بر مجروحان حوادث پس از انتخابات چه می گذرد: «زندگی، زخم ، عفونت و امیدواری»؛ با دیدن زندگی هر مجروح هزار بار در دل می گویم کشته شده ها خیال شان راحت شده؛ اما کسی که جانش گلوله خورده ، نخاعش قطع شده، زخم بستر گرفته و قدرت راه رفتن و حتی حرف زدن از او گرفته شده چگونه می خواهد زندگی کند؟ در این یک ساله بر کسانی که در جریان حوداث پس از انتخابات مجروح شده اند؛ تیر خورده اند، چه دردی را متحمل شده اند و بر خانواده هایشان چه گذشته است؟ ادامه مطلب...
انتشار متن کامل ویرايش دوم منشور جنبش سبز: «نسخه اولیه این منشور در بیانیه ۱۸ میرحسین موسوی آمده بود. آنزمان موسوی صاحبنظران را به نقد و بررسی این منشور و کمک به تقویت و تنقیح آن دعوت نمود. پس از آن بیش از یکصد نفر از کارشناسان و صاحبنظران حوزه‌ های مختلف پیرامون منشور نقدها و بررسی های خود را ارایه کردند. نسخه ویراسته شده به امضای امضای موسوی و کروبی رسیده شده بود و به امانت نزد شورای هماهنگی راه سبز امید قرار گرفته بود تا در موقع مقتضی منتشر شود.» ادامه مطلب...
روزی که پا در عرصه مبارزه با سیاه پرستان گذاشتم، به خوبی از سرنوشت احتمالی خود آگاه بودم. از سیاه پرستان، انتظاری جز قتل و اعدام و مرگ نداشته و ندارم. از سیاهی متنفر بودم. آنقدر متنفر بودم که برای دیدن لبخندهای سبز بر لبان هموطنم، از جان خود نیز گذشته بودم. من از مرگ نمی ترسم. از اعدام نمی ترسم. مرگ من آغاز رویش جوانه های سیاه ستیز و پراکنش قاصدکهای صلح سبز خواهد بود. ای هموطن! اگر روزی سیاه پرستان جان من را نیز ستاندند، بر من سیاه نپوش و اشک نریز، حقم را پس بگیر، همين.
درصورت فيل.تر شدن از اين آدرس استفاده كنيد: http://0mid.arasnava.tk يا http://myyahoo.arasdotcom.tk

هفته نامه "آيينه" منتشر شد: "بنگاه اقتصادي سپاه پاسداران"

0 نظرات
خبرنامه اين هفته "آيينه" تحت عنوان "ويژه نامه بنگاه اقتصادي سپاه پاسداران"
شنبه 4 ارديبهشت



دانلود فرمت pdf آماده چاپ و تكثير

دانلود قطع A4 از "اينجا"

مقدمه:
در این ویژه نامه که به مناسبت دوم اردیبهشت سالروز تاسیس سپاه پاسداران منتشر می شود سعی می کنیم مختصرا به بررسی پرونده سپاه از زمان تاسیس تا به امروز بپردازیم. بی شک این برگ کوچک جایی بس تنگ برای چنین تشکیلات مافيايست، اما نگرانی از حضور روزافزون و بدون نظارت و لجام گسيختهء نظامیان در عرصه هاي اقتصادي و سياسي کشور تا آنجا كه ميتوان نام بزرگترين بنگاه مافياي اقتصادي ايران را بر آن نهاد، ما را بر آن داشت تا قدمی هر چند کوچک در «بیدار نگاه داشتن» هموطنان خود برداریم. تا نیاید آن زمان که خواب باشیم و وقتی بیدار شویم که بی ریشه های نظامی ریشه هاي سبز وطن را بر باد داده اند.

پرونده سپاه پاسداران در آیینه شامل:

- توضیحی مختصر از تاسیس سپاه
- درباره ورود سپاه به سیاست
- درباره تغییرات در ساختار سپاه
- آنچه سپاه در ماه های منتهی به انتخابات انجام داد
- آنچه سپاه در ماه های پس از انتخابات انجام داد
- امام خمینی و سپاه
- چگونه سپاه به اقتصاد کشور چنگ انداخته است؛ مروری کوتاه بر انبوه فعالیت های اقتصادی سپاه

منابع:
معمای نقش سپاه پاسداران در ساختار قدرت سیاسی

سپاه، تروریسم و میلیتاریسم ایران در میدان جهانی
مرحله دوم تغییرات ساختاری سپاه با رویکرد امنیتی
سپاه پاسداران از تغییر ساختاری تا آرایش امنیتی

نقش سپاه و بسیج در انتخابات؛ بزرگ‌نمایی یا واقعیت؟
سرنوشت انتخابات آینده‌ی ریاست جمهوری در دستان فرمانده سابق سپاه
هشدار سپاه پاسداران و کیهان به موسوی

بیانیه سپاه پاسداران علیه موسوی صبح انتخابات
رهنمود های خمینی در مورد عدم دخالت نظامیان در سیاست
سایه سنگین سپاه بر اقتصاد ایران
پیامدهای سلطه اقتصادی و سیاسی سپاه
کودتای اقتصادی سپاه

دو بانک برای یک سپاه

============
پيوندهاي مرتبط با اين مطلب:
»
سپاه در حال بلعیدن تمام سرمایه های ملی

ادامه مطلب ...

شعبده بازی بس است

0 نظرات
شعبده بازی بس است

سعيد مرتضوي. ادامه راه سبز«ارس»: شعبده را می‌بینید؟! بالاخره بعد از چندین ماه شکایت و پیگیری خانواده‌های قربانیان کهریزک و نیز، خود قربانیان، سه نفر، برای همه آن فجایع به قصاص محکوم می‌شوند: دو افسر نیروی انتظامی و یک زندانی عادی (که تحت عنوان اراذل و اوباش توصیف شده است.)

در حالی که گزارش هیات تحقیق و تفحص مجلس از سعید مرتضوی، دادستان سابق تهران به عنوان عامل اصلی فجایع رخ داده در کهریزک نام می‌برد، شاهدان عینی، از نقش مستقیم علی اکبر حیدری‌فرد، بازپرس (یا دادیار) شعبه امنیت دادسرای انقلاب تهران در فرستادن متهمان به این بازداشتگاه می‌گویند و اگرچه مقامات رسمی حضور احمدرضا رادان، جانشین فرمانده نیروی انتظامی را در کهریزک تکذیب کردند، اما حداقل می‌دانیم که احمدرضا رادان در یک نشست خبری رسمی جنایت کهریزک را چنین توصیف کرده است: «کهریزک، یک اشتباه کوچک بود.»

و باز هم شعبده‌ای دیگر در نظام قضایی حاکم بر ایران اتفاق می‌افتد: سعید مرتضوی، علی اکبر حیدری فرد و احمدرضا رادان وارد کلاه شعبده‌بازی می‌شوند و چند صباحی بعد، از همان کلاه، دو افسر نیروی انتظامی و یک زندانی بیرون می‌آیند.

کسانی که حتی نامشان را نمی‌دانیم، به اعدام محکوم می‌شوند و روزی هم خبری سه خطی در روزنامه‌ها منتشر می‌شود که سه عامل اصلی جنایات کهریزک «به درک واصل شدند» و ما می‌مانیم و خواسته برآورده نشده دانستن حقیقت، ما می‌مانیم و خشم ناشی از سر و ته همه چیز هم آورده شدن و ما می‌مانیم و این سئوال که آیا نباید به حکم اعدام آنها، مثل هر اعدام دیگری اعتراض می‌کردیم؟! در واقع ما می‌مانیم و دنیای وارونه وارونه.

براساس حقوق کیفری بین‌الملل، مسئولیت افراد مرتکب جنایات علیه بشریت، در کنار مسئولیت دولت‌های ناقض حقوق بشر، به امری جا افتاده تبدیل شده است، و به این ترتیب، در گفتمان‌های جدید حقوق بین‌الملل، دیگر مثلا نمی‌توان تنها گفت که جمهوری اسلامی مسئول این نقض فاحش حقوق بشر است، بلکه می‌توان و باید، از مسئولیت افرادی که مرتکب این نقض فاحش شده‌اند نیز سخن گفت.

نمی‌توان تنها از یک سیستم ناعادلانه انتقاد کرد بلکه کسانی هم که این سیستم را بازتولید و اداره می‌کنند، مسئولیت کیفری فردی دارند. این مسئولیت هم شامل کسانی که مستقیما دست به جنایت علیه بشریت زده‌اند (ماموران) و هم شامل مقامات دستوردهنده (آمران) می‌شود. حتی قانون مجازات اسلامی ایران نیز در ماده ۵۷ از مسئولیت آمر و مامور در مورد یک اقدام غیرقانونی سخن گفته است.

به شهادت وکلای قربانیان کهریزک، گزارش مجلس و نیز گزارش‌های معتبر منتشر شده درباره رفتارهای انجام شده با بازداشت‌شدگان در کهریزک، فهرست بلندبالایی از اقدامات غیرقانونی در آنجا اتفاق افتاده که در مورد آن، هم ماموران (اگر می‌دانستند که دستورات آمران، غیرقانونی است) و هم آمرانی که این دستورات غیرقانونی را صادر کرده‌اند، مقصرند و باید به دادگاه فراخوانده شوند.

گیرم که گفته شود این دو افسر، که نامشان هنوز اعلام نشده، آمر بوده‌اند؛ آن وقت سئوال اینجاست که ماموران (عاملان) که بوده‌اند؟ آیا همان زندانی عادی، به تنهایی مرتکب تمام آن قتلها و شکنجه ها شده است؟ آمار رسمی می‌گوید حداقل سه نفر در کهریزک یا ساعاتی پس از انتقال از آن، به دلیل شدت ضربات و جراحات وارده و محیط غیرانسانی بازداشتگاه و عدم دسترسی به درمان فوری، کشته شده‌اند (امیر جوادی فر، محسن روح الامینی و محمد کامرانی).

آمار رسمی کسانی که از اقدامات خلاف قانون در بازداشت‌گاه کهریزک شکایت کرده‌اند ۱۰۴ نفر است. همه این آمار را که بگذاری کنار هم به سادگی نتیجه می‌گیری که این فاجعه، نمی‌تواند تنها محصول رفتار خودسرانه دو مامور نیروی انتظامی و یک زندانی باشد.

براساس گزارش مجلس، روز ۱۹ تیر ۸۸، حداقل ۱۴۷ نفر از کسانی را که در جریان تجمعات خیابانی به مناسبت سالگرد واقعه کوی دانشگاه تهران (۱۸ تیر) بازداشت شده بودند، به دستور مستقیم مرتضوی، به کهریزک آورده‌اند و به همراه ۳۰ زندانی عادی (توصیف‌شده به عنوان مجرمان خطرناک و اراذل و اوباش) که از قبل در آن بازداشتگاه بودند، در یک سلول ۷۰ متری جا می‌دهند. یعنی به هر نفر، حدود ۶۰ سانتی متر مربع فضا می‌رسیده است.

در راه، و در خود بازداشتگاه به شدت آنها را کتک زده‌اند، تعداد زیادی را در سلول‌هایی با ظرفیت‌های بسیار کمتر و در هوای داغ تابستان، بدون آب و غذا و کمک‌های پزشکی روی هم تلنبار کرده‌اند، در دو ردیف ایستاده‌اند و زندانیان را مجبور کرده‌اند از این راهرو عبور کنند درحالی که به شدت کتک می‌خورند و این وضعیت چهار روز تمام، تا زمانی که زندانیان را به اوین انتقال داده‌اند طول کشیده‌است.

چطور می‌شود از دستگاه قضایی پذیرفت که انجام همه این اقدامات در این محدوده زمانی تنها با سه نفر ممکن بوده‌است؟ آیا مقاماتی که حکم محکومیت این سه نفر را صادر کرده‌اند فکر نکرده‌اند که برای بستن در سلول‌ها، برای جا به جایی این زندانیان به کهریزک و انتقال آنها به اوین، برای زدن آنها و... تعدادی بسیار بیش از این نیرو لازم بوده و لازم نیست ذهن پیچیده‌ای داشته باشی تا نتیجه بگیری که تعداد بسیار بیشتری از سه نفر، درگیر و دخیل فاجعه کهریزک بوده‌اند؟

وقت آن نرسیده که از طرف قربانیان، شاکیان و خودمان، مردم ایران، بگوییم: آقایان! شعبده‌بازی بس است. هم ما می‌دانیم و هم خود شما که سر و ته داستان را نمی‌توان با اعدام سه نفر هم آورد؛ اساسا هیچ زخمی را نمی‌توان با اعدام و مرگ بیشتر مرهم گذاشت.

تنها چیزی که می‌تواند ما را راضی کند، دانستن حقیقت درباره تمامی کشته شدگان کهریزک و همچنین، روشن شدن واقعیت مرگ رامین پوراندرجانی، پزشک بازداشت‌گاه کهریزک و شرح علنی واقعه از زبان عاملان و آمران فجایع کهریزک، در برابر دوربین تلویزیون‌هاست.

اگر الان، در ایران فعلی، با دستگاه قضایی فاقد استقلال و «شریک جنایت» کهریزک، این کار نمی‌شود، روزی، در دادگاههای بین‌المللی یا محاکماتی عادلانه، خواهد شد. نه فقط برای آن روز، زنده‌ایم بلکه برای رسیدن آن روز، زندگی می‌کنیم.

شادي صدر
ادامه مطلب ...

