۱۱/۲۳/۱۳۸۹

«كلـمــه ۴۵» نه به قران عمل ميشود نه به قانون اساسي ؛ «قلـم‌سبـز ۴۵» هراس خودكامگان از ۲۵ بهمن

آخرين شماره نشريات سبز اينترنتي:
«كـلـمـــه ۴۵» نه به قران عمل ميشود نه به قانون اساسي ؛ «قلـم‌سبـز ۴۵» هراس خودكامگان از ۲۵ بهمن

ادامه راه سبز(ارس): آخرين شماره نشريات سبز اينترنتي مورخه شنبه بيست و سوم بهمن ماه ۱۳۸۹ جهت چاپ و تكثير بر روي پيشخوان سايت ارس قرار گرفت. دانستن حق مردم است و آگاهي چشم اسفنديار خودكامگان، لذا همت يكايك ما براي رساندن حتي يك نسخه به دست مشتاقان را طلب ميكند:

روزنــامــه «كــلـــمــــــه» شماره ۴۵
الله اكبر ...


روزنــامــه «قلــم سبـــز» شماره ۴۵
هراس خودكامگان از ۲۵ بهمن

چهل و پنجمین شماره از روزنامه اینترنتی «قلم سبز»، شنبه ٢٣ بهمن ماه ٨٩، با عنوان "آغاز نو"، و حول محور تظاهرات مردمی ٢۵ بهمن منتشر شد و در اختیار کاربران و مخاطبان قرار گرفت.

به گزارش وبگاه قلـــم سبز، در سرمقالۀ شمارۀ چهل و پنجم از این روزنامه، با اشاره به درخواست مجوز مهدی کروبی و میرحسین موسوی برای برگزاری تظاهرات در روز ٢۵ بهمن و پشتیبانی از معترضین منطقه، خاطرنشان شده است: "تقریبا هر اتفاقی رخ دهد، بیست و پنجم بهمن ٨٩ در تقویم جنبش ما روز تعیین کننده ای خواهد شد. از شواهد امر چنین بر می آید که بعد از تجربۀ ٢٢ خرداد امسال، موسوی و کروبی قصد ندارند حتی در صورت عدم صدور مجوز، تجمع میدان آزادی – یا همان راهپیمایی از امام حسین تا آزادی- را لغو کنند.

اگر راهپیمایی به دلیل عدم صدور مجوز لغو شود، بهره سیاسی چندانی نصیب جنبش نخواهد شد؛ سوای اینکه احتمالا از خشونت خیابانی جلوگیری می شود و امکان تبلیغ دربارۀ تزویر حاکمیت راجع به حمایتش از جنبش های اخیر فراهم می شود. اما هزینۀ لغو تجمع برای رهبران و مردم قابل توجه خواهد بود، چرا که در چنین صورتی، موسوی و کروبی اعتبار خود را برای اعلام راهپیمایی از دست خواهند داد. و حکومت شاید تصور کند که با شکسته شدن اعتبار رهبرانی که جنبش را تا دیروز به طی طریق مسالمت آمیز می خواندند، در کنار نارضایی فزایندۀ ناشی از سیاست های اخیر حکومت، ابتکار عمل را به دست دیگرانی خواهد داد که شیوه های متمایزی را خواهند آزمود و این حکومت را در حسرت روزهای پیش از آن خواهد گذاشت..."

درستون های دیگر قلم سبز امروز، اشاره ای دارد به موج بازداشت سبزها و حصر خانگی کروبی، که با عنوان "هراس خودکامگان از ٢۵ بهمن"، مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد.

همچنین هشدار موسوی و کروبی در مورد "بازتولید مناسبات شاهنشاهی در جمهوری اسلامی" مورد بازخوانی قرار گرفته است.

در ستون دیگر این شماره، اعلام حمایت زندانیان سیاسی از تظاهرات ٢۵ بهمن ماه نیز انعکاس یافته است.

نماهنگ «سپاه عشق» فراخوان ۲۵ بهمن توسط تلويزيون رسا

نماهنگ «سپاه عشق» فراخوان ۲۵ بهمن توسط تلويزيون رسا

ادامه راه سبز(ارس): بگزارش سايت تحول سبز، فعالین جنبش سبز با صدور فراخوانی از عموم ملت ایران دعوت کرده اند تا شنبه ۲۳ بهمن ماه و یکشنبه ۲۴ بهمن ماه راس ساعت ۱۰ شب به وقت تهران، با فریاد الله اکبر های خود بار دیگر تپش حیات جنبش سبز را به رخ کودتاچیان و دیکتاتور های ایران بکشانند و نشان دهند که مردم ایران همانند تمامی مردم خاورمیانه بر خواستگاه شان که همان حاکمیت مردم است، استوار ایستاده اند. امید است تا با ندای سبز الله اکبرهایمان نوید فردایی بهتر را به شهرمان بدهیم.



مشاركت: عزم ملت ما اصلاحات و نه گفتن به مداخله نظامی‌ها برای مصون سازی نظام از سقوط است

بیانیه جبهه مشارکت در حمایت ازجنبش مردم منطقه:
عزم ملت ما اصلاحات و نه گفتن به مداخله نظامی‌ها برای مصون سازی نظام از سقوط است

ادامه راه سبز(ارس): جبهه مشارکت ایران اسلامی در همبستگی با جنبش های آزادیخواهانه منطقه و پیروزی جنبش های مردمی تونس و مصر بیانیه ای تحلیلی منتشر کرده است.

در بخشی از این بیانیه آمده است: مبارزه مردم تونس و مصر اعتباری تازه و جهانی به آنچه که «خیابان‌های جهان عرب» نامیده می‌شود بخشیده که تداعی کننده اعتبار نام ایران و ایرانی از پس انقلاب اسلامی و جنبش انتخاباتی سبز اخیر است.

مشاركت در اين بيانيه متذكر شده: دیکتاتوری ها نمی‌توانند همچون سابق انتخابات را در جایی کاملاً دور از حوزه نظارت مردمی و بویژه نظارت چشمان مسلح به اینترنت برگزار کنند. تا آنجا که تقلب‌های گسترده انتخابات مجلس مصر در پاییز گذشته افشاگری گسترده در فضای مجازی اینترنت را به همراه داشت و شوق مشارکت‌جویی در تعیین سرنوشت از آن‌جا که پاسخ لازمه را در صندوق انتخابات و نمایندگان نیافت، تبدیل به مشارکت‌جویی ملی در شبکه‌های اجتماعی و شبکه‌های فضای مجازی و پس از آن در خیابانها شد. تصادفی نیست که این جنبش از سوی ناظرین و تحلیل‌گران بیرونی به عنوان یک «جنبش بدون رهبر» معرفی شده، زیرا آن گستردگی و تکثر بی‌کران این شبکه‌های اجتماعی و نیز شبکه‌های مساجد، قهوه‌خانه‌های عرب، سازمان‌های جامعه مدنی، جنبش‌های دانشجویی، جنبش زنان و … را هرگز نمی‌توان به انحصار یک رهبری واحد در آورد.

به گزارش سایت نوروز متن این پیام به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

مبارزه آزادیخواهانه پیروزمند مردم تونس علیه دیکتاتوری که از یک واکنش خودجوش و توده‌ای در دفاع از یک مظلوم آغاز شده بود، اکنون در ادامه منطقی خود به یک جنبش گسترده دموکراسی‌خواهی در سطح جهان عرب (اسلام) فرا روییده که سقوط دیکتاتور و برگزاری انتخابات آزاد و منصفانه فارغ از مداخله نیروهای نظامی و امنیتی در رأس مطالبات آن قرار دارد.

از فردای استقلال تونس و بویژه ظرف ۲۳ سال حکومت زین‌العابدین بن علی هرگز یک فضای انتخاباتی آزادانه و به دور از مداخله نیروهای نظامی در این کشور شکل نگرفت و در عوض سایه دیکتاتوری روز بروز سنگین تر و نقض حقوق بشر فراگیرتر شد. تبعید متفکرین و سرکوب دگراندیشان،‌ بازداشت‌های دلبخواه و به دور از محاکمه عادلانه، شکنجه زندانیان، سلب حق سازمان‌یابی اقشار اجتماعی و تشکل‌یابی شهروندان، سرکوب مدافعین حقوق بشر و فشار و محدودیت نویسندگان و روزنامه‌نگاران و وبلاگ‌نویسان و فعالان عرصه اینترنت و فضای مجازی و اعمال سانسور بر رسانه ها سکه رایج حاکمیت دیکتاتوری بود.

تجربه تونس نشان داد که فقر و فساد و تبعیض با دیکتاتوری همزاد و در غیاب جامعه مدنی همپای یکدیگر هستند و در سوی دیگر مطالبات عدالتخواهانه و مردمسالارانه نیز هرگز جدای از یکدیگر نیستند.

قیام پیروزمند مردم تونس همچنین بیانگر آن است که دیکتاتورها و مستبدین هر قدر هم که بتوانند در پس وعده‌های فریبنده «پیشرفت» و نیز نقش آفرینی نظامیان در پس صحنه های انتخابات چند صباحی بر اسب مراد بتازند، فرجامی جز سرنگونی نخواهند داشت و ثبات، آرامش و امنیت پایدار جز در سایه تامین آزادیهای مدنی و انتخابات آزاد و منصفانه ممکن نیست.

مبارزه آزادیخواهانه مردم تونس پیوندی تازه میان «خیابان» و «صندوق انتخابات» برقرار کرده و مطالبات مربوط به اصلاح قوانین انتخاباتی زنگ خطر را برای همه مستبدین و دیکتاتورها به صدا درآورده است.

اکنون دیگر دیکتاتورها و نظامیان مداخله‌گر در سیاست، نمی‌توانند بی‌اعتنا به مطالبات بیان شده در کف خیابان ها، فرد مورد نظر خود را از صندوق انتخابات بیرون بیاورند.

پیوندی که ملت عرب به ویژه جوانان و نسل جدید بین خیابان و انتخابات برقرار کرده‌اند، به نحو بارزتری در حرکت انقلابی ملت مصر مشاهده ‌شد. تا آن‌جا که این جنبش را نمی‌توان بدون نقش و تأثیری که سرخوردگی ملت و بخصوص جوانان از نحوه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ٢٠٠۵ و انتخابات اخیر مجلس ملی مصر که رئیس جمهور و حزب حاکم پیروز قاطع آنها معرفی شدند باز شناخت و آن را تحلیل و بررسی کرد و درس‌های لازم را از آن بدست آورد.

البته برگزاری انتخابات فرمایشی در طول دهه‌های حاکمیت نظامیان و دیکتاتورهای مادام‌العمر چیز جدیدی نیست، آنچه که جدید است ظهور یک نسل تحول‌خواه و مأنوس با اینترنت و سایت های اجتماعی نظیر فیس بوک و توییتر و جهان نگراست که می توانند شبکه های اجتماعی گسترده و سریع العمل را شکل دهند. مسأله این است که دیکتاتوری ها نمی‌توانند همچون سابق انتخابات را در جایی کاملاً دور از حوزه نظارت مردمی و بویژه نظارت چشمان مسلح به اینترنت برگزار کنند. تا آنجا که تقلب‌های گسترده انتخابات مجلس مصر در پاییز گذشته افشاگری گسترده در فضای مجازی اینترنت را به همراه داشت و شوق مشارکت‌جویی در تعیین سرنوشت از آن‌جا که پاسخ لازمه را در صندوق انتخابات و نمایندگان نیافت، تبدیل به مشارکت‌جویی ملی در شبکه‌های اجتماعی و شبکه‌های فضای مجازی و پس از آن در خیابانها شد. تصادفی نیست که این جنبش از سوی ناظرین و تحلیل‌گران بیرونی به عنوان یک «جنبش بدون رهبر» معرفی شده، زیرا آن گستردگی و تکثر بی‌کران این شبکه‌های اجتماعی و نیز شبکه‌های مساجد، قهوه‌خانه‌های عرب، سازمان‌های جامعه مدنی، جنبش‌های دانشجویی، جنبش زنان و … را هرگز نمی‌توان به انحصار یک رهبری واحد در آورد.

مبارزه مردم تونس و مصر اعتباری تازه و جهانی به آنچه که «خیابان‌های جهان عرب» نامیده می‌شود بخشیده که تداعی کننده اعتبار نام ایران و ایرانی از پس انقلاب اسلامی و جنبش انتخاباتی سبز اخیر است.

دقیقاً در همین نقطه است که می‌توان تشابه‌ها و برخی تفاوتهای انکار ناپذیر اوضاع در مصر و تونس و خاورمیانه را با وضعیت ایران پس از انتخابات سال گذشته دریافت.

شعار «الشعب یرید اسقاط النظام» که محوریتی بی‌چون و چرا در مصر یافت موضوع اجماعی جنبش سبز نیست. زیرا مصری‌ها سی سال دیکتاتوری و سیطره امنیتی‌ها و نظامیان بر عرصه سیاست تجربه و بدنبال تغییر آن بودند ، در حالی که در کشور ما مردم در سی و دوسال پیش درست در همین روزی که مبارک سقوط کرد انقلاب کرده و رژیم استبدادی و سلطنت موروثی را سرنگون کردند و حال سبزها بدنبال میراث این انقلاب یعنی اجرای بدون تنازل قانون اساسی به عنوان مطالبه و محور وفاق ملی است و اعتراض ها متوجه حاکمان تمامیت خواه و هسته‌‌های مداخله‌گر نظامی و امنیتی در عرصه سیاست و انتخابات است که قانون اساسی را به گروگان گرفته و تحت مخاطره و حتی اسقاط قرار داده‌اند.

اگر بخواهیم اوضاع دو کشور را مقایسه کنیم،در ایران بر خلاف مصر رخنه و نفوذ تباهی‌آور و انحطاط‌بخش امنیتی‌ها و هسته‌های سیاسی- نظامی در عرصه انتخابات و سیاست فعلاً‌ در نقطه‌های آغازین خود قرار دارد و از همین جا می‌توان به روشنی دریافت که عزم ملت ما در آری گفتن به انتخابات و نه گفتن به مداخله نظامی‌ها، یک عزم اصلاح‌طلبانه برای مصون سازی نظام از سقوط و انحطاط است که باید امید وار بود این پیام توسط حاکمیت شنیده شود .

از این تفاوت عمده و اساسی که بگذریم شباهت شگفت‌آوری بین مواضع، ادبیات و عملکرد هواداران رژیم مبارک و اقتدار گرایان ایران از یک سو و مطالبات آزادیخواهانه و تحول‌جویانه جوانان دو کشور در کف خیابان‌ها از دیگر سو مشاهده می شود. یعنی هم ادبیات روزنامه«الاهرام» و رسانه‌های رسمی مصر در متهم کردن تحول‌خواهان به «فتنه‌جویی»، بر هم زدن «نظم» و «ثبات» و امنیت و تمامیت ارضی کشور با ادبیات تریبون‌های رسمی مشابه در ایران نظیر کیهان و صدا و سیما و رسانه های همسو انطباق تام و تمام دارد و هم رویاها و آرمان‌های جوانان عرب برای «مصر فردا» با آنچه که جوانان ایران برای ایران امروز و ایران فردا می‌طلبند توازی دل‌انگیزی نشان می‌دهد.

«الاهرام» در حالی تحول‌خواهان عرب را متهم به فتنه و تحریک‌پذیری از «خارج» کرد که تندترین جناح‌های صهیونیستی در اسرائیل نیز بیش از هر کشور دیگر از گسترش و دامنه تحولات مصر اظهار نگرانی کردند و این نشان می‌دهد که اسرائیل از حاکمیت دموکراسی در کشورهای اسلامی هراس دارد و نه دیکتاتوری‌ها اعم از سکولار و دینی ، و گسترش دموکراسی و حقوق بشر و جامعه مدنی و آزادی بیان را منافی فلسفه وجودی خود می‌داند.

جبهه مشارکت ایران اسلامی با تبریک به جوانان و مردم تونس و مصر و درود به آزادیخواهان سایر کشورهای منطقه حمایت همه جانبه خود را از آنها برای کسب آزادی و استقرار دموکراسی اعلام می دارد و خود را در پیوند با آنها در این مسیر می یابد و می داند.

جبهه مشارکت ایران اسلامی
۲۳/۱۱/۸۹

حسين زمان: چرا ۲۵ بهمن ؟

يادداشتي از حسين زمان در وبلاگ خود:
اختلاف بین ۲۲ بهمن و ۲۵ بهمن تنها سه روز نیست، بيش از سي سال است
ادامه راه سبز(ارس): حسین زمان از فعالان عرصه سیاست و هنر در یادداشتی که وبلاگ خود منتشر کرد با مقایسه ۲۲ بهمن ۵۷ با ۲۲ بهمن ۸۹ نوشت: کسانی که برای ۲۵ بهمن درخواست راهپیمایی داده اند خود را از جنس ۲۲ بهمن ۸۹ نمیدانند خود را از جنس راهپیمایی های دولتی و از پیش برنامه ریزی شده نمیدانند بلکه بیشتر از جنس بهمن ۵۷ هستند و از همین رو روز دیگری را انتخاب کرده اند.

