بر مجروحان حوادث پس از انتخابات چه می گذرد: «زندگی، زخم ، عفونت و امیدواری»؛ با دیدن زندگی هر مجروح هزار بار در دل می گویم کشته شده ها خیال شان راحت شده؛ اما کسی که جانش گلوله خورده ، نخاعش قطع شده، زخم بستر گرفته و قدرت راه رفتن و حتی حرف زدن از او گرفته شده چگونه می خواهد زندگی کند؟ در این یک ساله بر کسانی که در جریان حوداث پس از انتخابات مجروح شده اند؛ تیر خورده اند، چه دردی را متحمل شده اند و بر خانواده هایشان چه گذشته است؟ ادامه مطلب...
انتشار متن کامل ویرايش دوم منشور جنبش سبز: «نسخه اولیه این منشور در بیانیه ۱۸ میرحسین موسوی آمده بود. آنزمان موسوی صاحبنظران را به نقد و بررسی این منشور و کمک به تقویت و تنقیح آن دعوت نمود. پس از آن بیش از یکصد نفر از کارشناسان و صاحبنظران حوزه‌ های مختلف پیرامون منشور نقدها و بررسی های خود را ارایه کردند. نسخه ویراسته شده به امضای امضای موسوی و کروبی رسیده شده بود و به امانت نزد شورای هماهنگی راه سبز امید قرار گرفته بود تا در موقع مقتضی منتشر شود.» ادامه مطلب...
روزی که پا در عرصه مبارزه با سیاه پرستان گذاشتم، به خوبی از سرنوشت احتمالی خود آگاه بودم. از سیاه پرستان، انتظاری جز قتل و اعدام و مرگ نداشته و ندارم. از سیاهی متنفر بودم. آنقدر متنفر بودم که برای دیدن لبخندهای سبز بر لبان هموطنم، از جان خود نیز گذشته بودم. من از مرگ نمی ترسم. از اعدام نمی ترسم. مرگ من آغاز رویش جوانه های سیاه ستیز و پراکنش قاصدکهای صلح سبز خواهد بود. ای هموطن! اگر روزی سیاه پرستان جان من را نیز ستاندند، بر من سیاه نپوش و اشک نریز، حقم را پس بگیر، همين.
درصورت فيل.تر شدن از اين آدرس استفاده كنيد: http://0mid.arasnava.tk يا http://myyahoo.arasdotcom.tk

نامه خانواده نوری زاد به رهبري: تنها خدا شاهد است که در ظهر عاشورا، چه کردند با ما

1 نظرات
نامه خانواده نوری زاد به آقاي خامنه اي:
تنها خدا شاهد است که در ظهر عاشورا، چه کردند با ما
. ادامه راه سبز(ارس): خانواده محمد نوری زاد پرچم زینب(س) را در دست گرفته اند. نامه ای خطاب به رهبری نوشته اند. آنها در نامه از دخترکی کوچک گفته اند که روزی در نزد رهبری برخاست و با صراحت از او انتقاد کرد. اگر چه مورد بازخواست شدید اطرافیان رهبری قرار گرفت اما آنروز توانست پاسخی در خور از رهبر بگیرد. آنها اما دوباره از عاشورایی نوشتند که ماموران حجاب از سر ناموس نوری زاد برداشتند انها را زدند و مادری که ذکر یا زینب بر لب داشت را بر روی خاک کشیدند و بردند.

خانواده محمد نوری زاد طی نامه ای خطاب به آفای خامنه ای نوشتند:"شنیده‌ایم که شما روزهای زیادی را در زندان گذرانده‌اید. از سرمای آن‌جا بر خود لرزیده و از دوری عزیزان خود اشک ریخته‌اید. در آن‌جا شاید عنوان “اعتصاب غذای خشک” به گوشتان خورده باشد. حالا، محمد نوری‌زاد بیشتر از یک‌هفته است که در اعتصاب غذای خشک به سرمی‌برد. یعنی نه آبی می‌نوشد و نه غذایی می‌خورد."

در ادامه این نامه با ذکر حوادث روزهای گذشته آمده :" کاش زمانی‌که همسر و فرزندان و خواهران محمد نوری‌زاد را می‌زدند و می‌بردند، یا وقتی از آنها بازجویی می‌کردند، و یا حتی زمانی‌که شبانه رهایشان کردند، دست‌کم خبری از حال و روز وی به خانواده‌اش می‌دادند یا نهاد و مرجع پاسخ‌گویی را معرفی می‌کردند."

متن نامه خانواده محمدنوری زاد خطاب به رهبری به نقل از سايت رسمي نوري زاد به شرح زیر است:

به نام خدای هرچه مهربانی ؛ هرچه خوبی

رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران

این‌که امروز از پس این‌همه حادثه، خطاب به شما دست به قلم برده‌ایم، تنها به این خاطر است که تمام راه‌های قانونی و مجراهای مرتبط را طی کرده و سرگردان و زخم‌دیده و بی‌پاسخ مانده‌ایم.

دوست داشتیم بی‌پرده و بی‌واهمه شما را “پدر” خطاب می‌کردیم اما در این شرایط بحرانی که بر ما رفته و می‌رود، ترجیح‌ دادیم هم‌چون معمولی‌ترین عضو جامعه، نامه‌ای برای شما بنویسیم؛ مگر که این درد بی پایان ما، اندک تسکینی یابد.

آقای خامنه‌ای

یادتان هست سال‌ها پیش، در میان انبوه جمعیتِ ولایت‌مدار و نگاه پر مهر برادران، دختری کم سن و سال با دستی لرزان به شما نزدیک شد و گفت: “آقا! من نمی‌دانم شما را چه صدا بزنم. یکی شما را مولای من خطاب می کند، دیگری شما را سیّد و مقتدا می خواند و آن یکی: رهبر” و شما گفتید: “بگو خامنه‌ای!” دخترک گفت: “آقای خامنه‌ای، من از شما انتقاد دارم ولی می‌خواهم خودتان این نامه را بخوانید و به این دو آقا ندهید. چون آنها نمی‌خواهند کسی از شما انتقاد کند!” شما با مهر کاغذ تا شده‌اش را گرفتید و زیر عبا گذاشتید. شما رفتید و ندانستید که ماموران و برادران، دخترک را با آن که کم سن و سال بود، بسیار مواخذه کردند. دخترک می‌لرزید و می‌گریست و سوال و جواب می‌شد، اما در دلش خوشحال بود که آقای خامنه‌ای گفته است نامه را می‌خواند.

آقای خامنه ای!

دخترک در نامه اش گفته بود: “…در روز راهپیمایی روز قدس، سخنرانیِ شما را از صداوسیما مشاهده می‌کردم. یادم است شما از علی(ع) و صاحبِ قلم صحیفه، سخن گفتید. از کسانی‌که عباداتِ طولانی‌شان به نظرشان نمی‌آمد، در اوج قدرت، و در لحظات تلخ انزوا، یتیم‌نوازی می‌کردند و دل کسی را نمی‌شکستند… در این میان یادم هست که مردی بلند شد، مثل اینکه نامه‌ای داشت؛ و شما چقدر تلخ او را در انظار هزاران هزار شکاندید. خدا من را ببخشد اگر تهمتی بر شما بزنم. قصدم توهین نیست؛ یک سوال است. این درست که شاید شما یا آن شخص در شرایط بدی بوده‌اید، اما آن فرد تا آخر عمر، خود را از ولایت، طردشده می‌داند. آن مرد اشتباهش یک صدای بلند و برخاستنِ بی‌جا بود؛ مرا ببخشید اما شما اشتباهتان در مقام ولایت اسلامی بود و آنجا که سخن از علی(ع) می‌رفت…” و حتی در ادامه‌ی نامه، بی‌دلیل نوشته بود: “من شما را علی زمان نمی‌دانم!” نوشته بود: “اصل نامه به فلان شماره، به دفتر رهبری ارسال شد ولی روال، بر رساندن این‌گونه نامه‌ها به شما نیست!”

