بر مجروحان حوادث پس از انتخابات چه می گذرد: «زندگی، زخم ، عفونت و امیدواری»؛ با دیدن زندگی هر مجروح هزار بار در دل می گویم کشته شده ها خیال شان راحت شده؛ اما کسی که جانش گلوله خورده ، نخاعش قطع شده، زخم بستر گرفته و قدرت راه رفتن و حتی حرف زدن از او گرفته شده چگونه می خواهد زندگی کند؟ در این یک ساله بر کسانی که در جریان حوداث پس از انتخابات مجروح شده اند؛ تیر خورده اند، چه دردی را متحمل شده اند و بر خانواده هایشان چه گذشته است؟ ادامه مطلب...
انتشار متن کامل ویرايش دوم منشور جنبش سبز: «نسخه اولیه این منشور در بیانیه ۱۸ میرحسین موسوی آمده بود. آنزمان موسوی صاحبنظران را به نقد و بررسی این منشور و کمک به تقویت و تنقیح آن دعوت نمود. پس از آن بیش از یکصد نفر از کارشناسان و صاحبنظران حوزه‌ های مختلف پیرامون منشور نقدها و بررسی های خود را ارایه کردند. نسخه ویراسته شده به امضای امضای موسوی و کروبی رسیده شده بود و به امانت نزد شورای هماهنگی راه سبز امید قرار گرفته بود تا در موقع مقتضی منتشر شود.» ادامه مطلب...
روزی که پا در عرصه مبارزه با سیاه پرستان گذاشتم، به خوبی از سرنوشت احتمالی خود آگاه بودم. از سیاه پرستان، انتظاری جز قتل و اعدام و مرگ نداشته و ندارم. از سیاهی متنفر بودم. آنقدر متنفر بودم که برای دیدن لبخندهای سبز بر لبان هموطنم، از جان خود نیز گذشته بودم. من از مرگ نمی ترسم. از اعدام نمی ترسم. مرگ من آغاز رویش جوانه های سیاه ستیز و پراکنش قاصدکهای صلح سبز خواهد بود. ای هموطن! اگر روزی سیاه پرستان جان من را نیز ستاندند، بر من سیاه نپوش و اشک نریز، حقم را پس بگیر، همين.
درصورت فيل.تر شدن از اين آدرس استفاده كنيد: http://0mid.arasnava.tk يا http://myyahoo.arasdotcom.tk

هوا بس ناجوانمردانه گرم است!

0 نظرات
هوا بس ناجوانمردانه گرم است!

. ادامه راه سبز(ارس): نمایشنامه طنز دولت خنده دار تر می شود: هوا برای کارمندانِ پشت میزها گرم است، اما کارگران سر کار بروند!!

نمایشنامه مضحک دولت در اعلام تعطیلات دو روزه با بهانه گرمای هوا ابعاد جدید تری به خود می گیرد. ابتدا مجلس زیر بار این تعطیلات نرفت، و پس از آن با مشخص شدن ابعاد خسارات سنگین این تصمیم لحظه ای و ناگهانی اداره کار و امور اجتماعی نیز کارخانه ها و کارگران را از شمول این تعطیلات خارج کرد. به این ترتیب با وجود گرمای بیش از حد هوا برای کارمندانِ پشت میزها، کارگرانِ پای دستگاهها باید به سر کار بروند !!!

به گزارش تحول سبز، در همین رابطه رییس سازمان کار و امور اجتماعی استان تهران درگفت‌وگو با خبرنگار ایلنا افزود: در مصوبه هیات دولت ادارات دولتی آمده است و اسمی از کارخانه‌ها نبرده است بنابراین کارخانه‌ها تعطیل نخواهد بود.

هر چه بگندد نمكش ميزنند، واي بروري كه بگندد نمك!

ادامه مطلب ...

برادر چرا در زندان نباشی؟!

0 نظرات
برادر چرا در زندان نباشی؟!

. ادامه راه سبز(ارس): هفدهم تیرماه مقارن است با سالروز شهادت امام موسی کاظم که مدت زمان زیادی از عمر پر برکت خود را در زندان های خلفای عباسی سپری نمود. و به یاد می آورم تلاشهای یکی از دوستان را که پیشنهاد داد این روز به عنوان “روز حقوق زندانیان سیاسی” شناخته شود.

و ما امروز هم شاهد حضور انسان های شریفی هستیم که تنها به جرم ابراز عقیده و مخالفت با ظلم های مضاعفی که بر مردمان این ملک می رود همچنان در زندان به سر می برند و از نعمت حضوردر کنار خانواده خود بی بهره مانده اند. برخی را می شناسم همچون محسن میردامادی ، احمد زیدآبادی، مهدی محمودیان، مسعود باستانی، حسین نورانی نژاد، علی تاجرنیا، محسن آرمین و … و چه بسیاری را که افتخار آشنایی با آنها را تا کنون نیافته ام.در میان این همه خوبان ولی دکتر داود سلیمانی ” زندانی مظلوم جنبش سبز” که نزدیک به ۴۰۰ روز را در اسارت به سر می برد، جلوه ای دیگر برای من دارد.

با مرور خاطرات خود از این آزاد مرد سبز احساس غرور و افتخار برای من می ماند و تاسف. غرور بخاطر آموخته های خود از ایشان در طی این دوران نزدیک به یک دهه و تاسف از اینکه که ما به کجا رفته ایم که پس از ۳۰ سال باید شاهد حضور چنین آزاد مردان و افراد وارسته ای در زندان هایِ نظامی باشیم که خود بیشترین سهم را در برپایی و تثبیت آن داشته اند.

آیا این بود مراد مردمی که در “بهار۵۷″ نغمه آزادی سر می دادند؟جز انحراف از آرمانهای انقلاب، تحلیل دیگری بر وضعیت امروز خود می توان گذارد؟

اما کمی که در احساس تاسف خود غور می کنم از تاسف خود هم احساس غرور می کنم و آنرا مایه فخر خود می دانم. چرا که در میانه این همه انحراف هنوز دوستان خود را پاک و منزه می یابم. هم آنها که الگوی عمل خود قرار داده ام. (مگرنه به جرم همین خوبی ها است که اکنون باید روز خود را در اوین، رجایی شهر، کچویی و .. به شب کنند!) و چه حس خوبی است وقتی روبروی یک باصطلاح بسیجی قرار می گیری و به ذکر سیاهه مفاسد سیاسی و اخلاقی آنانی می پردازی که وی خود را طرفدار دو آتشه و مرید آنان می داند و او در مقابل حتی توان بر شمردن یک مورد از این دست را نمی یابد و تنها دل خوش به بیان فحش نامه های کیهان، جوان، رجاء و … می شود.

آقا داوود به یاد می آوری نطق شیوایت را در یکی از روزهای تحصن مجلس ششم در خلال یکی از گردهمایی های پیرامونی تحصن با این عنوان که “چرا ما را رد صلاحیت نکنند؟!!!”

دوستانی که مرا می شناسند، می دانند که (بواسطه رواج ریاکاری و تملقی که چنان خوره به جان جامعه ما افتاده است.) خیلی در تعریف از افراد خسیس هستم اما دراین جا باید بگویم که آن نطق یکی از زیباترین نطق هایی بود که تا به امروز شنیده ام. به من که خیلی چسبید!

در آن جا پرسیدی که چرا نباید ما را رد صلاحیت کنند و به ذکر اقدامات مهم مجلس ششم در احقاق حقوق ملّت کردی. به دوم خرداد اشاره کردی، که خوابی را که اقتدارگرایان برای کشور دیده بودند برهم زد و به ماجرای قتل های زنجیره ای. از قوانین مصوب مجلس ششم در جهت شفاف سازی عرصه های سیاسیٍ، اقتصادی و فرهنگی که دست سودجویان و باندهای مافیایی را به تدریج از اقتصاد و سیاست و فرهنگ کوتاه می کرد،گفتی و ماجرای اصلاح قانون مطبوعات. از ماجرای کوی دانشگاه که برگ زرّینی در کارنامه فعالیت تواست گفتی و موضع گیری مجلس درماجرای آغاجری. از تصویب لوایح دوگانه گفتی و تلاش برای اصلاح قانون انتخابات. از فعالیت های افتخارآفرین کمسیون اصل نود مجلس ششم گفتی و از تلاش برای تصویب قانون منع هرگونه تبعیض از زنان و قتل زهرا کاظمی

گفتی و گفتی و گفتی!!!

اما اکنون من می خواهم بگویم.

بگویم که چرا اکنون ” سلیمانی ها” نه تنها نباید در جایگاه خود قرار گیرند که باید در زندان باشد. و چرا نباشد!؟

بگویم که این زندان و غل و زنجیر روی دیگر سکه رد صلاحیت شما در انتخابات مجلس هفتم است.

اگر “سلیمانی ها” در زندان نباشند، دولت و مجلس اینگونه نباشند که نمی توان به همین راحتی خون انسان هایی را که تنها سوالشان از رأیشان بود، ریخت.

“سلیمانی ها” در زندان نبودند و از تریبون خانه ملت در واکنش به حمله به کوی دانشگاه در ۱۷ تیر ۷۸ آن صداها را پخش می کرد. پس باید “سلیمانی ها” در زندان باشند تا وقتی در ۲۵ خرداد ۸۷ نیروهای رسمی به کوی حمله می کنند آب از آب تکان نخورد و افکار عمومی ماه ها بعد از طریق بی بی سی از ابعاد آن حمله وحشیانه آگاه شود.

“سلیمانی ها” در زندان نبودند و گزارش مجلس از قتل زهرا کاظمی آن شد. پس باید در زندان باشند تا برای قتل “نداها ” آب در دل نمایندگان مجلس تکان نخورد که هیچ، در صدد توجیه آن هم برآیند.

“سلیمانی ها” در زندان نبودند، دولت و مجلس باب میل نبود اما با درآمد حاصل از نفتی که هربشکه ای ۷ دلار هم فروخته شد، رشد اقتصادی آن شد، پس “سلیمانی ها” باید در زندان باشند تا دولت و مجلس دلخواه تشکیل شود و با درآمد افسانه ای ۳۵۰ میلیارد دلاری نفت رشد قتصادی اینگونه باشد.

“سلیمانی ها” در زندان نبودند، باندهای مافیایی برای تخریب دولت و مجلس مجبور بودند یک روز شهرام جزایری را عَلَم کنند، و روز دگر ماجرای گوشت الوده را بسازند و … ، صدا و سیما هم به شیوه ای “گوبلزی” در تمام بخش های خبری و غیرِخبری و حتی سریال های طنز خود به پوشش آنها بپردازد و “هر ۹ روز یک بحران بسازند”. پس باید “سلیمانی ها” در زندان باشند تا وقتی دیوان محاسبات حاکمیت یک دست آقایان می گوید یک میلیارد دلار درحساب خزانه گم شده و با سند و مدرک هم می گوید صدا و سیما آن را در حد گردباد در تیمور شرقی هم در بخش های خبری خود منعکس ننماید. چرا؟ چون معتقدند نباید مردم از وجود حاکمیت یکدست آقایان تکدّر خاطر پیدا کنند. در مقابل انواع اقسام خبر سازی ها را باز هم به شیوه “گوبلزی” انجام می دهند که به مردم بقبولانند ایران در زمان اینان بسیار پیشرفته تر است و بقول آقای احمدی نژاد “ملت ایران به حول و قوه الهی پله های ترقی را یکی پس از دیگری پشت سر می گذارد”.

خوب “همه چی آرومه” نمی بینید در کوچه و خیابان شهر که “مردم چقدر خوشحالند.”

وقتی “سلیمانی ها” در زندان نبودند مجلس به این خوبی نبود که بتوانند بفاصله ۴۸ ساعت مصوبه ای را که قدری بر خلاف تمایلاتشان بود پس بگیرد. مجلس باید در راس امور باشد که هست، نیست؟!

نقل است از مولی متقیان علی (ع) ( که ما در گفتار، خود را پیرو ایشان می دانیم ) ملاک تشخیص یک جمعیت جاهلی آن است که “در آن به جای آنکه عالم قدر بیند و در صدر نشیند، لگام بر دهان، شاهد اکرام جاهلان باشد; دانا به خاطر اظهار علم خویش مسبوب و مردم از نور علم او محجوب و نادان به جهل خویش محبوب گردد: «عالمها ملجم و جاهلها مکرم »”

آری برادر این کلام علی (ع) به واقع مصداق وضعیت امروز ماست پس تو باید هم که در زندان اینان باشی!!!

رسید مژده که ایّام غم نخواهد ماند

چنین نبود و چنین نیز نخواهد ماند

امیرحسین حاجبیان
ادامه مطلب ...

افشاگري متهمين بازداشتي حوادث پس از انتخابات در دادگاه انقلاب بابل

0 نظرات
افشاگري متهمين بازداشتي حوادث پس از انتخابات در دادگاه انقلاب بابل

. ادامه راه سبز(ارس): روز سه شنبه 15 تير دادگاه 8 فعال سياسي استان مازندران كه در حوادث پس از پس از 22 بهمن 88 دستگير شده بودند برگزار شد. به گزارش اين خبر به نقل از منابع آگاه استان مازندران دادگاه اين 8 متهم به رياست قاضي باقريان در شعبه دادگاه انقلاب بابل برگزار شد. همچنين منابع آگاه گزارش مي دهند فعالين سياسي و دانشجوئي شهرستان بابل به افشاي شرايط نامناسب و اسفناك دوران بازجوئي پرداختند و كيفرخواست مطرح شده توسط دادستان را فاقد وجاهت حقوقي دانستند. گفتني است اين دادگاه كه قرار بود به صورت علني برگزار شود با تدابير شديد امنيتي برگزار شد. در اين دادگاه ابتدا معاون دادستان به قرائت كيفرخواست طرح شده از سوي دادستان پرداخت سپس هريك از 8 متهم اين پرونده به دفاع از خود پرداختند.


دكتر علي اكبر سروش: پاك ترين فرزندان اين جامعه را بر اساس بغض و كينه ورزي به قربانگاه نفرستيد

متهم رديف اول دكتر علي اكبر سروش عضو شوراي مركزي جبهه مشاركت و عضو هيئت علمي دانشگاه علوم و فنون بابل بوده كه در تاريخ 22/12/88 توسط وزارت اطلاعات دستگير شد و در دوران 50 روزه بازداشت خود را در زندان اداره اطلاعات ساري و متي كلاي بابل سپري كرد. وي در ابتداي دفاعيات خود ضمن رد اتهام اقدام عليه امنيت ملي و تبليغ عليه نظام با خطاب دادن قاضي دادگاه گفت: " شما در پيشگاه خداوند و وجدان جامعه مسئول هستيد و بايد بر اساس عدالت و مستقل قضاوت كنيد. رئيس ستاد انتخاباتي دكتر معين در انتخابات رياست جمهوري سال 84 خاطرنشان كرد: " بدون اينكه ضابط دستگاه ديگر باشيد با حفظ استقلال قاضي به داوري بنشينيد و پاك ترين فرزندان اين جامعه را بر اساس بغض و كينه به قربانگاه نفرستيد."

رئيس سابق اداره آموزش و پرورش شهرستان بابل وضعيت 48 روز انفرادي و بازجوئي هاي ملال آور را تكان دهنده توصيف كرد و از همه مواضع تحليل هاي مندرج در اوراق بازجوئي دفاع كرد و با بياني از قرآن و كلام حضرت امير (ع) انگيزه هاي شرافنمدانه و اصلاح گرايانه خود و دوستانش را نشريح كرد. دكتر علي اكبر سروش در پايان، دفاعيات خود با كلامي از قرآن به پايان رساند: " ان اريد و الا الاصلاح"

سيد احمد ميري: " اراده سياسي در حكم قضائي ايران"

متهم رديف دوم سيد احمد ميري در تاريخ 8/1/89 به اتهام اقدام عليه امنيت ملي توسط وزارت اطلاعات بازداشت شده بود و دوران بازداشت 33 روزه خود را در زندان اداره اطلاعات ساري و متي كلاي بابل سپري كرد. وي در ابتداي سخنان خود دفاعيات را بي اثر خواند و از اراده سياسي وزارت اطلاعات كه در تصميمات دادگاه سايه انداخته اعتراض كرد. وي از پايمال شدن حقوق اوليه شهروندي خويش و ساير بازداشتيان در طول دوران بازداشت و حتي بعد از آزادي سخن گفت و افزود: " در واقع دستگاه قضائي به عنوان ضابط وزارت اطلاعات عمل مي كند بنا به اين شواهد محكوميت ما از پيش تعيين شده است."

وي از اينكه شاكي پرونده وزارت اطلاعات بوده اعتراض كرد و گفت: "وزارت اطلاعات هم نماينده دولت احمدي نژاد است و هم بازجو كننده!! به عنوان مثال اگر احمدي نژاد از مهندس موسوي بازجوئي كند و بعد حكم را رئيس قوه قضائيه صادر كند آيا انتظاري جز محكوميت داريد؟زيرا حكم، بر اساس گزارش القاء شده صادر مي شود. وي در ادامه گفت: " آينده روشني در پيش است و ما حاضريم براي آزادي ملت ايران هرگونه هزينه اي پرداخت كنيم."