وی معتقد است که بزرگترین و خطرناک ترین خطا و گناهی که طی سالهای پس از پیروزی انقلاب صورت گرفت قدیس تراشی بوده و بهره گیری از دین و معنویت برای ساکت کردن نظرات مخالف. هر نگاه منتقد و هر عقیده معترض رو در روی دین و خدا قرار داده شد و مهر الحاد بر آن خورد تا دیگر هیچ مخالفی بر خود حقی متصور نشود. این مرز بندی ها بود که به تدریج بین ۲۲ بهمن ۵۷ و ۲۲ بهمن ۸۹ فاصله ای عمیق انداخت.

متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:

اختلاف بین ۲۲ بهمن و ۲۵ بهمن تنها سه روز نیست این اختلاف بیش از سی سال است. سی و دو سال است که از انقلاب سال ۵۷ میگذرد. انقلابی که در سایه یکدلی و یکپارچگی و یکصدایی شکل گرفت و پس از سالها مبارزه اقشار مختلف مردم از هر صنف و گروهی در بهمن ۵۷ به ثمر رسید .

انقلابی که هم کارگران و کشاورزان در آن نقش داشتند و هم معلمان و دانش آموزان و دانشجویان و پزشکان و پرستاران و کارمندان و نویسندگان و ادبا و روحانیون و … . انقلابی که هم حاصل تلاش و مبارزه مسلمانان بود و هم حاصل پیکار و رنج و مشقت غیر مسلمانان. هم راست ها در آن سهیم بودند و هم چپ ها. زنان و مردان در کنار یکدیگر و شانه به شانه هم در صف اول مبارزه یکدیگر را همراهی و یاری میکردند .

با وجود اختلاف نظر های ایدئولوژیک برای رسیدن به هدف مشترک یکدیگر را تحمل میکردند و به عقاید هم احترام میگذاشتند. به آزادی عقیده و آزادی بیان پایبند بودند چرا که فریاد همگی شان از بی عدالتی و خفقان و عدم آزادی بیان به آسمان بلند بود. هدف مشترکشان که همان سرنگونی نظام سلطه و دیکتاتوری بود تمامی انقلابیون را بر آن میداشت که برای چشیدن طعم شیرین آزادی و استقلال به وحدت و هم دلی بیاندیشند و از تفرقه و چند دسته گی بپرهیزند.

این بود تصویر زیبای ماه های نزدیک به بهمن ۵۷ و چند صباحی بعد از پیروزی انقلاب. درست همان چیزی که امروز در میدان التحریر قاهره شاهد آن هستیم. مسلمان و مسیحی و لائیک، پیر و جوان، چپ و راست همه و همه هم خشمند و همراه.

بعد از مدت کوتاهی از پیروزی انقلاب کم کم سهم خواهی ها آغاز شد و هر گروهی سهم بیشتری از قدرت را مطالبه میکرد. تحمل مخالف روز به روز کاهش یافت و به سرعت بحث ها و چالش های ناشی از اختلاف عقاید و نظر ها جای خود را به خشونت و حذف طرف مقابل داد. در این مقطع بخشی از انقلابیون از پیکره نظام جدا شدند و خصومت و دشمنی بین این گروه و دیگران بالا گرفت. هشت سال جنگ با وجود همه زشتی هایش فرصتی شد برای همدل شدن و یکصدایی در مقابل دشمن مداخله گر. باز هم اختلاف نظر ها در بسیاری از موارد کنار گذاشته شد و تلاش ها در جهت بیرون راندن دشمن غارتگر شکل گرفت و همسو شد. البته بماند که این همدلی و هم سویی و صداقت مردم مبارز درست هدایت و مدیریت نشد.

این همدلی و امید به آینده و یکصدایی را تنها یک بار دیگر شاهد بودیم و آن هم ۲۲ بهمن ۷۶ بود. خاطره آن روز برفی و جمعیت همراه و همدل چند میلیونی در تاریخ پر تلاطم این مرز و بوم ثبت شد.

بعد از جنگ دوباره زخم ها سر باز کرد و موضع گیری ها آغاز شد . سهم خواهی ها دوباره با شدت بیشتر مطرح شد. هر روز که جلوتر آمدیم از آن روزهای زیبای یکی بودن دور شدیم. به تدریج تهمت ها آغاز شد، تخریب یکدیگر در دستور کار قرار گرفت و قدرت طلبی و فرصت طلبی جای همه آرمان گرایی ها و خداجویی ها را اشغال کردند و وحدت و یکپارچگی جای خود را به تفرقه داد. ساز خودی و غیر خودی کوک شد و جناح بندی ها به سرعت آغاز گردید . همانها که در اوایل انقلاب برای آزادی سینه سپر میکردند کم کم برای آن، هر روز یک تبصره قائل شدند و برای آزادی و استقلال و مردم سالاری تعاریف ویژه ارائه کردند. کسانی که هیچ تأثیری در پیروزی انقلاب نداشتند به تدریج نقش عوض کردند و لباس انقلابی به تن کردند و حتی در جایگاه مدعی العموم قرار گرفتند.

ملاک مرزبندی ها دیگر ارزش ها و آرمانهای انقلاب نبود بلکه صلاح جناح و گروه و افراد بود که مرز ها را مشخص میکرد. در دست داشتن عکس دکتر شریعتی که در راهپیمایی های سال ۵۷ یک ارزش و یک افتخار بود در ۲۲ بهمن سال ۸۸ جرم محسوب میشد.

بزرگترین و خطرناک ترین خطا و گناهی که طی سالهای پس از پیروزی انقلاب صورت گرفته قدیس تراشی بوده و بهره گیری از دین و معنویت برای ساکت کردن نظرات مخالف. هر نگاه منتقد و هر عقیده معترض رو در روی دین و خدا قرار داده شد و مهر الحاد بر آن خورد تا دیگر هیچ مخالفی بر خود حقی متصور نشود. این مرز بندی ها بود که به تدریج بین ۲۲ بهمن ۵۷ و ۲۲ بهمن ۸۹ فاصله ای عمیق انداخت.

امروز دیگر تعدادی از شعارها و پاره ای از آرمانهای سال ۵۷ قابل بیان نیست. امروز شاید تنها شباهتی که بتوان پیدا کرد با سی و دو سال پیش این است که باز هم برای بیان عقیده آن هم به شکل مسالمت آمیز مجوز لازم است.

کسانی که برای ۲۵ بهمن درخواست راهپیمایی داده اند خود را از جنس ۲۲ بهمن ۸۹ نمیدانند خود را از جنس راهپیمایی های دولتی و از پیش برنامه ریزی شده نمیدانند بلکه بیشتر از جنس بهمن ۵۷ هستند و از همین رو روز دیگری را انتخاب کرده اند. قطعا انتخاب ۲۵ بهمن برای حمایت از مردم مصر تنها بهانه ای است برای اینکه گفته شود ما به تنفس در هوای آزاد می اندیشیم و از کلمه مقدس آزادی حمایت میکنیم. حمایت ما از مردم مصر بهانه ای است برای حمایت از مردم سالاری، آزادی بیان، استقلال و عزت و شرافت انسانی.

۱۱/۲۲/۱۳۸۹

وائل غنیم و ۲۵ بهمن: از مصریان یاد بگیرید، ما هم از شما یاد گرفتیم

پیام همبستگی فعال سرشناس مصری، وائل غنیم، به مردم ایران:
از مصریان یاد بگیرید، ما هم از شما یاد گرفتیم

ادامه راه سبز(ارس): “وائل غنیم” فعال شناخته شده جنبش مردمی مصر که اولین اعتراض های مردم مصر را علیه مبارک از طریق شبکه های اجتماعی سامان داده بود از برنامه فعالان ایرانی برای راهپیمایی همبستگی با مردم مصر و تونس در ۲۵ بهمن تشکر کرد و از جنبش حقوق مدنی ایرانیان حمایت نمود.

این فعال برجسته مصری در مصاحبه با کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران در مورد راهپیمایی ۲۵ بهمن در ایران و خطاب به مردم ایران گفت: ” من به تمام ایرانیان میگویم که از ما مصریان یاد بگیرید و ما هم از شما یاد گرفتیم. در انتها نیز این قدرت مردم است که پاینده است و با آن ما میتوانیم به هر هدفی برسیم. اگر مردم متحد شوند و اگر باور داشته باشیم تمامی رویا هایمان میتوانند به واقعیت بپیوندند.”

در روزهای اخیر عکسی از “وائل غنیم” در طی سخنرانی در میدان تحریر قاهره چاپ شده بود که در آن وی دستبند سبزی به دست داشت. او در پاسخ به این سئوال که آیا دستبند شما در همبستگی با جنبش مردم ایران بوده است؟ گفت: “رنگ این دستبند اتفاقی بود ولی من خوشحالم که این برداشت از آن شده است.”

غنیم که از مدیران شرکت گوگل بود نقش بارزی در بسیج مردم مصر داشت و بازداشت شد و پس از آنکه در طی اعتراضات وسیع بین المللی آزاد شد، به عنوان یکی از سرشناس ترین سخنگویان جنبش مردمی مصرشناخته میشود.

۱۱/۲۱/۱۳۸۹

نماهنگي بمناسبت «۲۵ بهمن» روز همبستگي ملت سبز ايران عليه ديكتاتورها

نماهنگي بمناسبت «۲۵ بهمن» روز همبستگي ملت سبز ايران عليه ديكتاتورها

ادامه راه سبز(ارس): همراهی ارتش مصر با مردم یکی از درس اموزترین اتفاقاتی است که این روزها نظامیان کشور ما باید به آن توجه کنند. ارتش، سپاه، بسیج و نیروهای انتظامی فرزندان همین مردمند و دست ناراست همین دولت کودتا را بالای سر خود دارند. چه نا بخردانه است که حاکمیت، نظامیان را چشم و گوش بسته می شناسد و به قدرت امیری اش تکیه میکند، نظامیان هیچ گاه از ملت ها جدا نبوده و همواره خود را ضامن امنیت مردم می دانسته اند، حالا گیرم که چند روز دیرتر از موعد به میان مردم روند اما اگر آن روز برسد نقطه پایان استبداد است. آیا حاکمیت صدای بیداری ملت ها را شنیده است؟ برای پاسخ دادن به این پرسش زمان زیادی باقی نمانده!

يكي ديگر از ديكتاتورها بركنار ميشود

احتمال کناره‌گیری حسنی مبارک از قدرت

ادامه راه سبز(ارس): يک مقام بلندپايه دولت مصر روز پنجشنبه از کناره‌گيری احتمالی حسنی مبارک رييس جمهوری اين کشور خبر داده است و ارتش به همراه مقامات حزب حاکم نيز همزمان اعلام کرده‌اند که خواسته‌های مشروع تظاهرکنندگان برآورده خواهد شد.

در همين زمينه، به گزارش تلويزيون دولتی مصر شورای عالی نظامی اين کشور روز پنجشنبه بدون حضور حسنی مبارک ، رييس اين شورا، تشکيل شده است.

طبق اين گزارش، شورای عالی نظامی مصر اعلام کرده است که «از خواسته های مشروع مردم» حمايت می‌کند.

يک سخنگوی شورای عالی نظامی مصر اعلام کرده است: اين شورا به دنبال دستيابی به اقدامات و توافقاتی است که ضمن تضمين امنيت ملت و دستاوردهايش، مطالبات ملت بزرگ مصر را برآورد می‌سازد.

در همین زمینه، حسن بدروايی، دبيرکل حزب دموکراتيک ملی، به شبکه بی بی سی گفته است «اميدوار است که حسنی مبارک قدرت را به عمر سليمان، معاون رييس جمهور واگذار کند». حسن بدروايی همچنين گفته است: حسنی مبارک به احتمال خيلی زياد به زودی با مردم صحبت خواهد کرد.

احمد شفيق، نخست وزير مصر، نیز به شبکه بی بی سی عربی گفته است موضوع کناره‌گيری حسنی مبارک مورد بحث و گفت وگو قرار گرفته است.

محاصره منزل كروبي و محرومیت کلیه اعضای خانواده کروبی از دیدار با وی!

توسط نيروهاي امنيتي عوامل كودتا به اجرا در آمد:
محاصره منزل كروبي و محرومیت کلیه اعضای خانواده کروبی از دیدار با وی!

ادامه راه سبز(ارس): صبح امروز ماموران امنیتی مانع ورود یکی از فرزندان مهدی کروبی به منزل پدری وی شدند.

به گزارش سحام نیوز ماموران امنیتی که در برابر ساختمان منزل مسکونی مهدی کروبی بودند ، به فرزند کروبی اعلام کردند که حق ورود به منزل پدری خود را تا ۲۵ بهمن ندارد.

ماموران امنیتی همچنین اعلام کردند که به استثنای فاطمه کروبی – همسر مهدی کروبی – هیچ کدام از فرزندان، عروسان و بستگان مهدی کروبی حق دیدار و ورود به خانه وی را ندارند.

گفتنی است که مهدی کروبی و میرحسین موسوی برای برگزاری راهپیمایی حامیان جنبش سبز در حمایت از جنبش های آزادی خواه تونس و مصر، از وزارت کشور درخواست مجوز کرده بودند.

به گزارش سحام این حصر تازه اعمال شده برای مهدی کروبی به احتمال زیاد در ارتباط با درخواست این راهپیمایی است.

******************************
حمله ماموران امنيتي مصر با اسب و شتر به معترضان مصري

حمله ماموران امنيتي ايران با موتور به معترضان سبز ايران

چه با موتور ، چه با شتر ، ننگ به هر چه ديكتاتور

ترس حکومت از جنبش سبز: پيل.تر شدن كل دامنه بلاگ اسپات گوگل در آستانه ۲۵ بهمن

ترس مشهود حکومت از ملت ايران و جنبش سبز:
پيل.تر شدن تمامی وبلاگهاي بلاگ اسپات گوگل در آستانه ۲۵ بهمن

ادامه راه سبز(ارس): در آستانه ۲۵ بهمن سبز همه وبلاگ هاي بلاگر گوگل (كل دامنه blogspot.com) پیل-تر شد و حتی در نظر نگرفتند که همه وبلاگ های بلاگ اسپات سیاسی و مربوط به جنبش سبز نیستند ولی آنچه که مشخص است ترس حکومت از رسیدن صدای حق به گوش مردم است.

ضمنا جهت مقابله با اختلالات ايجاد شده توسط عوامل كودتا كه اخيرا در اينترنت داخل كشور مشاهده ميگردد (دستكاري در تايمينگ پورت 80 و بعضي پورتهاي ديگر بر روي بسياري از رنجهاي ip و كند نمودن كل پروتكل امن ssl - https) و باعث فريز شدن صفحات درخواستي كاربران ميشود(صفحه‌هاي وب اكثر اوقات نصفه نيمه باز شده يا اصلا باز نميشود)، پيشنهاد ميگردد مرورگر اوپرا 11 (opera v.11) را دانلود كرده و پس از نصب، بجاي ديگر مرورگرها مانند اكسپلورر ، فايرفاكس و يا كوروم از آن استفاده نماييد. توجه داشته باشيد در منوي پايين سمت چپ صفحهء اين مرورگر امكاني بنام توربو turbo وجود دارد كه بايد آنرا روشن (on) كرده و سپس براحتي از اينترنت بدون اختلال، بهره ببريد.