آقای خامنه‌ای

برای شما زیاد نامه می‌نویسند. برای شما به‌وفور گله و شکایت و ناله و التماس دعا پست می‌شود، ولی کمتر کسی‌ست که توانسته‌باشد از شخص شما پاسخی دریافت کند. دخترک اما این اتفاق معدود تاریخی را به نام خودش ثبت کرد. او انتقادی صریح و بی‌پروا و بی‌واسطه کرده بود. انتقادی که پاسخ داده شد و عجیب که مخاطب، آن را پذیرفته بود؛

پاسخ شما این‌چنین بود: “دختر عزیزم، از تذکر شما خرسند و متشکرم و امیدوارم خداوند همه‌ی ما را ببخشد و از خطاهای کوچک و بزرگ ما که کم هم نیستند، درگذرد. من در بابِ آنچه شما یادآوری کرده‌اید، هیچ دفاعی نمی‌کنم؛ گاهی گوینده از تلخیِ لحن خود، به قدر شنونده آگاه نمی‌شود و در این موارد، همه باید از خداوند متعال بخواهند که آن گوینده را متوجه و اصلاح کند و اگر ممکن شود به او تذکر دهند. توفیق شما را از خداوند متعال مسئلت می‌کنم…”

آقای خامنه ای!

آن دختر، امروز دیگر اقبال گذشته را ندارد تا از رصد عزیزان بگذرد و بی‌ترس صدایتان کند: “آقای خامنه‌ای! من از شما انتقاد دارم!”

اکنون حدود یک‌سال است که محمد نوری‌زاد، پدر آن دخترک، به خاطر انتقاد از شما در زندان است. خانواده‌اش حق دیدار و شنیدن صدای او را ندارند. ماموران شریف و عزیز، همسر و فرزندان او را مورد الطافی قرارداده‌اند که حریم قلم، شرح ماوقعشان را برنمی‌تابد. چندین‌بار او را محکوم کرده‌اند، بی‌آنکه حتی سخنانش را بررسی کنند و در آخر او را “مزدور اجنبی” خواندند.

آقای خامنه‌ای!

شنیده‌ایم که شما روزهای زیادی را در زندان گذرانده‌اید. از سرمای آن‌جا بر خود لرزیده و از دوری عزیزان خود اشک ریخته‌اید. در آن‌جا شاید عنوان “اعتصاب غذای خشک” به گوشتان خورده باشد. حالا، محمد نوری‌زاد بیشتر از یک‌هفته است که در اعتصاب غذای خشک به سرمی‌برد. یعنی نه آبی می‌نوشد و نه غذایی می‌خورد.

ما تمام این روزها، هم‌چون همه‌ی کسانی که سلامتی عزیزشان را در خطر می‌بینند، هر مسیری را که به ذهنمان ‌رسید، پیمودیم تا مگر از حال او خبری به‌دست ما رسد. به مسئولین مربوطه، نامه نوشتیم و به دیدار علمای دینی رفتیم تا شاید کسی بتواند امکان شنیدن صدای او را برای ما فراهم کند و ما را از این‌همه بی‌خبری و نگرانی برهاند.

آقای خامنه‌ای!

علما ما را به “توسل” فراخواندند و “صبوری”. ما نیز ظهر عاشورا با لبی تشنه و قلبی ترک‌خورده مقابل اوین نشستیم و -حتی به توصیه‌ی ماموران- با صدای آرام زیارت عاشورا خواندیم. ناگهان در مقابل چشمان حیرت‌زده ی ماموران انتظامی، برادران شریف و بزرگوار لباس شخصی، بی‌هیچ کلامی، دعا از ما ربودند و حجاب از سر ما کشیدند و بر سر و دست ما تا توانستند، نواختند و تنها خدا شاهد است که در ظهر عاشورا، چه کردند با ما… تنها چیزی که در خاطرمان مانده، صحنه‌ی کشیده‌شدن بدن مادرمان بر روی زمین است، درحالیکه زمزمه ی زیر لبش “یا زینب” بود…

آقای خامنه‌ای!

مادر ما بر اثر برخورد شنیع و ناجوانمردانه‌ی عزیزان، بلافاصله در بخش مراقبت‌های ویژه بستری شد. و ما، خانواده‌ای که حالا نه مادر داشت و نه پدر، شام غریبان را اشک ‌ریختیم و زخم یک‌دیگر را مرهم کردیم.

آقای خامنه‌ای!

کاش زمانی‌که همسر و فرزندان و خواهران محمد نوری‌زاد را می‌زدند و می‌بردند، یا وقتی از آنها بازجویی می‌کردند، و یا حتی زمانی‌که شبانه رهایشان کردند، دست‌کم خبری از حال و روز وی به خانواده‌اش می‌دادند یا نهاد و مرجع پاسخ‌گویی را معرفی می‌کردند.

آقای خامنه‌ای!

ما شما را مثل محمد نوری زاد، “پدر” خطاب نمی‌کنیم. شما را با اجازه‌ی خودتان به نام می‌خوانیم، و به دل شکسته‌ی مادر و پدری پیر و زحمتکش، برادری جانباز، همسری زخمی و بیمار و فرزندانی سرگردان و بی‌پناه ارجاع می‌دهیم که امروز حتی نمی‌دانند چه کسی مسئول است و کدام گناه نکرده، جسم و روحشان را کبود کرده است.

در پناه خدای آزادی
خانواده‌ی محمد نوری‌زاد
شنبه ۲۷ آذر۸۹
ادامه مطلب ...

دهمين شماره روزنامه اعتـمــادمـلـّــي» قرار بود آزادي اكسيژن ما باشد

0 نظرات
روزنامه الكترونيكي «اعتـمــادمـلـّــي» شماره دهم:
«دستگيري وحشيانه خانواده نوري زاد و همسر تاجزاده در روز عاشورا»
. ادامه راه سبز(ارس): دهمين شماره روزنامه "اعتـمــادمـلـّــي" مورخه شنبه 27 آذر ماه 89 جهت چاپ و تكثير بر روي پيشخوان سايت تحول سبز قرار گرفت. دانستن حق مردم و آگاهي چشم اسفنديار خودكامگان است، لذا همت يكايك ما را براي رساندن حتي يك نسخه از آن به دست مشتاقان طلب ميكند:

براي دریافت فايل pdf روي تصوير زير كليك كنيد
پی دی اف (181 کیلو بایت)

لينك كمكي دانلود مستقيم pdf: "اينجا"
لينك دانلود مستقيم فايل تصويري jpg: "اينجا" حجم 608 كيلوبايت

جهت دسترسي آسان به شماره هاي گذشته، به آرشيو "كتب و نشريات سبز" مراجعه نماييد

جهت مشاهده و چاپ فايلهاي pdf ، نيازمند نصب برنامه اكروبات ريدر در كامپيوتر خود مي‌باشيد
دانلود آخرين نسخه اكروبات ريدر ورژن 10x حجم 35 مگ:
Acrobat-Reader-1000Xen.exe
دانلود نسخه قديمي كم حجم اكروبات ريدر ورژن 5.5 حجم 8.6 مگ:
Acrobat-Reader-505en.exe

ادامه مطلب ...

پیام ويدئويي مهدی کروبی در اولین سالگرد عاشورای خونین ۸۸

0 نظرات
پیام ويدئويي مهدی کروبی در اولین سالگرد عاشورای خونین ۸۸ :
آنهایی یزیدی عمل کردند که مقابل رای مردم ایستادند
. ادامه راه سبز(ارس): همزمان با اولین سالگرد عاشورای خونین سال ۸۸، مهدی کروبی در یک پیام ویدئویی، خطاب به مسئولان گفت: نه شما حسینید و نه ما یزیدیم، نه ما حسینیم و شما یزیدید. باید بحث کنیم هر کسی حق عمل کرد او در راه حسین است و هر که غلط عمل کرد او در راه بزید و تنها راهش هم همین است که بحث و گفتگو بشود تا ببینیم کدام مقابل حقوق مردم ایستادند و دارند یزیدی عمل می کنند و در نتیجه در جبهه باطل قراردارد و چه کسی از حق مردم دفاع می کنند؟!