مير حسين موسوي: جنبش سبز مبلغ قرائت رحمانی از دین است

0 نظرات
سخنان مهم موسوی در تبیین استراتژی و اهداف جنبش سبز:
نسبت به گریز نسل جوان از دین و ارزش‌های توحیدی احساس خطر می‌کنم

ميرحسين موسوي: نسبت به گریز نسل جوان از دین و ارزش‌های توحیدی احساس خطر می‌کنم. ادامه راه سبز«ارس»: مهندس میرحسین موسوی در دیدار با جمعی از فعالان ملی-مذهبی با تاکید بر این موضوع که «ما مبلغ قرائت رحمانی از دین هستیم، قرائتی از دین که واجد حداکثر مدارا نسبت به تمامی دیدگاه‌ها و عقاید است» افزود: « این کار (تبلیغ و ترویج قرائت رحمانی از دین) کار دشواری است، اما جنبش سبز می‌تواند چنین مسئولیتی را بر دوش خود حس کند.»

موسوی اضافه کرد: «من نسبت به گریز نسل جوان از دین و ارزش‌های توحیدی احساس خطر می‌کنم؛ برخوردها و خشونت‌ورزی‌ها و سرکوب در پوشش حکومت دینی، ممکن است بخش قابل توجهی از جوانان ما را از هر دینی گریزان سازد.»

وي همچنين به اين نكته اشاره داشت كه: «برای تامین منافع ملی و رسیدن به جامعه‌ای مطلوب، چاره‌ای جز استمرار این مسیر و تداوم جنبش سبز نداریم؛ روندی که طی آن، نیازمند صبوری و تحمل سختی‌ها و شدائد است.»

به گزارش جرس، مهندس موسوی با اشاره به این نکته که جنبش سبز اهدافی را پیگیری و مطرح می‌کند که برگرفته از ارزش‌ها و خواسته‌های مردم ایران است، تصریح کرد: « باید ایجاد جامعه مدنی به‌هم پیوسته، با استفاده از تمامی امکانات موجود در کشور را پی گرفت.»

وی تشکیل «سازمان‌های مردم‌نهاد سبز» در حوزه‌های گوناگون در کشور را از همین زاویه، برای سامان یافتن و تولد تدریجی جامعه‌ی مطلوب، ضروری ارزیابی کرد.

موسوی گفت: «اتفاقی که در 25خردادماه سال گذشته در تهران بوقوع پیوست، و آن حضور مهربانانه و همدلانه توام با مدارا و صبوری و همیاری و نیز کنش مدنی معترضان، نمونه و الگویی از جامعه‌ای مطلوب است.»

وی با تاکید بر این سخن که «باید با ارزش‌ها و اهداف سیاسی، زندگی کرد» اظهار داشت: «کار، کاری طولانی، و مسیر جنبش سبز، راهی پر پیچ و خم و زمان‌بر است؛ اگرچه شاید جنبش زودتر از آنچه بسیاری تصور می‌کنند به نتیجه برسد، اما باید صبور بود و استقامت ورزید و برای تداوم جنبش، زندگی کردن با آن را درپیش گرفت.»


صبوری کردن و استقامت هزینه بر است

موسوی تصریح نمود: «البته ایستادن و صبوری کردن و استقامت برای تحقق مطلوب‌های جنبش سبز، هزینه ‌بر است و از این گریزی نیست؛ سختی‌ها و فشارها و محدودیت‌ها و سرکوب‌ها و شدائد و زندان‌ها، وجود دارد، اما چاره‌ای جز ادامه‌ی این راه و تحمل این مصائب و پرداخت هزینه‌ها نیست.»

وی در بخشی دیگر از سخنان خود با اشاره به این بحث که احزاب نیل به قدرت و تصاحب آن را مدنظر دارند، افزود: «البته ایرادی هم بر احزاب نیست؛ اما در جنبش سبز بحث تصاحب قدرت، فرع بر هدف اصلی است؛ هدف جنبش سبز، متحول کردن جامعه و رسیدن به جامعه‌ای مطلوب و در خور ایرانیان است. این رویکرد (یعنی فرع بودن قدرت) به ‌ما آرامش خواهد داد. اگر بتوان این نگاه را به ‌گونه‌ای آگاهانه در جامعه گسترش داد، بسیار مفید و موثر خواهد شد.»


تغییر با ایده متولد می شود

به گزارش خبرنگار جرس، مهندس موسوی همچنین با تاکید بر این نکته که «مسئله‌ی آگاهی‌بخشی، موضوعی بسیار مهم محسوب می‌شود»، عنوان نمود: «هر «تغییر» وقتی متحقق می‌شود که «ایده»ای متولد شود. اکنون به‌نظر می‌رسد که ایده‌ی تغییر متولد شده است؛ هر چقدر این ایده و ابعاد آن را بیشتر تبیین کنیم، امکان بسط و پیشبرد جنبش بیشتر می‌شود.»

وی افزود: «ما باید بیش از پیش، مردمی را که در «منطقه خاکستری» زیست می‌کنند (شهروندانی که نه همراه جنبش سبز هستند و نه موافق و همگام صاحبان قدرت و حکومت) نسبت به «منطقه روشن» آگاه، و جنبش سبز دعوت و جذب کنیم.»

موسوی همچنین تصریح کرد: «صاحبان قدرت هم بیش از هر چیز نسبت به بسط آگاهی‌ها در جامعه حساس‌اند؛ چنان‌که نسبت به اطلاع‌رسانی در مورد تعداد شهدای جنبش یا تبیین و خبررسانی در خصوص واقعیت سرکوب‌ها و انتشار اخبار مربوط به رفتارهای غیرانسانی با بازداشت‌شدگان، حساسیت فراوان و برخوردهای تندی نشان داده‌اند.»


مسئله‌ی رسانه برای ما بسیار حیاتی است

وی با بیان این سخن که «مسئله‌ی رسانه برای ما بسیار حیاتی است و متاسفانه به علل و دلایل گوناگون ، در این عرصه (رسانه و اطلاع‌رسانی لازم و کافی) دچار ضعف و نقص‌ایم» اظهار داشت: «ما هنوز از امکانات اینترنت و بستری که فضای مجازی در اختیار ما قرار می‌دهد، حداکثر بهره و استفاده را نبرده‌ایم.»

وی در بخشی دیگر از سخنان خود تاکید کرد: «همه باید دور هم و کنار و همدل یکدیگر باشیم؛ باید روی «حداقل‌ها» توافق کرد. شعارهایی را برگزینیم که قدرت وصل‌کردن و همراه ساختن حداکثری داشته باشد. همان‌طور که رنگ سبز، شاخصی حداقلی برای پیوند یافتن شهروندان معترض به وضع موجود شده است، باید بر محورهایی حداقلی برای پیشبرد و گسترش جنبش سبز اجماع کرد.»


ما به فکر منافع و مصالح ملی هستیم

موسوی همچنین اظهار داشت: «باید برای همگان مشخص شود که ما به فکر منافع و مصالح ملی هستیم؛ بحث خودخواهی مطرح نیست. ما نمی‌خواهیم کنار ظلم و ظالم بایستیم؛ ما کنار مظلوم‌ایم. اگرچه جنبش سبز اهل مدارا و گفت‌وگوست. باید با تعامل و گفت‌وگو و همفکری همه‌ی جریان‌های دلسوز ایران و پیگیر منافع ملی، این کار و راه دشوار و طولانی را پیش برد.»


مبلغ دین رحمانی

وی با تاکید بر این موضوع که «ما مبلغ قرائت رحمانی از دین هستیم، قرائتی از دین که واجد حداکثر مدارا نسبت به تمامی دیدگاه‌ها و عقاید است» افزود: « این کار (تبلیغ و ترویج قرائت رحمانی از دین) کار دشواری است، اما جنبش سبز می‌تواند چنین مسئولیتی را بر دوش خود حس کند.» موسوی اضافه کرد: «من نسبت به گریز نسل جوان از دین و ارزش‌های توحیدی احساس خطر می‌کنم؛ برخوردها و خشونت‌ورزی‌ها و سرکوب در پوشش حکومت دینی، ممکن است بخش قابل توجهی از جوانان ما را از هر دینی گریزان سازد.»

موسوی همچنین در تبیین چشم‌انداز تحولات کنونی، با اشاره به این نکته که «باید انعطاف داشته باشیم و روی یک شکل و شمایل از حکومت تصلب پیدا نکنیم»، توضیح داد: «نقاش‌های مدرن هنگام خلق اثر عمدتا" دو رویکرد دارند؛ یک گروه آنچه را که مشاهده کرده‌اند و یا تصور کرده‌اند متحقق می‌سازند و به روی بوم می‌آورند؛ و گروه دیگر، کار را شروع می‌کنند و بدون تصوری از اثر نهایی به‌تدریج و بر روی بوم، نقاشی نهایی را سامان می‌دهند و متولد می‌کنند. آنچه در جنبش سبز در حال وقوع است را می‌توان از نوع رویکرد و روش گروه دوم توصیف کرد.»

گفتنی است در این دیدار که به بهانه‌ سال نو انجام گرفت،مهندس عزت‌الله سحابی، رئیس شورای فعالان ملی-مذهبی ضمن آرزوی سلامتی و صبوری و پیروزی برای مهندس میرحسین موسوی و تمامی همراهان جنبش سبز در سال جدید، با اشاره به حضور غیرمنتظره و ستایش‌برانگیز شهروندان معترض در روز 25 خرداد، تسامح و مدارا و تساهل قابل توجه در جنبش سبز را مورد اشاره و تصریح قرار داد. مهندس سحابی همچنین یا تاکید بر لزوم فعالیت شبکه‌های اجتماعی سبز، و نیز اهمیت رهبری و هدایت جنبش سبز، بر پیشگیری و مقابله از برخی آفات و آسیب‌ها در جنبش، به‌خصوص تفرقه و جدایی تاکید کرد.

دکتر حبیب‌الله پیمان نیز در سخنانی، «کیفیت استمرار» جنبش اجتماعی امروز مردم ایران، تقویت و سامان دادن «شبکه‌های اجتماعی» جنبش سبز، و ضرورت تداوم رفتار توام با مدارا و مهربانی و گذشت و همبستگی مردم در مقطع انتخابات و به‌خصوص روز 25 خرداد را در «متن زندگی روزمره و مناسبات‌ اجتماعی‌ شهروندان» مورد اشاره و تاکید قرار داد. دکتر پیمان بقا و تداوم جنبش سبز را در پیوند وثیق مطالبات و ارزش‌های سیاسی شهروندان با رفتار اجتماعی و زیست روزمره‌ی آنان ارزیابی کرد و بر کاوش و پیگیری راهکارهای اجرایی و عینی در این خصوص، تصریح نمود.

گفتنی است در این دیدار افزون بر مهندس سحابی و دکتر پیمان، برخی از فعالان ملی-مذهبی ازجمله دکتر محمدحسین رفیعی و محمد بسته‌نگار و نیز تعدادی از وابستگان جنبش مسلمانان مبارز حضور داشتند.
ادامه مطلب ...

در برابر "ایمان" نوري زاد، جز تعظیم و ادای احترام هیچ کار دیگری از آدمی بر نمی‌آید

0 نظرات
در برابر ایمان نوري زاد، جز تعظیم و ادای احترام هیچ کار دیگری از آدمی بر نمی‌آید

. ادامه راه سبز«ارس»: در تمام هشت سال اصلاحات، بخاطر دارم ما این سو بودیم و محمد نوری‌زاد آن سو؛ درست خاطرم مانده باشد او در کیهان می‌نوشت که آن روزها از نظر ما مظهر تصلب سیستم بود...

با آن پیشینه ذهنی، راستش را بخواهید در جریان این وقایع اخیر من مدام منتظر بودم نوری‌زاد جایی مسیرش را تغییر دهد و به جبهه مقابل ملحق شود یا حداقل سکوت کند، و نشد و نکرد.

احترام عمیقی که من برای محمد نوری‌زاد قائلم ریشه در همین حقیقت دارد که برخلاف خیلی از ما که با حضور محتاط‌مان در صحنه شاید چیز زیادی برای از دست دادن نداشته‌ایم او بسیار اندوخته‌ها داشته که با اعتراضش از دست داده است. فراتر از این به گمانم محمد نوری‌زاد فقط حتی با سکوت هم می توانسته بسیار اندوخته‌ها داشته باشد که آن را هم نخواسته و نداشته...رو‌راستش چنین ذات و جنمی را لااقل در خودم سراغ ندارم و گمان می کنم شاید با هویج یا چماقی کوچک‌تر از این حرف‌ها هم میدان را خالی می‌کردم.

برای درک اصالت اصول‌گرایی محمد نوری‌زاد بد نیست یادمان باشد او خوب می‌داند که در فردای پیروزی احتمالی جنبش سبز باز شاید نوری‌زاد سویی باشد و بسیاری هوادارن سکولار سبزها سوی دیگر...یعنی در باورم نوری‌زاد خوب می‌دانسته برای اعتراضش هیچ پاداش سیاسی در کار نیست، حتی پاداشی در آینده و این مهمترین تفاوت او با برخی معترضین اصلاح‌طلب است که آنها نیز به سهم خود مقاومت قابل تحسینی نشان داده اند.

تنها توجیهی که می‌توانم برای خودم بیاورم تا رفتار محمد نوری‌زاد را درک کنم، ایمان عمیق او به اصولی است که زندگیش را بر اساس آن بنا کرده، ایمانی که خواه ناخواه آدمی را به حیرت و احترام وا می‌دارد...برابر این ایمان جز تعظیم و ادای احترام، هیچ کار دیگری از آدمی بر نمی‌آید.

اميرحسين (تلخ مثل عسل)
ادامه مطلب ...

