نمايشگاه بيست و سوم و خرید کتاب زیر کنترل دوربینهای امنیتی!. ادامه راه سبز«ارس»: نمایشگاه کتاب امسال در شرایطی برگزار می شود که معاون فرهنگی وزارت ارشاد وعده داده که ماموران وزارت اطلاعات با حضور در لابلای مردم اجازه نخواهند داد کسی فضای فرهنگی را سیاسی کند. از قرار معلوم فعالیت همه بازدید کنندگان زیر کنترل دوربین های مخفی محافل امنیتی خواهد بود و کوچکترین تحرکی با سرکوب آنی روبرو خواهد شد.
ماجرا به قدری جالب شده که محسن پرویز که ادعای فرهنگی بودن دارد دست به تحلیل سیاسی زده و ماجرای یکی از کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته را ذکر می کند و با لحن تحقیر آمیزی می گوید کاندیدایی که با پیشقراولانش آمده بود و مورد استقبال قرار نگرفت و ......
همچنین بر پایی نشست های آزاد بین مولفان و مخاطبان به دلیل مسائل امنیتی لغو شده است و سبز ها نیز وعده داده اند که به عنوان اعتراض در نمایشگاه کتاب امسال حضور خواهند یافت .
امنیتی شدن فضای نمایشگاه کتاب پیشاپیش نوید نمایشگاهی بی کیفت را می دهد. ناشران ناراضی، مولفان سرخورده و بازدید کنندگانی که همچون سالهای اخیر رضایت چندانی از کیفیت نمایشگاه ندارند.
علاوه بر این، وضعیت رو به افول تولید کتاب و کاهش قابل ملاحظه میزان مطالعه از دیگر مشکلاتی است که چشم انداز بازار کتاب را بیش از بیش تیره و تار می کند.
با این حال از گوشه و کنار زمزمه هایی مبنی بر تحریم نمایشگاه کتاب از سوی برخی نخبه ها و مولفان شنیده می شود. نا آرامی های سیاسی در ایران باعث شده برخی ناشران خارجی نیز به صف تحریم کنندگان نمایشگاه کتاب امسال بپیوندند.
از سوی دیگر محمود سالاری، مدیر کمیته ناشران بیست و سومین نمایشگاه بین المللی کتاب گفته از ۲۰۳۲ ناشر در بخشهای عمومی، کودک و نوجوان، دانشگاهی و آموزشی که برای حضور در نمایشگاه ثبت نام کرده بودند، تنها ۱۹۱۵ ناشر در نمایشگاه حاضر خواهند بود که به این ترتیب ناشران دولتی و نیمه دولتی بیشترین سهامداران نمایشگاه کتاب امسال خواهند بود.نکته جالب آنکه محمدرضا وصفی، رییس بخش بینالملل نمایشگاه کتاب تهران گفته فقط کتاب های علمی از ناشران خارجی پذیرفته شده و شعر و رمان های خارجی ظاهرا جایی در نمایشگاه امسال نخواهند داشت.
همچنین به دلیل سیاست های غلط دولتی امسال برای نخستین بار امری بی سابقه در نمایشگاه بیست و سوم کتاب وجود خواهد داشت و آن کتاب هایی با تیراژ 500 نسخه است که در نوع خود در جهان فاجعه ای بی نظیر به حساب می آید.
یک تصویر عمومی از مشکلاتاز نخستین نمایشگاه بین المللی کتاب در سال 66 تا کنون وضعیت نشر و کتاب خوانی در ایران تغییرات گوناگونی را به خود دیده است.از آن زمان تا کنون تعداد بیشتری از ناشران و نویسندگان به صف جماعت اهل کتاب پیوسته اند.
وزارت ارشاد به عنوان متولی برگزاری این نمایشگاه بسته به رفت و آمد دولتهای مختلف در این وزارت خانه فراز و نشیب های متعددی را به عرصه کتاب وارد کرده است.
وضعیت نشر از یک سو و اوضاع مولفان و کتاب خوان ها از سوی دیگر چشم انداز نا امید کننده ای را فرا روی صنعت کتاب در کشور قرار داده به خصوص که سیاستهای سالهای اخیر در قبال مساله کتاب و نشر به این نا امیدی بیشتر دامن زده است.
