بر مجروحان حوادث پس از انتخابات چه می گذرد: «زندگی، زخم ، عفونت و امیدواری»؛ با دیدن زندگی هر مجروح هزار بار در دل می گویم کشته شده ها خیال شان راحت شده؛ اما کسی که جانش گلوله خورده ، نخاعش قطع شده، زخم بستر گرفته و قدرت راه رفتن و حتی حرف زدن از او گرفته شده چگونه می خواهد زندگی کند؟ در این یک ساله بر کسانی که در جریان حوداث پس از انتخابات مجروح شده اند؛ تیر خورده اند، چه دردی را متحمل شده اند و بر خانواده هایشان چه گذشته است؟ ادامه مطلب...
انتشار متن کامل ویرايش دوم منشور جنبش سبز: «نسخه اولیه این منشور در بیانیه ۱۸ میرحسین موسوی آمده بود. آنزمان موسوی صاحبنظران را به نقد و بررسی این منشور و کمک به تقویت و تنقیح آن دعوت نمود. پس از آن بیش از یکصد نفر از کارشناسان و صاحبنظران حوزه‌ های مختلف پیرامون منشور نقدها و بررسی های خود را ارایه کردند. نسخه ویراسته شده به امضای امضای موسوی و کروبی رسیده شده بود و به امانت نزد شورای هماهنگی راه سبز امید قرار گرفته بود تا در موقع مقتضی منتشر شود.» ادامه مطلب...
روزی که پا در عرصه مبارزه با سیاه پرستان گذاشتم، به خوبی از سرنوشت احتمالی خود آگاه بودم. از سیاه پرستان، انتظاری جز قتل و اعدام و مرگ نداشته و ندارم. از سیاهی متنفر بودم. آنقدر متنفر بودم که برای دیدن لبخندهای سبز بر لبان هموطنم، از جان خود نیز گذشته بودم. من از مرگ نمی ترسم. از اعدام نمی ترسم. مرگ من آغاز رویش جوانه های سیاه ستیز و پراکنش قاصدکهای صلح سبز خواهد بود. ای هموطن! اگر روزی سیاه پرستان جان من را نیز ستاندند، بر من سیاه نپوش و اشک نریز، حقم را پس بگیر، همين.
درصورت فيل.تر شدن از اين آدرس استفاده كنيد: http://0mid.arasnava.tk يا http://myyahoo.arasdotcom.tk

راز هجمه ها به خاتمی و ترسی که اقتدارگرایان را رها نمیکند

14 نظرات
راز هجمه ها به خاتمی و ترسی که اقتدارگرایان را رها نمیکند

ادامه راه سبز(ارس): چرا همهٔ کسانی که در «ده روز اخیر» علیه «سید اصلاحات» معرکه گرفته‌اند، تهمت‌ها وتوهین‌های مشابه و یکسانی را تکرار می‌کنند و در بسیاری از موارد جمله‌ها و عبارت‌هایشان یکی است؟ آیا همهٔ این «جملات هتاکانه» در یک مرکز خاص «بخشنامه» شده‌اند و از یک «ستاد فرماندهی» ابلاغ می‌شوند؟

طرفه آنکه در همهٔ این «حملات و جملات بخشنامه‌ای» از «مردم» می‌گویند. مردم از اصلاحات روی گردان شده‌اند. مردم باید توبه سران فتنه را بپذیرند. اصلاح طلبان در میان مردم جایی ندارند. مردم به سران فتنه اجازهٔ حضور نخواهند داد. سران فتنه توسط مردم حذف شده‌اند! براستی این ستاد مردمی کجاست که «این چند ده غوغاطلب» را به میان مردم فرستاده است تا مبادا مردم اغوا شوند؟‌‌ همان روز اول، در حالی که ۲۴ ساعت از سخنان خاتمی نگذشته بود، کی و چگونه «رای مردم» را رصد کردند و از کجا فهمیدند که «محبوب‌ترین رئیس جمهور تاریخ ایران» در میان مردم جایگاهی ندارد؟

آنچه را اقتدارگراین در این ده روز علیه خاتمی و اصلاح طلبان و انتخابات گفته‌اند مرور کنید. آیا همین شباهت‌ها و هماهنگی در واژگان و عبارات و تعابیر گواهی نمی‌دهد که این «حملات و جملات بخشنامه‌ای» نسبتی با «مردم» ندارند؟! شاید هم واکنش «ستاد کودتا» که به نام مردم بخشنامه می‌شود!

سخنان سید محمد خاتمی دعوت به «انتخابات» و اصلاحات بود و اقتدراگریان هرچه بیشتر به این سخنان واکنش نشان می‌دهند، ترسشان را بیشتر آشکار می‌کنند. هر چه بیشتر همدیگر را دلداری می‌دهند و به یکدیگر قوت قلب می‌دهند، باز هم نمی‌توانند بر ترس افسارگسیخته‌ای که سوارکار هتاک را بر زمین می‌زند و هتاکی را بر کلام سوار می‌کند غلبه کنند. گویی افسار ترس گسیخته است و اقتدار نمانده است!

اما براستی آنان از چه می‌ترسند؟ از خاتمی؟ از جنبش سبز؟ از انتخابات؟ یا هر سه؟

آن‌ها ممکن است از خاتمی ترسیده باشند. مردم قبل از آنکه خاتمی در قدرت باشد، به او اعتماد کردند و اعتماد خود را در انتخابات ۲ خرداد نشان دادند. خاتمی به قدرت هم که رسید، نه تنها اعتماد مردم را نگه داشت، بلکه آن را بیشتر کرد. انتخابات ۱۸ خرداد اعتماد مکرر مردم را ثابت کرد. خاتمی محبوب به قدرت رسید و در اوج محبوبیت قدرت را ترک کرد، پس به میان مردم آمد. طبیعی است که خاتمیِ خارجِ از دولت، مردمی‌تر و محبوب‌تر ست. ترس از خاتمی منطقی است.

آن‌ها ممکن است از اصلاح طلبان ترسیده باشند. اصلاح طلبان، در میان مردم محبوب‌تر از اصول گریان هستند، اقتدار گرایان که جای خود دارند! پس از انقلاب، در اکثر حوزه‌های که امکان رقابت برای اصلاح طلبان وجود داشته است، آنان در انتخابات بر اصولگرایان پیشی گرفته‌اند. اصولگرایان اگر در انتخاباتی غیر رقابتی هم پیروز میدان بوده‌اند، از حد نصاب مناسبی برخوردار نشده‌اند. تعداد آراء نمایندگان مجلس ششم و هفتم و هشتم را با هم مقایسه کنید تا به این امر پی ببرید. با این حساب ترس اقتدارگریان از اصلاح طلبان هم طبیعی است. آن‌ها حتی از اصول گرایان هم می‌ترسند.

آن‌ها ممکن است از انتخابات ترسیده باشند. در حقیقت آن‌ها حق دارند که از انتخابات بترسند و حتی حق دارند که از شنیدن واژهٔ انتخابات هم به وحشت بیافتند. اصولاً اقتدارگریان میانه‌ای با انتخابات ندارند. آن‌ها انتخابات را نوعی فتنه می‌دانند. مبارزه‌های انتخاباتی برای آنان جنگ نرم است. ستادهای انتخاباتی خاکریزهای دشمن‌اند و کانون‌های توطئه و کاندیداهای انتخابات هم براندازان آیندهٔ نظام‌اند. در بهترین حالت، انتخابات برای آن‌ها نوعی مراسم تزئینی و فرمایشی است که به کمک آن می‌شود دهان دشمنان را بست و پز دموکراسی داد. انتخابات طلسم اقتدارگرایی را باطل می‌کند. نسبت تمامیت خواهی با انتخابات آزاد، نسبت جن و بسم الله است. پس ترس از انتخابات هم حق مسلم آنهاست.

اما؛ این سه ترسِ دهشتناک، می‌تواند چنان در روح اقتدارگرایان حلول کرده باشد که آنان را از «اصل ماجرا» غافل کرده باشد. آنچه که لازم است اقتدارگرایان از آن بترسند نه خاتمی است، نه اصلاح طلبان و نه انتخابات!

اقتدارگرایان در غوغای خود فراموش کرده‌اند که «چشم اسفندیار آن‌ها آگاهی است». سیاههٔ چند ده نفری غوغاگر، به جای آنکه واپسین لحظات غوغاگری را به بدگویی به سید محمد خاتمی بگذرانند – مگر خاطر خود را اغوا کنند – بهتر است بدانند که «انتخاب خاتمی، انتخاب اصلاحات و انتخابِ حق مردم بر سرنوشت خویش» محصول «آگاهی» است. آیا آگاهی مردم و پریشانحالی خود را چاره‌ای دارند.
آل طاها - كلمه
ادامه مطلب ...

نشريات: كلمه37 «همه برانداز شدند!»؛ قلم‌سبز22 «انحصار نظاميان»؛ اعتمادملـّي17 «اللّهم فُکّ کلّ اسیر»

0 نظرات
آخرين شماره نشريات سبز اينترنتي:
كلمه 37 «همه برانداز شدند!» ؛ قلم سبز 22 «انحصار نظاميان» ؛ اعتماد ملـّي 17 «اللّهم فُکّ کلّ اسیر»

ادامه راه سبز(ارس): آخرين شماره نشريات سبز اينترنتي مورخه شنبه 18 دي ماه 89 جهت چاپ و تكثير بر روي پيشخوان سايت ارس قرار گرفت. دانستن حق مردم است و آگاهي چشم اسفنديار خودكامگان، لذا همت يكايك ما براي رساندن حتي يك نسخه به دست مشتاقان را طلب ميكند:

روزنــامــه «كــلـــمــــــه» شماره 37
چه شد كه همه برانداز شدند؟!


روزنــامــه «قلــم سبـــز» شماره 22
انحصار نظاميان و منافع ملي


روزنــامــه «اعتمادملـي» شماره 17
اللّهم فُکّ کلّ اسیر
ادامه مطلب ...

جامعه‌ء ما امروز از این اباحیگری زیر نقاب دین رنج می‌برد

0 نظرات
انتقاد روزنامه جمهوری اسلامی از اباحيگري زير نقاب دين:
اگر این جریان افراطی مهــــــار نشود…

ادامه راه سبز(ارس): روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود ضمن انتقاد از فضای تهمت و بی اخلاقی و انحراف خطرناکی که در بخش غیر رسمی کشور همچون رسانه های عمومی ایجاد شده است ادامه این روند را منتهی به هرج و مرج و حاکمیت زور و قلدری دانسته و این پرسش را مطرح کرده است که چرا بعضی محافل سخنرانی و مداحی به محکمه قضائی تبدیل و در آنها اشخاص گوناگون به فساد، وابستگی، خیانت، براندازی و… محکوم می‌شوند و حکم صادره توسط سخنران یا مداح، لازم الاجرا قلمداد می‌گردد؟

نگارنده در ادامه تذکر داده است که در کلام معصوم آمده “المؤمن ملجم” یعنی مؤمن بر دهان و قلم خود لجام می‌زند تا هر چیزی را نگوید و ننویسد و مؤمنانه سخن بگوید… طبیعی است که اگر کسی بجای آنکه “ملجم” باشد “ابن ملجم” شود، نه با زبانش و نه با قلمش برای هیچکس حرمت‌داری نمی‌کند و آبرو، اعتبار و حیثیت افراد را برای خود مباح می‌داند و این کارها را تحت حمایت از دین و نظام دینی انجام می‌دهد.

متن مقاله قابل تامل روزنامه جمهوری اسلامی را در ادامه بخوانید.

در کوران حوادث، آنچه به عنوان اصل خدشه ناپذیر باید مورد نظر همه باشد و مورد اهتمام قرار گیرد اینست که نظام جمهوری اسلامی حفظ شود. حفاظت از نظام جمهوری اسلامی، اصلی است که بر مصالح و منافع فردی و گروهی حاکم است و هیچ بهانه‌ای نمی‌تواند آنرا تحت الشعاع قرار دهد. آنچه در مقاطع مختلف، به صورت سؤال و برای بعضی افراد و جریان‌ها به عنوان یک معضل مطرح می‌شود چگونگی حفظ نظام و تشخیص مراتب تقدم و تأخر بعضی امور در مواردی است که در ظاهر با رعایت اصل مقبول و مورد تأیید ضرورت حفظ نظام تضاد پیدا می‌کنند.

به نظر می‌رسد پاسخ دادن به این قبیل سؤالات و روشن کردن این قبیل ابهامات، یکی از واجبات زمان ماست، کاری که اصحاب فکر و فرهنگ باید به آن اهتمام ورزند تا فعالان سیاسی بتوانند با بکار بستن آن، از ارتکاب خطا در فعالیت هایشان مصون بمانند و در تلاش برای حفاظت از نظام جمهوری اسلامی به راه خطا نروند و به قول معروف به جای آنکه ابرویش را درست کنند چشمش را کور نکنند.

پرداختن به ریز این مسائل و موارد، به فرصت زیاد و کار گسترده‌ای نیاز دارد که از مهمترین اقدامات نظریه پردازی در حوزه فقه سیاسی است، لکن در مجال‌های اندکی همچون این مقاله، می‌توانیم به مهمترین مورد اشاره‌ای داشته باشیم و با استفاده از آن به عنوان مقدمه‌ای ضروری، به سراغ آنچه امروز مورد نیاز است برویم و راه حل‌های مشکلات امروز را جستجو کنیم.

مهمترین سؤآل اینست که در تزاحم میان حفظ نظام جمهوری اسلامی و خود اسلام، کدام مقدم است؟

این سؤال، از ریشه نادرست و انحرافی است. کسانی که چنین سؤالی را مطرح می‌کنند – که متأسفانه اخیراً بر تعداد آنها افزوده شده است – یا تعریف صحیحی از نظام جمهوری اسلامی در ذهن ندارند و یا چون در محاسبات و تحلیل‌های خود عملکرد افراد را به حساب نظام می‌گذارند با چنین سؤالی مواجه می‌شوند.

مراجعه به قانون اساسی و دقت در اصول کلی و پایه‌ای آن، که نظام جمهوری اسلامی را می‌شناسانند، و همچنین ملاحظه آن دسته از اصول این قانون که وظایف قوای سه گانه و نهادهای نظارتی را مشخص می‌کنند، این واقعیت را مبرهن می‌سازد که نظام جمهوری اسلامی، درصورتی که درست پیاده شود، با خود اسلام نه تنها هیچ تضادی نخواهد داشت، بلکه این نظام می‌تواند اسلام را در جامعه محقق نماید و مردم را از مواهب دین خدا برخوردار سازد.

در این نکته نیز تردیدی وجود ندارد که قانون اساسی جمهوری اسلامی ضعف‌هائی دارد که اگر برطرف شوند بر سرعت عمل برای رسیدن به جامعه اسلامی مورد نظر و تحقق کمال مطلوب افزوده خواهد شد. در عین حال، تأکید می‌کنیم که همین قانون موجود نیز اگر به درستی پیاده شود و همه خود را به اجرای دقیق و کامل آن ملزم بدانند، راهی که پیموده خواهد شد راه اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله خواهد بود و جامعه را به سعادت خواهد رساند.

توجه به این نکته نیز ضرورت دارد که در هر حال، آنچه اصل است اسلام است و نظام جمهوری اسلامی برای تحقق اسلام در جامعه تأسیس شده است.

