بر مجروحان حوادث پس از انتخابات چه می گذرد: «زندگی، زخم ، عفونت و امیدواری»؛ با دیدن زندگی هر مجروح هزار بار در دل می گویم کشته شده ها خیال شان راحت شده؛ اما کسی که جانش گلوله خورده ، نخاعش قطع شده، زخم بستر گرفته و قدرت راه رفتن و حتی حرف زدن از او گرفته شده چگونه می خواهد زندگی کند؟ در این یک ساله بر کسانی که در جریان حوداث پس از انتخابات مجروح شده اند؛ تیر خورده اند، چه دردی را متحمل شده اند و بر خانواده هایشان چه گذشته است؟ ادامه مطلب...
انتشار متن کامل ویرايش دوم منشور جنبش سبز: «نسخه اولیه این منشور در بیانیه ۱۸ میرحسین موسوی آمده بود. آنزمان موسوی صاحبنظران را به نقد و بررسی این منشور و کمک به تقویت و تنقیح آن دعوت نمود. پس از آن بیش از یکصد نفر از کارشناسان و صاحبنظران حوزه‌ های مختلف پیرامون منشور نقدها و بررسی های خود را ارایه کردند. نسخه ویراسته شده به امضای امضای موسوی و کروبی رسیده شده بود و به امانت نزد شورای هماهنگی راه سبز امید قرار گرفته بود تا در موقع مقتضی منتشر شود.» ادامه مطلب...
روزی که پا در عرصه مبارزه با سیاه پرستان گذاشتم، به خوبی از سرنوشت احتمالی خود آگاه بودم. از سیاه پرستان، انتظاری جز قتل و اعدام و مرگ نداشته و ندارم. از سیاهی متنفر بودم. آنقدر متنفر بودم که برای دیدن لبخندهای سبز بر لبان هموطنم، از جان خود نیز گذشته بودم. من از مرگ نمی ترسم. از اعدام نمی ترسم. مرگ من آغاز رویش جوانه های سیاه ستیز و پراکنش قاصدکهای صلح سبز خواهد بود. ای هموطن! اگر روزی سیاه پرستان جان من را نیز ستاندند، بر من سیاه نپوش و اشک نریز، حقم را پس بگیر، همين.
درصورت فيل.تر شدن از اين آدرس استفاده كنيد: http://0mid.arasnava.tk يا http://myyahoo.arasdotcom.tk

ويدئو کنفرانس خبری اینترنتی موسوی و کروبی در سالگرد كودتاي 22 خرداد

0 نظرات
ويدئو کنفرانس خبری اینترنتی موسوی و کروبی در سالگرد كودتاي 22 خرداد
. ادامه راه سبز(ارس): یکسال پس از انتخابات و شکل گیری جنبش سبز با میرحسین موسوی و مهدی کروبی. سیاست آزادی نزدیک به مطلق در آن حد نیست که اجازه دهد رسانه ها در فضای توام با ارامش به جریان عادی اطلاع رسانی کمک کنند اما امروز زمان دیگری است. رسم آگاهی بخشی ایجاب می کند تا راه خود را همچون جویباری که در میانه ی راه با سد و موانع فراوان مواجه می شود بیابد. گفتنی ها کم نیست…

متن کامل این پرسش و پاسخ را "اينجا" مشاهده كنيد
میرحسین موسوی و مهدی کروبی در یک کنفرانس خبری اینترنتی به مناسبت سالگر ۲۲ خرداد به سوالات خبرنگاران پاسخ گفتند. به گزارش خبرنگار کلمه در این کنفرانس خبری مجازی که با میزبانی تیم کلمه برگزار شد نمایندگان سایتهای ادوار نیوز، امروز، جرس، کلمه، سحام نیوز، تحول سبز، میزان، ندای سبز آزادی و نوروز سوالات خود را از آقایان کروبی و موسوی پرسیدند. این کنفرانس خبری با استفاده از امکانات دنیای سایبری و به صورت مجازی برگزار شد. فایل صوتی و تصویری اين پرسش و پاسخ جهت نمايش و دانلود پیش روی شماست:

نمايش ويدئو كنفراس خبري - مدت زمان ~ 87 دقيقه

برای دیدن فیلم کنفرانس با کیفیت بالا و كيفيت HD در يوتيوب "اينجا" وارد شده رزولوشن مورد نظر را انتخاب نمایید
دانلود ويدئو (كامل) در فرمت HD با حجم 1.3 گيگ
دانلود ويدئو (كامل) در فرمت 3gp با حجم 46 مگ (4شيرد)
دانلود ويدئو (كامل) در فرمت 3gp با حجم 53 مگ (كيفيت مطلوب)
دانلود ويدئو (كامل) در فرمت mp4 با حجم 229 مگ (كيفيت بالا SD)


فايل شنيداري كنفرانس خبري

دانلود MP3 با حجم ~ 15 مگ
===============
ادامه مطلب ...

بانگ الله اکبر مناطق مختلفی از تهران را لرزاند

1 نظرات
بانگ الله اکبر مناطق مختلفی از تهران را لرزاند

. در شب ۲۲ خرداد سالگرد انتخابات ریاست جمهوری غریو الله اکبر به طرز شگفت آوری مناطق مختلف تهران را در نوردید. این حرکت خود جوش مردمی در حالی روی می دهد که در یک سال گذشته صدا و سیما هجمه و سیع تبلیغی علیه جنبش اصیل سبز داشته و در روزهای اخیر هم تلاش خود را برای القای منویات خود مضاعف کرده بود. شاهدان عینی طنین الله اکبر امشب در مناطق تهران را قابل مقایسه با روزهای ابتدایی پس از انتخابات می دانند. شنيده ها از ادامه اين روند همبستگي و اعتراضي مردم تا 25 خرداد و هرشب در راس ساعت 22 حكايت ميكند.


طنين الله اكبر شبانگاهي مردم 21 خرداد 89

دانلود فايل تصويري flv
ادامه مطلب ...

«صداقت» رهبران و «عقلانیت» معترضان

2 نظرات
«صداقت» رهبران و «عقلانیت» معترضان
. ادامه راه سبز(ارس): طی سال گذشته معترضان به امپراطوری دروغ و تقلب در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری با تاسی به روش تظاهرات مسالمت آمیز، خواسته های خود را کف خیابان ها بیان کردند و اگر قرار به نمایش حضور عظیم مردمی و خودجوش بود، که 25 خرداد 88 برای همیشه در تاریخ ایران باقی مانده است.
«عقلانیت» یکی از شعارهای محوری جنبش سبز از آغاز تا کنون بوده است. این جنبش با سرمایه عظیم صداقت طلبی و آزادی خواهی ملتی آگاه و هوشیار و مجرب در تجریه های تاریخی به ویژه در ۵ دهه اخیر و پس از کودتای ۲۸ مرداد، توانسته در یک وفاق ملی کلیه نیروهای علاقمند به آینده ایران عزیز را گرد هم آورد. اما تداوم این وضعیت همچنان بر محور «صداقت» و «عقلانیت» ممکن خواهد بود.

طی سال گذشته معترضان به امپراطوری دروغ و تقلب در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری با تاسی به روش تظاهرات مسالمت آمیز، خواسته های خود را کف خیابان ها بیان کردند و اگر قرار به نمایش حضور عظیم مردمی و خودجوش بود، که ۲۵ خرداد ۸۸ برای همیشه در تاریخ ایران باقی مانده است.

اما سرکوبگران که با تکیه بر پول سرشار نفت، بهره مندی از ناآگاهی و ساده لوحی نیروهای بسیجی و نهاد خشونت طلب خویش توانسته اند طی حضور دهها باره مردم روش های مختلف مقابله خونبار با معترضین را تمرین کنند.


این البته نشان شکست جنبش سبز نیست. چرا که نقطه قوت جنبش ما مسالمت جویی و پرهیز از خشونت بوده و اتفاقا پیروزی ما در عدم خشونت است و این همان چیزی است که سرکوبگران به دنبال آنند ولی جنبش سبز در این ورطه نیافتاده و اصالت و هویت خویش را حفظ کرده است. این حفظ هویت مسالمت جویانه، خود یکی از بزرگترین پیروزی ها طی یک سال گذشته بوده و نشان آن تبلیغات کذب رسانه دولتی و سایت ها و مطبوعات طرفدار دولت است که تلاش می کنند چهره جنبش سبز را خشن و در میان تخریب و آتش نشان دهند.بنابراین در این شرایط اصرار به تظاهرات خیابانی و عدم تغییر در نوع اعتراضات بی تردید به نفع جنبش سبز نخواهد بود.


دیروز طی بیانیه ای از سوی میرحسین موسوی و مهدی کروبی، موضوع تظاهرات در ۲۲ خرداد با اتکا به منطق حفظ جان و مال مردم منتفی شد. در این بیانیه آمده است: « اکنون در حالی که ۴۸ ساعت به زمان پیش بینی شده برای راهپیمایی باقی نمانده است با عنایت به گزارش نمایندگان احزاب اصلاح طلب و نیز جهت حفظ جان و مال مردم اعلام می داریم راهپیمایی پیش بینی شده برگزار نخواهد شد. بدیهی است با سابقه سیاه یک سال گذشته در سرکوب معترضانی که تنها جرمشان طلب نمودن رأی خود به شیوه ی مسالمت آمیز بود و همچنین اخبار رسیده از سازماندهی مجدد افراطیون و سرکوبگران در جهت یورش به مردم بی دفاع و مظلوم، از مردم و معترضان می خواهیم خواسته و مطالبات به حق خود را از مجاری کم هزینه تر و موثرتری دنبال کنند».

این بیانیه نشانه بارز دیگری از «صداقت رهبران جنبش سبز» است. حالا نوبت معترضین و مردم است که که جنبه «عقلانی» جنبش را یک بار دیگر ثابت کرده و با حفظ وحدت و احترام به صداقت رهبران، راههای جدید، مبتکرانه و کم هزینه را برای پیشبرد این جنبش اجتماعی عظیم به کار گیرند.

تکیه میرحسین موسوی بر آگاهی و به کار بردن اصطلاح «چشم اسفندیار حکومت» در مورد افزایش دانسته های مردم نسبت به رفتارهای حکومت و آرمان های جنبش سبز، امر بسیار مهمی دراین مقطع است. نگاهی به تبلیغات دروغ صدا و سیما و رسانه های وابسته به دولت نشان می دهد که آنها بیش از هر چیز از پی بردن مردم به حقیقت می ترسند.


افشای جنایات سرکوبگران، افشای ناکارآمدی دستگاههای دولتی و هزینه های عظیمی که مردم ازاین بابت همه روزه می پردازند، شکست ترفندهای بین المللی دولت در باج دهی به دولت های خارجی و نهایتا پشت کردن باجگیران در مراحل حساسی مانند تصویب قطعنامه علیه ایران در شورای امنیت نشان می دهد که دولتیان به تمام معنا به یک مساله داخلی یا یک بحران نیاز تمام عیار دارند تا بر ضعف ها خود سرپوش گذاشته و اذهان افکار عمومی را به سمت دیگری هدایت کنند . بی شک تا آگاهی توده ها، پیروزی جنبش سبز متصور نیست. این در حالیست که آنها تمامی ابزار اطلاع رسانی را در اختیار داشته و سبزها از کمترین امکانات محرومند.

بنابراین به راحتی می توان به جای حضور پرهزینه در خیابان ها که به واسطه سرکوب خشونت بار یک سال گذشته و عدم تحمل دولت خطرناک هم شده است با تهیه مطالب آگاهی بخش اعم از سخنان رهبران جنبش، عملکرد دولتیان در سطح ملی و بین المللی و افشای دروغ های آنان، به اطلاع رسانی وسیع دست بزنیم. فراموش نکنیم ما پیروزیم چون خیابان تنها جولانگاه ما نیست .

نیلوفر مردانی
ادامه مطلب ...

ويدئو تازه منتشر شده از لحظات وداع با ندا آقاسلطان

0 نظرات
ويدئو تازه منتشر شده از لحظات وداع با ندا آقاسلطان
«احتیاط، تصاویر به شدت تکان دهنده هستند»
"CAUTION GRAPHIC VIDEO"

جهت دانلود "" كليك كنيد

گیرم که در باورتان به خاک نشسته ام ،
و ساقه های جوانم از ضربه های تبرهاتان زخم دار است ،
با ریشه چه می کنید ؟
گیرم که بر سر این بام بنشسته در کمین پرنده ای ،
پرواز را علامت ممنوع میزنید !
با جوجه های نشسته در آشیان چه می کنید ؟
گیرم که می زنید گیرم که می برید گیرم که می کشید ،
با رویش ناگزیر جوانه چه می کنید ؟


ادامه مطلب ...

آهاي سردار! حسنش گفتی، عيبش نيز بگو!

0 نظرات
آهاي سردار! حسنش گفتی، عيبش نيز بگو!

. ادامه راه سبز(ارس): فرمانده کل سپاه پاسداران، حوادث بعد از انتخابات را “خطرناک‌تر” از جنگ 8 ساله با عراق ذکر کرد و با بیان اینکه “ماموریت سپاه مقابله با تهدیدات سخت، امنیتی، اطلاعاتی، سیاسی و فرهنگی است”.

سردار پاسدار محمد‌علی جعفری، که روز چهارشنبه ١۹ خرداد ماه، در حسینیه تیپ پیاده نینوا و در جمع پاسداران و بسیجیان استان گلستان سخنرانی می‌کرد، گفت: “فتنه عمیق سال گذشته، پایان انحرافی بود که از اواسط دوران 30ساله انقلاب عده‌ای به نام امام آن را آغاز کردند و به دنبال تخطئه انقلاب بودند تا با ایجاد موانعی برای نظام، باعث کندی شتاب آن شده و مسیری که باید برای رشد و کمال طی کند با مشکل مواجه شود.”

وی افزود: “فتنه سال گذشته حدود 8ماه بیشتر طول نکشید، اما بسیار خطرناک‌تر از جنگ تحمیلی بود که صدام با حمایت جامعه‌ جهانی علیه ما آغاز کرد و بحمدالله با لطف خداوند و هدایت پیامبرگونه رهبری و هوشیاری مردم، از این حادثه سخت عبور کردیم و دشمنان متوجه شدند که با این روش‌ها نمی‌شود انقلاب را منحرف کرد.”

ارس: سردار ميداني چرا خطرناكتر است؟ چون آنروز بقول خودت با يك دشمن خارجي و حاميان جهانخوارش طرف بودي ولي امروز با ملتي آگاه و هوشيار طرف هستي كه براي حفظ آرمانهاي امام و انقلابش "استقلال واقعي" "آزادي واقعي" "جمهوريت حقيقي" و "اسلاميت علوي" برخواسته است و با هر نوع ديكتاتوري مبارزه خواهد كرد. حال فهميدي؟! پس از اين به بعد هر جا اين سخن راندي علت واقعي آنرا هم بگو كه بزرگي گفته است: حسنش گفتی، عيبش نيز بگو «آنروز دشمن خارجي ولي امروز ملت خودت» و اين است تفاوت آنروز با امروز!


ادامه مطلب ...

افشای مدارک تازه از نحوه قتل رامین پوراندرجانی پزشك كهريزك

0 نظرات
گزارش روز از نحوه كشته شدن رامین پوراندرجانی:
قتل بود، خودکشی نبود

. ادامه راه سبز(ارس): در حالی که مقامات قضایی و نظامی جمهوری اسلامی پس از تناقض گویی های فراوان درباره مرگ رامین پوراندرجانی، سکوت اختیار کرده اند، اطلاعات یک منبع مطلع و اسناد رسیده به "روز" نشان میدهد این پزشک جوان خودکشی نکرده و مرگ او دلیل دیگری غیر از مسمومیت دارد.

رامین پوراندرجانی، به عنوان پزشک وظیفه، جان باختگان بازداشتگاه کهریزک را معاینه کرده بود و پس از آن به صورت مرموزی درگذشت. مقامات مسئول، ابتدا علت مرگ او را سکته قلبی و سپس خودکشی اعلام کردند؛ در نهایت هم پزشکی قانونی اعلام کرد مرگ این پزشک جوان به علت مسمومیت بوده است. اما مدارکی که در اختیار روز قرار گرفته نشان میدهد اظهارات مقامات مسئول در زمینه قتل رامین پوراندرجانی، واقعیت نداشته است.

براساس این مدارک، ستوان نوریان، افسر کلانتری 129 تهران در گزارش خود از صحنه قتل رامین پوراندرجانی نوشته است: "آثار کبودی و خون مردگی در اطراف گردن مشهود بود". این گزارش اولیه افسری است که به عنوان اولین فرد از سوی مراجع قضائی در صحنه قتل رامین پور اندرجانی حاضر شده است.

اما این امر از سوی پزشکی قانونی کاملا نادیده گرفته شده و بدون هیچ گونه اشاره ای به این موضوع و توضیح اینکه علت آثار کبودی و خون مردگی در گردن رامین پوراندرجانی چه بوده، در گواهی صادر شده، دلیل مرگ این پزشک جوان مسمومیت ذکر شده است. پزشکی قانونی البته درباره نوع مسمومیت نیز هیچ گونه توضیحی نداده است.


به دنبال افشای این مسئله رضا قلی پوراندرجانی، پدر رامین پوراندرجانی در نامه ای به مراجع قضایی و بازپرس پرونده نوشته: "مرگ رامین حالت طبیعی نداشته و خودکشی نکرده و صورت جلسه اولین معاینه محل زمان کشف جسد در محل کار رامین دلالت دارد که رامین را از ناحیه گردن خفه کرده اند".

او براین اساس خواهان مشخص شدن واقعیت قتل فرزندش شده است.

پس از رسیدن سند مربوط به این گزارش با پدر رامین پوراندرجانی تماس گرفتیم.او نیزگزارش مربوط به وجود آثار کبودی و خون مردگی در اطراف گردن فرزندش را تایید کرد و گفت این گزارش در پرونده رامین موجود است.

پدر رامین پوراندرجانی که با طرح شکایت، خواهان معرفی و محاکمه قاتلان فرزندش شده است، به "روز" می گوید: "اول گفتند خودکشی کرده و حتی وصیت نامه هم درآوردند.بعد گفتند ایست قلبی کرده است. بعد هم گفتند که مسمومیت دارویی بوده، اما ما حتی یک درصد این ادعاها را قبول نداریم و شکایت کرده ایم اما تاکنون پاسخی نگرفته ایم."

وی می افزاید: "من بچه ام را سالم و بانشاط و پرامید تحویل دادم.او رفت تا به مملکتش خدمت کند اما حتی جنازه اش را نیز نگذاشتند ببینیم و... اما من شکایت کرده ام و منتظرم پاسخی بدهند. هر چند که فرزند دانشجوی دیگری دارم که به خاطر او زیاد حرف نمی زنم و..."

آقای پوراندرجانی که هفته گذشته مدرک پزشکی فرزندش را دریافت کرده، می گوید: "بچه من 19 سال تمام زحمت کشید و درس خواند اما مدرکش را هم ندید و هفته گذشته من مدرک پزشکی او را گرفتم و..."

وصیت نامه ای در کار نبود

همزمان گزارش "روز" از نحوه تدفین پیکر رامین پوراندرجانی نیز حاکی از آن است که مسئولان اجازه رویت پیکر رامین را به خانواده و نزدیکان او در تبریز ندادند.

یکی از نزدیکان رامین پوراندرجانی در این زمینه توضیحاتی به "روز" داده است: "غسل میت و پوشاندن کفن به رامین در تهران و بدون حضور خانواده او انجام شد و درخواست خانواده رامین برای تعویض کفن فرزندشان در تبریز از سوی مسئولین رد شد؛ به خانواده رامین حتی اجازه ندادند پیکر بی جان فرزندشان را ببینند و اصرار خانواده رامین برای رویت پیکر فرزندشان در تبریز بی نتیجه ماند. همین نشان میدهد که موارد پنهانی وجود داشته که نمی خواستند خانواده پیکر رامین را ببینند."

وی می افزاید: "مسئولان نیروی انتظامی جنازه را تا تبریز آوردند و همین که رسیدند جنازه را بدون معطلی دفن کردند و حتی اجازه ندادند جنازه رامین بر اساس عرف و رسوم خانواده او به خاک سپرده شود."

وی همچنین توضیح میدهد که وجود هر گونه وصیت نامه ای از سوی رامین که سردار احمدی مقدم ادعا کرده بود، از سوی بازپرس جنایی پرونده تکذیب شده و برخلاف ادعاهای احمدی مقدم، رامین در اتاق شخصی خود در بهداری ناجا به قتل رسیده است نه در خوابگاه گروهی.

پیشتر دوستان رامین پوراندرجانی به "روز" اعلام کرده بودند که رامین قبل از مرگ از "در خطر بودن جانش" ابراز نگرانی کرده بود.

براساس گزارش های منتشر شده، رامین پوراندرجانی به عنوان پزشک وظیفه، 4 بار به بازداشتگاه کهریزک رفته و چند تن از قربانیان حوادث پس از انتخابات، از جمله محسن روح‌الامینی را پیش از مرگ معاینه کرده بود.

