايي از متن اين سخنراني آمده است: «اگر عدالت بدون آزادی چیزی جز ظلم نیست، آزادی بدون عدالت نیز آزادی تجاوز و غارت و اشاعه فقر و فساد و ظلم است. آنچه در زبان جامعه شناسان به «همبستگی»(Solidarity) اجتماعی تعبیر شده است تنها در صورت تلائم و حضور توأمان عدالت و آزادی است که متحقق می شود و هرچه همبستگی، دوام و قوام بیشتری داشته باشد صلح ثبات و استحکام بیشتری دارد.» | «باری، صلح واقعی هنگامی پدید خواهد آمد که بر زندگی انسان ها عدالت،‌ آزادی و محبت حاکم گردد. صلح در سطح یک ملت و میان مردم یک کشور هنگامی برقرار می شود و نظم اجتماعی وقتی شایسته صلح است که مبتنی بر آزادی و عدالت و محبت باشد وگرنه هر ثبات نسبی و هر سکون گورستانی دور از شأن و کرامت و فضیلت انسانی را نمی توان وضعیت صلح آمیز خواند.» متن کامل این سخنرانی در ادامه مي خوانيد:
سخنرانی ارسالی سید محمد خاتمی به سمپوزیوم بین المللی دین و صلح جهانی
Adress to the International Symposium on Religions and World Peace

اسنابروک آلمان
28 مهر تا 1 آبان 1389
20 تا 23 اکتبر 2010
Osnabrueck, Germany
October 20th - 23th 2010

بسم الله الرحمن الرحیم


اگر صلح را به معنی نفی و رفع جنگ بدانیم، هم به لحاظ مفهوم و هم از نظر تحقق خارجی از جنگ متأخر است. تاریخ نیز این امر را تأیید می کند. در اسطوره های ملل و اقوام نیز از جنگ و جنگاوری ستایش شده است، چنانکه سلحشوری و دلاوری دست کم برای آنان که وظیفه دفاع از قبیله و افراد و شهر و شهروند در برابر تجاوز را دارند یک فضیلت به حساب آمده و ستوده شده است.

«صلح» نزد یونانیان دوره «هومر» جایگاهی ندارد. «هکتور» به هنگام وداع با همسرش بر بیدادگری و زشتی جنگ «تروا» افسوس می خورد و پسرش را در آغوش می گیرد و برای او نه زندگی صلح آمیز، بلکه زندگی جنگاوران را آرزو می کند تا پسرش دل مادر خویش را با به غنیمت آوردن سلاح های خونین دشمنان خود به خانه شاد کند. چنانکه «اورپید» تراژدی نویس و «اریستوفان» کمدی نویس هر دو سخنانی در مخالفت با جنگ می گویند. و چرا راه دور می رویم؟ در دنیای مدرن نیز نظریه «تنازع بقاء» از مؤثرترین نظریاتی بوده است که در صدد تبیین تحول زیستی در تاریخ بوده است؛ امری که در عرصه حیات اجتماعی به صورت جنگ هایی ویرانگر که در آن قوی، پیروز می شود و عملا حق با کسی است که قوی تر است بروز و ظهور کرده است.

در دوره ای نزدیک به خودمان از «نیچه» می شنویم که: «جنگ قانون ابدی زندگی است و صلح راحت باش میان دو جنگ است» و پیش از او فیلسوف بلند آوازه ای چون «لایبنیتس» طرح صلح دائمی میان زمامداران مسیحی را که در سال ۱۷۱۳ مطرح شده بود مسخره کرد و گفت: «صلح دائمی (Pax Pertua) او را به یاد نوشته ای بر سر در گورستان می اندازد. اما چندی نگذشت که فیلسوف نام آور و انسان دوستی چون «کانت» عنوان «صلح دائمی» را از سردر گورستان برگرفت و بر پیشانی طرح های سیاسی و اخلاقی خود (Zum ewigen Frieden) برافراشت و کوشید تا ثابت کند که صلح از جهات اخلاقی الزام آور و از جهت تجربی تحقق پذیر است.