با توجه به پاسخی که به این سؤال داده شد، اکنون نوبت بررسی عملکردهاست و اینکه آیا آنچه امروز در جامعه‌ی ما می‌گذرد همانست که قانون اساسی جمهوری اسلامی مقرر داشته یا نه؟

این بررسی، دو بخش دارد، یکی بخش رسمی که به قوای سه گانه و نهادهای نظارتی مشخص شده در قانون اساسی مربوط است و دیگری بخش غیررسمی که عمدتاً اشخاص و رسانه‌ها عهده‌دار آن هستند.

در بخش اول، کوتاهی‌ها بقدری آشکار است که نیاز چندانی به توضیح و تشریح وجود ندارد. اینکه نمایندگان مجلس هر روز از عدم پای بندی مجریان در بالاترین سطوح به قانون می‌نالند، اینکه مسئولان قوه قضائیه گاهی با کنایه و گاهی با تصریح از وجود موانع برای برخورد با متخلفان و مفسدان سخن می‌گویند و اینکه علما و مراجع و مردم از دخالت نااهلان در مقولات دینی شکایت‌ها دارند و از بی توجهی به مفاسد اخلاقی و بی بند و باری‌ها می‌گویند ولی توجهی به اینهمه اعتراض و گله و شکایت نمی‌شود، گواه روشن وجود اشکال در بخش اول است.

بخش دوم اما به نظر صاحب این قلم مهمتر است و اگر توجهی به آن نشود می‌تواند عواقب خطرناکی برای جامعه داشته باشد و حتی زمینه را برای ادامه بی دغدغه وضعیت نامطلوب بخش اول نیز فراهم سازد. زیرا در این نکته تردیدی وجود ندارد که اشخاص و رسانه ها، با گفتن و نوشتن و انواع و اقسام ورودشان به صحنه‌های سیاسی، جریان سازی می‌کنند و با این کار، بخش رسمی را تحت تأثیر قرار می‌دهند. این، حق بخش غیررسمی جامعه است و لذا با جریان‌سازی و جهت دهی مخالفتی نداریم، لکن اقتضای نظام جمهوری اسلامی اینست که همه‌ی اقدامات از جمله جریان سازی‌ها و جهت دهی‌ها در چارچوب اخلاق و قانون باشد و آنچه از این تلاش‌ها عاید جامعه و مردم می‌شود تقویت وحدت، اقتدار نظام، رشد اخلاق، تحکیم پایه‌های قانونمندی و صداقت و خدمت و حفاظت از سرمایه‌های انسانی باشد. فقط در اینصورت است که جامعه می‌تواند مسیر رشد و پیشرفت‌های معنوی و مادی را طی کند و دچار رکود نشود.

متأسفانه، در شرایط کنونی کشور، بخش غیررسمی جامعه نه تنها به این وظیفه بزرگ، مهم و اثرگذار خود عمل نمی‌کند بلکه آشکارا به انحرافات خطرناکی دچار شده است که اگر ادامه یابد نتیجه‌ای جز هرج و مرج و حاکمیت زور و قلدری نخواهد داشت. چرا بعضی محافل سخنرانی و مداحی به محکمه قضائی تبدیل و در آنها اشخاص گوناگون به فساد، وابستگی، خیانت، براندازی و… محکوم می‌شوند و حکم صادره توسط سخنران یا مداح، لازم الاجرا قلمداد می‌گردد؟

عجیب‌تر اینکه همین صحنه‌ها بارها از رسانه ملی پخش می‌شوند! بعضی افراد به خود اجازه می‌دهند در همه‌ی زمینه‌ها تعیین تکلیف کنند؛ برای دستگاه قضائی، برای مراجع تقلید، برای نمایندگان مجلس، برای مسئولان رده‌های مختلف، برای مردم و برای هر کس که برخلاف نظر و اراده و خواست آنها حرفی بزند یا کاری انجام بدهد. بعضی رسانه‌ها هم که گوئی از نظارت قانونی معافند و مجوز دارند به هر کس که مایلند تهمت بزنند، اهانت کنند، نسبت دروغ بدهند و البته برای این کارهای خلاف به شکل‌های مختلف تشویق هم بشوند!

از کنار مسائل قانونی و بی توجهی مسئولان به این انحرافات و پیامدهای خطرناک این عملکردها برای اجرائیات کشور اگر بگذریم و بگوئیم هر کسی و هر گروهی را مهلتی است که باید خود را نشان دهند و امتحان پس بدهند، در برابر ضایعات جبران ناپذیری که این روش‌ها به اعتقادات مردم به ویژه نسل جوان وارد می‌کند چه کنیم؟

خسران بزرگی را که به بزرگترین سرمایه جامعه یعنی نیروی انسانی وارد می‌شود چگونه می‌توان جبران کرد؟ در کشوری که مترقی‌ترین قانون اساسی را دارد و با نظام سیاسی دینی اداره می‌شود، حق اینست که هر کس مرتکب هر تخلفی شده باشد، در محاکم قضائی و طبق موازین قانونی محاکمه و مجازات شود. این چیزی است که مورد اعتقاد و تأیید همگان است و عمل به آن موجب تقویت امنیت جامعه و تحکیم نظام و معرفی چهره نورانی اسلامی نیز می‌شود. اما محاکمه‌های خیابانی و صادر کردن حکم و حتی اعلام اینکه این جماعت صلاحیت ندارند و به آن جماعت نیاز نداریم یا این حکم قاضی را قبول داریم و آن یکی را قبول نداریم، به جای آنکه به حفظ نظام و معرفی اسلام و امنیت جامعه منجر شود، امنیت و نظام را تضعیف و چهره اسلام را مخدوش می‌کنند.

آیا این حق ماست که چهره نورانی اسلام و نظام مبتنی بر دین خدا را که برای برپائی آن آنهمه فداکاری شده و آنهمه شهید و جانباز تقدیم شده است، به منظور ارضای تمایلات نفسانی خودمان و به بهانه‌های غیرمنطقی مخدوش نمائیم؟ در کلام معصوم آمده است که “المؤمن ملجم” یعنی مؤمن بر دهان و قلم خود لجام می‌زند تا هر چیزی را نگوید و ننویسد و مؤمنانه سخن بگوید و بنویسد، ولی متأسفانه بعضی‌ها تصورشان اینست که این حدیث را به جای “المؤمن ملجم” باید “المؤمن ابن ملجم” خواند!

طبیعی است که اگر کسی بجای آنکه “ملجم” باشد “ابن ملجم” شود، نه با زبانش و نه با قلمش برای هیچکس حرمت‌داری نمی‌کند و آبرو، اعتبار و حیثیت افراد را برای خود مباح می‌داند و این کارها را تحت حمایت از دین و نظام دینی انجام می‌دهد.

جامعه‌ی ما امروز از این اباحیگری زیر نقاب دین رنج می‌برد. این جریان افراطی اگر مهار نشود، اسلام و نظام جمهوری اسلامی را برای تحقق امیال خود هزینه خواهد کرد و آنهمه زحمت که برای حاکمیت اسلام واقعی و متعادل کشیده شده است را بر باد خواهد داد و چنین مباد.

ادامه مطلب ...

خون چند مظلوم دیگر باید بر زمین ریخته شود تا خشونت طلبی از این سرزمین برای همیشه رخت بربندد؟

2 نظرات
پاسخ علیرضا بهشتی به ادعاهای وزیر اطلاعات:
سیل تهمت و ناسزای اینروزها یادآور ماههای نخست پیروزی انقلاب است
ادامه راه سبز(ارس): پس از آنکه وزیر اطلاعات دولت احمدی نژاد همپای سایر متولیان امور اقدام به اتهام زنی علیه یاران و فرزندان انقلاب نمود و پس از آنکه آقای مصلحی اینبار تیر تهمت را به سمت سید علیرضا حسینی بهشتی نشانه رفت این استاد دانشگاه توضیحاتی را دراین راستا خطاب به مردم ارایه کرد.

مشاور ارشد میرحسین موسوی با اذعان به این مساله که قصد دفاع از خود را نداشته و ندارد علت پاسخگویی را رجوع به قرآن دانسته و نوشته است : سیل تهمت و ناسزایی که این روزها در رسانه های رسمی و نیمه رسمی به سمت بزرگان و پیشگامان این انقلاب و یاران دیرینة امام روانه شده، مرا بیاد ماه های نخست پس از پیروزی می اندازد. ماه هایی که یاران راستین امام از خشونت ورزی تبری می جستند و عالمانه با کسانی که نه تنها منتقد نظام، بلکه مخالف دین حاکم بودند در رسانة ملی بر سر یک میز به گفتگوی مستدل می نشستند. و پرسشی که این روزها بیشتر از پیش ذهنم را به خود مشغول داشته این است که خون چند مظلوم دیگر باید بر زمین ریخته شود تا خشونت طلبی و زورمداری از این سرزمین برای همیشه رخت بربندد؟

به گزارش کلمه متن کامل یادداشت دکتر سید علیرضا حسینی بهشتی به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم

و ما اوتبتم من شیء فمتاع الحیوه الدنیا و زینتها و ما عند الله خیر و ابقی افلا تعقلون
(سوره قصص، آیة ۶۰)

چند روز پیش سخنانی توسط خبرگزاری ها از یک مقام امنیتی دربارة اینجانب منتشر شد که ضروری می دانم جهت اطلاع هموطنانم دربارة آنها به اختصار توضیح دهم. ایشان گفته بودند که به هنگام دستگیری در بازرسی مأموران امنیتی در منزل «جزوه بسیار تکان‌دهنده‌ای به دست آمد که در آن طرح براندازی دین از ایران، پیش از انتخابات تاکنون ترسیم شده بود.» و در ادامه گفته اند «این جزوه از دفتر علیرضا بهشتی به دست آمد و پس از این‌که برای مطالعه و بررسی در اختیار یکی از بزرگان قرار گرفت، تدوین کنندگان آن مشخص شدند.» و اضافه کرده اند که «پس از بررسی جزوه مشخص شد که ادبیات آن ادبیات حزب توده است که البته جزوه برای بررسی بیشتر در اختیار برخی نیروهای وزارت اطلاعات که درباره حزب توده فعالیت می‌کنند، قرار گرفت و این موضوع ثابت شد.»

متن خبر روشن نمی کند که جزوه ای که در منزل بدست آمده با جزوه ای که در دفتر بوده یکسان و مربوط به دستگیری شهریورماه سال ۱۳۸۸ یا دستگیری دی ماه همان سال است. با آنچه در بازجویی ها مطرح شد، احتمال می دهم اشاره مقام مذکور به دو جزوه باشد که ماجرای هر دو را برای ثبت در تاریخ توضیح می دهم. نویسندة یکی از این جزوه ها که موضوع آن تجزیه و تحلیل علمی حوادث پیش و پس از انتخابات بود، یکی از اساتید دانشگاه است که از قضا روزگاری دست اندرکار آموزش نظری مسئولان بلندپایة دستگاه امنیتی کشور بوده و طی دیداری، مطالب آن را در حضور من و گروهی از اساتید دانشگاه ارایه کرد. در آن جلسه، مانند هر جلسة علمی و دانشگاهی دیگر، نقطه نظرهای مطرح شده، به بررسی و نقد گذاشته شد که برخی از انتقادها مورد تأیید فرد مورد اشاره نیز قرار گرفت. در پایان آن جلسه، ایشان وعده داد که متن کامل بحث خود را، که به جمع های دیگری نیز ارایه شده بود، برای من و دیگران ارسال نماید. در میان دهها مطلبی که روزانه به دفتر من فرستاده می شود، این متن نیز چند روز بعد فرستاده شده بود که تا هنگام دستگیری فرصت مطالعة آن پبش نیامده بود. اما به هرحال، محتوای آن بحثی علمی از گونه ای بود که دانشگاهیان علوم اجتماعی در طول حیات علمی شان با آن سروکار دارند.

احتمال دیگر این است که اشارة مقام امنیتی مذکور به جزوه ای باشد که گروهی از افراد و از جمله من در جمعیت توحید و تعاون تحت عنوان «الگوی زیست مسلمانی» تهیه کرده بودیم و در سال ۱۳۸۸ جهت اطلاع و نظرخواهی ابتدا به صاحبنظران مختلف، از جمله مقام رهبری، مراجع عظام، مدرسین حوزة علمیه، اساتید دانشگاه و سیاستمداران ارسال شد و در زمستان همان سال در نشستی با عنوان «گفتمان دهة چهارم: ضرورت تغییر و تحول» در سالن مرکز همایش های رایزن در حضور جمع کثیری از صاحبنظران و نیز خبرنگاران، ارایه و تشریح شد. متن مذکور حاصل اندیشه ورزی ها و دغدغه های نظری تهیه کنندگان آن در طی سال های پیش از آن و هدف آن، نقد مشفقانة کارنامة سی سالة انقلاب بود. انگیزة انجام چنین بازنگری گذشته چیزی نبود جز احساس مسئولیتی که به عنوان مسلمان نسبت به راه طی شده و دستاوردها یا کاستی های آن داشتیم و عمل به آن دستور پبشوایان دینی که «حاسبوا قبل ان تحاسبوا» و محصول آن، ارایة نظریة الگوی زیست مسلمانی برپایة عقلانیت جمعی توحیدی بود.

حال چگونه تلاش های فکری از این دست می تواند در جهت مقابله با نظام جمهوری اسلامی یا به تعبیر مقام مذکور، «براندازی دین» (!) فهمیده شود، پرسشی است که همچنان برایم بی پاسخ مانده است. اعتقاد ندارم که دین را بشود براندازی کرد، هرچند رفتارهای بی تناسب با دین که به نام دین انجام می شود، چنانچه به گواهی تاریخ دینداری در اروپا و نیز در میان مسلمانان اتفاق افتاده، می تواند باعث رویگردانی از دین شود. و چه چیز ضد دین تر از اتخاذ اعمال و روش هایی که با اخلاق، که پیامبر این دین هدف از بعثت خود را ارتقای آن در جامعه اعلام می کند، در مغایرت و مخالفت آشکار است. سیل تهمت و ناسزایی که این روزها در رسانه های رسمی و نیمه رسمی به سمت بزرگان و پیشگامان این انقلاب و یاران دیرینة امام روانه شده، مرا بیاد ماه های نخست پس از پیروزی می اندازد. ماه هایی که یاران راستین امام از خشونت ورزی تبری می جستند و عالمانه با کسانی که نه تنها منتقد نظام، بلکه مخالف دین حاکم بودند در رسانة ملی بر سر یک میز به گفتگوی مستدل می نشستند. و پرسشی که این روزها بیشتر از پیش ذهنم را به خود مشغول داشته این است که خون چند مظلوم دیگر باید بر زمین ریخته شود تا خشونت طلبی و زورمداری از این سرزمین برای همیشه رخت بربندد؟

سخن کوتاه می کنم، چه از آن می ترسم که آنچه در بیان واقعیت و دفاع از حقیقت می گویم، به دفاع از شخص من تعبیر شود. راستش را بخواهید، در این چند روز که از انتشار سخنان آن مقام امنیتی می گذرد، افراد زیادی از من دربارة چند و چون ماجرا پرسیده اند، اما دست ودلم برای نوشتن مطلبی که دربارة دفاع از خودم باشد پیش نمی رفت. تا این که امروز از عالم مجتهد فروتن اهل دل پرهیزگاری که عمرش دراز است و از خداوند می خواهم درازتر نیز بپاید، خواستم برای راهنمایی ام از قرآن مدد جوید، و آیه ای که سرآغاز این سخن نیز شد، مرا به نوشتن این سطور واداشت. بیش از این هم نیاز به توضیح نمی بینم و داوری را به محکمة وجدان خوانندگان واگذار می کنم.