رامین پوراندرجانی قبل از مرگ با حضور در کمیته ویژه پی گیری مجلس، محل شهادت محسن روح‌الامینی را بازداشتگاه کهریزک و علت شهادت او را شکنجه در زندان عنوان کرده و گفته بود که: "محسن را با وضعیت اسف‌باری بعد از شکنجه‌های جسمی شدید دو روز قبل از مرگش نزد من آورده بودند. حال جسمی او بسیار وخیم بود و امکانات پزشکی من هم بسیار محدود، ولی آنچه توانستم برای نجات وی کردم. در همان زمان بود که از سوی مسئولان کهریزک تهدید شدم که در صورت توضیح علت جراحات وارده بر مجروحان کهریزک از ادامه زندگی باز خواهم ماند".

ادامه مطلب ...

بیانیه مشترك مهدی کروبی و میرحسین موسوی در آستانه ۲۲ خرداد

0 نظرات
بیانیه مشترك مهدی کروبی و میرحسین موسوی در آستانه ۲۲ خرداد:
شما ملّت خلّاقانه نقش آفرینی خود را در این مسیر متجلّی خواهید ساخت

. ادامه راه سبز(ارس): مهندس میرحسین موسوی و شیخ مهدی کروبی در آستانه فرا رسیدن سالگرد ۲۲ خرداد، بیانیه مشترکی را صادر نمودند.

در بخشی از این بیانیه آمده است : طبق اصل ۲۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی و با هدف جلوگیری از بروز تنش و گرفتن بهانه از دست سرکوبگران و تأمین امنیت جانی ملت، درخواست برگزاری تجمع و راهپیمایی تسلیم استانداری تهران و وزارت کشور گردید.. با عنایت به گزارش نمایندگان احزاب اصلاح طلب و نیز جهت حفظ جان و مال مردم اعلام می داریم راهپیمایی پیش بینی شده برگزار نخواهد شد .. این خودفریبی و ساده انگاری است که تصور شود با تهدید و تحقیر و دروغ در توپخانه هایتان توانسته اید حرکت اعتراضی مردم را منکوب و سرکوب کنید. … راه برگزیده ملّت بزرگ ایران مسدود شدنی نیست و مردم خلاقانه نقش آفرینی خود را در این مسیر متجلّی خواهید ساخت ..”

متن کامل این بیانیه به گزارش سهام نیوز به شرح زیر میباشد:

بسم الله الرحمن الرحیم

مردم آگاه و هوشیار ایران

حضور و مشارکت آگاهانه و مسئولانه شما در پای صنوق های اخذ رأی دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در سال گذشته و بهره گیری گسترده از حق رأی برای تعیین سرنوشت توسط یکا یک شما، حرکتی عظیم و حماسه جاودانه بود که می رفت مسیر آینده کشور را از سرازیری مخوفی که گرفتار آن بود و امروز آشکارتر شده است به سمت افق های روشن و قلّه های افتخار که شایسته ملّت بزرگ ایران است برگرداند که متاسفانه دستان نا پاک در آراء پاک شما دست برده و نتیجه به گونه ای اعلام شد که موجب حیرت همگانی گردید و اعتراضات یک پارچه شما مردم آگاه در جهت احقاق حق از دست رفته را برانگیخت ولیکن صد افسوس راهپیمایی و حضور مسالمت آمیز شما به جای آنکه مورد توجه و رسیدگی قرار گیرد سرکوب شد و شما ملت همیشه سربلند هزینه های بسیاری را در طی یک سال گذشته برای احقاق حق به یغما رفته خود پرداخته اید. راهپیمایی بزرگ و فراموش نشدنی شما در ۲۵ خرداد سال گذشته سند حقانیتی است که گذشت زمان نیز نخواهد توانست از اعتبار آن بکاهد. انتظارات به حق شما مردم عزیز ما را بر آن داشت که جهت پاسداشت آن حماسه به یغما رفته و پیگیری مطالبات به حق ملّتی سرافراز که علیرغم همۀ سرکوب ها دست از روش مسالمت آمیز بر نداشته و امیدوارانه آینده روشن را برای کشور خود و فرزندان خود طلب می کنند برای سالگرد روز فراموش نشدنی ۲۲ خرداد در حماسه ملی در انتخابات تقاضای برگزاری راهپیمایی بنمائیم. ما نیز طبق اصل ۲۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی که بر حق بی چون و چرای ملت در تظاهرات و اعتراض صراحت دارد و با هدف جلوگیری از بروز تنش و گرفتن بهانه از دست سرکوبگران و تأمین امنیت انتظامی ملت، درخواست برگزاری تجمع و راهپیمایی در سالروز حماسه ۲۲ خرداد از میدان امام حسین تا میدان آزادی را در موقع مقتضی تسلیم استانداری تهران و وزارت کشور نموده که متاسفانه با بهانه تراشی های متعدد این درخواست بی پاسخ مانده است.

لذا تعدادی از احزاب و گروههای اصلاح طلب جهت رفع بهانه جوئی ها درخواست مشابهی را به وزارت کشور ارائه دادند که سیر آن و پاسخ نهائی وزارت کشور به این درخواست در نامۀ اخیر نمایندگان و احزاب اصلاح طلب آمده است و آنان اعلام کرده اند امیدی به اخذ مجوز از این دولت ندارند.

اکنون در حالی که ۴۸ ساعت به زمان پیش بینی شده برای راهپیمایی باقی نمانده است با عنایت به گزارش نمایندگان احزاب اصلاح طلب و نیز جهت حفظ جان و مال مردم اعلام می داریم راهپیمایی پیش بینی شده برگزار نخواهد شد. بدیهی است با سابقه سیاه یک سال گذشته در سرکوب معترضانی که تنها جرمشان طلب نمودن رأی خود به شیوه ی مسالمت آمیز بود و همچنین اخبار رسیده از سازماندهی مجدد افراطیون و سرکوبگران در جهت یورش به مردم بی دفاع و مظلوم، از مردم و معترضان می خواهیم خواسته و مطالبات به حق خود را از مجاری کم هزینه تر و موثرتری دنبال کنند.

این خودفریبی و ساده انگاری است که تصور شود با تهدید و تحقیر و دروغ در توپخانه هایتان توانسته اید حرکت اعتراضی مردم را منکوب و سرکوب کنید. علیرغم ادعاهای کرکننده رسانه به اصطلاح ملی صدا و سیما و مطبوعات حامی دولت مبنی بر تحلیل رفتن نیروهای جنبش اعتراضی مردم ایران، خود دست اندکاران و سیاستگذاران بیش از هر کس به این نکته واقفند که جنبش زنده است و افتخار واقعی از آن کسانی ست که علیرغم همه تهدیدها و مخاطرات، نا امنی ها، علم به عواقب احتمالی مالی و جانی هنوز از اعتراض بحقشان دست نکشیده اند و حتّی یک اعلام حضور کوچکشان، وحشت بر سرتاپای سرکوبگران می اندازد و لشگرکشی همه جانبه انتظامی و امنیتی را به دنبال می آورد.

و این رسم دولتی نامشروع است که جز به موافقان خود مجوز راهپیمایی نمی دهد با این حال راهی را که شما ملّت بزرگ ایران برگزیده اید مسدود شدنی نیست و شما خلّاقانه نقش آفرینی خود را در این مسیر متجلّی خواهید ساخت و ما نیز در همه حال تا رسیدن صبح روشن فردا در کنار و همراه شما خواهیم بود.

والسلام علی من اتبع الهدی
مهدی کروبی و میرحسین موسوی
۲۰/۰۳/۸۹
ادامه مطلب ...

نامه نوری زاد به يادگار امام: رهبری از سیره و راه امام فاصله گرفته‌ است

2 نظرات
نامه دلجويي محمد نوری زاد از اوین به سید حسن خمینی:
رهبری از سیره و راه امام فاصله گرفته‌ است

. ادامه راه سبز(ارس): محمد نوری زاد در نامه ای به سید حسن خمینی به هتک حرمت ایشان واکنش نشان داد. در بخشي از نامه اين آزاده در بند آمده است: «ما یک روز قرار بود شخصیت تحقیرشده‌ی مردم خود را ترمیم کنیم. امروز، مردم ما، یکی از تحقیرشدگان ملت‌های حاضر دنیایند. رهبر ما اما به یک سخن طلایی امام(ره) نیز موکّداً تاکید کرد. اینکه: میزان حال فعلی افراد است. و با همین سخن دیگران را به باد انتقاد گرفت. غافل از اینکه سخن امام، ظاهراً باید با خود ایشان هم مطابقت داشته‌باشد. رهبر ما، بیست‌ویکی‌دوسال است که بعد از کوچ امام عزیز، رهبری جامعه‌ی ما را به عهده دارند و متاسفانه، چندی‌ست که از سیره و راه امام فاصله گرفته‌اند و آن معامله با مردم را به‌کلی از یاد برده‌اند. امروز اغلب اطرافیان و بازوهای اجرایی امام، از وضع موجود و نحوه‌ی رهبری ایشان ناراضی هستند. رهبری که باید درهمه‌حال، شان پدری خود را رعایت کند، مستقیم به جانبداری از فردی بی‌تعادل، پای به صحنه گذارده است. امام هرگز اجازه ندادند نهادهای تحت‌نظر رهبری، مثل شورای نگهبان و صداوسیما، به‌حمایت از کاندیدایی وارد عمل شوند. اما ایشان، دست همگانِ خود را در این حمایت آشکار گشودند. امام دست و پای سپاه و نظامیان را از ورود به کارهای سیاسی و اقتصادی جمع کرد، و ایشان، سپاه و بسیج را، هم در مسائل سیاسی و هم در ورود به معاملات کلان اقتصادی بازگذارد و شتاب آنان را نیز امضا فرمود. در زمان امام، دستگاه قضایی و قاضی مستقل بودند و امروز، آلت دست بزرگترها و بویژه مرعوب ماموران وزارت اطلاعات شده‌اند. در زمان امام، کجا یک رئیس‌جمهور ثروت مردم را غارت می‌کرد؟ امروز، اما میلیاردها پول گمشده، به شوخی گرفته‌می‌شود.»

متن كاكل نامه محمد نوری زاد به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

به سید حسن خمینی عزیز و سیادت سیلی‌خورده‌اش

سید عزیز، رفتاری که با تو بر سر مزار جدت امام خمینی(ره) صورت گرفت، تقاص بدیهی رفتار خود ماست با مردمان بی‌پناهمان. ما به مردمی که از ظلم، از فساد، از پلیدی و تبعیض به تنگ‌آمده‌بودند، وعده دادیم که: اگر به نظام اسلامی ما، “آری” بگویید، ما افق‌های روشنی از آزادی و درستی و ایمان و عدل را به روی شما خواهیم گشود و کاستی‌های تاریخی شما را مرتفع خواهیم ساخت. به آنان وعده دادیم که: اگر به نظام پیشنهادی ما “آری” بگویید، عدل را از حوزه‌ی فهم و حکومت علی(ع) به ساحت زندگی شما خواهیم آورد. و لذت رفتار او با خویشان و غریبگان را به شما خواهیم چشاند. گفتیم: مگر نه اینکه رژیم شاه و رژیم‌های گذشته، قدر شما را ندانستند؟ حال، این “ما” که قدر شما را نیک می‌دانیم. ما شما را بر بلندای کرامت و شرافت انسانی می‌نشانیم و خستگی جهل تاریخی را از تن و فهم شما به در می‌کنیم. ما آمده‌ایم که هویت سیلی‌خورده و تحقیر‌شده‌ی شما را از قهقرا به‌درآوریم و قامت خمیده‌ی شخصیت ملی و مذهبی شما را استقامت بخشیم. اگر در حکومت پهلوی، از هزار فامیل و حاکمیت و غارت آنان در رنج بوده‌اید، ما با اعتنا به آموزه‌های دینی، و آهن گداخته‌ای که علی به صورت برادرش عقیل نزدیک کرد، ریشه‌ی فسادهای خویشاوندی و رفاقت‌های پولی و رانت‌های فرصت‌روب را از سرزمین خود بیرون خواهیم کشید. تجلی یک حکومت ناب و مردمی را به جهانیان نشان خواهیم داد. کاری خواهیم کرد که مردم از سراسر جهان به تماشای عدل و عقل و نظم و رشد ما شتاب کنند.

بله سید عزیز؛ به مردم تحقیرشده‌ی خود گفتیم: اگر ما را بپذیرید، کاری خواهیم کرد که کمونیست‌ها و سایر نحله‌های فکری در دانشگاه‌ها کرسی تدریس داشته باشند. تو گرچه به یاد نداری، اما ما تمام این وعده‌های تمام‌نشدنی را در سفره‌ی آرزوها و باور مردم گذاردیم و به برق همین وعده‌ها از آنان “آری” گرفتیم.

سید عزیز، ما برای اخذ آری از مردم، همه‌ی اعتبار تاریخی و دینی خود را به صحنه آوردیم. مردم ما را باور کردند. و به ما “آری” گفتند. از چریک و توده‌ای و ملی‌گرا، تا مجاهد و مسلمان و ذوب‌شدگان در تشیع. از سنی و یهودی و مسیحی و زردشتی، تا همه‌ی آنانی که می‌خواستند “انسان” باشند. ما با همان وعده‌های چشم‌نواز و شوق‌آفرین، مردم خود را به عقد معامله‌ای فراخواندیم که یک سمتش ما بودیم و سمت دیگرش آنان. موضوع مورد معامله هم همین افق‌های ناب بود. معامله خیلی زود جوش خورد؛ چراکه مردم، جدّ بزرگوار شما را و مردان برجسته‌ای چون مطهری و طالقانی و منتظری و بهشتی را مردانی راستگو می‌دانستند؛ الحق نیز چنین بود. اینان در آزمون‌‌های سخت، امتحان خود را پس داده‌ و به باور عمیق مردم راه یافته‌بودند. اما، سید عزیز، معامله که انجام شد، دغلکاری‌های ما نیز شروع شد. و ما روز به روز و سال به سال، از موضوع آن قرارداد نورانی دور شدیم. مردم به‌خاطر وقوع جنگ، جنگ قدرت داخلی را تحمل کردند. اما جنگ که تمام شد، جنگ مسئولین با مردم شروع شد و این، کمال نامردمی بود. به‌نحوی که ما همان آزادی نیم‌بند زمان شاه را نیز از مردم خود سلب کردیم. با ایجاد چارچوب‌های خشک، مردم خود را به زحمت و نفرت انداختیم. گشایش‌های اجتماعی جایش را به سخت‌گیری‌های کودنانه‌ی ما داد. مردمی که باید از مدیریت ما به آن آرزوهای نورانی دست‌می‌یافتند، خودشان موضوع آوارهای روز به روز ما شدند.

سید عزیز، قبول کن که ما در آن معامله‌ی بزرگ، “غش” کردیم. قبول کن که ما مردم خود را فریفتیم. به جای هزار فامیل، گستره‌ای از غارت‌های لجام‌گسیخته را در آغوش گرفتیم. به افشاگری‌های عباس پالیزدار نگاه کن و ببین چه مردان برجسته‌ای، از مردان ایمانی، تا مردان حکومتی، دست به غارت اموال زده‌اند. این‌ها تنها گوشه‌ای از غارت بزرگان ماست. به مجلس نگاه کن؛ که چگونه با استقلال و قانون شوخی می‌کنیم! به دستگاه قضایی بنگر؛ آیا این بود آن عدالت معهود که امروزه در این دستگاه، دست‌به‌دست می‌شود؟ به دولت بنگر. قرار ما با مردم این بود؟

به‌همین دلیل است که می‌گویم آن سیلی‌ای که دارودسته‌ی رئیس‌جمهور زیر گوش تو زدند، بخشی از تقاص حقوق فراموش‌شده‌ی مردم بود. البته تو نگران آبروی خویش مباش؛ چراکه خدای آبروپرداز، تو را به‌زودی برخواهدکشید، و طراحان کودن آن فتنه را یه سیاهچال بی‌آبرویی درخواهدانداخت.

سید عزیز، در آن روز نامبارک چهاردهم خرداد، در کنار مزار جدّت خمینی(ره)، رهبر ما نیز، نیک سخن نگفت. او با سخنان پدرانه‌ی خود باید آب بر آتش فتنه‌ی رئیس‌جمهور و دارودسته‌ی او می‌افشاند. اما سخنان رهبرمان، متاسفانه، آن آتش فتنه را شعله‌ورتر ساخت. او بار دیگر از طلحه و زبیر گفت و مستقیم و بدون تخفیف، خود را به جای علی(ع) نشاند. من در نامه‌ی اولم به رهبری، همین خطا را متذکر شده‌ام؛ که یعنی ما تنها زمانی می‌توانیم دیگران را طلحه و زبیر بدانیم و خود را علی، که رفتارمان، نعل‌بالنعل، علی‌گونه باشد. علی کجا با مردم خود چنین می‌کرد که ما می‌کنیم؟ علی کجا به مردم خود وعده می‌داد و از پشت به آنها خنجر می‌زد؟

ما یک روز قرار بود شخصیت تحقیرشده‌ی مردم خود را ترمیم کنیم. امروز، مردم ما، یکی از تحقیرشدگان ملت‌های حاضر دنیایند. رهبر ما اما به یک سخن طلایی امام(ره) نیز موکّداً تاکید کرد. اینکه: میزان حال فعلی افراد است. و با همین سخن دیگران را به باد انتقاد گرفت. غافل از اینکه سخن امام، ظاهراً باید با خود ایشان هم مطابقت داشته‌باشد. رهبر ما، بیست‌ویکی‌دوسال است که بعد از کوچ امام عزیز، رهبری جامعه‌ی ما را به عهده دارند و متاسفانه، چندی‌ست که از سیره و راه امام فاصله گرفته‌اند و آن معامله با مردم را به‌کلی از یاد برده‌اند. امروز اغلب اطرافیان و بازوهای اجرایی امام، از وضع موجود و نحوه‌ی رهبری ایشان ناراضی هستند. رهبری که باید درهمه‌حال، شان پدری خود را رعایت کند، مستقیم به جانبداری از فردی بی‌تعادل، پای به صحنه گذارده است. امام هرگز اجازه ندادند نهادهای تحت‌نظر رهبری، مثل شورای نگهبان و صداوسیما، به‌حمایت از کاندیدایی وارد عمل شوند. اما ایشان، دست همگانِ خود را در این حمایت آشکار گشودند. امام دست و پای سپاه و نظامیان را از ورود به کارهای سیاسی و اقتصادی جمع کرد، و ایشان، سپاه و بسیج را، هم در مسائل سیاسی و هم در ورود به معاملات کلان اقتصادی بازگذارد و شتاب آنان را نیز امضا فرمود. در زمان امام، دستگاه قضایی و قاضی مستقل بودند و امروز، آلت دست بزرگترها و بویژه مرعوب ماموران وزارت اطلاعات شده‌اند. در زمان امام، کجا یک رئیس‌جمهور ثروت مردم را غارت می‌کرد؟ امروز، اما میلیاردها پول گمشده، به شوخی گرفته‌می‌شود.

خلاصه سید عزیز، سخن در این خصوص، فراوان است. سرت سلامت و پشتت به رحمت و لطف خدا گرم. ما به تو و آینده امید فراوان داریم. مبادا از صحنه به‌در روی؟

یادمان نرفته آن نامه‌ی شریف امام، که توصیه فرمود اگر از تریبون مجلس به کسی توهین شد، باید به وی فرصت داده‌شود تا درپشت همان تریبون، از خودش دفاع کند. شما خود، مجلس امروز را، صدا و سیما را، و همه‌ی منبرها و تریبون‌های رسمی را تماشا کن که چگونه به آن توصیه‌ی امام، لبخند می‌زنند. لبخندی که می‌توان ذات کرامت و حق و انصاف را در اعماق اصطبل‌گون رویه‌های نادرست آن تماشا کرد.

در فرمان معروف هشت‌ماده‌ای، امام به یک ضرورت اخلاقی نافذ تاکید می‌ورزند؛ این‌که اگر درحین تعقیب نیروهای ضدانقلاب، در یک منزل، یا محل کار، یا هرجا، به مواردی غیراخلاقی برخوردید، حق پیگیری آن موارد را ندارید. اما امروز چه؟ پیشنهاد می‌کنم فیلم بازجویی از همسر سعید امامی را تماشا کنی تا به حال “فعلی” مامورانی که اسم خود را سربازان گمنام امام زمان گذارده‌اند، دست یابی. من پس از دیدن این فیلم از خود پرسیدم: اگر یک روز از تو می‌پرسیدند انقلاب اسلامی موردعلاقه‌ی تو یک روزی به جایی خواهد رسید که به اسم جمهوری‌اسلامی، از یک بانو، با چنین الفاظی بازجویی خواهد شد، ایا باز راضی به انقلاب و برچیدن رژیم شاه بودی؟ با اطمینان به خود پاسخ دادم: هرگز!

امروز، که حال فعلی ما و شما و رهبرمان است، رعایت اخلاق، و مسائل خصوصی مردم و حق و حقوق آنان، یک طنز سر گردنه است؛ حالا کرامت انسانی و خدا و پیغمبر و قرآن و دین خدا بماند!