آنچه باعث امیدواری است اینکه علی رغم سرگذشت تلخ انسان و آسیب های فراوانی که از جنگ و بی عدالتی دیده است امروز هیچ جان فرهیخته و انسان خیرخواهی نیست که فضیلت و رجحان گفت و گو و صلح را بر ستیز و جنگ مورد تأکید قرار ندهد و این امر فرخنده نشانه سیر تکاملی تاریخ بشری با همه فراز و نشیب هایش و دلیل تحول خرد آدمی با گذشت زمان از راه آزمون و خطا است. گویا می بایست قرن ها زمین با خون انسان های بی شماری آبیاری شود تا این رجحان و فضیلت پذیرفته شود. گرچه به روشنی در می یابیم که میان پذیرش ذهنی موضوعی چون صلح تا تحقق خارجی و واقعی آن در مناسبات سیاسی و بین المللی فاصله ای بسیار طولانی وجود دارد. همانگونه که امروز غلبه جنگ و ستیز را بر صلح و همزیستی کم و بیش در همه جای این کره خاکی می بیینیم و اگر احیانا صلحی نیز هست، در پناه سهمناک ترین سلاح های ویرانگر و زرادخانه هایی است که می تواند به چشم بر هم زدنی زمین را به جهنمی سوزان برای ساکنان آن مبدل کند. و عدالت نیز که همراه صلح واقعی است چنین سرنوشتی داشته و دارد و مگر نه این است که از این مطلوب زیبای انسان در همیشه و همه جا در واقعیت تاریخ کمتر نشان می بینیم و همین جا بیفزایم که اگر واقعا خواستار صلح هستیم باید بدانیم که جز در سایه عدالت تحقق نمی یابد. صلح و عدالت گرچه مفهوماً متغایرند ولی در عمل یکی بدون دیگری تحقق نخواهد یافت و این هر دو با «محبت» که اکسیر زندگی درخور انسان است همراه و هم عنان اند، چرا که محبت آفریننده صلح و عدالت است و نفرت و کین پدید آورنده جنگ و بیداد.

در ورای همه بحثهای تاریخی و فلسفی و جامعه شناختی در باب صلح باید گفت که بیش و پیش از همه دینهای بزرگ بخصوص اسلام و مسیحیت به صلح و عدالت فراخوانده اند و این دو موضوع می تواند مهم ترین موضوع گفت و گوی تمدنها و فرهنگ ها و بخصوص گفت و گوی ادیان باشد.

کلمه عربی «سلام» هم به معنی «صلح» است و همه به معنی «درود». بهشت جاویدان از نظر قرآن مجید «خانه صلح» و دارالسلام است و در آنجا هیچ شری وجود ندارد و خداوند در قرآن کریم همه مردمان را به خانه صلح دعوت می کند: «والله یدعوا الی دارالسلام»
سلام به معنی عدم آلودگی به آفات ظاهری و باطنی و از اسماء الهی در قرآن است، زیرا ذات متعال خداوند نفس خیری است که در او هیچ شری راه ندارد.

و اگر عدالت پایه صلح واقعی است قرآن به صراحت اعلام می دارد که «خداوند پیامبران را فرستاده است و با آنان کتاب و میزان برای داوری درباره خیر و شر فرو فرستاده است تا مردمان به قسط برخیزند» و نکته جالب اینکه فاعل «قیام» خود مردم اند نه پیامبران، یعنی این مردم هستند که اصیل اند و در اثر آگاهی و بیداری، عدالت و صلح را می شناسند و با اراده تقویت شده با ایمان، آن را بر پا می دارند و از آن پاسداری می کنند.

از نظر متفکران مسیحی قرون وسطی نیز صلح جاویدان که مطلوب خداوند و در خور شأن انسان است در هفتمین دوره تاریخ نوع بشر پدید خواهد آمد، دوره ای که به هفتمین روز آفرینش شباهت دارد.

این دوره ای است که مدینه زمینی مطابق «مدینه الله» در آسمان خواهد شد و مهم ترین دستاورد آن دوره فرجامین، «صلح» است و مقصد نهایی فیلسوفان مسیحی تمهید مقدمات استقرار «مدینه خدا» و استقرار صلح بیان شده است، زیرا فلسفه از نظر آنان معلم عدالت و راهگشای محبت است.

طبق اعتقاد ما مسلمانان (همانگونه که مسیحیان و یهودیان به نحوی همین اعتقاد را دارند) جهان در انتظار منجی آخر الزمان است تا با ظهور او مدینه زمینی به اصل آسمانی خود یعنی «مدینه الله» نزدیک شود و در آن زمان عدالت و صلح واقعی بر جامعه بشری حاکم می گردد.

اگر خواستار صلح هستیم باید بدانیم که میان صلح و عدالت از یک سو و صلح و حیات مدنی و اجتماعی از سوی دیگر ارتباط محکمی وجود دارد. بی عدالتی مخل زندگی سالم اجتماعی است.