وی همچنین تصریح کرد: من یکی از افراد معترض هستم و داوطلب انتخابات هم بودم، آمادگی دارم در هر مسجدی ویا هر دانشگاهی در هر شهری مناظره کنیم با آنهایی که می گویند شما باعث این کشتار و فتنه هستید ما با ادلّه و مدارک ثابت کنیم که شما قانون شکنی کردید و با استبداد خواستید از صندوق کسی را در بیاورید و این فجایع متاسفانه رخ داد برای خانواده های عزیز مردم. متن کامل و ويدئوي این پیام را در زير مشاهده مي كنيد:
بسم الله الرحمن الرحیم

در تاریخ جنگهای متعددی و کشتارهای فراوانی صورت گرفته است، که همه آنها در درون کتابهای تاریخی است که به مرور از زبان ها حذف شده ولکن داستان عاشورا و کربلای حسین و یاران با وفایش، هر چه گذشت موج و گستردگی اش تازه تر شد و با همه تلاشهایی که کردند تا کمرنگش کنند، نشد. چون جمعی مظلوم برای یک هدف مقدس فداکاری کردند و این حرکت اینقدر مقدس ماند که الگو شد برای همه انسان ها نه تنها برای مسلمانها بلکه برای بسیاری از حرکت ها، انقلاب ها، تحرک ها، و اصلاحات مردم هم از این حرکت مقدس نشات گرفت.

این حرکت مقدس یعنی عاشورا که الان هم در آستانه اش هستیم. ان شاءالله همه مردم با شور و نشاط در عزاداری شرکت می کنند، منتهی در کشور ما در عاشورای سال گذشته حادثه ای غم انگیز رخ داد، که آن را بهانه ای کردند برای سرکوب مخالفین.

ما کل دعوایمان بر سر انتخابات مهندسی شده است، آیا روز عاشورا مردم شعار دادند، ندادند، من نمی دانم، ولی به هر حال حوادث تلخی پیش آمد و عده ای از مردم عزیزمان را به شهادت رساندند و حرمت عاشورا را نگه نداشتند و حالا عجیب این است که طلبکار هم شدند و آنهایی که مردم را کشتند، تازه می گویند خدا آبروی فتنه گران را برد.

خدا آبروی فتنه گران را برد ؟!! خدا آبروی آنهایی را برد که کهریزک را به وجود آوردند، خدا آبروی آنهایی را برد که مردم و خانواده هایشان را عزادار کردند و جمعی را در خیابانها و در روز عاشورا به شهادت رساندند، خدا آبروی آنهایی را برد که حق ملت را تضییع کردند و جمعی از بچه های مردم را اعدام کردند، خدا آبروی آنهایی را برد که افرادی راکه شهادت داده بودند که چگونه مردم را از پل انداختندو یا زیر ماشین کردند به زندان محکوم کردند!!

ما کاری نکردیم که آبروی ما رفته باشد به ما می گویید فتنه گر، آبروی آنها رفت که این جنایات را کردند و ننگین کردند جمهوری اسلامی را ! این نکته اول.

نکته دوم. بحث و گفتار ما این است که ما می گوییم انتخابات نبوده، شما می گویید دست بیگانه بوده، اسنادش هم موجوده! من هم اینجا اعلام می کنم که آقا من یکی از افراد معترض هستم و داوطلب انتخابات هم بودم آمادگی دارم در هر مسجدی ویا هر دانشگاهی در هر شهری مناظره کنیم با آنهایی که می گویند شما باعث این کشتار و فتنه هستید ما با ادلّه و مدارک ثابت کنیم که شما قانون شکنی کردید و با استبداد خواستید از صندوق کسی را در بیاورید و این فجایع متاسفانه رخ داد برای خانواده های عزیز مردم.

نکته ای هم که اینها مدام می گویند و خیلی عجیب است، اینکه می گویند دیگران و بیگانه از شما تعریف می کند. اولا بیگانه بر اساس منافع خودش تعریف می کند. چطور وقتی از شما تعریف می کنند با آب و تاب می گویید. من این کیهان را نشان می هم به شما. چطور وقتی یک رسانه غربی با عبارتی ( حق با رهبر ایران بود، اوباما از ابتدا دروغ می گفت) تعریف شما را می کند با آب و تاب می نویسید ولی وقتی تعریف ما را می کنند … جوابش یک کلمه است، خواهید گفت که آنها عظمت جمهوری اسلامی، رهبری و دیگر مسئولین اینقدر بزرگ است که ناچارا تعریف می کنند خوب ما هم همین را می گوییم! عظمت کار ما هم دردفاع ازحقوق مردم اینقدر حق طلبانه است که آنها ناگزیرند تعریف کنند. حالا، یک مناظره یا چند تا مناظره همه چی را حل می کند.

ما می گوییم شما هستید که انتخابات را به هم زدید. نه شما حسینید و نه ما یزیدیم، نه ما حسینیم و شما یزیدید. باید بحث کنیم هر کسی حق عمل کرد، او در راه حسین است و هر که غلط عمل کرد او در راه بزید و تنها راهش هم همین است که بحث و گفتگو بشود تا ببینیم کدام مقابل حقوق مردم ایستادند و دارند یزیدی عمل می کنند و در نتیجه در جبهه باطل قراردارد و چه کسی از حق مردم دفاع می کنند ؟!

حسین، حسین خودش بود، عظیم بود، هیچ طرفی را ما نمی توانیم با حسین مقایسه کنیم ! اما راه را می گوییم، راه این است که بحث کنیم تا معلوم بشود.

والسلام

مشاهده پيام ويدئويي


ادامه مطلب ...

درخواست محمد خاتمي از نوري زاد - و - ديدار رهنورد و باكري با خانواده وي

1 نظرات
درخواست سید محمد خاتمی از محمد نوری زاد برای پایان اعتصاب غذای خشک
. ادامه راه سبز(ارس): سید محمد خاتمی رییس جمهور سابق کشورمان درپیامی رسمی به محمد نوری زاد جهاد گر دربند از وی خواست تا به اعتصاب غذای خشک خود پایان دهد. نوری زاد سه روز است که در اعتراض به محاکمه توهین آمیز و سه دقیقه ای خود دست به اعتصاب غذا زده است.

متن پیام حجت الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی که در اختیار کلمه قرار گرفته است به شرح زیر است:
نوری زاد برای ما عزیز است و ارزشهای وجودی و خدمات او برای همیشه در خاطره ملت و تاریخ انقلاب ثبت خواهد شد و سلامتی و وجود او همچنان که در گذشته ، امروز و فردا هم ارزشمند و منشأ خیر خواهد بود. هر چند من هم معتقدم به او و بسیاری از سرمایه های انقلاب و کشور و اصل نظام ستم شده و می شود ولی به هر حال برای همه ما آنچه مهم است سرنوشت کشور و انقلاب و اصالت های آن و حفظ حق و حرمت مردم است و در این راه از دادن هزینه نباید پرهیز کرد.

امیدوارم همه بدانند که با همبستگی و پایبندی به قانون اساسی و عدالت است که می توان بر مشکلات غلبه کرد.

من خواهش می کنم آقای نوری زاد از تصمیم خود بر اعتصاب خشک منصرف شود. امیدوارم اصل این تصمیم سبب شود که مسؤلان ذی ربط با تجدید نظر در مورد او و بسیاری از عزیزان دیگر که گرفتارند زمینه را برای اصلاح امور و بازگشت کشور به امنیت و ثبات و قانون فراهم کنند.
سید محمد خاتمی
********
دیدار همسر میرحسین موسوی و همسر شهیدباکری با خانواده نوری زاد

زهرا رهنورد با حضور در منزل محمد نوری‌زاد، زندانی سیاسی که از چند روز پیش در اعتصاب غذای خشک به سر می‌برد، ضمن دلجویی و اظهار همدردی با همسر و فرزندان وی گفت: «نوری‌زاد حر زمان ماست و ایستادگی و مقاومت او بر سر آرمان‌هایش، الگویی برای نسل امروز و فردا خواهد بود.»
به گزارش خبرنگار کلمه، رهنورد که در این دیدار فاطمه امیرانی، همسر شهید حمید باکری، نیز همراهی‌اش می‌کرد، همچنین با اشاره به تلاش مستمر خانم نوری‌زاد برای رساندن پیام حق‌طلبی همسرش به مردم، عملکرد وی را زینبی توصیف و برای وی صبر و استقامت بیشتر آرزو کرد.