آدرس جهت دانلود اوپرا ورژن 11 :


نرم افزار پيل..تر..شكن اولترا را بدون نياز به داشتن اكانت گوگل ميتوانيد از لينك زير دانلود كنيد

جهت دانلود يك نرم افزار عبور از پيل-تر-ينك مخابرات (اولترا 10.06) كه كافيست پس از دانلود و در زمان اتصال به اينترنت آنرا اجرا كرده و بمانند قبل از مرورگر خود بدون محدوديت استفاده نماييد و فراموش نشود كه پس از قطع اينترنت حتما آنرا ببنديد(exit) و از آن خارج شويد:


دانلود: اينجا

موفق باشيد

مهدی کروبی: ٢۵ بهمن آزمون بزرگی برای حکومت ایران و جنبش سبز به شمار می آید

مهدی کروبی در مصاحبه با نيويورك تايمز:
٢۵ بهمن آزمون بزرگی برای حکومت ایران و جنبش سبز به شمار می آید

ادامه راه سبز(ارس): در حالیکه مقامات دولت محمود احمدی نژاد، کماکان درخواست راهبران جنبش سبز برای اخذ مجوز راهپیمایی ٢۵ بهمن ماه را بدون پاسخ گذاشته اند، مهدی کروبی طی مصاحبه با نیویورک تایمز خاطرنشان کرد "راهپیمایی تدارک دیده شده آزمون بزرگی است پیش روی دولت و همچنین مخالفان آن."
مهدی کروبی که همراه با میرحسین موسوی، جهت پشتیبانی و اعلام همبستگی با قیام های استبدادی مردم تونس و مصر، از وزارت کشور خواستار مجوز برگزاری راهپیمایی شده است، همچنین افزود "از آنجایی که حکومت در حال القای آن است که قیام مردم منطقه بیداری اسلامی است، مخالفت کردن آنها با درخواست مجوز نشان گر این خواهد بود که حمایت جمهوری اسلامی از اعتراضات اعراب دروغی بیش نیست."

این رهبر جنبش اعتراضی بعد از انتخابات، همچنین تاکید کرد "دوشنبه آینده روز سرنوشت سازی برای جنبش سبز است اگر دولت مجوز راهپیمایی بدهد شاهد تظاهرات بزرگی خواهیم بود که نشان دهنده پویایی جنبش است."

مهدی کروبی در ادامه به نیویورک تایمز گفت که تقریباً در حصر خانگی بسر می برد و ۳ دستگاه خودرو ماموران امنیتی اکثر روزها در بیرون منزل وی کشیک می دهند و مانع ملاقات مردم با وی می شوند.

کروبی همچنین قیام های مردم مصر و تونس علیه حکومتهای استبدادی این کشورها را همانند اعتراضات مسالمت آمیز مردم به نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال گذشتۀ ایران دانست و گفت: "جنبش مردم مصر و تونس، جان دوباره ای به کالبد جنبش سبز ایران دمیده است که سال گذشته به شدیدترین نحو ممکن توسط حکومت سرکوب شد."

رئیس مجلس ششم خاطرنشان کرد که هر روندی که به پیروزی معترضین خاورمیانه علیه حکومتهای دیکتاتوری آنان منجر شود به نفع جنبش سبز ایران است و افزود "چنانچه دولت با برگزاری راهپیمایی هواداران جنبش سبز برای حمایت از مردم مصر و تونس موافقت کند، مردم ایران در روز دوشنبه به جهانیان نشان خواهند داد که جنبش سبز نه تنها زنده است بلکه همچنان پویا و استوار به سوی آرمانهای رهایی بخش خود گام بر می دارد. در صورت همراهی حکومت ما شاهد قدرت واقعی جنبش سبز در روز دوشنبه 25 بهمن خواهیم بود."

به گزارش سامانه خبری ندای سبز آزادی یکی از دو رهبر برجسته جنبش سبز ایران در گفتگو با نیویورک تایمز، با تاکید بر این نکته که این روزها تمام رسانه های دولتی تلاش می کنند تا جنبش مردم مصر و تونس را قیام اسلامی بدانند گفت: ” رسانه های حکومتی در ایران سعی دارند تا ریشه های این اعتراضات را در مقابله دولتهای غربی با گروههای اسلامی جستجو کنند و مشخصا به تقابل دولتهای غربی با گروه سیاسی اخوان المسلمین اشاره می کنند و همین رویکرد آنها باعث می شود تا حکومت بهانه ای برای مخالفت با این راهپیمایی نداشته باشد. “

امری که به گفته مهدی کروبی موجب تامین امنیت کسانی که قصد دارند در روز دوشنبه 25 بهمن در میدان آزادی تجمع مسالمت آمیزی داشته باشند، توسط نیروهای نظامی و امنیتی، خواهد شد.

او در ادامه این گفتگو به خبرنگار نیویورک تایمز گفت: "اگر حکومت اجازه برپایی این تظاهرات را به هواداران جنبش سبز ندهد، معنایش این خواهد بود که آنها بر خلاف شعارها و ادعاهای خود مبنی بر حمایت از مردم مصر و تونس، عمل می کنند و مواضع آنها در مواجه با رخدادهای اخیر کشورهای مصر و تونس و دیگر کشورهای مسلمان منطقه، صادقانه نیست."

مهدی کروبی در این گفتگو در مواجهه با این سئوال که آیا جنبش سبز ایران به نوعی دچار سرخوردگی شده است گفت: ” هواداران جنبش سبز در ایران مطالبات اصلی خود که شامل آزادی بیان، آزادی اجتماعات و برگزاری یک انتخابات آزاد می شود را همچنان از طرق مختلف دنبال می کنند و به این ترتیب اطلاق سرخوردگی به این جنبش بی معناست. “

دبیر کل حزب اعتماد ملی در ادامه با اشاره به محدودیتهای سنگینی که ماموران حکومتی برای او و میرحسین موسوی یکی دیگر از رهبران جنبش سبز وضع کرده اند، از ملاقات دو باره خود با آخرین نخست وزیر ایران طی یک هفته گذشته خبر داده است و بر این نکته تاکید کرده است که هر دوی آنها خواستار برپایی یک راهپیمایی آرام و همراه با سکوت در روز دوشنبه ، 25 بهمن در میدان آزادی شده اند.

کروبی در این گفتگو پیروزی مردم مصر را دستاوردی بزرگ برای جنبش سبز ایران دانسته و معتقد است که در صورت پیروزی مردم مصر ، فشار سنگینی متوجه حکومت ایران خواهد شد. چرا که علاوه بر ترکیه مردم جهان شاهد پای گیری یک حکومت اسلامی دیگر که به دموکراسی احترام می گذارد، در منطقه خواهند بود.

کروبی گفت: ” پیروزی مردم مصر نشان خواهد داد که حکومت ایران نسبت به آرمانهای اصلی انقلاب ۵٧ که اساس آن برگزاری انتخابات آزاد و احترام به حق تعیین سرنوشت توسط خود مردم با استفاده از مکانیزم انتخابات است، پسرفت داشته است نه پیشرفت. “

با این همه به عقیده رئیس سابق مجلس شورای اسلامی که معتقد به تقلب در نتایج انتخابات ریاست جمهوری در دو دوره گذشته است، شکست مردم مصر تاثیر چندانی بر روند حرکت جنبش سبز در ایران نخواهد گذاشت .

او می گوید: ” البته شکست مردم مصر می تواند بر جنبش سبز ایران هم تاثیر بدی بگذارد اما این تاثیر آنقدر قوی نیست که حرکت آزادی خواهانه ما را متوقف کند. چرا که آزادی و آزادی خواهی از اصلی ترین خواسته های مردم ایران است و آزادی یکی از اصلی ترین وعده های انقلاب ۵٧ ایران بود که هنوز محقق نشده است. “

********************************


۱۱/۲۰/۱۳۸۹

«كلـمــه» بيانيه موسوي و كروبي بمناسبت ۲۲بهمن ؛ «قلـم‌سبـز ۴۴» دولت پرخرج و بدون هیچ نظارت

آخرين شماره نشريات سبز اينترنتي:
«كـلـمـــه» ويژه‌نامه بيانيه موسوي و كروبي بمناسبت ۲۲بهمن ؛ «قلـم‌سبـز» شماره ۴۴ دولت پرخرج و بی کفایت، بدون هیچ نظارت

ادامه راه سبز(ارس): آخرين شماره نشريات سبز اينترنتي مورخه چهارشنبه بيستم بهمن ماه ۱۳۸۹ جهت چاپ و تكثير بر روي پيشخوان سايت ارس قرار گرفت. دانستن حق مردم است و آگاهي چشم اسفنديار خودكامگان، لذا همت يكايك ما براي رساندن حتي يك نسخه به دست مشتاقان را طلب ميكند:

روزنــامــه «كــلـــمــــــه» شماره‌ويژه
ويژه‌نامه بيانيه ۲۲بهمن كروبي و موسوي


روزنــامــه «قلــم سبـــز» شماره ۴۴
دستمزد ۴۳% كارگران زير خط حداقل دستمزد


تحلیل اقتصادی چهل و چهارمین شماره از قلم سبز: دولت پرخرج و بی کفایت، بدون هیچ نظارت

چهل و چهارمین شماره از روزنامه اینترنتی «قلم سبز»، چهارشنبه ٢۰ بهمن ماه ٨٩، با عنوان "دولت پرخرج و بی کفایت، بدون هیچ نظارت"، منتشر شد و در اختیار کاربران و مخاطبان قرار گرفت.

به گزارش وبگاه قلـــم سبز، محور اصلی روزنامۀ امروز، اقتصاد، بودجه، کارگران و وضع معیشتی نگران کنندۀ آنان می باشد که در سرمقاله آمده است "سال ٨٩ به پایان می رسد، ولی هنوز دولت برای سال آینده بودجه را تدوین نکرده و به مجلس نفرستاده است. در سال پیش، دولت در اوج بی انضباطی، در هفتۀ نخست بهمن ماه بودجه را به مجلس فرستاد، ولی هم اینک بهمن از نیمه گذشته و هنوز فعالان و تلاش گران اقتصاد کشور، نمی دانند که برای سال آینده چه بودجه ای در نظر گرفته شده است...در چند سال گذشته نیز دولت معروف به اصولگرا همین وضع را داشته، و هیچ گاه نتوانسته بود بودجه را به موقع به مجلس برساند، اما امسال وضع بدتر از قبل است..."

در ادامۀ سرمقاله با توجه به عملکرد دولت در شانه خالی کردن از ارائۀ دخل و خرج خود برای نظارت بر آن و همچنین اغماضی که نهادهای ناظر در این خصوص داشته اند، آمده است "مدعیان اصولگرایی باید پاسخ دهند که چطور می شود دولتی را که در مدت شش سال بزرگترین خزانه نفتی ایران در طول تاریخ خرج کرده، و در مقابل بدترین کارنامه اقتصادی را داشته، و فقر را تا حد اعلا افزایش داده و بی عدالتی را گسترده، آنقدر رها کرد که هیچ نظارتی بر آن وجود نداشته باشد؟..."

در ستون دیگر این شماره، یادداشتی پیرامون محور کارگران با عنوان "رکود اقتصادی، نابسامانی تولید و گسترش اعتراض های کارگری" منتشر و در دیگر بخش های آن، اخبار اقتصادی و حوزه کارگری مورد مرور و بازخوانی قرار گرفته است.

وائل غنیم، فعال اینترنتی که با نماد سبز سخنگوی تظاهرکنندگان جوان مصری شد

جنبش جوانان مصری از ماهها قبل در مصر با نماد سبز رنگ فعالیت خود را برای سرنگونی استبداد آغاز کرده:
وائل غنیم، فعال اینترنتی که سخنگوی تظاهرکنندگان جوان مصری شد

ادامه راه سبز(ارس): بسیاری از معترضان مصری، روز دوشنبه پس از آزادی «وائل غُنیم» از زندان، در میدان تحریر قاهره از او استقبال کردند. همچنین نزدیک به صد هزار نفر با عضویت در یک گروه فیس‌بوکی، وائل غنیم را به عنوان سخنگوی خود انتخاب کردند.


جنبش جوانان مصری از ماهها قبل در مصر با نماد سبز رنگ فعالیت خود را برای سرنگونی استبداد آغاز کرده...
وائل غنیم، فعال اینترنتی که سخنگوی تظاهرکنندگان جوان مصری شد

وائل غُنیم، که مدیر اجرایی شرکت گوگل در مصر و از سازمان‌دهندگان اصلی و اولیۀ راهپیمایی‌های اولیه معترضان بود، ۱۲ روز پیش و در جریان دستگیری های مخالفان ناپدید و مشخص شد که بازداشت شده و آزادی او از زندان در روز دوشنبه (دیروز)، شادی و حمایت گسترده فعالان سیاسی و بلاگرهای این کشور را به‌دنبال داشت.

خبرگزاری فرانسه نوشته است که “بسیاری از معترضان، اعتقادی به گروه‌های سنتی اپوزیسیون که در حال گفت‌وگو با دولت حسنی مبارک هستند ندارند”، و جوانان معترض و خواهان برکناری مبارک، وائل غنیم را به عنوان سخنگوی خود پذیرفته‌اند و تا روز سه‌شنبه در حدود صد هزار نفر با عضویت در یک گروه فیس‌بوکی، وائل غنیم را به عنوان سخنگوی خود نامزد کرده‌اند.

بر اساس گزارش شبکه خبری الجزیره، آزادی غنیم از زندان دارای اهمیت بسیار زیاد است، چرا که می‌تواند باعث “وارد شدن شمار بسیاری از افراد تازه در راهپیمایی‌ها” شود. الجزیره می‌افزاید در حالی که این فعال اینترنتی خود گفته که نمی‌خواهد به او به چشم یک قهرمان نگاه کنند، اما معترضان که مدتی است به دنبال یک رهبر می‌گردند می‌گویند که “غنیم به نحوی برای آنان حکم رهبر را دارد.”

خبرگزاری فرانسه نیز در خبری از وائل غنیم به عنوان “قهرمان تازه اعتراضات” نام برده و گزارش داد که غنیم پس از آزاد شدن، در مصاحبه با یکی از کانال‌های تلویزیونی مصری، به یاد کشته‌شدگان اعتراضات دو هفته اخیر در مصر، اشک ریخته و گفته است که ۱۲ روز زندان را با چشمان بسته و در بی‌خبری به‌سر برده‌ است.

وی در این مصاحبه افزود: من قهرمان نیستم، من ۱۲ روز در خواب بودم، قهرمان آنهایی هستند که در خیابان‌ها بودند، کسانی که در راهپیمایی‌ها شرکت کردند، جان خود را فدا کردند، کتک خوردند، دستگیر شدند و جانشان به خطر افتاد.”

۱۱/۱۹/۱۳۸۹

٢۵ بهمن؛ پیروزی سبزها

٢۵ بهمن؛ پیروزی سبزها

ادامه راه سبز(ارس): سبزها شادکام باشند که با ابتکار تحسین‌برانگیز و اقدام شجاعانه‌ی موسوی و کروبی، از هم‌ اینک پیروز میدان 25 بهمن محسوب می‌شوند

به‌ جرأت می‌توان از هم اینک «سبزها» را پیروز 25 بهمن 89 دانست. پیش از آن‌که دلایل این مدعا، به‌صورت اجمالی، تبیین شود، گفتنی است نحوه‌ی مواجهه‌ی صاحبان قدرت در جمهوری اسلامی با درخواست آقایان موسوی و کروبی برای راهپیمایی در حمایت از خیزش اعتراضی مردم تونس و مصر، خارج از دو حالت کلی نیست: اعطای مجوز و عدم صدور مجوز.

دلایل مدعای مطرح شده در ابتدای این نوشتار، ذیل همین دو احتمال کلی، در ادامه بررسی می‌شود:

الف. اعطای مجوز راهپیمایی به موسوی و کروبی

کمتر مطلعی است که چنین احتمالی را بیش از یک شوخی مورد توجه قرار دهد. قریب به 20 ماه از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری 22 خرداد می‌گذرد. جریان تمامیت‌خواه مسلط در حکومت حتی در همان روزهای نخست پس از انتخابات نیز از اعطای این مجوز و امکان قانونی به معترضان پرهیز کرد. خودکامگان نیک می‌دانستند که با چه سیلی از جمعیت برآشفته مواجه خواهند شد. اگر هم تجمعات غریب و بی‌نظیری در تاریخ سیاسی معاصر ایران شکل گرفت، وضعی تحمیلی به نظام اقتدارگرا بود و نه تمایل جباران.

این‌چنین، تقریبا" محال و منتفی است که به درخواست راهبران نمادین جنبش سبز، پاسخ مثبت داده شود. وزارت کشور یا با حداکثر بی‌اعتنایی از کنار این موضوع می‌گذرد و با سکوت معنادار می‌کوشد این درخواست را نادیده بگیرد؛ یا آن‌که در حد پاسخ‌گویی اجباری و از سر ناچاری یک مقام مسئول، به پاره‌ای دستاویزهای حقوقی و اداری متوسل می‌شود و نظر منفی خود را اعلام می‌کند؛ و یا آن‌که (در یک فرض محال، که محال نیست) با این درخواست موافقت می‌کند و زمان و مکانی برای این راهپیمایی درنظر می‌گیرد؛ و این احتمال دور از ذهن، همان وضع نخست است که ما به تأمل در مورد آن نشسته‌ایم.

در چنین حالتی، تنها بدبین‌ها و مخالفان جنبش سبز انتظار سیل جمعیت را برای استقبال از این راهپیمایی نخواهند داشت. خیل جمعیت میلیونی، حادثه‌ای را رقم خواهد زد که 25 خرداد را نیز به حاشیه ببرد.