كربلا در كربلا مي ماند اگز زينب نبود

0 نظرات
به مناسبت ولادت بانوی پیام رسان

. ادامه راه سبز«ارس»: نمی‏توان از کربلای حسین نوشت و در آن، از کار بزرگ زینبی یادی نکرد؛ چرا که حادثه کربلا با نقش مکمّل و بی‏بدیل حضرت زینب علیها‏السلام کامل می‏شود. مرحوم شریعتی در این مورد می‏گوید:

رسالت پیام از عصر عاشورا آغاز می‏شود. این رسالت بر دوشهای ظریف یک زن، «زینب» ـ زنی که مردانگی در رکاب او جوانمردی آموخته است و رسالت زینب دشوارتر و سنگین‏تر از رسالت برادرش. آنهایی که گستاخی آن را دارند که مرگ خویش را انتخاب کنند، تنها به یک انتخاب بزرگ دست زده‏اند؛ اما کار آنها که از آن پس زنده می‏مانند، دشوار است و سنگین. و زینب مانده است، کاروان اسیران در پی‏اش، و صفهای دشمن تا افق در پیش راهش، و رسالت رساندن پیام برادر بردوشش. وارد شهر می‏شود، از صحنه بر می‏گردد. آن باغ‏های سرخ شهادت را پشت سرگذاشته و از پیراهنش بوی گلهای سرخ به مشام می‏رسد. وارد شهر جنایت، پایتخت قدرت، پایتخت ستم و جلاّدی شده است؛ آرام و پیروز، سراپا افتخار؛ برسرقدرت و قساوت، برسربردگان مزدور و جلاّدان و بردگان استعمار و استبداد فریاد می‏زند: «سپاس خداوند را که این همه کرامت و این همه عزّت به خاندان ما عطا کرد، افتخار نبوت افتخار شهادت…» اگر زینب پیام کربلا را به تاریخ بازنگوید، کربلا در تاریخ می‏ماند. (به نقل از کتاب حسین وارث آدم)

... و نسل ما اسلام علوی را هم گام و هم نوا با معلم شهید دکتر علی شریعتی آموخت که بهار، فصل هجران اوست و فصل مویه ما بر داغی که هنوز تازه است. قرائت شریعتی از اسلام در اوج رواج مکاتب الحادی از یک سو و گسترش خرافه و تحجر از سوی دیگر، ایرانیان مسلمان را بار دیگر از دوره شعوبیه، مروج دین خاتم قرار داد. و نسل ما فرزندان امام، این توفیق را داشت که با آشنایی استاد و گفتار و آثار او در زمان حیاتش، هم چنان خود را شاگرد مکتب او بداند. و ما رسول حق (ص) و اهل بیت مکرم (ع) و اصحاب پاک او را از کلام شریعتی بهتر شناختیم. شجاعت و مروت و جوانمردی علی(ع) را و زهرا (س) الگوی همه عصرها و نسل ها و زینب (س) را. اسوه شجاعت و ایثار و عطوفت. زینب، زن روزهای سخت، زن استوار تاریخ اسلام بلکه تاریخ بشری. زینب انسان انتخابگر، انسان افشاگر.

و اینک روز ولادتش را که به پاس مهر و رحمت فرشتگان سپیدپوش، روز پرستار نام گرفته، ضمن پاسداشت جایگاه و نقش مؤثر این عزیزان، گرامی می داریم اما هرگز نقش های چندگانه اش را که همچون مادرش یگانه عالم هستی و دردانه پیامبر خاتم منبعث از وجوه شخصیتی قابل احترامش هست، فراموش نمی کنیم و از این مناسبت بهره می بریم برای یادآوری بزرگی او و منش و سیره تأثیرگذارش در زمان حیات پربرکتش تا امروز و تا هنوز و او را مخاطب قرا رمی دهیم برای بیان شِکوه هایمان از زمانه:

زینب جان! ای بزرگی که نامت را با شیر مادر مزمزه کرده ایم و یادت را از همان ایام و در دامان پر مهر مادر تا مدرسه و دانشگاه و تا امروز گوشواره جان کرده ایم.

زینب جان! ای عزیزی که گاه به نام دوستی و وفا در حقت جفا می شود و همه آن چه بودی و کردی، تنها به مصلحت منفعت خواهان، به دست فراموشی سپرده می شود و در تابلوی کوچکی نمایی از تو آن چنان که دلخواه آنان است عرضه می شود.

زینب جان! ای بزرگ ای عزیز. ما تو را تمام تو را همه تجلیات وجودت را می خوانیم. دانسته هایمان را مرور می کنیم و خلأها را از عمق تاریخ جستجو می کنیم و اجازه نمی دهیم اطلاعات دم دستی و بعضا نادرست که با چاشنی خرافه بنا به ذائقه عوام تدارک دیده شده، بنشینند در آن جاهای خالی. و عقل را به مدد می طلبیم هرجا که مستندات تاریخی کم بیاید و کم بیاوریم. ما تو را فرزند رسول الله می دانیم و دختر شیرخدا و زهرایی که در هنگامه سکوت علی، آرام نگرفت و شبانه بر درِ خانه خفتگان از مهاجر و انصار کوبید تا وظیفه حق خواهی شان را یادآور شود و حجت را بر آنان تمام کند. تو زینبی، فرزند زمانه ات. زمانه غلبه فریب و نیرنگ و سیطره تزویر و ریا. تو زینبی فرزند زمانه انتخاب و زمانه معامله با خدایی که دستش بالای همه دست هاست. تو زینبی فرزند زمانه ایثار و از خودگذشتگی در راه حق. فرزند روزهای مقابله حق و باطل و تو شاهد روز واقعه هستی و روایتگر صادق آن.

زینب جان! نام تو را فریاد کردیم روزی که شاگردان مکتب تزویر، عزیزانمان، شاگردان مکتب پدرت علی (ع) و برادرت حسین(ع) را رندانه با شگردهایی شیطانی دربند کردند و ما را با داغ و درفش به سکوت خواندند. نامت را فریاد کردیم و از تو مدد خواستیم که در راهت که راه جدّ و پدر و مادر و برادرانت بود، استوار بمانیم. راه نه گفتن به باطل و اهل آن و نه گفتن به ظلم و اهل آن. ما ظلم را در شب های سیاه تنهایی و روزهای تیره بی یاوری با گوشت و پوست خود احساس کردیم و درد آن تا عمق استخوانمان رسید. ما از پشت دیوارهای زندان، ستمی را که در کشور مدعی حاکمیت عدل علوی بر فرزندان انقلاب و فرزندان ایران عزیز تنها به جرم معترض و منتقد بودن، با تمام وجود حس می کردیم و ستمی که به خانواده های آنان می شد و چگونه می توانستیم دم بر نیاوریم و در ظلم شریک شویم و ادعای مسلمانی کنیم.

زینب جان! تو خود شاهدی که ما در مراسم ختم قرآن و دعاهای هفتگی خود، جز نام الله و مقربان درگاهش و رسولش و اهل بیت گرانقدر او را بر زبان نیاوردیم و بسیار مراقبت کردیم تا فرزندانمان را نیز بر همین شیوه استوار بداریم و همین ذکر و مناجات و توسل ها بود که به ما و عزیزانمان آرامش و استقامت می داد و از این بابت شکرگذاریم اما چه کنیم با فریفته شدگانی که همه انسانیت خود را در عوض قدرت دو روزه دنیا به ودیعه می گذارند و با کوبیدن بر طبل خشونت و با ارائه قرائت هایی خشن از دین برای توجیه کرده های خود و شیوه های ناپسندشان به نام اسلام می کنند آن چه را می کنند.

ای بانوی شاهد روز واقعه و ای شاهد بر احوال ما! تو خود می بینی که ما خانواده های زندانیان سیاسی به برکت نام تو در برابر بی عدالتی ایستادیم و فریاد مظلومیت خود را به گوش جهانیان رساندیم تا نه تنها بر مسئولین و مراجع مربوطه بلکه بر همه مسلمانان عالم، حجت را تمام کنیم.

و اینک در زادروز میلاد با سعادت تو یار مظلومان و پیام آور خون شهیدان باردیگر پیمان می بندیم که به مدد الهی در این راهی که گام گذاشته ایم تا پایان عمر استوار بمانیم و اگر امروز از حق عزیزانمان که سخت مورد جفا قرار گرفته اند، دفاع می کنیم، آنان را که در خفا و پشت پرده گمنامی و بی خبری مظلوم واقع شده اند را نیز فراموش نکنیم. وای بر ما که در مکتب چون شمایی درس آزادگی خوانده ایم و امروز به خواسته ناجوانمردی و بی مروتی با آزادگان دورانمان تن دهیم. وای بر ما که نام مسلمان بر خود نهاده ایم اگر خدای ناکرده حتی تحت فشارهای سخت، لب به دروغ و تهمت و افترا بگشاییم. وای بر ما که راحت جان و عافیت طلبی به ورطه ای بکشاندمان که فردا روز نتوانیم پاسخگوی فرزندان خود باشیم.

زینب جان! ما همچنان نام تو را ورد زبان خواهیم کرد و فرزندانمان، جوانان سبز را که به دلیل پایداری در راه حق و نپذیرفتن آن چه به ناحق به آنان نسبت می دهند در بند و حصرند و با دستبند و پابند به این سو و آن سویشان می کشانند تا حرمتشان را و به تبع آن استقامتشان را در هم بشکنند، به بزرگی نام تو تسلا می دهیم. ما شهادت می دهیم که هیچ روزی مانند روز عاشورا و عصر عاشورا نیست و از آنان می خواهیم که طعم تلخ اسارت را چونان عسل شیرین در ذائقه خویش بنشانند و صبوری کنند و استقامت و بدانند که حق پیروز خواهد شد و باطل با همه سیاهی و زشتی و پلشتی اش در زباله دان تاریخ مأوی خواهد گرفت و نصر و پیروزی از آن خداست و بندگان خالص و مخلص او.

و تو نیز از بارگاه کبریایی برا ی ما عاقبت خیر طلب کن که ما را جز این تمنایی نیست.

و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون

فخرالسادات محتشمی پور
ادامه مطلب ...

محمد نوری زاد خطاب به رهبر: بر کشوری رهبری می کنید که مردمش از دست رفته است

1 نظرات
نامه چهارم محمد نوری زاد از زندان اوین به رهبر:
میخواهم به شکنندگی آرامش و سکوت دروغین جامعه ی خویش اشاره کنم

. ادامه راه سبز«ارس»: محمد نوری زاد جهادگر و مستند ساز آزاده که بیش از ۱۲۰ روز است که به علت چند نامه انتقادی و دلسوزانه و نیز انتقاد از ریس قوه قضاییه در زندان به سر می برد در نامه ای مشفقانه از زندان اوین دغدغه های خود را برای نظام و انقلاب و کشور با رهبر در میان گذاشته است.

در بخشيهاي از اين نامه چنين آمده: «من با همه ی اطمینانی که سابقاً در جانبداری از شما می نوشتم، اکنون نیز در جانبداری از شما می نویسم: ما، به روزهای پایانی فرصت آزمون خویش رسیده ایم. روزهایی که دست تقدیر، سنتهای ناب و حتمی خدای متعال، ما را از گردونه ی امتحان به در می برد. امتحانی که در این سی سال فرصت، جز خراش و خرابی با ما نبوده است. ما و شما؛ مردم خویش را از دست داده ایم. اگر سکوت و آرامشی در آنان می بینید به ضرب زور و اسلحه است» | «برخلاف ظاهر تلخ نوشته ام، با صدای بلند و آوازی که همه ی هستی را درنوردد اعلام میدارم که: ما شما را دوست داریم و به پایان خوب سرنوشت شما سخت علاقه مندیم. مرا و ما را باور کنید. حتی در خیال احتمال دهید که ما درست میگوییم. این احتمال هیچ هزینه ای برای شما ندارد. در خیال خود باور کنید که دوستان خوب شما، فراتر از شما، و در صنفی که انگ دشمن بر پیشانی آحادش خورده است، غم شما را میخورند و مضطربانه علاقمند درخششِ نابِ شما در این روزهای پایانی آزمون الهی اند»

متن نامه که در اختیار”کلمه” قرار گرفته است به شرح زیر است:


به نام خالق آزادی

سلام به رهبر گرامی جمهوری اسلامی ایران

این روزها، نزدیک به چهار ماه است که به خاطر نگارش نامه به حضرتعالی در زندانم. شصت وهشت روز از این مدت را در زندان انفرادی به سربرده ام. توسط بازجوهای خود مورد اهانت و ضرب و شتم قرار گرفته ام. درهمه ی این احوال، از جنابعالی به عنوان رهبری فهیم و آگاه اسم برده ام. که اگر قرار باشد تغییری در اوضاع کشور رخ دهد، این تغییر از ناحیه ی شما بسیار شدنی تر و پایدارتر خواهد بود. من شخصاً امیدی به نقش آفرینی سایر افراد و دستگاههای کشور ندارم. شما را از نزدیک می شناسم. به روح بلند شما واقفم. شما نیز نیک و از نزدیک مرا میشناسید.

در این ماههای زندان از آنچه در بیرون گذشت بی خبر بودم، اما در دیدار کوتاهی که فقط یکبار، گذرا، با خانواده ی خویش داشته ام، دانستم که در غیاب من آقای مهندس موسوی و حجج الاسلام خاتمی و کروبی با خانواده ی من دیدار کرده اند. نمیدانم چرا، اما بسیار دوست میداشتم خود شما نیز با آن بزرگواری که از شما سراغ دارم، به دیدار خانواده ام قدم رنجه می فرمودید، به آنها دلداری می دادید و به آنان می فرمودید که: فلانی -نوری زاد- درست در روزهای بحرانی، با برنامه های تلویزیونی اش، با نوشته هایش، برای منِ رهبر که در معرض تهاجمات طوفانی این و آن قرار گرفته بودم، به میان آمد و از من سخت جانبداری کرد. امروز او در زندان است؛ به خاطر انتقاد از من! او باید در زندان ادب شود. همسر و فرزندانش توسط بازجوهای بیسواد و بی ادب و تندخو به ناسزا گرفته شوند و خود او به تلخ ترین شکل ممکن به ورطه ی تهدید و تحقیر و ضرب و شتم درافتد. اما این دلیل نمیشود که منِ رهبر قدر زحمت های پیشین او را ندانم و به خانواده اش سر نزنم. یا اگر خود به دیدار آنان نروم، نماینده ام را نیز به این منظور به سراغشان نفرستم.