وی در ادامه این دیدار، با تاکید بر اینکه یکی از مهم‌ترین اهداف اعتصاب غذا توسط زندانیان سیاسی، رساندن پیام حق‌طلبی‌شان به افکار عمومی است، گفت: «پیام حق‌طلبی آقای نوری‌زاد آن‌قدر رسا بوده که در این چند روزه به گوش مردم ایران و حتی جهان رسیده است. مردم ایران برای امروز و فردای خود به محمد نوری‌زاد نیاز دارند، از همین رو ما از او درخواست می‌کنیم که به اعتصاب غذای خود پایان دهد تا سلامت و زندگی‌اش بیش از این به خطر نیفتد.»

فاطمه ملکی، همسر نوری‌زاد، نیز در این دیدار ضمن تشکر از دلجویی رهنورد، گفت: «ما از لحظه‌ای که تصمیم او را برای اعتصاب غذای خشک شنیده‌ایم، لحظه‌ای آرام و قرار نداشته‌ایم و واقعا نگرانش هستیم. امیدواریم که پیام شما و دیگر شخصیت‌ها و اقشار مختلف مردم برای شکستن اعتصاب غذا به ایشان برسد و این درخواست‌ها مورد توجهش قرار گیزد تا بیش از این سلامتی‌اش به خطر نیفتد.»

گفتنی است شنبه گذشته خبری مبنی بر تصمیم محمد نوری‌زاد، نویسنده و هنرمند زندانی، برای شروع اعتصاب غذای خشک در سایت‌های خبری منتشر شد. نوری‌زاد علت این تصمیم خود را اعتراض به روند دادگاه سه‌دقیقه‌ای برای رسیدگی به شکایت وزارت اطلاعات از او و هچنین رفتار توهین‌آمیز قاضی در این جلسه دادگاه اعلام کرده است.

به گفته یکی از متهمان سیاسی که همزمان با نوری‌زاد در دادگاه انقلاب حضور داشته، قاضی مقیسه، رییس شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب، در این دادگاه سه‌دقیقه‌ای، بر سر نوری‌زاد داد و فریاد کرده و در جلسه دادگاه رو به وی گفته است: “گم شو بیرون، اجنبی مزدور” و “می‌دهم شلاق بزنندت” به طوری که فریادهای او حتی در بیرون از دادگاه هم شنیده می‌شده است. محمد نوری‌زاد نیز پس از خروج از این دادگاه غیرعادلانه و غیر‌انسانی، تصمیم خود مبنی بر اعتصاب غذای خشک را اعلام کرده است.

ادامه مطلب ...

نهمين شماره روزنامه اعتـمـــادمـلـّــي» گدايي گاز در شهرهاي گازخيز!

1 نظرات
روزنامه الكترونيكي «اعتـمــادمـلـّــي» شماره نهم:
«وخامت حال زندانيان سياسي»
. ادامه راه سبز(ارس): نهمين شماره روزنامه "اعتـمــادمـلـّــي" مورخه دوشنبه 22 آذر ماه 89 جهت چاپ و تكثير بر روي پيشخوان سايت تحول سبز قرار گرفت. دانستن حق مردم و آگاهي چشم اسفنديار خودكامگان است، لذا همت يكايك ما را براي رساندن حتي يك نسخه از آن به دست مشتاقان طلب ميكند:

براي دریافت فايل pdf روي تصوير زير كليك كنيد
پی دی اف (163 کیلو بایت)

لينك كمكي دانلود مستقيم pdf: "اينجا"
لينك دانلود مستقيم فايل تصويري jpg: "اينجا" حجم 687 كيلوبايت

جهت دسترسي آسان به شماره هاي گذشته، به آرشيو "كتب و نشريات سبز" مراجعه نماييد

جهت مشاهده و چاپ فايلهاي pdf ، نيازمند نصب برنامه اكروبات ريدر در كامپيوتر خود مي‌باشيد
دانلود آخرين نسخه اكروبات ريدر ورژن 10x حجم 35 مگ:
Acrobat-Reader-1000Xen.exe
دانلود نسخه قديمي كم حجم اكروبات ريدر ورژن 5.5 حجم 8.6 مگ:
Acrobat-Reader-505en.exe

ادامه مطلب ...

شماره سي‌ام روزنامه کلـــمــــه» وعده هاي بي عمل سفرهاي استاني

0 نظرات
روزنامه کلـــمــــه پيش شماره سي‌ام؛
«عرب سرخي به زندان اوين فراخوانده شد» ؛ «وعده هاي بي عمل سفرهاي استاني»
. ادامه راه سبز(ارس): شماره سي‌ام روزنامه كلمه مورخه دوشنبه 22 آذر ماه 89 جهت چاپ و تكثير بر روي پيشخوان سايت كلمه قرار گرفت. دانستن حق مردم است و آگاهي چشم اسفنديار خودكامگان است، لذا همت يكايك ما براي رساندن حتي يك نسخه به دست مشتاقان را طلب ميكند:
براي دریافت فايل pdf روي تصوير زير كليك كنيد
پی دی اف (293 کیلو بایت)

لينك كمكي دانلود مستقيم pdf: "اينجا"
لينك دانلود مستقيم فايل تصويري jpg: "اينجا" حجم 1 مگ

جهت دسترسي آسان به شماره هاي گذشته، به آرشيو "كتب و نشريات سبز" مراجعه نماييد

جهت مشاهده و چاپ فايلهاي pdf ، نيازمند نصب برنامه اكروبات ريدر در كامپيوتر خود مي‌باشيد
دانلود اكروبات ريدر ورژن 10x حجم 35 مگ: Acrobat-Reader-1000Xen.exe
دانلود اكروبات ريدر ورژن 5.5 حجم 8.6 مگ: Acrobat-Reader-505en.exe

ادامه مطلب ...

سومين شماره روزنامه قلـــم ‌سبـــز» مصاحبه اختصاصي با ميرحسين موسوي

2 نظرات
روزنامه قلـــم‌سبـــز شماره سوم؛ مصاحبه اختصاصي با ميرحسين موسوي:
«شرايط پيش روي جنبش سبز و بحران ويكي ليكس»

. ادامه راه سبز(ارس): سومين شماره روزنامه "قلـــم ‌سبـــز" مورخه شنبه 20 آذر ماه 89 (در دو صفحه) جهت چاپ و تكثير بر روي پيشخوان سايت ارس قرار گرفت. دانستن حق مردم و آگاهي چشم اسفنديار خودكامگان است، لذا همت يكايك ما براي رساندن حتي يك نسخه به دست مشتاقان را طلب ميكند:

میرحسین موسوی در مصاحبه با روزنامه اینترنتی قلم سبز در پاسخ به سوالی درباره اظهارنظر یکی از خطبای نماز جمعه تهران که جنبش سبز را به آتش زیر خاکستر تشبیه کرده بود گفت: «به نظر بنده خطیب مورد اشاره شم قوی ای دارد. گرچه بدلیل پایبندی به مقام و موقعیت موضع ایشان دفاع از ظلم و خشونت است وکارهائی شبیه دروغ درباره یک میلیارد دلار کمک آمریکا به مخالفان، یا ترغیب خشونت، یا ولع شدید به اعدام و اعتراف گیری و مهم تر از همه تقلبات گسترده انتخاباتی و تصفیه های وسیع کاندیداها، او را از عدالت ساقط کرده است. با این همه سبزها باید با حوصله صحبت های ایشان را بشنوند. ایشان تیپ نسبتا کاملی از اقتدار گرایان تمامیت خواه است و اطلاعات خوبی که دارد را ناخود آگاه در سخنرانی ها فاش می کند. ایشان جنبش را آتش زیر خاکستر تعبیر کرده است و من کاملا با نظر ایشان موافق هستم و اضافه می کنم ادامه سرکوبها و ندیدن واقعیتها در کنار حاکمیت دروغ و قانون گریزی و فساد و عدم کارآمدی در سیاستهای داخلی و خارجی دامنه این آتش به تعبیر ایشان زیر خاکستر را هر روز بیشتر می کند.»