همچنین عدالت با آزادی هم عنان است. تعارض مشهوری که میان عدالت و آزادی در فلسفه متأخر غرب ادعا شده است در حقیقت تعارض نیست بلکه ناشی از عدم تأمل کافی در فهم نسبت میان این دو است. چگونه می توان سهم هر یک از شهروندان را از آزادی مصادره کرد و ادعای عدالت داشت؟ عدالت مستلزم پرداخت سهم هر صاحب حقی به او است. فقدان آزادی و غصب آن غیرعادلانه ترین اقدام یک حکومت است. حکومتی عادل است که در گام اول زنجیز از پای مردمان برگیرد و آنان را چون زنان و مردان آزادی بداند که در پی ایجاد عادلانه ترین مناسبات اجتماعی کوشش می کنند.

تعبیر «زنجیر از پای برگرفتن» تعبیر قرآنی است و یکی از وظایف مهمی است که قرآن برای پیامبر بر می شمرد و چون در جای دیگر الگوی لازم الاتباع مؤمنان را پیامبر می داند و در واقع فرمان آزادی و برگرفتن غل و زنجیرهای مختلفی که خود معلول نظامهای ظالمانه تاریخی و اجتماعی است فرمان قرآنی خطاب به همه انسان ها است.

اگر عدالت بدون آزادی چیزی جز ظلم نیست، آزادی بدون عدالت نیز آزادی تجاوز و غارت و اشاعه فقر و فساد و ظلم است. آنچه در زبان جامعه شناسان به «همبستگی»(Solidarity) اجتماعی تعبیر شده است تنها در صورت تلائم و حضور توأمان عدالت و آزادی است که متحقق می شود و هرچه همبستگی، دوام و قوام بیشتری داشته باشد صلح ثبات و استحکام بیشتری دارد.

باری، صلح واقعی هنگامی پدید خواهد آمد که بر زندگی انسان ها عدالت،‌ آزادی و محبت حاکم گردد. صلح در سطح یک ملت و میان مردم یک کشور هنگامی برقرار می شود و نظم اجتماعی وقتی شایسته صلح است که مبتنی بر آزادی و عدالت و محبت باشد وگرنه هر ثبات نسبی و هر سکون گورستانی دور از شأن و کرامت و فضیلت انسانی را نمی توان وضعیت صلح آمیز خواند.

صلح میان ملل نیز از این حیث کاملا شبیه صلح میان مردمان یک کشور است.

تسلسل بی انتهای جنگها،‌ ناشی از فقدان صلح واقعی است و در زمان ما بخصوص ناشی از نظامهای بین المللی غیرعادلانه ای است که با کمال تأسف بیشتر تأمین کننده منافع قدرتهایی است که به غلط منافع خود را منافع کل بشریت می دانند و به خاطر و به بهانه تأمین و حفظ آن حاضراند بدترین ستیزها و جنگ ها را بر ملتها و جهان تحمیل کنند و بر میزان فقر و جهل و بیماری و تبعیض بیفزایند و حتی منشاء پیدایش خشونت متقابل و تروریسم ویرانگر شوند.

استقرار صلح علاوه بر لوازم و زمینه های اجتماعی نیازمند جانهای صلح طلب نیز هست و جان صلح طلب جانی است که در گرو محبت و زیبایی مطلق باشد.

اکسیر اعظم که کیمیاگران در پی آن بودند «محبت خداوند» است و با نام پر لطف و آرام بخش او است که بر جنگ پیروز خواهیم شد. نام خداوند به هر زبان که باشد نام همه کمالات و خیرات و زیبایی ها و حقایق است و نمی توان آن را سرلوحه جنگ و قدرت قرار داد و جاهلانه سخن از جنگ های صلیبی گفت یا به نام خدا به ترور و کشتار دست زد و چه دردآور است که به نام خدای لطیف و مهربان بر انسان ستم شده است و در دوران جدید نیز نام خدا و فرمان او یا مورد انکار قرار گرفته یا از صحنه زندگی انسانی حذف شده است یا به گونه ای مورد تحریف قرار گرفته است که توجیه کننده تجاوز به حقوق انسان ها و کشتار و بیداد باشد.

و کلام آخر اینکه: صلح بی درد و عشق حاصل نمی شود. مولانای بزرگ ما که شاید بتوان او را شاعرترین شاعر جهان نامید وقتی می خواهد توجه ما را به اهمیت بی مثال «درد» در کسب فضائل جلب کند با زیبایی تمام داستان مریم عذرا را به نقل از قرآن کریم باز می گوید تا نشان دهد که حضرت عیسی علیه السلام این ثمره شیرین خلقت، بی درد به مریم عطا نمی شود:

«درد مریم را به خرما بن کشید» که اشاره به آیه قرآن است که «فاجاء المخاص الی جذع النخله». نشستن در سایه سار نخل و چیدن خرمای شیرین، بی درد برای مریم حاصل نشد، چنانکه محبت ازلی بی تاجی از خار و بی تازیانه و درد بر معلم جاودانه عشق و صلح حضرت عیسی علیه السلام ممکن نشد.