اما به‌نظر می‌رسد که بهتر است واقع‌بینی پیشه کنیم و بیش از این بر یک «فرض محال» درنگ نکنیم. شرایط به‌شکل غیرقابل تردیدی به سود احتمال دیگر و گزینه‌ی مفروض است که در زیر آن را با تفصیل بررسی می‌کنیم.

ب. مخالفت با درخواست صدور مجوز راهپیمایی

اجازه دهید مبتنی بر آنچه تاکنون رخ داده، و برآشفتگی و خشم سرکوبگران از هرگونه تجمع اعتراضی و بروز و ظهور یافتن مخالفان دیکتاتوری، 25 بهمن را از هم‌اکنون به‌شکلی بسیار گذرا و مختصر، به تصویر کشیم: گاردهای ضدشورش حدفاصل میادین امام حسین و آزادی (در تقاطع‌های اصلی چون میدان فردوسی، چهارراه ولیعصر، میدان انقلاب، نواب، دانشگاه شریف، و یادگار) مستقر خواهند شد و تمامی کوچه‌ها و خیابان‌های فرعی (روبروی دانشگاه و موازی خیابان انقلاب و بلوار کشاورز) به محلی برای استقرار لباس شخصی‌ها و نفربرهای آماده برای سرکوب و اعمال خشونت، مبدل خواهند شد؛ ساختمان وزارت کشاورزی تا مساجد و دیگر ساختمان‌های دولتی، یک‌بار دیگر پادگان‌ نظامی و محل استقرار باندهای سرکوب و قهر خواهند شد. کتاب‌فروشی‌ها و مغازه‌های حاشیه‌ی خیابان انقلاب با اجبار دستگاه‌های امنیتی و انتظامی کرکره‌ها را پایین خواهند کشید، و چهره‌های آشنا و ناآشنای سرکوب و خشونت، می‌کوشند اختناق و خفقان و سلطه‌ی مبتنی بر سلاح خود را در پیاده‌روها متجلی کنند.

این قاب تصویر، آن هم 20 ماه پس از انتخابات نشان از کدام نظام مردمی دارد؟ این خیل عمله‌های ظلمه و چکمه‌پوشان تا دندان مسلح، جز مهر تأیید بر حیات موثر و پویایی سبزها و جنبش اعتراضی‌شان، نشان دیگری دارد؟ «آتش زیر خاکستر»ی که می‌تواند هر آن، شعله‌ور شود و بساط خودکامگان و خودکامگی را در ایران درهم پیچد، جز این حجم از نیروی سرکوب، شاهدی دیگر برای اثبات حجم حضور خود در متن جامعه، نیاز دارد؟ آن «جنبش سبز»ی که نگارنده و بسیاری دیگر، وجودش را همچنان زنده و موثر و پویا می‌دانند، و آن را منوط و متوقف به تبلور خیابانی نمی‌کنند، این‌چنین _و‌ به شکلی غیرمستقیم_ خودنمایی می‌کند؛ آیا حتما باید معترضان در خیابان به صف شوند تا مخالفان جنبش سبز، وجودش را نفی نکنند؟

مستقل از این نکته (که در این مختصر، محور اصلی بحث نگارنده نیست) همین‌که پایتخت، در اوج انتقادهای رسانه‌های رسمی جمهوری اسلامی و بلندگوهای تمامیت‌خواهان از نظام فرعونی مصر، شکل و شمایی امنیتی به‌خود می‌گیرد، یک توفیق غیرقابل کتمان برای جنبش سبز است. تمامیت‌خواهان دیکتاتوری حسنی مبارک را در حالی نقد و نفی می‌کنند که برخلاف او، حتی حاضر نمی‌شوند مخالفان ابیشان، در جایی مجتمع و متبلور شوند. «افکار عمومی» در داخل و خارج از ایران، بار دیگر جنبش اجتماعی‌ای را مشاهده خواهند کرد که در لایه‌های اجتماعی ایران و به‌ویژه در طبقه متوسط مدرن، خودنمایی می‌کند و گفتمان و هنجارها و ارزش‌ها الگوهای متمایز خود با جباران و جباریت را پی‌ می‌گیرد.

اگر حاکمان اقتدارگرا خود را واجد پشتوانه‌ی اجتماعی و مشروعیت دموکراتیک می‌دانند، نباید از یک «اقلیت» (چنان که خود توصیف می‌کنند، و تازه آن را نیز با بازداشت‌ها و محاکمه‌های سال گذشته، پایان‌یافته تبلیغ می‌کنند) هراسی داشته باشند. تقدیس‌گران خشونت و تحریف‌گران حقیقت هرچند که سه روز پیش از 25 بهمن، مجال دارند که با هزار حیله و نیرنگ و بازی تبلیغاتی و خیمه‌شب‌بازی، مردم مشارکت‌کننده در آیین سالگرد پیروزی انقلاب را به نفع خود مصادره کنند، اما باز سرگردان و گیج، حیران‌اند که چگونه استبداد عریان‌شان را توجیه کنند.

حالتی دیگر نیز برای 25 بهمن متصور است؛ این‌که با وجود تمامی خفقان و سرکوبی که حاکمیت کوشیده است در ماه‌های اخیر بر جامعه‌ی معترض تحمیل کند، و با وجود تمامی سرکوب‌ها، خشونت‌ورزی‌ها، تهدیدها، ارعاب‌ها، احضارها، زندان‌ها، و حتی قتل‌ها، و نیز با وجود تمامی نیروهای امنیتی و نظامی و شبه‌نظامی که در 25 بهمن به خیابان‌ها می‌آورد، «سبزها» امکان ابراز وجود و خودنمایی محدود پیدا کنند. آیا این وضع را نیز نمی‌توان پیروزی دیگری برای جنبش سبز توصیف کرد؟ درهم‌شکستن اقتدار پوشالی و توخالی رژیم اقتدارگرا، با وجود تمامی تلاش‌های غیرانسانی و برخوردهای نامشروع و غیراخلاقی‌اش، کم توفیقی برای سبزهاست؟

به‌ نظر می‌رسد که نیازی به توضیح احتمال دیگر و آخر (یعنی حضور میلیونی سبزها مانند 25 خرداد 88) نباشد؛ در چنین وضعی، بدیهی است که جنبش سبز به چه پیروزی مهمی دست یافته است.

خلاصه‌ی کلام آن‌که سبزها شادکام باشند و همچنان سربلند و امیدوار، که با ابتکار تحسین‌برانگیز و اقدام شجاعانه‌ی موسوی و کروبی، از هم‌ اینک پیروز میدان 25 بهمن محسوب می‌شوند. بدیهی است خلاقیت سبزها و شجاعت توام با عقلانیت آنها در گسترش و تعمیق و تثبیت جنبش سبز، می‌تواند این فرصت جدید را به روز مهم دیگری در حیات جنبش سبز و سیر رو به تکامل آن، مبدل سازد. تا 25 بهمن زمان کافی برای هماهنگی سبزها به‌ویژه از طریق شبکه‌های اجتماعی هست؛ نیازی هم نیست که همه‌ی اقدامات و ابتکارها، پیش چشم‌های مضطرب نیروهای امنیتی دولت رانتی، هماهنگ و نهایی شود؛ سبزها به قدر لازم تجربه آموخته‌اند. تنها بی‌باوران به بهار طبیعت و طلوع هرروزه‌ی خورشید، پیروزی نهایی جنبش دموکراسی‌خواهی را پس از پیروزی جدید و نزدیک 25 بهمن، امیدوارانه و شجاعانه و عاقلانه و خلاقانه، پی‌ نخواهند گرفت. سبزها اما همچنان صبور و امیدوار ایستاده‌اند.
مرتضی کاظمیان

تا ٢۵ بهمن» تندتر از راهبران جنبش حرکت نکنیم

تندتر از راهبران جنبش حرکت نکنیم

ادامه راه سبز(ارس): در فضای سایبری موجی از فراخوانی و دعوت به راهپیمائی ٢۵ بهمن شکل گرفته است، ایجاب احساسی در این فضای سراسر هیجان زده همراهی بی چون و چرا با این رویکرد را میطلبد،خصوصا که بعد از مدتها چنین زمینه ای برای بروز احساسات فروخورده و دغدغه های بی شمار سرکوب شده فراهم آمده است،در چنین فضائی شاید راحت ترین رویکرد می تواند جذب و هضم شدن در این فضا و همراهی با موج به راه افتاده باشد؛اما دقیقا در این بزنگاه ها است که باید لختی تامل نمود و با نگاهی به گذشته از اشتباهات تبری جست و به راهی استوار و سرشار از عقلانیت و آگاهی و بدور از افراط و تفریط فرصت سوز اهتمام ورزید

پس از انتخابات پر مناقشه دهمین دوره ریاست جمهوری موجی از اعتراضات فراگیر و چند میلیونی در اعتراض به نتایج اعلام شده در جامعه شکل گرفت،بی شک اصلی ترین رکن شکل گیری این اعتراضات تاکید و ممارست دو کاندیدای معترض به نتایج انتخابات بر خواسته های مغفول مانده ملت در جریان انتخابات بود؛در این راه توفیق رفیق راه شد و همراهی مردم با این دو صحنه های بدیع و غرور انگیزی از اعتراضات معقولانه و مسالمت آمیز را در مقابل دیدگان جهانیان قرار داد،امری که تا آن لحظه نه تنها در سپهر سیاسی همیشه سرشار از افراط و تفریط کشور ما مسبوق به سابقه نبود بلکه در دنیا نیز بدین شکل و سیاق و با این حجم بی بدیل می نمایاند

جمعیت چند میلیونی در سکوت بزرگترین جلوه های مردم سالاری و دموکراسی مداری را فریاد زدند و طلیعه دار عقلانیت در سپهر سیاسی خاورمیانه شدند آنچنان که امواج عظیم آن مرزها را درنوردید و به آنسوی خاورمیانه نیز راه یافت،اکنون بعد از یکسال از فروکش کردن اعتراضات خیابانی در سطح کشور و با خیزش مردمی در کشورهای تونس و مصر راهبران جنبش سبز درخواستی برای صدور مجوز براي راهپيمايي مردمي در جهت حمايت ازقيام مردم مصر و تونس را به وزارت کشور داده اند،چنین درخواستی به سرعت مورد اقبال عمومی از سوی کنشگران جنبش سبز قرار گرفت و فضای مجازی مملو از همراهی با این درخواست گردید

بی شک این رویکرد در بدو امر گواه چندین مطلب است:

اول: پویائی و زنده بودن جنبش سبز با وجود تمامی فشارها و برخوردها

دوم: جایگاه یگانه و بی بدیل میر حسین موسوی و مهدی کروبی در بدنه مردم علیرغم تخریب مداوم رسانه های حکومتی و حملات زیاده خواهان خارجی بر عدم کارائی ایشان

سوم: تاثیر گذاری متقابل جنبش های مردمی بر یکدیگر که می تواند پتانسیل بالقوه مردمان کشورهای دیگر را به حالت بالفعل درآورد و موتور محرکی برای آن باشد

چهارم: وجود نارضایتی گسترده مردمی از وضعیت موجود که از آن به آتش زیر خاکستر می توان یاد کرد

حال که چنین درخواستی داده شده و با توجه به این نکات گفته شده و موج گسترده ای که در فضای مجازی به راه افتاده؛ باید چه رویکردی را در نظر گرفت؟ آیا رویکرد تندروانه بعضی از عزیزان در فضای مجازی به فرجام خوبی رهنمون خواهد شد؟ آیا تند کردن فضا و حرکت در بستر رادیکالی می تواند انگیزش عمومی را به همراه داشته باشد؟ مرور بر بعضی شعارهای پیشنهادی که دعوت به یکسره کردن وضعیت و سرنگونی نظام را دارد بر واقعیات موجود و پتانسیل عمومی جامعه قابل قرین شدن است؟آیا اصولا چنین رویکردی با درخواست راهبران جنبش و ایده آل های مد نظر جنبش سبز قابل تطابق است؟ آیا حرکت های آنارشیست طلبانه که بعضی در پی آن هستند با رویکرد مسالمت آمیز جنبش همخوانی دارد؟

در ابتدا به چرائی تند شدن فضا و تاثیر پذیری منتقدین می پردازم:

اول:بی توجهی حاکمیت به خواسته های مشروع و قانونی معترضین و برخورد خشن و غیر قابل توجیه با هر گونه اعتراض مسالمت آمیز و در چهارچوب های شناخته شده که قانون اساسی بر آن تصریح دارد و آن را محترم می شمارد اما حاکمیت آن را بر نمی تابد و به شدید ترین وجه با آن برخورد می کند

دوم:تاثیر پذیری از جو اعتراضات مردمی در تونس و مصر که شعارهائی چون "اسقاط نظام" سر داده می شود و یا فرار بن علی از تونس بواسطه شکل گیری اعتراضات یکماهه در این کشور که خود بخود عده ای را معطوف به سیر در چنین فضائی می کند

سوم:مشکلات فزاینده اقتصادی که بواسطه سیاستهای ناکارآمد چند سال اخیر دامنگیر مردم شده و طاقت آنان را طاق نموده است؛آنان در پی تغییر این روند و تصحیح این وضعیت هستند اما افقی امیدوار کننده را در پیش رو نمی بینند.

البته موارد گفته شده در مورد افرادی است که به شکل ساختاری با نظام در تعارض نیستند و خواهان بهبود شرایط هستند،اما بعضی از افرادی که اکنون دعوت به حرکات آنچنانی می کنند در پی تسویه حساب های سیاسی خود با نظام جمهوری اسلامی هستند و در این راه به هر دستاویزی تمسک می جویند برای آنان جنبش سبز و یا مردم در اولویت نیستند بلکه انتقام جوئی از حاکمیت در اولویت است،آنان که محبوبیتی نزد مردم ندارند از این بستر مهیا شده در پی کلاهی برای خود هستند،در ثانی نباید از نفوذ عوامل اقتدارگرا در فضای مجازی غافل شد بدیهی است که تند شدن فضا زمینه های برخورد و سرکوب هر حرکتی را مهیا تر نموده و دست آنان را برای برخورد بازتر خواهد کرد

اکنون به پاسخ سئوالات گفته شده باز می گردم:به یاد داشته باشیم تظاهرات میلیونی مردم در چند روز ابتدائی پس از انتخابات که به شکل مدوام تکرار گردید همگی در سکوت برگزار شد،بعد از خشونت های عریان صورت گرفته در روز سی ام خرداد این تظاهرات تداوم نیافت،در این میان عده ای از تحلیلگران خشونت صورت پذیرفته از سوی حاکمیت را دلیلی بر عدم تداوم اعتراضات ذکر کردند،هر چند بدون شک این فعل و انفعال خشونت محورانه بدون تاثیر نبود(خصوصا که رسانه ها با به نمایش گذاشتن مداوم این صحنه ها در برانگیزی چنین فوبیائی بی تاثیر نبودند)اما نمی توان آن را به تمامی قرین با درستی دانست چرا که در راهپیمائی روز قدس و برغم وجود تهدیدات مردم حضور میلیونی به نمایش گذاشتند،اما تند شدن فضا و شعارهای آنچنانی که در راهپیمائی بعدی به منصه ظهور رسید و خشونت عریانی که همزمان از سوی عوامل نظامی و انتظامی صورت پذیرفت فضا را به سمتی برد که بسیاری علیرغم میل باطنی خود نتوانند در این راهپیمائی ها حضور یابند،و آن شد که همه می دانیم.

طرح شعارهای تند حرکت در سیکل باطلی است که یکبار آنرا آزموده ایم،هر چند آنچه در این مدت بر مردم رفته است سخت و طاقت فرسا است و زمینه طرح مطالبات رادیکالی مقبولیت بیشتری در نگاه اول دارد اما یادمان نرود جنبش سبز برای اولین بار در معادلات سیاسی کشور منادی گفتمان عقلانی و مسالمت آمیز و بدور از کینه جوئی بوده، بی شک تدوام این مسیر می تواند در منتهای حصول خود نفع آوری عمومی را با کمترین هزینه برای تمامی مردمان کشور به ارمغان آورد.