نخست وزیر دوران دفاع مقدس همچنین با اشاره به مناظره های قبل از انتخابات گفت: «بعد از انتخابات دو ماه طول کشید که بنده اعتقاد پیدا کنم مناظره کذائی نه برای از میدان بردن بنده یا آقای کروبی بلکه برای تصفیه حساب کامل با همه نیروهای رقیب و یکدست کردن کشور بوده است. بنده یکی و فقط یکی از این هدفها و سنگهای سر راه بودم. حضرات در نوار مشهور و اخیراً از قول یک روحانی بحث یک توطئه بیست ساله کرده اند بنده می خواهم با توجه به دروغ نهفته در این ادعا بگویم که (جریان حاکم در آستانه انتخابات) بیست سال برای یکدست کردن کشور طراحی و تلاش کرده بود و ظاهرا قرار بوده که این انتخابات آخرین پرده این تلاش باشد. مناظره در سایه این نگاه معنی دیگر پیدا می کند و همچنین تصفیه هائی که از مجلس چهارم شروع شد و بعد دردوره های انتخابات بعدی گسترش یافت بهتر فهمیده می شود. اقتدارگرایان به دنبال حذف کردن همه فضای ملی از منتقدین و معترضین بودند؛ فضایی شبیه کره شمالی با کمی بزک مردمسالاری.»

مير سبزمان در بخشي ديگر از گفتگوي خود با روزنامه اینترنتی «قلم سبز» در رابطه با ویکی لیکس می گوید: «اسناد ویکی لیکس مطالب عمده ای را در رابطه مسائل جهان افشا کرده است نکته ای که مهم است و باید به آن توجه شود این است که چه اسنادی میتوانستند منتشر شوند و منتشر نشده اند. بخشی از این سندها بخوبی وضعیت شکننده ما را در منظقه نشان می دهند که خودمان با سیاستهای ماجراجویانه به آن دامن زده ایم. بجای هفت مرتبه به نیویورک رفتن اگر روی کشورهای همسایه بیشتر سرمایه گزاری می کردند وحشت پراکنی و سخنان بدون حساب و نداشتن یک برنامه درست و ضعف مفرط دیپلماسی و نمایش افراطی قدرت نظامی منجر به آن شده. در حالی که با خیل پردازی در فکر قانع کردن واتیکان و سران امریکا و اروپا به مدیریت جهانی خودشان بوده اند از ایجاد ارتباط سازنده با کشورهای منطقه غافل شده اند.با این سیاستها ما عملا یک متحد واقعی بین کشورهای همسایه نداریم.شما به جریان کمک به سیل زدگان پاکستان رجوع کنید و آنرا با کمکهای سخاوتمندانه و بی حساب آقایان به کشورهای آمریکای لاتین و... مقایسه کنید. خواهید دید که همان آشفتگی که درسیاست اقتصادی و فرهنگی حاکم است در سیاست خارجی نیز همینطور است. در میان اسناد مربوط به تحریک اختلافات قومی از سوی اسرائیل باید برای همه ملتها و از جمله قومیتها هشدار دهنده باشد و من یقین دارم تنها اسرائیل از این سیاست سود نمی برد و در سطح جهان و منطقه کشورهای هم عقیده فراوانی با اسرائیل همسو هستند. همین سند و ترورهای اخیر دانشمندان تکنولوژی هسته ای بخوبی نشان میدهد حمایت ملتها از فلسطین و لبنان غیر از جنبه های اخلاقی تا چه اندازه در جهت منافع ملی ماست.سندهای مربوط به تقلبات انتخاباتی هم بسیار قابل توجه است.به ویژه آنجا که اشاره میشود اصولا رایها شمرده نشده اند.یعنی همان کودتای انتخاباتی. شما اگر به مصاحبه برادر گرامی “محتشمی پور” که چند روز پس از انتخاباتصورت گرفت.مراجعه کنید خواهید دید که در اشاره ای که ایشان به سایت انتخابات وزارت کشور در شب بیست و سوم خرداد به همین مسئله تلویحا اشاره میکنند. امروز گرچه اطلاعات ما در مورد جریان تجمیع ارا و نقش سیستم رایانه ای بسیار بیشتر از دیروز است ولی جا دارد که برای روشن شدن همه ی ابعاد این بخش تلاش بیشتری شود. البته بحث در مورد اسناد ویکی لیکس مجال بیشتری می طلبد فقط باختصار باید آنرا یک حادثه بزرگ قرن در متن پیشرفتهای تکنولوژی ارتباطات و فضای مجازی دانست. گمان می کنم با تجربه ای که شبکه های اجتماعی جنبش سبز بدست آورده اند. مفهوم ماجرای اخیر را بیش از سایر جریانات لمس کنند.»

براي دریافت فايل pdf روي تصوير زير كليك كنيد
پی دی اف (190 كيلوبايت)

لينك دانلود مستقيم فايل تصويري jpg: "صفحه اول" - "صفحه دوم"


جهت دسترسي آسان به نشريات سبز، به آرشيو "كتب و نشريات سبز" مراجعه نماييد

جهت مشاهده و چاپ فايلهاي pdf ، نيازمند نصب برنامه اكروبات ريدر در كامپيوتر خود مي‌باشيد
دانلود آخرين نسخه اكروبات ريدر ورژن 10x حجم 35 مگ: Acrobat-Reader-1000Xen.exe
دانلود نسخه قديمي كم حجم اكروبات ريدر ورژن 5.5 حجم 8.6 مگ: Acrobat-Reader-505en.exe


ادامه مطلب ...

محتشمی پور خطاب به دادستان تهران: ما در مکتب زینب(س) پرورش یافته ایم

1 نظرات
سي و يكمين عريضه فخرالسادات محتشمي پور خطاب به دادستان تهران:
ما در مکتب حسین(ع) و زینب(س) پرورش یافته ایم
. ادامه راه سبز(ارس): فخر السادات محتشمی پور در سی و یکمین عریضه خود به دادستان تهران از اعتصاب غذای محمد نوری زاد گفت و از حرکت زینب وار همسرنوری زاد در مجلس روضه که با قرائت آنچه که بر سر همسرش رفته چون دیگر همسران زندانیان سیاسی رسالت زینبی خود را در نبود آزادگان در بندشان انجام می دهند. همسر سید مصطفی تاجزاده خطاب به جعفری دولت آبادی نوشت: «کاش شما هم همراه ما می شدید تا ببینید همسر یک آزاده دربند چگونه بی پروا پای در مجلس مردان می گذارد تا مردانگی را به یادشان بیاورد چون هم نامش فاطمه(ع) عزیز عالمِین وقتی که می دید در غیاب پدر چگونه حق شویش را ضایع می کنند و درنگ را جایز ندانست. کاش لااقل همسرتان و فرزندانتان را بفرستید به این گونه مجالس تا نوای ما را بشنوند و اندیشه کنند. خدای را چه دیدید اگر انگشت از گوش ها به در آید تحبیب القلوب صورت می گیرد و شما یادتان می آید که آنان را که می خواهید اندیشه هایشان را مهار کنید و به اعتراف و ندبه و توبه و دست کم سکوت ذلیلانه شان بکشید، برادران شما هستند، خواهرانتان و فرزندانتان و البته بعضی جای پدران شما هستند.»