رهبر گرامی، چشم انتظاری خانواده ی من، برای تماشای جمال مبارک شما و رویت نماینده ی شما به جایی نرسید. لابد؛ در این گردونه، آدمها، تاریخ مصرف دارند. که اگر به سر رسیدند، مثل دستمال آلوده، باید به دور انداخته شوند. اما گرایش من و امثال من به شما، گرایش به شخص خامنه ای نبوده و نیست. ما، در جمال اندیشه های شما، افق های گمشدهی آرزوهای شریف مردم خویش و مردم جهان را می دیدیم. یادم هست این اواخر، وقتی تلاش کردم به دیدار شما بیایم و آقای حسین محمدی -از دفتر شما- ماهها مرا به امروز و فردا وعده می داد، در نامه ای به او نوشتم: من از خود خامنه ای، به خدای خامنه ای پناه می برم! و دیگر سراغی از شما نگرفتم. و شما نیز! چرا که دانستم شما از محاصره ی آدمهای جاهل، از تماشای افق آرزوهای مردم باز مانده اید. من میخواستم در آن ملاقاتهای احتمالی، همین نگرانیها را با شما بگویم. اما گویا محاصره کنندگان شما از صراحت سخن من و از اندیشهی من آگاه بودند. همین آقای حسین محمدی، بعد از دیدار اعضای انجمن قلم با حضرتعالی، که حقیر نیز یکی از آنان بود، به من گفت: آقای نوری زاد، من، قربه الی الله از شما میترسم. ترس او، از همان نشست پا گرفته بود که من، بی ملاحظه راجع به اعتیاد گسترده مردم و جوانان به مواد مخدر و آشوبی که در ساختار اجتماعی شهرهای کوچک و بزرگمان درافتاده به آشنا سخن گفتم.

اکنون اما چرا از زندان برای شما نامه مینویسم؟ برای اینکه هنوز ناباورانه، به شما، آری به شخص شما، امید بسته ام. باورم بر این است که: شما مگر برای این انشقاق بزرگ مردمان چاره ای بیندیشید. شما، امروز رهبر کدام مردمید؟ من مردم فراوانی برای شما نم یبینم. رهبری، آن هم بر حداقل مردم، که غرورآفرین نیست. مبادا من و شما را ازدحام مردمی که به استقبال یک مسئول و یا خود جنابعالی می آیند، بفریبد. شما اگر به دیگر افراد مشهور هم اجازه ی سخنرانی و حضور در کشورتان بدهید، غوغای مردمان ما فزونی خواهد گرفت. اجتماع فراوان این مردم، هیچگاه قابل استناد نبوده و نیست. امروز شما بر کشوری رهبری می کنید که مردمش از دست رفته است. کشوری که در گردونه ی چه کنم های بسیاری گرفتار است. کشوری که اتحاد و یکپارچگی اش، به دست خود شما و اطرافیان شما، به حاشیه رفته است و نگرشی قلیل و تنگ به میدان آمده. نمی دانم امسال را سال چه نامیده اید. شنیده ام که به کوشش و تلاش در آن اشاره شده است. این نامگذاری، نشان میدهد که بعضاً مشاوران شما، افراد صادق و کارآمدی نیستند. من و همه، آنجا به شما آفرین می گفتیم که امسال را سال آشتی ملی می نامیدید و خود برای این پیوند مبارک اما دشوار و سخت، پیشقدم میشدید.

اگر کوشش و تلاش برای شما مهم است، از انرژی آن در آشتی ملی باید بهره ببرید.

رهبر گرامی، میدانم سخنان ناگوار من چه بسا تلخ و آشوبنده باشد. اما بیایید سخن تلخ و صادقانه مرا، بر شیرینی سخن چاپلوسانه ی کسانیکه شما را احاطه کرده اند، ترجیح دهید. جامعه ی ما، در جوار یک انفجار بزرگ است. دیگ جوشانیست که ما به خاطر آزار از خروج پرسروصدای بخار آن، چوب کبریتی در سوپاپ آن فرو کرده ایم. من با همه ی اطمینانی که سابقاً در جانبداری از شما مینوشتم، اکنون نیز در جانبداری از شما مینویسم: ما، به روزهای پایانی فرصت آزمون خویش رسیده ایم. روزهایی که دست تقدیر، سنتهای ناب و حتمی خدای متعال، ما را از گردونه ی امتحان به در می برد. امتحانی که در این سی سال فرصت، جز خراش و خرابی با ما نبوده است. ما و شما؛ مردم خویش را از دست داده ایم. اگر سکوت و آرامشی در آنان میبینید به ضرب زور و اسلحه است. اگر باور ندارید به یک آزمون خیالی تن در دهید. به دو کشور ایران و مثلاً سوئد یا کانادا یا حتی مالزی اعلام میکنیم که مردم این دو کشور، یک روز، فقط یک روز پلیس و بسیج و اسلحهای بر سر نخواهندداشت و آزادند که هرچه میخواهند انجام دهند. فقط طی یک روز. تصور میکنید در پایان این یک روز؛ کشور ما و شما چگونه خواهد بود؟ و کشورهای دیگرچطور؟ قصد من از این مقایسه، مجیزگویی از غرب یا سایر کشورها نیست. بلکه میخواهم به شکنندگی آرامش و سکوت دروغین جامعه ی خویش اشاره کنم.

رهبر عزیز! من و بسیاری، هنوز دوستدار شما و سرنوشت کشور خویشیم. به رهبری شما بر مقدرات کشور ایمان داریم. ما دوست داریم با رهبری شما به افقهای مبارک دست ببریم. اما شما ظاهراً این اشتیاق را طالب نیستید. بعضاً مشاوران و دوستان ناآگاهی شما را در محاصره ی خود گرفته اند، به شما اطلاعات و آمار نادرست میدهند. و از زبان شما سخن غیرواقع برمی آورند. دوستانی همچون آقای شریعتمداری کیهان، که اطمینان دارم آنگاه که همه از اطراف شما پراکنده شدند و شما و او در یک جزیره تنهایی تنها ماندید، او درجانبداری غلیظ از شما، به مخالفت با خود شما برخواهد خواست!

برخلاف ظاهر تلخ نوشته ام، با صدای بلند و آوازی که همه ی هستی را درنوردد اعلام میدارم که: ما شما را دوست داریم و به پایان خوب سرنوشت شما سخت علاقه مندیم. مرا و ما را باور کنید. حتی در خیال احتمال دهید که ما درست میگوییم. این احتمال هیچ هزینهای برای شما ندارد. در خیال خود باور کنید که دوستان خوب شما، فراتر از شما، و در صنفی که انگ دشمن بر پیشانی آحادش خورده است، غم شما را میخورند و مضطربانه علاقمند درخششِ نابِ شما در این روزهای پایانی آزمون الهیاند و با شجاعت تمام، شجاعتی که من شخصاً در شما باور دارم، امسال را سال آشتی ملی اعلام کنید و از ملامت هر ملامتگری نهراسید. که خدا شما و ما را کفایت میکند. خدایی که دست خود و دست مردم را در دست شما می نهد. یاعلی!

فرزند شما: محمد نوری زاد. اوین بند۲۴۰- سلول۵۷
ادامه مطلب ...

آيت الله صانعي: در دروغ گویی و خیانت بی پروا و بی تقوا شده اند

0 نظرات
آيت الله صانعي در جمع اعضای انجمن اسلامی دانشكده كشاورزي كرج:
در دروغ گویی و خیانت بی پروا و بی تقوا شده اند

. ادامه راه سبز«ارس»: حضرت آیت الله العظمی صانعی در دیدار اعضای شورای عمومی انجمن اسلامی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران(پردیس کرج) با ايشان اظهار داشتند: «متأسفانه امروز عده ای اسلام را برای زندگی شخصی خودشان، برای پست و ریاستشان و برای مقاصدشان می خواهند و دین را در خدمت خودشان گرفته اند به جای این که به دین خدمت کنند.»

همچنين معظم له در بخش ديگري از سخنانشان فرمودند: «درکنار پیشرفت های حیرت آور دنیا، ما امروز می خواهیم مسائل را با زندانی کردن دانشگاهیان، فرهیختگان، ارباب جرائد، افراد عادی و…، اخراج اساتید ودانشجویان، بستن روزنامه ها، ممنوع الخروج نمودن افراد و بی مهری به فرزندان امام و انقلاب حل نماییم، اگر اینها ضد انقلابند و زندانها از این ها پر شده، پس انقلابی کیست؟ رجال این مملکت را ضد انقلاب معرفی کردن و آن ها را زندانی نمودن قطعاً کارها را درست نمی کند و مشکلات را رفع نمی نماید، بلکه مسائل و مشکلات را پیچیده تر می کند.»

این مرجع عالی قدر در اين ديدار اعلام كردند: «من چند سال قبل هم هشدار دادم که خطر دروغ گویی جدی است. اما امروز این معضل به آن جا رسیده که برخی افراد آن چنان در دروغ گویی بی پروا و بی تقوا شده اند که دروغ و خیانت بودن آن را همگان می دانند و می فهمند، و تا امکان دروغ گویی باشد اصلا راست نمی گویند. این مسائل جای تأسف دارد، برای ما و شما جای تأسف دارد برای کسی که شهید داده و برای حفظ نظام و انقلاب فداکاری کرده، جای تأسف دارد و البته برای کسانی که اسلام و دین و سعادت مردم برایشان مطرح نیست قضیه روشن است.»

ایشان افزودند: « متأسفانه امروز در این مملکت کار به جایی رسیده است که خیلی راحت به بزرگان انقلاب و حتی بیت امام اهانت می شود و کسی هم مانع نمی شود.»

این مرجع عالی قدر در بخش دیگری از سخنان خویش به دانشجویان فرمودند: «تا می توانید تبلیغ کنید که اسلام عالی ترین دین است، فرهنگی را که به آن معتقدید، یعنی فرهنگ اسلام، جمهوری اسلامی و قانون اساسی ای که مردم به آن رأی دادند ترویج و تبلیغ کنید و از آن دفاع کنید، نه قانون اساسی ای که بعضی از آقایان تفسیر کرده اند اما در این راه باید توجه داشت که هزینه ها را کم کنید و نباید فضا و شرائط به گونه ای شود که ظالمان تصور کنند ظلم یک امر شایسته شده است و آن ها توانسته اند مظلوم را سر جای خود بنشانند.»

ایشان در ادامه با بیان اینکه عده ای با طرح برخی مسائل در سطح جامعه درصددند که برای سلب مسئولیتشان در رابطه با انجام وظایف قانونی بگویند با دعا خواندن مشکلات حل می شود فرمودند: «دعا یعنی خواستن از خداوند، و خواستن منحصر به لفظ نمی باشد بلکه دعا یعنی خواستن با علم و عمل و سعی و تلاش؛ پس در حقیقت دعا سبب علم و تلاش و عمل است و باید علاوه بر خواندن ادعیه در حل مشکلات سعی و کوشش نمود.»

ایشان در پایان با اظهار تأسف از بگیر و ببندها و صدور برخی احکام قضایی برای متهمان حوادث پس از انتخابات فرمودند: «درکنار پیشرفت های حیرت آور دنیا، ما امروز می خواهیم مسائل را با زندانی کردن دانشگاهیان، فرهیختگان، ارباب جرائد، افراد عادی و…، اخراج اساتید ودانشجویان، بستن روزنامه ها، ممنوع الخروج نمودن افراد و بی مهری به فرزندان امام و انقلاب حل نماییم، اگر اینها ضد انقلابند و زندانها از این ها پر شده، پس انقلابی کیست؟ رجال این مملکت را ضد انقلاب معرفی کردن و آن ها را زندانی نمودن قطعاً کارها را درست نمی کند و مشکلات را رفع نمی نماید، بلکه مسائل و مشکلات را پیچیده تر می کند.»

شایان ذکر است که در ابتدای این دیدار، یکی از دانشجویان به نمایندگی از جمع به بیان دغدغه های موجود در فضای عمومی دانشگاه ها به شرح ذیل پرداخت:

۱- خطر دین گریزی در میان دانشجویان پس از حوادث انتخابات دهم ریاست جمهوری با توجه به برخی عملکردها؛

۲- برخورد امنیتی با دانشجویان و اساتید؛

۳- ترویج فضای تهمت، دروغ و تخریب خصوصاً نسبت به یاران امام و انقلاب؛

۴- سهل انگاری مسئولین قضایی در برخورد با عوامل حادثه کوی دانشگاه و کهریزک.
ادامه مطلب ...

احمدی نژاد :در ایران هیچ‌کس به دلیل مخالفت در زندان نیست

1 نظرات
احمدی نژاد شبکه تلویزیونی آر‌تی‌ال:
در ایران هیچ‌کس به دلیل مخالفت در زندان نیست

. ادامه راه سبز«ارس»: به نظرمان با توجه به جوابهاي اين آقا در مصاحبه اخير خود با شبكه "rtl" ، بهترين مكان براي قرار دادن بخشي از اين مصاحبه همانا "طنز تلخ سياسي" باشد.