دوستانی که از ماندن در خیابان تا حصول نتیجه سخن می رانند؛نیم نگاهی به میدان التحریر دارند و حرکت اعتراضی مردم مصر را سرلوحه تمایلات خود قرار داده اند اما این عزیزان به این حقیقت واقف نیستند که حضور مردمی در میدان التحریر در فضائی میسر گردیده که نقش آفرینی ارتش کشور مصر در آن یکی از ارکان اصلی است؛حضور فیزیکی ارتش در اطراف میدان و اعلام بیطرفی آنها و حائل شدن میان مخالفین و موافقین حکومت است که از شدت گرفتن خشونت ها میان دو طرف جلوگیری می کند،در پیش گرفتن چنین رویکرد مستقلانه ای از سوی ارتش زمینه ساز و تسهیل کننده حضور گسترده و شبانه روزی مردم در این میدان است حال آنکه می دانیم نیروهای نظامی در کشور ما حداقل در این برهه خاص فاقد چنین استقلال و رویکردی هستند و انتظار اینچنینی از آنان با واقعیت های موجود همخوانی ندارد.

مهمترین مسئله ای که باید مد نظر کنشگران جنبش قرار بگیرد دوری جوئی از تندروی و همراهی معقولانه با رهبران جنبش است آنان هنوز هم به جد خواهان اصلاح امورند و این درخواست را هم با چنین انگیزه ای ارائه کرده اند آنان به خوبی واقفند که تند کردن فضا به نفع تمامیت خواهان است و بهانه سرکوب را به آنان می دهد،در فضای رادیکالی و خشونت برآمده از آن توده های مردم انگیزش عمومی و همراهی همه جانبه نخواهند داشت؛بدیهی است که خفه کردن هر حرکتی در نطفه بدین شکل و سیاق راحت تر خواهد بود

دوستانی که از فرصت استفاده نموده و مطالبات تندی را مطرح می کنند از اساس با رویکرد موسوی و کروبی در تضاد هستند،هیچکدام از مولفه هائی که ایشان مطرح می کنند(چون ضدیت با دین و یا براندازی که در فیس بوک و بالاترین نمونه های آن فراوان است) در سخنان این دو جائی ندارد و آنان اهتمامی به این رویکرد ها ندارند اگر کسانی می گویند ما از این فرصت استفاده نموده و مطالبات خود را بیان می کنیم بی تعارف مزورانه عمل می کنند،این افراد خواسته یا ناخواسته موجبات انشقاق را در میان کنشگران جنبش مهیا می سازند و در راه مطامع تمامیت خواهان گام بر می دارند،آیا دعوت ایشان به حضور در خیابان(فارغ از رهبران جنبش) اعتنائی از سوی مردم یافت؟آیا وقت آن نرسیده که ایشان به راه آیند و واقعیات جامعه را در رفتار گزینی خود لحاظ کنند؟!

شاید بسیاری بگویند الان وقت پرداختن به این مقولات نیست و فقط باید تاکید به خیزش عمومی بشود اما استفاده از تجربه گذشته و دوری جوئی از اشتباهات صورت پذیرفته می تواند چراغ راهی برای آینده باشد،دقیقا در بهمن ماه گذشته بود که عده ای از آکسیون آخر سخن می راندند و سطح مطالبات را چنان بالا بردند که مردم را دچار سردرگمی و پریشانی نمودند و خوراک تبلیغاتی برای ناخیرخواهان اقتدارگرا در طول این یکسال فراهم نمودند که صحبت از مرگ و پایان پذیرفتن جنبش را تبلیغ کنند.!

حرکت هوشمندانه رهبران جنبش برای درخواست مجوز راهپیمائی در حمایت از خیزش مردمی مردم تونس و مصر یک بازی برد-برد است،حاکمیت بهانه ای برای جلوگیری از این حرکت ندارد،با حمایتی که رسما از این کنش خاورمیانه ای اعلام نموده نمی تواند مردمان خود را در دفاع از چنین حرکتی باز دارد مگر اینکه صراحتا اذعان به تصنعی بودن حمایت خود کند و بر وجود فضای خفقان صحه بگذارد،مطرح نمودن شعارهای تند و خواسته های آنچنانی بهانه ای است که حاکمیت آن را طلب می کند تا در مقابل این حرکت هوشمندانه خلل ایجاد نماید.
رضا رئیسی

بيانيه مشترك كروبي و موسوي: شرایط سیاسی کشور چیزی از بازتولید مناسبات شاهنشاهی کم ندارد

بیانیه میر‌حسین موسوی و مهدی کروبی به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی:
شرایط سیاسی کشور چیزی از بازتولید مناسبات شاهنشاهی کم ندارد

ادامه راه سبز(ارس): میرحسین موسوی و مهدی کروبی، در آستانه سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی با صدور بیانیه مشترکی، ضمن توصیف انقلاب مردم ایران در سال ۵۷ به عنوان «جلوه درخشان تعیین سرنوشت مردم به دست خودشان»، به بررسی گفتمان حاکم بر ساختار قبل از انقلاب و مقایسه آن با گفتمان نو انقلاب اسلامی پرداخته و سپس این مقایسه را به گفتمان جنبش سبز پیوند داده اند.

به گزارش کلمه، میرحسین موسوی و مهدی کروبی در بیانیه ی خود ویژگی های گفتمان رژیم پهلوی را «بستن همه راه ها به روی اصلاح تدریجی حکومت و جامعه، کودتایی متکی بر بیگانگان سلطه جو و غفلت دلسوختگان، در بند کردن آزادی خوهان، اعمال سانسور بر مطبوعات، مسلح شدن به سلاح های ریز و درشت، به کارگیری ماشین تبلیغاتی پر سر و صدا، توهم ایفای نقشی بزرگ در تحولات منطقه وجهان، هیچ خواندن مخالفان و منتقدان و همه خواندن خود و هم سفرگان» ذکر کرده اند.

موسوی و کروبی در این بیانیه از گفتمان نوینی سخن به میان آورده اند که از فردای کودتای ۲۸ مرداد متولد شد و بارزترین و غیرقابل‌انکارترین ویژگی آن، جهت گیری در مقابل باز تولید مناسبات استبدادی و شاهنشاهی بود. مناسباتی که به گفته ی این دو همراه جنبش سبز دوباره بازتولید شده است، اما این بار به نام دین رنگ قدسی و آسمانی به خود گرفته است، تآ انجا که امروز شرایط سیاسی کشور ازخطر بازتولید مناسبات شاهنشاهی، جز موروثی بودن حکومت چیزی کم ندارد.

آنها انتخابات ۸۸ را جلوه ای از احساس مسئولیت همگانی و ظهور گفتمان تازه ای در مقابل این خطرات دانسته و گفته اند که هیچ چیز نمی تواند مانع رشد این گفتمان شود، گفتمانی که فساد را تحمل نمی کند، خودی را ناخودی نمی کند، خطاهای گذشته را نقد می کند اما دستاوردهای روشن آن را نفی نمی کند. عزت کارگر و کار آفرین را می خواهد نه ذلت آنها را، اعتیاد و دزدی و طلاق را نتیجه سی درصد بیکاری جوانان می داند و در نتیجه اجازه نمی دهد مشکل جرم و جنایت با بر پا کردن چوبه های دار و قساوتی تاریخی حل شود و به بهانه جنایت و خیانت گروهی اندک، دور جدید تواب سازی و اعتراف گیری و شکنجه در محبس ها راه بیفتد.

موسوی و کروبی همچنین در تشریح تحولات دوسال گذشته، از آن دسته از افراد ارگان های نظامی و انتظامی و امنیتی یاد کرده اند که نتوانستند سوابق جبهه و فداکاری هایشان برای حفظ مرزها و امنیت کشور را به سرکوب و ضرب و شتم مردم بی گناه بفروشند و اطمینان داده اند که «در نهایت، بسیج و سپاه و نیروهای نظامی، ملت خود را تنها نخواهند گذاشت.»

به گزارش کلمه متن کامل این بیانیه مشترک به شرح زیر است :

بسم الله الرحمن الرحیم

* و العصر * ان الانسان لفی خسر * الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر.

در آستانه سی و دومین سالگرد انقلاب اسلامی ایران هستیم، انقلابی که جلوه درخشان تعیین سرنوشت مردم ما به دست خودشان بود و برای یکایک ما ایرانیان، شناخت و بازشناخت این حادثه بزرگ و مهم تاریخی، اهمیت بسیار دارد. شاید از آن رو که شناخت هویت تاریخی هر ملت، در تعیین راه آیندة آن مؤثر است، شاید از آن رو که این روزها از خود می پرسند که راه طی شده تا چه اندازه صحیح بوده، و شاید هم از آن رو که بیش از هر زمان دیگر، شاهد تلاش برای تحریف این تاریخ هستیم.

آنچه در آن روزها شاهد بودیم، نه یک جابجایی قدرت سیاسی صرف، که ورود یک گفتمان نو و خروج یک گفتمان کهنه بود: گفتمان کهنه ای که می انگاشت که با بستن همه راه ها به روی اصلاح تدریجی حکومت و جامعه، با کودتایی متکی بر بیگانگان سلطه جو و غفلت دلسوختگان این مرز و بوم، با در بند کردن فوج فوج آزادیخوهان، با اعمال سانسور بر مطبوعات، با سرازیر کردن درآمد نفتی سرشار به جیب منفعت جویان شریک در قدرت، با تا دندان مسلح شدن به سلاح های ریز و درشت، با به کارگیری ماشین تبلیغاتی پر سر و صدا، با توهم ایفای نقشی بزرگ در تحولات منطقه وجهان، با هیچ خواندن مخالفان و منتقدان و همه خواندن خود و هم سفرگان، با نماد فره ایزدی انگاشتن قدرت فاقد اقتدار ناشی از رضایت مردم، ماندنی است.

اما گفتمان نوین پس از کودتای شوم ۲۸ مرداد از همان فردای سال ۴۱ متولد شد ،بازنگری به کارنامه گذشته و به دنبال آن، جستجو برای یافتن راه رهایی از استبدادی که با پشتوانه استعمار بر کشور یکه تازی می کرد، آغاز شد. در کنار آنانی که از هر گونه تغییر مأیوس و نا امید بودند، در کنار آنانی که مصلحت اندیشی را به گونه ای تفسیر کردند که عافیت طلبی شخصی آنان را توجیه کند، در کنار آنانی که رعب پوشالی حکومت کودتا هر گونه حرکت را از آنان سلب کرده بود، چه بسیار کسانی هم بودند که دست از تلاش برنداشتند، چرا که باور داشتند زندگی کردن، صرفا به معنای زنده ماندن نیست. می دانستند که ملت های دیگر برای رسیدن به آزادی، عدالت ، استقلال و پبشرفت، راهی بس دراز پیموده اند و تلاش برای دستیابی به جامعه ای که از چنین نعمت هایی برخوردار باشد، خود، عین زندگی است. چنین بود که هنگامی که خواسته های خود را در گفتار رهبری استوار چون امام خمینی (ره) یافتند که در این راه مصمم گام نهاده بود، با او همراه شدند و بساط ظلم و جور را برچیدند. با تجربه ای که از گذشته به دست آمده بود، از همان فردای پیروزی، دغدغه حراست و مراقبت از این دستاورد بزرگ در دل زن و مرد و پیر و جوان به جنبش درآمد تا مبادا کودتایی دیگر، تجاوز نظامی، و مهم تر از همه، انحراف از آرمان های انقلاب اسلامی، این نهال تازه رسته را در هم شکند.

درس هایی که از آن واقعه و سالیان پس از آن فراگرفته شد، موجب شد که مردم ما بارها عزم خود را برای جلوگیری از انحراف از راهی که می توانست آنها را به سرمنزل مقصود برساند به نمایش بگذارند. مشارکت گسترده در دفاع از میهن در مقابل دشمن متجاوز، تلاش های ستایش برانگیز در رونق اقتصاد ملی، کوشش برای انجام اصلاحات گسترده در عرصه های گوناگون و حضور آگاهانه در عرصة انتخابات، تبلور این احساس مسئولیت ملی است که مردم ما را اینگونه در صف مقدم تحولات فکری و اجتماعی چند دهة اخیر منطقه قرار داده است.

گفتمان نو باید با دیده بانی مستمر، خود را با نیازهای نو سازگار می کرد و نوشوندگی خود را پاس می داشت که بارزترین و غیرقابل‌انکارترین ویژگی آن، جهت گیری در مقابل باز تولید مناسبات استبدادی و شاهنشاهی بود.یادمان هست که بزرگترین دغدغه خبرگان قانون اساسی جستن راه هایی بود که جلوی ظهور استبداد و خود رایی و دیکتاتوری را به هر شکل و شمایل بگیرد و قانون اساسی در شرایطی نوشته شد که بیرون از مجلس خبرگان، مردم در خیابانها شعار میدادند «برابری، برادری، حکومت عدل علی».

درکتاب« پیکار صفین، نصرابن مزاحم» که شاید قدیمی‌ترین کتاب روایی– تاریخی در مورد جنگ صفین باشد، آمده است که بعد از استقرارحضرت امیر (ع) در کوفه، ایشان مسافرتی به مناطق فارس نشین و ایرانی در نزدیکی کوفه می کنند و در یک آبادی از مردم در مورد شاهان ایرانی سوال می کنند. بزرگ روستا می‌گوید:« در سنت شاهان ایرانی چیزهایی بود به نفع رعیت و چیزهایی بود به نفع پادشاه، تا این که خسروپرویز آمد و هرچه به نفع رعیت بود منسوخ کرد و هرچه به نفع پادشاه بود نگاه داشت و این موجب اضمحلال پادشاهی آنان شد.»

این روایت، دقیقا فضای روحی و سیاسی کشور در دهه اول انقلاب فارغ از ضعف ها و خودسری هایی که دامنگیر هر انقلابی در آغاز آن می شد را تشکیل می داد: مردمی که انقلاب کردند قصدشان این بود که آن مناسبات رابا الگو گرفتن از حکومت عدل علی از بین ببرند.

آیا دردناک نیست که بعد از گذشت بیش از سی سال از انقلاب، دوباره دغدغه مردم مواجهه با باز تولید همان مناسبات پادشاهی و این بار به نام دین باشد؟ در شرایطی هستیم که هر چیزی از حقوق مردم در قانون اساسی و آرمان‌های انقلاب بود زیرپا گذاشته شده، فصل سوم قانون اساسی، یعنی حقوق ملت، در پرانتز قرار گرفته و آنچه به نفع حاکمان بوده است به صورت اغراق‌آمیز و چند برابر به اجرا درآمده و تبعیت بی چون و چرا از قدرت، رنگ قدسی و آسمانی به خود گرفته و عدم سوال از قدرت فضیلت شده وهر صدای منتقد و متعارض با شبیه سازی های مضحک، به خارجی بودن و همدستی با بیگانه و صهیونیسم و نفاق متهم گردیده است، تآ انجا که امروز شرایط سیاسی کشور ازخطر بازتولید مناسبات شاهنشاهی، جز موروثی بودن حکومت چیزی کم ندارد.

آری انتخابات سال ۸۸ جلوه ای از این احساس مسئولیت همگانی در مقابل خطرات بود. مردمی که احساس خطر می کردند، مردمی که از مدیریت ناتوان دستگاه اداره کشور ناامید شده بودند، مردمی که از دروغ به تنگ آمده بودند، مردمی که احساس می کردند برای پیشرفت کشور به دگرگونی های فراگیرتر و بنیادی تر نیازمندند، به میدان آمدند و چه بسیار کسانی که سال ها بود در انتخابات شرکت نمی کردند و این بار قفل سکوت خود را شکستند و چه بسیار کسانی که پا را از رقابت های سیاسی رایج فراتر نهادند و برای ایجاد تحولی بزرگ همنوا گشتند.

دریغا که آنچه بر سر نتایج انتخابات آمد و آنچه در پی شبه کودتای اقتدارگرایان رخ داد، حق اساسی تعیین سرنوشت ملت به دست خویش را خدشه دار کرد. اما دستگیری معترضان، ضرب و شتم آنان در خیابان ها، کشته شدن عده زیادی از جوانان و زنان و مردان در خیابان ها و بازداشتگاه ها، فجایع کوی دانشگاه و کهریزک،حمله به بیوت و دفاتر مراجع تقلید، به راه انداختن تجمعات اتوبوسی و نمایشی، هجمه تبلیغاتی یک سویه مملو از دروغ و افترا، سرکوب کارگران و معلمان و جنبش زنان و دانشجویان و استادان، راه اندازی کارناوال های شرم آور و مانورهای امنیتی با هدف ایجاد رعب، تلاش مستمر برای انحراف افکار عمومی به سمت مسائل فرعی و انحرافی، برخورد غیراخلاقی با خانواده های شهدا و زندانیان، واعلام مرگ جنبش سبز در مناسبت های متوالی، هیچ یک نتوانسته است اقتدارگرایان را از چالش بزرگ حاصل از بی اعتمادی مردم به دولت نجات دهد، همچنان که نتوانسته خواسته های برحق مردم برای برخورداری از حقوق شهروندی مصرح در قانون اساسی را به دست فراموشی بسپارد.