وي در بخش ديگذي از نامه خود به دادستان تهران متذكر شده است: «گر دین ندارید لااقل آزاده باشید» امروز اولین روز اعتصاب غذای نوری زاد بزرگ است که کودتائیان تلاش زیادی برای تحقیرش کردند و خود کوچک تر شدند. از بازجو تا آن قاضی مؤدب که نامشان در تاریخ قضا به تیرگی و سیاهی ثبت شد به خواست خودش! دیشب جایتان خالی بود در روضه ای که اگر ده ها مداح و مقتل خوان تلاش می کردند نمی توانستند به اندازه روضه ای که از زبان نوری زاد توسط همسرش خوانده شد، عزاداران را متأثر و گریان کنند. روضه روضه ایثار بود و قرارها و آرمان ها. ما سخت گریستیم نه برای خودمان بلکه برای فرزندان ایران که به همت کودتاگران زیارت وداع می خوانند با همه ارزش ها و آرمان های انقلاب. نه برای شهیدان بلکه برای خودمان که مانده ایم تا تقاص ناشکری هایمان را از داشته هایمان پس دهیم. برای همه مان که تروخشک با هم می سوزیم در میان این آلودگی ها که از همه سلول ها رسوخ کرده به قلب هایمان.»

متن كامل این عریضه به شرح زیر است:
عریضه سی و یکم

به : دادستان تهران
از : همسر سید مصطفی تاجزاده شاکی از کودتاگران انتخاباتی، آزاده ممنوع الملاقات در قرنطینه اوین

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علی الحسین و علی علیّ بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین

سلام آقای دادستان!

امروز بیستم آذرماه است. از ۱۶ آذر چند روزی گذشته ولی هنوز دانشجویان دربند هستند و آن ها که به همان مناسبت دستگیر شدند و لابد فی الفور اتهامات اخلال در امنیت و تشویش و تهدید و الباقی تا براندازی نظام را به ایشان زدند، خوب ضرب و شتم شدند و از نظر آقایان متنبه شدند و چه ذوق کردند آن ها که بالا رفتن شماره دستگیر شدگان مجرمان امنیتی برایشان ثواب است و اجر داردو اضافه کار و تشویق و ترفیع! چه شادمانی دارد برای آقایان بازداشت بچه های معصوم با این اتهامات که به حق صرفا اتهام است و تهمت زنندگان چه بدعاقبتند و بدفرجام. حالا رسیده ایم به بیستمین روز از آذرماه و پنجمین روز از ماه حسین(ع) ماه روضه و زیارت و عزا و نوحه.ماهی که اسلام را نگاه داشته است. چگونه؟ با بازخوانی داستان کربلا با یادآوری مصاف حق و باطل. با تکرار پیام حسین که از زبان زینب(س) تا همین امروز برای ما یادگار مانده است:

«گر دین ندارید لااقل آزاده باشید» امروز اولین روز اعتصاب غذای نوری زاد بزرگ است که کودتائیان تلاش زیادی برای تحقیرش کردند و خود کوچک تر شدند. از بازجو تا آن قاضی مؤدب که نامشان در تاریخ قضا به تیرگی و سیاهی ثبت شد به خواست خودش! دیشب جایتان خالی بود در روضه ای که اگر ده ها مداح و مقتل خوان تلاش می کردند نمی توانستند به اندازه روضه ای که از زبان نوری زاد توسط همسرش خوانده شد، عزاداران را متأثر و گریان کنند. روضه روضه ایثار بود و قرارها و آرمان ها. ما سخت گریستیم نه برای خودمان بلکه برای فرزندان ایران که به همت کودتاگران زیارت وداع می خوانند با همه ارزش ها و آرمان های انقلاب. نه برای شهیدان بلکه برای خودمان که مانده ایم تا تقاص ناشکری هایمان را از داشته هایمان پس دهیم. برای همه مان که تروخشک با هم می سوزیم در میان این آلودگی ها که از همه سلول ها رسوخ کرده به قلب هایمان.

آقای دادستان! کاش شما هم با ما همراه می شدید در این روضه خوانی ها به جای حضور در مجالسی که به فرموده قصه های جدید ساز کرده اند و به فرموده مجلس امام حسین(ع) را تبدیل کرده اند به شعبده گردانی های هر روزه در رسانه میلی و دیگر رسانه های دولتی. قرار است فتنه ببافند و چون سپری بر پیکر کشند و هر چه فعل حرام است از دروغ و غیبت و تهمت و نیرنگ و ریا مرتکب شوندو حلیّتش را برخی در نمازهای جمعه اعلام کرده اند و رسانه میلی تکرارش نموده به عادت بی توجه به هشدارهای مراجع بیدار که قرار است حافظ دینِ خدا باشند در عوض مقامِ قدرت پرستان کینه توز. آری کاش شما هم همراه ما می شدید تا ببینید همسر یک آزاده دربند چگونه بی پروا پای در مجلس مردان می گذارد تا مردانگی را به یادشان بیاورد چون هم نامش فاطمه(ع) عزیز عالمِین وقتی که می دید در غیاب پدر چگونه حق شویش را ضایع می کنند و درنگ را جایز ندانست. کاش لااقل همسرتان و فرزندانتان را بفرستید به این گونه مجالس تا نوای ما را بشنوند و اندیشه کنند. خدای را چه دیدید اگر انگشت از گوش ها به در آید تحبیب القلوب صورت می گیرد و شما یادتان می آید که آنان را که می خواهید اندیشه هایشان را مهار کنید و به اعتراف و ندبه و توبه و دست کم سکوت ذلیلانه شان بکشید، برادران شما هستند، خواهرانتان و فرزندانتان و البته بعضی جای پدران شما هستند. کاش یادتان می آمد که به جای تفتیش خانه های ما در جستجوی سلاح گرم و سرد و ابزار جاسوسی برای بیگانه که توجیه جنایات داخل زندان ها باشد، مرزبانان را مراقبت می کردید و دنبال مزدوران اجنبی در میان خود می گشتید که با تضییع حق شهروندان بی گناه با بهانه های موهوم بهانه هایی به دست دشمنان می دهند که دیگر ولخرجی برای جاسوس پروری و گرفتن اخبار پشت پرده لازم ندارند.

آقای دادستان!

شما که باید نقش مدعی العموم را داشته باشید چطور حواستان نیست که مزدوران در همان نقطه امنی هستند که شما از آن غافلید دست از سر نسرین ها و بهاره ها و نازنین ها و ساجده ها و زینب ها و فرزانه ها بردارید و بگذارید به سر خانه و زندگیشان برگردند و بیش از این آنان و همسران و مادر و پدران و فرزندانشان را رنج و آزار ندهید. وجود این بی گناهان دربند، دشمنان را از بهانه تراشی برای محکوم کردن ایران اسلامی به نقض حقوق بشر بی نیاز می سازد. وجود آن ها و دیگر زندانیان بندهای ۲۰۹ و ۲۴۰ و ۳۵۰ و قرنطینه های خارق العاده محصول نظام قضائی عادل ما که شدت فشار نیروهای اطلاعات و سپاه گاهی صدایش را در می آورد اما باز هم درصدد تأمین خواسته های آنان برمی آید به قیمت فشار بیشتر بر زندانی سیاسی و خانواده اش. و زندانیان رجائی شهر و دیگر زندان هایی که قرار نبود بعد از انقلاب هیچ مخالفی در آن به بند کشیده شود چه رسد به آن که شکنجه و آزار شود.

آقای دادستان!