سید علیرضا حسینی بهشتی

ادامه مطلب ...

بيچاره آنانكه يك عمر، دور دنيا را در نيمه زيرين سير كردند!

2 نظرات
بيچاره آنانكه يك عمر، دور دنيا را در نيمه زيرين سير كردند!

ادامه راه سبز(ارس): پارسینه نوشت؛ ابراهیم فیاض استاد دانشگاه امام صادق می‌گوید که حجاب «تخیل جنسی» انسان‌ها را تحریک می‌کند و «محرک‌های جنسی» عامل حوادث سال گذشته در ایران بوده است!

فیاض در گفت‌وگو با ماهنامه «پگاه حوزه» گفته است در تظاهرات سال گذشته مخالفان دولت، زنانی «به شدت اروتیک» حضور داشتند که منظور نهایی آنها «آزادی روابط جنسی» بود!

این استاد دانشگاه همچنین از اعتراض‌های به نتیجه انتخابات نیز با عنوان «جنگ نرم جنسی» یاد کرد و اظهار داشته که در جریان انتخابات ریاست‌جمهوری دهم، برخی نامزد‌های «معارض» به دنبال «خودنمایی جنسی» رفته بودند!

به گفته وی پس از حوادث انتخابات سال گذشته «کشف حجاب در جامعه بیشتر شده؛ مثلا در عروسی‌ها زنان با لباس‌های کوتاه و یا بی‌حجاب بیشتر شده‌اند که این نشان از رخ دادن یک انقلاب در بعد اخلاقی و جنسی دارد.»

فیاض در بخش دیگری از این گفت‌وگو از حجاب به عنوان یک «فرهنگ جنسی» نام برده و گفته است: «حجاب سبب گرم واقع شدن غریزه جنسی در سطح یک جامعه و هدایت ارضای آن در قالب خانواده می‌شود.»

به گفته این استاد دانشگاه «حجاب سبب رشد انگیزه جنسی در جامعه و نیز رشد نشاط جامعه اسلامی می‌شود، بدون آنکه به سستی و لهو و لعب دچار شود.»

وی همچنین از نبود یک چهارچوب «اجتماعی مشروع» برای ارضاء غرایز جنسی در ایران انتقاد کرده و گفته است: «باید بدانیم که غریزه جنسی را در خیابان نمی‌توان ارضاء کرد.»

آقای فیاض افزوده که پیش‌تر به دولت پیشنهاد کرده بود «به صورت انقلابی خانه‌های ده متری، بیست و سی متری» بسازد تا مانع «انقلاب جنسی» در ایران شود.

وی پیش‌بینی کرده که اگر جامعه با این شرایط پیش برود در چند سال آینده در ایران «انقلاب جنسی» رخ خواهد داد.

اظهارات این استاد دانشگاه در شرایطی ایراد می‌شود که مقام‌های جمهوری اسلامی بارها رهبران مخالف دولت را به ترویج «بی‌حجابی» در جریان حوادث سال گذشته متهم می‌کنند.

محمد شعبانی یک مقام دانشگاه امام حسین پیش‌تر ادعا کرده بود «زنان بدحجاب» در جریان حوادث سال گذشته هفته‌ای سه هزار دلار برای بی‌حجابی پول می‌گرفتند!















ادامه مطلب ...

صدای خوش اعتدال

1 نظرات
صدای خوش اعتدال

ادامه راه سبز(ارس): مانده ام از کجا می داند کدام زمان مناسب است برای بازگفتن سخن جان. مانده ام کدام یک از اصلاح طلبان پیشین، به جز پایداری به عهد که صفت اکثر آن هاست، در عین حال به موقع سخن گفتن با مردم را هم می دانسته اند. مانده ام سید محمد خاتمی با کدامین الگو چنین اعتدالی و اصلاحی است و از این زی در بدترین لحظه ها به در نمی شود. وقتی در این عرصات سخن از انتخابات می گوید و شرط اصلاح طلبان.

"گرچه زورآور شده اید، اما خود می دانید در بن بست هستید، پس راهی برایتان باز می گشایم تا بی شرمساری از برابر مردم کنار بروید و در کنارشان باشید، اگر عاقل باشید". این معنائی است که در پیام اخیر آقای خاتمی درج است. جوابش درست همان بود که دادستان تهران از جانب اقتدارگرایان داد، و درست همان بود که جنتی از سوی خود گفت، و به همین یک جمله کار صدها جمله کرد که باید در تعریف و توصیف او نوشته می شد. اما جواب نادرست متاسفم بگویم آن بود که دوستان اصلاح طلب دادند که انگار سر درددلشان باز شد تا کشف کنند که موقع این حرف ها نیست و کسی به این حرف ها گوش نمی کند. معلوم شد ما این یک درس را نخوانده ایم. و در اسفم که چرا از رقیب نمی آموزیم که چه خوب و هماهنگ عمل می کنند. ما نیز باید بیاموزیم به موقع سخن راندن را.

سخن به جا و برآمده از دلی به غایب صلح اندیش، که محمد خاتمی راست، در عین حال مجالی فراهم آورد تا آن ها که دل صافی دارند به فکر افتند. عطر خیراندیشی و صلاح جوئی پراکند در سرزمینی که یک سال و اندی است گروهی همه دین و همه آئین و همه نظام و همه ارزش ها و همه محبوبیت ها را قربان کرده اند فقط از آن رو که خودخواهیشان مانع است بگویند خطا کردیم. خطا کردیم و سرزمینی را که در هشت سال اصلاحات زیر انواع تیرهای تهمت و بلا و بدکاری دشمنان، شادی و لبخند در آن جاری بود و خلاقیت ها گل داده بود، به کهریزک و شهرت جهانی به اعدام و سنگسار، تحریم و باج دادن و هیچ خریدن آلودیم. اینک موش های کور چنان جشنی برپا داشته اند که بیم طاعون در دل ها انداخته . همه برای این که نگویند خطا کردیم. فضای سیاسی آلوده تر از هوای تهران شده است.

توصیه، پیش شرط، پیشنهاد یا هر چه نامش را بگذاریم از جانب کسی ناآشنا به خلقیات تندروها و قدرت طلب ها صادر نشد که. کسی گفت و اعلام داشت که خوب از دل بی رحم این ها خبر دارد. می شناسد هم جناب جنتی، هم حسین شریعتمداری، همه کاردهائی را که به مناسبت و بی مناسبت تیز می شوند. نگفت به تصور این که صبح فردا برایش خلعت می فرستند و برائت می جویند از همه پلیدی هایشان. گفت تا در صحیفه ذهن خیرخواهانشان ثبت شود.

استاد رضازاده شفق قصه ای می گفت، از روزگاران سخت انقلاب آذربایجان، زمان تبریز خونریز، مشروطه خواهان با قوای دولتی و در آن میان قوای حاج رحیم خان و روسای قبایل تجهیز شده به استبداد.

به گفته آن آذری شیرین سخن: در بحبوحه جنگ های خانه به خانه تبریز، درویش ایله مه [به زبان ترکی به معنای نکن] در میان شلیک مدام گلوله ها و توپ ها از شیشکلان به راه می افتاد و محلات درگیر جنگ مشروطه خواهان و مستبدان را طی می کرد و چون به امیرخیز می رسید معمولا خاک آلوده و گاه غرقه به خون بود. و گریان از دیدن جنازه ها، و ویرانی ها و زاری ها. اما فردا هم باز همین می کرد و دست از کار خود بر نمی داشت. پیرمرد در این سفر هر روزه کارش این بود که می خواند "آقاجان ایله مه". مخاطبش همه بودند، مخاطبش آسمان بود، مخاطبش همه کسانی بود که هنوز دلشان از کینه چنان لبریز نبود که مصلحت عام از دست بنهند. می گفت و می رفت. پریشان و گردآلود، اما از این کار دست بر نمی داشت.

روزگاران گذشت ولی نه چندان دیر و دور، به شرحی که در سینه تاریخ محفوظ است روس ها، صحنه را آماده دیدند و به بهانه مضحک افتادن یک کارگر کنسولگریشان از سر دیوار، شهر را در عاشورای صد سال قبل به خون کشیدند، چوب های دار به پا داشتند و شد آن چه نباید. در تهران ستار خان که عمری با عین الدوله [صدراعظم استبداد و فرمانده لشکر محمد علی شاه] جنگیده بود بر سر مشروطه و قانون، در تهران به راه افتاد و به خانه عین الدوله رفت. و چنین بزرگواری فقط در اندازه دل های بزرگ است. رفت و عین الدوله را بغل کرد تا از او بخواهد که حکومت آذربایجان را بپذیرد. گفت همه مجاهدین ترک به پیشواز خواهند آمد.

نشنیده ام و نخوانده ام که درویش ایله مه در آن زمان زنده بوده و در این دیدار تاریخی نقشی داشته است اما به گمانم اگر چنین بود، در اوج سختی ها و مصیبت های تبریز در آن عاشورا که زخمش هنوز بر جان خانواده های قدیمی آن دیار هست، چه بسیار که از درویش به خیر یاد آورده اند.

افسوس که توهم پیروزی، از شکست مصیبت بارترست. شکست پتک بیداری است و پذیرش آن می تواند پیشواز بیداری باشد. اما توهم پیروزی خوابی سنگین است که جز با صدای توپ بیداری نمی آورد. خواب زدگان را کی نازکی صدای درویش ایله مه بیدار می کند.

جناب جنتی که گفته است اصلا لازم نیست اصلاح طلبان وارد انتخابات شوند، انتخابات حاصل انقلاب پرهزینه ملتی را همچون حیاط خلوت خانه شان دیده است، که کلید شد نشد آن هم در دست باباقاپچی است. فریدون مشیری زنده یاد در شعر گرگ می سراید وای اگر این گرگ کردد با تو پیر. گرگ درون را می گوید.

آقای شریعتمداری که به جناب جنتی پیام می دهد که دوره آینده نمایندگان فعلی اقلیت مجلس را – به جرم آن که به ملاقات مرد اصلاح و اعتدال رفته و از وی دعوت به تسامح و آرامش شنیده اند – به گناهی که در دادگاه طبقه دوم موسسه کیهان موکد شده است – دیگر به انتخابات راه ندهند، گمان دارد که همیشه در بر همین پاشنه می چرخد، از یاد برده است به حاصل جلسات ناهار دوشنبه های این اتاق با سعید امامی، و هیچ یادش نیست که بعد مرگ سعید خون به دل خانواده وی کرد که نوشت سعید امامی مامور سیا بوده است و همسرش مامور اف بی آی. همو که وقتی شنید گلوله مغز سعید حجاریان را شکار کرده و تن بی جانش در بیمارستان سینا افتاده است نوشت "مگر سعید ما چه کرده بود" [هاهاها مقصودش این بار نه سعید امامی همپالگی دوشنبه ها، که سعید حجاریان بود که چون قتلش تقدیر نبود، دوباره در قلم مدیر کیهان شد عامل بیگانه [همان جائی که یک بار به رفیق خود داده بود]. لابد گمان بر این است که نسلی گذشته و همه از یاد برده اند. اما بپرسید چه شده است که چنین دوباره صدای گرگ های پیر درون چنین طنین افکن شده است. چه شده است که باز صدای جغد و کرکس می آید. جواب آسان است، چون منادیان شرم، منادیان صلح، پیام آوران یاس و سپیدی و قدرشناسی در بندند. بندیان اوین را به قرنطینه کرده اند و گرگ های درون گشوده زبان می تازند. اما باز جامعه به عطر صدای مرد اصلاح معطر شد که می گوید آقاجان نکنید.

ادامه مطلب ...

برگزاری مراسم تولد دختر خردسال شهید شبنم سهرابی توسط خانواده های زندانیان سیاسی+ عکس

0 نظرات
برگزاری مراسم تولد دختر خردسال شهید شبنم سهرابی توسط خانواده های زندانیان سیاسی

ادامه راه سبز(ارس): خانواده های زندانیان سیاسی دیروز در سالروز تولد نگین دختر خردسال شهید شبنم سهرابی، از شهدای روز عاشورا ی تهران، درمراسمی ساده ،تولد او را با اهدای هدایایی در نبود مادرش تبریک گفتند.

به گزارش خبرنگار کلمه، این مراسم با حضور زهرا رهنورد ،نویسنده و استاد دانشگاه و همچنین خانواده زندانیان سیاسی حوادث پس از انتخابات برگزار شد. آنها در این مراسم کوچک به نگین کوچک و مادربزرگش یاد آوری کردند که هرگز آنها و شهید شبنم سهرابی را فراموش نخواهند کرد. نگین که به تازگی مراسم نخستین سالگرد شهادت مادرش در بهشت زهرای تهران برگزار شده، امسال در کلاس اول ابتدایی درس می خواند. خودروی نیروی انتظامی در خیابان شادمان چند بار از روی پیکر شبنم رد شد.

نگین هفت ساله که با مادرش زندگی می کرد و جز او کسی را نداشت اکنون با مادربزرگ (مادری اش )زندگی می کند و اولین سال تحصیل اش را نیز بدون مادر آغاز کرده است.

مادربزرگ از بی قراری های نوه اش می گوید. نوه ای که حالا جز او کسی را در این دنیا ندارد:« روزها گاهی بی دلیل بغض می کند و اشک می ریزد وقتی دلیلش را می پرسم جوابی نمی دهد مدام می پرسد مامان کی از بهشت بر می گردد؟ چرا حداقل یک تلفن به من نمی زند.»

مادر شهید سهرابی رو به خانواده زندانیان سیاسی می گوید :«نوه ام فقط وقتی در میان جمع هست، خوشحال است و امروز یکی از همین روزهاست چون در بین شماست، شمایی که دوستش دارید و هیچ وقت در این مدت تنهایمان نگذاشته اید. من و نگین هم در روز تولدش برای همه زندانی ها ی سیاسی آرزوی آزادی می کنیم. تا این بار همه با هم جشن آزادی را برگزار کنیم.»


ادامه مطلب ...

جنتی و اقرار به تزیینی بودن رای مردم

6 نظرات
جنتی و اقرار به تزیینی بودن رای مردم

ادامه راه سبز(ارس): کمتر کسی باور می‌کرد هوشمندی بالای سیاسی آقای «خاتمی» دراعلام پیش‌شرط‌های اصلاح‌طلبان برای شرکت در انتخابات آتی، پیش فرضی برای اجرای آخرین پرده‌ها از رسوایی اصولگرایان باشد. اما ذکاوت «خاتمی»، «احمدجنتی» را واداشت زودتر از موعد اعلام و اقرار کند که؛ نیازی به رای اصلاح‌طلبان نیست. و کدام ناظرآگاهی است که باور کند ایشان و سایر همفکرانشان کمترین ارزش و اعتباری برای رای و اراره مردم قائل‌ بوده‌اند؟ صرف نظر از کمیت وزن سیاسی اصلاح‌طلبان، و بدون در نظر گرفتن بی‌اعتمادی شدید داخلی و بین‌المللی نسبت به متولیان پروسه انتخابات در ایران، حرف «احمدجنتی» بسیار قابل توجه است. این حرف حدیث نفس و حرف دل اصلی اصولگرایان است که برای اولین بار باید «جنتی» را به دلیل این شهامت و شفافیت و صراحت‌نطر ستایش کرد.