در طول این ماه ها، تحولات مهمی رخ داده است که توجه هر ناظر آگاهی را جلب می کند. بسیاری از کسانی که در ارگان های نظامی و انتظامی و امنیتی شاغل بودند نتوانستند سوابق جبهه و فداکاری هایشان برای حفظ مرزها و امنیت کشور را به سرکوب و ضرب و شتم مردم بی گناه بفروشند . برخی از روی تقیه ویا اطلاعات ناکافی و برخی از افراد ساده که بر اثر تبلیغات دولتی گمان می کردند که معترضان، ایمان دینی شان را نشانه رفته اند به تدریج متوجه شدند که چنین نیست. بسیاری از کسانی که فکر می کردند جنبش اعتزاضی مردم از توطئه های قدرت های سلطه جوی بیگانه یا خشونت ورزانی که در بحبوحه جنگ به دامان دشمن پناه آورده و به خدمتش کمر بسته بودند سرچشمه می گیرد، فهمیدند که این ترفندی برای بدنام ساختن منتقدان و موجه ساختن اعمال غیرانسانی اقتدارگرایان بیش نیست.

وما دور نمی بینیم آنانی که بصورت واقعاً اصولی دغدغة منافع ملی و ارزشهای اسلامی را دارند در کنار همه ملت (یا به تعبیر مستبدین «خس و خاشاک») قرار گیرند و صف خود را از زیاده خواهان ودست اندازان به حقوق و بیت المال ملت جدا سازند. ما بویژه اعتقاد داریم که در نهایت، بسیج و سپاه و نیروهای نظامی، ملت خود را تنها نخواهند گذاشت.

در طول سال های اخیر و بویژه دو سال گذشته، گفتمانی نو متولد شده و هیچ چیز نمی تواند مانع رشد آن شود. گفتمانی که فساد را تحمل نمیکند و با وعدۀ آوردن نفت بر سر سفره مردم، یکشبه قیمت نان وسوخت و برق و گاز را چند برابر نمی سازد. گفتمانی که به حفظ نیروی کار کشور ایمان دارد و منابع و تولیدملی را با تحویل بازار ملی به واردات خارجی ویران نمی سازد .گفتمانی که عزت کارگر و کار آفرین را میخواهد نه ذلت آنها را. گفتمانی که اعتیاد و دزدی و طلاق را نتیجه سی در صد بیکاری جوانان می داند و در نتیجه اجازه نمی دهد مشکل جرم و جنایت با بر پا کردن چوبه های دار و قساوتی تاریخی حل شود و به بهانه جنایت و خیانت گروهی اندک، دور جدید تواب سازی و اعتراف گیری و شکنجه در محبس ها راه بیفتد. (به راستی شمایانی که هر روز و ساعت سنگ اسلام و معنویت را بر سینه میزنید، چند زن را میتوانید نشان دهید که در صدر اسلام اعدام شده باشند؟!) گفتمانی که از رأی مردم نمی ترسد واز رجوع به قانون اساسی نمی هراسد. گفتمانی که نه در شعار وهیئت ماکیاولیستی بلکه در عمل بدنبال وحدت اسلامی ونزدیکی مذاهب اسلامی به یکدیگر است و میلیونها شهروند ایرانی را تحت عنوان سنی و درویش و اهل حق و نام های دیگر ازخودنمی راند.

آری امروز گفتمانی تازه متولد شده است. گفتمانی که شهدای آن، پیشقراولان و دربندشدگانش پرچم داران آن هستند. گفتمانی که خشونت را طرد می کند و راه تغییر را از طرق مسالمت آمیز جستجو می کند. گفتمانی که پاسخ دروغ و نهمت و ناسزا را با راستی و حقیقت و ادب می دهد. گفتمانی که چشم امیدی به بازی های پنهانی قدرت های جهانی ندارد و راه حل شفاف ملی را تنها راه تحول به سوی اصلاح امور می داند. گفتمانی که خودی را ناخودی نمی کند بلکه سعی در خودی کردن ناخودی ها دارد. گفتمانی که چندصدایی را به رسمیت می شناسد و اتحاد ملی را نه در سکوت گورستانی که در تمسک به عقلانیت جمعی می جوید. گفتمانی که مردم را نسبت به آنچه در کشور می گذرد نامحرم نمی شناسد و گسترش آگاهی ها به میان همة اقشار و گوشه کنار این مرز بوم را وجه همت خویش قرار داده است. گفتمانی که با گسترش و تقویت شبکه های اجتماعی، افراد را گرد هم می آورد و فضای مدنی را توسعه می دهد. گفتمانی که سرمشق بسیاری از حرکت های آزادیخواهانة دیگر شده است. گفتمانی که خطاهای گذشته را نقد می کند اما دستاوردهای روشن آن را نفی نمی کند. گفتمانی که عدالت را نه در اقتصاد صدقه ای، بلکه در ایجاد فرصت های برابر و توانمندسازی محرومان می داند. گفتمانی که بجای انتشار کینه و انتقامجویی در میان فقیر و غنی، روستایی و شهری، اقوام، ادیان و مذاهب، به نهادینه کردن مدارا و مفاهمه و گذشت می پردازد. گفتمانی که درصدد پایان دادن به اوباش سالاری و حاکمیت نهادینة شایسته سالاری است تا در پرتو آن، شکوفایی و رشد استعدادها در میان ایرانیان، زمینه ساز ارتقای این سرزمین به جایگاهی که شایستة آن است، شود.

گفتمانی که بدنبال یافتن منجیان قهرمان نیست بلکه می خواهد هر ایرانی در نجات کشورش سهیم باشد. گفتمانی که به تعداد معتقدانش رهبر دارد. گفتمانی که می داند حفظ نظام یعنی حفظ ارزش هایی که نظام برای آن بوجود آمده، نه حفظ اشخاص در مناصب قدرت. گفتمانی که چرخش قدرت و پاسخگویی به مردم و برابری همه در قبال قانون را ضامن سلامت و زمینه ساز پیشرفت می شمرد. گفتمانی که اسلامیت و جمهوریت نظام و حاکمیت مردم سالاری بر همه شئونات کشور را تنها راه سعادت مردم می داند.

گفتمانی که در آن، تصمیمات و مصلحت بینی های شخصی جای خود را به عقلانیت جمعی می دهد. گفتمانی که با ایمان به خدایی که تعالی انسان را می خواهد، حق خواهی، و با استعانت از کردار نیکو، صبر و استقامت، راه امید را می پیماید و به پایندگی حق و زوال باطل یقین دارد.

امروز حاکمیت در ورای ایجاد این نگرانی که اگر او نباشد دین از بین می‌رود سنگر گرفته است و مرتبا با این اعلام خطر سعی می‌کند اقشار مذهبی را در پشت سر خود بسیج و منسجم کند، حال آن که در واقعیت، آن چیزی که بیشترین لطمه را به فضای دینی جامعه زده است رفتارهای ستمکارانه و ضددینی خود حاکمیت است. پایه‌های همه ادیان الهی در فطرت انسان ها قرار دارد و اگر اسلام پس از چهارده قرن باقی مانده است علتش مستحکم بودن پایه‌های فطری آن است، تا جایی که حتی ورود مغول واقدامات پهلوی اول نتوانست آن را از بین ببرد.

و این دین از ما خواسته است که به افراد ستمکار متمایل نشویم که در این صورت از کمک خداوند محروم خواهیم شد: «و لا ترکنوا الی الذین ظلموا فتمسکم النار و ما لکم من دون الله اولیاء ثم لا تنصرون»، و به کسانی که ستم کرده‌اند میل نکنید که آتش شما را لمس خواهد کرد، و شما را سرپرستی جز خداوند نیست، سپس دیگر به شما یاری نخواهد شد.

در آستانه سی و دومین سال پیروزی انقلاب اسلامی، به عنوان دو همراه کوچک به شما حاملان بی شمار گفتمان جدید درود م یفرستیم و از خداوند متعال میخواهیم همه ما را از یاران مظلومان و دشمنان ظالمان قرار دهد.

وما النصر الا من عند الله العزیز الحکیم

مهدی کروبی - میر حسین موسوی

بیانیه جبهه مشارکت و دعوت از مردم برای شرکت گسترده در راهپیمایی ٢۵ بهمن

بیانیه جبهه مشارکت در حمایت از درخواست موسوی و کروبی:
دعوت از مردم برای شرکت گسترده در راهپیمایی ٢۵ بهمن

ادامه راه سبز(ارس): بدنبال درخواست میرحسین موسوی و مهدی کروبی برای برگزاری راهپیمایی بیست و پنچ بهمن ماه در حمایت از مردم مصر و تونس، جبهه مشارکت ایران اسلامی با استقبال از این پیشنهاد از همه مردم دعوت کرد در صورت صدور مجوز راهپیمایی ، یکپارچه و متحد ،حمایت خود را از مردم این دو کشور ابراز دارند.

جبهه مشارکت در بیانیه خود آورده است: مسئولان کشور اینک در آمونی تعیین کننده قرار گزفته اند. صدور مجوز می تواند به منزله حاکمیت عقلانیت و بازگشت به نقطه اغازی باشد که امید می رود از ان پس مناقشات سیاسی کشور در روندی قانونی و آرام بر اساس مفاهمه و گغتگو به نفع مردم حل و فصل شود و از سوی دیگر نادیده گرفتن حق مردم در برگزاری راهپیمایی به معنای ابطال همه ادعاها در حمایت از قیام مردم مصر و تونس خواهد بود.

متن این بیانیه که در سایت نوروز منتشر شد به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

جنبش دموکراسی خواهی مردم تونس و مصر نوید بخش تحولی شگرف و دوران ساز در منطقه و جهان اسلام است.

اینک در سالگرد انقلاب ضداستبدادی و استعماری ملت ایران شاهد خیزش مردم در کشورهایی هستیم که مشخصه اصلی حکومت در آنها استبداد و سرکوب، وابستگی و ناکارآمدی است و جالب انکه همه این دولتها با اتخاذ روند سیستماتیک تفلب و مهندسی آرا در انتخابات نقطه آعاز اعتراضات خود جوش مردمی را پی نهادند.

اعلام راهپیمایی 25 خرداد از سوی رهبران جنبش سبز ایران به حمایت از انتفاضه دموکراسی خواهی منطقه نشانه پیوستگی و همبستگی ملت ایران با مردم تونس و مصر است.

جبهه مشارکت ایران اسلامی با استقبال از این پیشنهاد از همه مردم می خواهد در صورت صدور مجوز راهپیمایی ، یکپارچه و متحد ،حمایت خود را از مردم این دو کشور ابراز دارند.

ما همچنین اعلام می داریم که مسئولان کشور اینک در ازمونی تعیین کننده قرار گزفته اند. صدور مجوز می تواند به منزله حاکمیت عقلانیت و بازگشت به نقطه اغازی باشد که امید می رود از ان پس مناقشات سیاسی کشور در روندی قانونی و آرام بر اساس مفاهمه و گغتگو به نفع مردم حل و فصل شود و از سوی دیگر نادیده گرفتن حق مردم در برگزاری راهپیمایی به معنای ابطال همه ادعاها در حمایت از قیام مردم مصر و تونس خواهد بود.

۱۱/۱۸/۱۳۸۹

مجمع مدرسين و محققين حوزه علميه: هشدار درباره بازگشت خودکامگی در لباس جدید

بيانيه مجمع مدرسين و محققين در سالگرد پيروزي انقلاب:
هشدار درباره بازگشت خودکامگی در لباس جدید

ادامه راه سبز(ارس): مجمع مدرسین حوزه علمیه قم با صدور بیانیه ای ضمن تبریک سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران درباره بازگشت خودکامگی در لباس جدید هشدار داد و خواستار برپایی حاکمیت ملت و اجرای قانون و پاسخگویی مسئولان شد.

در این بیانیه، به ظلم، بی‌قانونی و نادیده گرفتن حقوق مردم به عنوان دلایل اصلی سقوط شاه اشاره و تاکید شده که هر نظامی چنین خصوصیاتی را داشته باشد، فرو می‌ریزد.

مجمع در اين بيانيه متذكر شده است: «بلند پروازی های شخص اول مملکت چنان او را در هاله ای از غرور قدرت و ثروت فرو برده بود که هیچ مخالفی را بر نمی تافت، دستور سرکوبی منتقدین را شخص او صادر می کرد ، آنان را به زندان می انداخت و گاه تا مرز اعدام به جلو می برد. از آن سو اقتصاد و منافع ملی کشور ، در کام خود کامگی ،به حالت ایستایی و عقب ماندگی در آمد . بودجه بر آمده از نفت آن سرمایه ملی که باید صرف عمران و آبادانی و سرمایه گذاری کشور می شد تا ریشه فساد را بخشکاند ، هزینه تسلیحات و تبلیغات و تقویت بنیه نظامی و انتظامی و در راس آن ساواک می شد اختناق و گرفتن حق اعتراض از مردم و تک صدایی کردن مطبوعات و رسانه ها، حتی احزاب درون حکومتی خویش، سرکوبی داخلی و ژاندارم منطقه بودن ، زیان های بزرگی را برای ملت ایران به بار آورد ، که در نهایت آثار آن تاختن مرکب بیداد بر گرده ملت بود»

متن کامل این بیانیه در ادامه می‌آید:

بسم الله الرحمن الرحیم

«تلک الایام نداولها بین الناس و لیعلم الله الذین امنوا و یتخذ منکم شهداء والله لا یحب الظالمین»
(آل عمران ۱۴۰)

«و ما این روزهای ( پیروزی و شکست ) را در میان مردمان می گردانیم تا خدا افرادی را که ایمان آورده اند، بداند ( و شناخته شوند)، و از میان شما گواهانی میگیرد. و خدا ستم پیشگان را دوست ندارد. »

فرا رسیدن ۲۲ بهمن روز سرنگونی نظام استبدادی – سلطنتی و سر آغاز نظام جمهوری اسلامی و حاکمیت مردم ، روز نوید بخش تاریخ ایران و اسلام است . هماهنگی ملت ایران در آن روز برای نابودی نظام شاهنشاهی و محو آثار سلطنتی یعنی : دیکتاتوری ، دست نشاندگی ، بی تفاوتی به حقوق اساسی ملت، حیف و میل کردن ثروت ملی ، بی توجهی به منافع ملی در عرصه جهان ، از پدیده های مهم در تاریخ این مرز و بوم بود.

ملت ایران یکپارچه به دنبال رهبری داهیانه و شجاعانه امام خمینی (قدس سره)برای تحقق آرمانهایی که ایشان در سخنان و مصاحبه هایش همواره مطرح می کرد ، حرکت نمود و خواستار ادامه راهی شد که در آن ارزش های انسانی و اسلامی و در راس آن حاکمیت مردم ، آزادی های سیاسی و عدالت اجتماعی و اجرای مرّ قانون بود و این که هیچ کس در هیچ جایگاهی حق تخطی از قانون را ندارد ، حاکمیت مطلقه در ر‍ژیم گذشته از آن جا بوجود آمد که شخص شاه حاکم بر قانون بود و در مقابل قانون و ملت پاسخگو نبود، خود را ما فوق قانون می پنداشت و مفسران قانون برای تقرب به اعلی حضرت ، قانون را به نفع طبقه حاکمه تفسیر می کردند . البته نهاد های قانونی نظارت بر قدرت مانند مجلسین و مطبوعات نیز دست نشانده و ثنا گوی شخص شاه بودند.

به خاطر حاکمیت شخص بر قانون، بزرگترین دست آورد ملت ایران در انقلاب مشروطه ، یعنی قانون اساسی که در روزگار خود بهترین ره آورد در منطقه بود، زیر پا نهاده شد و حقوق ملت ایران ، با تحریف قانون ، در راه بقای سلطنت ضایع گردید . بی شک عوامل عمده به وجود آورنده حرکت یکپارچه مردم در ۲۲ بهمن و سرنگونی رژیم پیشین ، یکه تازی ، غرور، تحقیر ملت، بی تحملی و بلند پروازی شاه و اطرافیان او در عرصه اقتصاد، سیاست و فرهنگ کشور بود.