فرماندار سابق بابلسر در ادامه خاطرنشان كرد: " ما در صدد اصلاح اين راه كج كه توسط دولت فعلي ايجاد شده بود هستيم. اين خانه نياز با اصلاح دارد و گرنه ويران مي شود." احمد ميري گفت: " اگر راه اصلاح را ببنديد راه انقلاب هموار مي شود. اگر به مردم اجازه اصلاحات ندهيد مردم به حاكمان انقلاب مي دهند."

عضو فعال ستاد ميرحسين موسوي منابع جرم خود را به سه دسته تقسيم كرد و افزود:

سه مرجع و منبع جرمي براي من و همفكران من بوده است:

1. اعتراف ديگران عليه بنده
2. شنود و مكالمات تلفني
3. گزارش نيروهاي لباس شخصي كه همه موارد فوق واقد وجاهت قانوني بوده است.‍"

قائم مقام جبهه مشاركت مازندران در پايان دفاعيات خود گفت: "ما هيچ جرمي مرتكب نشده ايم و نمي دانيم مصداق اقدام عليه امنيت ملي از ديدگاه وزارت اطلاعات چه بوده است؟ ما به جرم بيان عقيده و مخالفت با دولت احمدي نژاد محاكمه مي شويم. همه اتفاقات جاري در يك شهر كوچك اتفاق افتاده و آنها مساله را چنان فربه كردند كه يك جلسه محفل قرآن و يك آهنگ اكنون از ديدگاه وزارت اطلاعات مصداق اقدام عليه امنيت ملي شده است."

عليرضا شهيري: " من بازداشت شده دو نظام هستم "

متهم رديف سوم عليرضا شهيري رئيس ستاد انتخاباتي مهندس موسوي بوده كه در تاريخ 22/12/88 به اتهام اقدام عليه امنيت ملي بازداشت شد. وي ضمن رد اتهامات وارده از سوابق انقلابي خود قبل و بعد از انقلاب سخن گفت و افزود: "من بازداشت شده دو نظام هستم. يكي در سال 57 در نظام شاهنشاهي و ديگري در سال 88 در نظام جمهوري اسلامي. همان نظامي كه براي آن سالهاي متوالي زحمت كشيده ام ولي اكنون مزد زحمات مرا با زندان مي دهند. " رئيس اداره آموزش و پرورش در دوران اصلاحات مجموع دفاعيات خود و دوستانش را به عنوان برگي ثبت شده در تاريخ عنوان كرد.

اتهام آريا آرام نژاد:خواندن آهنگ "علي برخيز"

متهم رديف چهارم آريا آرام نژاد فعال هنري استان مازندران بوده كه در تاريخ 26/11/88 توسط وزارت اطلاعات به اتهام اقدام عليه امنيت ملي به واسطه خواندن آهنگ "علي برخيز" براي جنبش سبز دستگير شده و دوران بازداشت خود را در زندان اداره اطلاعات ساري و متي كلاي بابل سپري كرد. وي در تاريخ 11/1/89 با سپردن وثيقه آزاد شد. وي مجموعه دفاعيات خود را به وكيل خويش واگذار كرد.

عليرضا فلاحتي: "بدون اثبات اتهام مرا از كار بركنار كردند"

متهم رديف پنجم عليرضا فلاحتي بوده كه در تاريخ 28/11/88 به اتهام اقدام عليه امنيت ملي دستگير شد و دوران يك ماهه بازداشت خود را در زندان اداره اطلاعات ساري و متي كلاي بابل سپري كرد. وي در ابتدا ضمن رد اتهامات وارده از سابقه انقلابي خود و خانواده اش که چهار شهيد را تقديم انقلاب کرده سخن گفت. وي سپس با اشاره به فعاليت در ستاد 88 ذيل عنوان رييس ستاد ضمن برشمردن فعاليتهاي خود راي 85 درصدي ناشي از اين انتخابات را حاصل تلاش شبانه روزي خود و دوستانش در ستاد هاي کشور اعلام نمود.

رئيس ستاد 88 شهرستان بابل در تشريح شرايط اسفناك دوران بازجوئي عنوان كرد كه به صورت طويل المدت نمي توانست از سلول خارج شود و فقط دستي را مي ديد که براي او غذا مي آورد. او از شرايطي گفت که در بين بازجويي ها ارتباط تلفني را با منزل ايشان برقرار مي کردند و دختر 12 ماهه او پشت خط تلفن او را صدا مي زد و بازجويان ديدار نوزادش را منوط به اعتراف عليه خود و ديگران کرده بودند! وي سپس به تشريح وضعيت پدر معلول خود پرداخت که "براي ديدار من ساعت ها با توجه به وضعيت نامناسب جسمي در مقابل اداره اطلاعات مي نشست . مسئول شاخه جوانان جبهه مشاركت استان مازندران سپس به شرايط نامناسب بهداشتي و سلولهاي انفرادي زندان متي کلاي بابل اشاره کرد که مجبور بود براي رفتن به دستشويي مدت ها در بزند اما کسي جوابگو نبود و در نهايت مجبور به" …..... سپس بعد از آزادي موقت، بدون اثبات هيچ گونه جرمي بنده را از کار اخراج كردند."

محمدرضا كربلائي ملكي: "اعترافات در شرايط اسفناك اخذ شده است"

محمدرضا كربلائي ملكي متهم رديف ششم كه در تاريخ 29/11/88 به اتهام اقدام عليه امنيت ملي توسط وزارت اطلاعات دستگير شد و مدت يك ماهه بازداشت خود را در زندان اداره اطلاعات ساري و متي كلاي بابل سپري كرد. اين فعال دانشگاه صنعتي نوشيرواني بابل ضمن کذب خواندن خيلي از موارد اتهامي موجود در پرونده اش که کاملا مغاير با اعترافات ايشان بود به شرايط بازجويي و فضاي بد زندان و فشار هايي که از طرف بازجويان اداره اطلاعات به ايشان وارد مي شد پرداخت.

محمد رضا کربلايي ملکي ضمن مفتضح بودن شرايط بهداشتي و غذايي به مجاور بودن سلول انفرادي خود با معتادان مبتلا به ايدز و هپاتيت و مجرمان خطرناک (که چند فقره قتل را در کارنامه خود داشتند) اشاره نمود، سپس وي به موارد بسيار زياد خودزني که اتفاق مي افتاد و خون اين افراد مبتلا به بيماري هاي گوناگون در راهروئي که محل رفت و آمد خود و دوستانش بود پرداخت و به آقاي قاضي متذکر شد که اظهارات متهمين در چنين فضايي از آنها اخذ شده است.

محمد معصوميان:"پتوي من در انفرادي پر از مدفوع بود"

محمد معصوميان متهم رديف هفتم كه در تاريخ 8/12/88 توسط وزارت اطلاعات به اتهام اقدام عليه امنيت ملي دستگير شده بود و دوران 15 روزه بازداشت خود را در زندان اداره اطلاعات ساري و متي كلاي بابل سپري كرد. وي كه دانشجوي كارشناسي ارشد در رشته روانشناسي است در مجموع دفاعيات خود عنوان كرد: " من و دوستانم عاشق وطنمان هستيم وگرنه اگر عشق به ايران نداشتيم هرگز خودمان را درگير نمي كرديم." وي در ادامه گفت: "همه ما از شرايط نسبتا خوب خانوادگي برخورداريم ولي چيزي كه باعث شد ما نسبت به اين شرايط اعتراض كنيم بايد مورد بررسي قرار گيرد نه تنبيه و اتهام"

اين فعال دانشجوئي استان مازندران با ذکر سابقه ديني و انقلابي خانواده خود خاطرنشان كرد" تمام اظهارات او تحت فشار فضاي سلول انفرادي و فشار هاي اداره اطلاعات بوده است."

وي در پايان به شرح ماجرائي تاسف بار پرداخت و گفت: "پتوئي كه بنده در سلول انفرادي از آن استفاده مي كردم از مدفوع زنداني قبلي آلوده شده بود و مسئولين زندان متي كلا و بازجويان هيچ گونه توجهي به اين وضع نامناسب نداشتند."

آخرين متهم و متهم رديف هشتم مصطفي ابراهيم تبار بوده كه در تاريخ 8/12/88 توسط وزارت اطلاعات دستگير شد و مدت 15 روز بازداشت خود را در زندان متي كلاي بابل سپري كرد. وي كه دانشجوي كارشناسي ارشد در حقوق از دانشگاه تهران مرکز است به دفاع حقوقي و قانوني از خود پرداخت و خود را از اتهامات وارده مبرا دانست... پس از دفاع متهمان نوبت به دفاع وکلا از موکلان خود رسيد که به دليل کمبود وقت ادامه دادگاه به وقت ديگري موکول شد.

از نكات حاشيه اي اين دادگاه آن بود كه وقتي برخي از متهمين قاضي باقريان را به استقلال در تصميم گيري فرا مي خواندند قاضي خود را مستقل خواند و عنوان كرد هيچ نهادي تا كنون با من در مورد پرونده شما تماس نگرفته است. ولي متهميني كه پرونده خود را مطالعه مي كردند شاهد آن بودند كه در بخش ملاحضات توسط وزارت اطلاعات خطاب به قاضي پرونده نوشته شده بود: " متهم نامبرده همكاري با وزارت اطلاعات نداشته و خواهشمند است مجازات براي متهم در نظر گرفته شود."

نكته حاشيه اي ديگر اين دادگاه كيفرخواست نماينده دادستان بوده كه برخي از متهمين اين پرونده را به ارتباط با عناصر افراطي جنبش سبز فتنه در استان مازندران از جمله " محسن برزگر و اشكان ذهابيان " متهم كرد.

همچنين در ادامه كيفرخواست مطرح شده دادستان فعالين دانشجوئي را به ارتباط با سران جنبش يبز فتنه استان مازندران از جمله " احمد ميري - علي اكبر سروش و عليرضا شهيري " متهم كرد كه موجب اعتراض وكلاي اين متهمين شد. وكلاي اين متهمين در دفاع از اين بند عنوان كردند " هنوز اتهام موكلين ما اثبات نشده" و باعث اعتراض اين فعالين سياسي استان مازندران شد.
ادامه مطلب ...

تعطیلی یکشنبه و دوشنبه تهران به خاطر گرمای هوا یا از ترس اعتصابات بازار؟!

0 نظرات
تعطیلی یکشنبه و دوشنبه تهران به خاطر گرمای هوا یا از ترس اعتصابات بازار؟!

. ادامه راه سبز(ارس): هیات دولت احمدی نژاد در اطلاعیه ای اعلام کرد: به دلیل گرمای شدید وبی‌سابقه هوا در تعدادی از استانهای کشور و به منظور رفاه حال هم‌میهنان عزیز وصرفه‌جویی در مصرف انرژی ، ادارات دولتی و نهادها و سازمانها در روزهای یکشنبه ودوشنبه ۲۰ و ۲۱ تیرماه ۸۹ در تعدادی از استانها تعطیل است.

به گزارش ایلنا، دستگاههای خدماتی از جمله بانکها و بیمارستانها در این روزها باید به خدمات رسانی خود به مردم ادامه دهند.

بر اساس این اطلاعیه ادارات دولتی در استانهای خوزستان ،بوشهر ، ایلام، فارس، هرمزگان، سیستان و بلوچستان، کرمان، یزد، اصفهان ،قم، تهران، خراسان رضوی، خراسان جنوبی، کرمانشاه ، سمنان ، لرستان، مرکزی، کهگیلویه و بویر احمد و قزوین در روزهای شنبه و یکشنبه تعطیل هستند.

به گزارش پارلمان نیوز در این باره نوشت:این اطلاعیه در حالی اعلام می شود که هفته گذشته دمای هوای تهران به ۴۵ درجه نیز رسید، بر اساس پیش‌بینی سازمان هواشناسی کشور دمای هوا در تهران شنبه و یکشنبه حداکثر ۴۱ درجه و روز دوشنبه حداکثر ۴۰ درجه خواهد بود.

به نظر می رسد که این تعطیلات بدنبال اعتراض بازاریان به مالیات و تعطیلی سه روز گذشته بازار، احتمال ادامه ناآرامی در روزهای آینده در بازار تهران قوت داشته است.

ناآرامی در بازار تهران که از صبح سه شنبه ١۵ تیرماه ۸۹ و از بازار پارچه و نساجی آغاز شده، اعتراضی است نسبت به میزان قانون مالیات مستقیم اصناف، که توسط دولت تنظیم و در دست اجراست.

همزمان با ناآرامی های دامنه دارِ اصناف بازار تهران، نشست شورای اصناف کشور که به منظور توافق اصناف با سازمان امور مالیاتی برگزار شده بود، بدون نتیجه و با رد توافق از جانب روسای مجامع امور صنفی و نمایندگان اصناف پایان یافت.

عدم نتیجه گیری از مذاکرات و بازداشت یکی از نمایندگان صنف پارچه فروشان این احتمال را شدت بخشیده بود که بعد از تعطیل روز مبعث در تهران، بازار شاهد ناآرامی های گسترده تری باشد.

پیش از این نیز در آستانه شانزده آذر، روز دانشجو و روزهایی که احتمال تجمعات دانشجویی قوت داشت، دولت اقدام به تعطیلی کرده بود.

در سایر استانها تصمیم گیری درباره تعطیلی بر اساس شرایط آب و هوایی و دمای هوا بر عهده استانداران است.

ادامه مطلب ...

درس بزرگ ۱۸ تیر ۱۳۷۸

0 نظرات
درس بزرگ ۱۸ تیر ۱۳۷۸
. ادامه راه سبز(ارس): شبی که سراسر تراژدی بود. فریادهای یا زهرا یا زهرای لباس شخصی ها برای پرت کردن دانشجویان از اتاق هایشان به محوطه کوی، ضربات پیاپی باتوم،غبار غلیظ گازهای اشک آور و روزنامه ها و تکه چوب هایی که برای در امان ماندن از اثر اشک آورها روشن می شدند. شبی که سرنوشت دوره ای از جنبش دانشجویی ایران را رقم زد و مهر پایانی بر خوشبینی های ساده انگارانه پس از دوم خرداد 76 بود. حکومت در آن شب روی دیگرش را نشان داد.

نشان داد که می توان به مامن گروهی از فرهیخته ترین شهروندان حمله کرد. خانه را بر سرشان خراب کرد. با باتوم بر سر و رویشان کوبید و تهدیدشان کرد که اگر اعترض کنند حق زندگی هم نخواهند داشت.
در آن شب ده ها دانشجویی که برای اعتراض به توقیف روزنامه سلام در محوطه کوی دانشگاه تهران جمع شده بودند حتی فکرش را نمی کردند که چند ساعت بعد قرار است چه فاجعه ای را به نظاره بنشینند. دلیل اعتراض دانشجویان ساده بود. برای آنها پذیرفتنی نبود که روزنامه سلام در بهار آزادی مطبوعات به دلیل یک افشاگری جسورانه با حکم توقیف روبرو شود. "سلام" افشا کرده بود که "سعید امامی" یکی از عاملان اصلی قتل های زنجیره ای پیشنهاد تحدید قانون مطبوعات را در نامه ای محرمانه به "قربانعلی دری نجف آبادی" وزیر اطلاعات وقت داده است. هدف دانشجویان معترض این بود که به حکومت بگویند تاوان افشاگری مطبوعات توقیف نیست اما حکومت در آن شب روی دیگرش را نشان داد.

از فردای آن تیره شب تابستانی، خیابان های مرکزی تهران به تسخیر دانشجویان در آمد. گروهی از شهروندان عمدتا وابسته به طبقه متوسط نیز به حمایت از دانشجویان بلند شدند. شعارها بی سابقه بود. در این شعارها رهبر جمهوری اسلامی مسوول جنایت نیمه شب 18 تیر معرفی می شد. " انصار جنایت می کند، رهبر حمایت می کند" پیام روشنی برای آیت الله خامنه ای داشت.

گروهی از مشاوران رهبری در هراس از اوج گیری اعتراض ها توصیه به کودتا کردند. گروهی دعوت به سازش کردند اما آنچه در نهایت اتفاق افتاد اجرای دو فاز پیاپی سرکوب بود. سرکوب برای چند روز در دستگیری و ضرب و شتم شهروندان معترض تعریف شد و روز 23 تیر شکلی دیگر به خود گرفت. حکومت هواداران خود را در این روز به خیابان ها فرستاد و بر همه معلوم بود که این جمعیت سازماندهی شده ماموریتی جز ممانعت از تجمع مخالفان ندارند. این اما پایان داستان نبود.