اصولگرایان از ابتدای انقلاب هیچ ارزشی برای رای مردم قابل نبوده و همواره حضور و رای مردم را در حد نمایش و تزیین و تبلیغ به نفع خود قبول داشته و چنانکه احتمال می‌دادند رای، اراده و خواست مردم، چیزی غیر از خواست آنان باشد، با تمام ابزار و امکانات موجود و ممکن جلو تحقق این اراده و خواست را می‌گرفتند.

نظارت استصوابی، دخالت مستقیم و غیرمستقیم در کار هیئت‌های اجرایی و مصادره به مطلوب نمودن آنها، رد صلاحیت گسترده داوطلبان با گرایش فکری متفاوت، و ... ابزارهایی بوده است که اصولگرایان و در راس آنها شورای‌نگهبان طی سی سال گذشته برای جلوگیری از تحقق رای و خواست مردم و یا تقلیل اراده آنها بدان متوسل شده و پس از اخذ نتیجه مطلوب اما ناحق، دموکراتیک و مردمی‌بودن نظام را با تمام توان رسانه‌ای تبلیغ نموده‌اند.

مگر آنکه اشتباه محاسباتی و پیش‌بینی‌ها اشتباه از آب در‌آید، چنانکه در دوم خرداد 76 این اشتباه محاسبات اتفاق افتاد و نتیجه آن نشد که خواست و نظر آنان بود، آن شد که مردم می‌خواستند. مردم فراموش نکرده‌اند که اصولگرایان و به خصوص آقای «جنتی» دبیر شورای نگهبان بارها و بارها، به این اشتباه محسباتی اقرار، و اعلام نمودند که؛ اجازه تکرار اشتباه دوم خرداد را نخواهند داد. البته ایشان و اصولگرایان هیچگاه به صراحت اقرار نمی‌نمودند که نیازی به رای مردم ندارند. بلکه با خودقیم و ولی خواندن و صغیر پنداشتن مردم اعلام می‌نمودند که، اجازه فریب خوردن مردم و سوءاستفاده از آنها را نخواهیم داد. همان کاری که -به زعم خودشان برای جلوگیری از فریب مردم- به گستردگی در انتخابات مجلس هفتم و ریاست جمهوری نهم انجام داده و در کودتای انتخابانی‌ ریاست‌جمهوری دهم با جعل و سرقت و تقلب و خیانت آشکار تکمیل نمودند. و بلافاصله شور و شعور و حضور ستایش برانگیز مردم در پای صندوقهای رای ریاست جمهوری دهم ، مصادره به مطلوب شده و تا کنون نیز از آن به حماسه 40 میلیونی و بعنوان بیمه نظام و حاکمیت و حجت مردمی بودنشان تبلیغ شده است.

اما چه شده است که آقای دبیر محترم شورای نگهبان، به این نتیجه رسیده است که دیگر نیازی به این بیمه و این حماسه حضور و تزیین و تبلیغ ندارد؟ ظاهرا و نه که ظاهرا بلکه قطعا مجموعه نظام به روشنی دریافته‌اند که پایگاه‌های مردمی‌شان علیرغم در اختیار داشتن تمام ابزارها و جایگاه‌های اختصاصی، و خرج کردن از کیسه دین، به شدت متزلزل شده و کیسه دین در اختیار و معرفی شده به شدت تهی و خالی از اعتبار شده و دیگر مستمسکی برای فریب و دل‌مشغولی مردم موجود نیست. در چنین شرایطی کم کم لازم است اعلام شود نیازی به رای مردم نیست. اما این اعلام باید به تدریج و طی پروسه خاصی صورت گیرد. نقطه شروع آن عدم نیاز به حضور اصلاح‌طلبان است که در ابتدایی‌ترین تصور و با فرض قبول نتایج اعلام شده انتخابات ریاست جمهوری دهم، دستکم 13 میلیون رای را نمایندگی می‌کنند. 13 میلیونی که طی سالهای گذشته بیشترین تلاش برای اخذ رای‌شان برای تبلیغ و تزیین صورت‌ می‌‌گرفته است. اما همینکه مشروعیت مردمی نظام دیگر اینروزها نیاز و مسئله حاکمیت نیست و در شرایطی که اعتبار بین المللی حاکمیت در مجامع رسمی و غیر رسمی جهانی، طی چهار گذشته به شدت تنزل یافته، حاکمیت نیازی به شارژ اعتبار دروغین گذشته نداشته و ترجیح داده است این رای را نداشته باشد و در مقابل دردسر حضورشان را هم. و حالا بهتر است که در آخرین سنگرها با تمام احتیاط لازم از آخرین لحظات عمرش دفاع نماید. (این چنانچه عرض کردم فرض کمترین شرایط ممکن است. در حالی که به شهادت رفتار حاکمیت در جریان انتخابات دهم و تقلب آشکار در انتخابات و کودتای انتخاباتی بدون شک شرایط بسیار متفاوت از شرایط مفروض فوق است).

مجموعه حاکمیت به نمایندگی و سخنگویی «احمدجنتی» طی سی سال گذشته برای از دست ندادن امتیازات و حفظ وضعیت و شرایط موجود، مجبور به دروغ‌گویی و تبلیغ و تزیین مشروعیت‌دروغین مردمی بود، اما امروز دیگر آنها چیزی برای از دست دادن ندارند پس چه بهتر که دست به ریسک‌های دردسرساز و مخاطره‌آمیز نزنند.

پیش شرط‌های آقای «خاتمی» در حکم حکایت جوانی بود که ماردش را برای فروش به بازار می‌برد و در مقابل اعتراض مردم اعلام می کرد؛ نگران نباشید قیمتی می‌گویم که کسی نخرد.

پیش شرطهای «خاتمی» اگرچه در بازار اصلاح‌طلبان مورد توجه واقع نشد، اما در اردوگاه اصولگرایان، خام گویی و توهم خریدارن را به همراه داشت . این هنوز از نتایج سحر است.
علي مصلحي
ادامه مطلب ...

نشريات سبز: كـلـمـــه «ويژه‌نامه كردي زبان» ؛ رســـا 08 «سوال از رهبري» ؛ قلـم سبــز 21 «كارگران»

0 نظرات
آخرين شماره نشريات سبز اينترنتي:
كـلـمـــه «ويژه‌نامه كردي زبان» ؛ رســـا 08 «سوال از رهبري» ؛ قلـم سبــز 21 «كارگران»

ادامه راه سبز(ارس): آخرين شماره نشريات سبز اينترنتي مورخه چهارشنبه 15 دي ماه 89 جهت چاپ و تكثير بر روي پيشخوان سايت ارس قرار گرفت. دانستن حق مردم است و آگاهي چشم اسفنديار خودكامگان، لذا همت يكايك ما براي رساندن حتي يك نسخه به دست مشتاقان را طلب ميكند:

كارگران
ادامه مطلب ...

براي سيد محمد خاتمي

0 نظرات
براي سيد محمد خاتمي

ادامه راه سبز(ارس): هر بار كه سيد محمد خاتمي از انتخابات مي گويد، چهارستونِ استبداد مي لرزد. ضربه اي را كه انتخابات 2 خرداد بر پيكر استبداد وارد كرد، فراموش شدني نيست. از آثار اين ضربه ي كاري است كه «از هراس شان، حمله مي كنند» و به بهانه ي سالروز تجمعي سازمان يافته و كم تعداد و فرمايشي ؛ تندرو ترين و هتاك ترين عملگان استبداد را به ميدان آورده اند و نوميدانه بر رهبر اصلاحات تاخته اند ؛ شايد زحمتِ تقلب را كم كنند و انتخابات را چون مناظره هايشان بي رقيب برگزار كنند.

هنوز به خود نيامده اند و نمي دانند كه برگزار كنندگان انتخابات 88، چنان خبط بزرگي را مرتكب شده اند كه از آن روز، اسم بردن از انتخابات دلِ شير مي خواهد. مردم ما به «مجريان و ناظران و متوليان انتخابات» چنان بي اعتماد شده اند كه هر آن ممكن است در «اصل انتخاب كردن» و «تاثير برسرنوشت خويش» ترديد كنند. اين بي اعتمادي چنان گسترش يافته است و متوليان امور در ساليان اخير چنان «بد كرده اند» كه هر آدم معتبري هم بخواهد از انتخابات بگويد، مردم هنوز سخنش را نشنيده، فرياد مي زنند كه : كدام انتخابات؟ كدام صندوق؟ كدام برگه؟ كدام راي؟ حتي اگر اين فرد سيد محمد خاتمي باشد كه معتمدترين فرد به گواهي انتخابات ِ رسمي است و حتي اگر اين سخنان، سخن از «شرايطِ حضور در انتخابات» باشد.

جوان دلسوخته اي در يك از شبكه هاي اجتماعي در واكنش به اين سخنان، خطاب به آقاي خاتمي نوشته بود كه «ما به احترام و اعتماد به شما حاضر به شركت در انتخابات هستيم، آيا شما ضمانت مي كنيد كه دوباره راي مان را ندزدند؟» ديگري پرسيده بود «آقاي خاتمي اصلاً خبر گرفته اي و آيا مطمئني كه باز هم انتخاباتي برگزار مي شود؟» و تند زبانِ جگر سوخته اي هم گفته بود : «سيد ! آيا قول مي دهي كه اين بار رايمان را پس بگيري؟!»

اما ؛ هنرِ مردان بزرگ كه تنها كارهاي بزرگ نيست. گاهي هنر آنان با «شنيدن و تحمل كردن» همين سخنان تند و تلخ نمايان مي شود و سيد محمد خاتمي هم نشان داده است كه به خوبي از عهده ي اين مهم بر مي آيد. اين نخستين هزينه اي نيست كه «منادي گفتگو» براي ترويج عقلانيت سياسي مي پردازد و اين نخستين «بارِ سنگيني» نيست كه خاتمي بر مي دارد و اين «نخستين باري» نيست كه خاتمي جورِ «متوليان امور» را مي كشد. 8 سال صاحب دولتي خاتمي، شاهد گويايي بر اين همه بزرگي و جوانمردي و بزرگ منشي است. 8 سالي كه هر 9 روز آن با يك بحران مي گذشت ؛ بحران هايي كه قتل هاي زنجيره اي تنها يكي از آن ها بود.

«همگان مي دانند» كه اين نخستين باري نيست كه محبوب ترين و مردمي ترين رئيس جمهور تاريخ ايران، از «شرايط لازم» براي حضور در انتخابات مي گويد و بر «آزادی زندانیان سیاسی»، «اجرای کامل قانون اساسی» و «تضمین انتخابات آزاد» تاكيد مي ورزد. سخنان ارجمندِ خاتمي، نشان مي دهد كه اعتماد 8 ساله و مدام ملت به او بي دليل نبوده است، كه ثابت كرده است جز صلاح ملت نمي خواهد و به رغم مدعياني كه «ملت را ابزارِ دولت» مي خواهند، جز از زبانِ ملت سخن نمي گويد. اگر با همه ي ناملايمتي ها، بد اخلاقي ها، خشونت ورزي ها، بي قانوني ها و با همه ي «نامردمي ها» هنوز هم سيد محمد خاتمي «آگاهانه و بزرگوارانه» از «قانون اساسي و از لزوم سلامت انتخابات» مي گويد، نشان دهنده ي اين است كه مردانِ بزرگ هيچ گاه «راه» را گم نمي كنند و به دام بي قانوني هاي قانون گريزان نخواهند افتاد و دعوت خشونت طلبان را لبيك نخواهند گفت.

كساني كه بر اعتدال و اخلاق و قانون مداريِ خاتمي مي شورند، بهتر است پيش از هر چيز نسبت خود را با مردم و ملت «مستند» سازند و آن گاه بگويند به زعم آنان، خواسته ي ملت چيست و راهكارشان براي تحقق خواسته ي ايرانيان چيست؟ آيا آنان نيز با صفار هرندي هم عقيده اند و براي تغيير، مردم را به خشونت و انقلاب دعوت مي كنند؟ مگر نه اينكه ملت ما جز استقلال و آزادي و جمهوري و اسلام چيزي نمي خواهد و مگر نه اينكه تحقق قانوني اين خواسته ها راهي جز بازگشت به روح قانون اساسي و رجوع به صندوق هاي راي ندارد؟ مگر جنبش اصلاحات بر همين خواسته نروييد و سوال اساسي جنبش سبز «راي ما كجاست» نبود؟ مگر شهيدان سبز غير از اين مي خواستند و مگر مير حسين «عبور از قانون اساسي را پرتاب به تاريكي نخوانده است؟ مگر شيخ مهدي خود را صاحب اصلي نظام و انقلاب نمي داند و مگر مراجع تقليد و عقلا و دلسوزان ملت غير از اين سخني داشته اند؟

كساني كه سخنان حكيمانه ي سيد محمد خاتمي را بر نمي تابند، لختي تامل كنند و اندكي بيانديشند. آن وقت خواهند شنيد كه چند ساعت نگذشته از سخنان خاتمي، چگونه «دشمنان انتخابات» و «رقباي قانون شكن و قانون گريز» و «اصحاب خشونت» از آبي كه در خوابگه شان ريخته شده است چگونه به هراس افتاده اند. دلسوزان ملت بهتر است چشم باز كنند تا ببينند چه كساني با شنيدن «بسم الله» خاتمي بر «شرايط انتخابات» بلافاصله غوغا از سر گرفته اند و امروز و فرداي خود را خطر ديده اند.

باري، سيدمحمد خاتمي را جز «درد مردم» غمي نيست و او بهتر از هركس به «هم نوايي استراتژيك» و «اتحاد فرهنگي» قانون شكنان و خشونت ورزان آگاه است. منادي گفتگوي تمدن ها، سال هاست كه «آبرو و وجودش» را بر سر «گفتگو و عقلانيت سياسي» گذاشته است. برماست كه وجودش را پاس بداريم و با سيد محمد خاتمي آبروداري كنيم.
سارا زرتشت
ادامه مطلب ...

توسعه اینترنت پرسرعت در کشور متوقف شده است

0 نظرات
توسعه اینترنت پرسرعت در کشور متوقف شده است

ادامه راه سبز(ارس): در حالیکه دولت موظف شده بود تا پایان سال ٩۵، اینترنت پرسرعت را برای ۵٠ درصد خانوارهای ایرانی فراهم کند، و طبق شاخص های مدنظر اتحادیه جهانی مخابرات، ضریب نفوذ اینترنت کشورها برمبنای میزان دسترسی اینترنت باند پهن کاربران سنجیده می شود، امروز اعلام گردید که به دلیل عدم امکان تخصیص پهنای باند اینترنت، توسعه اینترنت پرسرعت در کشور متوقف شده است.

به گزارش مهر، ارائه دهندگان اینترنت پرسرعت که پیش از این عدم همکاری شرکت مخابرات برای در اختیار گذاشتن فضا و امکانات لازم را مانع توسعه ADSL عنوان می کردند، این بار اعلام می کنند که به دلیل عدم تخصیص پهنای باند اینترنت توسعه اینترنت پرسرعت متوقف شده است.