بلند پروازی های شخص اول مملکت چنان او را در هاله ای از غرور قدرت و ثروت فرو برده بود که هیچ مخالفی را بر نمی تافت، دستور سرکوبی منتقدین را شخص او صادر می کرد ، آنان را به زندان می انداخت و گاه تا مرز اعدام به جلو می برد. از آن سو اقتصاد و منافع ملی کشور ، در کام خود کامگی ،به حالت ایستایی و عقب ماندگی در آمد . بودجه بر آمده از نفت آن سرمایه ملی که باید صرف عمران و آبادانی و سرمایه گذاری کشور می شد تا ریشه فساد را بخشکاند ، هزینه تسلیحات و تبلیغات و تقویت بنیه نظامی و انتظامی و در راس آن ساواک می شد اختناق و گرفتن حق اعتراض از مردم و تک صدایی کردن مطبوعات و رسانه ها، حتی احزاب درون حکومتی خویش، سرکوبی داخلی و ژاندارم منطقه بودن ، زیان های بزرگی را برای ملت ایران به بار آورد ، که در نهایت آثار آن تاختن مرکب بیداد بر گرده ملت بود . «فتلک بیوتهم خاویة بما ظلموا انّ فی ذلک لایة لقوم یعملون» این خانه های آنهاست که بخاطر ظلم و ستم شان خالی مانده ، و در این نشانه روشنی است برای کسانی که آگاه اند. ( سوره نمل آیه۵۲)

بنابراین اگر بخواهیم علت سقوط نظام پیشین را در یک جمله کوتاه خلاصه نماییم باید گفت ، نظامی که بر اساس ظلم ، بی قانونی و نادیده گرفتن حقوق مردم قرار گیرد پایه های آن به حکم سنت الهی درهم فرو می ریزد.

همچنان که در این روزگار شاهدیم که چگونه ملت های مظلوم و ستمدیده منطقه در برابر حکومت های خود کامه حاکمان دست نشانده اجانب ایستاده اند و یقینا ایستادگی مردم در برابر این مستبدان فرجام آن پیروزی خواهد شد چرا که این سنت قطعی الهی است که ظلم پایدار نمی ماند.

مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم روز ۲۲ بهمن را برای همیشه گرامی می دارد و همواره خواهان این است که عوامل اصلی سقوط شاه و دلایل و عوامل حضور مردم برای برپایی حاکمیت ملت و اجرای قانون و پاسخگویی مسئولان فراموش نگردد تا دگر بار خصلت های خود کامگان پیشین در هیچ لباسی باز نگردد و اهداف و آرمانی که ملت و رهبری بزرگ انقلاب در پی آن بود محقق شود.

«لقد کان فی قصصهم عبرة لاولی الالباب»
(سوره یوسف آیه ۱۱۱)
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم

سيد محمد خاتمي: انسان گرسنگی را می تواند تحمل کند ولی تحقیر شدگی تا مغز استخوان او را می سوزاند

اظهارات سيد محمد خاتمي در دیدار با اعضای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات:
انسان آزادی توام با گرسنگی را بر سیری با استبداد ترجیح میدهد

ادامه راه سبز(ارس): سید محمد خاتمی در دیداری که در آستانه سی و دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران با اعضای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات داشت، با مرور ویژگی‌های انقلاب اسلامی ایران که برخاسته‌از خواست‌های اصلاح‌طلبانه مردم ایران بود، بر این نکته که “ما پایبند به انقلاب بوده و هستیم” تاکید کرد و گفت: “معتقدیم ملت ما بسیار برای انقلاب هزینه داده است و باید از آن پاسداری شود”.

به گزارش وب‌سایت رسمی سید محمد خاتمی، وی از “جمهوری اسلامی” به عنوان دستاورد بزرگ انقلاب نام برد و خاطرنشان کرد: پاسداری از این جمهوری اسلامی با همان وجهه ای که در انقلاب بود و عرضه شد بزرگترین کار انقلابی است و کسی که از این دفاع کند او انقلابی واقعی است و کسی که به آن لطمه بزند ولو به نام دین و یا هر نام دیگری اوست که از انقلاب فاصله گرفته است ولو ادعای انقلابی گری کند.

رییس دولت اصلاحات با دعوت از اصلاح‌طلبان در جهت تبیین و بسط صحیح اندیشه اصلاح‌طلبی در شرایط موجود ، تصریح کرد: یکی از رسالت های اصلاحات دفاع از انقلاب و آرمان های انقلاب است برای اینکه بیگانگان با روح انقلاب با هر عنوان و تبلیغاتی نیایند محور همه کارها شوند و جامعه بشری را بدبین یا مردم را دلسرد کنند.

سید محمد خاتمی همچنین با بیان این‌که امروز به ناحق “گروه های قانونی و دلسوز “منحل می شوند و راه فعالیت به روی دیگران هم بسته می شود، به طرح این پرسش که چرا باید احزاب و تشکل ها طی دو سال گذشته حتی نتوانند کنگره سالانه خود را برگزار کنند؟! پرداخت و پیشنهاد داد به عنوان گام خیرخواهانه اول اجازه داده شود همه احزاب کنگره خود را با امنیت و آزادی برگزار کنند.

رییس موسسه بین المللی گفت و گوی فرهنگها و تمدن ها همچنین با اشاره آنچه در تونس گذشت و اعتراض‌های مردمی علیه مبارک در مصر؛ به مرور سیر روشنفکری دینی در مصر طی ادوار مختلف تاریخی پرداخت و گفت: امروز خواست مردم مصر مشخص است و آن این است که دیکتاتور برود؛ آزادی احزاب و گروه ها باشد و مردم تعیین کننده سرنوشت خود باشند و خیرخواهانه به نمایندگی از ملت برای عدالت؛ برای حیثیت و امنیت زندگی مصریان تلاش کنند.

وی با آرزوی توفیق برای مردم مصر افزود: امیدوارم خداوند به آنها توفیق دهد و موفق باشند؛هزینه داده اند و هزینه می دهند ولی مطمئنا این مسیر غیر قابل برگشت است.

متن کامل سخنان حجت الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی در این دیدار به شرح ذیل است :

از دیدار با شما خوشحالم؛ از اینکه این دیدار همزمان با دهه فجر انقلاب اسلامی صورت می گیرد خوشحالی مضاعف دارم.

انقلاب اسلامی برای همه ما مهم است.مخصوصا باید تاکید کنیم که برای ما و به نظر همه کسانیکه مدعی اند مسیر اصلاحات درست را طی می کنند انقلاب یک مبدا تحول برای نظام و جامعه و همه مردم ما بوده است و در واقع آن را اوجی از اصلاحات دیرپایی می دانیم که ملت ایران از قدیم الایام تاکنون می خواسته است.

حرکت پیامبران را هم اصلاحی می دانیم

به طور کلی حرکت پیامبران را هم اصلاحی می دانیم.همچنانکه قیام حضرت سید الشهداء یک جریان اصلاحی بود؛در قبل از مشروطیت هم حرکتی که در ایران شروع شده بود حرکت اصلاحی بود.مشروطیت نتیجه اصلاحات بزرگ بود.

و نیز در طول صد سال بعد از مشروطیت همواره جریان اصلاحات حقیقی و اساسی؛اصلاحاتی بر اساس ارزشهای الهی برای اعتلاء و رشد دادن انسان و به اصطلاح تامین حق و حرمت انسان اصلاحات اساسی بوده و هست.

انقلاب اسلامی هم همین بود و هست و ما پایبند به انقلاب بوده ایم و هستیم و معتقدیم ملت ما بسیار برای آن هزینه داده است و باید از آن پاسداری شود.

انقلاب واقعه بزرگی در جهان بود

انقلاب واقعه بزرگی در نه ایران بلکه در منطقه و به یک معنا در جهان بود.ملتی با دست های تهی به پا خواست با یک رهبری ممتاز الهی. منتهی رهبری که به حقوق و حق و حرمت انسان اعتقاد داشت و این را بارها بیان کردپس انقلاب ما برای رهایی انسان؛برای برداشتن قید ها و زنجیرها و برای از بین رفتن استبداد و وابستگی به بیگانه و عوامل عقب ماندگی کشور و ملت و برای اینکه هم جامعه ما پیشرفته باشد هم در دنیا جایگاه والایی داشته باشد و انسانها احساس هویت و حق و حرمت کنند و برای اینکه به جای اینکه تصمیم هایی از بیرون تعیین کننده راه و روش و مدیریت کشور باشد این تصمیم ها از درون ملت برخیزد و حاکمیت از سوی ملت آمده باشد و در مقابل ملت مسئول باشد مطالبی است که امام هم بارها گفته اند و ملت ما هم از صمیم انقلاب به آنها باور داشت و برای گذر از آن وضع ناگوار و رسیدن به وضعیت مطلوب قیام کرد.

امام اینها را از موضع اسلام بیان کردند ومردم دیدند؛ اسلامی که امام می گوید اسلامی است که می تواند همه خواست ها ی مادی و معنوی آنها را برآورده سازد بدون آنکه جا را برای دیگران تنگ کند.

انقلاب آنچنان که ملت می خواست و آن گونه که عرضه و معرفی شد این بود که می شود به خدا ایمان داشت در عین حال حرمت بندگان خدارا نگه داشت.می شود بنده خدا بود و در همان حال از آزادی انسان دفاع کرد؛می شود خواستار عدالت و اخلاق در جامعه بود و در عین حال با پیشرفت همه جانبه توام با عدالت کشور موافق بود.

می توان ارزش های الهی را پاسداشت در عین حال میزان را رای ملت و رای مردم دانست.می شود جمهوری اسلامی داشت و در متن جمهوری اسلامی حتی غیر مسلمان نه تنها جناح ها و سلیقه های مختلف بلکه هر کسی با هر آئین و مرامی وقتی زیستن در این نظام را پذیرفته است و در چارچوب میثاق وحدت ملی کشور یعنی قانون اساسی حرکت می کند شهروند جمهوری اسلامی است و دارای حق و حرمت و حقوقی است که یک شهروند دارد.

این اسلامی است که در انقلاب ما مطرح شد به خصوص هنگامی که داشت نظام جایگزین عرضه می شد.

مردم هم به همین رای دادند و دستاورد بزرگ انقلاب ما جمهوری اسلامی است و پاسداری از این جمهوری اسلامی با همان وجهه ای که در انقلاب بود و عرضه شد بزرگترین کار انقلابی است و کسی که از این دفاع کند او انقلابی واقعی است و کسی که به آن لطمه بزند ولو به نام دین و یا هر نام دیگری اوست که از انقلاب فاصله گرفته است ولو ادعای انقلابی گری کند باید دید این جمهوری اسلامی که حاصل انقلاب ما بود چه بود و چه می خواست.

اصلاحات واقعی با پایبندی به این مبانی و اصول و معیارها است واگر انحراف و اشتباهی بود باید با همین معیارها اصلاح بشود.اگر جایی دیده شد ظلمی می شود؛کارآمدی نیست؛با کارشناسی درست مدیریت پیش نمی رود؛اگر درجایی دیده شد افراد به خاطربیان عقیده و فکرشان هزینه باید بپردازند؛اگر در جایی دیده شد انتخاباتی که اینقدر مهم و قلب دموکراسی و مردم سالاری است اشکالاتی در آن است اینها بیان بشود و راهکار هم داده شود نه فقط انتقاد شود اصلاحات یعنی این.

آن چیزی که ما می گوییم اصلاحات؛خدا و پیغمبر و همه اینها هم قبول و نظامی را می خواهیم که ارزش های الهی در آن حاکم باشد احکام الهی در آن اجرا شود البته باز هم اینجا تاکید می کنم؛ امام هم فرمودند احکام باید با توجه به زمان و مکان که دو عنصرتعیین کننده در اجتهاد اسلامی هستند باشد و به گونه ای که بتواند مشکلات انسان امروز را حل کند ؛ همچنان که امام مواضع بسیار شجاعانه ای در مورد زنان؛فرهنگ و هنر و مسائل اقتصادی گرفتند و گره گشایی کردند و رفتند اینها ارزش هایی است که ما به آنها اعتقاد داشتیم و اعتقاد داریم در عین حال به عنوان دستاورد بزرگ انقلاب اسلامی ما که آزاد شدن مردم بود چه از قید سلطه خارجی چه از قید استبداد درونی و دستیابی حاکمیت بر سرنوشت که در قانون اساسی ما به عنوان حق الهی شناخته شده است.اگر دنیا امروز حاکمیت بر سرنوشت را به عنوان حق انسان یک دستاورد بزرگ دنیای مدرن می داند که به جای اینکه افراد خاص، سران قبیله و طبقه ویژه ای حاکمیتشان را بر جامعه تحمیل کنند مردم باید تعیین سرنوشت کنند و این را حق طبیعی می داند ما بالاتر در قانون اساسی مان این را حق الهی دانسته ایم.

اینها دستاورد و جهت انقلاب ما بود و قرار بر این بود انقلاب وضعی را که تولید و زراعت و صنعت در رژیم شاه داشت؛وضع ارتش؛حاکمیت مستشاران خارجی در کشور و هم پیمانی آن رژیم با رژیم صیهونیستی و جاهای دیگر ،تنگنا هایی که برای افراد صورت می گرفت ودرها را به روی مردم بسته بودند ؛ در سایه انقلاب همه اینها تحول پیدا کند و الحق که خیلی تغییرات هم حاصل شد ؛امام آمد و با همیاری مردم انقلاب پیروز شد و امروز در سی و دومین سالروز آن قرار داریم.

جا دارد به شما و همه ملت ایران این دهه را تبریک بگوییم و باید این انقلاب را پاس بداریم. که انشالله در راه درست تداوم هم پیدا کند.

متاسفانه فضایی شده آنهایی که دلبستگی و وابستگی شان به انقلاب بیشتر است بیشتر مورد تهاجم هستند

شما عزیزانی که عنوان پاک اصلاحات را بر خود دارید با تکیه بر محکمات اصلاحات ؛باید حضور فعال داشته باشید.گفتم محکمات اصلاحات تا اشاره باشد به اینکه ممکن است کسانی ،چیزی درباره اصلاحات بگویند که با اصول و معیارها در تناقض باشد البته هر کس هر چه خواست بگوید آزاد است ما هم از ازادی بیان دفاع می کنیم ولی نظر خود را هم می گوئیم.تلاشی شد که اصول اصلاحات تدوین شود وشد و در اختیار همگان است شما باید اینها را به بحث بگذارید و با توجه به زمان و مکان ممکن است اصلاحات نیاز به اصلاح داشته باشد و اینها در سطح مردم تبلیغ شود به خصوص با این وضع ناگوار تبلیغات سوء یک طرفه وسیعی که علیه هر انسان خردمند خیر خواهی ولواینکه وابستگی به این انقلاب دارد؛وجود دارد. متاسفانه فضایی شده آنهایی که دلبستگی و وابستگی شان به انقلاب بیشتر است بیشتر مورد تهاجم هستند.

انتقاد کنید؛ اصلاح کنید و کار را پیش ببرید

ولی در این فضا اگر حکومت بد رفتار کند خود به خود این بد رفتار کردن تبلیغ به نفع کسانی که به حکومت اعتراض و انتقاد دارند خواهد بود منتهی ما که به اصل نظام و انقلاب پایبندیم وقتی محدود می شویم آن وقت دیگران حق را به جانب کسانی می دهند که اصل را قبول ندارند نه انتقاد نسبت به فلان روش حکومت دارند.

شما بروید اینها را بسط دهید؛صحبت و انتقاد کنید اصلاح کنید و کار را پیش ببرید.

ما باید این انقلاب و راه درست امام و راهی را که انقلاب معین کرد و از خواست ها و آرمان های ملت ایران را تبیین کنیم و از آنها دفاع و راهکارهایمان را برای آینده بگوییم حالا اینکه بگذارند یا نگذارند حرف دیگری است.همه ما رفتنی هستیم نباید انتظار داشته باشیم همیشه ما کاره ای باشیم.

بلاخره حرف ها و مواضع ما در تاریخ می ماند ؛قضاوت نسل های گوناگون را جدی بگیریم به خصوص نسل امروز که دفعتا در اثر انفجارجمعیت وضعیت ترکیب جمعیتی را عوض کرد نسلی الان روی کار است که ۷۰ درصد آنها انقلاب و جنگ را ندیده یا اگر جنگ بوده خیلی خردسال بوده اند باید از انقلاب دفاع کنیم تا دیگرانی که با اصل مخالفند نیایند همه چیز را زیر پا بگذارند.

یکی از رسالت های اصلاحات دفاع از انقلاب و آرمان های انقلاب است

اتفاقا یکی از رسالت های اصلاحات دفاع از انقلاب و آرمان های انقلاب است برای اینکه بیگانگان با روح انقلاب با هر عنوان و تبلیغاتی نیایند محور همه کارها شوند و جامعه بشری را بدبین یا مردم را دلسرد کنند.

مساله دیگر که قابل ذکر است چیزی است که در شمال آفریقا و سطح وسیعی در مصر و با شدت و ضعف در همه کشورهایی که دچار عقب ماندگی تاریخی به خاطر حکومت های فاسد و وابسته اند بوده و در جهان اسلام به نحوی از انحاء در حال رخ دادن است این امر بسیار مهمی است که باید به آن توجه کنیم.