گلایه از غرفه بندی ناشران از موضوعاتی است که طی سالیان اخیر و با انتقال مکان بر پایی نمایشگاه کتاب از محل دایمی آن به مصلی همواره وجود داشته است.
در این راستا سال گذشته بیشتر ناشران خصوصی از پارتی بازی در ارائه غرفه های مناسب به ناشران نور چشمی گلایه داشتند. بیشتر ناشران می گفتند که مطابق معمول این چند سال برخی ناشران وابسته به طیف های خاص در بهترین جاها و ناشران مستقل در پرت ترین قسمتهای سالن اسکان داده شده اند. این امر در نمایشگاه مطبوعات نیز به خوبی جلوه گر بود اما تا کنون هیچ مقام مسئولی توضیحی قانع کننده در باره آن ارائه نکرده است.
چالش های نشر کتاب یکی دیگر از مواردی است که ناشران و مولفان را در مسیر دلسرد کننده ای قرار داده است.مشکلات صنعت کتاب در ایران چند حوزه و بخش را شامل می شود: 1- وضعیت ناشران 2- تعامل میان ناشر و مولف و دخالتهای دولتی در این رابطه3- حقوق و شرایط مولفان4- شاخص مطالعه 5- تصدی گری دولتی و تبعات آن در اوضاع نشر
بررسی هر یک از مقولات فوق ابعاد روشن تری از نارسایی های موجود در عرصه کتاب را به تصویر می کشد. با این حال طی سالیان اخیر فعالان فرهنگی به کرات به گوشزد کردن کمبودها وچالشها در حوزه نشر و تالیف اشاراتی داشته اند، اما هر بار دولت به عنوان متصدی امر با بی تفاوتی از کنار آنها گذشته است.
شکستن کمر نشر با حذف یارانه کاغذحذف یارانه کاغذ در سال 85 نخستین ضربه مهلکی بود که از سوی دولت به عرصه نشر وارد آمد. این در حالی است که در کشورهای پیشرفته دولتها برای اعتلای نشر و رونق عرصه فرهنگی کمکهای دولتی را روانه عرصه نشر می کنند.
نکته جالب آنکه دولت احمدی نژاد طی سالیان اخیرمیلیار دها تومان پول را به حوزه فوتبال سرازیر کرد تا باشگاهها بتوانند قراردادهای کلان تری با فوتبالیست ها ببندند بدون آنکه این پول ها صرف ساخت یک ورزشگاه شود اما نوبت به عرصه کتاب که می رسد دولت بی پول است و می گوید یارانه کاغذ ناشران را بد عادت می کند.
طی سالیان اخیر دولت بیشترین توجه خود را به ناشران شبه دولتی و ارزشی معطوف داشته و در برخی موارد از حق و سهم دیگر ناشران کم وبه بخشهای ارزشی و دینی تر توجه کرده است.
مدیر یک انتشارات در تهران در این باره می گوید: ناشران دولتی و ارزشی نویس از بیشترین امکانات برای چاپ و نشر برخوردارند و به آنها مساعدت ویژه ای می شود.
رسول. د که خود ناشر است می افزاید: کتاب هایی با موضوع هولوکاست و مهدویت و همچنین تبیین ارزشهای شهادت با استقبال سیستم دولتی روبرو می شود و بیشترین میزان امکانات به آنها تعلق می گیرد.
وی تصریح می کند که اعمال این سیاست از سوی دولت طبیعی است چون هر دولتی متناسب با موضوعاتی که برای آن بیشتر ارزش قایل است امکانات قائل می شود.
ناله های ناشراناز دگر سو برخی ناشران معتقد به دوران مرگ رمان نویسی در ایران هستند و می گویند طی 2 سال اخیر دیگر هیچ ناشری رمان برای چاپ قبول نمی کند . مسئول انتشارات ویستار در این باره می گوید: یک رمان سالهای طولانی در اداره کتاب ارشاد برای صدور مجوز خواهد ماند و در نهایت به ناشر می گویند کتاب صلاحیت چاپ را ندارد.
سلطانی می افزاید: چند سالی است که دیگر کتاب چاپ اول از مولف و نویسنده ای قبول نمی کنیم و بیشتر کتاب های تجدید چاپی کار می کنیم.