در روایات اسلامی از قول پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم نقل شده است که ایشان از عیسی به عنوان برادر خود نام می برد. به پیامبر ما، آموزگار بزرگ محبت و صلح و عدالت و خردمندی، داستان عیسی و مریم یعنی داستان درد و عشق با بلاغت و زیبایی تمام وحی شده است.

آیا بشر امروز گوش شنیدن آن زیباترین سرود را دارد؟ و هنگامی انسان به صلح واقعی می رسد که در این باب گوش شنوا پیدا کند و به فرمان و خطاب الهی که پیامبران بزرگوارش برای ما خوانده ند گوش فرا دهیم. و این واقعه چندان دور نیست.

متن كامل سخنراني بصورت شنيداري - تلوزيون رسا

ادامه مطلب ...

به خاطر افطاری دادن مقابل اوین حکم به تبانی علیه نظام دادند

0 نظرات
همسر علی جمالی درگفت و گو با کلمه:
به خاطر افطاری دادن مقابل اوین حکم به تبانی علیه نظام دادند!

. ادامه راه سبز(ارس): علی جمالی ، عضو شورای مرکزی و مسوول کمیته سیاسی سازمان دانش‌آموختگان ایران از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه، به چهار سال حبس تعزیری محکوم شد. براساس این حکم علی جمالی، که به اتهام توهین به رهبری، توهین به رییس جمهور، تبلیغ علیه نظام و همچنین تجمع و تبانی برای بر هم زدن امنیت داخلی، محاکمه شده بود، در مجموع به چهار سال حبس تعزیری محکوم شده است. همه اینها پس از ملاقات جمالی از منزل مومنی رخ داد. سمیرا صدری همسر این زندانی سیاسی که یک معلم است در گفتگو با کلمه درباره فشار هایی که بر خود او آورده اند می گوید: من را تهدید کردند که از کار اخراج میشوم و متوجه شدم دو هفته بعد نیروی جایگزین آوردند و حراست آموزش و پروش گفت که وزارت اطلاعات نامه زده است شما صلاحیت تدریس ندارید. هرچه من اصرار کردم که لااقل این را کتبی بنویسید قبول نکردند . هیچ نامه یا دستور کتبی به من ندادند و به صورت شفاهی من را اخراج کردند و من ننتوانستم پیگیری کنم و بعد از ۶ سال سابقه کار به راحتی من رو اخراج کردند بدون اینکه بتوانم اعتراضی کنم.

گفت و گوی کلمه را همسر جمالی می خوانید.

علت دستگیری و محاکمه آقای جمالی چه بود؟

علی جمالی دبیر کمیته سیاسی سازمان تحکیم هستند و حدود ۶۸ روز پیش یعنی ۳۱ مرداد ماه نزدیک محل کارش بازداشت شد. یک هفته قبل از آن من و ایشان به بازجویی احضار شدیم . و به ما گفته اند که اگر هر فعالیتی انجام بدهید منجر به دستگیری علی می شود. و ما در پاسخ گفتیم که ما در قالب سازمان که از وزارت کشور مجوز دارد فعالیت می کنیم و تنها الان به جهت دوستی و نزدیکی از خانواده های زندانیان ادوار دیدار و دلجویی میکنیم.

آیا همسرتان در طول یکسال گذشته هم بازجویی یا بازداشت شده بودند؟

سال گذشته بارها از طریق تلفن تهیدید شده بودند ولی بازداشت نشدند اما چندباری هم من و هم ایشان برای بازجویی احضار شده بودیم.

در طول دو ماه گذشته وضعیت ایشان در زندان چگونه بود؟

۳۱ مرداد ماه زمانی که به اتفاق دوستان ادوار تحکیم قرار بود برای دیدار و دلجویی از خانواده آقای زیدآبادی به منزل ایشان برویم . آقای جمالی را بازداشت کردند و ما بی اطلاع از وضعیت ایشان بودیم. یک ماه در انفرادی بود و وقتی بازجویی هایش تمام شد به بند ۳۵۰ انتقال پیدا کرد و در این دو ماه درخواست ملاقات حضوری به دادستان دادیم اما جوابی به ما ندادند . دو هفته پیش که به دادگاه انقلاب رفتیم به ما گفتند که ۱۶ آذر تاریخ دادگاهش هست اما به یکباره به ما خبر دادند که ۲۵ مهرماه دادگاهش را تشکبل میدهند. در آن تاریخ دادگاهی به ریاست قاضی مقیسه به مدت ۲۰ دقیقه تشکیل شد و همسرم به اتهامات بسیار سنگینی چون اقدام علیه امنیت ملی و اجتماع و تبانی علیه نظام و توهین به رهبری و رئیس جمهور محاکمه شد.