سید عزیز، آیا داستان کهریزک، حال فعلی ما نیست؟ آیا مگر داغ ننگ چنین فضاحتی از پیشانی ما پاک خواهدشد؟

از نگاه امام، میزان رای مردم بود. امروزه اما میزان، اراده‌ی نیروهای انتظامی و ماموران امنیتی است. در تمام شئونات، از سیاست تا اقتصاد، تا مجلس و دولت و تا دستگاه قضایی، مردم آیا امروز در کجا حاکم‌اند؟

امام می‌فرمود مخالفین تا اسلحه به‌دست نگرفته‌اند، آزادند. حال فعلی امروز ما این‌گونه است که با حس و حالی معنادار، به آزادی مخالفین پوزخند می‌زنیم.

در زمان امام، مجلس از استقلال برخوردار بود. تنوع نمایندگان تماشایی بود، تنوعی که دیگر تکرار نشد. امروز اما مجلس خفیف ما، حتی از پیگیری مصوبات خود عاجز است، تا بلکه بتواند به خواست‌ها و توپ و تشرهای رئیس‌جمهور، به اسم همراهی و مصلحت نظام، شکلی قانونی دهد.

سید عزیز، قبول می‌کنی که راز ناسزاها و بی‌ادبی‌های آن روز، در اسائه‌ی ادبی‌ست که خود ما به ساحت حق مردم روا داشته‌ایم؟ روزگار ما در فردا و فرداها، اسف‌بارتر از این خواهد بود. وقتی یک “بی‌تربیتی” فرصت ابراز پیدا می‌کند، همین بی‌تربیتی می‌تواند در فردای خود ما، مطالبات گستاخانه و بی‌ادبانه‌ای داشته باشد. دیروز، این بی‌تربیتی به سمت تو احاله داده‌شد، اما فردا، همین بی‌تربیتی از دامان خودشان خواهدآویخت؛ چراکه بی‌تربیتی سامان‌پذیر نیست. مگر شعبان‌ بی‌مخ‌ها را می‌شود در چارچوبی جای داد و انتظار تحرک در همان محدوده را داشت؟

سید عزیز، خداوند تورا و آبروی تو را برخواهد کشید، و به‌همین نسبت، بار سنگینی امانتی بر شانه‌های تو واخواهدنهاد. خودت را برای روزهای گدازنده‌تر مهیا کن. تو، نور چشمی. مباد که من، فراتر از فهمی که باتوست، تنها به نسبت تو با امام چشم داشته باشم. فردا با تو، و با مردمانی‌ است که خواهان حق و حقیقت‌اند و از پلیدی و زشتی بیزارند.

با احترام و ادب
محمد نوری زاد
زندان اوین
ادامه مطلب ...

جواب وزارت كشور به نمايندگان سبز: سکوت در آیین نامه پیش بینی نشده است!

1 نظرات
گفتگوی جالب نمایندگان سبز با وزارت کشور:
سکوت در آیین نامه پیش بینی نشده است!
. ادامه راه سبز(ارس): ابوالفضل قدیانی و علی شکوری راد در نامه ای خطاب یه نمايندگان تشكل هاي در خواست كننده راهپيمايي به شرح دیدار خود با مدير كل سياسي وزارت كشور و دبير كميسيون ماده ده احزاب پرداخته ، می نویسند: بر اساس گفنگوهاي انجام شده، محرز شد كه تصميم قطعي و نهايي در وزارت كشور بر عدم صدور مجوز است ولي براي اين تصميم دلايل قانوني تراشيده مي شود.

متن این نامه به شرح زیر است:

بنام خدا

حضور نمايندگان محترم تشكل هاي در خواست كننده راهپيمايي

با سلام

به استحضار مي رساند به منظور پيگيري در خواست ارائه شده به وزارت كشور، اينجانبان به اتفاق، در ساعت 2:30 بعد ازظهر روز چهارشنبه 19/3/89 به وزارت كشور مراجعه نموده و موفق به ديدار مدير كل سياسي وزارت كشور و دبير كميسيون ماده ده احزاب شديم. در اين ديداركه بدون هماهنگي قبلي انجام شد، آقاي سليماني رئيس محترم اداره احزاب و آقاي عباس زاده مشكيني مدير كل محترم سياسي با خوشرويي پذيراي ما شدند و قريب دو ساعت وقت خود را به گفتگوي با ما اختصاص دادند كه در جاي خود در خور تشكر است.

در اين ديدار روند ارائه در خواست و اشكالاتي كه مسئولين فوق الذكر به آن وارد مي دانستند مورد بحث قرار گرفت. بر اساس گفنگوهاي انجام شده، محرز شد كه تصميم قطعي و نهايي در وزارت كشور بر عدم صدور مجوز است ولي براي اين تصميم دلايل قانوني تراشيده مي شود .آقاي مشكيني در پاسخ به سوال مشخص ما كه اساسا آيا شما حاضر هستيد به مخالفان دولت اجازه راهپيمايي بدهيد اعلام كرد كه ما براي كساني كه مخالف چه و چه و چه هستند هرگز مجوز صادر نخواهيم كرد. وي اين سخن را پس از آنكه گفته بود سياست ما اجراي قانون است، بيان نمود .از نظر ايشان آئين نامه مصوب دولت ملاك است و در حالي كه استنادات ما به صراحت اصل 27 قانون اساسي و قانون مجلس بود وي بهانه هايي جزئي را كه به موجب آئين نامه مطرح مي نمود، دليل عدم پذيرش در خواست احزاب ذكر مي كرد .وي روز پيش از آن با توبيخ متصدي دبيرخانه موجب شده بود ثبت دبيرخانه نامه در خواست گروهها از دفتر انديكاتور حذف و شماره اندكس ورودي نامه از گوشه آن بريده شود. وي ايرادات و نواقص پرونده احزاب را در اداره احزاب وزارت كشوربهانه كرده و به موجب آن امضاء نمايندگان آنها را غير قابل پذيرش اعلام مي نمود . از جمله ايرادات حيرت انگيز آئين نامه اي ايشان اين بود كه شما اعلام كرده ايد در طول مسير سكوت خواهيد كرد در حاليكه در آئين نامه آمده است بايد شعارهاي راهپيمايي از قبل مشخص باشد و سكوت در آئين نامه پيش بيني نشده است. به هر حال ايشان اصل در خواست را عليرغم رفع نواقصي كه قبلا به احزاب درخواست كننده اعلام شده بود، قابل پذيرش نمي دانست اما نهايتا با اصرار ما پذيرفت كه به آن پاسخ كتبي بدهد .

از جمله ايرادات وي به امضاء جبهه مشاركت و سازمان مجاهدين انقلاب در زير درخواست بود كه روز گذشته خانم فرامرزيان جهت رفع اين ايراد، امضا اين دو تشكل را از زير نامه حذف كرده بود .ايشان ابتدائاّ نمايندگي ما دو نفر را به عنوان اعضا اين دو تشكل نمي پذيرفت اما با استدلال ما كه بعنوان افراد حقيقي نماينده اين گروهها هستيم و علاوه بر آن آقاي شكوري راد عضو شوراي مركزي انجمن اسلامي جامعه پزشكي نيز مي باشد نمايندگي ما دو نفر را بلا اشكال دانست و بر همين اساس گفتگو ها ادامه يافت.

آقاي سليماني اعلام نمود كه تنها يكي از تشكل ها (حزب اراده ملت ايران ) نقص پرونده ندارد و اظهار نمودند اگر دبير كل اين تشكل و يا نماينده تام الااختيار آن، در وزارت كشور حاضر شود و در خواست خود را تقديم نمايد در خواست قابل قبول خواهد بود تا پس از قبول، جهت بررسي و اتخاذ تصميم در مورد صدور يا عدم صدور مجوز، به كميسيون ماده ده احزاب ارسال شود .اين در حالي است كه دبير كل اين حزب در حال حاضر در مسافرت است و امكان امضاء آخرين نامه را نيز نداشته است.

همچنين در ضمن گفتگوهاي چالشي به استناد مباني استدلالي آقايان براي ما روشن شد كه:

1. اگر چه در آئين نامه قانون احزاب جزئيات روند درخواست برگزاري تجمع و راهپيمايي ذكر شده اشت اما هيچ قانون مستقلي براي برگزاري راهپيمايي و از جمله به در خواست اشخاص وجود ندارد و تنها ماخذ قانوني در اين مورد همان اصل 27 قانون اساسي است كه بر اساس آن، انجام راهپيمايي به دعوت اشخاص نمي تواند غير قانوني تلقي شود. زيرا قانون مانعي براي آن وجود ندارد و مجازاتي براي آن در نظر گرفته نشده است. لذا رد درخواست آقايان موسوي و كروبي جهت برگزاري راهپيمايي محمل قانوني نداشته است و حتي الزام قانوني براي ارائه درخواست نيز وجود نداشته است. حداكثر آن بوده است كه اگر پس از برگزاري راهپيمائي مورد نقضي بر دو شرط مصرح در قانون اساسي يعني عدم حمل سلاح و عدم نفي مباني اسلام، ظاهر مي گرديد قابل پيگرد قضايي مي بود. در ابتداي اين بحث، ما به چگونگي صدور مجوز ظرف كمتر از 24 ساعت براي تجمع 24/3/89 ميدان ولي عصر كه به دعوت آقاي احمدي نژاد انجام شد اشاره كرديم كه آقاي مشكيني اعلام كرد براي آن تجمع در خواست قانوني وجود داشته و مجوز قانوني نيز ظرف همان مدت كم، براي آن صادر شده است ولي هنگاميكه استدلال محكم ما را براي عدم نياز به اخذ مجوز قانوني توسط اشخاص شنيدند اظهار كردند پس آن تجمع نيز نياز به مجوز نداشته است .

2. وقتي ايشان بطور جزئي به آئين نامه در خواست راهپيمايي توسط احزاب استناد مي كردند سوال كرديم به استناد كدام قانون شوراي هماهنگي يا سازمان تبليغات اسلامي كه حزب نيستند راهپيمايي برگزار مي كنند و آيا براي راهپيمايي 22 بهمن مجوز راهپيمايي صادر شده است كه بنا بر اظهارات ايشان معلوم شد چنين نبوده است لذا مشخص شد براساس استناد ايشان به قانون احزاب، راهپيمائي 22 بهمن غير قانوني بوده است .ايشان در پاسخ به اين استدلال گفت چيزي كه مربوط به نظام است و مردم همه مي آيند ديگر مجوز نمي خواهد كه پاسخ داده شد پس راهپيمايي 25 خرداد كه جميعت بسيار زيادي از مردم در آن شركت داشتند و از 22 بهمن كمتر نبود نيز نياز ي به اخذ مجوز نداشته و قانوني بوده است.

در نهايت اگر خواسته باشيم براي راهپيمايي مجوز بگيريم بايد امكان بهانه جويي را از آنها سلب كنيم و براي اين منظور بايد مطابق آئين نامه در خواست مجددي با رعايت كوچكترين جزئيات، توسط احزاب و گروههايي كه آنها نتوانند ايرادي به پرونده آنها در وزارت كشور بگيرند ارائه شود كه اين كار مستلزم اين است كه راهپيمايي حداقل يك هفته به تاخير بيافتد .اما نظر به اينكه در طي گفتگوها براي ما محرز شد كه اراده سياسي موجود در وزارت كشور بر امتناع از صدور مجوز است نتيجه چنين اقدامي نيز نهايتاّ ارائه مجوز نخواهد بود و حتما بهانه هاي جديدي مطرح خواهد شد. چنين تصميمي صرفاّ مي تواند موجب افشاگري بيشتر در مورد تصميم دولت به عدم صدور مجوز برگزاري راهپيمايي به مخالفان خود باشد كه البته ديگر براي كسي پوشيده نيست.

ابوالفضل قدياني علي شكوري راد
نمايندگان معرفي شده به وزارت كشور
از سوي گروههاي درخواست كننده مجوز برگزاري راهپيمائي
در سالگرد انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري

21/3/89
ادامه مطلب ...

شما از از دانستن مرام علی(ع) میترسید

1 نظرات
شما از دانستن مرام علی(ع) میترسید

. ادامه راه سبز(ارس): روزنامه کودتاچی وطن امروز سر تیتر روز سه شنبه هجده ام خرداد ماه خود را به دلنوشته یک بسیجی اختصاص داد ، این دل نوشته که سر تا سر حمله به سران جنبش و تعریف و تمجید از آقای خامنه ای بود نکاتی را به ذهن خواننده می آورد که بیان آنها میتواند برای آینده تاریخی و دینی ایرانیان مفید باشد.

نویسنده این متن خود را بسیجی دانسته که خامنه ای را مولای خود میداند و در سر تا سر این متن سعی دارد تا او را مولای خود و اسوه عدالت و حاکمیت اسلامی معرفی کند، در این متن تنها تلاش میشود تا نکاتی از این متن را بازنگری کنیم و با مروری بر نهج البلاغه به یاد این عزیز بیاوریم که امیر المومنین که بود و حاکمیت و حکومت در دیدگاه وی چگونه بوده است.

این برادر بسیجی در گوشه ای از متن خود اینگونه مینوسد: «ما دلمان تنگ شده برای جنگ. ما ترمز بریده‌ایم. ما دانیال‌های میدان شوشیم، بچه‌های پایگاه بسیج. ما نیروی انتظامی نیستیم. نظامی‌تر از این حرف‌ها هستیم»، این شخص که خود را مرید امام و پیرو خط او میداند فراموش کرده است که جایی امام در وصیت نامه سیاسی خود توصیه اکید کرده بود که نظامیان نباید در سیاست دخالت کنند، البته نباید بیش از این از این برادر بسیجی انتظار داشته باشیم چون در جایی دیگر از متن اونوشته است که: «ما امام را بی‌نهایت دوست داشتیم؛ خامنه‌ای را کمی بیشتر».

شاید آوردن چند نکته از فرمایشات امام علی (ع) برای نویسنده این مطلب خالی از لطف نباشد: «از پست‏ترين حالات زمامدار در نزد مردم شايسته اين است كه گمان برند فرمانرواى آنها ، فخر و نازش را دوست دارد و به خود خواهى و تكبر ميگرايد و من دوست نميدارم كه درباره من چنين بينديشيد و گمان كنيد هواخواه ستايشم و از شنيدن آن لذت ميبرم ، سپاس خدا را كه چنين نيستم ، پس با من بمانند زمامداران ستمكار سخن نگوئيد و از ترس خشم من ، حقايق را پوشيده نداريد و با من با چاپلوسى رفتار نكنيد و نپنداريد كه گفتار حق بر من گران مى‏آيد ، زيرا اگر كسى گفتار حق و پيشنهاد عدالت بر او گران آيد ، دادگرى و اجراى حق بر او گرانتر خواهد آمد».

نویسنده دل نوشته وطن امروز خود را برای جنگ با مردم آماده دانسته و خامنه ای را مولای خود میداند در حالی که علی (ع) در باره حکومت اینگونه میگوید: «آيا بمن فرمان ميدهيد كه پيروزى را با ستمكارى بدست آورم و با مردمى كه زمامدار آنانم روشى جائرانه در پيش گيرم ؟ بخدا قسم تا شب و روز بگذرند و ستارگان بدنبال هم بروند چنين كارى نخواهم كرد»

آیا این سیره علیست؟ آیا حمله به مردم بی دفاع ، تیر اندازی به سوی آنها ، زیر کردن آنها با ماشینی که باید امنیت آنها را فراهم کند سیره علی (ع) است؟ آیا کشتن ندا و سهراب و اشکان و... سیره علیست؟ آیا کهریزک همان عدالت علیست؟ باید پرسید از این دوست بسیجی که آیا علی آن است که او تصویر میکند؟ یا آن چیزی که ما در نهج البلاغه از او داریم؟

این فرد مدعی بسیجی بودن با اعتراف بر بیشمار بودن سبزها در کمال حقارت اینگونه میگوید: «ما بارها گفته‌ایم. بازهم می‌گوییم: غلط کردید بیشمارید»

باید به این شخص گفت برادر من آیا بی شمار بودن گناه است آیا ملت بودن کفر است؟ آیا در برابر امت بی شمار باید ایستاد؟ آیا سیره علی به شما میگوید که در برابر بی شماران ایستادگی کن و شمشیر بکش؟ آیا علی مخالفان سیاسی خود را قتل عام میکرد؟ برادر ما در جنگ نیستیم ، ما بر جنگیم، ما هیچ چیز جز قانون نمیخواهیم...

حال روی سخنم با دوست بسیجی است که خود را برای جنگ با ما آماده میکند ، برادر من مگر تو نمیگویی که ما اندکیم و تو و مولایت بی شمار، نگاهی کن میشود راهی جز جنگ هم برای عدالت پیدا کرد ، اگر سبز ها همه ملت نیستند چرا از حضور آنها میترسید؟ به مولایت که آگاه است و عالم بگو تا بگذارد ما رسوا شویم و ندای کم شماری ما به گوش همه برسد ، بگو بگذارد تا بیاییم تا ببینید که ما چه قدر کم شماریم ، آیا حضور مردمان کم شمار جایی برای ترسیدن دارد؟ برادر ما دشمن خارجی نیستیم ما همان مردمیم که مولایمان علیست ، ما همان عزاداران حسینی هستیم که دربرابر ضرب باتوم های شما فریاد یا حسین مان بلد بود، اگر کم شماریم کم شماریمان را به رخ مان بکش ، اما اگر بی شمار بودیم ، ایستادگی نکن که سیره علی ایستادگی در برابر مردم نیست.

شاید نمی شناسید عمق بی شماری ما را ، باور کن بیست و دوم خرداد روزیست که میتوانی ببینی که خدا کجا ایستاده است، به علی گوش کن که میفرماید « تو بهر حال ، از دو حال بيرون نيستى ، يا خويشتن را جوانمردانه بحقيقت واداشته‏اى كه در اينصورت چرا رو از مردم پنهان دارى و به ايفاى حق نپردازى و بخدمات بزرگوارانه‏ات ادامه ندهى و يا مردى خشن و سخت‏گير و بى‏بخششى كه در اينحال مردم از تو روى بر ميگردانند و حق خويش از تو نمى‏خواهند و از حق گزاريت نوميد ميشوند»

برادر به مولایت بگو که به علی گوش کند «از مردم خويش دور مباش و پرده استتار بر چهره مينداز كه اگر زمامداران از مردم بدور مانند كينه‏ها برخيزد و فرمانروا از كار مردم ناآگاه ماند و كارها بناسامانى كشد و زمامدار از اوضاع بيخبر ماند و بناچار كارهاى بزرگ را ، كوچك شمارد و كارهاى كوچك را بزرگ داند و نيكى را زشتى پندارد و زشتى را نيكو پندارد و ناروائى باروائى درآميزد.»

به مولایت بگو علی در برابر ستم و ظلم سکوت نمیکرد ، به مولایت بگو علی حقی را نا حق نمیکرد ، به مولایت بگو گوش کند به علی «سوگند بخدا ، اگر اقليم‏هاى هفتگانه و هر چه را در زير آسمان آنهاست بمن بخشند و از من بخواهند كه پوست جوى بنافرمانى خداى از دهان مورچه‏اى برگيرم ، چنين نخواهم كرد»

به مولای خود بگو که خداوند اینگونه میگوید و بگو گوش کند به صدای حق .

«اى ايمان ‏آوران ، همگى برپا دارندگان دادگرى و گواهان براى خدا باشيد هر چند بزيان شما يا پدران و مادران و بستگان شما باشد ،بالهاى مهربانى خود را بر مردمان بگشاى و با آنان گشاده‏رو باش و نرمخوئى كن و بين آنها حتى در نگاه و اشاره و درود ، برابرى را رعايت كن ، تا توانمندان بستم تو اميد نبندند و ناتوانان از دادگريت نوميد نشوند»سوره حديد آيه 26

برادر بسیجی آنچه تو از علی آموختی ، آموخته ما بیشماران نیست ، من از علی آنچه تو یافتی نیافتم و من از علی آموختم که رعایت حرمت و حقوق خوارج نیز که سرسخت ترین دشمنان امام محسوب می شدند و از تحقیر و دشنام های رکیک علیه او دریغ نمی ورزیدند محترم است. در مانیفست علی حتی نسبت به دشمنان شناخته شده وی هم مادامی که با شمشیر برهنه علیه دولت عدالت نشوریده اند و به جنگ و نهب روی نیاورده اند باید مدارا کرده و حقوق آنانرا نیز همچون سایر مستمری بگیران حکومت تامین نمود.