در تونس که کشور کوچکی است و نسبتا هم از نظر اقتصادی بد نبودند ولی دیکتاتوری نفس گیری که هم با دین و هم با دنیای مردم مخالف بود حکومت خودکامه داشت؛ دیدیم چه رخ داد. شاید تا سه چهار روز قبل کسی احساس نمی کرد این رژیم در مقابل حضور مردم اینگونه فرو بپاشد از شروع این جنبش تا فرار دیکتاتور آنجا ۲۹ روز طول کشید.

در مصر هم همین طور بخصوص مصر جوان به صحنه امده در مقابل رژیم مسلطی که کاملا مورد پشتیبانی در دنیا بود.مصر ،کوچک نیست بلکه تمدن چند هزار ساله دارد. به هر حال ملت تمدن ساز ؛ملت بزرگی است همچنان که ما دارای سابقه تمدن بزرگ هستیم.

بعد از اسلام هم مصر مثل ایران از کانون های ایجاد و بسط و گسترش تمدن اسلامی بود.

” اگر ایران کفوی داشته باشد مصر است و اگر مصر همتائی داشته باشد ایران است “

تعبیری که من از یکی از مصری ها شنیدم که می گفت:ایران و مصر دو بالی هستند که تمدن اسلامی به کمک این دو بال برخاست و اوج گرفت.اگر ایران کفوی داشته باشد مصر است و اگر مصر همتائی داشته باشد ایران است.مصر این پایگاه و جایگاه را داشته است و ملت مصر ملتی ارجمند است که در دنیای اسلام تاثیر گذار بوده است.در ۱۵۰ سال گذشته هم واقعا یکی از کانون های مبارزه با استعمار و پیشتازی با حق و حرمت مردم و مبارزه با دخالت خارجی بوده است.

“سید جمال الدین اسد آبادی” وقتی از همه مایوس می شود به مصر می رود و آنجا فضای را ایجاد می کند و می بیند که با اصلاح و تغییر موافق است و برای طرح اسلام مترقی وپیشرو ونیز مبارزات ضد استبدادی و استعماری مصر را جایگاه مناسب می بیند.مصر این چنین کشوری است و تجربه های مختلفی را هم داشته است.در انجا حرکت ها و موج های اسلامی هم بوده است.

اگر ما چیزی به عنوان روشنفکری اسلامی داشته باشیم ؛ در مصر یکی از کانون های بسط روشنفکری اسلامی بوده.پیشتازی مصریان در دفاع از آرمان مردم فلسطین و نفی و محکوم کردن و حتی مقابله با جنایاتی که رژیم صیهونیستی با اشغال و جنایتش داشته است پیشتاز بوده است.

دو جریان افراطی و تفریطی از درون حرکت ها و جنبش های اسلامی و مبارزاتی بیرون آمد

دو جریان افراطی و تفریطی هم از درون حرکت ها و جنبش های اسلامی و مبارزاتی بیرون آمد ولی روح غالب مردم مصر و متفکران اسلامی از این دو جریان جدا بود.یکی جریان افراطی و خشونت گرا است که از اسلام جز ظواهر را نمی شناسد و این ظواهری که بخشی از آنها هم عادت زدگی های تاریخی است نه واقعا ظواهر صد در صد اسلامی که باید باشد ولی به نام اسلام تلقی شده جز این هیچ چیز را حقیقت نمی داند و هیچ روشی جز خشونت نمی بیند و هیچ ساز و کاری برای مدیریت جامعه به جز استبداد نمی شناسد.

صحبت او این نیست که حکومت های مستبد سر کارند و باید بروند بلکه می گوید استبداد من که از ارزش های اسلامی دفاع می کنم خوب است ان استبداد بد است که ما نمونه اش را در همسایگی خود برای سالها دیده ایم و این جریان تند تنها ابزار را “زور” می شناسد و به راه کارهای خود عنوان دینی می دهد و نابود کردن کسانی که با ذهنیت و سلیقه آنها موافقت ندارند را دنبال می کند.

این جریان افراطی از درون جنبش های اسلامی در آمده از آنطرف هم جمع تفریطی جریانی که تحت تاثیر تحولات غربی بوده و آنچه در غرب رخ داده است و به خیال خود خواسته است اسلام را پویا کند ولی در این پویا کردن بیشترین زیان را اسلام دیده است.

نمی خواهم بگویم آنها سوء نیت داشته اند ولی واقعا این حرکت تفریطی جریانی بود که تحت تاثیر تحولات غرب بود و می گفت متن و نص را باید تفسیر و تاویل کرد و آن را روز آمد نمود البته تاویل در صورتی قابل قبول است که به اصل متن ضربه نزند.

در جریانات روشنفکری تفریطی می بینیم که به نام تاویل اینقدر سایش در متن ایجاد شود که به پایین که می رسیم اصلا متن و وحی و کلامی که کلام خدا باشد محو می شود؛بهر حال این جریانات بوده است.

ولی غالب مردم و متفکران مصر اسلام را قبول دارند واقع بین هم هستند. هم به وحی و کلام الهی پایبنداند؛ هم دنیای امروز را درک می کنند و هم نیازهای مردم امروز را می فهمند البته در مصر غیر مسلمان هم کم نیستند که محترم اند در این چند دهه مصریان تجربه های سیاسی و اجتماعی زیادی را نیز از سر گذرانده اند.

بازگشت به خویشتن و نیز مقابله با استعمار و سلطه بیگانه و مقابله با ظلم؛ وجه مشترکی بین همه جنبش های اسلامی اجتماعی و فکری

وجه مشترکی بین همه جنبش های اسلامی اجتماعی و فکری وجود داشته است و آن بازگشت به خویشتن خویش حالا یا خویشتن ملی یا دینی خود و نیز مقابله با استعمار و سلطه بیگانه و مقابله با ظلم به همین دلیل است که مردم مصر با همه اختلافاتی که دارند به محمد عبده احترام می گذارند همچنان که به جمال عبدالناصر احترام می گذارند.جمال عبدالناصر به مصر آزادی نداد ولی هویت داد ؛ تحقیر شدگی ملت مصر را بازگرداند و در مقابل استعمار ایستاد.بیان گر درد های مظلومان و به خصوص فلسطینیان و دفاع از آرمان فلسطین شد.تلاش کرد عدالت در جامعه بیشتر شود.ولی در قاموس او نیز اینها آزادی که امروز خواست غالب و فرگیر ملت های جهان و کشور های اسلامی است خیلی جایگاهی نداشته است .ولی همین اندازه که کسی بوده در مقابل تحقیر ملت ایستاده است مورد احترام است چون هیچ ستم و ضربه ای بالاتر از تحقیر شدگی در تاریخ نیست.

انسان آزادی توام با گرسنگی را بر سیری با استبداد ترجیح میدهد

انسان گرسنگی را می تواند تحمل کند ولی تحقیر شدگی تا مغز استخوان او را می سوزاند و استبداد انسان را تحقیر می کند انسان نمی تواند استبداد را بپذیرد. انسان آزادی توام با گرسنگی را بر سیری با استبداد ترجیح میدهد؛ این فطرت انسان است.

کسی که با تحقیر شدگی مقابله می کند مورد احترام قرار می گیرد. و حالا مردم مصر می بینند که مصر با آن سابقه در این سالیان دراز؛ نه دست آورد اقتصادی تاثیر گذار در زندگی مردم داشته است ،نه فضای باز سیاسی را تجربه کرده است نه از لحاظ بین المللی اعتبار لازم را دارد.

البته تحولات اقتصادی و علمی هم در مصر هم صورت گرفته اما اینکه مردم اثار این بهبودی را در زندگی عمومی خودشان احساس کنند نبوده و این مهم است که اگر ما تحول ایجاد کنیم و مردم احساس نکنند که آن تحول در زندگیشان اثر دارد آن تحول اقتصادی مانع از مشکلات بعدی که پیش خواهد آمد نخواهد بود.

از طرف دیگر آزادی هایشان سرکوب شده نه انتخابات درستی وجود دارد نه احزاب امکان نفس کشیدن دارند همین اخوان المسلمین هم که معتدل هم هست منحل می شود . حزب حاکم جا را برای همه تنگ می کند و به صورت فرمالیته انتخابات برگزار می شود؛فضا فضای خفقان آور و نفس گیر است و بالاتر از آن نه تنها از ارمان دفاع از مظلوم و فلسطین و مقابله با تجاوزات یک رژیمی که دارد نسبت به مردم مظلوم فلسطین جنایت می کند و منشاء فساد در منطقه است دفاع نمی شود بلکه حکومتشان دست در دست دشمن؛ و در مقابل ملت های منطقه و ملت مظلوم فلسطین ایستاده است این مردم نمی توانند تحمل کنند و یکباره می بینیم این اتفاق مبارک می افتد.

تکرار دیکتاتوری؛ نگرانی مصری ها

البته یک نگرانی هم در مصری ها وجود دارد که گذر از این مرحله مبادا به نام ناسیونالیسم؛آزادی؛سوسیالیسم و به هر نام دیگری دوباره شاهد دیکتاتوری دیگری باشند چون مصر اینها را تجربه کرده است یا خدای ناکرده به نام اسلام یک نوع افراط گرایی و خشونت گرایی سر کار بیاید و راه را بر همه ببندد.

خواست آنها مشخص است؛دیکتاتور برود آزادی احزاب و گروه ها باشد و مردم تعیین کننده سرنوشت خود باشند و خیرخواهانی به نمایندگی از ملت برای عدالت ؛برای حیثیت و امنیت زندگی مصریان تلاش کنند.

این چیزی است که الان در مصر است و امیدوارم خداوند به آنها توفیق دهد و موفق باشند؛هزینه داده اند و هزینه می دهند ولی مطمئنا این مسیر غیر قابل برگشت است.

امیدواریم ملت مصر موفق باشد و بتواند از این مرحله سنگین و دشوار با پیروزی بیرون بیاید.

خواست ما؛ استقرار و پایداری توأمان ارزش های الهی، آزادی انسان و پیشرفت جامعه

برگردم به خودمان؛ما همواره گفتیم و می گوییم که خواست ما استقرار و پایداری جمهوری اسلامی است.نظامی که در آن هم ارزش های الهی حاکم است هم ازادی انسان و هم پیشرفت جامعه و هم حق اعتراض و انتقاد وجود دارد و هم مسئولیت قدرت مداران در مقابل مردم و نهادهایی و این حاصل انقلاب ما بوده و باید باشد بجای آنچه افراط گرایان خشونت طلب مثلا در افغانستان می گفتند و اگر ما در ارائه الگو موفق باشیم خود به خود دیگران از اینجا الگو می گیرند.نه تنها اکثریت که مسلمانند بلکه اقلیت های غیر اسلامی هم احساس می کنند اگر این الگو پیاده شود در چارچوب این الگو و نظام حق و حرمت دارند و چرا این راه را انتخاب نکنند!

در نظامی که هم ارزش های الهی و هم اخلاق و عدالت و هم آزادی و پیشرفت و کار کارشناسی و مسئولیت حاکمان باشد خود به خود الگو می شود.

انتخابات آزاد؛آزادی بیان و آزادی اندیشه و تبادل اندیشه و رای و هزینه نداشتن انتقاد و اعتراض را در جمهوری اسلامی مهم می دانیم و جنبه های منفی با اخلاق و عدالت الهی پر می شود.

باید برای الگو سازی تلاش کنیم

کار ما بعد از انقلاب اسلامی فقط حفظ مرزها یمان نیست؛مرزهای عقیدتی مان هم باید حفظ کنیم،باید برای الگو سازی تلاش کنیم.

معتقدیم انقلاب ما انقلاب آزاد کننده بود و این آزادی باید در همه عرصه ها باشد به همین دلیل می گوییم در نظام جمهوری اسلامی رای ؛آزادی،حرمت مردم و عدالت باید جایگاه والا داشته باشد ومنظور از آزادی ولنگاری و هرج و مرج نیست اتفاقا ما به اخلاق در کنار آزادی و عدالت تکیه بسیار زیادی باید بکنیم و می کنیم ؛همچنانکه در جنبه سلبی استبداد و استعمار را باید با هم نفی کنیم.

فضای مطلوب در همان چارچوبی که قانون اساسی می گوید و در آرمان های ملت ایران بود و در انقلاب بیان شد و مطابق در خواست های تاریخی ملت بود اگر درست تامین شود بهترین خدمت به جمهوری اسلامی شده است ومردم ما با اشتیاق بیشتری در صحنه خواهند بود و خودشان را صاحب همه چیز می دانند.

من اصلا کاری به محتوای انتخابات گذشته ندارم ولی ببینید چقدر نیروها به خاطر مشارکت در انتخابات دچار تنگنا شدند؛این نه با معیارهای منطقی و شرعی و قانونی نظام جمهوری اسلامی سازگار است و نه به مصلحت خود نظام و حاکمیت.

این فضا باید باز شود از این فضای امنیتی باید بیرون رویم اگر واقعا دلبسته به انقلا هستیم همه هم باید تلاش کنیم.

به عنوان نقد نباید تخریب کرد؛ از ان طرف هم اعتراض و نقد نباید هزینه داشته باشد

نه به عنوان نقد باید تخریب کرد از ان طرف هم اعتراض و نقد نباید هزینه داشته باشد آن وقت خواهیم دید باز چه شورو شوقی در مردم ایجاد خواهد شد و چه دلبستگی هایی برای مردم خارج از مرزها ایجاد می شود که حرکتشان به این سو باشد.

به صراحت عرض کنم فضای کنونی کشور نه به مصلحت کشور و جامعه و حتی حکومت است و نه مطابق با معیارها وملاک هایی که قانونا و شرعا داریم.

به عنوان گام خیرخواهانه اول اجازه داده شود که همه احزاب کنگره خود را با امنیت و آزادی برگزار کنند

امروز به ناحق گروه های قانونی و دلسوز منحل می شوند و راه فعالیت به روی دیگران هم بسته می شود. چرا باید احزاب و تشکل ها طی دو سال گذشته حتی نتوانند کنگره سالانه خود را برگزار کنند؟!به عنوان گام خیرخواهانه اول اجازه داده شود که همه احزاب کنگره خود را با امنیت و آزادی برگزار کنند این یعنی باز شدن آن فضای سیاسی و اجتماعی که البته این کافی نیست بلکه همه باید بتوانند در فرآیندهای تعیین کننده مثل انتخابات ؛ با تضمین امنیت و ازادیشان حضور فعال داشته باشند.

باید در ساز و کار انتخابات تجدید نظر شود

ساز و کار انتخابات طوری باشد که همه گروه ها احساس کنند آزادانه و با امنیت می توانند حضور داشته باشند و نامزد داشته باشند و برگزاری انتخابات به صورتی باشد که واقعا رای و نظر واقعی مردم تامین شود.

همه دولت ها و همه وزرای کشور در همه ادوار اجماع روی این داشته اند که باید در ساز و کار انتخابات تجدید نظر شود.آیا دیگر اجماعی بالاتر از این وجود دارد!؟این کار زودتر باید انجام شود و خود نظام هم بایدآن را انجام دهد.

با این امر می توان نگاه به اینده داشت نه نگاه به گذشته؛وقتی افق روشن باشد!آن وقت میبینید کشور دوباره متحد؛منسجم و پیشرو و همه در عرصه خواهند بود.

بزرگترین تضمین کننده نظام و انقلاب حضور مردم در صحنه است

بزرگترین تضمین کننده نظام و انقلاب حضور مردم در صحنه است.حضور مردم هم انگیزه و شوق می خواهد.نظام و حاکمیت بیشترین نقش را می تواند در ایجاد فضا برای حضور مردم و تضمین حضور انها داشته باشد.

انشالله دل های همه ما تحول پیدا کند و همه ما به سویی برویم که درآن همه نیروهایی که عاقلند و علاقمندند امکان حضور تضمین شده ای داشته باشند آن وقت است که ما مطمئنیم گامی بزرگ در جهت رسیدن به اهداف انقلاب برداشته ایم.

* * *

بر اساس گزارش وب‌سایت رسمی سید محمد خاتمی، در آغاز این دیدار نیزرییس دوره ای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات به ارائه گزارشی از اقدامات؛ فعالیت ها و برنامه های این شورا پرداخت.

همچنین تنی چند از اعضای این شورا در خصوص مسائل جاری کشور،نقطه نظرات خود را بیان کردند.از جمله موارد مورد تاکید، لزوم گسترش فضای سیاسی کشور؛ فعالیت آزادانه احزاب و رفع محدودیت های وارد بر آنان و همچنین اطلاع رسانی آزاد رسانه ها؛ رعایت قانون و احترام به حقوق شهروندان بود.