بر اساس این گزارش، مشکل اصلی، عدم همکاری شرکت مخابرات برای در اختیار گذاشتن فضا و امکانات مخابراتی طبق قرارداد فی مابین شرکتهای PAP و شرکت مخابرات و به تبع آن شرکتهای مخابرات استانی است. همزمان مدیران شرکتهای مخبراتی، همچنان مانع اصلی توسعه ADSL در کشور را عدم تخصیص پهنای باند مورد نیاز برای ادامه کار و توسعه و دستیابی به آن چه که اهداف برنامه پنجم توسعه تعیین کرده عنوان می کنند.

طبق اهداف درنظر گرفته شده برای برنامه پنجم توسعه کشور باید تا سال ٩۵ بیش از ۵٠ درصد خانوارهای ایرانی از اینترنت پرسرعت برخوردار باشند.

وضعیت فعلی اینترنت پرسرعت در ایران

شمار کاربران اینترنت پرسرعت در کشور طبق آخرین آمار ارائه شده از سوی سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی تا پایان آبان ماه به حدود ٧٠٠ هزار نفر رسیده و این در حالی است که شرکتهای بخش خصوصی دارای پروانه خدمات انتقال داده‌ها حدود یک میلیون و ٢۵٠ هزار و ٨۱٨ پورت پرسرعت اینترنت در کل کشور نصب کرده اند که به دلیل آنچه که عدم تامین پهنای باند مورد نیاز از سوی مخابرات عنوان می کنند حدود ۵۶٠ هزار پورت پرسرعت مورد بهره برداری قرار نگرفته است چرا که این شرکتها معتقدند در شرایط فعلی اضافه شدن کاربر جدید باعث افت کیفیت ارائه خدمات اینترنت ADSL خواهد شد.

گفتنی است طبق شاخص های مدنظر اتحادیه جهانی مخابرات، ضریب نفوذ اینترنت کشورها از این پس برمبنای میزان دسترسی اینترنت باند پهن کاربران سنجیده می شود و با توجه به آمار ارائه شده از سوی شرکت مخابرات ایران و شرکتهای خصوصی PAP، ضریب نفوذ اینترنت در کشور براساس این شاخص جهانی کمتر از ده درصد است.

ادامه مطلب ...

خمس يارانه‌ها و دعوايي بر سر لحاف ملا!

0 نظرات
خمس يارانه‌ها و دعوايي بر سر لحاف ملا!:
آیت‌اله‌سیستانی: یارانه‌ جایزه سلطان است، خمس دارد


ادامه راه سبز(ارس): به گزارش مركز خبر حوزه، حجت الاسلام والمسلمین محمودی نماینده آیت‌الله سیستانی در پاسخ به یك استفتاء درباره خمس یارانه‌های نقدی گفت: «نظر آیت‌الله العظمی سیستانی درباره این مبالغی كه به حساب افراد واریز می‌شود این است كه این‌ها جزء جوایز سلطان هست و تا زمانی كه دریافت نكردید، خمس ندارد؛ چنان‌چه دریافت و برداشت كردید، به حساب دیگر ریختید یا این‌كه برداشت كردید و به جیب خودتان گذاشتید یا جای دیگر گذاشتید؛ چنانچه سال بر آن گذشت، بله آن وقت است كه خمس دارد، اما سال نگذشته باشد این مشكلی ندارد و شما می‌توانید در آن تصرف كنید و اگر در حساب مانده باشد به عنوان جوایز سلطان هست و خمس ندارد»

فلاح زاده نماينده آيت الله خامنه اي هم هفته پيش گفت: «به نظر حضرت آقا آنچه كه بعنوان يارانه نقدي به افراد داده مي شود هديه اي است ازطرف نظام اگر تا سر سال هم باقي بماند خمس ندارد ولي اگر كسي سپردگذاري كند يا به كار نبرد و سود بياورد آن سود اگر باقي بماند تا سر سال خمس دارد»


ارس: حالا ما مانده ايم و اين جيب خالي و لحاف ملا!. آقايان بگذارید اولین قبوض آب و برق و گاز را كه وعده داده شده از 15 دی بصورت یك ماهه می آید را مشاهده و پرداخت كنیم! و بعدش اگر چیزی ته این "ولیمه" ماند! و اگر قرار نشد كه كفگير در ته جیب مبارك خودمان زده و كسری پرداخت را جبران كنیم! و "اصل و فرعش" را مجددا به دولت "باز گردانیم"!!!؛ بعدش به چشم!، خمس كه سهل است!، همه باقی مانده اش را دو دستی تقدیم میكنیم!. فعلا بر سر لحاف ملا دعوا نكنيد خواهشا"!

ادامه مطلب ...

ترس و لرز «آقا»

2 نظرات
ترس و لرز "آقا"

ادامه راه سبز(ارس): مجلس خبرگان در یک جلسه و به استناد اشاره و اماره بنیانگذار جمهوری اسلامی که شاهدی جز هاشمی رفسنجانی و سید احمد خمینی نداشت. حجت الاسلامی را به رهبری برگزید که از همان شب در اخبار نامش را به آیت الله خامنه ای نامبردار کردند.

آیت الله آن طور که سیمای جمهوری اسلامی صحنه ای از این مجلس را نشان داده ، به کراهت بر کرسی ولایت نشست ، اما چنان اصراری براین جلوس کرد که حالا آن کراهت و بی میلی را جز به تعارفی از سر ناز خواستن ، نمی توان تعبیر کرد.

آیت الله خامنه ای که همه عمر طلبگیش در قم و نجف به یکسال نمی رسید، نه آنچنان هیبت بنیانگذار را داشت که “امام” عصر جدید لقب گیرد و نه این” آیت الله” بودن می توانست به درجه عظمی برسد، با آن همه فقیه استخوان ترکانده که در قم نشسته بودند.

از همین بود که “آقا “صدایش کردند و در میان خواص این وصف، لطف به عتاب آمیخته ای بود و قدرت و مقام والای ولایت را بی سنگینی فقاهت می رساند و معنا می داد.

“آقا” در حافظه مردم ، نظام ارباب و رعیتی را تداعی می کرد و هم هاله ای از تقدس داشت که از پیشنمازان مسجد تا روحانیان قم را شامل می شد. کوتاه و رسا و در یک هجای بلند ، “آقا “، قدرت آغشته به دین بود.

آنچنان که رسم روزگار است ، خرمهره قدرت به این راحتی ها در مشت جای نمی گیرد و رقیب فراوان دارد. پهلوی دوم جای پدرکه نشست، قوام السلطنه همه کاره بود و به شاه جوان طعنه می زد و می گفت :” اعلی حضرت بزرگ شده اند” . اندکی که گذشت و قوام از اسب افتاد. گرفتار مصدق شد و فرار و بعد هم که با کودتایی دوباره بر تخت نشست، آنقدر چریک و مجاهد و عاقبت عبا بر دوش آمدند که به آوارگی جان داد.

” آقا ” نیز کم مصیبت نداشت. ریاست جمهوری هشت ساله هاشمی رفسنجانی، دوران مشروطیت قدرت “آقا ” بود که البته این حسن را داشت که با در چشم بودن هاشمی و تبلیغ زندگی زاهدانه رهبری ، عنصر محبوبیت ساز مظلومیت را برای “آقا ” ارمغان آورد.

” آقا ” تصمیمش را گرفته بود که با حمایت آشکارا از ناطق نوری ، رییس جمهور دلخواسته ای را بر سر کار آورد. بساط تقلب هم پهن بود که با خطبه زهر دار هاشمی عیان شد.” آقا ” دست نگاه داشت. بیست میلیون رای که در تاریخ جمهوری اسلامی بی نظیر بود، دست و دل” آقا” را لرزاند. فرماندهان سپاه که تا نزدیکی صندوقها رفته بودند ، بازگشتند. تنها استاندار وقت کردستان بود که بی خبر از همه جا تقلب کرد و بعد این شکوه را داشت که قرار بود همه با هم هماهنگ باشند که نشد.

عصای قدرت در هشت سال صدارت خاتمی به دست” آقا ” بود و نگین محبوبیت و مظلومیت بر دست “سید”.

دوران هشت ساله خاتمی برای” آقا ” تمرین تردستی سیاست بود. مبارزه نزدیک “آقا ” با دشمنی صادق و محبوب که مانند ” هاشمی رفسنجانی ” دست ناخوانده ای نداشت، اما چهره روشن و محبوبی بود که می توانست، کاری کند که عصای قدرت دو نیمه شود.

هجده تیرماه ۷۸ از آن تجربه های تلخ و لرزان “آقا ” بود. در اولین پیام بی مشاوره اش و از سر ناپختگی به بسیجیان گفته بود که اگر تمثالش را پاره کردند هم کاری نکنند. اگر چه در عمل چنین نبود و بسیجیان زمین و زمان را به هم دوختند، اما لرزش رهبری، آنقدر رعشه داشت که امروز “علم الهدی” امام جمعه تندخوی مشهد بگوید:” اگر با آن فتنه محکم برخورد می شد ، این فتنه ۸۸ شکل نمی گرفت.”

سرکوب، آموختنی است. نیروی انتظامی از همان سال چنان شد که پلیس ضد شورش جمهوری اسلامی با همه وسایل مدرن جنگ خیابانی و سرکوب معترضان آراسته شد و قوه قضاییه نیز از هر چه عدل بود پیراسته، تا آن باتوم ها به تیر خلاص بی قانونی تکمیل شود.

انتخابات ۸۸ دوباره آن اشتباه تایید صلاحیت که “جنتی” بارها درباره سید محمد خاتمی به آن اعتراف کرد، به طمع شور انتخاباتی و به گمان بی اقبالی نامزد اصلاح طلبان، درباره میر حسین موسوی تکرار شد.

مناظرات که قرار بود کارستان احمدی نژاد باشد ، کار دست نظام داد و” آقا ” تصمیمش را گرفت که صندوق ها را نشمرده، اعلام کنند. همان شب هم تبریک گفت و با همه آن اعتراضات، بنا بر تجربه سال ۷۸ وا نداد و گفت که با همین تن علیل تا آخر خط خواهد رفت. اما چه حاصل که تجربه گرچه عبرتی می آورد، اما هر روز دنیا آنچنان تازه است که تجربه های دیروز به کار امروز نمی آیند.

این پیش بینی در بیت رهبری نشده بود که میرحسین موسوی و کروبی سر پیری چنین محکم بایستند و مردم چنان استوار بیایند.

باتوم و شکنجه و سرکوب و خیابان بندی ها هم آتش را به عمق برد. هیچ کس مثل” آقا ” نمی داند که چیزی تغییر نکرده است. رجز سپاهیان و عربده مداحان، گرچه” آقا “را به خلسه پیروزی فرو می برد اما بانگ” الله اکبر ” نیم شبی و اضطراب خیابانها و ترس هر لحظه از مردم ، خمار را می پراند.

“آقا “، یکسال بیشتر است که بی تصمیم بر سر دو راهی بازداشت موسوی و کروبی ایستاده است.

فتنه از زبانش نمی افتد، هشدار و گفتن از ریزش ها و امید بی حاصل به رویش ها و در نهایت ماندن چند منبری و چند سپاهی و یکی دو مداح در پیرامون و از دست دادن همه قم ، کار را به جایی رسانده که حجت الاسلام سعیدی نماینده اش در سپاه با اذعان به این تنهایی می گوید: ” سید علی خامنه ای با همه وجود در استقرار حکومت دینی جهاد خواهد کرد ولو تنها بماند.”

می توان حدس زد که این خبر از همان جلسات بیت و هم نشینی با” آقا ” و شعارهای در خلوت حضرتش بر می آید . ” آقا ” با گروه مشاوران می نشیند و ادله موافقان و مخالفان بازداشت را می شنود. صادق لاریجانی ، نبی الله حبیبی ، مصلحی و ماموران وزارت اطلاعات و حتی حسین شریعتمداری این بازداشت را خواسته دل سران فتنه و سبب قهرمان سازی می دانند، در مقابل ذوالقدر و تائب و علم الهدی و دیگر بصیرت مداران بازداشت را نشانه قدرت و سیطره نظام و پایان بازی جنگ و گریز یکسال گذشته می خوانند . بااین حال تصمیم با آقاست. صادق لاریجانی رییس قوه قضاییه پیشتر و در جواب نماینده مجلسی که ایهام و اشاره را در نمی یافت؛ گفته بود که فقط به دستور رهبری سران فتنه را بازداشت می کند و این البته برای دستگاه قضایی کاری ندارد.

احمدی نژاد که همه ی این بلوا بر سر اوست، کاملا آسوده است. می داند که “آقا” در صف مقدم نبرد حاضر است و مشایی و او می توانند به گوشه ای بنشینند تا پایان ماجرا را تماشا کنند.

“آقا” در گذر از هفتاد سالگی با بزرگترین تصمیم عمر روبروست . بازداشت میرحسین و کروبی آنچنان که دادستان تازه کار تهران گفته است، کار یک شب است اما روز را چه باید کرد.

اگر فتنه به خیابان آید و اینبار به قول فرماندهان سپاه از کف خیابان جمع نشود چه طور؟ ، اگر جمع بشود هم جنبش هدفی ملموس و نزدیک می گیرد. از همه بدتر همه مسولیت این تصمیم که می تواند باقی ارکان نظام را فرو بریزد بر عهده شخص آقاست. سفر به قم، مراجع را به راه نیاورد و محتمل است که این بازداشت، دهان های بسته رابه فریاد بازکند. از این گذشته تنها بازداشت که نیست ، محاکمه می خواهد ، شکنجه که نمی توان داد، اقرار هم از این دونفر شدنی نیست و اگر دادگاه علنی باشد که همان تریبونی می شود که موسوی و کروبی یکسال است می خواهند و نمی دهند. این، خیالات آقاست؛

اما اگر بازداشت نشوند، چه ؟. نشانه هراس نظام است و نگاه خیره طرفداران برجای مانده می ماند، با این سوال مهم که وقتی دانشجویی در هزار کیلومتر آن سوتر از تهران، به جرم پخش بیانیه، دستگیر می شود، چرا این دو مسبب و سران فتنه در خانه نشسته اند و بیانیه می دهند.

حاج منصور ارضی که صدایش به باتوم ها قدرت می دهد، همین نهم دیماه گفته بود: “که دیگر بس است و بدهیدشان تا اعدامشان کنیم.” بااین جماعت خود پروده تند رو که از دسته به در می روند چه باید کرد. “آقا “، سرسام گرفته است.

موافقان بازداشت در یک هفته منتهی به نهم دیماه بیش از آنکه با هزار شعار و لعنت و نفرین، رهبران جنبش سبز را بترسانند، به “آقا” روحیه می دهند، درست مانند چند ماه آغاز جنبش که از هرجا عده ای به بیت می آمدند تا” آقا” ببیند و باور کند که هنوز کسی در جان نثاری مانده است.

تصمیم بزرگ” آقا” بااین ترس و لرز، نمی تواند برآیند سبک و سنگین کردن های عقلی و حاصل مشاوره باشد.” آقا ” باید چشم را ببندد و بپرد، پرشی که ممکن است به عمق دره سقوط باشد.
محمد رهبر
ادامه مطلب ...

نمایش اوج هماهنگی مسولان در گازوئیل!

0 نظرات
نمایش اوج هماهنگی مسولان در گازوئیل!