در واقع زمانی که دانستم علی به عنوان ولی امر مسلمین ترجمان مهربانی و اغماض حاکمان با مخالفان سیاسی خود بوده و در برخورد با دشمنان قسم خورده اش نظیر مروان بن حکم و سعید بن عاص که از رهبران اصلی جنگ جمل و مخالفان سرسخت وی محسوب می شدند و نیز عبدالله بن زبیر که در ملاءعام بدترین ناسزاها را به امام می‏گفت ،طریق ملاطفت و گذشت را در پیش می گرفت و مادامیکه خوارج علیه او قیام مسلحانه نکرده بودند با آنها نیز کاملا مدارا کرده و حقوقشان را از بیت المال می پرداخت و آزادیشان را مطلقا محدود نمی ساخت و حتی پس از آنکه علیه وی قیام کرده و در اثر شکست پا بفرار می گذارند ،به هیچوجه اجازه تعقیب آنانرا نمی دهد ، آنگاه به اوج تساهل و تسامح و احترام به حقوق بشر و عطوفت و رافت انسانی در اسلام و مرام علی پی بردم!

وانگهی زیباترین و عاطفی ترین جلوه های حکومت دینی در تاریخ را در واکنش علی نسبت به ربوده شدن خلخال از پای یک زن یهودی مشاهده کردم تا آنجا که وی را به گریستن وادار می کند و مردن هر مسلمانی به خاطر شنیدن این خبر را، غیر قابل ملامت و سرزنش می داند.

از رفتار علی آموختم که حتی جانشین بلافصل محمد(ص) را هم یک یهودی می تواند در اوج قدرتش به شنیع ترین نسبت ها متهم کرده و به محکمه ای فرابخواند و محکوم بکند که قاضی آن منصوب خود او بوده است.

چکیده مترقی ترین و متعالی ترین بیانیه حقوق بشر را در مانیفست امام علی به مالک اشتر خواندم آنجا که خطاب به او نوشته است:

«با همه مردم با رحمت و محبت رفتار کن و برای آنان حیوان درنده نباش که بهره های آنها را غنیمت می شمارد، زیرا آنان دو گروه اند: یا برادر دینی تو هستند یا انسانی مانند تو»!”

برادر بسیجی سران جنبش سبز که تو فتنه میخوانی نه از تاریخ میترسند و نه از دین ، بلکه در راهی قدم بر میدارند که ادامه تاریخ است ادامه عدالت خواهی علی و ادامه راهی که از حسین آموختند، سران فتنه دلشان به باتوم و گاز اشک آور و گلوله خوش نیست ، سران جنبش دلشان به مردمی خوش است که سکوتشان میتواند بلندترین فریاد عدالت پخواهی باشد. و مردم ، مردمی که بی شمارند نه گلوله دارند و نه کهریزک ، دلی دارند که سالها برای مظلوم تپیده است دلی دارند که آموزگارش مولایشان علی بوده است ، دلی که به آنها یاد داده است که میشود در برابر ظلم و گلوله ایستاد ، مردمی که بی شمارند به حکم جهاد مولایشان دل خوش نیستند بی شماران به این دلخوشند که میزان رای انهاست و بس...

ادامه مطلب ...

حالا تلافي قطعنامه را سر ملت در ميارند!

0 نظرات
حالا تلافي قطعنامه را سر ملت در ميارند!

در راستای اینکه متاسفانه تلاشهای وجدانی لوئیس ایناسیو لولا داسیلوا ملقب به چخه و عبدلله گل که با پولهای جمهوری اسلامی هزار ماشالا روز به روز بیشتر گل می‌اندازد کمونه کرد و چهارمین قطعنامه زرت تصویب شد نتایج مارو داشته باش که در زیر می‌آید . این نتایج همچنین می‌تواند جهت هـُل دادن هرچه بیشتر دولت میمون فعلی محض افتادن در بیخ چاه جمکران بصورت بخشنامه به تمام ادارات و سازمانها و بقیه‌ی جاهای جهان که تحت مدیریت دولت میمون ما است ارائه بشود :

1. از فردا شعار کوبنده‌ی "نه شرقی" مانند قبل به انتهای "نه غربی" چسبیده لازم است ته همان شعار داسیلوا و گل یکجوری چپانده بشود . بدیهیست در اینصورت اگر پشت نیروگاه بوشهر را دیدی اس.سیصد را هم دیده‌ای لیکن علی الحساب فک و فامیل آدم در آمازون در رأس تمام امور است .

2. اکنون که شورای امنیت با تصویب قطعنامه سعی در دخالت در امور داخلی و سرکوب و شکنجه و اعدام و قتل و غارت و چپاول و زندان و شکنجه و کهریزک و غیره‌ی ایران دارد ، از حالا مسئولیت هرگونه اتفاق فجیع در 22 خرداد بعهده‌ی ایشان بوده حالا که اینجوری شد حتماً از تانکرهای چینی و چماقهای روسی جهت آبیاری و وجین دسته گلهای مردم در خیابان شدیداً استفاده می‌شود تا بدنام بشوند .

3. لازم است تا واحدهای مختلف بسیج برادران مخ less بطور زنده و مستقیم و خودجوش و بدون اطلاع هیچکسی از هیچ جائی ناگهان با اتوبوس جلوی سفارتخانه‌های دشمن فرضی پیاده شده و بدون حمایت هیچکسی ولی با حفاظت پلیس اقدام به تخریب و پرتاب هر چیزی دستشان می‌رسد به هرجائی که بـُرد دستشان می‌رسد نمایند .

4. همچنین واحد خواهران كلاغ پر نیز می‌توانند همانجوری بدون اطلاع هیچکسی کلاً چادرشان را ببندند دور کمرشان و چون دور کمرشان زیاد است می‌توانند یه تیکه در خیابان چادر بزنند کمرهایشان را ببرند زیرش و با در دست داشتن پلاکارد به همه مشت بزنند . متن پلاکارد که خودجوش تنظیم گردیده در زیر می‌آید :

! WI JAST BIUTIFOL RITURNING EY TOF INTO OON ZATET INGILISH

5. بدیهیست پس از این اقدامات سازنده‌ی ملت قهرمان پرور ، در فرصت مقتضی طی یک سفر استانی در اجتماع میلیونی قصبه‌ی دویست نفره‌ی چپر کلاغ مورچه خورت این قبیل قطعنامه‌ها را ما مثل کاغذ پاره نموده نقش شورای امنیت در کشته و زخمی و ناپدید و زندانی شدن ملت در روز 22 خرداد برای جهانیان افشاء شده مزاحمین نوامیس انشالله با جرثقیل به پارکینگ اعزام می‌شوند !

عليرضا رضايي
ادامه مطلب ...

قطعنامه چهارم شورای امنیت علیه ایران تصویب شد

1 نظرات
قطعنامه جدید شورای امنیت علیه ایران تصویب شد

. ادامه راه سبز(ارس): این چهارمین قطعنامه حاوی تحریم شورای امنیت علیه ایران است. شورای امنیت سازمان ملل لحظاتی پیش قطعنامه جدیدی علیه ایران تصویب کرد که تحریم ها علیه این کشور را تشدید می کند.

این قطعنامه با 12 رأی تصویب شد. ترکیه و برزیل، اعضای غیر دائم شورای امنیت علیه این قطعنامه رأی دادند و لبنان رأی ممتنع داد.

پیش تر هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا، گفته بود که مجازات های مندرج در این قطعنامه "مهم ترین" تحریم هایی خواهد بود که ایران با آن مواجه شده است.


طی قطعنامه شماره ۱۹۲۹، یک دانشمند هسته ای جمهوری اسلامی، ۲۲ شرکت متهم به ارتباط با برنامه های اتمی و موشکی ایران، پانزده موسسۀ متعلق به سپاه و سه نهاد زیر مجموعه خطوط کشتیرانی ایران، مشمول تحریم سازمان ملل قرار گرفتند.

تحریم های جدی تر از قبل

به گزارش خبرگزاری فرانسه، روز گذشته ژرار آرو، سفیر فرانسه در سازمان ملل، از آماده شدن پیش نویس قطعنامه تحریم ایران خبر داده و فیلیپ کراولی، سخنگوی وزارت خارجه ایالات متحده، با بیان اینکه "آمریکا به این نتیجه رسیده است که ایران فقط در صورت فشار و تحریم، سیاست اتمی خود را تغییر خواهد داد"، ابراز خوش بینی کرده بود که شورای امنیت، تهران را مورد تحریم جدید قرار دهد. امروز همچنین وزیر خارجه آمریکا خاطرنشان ساخته بود مجازات های پیش بینی شده در قطعنامه امروز شورای امنیت، مهم ترین تحریم هایی خواهد بود که ایران تا کنون با آن مواجه شده است. سوزان رایس، نماینده ایالات متحده آمریکا در سازمان ملل متحد نیز می گوید قطعنامه جدید، شامل اقدامات جدید و لازم الاجرای زیادی است.

پیش از این، شورای امنیت سازمان ملل، با صدور قطعنامه های تحریم ۱۶۹۶، ۱۷۳۷، ۱۷۴۷ و همچنین قطعنامۀ ۱۸۰۳ ، خواستار توقف عملیات غنی سازی در ایران، اطلاع رسانی و همکاری این کشور با آژانس بین المللی انرژی اتمی و قبول پروتکل الحاقی منع گسترش جنگ افزارهای هسته ای شده بود.

دوازده رای مثبت؛ دو رای منفی و یک رای ممتنع

به گزارش رویترز، جلسه رای گیری امروز در شورای امنیت، با تاخیر دو کشور برزیل و ترکیه برای حضور در جلسه، با سخنان نماینده مکزیک (رییس دوره ای شورای امنیت) آغاز گردید و پس از قرائت درخواست حضور نمایندگان آلمان و جمهوری اسلامی در این جلسه، نوبت به نمایندگان مخالف رسید تا سخنرانی کنند.

نمایندگان برزیل و ترکیه، بعنوان دو نماینده مخالف بودند که نماینده برزیل خاطرنشان کرد "پس از تلاش های دو کشور ترکیه و برزیل در رسیدن به توافقنامه مبادله سوخت اتمی ایران در خاک ترکیه، مخالف تحریم های بیشتر علیه ایران است. "

و نماینده ترکیه، ضمن حمایت از اقدامات دیپلماتیک در راه حل مسئله اتمی ایران، متذکر شد "جمهوری اسلامی باید با تعلیق غنی سازی اورانیوم به مذاکرات وارد شده و مسائل را حل کند."

امروز پس از استماع سخنان نمایندگان مخالف (برزیل و ترکیه)، رییس شورای امنیت درخواست رای گیری نمود که دوازده رای مثبت اخذ گردید و ترکیه و برزیل نیز رای منفی دادند و فقط کشور لبنان بود که به قطعنامه تشدید تحریم های ایران رای ممتنع داد.

ترکیه و برزیل، یعنی دو عضو غیر دائم شورای امنیت سازمان ملل، طی روزهای اخیر خاطرنشان کرده بودند که دور تازه تحریم ها علیه ایران سازنده نخواهد بود. این دو کشور خواستار حمایت از توافق سه جانبه برای تبادل سوخت هسته ای ایران بودند.

گفتنی است برزیل و ترکیه به همراه ایران، ماه گذشته در تهران موافقتنامه ای امضا کرده بودند که طبق آن قرار بود اورانیوم ایران در خاک ترکیه به امانت بماند تا در ازای آن اورانیوم مورد درخواست ایران تحویل داده شود. از آنجا که ایران بلافاصله اعلام کرده بود به غنی سازی اورانیوم خود ادامه خواهد داد، توافقنامه تهران مورد بی توجهی غرب قرار گرفت.

ویلیام هیگ، وزیر امور خارجه بریتانیا دقایقی پس از تصویب چهارمین قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران، در گفت و گو با بی بی سی فارسی خاطرنشان کرده است که این قطعنامه "فشاری مشروع و صلح آمیز بر دولت ایران و سپاه پاسداران" خواهد بود.

مفاد چهارمین قعطنامۀ تحریم جمهوری اسلامی

خبرگزاری آسوشیتدپرس، امروز پیش نویس قطعنامه های تحریم ایران را اعلام کرده و خاطرنشان ساخته بود "جواد رحیقی، ریاست مرکز فن آوری های هسته ای سازمان انرژی اتمی ایران، که یکی از مسئولیت های آن مرکز، نظارت بر تاسیسات غنی سازی اورانیوم در اصفهان است و حدود ۴۰ شرکت و موسسه دیگر، به ارتباط با برنامه های اتمی و موشکی ایران متهم شده و در فهرست تحریم ها قرار دارند."

این خبرگزاری همچنین اعلام کرد "قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا (وابسته به سپاه) و چهار موسسه زیرمجموعۀ آن بنام های مکین، رهاب، فاطر و مهندسین مشاور ایمن سازان نیز، در فهرست تحریم های شورای امنیت قرار داده شده اند.

مجتمع صنعتی امین، گروه صنایع تسلیحاتی، صنایع فراساخت، صنایع شهید خرازی و صنایع شهید ستاری نیز مشمول تحریم های احتمالی شده و خط کشتی رانی جنوب نیز یکی از سه نهاد زیرمجموعه خطوط کشتیرانی ایران است که در این قطعنامه در فهرست تحریم ها قرار دارد."

گفتنی است برخی از موسساتی که در لیست تحریم های احتمالی قرار گرفته اند در خارج از ایران می باشند؛ اما تحت کنترل جمهوری اسلامی محسوب می شوند و یا در راستای اهداف آن فعالیت می کنند، از جمله «فرست ایست اگزپورت بانک» که در مالزی است ولی زیر نظر بانک ملت ایران قرار دارد.

به گزارش سرویس بین المللی بی بی سی، طبق قطعنامه شماره ۱۹۲۹، ایران موظف خواهد شد که ساخت تمام مراکز غنی سازی اورانیوم یا تاسیسات اتمی آب سنگین (مراکز پلوتونیوم) را متوقف کند و از ساخت تاسیسات مشابه خودداری کند.

همچنین فعالیت های اتمی تجاری ایران در خارج از جمله هرگونه شرکت در طرح های استخراج اورانیوم در کشورهای دیگر یا شرکت در تولید مواد یا تکنولوژی های اتمی در خارج ممنوع خواهد شد.

دولت های دیگر موظف می شوند که از حضور دولت ایران و اشخاص حقیقی و حقوقی ایرانی در موارد فوق جلوگیری کنند و از انتقال مستقیم یا غیرمستقیم هشت نوع سلاح سنگین از جمله تانک، خودروهای زرهی، هواپیماهای جنگی، هلیکوپترهای تهاجمی، کشتی های نظامی و سیستم های موشکی به ایران جلوگیری نمایند.

فعالیت های ایران در خصوص تولید موشک های بالستیک با توانایی حمل کلاهک هسته ای منع می شود.

لازم به ذکر است ایالات متحده آمریکا، اردیبهشت ماه امسال، ارگانهای فوق الذکر و همچنین سرتیپ رستم قاسمی، فرمانده قرارگاه خاتم الانبیا (فعال در پروژه های کلان اقتصادی و نفت و گاز ایران) را تحریم کرده بود.

ایران: قطعنامه ها بی ارزش است

محمد خزاعی، سفیر ایران در سازمان ملل متحد در مصاحبه با خبرگزاری رسمی دولت ایران(ایرنا) تصویب احتمالی این قطعنامه را "اشتباهی بزرگ" دانست.

پیش از آن، منوچهر متکی، وزیر خارجه جمهوری اسلامی که هفته گذشته برای دیداری دو روزه به بلژیک و پارلمان اروپا سفر کرده بود، بر ادامه غنی سازی اورانیوم تاکید کرده و در مورد تشدید تحریم علیه تهران هشدار داده بود.

آن طور که خبرگزاری ایسنا گزارش داد، وی امروز در یك نشست خبری در اجلاس وزیران خارجه عضو سازمان كنفرانس اسلامی گفت "یكی، دو كشور عضو شورای امنیت مدتی بود كه در آشپزخانه‌های‌شان دنبال پخت جدیدی بودند تا در شورای امنیت ارائه دهند؛ اما تنها چیزی را كه پخته بودند بعد از صرف غذا به میهمانان ارائه كردند. آن‌ها باید توجه داشته باشند كه در دوره بعد از قطعنامه‌ها به سر می‌بریم و این مساله را خیلی جدی نگیرید."

متکی بعد از صدور قطعنامه بلافصله هشدار داد "منتظر حركت بعدی ایران در برابر تصویب قطعنامه باشید."

همزمان علاء الدین بروجردی، رئیس كمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی، صدور قطعنامه شورای امنیت را "یك اقدام سیاسی، غیرمنطقی و غیرقابل قبول و تحت فشار آمریكا" دانست.

محمود احمدی نژاد روز گذشته هشدار داده بود که در صورت تصویب قطعنامه، هرگونه مذاکره در مورد مسائل اتمی ایران را متوقف خواهد کرد و امروز بنا به گزارش «ریانووستی»، در اعتراض به حمایت دولت روسیه از پیش نویس قطعنامه تشدید تحریم های بین المللی، اعلام کرد که در اجلاس سران سازمان همکاری شانگهای شرکت نمی کند.

وی که هم اکنون در تاجیکستان به سر می‌برد، ساعتی پس از صدور قطعنامه شورای امنیت، گفت: این قطعنامه‌ها پشیزی نمی‌ارزد ، به یکی از آنها پیغام دادم که این قطعنامه‌ها‌یی که شما صادر می‌کنید مثل دستمال مصرف شده‌ای است که باید در زباله‌دان انداخته شود.

نیویورک تایمز نیز امروز گزارش داده بود که یوکیو آمانو، مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی، امروز چهارشنبه ۱۹ خرداد، به خبرنگاران گفته بود "پاسخ کشورهای گروه وین از طریق نماینده دائمی ایران در آژانس به دولت ایران ابلاغ شده است."

وی محتوای این پاسخ را فاش نکرد، اما بلافاصله علی اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران ضمن تأیید دریافت پاسخ مذکور، گفت که سه کشور آمریکا، روسیه و فرانسه نظر خود را در نامه های جداگانه ای اعلام کرده اند.

مقامات جمهوری اسلامی، کماکان فعالیت های هسته ای خود را صلح آمیز می دانند و هنوز مشخص نیست پروندۀ اتمی ایران به کجا ختم می شود...

ارس: از نكات قابل توجه، راي ممتنع لبنان به اين قطعنامه است! كه پيش از اين اعلام داشته بود كه بهمراه برزيل و تركيه راي منفي به اين قطعنامه خواهد داد. و ديگر اينكه دولت و حكومتيان به دليل در اختيار داشتن بيت المال اين قطعنامه ها برايشان كاغذ پاره ايست، ولي بيچاره ملتي كه تاوان اين قطعنامه ها را پس خواهد داد!

ادامه مطلب ...

برای میر سبز ایران

1 نظرات
برای میر سبز ایران

مير سبز ايران: موسوي. ادامه راه سبز(ارس): این روزها از هر کوچه و خیابان که گذر می کنیم یاد و خاطره روزهای شیرین با هم بودن برای ایران بودن در جانمان تداعی می شود ، مردمی آمدند و به دل آمدند و چه جانانه آمدند از هر قشرو طبقه و عقیده چیزی در تو دیدند" امید" را دیدند ؛امید همان گمشده بی تدبیری ها و خلق الساعگی های بی تدبیران ناکارآمد را؛ همان که جامعه بی آن در کشاکش مصائب بی پایان به سمت نیستی و اضمحلال میرود، تو زنده میکردی این روزنه حیات بخش را ، ستاد تو نه متکی به دلارهای نفتی بود نه استوار بر خوان نعمت ارباب قدرت تو از پس بیست سال سکوت بالاخره آمدی؛ و تیتر خورد مهندس میر حسین موسوی آمد نسل پیشین روزهای سخت جنگ، کمبود و مشکلات همه سویه را به یاد داشت و در بزنگاهی چنین سخت و طاقت فرسا دانسته بود که تو توانسته بودی خالی از مدعا، ساده و بی ریا همراه و در کنار مردم از آن روزهای سخت به سلامت بگذرانی ما را

اما نسل جدید ؛نسل سومی ها چه ؟ تو را بیست سال از صحنه بدور داشتند تا فراموش شوی تا تیری از روشنی نباشی بر تاریکخانه قدرت و جبروت شان،چه پرسشگرانه نسل تازه می پرسیدند که میر حسین کیست؟ اینجا بود که طنین صدای گرم آن سید همیشه خندان مردم مدار گوشهایمان را نوازش کرد: در بیست و دوم خرداد همه با هم نام زیبای میر حسین موسوی را می نویسیم و کلید خورد آنچه که بیست سال از آن واهمه داشتند آنهمه تاریک بافی و نا مردمی به سر انگشت همت مردم بر باد رفت موج سبز صداقت و کارآمدی کرانه های ایران را درنوردید و همه یکی شدیم برای ایران "ایران برای همه ایرانیان"

هر روز امیدمان در راه سبز امید پر رنگ تر و دست یافتنی تر می شد در ابتدا ترسمان این بود که مردم نیایند و اقلیتی میدان دار حکومت بر اکثریتی شوند که خاموش است و عافیت میطلبد اما هر روز پر رنگ تر از دیروز آمدند انگار آنها هم مثل تو خطر را احساس کرده بودند دیگر ثمره آنهمه تلاش بی مزد و منت به منصه ظهور رسیده بود و گامی تا پایان چهار سال تحقیر و توهین به شعور ملتی بیشتر نمانده بود،منتظر و مطمئن به اعلام نتایج آماده جشن ملی بودیم

و اما ... مثل اینکه کیهان و رجا نیوز بهره ای از علوم غیبیه داشتند که دو روز قبل تیتر زده بودند محمود احمدی نژاد با 63% آرا رئیس جمهور ایران ؟!