این عریضه های من در برابر همه ستم هایی که به ما می شود کم می آورد. من واژه کم می آورم. جوهر کم می آورم. نفس کم می آورم. نفسم به شماره می افتد وقتی می خواهم این همه مظالم را به تصویر بکشم نه به دلیل آلودگی هوا بلکه به واقع به دلیل آلودگی هوا! هوایی که با شلیک گازهای اشک آور و گاز فلفل به روی

مردم بی گناه که سؤال ساده شان « رای من کو» بود، آلوده شد. هوایی که با ضربات باتوم بر فرق شهروند پرسشگر که سوالشان در نگاهشان نهفته بود و بر روی برگه های سپیدی که بر فراز دست هایشان گرفته بودند، آلوده شد و … نگویید که نبودید و ندیدید و نخواندید و نشنیدید. ما همان روزهای هولناک حمله و هجوم وقتی برای طرح پاره ای از پرسش هایمان به خانه ملت رفتیم. در همان کمیسیون امنیت ملی،اقتدارگرایان تأیید کردند که بودند ودیدند البته اگر فوری تکذیبیه ندهند که این روزها دیوار حاشا سخت بلند است. باری هوا سخت آلوده است و نفس به شماره می افتد و ما کم می آوریم از شماره جنایت ها و شما کم می آورید در مهار اندیشه ها. ما کم می آوریم در برابر بچه هایمان که پرسش پشت پرسش ما را به پاسخ گویی از کرده هایمان می خوانند و شما کم می آورید در برابر ما که آن پرسش ها را برایتان تکرار می کنیم. ولی نه ما کم نمی آوریم. ما یک تجربه سی ساله در پشت سر داریم و یک تمدن هزاران ساله و یک مکتب اصیل که انسان را کریم می داند و کسی را که کرامت انسان را به رسمیت نمی شناسد ذلیل می داند و شیطانی که حسد همه وجودش را می سوزاند و حاضر به اطاعت امر پروردگارش نمی شود. ما می توانیم به خطاهایمان اعتراف کنیم در برابر بچه هایمان نه بازجوها و شما نمی توانید نمی دانم چرا خود بگویید. شما بگویید چرا هر روز عده ای با حکم شما دستگیر می شوند و به سلول های انفرادی می افتند و شما به خانوده هایشان جواب سربالا می دهید. شما بگویید که چرا عده ای در این کشور از مصونیت قضایی برخورداند و می توانند به همه چهره های نجیب و محبوب مردم بی احترامی کنند و کسی از مدعیان اخلاق و دین داری و عدالت پروری در نظام قضائی ما ککش هم نمی گزد. شما بگویید این همه بی گناه در زندان های نظامی که برایش خون دادیم و جان دادیم و عمر دادیم و هستی مان را داده و می دهیم که منزه بماند، چه می کنند. شما بگویید چرا ایران را زندان کرده اید؟ زندان اندیشه، تفکر، انسان به ما هو انسان؟؟؟

آقای دادستان بر ما خرده نگیرید از این همه شفافیت و صراحت.ما در مکتب حسین (ع) و زینب(س) پرورش یافته ایم. سرنوشت ما با همه این زندانیان سیاسی و خانواده هایشان و با همه شهدا و خانواده هایشان پیوند خورده با دستگیری های فله ای و بگیرو ببندها صورت مسئله پاک نمی شود باید به سوالات مقدر پاسخ

گفت و به همه چراهایی که پیش روی شما و دستگاه قضاست هرگاه توانستید پاسخ گو باشید دشمن در مقابله با شما همه ارتش و امکاناتش را هم که تجهیز کند زبون و خوار خواهدماند. به مردم خود اطمینان کنید. به مردم خود تکیه کنید و خانه تکانی را از وجود خود و مقام گاه خود و خانه خود شروع کنید برادر. دنبال دشمن در خانه های شهروندان بی گناه نگردید. ما جز کتاب خدا و یاد شهیدان در خانه ودلمان پنهان نکرده ایم. مفتش ها را استراحت دهید. این راه که می روید تنها دل دشمنان ایران را شاد می کند.

والسلام علی من اتبع هدی
فخرالسادات محتشمی پور
پنجم محرم الحرام ۱۴۳۱ برابر با بیستم آذرماه ۱۳۸۹
ادامه مطلب ...

عيسي سحرخيز: زیر بار «حاکم جائر» و «غیرمتقی» نمی‌روم

0 نظرات
نامه عیسی سحرخیز از زندان رجایی‌شهر به جعفری دولت‌آبادی:
آقای دادستان! وعده آزادی می‌دادید و دنبال تواب می‌گشتید، حالا هم زندانیان را گروگان گرفته‌اید
. ادامه راه سبز(ارس): عیسی سحرخیز که به تازگی اخباری درباره وضع جسمی وخیم او در زندان رجایی‌شهر منتشر شده است، در نامه‌ای به جعفری دولت آبادی، دادستان تهران، از اظهارات وی در ساختارشکن و اصلاح ناپذیر خواندن سه زندانی رجایی‌شهر – سحرخیز، زیدآبادی و باستانی – به شدت انتقاد کرد و از چند نمونه از تحرکات غیرقانونی این مقام قضایی برای تواب‌سازی و فریب زندانیان سیاسی پرده برداشت.

سحرخیز که به نوشته رسانه‌های سبز، آنچنان دچار تنگی نفس و افزایش شدید فشار خون شده که پزشکان بهداری زندان درخواست انتقال وی به بیمارستان را مطرح کرده‌اند، در نامه خود فاش کرده که جعفری دولت آبادی ابتدا وعده برگزاری سریع دادگاه و آزادی سحرخیز را می‌داده، اما کمی بعد در بین زندانیان سیاسی به دنبال تواب می‌گشته و البته در این تلاش خود شکست خورده است.

این زندانی سیاسی همچنین از ممانعت مسئولان قضایی از اعطای مرخصی به وی با وجود بیماری شدید، انتقاد کرده و خطاب به دادستان تهران نوشته است: اجازه دهید که اندکی صادق باشیم! مشکل ندادن مرخصی به امثال ما، هیچکدام از این موارد نیست؛ علت اصلی همان‌گونه که دوبار مستقیم خدمت شما مطرح کردم این است که مقام‌های سیاسی و امنیتی که حرف آخر را می‌زنند، ما را به گروگان گرفته‌اند. علت‌اش هم روشن است؛ آن‌ها می‌ترسند؛ بیم دارند وقتی از زندان بیرون آمدیم، نکند حرفی از دهانمان بیرون بیاید و بگوییم که در مراحل مختلف «دستگیری، بازجویی، بازپرسی و شرکت در دادگاه» زیر فشار روحی و روانی بوده‌ایم، و از آن بدتر، مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار گرفته‌ایم.

متن کامل نامه عیسی سحرخیز را در ادامه می‌خوانید:
به نام خداوند جان و خرد

نقد صوفی نه همه صافی بی‌غش باشد/ ای‌بسا خرقه که مستوجب آتش باشد
خوش بود گر محک تجربه آید به میان/ تا سیه‌روی شود هر که در او غش باشد

جناب آقای جعفری دولت‌آبادی
دادستان محترم تهران

در اخبار و گزارش‌های رسمی آمده بود که جنابعالی درخصوص سه تن از زندانیان مطبوعاتی تبعید شده به زندان رجایی‌شهر، ایشان (عیسی سحرخیز، احمد زیدآبادی و مسعود باستانی) را «ساختارشکن» و «اصلاح‌ناپذیر» خوانده و براین اساس، آنان و خانواده‌هایشان را از «مرخصی» _که از نگاه ما «حق»، و از دید شما «امتیاز» تلقی می‌شود_ محروم دانسته و می‌دانید.

اقدامی «تبعیض‌آمیز» که در آن جنایتکاران و قاچاقچیان حائز شرایط بهره بردن از مرخصی هستند اما زندانیان سیاسی ، عقیدتی، مطبوعاتی و… به‌دلایل سیاسی و جناحی باید محروم بمانند و حتی در میان خودشان نیز رفتاری دوگانه ببینند!

جناب دادستان

این مایه‌ی شگفتی فراوان من و دوستانم است که چگونه یک فرد مسئول طی مدت یک‌سال می‌تواند این میزان دگرگون شود که براساس مستندات یک پرونده قضاوت‌های متفاوتی انجام دهد و احکام مختلفی صادر کند!

خود بهتر از من به‌یاد دارید که پارسال وقتی در همین ایام در شروع مسئولیت جدید، در بازداشتگاه ۲۰۹ اوین به دیدارم آمدید چه در سر داشتید و چه وعده‌هایی دادید؛ چگونه با توجه به اتهام‌های ساختگی، و به‌ویژه ضرب و جرح و شکنجه‌ی زمان دستگیری‌ام، درپی آزادساختن سریع من، یا برگزاری فوری دادگاه بودید. آن هم دادگاهی که با توجه به تاکید شما ۳۸۲ روز پس از دستگیری به‌صورت غیرقانونی در پشت درهای بسته تشکیل شد و به‌صورت آشکار یک جرم مطبوعاتی، معجزه‌آسا به جرم امنیتی تبدیل گردید تا اصل ۱۶۸ قانون اساسی زیر پا گذارده شود!