مصادیق اتهامات همسرتان چه بود؟ آیا آقای جمالی به جز عضویت در کمیته سیاسی ادوار تحکیم فعالیت سیاسی دیگری هم داشت؟

خیر . ایشان تنها در چهارچوب سازمان دانشجویی تحکیم وحدت فعالیت میکردند و در واقع در خارج از این چهارچوب فعالیتی نداشتند. البته مثل بسیاری از مردم و دیگر اعضای تحکیم نسیت به دستگیری ها و حوادث یکسال گذشته اعتراض کرده بودند. مصادیق اتهامات خیلی مبهم بود و اصلا ارتباطی با موضوع اتهامی نداشت . مثلا مصداق اجتماع و تبانی علیه نظام را دادن افطاری جلوی زندان اوین عنوان کرده بودند که وکیل پرونده هم به شذت نسبت به عدم تناسب مضوعات اتهامی و موارد جرم اعتراض کرد اما توجهی نشد.

آیا فکر میکنید حکم ۴ سال زندان برای همسرتان ، نسبتی با دیگر احکام اعضای سازمان ادوار تحکیم دارد؟

بله . به نظر میرسد که این حکم ۴ سال مشابه احکام دیگر زندانیان ادوار هست. من احساس میکنم برای کسانی که عضو شورای مرکزی ادوار بودند بین ۴ تا ۶ سال تعیین کردند و همه اتهامات هم مشابه هست. این حکم های سنگین را برای همگی صادر کردند. اینکه گفته بشود آقای جمالی فعالیت دیگری غیر از ادوار داشته نبوده و تنها به قید حضور و عضویت اش در ادوار این حکم را به ایشان دادند.

الان شما درخواست تجدیدنظر داده اید؟ آیا امیدوار هستید که تاثیری در حکم صادره داشته باشد؟

امیدواریم که رای شکسته بشود. در عین حال کسانی هستند که همین حکم برایشان قطعی شده و الان نگران هستیم که تجدیدنظر تایید نظر بشود. تا زمانی که حکم تجدیدنظر صادر بشود امیدوار بودیم که ایشان را با وثیقه آزاد کنیم. امروز که به دادگاه انقلاب مراجعه کردم با برخورد بسیار بد و بهانه جویی ماموران مواجه شدم که حاضر به پذیرفتن قرار وثیقه نشد و به من گفتند، باید شما درخواست حکم تجدیدنظر کنید تا حکم قطعی اش بیاد و دوران محکومیتش شروع که شد شاید بهش مرخصی دادیم. در این هفته که حکم صادر کردند به ما گفتند سریع ببرید تجدیدنظر که حکم قطعی صادر بشود . در حالیکه من بقیه ی زندانیان را میبینم که دو ماه با بیشتر طول میکشه که تجدیدنظر بیاد . اما الان به من میگویند سریع درخواست بده که تا ده روز دیگه حکم قطعی اش بیاد.

برخورد قاضی و دادستان در جریان مراجعاتتون به دادگاه انقلاب چطور بود؟

قاضی های دادگاه انقلاب برای وکیل اعتباری قائل نیستند . وضعیتی که در دادگاه انقلاب میگذرد و بحث عدم استقلال قضات، عدالت دیگر بی معنا شده است. متاسفانه علیرغم تلاش فراوان نتوانستم دادستان را ببینم و قاضی پرونده هم برخورد خوبی نداشت. عضویت در یک سازمان به نام ادوار را بهانه کردند تا سنگین ترین احکام را صادر کنند. اتهامات و حکم ها همگی از پیش تعیین شده بوده است.

الان خود شما هم عضو سازمان هستید. آیا شما را هم تهدید کردند؟

من عضو شورای سیاستگذاری ادوار هستم . من در این ۶۸ روز نه تهدید نشدم . اما آخرین بار یعنی هفته قبل از بازداشت علی ، به من هم نلفنی تاکید کردند که باید همراه همسرم و پسرم نیکان برای بازجویی به اداره اطلا عات بروم . و خواستند حتما نوزاد پنج ماهه ام را بیاوریم. و ما سه نفری به دفتر پیگیری مراجعه کردیم.