بهت و حیرت سراسر وجودمان را گرفت نگاه پرسشگر تک تک مردم از یادم نخواهد رفت ما با دل آمده بودیم با عشق برای ایران و اکنون باور نداشتیم آنچه که می شنویم و می بینیم یعنی خواب بودیم؟یعنی این مردمی که زنجیرهای انسانی و استقبال بی نظیر را در هر جای ایران براه انداخته بودند از کجا آمده بودند؟ نکند خواب نما شده بودیم؟نکند آن هاله معروف کار دستمان داده بود؟ اینجا بود که اولین بیانیه سرشار از شعورت نوازشگر قلبهای زخمی ما شد: ما تسلیم این صحنه آرائی خطرناک نمی شویم ،مهندس جان خوب به ضمائم و اسلوبهای مهندسی آگاهی داشتی که گفتی مهندسی آرا! و در تند باد آنروزها مردم نفس به نفس قدم به قدم آمدند تا بگویند مسئله ما انتخاب یک شخص نیست توهین به شعور یک ملت است و شما و آن شیخ شریف همراه راه و روشنی بخش قدمهای استوار ملت بودید

چه بسا شنیده ایم و شنیده اید افرادی می گویند کاش رای نمیدادیم!اینها که از قبل معلوم کرده بودند ،گول خوردیم. اما این یک عضو کوچک و خیل عظیم سبز اندیشان لحظه ای نه تنها در انتخاب و رای سبز خود شک نکرده ایم بلکه همواره بدان بالیده ایم ،هر بار که بیانیه و سخنرانی سرشار از آگاهی و شعور شما را خوانده ایم مصمم تر از قبل بر راه استوار این جنبش عدالت خواه؛ آزادی طلب، قانونمدار ایمان آورده ایم ،هر کلامش زمزمه راه و اندیشه ماست آنجا که گفتید :

در پیروزی ما شکست هیچ کس نیست

اگر بدانند که ما چه می خواهیم کلاه خود و چوبدستی های خود را وا می نهند و به ما می پیوندند

جنبش را به کیش شخصیت پرستی آلوده نکنید من هم یک نفر هستم همراه و همگام خیل عظیم سبز اندیشان

ما اگر از کشتی نظام پیاده شدیم از کشتی اسلام که پیاده نشدیم این اسلامیت نیست ما می خواهیم دروغ نباشد فساد نباشد ما می خواهیم حقوق مردم برسمیت شناخته شود ما می خواهیم ایران و ایرانی عزت داشته باشد؛کشور با تصمیمات یک شبه اداره نمی شود

و بسیار از این جملات راهگشا و نغز که نتیجه هر چه باشد بر بلندای تاریخ این سرزمین ثبت شد و ماندگار خواهد بود

میر عزیز بدان این مردمی که در طول این یکسال این راه سبز را همگام و هم نفس آمدند در قامت شما و همراهانتان آن گمشده ای را می جویند که یکصد سال و اندی است برای آن نسل ها از جان و مال و ناموسشان هزینه داده اند تا گوهر یگانه آزادیت را در آغوش کشند

میر عزیز این مردم شما را نه در پوستر و بیلبورد چند متری و میلیونی که در دلهای خود ثبت کرده اند این مردم نام و نان بخشایشی دریافت نمیدارند تا با شما باشند آنها با شمایند و براستی که این مردم اهل کوفه نیستند . و من الله التوفیق

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما

رضا رئیسی
ادامه مطلب ...

شكوري راد: «سید حسن، خمینی یا نصرالله»

0 نظرات
یادداشتی از علی شکوری راد عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی:
سید حسن، خمینی یا نصرالله

. ادامه راه سبز(ارس): سایت های طرفدار دولت از چند روز قبل ازمراسم 14 خرداد به هواداران خود خط داده بودند که از شعار "نواده روح الله، سید حسن نصرالله" استفاده و به این ترتیب سید حسن خمینی را نفی کنند. البته آنان که این شعار را در آن روز سردادند، هیچ یک، این دو بزرگوار را بدرستی نمی شناسند اما آنها که می شناسند، بخوبی می دانند که اگر سید حسن خمینی و سید حسن نصرالله هر كدام به جای آن ديگري قرار بگيرد بمانند او سخن گفته و يا عمل خواهد كرد.

سید حسن نصرالله را بار اول در زمستان سال 79 در بیروت ملاقات کردم. آن زمان نماینده مجلس بودم و برای ماموریتی به لبنان اعزام شده بودم. فارغ از آن مأموریت، اظهار تمایل کردم به عنوان یک عضو جبهه مشارکت دیداری با سید حسن نصرالله داشته باشم. حزب الله در آن سال موفق شده بود اسرائیل را از جنوب لبنان بیرون براند و محبوبیت زیادی در لبنان و نیز کشورهای اسلامی بدست آورده بود. این محبوبیت زمانی اوج گرفت که حزب الله بجای آنکه نام خود را به عنوان پیروز میدان مطرح کند، آن پیروزی را حاصل " مقاومت لبنان" مطرح کرد و افتخارش را متعلق به کل جامعه لبنان دانست. پیروزی اخلاقی حزب الله در آن زمان کمتر از پیروزی نظامی بدست آمده نبود.

گفته شد آقای نصرالله دچار کمردرد است و به توصیه پزشکان در استراحت مطلق، اما وقتی درخواست مرا مشخصا به عنوان عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت به وی اطلاع داده بودند بلادرنگ پذیرفته بود و فردای آنروز در ضاحیه موفق به دیدارش شدم. هنوز هرگاه آن دیدار را به یاد می آورم حلاوت آن در جانم زنده می شود. فارسی را خوب بلد بود و ما ساعتی به راحتی با هم گفتگو کردیم. او می خواست از ما، به عنوان حزبی نوپا که توانسته بود اکثریت نسبی پارلمان را در ایران بدست بیاورد، بیشتر بداند و من هم جویای چگونگی توفیقات و محبوبیت شعف آور حزب الله در میان مردم متکثر لبنان بودم. در کلام او عقلانیت و تواضع موج می زد و از عمق جان من این ندا مرتب بر می آمد که او یک "خاتمی دیگر" است. در جامعه 72 ملتی لبنان او برای شیعیان و حزب الله احترام برانگیخته بود. احترامی که زائیده ترس و یا چشم داشتی نبود. حزب الله در کارهای خدمات شهری و رسیدگی به مشکلات مردم چنان کارآمد و بدون تبعیض عمل کرده بود که مردم از هر دین و آئینی به آن اعتماد کرده بودند. حزب الله بجای نفی دیگران خود را اثبات کرده بود و آن همه، حاصل رهبری سید حسن بود. حاضر بودم بر دستانش هزار بار بوسه بزنم که چهره اسلام و تشیع علوی را آنچنان زیبا ترسیم کرده بود که نه تنها شیعیان و مسلمانان به آن افتخار می کردند بلکه در بین سایر ادیان، از صمیم قلب، محترم داشته می شد.

سال بعد در ایران، هنگامی که اجلاس حمایت از فلسطین از سوی مجلس برگزار گردیده بود به ایران آمد و دوستان ما در جبهه مشارکت بر اساس تعاریف من اشتیاق پیدا کردند با او دیداری داشته باشند. دکتر محمد رضا خاتمی و دکتر میردامادی و من در آن ملاقات حاضر بودیم. تجربه شخصی من از دیدار بیروت برای دوستان ما تکرار شد و سید حسن نیز به دوستان علاقمند شد. وی پس از بازگشت به لبنان دعوتنامه ای برای حزب مشارکت ارسال کرد که موجب شد سال بعد دکتر محمدرضا خاتمی، دبیر کل وقت به اتفاق هیاتی که بنده نیز در زمره آنان بودم چند روزی را در لبنان، میهمان حزب الله و سید حسن نصرالله باشیم. در این دیدار چند روزه علاوه بر آشنایی نزدیک با فعالیتهای حزب الله در بیروت و جنوب لبنان، فرصت بحث و گفتگوی بیشتر با سایر اعضاء کادر رهبری و شخص آقای نصرالله فراهم و صمیمیت بیشتری حاصل شد.

یادم هست وقتی به اتفاق دوستان حزب الله به دیدار امیل لحود رئیس جمهور وقت لبنان رفتیم، خانمی با لباس نسبتا برهنه به استقبال ما آمد. همراه حزب الله ما او را معرفی کرد و گفت وی رئیس دفتر رئیس جمهور و شیعه است. آن زمان در ذهن من آمد که چگونه است که این همراه حزب الله ما، از این سر و وضع آن خانم اکراهی نشان نمی دهد. آن خانم چنان شعفی نسبت به حضور یک هیات ایرانی از خود نشان می داد ونسبت به حزب الله ادای احترام می کرد که ذهنیت آن روز مرا در هم ریخت. پیوند وثیق و علاقمندی بین حزب الله و یک رئیس جمهور مسیحی، رئیس دفتر شیعه برای رئیس جمهور مسیحی و آن خانم شیعه با آن سر و وضع و آن مقدار احترام متقابل بین او و حزب الله!

آنها ابتدا به چشم انسان و هم وطن به یکدیگر نگاه می کردند و همین باعث می شد روابط دیگرشان بر این مبنا تنظیم و محترمانه باشد.
من هنوز از آن دیدارها سرشارم و به همین دلیل در طول جنگ 33 روزه لبنان و پس از آن در کودتای یک روزه حزب الله در برابر توطئه گران و بازسپاری دوباره کنترل کشور به ارتش، ایمانم را به درستی عمل و رفتار حزب الله از دست ندادم و اکثر دوستان ما در جبهه مشارکت نیز چنین بوده اند.

حزب الله در لبنان در اقلیت بوده است و برای ارتقاء وضعیت خود خواسته یا ناخواسته مجبور بوده است از قواعد دموکراتیک بهره بگیرد. در جامعه ای که در آن رسانه های مستقل و برخوردار از آزادی بیان فراوان است و آنها بی هیچ واهمه، هر گفتار یا رفتاری را به نقد می کشند، رقابت انتخاباتی جدی ست و کسی پیش از مراجعه به آراء مردم از صحنه رقابت حذف نمی شود، حزب الله و رهبر آن سید حسن نصرالله، با رفتار عاقلانه و متواضعانه، برای خود اعتبار و محبوبیت فراهم کرده اند. به گمان من اگر در ایران، ما نیز مثل حزب الله رفتار کرده بودیم دولت و حاکمیت ما نیز همان مقدار محبوبیت می داشتند و همۀ مردم از آنها راضی و خشنود می بودند.

سید حسن نصرالله به عنوان یک لبنانی و یک شیعه در قبال ایران نیز بسیار داهیانه و درست عمل کرده است. تردید ندارم اگر سید حسن خمینی بجای او بود، همان گونه عمل می کرد.
اما در اين سو، سید حسن خمینی، نوۀ امام خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی است که در سیرت و صورت اشبه نوادگان امام به اوست. با این سید حسن نیز چند باری فرصت مجالست بوده است اما نیازی به نقل من نیست که مردم خود با امام و خاندان او آشنایند.

او نیز همچون پدر بزرگوارش خود را وقف پاسداری از میراث معنوی جدش، امام خمینی، کرده است. با این حال او فارغ از مشاغل حکومتی در حوزۀ علمیه قم سالها درس خوانده و اکنون نیز سالهاست که درس می دهد. به اذعان صاحبان فن، او اکنون مجتهدی مبرز و عالمی تواناست. ژرف اندیشی او در مسائل سیاسی و خویشتن داری او در هیجانات و رقابت های سیاسی موقعیتی را برای او در جامعه رقم زده است که جز برای هتاکان سفله، که هیچ حریمی نمی شناسند، محل احترام است. او بحق نگران بد معرفی شدن چهرۀ اسلام، امام و جمهوری اسلامی به عنوان میراث آن امام است. او هرگاه انحرافی در مسیر نظام دیده است بی تفاوت نبوده و از گنجینۀ معارف امام برای آن چاره ای جسته است. اگر در تند باد حوادث امروز، او را در کنار مردم می بینیم بخاطر تبعیت از سیرۀ جدش است که مردم را ولی نعمت خویش می دانست و رأی آنها را میزان.

او می بیند یاران نزدیک امام به حاشیه رانده شده اند و نامحرمان بر سر روی اسلام و ایران و نظام برخواسته از مردمی ترین انقلابات، چنگ می اندازند و زخم می زنند. جای خروش اوست اما او خون دل خورده و بر اساس توصیه پدر وبصیرت به ارث برده از جد بزرگوارش، سکوت کرده است با اینحال مسببین این حال و روز اسف بار کشور از او انتظار دارند سکوتش را بشکند و آنان را تأیید کند. او در یک سال گذشته به آسیب دیدگان و جفا کشیدگان تسلی داده و با مهربانی بر زخمهایشان مرهم گذاشته است. او ناسزاها را به جان خریده اما جانب مردم را ترک نکرده است.

تردید ندارم اگر سید حسن نصرالله جای او می بود همان می گفت که او می گوید و همان می کرد که او می کند. سید حسن نصرالله به یقین افتخار می کند نواده امام نامیده شود اما دلش خون می شود وقتی برادرمعنوي اش و نوادۀ واقعی امام را با نام او هتک می کنند. به گمان من او بری ست از آنچه هتاکان با نام او می کنند. آنها با این کار حیثیت ارزشمند خود او را نیز لگد مال رذالت خویش می کنند. این دو سید حسن امید های تشيع و مورد توجه نسلهای امروز و فرداهستند چرا كه چهرۀ زیبایی که آنان از اسلام ترسیم می کنند موجب احیای جایگاه والای دین خدا و گرایش جوانان به آن است. دشمنان اسلام قصد کرده اند با این روش هر دوی آنان را از صحنه بدر کنند.

ادامه مطلب ...

متن كامل و گزارش تصويري از کنفرانس خبری مهدی کروبی و میرحسین موسوی

15 نظرات
متن كامل و گزارش تصويري از کنفرانس خبری مهدی کروبی و میرحسین موسوی

. ادامه راه سبز(ارس): میرحسین موسوی و مهدی کروبی امروز در یک کنفرانس خبری اینترنتی به سوالات خبرنگاران پاسخ گفتند. به گزارش خبرنگار کلمه در این کنفرانس خبری مجازی که با میزبانی تیم کلمه برگزار شد نمایندگان سایتهای ادوار نیوز، امروز، جرس، کلمه، سحام نیوز، تحول سبز، میزان، ندای سبز آزادی و نوروز سوالات خود را از آقایان کروبی و موسوی پرسیدند. این کنفرانس خبری با استفاده از امکانات دنیای سایبری و به صورت مجازی برگزار شد.

خبرنگاران حاضر در تالار گفت و گو به دو صورت آفلاین یا آنلاین سوالات خود را با هدف بررسی یکسال گذشته پس از انتخابات، حوادث اخیر و برنامه های آتی پرسیدند و موسوی و کروبی به صورت مشترک به این سوالات پاسخ گفتند.

ويدئوي اين كنفراس خبري را "اينجا" مشاهده و دانلود كنيد


مشروح كنفرانس خبري
بسم الله الرحمن الرحیم

مجری: در آستانه ۲۲خرداد هستیم و فرصتی فراهم شده تا برای اولین بار یک مصاحبه رسانه ای مشترک شما دو بزرگوار برگزار شود.

سایت های مختلف سبز در این جلسه حضور دارند و سوالاتشون رو خدمت شما دو بزرگوار مطرح می کنند و شما هم علی القاعده پاسخی را که شایسته می دانید می فرمائید. ابتدا صحبتهای مقدماتی:

موسوی:

بسم الله الرحمن الرحیم
خود این که ما خدمت یکی از مبارزین قدیمی و پایدار جمهوری اسلامی هستیم و در کنار جناب آقای کروبی نشستن برای من افتخار است و از این نظر خوشحالم و همچنین صحبت با سایت ها و رسانه های مجازی سبز.
در نظر داشته باشیم که یک سال پیش چنین فرصت هایی برای ما فراهم نبود و خود این نشان دهنده تحولی در زمینه رسانه ها و اطلاع رسانی است و خود این خشنود کننده است و در نظر داشته باشیم مصاحبه امروز تداوم داشته باشد و تکرار شود و در مناسبت های مختلف بتوانیم با دوستان گوناگون و رسانه های سبز صحبت کنیم.

کروبی:

بسم الله الرحمن الرحیم
همانطوری که برادر بسیار بزرگوارمان آقای موسوی فرمودند این فرصت بسیار خوبی ست و اولین باری هم هست که دو نفری بنشینیم و صحبت کنیم ضمن اینکه سال سختی هم بود و حوادث مختلفی به وجود آمد اما انسان احساس می کند که عنایت پروردگار متوجه مردم است زیرا آسیب هایی به سمت نظام و جمهوری اسلامی و کشور می آمد و بوجود آمد که الحمدلله (علیرغم) حوادث تلخ بوجود آمده برکاتش فراوان است. شاید اگر یکی از ما دو نفر اگر پیروز شده بودیم نمی توانستیم آن نقشی که که الان ایفا شده ایفا کنیم و با توجه به آنکه چه برنامه هایی برای کشور متاسفانه برنامه ریزی و مهندسی شده از این جهت بسیار مهم است.

مجری:اگر موافق باشید خبرنگاران تک تک سوالات رو مطرح کنند و در خدمت شما باشیم.

خبرنگار سایت جرس: جناب آقای مهندس موسوی و جناب آقای کروبی، سوال برای هردوی شما بزرگواران است.جنبش سبز برای آنکه دچار روزمرگی نشود، و طرفدارانش دچار دلسردی و یاس نگردند، نیاز به تبیین استراتژی و تدوین برنامه (کوتاه مدت، میان مدت و دراز مدت) و تعیین شعارهای اصلی دارد. برای این امور چه تمهیداتی اندیشیده اید؟آیا وقت آن نرسیده که رهبران سبز برای این سه محور به طور عینی و شفاف مواضع مشترک خود را اعلام نمایند؟

موسوی: سوال بسیار دقیقی است. این شعارهایی که مطرح است شعارهایی است که با تجربه مردم و مبارزه مردم و ایستادگی مردم در طول یک سال گذشته در حقیقت بروز و ظهور کرده است. اولین شعار “رای من کجاست” بود به دلیل تخلفات و تقلباتی که بود ولی مردم وقتی با موانع روبرو شدند با سرکوب و شکنجه و کشتار و امثال اینها روبرو شدند متوجه شدند که ما مشکلات وسیع داریم و لذا به تدریج شعارهای دیگر مطرح شد. در گرداگرد این شعارها و تجربیاتی که بوجود آمده امروز بیش از پیش مطالبات جنبش سبز و جریانی که در انتخابات آسیب دید مشخص و روشن است. در داخل مردم هم همینطور. این آگاهی گستردهای که از طریق شبکه های نیرومند اجتماعی ایجاد شده اصلا قابل مقایسه با یک صد سال اخیر نیست. این درست است که بر اساس روشن شدن مطالبات این شعارهاباید نظم پیدا بکند. البته خود این نظم هم با توجه به اتفاقاتی که میفتد قابل تغییر و انعطاف پذیر باشد.

کروبی: بنده ضمن تایید صحبت های برادر عزیزم نکاتی رو اضافه می کنم. حادثه سال پیش بدون جهت بوجو نیامد و این نکته مهمی است. در خلال شور و نشاطی که در انتخابات مردم نشان می دادند مهمترین سوال برایشان این بود که آیا ما بیائیم رای بدهیم همانی که رای دادیم از صندوق بیرون خواهد آمد یا چیز دیگری اتفاق خواهد افتاد؟ سه تا انتخابات عجیب برگزار شد که حتما باید کالبد شکافی منطقی معقول و دوستانه با اجراکنندگان و نظارت کنندگان برگزار شود. یکی انتخابات مجلس هفتم، دیگری انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم و دیگری انتخابات هشتم مجلس. اینها همه مقدمه شد برای این حادثه و مردم با آن نشاط صحبت می کردند که آن حادثه تکرار نشود وتا آن موقع همیشه ما به مردم می گفتیم تقلب ۲تا ۴میلیون است و شما به پای صندوق ها بیایید و وقتی مردم آمدند با آن شدت و همه قبول دارند که نزدیک ۸۵درصد مردم شرکت کردند و وقتی نتایج اعلام شد همه اینها انباشته شد و موجب انفجار مردم شد. و این را باید بگوئیم که این مردم بودند که بهشان برخورد و یک مرتبه تحقیر شدند و با شور و نشاط آمدند و شعار اولیه شان این بود که رای من چه شد و رای مرا پس بدید و… متاسفانه آقایون فکر کردند با یک حرکت و تقلب و سرکوب و برخورد مسئله حل می شود که نشد.ضمن اینکه آن برنامه ریزی های که می فرمائید باید انجام بگیرد اما عنایت کنید که این مسئله چگونه رشد کرده است. و در چه شرایطی هم رشد کرده و پیش آمده یعنی وقتی من با مهندس موسوی می نشینیم کنار هم و یک کمیته تعیین می کنیم. آقای دکتر الویری نماینده بنده و آقای دکتر بهشتی و مقدم نماینده ایشان هستند برای اینکه ببینند اینهایی که زندان افتادند خبر داشته باشند، آن کسی که مجروح شده چه به سرش آمده؟ آن کسی که شهید شده چه به سرش آمده؟ آمدند سه نفر اینها را گرفتند و انداختند زندان و یک نفرش را اون روز ایران نبود خوشبختانه. در یک فضای اینچنینی که مواظب جلسه ها هستند و گفتگوها را سرکوب می کنند و می برند اینها را ماه ها را در زندان می اندازند. طبیعی است که برنامه ریزی کمی وقفه هم در آن ایجاد می شود ولی آنقدر رشد و آگاهی زیاد است که همینطور خود به خود دارد رشد پیدا میکند و ببینید آنقدر شرایط برایشان سخت شده که همین حادثه سالگرد امام را شاهد بودیم و می توانیم به آن بپردازیم.