محمود احمدی‌نژاد، جمهوری اسلامی را «آزاد‌ترین» جمهوری دنیا معرفی کرد و نشانه آن را انتخاب خود به عنوان «رئیس جمهوری دهم ایران» دانست.

به گزارش جرس احمدی‌نژاد در مصاحبه اختصاصی با شبکه تلویزیونی «آر‌تی‌ال» آلمان گفت: «من نه حزب دارم، نه پول و نه قدرت. مردم من را انتخاب کردند، چون تصمیم مردم این بود.»

به گفته وی، تفاوت جمهوری در ایران، با جمهوری‌های اروپایی در این است که در ایران، «واقعا مردم حاکم هستند و در اروپا و آمریکا پول، حزب و تبلیغات.»

احمدی‌نژاد در پاسخ به پرسش خبرنگار تلویزیون «آر‌تی‌ال» آلمان درباره زندانی بودن مخالفان دولت گفت: «در ایران هیچ‌کس به دلیل مخالفت در زندان نیست.»

وی ادعا کرد: «امروز تمام رقبای من آزاد هستند و تندترین حرف‌ها را هم علیه من می‌زنند و کسی با آنها کاری ندارد.»

رئیس دولت دهم ادامه داد: «رسانه‌ها در ایران آزادند و انتقادات خود را آزادانه مطرح می‌کنند. البته اگر کسی از آنها شکایت کند، دادگاه رسیدگی می‌کند.»

به گفته احمدی‌نژاد، «در ایران انتخابات را مردم برگزار می‌کنند، مردم نظارت می‌کنند و خودشان هم از نتیجه انتخابات مراقبت می‌کنند، یعنی همه مراحل انتخابات مردمی است.»

وی همچنین در مورد کشته شدن ندا آقاسلطان در جریان ناآرامی‌های پس از انتخابات اظهار داشت: «کشته شدن وی یک طراحی از قبل بود. خانم ندا آقاسلطان، قربانی توطئه علیه ملت ایران شد.»

احمدی‌نژاد افزود: «آن خانم، اصلاً در هیچ تظاهراتی حضور نداشت. در یک محله فرعی در حال حرکت بود که در شرایط مشکوکی به قتل رسید. کشته شدن وی یک سناریو بود که عیناً در ونزوئلا هم تکرار شده است.»

رئیس دولت دهم در پایان، با انتقاد از رسانه‌های خارجی در خصوص نحوه انعکاس مرگ ندا آقاسلطان، خطاب به مدیران این شبکه‌ها گفت: «ممکن است با دروغ بتوان مدت کوتاهی بر دنیا حکومت کرد، اما لشکر راستی خواهد آمد و همه دروغ‌ها را به تاریخ می‌فرستد.»

ادامه مطلب ...

محمد نوری‌زاد یعنی یک کلمه: شرف

0 نظرات
محمد نوری‌زاد یعنی یک کلمه:
"شرف"



از : دادگاه عمومی و خصوصی و انقلاب و ضد انقلاب
به : وکیل جاسوس محمد نوری زاد

نظر به اینکه در نظام اسلامی وکیل حق دارد بعد از اعلام حکم در جریان محتویات پرونده قرار بگیرد رأی صادره جهت هرگونه پذیرش حکم به شما ابلاغ گردیده لازم است تا با درخواست تجدید نظر خود و متعاقباً تبدیل حکم از سه و نیم سال به سی و پنج سال موجبات خوشحالی ما را فراهم آورید. روند دادرسی به شرح زیر به شما تفهیم میگردد‌:

پس از دستگیری آقای نوری‌زاد کارشناسان مستقلقلی قوه قضائیه با دو هفته-نفر تلاش بی وقفه موفق به کشف تعدادی اتهام جهت چسباندن به ایشان گردیده جا دارد تا به نحو شایسته‌ای تقدیر را بنماید. با توجه به سوابق نامبرده در کیهان و معاشرت ناخواسته‌اش با حسین شوش در ابتدا مشخص گردید که ایشان خودش تمام سوراخهای نظام را از حفظ بلد بوده هرگونه تهدید جهت اعتراف و دادگاه نمایشی و بخش ویژه خبری و سایر دستاوردهای نظام صرفاً موجبات خیطی بوده افاقه نمی‌نماید. همچنین بدلیل اینکه ایشان فاقد فیس بوک بوده لیکن در عوض لپ تاپ داشت ارتباط ایشان با تعدادی بهائی سلطنت طلب مشخص و از محل هارد لپ تاپ ایشان نیز تعدادی نوای مستهجن برآمده از حلقوم جاسوس شجریان بدست آمد که باعث تکان حلقوم خود ایشان در مراحل مقدماتی بازجوئی گردید .؛

همچنین بدلیل اعتراف مستقیم شخص ایشان پیش از دستگیری به پاره نمودن امام و تصاویر مربوطه و نیز بدلیل مکاتبه با امام خون‌منه‌ای و طرح موضوعاتی که واقعیت داشت (ایشان خوش دارد فقط خالی بندی بشنود) پس از هماهنگی‌های لازم بین اصغر اینا و قاسم لـُنگی قرار دستگیری ایشان تائید و دستگیری طبق روال ساعت سه نصف شب با موفقیت انجام شد که سه ماه بعد با همکاری خوب دادستانی مستقلقلی حکم جلب ایشان صادر و الآن ایناش خواستی ببین . با توجه به مستندات پرونده که به امید خدا تا دو هفته دیگر آماده می‌شود و نیز تعدادی تماس تلفنی با کیهان و همچنین با توجه به روزه سیاسی نامبرده در محل انفرادی از آنجا که اوین همواره محلی برای رسیدن و یا حداقل نزدیکی با خداست، لذا مقرر شد که ایشان همینجوری آن تو بماند ببینیم چی می‌شود.

از آنجا که ایشان همینجوری آن تو ماند و هیچی هم نشد لذا محض ایجاد تنوع ایندفعه بجای شش سال ، سه سال و نیم حبس تزریقی تعیین گردید که از این مقدار یکسال برای وکیل ایشان ، یکسال برای اینکه عین تاجیک ۱۱ شب نرفت کانال دو مردم بخندند، یکسال جهت پاره کردن حضرت امام، شش ماه بدلیل استفاده‌ی زیاد از جکوزی اوین در زمان بازداشت محاسبه و تعیین گردید. همچنین به حکم قاضی مستقلقلی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب چون در زمان بازداشت دهان ایشان بوی تکبیر میداد مقرر شد تعداد ۵۰ ضربه شلاق اسلامی به زبان ایشان زده بشود جوری که حتماً درد بیاید. باشد تا ایشان در مدت بازداشت همه جای ما را خیلی درد آورد!

عليرضا رضايي - خودنويس (با اندكي دخل)
ادامه مطلب ...

متن سخنان خاتمي در بيست ‌و هشتمین مجمع عمومی شورای هیروشیما منتشر شد

0 نظرات
متن سخنان خاتمي در بيست ‌و هشتمین مجمع عمومی شورای هیروشیما:
ثبات ظاهری که در اثر ارعاب و سرکوب حکومت‌های خودکامه در یک کشور برقرار می‌شود پایدار نیست

. ادامه راه سبز«ارس»: بعد از آنکه از سفر سید محمد خاتمی رئیس‌جمهور سابق کشورمان برای شرکت در بیست‌و هشتمین مجمع عمومی شورای هیروشیما – ژاپن جلوگیری شد، متن سخنرانی وی که قرار بود در نشست آن مجمع ایراد شود، منتشر شد.

در بخشي از متن سخنراني اينگونه آمده است: «حضور و برگزاری اجلاس شورای تعامل در هیروشیما در واقع ادای احترام نه تنها به مردم مظلومی است که در یک لحظه در جهنم افروخته توسط آدم‌کشان مغرور سوختند، بلکه نشانه تلاش برای یافتن و تبدیل جهان سرشار از ستم و تبعیض و خشونت و سلطه و استبداد به جهانی است که انسان -هر انسانی- در آن محترم باشد و جنگ و خشونت جای خود را به همدلی و همراهی و تحمل و برخورداری انسان -هر انسانی- بدهد.»

به گزارش وب سایت بنیاد باران متن کامل سخنرانی سید محمد خاتمی که قرار بود وی آن را در بیست و هشتمین مجمع عمومی شورای هیروشیما – ژاپن ایراد کند، به شرح زیر است:

به نام خدا

هیروشیما تنها یک شهر در کشور ژاپن نیست، بلکه عنوانی است تداعی کننده دردها، دلهره‌ها و رنج‌های بشر و هشدار دهنده به سرنوشت انسان و آنچه بر او گذشته است و طبعاً آنچه باید باشد.

در اثر انفجار اولین بمب اتمی در لحظات پایان جنگ جهانی دوم، شهر هیروشیما و نیز ناکازاکی ویران شد و ساکنان مظلوم آن با دل آزارترین وضعی از پا در آمدند و آسیب دیدند و هنوز هم آثار رنج و درد آن فاجعه برجا است.

و شگفت اینکه این فاجعه تابسوز در‍ ژاپن رخ داد. ژاپنی که زبان فکر آن زبان شعر است و شعر ژاپنی از طرفی بیان کننده استعارات ملموس و طبیعی است و از طرف دیگر شرح احوال درونی انسان.

همدلی و همزبانی با طبیعت و معاشقه با کوه و ابر و باد و باران و گل و جان پاک انسان در کمتر فرهنگ و زبانی نظیر فرهنگ ژاپنی وجود دارد.

طبیعی است که انسان ژاپنی باید بیش از همه مردمان دیگر نگران از دست رفتن طراوت زندگی و سبزه و بهار و بارش آبشار و رویش شکوفه‌های خندان و نیز خاکستر شدن انسان که وجودش از همه طبیعت زیباتر و برتر است باشد. به‌خصوص که تجربه تلخ و دردآور هیروشیما و ناکازاکی را تجربه کرده است.

حضور و برگزاری اجلاس شورای تعامل در هیروشیما در واقع ادای احترام نه تنها به مردم مظلومی است که در یک لحظه در جهنم افروخته توسط آدم‌کشان مغرور سوختند، بلکه نشانه تلاش برای یافتن و تبدیل جهان سرشار از ستم و تبعیض و خشونت و سلطه و استبداد به جهانی است که انسان -هر انسانی- در آن محترم باشد و جنگ و خشونت جای خود را به همدلی و همراهی و تحمل و برخورداری انسان -هر انسانی- بدهد.

آنچه در سال ۱۹۴۵ در هیروشیما رخ داد حکایت‌گر فاجعه عظیم و بی‌سابقه در تاریخ انسان بود، تاریخی که گرچه سرشار از جنگ و خونریزی و ویران‌گری بوده است، ولی این بار ابعاد فاجعه قابل مقایسه با آنچه تا آن روز رخ داده است نبود.

چندی پس از فاجعه هیروشیما و ناکازاکی قطب دیگر قدرت مسلط زمانه یعنی شوروی سابق نیز اولین آزمایش اتمی خود را انجام داد و از آن پس تمامی جهان در میان دو قطبی قرار گرفت که اولاً هر دو اساس رابطه خود را با دیگران سلطه قرار داده بودند و ثانیا مجهز به سلاحی بودند که روز به روز ویرانگرتر و هولناک تر می شد و دیری نپایید که ذخایر اتمی دو قدرت بزرگ که بعدها چند کشور دیگر هم به آن پیوستند چنان افزایش یافت که می توانست چندین بار کره زمین را ویران کند.

از آن پس نیز جنگ سرد همه جهان را در حالت بیم توأم با بهت فرو برد و پیمان‌های نظامی با محوریت قدرتهای اتمی سایه‌ای هولناک‌تر از ابر ویران‌گر ناشی از انفجار بمب در هیروشیما و ناکازاکی بر سراسر کره زمین گسترانید.

پس از فروپاشی یک قطب قدرت، قطب باقی‌مانده دیگر قدرت با توهم یکه‌تازی همچنان فضای وحشت را بر سر عالم و آدم نگاه داشتو از زمان سقوط شوروی تاکنون بارها شاهد دخالت‌های پرهزینه قدرت برتر باقی‌مانده از دوران جنگ سرد در کشورهای مختلف و تلاش برای تحمیل خواست‌های او بر جهان و حتی تهدید به‌کارگیری سلاح هسته‌ای و شیمیایی از سوی او بوده‌ایم.

دخالت‌های نظامی، کودتاهایی که در دوران جنگ سرد هم سابقه داشته است، اعمال یک‌جانبه میل و اراده خود بر دیگران با داعیه واهی رهبری جهان آزاد نمونه هایی از وضعیت ناگواری است که همه بشر را گرفتار کرده است.

از جانب دیگر شاهد تشدید پدیده‌ای خطرناک بوده‌ایم که نگرانی ناشی از آن و فجایعی که به‌بار می‌آورد کمتر از ویرانی بمب اتمی نیست، یعنی پدیده زشت تروریسم در چهره وحشت‌آفرین اخیر آن. امری که خود سبب شده است تا قدرت‌های پرمدعای کنونی به بهانه مبارزه با تروریسم روز به روز وضع را بغرنج تر و مشکل را عمیق تر کنند.

آنچه در میانه غایب است خیرخواهی و صلح در جهان امروز است.

صلحی که خواست همه مصلحان بزرگ بشری و هدف دعوت پیامبران بزرگ و درون مایه فرهنگ‌ها و تمدن‌های بشری بوده است و مگر نه اینکه قرآن کریم همه مؤمنان را به دخول در وادی صلح دعوت می‌کند.