ادامه راه سبز(ارس): سیدعباس صالحی نوشت؛ نویسنده این سطور، نه سیاسی است و نه سیاست نویس. بیشترین علاقه ام در حوزه فرهنگ و دین است، اما اخبار ذیل گرچه سیاسی - اقتصادی است، از منظری فرهنگی جلب توجه می‌كند:

• سردار رویانیان، رئیس ستاد حمل و نقل و مدیریت مصرف سوخت كشور گفت: در 9 روز نخست اجرای قانون هدفمند كردن یارانه‌ها مصرف گازوئیل در بخش حمل و نقل حدود 20 درصد كاهش یافته است. (خراسان، 8 دی 1389، صفحه 14)

• محمد رضا فرزین، سخنگوی كارگروه تحول اقتصادی دولت اعلام كرد: در 9 روز گذشته با اجرای قانون هدفمند كردن یارانه‌ها میزان مصرف بنزین در ایران، 9 درصد، گازوئیل 26 درصد و ... كاهش یافته است. (همان)

• ریاست محترم جمهوری در اجتماع مردم البرز اظهار داشته‌اند: در این چند روز كه از اجرای طرح می‌گذرد؛ حدود 37 تا 38 درصد مصرف گازوئیل در كشور كاهش پیدا كرده است. (همان، صفحه 16)

سه خبر فوق، با توجه به جهات زیر می‌توانند مورد توجه باشند:

1- موضوع اخبار فوق، كاهش نرخ مصرف گازوئیل و ... پس از اجرای قانون هدفمندی یارانه‌هاست.

2- گویندگان هر سه خبر، از مقامات اصلی تاثیرگذار در تدوین و اجرای قانون یاد شده‌اند. ریاست جمهوری، سخنگوی كارگروه تحول اقتصادی و رئیس ستاد حمل و نقل و مدیریت مصرف سوخت كشور.

3- خبرهای یاد شده، تماماً در یك روز در روزنامه منتشر شده‌اند و در صفحات نزدیك به هم درج گردیده‌اند.

4- بازه زمانی خبر، فاصله‌ای مشخص پس از اجرای هدفمندی یارانه‌هاست.

5- موضوع گفتار مسئولان یاد شده، نه از موضوعات نظری اجتهادی است و نه از موضوعات پیچیده‌ی عینی و آماری و نه از قبیل وعده‌ها و پیش‌بینی‌های معطوف به آینده كه به واسطه‌ی برخی عوامل غیر قابل پیش‌بینی، تفاوت جدی با وعده‌ها پیدا می‌كنند! بلكه موضوع خبر، مسئله‌ای ساده، در دسترس و بسیار ابتدایی است؛ این كه پس از اجرای قانون هدفمندی، مصرف گازوئیل چقدر تقلیل پیدا كرده است؟ با مراجعه به سه خبر فوق، واقعا نرخ مصرف گازوئیل چقدر كاهش یافته است؟ 26درصد؟ 37-38 درصد ؟ و یا .....

همان گونه كه در ابتدای جستار اشاره شد، مقصود این نگاشته نه تضعیف قانون هدفمندی یارانه هاست و نه تحقیر همت مسئولان كشور در اجرای این موضوع مهم ملی، بلكه بازگویی این واقعیت است كه هرج و مرج آماری به بی‌اعتمادی ملی منتهی می‌شود. و این مورد نمونه‌ای از نمونه‌هاست.

اما براستی چرا چنین نمونه‌هایی رخ می‌دهد؟ نمی‌توان چونان جرات اخلاقی داشت كه مسئولان عالی مرتبه كشوری را به دروغ گویی متهم كرد - حداقل نمی‌توان انصاف و ایمان خود را به این ادعای گزاف براحتی فروخت - بلكه مشكل را باید در جای دیگر یافت. این مشكل، ریشه در عمق فرهنگ عمومی ما دارد. فرهنگی كه گرچه برچسب فرهنگ عمومی به خود دارد، اما عام تر از عوام است!

مسئولان، نخبگان، فرهیختگان و .. را نیز در برمی‌گیرد و آنان را در این موارد، چونان توده، عوام می‌كند. این مشكل عمومی فرهنگی، زیاده‌گویی است. پرحرفی و نسنجیده‌گویی ابتلای عام مردم ماست. كم‌تر كوشیده‌ایم سخن مضبوط بگوئیم، خود را در محكم خدا و وجدان بدانیم و هرچه به حدس و گمان در خاطر می‌آوریم، به زبان و قلم نرانیم.

كافی است یك مهمانی خانوادگی، نیم ساعت حضور در تاكسی، دقائقی در صف و ... را داشته باشیم تا با انبوهی از شایعات، اخبار و تحلیل‌های نادرست و یا اغراق آمیز برخورد كنیم. مسئولان كشور نیز تافته جدا بافته نیستند. آنان نیز در این مرض فرهنگی شریكند؛ منتهی صدای آوار آن را زودتر می‌شنویم!

در یك كلام، ما به فرهنگ مصرف در كلام بیش از فرهنگ مصرف در انرژی نیازمندیم. آن را جست و جو كنیم.

ادامه مطلب ...

خود احمدی نژاد را به مزایده بین المللی بگذارید ، شاید کسی او را بخرد و دل ملتی را شاد کند

0 نظرات
خود احمدی نژاد را به مزایده بین المللی بگذارید ، شاید کسی او را بخرد و دل ملتی را شاد کند

ادامه راه سبز(ارس): پژوی 504 مدل 1977 احمدی نژاد به مزایده بین الملی گذاشته شده است. صرف نظر از این حرکت نمایشی که بر اساس نارسیسم (خودشیفتگی) آشکار احمدی نزاد و عوامفریبی یارانش انجام شده است و اینکه درهمان روز رونمایی سایت مربوطه هم خبر از پیشنهاد یک میلیون دلاری یک عرب برای خرید این ماشین داده شده که البته نباید نقش پولهای آنچنانی باند خیابان فاطمی را در این یک میلیون دلار ادعایی نادیده گرفت.

اما سوال اینجاست که اگر خود احمدی نژاد را به مزایده بین المللی بگذارند آیا کسی پیدا میشود که حاضر باشد او را بخرد و به سمت رئیس جمهوری کشورش بگمارد؟

آیا اگر پولهای باد آورده نفتی ایران را که احمدی نژاد برای ملتهای دیگر و نه ملت ایران خرج میکند از او بگیرند، جز شعارهای توخالی و لمپنیسم وی چیزی باقی میماند؟

آیا ملتها و دولتهای دیگر برای شعارهای توخالی او و بدون بذل و بخشش هایش از کیسه ملت ایران، تره هم خرد میکنند؟

با این حال با توجه به ادعای محبوبیت وی، کاش میشد خود احمدی نزاد را به مزایده بین المللی گذاشت تا بلکه از همان عربهای ادعایی پیدا شود و او را بخرد و ملت و کشوری را شادمان کند. نه تنها ملت که حتی همین رهبر و مجلس و قوه قضائیه حامیش هم راحت شوند. چرا که انها هم به ماهیت احمدی نژاد پی برده اند، اما برکناری او برایشان "تف سربالایی" شده است که به آن تن نمیدهند و حاضرند به قهقرا رفتن فرهنگ و تاریخ یک کشور و دست و پا زدن یک ملت در مشکلات و مصائب مختلف را نظاره کنند، اما دم نزنند.

وبلاگ نواي سبز
ادامه مطلب ...

نشريات سبز: «اعتـمـاد مـلـّي» شماره 15 ؛ «قلـم سبــز» شماره 19 ؛ خبرنامه موج سبز

0 نظرات
آخرين شماره نشريات سبز اينترنتي:
«اعتـمـاد مـلـّي» شماره 15 ؛ «قلـم سبــز» شماره 19

ادامه راه سبز(ارس): آخرين شماره نشريات سبز اينترنتي مورخه دوشنبه 13 دي ماه 89 جهت چاپ و تكثير بر روي پيشخوان سايت ارس قرار گرفت. دانستن حق مردم است و آگاهي چشم اسفنديار خودكامگان، لذا همت يكايك ما براي رساندن حتي يك نسخه به دست مشتاقان را طلب ميكند:


روزنــامــه «اعتمادملـي» شماره 15

روزنــامــه «قلــم سبـــز» شماره 19
سركوب سياسي، قتل عام اقتصادي


خبرنامه موج سبز، وقايع 24 ساعت گذشته را به صورت یک فایل پی دی اف (pdf) در اختیار مخاطبان قرار می دهد. عناوین خبر ها به همراه خلاصه متن آنها در زير آورده شده است و برای مشاهده و چاپ و تكثير متن کامل اخبار، عکس ها، بیانیه ها و تحلیلها، فایل پی دی اف (pdf) انتهاي همين پست را دانلود و مطالعه نماييد:

یکی از محکومان حوادث بعد از انتخابات: بازجوها به بیضه هایم ضربه می زدند
غلامحسین عرشی یکی از هفده زندانی سیاسی بود که در مرداد ماه اعتصاب غذا کردند

غلامحسین عرشی، از بازداشت شده های درگیری های عاشورای سال ۸۸ در تهران، در نامه ای به دادستان تهران از شکنجه هایی که در طول دوران بازجویی در مورد او اعمال شده، از جمله ضرب و شتم با کابل و سیم و ضربه زدن به بیضه ها خبر داده است.
چهره غلامحسین عرشی بیش از یک ماه بعد از درگیری های روز عاشورای سال ۱۳۸۸ در عکس هایی که نیروی انتظامی از معترضان در آن روز منتشر کرده بود، شناسایی و در پی آن آقای عرشی بازداشت شد.
آقای عرشی در دادگاه بدوی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب و عمومی تهران به ریاست قاضی صلواتی به چهار سال حبس تعزیری محکوم شد و این حکم در دادگاه تجدیدنظر به یک سال حبس تعزیری کاهش یافت.


تاج زاده ناگفته های زیادی برای مردم دارد
فخرالسادات محتشمی پور که بیش از یک ماه است از همسرش بی خبر است با ابراز نگرانی از وضعیت سلامت همسرش رئیس قوه قضائیه و مقامات فضائی را مسئول عواقب فشارها و سختگیری ها بر همسرش می داند و می گوید: من پیش از این هم گفته بودم که همسرم را گروگان گرفته اند و اتهام و جرم و دادگاه و حکم قاضی همه شوخی های بی مزه ای هستند که در تاریخ قضای ایران خواهند ماند و صاحبان اندیشه و تفکر را مکدّر خواهند ساخت.


احسان عبده تبریزی به هفت سال حبس محکوم شد.
به گزارش جرس ، یکی از نزذیکان احسان عبده تبریزی با اعلام این خبر گفت: دو سال از این هفت سال حکم، به خاطر توهین به رهبری، سه سال به خاطر اجتماع و تبانی علیه نظام و دو سال به اتهام رابطه با عوامل خارجی قید شده است.

عبده که در انگلستان مشغول به تحصیل بود، هنگام ورود به ایران، در فرودگاه بین المللی امام بازداشت و روانه زندان اوین شد. وی در تمام این مدت به صورت کاملا بلاتکلیف در زندان اوین به سر می برد و هر بار بازجویان وزارت اطلاعات با آزادی او مخالفت می کنند.


حکم برکناری دوازده مشاور احمدی نژاد در یک روز
به گزارش خبرنگار سیاسی مشرق، محمود احمدی نژاد روز شنبه در مراسمی از تعدادی از مشاورانش تشکر و خداحافظی کرد.

گفته می شود مهدی کلهر(مشاور رسانه ای)، مجتبی رحماندوست(مشاور امور ایثارگران)، داود دانش جعفری(مشاور عالی در امور اقتصادی)، توکلی بینا(مشاور امور اصناف و بازرگانی)، اعتمادیان(مشاور امور اصناف و بازرگانی)، وزیری هامانه(مشاور امور نفت و گاز)، سوسن کشاورز(مشاور امور تعلیم و تربیت)، ستار وفایی، حاج علی اکبری(مشاور امور جوانان)، مهدی چمران(مشاور امور شوراها)، رویانیان، علی منتظری، علی اصغر زارعی(مشاور فرهنگی)، مهدی مصطفوی از جمله نام هایی هستند که احمدی نژاد از آنان در مسئولیت مشاورت خداحافظی کرده است.


فریده غیرت: نظر شمقدری‌ درباره حکم پناهی بی‌اساس است
فریده غیرت اظهار داشت: اگر در حکم موکل بنده، حبس، مجازات یا زندان، قابل خرید و تبدیل به جزای نقدی باشد حتما در حکم صادر شده قید می‌شد. در عین حال این حکم، قطعی نیست و در دادگاه بدوی صادر شده است.

به گزارش دادنا، وی خاطرنشان کرد: هرگز چنین چیزی در حکم مقرر نشده که پناهی بتواند به میل خود، حکم صادر شده را با پرداخت نقدی بخرد. ضمن اینکه این حکم هنوز در دادگاه تجدیدنظر مورد بررسی مجدد قرار نگرفته و تصمیم نهایی در این باره صادر نشده است.

وکیل جعفرپناهی در ادامه با بیان اینکه خرید حبس تعزیری بدون اینکه در حکم صادره به آن اشاره ای شود، به لحاظ قانونی امکانپذیر نیست، گفت: این موضوع زمانی قانونی بشمار می‌آید که قاضی در حکم خود چنین موردی را ذکر کند. تاکنون نیز چنین موضوعی به آقای پناهی ابلاغ نشده و در حکم وی نیز به آن اشاره ای نشده است.


عضو فراکسیون خط امام(ره): خاتمی حداقل‌ها را مطرح کرده است
عضو فراکسیون خط امام(ره) مجلس گفت: حضور حداکثری مردم در انتخابات در گروه حضور اصلاح‌طلبان است و اصلاح‌طلبان در صورتی در انتخابات شرکت می‌کنند که خواسته‌های آنها برآوده شود.

انوشیروان محسنی بندپی در گفت‌و‌گو با پایگاه اطلاع‌رسانی فراکسیون اقلیت مجلس شورای اسلامی، درخصوص دیدار اعضای فراکسیون اقلیت مجلس با "سید محمد خاتمی" رئیس جمهور سابق کشورمان و شرایط اصلاح‌طلبان برای حضور در انتخابات آتی مجلس گفت: اگر شرایط به‌گونه‌ای باشد که همه سلایق و عقاید که در چارچوب قانون اساسی کشور گنجانده شده‌اند، امکان حضور در انتخابات مجلس را نداشته باشند، قطعا انتظاراتی که از خانه ملت می‌رود برآورده نخواهد شد.


فواد خانجانی به چهار سال حبس تعزیری محکوم شد
فؤاد خانجانی دانشجوی محروم از تحصیل از سوی شعبه ی ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به قضاوت قاضی مقیسه به چهار سال حبس تعزیری محکوم شد.

به گزارش جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی فؤاد خانجانی در تاریخ ۷ اردیبهشت ۱۳۸۹ پس از احضار و معرفی خود به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات بازداشت شده بود، این شهروند بهایی پیشتر در ١١ اسفند ١٣٨٨ به وزارت اطلاعات فراخوانده شده بود و دو بار دیگر نیز دستورهاى مشابهی دریافت کرده بود.