خبرنگار سایت امروز: جناب آقای میرحسین موسوی همانطور که بارها اعلام کرده اید، بزرگترین هدف جنبش سبز آگاه سازی اجتماع می باشد. در یک تقسیم بندی ساده، سیستم آگاهی اجتماعی داری سه رکن زیر می باشد:

(الف) اطلاعات: شامل اخبار، تحلیل، پیام یا دیگر تولیدهای فکری جنبش می باشد.

(
ب) زیر ساخت ارتباطی: منظور همان شبکه اجتماعی است که اطلاعات تولید شده می بایست در آن جاری و ساری شود.

(
ج) پیش نیاز آموزشی: به دور از القاء هرگونه پیش داوری در گیرنده های اطلاعات (شهروندان جامعه)، برای فهم صحیح اطلاعات منتشر شده در شبکه اجتماعی نیاز است پیش نیازهای آموزشی لازم که به فهم اطلاعات منتشر شده کمک می کند در دسترس شهروندان (گیرنده های شبکه) قرار گیرد. تا حدودی ارتقاء سطح آموزشهای اجتماعی در دوران ۸ ساله اصلاحات به همراه موج جهانی شدن که در فضای مجازی جاریست، توانست این پیش نیازها را به قشر متوسط جامعه آموزش دهد ولی کماکان بخش عمده ای از اجتماع از این پیش نیازها محرومند.

به لحاظ تشکیلاتی رهبران جنبش تا کنون تنها در رکن (الف) فعال بوده اند و برنامه خاصی از ایشان برای دو رکن دیگر مشاهده نشده است. هرچند که معتقدیم برای عملیاتی کردن ارکان (ب) و (ج) رهبران نمی توانند مستقیما وارد عمل شوند و باید با ایجاد هماهنگی بین فعالین اجتماعی-سیاسی حوزه های مختلف این موارد را پیگیری نمایند. در چند ماهه اخیر نیز شاهد تلاشهایی برای ایجاد این هماهنگی و همسویی هستیم ولی مایلیم برنامه های شما را به طور ویژه درباره ارکان (ب) و (ج) بدانیم تا به جامعه و فعالین سیاسی-اجتماعی انتقال دهیم.

موسوی:البته خود سوال به نظر من تشریحی ست و یک مقدار جواب خودش را در خودش دارد همانطوری که سه قسمت میکنه مسئله رو .مسئله تولید اطلاعات است و… حقیقتش این است که یکی از ویژگی های انتخابات سال گذشته انفجار اطلاعات در میان جامعه است و دلیل این قضیه حساسیت مردم نسبت به اطلاعات است. اطلاعات همیشه وجود داره در جامعه و بحث سر دیدن این اطلاعات است. مردم کم کم احساس کردند که نیاز دارند به اینکه به سمت تجزیه و تحلیل بروند و مسائل را بهتر و روشن تر ببینند و نتیجه اش این گسترش اطلاعات است و از همان اول هم حدس زده میشد که رسانه های رسمی و حکومتی علی رغم الزاماتی که در قانون اساسی وجود داشته اجازه نخواهند داد که این اطلاعات به مردم انتقال پیدا کند و یک تعامل ملی بوجود بیاید. اگر این کار صورت می گرفت اگر می گذاشتند که همه مردم نظرات خودشان را با استفاده از رسانه ملی ابراز کنند خیلی از مسائل سیاسی و بحران هایی که داشتیم نبود و در حقیقت رسانه ملی تبدیل به رسانه ضدملی شد و جلوی هرنوع گفتگو را گرفت،جلوی اجتماعات گرفته شد که یکی از جاهایی بود که می شد اطلاعات در سطح جمعی مطرح بشه ولی عملا کسانی که می گفتند ما اکثریت را و ۶۴ درصد رای مردم را به دست آوردیم نشان دادند که چنین نیست و کسی که آنقدر رای می آورد نباید از تجمع مردم بترسد و از گردهمایی مردم بترسد و جلوی آن گرفته شد و نتیجه اش روی آوردن مردم به شبکه های اجتماعی از یک طرف و رسانه های مجازی از سوی دیگر بود. البته رسانه های مجازی قبلا وجود داشت ولی استفاده اش در چارچوب این جنبش عظیم دگرگون شد یعنی از محتوای دوست یابی و آشنایی و فعالیت های صرف فرهنگی انتزاعی در آمد و به یک جریان زنده ای تبدیل شد که الحمدلله گسترش پیدا کرده است و این پشتوانه گسترش آن شبکه اجتماعی نیرومندی شد که ارتباط های بسیار قوی بین ملت ما ایجاد کرد و خود آن سرمایه اصلی ما برای دادن هرنوع اطلاعات است. بله خود این اطلاعات و اطلاع رسانی در یک جاهایی کم و کسری دارد که من اعتقاد دارم که آن بخشی که اطلاعات به دستش رسیده و تعامل درآن وجود دارد و ارتباطات قوی بینشان ایجاد شده با استفاده از اینترنت و رسانه های مجازی و کانال های تلویزیونی و امثال اینها و مخصوصا دانشگاه ها از بعد دیگر یعنی شبکه ای که در آن اطلاع رسانی قوی صورت می گیرد اینها دایره ی فعالیت و اطلاع رسانی خود رو باید گسترش بدهند. در گرداگرد روز معلم و کارگر یه مقدار فعالیت شد و دیدیم که پاسخ داد. الان هم مخصوصا دانشجویان و معلمان و کسانی که در شبکه های مجازی هستند باید چارچوب هایی که برای خودشان تعریف کردند را کمی بشکنند و یک کمی به فضای ملی بیشتر تاکید کنند، به کشاورزان،به بازاری ها به روحانیت به معلم ها به کارگران و حقوق بگیران و… این جنبه ابزاری هم ندارد به دلیل اینکه مشکلاتی که در کشور هست که در قالب تقلب انتخاباتی شروع شد در حقیقت معطوف به یک اساس و بنیان های ریشه ای تری هست که در عمل وقتی ما به طور گسترده به آن می پردازیم خودش را آشکار می کند و مکن فکر می کنم فساد اقتصادی و اداری و سیاسی و میل به دیکتاتوری و میل به خود رایی هست که زمینه را ایجاد می کند که چنین تقلباتی ایجاد شود و دورنمای یک رای آزاد برای مردم دورتر از آن چارچوبی که قانون اساسی نشان داده است به نظر بیاید. در این رابطه البته همه دوستان که به نوعی فعال هستند مشکلاتی دارند. یعنی نگاهی، عملا به جای اینکه دعوت کند تشکل ها فعالیت کنند و کسانی که در این زمینه صاحب نظرند دور هم جمع باشند و در نتیجه طرفی برای صحبت وجود داشته باشد هر نوع تشکل و گردهمایی را در هم می کوبد. همانطوری که جناب آقای کروبی فرمودند ما ۴نفر را فقط برای اینکه فقط به مسائل زندانی ها بپردازند گذاشته بودیم آنها را هم تحمل نکردند و این فرصت از کشور گرفته شده است. دلیل اینکه این همه نظام به راه حل های امنیتی مایل شده برای این است که تمام راه حل هایی که می توانست از طریق سیاسی مشکلات را حل بکند اینها خودشان این راه را کور کردند و در حقیقت از بین بردند و به همین دلیل ایجاد یک تشکیلات منظمی که بتواند پاسخ گوی این نیازها باشد را ما نداریم و باز هم من در این چهارچوب فکر می کنم برای مدت قابل توجهی شبکه های اجتماعی و فضای مجازی بتوانند پاسخ گوی این خلا باشند در عین حالی که تلاش هایی باید بشود که ما بتوانیم در سطح بین المللی و در سطح بیرون کشور کانال هایی تاسیس شود و در سطح رسانه ای کمی گسترده تر و نظم یافته تر ادامه پیدا کند و آن دوستانی که به این مسئله فکر می کنند هم برای رادیو و هم برای کانال های تلویزیونی باید در این کار تسریع بکنند و سریع تر اقدام کنند و این حق ملت ماست که در این زمینه مجاری برای اطلاع رسانی داشته باشد به طور مستقل از زبان جنبش و از زبان منافع ملی ما.

امروز: سوال دوم از اقای مهدی کروبی:

جنبش دانشجویی یکی از توانمندترین شبکه های اجتماعی برای آگاهسازی دیگر اقشار اجتماعی می باشد. شما در دوران تبلیغات انتخاباتی خود توانستید قشر دانشجو (بویژه فعالین شناخته شده دانشجویی) را با خود همراه سازید.ولی امروز متاسفانه با توجه به دستگیری رهبران جنبش دانشجویی و همچنین محدودیت های اعمال شده از طرف حاکمیت در رابطه با ارتباط شما با اقشار مختلف جامعه، به ویژه با اقشار اثرگذار مانند دانشجویان، چه راهکاری برای برون رفت از این شرایط و استفاده از پتانسیل‌های دانشجویان در جهت تحقق اهداف جنبش سبز در نظر دارید؟

کروبی: همانطوری که خود شما اشاره فرمودید از فشارها، محدودیت ها دستگیری ها و از همه امکانات استفاده کردند برای اینکه این رابطه ها قطع بشودو. ما می بینیم که هر روز چند دانشجو را دستگیر می کنند یا از تحصیل محروم می کنند و مجموعه اینها در زندانند و برخی نزدیک یک سال است که در زندانند و حتی یک مرخصی هم به آنها داده نشده است. این بهترین دلیل است که وضع در این سمت رو به رشد و گسترش است و اینها از دانشجویان بیشترین ضربه را خوردند و فشارها بیشتر روی دانشگاه ها و دانشجوها بوده است اما در عین حال ما می بینیم که همه جا حضور دارند و فعالند. طبیعی است که محدودیت ها و احتیاط ها بیشتر می شود. حتی امکان دارد یک مواردی هم ریزش وجود داشته باشد نه به این معنا که فکرش عوض شود. به این معنا که وقتی که فعالیت سخت شد آن را کم کند اما فکر و اندیشه و تحرک مانده است. من با وجود این فشارها مقید بوده ام که رابطه خود را با خانواده های آ نها حفظ کنم و در جلسات مختلف شرکت کنم. اما بنده متاسفم و وقتی برخی چیزها را می خوانم مبهوت می شوم و تعجب می کنم که خدایا کجا هستند اینها و ما کجا هستیم. می گویند شما عروسی رفتید و نماینده سپاه که یک روحانی است علیه حاج حسن خمینی مصاحبه می کند و می گوید رفته است دیدن آقای بهشتی(پس از آزادی) و بنده مبهوت و متحیر می شوم. به هر جهت این قضایا برای اینها انقدر سنگین شده است که کارهایی می کنند که معقول و منطقی نیست بنابراین ما ارتباطاتمان سخت هست ولی این را حفظ کرده ایم و تن به هر بلایی هم داده ایم و می بینید که هر روز فشار می آورند که اینها جرات اینکه جایی بروند را ندارند و آنقدر فشار می آورند که سر قبر پدرمان هم نمی توانیم برویم و فاتحه بخوانیم منتها وقتی به آنجا می رویم این مردمی که کیهان و رسالت و … می نویسند این مردم گاز فلفلی دارند، چاقو هم دارند اسلحه گرم هم دارند و هم ون دارند و… . همین شب جمعه گذشته یکی از پاسدارهای بنده را حسابی کتک زده اند و بردند. اینها مردم هم هستند بنابراین درست است که فشار می آورند اما فشارها عمق مشکل را زیاد می کند و مردم برای این مشکلات راه چاره پیدا کنند. حالا مشکل این پاسدار این بوده که یک جمله گفته است بابا ایشان آمده اند فاتحه بخوانند و بروند و این چه کاری است که انجام داده اید؟ البته ایشان را آزاد کرده اند.

سایت ادوار نیوز:هر دو شما بزرگواران از عناصر اساسی دوره حیات نظام سیاسی برآمده از انقلاب و خیزش ملی – مذهبی سال ۵۷ بوده و از آنجا که چه پیش از این تحول تاریخی در جریان مبارزات رهایی بخش و ضد استبدادی حضور داشته و از نزدیک با مطالبات مردم و رهبران انقلاب در ارتباط بوده و همچنین پس از پیروزی و استقرار نظام جمهوری اسلامی دارای نقش های کلیدی بوده اید تصدیق می فرمایید که همواره گرایشات مختلف سیاسی معانی مختلفی از مفهوم “جمهوری اسلامی” ارائه کرده و یا در ذهن داشته اند (به طور مثال متون مختلف تنظیم شده برای قانون اساسی)، در شرایط فعلی نیز به نظر می رسد که چالش اساسی در بحران سیاسی فعلی تفاسیر متفاوت طرفین از جمهوری اسلامی است، اکنون و با توجه به تجارب سی ساله گذشته حضرات عالی به عنوان رهبران جنبش سبز آیا معتقدید که مفهوم و نظریه ای سیاسی به نام جمهوری اسلامی به ویژه با توجه به شعارهای انقلابیون تا چه حد در نظام سیاسی موجود تجلی یافته و به طور مشخص آیا این نظریه سیاسی تنها در قالب قانون اساسی موجود “خصوصا با توجه به برخی اصول آن و اعطای اختیارات گسترده” موجود معنا می یابد یا می توان اطلاق جمهوری اسلامی را به ساختارهای حقوقی دیگری نیز نسبت داد به شکلی که هر چه بیشتر به مطالبات آزادی خواهانه انقلابیون ۵۷ و نسل کنونی نزدیک و همخوان باشد؟

کروبی: ببینید من الان که اینجا نشسته ام طرفدار سفت و سخت و محکم جمهوری اسلامی هستم و این را بر اساس عقیده خودم می گویم که بنده طرفدار جمهوری اسلامی هستم و رایی را که ۳۱سال پیش دادم به آن معتقدم و تابع هستم. اما این چیزی که امروز اجرا می شود تفسیر نیست بلکه تحمیل به قانون اساسی است و اصلا این جمهوری اسلامی که اینها دارند می گویند واقعیت آن است که اینها به رای عقیده ندارند و من حرف هایی شنیدم از اینطرف و آنطرف که اصلا جمهوری یعنی چه؟ سه هزار نفر بیایند با یک عالم و اینها رایشان یکی باشد در صورتیکه امام خمینی رای می داد و در همان جا هم افراد مختلف رای می دادند در همان صندوق و ما می دیدیم که مردم مختلف رای می دادند و لیستشان با لیست امام هم منطبق نبود و ما وقتی می گوییم جمهوری اسلامی بسیاری از افرادی که برایشان ذهنیت بوجود آمده بتوانیم جمهوری اسلامی را تبیین کنیم و عملا نشان دهیم حداقل بخش اعظمی از مشکلاتشان حل می شود. حتی در دوران جنگ و حوادث مختلف انتخابات برگزار می شود در سال های ۶۰ و ۶۱ و رئیس جمهور و نخست وزیر کشته می شوند و ۵۰روز بعد انتخابات برگزار می شود و من می خواهم بگویم آقایان یک فکر و اندیشه ای دارند و یک عده ای هم منافع شخصی دارند و لذت و شیرینی حکومت زیر دندانشان جا گرفته است و اینها می خواهند جمهوری اسلامی را تحریف کنند و البته که جمهوری اسلامی این نبوده است و آن وعده هایی که همه ما به مردم دادیم و آن که گفتیم ما جمهوری اسلامی برای شمامی آوریم داریم می بینیم. این برمی گردد به حرف اول بنده که تا انتخابات مجلس هفتم و هشتم و ریاست جمهوری نهم که دوتای آن در دوران اصلاحات انجام شده چه بوده است نمی شود نتیجه قابل اعتنایی گرفت.

موسوی: سوال حساسی است و آقای کروبی یک بخشی را فرمودند که چه تفاسیری از جمهوری اسلامی صورت گرفته است. بنده مقدمتا عرض می کنم که هر متنی حتی یک متن بسیار سلیس و ساده و گویایی هم باشد بالاخره به مرور زمان و شرایط پیش آمده می تواند تفاسیر گوناگونی را بپذیرد. جمهوری اسلامی هم به همین شکل است. آن وقت آن تفسیر آزادی مردم و ولی نعمت بودن مردم، انتخابات آزاد و حمایت از مستضعفان و حمایت از گروه های ضعیف و… را معنا می داد. الان ما یک تفسیر دیگر داریم که در آن شکی نیست که نسبت به تفسیر اولیه از جمهوری اسلامی ما فاصله گرفته ایم کلا می شود در خود قانون اساسی که پشتوانه جمهوری اسلامی هست اشاره کرد. خود آن قانون اساسی برای طرد دیکتاتوری و استبداد و خودرایی طراحی شد. خود تفکیک قوا را در قانون اساسی ببینید خواهید دید که نسبت به تفکیک قوای معمولی در سطح جهان ما یک کمی تجزیه قوای بیشتری داریم به دلیل همین ترس و یا شورای عالی قضایی که پیش بینی شده بود که یک نفر در راس قوه قضائیه نباشد برای این بود که بیم از این بود که قوه قضائیه در خدمت همان استبداد به کار برود و یک ریشه های دیکتاتوری و استبداد در جامعه ما باشد.برای همین نیت اولیه نیت صحیحی بوده است و قانون اساسی برای همان نیت تدوین شده و چارچوب هایی در آن هست که اگر رعایت می شد ما به اینجا نمی رسیدیم ولی باید ببینیم که چه منافعی پشت حاکمیت فعلی هست که این تفسیر را از قانون اساسی ارائه می دهد که دهان مردم را ببندد و رسانه ها را جمع بکند و این انتخابات کذایی را به این شکل برگزار کند و این زندان ها را پر بکند. این را از زوایای مختلفی می توان گفت ولی من اخیرا کمی حساس شدم که بگویم که بالاخره پشت این درآمد چند صد میلیاردی نفتی در سال های گذشته یک ساختی برای دفاع از منافع عده ای سامان یافته که به این سادگی نمی توانند تن به تفسیر مردمی از قانون اساسی بدهند و بحث ۷۰میلیارد واردات در کشور است، حاکمیت بر نهادهای پولی و مالی است. طبیعی است که در پشت لایه های سیاسی مسئله ما با منافع سنگینی روبرو باشیم که از نوع ویژه ای از تفسیر قانون اساسی دفاع می کند و ما باید به این ریشه ها بپردازیم. قانون اساسی جنبه قراردادی دارد و جنبه ذاتی ندارد این مسئله و در پاسخ به سوال شما می گویم که می شود به چارچوب های دیگری هم اطلاق جمهوری اسلامی کرد. ولی باید این را گفت که در یک تفسیر خوب از هر متنی حتی یک متن ضعیف ملت باید قوی شود و اگاهی باید گسترش یابد و مطالبات مردم باید روشن شود و در صحنه حضور داشته باشند و با این مطالبات زندگی کنند. در چنین حالتی است که امکان کج روی در تفسیر این متن ها از بین می رود. شما همین الان قوانین عادی را می بینید که دولت می گوید ما اجرا نمی کنیم و این خلاف شرع و مصلحت است و نشان می دهد در جامعه ما یک تحولی ایجاد شده است که در جهت برگشت به همان چیزهایی قدم برمی دارد که انقلاب ما برای برچیدن آنها به وجود آمده بود و می بینیم که بازتولید شده است و جمهوری اسلامی در این زمینه مشکلاتی دارد و بنده به عنوان جمع بندی این سوال می گویم که ما به تجربیات تاریخی باید نگاه کنیم و در عین حال ارزش و اهمیت جنبش را باید در این جهت خوب ارزیابی کنیم و بدانیم که در آینده با هر نوع قانون اساسی اگر حضور مردم نباشد و مطالبات روشن مردم نباشد هر نوع تفسیری امکان پذیر است. و به هر حال قانون اساسی فعلی ما که در اینجا اشاره ای به آن شده است اگر هر نوع تحولی در آن اتفاق بیفتد با حضور آگاهانه و نیرومند مردم می تواند چنین چیزی اتفاق بیفتد و گرنه می تواند چارچوب هایی مطرح شود در جهت منافعی که به آن اشاره شد.