شما حدود شش ماه بعد، در دیدار دوم، و این بار در زندان رجایی‌شهر کرج، وقتی که درپی یافتن «تواب» در میان زندانیان سیاسی بودید تا شاید از این طریق بتوانید بالاترین منافع سیاسی را برای یک جریان سیاسی حداقلی به‌دست آورید، به‌خوبی متوجه شدید که این برنامه در میان زندانیان شاخص جنبش سبز، از ابتدا محکوم به شکست است.

جناب آقای جعفری دولت‌آبادی

آن زمان بود که تغییر سیاست دادید، راه دیگری برگزیدید و حتی اجازه ندادید تا امثال من برای درمان _در بدترین شرایط جسمی_ به بیمارستان منتقل شوند. به این دلیل است که اکنون بیش از سه ماه از درخواست‌های مکرر پزشکان متخصص زندان می‌گذرد اما هنوز اجازه نداده‌اید تا یک عکس‌برداری ساده‌ی «ام.آر.آی» از من به‌عمل آید تا امکان بازگشت به شرایط زندگی بر روی صندلی چرخدار به حداقل برسد و باز زمینگیر نشوم. از آن بدتر، طی هفته‌ی جاری، وقتی نیاز به یک عمل جراحی اضطراری پیدا کردم تا خون‌ریزی داخلی چندماهه‌ام پایان یابد، باز ضرورت تخصصی پزشکان معالج برای عمل در خارج از زندان را رد کردید، تا تبعیت از یک فرمان سیاسی به اوج خود برسد.

جناب دادستان محترم

در برابر پرسش مربوط به مرخصی ما سه نفر (سحرخیز، زیدآبادی و باستانی) می‌فرمایید: «از نظر من مرخصی وقتی امکان‌پذیر است که آن‌ها اصلاح شده باشند. اگر کسی محکوم شده باشد، بیاید بیرون دوباره مرتکب جرائم جدید شود، مبنای منطقی ندارد. مرخصی که بعضی‌ها می‌گویند حق زندانی است، به‌نظر ما یک امتیاز است و ما زمانی امتیاز می‌دهیم که یا در قبالش اصلاح صورت گرفته باشد یا مغایرتی با محکومیت نداشته باشد.»

اکنون این پرسش مطرح است که مگر شما به اصل ۳۷ قانون اساسی باور ندارید که تصریح می‌کند: «اصل، برائت است و هیچ‌کس از نظر قانون مجرم شناخته نمی‌شود…»

جناب جعفری دولت‌آبادی

بفرمایید که شما از کجا می‌دانید که ما درصورت کسب مرخصی، چون آن معدود افرادی عمل خواهیم کرد که به‌قول شما «آمدند بیرون و علیه نظام بیانیه داده و خود را اسیر نظام معرفی کرده و جرم امنیتی دیگری مرتکب شدند…»

جناب دادستان محترم تهران

شما چرا به بیش از ۹۰درصد دیگر زندانیان استناد نمی‌کنید که با قرار کفالت، وثیقه و … مرخص شدند و به‌زعم شما مشکلی هم ایجاد نکردند؟

از آن بدتر، شما ما را «ساختارشکن» خوانده‌اید و به‌صراحت گفته‌اید: «اسامی مذکور نیز به‌طور مرتب ساختارشکنی می‌کنند. ما چطور به این افراد امتیاز بدهیم…»

جناب جعفری دولت‌ابادی

درخواست من از جنابعالی این است که یک‌بار و برای همیشه بفرمایید چه نهادی، چه زمانی، و چگونه «ساختارشکنی» را فعل جرم معرفی کرده است که مستحق مجازات باشد؟

به‌گمان من، حال که چنین قانونی در کشور وجود ندارد و چنین جرمی تعریف نشده است، براساس آنچه به شما «آموخته‌اند» یا از شما «خواسته‌اند» اکنون هر آن کس که نقد و انتقادی به رهبری نظام داشته باشد «ساختارشکن» معرفی می‌شود. درصورتی‌که از دید فرد موردنظر، گفتار و نوشتار او اقدامی شرعی و قانونی در چارچوب اصول «امر به معروف و نهی از منکر» و «نصیحه الملوک» است. حتی به فرض وقوع جرم نیز میزان مجازات آن در قانون تعیین شده و حتی دادگاه‌های فرمایشی بیش از حد مجازات، احکام سنگین صادر کرده‌اند.

جناب دادستان

حال بفرمایید بر چه اساسی شما این حق را به‌خود می‌دهید که خانواده‌های این زندانیان را از دیدار عزیزانشان بابت جرمی فرضی که انجام داده و مجازات شده‌اند، محروم سازید؟

بر چه اساسی برای این «ساختارشکنی» استمرار قائل شده‌اید و آن را در درون زندان هم درحال تکرار می‌بینید؟

جناب دادستان

من در مورد خودم بحث زیادی مطرح نمی‌کنم؛ چون بارها به‌صراحت گفته و نوشته‌ام که اگرچه به قانون اساسی التزام دارم اما از نظر شرعی، زیر بار «حاکم جائر» و «غیرمتقی» نمی‌روم؛ چون براساس اصل ۱۰۹ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، شرط رهبری «عدالت»، «تقوا» و «بینش صحیح سیاسی و اجتماعی، تدبیر، شجاعت، مدیریت و…» است.

اما در مورد دو نفر دیگر، شما باید بفرمایید به‌عنوان مثال آقای مسعود باستانی کی و کجا علیه آقای خامنه‌ای صحبتی کرده و مطلبی نوشته است که بتوان آن را ساختارشکنی خواند؟

مگر اینکه نقد صریح رقیب اصلی اصلاح‌طلبان در سایت خبری «جمهوریت» یا حمایت مستقیم و غیرمستقیم از مواضع آیت‌الله هاشمی رفسنجانی را در انتخابات ۸۸ هم‌ردیف ساختارشکنی بخوانید و بدانید!

این موضوع درمورد آقای زیدآبادی هم صادق است؛ با این تفاوت که او حمایتش را از اصلاح‌طلبان و شیوه‌های مسالمت‌جویانه بیان داشته است.

بفرمایید آیا حمایت از آقایان کروبی و موسوی و خاتمی مصداق ساختارشکنی است؟ چون زیدآبادی در دوران زندان ۱۸ ماهه‌ی خود نه حرف جدیدی زده و نه بیانیه‌ای صادر کرده است. تنها سخن او، گفت‌وگو با معاون شما بوده است که اخیرا” تاکید داشته است: «من اگرچه حکم خود را غیرعادلانه و غیرقانونی می‌دانم، اما به این حکم التزام عملی دارم.»

جناب آقای جعفری دولت‌ابادی

اجازه دهید که اندکی صادق باشیم! مشکل ندادن مرخصی به امثال ما، هیچکدام از این موارد نیست؛ علت اصلی همان‌گونه که دوبار مستقیم خدمت شما مطرح کردم این است که مقام‌های سیاسی و امنیتی که حرف آخر را می‌زنند، ما را به گروگان گرفته‌اند. علت‌اش هم روشن است؛ آن‌ها می‌ترسند؛ بیم دارند وقتی از زندان بیرون آمدیم، نکند حرفی از دهانمان بیرون بیاید و بگوییم که در مراحل مختلف «دستگیری، بازجویی، بازپرسی و شرکت در دادگاه» زیر فشار روحی و روانی بوده‌ایم، و از آن بدتر، مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار گرفته‌ایم.

جناب دادستان محترم

این سخنی است که می‌تواند هرچه بیشتر مقام‌های تحت رهبری آیت‌الله خامنه‌ای و حتی شخص ایشان را دست‌اندرکار نقض گسترده‌ی حقوق بشر، به ایرانیان و جهانیان معرفی کند و در آینده‌ی نه چندان دور، در محکمه‌ای منصفانه، مجازاتی عادلانه نصیب آنان کند!

والسلام
عیسی سحرخیز
۱۷ آذر ۱۳۸۹
ادامه مطلب ...

جديدترين ديدگاه خوانندگان