حضور تعدادی از خانواده های زندانیان سیاسی در جلسه دوره ای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات
جرس: تعدادی از خانواده های زندانیان سیاسی با حضور در یکی از جلسات دوره ای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات، به شرح شمه ای از فجایع روی داده در زندان ها و شرایط سخت زندانیان سیاسی و فشارهای وارده بر خانواده ها پرداختند.

به گزارش تحول سبز،این خانواده ها در این جلسه اعلام کردند که بی خبری عمومی از وضعیت وخیم زندانیان به ویژه آنان که دچار بیماری هایی هستند که در بهداری زندان ها درمان نمی شود و باید به مرخصی بیایند و در بیمارستان های تخصصی بستری شوند و وضعیت ناگوار زنان زندانی و دیگر عزیزان را بسیار تأسف آور دانستند و تاکید کردند که از احزاب اصلاح طلب انتظار می رود که توجه بیشتری به این موضوع نشان دهند و در حد توان خود اقدامی انجام دهند.


برگزاری مراسم سالگرد شهادت شبنم سهرابی
جرس: سالگرد شهادت شبنم سهرابی، مظلومانه و غریبانه در منزل مادر او برگزار شد.

بنا به گزارش رسیده به تحول سبز، در این برنامه که تعدادی از خویشان و دوستان شبنم حضور داشتند، ضمن قرائت آیات قرآن و دعای توسل و زیارت عاشورا یاد این شهیده عاشورایی گرامی داشته شد. لازم به ذکر است هیچ یک از خانواده های شهدای عاشورایی موفق به برگزاری مراسم سالگرد به نحوی مطلوب و درخور برای عزیزانشان نشده اند.

گزارش دیگری حاکی است از حدود ۳۰ شاکی قتل هایی که در عاشورای ۸۸ صورت گرفته تنها تعداد معدودی وکیل دارند و از بفیه با سوء استفاده از بی اطلاعی حقوقی شان خواسته شده که از شکایت خود بگذرند و رضایت بدهند تا دیه به آنان پرداخت شود و به موقع به شکایتشان رسیدگی شود که متاسفانه بعضی فریب خورده به امید رسیدگی به شکایتشان در آینده آن را پس گرفته اند.

بازداشت محمد حسین مظفری فعال دانشجویی
محمد حسین مظفری فعال دانشجویی در پی احضار به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات پس از چند ساعت بازجویی ، بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.

به گزارش ادوار نیوز این فعال دانشجویی ساعت ۸ صبح امروز به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات احضار شده و پس از بازجویی با صدور قرار بازداشت به مکان نامعلومی منتقل شد.
گفتنی است پیش از این نیز نیروهای امنیتی اقدام به بازداشت این فعال دانشجویی کرده بودند که به علت عدم حضور در منزل مامورین موفق به بازداشت وی نشدند.


افطار روزه سیاسی خانواده های زندانیان سیاسی
مراسم افطار روزه سیاسی این هفته خانواده های زندانیان سیاسی نیز در منزل یکی از آنان برگزار شد.

به گزارش تحول سبز، در این مراسم که در فضایی روحانی برگزار شد شرکت کنندگان از وضعیت زنان زندانی خصوصا دختران، زنان و مادرانی که هنوز برخلاف موازین شرعی در انفرادی به سر می برند و شب و روز توسط بازجوهای مرد و تحت فشارهای روانی بازجویی می شوند و نیز آنان که در شرایطی به مراتب بدتر از مردان در متادون نگهداری می شوند و نیز زندانیان رجائی شهر که در معرض بیماری های واگیر قرار دارند و دیگر عزیزان زندانی به ویژه آنان که در دوران گذران دوره محکومیت به سلول انفرادی منتقل شده یا در قرنطینه نگهداری می شوند، به شدت ابراز نگرانی کردند.


دلنوشته مریم باقی برای خواهرش
مریم باقی بدنبال بازداشت همسر خواهرش علی مقامی در دلنوشته ای برای منیره می نویسد: نه تنها برای پدرمان، عماد و یا همسر تو و برادرم علی که برای پدران و مادران و فرزندانی که به جبر، داغ دوری را تحمل می کنند یک دم نیاسوده ام و در عجبم از کسانی که به بهانه های واهی بند و زندان را تجویز می کنند و آسوده اند و با ادعای دینداری به قدر ذره ای هم از اعمالشان در دنیا،از پروردگار حاضر و ناظر نمی هراسند.


انهدام دو هواپیمای جاسوسی توسط سپاه در خلیج فارس
فرمانده نيروي هوافضاي سپاه با اشاره به اينكه ما تا الان تعداد زيادى از هواپيماهاى جاسوسى و فوق پيشرفته بيگانه را سرنگون و در مواردى مهندسى معكوس كرده‏ايم، گفت: در خليج‏فارس نيز دو فروند هواپيماى آنها را ساقط كرده‏ايم.

به گزارش خبرگزاري فارس، سردار اميرعلي حاجي زاده فرمانده نيروي هوافضاي سپاه در گفتگويي تفصيلي با اشاره به مهم‏ترين مأموريت‏هاى اين نيرو گفت: در مجموعه نيروى هوافضا چند مأموريت عمده بر عهده ماست. بخش اول شامل موشك‏هاى زمين به زمين مى‏شود كه به صورت انحصارى در اختيار نيروى هوافضاى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى است. بخش دوم، مجموعه پدافند هوايى است كه پاسخ‏گويى و دفاع در برابر تهاجمات هوايى و موشكى دشمن را برعهده دارد. بخش سوم، بخش هواپيمايى و بالگردى است كه در زمينه ترابرى و رزمى انجام وظيفه مى‏كند. بخش چهارم مربوط به هواپيماهاى بدون سرنشين است. قوى‏ترين يگان‏هاى هواپيماي بدون سرنشين در نيروى هوافضا سازماندهى شده‏اند.


بیش از صد چهره‌ سرشناس آلمانی خواستار آزادی دو خبرنگار زندانی شدند
بیش از صد چهره بنام آلمان از گروه‌های مختلف اجتماعی، خواستار آزادی دو خبرنگار آلمانی زندانی در ایران شدند. احزاب مهم آلمان، برخی مدیران صنایع، هنرمندان و ورزشکارانی آلمانی در این کمپین شرکت جستند.

به گزارش دویچه وله، بیش از ۱۰۰ شخصیت سرشناس آلمانی از عرصه‌های سیاست، اقتصاد، فرهنگ و ورزش با پشتیبانی از خبرنگاران نشریه "بلید ام زونتاگ" خواهان آزادی سریع این دو تن شدند. خبرنگاران آلمانی که ظاهراَ با روادید توریستی به ایران سفر کرده بودند، در حین مصاحبه با پسر خانم سکینه محمدی آشتیانی در ۱۰ اکتبر سال ۲۰۱۰ میلادی بازداشت شدند.


خانواده ضياء نبوي موفق به ملاقات با فرزند خود نشدند
خانواده ضياء نبوي كه اخيراً براي ديدار با ضياء به زندان اهواز مراجعه كرده بودند،اجازه ملاقات حضوري نيافتند و فقط دو دقيقه مادر و خواهر ضياء حضوري وي را ديده اند و بعد به آنها گفته شده كه بايستي ملاقات كابيني انجام شود.


دبیرکل موتلفه: تفرق اصولگرايان پهن كردن فرش قرمز جلوي پاي اهل فتنه است
بدنبال تفرفه و اختلافات بین اصولگرایان، دبير‌كل حزب موتلفه اسلامي تاكيد كرد: اصولگرايي يك دايره وسيعي دارد كه همه‌ وفاداران به اين نظام در آن قرار دارند، ولي عده‌اي در تلاش هستند تا از اصولگرايي تعريف خود را ارائه دهند و اصولگرايان ريشه‌دار را كنار بزنند كه اين مضر است و تنگ كردن دايره اصولگرايي اشتباه است.

به گزارش ايلنا‏ ، محمد نبي حبيبي كه در جمع اصولگرايان استان گيلان سخن مي‌گفت، با اشاره به تبليغات زمان انتخابات دهم رياست جمهوري اظهار داشت: با لباس سبز اهل بيت (ع) فتنه‌اي را رقم زدند كه اگر كسي اهل ريزبيني بود؛ مي‌فهميد چه اتفاقي مي‌افتد.


فراکسیون زنان مجلس خواستار محاکمه زهرا رهنورد شد
جرس: همزمان با اعمال فشار اصولگرایان حامی دولت برای محاکمه رهبران جنبش سبز، فراکسیون زنان مجلس در نامه ای به رئیس قوه قضاییه خواستار محاکمه زهرا رهنورد شد.

طيبه صفايي نماينده تهران، ري، شميرانات و اسلامشهر در مجلس شوراي اسلامي در گفتگو با باشگاه خبرنگاران به مقایسه زهرا رهنورد با مریم رجوی پرداخت و مواضع این قران پژوه را مخالف مقدسات نظام خواند.
این نماینده مجلس مدعی شد که زهرا رهنورد به دليل مواضع ضد نظامش از سوي جامعه اسلامي به خصوص زنان مطرود شده است و فقط حمايت منافقين را دارد.


همسر رئیس دانا: فعلا مسئله اصلی این است که چطور می توانیم همسرم را پیدا کنیم؟
در حالیکه دو هفته از بازداشت دکتر فریبرز رئیس‌دانا، اقتصاددان و استاد دانشگاه می گذرد اما تاکنون هیچ مسئول قضایی در خصوص محل نگهداری و اتهامات وارده به وی، به خانواده اش پاسخی نداده است.

خانم فرقانی همسر فریبرز رئیس دانا می گوید: " روز دوشنبه همسرم تماس تلفنی گرفت و گفت یک قرار وثیقه 30 میلیون تومانی برایشان تعیین شده است. اما وقتی برای سپردن وثیقه مراجعه کردم هیچ پاسخی ندادند."
براساس گزارش‌ها، بازداشت رئیس‌دانا پس از گفت‌وگوی وی با تلویزیون بی‌بی‌سی درباره طرح هدفمندی یارانه‌ها صورت گرفته است. او در این گفت‌وگو قانون هدفمندی یارانه‌ها را سیاستی «نئولیبرالی» خواند و آن را به ضرر طبقه محروم و متوسط جامعه دانست.



ادامه مطلب ...

پاسخ صریح مهدي كروبي به تهدیدهای اخیر اقتدارگرایان: اگر امام زنده بود...!

0 نظرات
پاسخ صریح شیخ اصلاحات به تهدیدهای اخیر اقتدارگرایان:
اگر امام زنده بود، کار نظام به اینجا نمی‌رسید
ادامه راه سبز(ارس): مهدی کروبی در نامه ای خطاب به مردم ایران، به صراحت به تهدیدهای رسانه های جریان حاکم و صدا و سیما در یک هفته ی اخیر پاسخ داد و تاکید کرد: من از همین جا اعلام می کنم که بیدی نیستم که با این بادها بلرزم و کاملا از این دادگاه استقبال می کنم و برای همه مواضعم ادله محکمی دارم چرا که 21 سال است با این قضیه ها مدام به صورت های مختلف درگیر بودم و آرامشی هم نداشتم و من آماده ام دادگاه به هرصورت که باشد و برگزار شود منتهی درخواستی دارم اگر آقایان در ادعاهایشان صادقند دادگاه علنی باشد تا همه ملت که صاحبان اصلی کشورند حرفهای دو طرف را بشنوند و قضاوت کنند تا معلوم شود آیا ما برای بدست آوردن قدرت، جاه طلبی کردیم و برای تداوم چند روز بیشتر قدرت آشوب کرده ایم یا حاکمیت برای انحصار طلبی، رای و ارزش ها را کنار گذاشته است؟!!!

به گزارش سحام نیوز، کروبی در بخش دیگری از این نامه آورده است: ماه ها از اوج گرفتن جنبش اعتراضی مردم ایران می گذرد. روزهایی که اگر چه هر روز آن حامل اخبار تلخ و نگران کننده بازداشت ها و برخوردها بود اما ماحصل مبارک و میمونی نیز داشت و آن بازنمایی روی دیگر سکه قدرت و حاکمیت در نظام اسلامی ایران بود. روی دیگر این سکه، بازتاب فساد و طغیانی است که امروز متاثر از قدرت، در همه شئون حکومتی قابل رویت است.

متن کامل این نامه بدین شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

ملت و شریف و آزادی خواه ایران

مدتی است که در رسانه ملی، مطبوعات اقتدارگرایان، برخی خطبه های نماز جمعه و نطق برخی نمایندگان، بلوایی به پا شده و به ماشین اتهام زنی به چهره هایی تبدیل شده است که سرمایه عمر خود را صرف سرافرازی و پیشرفت ایران و اسلام کرده اند. بعد از این همه اتهام زنی و دروغگویی که گویا در این سالها به سکه ای رایج تبدیل شده، در این میان رسانه ملی در برنامه « دیروز، امروز، فردا» با دعوت از دو تن از چهره های شناخته شده اتهام زنی ها را به اوج خود رساند. دریغ که رسانه ملی دیگر نه بازنمای صدای مردم ایران که مبدل به رسانه ای کاملاً انحصاری و در خدمت خواست حاکمیت قرار گرفته و مجموعه ای خارج از صدا و سیما، مدیریت فکری و سیاسی آن را در دست گرفته اند. اینچنین است که گویی ماه ها پس از طرح مسئله «خواص بی بصیرت» و به رغم ارعاب و تهدید و فشار چهره های سیاسی و روحانی و فرهنگی برای تایید این طرح، توفیقی حاصل نشده و چاره در این تعریف می شود که رسانه ملی، یک هفته همراه و پشتیبان مطبوعات و برخی خطبه های نماز جمعه و محافل مختلف یک هفته تمام سفره اتهام زنی و دروغگویی خود را پهن کند و دروغ بر دروغ انبار کند.

صحبت ها، تهمت ها و به اصطلاح مناظره ها در این برنامه به دو بخش تقسیم شد؛ یک بخش مربوط به مسئله رفت و آمد و نشست های خارجی که من در این جریان نیستم و قاعدتاً بزرگان و گروههای سیاسی که مورد خطاب قرار گرفتند چنانچه صلاح بدانند توضیح خواهند داد.

لکن در بخش دوم چون شمول آن کل جنبش و به قول آقایان کسانی که در فتنه نقش داشتند، بود و من به عنوان عضوی از اصلاحات و جنبش، لازم می دانم به چند نکته اشاره کنم:

۱- شرکت کنندگان در برنامه اتهام زنی رسانه ملی به کرات از تعریف دولت های خارجی و اپوزوسیون ومنافقین از سران جنبش سخن گفتند و این اتفاق را دلیلی بر خروج سران جنبش از چهارچوب نظام جمهوری اسلامی ایران فرض کردند. از آنها می پرسم چگونه است که واکنش ها و موضع گیری های برخی رسانه ها و چهره های خارجی از برخی اقدامات شما، به سند افتخاری در دستتان و سوژه ای برای تبلیغاتتان تبدیل می شود و از طرف دیگر واکنش و موضع گیری رسانه ها و چهره های خارجی از دیگران سند وابستگی آنها شناخته می شود؟ مگر قبل از پیروزی انقلاب امام در نجف و پاریس مصاحبه نمی کردند که اولین مصاحبه ایشان با لوموند فرانسه در نجف بود؟ چطور رادیو کمونیست های ایرانی که در آلمان شرقی از حرکت بزرگان انقلابی تمجید می کرد، ابراز خوشحالی می کردیم. آیا با این خوشحالی می بایست سردمداران انقلاب وابسته به کمونیست ها می شدند؟ همچنین در رادیو بغداد یک روحانی با نام ونشانی صحبت می کرد همه کشور و بزرگان خوشحال می شدند. هر حکومتی بر اساس منافع ملی خود عمل می کند و مطبوعات و رسانه های خارجی نیز بر اساس گرایش ها و گروههای سیاسی خود حرکت می کنند. لذا خود شما هم بر اساس منافع ملی خود کار می کنید و آیا توجه به مسلمانان چچن و چین به همان اندازه ای است که به مسلمانان در لبنان و فلسطین وعراق و افغانستان ؟! چنانچه مطبوعات و صدا و سیمای کشورمان عادلانه برخورد می کرد رسانه های خارجی کمتر میدان داری کرده و مردم نیز کمتر به آنها توجه می کردند. نیازی به تاکید نیست که ما در جنبش اعتراضی و آزادیخواهی خود طمع به تمجید خارجی ها نداریم و هر آنچه می گوییم و می کنیم بر سبیل وظیفه ای است که بر دوش خود احساس می کنیم و اگر آنها از ما صحبت و یا تعریفی می کنند بر اساس دیدگاه خودشان است.