عصر سرخوردگی

18 تیر نقطه عطفی در تفکر معتقدان به حرکت های اصلاحی ایجاد کرد. آنها دریافتند که فائق شدن بر موانع اصلاحات دشوارتر از آن چیزی است که تصور می کردند. پس از آن سرخوردگی در جامعه اوج گرفت، امید اصلاح کم رنگ شد، دولت اصلاحات به ورطه انفعال افتاد و لباس شخصی های مورد حمایت حکومت آرام آرام از حاشیه به متن آمدند. انباشت سرخوردگی اجتماعی فرصت را به دست کسانی داد که می توانستند نیروهای خود را به جای دانشگاه و حزب در هیات و مسجد بسیج کنند. آنها همین کار را هم کردند. سوم تیر 84 پروژه آنان با موفقیت روبرو شد. "محمود احمدی نژاد" به کرسی ریاست جمهوری نشست درحالی که کاندیدای دانشگاهیان یعنی" مصطفی معین" نتوانست محرکی برای ایجاد یک جنبش اجتماعی ایجاد کند. گروهی از رهبران موثر جنبش دانشجویی در 18 تیر به تدریج فاصله خود را با اصلاح طلبان افزایش دادند و آن گروهی هم که در بدنه احزاب اصلاح طلب جذب شدند به پایگاه خود در میان جنبش دانشجویی پشت پا زدند.

جو ناامیدی در دانشگاه ها به حدی شدید بود که حتی اصلاح طلبان معتبر هم نمی توانستند تغییر چندانی در آن ایجاد کنند. اگر تا قبل از 18 تیر 78 گفتمان اصلی جنبش دانشجویی اصلاحات و دموکراسی با قرائتی لیبرالی بود بعد از آن ، یک تغییر جهت قابل توجه اتفاق افتاد. بدبینی به امکان اصلاحات سیاسی فضا را برای گروه های چپ مهیا کرد که دغدغه هایی کاملا متفاوت از نسل قبلی دانشجویان داشتند. از اثر تغییر گفتمان جنبش دانشجویی بود که شعار تحریم انتخابات در فضای سیاسی ایران باب شد. دانشجویان سرخورده از اصلاحات سیاسی شعار تحریم می دادند چرا که معتقد بودند سازوکارهای قانون اساسی برای نهادینه شدن دولت اصلاحات طلب ناقض و ناکافی است. چپ ها هم که از اساس با منطق جمهوری اسلامی تعارض داشتند، بنابراین شعار جنبش دانشجویی دوری از قدرت و حرکت در متن جامعه مدنی شد. دفتر تحکیم وحدت که نماد حرکت اعتراضی دانشجویان پس از دوم خرداد 76 بود پس از دلسردی از حرکت های اصلاحی عمق اعتراض های خود را بیشتر کرد و علاوه بر نقد محافظه کاران حاکم بر اصلاح طلبان هم خرده گرفت که چرا با وجود موانع ساختاری هنوز دل به اصلاح بسته اند.

قهر با قدرت

دانشجویان به خود حق می دادند که از دولت اصلاحات و احزاب اصلاح طلب دوری کنند. آنها انتظار داشتند دولت "محمد خاتمی" گام های به مراتب بیشتری برای اثبات حقانیت دانشجویان در جریان جنایت 18 تیر بردارد اما وقتی دو سال پس از آن واقعه، دادگاه کوی دانشگاه برگزار شد هیچ یک از آمران و مسببان اصلی به میز محاکمه فراخوانده نشدند و دولت اصلاحات هم ابزار کافی برای اعتراض به این روند نداشت. تراژدی زمانی کامل شد که یک سرباز بی نام و نشان به نام "اروجعلی ببرزاده " تنها مجرم جنایت کوی دانشگاه معرفی شد و جرم او هم دزدیدن یک دستگاه ریش تراش بود. این در حالی بود که طبق گزارشهای رسمی علاوه بر ده ها دانشجوی مجروح و زندانی کوی دانشگاه تهران ، سه دانشجو به نام های "عزت الله ابراهیم نژاد" ، "فرشته علیزاده "و " تامی حامی‌فر" در جریان حمله لباس شخصی ها به دانشگاه تهران در شب 19 خرداد کشته شده بودند. همه اینها دلایل کافی به دست دانشجویان می داد تا امیدی به تداوم حمایت از احزاب اصلاح طلب نداشته باشند. آنها نه در جریان انتخابات دومین دوره شوراهای شهر و روستا به حمایت از اصلاح طلبان آمدند، نه در هنگام تحصن نمایندگان مجلس ششم از آنان پشتیبانی کردند و نه در انتخابات نهم ریاست جمهوری به توافقی بر سر حمایت از کاندیداهای اصلاح طلب دست یافتند.

درسهای بزرگ از تجربه های تلخ

نشستن محمود احمدی نژاد بر کرسی ریاست جمهوری در سوم تیر 84 شوکی بزرگ برای همه هواداران تغییرات دموکراتیک بود. حتی دانشجویانی که حاضر به حمایت از کاندیداهای اصلاح طلب در این انتخابات نشده بودند از به قدرت رسیدن تندروترین گروه های موجود در ساختار جمهوری اسلامی جاخوردند. آنها می دیدند که دانشگاه ها چگونه روزگار زوال را طی می کنند. استادان برجسته بازنشسته می شوند، به دانشجویان معترض حکم محرومیت از تحصیل داده می شود، میتینگ های سیاسی لغو می شود، نشریات دانشجویی یکی پس از دیگری حکم توقیف می گیرند، اجازه برگزاری انتخابات از تشکل های شناسنامه دار گرفته می شود، کمیته های انضباطی با احکام تعلیق و اخراج جولان می دهند، گیت های امنیتی در سردر دانشگاه ها نصب می شود و در یک کلام دانشگاه از ماهیت خود خالی می شود. این فضای رخوت آور و رعب آور تلنگری بود به جنبش دانشجویی تا در آستانه انتخابات ریاست جمهوری دهم اتحاد از دست رفته خود با اصلاح طلبان را احیا کند. رسیدن به سازش در این دوره آسان تر از گذشته بود. چرا که اصلاح طلبان هم پایی در قدرت نداشتند و ملاحظات کمتری برای همراهی خود با دانشجویان دموکراسی خواه می دیدند. این ائتلاف شکل گرفت و روز به روز قدرت مند تر شد. دانشجویان انتظار داشتند که با روی کار آمدن یک دولت اصلاح طلب لااقل سرعت ماشین سرکوب محافظه کاران کم تر از گذشته شود اما انتخابات ریاست جمهوری نتیجه ای جز آن به بار آورد که همه هواداران تغییر انتظارش را می کشیدند. محافظه کاران به لطف مهندسی آرا خود را برنده انتخابات معرفی کردند و ائتلاف هواداران دموکراسی نتیجه دلخواه را با خود نداشت.

با این حال، ازفردای انتخابات ریاست جمهوری موج اعتراضی قدرتمندی به راه افتاد که به جنبش سبز معروف شد. حضور خیابانی این جنبش بسیاری از ناظران را به یاد روزهای پس از 18 تیر 78 انداخت اما یک تفاوت عمده میان این دو حرکت وجود داشت. همه هواداران دموکراسی از تجربه های گذشته درس گرفته بودند و از همین رو به اتحاد خود پس از انتخابات وفادار ماندند. دانشجویان مانند بسیاری دیگر از اقشار و گروه های اجتماعی "میرحسین موسوی" و "مهدی کروبی"را به عنوان رهبران جنبش جدید به رسمیت شناختند و دانشگاه ها را به عرصه ای برای نمایش اعتراض خود تبدیل کردند. هزینه این اعتراض ها حمله به کوی دانشگاه تهران در شب 25 خرداد 88 بود این اما تنها هزینه اعتراض نبود. موج بازداشت ها، احضارها،تهدیدها،تعلیق ها و محرومیت از تحصیل ها پس از انتخابات سال گذشته با شدتی بیشتر از همیشه ادامه یافت و حکومت را به فکر تسلط تمام عیار بر محیط های آکادمیک انداخت.

ماشین سرکوب کار نمی کند

اکنون در آستانه یازده سالگی 18 تیر 78 ناکارآمدی سرکوب های حکومتی برای خاموش کردن صدای اعتراض دانشجویی بیش از گذشته اثبات شده است. اگر در فردای 18 تیر زمزمه های دلسردی دانشجویان از دولت اصلاحات و احزاب اصلاح طلب به هوا رفت فردای انتخابات ریاست جمهوری دهم دانشجویان به ادامه مسیر اصلاحات و به رهبران اصلاح طلب دلگرم بودند.اگر گروه های وسیعی از دانشجویان در فردای 18 تیر 78 محمد خاتمی را به دلیل ناتوانی در مقابله با تندروها سرزنش می کردند در فردای حمله 24 خرداد 88 لباس شخصی ها به کوی دانشگاه، هزاران هزار دانشجو به خیابان های تهران آمدند تا در کنار سایر اقشار مردم تداوم حمایت خود از رهبران جنبش اصلاح طلبی را نشان دهند.این یعنی که جنبش دانشجویی از گذشته نه چندان دور خود درس های بزرگی گرفته است. جنبش دانشجویی کنونی در درون خود نیز به یک سازش کلیدی دست یافته است. دعواهای ایدئولوژیکی میان دانشجویان لیبرال و سوسیالیست و مذهبی اهمیت سابق را از دست داده و دموکراسی به اولویت بی چون و چرای اغلب گروه های دانشجویی تبدیل شده است.

كليپ يادمان 18 تير

جهت دانلود "اينجا" كليك كنيد
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

پي نوشت : پس از به روي كار آمدن دولت خاتمي و کاهش کنترل اقتدار گرایان بر وزارت اطلاعات ، اسناد ترورها و پروژه قتلهای زنجیره ای افشا می گردد که در نتیجه آن، این قتلها به عوامل خود سر که در وزارت اطلاعات نفوذ کرده اند نسبت داده شده و فردی بنام سعید امامی (اسلامی) بعنوان مسبب اصلی معرفی می شود و دری نجف‌آبادی وزیر وقت اطلاعات استعفا می دهد. سعید امامی نیز در زندان بطرز مشکوکی خودکشی می کند.

پس ار این وقایع، هنگامی که طرح اعمال محدودیت های بیشتر بر مطبوعات در مجلس پنجم ( با اکثریت اصول گرایان) در حال بررسی بود روزنامه سلام نامه محرمانه سعید امامی به وزیر اطلاعات وقت برای محدود نمودن مطبوعات را در شماره روز سه شنبه 15 تیر چاپ می نماید که این امر منجر به توقیف این روزنامه با حکم دادگاه ویژه روحانیت (بدلیل روحانی بودن موسوی خوئینی ‌ها مدیر مسئول روزنامه سلام) گردید؛ در دادگاهی که برای رسیدگی به اتهامات این روزنامه برگزار شده بود بجز مدعی العموم 4 شاکی دیگر نیز حضور داشتند:

شاكيان روزنامه سلام از چپ به راست: کامران دانشجو (رییس ستاد انتخابات در سال 88)- محمود احمدی نژاد (استاندار اردبیل در دولت هاشمی رفسنجانی)- درویش زاده (نماینده دزفول در مجلس پنجم)- حمیدرضا ترقی (عضو ارشد موتلفه و نماینده مشهد در مجلس پنجم)

دانشجویان در اعتراض به این اقدام قوه قضاییه زیر نظر رهبر، در 18 تیر 78 در کوی دانشگاه تجمعی را برگزار می کنند که با هجوم لباس شخصی ها و نیروی انتطامی به داخل دانشگاه و برخورد با دانشجویان، پس از مدت کوتاهی این تظاهرات به خیابانهای اطراف کشیده می شود و منجر به نا آرامی های 18 تیر می گردد که تا چندین روز ادامه می یابد.

بعد از واقعه 18 تیر بود که رهبر، در سخنرانی ای همراه با مظلوم نمایی به مخالفان و دشمنان هشدار می دهد و دستور برخورد شدید با دانشجویان معترض را صادر می کند؛

یکی از دلایل اصلی عدم تداوم و گسترش حوادث 18 تیر، علاوه بر نبود ابزارهای اطلاع رسانی مانند موبایل و اینترنت، این بود که این نا آرامی ها تا حدی به زیان اصلاح طلبان بود که در آن زمان دولت را در اختیار داشتند و جنبش دانشجویی که هنوز از اصلاح طلبان نا امید نشده بود و اعضای آن بخشی از بدنه اصلاح طلبان را تشکیل می دادند، به درخواست اصلاح طلبان و به امید محاکمه عاملان این حوادث، دست از اعتراض برداشتند؛

از این پس فشارها و حملات اقتدار گرایان بر اصلاح طلبان شدیدتر می گردد که انفعال خاتمی نیز بر شدت این فشارها می افزاید. به دستور قوه قضاییه، بسیاری از روزنامه ها توقیف می گردند. کلیه مصوبات مجلس ششم در جهت گسترش دموکراسی ، مانند قانون مطبوعات و اصلاح قانون انتخابات ، یا با حکم حکومتی رهبر مسکوت می ماند و یا توسط شورای نگهبان رد می شود و در نهایت پیش از انتخابات مجلس هفتم، اکثریت اعضای اصلاح طلب مجلس ششم توسط شورای نگهبان رد صلاحیت می گردند و مجلس مورد نظر رهبر تشکیل می گردد.
ادامه مطلب ...

دولت احمدی‌نژاد و ۱۲۷ میلیارد دلار بدهی

0 نظرات
دولت احمدی‌نژاد و ۱۲۷ میلیارد دلار بدهی

. ادامه راه سبز(ارس): حجم بدهی‌های دولت احمدی‌نژاد به نهادهای داخلی و خارجی، به ۱۲۷ میلیارد دلار رسیده است. دولت می‌کوشد با افزایش مالیات اصناف و قطع یارانه بنزین و نان، بدهی‌ها را کنترل کند، اما این شیوه تنها به فشار بر اقشار محروم منجر می شود.

برپایه آخرین گزارش بانک مرکزی، میزان بدهی‌های دولت و شرکت‌های دولتی ایران در بهمن‌ماه سال ۱۳۸۸ به بیش از ۵۴ میلیارد دلار رسید. این رقم، نسبت به یک سال پیش از آن ۲۱ درصد افزایش یافت.

بدهی‌های دولت و مشکل بانک‌ها

در فاصله بهمن ۱۳۸۷ تا بهمن ۱۳۸۸ دولت و شرکت‌های دولتی توانستند ۳ درصد از بدهی‌های خود به بانک مرکزی بکاهند و آن را به حدود ۱۳ میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار برسانند. اما در همین مدت، بدهی دولت و شرکت‌های دولتی به بانک‌های تجاری ۱۵ درصد افزایش یافت.

“آفتاب نیوز” به استناد گزارش بانک مرکزی مجموع بدهی‌های دولت را به بانک‌ها و نهادهای داخلی و خارجی حدود ۱۲۷ هزار میلیارد تومان (۱۲۷ میلیارد دلار) اعلام کرده است.

در گزارش بانک مرکزی به این نکته اشاره شده که بانک‌ها از وصول ۴۰ میلیارد دلار مطالبات خود عاجز مانده‌اند. به گزارش “آفتاب نیوز”، بیشترین بدهکاران را دولت و شرکت‌های دولتی تشکیل‌ می‌دهند.

بازپرداخت نشدن بدهی‌های دولت به بانک‌ها، سبب شده که بانک‌ها از تامین اعتبار برای پروژه‌های اقتصادی عاجز بمانند و این امر سبب کاهش تولید و اشتغال شده است.

در این تفسیر بر بدهی‌های دولت آمده است: «بودجه امسال دولت حدود ۶۰ هزار میلیارد ریال کسری دارد. یعنی مصارف دولت بیش از درآمدهای آن است. به این ترتیب، دولت نه توان پرداخت بدهی‌های خود را خواهد داشت و نه توان کنترل درآمدها و مخارج خود را دارد.»

کاهش یارانه‌ها و افزایش مالیات‌ها

دولت به قصد کاستن از بدهی‌های خود، در شرایطی که تحریم‌های خارجی تنگناهای شدیدی برای مردم ایجاد کرده‌اند، تصمیم به حذف یارانه بنزین، گندم و بسیاری دیگر از کالاهای مورد نیاز مردم گرفته است. همزمان، دولت تصمیم داشت ۷۰ درصد بر مالیات اصناف و بازاریان بیافزاید.

این اقدامات، پائیزی سخت را در برابر مردم ایران قرار داده است که می‌تواند با گسترش نارضائی‌ها، اعتصاب‌ها و اعتراض‌های گسترده همراه باشد. نخستین نشانه، در اعتصاب بازار تهران آشکار شده است. این اعتصاب از روز ۱۵ تیرماه آغاز شد. یک روز پس از آن، محمد علی ضیغمی، معاون وزیر بازرگانی، اعلام کرد که افزایش ۷۰ درصدی مالیات اصناف در دستور کار نبوده است. در حالی که به گفته نمایندگان اصناف، این تصمیم در وزارت بازرگانی اتخاذ شده بود و در دومین روز اعتصاب، شورای اصناف ۳۰ درصد از آن کاست.

بازار تهران در مهرماه سال ۱۳۸۷ نیز در اعتراض به تصمیم دولت برای دریافت مالیات ارزش اضافی به مدت یک هفته اعتصاب کرد. در آن زمان اعتراض ‌بازاریان که از اصفهان آغاز شده بود، علاوه بر تهران به مشهد و تبریز نیز سرایت کرد و سرانجام دولت را وادار به عقب‌نشینی کرد.