وی در باره دلیل این امر لبخند می زند و می گوید:
سرمایه گذاری بر روی کتاب های جدید نمی ارزد چون باید مدتها در انتظار مجوزش باشی بعد هم آیا مجوز بدهند یا ندهند .
سلطانی ادامه می دهد: ما با این همه امکاناتی که داریم فروش ما فقط در ایام نمایشگاه است و در باقی روزهای سال حتی 1 ریال هم فروش نداریم. این در حالی است که ماهیانه 1 میلیون تومان خرج هزینه های جاری ما است.
مقوله تاخیر در صدور مجوز چاپ ظاهرا نکته ای است که انگار هیچ گاه نمی خواهد در جمهوری اسلامی حل و فصل شود.
یک منتقد ادبی می گوید: اداره کتاب ارشاد آخرین اثر مرتضی آوینی را یک سال معطل مجوز نگه داشت .
فاطمه م می گوید: بحث صدور مجوز قبل از چاپ مشکلی است که ناشران را آزار می دهد و گاهی دلایلی برای آن بیان نمی شود.
وی می گوید: به یاد دارم کتابی با موضوع عاشورا برای چاپ سومش مدتها در ممیزی ارشاد گرفتار بود.
علی کریم پور ناشر مولف معتقد است زد و بند در اداره کتاب وزارت ارشاد بیداد می کند و آقایان کتابهای سفارش شده را زود تر مجوز می دهند.
وی می گوید: من با ناشران زیادی مذاکره کردم و در نهایت پی بردم که مافیاهایی در عرصه چاپ و نشر فعالیت می کنند که حتی از سوبسید های دولتی برخوردارند اما بر روی موضوعات خاص متمرکز شده اند.
مافیاها چه کسانی هستند؟چندی است که بحث خصوصی سازی در حوزه نشر مسکوت مانده و در باره آن دیگر صحبتی نمی شود. اما در عمل به نظر می رسد که سازمانهایی خاص با حمایت های عظیم دولتی مبادرت به تاسیس مراکز فرهنگی خصوصی با بودجه دولتی کرده اند.
فهیمه ج از افرادی که پروژه هایی را به سفارش دفاتر خصوصی انجام داده است می گوید: سازمان ملی جوانان در دوران حاج علی اکبری بودجه کلانی را برای موضوع نشر در حوزه جوانان تخصیص داده بود که معاونت پژوهشی این بودجه ها را مستقیما در اختیار دفاتری قرار می داد که تحت عنوان مراکز فرهنگی دفاتری در داخل شهر تاسیس کرده بودند و به افراد سفارش سوژه در حوزه های غیر مرتبط می دادند.
وی می افزاید: کلاهبرداری و بخور بخور های گسترده ای در این مراکز صورت می گرفت مثلا با یک مولف در موضوع حزب الله لبنان قراردادی به مبلغ 1 میلیون تومان منعقد می کردند سپس 30 میلیون تومان تنخواه رد می کردند و 29 میلیون ما بقی را بین خود تقسیم می کردند.
وی که به عنوان منشی با یکی از این مراکز کار می کرد از تولید کتابهای 1 ماهه با حق التالیف های کلان خبر داده و می گوید: حق التالیف هایی بالغ بر 8 تا 20 میلیون تومان برای پروژه های غیر ضروری به مولفان سفارشی این حوزه ها پرداخت می شد.
این در حالی است که قراردادهای ناشران معمولی با مولفان از 15 درصد تجاوز نمی کند که دریافت آن نیز
با هزار اما و اگر روبرو است.
مشابه چنین مافیاهایی در دهها سازمان و مرکز دولتی دیگر که کار نشر خود را به مراکز خصوصی خود ساخته واگذار کرده اند بی شمار است.
حال و روز مولفان و نویسندگانمولفان بخش دیگری از چند ضلعی صنعت کتاب هستند که حال و روزآنها چندان مساعد نیست. حق التالیف های اندک و بی میلی ناشران به انعقاد قراردادهای مناسب با آنها یکی از مشکلاتی است که در تعامل میان ناشر و مولف دیده می شود.