۲- متاسفانه یکی از چهره هایی که در به اصطلاح مناظره شرکت داشت در پاسخ به سوالی که اگر امام (ره) در قید حیات بودند با سران جنبش چه می کردند؟ وی بدون اینکه به کم و کیف و شأن نزول قضایا و اتفاقات بپردازد و توضیحات آن را برای نسل جوان بدرستی شرح دهد تمام حوادث تلخ آن زمان اعم از برخورد با کمونیست ها و منافقین مسلح، التقاطی و چپ ها، کودتاگران و مرجعی که به تعبیر ایشان در ابتدا از امام مهمتر و نفوذ بیشتری داشت و توضیحاتی که باید در این خصوص داده می شد،متاسفانه همه را منتسب به رهبری انقلاب کردند و نتیجه گرفتند که با سران جنبش به قول خودشان «سران فتنه» نیز باید اینگونه برخورد کرد!

با این حال پاسخ من، مهدی کروبی به پرسش شما چنین است و اکنون که دوستان ما را مجالی برای حضور در رسانه ملی و پاسخگویی به اتهامات معرکه گیران نیست، پرسش های خود را خارج از آن رسانه های انحصاری با شما مطرح می کنم:

- اگر بنیانگذار انقلاب امروز زنده بود اصلاً کار انقلاب به جایی نمی رسید که رسانه ملی، مطبوعات، خطبه های نماز جمعه، نطق های نمایندگان مجلس انحصاری شود و تعدادی اتهام زن، در آن معرکه بگیرند و برای چهره های انقلابی تعیین تکلیف کنند. و البته اگر می خواهید بیشتر از مشی امام بدانید حافظه تاریخی خود را به برگزاری انتخابات مجلس سوم برگردانید و واکنش امام به اختلاف های روی داده در این انتخابات را به یاد آورید. آنگاه که اختلاف میان شورای نگهبان و وزارت کشور در اعلام نتایج آرا بالا گرفت، امام با درایت همیشگی خویش هیاتی را متشکل از اعضای شورای نگهبان و وزارت کشور و نماینده خود محمد علی انصاری انتخاب کرد و مشکل را حل کرد.

- آیا اگر امام امروز زنده بود با قوه قضائیه ای که در اختیار نیروهای امنیتی و اطلاعاتی قرار گرفته و جمعی از قضات آن تنها به ماشین امضایی برای احکام ناعادلانه تبدیل شده اند، چه می کرد؟

- هنوز در یاد داریم که در دوران دفاع مقدس، امام چگونه در مقابل رواج خرافات در جبهه های جنگ واکنش نشان دادند و از فرستادن تعدادی از کتابها به جبهه ها جلوگیری کردند. اگر معظم له زنده بود چه واکنشی به رواج خرافات در رسانه ملی و ادعاهایی همچون رویت هاله نور و سجاده خالی پهن کردن و ادعاهایی از این دست داشت؟

- آیا اگر امام زنده بود اجازه می داد که به بیوت مراجع این چنین حمله کرده و به آنها بی احترامی شود و چه واکنشی در باب توهین های مکرر روزنامه حکومتی کیهان و تعیین تکلیف به مراجع معظم تقلید که طبق وظیفه دینی و اسلامی با خانواده های بی پناه زندانیان سیاسی دیدار می کنند، نشان می داد؟

- اگر خمینی کبیر زنده بود به قوه مجریه اجازه نمی داد که مجلس را که فرمودند “در رأس امور است” اینچنین تحقیر کند.

- اگر بنیانگذار انقلاب زنده بود به سپاهیان و بسیجیان مسلح و بی سیم به دستان اجازه نمی داد تا در کنار صندوق های رأی بایستند و دخالت و اِعمال نفوذ در انتخابات داشته باشند.

اگر آن پیر فرزانه زنده بود آیا فضای سیاسی کشور و رسانه ملی و مطبوعات در اختیار چند مداح معرکه گیر قرار می گرفت تا هر آنچه در توان دارند با توهین و افترا و تهمت به چهر های انقلابی و سیاسی عقده گشایی کنند؟ و برای یاران اصیل انقلاب اینچنین محدودیت ایجاد کنند؟

- اگر رهبر انقلاب زنده بود آیا در نظام اسلامی برگزاری مراسم های عزاداری و مذهبی و حتی برگزاری مراسم ختم برای نزدیکترین درگذشتگان تنها به دلیل تعلق بانیان آن مراسم ها به جنبش اعتراضی مردم ایران ممنوع اعلام می شد؟

- اگرخمینی زنده بود در مقابل حیف و میل گسترده بیت المال و رواج نهادینه شدن فساد در دستگاه های اداری و صرف نامناسب هزینه های میلیاردی و عدم پاسخگویی و شفاف سازی درباره هزینه کردن درآمدهای ارزی چه واکنشی نشان می داد؟

- اگر ایشان زنده بودند در مقابل برخوردهای ناصواب دانشگاهیان و حکم های ناعادلانه زندان و محرومیت و تعلیق از تحصیل برای دانشجویان و اساتید و در یک کلام زیر گیوتین گذاشتن نهاد علم و دانش چه می کرد؟

- از یاد نبرده ایم بعد از اشغال سفارت آمریکا، اولین اقدام امام دستور آزادی زنان حاضر در سفارت اشغال شده آمریکا بود. اگر امام زنده بود آیا در مقابل حرمت شکنی زنان در جامعه اسلامی و زندانی کردن مادران و کتک زدن وحشیانه زنان و دختران در خیابان و بریدن احکام سنگین برای آنها سکوت می کرد؟

- در تصورم نمی گنجد اوج خشونتی که بتواند در نظام اسلامی در عرض چند روز حداقل ۴ جوان را زیر شکنجه به مرگ بکشاند؛ اگر امام زنده بود آیا لکه ننگی به نام کهریزک بر پیشانی نظام می نشست ؟

و اما شما که در رسانه ملی با بیان گزینشی و خام دستانه خود از سخنان بنیانگذار انقلاب به گمان خود به ارعاب و تهدید جنبش اعتراضی مردم ایران پرداخته اید، چرا به جای این صحبت هایی که به قول خودتان از قاطعیت امام می گویید از سعه صدر و رافت و گذشت ایشان سخن نمی گویید تا ببینید کدام یک برای مردم به خصوص جوانان آموزنده خواهد بود. که من به دو نکته آن اشاره می کنم:

در کودتای نوژه که قرار بود جماران، محل استقرار امام مورد بمباران قرار بگیرد که به لطف خدا و هوشیاری نیروهای مومن خنثی و ناکام شد، حضرت امام زیر نامه سرهنگ خلبان فکوری وزیر وقت دفاع جمهوری اسلامی در مورد وضع خانواده و بازماندگان معدومین کودتا نوشتند «بسم الله الرحمن الرحیم- مراتب فوق مورد موافقت است امید است خانواده این اشخاص در دامان اسلام و ملت اسلامی با رفاه زندگی کنند و سعادت خویش را در دنیا و آخرت تامین نمایند از خداوند تعالی سعادت و سلامت ملت مسلمان را خواهانم ۱۲ بهمن ۵۹» حال به مقایسه رفتار خود با خانواده بی پناه زندانیان سیاسی اخیر که نه کودتاچی بودند و نه برانداز، توجه داشته باشید.

آیت الله آذری قمی عضو مجلس خبرگان قانون اساسی و از بنیانگذاران جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و نماینده دوره دوم مجلس شورای اسلامی از قم و مؤسس روزنامه رسالت بود. ایشان از مخالفین سر سخت مهندس موسوی بود که در صفحه ۲۲۴ خاطرات سال ۱۳۶۳ آقای هاشمی به نقل از ایشان نوشته شده است « پس از سخنان اینجانب در روز ۱۴ مرداد سال ۱۳۶۳ در مجلس شورای اسلامی که درآن سخنان، اشاراتی به مفهوم واقعی ولایت فقیه داشتم و گفتم ولی فقیه، وظیفه ای جز ارشاد، نصیحت و راهنمایی ندارد و در مقامی نیست که برای قوه مقننه تکلیف معلوم کند. علاوه بر آن اضافه کردم که شخص آقای روح الله خمینی تاکنون در امور آقایان بازرگان، قطب زاده و بنی صدر به این عنوان که آقایان را از ۲۰ سال پیش می شناسد و بر ایمان و تقوا و تعهد آنها اطلاع دارد، ما را ناچار از پذیرش این سه نفر در بحرانی ترین روزهای انقلاب اسلامی کرده بود و…» همچنین ایشان اضافه می کنند که دو روز پس از این سخنان من در مجلس، شخصی به منزلم آمد که او را با شدت و عصبانیت از خانه ام بیرون کردم. بنابراین لازم دانستم که نامه را به شخص آقای روح الله خمینی وهمچنین ۳۰ فقره رونوشت ازآن نامه برای علمای اعلام بنویسم». که مطالبش در همان راستا بود/

حضرت امام در ۲۸/۶/۶۷ در نامه ای به آقای آذری می نویسند:« من همیشه به شما علاقمند بوده و هستم و هرگز هم در ذهنم نیست که خدای ناکرده جنابعالی کاری بر خلاف اسلام بنمایید. شما از چهره های فاضل و مبارز و دلسوخته انقلابی می باشید »

با توحه به همه این اتفاقات رخ داده، حضرت امام با آن سعه صدری که داشتند در سال ۶۸ در بازنگری قانون اساسی ۲۰ نفر را از میان اعضای شورای نگهبان، سران قوا و جمعی دیگر از جمله آیت الله آذری را برای بازنگری قانون اساسی انتخاب کردند.

۳- ماه ها از اوج گرفتن جنبش اعتراضی مردم ایران می گذرد. روزهایی که اگر چه هر روز آن حامل اخبار تلخ و نگران کننده بازداشت ها و برخوردها بود اما ماحصل مبارک و میمونی نیز داشت و آن بازنمایی روی دیگر سکه قدرت و حاکمیت در نظام اسلامی ایران بود. روی دیگر این سکه، بازتاب فساد و طغیانی است که امروز متاثر از قدرت، در همه شئون حکومتی قابل رویت است. اینجاست که باید خطاب به شرکت کنندگان در برنامه اتهام زنی رسانه ملی یادآوری کرد که «سرلشگر بدون لشگر» – آنچنان که آقایان، جنبش اعتراضی و گسترده مردم را توصیف می کنند – چرا چنین شما را به ترس و لرز انداخته تا با صرف هزینه های فراوان و سرکوب گسترده، به زعم خود طومار آن را بپیچانید ؟

۴- به رغم اینکه در این سالها دیده ایم در ایام محرم، شیعه و سنی و حتی برخی ازاقلیت های مذهبی در ایران همگی در عزای شهدای مظلوم کربلا جامه سیاه می پوشند و به عزا می نشینند اما در این مدتی که گذشت به کرات درباره دو موضوع سخن گفته می شد و از رهگذر آن اتهاماتی به جنبش اعتراضی مردم ایران زده شد. پاره شدن عکس امام در ۱۶ آذر و توهین به ساحت مقدس امام حسین در عاشورای سال گذشته، دو موضوعی است که من نه درباره آن تصویری دیده ام و نه چیز موثقی شنیده ام و متعجب هم مانده ام که چگونه از عاملان چنین رفتارهایی تاکنون تصویرو یا مصاحبه ای پخش نشده است تا ببینیم چه کسی است و گرایش به چه گروهی دارد؟ آیا اصلاحاتی، بهایی، وهابی، حزب اللهی، روحانی، لباس شخصی و چماق بدست است ؟! از میان هزاران نفر افراد بازداشت شده چرا هنوز تصویر و مصاحبه ای از این شخص یا اشخاص منتشر نشده تا هویتشان برای مردم روشن شود. اگر چهره افرادی را که می گویند شناسایی شده اند از زمین که نجوشیده و از آسمان هم فرود نیامده اند پس منتشر کنند تا بر همگان روشن شود. تا کسانی که آنها را می شناسند منعکس دهند که از کجا و چه گروهی هستند.

۵- از موارد دیگری که از روزهای ابتدای بعد از انتخابات به کرات می پرسند این است که چرا اعتراض به نتیجه انتخابات را از مسیر قانون پی نگرفتیم؟ و من اکنون می پرسم که با وجود تجربه انتخابات مجلس هشتم و اعتراض ها و پیگیری هایی که در راهروهای شورای نگهبان و وزارت کشور به نتیجه نرسید، آیا مجالی برای اعتماد ما به وزارت کشور و شورای نگهبان باقی مانده است؟

۶- در خلال صحبت ها، مصاحبه ها و نوشته ها می گویند که “سران به اصطلاح فتنه” محاکمه گردند و توبه کنند و می گویند که مردم از آنها متنفرند و “فتنه گران” در زندان ۷۰ میلیونی اسیرند و جرات بیرون رفتن ندارند و با برخورد مردم مواجه می شوند و از طرفی هم مسئولین قضایی وعده ی محاکمه آنان را به مردم می دهند که محاکمه و مجازات آنها نزدیک است!

من از همین جا اعلام می کنم که بیدی نیستم که با این بادها بلرزم و کاملا از این دادگاه استقبال می کنم و برای همه مواضعم ادله محکمی دارم چرا که ۲۱ سال است با این قضیه ها مدام به صورت های مختلف درگیربودم و آرامشی هم نداشتم و من آماده ام دادگاه به هرصورت که باشد و برگزار شود منتهی درخواستی دارم اگر آقایان در ادعاهایشان صادقند دادگاه علنی باشد تا همه ملت که صاحبان اصلی کشورند حرفهای دو طرف را بشنوند و قضاوت کنند تا معلوم شود آیا ما برای بدست آوردن قدرت، جاه طلبی کردیم و برای تداوم چند روز بیشتر قدرت آشوب کرده ایم یا حاکمیت برای انحصار طلبی، رای و ارزش ها را کنار گذاشته است؟!!!

بهترین داور، بندگان خداوند هستند که خلیفه پروردگارشان بر روی زمینند

والسلام
مهدی کروبی
۱۳۸۹/۱۰/۱۱
ادامه مطلب ...

جديدترين ديدگاه خوانندگان