ناظران معتقدند که این بار دامنه اعتراض ‌بازاریان تهران می‌تواند به سراسر کشور گسترش یابد، زیرا مشکل آنان، علاوه بر سیاست‌های مالیاتی آشفته دولت، تحریم‌هائی است که دادوستد را فلج کرده است.

بنزین لیتری ۶۵۰ تومانی؟

آنچه بر اقتصاد داخلی ایران اثر بسیار ویرانگرتری می‌نهد، افزایش بهای بنزین خواهد بود. یارانه دولتی بنزین از آغاز پائیز امسال قطع می‌شود. به گزارش رسانه‌های داخلی، کارگروه هدفمندی یارانه‌ها تاکنون سه پیشنهاد برای افزایش بهای بنزین دریافت کرده است. اما آفتاب نیوز می‌نویسد که به احتمال زیاد، هر لیتر بنزین، به قیمت ۶۵۰ تومان در اختیار مصرف‌کنندگان قرار خواهد گرفت. این، شش و نیم برابر نرخ فعلی بنزین سهمیه‌ای و ۲۵۰ تومان بیش از بنزین آزاد فعلی است.

نرخ بنزین یکی از شاخص‌های تعیین‌کننده برای کاهش و افزایش بهای سایر کالاهای مصرفی است. به این ترتیب، افزایش بهای بنزین در پائیز، روند گرانی را، که هم‌اکنون نیز یکی از مشکلات بزرگ مردم ایران است، تشدید خواهد کرد و زمینه‌ساز اعتراضات و ناآرامی‌های تازه خواهد بود.

نان و پرواز گران‌تر

دولت همزمان تصمیم گرفته است یارانه گندم را نیز در پائیز کاهش دهد. این امر سبب خواهد شد که قیمت نان، در سطحی قابل توجه افزایش یابد. نان، در حال‌حاضر مهم‌ترین وسیله تغذیه خانوادهای کم‌درآمد ایران است.

ممنوعیت پرواز دو سوم از هواپیماهای جمهوری اسلامی به کشورهای عضو اتحادیه اروپا نیز، سبب خواهد شد که شرکت‌های هوائی خارجی با تراکم مسافر روبرو شوند و نرخ پرواز را افزایش دهند.

مجموعه این عوامل، مردم ایران را در آستانه پائیزی سخت و احتمالا ناآرام قرار داده است.
ادامه مطلب ...

یا امیر المومنین، محمود احمدی نژاد؛ قدم مبارک!؟

1 نظرات
یا امیر المومنین، محمود احمدی نژاد؛ قدم مبارک!؟

. ادامه راه سبز(ارس): حاشیه های ایرنا از سفر احمدی نژاد به مالی، خبری است که دهها سایت به اصطلاح اصولگرا و ولایی آنرا پوشش دادند! همان کسانی که رگ ولایتشان دارد می ترکد!، این خبر را با شور و شعف نقل کردند و هیچ مرجع تقلیدی دم برنیاورد، ولایتمداران کجایند؟ گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت!!

خبر این است: ” بسیاری از جوانان این منطقه با پوشیدن لباس‌های سفید رنگ که روی آن نوشته بودند: “یا امیرالمومنین، محمود احمدی‌نژاد؛ قدم مبارک”. به او خوش آمد گفتند!

از والد معظم حیرت دارم، او که عمر خود را وقف امیرالمومنین علی علیه السلام و غدیر کرده است، چرا دم برنیاورد؟ چرا سکوت اختیار کرد؟ این حرکت خبرگزاری رسمی دولت چه پیامی دارد؟ چه پیامدی دارد؟ نمی دانم شاید باید گفت: ” حب الشیئی یعمی و یصم” آری دل بستن به هر چیزی انسان را کور و کر می کند! اما امام صادق علیه السلام در مقابل این انحراف می ایستد و فریاد می زندو می فرماید:” لقب امیرالمؤمنین مختص علی بن ابی‌طالب(ع) است و هیچ‌کس صلاحیت آن را ندارد و کسی راضی نمی‌شود او را امیرالمؤمنین خطاب کنند مگر این‌که منحرف باشد! ”

احمد بن محمد السیاری در التنزیل و التحریف می‌گوید:
شخصی بر امام صادق(ع) وارد شد و گفت: سلام بر تو ای امیرالمؤمنین!

امام صادق(ع) ایستاد و فرمود: همانا این اسم تنها مختص مولا امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب(ع) است و هیچ‌کس صلاحیت آن را ندارد، و کسی راضی نمی‌شود او را امیرالمؤمنین خطاب کنند مگر این‌که منحرف باشد!

و اگرمنحرف نباشد به ‌آن مبتلا می‌شود و این قول خداوند است که می‌فرماید:

إِنْ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا إِناثاً وَ إِنْ یَدْعُونَ إِلَّا شَیْطاناً مَرِیداً(نساء/۱۱۷)
یعنی: نمىخوانند جز خدارا، مگر منفعل‌ها و نمیخوانند جز شیطان بی‌فایده را.(مستدرک الوسائل ج۱۰ص۴۰۰)

اگر آن روز که جناب معاون اول حرف دل خویش به نقل از یک خارجی بیان کردو گفت:” اگر بنا بود پیامبری پس از خاتم الانبیاء بیاید او احمدی نژاد بود” امام گونه بر دهانش زده بودند، امروز خبرگزاری دولت، ذوق زده خبر ” امیرالمومنین احمدی نژاد” را در بوق نمی کرد.

وما علینا الا البلاغ
دکتر مهدی خزعلی
روز شهادت موسی ابن جعفر
۱۳۸۹/۴/۱۷
فرهنگ غنی ایران و مالی !

این جمله احمدی نژاد در مالی است: " احمدی نژاد در سفر به کشور مالی گفته: فرهنگ غنی ایران و مالی پاسخگوی نیاز بشریت است." نمی دانم برای خوشایند کشوری کوچک که درفقرفرهنگی و مالی می سوزد، باید فرهنگ و تمدن بزرگ ایرانی را آنقدر کوچک و خوار کرد و با مالی مقایسه کرد، کدام تمدن، کدام سابقه ، کدام فرهنگ؟

" میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا آسمان است " تا چه رسد به ماه شمعون!

باید به او آموخت تا جو گیر نشود و برای جلب رضایت پا منبری ها خود را خفه نکند!

نمی دانم، بنا نداشتم از محمود بنویسم، نقد او را دون شان خویش می دانستم، اما این سفر دردمندم کرد!

89/4/17 دکتر مهدی خزعلی
ادامه مطلب ...

در سومين روز ناآرامی در بازار، نماینده صنف پارچه فروشان بازداشت شد

0 نظرات
روز سوم ناآرامی دربازار:
نماینده صنف پارچه فروشان بازداشت شد

. ادامه راه سبز(ارس): در تداوم اعتراضات بازاریان تهران، همزمان یکی از معترضان در بازار، توسط ماموران امنیتی و لباس شخصی ها بازداشت و به محل نامعلومی منتقل شد.

به گزارش سایت های خبری، نماینده صنف بازار پارچه فروشان، در حالی که از پشت بلندگو وضعیت موجود را محکوم کرده و از مردم بخصوص بازاریان می خواست امروز پنجشنبه از ساعت نه صبح در سبزه میدان تجمع کنند، با شلیک گاز اشک آور روبرو شد که جو بازار مجددا به خشونت گرایید و نیروهای انتظامی و چند لباس شخصی، به وی دستبند زده و به محل نامعلومی منتقل کردند

در سومین روزیکی از بازاریان تهران اعلام داشت که صنف پارچه فروشان تا حذف قانون مالیات مستقیم اصناف به اعتصاب خود ادامه خواهد داد و تعویق قانون به آینده را راه حل پایان این مناقشه نمی دانند.

اعتراضات بازاریان تهران، از صبح سه شنبه ١۵ تیرماه ۸۹ و از بازار طلا و پارچه آغاز شد، که با اعتصاب و تحصن کسبه، این نقطه مهم، در روز متوالی بحرانی و دستخوش نا آرامی گردید؛ بطوری که به نقاط و اصناف دیگر بازار نیز کشیده شد.

گزارش شاهدان عینی و منابع خبری نیز حاکی از آن است که معتمدیان، نماینده صنف بازار پارچه فروشان، در هنگام فراخوان برای تجمع روز پنجشنبۀ بازاریان، بلافصله دستگیر شد .
ادامه مطلب ...

محکوم واقعی کجاست؟ چه کسی به جای او به دار آویحته می شود؟!

0 نظرات
گزارشی تحلیلی در باره دادگاه متهمان بازداشتگاه کهریزک:
محکوم واقعی کجاست ؟چه کسی به جای او به دار آویخته می شود؟
. ادامه راه سبز(ارس): با اینکه حوادث پیش آمده در بازداشتگاه کهریزک در سال گذشته از تلخ ترین حوادثی است که در سالهای اخیر در ایران رخ داده اما دادگاهی که به تازگی برای متهمان آن برگزار و منجر به صدور حکم اعدام برای دو تن از آنان شد. به هیچ وجه نتوانسته افکار عمومی را اقناع کند . مردمی که در یک سال اخیر و حتی در تجمع های اعتراضی شان بارها از مسولان قضایی خواسته بودند آمران اصلی جنایات رخ داده در کهریزک را معرفی کنند .آنها بارها از مسولان پرسیدند چرا تعدادی ازدستگیر شدگان بر اثر شکنجه در این بازداشتگاه کشته شده اند ؟چه کسانی دستور چنین جنایاتی را صادر کرده اند ؟
یک سال از حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم می گذرد. اما هنوز چشم های زیادی به اتفاقات یک سال گذشته دوخته شده است .
ماجرای بازداشتگاه کهریزک یکی از این حوادث است که کمتر کسی می تواند آن را از یاد ببرد . بازداشتگاهی که برخی از متهمان اعتراض های مردمی به نتیجه انتخابات به ویژه در هجدهم تیر ماه پس از دستگیری به آنجا برده شدند. اما پس از چندی خبرهای ناگواری از آن به گوش رسید. خبرهایی چون شکنجه و کشته شدن دستگیر شدگان .

طبق آمارهای رسمی سه جوان به دلیل شکنجه و ضرب و جرح در این بازداشتگاه جان سپردند .حوادثی ناگوار که در نهایت منجر به تعطیلی این بازداشتگاه غیر قانونی شد .

با اینکه حوادث پیش آمده در این بازداشتگاه در سال گذشته از تلخ ترین حوادثی است که در سالهای اخیر در ایران رخ داده اما دادگاهی که به تازگی برای متهمان آن برگزار و منجر به صدور حکم اعدام برای دو تن از آنان شد. به هیچ وجه نتوانسته افکار عمومی را اقناع کند . مردمی که در یک سال اخیر و حتی در تجمع های اعتراضی شان بارها از مسولان قضایی خواسته بودند آمران اصلی جنایات رخ داده در کهریزک را معرفی کنند .آنها بارها از مسولان پرسیدند چرا تعدادی ازدستگیر شدگان بر اثر شکنجه در این بازداشتگاه کشته شده اند ؟چه کسانی دستور چنین جنایاتی را صادر کرده اند ؟

موضوع تجاوز و آزارهای جنسی که از سوی برخی چهره های نظام مطرح شده چرا مسکوت گذاشته شده است و چرا پس از گذشت یک سال این دادگاه مهم به صورت غیر علنی و بدون حضور آمران اصلی برگزار می شود ؟

اما پشت درهای بسته این دادگاه به هیچ یک از این سوالها پاسخی داده نشد .شاید همین اما و اگرها بود که واکنش های جهانی را نیزنسبت به برگزاری این دادگاه برانگیخت . عفو بین الملل در بیانیه ای خواستار افشای “کلیه حقایق” پرونده کهریزک شد . سازمان عفو بین الملل همچنین از ایران خواسته است هر چه زودتر “کلیه حقایق” پرونده زندان کهریزک و دو نفری که محکوم به مرگ شده اند را منتشر کند.

در ماجرای کهریزک طبق آمارهای رسمی امیر جوادی فر، محسن روح الامینی و محمد کامرانی کشته شدند . سه جوانی که در جریان تجمع های اعتراضی مردم به نتیجه اتنخابات دستگیر شده بودند. هر چند آمارهای غیر رسمی و مشاهده شاهدان عینی تعداد کشته شدگان را بیش از این تعداد معرفی می کند.حکومت اما کشته شدن این سه جوان را بر اثر ضرب و جرح در این بازداشتگاه تایید می کند .

در پی محاکمه دوازده متهم پرونده کهریزک که چند روز تحن عنوان دادگاه نظامی برگزار شد ، دو تن از متهمان به اتهام ضرب و جرح عمدی منجر به قتل، به “قصاص نفس” محکوم شدند .همچنین ۹ متهم دیگر پرونده هم به اتهامات مختلف به تحمل مجازات هایی چون تحمل حبس، پرداخت دیه و جزای نقدی، انفصال موقت از خدمت و تحمل شلاق محکوم شده اند. دوازده نفری که هویت شان اعلام نشده است .اما گفته می شود از رده ها و قسمت های مختلف نیروی انتظامی و افراد مرتبط بوده اند.

اما در ماجرای کهریزک آمران اصلی در کجا قرار گرفته اند؟کسانی مانند سعید مرتضوی و احمد رضا رادان که در روزهای پس از انتخابات و تعطیلی کهریزک بارها نام آنها را شنیده ایم .کسانی که غیبت شان در این دادگاه چنان عجیب بوده که موجب اعتراض گروه های مختلف شده است و ذهن خیلی ها را این موضوع پر کرده چه کسانی قرار است به جای آمران اصلی این ماجرا به چوبه دار آویخته شوند ؟

این موضوع چنان عجیب بوده که احمد توکلی ، نماینده مجلس نیز در نطق تازه خود در مجلس شورای اسلامی به آن اشاره کرده و می پرسد :« در رسیدگی به جنایت بازداشتگاه کهریزک چرا آمر به انتقال بازداشت‌شدگان به کهریزک که سبب‌ساز اول بود در میان متهمان نبود؟ چرا هیچ اسمی از مقام قضایی که آن جوانان را به‌رغم اطلاع و اشرافی که به وضعیت بازداشتگاه داشت به آنجا گسیل کرد و در گزارش رسمی هیئت بررسی‌کننده مجلس، مسبب اصلی اعلام شد برده نمی‌شود؟ »

اکنون پس از گذشت نزدیک به یک سال از این ماجرا مروری کامل بر حوادث پیش آمده و چگونگی افشای فجایع این بازداشتگاه مخوف خواهیم داشت .

افشاگران واقعی کهریزک چه کسانی بودند ؟

چه کسانی برای نخستین بار از این بازداشتگاه غیر قانونی سخن راندند و آن را به همه معرفی کردند ؟ به نظر می رسد اولین افرادی که پس از انتخابات از فجایع این بازداشتگاه سخن گفتند همان جوانان گمنامی بودند که در این بازداشتگاه شکنجه و توهین را تجربه کرده بودند و بعد وقتی بیرون آمدند با وجود همه تهدیدها باز هم از آنچه بر آنها گذشته بود سخن گفتند. آنها از بازدشتگاه گفتند وشرایط غیر انسانی اش و از شکنجه و حتی تجاوز جنسی.

آنها تعریف کردندکه بازداشتگاه کهریزک سوله ای است در شهر سنگ از توابع شهرری استان تهران .جایی که فاقد هر گونه امکانات رفاهی ،بهداشتی است . آنها از ضرب و جرح و شکنجه و بد دهنی ماموران گفتند آنها حتی از تجاوز در این زندان سخن راندند . گفتند که آنها را مجبور کردند بر دوش یکدیگر سوار شوند یا صدای حیوانات از خودشان دربیاورند .تا تحقیر شوند . این بازداشت شدگان تعریف می کردند که مقامات رده بالا برای تحقیر آنها از هیچ آزاری فرو گذار نمی کردند . آنها سخنانی بر زبان می راندند و کارهایی می کردند که تصورش برای یک نظام اسلامی دشوار است .

برخی که آن روزها این سخنان را می شنیدند یا می خواندند.نام کهریزک چیزهایی را به یادشان می آورد.یادشان می آمد که قبلا نیز این نام را شنیده اند .

ده سال پیش نیروی انتظامی با هدف پاکسازی منطقه خاک سفید موسوم به “جزیره” در شرق تهران ازاین بازداشتگاه استفاده کرد. اما تا مدتها این مکان بلااستفاده بود.اما بعد از اجرای طرح امنیت اجتماعی که احمدرضا رادان جانشین فرمانده نیروی انتظامی آن را دنبال می کرد. کهریزک به محل بازداشت”اراذل و اوباش” تبدیل شد.