خانه کتاب در ایران یکی از نهادهای متولی امو نویسندگان و پدید آورندگان کتاب است که طی سالهای اخیر در قالب فضایی با نام اهل قلم به ثبت سوابق نویسندگان می پردازد.
تا همین دو سال پیش این مرکزامکاناتی در حد بن الکترونیک خرید کتاب در نمایشگاه بین المللی کتاب را در اختیار مولفان و اعضای خود قرار می داد که الان مدت دو سال است که این امکانات نیز در اختیار مولفان قرار نمی گیرد.
تفویض اختیار پیگیری روند صدور مجوز اثر از ناشر به مولف یکی دیگر از مشکلاتی است که مولفان با آن روبرو هستند. در بیشتر موارد مولفان و نویسندگان بنا به درخواست ناشر شخصا به اداره کتاب وزارت ارشاد می روند و بعضا با آنها برخوردهای نامناسبی صورت می گیرد که به دور از شان وجایگاه آنهاست.
به باور برخی ها اکنون مدتهاست که نوشتن در ایران دشوار شده و میل به نگارش به خصوص در حوزه ادبیات داستانی از رونق افتاده است.
در واقع نویسنده شاید مجبور است برای دل خودش بنویسد بدون آنکه ذره ای امید به چاپ اثر خود داشته باشد.
اکنون سالهاست که یک رونق تصنعی حول و حوش ادبیات داستانی جبهه و جنگ ایجاد شده که طرفداران خاص خود را دارد که عامه مردم و نخبگان توجه چندانی به آن نشان نمی دهند.
این گونه آثار به شدت از کلیشه زدگی های مرسوم رنج می برند و استخوان بندی داستان ها بعضا معیوب وغیر جذاب است.
با این حال رسانه های اصولگرا با پرداختن به آنها در تلاش برای جا انداختن آن در میان مردم و دیگر نخبگان هستند که این امر نتیجه ای برای آنها در بر نداشته است.
مرگ رمان و ادبیات داستانی اصیل در ایران واقعیتی است که روند آن از چند سال قبل شروع شده و حتی با دستگیر و بازداشت برخی نویسندگان تشدید شده است.
فاجعه سرانه مطالعه و چند دلیلدر این میان بی میلی به مطالعه و کتاب خواندن در میان اقشار مردم موضوعی است که به نحوی با همه چالشهای مطرح شده در بالا ارتباط مستقیم دارد.
البته منابع دولتی آمارهایی خوش بینانه ارائه می کنند و حتی پرویز معاون فرهنگی وزیر ارشاد با افتخار سرانه مطالعه در ایران را 18 دقیقه در روز دانسته و ضمن آن یاد آور شده که در بسیاری از کشورهای غربی مردم علاقه زیادی به مطالعه ندارند!
با این حال علياكبر اشعري رئيس سازمان اسناد و كتابخانه ملي ايران پيشتر در اظهاراتی واقع بینانه تر گفته بود هر شهروند ايراني در شبانهروز تنها دو دقيقه از وقت خود را به خواندن كتاب اختصاص ميدهد که این اظهارات بلافاصله با واکنش تند دولتی ها مواجه شد.
وی یاد آور شده بود در صورتي كه مطالعه كتابهاي درسي را هم در نظر بگيريم، سرانه مطالعه در ايران به حدود شش دقيقه در شبانه روز ميرسد.
اشعری مطالعه را شامل كتابهاي درسي، قرائت قرآن و ادعيه ديني نميداند و معتقد است نميتوان با افزايش آمار كتابهاي درسي و يا كتابهاي قرآن و مفاتيح، پايين بودن فرهنگ مطالعه را در ايران توجيه كرد.
با این حال به نظر می رسد که انبوه مشکلات اقتصادی مردم، وضعیت آشفته بازار نشر و کیفیت پایین محتوایی کتابهای منتشر شده ، قطع سوبسید کاغذ و بی کیفیتی شکلی کتابها ، بی میلی ناشران به هزینه کردن بیش از حد برای چاپ یک اثر با علم به عدم برگشت سرمایه ، بالا بودن بیش از اندازه قیمت کتاب و از همه مهمتر از رونق افتادن ادبیات داستانی از جمله مسائلی است که باعث بی انگیزگی مردم به امر مطالعه شده است.
رضا ضیابری