کروبی: بنده یک نکته ای عرض کنم. زمان شاه زندانیان تا قبل از ۵۰ از هم جدا بودند. یعنی مسلمانان از کمونیست ها جدا بودند و حرمت همدیگر را حفظ می کردند حتی کمونیست ها مواظب بودند در ماه رمضان علنا روزه خواری نکنند. بعد از سال ۵۰ که جمعیت ها قاطی شد و در یک سلولی مسلمان و کمونیست کنارهم قرار می گرفتند بحث هایی رخ می داد. من می دیدم که یک بچه مسلمانی از ائمه و اسلام صحبت می کند. در زندان هم معیار مسلمانی و کمونیستی نماز خواندن بود. من به این جوان گفتم خب شما که مسلمانی چرا نماز نمی خوانید. او گفت خدا در قران میگوید نماز به پا دارید، نماز شما را از بدی ها و زشتی ها باز می دارد. خب من آن بدی ها و زشتی ها را انجام نمی دهم پس چه لزومی دارد نماز بخوانم؟ می خواهم بگویم این تفسیر آقایان هم مثل همین تفسیر است. این که تفسیر نیست این یک سلیقه است و ما باید یک زمانی حرف های قبلی این آآقایان را بگوئیم که قبلا در جلسات راجع به رای چه می گفتند.

خبرنگار سحام نیوز:آیا فکر می کنید حاکمیت در نهایت به خواسته هایی که شما در یک سال اخیر و چند ماه قبل از انتخابات مطرح کردید که همان خواسته های مردم هم هست تن بدهد؟

موسوی: سر مطالبات و تحقق این مطالبات شرط اصلی حضور قدرتمندانه مردم هست نه به عنوان چیزی که باید وجود داشته باشد. اگر این حضور قوت پیدا کند خود به خود زمینه تغییر و تحول به نفع مردم ایجاد خواهد شد، مخصوصا اگر مطالبات مطالبات درستی باشد و منطبق با منافع ملی ما باشد و پشتوانه مردمی داشته باشد. بر عکس یعنی اگر بهترین مطالبات اگر مردم پشت سر آن نباشند حاکمیت به این سادگی خودش را واگذار نمی کند در هیچ جای دنیا هم اینگونه نیست. اگر در سطح جهان برخی از کشورها آزادی هایی برقرار شده به دلیل رسانه های قوی و اینکه مردم به دنبال خواسته های خود هستند و حکمران ها مجبورند تمکین کنند و کوچکترین اشتباهی هم مرتکب شوند یعنی یک هزارم این اشتباهات که دارد انجام میشود ساقط می شوند و نمی توانند سر جای خود بمانند. ما می گوئیم امریکا دشمن ماست، الان رئیس جمهور آمریکا برای یک نشت نفت چندین بار به ساحل می رود و می آید و می خواهد نشان دهد که به مسائل رسیدگی می کند و مسائل را حل می کند. در سایر مسائل هم همینطور است. حال شما برگردید به کشور ما. کسانی که درراس امور هستند فکر می کنند یک موجود خاص خداوند متعال هستند که خداوند توجه ویژه ای به آن ها دارد و اگر حرفی می زنند باید آن انجام بشود و مصلحت هم همان است و کوچکترین اعتقادی به عقلانیت جمعی نیست و اگر انتخاباتی هم سر موعد برگزار می شود برای این است که بگوییم انتخاباتی داریم و به صورت زینت نه به صورت محتوا. در صورتی که وقتی انتخاباتی برگزار می شود معنایش این است که اگر مجلسی انتخاب می شود مردم خودشان انتخاب کنند و به مجلس بفرستند و وقتی آن وکلا رفتند آنچنان قدرتی داشته باشند که از منافع ملی دفاع کنند و عقلانیت آنها هم باشد که در حقیقت حاکم باشد. یک اصطلاحی هست در نامه حضرت امام در خصوص احکام ثانویه که مهم است در رابطه با مجلس. حضرت امام نظریات مجلس را نظریات عرف می داند که غلبه دارد بر نظریات شرع که در واقع مجلس است که تعیین می کند و در حقیقت نماینده، نماینده عرف جامعه است و همه باید تابع بشوند و در بالاترین سطح دلیل اینکه همه تابع بشوند این است که هیچ کس نمی تواند از این عرف سر بزند و بگوید شما همه جمعی یک نظر دارید و من یک نظر دیگری دارم و مصلحت این است. متاسفانه ما به نتایج دیگری از این اقدامات گرفته ایم. به هر حال تجربه سال گذشته نشان داده که اگر مردم بایستند قدم به قدمدرخواست های خود را خواهند داشت منتهای مراتب زمان بر است و مثل همه کشورهای دیگر . انقلاب اسلامی هم با سختی به دست آمد و همینطوری ساده به دست نیامد و احتیاج با سختی و تحمل مشقات داره ولی نتیجه ش برای ملت ما آزادی و عدالت خواهد بود و حضور در صحنه های تصمیم گیری نه به صورت زینتی.

کروبی: من عرض می کنم تا اینجایی که پیش آمدیم اگر اینطور ادامه بیابد حتما پیروز می شویم. البته با سختی و فشار به دو دلیل: دلیل اول روحیه و آگاهی و اطلاعات مردم است و دلیل دوم کارهای غیر معقول حاکمیت و تنگ ناهایی هست که دارند درست می کنند. من مثال میزنم. فرض کنید حوادث سالگرد ارتحال امام و نحوه برخوردی که یک جمعی با حاج حسن اقا کردند. اصلا ببینید این در توده های مردم چگونه اثر می گذارد. یعنی یک آقایی سر قبر پدرش، پدر بزرگش، مادر بزرگش و پدر مادری اش اصلا نتواند صحبت کند. این معلوم می شود که کارهایی نا معقولی که اینها می کنند خودش اولین عاملی است که نیروها را بریزد و امروز معلوم است که ریزش از کدام طرف است و رویش از کدام طرف است.و لذا من اینجا هشدا رمی دهم که اگر شعارهای مردم به سمت افراط رفت و جامعه رسید به کارهای تند بدانید که مسئولش شمائید. ما معتقدیم معقول و منطقی برید به سمت مطبوعات آزاد و انتخابات آزاد و رعایت حقوق مردم اما این کارهایی که دارد صورت می گیرد عکس این است و کارهایی که آقایان می کنند و می خواهند به قول معروف گربه را دم حجله بکشند شب عاشورا به جماران حمله می کنند و الان هم به ایشان و این معلوم است که زایندگی و رشد از کجاست و چه می شود همانطوری که نشانه هایش را در موضع گیری افراد می بینیم یا نشانه هایش را در کسانی که در زندان افتادند می بینیم که فکر کردند با کتک می توانند موفق شوند.

نوروز؛ سوال از میرحسین موسوی:چرا در جمهوری اسلامی ایران احزاب سیاسی نتوانسته اند جایگاه خود را به دست آورند و چرا حکومت به جای نگاهی حمایتی، نگاه حذفی به تشکل های سیاسی و مدنی دارد ؟

درمورد احزاب بعد از انقلاب اسلامی نظریات گوناگونی وجود داشته است. یک عده موافق بودند و یک عده تندرو مخالف بودند مواردی از آن جنبه های تاریخی دارد ولی کسان دیگری بودند مثل شهید بهشتی و امثالهم که به اهمیت این تشکل ها ایمان و اعتقاد داشتند و عملا حمایت کردند از این احزاب سیاسی. متاسفانه علیرغم اینکه در قانون اساسی توجه ویژه ای به این مسئله شده و نام برده شده و یکی از حقوق ملت همین تشکیل احزاب است تجربه بشری هم همین را نشان داده است که در کشورهایی که احزاب سیاسی نیرومندی است امکان یک مباحثه قوی شکل می گیرد و کارها و طرح ها بهتر پیش می رود و ثبات در سیاست بوجود می آید. متاسفانه بودند نیروهایی در داخل کشور که احزاب را مخالف حاکمیت و اقتدار خودشان می دانستند و سعی کردند به هر نحوی شده آنها را تضعیف کنند و همین که دوتا از احزاب قوی و صاحب نام را سعی می کنند از رده خارج کنند نمونه این قضیه است و ما از اول انقلاب زمینه هایی برای این قضیه داشتیم که در سال های اخیر تشدید شده ومتاسفانه این اثراتش منجر به ایجاد بن بست هایی در کشور می شود که راه حل های مسالمت امیز را امکانش را دشوار می کند. من فکر می کنم در این رابطه هم همانطوری که در خصوص اجرای بدون تنازل قانون اساسی صحبت می کنیم باید به اجزای خود این قانون اساسی و اهمیت تشکل ها در جامعه باید بپردازیم و توضیح بدهیم و به صورت یک خواست همگانی در بیاوریم و حمایت کنیم از تشکل ها. الان چند تشکل صاحب نام داریم مثل اعتماد ملی، مشارکت، مجاهدین انقلاب و همچنین تشکل های دیگر سیاسی و صنفی که حمایت از آنها به عنوان یک ضرورت برای جنبش سبز باید مطرح شود.

کروبی:چون مسئله احزاب مطرح شد و با اینکه سوال مختص به مهندس موسوی است، بنده هم می خواهم توضیحی بدهم.

اول خاطرنشان کنم که احزاب از ابتدا آن طور که باید و شاید، تنظیم نشده و حوادث تلخی هم برای احزاب رخ داده، اما ما راهی نداریم جز اینکه به طور درست احزاب را تقویت کنیم.

مطلب مورد اشاره من در واقع این است که گروهی در جامعه وجود دارند که بشدت حزب ستیزند و مخالف وجود حزب هستند؛ این ها بارها حتی گفته اند ما حسینیه داریم، روحانیت داریم، مسجد داریم، حزب نمی خواهیم.

گروهی دیگر نیز هستند که در کار احزاب دخالت می کنند و نمی گذارند احزاب و تشکل ها نیرومند شوند، و این قابل تاسف است.
بنظرم ضمن اینکه باید هماهنگی زیادی با احزاب در جریان باشد، و همزمان خانه احزاب نیز تقویت شود، آن چیزی هم که مدنظر باید باشد این است که احزاب مخالف نیز باید وجود داشته باشند و تقویت شوند. و کسی هم کاری انجام ندهد که این احزاب تضعیف شوند.

البته بعضا گروهی نیز وارد می شوند و شکافهایی در احزاب بوجود می آورند، که باید مراقب بود.

به عقیده من وجود حزب ضروری است، احزاب باید تداوم داشته باشند، و البته این هم زحمت دارد و هم نیاز به تلاش مستمر.

اما نکته اساسی این است که باید مواظب حزب ستیزها و هم حزب گریزها بود؛ و اگر حریف حزب ستیزها نمی شویم، حداقل باید تلاش کنیم که حزب گریزها را به جمع بیاوریم و جذب کنیم.

مثلا امروز ببینید چه بلایی سر ما آورده اند. در مورد دو حزب که اخیرا، هنوز چیزی هم انجام نشده، کلی در موردشان مسئله درست کرده اند و سران آنها نیز در زندان هستند.

ما را هم در اواخر شهریور و ماه رمضان بود که بدون هر گونه دلیل و استناد قانونی، آمدند و در دفتر حزب و دفتر شخصی من گفتند : تعطیل کن برو منزل. و از همان روز دفتر و حزب را پلمب کردند و اجازۀ هیچ گونه تحرک و فعالیتی هم به ما داده نمی شود.

دوستان هم در این موقعیت به صورت پراکنده کاری انجام می دهند و همه این موارد نشان می دهد که یک حزب نمی تواند شکل بگیرد و پا بگیرد و یقینا با مشکلاتی روبرو خواهد بود.

و بدون حزب انتخابات میسر نیست و تمام ارکان کشور هم وقتی با رای مردم می خواهد شکل بگیرد، به حزب نیاز دارد؛ و آنها که امروز حزب نمی خواهند، متکی به بسیجی ها هستند و معتقدند نیروهای بسیج هستند که باید انتخابات را برگزار نمایند.

نوروز؛ سوال دوم من از جناب آقای کروبی، در مورد واکنش علما و مراجع بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته است. چرا علمای شیعه، در جریان حوادث سال گذشته، در مورد آنچه بر سر مردم پیش امد، از خود واکنش چندانی از خود نشان ندادند؟ دلیل این سکوت و گوشه نشینی علما در قم و نجف، از نظر شما چیست؟

کروبی: من هم از علما خواسته ام و می خواهم که فعال تر در صحنه باشند و در مورد مشکلاتی که برای مردم رخ داده، تلاش و مواضع فعال تری داشته باشند. اما در واقع علما طی این مدت خیلی کارها انجام دادند. و نکته ی قابل اشاره هم این است که فشار بر روی حوزه های علمیه خیلی زیاد است.

نکته مهم دیگر این است که شرایط آنها بسیار متفاوت با من و افرادی نظیر آقای موسوی یا کسان دیگر است. ما (من و موسوی) تن به بلا داده و خودمان را برای همه چیز آماده کرده ایم .

من در اینجا می خواهم برای مثال، به مسئله ای اشاره کنم (البته آقای موسوی می تواند بگوید این را درج نکنیم). آقای موسوی چندی پیش در منزل ایشان که نشسته بودیم، خاطرنشان کرد “بهترین حالت این است که ما را همین حالا دستگیر کنند و ببرند، تا دیگر هیچ احساس مسئولیتی در کار نباشد.”

من می خواهم بگویم که شاید ما بتوانیم اینگونه برخورد کنیم؛ اما علما و مراجع که نمی توانند اینگونه برخورد کنند. مثلا وقتی گروهی جمع می شوند در مقابل منزل ما و با شعار و شیشه شکستن، امنیت مردم را بهم بزنند و این نگرانی را هم برای همسایگان ما ایجاد می کنند که چه وقت است که برای آنها نیز مسئله ای ایجاد شود، این برای مراجع و علما ممکن نیست . اما با همه این تفاصیل و موانع، گروه زیادی از علما و مراجع، از خود واکنش زیادی نشان دادند.

بنا بر این در عین حال عده ای از مراجع واکنش نشان دادند. شما آیت اله العظمی آقای صانعی را ببینید، همیشه حرف زده اند، حمایت کرده اند و صحبت کرده اند. آقای اردبیلی حرف زده اند، موضع گیری کرده اند، با بزرگان ملاقات کرده اند. ماجرای سفر دکتر احمدی نژاد به قم خیلی درش معنا نهفته و خوابیده که اولا (مراجع) به هیچ وسیله حاضر نشدند با ایشان ملاقات کنند. حتا از تهران هم -که صحبت شد- جز یکی از مراجع کسی با ایشان ملاقات نکرد، بله -یکی دو تن از ملاقات کردند اما از مراجع جدی یک نفر با ایشان ملاقات کردند، او هم حرفهای تندی زده بود. بعضی از علما اصلا گفته بودند که حرام است ما با ایشان ملاقات بکنیم، (مثل این که بگویند) من اصلا حاضر نیستم با ایشان ملاقات کنم. شما نگاه کنید چهره هایی که با ایشان ملاقات نکردند و این ها عکس العمل است. در حالی که قبلا اینچنین نبوده؛ اصلا- روسای جمهور وقتی پس از انتخابات به قم می رفتند دقت می شد که نکند با مرجعی ملاقات انجام نشود که این یک نوع توهین به حساب می آمد. حالا هم یک مرجع جدی ملاقات کرده. (مراجع) دیدار با خانواده ها را انجام دادند، پییگری کردند.

بعضی مراجع هستند که در باب سیاست وارد نمی شوند اما به خانواده زندانی هایی که آنجا رفته بودند، و با کسی که می خواستند صحبت کنند به آنان گفته بود شما بیایید، دوباره فردا هم بیایید. بنابراین من عقیده ام این است: ضمن این که نمی خواهم بگویم که (واکنش خود را) کامل انجام داده اند، اما خیلی محبت کردند و هر چه فشار به آنان آمده حاضر نشده اند که چیزی حاد علیه جمعیت بگویند.

موسوی: بله این نکته فوق العاده مهمی است، بنده هم عقیده ام این است که علما دارای معذوراتی هستند. ممکن است که انتظار جنبش بیش از این باشد که می بینند- ولی ما در یک سال گذشته شاهد بوده ایم که در یک سال گذشته هم با اظهار نظرها هم با شیوه عملشان آنها از مردم حمایت کرده اند. دلیلش هم این است که سرنوشت علما و مراجع با سرنوشت مردم پیوند نزدیکی دارد و از سرنوشت مردم جدا نیست. منتها ممکن است که ما انتظار بیشتری داشته باشیم که در مواقعی اظهار نظرهای صریح تر و روشن تری را شاهد باشیم و برخی از مراجع البته اظهار نظرهای سلیس تری داشتند و در امور دخالت کردند در امور و فعالیت کردند. حاج آقا (کروبی)اسمهایی بردند که بنده هم تایید می کنم، چنین چیزی هست. متنهی در کنار این یک مسئله هست که آن هم اهمیت دارد و آن این است که خود حوزه های علمیه هم درست دچارهمان تحول عمیق و جدی هست که در مردم شاهدش هستیم. این تحول است که خود به خود مراجع را گویا خواهد کرد و در قبال سرنوشت کشور حساس خواهد کرد. من گمان نمی کنم که وضعیت حوزه ها امروز مساوی یک سال پیش باشد. تفاوتی را در آنجا شاهدیم که در خود موضع گیری های مراجع هم این بازتاب دارد و به علاوه همین مقداری هم که مراجع در برخی از فرازهای یک سال گذشته با سکوتشان، با دخالت نکردنشان و با راه ندادنشان و تایید نکردنشان کارهایی کردند که از چشم مردم دور نمانده و توسط همین مواضع هم هست که ارتباط خودشان را با مردم حفظ کرده اند. اطلاعی هم که من دارم خیلی کار می شود که اولا آنها زیر فشار قرار بگیرند، اطلاعات غلط داده می شود در مورد جهت گیری های جنبش و خواسته هایش که الحمدلله با نسل جوانی که پیرامون مراجع ما هست اطلاع سانی دارد خوب می شود و در مجموع به ذهنم می رسد که نمی شود گفت که مراجع در رابطه مسائل کشور بی تفاوت هستند و همین مسائلی که در در رابطه با ۱۴ خرداد انجام گرفت و هنوز هم ادامه دارد، نشان دهنده بیداری مراجع ما در قبال مسائل عمده کشور است.

سایت میزان: بسم اله الرحمن الرحیم سلام عرض می کنم خدمت دو یار بزرگوار جنبش سبز ایران. از طرف سایت میزان خبرسوالی داشتم از خدمتتان . در یک سالی که گذشت هر یک از کسانی که در جنبش حضور داشت، جنبش را با مشخصاتی تعریف می کرد و بخشی از مشخصات و شعارهای این جنبش نیز در طول این یک سال همگام با بلوغ جنبش تغییر کرد. امروز شما به عنوان یکی از اعضای جنبش چه تعریفی از مشخصات و مختصات فکری جنبش سبز ایران دارید؟ با تشکر از وقتی که در اختیار ما گذاشتید

موسوی: اگر این را خیلی خلاصه بخواهم جواب بدهم مثال می آورم که ما در آستانه ۲۲ خرداد اگر راهپیمایی امکان پذیر بود- با تمام موانعی که الان درش هست و با شرایطی که الان هست- من فکر می کردم که یکی از بهترین پلاکاردهایی که مردم می توانستند داشته باشند وکسی نمی توانست به آنها حرفی بزند این بود که “میزان رای ملت است”. جنبش سبز و جنبش بزرگی که بعد از انتخابات صورت گرفته غیر از این چیزی نمی خواهد. ما می گوییم که کاری بکنید که رای مردم میزان باشد برای نوع حکومت و نوع حاکمیت و به اصطلاح برای پیشبرد امور. جنبش الان در زمینه ای که روشنگری کرده در رابطه با حق مردم و اهمیت حق رای، به نظر من موفق هست و من جز این نمی توانم خواست بزرگتر و مهمتری را مطرح کنم.

کروبی: جنبش سبز- حتی همین “سبز” ش هم نشان دهنده این است که چه افرادی حضور داشته اند و چه چهره هایی از خود نظام جمهوری اسلامی درآن شرکت داشته اند. عرض می کنم که جنبش رایش را می خواهد. مردم همه طرفدار این هستند که انتخابات آزاد داشته باشند. این که میزان رای مردم باشد و انتخابات آزاد باشد ، این به نظر من خواسته جنبش است. طبیعی است که در خلال حرکت عظیمی افرادی هم حرفهای دیگری بزنند و حرفهای ساختار شکن هم داشته باشند ولی ما بارها گفته ایم که ما در چهارچوب قانون اساسی عمل می کنیم. نمی گوییم که قانون اساسی هم بی عیب است، غیر از کتاب خدا- (هیچ کتابی بی عیب نیست) اگر چهار چوب قانون اساسی اجرا بشود بسیاری از قضایا حل می شود. بنابراین خود آقایان هستند که با سرسختی شان افرادی را وادار می کنند که حرفهای دیگری بزنند و جمعیتی را به سمتی ببرند که بگویند (نظام) اصلا قابل اصلاح نیست. در اصلاح حرفهای دیگری هم باید باشد. مگر ما وعده نداده ایم؟ مگر نگفتیم کمونیست هم می تواند حرفهایش را بیاید بزند؟ مگر نگفتیم در دانشگاه باید بحث ها باشد؟ حالا آن هیچ، بگذارید روزنامه ها باشند، آزاد باشند. بگذارید عدم صلاحیتها، فیلترها حذف شود. من اخیرا گفته ام الان هم می گویم، انتخابات ما الان سرنوشتش دست شورای نگهبان است؛ آن هم نه دست دوازده نفر، در واقع یک نفر- دو سه نفر. یعنی اصلا او باید تایید کند تا مردم رای بدهند. اگر او تایید نکرد نتیجه ندارد. آیا مثلا این جمهوری است؟ حالا ما حرفمان این است که اگر گذاشته بودند، این جور حوادث پیش نمی آمد.