در طرح امنیت اجتماعی که در دوره اول ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد اجرا شد . وقتی سخن از جمع آوری اراذل و اوباش به میان آمد روزنامه های اصلاح طلب که آن زمان هنوز می توانستند سخن بگویند و انتقاد کنند،بارها در گزارش ها و مقاله های شان تاکید کردند کسانی که به عنوان اراذل و اوباش دستگیر می شوند به مکانی غیر قانونی و غیر استاندارد در خارج ازشهر تهران برده می شوند . این مکان همان کهریزک بود . آن موقع مقاله ها و گزارشهایی زیادی منتشر می شد که به مسوولان هشدار می داد نگهداری متهمان حتی با عنوان اراذل و اوباش در چنین مکانی خطرناک است و در آینده حوادث تلخی به بار خواهد آورد .
کمیته گزارشگران حقوق بشر نیز که وب سایتی به سردبیری شیوا نظرآهاری و در دفاع از حقوق همه انسانها با هر تفکری فعالیت می کرد .نیز بارها نسبت به وجود چنین بازداشتگاه مخوفی اشاره کرده و خواهان رسیدگی به جرایمی که در آن رخ می داد شده بود .
روزنامه نگارهای اصلاح طلب در آن زمان از کرامت انسانی و احترام به حقوق همه شهروندان گفتند و به آفتابه دور گردن انداختن کسانی که اراذل و اوباش نامیده می شدند و سوله های کهریزکی اعتراض کردند .اما پاسخ شنیدند که شما از اراذل و اوباش دفاع می کنید ! احمد رضا رادان رییس پلیس وقت این دفاع ها و شرح ماوقع بازداشتگاه کهریزک را در آن زمان “آروغ های روشنفکر ی “توصیف کرد و از وجود کهریزک دفاع کرد. تا آنکه درپنجم مردادماه ۸۸ و پس از کشته شدن چند جوان این بازداشتگاه غیر قانونی به دستور رهبری تعطیل شد.دلیل تعطیلی این بازداشتگاه «نداشتن استانداردهای لازم برای نگهداری زندانیان» اعلام شد .

کروبی و نامه جنجالی به هاشمی رفسنجانی

در روزهای پر تب و تاب پس از انتخابات سال گذشته تنها ماجرای کهریزک نبود که نظر کاندیداهای معترض به نتیجه انتخابات را به خود جلب کرده بود. هر روز اسمی جدید از کسانی که در خیابان های شهر تهران به دلیل شرکت در تجمع های اعتراضی جان باخته بودند نیز منتشر می شد . تعداد بازداشت شدگان نیز هر روز بیشتر از روز قبل می شد . همه اینها منجر به تشکیل” کمیته آسیب دیدگان حوادث پس از انتخابات” شد. کمیته ای که به همت موسوی و کروبی دو کاندیدای معترض به نتیجه انتخابات شکل گرفته بود .هر چند این کمیته هم تنها چند ماه پس از فعالیت جمع آوری و اطلاعات مربوط به آسیب دیدگان نیز توسط نیروهای امنیتی ضبط و اعضای آن نیز دستگیر شدند.محمد داوری ، علیرضا بهشتی ، مرتضی الویری و محمد رضا مقیسه از جمله کسانی بودند که به دلیل پی گیری وضعیت آسیب دیدگان دستگیر و زندانی شدند .محمد داوری دبیر سایت سحام نیوز از کسانی بود که از بخشی از ماجراهای هولناک این بازداشتگاه پرده برداشت . او تاکنون نیز در زندان اوین به سر می برد و تحت شدیدترین فشارها برای مصاحبه تلویزیونی و اعتراف های غیرواقعی قرار رگفته است.

آن روزها تعدادی از کسانی که در این بازداشتگاه مورد تجاوز و شکنجه قرار گرفته بودند نیز به نمایندگان کاندیداهای معترض و گاهی خود آنها مراجعه می کردند و شرح ماوقع می گفتند . آنها از دردها و رنج هایشان می گفتند و امید داشتند که این گفته ها جان عده دیگری را که هنوز دربند بود ند نجات دهد .ابراهیم مهتری پسر جوانی که مورد تجاوز جنسی قرار گرفته بود به این کمیته مراجعه کرد . او از آزار جنسی زندانیان سخن راند و اینکه مسوولان بازداشتگاه به آنها گفته بودند با این کار احساس ادای دین به نظام می کرده اند !

مهدی کروبی که این گزارشها را شنیده بود و حتی با برخی از کسانی که خود مورد تجاوز جنسی قرار گرفته بودند یا شاهد صحنه های هولناکی بودند گفتگو کرده بود ، در آن روزها نامه ای به هاشمی رفسنجانی رییس مجلس خبرگان نوشت . نامه ای جنجالی که بازتابهای جهانی وسیع داشت و واکنش دولتمردان داخلی را نیز برانگیخت تا جایی که نمایندگان مجلس نیز با تشکیل کمیته ای ویژه اعلام کردند که صحت و سقم گفته های کروبی و همچنین شرح دقیق اتفاقاتی را که در کهریزک رخ داده ، بررسی خواهند کرد .

کروبی در بخشهایی از نامه اش به هاشمی رفسنجانی نوشته بود :«موضوعی را شنیده‌ام که هنوز از آن بر خود می‌لرزم. در دو روز اخیر که این خبر را شنیده‌ام خواب از سرم ربوده شده است. حدود ساعت دو که خود را برای خواب آماده می‌کردم. به بسترم رفتم ولی خدا شاهد است که بدون ذره‌ای مبالغه، خوابم نبرد، تا ساعت ۴ بامداد که مجددا بلند شدم کمی قرآن خواندم، ، حتی نماز صبح را نیز خواندم و تا نزدیکی‌های طلوع آفتاب خوابم نبرد.»

او اشاره کرده بود :«عده‌ای از افراد بازداشت‌شده در کهریزک مطرح کرده اند که برخی افراد به دختران بازداشتی با شدتی تجاوز نموده‌اند که منجر به ایجاد جراحات و پارگی در سیستم تناسلی آنان گردیده است. از سوی دیگر افرادی به پسرهای جوان زندانی با حالتی وحشیانه تجاوز کرده‌اند به طوری‌که برخی دچار افسردگی و مشکلات جدی روحی و جسمی شده و در کنج خانه‌های خود خزیده‌اند.»

او همان موقع تاکید کرده بود :«با توجه به اهمیت مساله انتظار است این اقدام توسط هیاتی بی‌غرض و شفاف از طرف رئیس مجلس خبرگان رهبری مورد بررسی و پیگیری تا حصول نتیجه قرار گیرد. تا درسی برای آیندگان شود و فرصت به اراذل و اوباشی از این دست ندهد تا آبروی نظام و امام و جمهوری‌اسلامی را بر باد دهند و خدمات هزار ساله روحانیت را مخدوش نمایند. »

این نامه توسط هاشمی رفسنجانی برای پی گیری های بیشتر به رییس قوه قضاییه وقت ،شاهرودی ارجاع شد .

مرتضوی مقصر شناخته شد!


با اینکه طبق گزارش کمیته ویژه پی گیری مجلس که در بیستم دی ماه سال گذشته منتشر شد سعید مرتضوی دادستان وقت تهران در حوادث کهریزک مقصر شناخته شد. اما اکنون در دادگاه رسیدگی به متهمان بازداشتگاه کهریزک نامی از او دیده نمی شود .موضوعی که باعث خشم و حیرت عده زیادی شده است و این تصور رابه ذهن آورده که آیا باز به جای مقصران و آمران اصلی افراد دیگرو حتی دست چندم در این ماجرا به پای میز محاکمه کشیده شده اند ؟

تا انجا که پدر امیر جوادی فر یکی از کشته شدگان کهریزک گفته است در دادگاه مأموران نیروی انتظامی از گروهبان تا سرتیپ که هر کدام به نوعی در بازداشتگاه مسئولیت داشته اند و یکی رئیس بازداشتگاه بوده و یکی افسر نگهبان حضورداشتند .

به گفته وی یکی از زندانیان غیر سیاسی کهریزک که به عنوان “اراذل و اوباش” در بازداشت به سر می برده و به عنوان “وکیل بند” انتخاب شده بود هم در میان متهمان حضور داشته است.

در این دادگاه که دادگاهی نظامی بوده هیچ یک از افراد غیر نظامی که از مقصران اصلی این پرونده شناخته شده اند حضور نداشتند و محاکمه نشدند .در این دادگاه همچنین از سعید مرتضوی که حالا رییس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز است هیچ خبری نبود.

عبدالحسین روح الامینی پدر محسن روح الامینی یکی دیگر از کشته شدگان ماجرای کهریزک هم در یکی از مصاحبه های خود گفته است :« ما امیدواریم با عوامل اصلی و پشت صحنه پرونده برخورد شود و فقط به مجازات این چند نفر عناصر سطح پائین و محلی جنایت بسنده نشود، عدالت واقعی زمانی اجرا می شود که آمران و مجوز دهندگان انجام این جنایت که در پست های بالای کشوری، قضایی و دانشگاهی قرار دارند، مجازات شوند.»

بازداشتگاه فروشندگان کلان مواد مخدر قربانی می گیرد


طبق گزارش کمیته‌ی ویژه‌ی مجلس مسئولیت انتقال بازداشت‌شدگان به کهریزک بر عهده‌ی سعید مرتضوی، دادستان وقت قرار گرفت اما هر گونه آزار جنسی در این گزارش تکذیب شد .

در این گزارش تأکید شده که انتقال بازداشت‌شدگان ۱۸ تیر به کهریزک به دستور و اصرار دادستان وقت تهران، سعید مرتضوی، انجام گرفته و دستگاه قضایی باید پاسخگوی وقایع به وجود آمده باشد.

مرتضوی همچنین در پاسخ به این کمیته درباره علت کشته شدن محسن روح‌الامینی، محمد کامرانی و امیر جوادی‌فر دلیل مرگ را ، ‌مننژیت عنوان کرد . او همچنین گفت که چون بازداشتگاه اوین جا نداشته دستگیر شدگان را به کهریزک انتقال داده است . اما کذب سخنان وی خیلی زود مشخص شد چرا که پس از مدت کوتاهی دلیل مرگ این سه جوان حتی از سوی نهادهای رسمی کشور ضرب و جرح اعلام شد و با تحقیق های صورت گرفته ها اعلام شد که ظرفیت نداشتن زندان اوین نیز در آن روزها دروغ محض بوده است .

کمیته‌ی پیگیری مجلس در گزارشش اعلام می کند:«کهریزک به منظور نگهداری اراذل و اوباش و فروشندگان کلان مواد مخدر ایجاد شده بود که به مرور زمان سایر زندانیان نیز به آن راه یافته‌اند.»

علت مرگ سه جوان بی گناه در کهریزک

طبق گزارش کمیته ویژه مجلس دلیل مرگ امیر جوادی‌فر، محسن روح‌الامینی و محمد کامرانی نیز ضرب و شتم، نبود یا نقصان در رسیدگی پزشکی و وضعیت بسیار نامناسب عنوان شده است .دلایلی که سخنان مرتضوی و دیگر کسانی را که مدعی شده بودند زندانیان به دلیل مننژیت فوت شده اند را نقض می کرد .

اما مرگ محسن روح الامینی در میان کشته شدگان ماجرایی دیگر داشت و حتی عده ای مرگ این جوان را دلیلی بر تعطیلی کهریزک عنوان می کنند .

محسن روح الامینی فرزند عبدالحسین روح الامینی، دبیرکل حزب عدالت و توسعه ایران اسلامی و از حامیان محسن رضایی در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران بود که در دوره ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد نیز پستی را در وزارت بهداشت بر عهده داشت . اظهارات او درباره مرگ پسرش وجود شکنجه در کهریزک را در آن زمان تا حدودی مشخص کرد .

روح الامینی در مسیر انتقال از کهریزک به اوین به دلیل وضعیت وخیمی که داشت کشته شد .همراهان او می گویند در طی مسیر از کهریزک به سوی اوین آنها بارها به مأموران محافظ در این باره تذکر دادند . اما آنها توجهی نکردند . در اوین نیز در ساعت پنج بعد از ظهر به بیمارستان مننتقل شد اما آنقدر این انتقال دیر هنگام بود که موجب شد او برای همیشه این دنیا را ترک کند .

مرگ مشکوک پزشک زندان کهریزک

چند ماه پس از افشای اتفاقات و جنایات رخ داده در بازداشتگاه کهریزک باردیگر در آبان ماه سال گذشته موضوعی دیگر چشم همه را دوباره به سوی این بازداشتگاه و اتفاقاتش جلب کرد .مرگ پزشک این بازداشتگاه رامین پور اندرجانی .

جسد این پزشک که به عنوان سر باز وظیفه طرحش را در این بازداشتگاه می گذراند در آبان ماه در خوابگاه محل خدمتش پیدا شد. مرگ مشکوک این پزشک ۲۶ ساله حرف و حدیثهای زیادی را به دنبال داشت .

او که از اردیبهشت سال ۱۳۸۸ ماموریت یافته بود تا به طور هفتگی به بازداشتگاه کهریزک اعزام شود و زندانیان بیمار را معاینه و معالجه کند در جریان حوادث پس از انتخابات نیز چهار بار به سوله کهریزک اعزام شده بود .

گفته می شود او در آن زمان روح الامینی را هم ویزیت کرده و از خیلی از اتفاقاتی که در کهریزک رخ داده با اطلاع بوده است . او همچنین بارها تلاش کرده تا نمایندگان مجلس را ملاقات کند و پازلی دیگر از قطعات گمشده این فجایع را بازگو کند.

وی در یکی از این دیدارها به نمایندگان مجلس گفته بود : «محسن را با وضعیت اسف‌باری بعد از شکنجه‌های جسمی شدید دو روز قبل از مرگش نزد من آورده بودند. حال جسمی او بسیار وخیم بود و امکانات پزشکی من هم بسیار محدود، ولی آنچه توانستم برای نجات وی کردم. در همان زمان بود که از سوی مسوولان کهریزک تهدید شدم که در صورت توضیح علت جراحت‌های وارده بر مجروحان کهریزک از ادامه زندگی باز خواهم ماند.”

فرمانده کل نیروی انتظامی بعد از مرگ مشکوک او در مصاحبه با رسانه ها می گوید : «پوراندرجانی احتمالا خودکشی کرده است، چرا که برای ارائه توضیحات در مورد وقایع کهریزک به دادسرای نظامی احضار شده بود .»

هر چند خانواده این پزشک هرگز خودکشی فرزندشان را که از نخبگان کشور محسوب می شود نپذیرفتند و حرفهای فرمانده نیروی انتظامی را تکذیب کردند

چه کسی به عنوان محکوم اصلی به چوبه دار سپرده خواهد شد ؟

برخی سایتهای اصولگرا این روزها با برگزاری دادگاه متهمان بازداشتگاه کهریزک این موضوع را تمام شده قلمداد می کنند حتی سایت روزنامه ایران در گزارشی کوتاه نوشته است :« قضیه کهریزک که فرعی بود تمام شد،بروید سراغ محاکمه سران فتنه.”

اما نگاهی کوتاه به رسانه های مستقل یا علاقه مند به جنبش سبز و بررسی نظرات کاربران اینترنتی نگاهی کاملا متفاوت را نشان می دهد . طرفداران جنبش سبز و بسیاری از مردم از برگزاری این دادگاه نظامی بدون اینکه حتی اسم متهمان آن مشخص شده یا آمران اصلی مجازات شوند ناخرسندند .آنها از مسولان کشور می پرسند چطور دادگاه کسانی را که با تایید خودتان در بازداشتگاه ها زندانیان را شکنجه و مورد ضرب و شتم قرار داده و حتی کشته اند یک سال بعد از این فجایع برگزار می کنید اما صدها روزنامه نگار و فعال سیاسی و اجتماعی بی گناه را در همان روزهای نخست پس از انتخابات با اتهامات واهی دستگیر و به زندان های طولانی مدت محکوم می کنید . آنها اکنون در زندان اند و جنایتکاران کهریزک آزاد در پستهای مختلف کشور روزگار می گذرانند ؟

چرا این دادگاه مهم را که برای بسیاری مهم است به صوت غیر علنی برگزار می کنید .چرا نام محکومان را اعلام نمی کنید؟ از کجا معلوم که فردا چه کسی به عنوان محکوم اصلی به چوبه دار سپرده خواهد شد ؟

منتقدان در سایتهایی که این روزها تنها جایی است که می توانند در آن نظرات شان را بازگو کنند تاکید می کنند آمران اصلی ماجرای کهریزک را معرفی کنید .
ادامه مطلب ...

میرحسین: برخی از سیاستمداران ما منافع خود و جناح خود را بجای منافع ملی جا می زنند

0 نظرات
قطعنامه شورای امنیت از نگاه میرحسین موسوی:
برخی از سیاستمداران ما منافع خود وجناح خود را بجای منافع ملی جا می زنند

. ادامه راه سبز(ارس): میرحسین موسوی نخست وزیر هشت سال دفاع مقدس در یادداشتی به طرح نظرات خود پیرامون قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت علیه کشورمان و نیز تدابیری که می توان برای مواجهه با پیامدهای پیش روی ایران لحاظ کرد پرداخت.