صلح با خود، صلح با دیگران و صلح با جهان و طبیعت و مگر ندای دل‌انگیز کتاب اشعیای نبی جان هر انسان صلح‌طلبی را نوازش نمی‌دهد که ”او در میان اقوام داوری خواهد کرد و اقوام بسیاری را سرزنش خواهد کرد و ایشان شمشیرهای خود را برای خیش و نیزه‌های خود را برای اره خواهند شکست. قومی بر قوم دیگر شمشیر نخواهد کشید و دیگر جنگ نخواهد بود.“

و مگر چنانکه اشاره کردم فرهنگ ژاپنی به‌خصوص با تلفیق آیین بودایی و شینتو زیباترین ترانه‌های صلح را نمی‌نوازد؟

شاید کمتر کلمه‌ای دل‌انگیزتر و احساس برانگیزتر از کلمه صلح باشد، ولی در واقعیت تاریخ آنچه بیشتر غلبه داشته است حالت‌ستیز و جنگ و ناامنی بوده است که در دوران معاصر به‌خصوص با دست‌آوردهای شگفت‌انگیز تکنیک که وقتی در اختیار قدرت‌هایی قرار گیرد که مصلحت بشر را در استیلای بی‌چون و چرای خود بر عالم و آدم می‌دانند وحشتناک خواهد بود دلهره‌آورتر هم شده است.

دلهره جنگ و دغدغه صلح‌آمیر تازه‌ای نیست. ادیان بزرگ به صلح فراخوانده‌اند و جنگ را نکوهش کرده‌اند و در دوران مدرن نیز کم نبوده‌اند بزرگانی که جنگ، این بلیه همیشه بشری را سخت نکوهش کرده‌اند.

کانت، فیلسوف بزرگ آلمانی رساله مشهور خود را ”صلح دائم“ (Perpetual Peace) یا (Zum ewigen Frieden) نامید و در آن گفت:

”پادشاهی که از سربازان خود در جنگ‌های تهاجمی برای عظمت خود یا کشورش استفاده می‌کند موجودات عاقل را به عنوان وسیله صرف برای غایت مورد نظر به کار می‌برد. “ به نظر کانت ارتش‌های منظم حاضر به جنگ باید به مروز زمان ملغی شوند زیرا اجیر کردن افراد انسانی برای کشتن یا کشته شدن متضمن این است که آنها به عنوان وسایل صرف در دست دولت به کار بروند و این نمی‌تواند به آسانی با حقوق بشریت که مبتنی بر ارزش مطلق موجودات عاقل من حیث هی است سازگار باشد.

ولی علی‌رغم این آرزوها و ایده‌آل‌ها جنگ همچنان وجود دارد و هنوز حتی گام‌های مثبتی در جهت نابودی مخوف ترین سلاح‌هایی که بشر تاکنون پدید آورده است برداشته نشده است.

صلح نیازمند جان‌های صلح‌طلب است و بیش و پیش از هر چیز باید حاکمان برخوردار از این فضیلت باشند.

اما به هر حال در این زمینه باید گام‌های عملی برداشت و انتظار از مجمعی چون شورای تعامل انتظاری بیش از اظهار‌نظرهای بی‌پشتوانه اجرایی و اکتفاء به نظر و عدم اقدام عملی در زمینه‌های مختلف است.

در اینجا اجازه می‌خواهم تا پیشنهاد خود را در مورد مؤثرتر کردن نقش شورا مطرح کنم.

من پس از طرح گفتگوی تمدن‌ها که مورد اقبال جامعه جهانی قرار گرفت و هیاهوی جنگ تمدن‌ها را در عالم به محاق برد در سال ۲۰۰۱ و بعد از فاجعه ۱۱ سپتامبر که جنگ‌افروزان با عناوین فریبنده دم از ائتلاف برای جنگ زده بودند در مجمع عمومی سازمان ملل متحد پیشنهاد ائتلاف برای صلح بر پایه عدالت را به عنوان نظریه تکمیلی گفتگوی تمدن‌ها دادم همین‌جا بگویم صلح میوه‌ای است که تنها و تنها بر درخت عدالت خواهد روئید و تا هنگامی که عدالت چه در عرصه ملی و در رابطه حکومت‌ها با مردم و چه در عرصه بین‌المللی غایب باشد نمی‌توان انتظار صلح واقعی را داشت.

ثبات ظاهری که در اثر ارعاب و سرکوب حکومت‌های خودکامه در یک کشور برقرار می‌شود پایدار نیست و حاصل آن افزایش کینه و نفرت و محروم شدن انسان‌ها از همه حقوق و حرمتی است که در خور آنند و نیز در عرصه بین‌المللی صلحی که متکی بر قدرت ویرانگر سلاح‌های مخرب و سیاست‌های اشغال و سرکوب و تحریم باشد نیز حاصلی جز جدایی هر چه بیشتر ملت‌ها از یکدیگر و زمینه ساز پرورش روش‌های خشونت‌آمیزی چون تروریسم نخواهد داشت. و یکی از علل مهم ناکامی طرح‌های مختلفی که برای صلح عرضه می‌شود کم‌توجهی به عنصر عدالت است.

پیشنهاد ائتلاف برای صلح در هیاهوی خشونت و خشم آن روزها آنگونه که باید مورد توجه قرار نگرفت. ولی اینک در جمع شما نخبگان خیرخواه و مورد احترام جامعه جهانی آن را تکرار می‌کنم و اعلام می‌دارم که مرکز گفتگوی تمدن‌ها آمادگی دارد که با بررسی همه جانبه موضوع و بهره‌گیری از نظر و تجربه صاحب‌نظران طرحی را در این زمینه آماده کند تا پس از بررسی آن در اجلاس سال آینده به صورت منشوری در آید و به سازمان ملل متحد و سازمان‌های مهم و مؤثر بین‌المللی و اتحادیه‌های مختلف در اروپا و آسیا و آفریقا و آمریکا و نیز بین‌المجالس کشورها عرضه شود تا برای آن ضمانت اجرا پدید آید و پشتوانه سنگین و موجه شورای تعامل ضامن آن خواهد بود که آن را به سازمان‌ها و نهادهای ذی ربط بقبولاند.

از سوی دیگر خاورمیانه را به‌حق باید بحرانی‌ترین نقطه عالم دانست. باز هم پیشنهاد ما این بود که خلع سلاح جهانی را می‌توان از خاورمیانه شروع کرد. امروز در این نقطه بحرانی زرادخانه‌های اتمی موجود و نیز کلاهک‌های اتمی از سوی بعضی از پیمان‌ها و اتحادیه‌های نظامی در انبارهای بعضی از کشورهای منطقه ذخیره شده است، تهدید و دلهره را روزافزون کرده است.

شورا می‌تواند طرح خود را برای خاورمیانه خالی از سلاح‌های هسته‌ای در کمیته‌ای تهیه کند و از سوی سازمان ملل و جامعه جهانی مسؤولیت اجرای آن را بپذیرد.


In the Name of God


Hiroshima is not only a city in Japan; it also invokes painful memories of human suffering. It warns of the fate of humans and what they have endured.

In the last moments of the Second World War, Hiroshima and also Nagasaki were destroyed by atomic bombs and their innocent residents perished and suffered in the most heart-wrenching manner. The effects of the pain and suffering from that catastrophe are still evident today.

It is unbelievable that this unbearable catastrophe occurred in Japan. A Japan whose intellectual language is that of poetry, a poetry which beautifully portrays vivid and natural metaphors and conveys the inner sentiments of humans. Coexistence and compassion with nature, affection for mountains, clouds, wind, rain, flowers and the pure spirit of humans is rarely seen in other cultures and languages as it is seen in language and culture of the Japanese.

It is natural that the Japanese would be more worried about the loss of the refreshing sense of life—the season of spring, pouring of the waterfalls, and beautiful blossoms—and incineration of humans, who are also a greater and beautiful part of nature. This is especially the case since Japan has had the bitter and painful experience of Hiroshima and Nagasaki.

The presence of the InterAction Council in Hiroshima is not only a homage to the innocent people who were incinerated in the fires stoked by arrogant killers, but is also a recognition of the efforts of transforming a world full of cruelty, discrimination, violence, oppression and injustice to a world in which all humans are valued and war and violence give way to compassion, cooperation and coexistence between all humans.

What happened in Hiroshima in 1945 was an unprecedented disaster in the history of humanity. Even though this history is filled with wars, destruction and bloodshed, but this time the scope of the disaster was not comparable to what had ever happened until that day.

Shortly after the Hiroshima and Nagasaki disasters, the other ‘superpower’ of the time, meaning the former Soviet Union, conducted its first nuclear test. After that, the whole world was placed in a bipolar order in which both poles had based their relationship with others on force and were armed with a weapon that was becoming more destructive and terrifying by the day. It was not long before the nuclear reserves of the two super powers – which were later joined by a few other countries – reached such a level that it was capable of destroying the planet several times over.

After that, the Cold War covered the world in a fog of horrified shock and military alliances revolving around the nuclear powers cast over the entire world a shadow more horrifying than the mushroom cloud cast over Hiroshima and Nagasaki.

After the collapse of the Soviet Union, the remaining superpower, under the illusion of unrivaled invincibility, continued to spread the shadow of fear over the world. As a result from the end of the Cold War until now, we have witnessed many times its costly interventions in different countries and its continued striving to impose its will on the world, and even going so far as to threaten to use nuclear and chemical weapons. Military intervention, coup d’états (that were also seen during the Cold War), unilateral imposition of their will on others and an empty claim to be the leader of the free world are all examples of the unpleasant situation which all humans have been confronted with.

On the other hand we have witnessed an exacerbation of a dangerous phenomenon which is no less worrying and destructive than the atomic bomb. This phenomenon is terrorism, especially in its most recent horrifying forms. This has also given the current arrogant powers an excuse to further aggravate and deepen the crisis the world finds itself in.

What is missing in today’s world is peace and compassion—a peace that has been the desire of all great peacemakers in history and the aim of the calling of great prophets and the essence of cultures and civilizations. The Holy Quran invites all believers into the realm of peace. Peace with oneself, peace with others, peace with the world and with nature. Is it not that the book of Isaiah the Prophet caresses the soul of all peace-loving people with its statement that “He will judge amongst the tribes and chastise many tribes and they will break their swords for ploughs and their spears for saws. One tribe will not pull a sword on another and there will no longer be wars.”

And, as I mentioned before, is it not the Japanese culture, especially with its combination of Buddhist and Shinto values, that plays the sweetest song of peace?

There are not many words that resonate as strongly and are as emotionally fulfilling as peace. However, in reality, what has prevailed in history has been conflict, war and insecurity. In modern times, especially with incredible technological achievements which when used by powers who see the good of humanity in their unquestioned and unchallenged domination of the world, this situation has worsened.

Fear of war and concern for peace is nothing new. Great religions have called for peace and have condemned war, and in modern times the great figures who have denounced war are not few. Immanuel Kant, the great German philosopher, in his famous work entitled “Zum ewigen Frieden” (Perpetual Peace) states that: “Kings who use their soldiers in offensive wars for their own grandeur or territorial expansion are using intelligent beings as mere tools for the attainment of their desired goal”. In Kant’s view, standing armies ready for battle must be abolished with time, because hiring human beings for killing and being killed requires that they become mere tools in the hand of governments. This does not sit well with human rights, which recognizes the absolute value of intelligent beings in and of themselves.

However, despite these wishes and ideals war still exists and we have not even taken positive steps towards eliminating the most horrific weapons that humans have created. Peace needs peace-loving spirits and more than ever before we need our rulers to be endowed with this virtue. In any event we are to take practical steps in this direction which is the world expectation from such an important body as the InterAction Council.

I would like permission to express my proposal for making the role of the Council more influential. In 2001, I made the proposal for the Dialogue among Civilizations, which was met with great fondness in the international community. It was intended to reduce the commotion of “Clash of Civilizations” which had particularly arisen after the September 11th catastrophe, at a time when warmongers were using misleading labels to create alliances for war, before the General Assembly of the United Nations I make a proposal for an alliance for peace based on justice, as a complementary theory to the Dialogue among Civilizations. Here I would like to reiterate my belief that peace is a fruit which will only grow on the tree of justice. And until justice—whether on the national arena and in the treatment of governments of its own people or on the international arena—is absent we cannot expect real peace to take hold. Perceived stability which is brought about by fear and oppression will not be lasting and it will only result in the increasing of resentment and hatred and depravation of humans of all their deserved rights and integrity.

In the international arena a peace that is based on the destructive force of devastating weapons and policies of occupation and repression and sanctions will not bear any result except creating ever more distance between nations and grounds for breeding violence and terrorism. One of the most important reasons that the various proposals for peace have failed is that they do not pay enough attention to the factor of justice.

This proposal for an alliance for peace was not given its due the attention in the commotion of violence and anger prevailing at that time. But now, in this gathering of well-intentioned and internationally respected figures, I will repeat this proposal and announce that the Foundation for Dialogue among Civilizations is ready to undertake comprehensive analysis of this issue and call upon the thoughts and experiences of experts to prepare a plan in this field so that after it is considered in the meetings of next year it can be codified as a charter and presented to the United Nations and other important and influential international organizations and associations in Europe, Asia, Africa and America as well as within parliaments so that it will be given enforcement mechanisms. The strong backing of the InterAction Council will ensure that such a proposal will be accepted by the relevant organizations and institutions.

The Middle East is rightfully considered the most crises prone region in the world. In this regard our proposal has been that the world’s nuclear disarmament can start from the Middle East. Today there are nuclear arsenals in this region and nuclear warheads are stored in the some of the region’s countries by some military alliances, which have added to the threat and concern. The Council can prepare a proposal for a Nuclear-Free Middle East in a committee and take on the responsibility of its implementation on behalf of the United Nations and international community.

ادامه مطلب ...