تازه این را هم من عرض کنم همین کارهایی که می کنند دارند با شکست مواجه می شوند. یعنی ۲-۳ هزار نفر در انتخابات هفتم رد کردند، در عین حال مجلسی شد که یا بعضی ها شرکت نکردند یا بعضی ها را باز دوباره رد کردند. — مطمئن باشید افرادی که آنجا دارند حرف می زنند اگر این روال ادامه پیدا کند حذف می شوند، رد صلاحیت می شوند.

اصلا ما دردمان این است – بگذارید مردم خودشان انتخاب کنند. مگر امام نگفت که خودشان بگذارید انتخاب کنند؟ -ولی نعمتا (؟) – میزان رای است؟ آنها بلندند چه کار کنند. یعنی چه قیم مردم نمی خواهند؟ آنها بهتر از ما می دانند. کل حرف جنبش یعنی این . حرفهای ساده ای که در عرض این سی سال گفته می شد و در این بیست سال به تدریج این بلا سرشان آمد.

سوال سایت تحول سبز.

به نام خدا و سلام خدمت جناب حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای کروبی و رییس جمهور محبوب جناب آقای موسوی و با تشکر از فرصتی که در اختیار سایت تحول سبز قرار دادید. و اما سوال سایت تحول سبز از شما دو بزرگوار: در مورد شعار اجرای بدون تنازل قانون اساسی مفصلا بحث شده است. جناب آقای مهندس صریحا در جایی اشاره کرده اند که اگر بخشی از قانون اساسی به نفع بخش دیگر آن تعلیق شود، ممکن است به بی معنا شدن کل قانون اساسی منجر شود. به نظر شما از بازنگری که عملا باعث معلق ماندن دیگر بخشها شده است فرا نرسیده است؟ و راهبرد شما برای اعمال اصلاحات در قانون اساسی چیست؟

آقای موسوی- اگر بخواهم خلاصه جواب بدهم، این که قانون اساسی باید تغییری بکند درآن نیست. خود قانون اساسی هم یک ساز و کارهایی درآن پیش بینی شده و باید هم این طور باشد. اما این تغییر قانون اساسی چه موقع باید باشد؟ اگر موقع ضعف مردم باشد، موقعی که ساختارهای حکومتی خودسرانه عمل می کنند و حتا قوانین عادی مورد بی اعتنایی قرار می گیرند، طبیعی است که در چنین شرایطی اگر قانون اساسی تغییری پیدا کند یقینا به نفع مردم نخواهد بود.

منتها در مواقعی که مردم بتوانند احقاق حق خودشان را بکنند و حضوری نیرومند در سطح ملی داشته باشند و همه اذعان بکنند که وزن حضور مردم، نیت مردم و خواست مردم به این ترتیب مهم است و تعیین کننده است. در این حالت می توان بدون تردید به اصطلاح مفید باشد در غیر این صورت فکر می کنم که خیلی اثربخش نخواهد بود، شاید هم اثرات مخربی را ایجاد کند.

کروبی: ببینید، ۱۰ سال بعد از تدوین قانون اساسی امام دستور دادند که در مواردی قانون اصلاح شود و یکی از نعمتهای الهی این بود که امام جاهای خاصی را تعیین کرده بود. اگر به این چند جا محدودش نکرده بود- و این که امام وسط بازنگری قانون اساسی رحلت کرد خودش داستانی دارد- مسائلی رخ می داد که خودش ضرر داشت. قانون اساسی همیشه پس از هفت سال – ده سال بازنگری و (بازنگری قانون) طبیعی است.

آن موقع تازه مکانیسمی هم نداشت رهبری دستور داد اما الان دیگر دارد- این که مجلس تصویب کند و چه دستور العملی را پیاده شود، اینها همه اش تعیین شده. الان اصلا معنا ندارد قانون اساسی را تغییر بدهیم. خوب ما الان بیاییم این طرفیتی که قانون اساسی دارد را اجرا کنیم، این را عمل کنیم، برکات این را بچشیم، آن موقع اگر دیدیم ایرادی دارد آن موقع صحبت کنیم. در قانون به صراحت آمده است که اسلامیت و جمهوریت قابل تغییر نیست، حالا عده ای می گویند که اصل جمهوریت را بردارید. الان قانون اساسی را می گویند که مصلحتی بوده، برای این که دهان مردم را ببندند می گویند. داریم می بینیم، کم کم بعضی آقایان دارند امام هم می شوند، برایشان امام هم می گذارند و می گویند امام محمد غزالی هم امام بوده. اینها دارند امروز صحبت می کنند. بنابراین من می گویم باید تلاش کنیم که قانون اساسی اجرا شود، سیاری از مشکلات حل می شود. قانون اساسی اینجا اجرا نمی شود، یکی دو تا اصل قانون اساسی را گرفته اند، هرچه در ذهن خودشان است بر گرده قانون اساسی بار می کنند. اختلافات همیشه بوده. یک چیزی مهندس اشاره کرد، حالا می گویند حرف کسی حق است، حرف او شاغول است هرکس خودش را با این اصلاح کرد حق است و اگر نکرد محارب است. بعضی وقتها از بوی این حرفها وحشتم می گیرد. خوب مثلا مگر طالبان چه می گفته؟ می گفته معیار این است جوری در مورد حق و باطل می گوید که یعنی کل دیگران باطل اند. پس دیگران چه می گویند؟ پس مراجع چه می گویند؟ پس اعضای شورای قبلی نگهبان چه می گویند؟ پس این همه چهره های فاضل و باسواد چه می گویند؟ این نیست. باید برگردیم به سوی قانون اساسی.

سوال سایت کلمه: برنامه ۱۴ خرداد با تمام آن حواشی که مشاهده کردید، متاسفانه حواشی خوشایندی برای دوستداران خط امام و راه امام نبود برگزار شد. می خواستیم نظر شما دوبزرگواررا نسبت به جسارتی که به بیت امام و سید حسن آقای خمینی شد بدانیم و اثراتآن را بر جامعه چگونه ارزیابی می فرمایید؟

موسوی: 14 خرداد و روزهای حوال آن انتظار این بود که مراسم به گونه ای برگزار شود که مردم در صحنه حضور داشته باشند و احساس خود را نسبت به اتهام خانواده امام ابراز کنند. خود آن روزها وسیله ای بشود و ریشه یابی بشود و ریشه های افکار و اندیشه ای ایشان بیشتر مطرح شود و ریشه های انقلاب اسلامی بیشتر راجع بهش بحث شود. متاسفانه به شکلی برگزار شد که ملت ما شاهدش بودند: کنترل شده، بسته و جلوی بسیاری از مراسمی که می خواست اجرا شود را گرفتند تا این که به یک شکل خاص نظامی این اتفاقی که در ۱۴ خرداد افتاد را شاهدش بودیم. اما من برداشتم این است که خود این اتفاق به خاطر نیت نادرستی که در ذهن ترتیب دهنده های برنامه به این شکل بود اثرات برعکس خودش را ایجاد کرد. من گمان می کنم که مردم در این اتفاقات به مظلومیت خط امام، مشی امام و خانواده امام بیشتر پی بردند. حاج سید حسن آقا را مردم می شناختند، به عنوان چهره ای مغموم ، مظلوم و آگاه در کنار مردم. ولی این اتفاقات باعث شد که مردم بیشتر ایشان را بشناسند. ایشان فردآگاهی است، در حوزه ها ریشه دارد و جزو مجتهدین هست، و شخص برجسته ای است و می تواند امیدی برای مردم ما در کنار روحانیت باشد. تمام اینها به نظر من از برکت این ۱۴ خرداد است. این اثرات برعکسی که ترتیب دهنده ها گرفتند.امروز که من به این اتفاقات نگاه می کنم ضمن این که آدم متاثر می شود از اتفاقاتی که افتاد با این حال می بینیم که نتایج دیگری برای ملت ما داشته و یقینا در این مصاف خانواده امام درخشان تر و پر فروغ تر در صحنه ملی ظاهر شده و ما باید شکر گزار خداوند متعال باشیم از این مسئله.

کروبی: ببینید، درباره حادثه خرداد-اولا شما هم می دانید، آقا هم ۸ سال در حساس ترین زمان نخست وزیر بوده اند می دانند. امام اصرار خاصی داشت که به مردم بگوید. مردم صاحب انقلاب اند، مردم انجام می دهند، به مردم خدمت کنید- همیشه مردم . آقای جمارانی آن موقع رییس اداره اوقاف بود گفت رفتیم خدمت امام گفتم آقا یک سری مدارس قدیمی متروکه در تهران داریم. من می گویم که این ها را سازمان اوقاف باید متوالی باشد و حضور داشته باشد تا انجام شود. روحانیت مبارز که یک تشکل خاصی است می گوید نه، ما باید انجام دهیم. آقا شما چه می گویید؟ ما باید انجام دهیم یا آنها؟ امام برگشت گفت هیچکدامتان . نه شما و نه آنها- علما. آقای آشتیانی یک چند تا از علمای قدیم تهران را اسم برد و گفت آنها باید انجام دهند. این یک کار مردمی است. در هر کاری امام روی مردم تکیه دارد. خوب حالا یک سالگرد امام است. تحرک بود، دانشگاه ها تحرک بود، روحانیت تحرک بود، اصناف تحرک بود حتا نگذاشتند محل سکونت امام یک مراسمی انجام شود، طبق معمولی که انجام می شد. این خلاف مشی امام بود و تلخ بود ولی خوب هم جواب داد ولی خوب هم بود که بفهمند این شیوه ها چه قدر پیامدهای سهمگین دارد و چه مشکلاتی پیش می آید. بنابر این مخصوصا آن را که که به اعلی می رسانند. یک آدمی که فاضل، باسواد، نجیب که با شرح فضل و خصوصیت حسن آقا باید دید که چگونه چنین کاری را می توانند بکنند. این قدر این ها دارند بد عمل می کنند که می گویند مصطفوی. یا می گویند که فرزند امام اصلا سید نصراله است. این یعنی چه که به هویت مردم اهانت می کنید؟ چرا به مردمی با این تمدن و فرهنگ اهانت می کنید؟ این قدر آدمهایی بودند که در رکاب امام فداکاری کردند در دوران خفقان. خوب سید حسن آقا هم از همین بدشان می آید. اون موقع چوب و چماق و شکنجه بود و الان هم همین است. حالا اگر فرزند معنوی امام هم باشد در ایران کسی پیدا نمی شود، باید رفت سراغ سید حسن نصر الله؟ این که ما به سه میلیون جمعیت محترم بیاییم بگوییم که آقای فلانی، آیا این فرزند شماست، به شما بر نمی خورد؟ چه سنی، شیعه، مسیحی. این حرفها چیست؟ به شما بر نمی خورد؟ روابط، بله، ارادت، بله، ام القری ایران، بله. علاقه به ایران دارید؟ بله.

ندای سبز آزادی

با سلام. سوالات من از پایگاه اطلاع رسانی ندای سبز آزادی مطرح می شود. سوال اولم از آقای میرحسین موسوی درباره استراتژی های جنبش سبز هست. آقای موسوی، با توجه به تنگناها و شرایط دشوار برای سیاست ورزی مدنی در داخل ایران چه راهی را برای ابراز وجود جنبش سبز پیشنهاد می کنید؟ اگر همچنین این روند عدم صدور مجوز راهپیمایی از سوی حاکمیت ادامه پیدا بکند و سرکوب و ارعاب به همین شکل جریان داشته باشد، به چه روشی می توانیم جنبش سبز را در برابر حاکمیت به نمایش در اوریم؟

موسوی-سوالی است که همه جنبش سبز از همدیگر می کنند. و سوالی حیاتی است. البته ظهور و حضور مردم یکی از مجاریِ خوب کنش مردم در برابر وضعیت بوده و قطعا اثر داشته. شما آن راهپیمایی تاریخی ۲۵ خرداد را در نظر بیاورید، که اصلا در تاریخ ماند و اثرگذار شد و با هیچ پاک کنی پاک نمی شود و هر چه قدر هم تلاش کنیم نمی شود. شرایط عوض شده و ما نباید مجموع فعالیتهای جنبش سبز را در حرکتهای خیابانی تعریف کنیم. به هر حال ارعاب هم ادامه دارد و منافع سنگینی که پشت ایستادگی طرف مقابل وجود دارد. متنها به تناسب شیوه عملی که با آن روبرو می شوم این طبیعی است که جنبش هم بتواند راه هایی را با خلاقیت خودش پیدا کند و به زیست خود ادامه دهد. من احساسم بر این است که مسئله بسط آگاهی اگر مهم ترین مساله این جنبش باشد که در حقیقت هر چه فراگیر تر شود و قشرهای بیشتری را در بر گیرد در حقیقت زمینه را برای تغییر مناسب مهیا می کند، تنها یکی از راههای بسط آگاهی ظهور در خیابان است که به محض آمادگی شرایط باید از آن استفاده کرد. من فکر می کنم با شبکه گسترده اجتماعی که ایجاد شده هر کس بنا بر موقعیتش و محیطش می تواند به تناسب موقعیتش از گونه ای از بسط آگاهی استفاده کند. در دانشکده ها به یک شیوه، در تکیه ها و مساجد به شیوه دیگری، در محل کار و خانه به نوع دیگر. ما هر کدام عضوی از ده ها شبکه گسترده اجتماعی هستیم و در تک تک آنها اگر در کار خودمان، ایده سبز بیداری را زنده نگه داریم فرصت پیدا خواهیم کرد که آگاهی را گسترش دهیم. این همین چیزی است که آنها از آن می ترسند. مثل اسفندیار رویین تن که تنها از نقطه چمانش آسیب پذیر است، و از همان نقطه رستم به او حمله می کند، این تنها نقطه ای است که کسانی که دنبال استبداد هستند از ان آسیب پذیر است. اگر این آگاهی گسترش یابد، نیروی عظیم مردم پشت سر خواست تغییر قرار می گیرد و زمینه برای فعالیتهای بیشتر فراهم خواهد شد. برای همین فکر می کنم که همانطور که در ماجرای ۱۴ خرداد تنگنایی که ایجاد کردند منجر به “خیل”ی شد، ما با این رویکرد باید با این مسئله روبرو شویم و محدودیتها را هم باید تبدیل به فرصت کنیم. من واقعا اعتقاد دارم که شبکه پایدار نیرومندی از شبکه اجتماعی در کشور ایجاد شده، چه به صورت واقعی چه به صورت مجازی که قبل از انتخابات در کشور حضور نداشت. این شبکه را ما باید گسترش دهیم در هر سطحی و از نظر فکری و مطبوعات تغذیه کنیم. به اضافه این که یکی از جالبترین فعالیتهای مردم در یک سال گذشته توسط هنرمندان صورت گرفته. این میراث جنبش را برای آتی حفظ می کند. من گمان می کنم که مردم باید کمک کنند که این فیلمها، این عکس ها، این کلیپ ها، این فیلمهایی که توسط دوربین های موبایل گرفته می شود،این سایتها و پوسترها باید گسترش پیدا کند. این ها بهترین وسیله ماست. اینها مثل یک ارتش عمل می کند. وقتی که نیروی نظامی در برابر ما قرار می دهند در واقع این سپاه ماست که می تواند پیام جنبش را به همه مردم برساند. من می خواهم به لشکر آگاهی عرض کنم که فقط مخاطبانشان را روشنفکران در نظر نگیرند، بلکه معلمان، کارگران، کشاورزان و همه قشرهای مردم را مخاطب آگاهی قرار بدهند و ما در چنین حالتی احساس تنگنا نخواهیم کرد بلکه خود این تنگناها باعث می شوند که بتوانیم فرصتهای جدیدی را کشف کنیم.

سوال ندای سبز آزادی- سوال دومم از آقای مهدی کروبی هست، درباره رابطه جنبش با نیروهای امنیتی. آقای کروبی، جنبش سبز چگونه می تواند سپاه و نیروهای امنیتی را به خود جذب کند تا این ابزار سرکوب حاکمیت تبدیل به اهرم حمایت از مطالبات مردم شود؟ چه اقداماتی انجام داده اید که با فرماندهان عالیرتبه سپاه سخن بگویید و آنها را از سرکوب و خشونت باز دارید؟ آیا اساسا به نظر مشی سپاه قابل بازگشت به مردم هست یا خیر؟

سپاه نهادی است از انقلاب، فداکاری هم کرده. بسیج حتا وابسته به او بوده و همه ما هم در انقلاب و مجلس بسیج را دادیم به سپاه که بحث خاص خودش را دارد. سپاه فداکاری های کرد که خوب درخشید و متاسفانه بی حرمتی هایی انجام می دهند که چهره سپاه را مخدوش کنند و از طرف دیگر سپاه را در مسائل سیاسی و اقتصادی فعال کرده اند که مشکلاتی هم برای سپاه به وجود آمده و می آید، چون خلاف دستورامام عمل کرده اند. اما در عین حال همین سپاه کاری کرده اند با حرفهایی که می زنند و عده ای شان هم که علنا روگردان شده اند. نمونه اش را هم می بینید که می آیند در تلویزیون سخنرانی کنند آن قضایا پیش می آید. سپاه از همین مردم است، وابسته به همین مردم است، با دل مردم رابطه دارد، و ما نباید به ارگانی که این قدر فداکرای کرده آسیب بزنیم. اجمالا شرایطی را نه فقط برای سپاه ، که برای افراد به وجود اورده اند که جرات نمی کنند با من تماس بگیرند. و گمان می کنند با این فشارها می شود کار کرد. مگر سپاه چند نفر نیرو دارد؟ چند نفر این هیاهو میدان داری می کنند؟

در آستانه ۲۲ خرداد هستیم در این فرصت تاریخی به عنوان آخرین صحبت هر دو بزرگوار چه صحبتی دارند؟

کروبی- عرض ادب و سلام و تقدیر وتشکر به مردم می کنیم. به خصوص به خانواده های شهید داده، زندانی داده، مجروح داده، حتا افراد از کار بی کار شده، به آنها هم عرض سلام و تشکر می کنیم.

موسوی- از مردم تشکر می کنم. مردم کار بزرگی انجام دادند. آنان در برابر سرکوب، زدن، حبس، بزرگترین توان را از خودشان نشان دادند و رفتارشان در تاریخ کشور ما بی نظیر بوده و من دعا می کنم که ان شاء اله خداوند خیر بدهد به این نیتها و ایستادگی ها و یقین دارم که این ایستادگی ها و نیتها نتیجه خواهد داد. و هیچ یک از افراد ملت نمی تواند مسائلی که بر مردم گذشته و نشانه مظلومیت مردم ماست را فراموش کند. من جاهایی مسائلی را درباره کهریزک گفته ام، خبرهایی بود که درباره لخت کردن مردم و شلاق زدن آنها. صحنه هایی که تنها توانستنیم برخی از آنها را با امکانات محدودی که هست ببینیم. گفته می شود که هزاران فیلم دیگر هست که مطرح نشده و دیده نشده به خاطر ملاحظاتی که هست. همین صحنه ای که ماشین دوبار از روی یک نفر رد می شود مگر می شود از ذهن ادم پاک شود؟ این اهانت به کل مردم است. ملت اینها را دید و ایستاد و شجاعتش بیشتر شد. من یقین دارم با این روحیه ای که مردم دارند در شرایط مختلف مبارزه خودشان را ادامه خواهند داد و با حفظ روش مسالمت شیوه خودمان را ادامه خواهیم داد. ما ممکن است در یک صحنه خود را جمع کنیم ولی در صحنه دیگر حضور خود را ادامه خواهیم داد و این آینده ملت ماست و اینده کشور ماست، آینده مردم ماست، آینده فرزندان ماست. ما نمی خواهیم کز کرده باشیم و عده خاصی حکومت کنند و مردم به هیچ شمرده شوند، آزادی مردم سلب شود و دیگران بدون آن که مردم به آنها وکالتی داده باشند خود را وکیل مردم بدانند. بدانیم که با تلاش و همت و فداکاری به دست می آید و همه باید حاضر باشیم برای پرداخت هزینه های لازم و یقینا خداوند این راه را حمایت خواهد کرد. الان در یک منظر بهتریم در مقایسه با یک سال پیش . ان شاء الله این راه را سبزتر و پربارتر ببینیم.

ادامه مطلب ...

جديدترين ديدگاه خوانندگان