در بخشي از اين نوشته آمده است: «جنبش سبز همچنین از طریق آگاه سازی همه جانبه اقشار اجتماعی و نخبگان به سرکوبگران اجازه نخواهد داد با ایجاد وضعیت اضطراری در کشور و استقبال از درگیری های نظامی از پاسخگویی و مسوولیت پذیری فرار کند و به تشدید سرکوب و ارعاب مخالفان بپردازد و یا در خفا برای تامین منافع کوتاه مدت خود بر سر منافع عالی ملی تن به سازش های خفت بار دهد». ميرحسين همچنين يادآور شده: «یک دولت نامشروع و سرکوبگر ودر حال جنگ با ملت خود نمی تواند در مقابل تهدیدات بیگانه مقاومت نماید. در چنین حالتی یا باید به بیگانگان باج دهد و یا کشور را در آستانه خطرات مهلک افکند.»

به گزارش کلمه متن یادداشت میر حسین موسوی به شرح زیر است:
سرانجام و متاسفانه قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت صادر شد. قطعنامه و قطعنامه هایی که می توانست با تدبیر وعقلانیت بر کشور ما تحمیل نشود. تاکید بر این واقعیت نمک پاشیدن روی زخم نیست؛ بلکه از آن روست که تجاهل در این زمینه پیامدهای آن را وخیم تر خواهد ساخت. اینکه بگوئیم این قطعنامه چون یک دستمال استفاده شده است مصائب ناشی از سیاستهای پر هیاهو وعوامفریبانه راتخفیف نخواهد داد. البته در این میان، فحش و توهین به کشورهای دیگر ممکن است مصرف داخلی برای عده ای کم اطلاع داشته باشد اما در واقعیت بیرونی جز بدتر کردن اوضاع تاثیری نخواهد داشت. مگر تردید داریم که مسئولان این کشورها همواره منافع خود را در چهارچوب منافع ملی کشورشان تعریف می کنند و نه متاسفانه مانند برخی از سیاستمداران ما که منافع خود وجناح خود رابه جای منافع ملی جا می زنند. من امیدوارم که ملت ما به پاسخی که وزیرامورخارجه روسیه به یکی از سخنرانی های عوامانه داد دقت کرده باشند. این جوابیه یک واقعیت بدیهی در روابط بین الملل را تکرار می کند و اینکه برای روسیه ( وشما کشورهای دیگر چون آمریکا، چین، ترکیه و برزیل و… را اضافه کنید) مهمترین مساله حفظ منافع ملی روسیه است، اگرچه درک این نکته ساده برای کسانی که اسیر منافع کوتاه مدت خویشند مشکل باشد. برای اینجانب مانند روز روشن است که این قطعنامه بر امنیت و اقتصاد کشور ما اثرخواهد گذاشت. تولید ناخالص را پائین خواهد آورد، بیکاری را بیشتر خواهد کرد، مردم را در تنگنای مشکلات بیشترمعیشتی واجتماعی قرار خواهد داد، فاصله ما را ازکشورهای در حال رشد جهان بویژه کشورهای همسایه رقیب بیشتر خواهد ساخت و آخرین میخ را بر تابوت چشم اندازبیست ساله خواهد کوبید. کدام عقل سلیم است که نداند کشورما امروز پس از صدور قطعنامه آسیب پذیرتر و منزوی تر از گذشته شده است؟

سرنوشت کشورهای دیگر در منطقه که در دام لفاظی های مغرورانه ومیان تهی دولتیانشان افتادند وسرنوشت شوم و ترحم برانگیزی پیدا کردند باید جلوی چشم همه ما باشد.

آنچه در شرایط کنونی مهم است، اندیشیدن به راه حلهائی است که بتواند احتمالات خطر رابرای استقلال، تمامیت ارضی و حقوق مشروع کشور به حداقل برساند و در عین حال پاسدار آزادی و حقوق شهروندان باشد که حفظ امنیت ملی بدون پشتوانه شهروندانی آزاد و آگاه ممکن نیست. شبکه های سبز مشفقانه به راه حلهائی که می تواند به دفع این شر عارض گشته کمک کند بپردازند. قبل از اشاره به تعدادی از این راه حل ها تاکید بر محکومیت این قطعنامه ظالمانه ضروری است. ما در شرایطی محکوم می شویم که به سادگی ازجنایات در سرزمینهای اشغال شده فلسطین وبمبهای هسته ای آن غمض عین می شود وحق استفاده صلح آمیز از تکنولوژی هسته ای ازما دریغ می گردد. بی تردید این یک قطعنامه بر ضد ملت ماست. گرچه در کنار آن ما نمی توانیم ازتاثیر سیاستهای ماجراجویانه و مغشوش چشم بپوشیم…

۱- اولین وضروری ترین راه حل و حتی فوری ترین آن اطلاع رسانی صادقانه به ملت است. این حق مردم است که ماهیت قطعنامه و تحریم های دیگری که در حال افزوده شدن به آن است بشناسند. باید آنها بدانند این تحریمها چه اثری بر سفره آنها و روی نرخ بیکاری و تورم وتولید وپیشرفت کشورو امنیت می گذارد. صرفا گفتن اینکه این قطعنامه یک ورق پاره است مشکل مردم و کشور را حل نمی کند. اگر قرار است مردم در مقابل بحرانی که ناخواسته در حال ورود به آن هستند مقاومت کنند ضرورت دارد که اعتماد آنها جلب شود و اعتماد جز ازطریق راستگوئی حکومت و شفافیت اطلاعات بدست نمی آید.

۲- ازمواردی که لازم است مردم حتما بدانند خطرات امنیتی قابل پیش بینی ناشی از قطعنامه جدید است. بسیاری از ملت ما نمی دانند مسیری که با ندانم کاری و گزافه گوئی های بی مورد درآن افتاده ایم تاچه حد خطرناک است. اینکه کسانی بخواهند با بذله گوئی و رجزخوانی خیال خود ومردم را راحت کنند خیانت به مردم است. اگر می خواهیم آمادگی مردم را به عنوان مهمترین عامل بازدارندگی در مقابل خطرات احتمالی قراردهیم باید در حد ممکن پیامدهای احتمالی امنیتی شرایط موجود را به اطلاع آنها برسانیم. اگر این اقدام برای مسوولان کشور دشوار است حداقل رسانه های غیر دولتی آزاد گذاشته شوند که بدون اغراق و دلسوزانه اطلاعات و تحلیل های لازم را به مردم انتقال بدهند.

۳-شرایط تازه ایجاب می کند که دایره مشاوران پرونده حساس هسته ای گسترده تر شود. تا آنجا که نویسنده اطلاع دارد بر خلاف دوران جناب اقای خاتمی عده کمتر وکم تجربه تری درگیر این پرونده حساس هستند. و به طور قطع یکی از دلایل ورود به این مرحله ناخوشایند و بحرانی تنگ بودن دایره مشاوران زبده است. در کشورهای موفق دولتها علیرغم برخورداری ازمشروعیت ناشی از رعایت میثاقهای ملی سعی می کنند در چنین مواردی ازعقلانیت جمعی و حتی اجماع نسبی استفاده کنند. چه اشکالی دارد همچون پرونده گروگانهای امریکائی، تصمیم گیری در مورد اصول حاکم بر سیاست هسته ای کشور به تصویب مجلس برسد، نه آنکه مجلس درآخر کار با مصوبات فرمایشی خرابکاری های تصمیم گیران را توجیه نماید. چرا باید چند نفر پنهان از نظر مردم در مورد پرونده هائی که به سرنوشت همه ملت مربوط است تصمیم بگیرند؟ مگر قرار نبود مردم حاکم بر سرنوشت خود باشند؟ چرا فکر کنیم که مردم باید با هرچه ما تصمیم گرفتیم موافق باشند؟ آیا اصل مربوط به رفراندوم جنبه زینتی دارد که هر زمان برای حل مسائل مهم کشوربه آن اشاره می شود طوفانی از اتهام و توهین راه می افتد؟ آیا جای آن نیست که در موارد حساس نظر ملت را از این طریق پشت سر تصمیمات مهم قرار دهیم؟

۴- در شرایط کنونی شکاف بین ملت و دولت، خطر بیگانگان و بد خواهان از همیشه بیشتر است. نتایج ناشی از تقلب انتخاباتی و سرکوبهای بعد از انتخابات ومصائب ناشی از سوء مدیریتها و فساد و دروغ و آشفتگی سیاستهای اقتصادی و فرهنگی منجر به بحران اعتماد به حکومت و فاصله گرفتن مردم از دست اندرکاران شده است. امروز ضرورت پرداختن به راه حلهای شبیه آنچه در بیانیه شماره ۱۷ آمده است بیش از همیشه خود را نشان می دهد. یک دولت نامشروع و سرکوبگر ودر حال جنگ با ملت خود نمی تواند در مقابل تهدیدات بیگانه مقاومت نماید. در چنین حالتی یا باید به بیگانگان باج دهد و یا کشور را در آستانه خطرات مهلک افکند. در این وضعیت ایجاد دورنمای اطمینان بخش برای انتخابات آزاد و رقابتی و غیر گزینشی و آزادی مطبوعات و رسانه ها و آزادی زندانیان سیاسی ورسیدگی جدی به خانواده های شهدا وآسیب دیدگان یک امر حیاتی است. اگر سرمایه ما در هماوردی با شرایط خطیر کنونی، ملت است باید به ملت وآراء و نظرات آن احترام گذاشت و درهر تصمیمی اکنون قبل ازهمه به تاثیرات آن بر زندگی کارمندان و کارگران و معلمان و اقشار حقوق بگیر و مستضعف اندیشید. این عادلانه نیست که اقشار تهیدست و جوانان جویای کار چوب تصمیمات مستبدانه و ماجراجویانه دولت را بخورند. ودرعین حال همه شاهد باشند یک عده عربده کش چماقدار که به جان ومال وآبروی مردم در روز روشن افتاده اند به عنوان طرفداری از دولت در روز روشن از به توپ بستن مجلس سخن بگویند. آیا این است شیوه ی اداره جهان؟

۵- با کینه ها و دشمن تراشی ها وتصفیه های جناحی، نظام بیش ازهمیشه دستانش از نیروهای کارآمد خالی است. تاملی اندک به ماجراهای سال گذشته نیویورک و کنفرانس ژنو می تواند ضعف مفرط دولتیان را نشان دهد. کشور امروز برای عبور ازاین بحران خطرناک نیازمند استفاده از همه ظرفیتهای مدیریتی خویش است. خطرآنچنان مهم است که به خاطرآن استفاده ازتجربیات ومنزلت شخصیت هائی چون جنابان هاشمی و خاتمی و روحانی و آقازاده و لاریجانی و… ضرورت داشته باشد. آیا تامل بر انگیز نیست که از مسافرت رئیس جمهور سابق کشور(با احترامی که در سطح بین الملل دارد) برای استفاده از تریبونی که می توانست در آن از حقوق ملت درزمینه هسته ای دفاع نماید جلوگیری شود؟ کیست که نداند اغلب مدیران برجسته و نیروهای زبده برای اداره کشور در شرایط بحرانی کنونی ازمدار تصمیم گیری ها و سیاستگزاری ها به کناری گذاشته شده ا ند؟ آیا این واقعیت آشکار، دلهره آور و شک برانگیز نیست؟

۶- سپاه امروز در گیر مسائل سوال برانگیزی است. از سویی اسلحه سپاه وبسیج به جای دشمن در مقابل مردم قرار گرفته است ودر سرکوب و دستگیری ها و بازجوئی ها ی نیروهای سیاسی و معترضین نقش درجه اول دارند و از سوی دیگر سپاه در حجم غیر قابل باوری درگیر مسائل اقتصادی است. به یقین بازگرداندن سپاه به سوی مسوولیت های اصلی خود می تواند هم نقش افتخار آمیزی که این نهاد در دفاع مقدس داشت احیا کند وخطرات ناشی از طمع بدخواهان را کاهش دهد و هم در سلامت اقتصادی جامعه وکاهش امواج روز افزون فساد و دلگرمی بخش خصوصی موثر واقع شود. سپاهی که مشغله فکریش بالا و پائین رفتن قیمت دلار و دخالت در امور بانکداری و بازارسهام وپیمانکاری و صادرات و واردات است نمی تواند برای تامین امنیت کشورو انقلاب مورد اعتماد باشد. ومتاسفانه در این معرکه ما شاهد زوال اعتبار قدیمی و پشتیبانی مردمی سپاه خوهیم بود. قابل پیش بینی است که با ادامه این روند سپاه به جای دفاع از ملت و کشور به دفاع از شرکتها و سهام وموسسات پولی و مالی خود و سرانجام به جای دفاع از کشور وانقلاب به دفاع از از سازمان و تشکیلات خود بغلطد ویا به تمامی در اختیار یک قدرت مستبد و ضد مردمی قرار گیرد. اگر محبت و اعتماد مردم به نیروهای مسلح بزرگترین سرمایه آنها باشد امروز با عملکرد سپاه در حوزه امنیت داخلی و اقتصاد این سرمایه اجتماعی بی بدیل در حال ذوب شدن است.

ما همه می دانیم که سپاهیان سلحشور و یاران باکری ها و همت ها از این روال بیزارند. از یاد نبریم نفرت مردم از نهادهای اقتصادی و امنیتی رژیم شاهنشاهی تا چه حد در ظهور و بروز خشم مردم موثر بود. با شرایط تحمیلی ناشی ازقطعنامه و تحریم ها بازبینی نقش سپاه و بسیج یکی از مهمترین اقداماتی است که نیروهای خیرخواه از هر جناح و دسته ای باید خواستارآن باشند. درحاشیه صریحا بگویم که حمله با پرچم بسیج به جناب اقای کروبی و خاتمی و ماجرائی که در ۱۴ خرداد شاهد آن بودیم و اخیرا حمله و توهین به مجلس منافع ومقاصد طراحان قطعنامه را راحت تر می کند.

۷- نکته اخرآنکه همه توجه داشته باشیم که قصد از تحریم ها صرف به زانو درآوردن دولت نیست. تجربه ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سرنوشت تلخ عراق وافغانستان در زمان معاصر پیشاروی ماست وهشیاری مضاعف آنکه چه بسا بخشی از دولتیان شانس بقای خود را درادامه این بحران وتشدید مخاصمات وحتی تشویق دشمنان برای تعرض نظامی ببینند. بر جنبش سبز است که بین پایداری بر اصول و هویت خود و مقابله با این خطر روشن وفاقی ایجاد نماید. ما باید عنصر مقاومت در مقابل تهدید و تعرض خارجی را به عنوان یک ضرورت در کنار سایر مطالبات خود بنشانیم و نشان دهیم که راه خروج از این بحران و خطر در برگشت به اصول و راه حلهائی است که جنبش سبز در یک سال عمر سر افراز خود همواره منادی آن بوده است. جنبش سبز باید از تمام توان بین المللی خود استفاده کند تا به قدرتهای خارجی نشان دهد به آنها اجازه نمی دهد از ضعف وعدم مشروعیت دولت کنونی استفاده و به استقلال، تمامیت ارضی و منافع عالی کشور آسیب رسانند.

جنبش سبز همچنین از طریق آگاه سازی همه جانبه اقشار اجتماعی و نخبگان به سرکوبگران اجازه نخواهد داد با ایجاد وضعیت اضطراری در کشور و استقبال از درگیری های نظامی از پاسخگویی و مسوولیت پذیری فرار کند و به تشدید سرکوب و ارعاب مخالفان بپردازد و یا در خفا برای تامین منافع کوتاه مدت خود بر سر منافع عالی ملی تن به سازش های خفت بار دهد.
ادامه مطلب ...

ناگفته های پالیزدار منتشر شد: احمدی‌نژاد به من قول وزارت داده بود

0 نظرات
ناگفته های پالیزدار منتشر شد:
احمدی‌نژاد به من قول وزارت داده بود

. ادامه راه سبز(ارس): ۲۷ بهمن ۱۳۸۷ بود که مجلس با تلاش برخی از نمایندگان طرح تحقیق و تفحص از قوه قضائیه را به تصویب رساند. دکتر حداد عادل رئیس وقت مجلس طی مکاتبه‌ای خطاب به رئیس وقت قوه قضائیه (آیت‎الله هاشمی‌شاهرودی) با معرفی تعداد ۱۵ نفر از اعضای هیأت تحقیق و تفحص، از وی می‌خواهد در اجرای ماده ۲۰۱ قانون آیین‎نامه داخلی مجلس دستور دهد تا دستگاه‎‎های مربوطه همکاری لازم را معمول دارند. با وجود مخالفت دستگاه قضائی با این موضوع که آن را نمونه بارز دخالت قوا در فعالیت یکدیگر می‌دانست، کار تحقیق و تفحص سه سال به طول انجامید و در نهایت در صحن مجلس قرائت شد؛ اما این مساله پایان ماجرا نبود بلکه دستگاه قضا به شدت نسبت به گزارش واکنش نشان داد و آن را برگرفته از شایعات و نامه‌ها و گزارشات غرض‌آلود عنوان کرد. هنوز اختلافات دو قوه فروکش نکرده بود که فردی به نام پالیزدار به یکباره محور اخبار رسانه‌های داخلی و خارجی شد. وی با سخنرانی در برخی از دانشگاه‌ها به چهره‌های مطرح نظام اتهاماتی را وارد کرد و از آنجایی که وی عنوان دبیر کمیته تحقیق و تفحص از قوه قضائیه را یدک می‌کشید سخنان وی مورد توجه قرار گرفت. اتهامات وی که عمدتا متوجه چهره‌های قدیمی جناح به اصطلاح راست بود واکنش‌های بسیاری را برانگیخت. پس از نفوذ این سخنان در متن جامعه، وی به یکباره دستگیر شد و همه مرتبطین وی در مجلس به انکار نقش‌اش در جریان تحقیق و تفحص یعنی دبیری کمیته پرداختند.