بيانيه فراکسیون خط امام مجلس در ممانعت از سفر خاتمی به ژاپن

0 نظرات
بيانيه فراکسیون خط امام مجلس در ممانعت از سفر خاتمی به ژاپن:
موضع‌گیری‌های ناپخته چالشی دیگر را فراروی نظام قرار داد

. ادامه راه سبز «ارس»: فراکسیون خط امام(ره) مجلس با صدور بیانیه‌ای ضمن ابراز تاسف شدید از برخورد صورت گرفته با سیدمحمد خاتمی که همواره برای جمهوری اسلامی ایران عزت آفرین بوده است، از نپذیرفتن مسئولیت بی‌تدبیری توسط هیچ ارگان و مقامی خبر داد و ضمن تاکید بر پیگیری این موضوع توسط این فراکسیون با توجه به اختیارات قانونی خود، خواستار پیگیری این موضوع، رفع محدودیت‌های ایجاد شده و برخورد قانونی با این اقدامات ناروا توسط مسئولان ذیربط و بخصوص قوه قضائیه شد.

به گزارش «پارلمان‌نیوز»، متن کامل این بیانیه بدین شرح است:


بسم الله الرحمن الرحیم

ملت شریف ایران

تاریخ انقلاب اسلامی، با تمام فراز و نشیب‌های خود در عرصه سیاست خارجی، همواره علو طبع و منش، فخامت اندیشه، متانت گفتار و رفتار توام به ادب و عقلانیت حجت الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی در ارتقاء جایگاه بین المللی كشور و عزت ملت بزرگ ایران در دوره هشت ساله ریاست جمهوری را به عنوان برگی زرین ثبت نموده و دستاوردهای ارزشمند و ماندگار ایشان را (به ویژه بعد از پایان دوره مسئولیت) كه با حضور در مجامع بین‌المللی و دفاع حكیمانه از اصول و ارزش های انقلاب اسلامی نصیب ملت نموده و برای جمهوری اسلامی ایران عزت آفرین بوده است فراموش نخواهد كرد.

ولی با كمال تاسف در روزهای اخیر شاهد اقدامات نسنجیده‌ای بودیم كه با ممانعت از حضور معمار گفتگوی تمدن ها در اجلاس سالانه شورای تعامل در زمینه خلع سلاح هسته‌ای در ژاپن، فرصت بهره‌مندی از این سرمایه ارزشمند ملی در دفاع از سیاستهای اصولی نظام به ویژه در برنامه صلح آمیز هسته‌ای را از كشور گرفت و در كنار فرصت سوزیهای دیگری كه همه روزه با موضع گیریهای ناپخته و بعضاً ماجراجویانه شاهد آن هستیم چالشی دیگر را فراروی نظام قرار داد و این بار نیز همانند بسیاری از موارد مشابه هیچ ارگان و مقامی مسئولیت این بی‌تدبیری را بر عهده نگرفت.

فراكسیون خط امام (ره) مجلس شورای اسلامی، ضمن تقدیم احترامات خود به فرزند فاضل، با تقوی و متدین امام (ره) به خاطر تلاش‌هایی كه برای ارتقاء نام ایران و ایرانی و دفاع از مواضع به حق ملت ایران در عرصه بین المللی به عمل آورده است و ضمن ابراز تاسف شدید از اینگونه بی‌تدبیریها و فرصت سوزیها، از مسئولان ذیربط به ویژه قوه قضائیه می‌خواهد ضمن پیگیری موضوع و رفع محدودیتهای ایجاد شده با اینگونه اقدامات ناروا برخورد قانونی بعمل آورد.

بدیهی است كه این فراكسیون با توجه به وظایف قانونی خود، موضوع را پیگیری و نتیجه را به اطلاع ملت شریف ایران خواهد رساند.

فراکسیون خط امام (ره) مجلس شوراي اسلامي
ادامه مطلب ...

ميرحسين موسوی: آزادی و عدالت دو کلید واژه مهم حرکت جنبش سبز

0 نظرات
دردیدار با اعضای کمیته دانشجویی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با موسوي:
چشم‌اندازی برای آزادی رسانه‌ها نیست؛ همه باید یک رسانه باشیم

. ادامه راه سبز«ارس»: مهندس میر حسین موسوی در دیدار با اعضای کمیته دانشجویی سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي، تبیین شعارهای درست و منطبق با خواسته های به حق مردم را یکی از وظایف اصلی جنبش سبز برشمرد و تاکید کرد: «وظیفه ما این است که شعار ها را با دقت و درست انتخاب کنیم و بر سر آن ها بایستیم.» | «چشم اندازی برای آزادی مطبوعات و رسانه ها آنچنان که در قانون اساسی آمده است نمی بینم فلذا باید علاقمندان به جنبش سبز خود را با شرایط موجود تطبیق بدهند و در همین شرایط سخت، راه هایی را برای بسط آگاهی و گسترش رسانه ها پیدا کنند. گذشته از آن همه ی ما امروز باید در محیط فعالیت و خانه ی خود یک رسانه باشیم» | «بنده واقعا وقتی با این سیاست ها و فساد و بی برنامگی و در کنار آن قول نرخ بیکاری پنج درصد را می شنوم حیرت می کنم» | «راه حل مشکلات اقتصادی مردم و کشور اقتصاد صدقه ای نیست. شما حاصل به باد دادن ثروت های ملی و درآمدهای نفتی را نگاه کنید. هر روز ما بیشتر از دیروز به درآمدهای نفتی وابسته شده ایم | «راه حل مشکلات کشور در منحرف کردن اذهان مردم از مسائل اساسی نیست. حکومت باید همیشه به فکر زلزله ی پایتخت باشد، نه آنکه خوابنما شود که زلزله ای بزرگ در راه است» | «در حالی که دولت مدیریت و قدرت جابجایی حتی چند هزار نفر در تهران را ندارد، نباید با لفظ آمرانه از خروج پنج ملیون نفر از مردم تهران صحبت کند» | «ما می خواهیم از کرامت ذاتی انسان ها دفاع کنیم. ما می خواهیم مفهوم ملت ایران مساوی یک پادگان و یا یک گروه اندک تلقی نشود. ایران یعنی بیش از هفتاد ملیون شهروند آزاد و با فرهنگ و اعتقادات رنگارنگ. ما از این کثرت و تنوع نمی ترسیم. ما اصولگراها را دوست داریم همانطور که همه ی اقشار ملتمان را. و همه ی فرهنگ های موجود را. و همه ی قومیت ها و همه ی زبان ها را دوست داریم.»

سرکوب منجر به توقف راه سبز نشده است

تعمیق نفوذ اهداف جنبش سبز در دانشگاهها

به گزارش امروز ارگان اینترنتی سازمان مجاهدین انقلاب ، مهندس میر حسین موسوی در دیدار با اعضای کمیته دانشجویی این سازمان ضمن ارائه تحلیلی از وضعیت کشور، با اشاره به نیروی انسانی عظیمی که در دانشگاه ها وجود دارد، گفت: سرکوب ها نتوانسته است جلوی پیشرفت جنبش سبز را در دانشگاه ها بگیرد بلکه شرایط موجود باعث شده است نفوذ اهداف جنبش سبز در دانشگاه ها عمیق تر شود و امروز در دانشگاه ها فعالیت سیاسی توام با عقلانیت درحال گسترش است. بحث های واقع بینانه در مورد نقاط ضعف و قدرت توام با استقامت و تامل برای ادامه ی راه سبز حیاتی است. وی تصریح کرد علت اینکه موج گسترده ی دستگیری ها منجر به توقف جنبش سبز نشده است همان واقعیتی است که در شعار کلیدی مردم یعنی “ما بیشماریم” تبلور یافته است. این شعار بسیار مهم است در سطح دانشگاه ها سه و نیم ملیون دانشجو حضور دارد که اکثریت قریب به اتفاق آنان می دانند راه سرافرازی کشور گسترش امواج سبز آگاهی و مسئولیت در میان توده های ملیونی مردم است. دانشجویان فرزندان مردم هستند و به خوبی آگاهی بخشی و اطلاع رسانی را تاکنون انجام داده اند.

راه سبز را به گونه ای تبیین کنیم که حتی مخالفان ما را در برگیرد

ضرورت انتخاب صحیح شعار ها

موسوی گفت کسانی که سرکوب می کنند مسیر خود را طوری تعریف کرده اند که بخش کوچکی از ملت را در داخل خود جا می دهد و به همین دلیل حتی در بهشت زهرا هم با اسلحه و باتوم ظاهر می شوند و ما راه سبز را طوری باید تعریف و معرفی کنیم که همه ی هفتاد ملیون جمعیت کشور حتی مخالفان ما را در بربگیرد. وی تبیین شعارهای درست و منطبق با خواسته های به حق مردم را یکی از وظایف اصلی علاقمندان به جنبش سبز برشمرد و تاکید کرد وظیفه ی ماست که شعارها را با دقت و درست انتخاب کنیم و سپس بر سر تحقق آن ها بایستیم.

دوری از اهداف سند چشم انداز و حیرت از وعده های خلاف واقع اقتصادی

موسوی آزادی و عدالت را دو کلید واژه ی مهم در حرکت جنبش سبز دانست و گفت عدالت و آزادی از هم جدایی ناپذیرند و آن کسی که وضعیت معیشتی فلاکت بار دارد بیشتر در معرض از دست دادن آزادی های اساسی است.

موسوی گفت : راه حل مشکلات اقتصادی مردم و کشور اقتصاد صدقه ای نیست. شما حاصل به باد دادن ثروت های ملی و درآمدهای نفتی را نگاه کنید. هر روز ما بیشتر از دیروز به درآمدهای نفتی وابسته شده ایم و بازارهای ما پر از کالاهای خارجی است در حالی که تقریبا همه ی صنایع و کشاورزی ما در وضعیت بسیار دشواری قرار دارند. شما در مورد وضعیت نیروی کار کشور دقت کنید. بنده واقعا وقتی با این سیاست ها و فساد و بی برنامگی و در کنار آن قول نرخ بیکاری پنج درصد را می شنوم حیرت می کنم. این روندها اگر ادامه یابد، در آینده سند چشم انداز بیست ساله یک شوخی که برای گول زدن مردم تهیه شده است تلقی خواهد شد و نه یک سند معتبر برای نشان دادن راه پیشرفت کشور. امروز یک چهارم زمان تعیین شده برای نیل به اهداف گذشته است. بیاییم بدون تعصب بررسی کنیم که آیا به آن اهداف نزدیک تر شده ایم یا دورتر.

در محیط خانه و کار خود یک رسانه باشیم

ما دیگر نیازی نداریم برای نشان دادن دلایل این وضع به جای دور یا تحلیل های پیچیده برویم. کافی است به زندان ها نگاه کنیم و ببینیم چه تعداد از خدمتگزاران و روزنامه نگاران و زنان و مردان کارآمد کشور را به بهانه های واهی راهی زندان کرده ایم و پروژه ی اعتراف گیری راه انداخته ایم و هم اکنون هم که به تعداد اندکی از زندانیان مرخصی داده شده است، آن ها زیر فشار هستند که اگر می خواهند به زندان برنگردند، مصاحبه کنند و این در حالی است که به طور مدام رسانه های مردمی و مستقل زیر فشار هستند.

موسوی اضافه کرد بنده چشم اندازی برای آزادی مطبوعات و رسانه ها آنچنان که در قانون اساسی آمده است نمی بینم فلذا باید علاقمندان به جنبش سبز خود را با شرایط موجود تطبیق بدهند و در همین شرایط سخت، راه هایی را برای بسط آگاهی و گسترش رسانه ها پیدا کنند. گذشته از آن همه ی ما امروز باید در محیط فعالیت و خانه ی خود یک رسانه باشیم.

از تجربه موفق دفاع مقدس درس می گیریم؛ با بسته شدن هر منفذ پنجره ای می گشاییم

موسوی افزود به هنگام جنگ تحمیلی که تاسیسات مهم کشور زیر بمباران قرار داشت و از سوی دیگر عناصری که خود را به صدام فروخته بودند از هیچ خرابکاری کوتاهی نمی کردند، بعضی ها معتقد بودند که بهتر است بگذاریم جنگ تمام شود تا با بازسازی را شروع کنیم. ولی دولت به این نتیجه رسید که هنوز آتش یک انفجار در یک مجتمع و یا پالایشگاه و تاسیسات خاموش نشده است، ما باید بازسازی را شروع کنیم. یعنی شعار اینکه باید قدرت سازندگی ما از تخریب دشمن پیشی بگیرد، جا افتاد. الان هم همان تجربه باید مورد توجه قرار گیرد. هر منفذی که بسته می شود بلا فاصله باید پنجره های دیگری گشوده شود. هر روزنامه ای که بسته می شود، راه انتشار یک روزنامه ی دیگر در چهارچوب قانونی جستجو شود. هر وبلاگی که بسته می شود ده ها وبلاگ دیگر برای دفاع حقوق مردم باید راه اندازی شود. این تنها راه است و ما بیشماریم و ما می توانیم این کار را انجام دهیم. باید توجه کنیم راه کوتاه نیست. ما باید یاد بگیریم که فعالیت های بحق سیاسی خود را با زندگی روزمره ی خود در این جا و آن جا توامان اداره کنیم. عظمت جنبش از ابتکار افراد معدودی نابغه برنمی خیزد.