چرا چنین موضوعی را از شما خواستند؟

بعد از مراجعه گفتند که ما میخواهیم اتمام حجت کنیم که اگر فعالیتتان را ادامه بدهید باهاتون برخورد می شود و بیشتر هم تاکید داشتند به برخورد به آقای جمالی .

آیا به تازگی با همسرتان ملاقات داشتید. واکنش ایشان نسبت به حکم صادره چه بود؟

بله . فقط در دوره یکماه انفرادی ممنوع الملاقات شدند ولی در یکماه اخیر ملاقات کابینی داشتند . ایشان نسبت به حکم اعتراض کردند و گفتند که موارد اتهامی را قبول ندارند و دیروز هم که بهشون ابلاغ شد اعتراض را نوشتند . این مصادیقی را که به کار رفته با عنوانین اتهامی تناقض دارد.

آیا شما هم شاغل هستید؟ بعد از به زندان افتادن همسرتان منبع درآمد شما کجاست؟

تا آبان سال گذشته حق التدریس آموزش و پرورش بودم ولی ۲۰ آبان بازجویی شدم و من را تهدید کردند که از کار اخراج میشوم و متوجه شدم دو هفته بعد نیروی جایگزین آوردند و حراست آموزش و پروش گفت که وزارت اطلاعات نامه زده است شما صلاحیت تدریس ندارید. هرچه من اصرار کردم که لااقل این را کتبی بنویسید قبول نکردند . هیچ نامه یا دستور کتبی به من ندادند و به صورت شفاهی من را اخراج کردند و من ننتوانستم پیگیری کنم و بعد از ۶ سال سابقه کار به راحتی من رو اخراج کردند بدون اینکه بتوانم اعتراضی کنم. همسرم هم کارمند یک شرکت خصوصی بودند که طبیعتا الان که سرکار نمی روند درامدی هم ندارند.

ادامه مطلب ...

عليخاني در مجلس: كداميك از نمايندگان مجلس از چنين پرداخت هايي اطلاع دارند؟

0 نظرات
نطق انتقادی قدرت الله علیخانی در خصوص کمک به افغانستان:
چرا جوانان كشور كه جوياي كار هستند بايد از اين نعمت سرمايه گذاري و ايجاد اشتغال بي نصيب بمانند؟
. ادامه راه سبز(ارس): قدرت الله عليخاني نماينده مردم قزوين در مجلس شوراي اسلامي در نطق ميان دستور خود در جلسه امروز مجلس گفت: دولت تا كنون يك روي سكه اجراي قانون هدفمند كردن يارانه ها را مرتب تبليغ مي كند و آن پرداخت مستقيم پول به مردم است ، اما روي ديگر سكه كه اصل ماجراست تا كنون در سخن هيچكدام از مسئولين اشاره اي به آن نشده است.

به گزارش پارلمان نيوز ارگان رسمي فراكسيون خط امام ،عضو شوراي مركزي فراكسيون خط امام مجلس شوراي اسلامي در بخش ديگري از سخنان خود به پرداخت كمكهاي نقدي به رييس دفتر رييس جمهور افغانستان اشاره كرد و گفت: طبق اصل هشتادم قانون اساسي هر گونه كمك به دولتها وكشورهاي ديگر بايد با تصويب مجلس باشد، كداميك از نمايندگان مجلس از چنين پرداخت هايي اطلاع دارند ؟ چرا رئيس جمهور كه بايد سوگند قانون اساسي را پاس بدارد اينچنين خلاف قانون اساسي عمل مي كند، كل بودجه عمراني دولت در يكسال چقدر است كه سفير ما در سوريه اعلام كرده است كه ايران پنج ميليارد دلار در حال سرمايه گذاري و هزينه كردن در سوريه هست!. چرا جوانان كشور كه جوياي كار هستند بايد از اين نعمت سرمايه گذاري و ايجاد اشتغال بي نصيب بمانند؟ اين در حالي است كه گزارش هاي نگران كننده اي از بيكاري دو رقمي در كشور به مجلس مي رسد.

متن كامل اين نطق را در ادامه مي‌آيد:

بسم الله الرحمن الرحيم

ابتدا لازم مي دانم از مقام معظم معظم رهبري بخاطر سفر به استان قم تشكر وقدرداني نمايم و از حضور گسترده و استقبال گرم و صميمانه مردم استان از معظم له نهايت تشكر و قدرداني را داشته باشم .

همچنين لازم مي دانم از دو وزير كابينه سركار خانم وحيد دستجردي و آقاي نيكزاد به خاطر فراهم كردن مقدمات راه اندازي بيمارستان مينودر قزوين تشكر نمايم .