به گزارش سایت گروه مجلات همشهری، بخش‌های مهم گفتگوی همشهری ماه با عباس پالیزدار که در شماره ۴۸ همشهری ماه منتشر و امروز به روی کیوسک‌های مطبوعاتی رفته در پی می‌آید:

• شروع همکاری بنده به مجلس هفتم بازمی‌گردد که برای تحقیق درباره مشکلات صنعت و تولید کشور با برخی از نمایندگان مانند خانم آجرلو و آقای کاتوزیان همکاری و جلساتی داشتم و در نهایت هم به مرکز پژوهش‌ها برای‌ شناسایی گلوگاه‌های صنعت کشور معرفی شدم. در آن مقطع با حکم رسمی مرکز پژوهش‌های مجلس که به امضای آقای احمد توکلی رسیده بود فعالیت خود را آغاز کردم.همه اسناد و احکام بنده هست و مشخص است که چه کسی دروغ می‌گوید. الان نامه معرفی بنده به وزیر اطلاعات از طرف یکی از نمایندگان تهران هست. معرفی‌نامه بنده به ۳۰ نهاد و ارگان موجود است.

• سال ۸۳ با دعوت برخی از نمایندگان مانند خانم آجرلو و آقایان زاکانی، محمد دهقان، کامران و کاتوزیان جلساتی برگزار کردیم و آنجا از من خواسته شد که راه‌های دستیابی به اطلاعات مفاسد اقتصادی را ارائه کنم، بنده هم با توجه به اینکه می‌دانستم که سرنخ‌هایی از مفاسد اقتصادی در میان پرونده‌های قوه قضائیه وجود دارد پیشنهاد انجام تحقیق و تفحص از قوه قضائیه را به این نمایندگان ارائه دادم.

• بعد از اینکه طرح در مجلس رأی آورد خانم آجرلو و آقای دهقان از من خواستند که دبیری آن را بپذیرم. قبول نکردم و گفتم در جریان کارهای قبلی با شما در مرکز پژوهش‌ها که طرح‌هایی را برای ‌شناسایی گلوگاه‌های مشکلات صنعتی و تولیدی کشور داشتیم ضرر مالی کردم و شما زیر پای من را خالی کردید. گفتم اینجا دیگر بحث مالی مطرح نیست بلکه آبرویی و جانی است و من با شما کار نمی‌کنم. خانم آجرلو قسم خورد به آیات قرآن و روح حاج احمد و حاج داوود آجرلو که تا آخر با تو هستیم. بچه‌های جنگ به حاج احمد آجرلو خیلی اعتقاد داشتند چرا که در حرف‌هایش خیلی راسخ بود. مرد بود. من هم فکر می‌کردم وی هم خواهر همان آدم است. از اول هم قرار گذاشتیم یا اصلاح یا افشا. اما زیر پای من را خالی کردند. البته این را هم بگویم که چند ماهی پس از تصویب طرح فوق آقای احمدی‌نژاد با شعار مبارزه با مفاسد اقتصادی وارد میدان شد و فضای خوبی برای انجام این کار در کشور به وجود آمد. در حقیقت من با فضایی که ایجاد شد، تصور کردم فرصت مناسبی برای مبارزه با مفاسد اقتصادی است.

• ابتدای کار هم به گونه‌ای نشان ‌دادیم که ما فقط به دنبال تحقیق از وضعیت مالی قوه قضائیه هستیم. لذا در جلسات اول از مسؤولان سازمان بازرسی کل کشور درباره مسائل مالی سوال می‌کردیم لذا همین کار ما موجب شد که فضا علیه تحقیق و تفحص مجلس از قوه قضائیه شکسته شود. بعد آرام آرام بحث را به پرونده‌ها کشاندیم.به صراحت از من خواسته شد. ما جلساتمان را ضبط می‌کردیم.

• برخی‌ها صورت جلسه می‌شد. برخی هم نمی‌شد. وقتی کارها سنگین‌تر شد بسنده کردیم به ضبط صدای جلسات. البته هیچ کدام از اینها دست ما نیست. همه را گرفتند. به پیشنهاد آقای دهقان و بقیه، رکوردری تهیه کردیم و از جلسات با سازمان بازرسی کل کشور هم ضبط صدا می‌کردیم. البته به صورت پنهانی نبود. مثلا می‌گفتیم آقای فلانی می‌خواهیم جلسات را ضبط کنیم مراقب باش چه می‌گویی.

• هر چه به این نمایندگان گفتم چرا گزارش در مجلس قرائت نمی‌شود آنها به نزدیکی انتخابات مجلس هشتم اشاره می‌کردند و می‌گفتند الان زمان برای این کار مناسب نیست و بیشتر نمایندگان به دنبال کارهای انتخابات خود هستند. شما نگران نباشید گزارش قطعا در مجلس قرائت می‌شود. فقط باید تلاش کنیم نمایندگان عضو کمیته تحقیق و تفحص در انتخابات بعدی هم رأی بیاورند تا کار محکم‌تر پیش برود. لذا من هم همه تلاشم را کردم تا این نماینده‌ها در شهرشان رأی بیاورند. بعد از انتخابات و در حالی که هنوز دوره مجلس هفتم تمام نشده بود، از چند تن از نمایندگان خواستم که گزارش تحقیق و تفحص بر اساس وعده‌ای که داده‌اند در مجلس قرائت شود. این بار بهانه‌ دیگری آوردند و گفتند فضای کشور برای این کار آماده نیست.

• می‌گفتند ابتدا باید افکار عمومی برای این کار آماده شود لذا اینجا از من خواستند که به دانشگاه‌های مختلف رفته و در آنجا سخنرانی کنم و برای قرائت گزارش به اصطلاح آقایان فضاسازی کنم. در این رابطه هم هماهنگی‌ها از طرف این نماینده‌ها با جامعه اسلامی دانشجویان انجام شد و برایم به مجلس دعوت‌نامه فرستادند. برای شروع یک روز خانم آجرلو با من تماس گرفت و گفت هماهنگی لازم برای سخنرانی من در دانشگاه همدان انجام شده و فلان روز باید بروی همدان.

• یک بار مدیران یک روزنامه هم با من تماس گرفتند که چرا درباره مثلا آقای رضوانی و موسوی بجنوردی و چند نفر دیگر حرف نمی‌زنی؟ گفتم که من سندی ندارم که درباره اینها حرف بزنم. گفت بیا ما سند به تو می‌دهیم.گفتم اگر سند دارید خودتان بگویید. گفت شما بگویید اثرش بیشتر است. بعد گفت بیا با ما مصاحبه کن {…}. بعد از دستگیری ما آن وقت اینها ضد من شدند و کلی علیه من مطلب نوشتند!درباره برخی اصلا سندی نداشتم ولی به من می‌گفتند اسم اینها را بیاور ما سند داریم.

• خانم آجرلو به خصوص خیلی درباره خانواده آقای هاشمی و شخص ایشان تاکید داشت که من حرف بزنم. درباره آقای ناطق هم همین‌طور عنوان می‌شد. من هم متاسفانه تحت تاثیر القائات همین آدم‌ها بعضی چیزها را اضافه کردم در حالی که سندی درباره آنها نبود. به همین دلیل من از آقای هاشمی عذرخواهی کردم چرا که ایشان حتی شکایت هم نکرد.

• . وقتی رفتم خدمت آقای ناطق نوری و با ایشان صحبت کردم متوجه شدم که ایشان تنها یک دوره عضو هیات امنای بنیاد بوده و هیچ مسؤولیت اجرایی هم در بنیاد نداشته است. آقای ناطق ثابت کرد اطلاعی از ماشین‌ها نداشته است. یا مطلب دیگری درباره آقای ناطق نوری تنها با استناد به اظهارات یکی از همین آقایان که هرگز ثابت نشده است، گفته بودم که از بیان این حرف‌ها پشیمان هستم. البته یک اشکال دیگر هم در این میان وجود داشت که مربوط به من نبود و اگر مجلس و اعضای کمیته تحقیق و تفحص فضایی را فراهم می‌کردند تا با افرادی که اتهاماتی به آنها مطرح است گفت‌وگو شود، خیلی از ابهامات برطرف می‌شد. مثلا اگر فضایی فراهم می‌شد که با آقای احمد علم‌الهدی صحبت می‌کردم، سوءتفاهم‌ها بر‌طرف می‌شد و اصلا کار به شکایت نمی‌کشید. یا مطالبی که به آقای خزعلی منتسب شده بود. آیت‌الله خزعلی برای دفاع از خود و رفع ابهامات چندین ساعت وقت گذاشتند و در جلسات مختلف شرکت کردند. نتیجه این شد که متوجه شدیم ایشان هیچ رابطه‌ای با این پرونده ندارد و اساسا در پرونده فوق تخلف مالی صورت نگرفته و همه امور طبق قانون اجرا شده است.

• جالب است که بگویم قبل از این که به دادستانی بروم با اعضای کمیته تحقیق و تفحص تماس گرفتم با… تماس گرفتم که ناگهان داد زد، پالیزدار این حرف‌ها چی بود که زدی؟ با تعجب گفتم مگر قرارمان همین نبود؟ به… هم زنگ زدم. تا گوشی را برداشت گفت پالیزدار مثل این که دلت آب خنک می‌خواد؟ گفتم شما نبودی که می‌گفتی از کسی ترس و واهمه ندارم.

• بارها از طرف آقای احمدی‌نژاد و اطرافیان ایشان مطرح شده بود که بنده را به نوعی وارد سیستم اجرایی می‌کنند و بارها از من حمایت شده بود، با خود آقای احمدی‌نژاد هم دیدار داشتم، بعضی از مباحثی که ایشان درباره مفاسد می‌گفت من منتقل کرده بودم که نقطه اوج آن جریان مناظرات انتخابات گذشته بود.

• جریانی سوار صداقت من شد. آمدند همان حرف‌های من را تکرار کردند و در سخنرانی‌ها همان‌ها را گفتند ولی معلوم نشد چه کار کردند. اگر بحث‌ها درست بود چرا هیچ اقدامی نشد. چرا کار را دنبال نکردند؟ حتی به اندازه رکسانا صابری جاسوس هم از منی که به اصطلاح مورد اعتماد بودم حمایت نشد. حکم یک جاسوس از هشت سال صفر شد و رفت آن وقت فقط از حرف‌های من استفاده سیاسی شد. مگر ادعای مبارزه با مفاسد را نمی‌کردند می‌گویم اصلا عباس پالیزدار را مثلا نمی‌شناختید چطور همان حرف‌ها در جاهای مختلف اما عملا پیگیری برای درستی یا نادرستی ادعاها نکردند. اگر درست بود چه کردند؟ حداقل می‌آمدند می‌گفتند این حرف‌هایی که پالیزدار زده این مقدار درست است این مقدار نادرست است. چرا وسط کار از من تعریف می‌کنند و بعد انگار نه انگار.

• ستاد آقای احمدی‌نژاد در دوره اول دو قسمت بود؛ اول ستاد‌های مردمی تشکیل شدند و بعد رایحه خوش خدمت آمد. من عضو ستادهای مردمی بودم و زیر مجموعه آقای رضاخواه فعالیت می‌کردم.از طرف همین ستادهای مردمی آقای احمدی‌نژاد نفر پنجم لیست قرار گرفتم که رأی نیاوردم.. من قرار بود وزیر صنایع در دولت نهم بشوم.برای این پست به آقای احمدی‌نژاد معرفی شدم.خانم آجرلو و خانم پروین احمدی‌نژاد من را به کمیسیون مربوطه که وزرا را بررسی می‌کرد معرفی کردند و بنده دفاعیه تهیه کردم و کتابچه برنامه‌های خود را نوشتم و چند جلسه هم آقای خوش‌چهره که در کمیسیون مربوطه بود با بنده گفت‌وگو کرد. اتفاقا کمیسیون روی بنده نظر مثبت داشت ولی درنهایت به مجلس معرفی نشدم.

=-=-=-=-=-=-=-=-=
پيوندهاي مرتبط لا اين مطلب:
» فاطمه آجرلو و عباس پالیزدار عاملین محمود احمدی ‌نژاد

ادامه مطلب ...

انتشارعکس جدیدی از شهید امیر جوادی فر در میدان آزادی

0 نظرات
انتشارعکس جدیدی از شهید امیر جوادی فر در میدان آزادی

. ادامه راه سبز(ارس): عکس جدیدی از شهید امیر جوادی فر از شهدای شکنجه گاه کهریزک به تازگی منتشر شده است که او را در یکی از تجمعات سبزها در میدان آزادی نشان می دهد که به احتمال زیاد مربوط به راهپیمایی میلیونی روز ۲۵ خرداد است.


به گزارش تحول سبز، شهید امیر جوادی فر لنگرودی، دانشجو مدیریت صنعتی دانشگاه قزوین، ترانه سرا و دانشجو بازیگری، روز ۱۸ تیر درتقاطع خیابان شهدای ژاندارمری و دانشگاه، محدوده‌ امیرآباد توسط نیروهای لباس شخصی‌ دستگیرو مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفته و بوسیله همین افراد به کلانتری ۱۴۸تهران منتقل گردید.

در کلانتری حال او در اثر ضرب و شتم به وخامت رسیده و ماموران کلانتری او را در ساعت ۹ شب به بیمارستان فیروزگر منتقل و روز۱۹ تیر اورا از بیمارستان فیروزگر به شکنجه گاه کهریزک می برند.

در کهریزک با پوتین آنقدر به سینه و سرش می‌کوبند که یک چشمش ‌ترکیده و دچار خونریزی ریوی می‌شود . بعد از شکنجه شدید، در ۲۳ تیردر مسیرانتقال به اوین ، دچار تشنج و ایست قلبی می‌شود . ده روز بعد، روز ۳مرداد به خانواده‌ برای تحویل جسد خبر می‌دهند.

در۵ مرداد پیکر متلاشی شده وی در بهشت زهرا، قطعه۲۱۱ ردیف ۴۲ شماره ۱۰ خاکسپاری می گردد. اطلاعات شهید در سایت بهشت زهرا نیز موجود می باشد.

ادامه مطلب ...

دومین روز ناآرامی در بازار تهران

0 نظرات
دومین روز ناآرامی در بازار تهران

. ادامه راه سبز(ارس): بنا به گزارش شاهدان عینی و منابع خبری جرس، بازار تهران برای دومین روز از اعتراض بازاریان به دولت، همچنان در ا نا آرامی به سر می برد.

اعتراضات بازاریان تهران، از صبح سه شنبه ١۵ تیرماه ۸۹ و از بازار طلا و پارچه آغاز شد، که با تعطیلی و تحصن کسبه، این نقطه مهم، نیمه تعطیل، بحرانی و دستخوش نا آرامی گردید.

اصناف با تعطیل کردن مغازه های خود، نسبت به میزان قانون مالیات مستقیم اصناف، توسط دولت اعتراض دارند.

به گزارش جرس، این اعتراضات امروز (چهارشنبه) نیز ادامه داشت و اعتصاب بازاریان به بخش های دیگر سرایت کرد؛ که نتیجتا جمعی از بازاریان دیگر، در اعتراض به سیاستهای مالیاتی دولت، دست از کار کشیدند .

این در حالی است که تلویزیون دولتی ایران شامگاه سه شنبه اعلام کرد که “دولت هیچ برنامه ای برای افزایش مالیات نخواهد داشت.”

این گزارش حاکیست که نیروی انتظامی با بلندگو از بازایان خواست که مغازه های خود را بازکنند و به اعتصاب خاتمه دهند.

گزارش شاهدان عینی حاکیست از محوطه سرای پارچه فروشان، پاساژ قائم، بازار قماش و پرده و بازار عباس آباد صدای هو کردن نیروی انتظامی توسط بازاریان و مرگ بر دیکتاتور می آید.

گفتنی است روز گذشته رییس اتحادیه کشوری لوازم خانگی به ایسنا گفته بود: به جرات اعلام می کنم که اگر مسئولان هرچه سریع‌تر چاره‌ای نیاندیشند و تصمیم شایسته و متناسب با حال اصناف اتخاد نشود، وضع بازار بدتر از این خواهد شد.

تابستان سال ۸۷ نیز، بخش اعظمی از بازارهای تبریز، اصفهان و تهران، در اعتراض به تصمیم دولت مبنی بر اجرا و اخذ “مالیات بر ارزش افزوده”، دست به اعتصاب زده بودند؛ که در نهایت دولت آن را معلق کرد.
ادامه مطلب ...