جنبش سبز می خواهد مفهوم ملت مساوی با یک پادگان نباشد

از کثرت و تنوع نهراسیم ؛ مخالفان خود را نیز دوست بداریم

عظمت جنبش از فعالیت انسان های بی شماری ناشی می شود که آشکار و پنهان در حدی که می توانند در گشوده کردن این راه به آینده ی سبز کمک می کنند و در این راه حتی یک دعای خیر از یک فرد گمنام در یک گوشه ی دورافتاده ی کشور مغتنم است. در راه سبز کسی فکر نمی کند که کار بزرگ انجام می دهد، بلکه همه فکر می کنند که کار درست انجام می دهند. همه باید بدانند که ما می خواهیم کار درست انجام دهیم. ما می خواهیم از کرامت ذاتی انسان ها دفاع کنیم. ما می خواهیم مفهوم ملت ایران مساوی یک پادگان و یا یک گروه اندک تلقی نشود. ایران یعنی بیش از هفتاد ملیون شهروند آزاد و با فرهنگ و اعتقادات رنگارنگ. ما از این کثرت و تنوع نمی ترسیم. ما اصولگراها را دوست داریم همانطور که همه ی اقشار ملتمان را. و همه ی فرهنگ های موجود را. و همه ی قومیت ها و همه ی زبان ها را دوست داریم.

راه حل مسایل دستکاری در آمار شهدا نیست

اگر حکومت خادم مردم است…

ما می گوییم قرار بود قرائتی رحمانی از اسلام را که سایه ی مهربانی و تحمل را در کشور باز کند داشته باشیم نه اقدامات ضد دینی اعتراف گیری و ماجراهای کهریزک و خوابگاه های دانشجویی و فجایع سی خرداد و عاشورا و دیگر روزها را. و الان هم می گوییم راه حل مسائل دستکاری آمار تعداد شهدا و پرکردن زندان ها نیست بلکه راه، رسیدگی به خانواده های شهدا و باز کردن در زندان ها و آزاد کردن رسانه ها و انتخابات آزاد رقابتی غیر گزینشی است. اگر می گویید حکومت نوکر مردم است، نوکر ولی نعمت خود را نمی کشد، آزار نمی دهد، او را به زندان نمی اندازد، او را محدود نمی کند و خواسته های خود را به نام خواسته ی مردم مطرح نمی کند. شما بگذارید برای آنکه صدا و سیما رسانه ی ملی باشد، ملت بیاید در آن رسانه صحبت کند. نه آنکه حتی یک مناظره ی ساده و کنترل شده را طاقت نیاورید.

ملت آماده است تا در مقابل تهدید بیگانه متحد شود اما مسببان داخلی را نیز فراموش نخواهد کرد

موسوی گفت : همه بدانند که راه حل مشکلات کشور در منحرف کردن اذهان مردم از مسائل اساسی نیست. حکومت باید همیشه به فکر زلزله ی پایتخت باشد، نه آنکه خوابنما شود که زلزله ای بزرگ در راه است. در حالی که دولت مدیریت و قدرت جابجایی حتی چند هزار نفر در تهران را ندارد، نباید با لفظ آمرانه از خروج پنج ملیون نفر از مردم تهران صحبت کند. شما اول نم نم ببارید و سپس غرش رعد و برق را داشته باشید. شما یک رشد معقول را برای رفاه و آموزش و بهداشت مردم داشته باشید و سپس تبلیغ افزایش نرخ جمعیت کشور را بکنید. امروز سیاست های بدون حساب و کتاب و خیال پردازی ها کشور را در مقابل تهدیدات خارجی قرار داده است. درست است که همه ی ملت ما آماده است در مقابل هر نوع تهدید بیگانه متحد بایستد، ولی در عین حال مسببان این شرایط در داخل را فراموش نخواهد کرد. بنده توصیه می کنم که به جای آنکه ناممکن جابجایی پنج ملیون نفر از تهران را بدهیم، ضمن اقدامات درست و سنجیده، برای مواجهه با هر خطر ناشی از بلایای طبیعی تلاش کنیم که خطر بلایای خارجی خودساخته را از سر ملت دور کنیم. فکر نکنیم مردم گفته ها و اعمال ما را فراموش می کنند. مردم حتی نسبت به سرنوشت کرم ها و لاک پشتی که به فضا حساسند و می خواهند بپرسند نتایج تحقیقات در مورد این حیوانات بی گناه به کجا انجامید.

گفتنی است در ابتدای این دیدار تعدادی از اعضای کمیته دانشجویی سازمان به طرح نظرات خود از فضای سیاسی پس از انتخابات تاکنون و نوع نگاه مردم به جریان سبز و اوضاع کشور پرداختند.
ادامه مطلب ...

خبرنامه هفتگي "آيينه" تبلور شهروند سبز - 28 فروردين

0 نظرات
خبرنامه هفتگي "آيينه" انعكاس واقعيتهاي ايران منتشر شد
شنبه 28 فروردین


دانلود فرمت pdf آماده چاپ و تكثير

دانلود قطع A5 از "اينجا"


دانلود قطع A4 از "اينجا"



شامل:

- درباره نامه هایی که در ایام پس از انتخابات به رئیسان قوه قضاییه نوشته شد: مقاله ای با این مضمون که در چارچوب قوانین و ساز و کارهای فعلی، استقلال قوه قضاییه و در نتیجه برپایی عدالت امکان پذیر نیست.

- انعکاس فعالیت سبزها در محیط اینترنت

- قسمت سوم گزارش دنباله دار «هزاردستان قدرت، پشت صحنه سیاست ایران»

- آخرین مواضع سران جنبش

- بخش اخبار


مرجع مقالات:
مرجع مقاله استقلال قوه قضاییه:
عدم استقلال قوه‌ی قضاییه‌ و تاثیر آن بر گسترش ناعدالتی
نفوذ و سیطره نهادهای امنیتی و فراقانونی بر قوه قضاییه

مقالات پیشنهادی در این زمینه:
قوه قضاییه و آفت هایش
تغییر فرد مشکلات بنیادی را حل نمی کند
قوه قضاییه و حاکمیت قانون

ادامه مطلب ...

پروژه فساد مالی دولت: در خانه فاطمی چه گذشته است؟

0 نظرات
پروژه فساد مالی دولت: در خانه فاطمی چه گذشته است؟

. ادامه راه سبز«ارس»: بگزارش سايت جهان؛ همه تصمیم گیری ها در خانه خیابان فاطمی انجام شده است. رفت و آمد برخی شخصیت های سیاسی و قانونگذاری و وابستگان آنها به این خانه، باعث می شود توجه نهادهای قضایی و نظارتی به این محفل جلب شود. در خانه فاطمی چندین مورد سوء استفاده های مالی برنامه ریزی و اجرا شده است. سامان دادن به همه ماموریت های خانه فاطمی بر عهده فردی به نام “جابر الف” بوده است.

“جابر الف” فقط از آقای (رحيمي) دستور می گرفته و برای اجرای دستورات آقای (رحيمي) حتی از ماشین شخصی وی استفاده می کرده است. “جابر الف”اخیرا دستگیر شده است و به همه موارد اتهامی خود اعتراف کرده است؛ با این حال آقای (رحيمي) آزاد مي باشد.

چندی پیش رئیس قوه قضائیه تاکید کرده است با دانه درشت ها برخورد می کنیم .بدون شک در فصل جدید مبارزه با فساد اقتصادی بررسی نقش آقای (…) به عنوان یک دانه درشت در خانه فاطمی بررسی خواهد شد. چشم عدالتخواهان و همه علاقه مندان به دولت فساد گریز و فساد ستیز، به سرانجام این پرونده است.

اما در خانه فاطمی چه گذشته است؟

جابر الف بعد از مذاکره با برخی از شرکا پیشنهاد تهیه یک خانه مسکونی برای پیگیری کارها، خارج از ساختمان های دولتی را می دهد و این پیشنهاد مورد قبول اعضا قرار می گیرد. از همین رو وی مسؤول پیگیری و تهیه یک محفل تیمی می شود. در نهایت از دختر خواهر ناتنی خود در خواست می کند که خانه بلااستفاده اش در خیابان فاطمی را در اختیار وی قرار دهد.

و اما جابر الف چه کسی است؟

جابر فردی است که در انتخابات مجلس هشتم، چکهایی با مبالغ قابل توجه در اختیار برخی نمایندگان مجلس قرار می داده است. وی همچنین در ماجرای یک استیضاح (!) چکهایی را برای برخی افراد صاحب رای و نفوذ صادر می کند.

“جابر الف” این چک ها را با هماهنگی آقای (….) می کشیده است. او که به دلیل تخلفات متعدد از بیمه ایران اخراج می شود، بدون آنکه سابقه استخدامی داشته باشد در یک نهاد نظارتی به عنوان نماینده این نهاد، اسناد بیمه ایران را رسیدگی می کند و آتش اصلی گزارش جنجالی بیمه ایران را تهیه می نمايد.

وی که به علت حمل و فروش مواد مخدر محکومیت دارد،
وظیفه کار چاق کنی برای برخی افراد سیاسی را برعهده داشته و بیشتر هرینه های خود را از حساب آقای (….) برداشت می کرده است.

به طور مشخص وی 2 چک به مبلغ 700 میلیون تومان و 2 میلیارد تومان از حساب آقای(….) برداشت کرده است. مطابق برنامه ریزی های صورت گرفته در خانه فاطمی، “مصطفی ح” (از مسؤولین ارشد بیمه ایران کرج) ماموریت می گیرد تا با به جریان انداختن مجدد پرونده های مختومه، از بیمه اختلاس کند. ”مصطفی ح” این پولها را پس از اختلاس به حساب جابر الف واریز می نمايد.

در خانه فاطمی فرد دیگری به نام “م” از مسؤولین وقت استانداری تهران نیز رفت و آمد داشته است. “م”در اسفند 87 دستگیر می شود. اتهام وی این بوده که درآمدهای متفرقه استانداری را به مصرف شخصی می رسانده است. نقش “م”در خانه فاطمی قابل توجه و محرز مي باشد.

کلیه سوء استفاده های مالی توسط مثلث آقای(….) ، “م” و “جابر الف” در خانه فاطمی برنامه ریزی می شده است.جابر فردی است که در انتخابات مجلس هشتم، چکهایی با مبالغ قابل توجه در اختیار برخی نمایندگان مجلس قرار می داده است. وی همچنین در ماجرای یک استیضاح (!) چکهایی را برای برخی افراد صاحب رای و نفوذ صادر می کند.

مستندات بيشتر جابر (الف) و آدرس ساختمان فاطمي

وبلاگ زبان سبز هم در پي انتشار اخبار محفلي ساختمان فاطمي توسط جهان نيوز، مستنداتي ديگري به همراه آدرس ساختمان فاطمي نيز ارائه كرد.

بدنبال بروز جزئيات ديگر از ساختمان فاطمي در جهان نيوز ، براي افشاي ابعاد ديگري از اين پرونده مستندات زير را منتشر مي كنيم . به آن يك مورد فعاليت آقاي جابر ابدالي هم در خصوص مواد مخدر توجه داشته باشيد . اين آدرس و اين اسامي شركت ها و مديرعامل و هيات مديره و البته اسامي مشابه اين چند شركت را هم فعلا داشته باشيد تا بعد..

  • شركت ستون استوار جهان
  • شركت آرمان گستران ميهن
  • شركت فراز انديش غرب

آدرس : تهران ، خيابان فاطمي ، سه راهي كاج ، روبروي بانك سپه ، پلاك 93


توقف پیگیری پروندۀ فساد رحیمی با حکم حکومتی رهبری

جرس هم ديروز خبر از توقف موقت پيگيري پرونده فساد رحيمي و محفل فاطمي توسط حكم حكومتي رهبري داد.

در حالیکه بحث پیرامون ابعادِ پروندۀ فساد مالی، اختلاس و تخلفاتِ گستردۀ محمدرضا رحیمی، معاون اول و سخنگوی دولت محمود احمدی نژاد، طی روزهای اخیر وارد مراحلی جدی شده بود، پیگیری این پرونده با حکم حکومتی رهبر جمهوری اسلامی موقتا متوقف شد!

شهادت می دهم فقط در انتخابات صرف شده است

به گزارش این منبع خبری جرس، به دنبال رسیدگی قوه قضائیه به مفاسد مالی برخی مسئولان بلندپایه دولتی و همزمان با اظهاراتِ الیاس نادران در صحن علنی مجلس، قوه قضائیه خطاب به دولت، از گردش مشکوک ۳۵ میلیارد تومان در نزد برخی از منصوبین و منسوبین احمدی نژاد جویا می شود که احمدی نژاد به وی پاسخ می دهد "من متوجه شده ام که مبالغی پول توسط دوستان مصرف می شود؛ اما حاضرم شهادت بدهم که منسوبین من کلیه این مبالغ را در انتخابات مصرف کردند و به هیچ عنوان در امور شخصی و خانوادگی هزینه نکرده اند."

مشایی، داماد مشایی، رحیمی

به گزارشِ این منبع، پیگیری های قوه قضائیه مشخص کرد که از مبلغ یادشده، هجده میلیارد تومان در اختیار اسفندیار رحیم مشایی، رئیس دفتر محمود احمدی نژاد، ده میلیارد تومان در اختیار پسر احمدی نژاد و هفت میلیارد تومان در اختیار محمدرضا رحیمی معاون اول رئیس دولت قرار گرفته بود.

از نکات مهم و قابل ذکر اینکه "مبالغ فوق، پورسانت پنج درصدیِ یک وامِ هفتصد میلیارد توماني بوده است که توسط این افراد و از طریقِ سیستم بانکی کشور، در اختیار یکی از دوستانشان قرار گرفته بود."

===============
پيوندهاي مرتبط با اين مطلب

» افشاي جزئياتي ديگر از «كاخ فاطمي» و رحيمي معاون اول احمدي نژاد
» احمدی نژاد و دولت کودتا؛ از تقلب تا اختلاس
» حضور یک مقام ارشد دولتی در راس شبکه بزرگ اختلاس میلیاردی

ادامه مطلب ...

جديدترين ديدگاه خوانندگان