يك جمله هم راجع به تربيت بدني بگويم كه متاسفانه بعد از سي سال از پيروزي انقلاب اسلامي شاهد ايستادن ورزشكار ايراني در كنار ورزشكار رژيم غاصب صهيونيستي بوديم و پرچم كشورمان ايران به همراه پرچم رژيم صهيونيستي بالا برده شد و اين با شعارهاي دولت سازگاري ندارد و قطعاً مسئول حاضر در صحنه جرات شكستن قبح اين كار را نداشت مگر با دستور ، و هر كسي و مقامي كه اين دستور را داده است بايد عزل گردد. بعيد نيست روزي كه گفته شد ملت ايران دوست اسرائيل است اين عمل در راستاي همان حركت باشد .

اما در اين فرصت كوتاه به دو نكته مهم و ملي ميخواهم اشاره كنم ؛

1- مدتهاست كه در بين مردم ، خصوصاً اقشارتحصيل كرده اين بحث بطور جدي مطرح است كه دولت منابع زيادي به برخي از كشورها كمك مي كند . اينكه شركتهاي دولتي و يا خصوصي براي سرمايه گذاري و صادرات كالا و خدمات اقداماتي را انجام مي دهند جاي تشكر و حمايت دارد ولي سخن فراتر از اين است و در برخي موارد نگران كننده است . در رسانه ها شنيديم كه رئيس جمهور افغانستان رسماً اعلام كرد از ايران مبالغي توسط رئيس دفترش دريافت كرده است . طبق اصل هشتادم قانون اساسي هر گونه كمك به دولتها وكشورهاي ديگر بايد با تصويب مجلس باشد . ما مخالف كمك به مردم افغانستان نيستيم ، اما بايد اين كمك در قالب بودجه سنواتي و بصورت رسمي و علني صورت گيرد و نه نقدي و غير رسمي . به همين جهت سفير ما ناچاراً تكذيب مي كند و رئيس جمهور افغانستان آن را تائيد مي كند . كداميك از نمايندگان مجلس از چنين پرداخت هايي اطلاع دارند ؟ چرا رئيس جمهور كه بايد سوگند قانون اساسي را پاس بدارد اينچنين خلاف قانون اساسي عمل مي كند ؟ يا در مواردي آنقدر اعداد و ارقام بزرگ و زياد اعلام مي شود كه براي مردم نگران كننده است ، مثلاً سفير جمهوري اسلامي در كشور سوريه اعلام كرده است كه ما پنج ميليارد دلار در حال سرمايه گذاري و هزينه كردن در سوريه هستيم . واقعاً اين اعداد درست است ؟ اين حجم اعتبار از چه محل سرمايه گذاري مي شود ؟ كل بودجه عمراني دولت در يكسال چقدر مي باشد ؟ اين در حالي است كه متاسفانه با گذشت بيش از 7 ماه از سال هنوز دولت رديف هاي ملي متفرقه را به دستگاه هاي اجرايي ابلاع نكرده است !! و اين در حالي است كه بودجه عمراني هزينه شده در سال جاري تا كنون از اين مبلغ بيشتر نيست . چرا جوانان كشور كه جوياي كار هستند بايد از اين نعمت سرمايه گذاري و ايجاد اشتغال بي نصيب بمانند ؟ اين در حالي است كه گزارش هاي نگران كننده اي از بيكاري دو رقمي در كشور به مجلس مي رسد .

2- طرح هدفمند كردن يارانه ها به عنوان مهم ترين طرحي كه در دولت نهم وعده اجرايي آن داده شده است و تا كنون نيز تبليغات وسيع و گسترده اي از سوي دولتيان در ارتباط با آن انجام شده است ، بطوريكه شخص آقاي احمدي نژاد در ارديبهشت ماه 1388 يعني چند هفته مانده به انتخابات رياست جمهوري در سخنراني مهم در جمع مردم اسلامشهر چنين گفتند : « با اجراي طرح هدفمند كردن يارانه ها به هر نفر بين 50 تا 70 هزار تومان در ماه پرداخت مي كنيم ، اگر متوسط را 60 هزار تومان در نظر بگيريم يك خانواده پنج نفره ماهيانه 300 هزار تومان يارانه دريافت خواهد كرد » .