مستند «ققنوس سبز» كاري از راه سبز ايرانيان مالزي «رسام»

1 نظرات
مستند «ققنوس سبز»
كاري بسيار زيبا از راه سبز ايرانيان مالزي «رسام»

"زنده نگاه داشتن مسائل، مصائب و خاطرات مردم ايران قبل و بعداز كودتاي 22 خرداد 88 وظيفه تك تك ماست"

مشاهده در يوتيوب


(مشاهده در ارس)

جهت دانلود "" كليك كنيد
دانلود فرمت 3gp مناسب موبايل حجم 19 مگ
دانلود فرمت mp4 مناسب تكثير vCD حجم 125 مگ
لينك كمكي دانلود مديافاير: mp4 - 3gp

ادامه مطلب ...

همكاري وزارت اطلاعات و صدا و سيما در جعل صدای موسوی و کروبی علیه هاشمی

4 نظرات
فتنه کثیف وزارت اطلاعات برای تفرقه بین رهبران جنبش:
جعل صدای موسوی و کروبی علیه هاشمی
. ادامه راه سبز(ارس): تحول سبز خبر داد، تشکیلات وزارت اطلاعات به سرپرستی فردی به نام شکری معاون وزیر اطلاعات،با تهیه امکانات فنی بسیار قوی و همکاری ضرغامی در صدا و سیما و چندتن از متخصصین شاغل در اطلاعات و صدا و سیما اقدام به تهیه دستگاههای فنی و تخصصی تحت عنوان فعالیت های موسیقی،صدا و صوت کرده اند که از طریق این دستگاهها امکان تفکیک هر نوع صدا و جایگزینی و تغییر آنها وجود دارد،به طوری که صداهای واقعی افراد را آنالیز کرده و با پس و پیش کردن کلمات و حتی تولید کلمات جدید با صدای مورد نظر می توانند از طریق این دستگاه کلمات و جملات جدیدی را تولید و ارائه نمایند.

این تیم مورد نظر تحت مسئولیت شکری معاون وزیر اطلاعات کودتاچیان اقدام به تولید نوار صوتی از آقایان کروبی،موسوی وبهشتی نموده اند،که در این فایل صوتی با استفاده از سخنرانی ها و کلمات و تغییر بعضی از این کلمات و پس و پیش کردن بعضی از حروف و کلمات با تشکیل یک جلسه جعلی نوار صوتی را تولید نموده اند که در این نوار صوتی برخی از این آقایان مطالبی را علیه هاشمی رفسنجانی گفته اند.

اولین نوار تولید شده توسط این تیم و این دستگاه به آقای هاشمی تحویل داده شده مبنی براینکه این افراد طبق این سند و این نوار شما را قبول ندارند و علیه شما هتاکی و فحاشی می کنند وبا این ترفند قصد ایجاد فاصله بین هاشمی و سران جنبش سبز را دارند.

جهت ایجاد اختلاف بین سران جنبش سبز و حتی اعتراف گیری از زندانیان و توجیح بعضی افراد و محافل نوارهای صوتی جدیدی در دست تولید است که در این نوارها توهین و فحاشی افراد به یکدیگر،توهین به مقدسات و صحبت با بعضی از خانمها و آقایان مشهور وجود دارد که برای اهدافی خاص از جمله ضد دین نشان دادن این افراد، وجود فساد اخلاقی و فحاشی این افراد به یکدیگر مورد نظر بوده، که هر یک از این نوارهای صوتی، محافل،افراد و شخصیتهای خاصی را مورد هدف قرار می دهد.

اولین نوار تولید شده توسط کودتاچیان تحویل آقای هاشمی رفسنجانی شده و در حال ارزیابی رفتار آقای هاشمی در برابر این نوار جهت تست عملکرد خود و نتیجه حاصله است.
ادامه مطلب ...

یک انقلاب و این همه فرزند ناخلف؟!

0 نظرات
یک انقلاب و این همه فرزند ناخلف؟!

. ادامه راه سبز(ارس): سردار برادر بازجو، حسین شریعتمداری دو روز پیش در روزنامه توپخانه، با نماینده هفته نامه آمريكايي نيويوركرملاقات کرد تا در پاسخ به این سئوال که "آیا انقلاب فرزندان خود را می خورد؟" روشن کند: "در ايران اسلامي، انقلاب فرزندان خود را نخورده و نمي خورد، بلكه فرزندان ناخلف انقلاب و يا منافقان نفوذ كرده در آن را تصفيه مي كند و كنار مي گذارد!"

حیف که ما در این مصاحبه نبودیم تا همراه با جان لي آندرسن، خبرنگار کهنه کار آمریکایی، لیست "تصفیه شدگان" را باز خوانی کنیم تا روشن شود این انقلاب اصلا جز فرزند ناخلف، فرزند دیگری نداشته است؛ والبته مشتی خود فرزند خوانده بازجوـ شکنجه گر، جنگ نرفته جنگ طلب، جبهه ندیده مدعی خون شهدا، سردار متجاوز، قاضی قاتل، صادق بیت المال، محمود دروغگو، رحیمی جاعل....

به فهرست تصفیه شدگان نگاه کنید: آیت الله شریعتمداری، آیت الله طالقانی، آیت الله منتظری، آیت الله بیات زنجانی، آیت الله صانعی، آیت الله طاهری اصفهانی، آیت الله عبدالله نوری، آیت الله گلزاده غفوری، آیت الله لاهوتی، محمد خاتمی، میرحسین موسوی، زهرا رهنورد، اعظم طالقانی، هاشمی رفسنجانی، هادی غفاری، صادق قطب زاده، ابراهیم یزدی، مهندس بازرگان، آیت الله موسوی خویینی ها، احمد طاهر زاده...

باز هم هستند و هر روز هم افزون می شوند: سید حسن خمینی، خانواده دکتر بهشتی، مطهری، باکری، همت، اعضای دفتر تحکیم وحدت، حزب مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، جامعه روحانیون مبارز، نهضت آزادی، جامعه مسلمانان مبارز....

از اینها هم بیشترند؛ مردمانند.همه آنان که گروه گروه در شوفاژخانه های اوین بردار شدند، همه آنان که در گورهای دستجمعی خاوران، به خاک سپرده شدند؛ همه آنان که انگشتان شان از خاک ها بیرون ماند؛ همه آنان که به سنگ های سیاه گورشان نیز، رحم نشد و هر روز، کسی مانند حسین شریعتمداری باتیشه به جان سنگ مزارشان افتاد.همه آنان که در طول سال گذشته، در کهریزک و اوین و خیابان حذف شدند: سهراب، ندا، کیانوش، امیرجوادیفر، رامین پوراندرجانی، محسن روح الامینی، فرزاد کمانگر، میثم عبادی، محرم چگینی، عباس دیسناد، فاطمه سمسارپور، داوودصدری، مصطفی غنیان، سجاد سبزعلی پور، شهرام فرج زاده، شبنم سهرابی، شیرین علم هولی، مریم سود براتیان، مهدی کرمی، حسام حنیفه، بهزاد مهاجر، علی فتح علیان، آرش رحمان پور، محمد رضا علی زمانی.......

این فهرست، طولانیست؛ خط خط و نقطه نقطه اش هم، باجنایت و سبعیت، به رشته تحریردرآمده؛ هر حرفش، یک داستان سوگناک از زندگی فرزندانیست که انقلاب اسلامی، نه فقط آنان را خورد که بر هفت پشت آنان نیزداغ اندوه و ماتم زد.فرزندانی که هنوز هم که هنوزست، به جور جلاد و سردار، ایمان و عشق وانگذاشته اند؛ فرزندانی که دلشان مچاله شده ست در اندوه ایران؛ از همین روست که با پای خویش به قتلگاه های آقایان می روند و دلاورانه دروبلاگ هایشان می نویسند: "دوستان عزیزم! از آنجایی که بیست روز دیگه باید خودم رو به شعبه چهارم بازپرسی دادگاه انقلاب معرفی کنم و در غیر این صورت وثیقه ی ملکی پدرم توقیف میشود، به همه بدرود عرض می کنم."

آری؛ همه مادرانی که نام فرزند روی لبان شان خشکیده و نگاه شان به درهاماسیده؛ همه پدرانی که کمرشان شکسته در غم فرزند؛ همه زنانی که جوانی شان مرد؛ همه مردانی که عشق را نچشیدند؛ همه فرزندانی که در غیاب پدران بردار شده و مادران دربند، از چند ماهگی، گرد یتیمی برسرشان نشست؛ همه خانه هایی که چراغ شان خاموش شد؛ همه خیابان ها با پیش نام شهید.همه شهیدانی که خون شد دل بازماندگان شان.

و از این سوبنگریم؛ خود فرزند خوانده های انقلاب اسلامی:اسدالله لاجوردی، سعید مرتضوی، سردار رادان، سردار نقدی، محمود احمدی نژاد، صادق محصولی، محمد رضا رحیمی، حسین طائب، رسایی، ملاحسنی، احمد جنتی، احمد خاتمی، محمد یزدی، مصباح یزدی...

و اینان نیزشمارشان کم نیست: همه آن لباس شخصی ها که فرزندان مارا از تونل های وحشت شان گذراندند و کوی دانشگاه را، قتلگاه جوانان میهن کردند؛ همه آنان که خاک خانه آیت الله منتظری برتوبره کشیدند؛ همه آنان که تفنگ هایشان، مستقیم برقلب فرزندان ما نشانه رفت؛ همه آنان که تن پاک فاطمه ها درزیر چرخ ماشین های نظامی، له کردند؛ همه درنده خویانی که بر تن نازک دردانه های میهن، رد تازیانه گذاشتند و روح و جانشان، عرصه تجاوز کردند؛ همه آنان که اثر انگشتان دستانش، روی گردن رامین پوراندرجانی ماند؛ آنان که از چاقوهایشان خون می چکد هنوز؛ خون فروهر ها.همه آنان که صدایشان به فرمان مرگ می ماند؛ همه آنان که در خلوت چه کارها که نمی کنند و در منابر نماز جمعه، خون می طلبند روز و شب.همه آنان که "مجلس آزاد" نمی خواهند، همه آنان که ترجیع بندشان این است: "عاقبت طلحه و زبير نمونه‌اي تاريخي از ضرورت توجه به حال كنوني افراد است."

و چه "حالی" دارند این آقایان که هنوز هم می گویند: "این قصه سردرازدارد". "حالی" که موجب شده فراموش کنند شاهنامه را پایانش خوش است.
روزآنلاين
ادامه مطلب ...

خاتمی و موسوی: منافقین مرده‌هایی هستند که در گور نفرت ایرانیان دفن شده‌اند

1 نظرات
در ديدار روز گذشته ميرحسين موسوي با سيد محمد خاتمي مطرح شد:
عدم برخورد قاطع با دروغ پردازی و تهمت پراکنی مایه تأسف و همسویی نهادهای رسمی با این جریان شگفتی آفرین است!

. ادامه راه سبز(ارس): سید محمد خاتمی و مهندس میرحسین موسوی در دیداری ضمن تبادل نظر درخصوص تحولات بین المللی و داخلی و شرایط کشور در یک سال گذشته، بر تداوم فعالیت های مدنی و قانونی برای تأمین حقوق مردم تأکید نموده، تضمین‌های واقعی برای آزادی زندانیان سیاسی و عادی شدن کامل فضای امنیتی موجود، رفع موانع فعالیتهای سیاسی و اجتماعی گروههای مختلف در راستای آرمانهای اصیل انقلاب اسلامی و در چارچوب قانون اساسی و نیز برگزاری انتخابات آزاد و سالم را ضرورتهای مقدماتی تغییر شرایط بحرانی حاکم بر کشور دانستند.

  • محكوم كردن صدور قطعنامه تحريمي جديد شوراي امنيت عليه ايران
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سید محمد خاتمی، این دو یار امام راحل ضمن محکوم کردن صدور قطعنامه جدید شورای امنیت سازمان ملل متحد و اعمال تحریم‌ها علیه ایران، آن را اقدامی علیه امنیت ایران دانسته و همزمانی آن با میدان دادن به گروههای تروریستی و فعال کردن مجدد آنها در غرب را نشانگر توطئه ای جدید علیه ایران دانستند.

  • منافقین مرده‌هایی هستند که در گور نفرت ایرانیان دفن شده‌اند
موسوی و خاتمی تصریح کردند: تروریستهای رسوایی که دستشان تا مرفق به خون پاک فرزندان بی گناه این ملت آلوده است و هیچ جایگاهی در میان مردم نداشته و مرده هایی هستند که در گور نفرت ایرانیان دفن شده‌اند؛ هر چند که تبلیغات ناروای رسمی و جنگ روانی داخلی اخیر بعد از سالها نام آنان را بر سر زبانها افکند و تروریست ها و حامیان غربی آنان را به توهم انداخت که زنده‌اند.

این دو شخصیت اصلاح‌طلب افزودند: این اقدام نهادهای بین المللی که از سوی قدرتهای بزرگ مورد حمایت قرار گرفته در حالی رخ می دهد که اقدامهای رژیم صهیونیستی که جنایت آشکار علیه بشریت است، نه تنها محکوم نمی شود، که مورد حمایت نیز قرار می گیرد.

  • ملت بزرگ ایران اجازه دخالت در امور داخلی خود را به هیچ کس نخواهند داد
رئیس جمهوری سابق ایران و نخست وزیر دوران دفاع مقدس ضمن تأکید بر اینکه بی تردید ملت بزرگ ایران اجازه دخالت در امور داخلی خود را به هیچ کس و هیچ قدرتی نخواهند داد تصریح نمودند هیچ سیاست و رفتار تحریک آمیز و نسنجیده و ماجراجویانه ای که بهانه ای برای لطمه زدن به منافع کشور و امنیت ملی قلمداد شود از سوی هیچ کس پذیرفته نیست.

  • برگزاری انتخابات آزاد و سالم ضرورت مقدماتی تغییر شرایط بحرانی حاکم بر کشور
میرحسین موسوی و سید محمد خاتمی ضمن ابراز تأسف شدید از افزایش فشارها بر منتقدان، تداوم اقدامات غیرقانونی و ادامه بازداشت‌ها از یک سو و افزایش امواج روزافزون دروغ و تهمت به شخصیت‌های پایبند به معیارهای انقلاب و مدافع مطالبات و حقوق مردم و خواستار اعتلاء کشور از سوی دیگر، خواستار ایجاد محیطی امن و آزاد برای مردم و فراهم نمودن فضای نقد سیاست‌ها و رفتارهای حکومت در عرصه‌های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و بین‌المللی شده و تأمین لوازم مشارکت همگانی در عرصه سرنوشت کشور را خواستار شدند.

  • ابراز تأسف شدید از ادامه دروغ پراكني ها
آن‌ها ضمن تقبیح رواج دروغ پراکنی ها و تهمت های ناروا، به انتشار گسترده فایل صوتی مربوط به ماهها قبل (فايل صوتي داستان سرايی معاون اطلاعات قرارگاه ثارالله در همایش سراسری روحانیون در شهر مشهد "" آبان ۸۸) که بی تردید آنچه در آن بیان شده در سی سال گذشته بی سابقه بوده و متضمن مطالب سراسر دروغ و توهین و توهم است اشاره نموده و به لطف خدا آن را علی‌رغم خواست منتشر کنندگان آن که توجیه سیاستها و رفتارهای غلط افراطیون است، روشن گر بسیاری از ابهامات پیرامون تحولات قبل و بعد از انتخابات ریاست جمهوری گذشته و انحرافات عملی صورت گرفته دانستند. اقدام زشت و غیرقانونی که نمونه آن در گذشته نیز سابقه داشته است. چنانچه در سال 1384 رئیس جمهوری وقت نمونه هایی مشخص از دخالت های غیرقانونی برخی نهادهای را در گزارشی به ریاست وقت قوه قضائیه منعکس کرد.

سید محمد خاتمی و میرحسین موسوی بیان این مطالب بی اساس به عنوان نظر و تصمیم نظام را مایه تأسف دانسته، عدم برخورد قاطع با این توهم پراکنی ها، دروغ پردازی ها و اقرار به اقدامات غیرقانونی از یک سو و همسویی رفتارهای شماری از نهادهای رسمی و تبلیغی با این جریان را مایه شگفتی خواندند.

  • پافشاری بر خواستها و مطالبات منطقی و حرکت در چارچوب قانون اساسی
رئیس جمهوری سابق ایران و نخست وزیر دوران دفاع مقدس در پایان تأکید کردند، آنچه در این برهه حساس باید مورد توجه همگان قرار گیرد، هوشیاری در برابر توطئه ها و تهدیدهای بیرونی و درونی و پافشاری بر خواستها و مطالبات منطقی و حرکت در چارچوب قانون اساسی است و ان شاء الله شاهد بازگشت همگان به موازین اصلی انقلاب اسلامی و موازین قانون اساسی و آرمانهای والای مردم شریف ایران خواهیم بود.

ادامه مطلب ...

جديدترين ديدگاه خوانندگان