اكنون به زمان اجراي طرح نزديك مي شويم در رسانه ها گفته شد كه در برخي از استانها به ازاي هر نفر 81 هزار تومان به حساب مردم واريز شده است . با اينكه طبق مصوبه مجلس امكان اجراي طرح از اوايل سال جاري وجود داشت ولي بنا به دلايلي كه هيچ گاه دولت آنها را توضيح نداد تا كنون اجراي طرح عقب افتاده است . ولي نكته مهم اينجاست كه در مصوبه مجلس شوراي اسلامي درآمد دولت در سال نخست اجراي طرح يعني سال 1389 حدود 000/20 ميليارد تومان پيش بيني شده بود از طرفي در همان قانون تصويب شده است كه 50 درصد درآمد حاصل از طرح بين مردم توزيع شود و پنجاه درصد ديگر به بخشهاي اقتصادي و بودجه دولت اختصاص يابد . متاسفانه طرحي كه به عنوان مهمترين طرح اقتصادي دولت لقب گرفته است از حداقل اطلاع رساني بي بهره است و به همين دليل آثار منفي كه از عدم اطلاع رساني بوجود آمده بسيار زياد مي باشد . زيرا در چنين فضاي مبهم و تاريك زمينه هر گونه شايعه اي وجود دارد . اينكه دولت در برخي از استانها مبلغ 81 هزار تومان واريز نموده است مابقي استانها تا چه زماني واريز مي شود و از آن مهمتر اين مبلغ براي چه مدت است ؟ يك ماه است ؟ چهار ماه است ؟ تا پايان سال است ؟ نمي دانم .
از سخن رئيس جمهور در سال 1388 كه معتقد بودند حدود 60 هزار تومان به هر نفر در ماه پرداخت مي شود ميتوان استنباط نمود كه اين مبلغ براي يك ماه است در اين صورت منبع در آمد آن از كجاست ؟

نمايندگان محترم مردم بزرگ ايران

طرح هدفمندي يارانه ها طرحي مهم و مورد قبول بوده است ، اشكالات عمدتاً به نحوه اجرا بر مي گردد ، دولت تا كنون يك روي اين سكه را مرتب تبليغ مي كند و آن پرداخت مستقيم پول به مردم است ، روي ديگر سكه كه اصل ماجراست تا كنون در سخن هيچكدام از مسئولين اشاره اي به آن نشده است روي ديگر سكه اين است : كه قيمت نفت ، گاز بنزين ، گازوئيل ، آب ، برق ، نان ، دارو و ... كه فعلاً با يارانه عرضه مي شوند به چه ميزان افزايش خواهد يافت ؟ اگر همين 81 هزار تومان را ملاك قرار دهيم و بر 61 ميليون نفر كه قرار است اين يارانه ها را دريافت كنند حدود 5000 ميليارد تومان خواهد شد با توجه به اينكه اين مبلغ 50 درصد درآمد است پس كل درآمد كه حدود 000/10 هزار ميليارد تومان مي شود .

اگر اين رقم براي يكماه باشد قيمت ها بايد بطور وحشتناك افزايش يابد تا اين ميزان درآمد حاصل شود . اگر براي چهار ماه باشد با هم بيش از مصوبه مجلس خواهد بود .

روز دوشنبه كارشناسي در برنامه راديو صحبت مي كرد كه فعلاً قيمت آرد كيلويي 5/7 تومان است ولي با اجراي طرح 300 تومان مي شود . از اين حرف ها اين روزها در كوچه ، شهر و روستا زياد شنيده مي شود .

به نظر اكثر صاحب نظران اين طرح براي موفقيت نيازمند عزم ملي برنامه ريزي دقيق و مديريت قوي است و شما بهتر مي دانيد در حال حاضر چقدر اين شرايط فراهم است .

دولت مسئول همه چيز اين طرح است اگر موفق بود كار دولت است اگر هم ناموفق بود كار دولت است . اينكه هنوز عملاً اجرا شروع نشده دولت با فرافكني ، گروهي را متهم مي كند كه مي خواهند دولت ناموفق شود و كارشكني مي كنند به نظر من حرف بي معني است ، امروز همه قواي كشور با اختيارات كامل در اختيار دولتيهاست . اينكه كارشناسي در يك روزنامه اي با تيتراژ محدود نقدي به طرح مطرح مي كند را هم تحمل نداريد و به حساب كارشكني بگذاريد بيانگر قدرت و توانايي مديريت شماست .

انتظار ما از دولت اين است كه مردم را از نگراني درآورد ، امروز ما به هر جا سفر مي كنيم مردم از اين طرح و آثار آن در زندگي خودشان مي پرسند ، ما نه قادر هستيم دروغ بگوييم و نه اطلاع دقيقي داريم كه آنها را در جريان بگذاريم . لذا اطلاع رساني شفاف و دقيق از نيازهاي اساسي جامعه است براي اجراي طرح هدفمند كردن يارانه ها .

ادامه مطلب ...

جديدترين ديدگاه خوانندگان