بر مجروحان حوادث پس از انتخابات چه می گذرد: «زندگی، زخم ، عفونت و امیدواری»؛ با دیدن زندگی هر مجروح هزار بار در دل می گویم کشته شده ها خیال شان راحت شده؛ اما کسی که جانش گلوله خورده ، نخاعش قطع شده، زخم بستر گرفته و قدرت راه رفتن و حتی حرف زدن از او گرفته شده چگونه می خواهد زندگی کند؟ در این یک ساله بر کسانی که در جریان حوداث پس از انتخابات مجروح شده اند؛ تیر خورده اند، چه دردی را متحمل شده اند و بر خانواده هایشان چه گذشته است؟ ادامه مطلب...
انتشار متن کامل ویرايش دوم منشور جنبش سبز: «نسخه اولیه این منشور در بیانیه ۱۸ میرحسین موسوی آمده بود. آنزمان موسوی صاحبنظران را به نقد و بررسی این منشور و کمک به تقویت و تنقیح آن دعوت نمود. پس از آن بیش از یکصد نفر از کارشناسان و صاحبنظران حوزه‌ های مختلف پیرامون منشور نقدها و بررسی های خود را ارایه کردند. نسخه ویراسته شده به امضای امضای موسوی و کروبی رسیده شده بود و به امانت نزد شورای هماهنگی راه سبز امید قرار گرفته بود تا در موقع مقتضی منتشر شود.» ادامه مطلب...
روزی که پا در عرصه مبارزه با سیاه پرستان گذاشتم، به خوبی از سرنوشت احتمالی خود آگاه بودم. از سیاه پرستان، انتظاری جز قتل و اعدام و مرگ نداشته و ندارم. از سیاهی متنفر بودم. آنقدر متنفر بودم که برای دیدن لبخندهای سبز بر لبان هموطنم، از جان خود نیز گذشته بودم. من از مرگ نمی ترسم. از اعدام نمی ترسم. مرگ من آغاز رویش جوانه های سیاه ستیز و پراکنش قاصدکهای صلح سبز خواهد بود. ای هموطن! اگر روزی سیاه پرستان جان من را نیز ستاندند، بر من سیاه نپوش و اشک نریز، حقم را پس بگیر، همين.
درصورت فيل.تر شدن از اين آدرس استفاده كنيد: http://0mid.arasnava.tk يا http://myyahoo.arasdotcom.tk

قالیباف : آنهایی که در جبهه ها نبوده اند حق ندارند امروز پیشقراول دفاع از جنگ و جبهه باشند

0 نظرات
محمد باقر قالیباف شهردار تهران:
آنهایی که در جبهه ها نبوده اند حق ندارند امروز پیشقراول دفاع از جنگ و جبهه باشند

. ادامه راه سبز(ارس): شهردار تهران با اشاره به رشادت‌های رزمندگان در جنگ گفت: فضای حاکم بر جنگ و جامعه آن روز باعث می‌شد که یک بسیجی وقتی پایش را روی مین از دست می‌دهد یا یک رزمنده از ناحیه‌ دو چشم هدف آتش دشمن قرار می‌گیرد، درد را تحمل کند. در آن فضا هیچ‌کس به فکر نام و جایگاه خود نبود. عدالت به معنای واقعی وجود داشت؛ همان چیزی که امروز نیست.

قاليباف بيان داشت: «بنده و امثال بنده اگر در جبهه بودیم، حق نداریم امروز بابت آن سر کسی منت بگذاریم یا به عنوان یک ابزار از آن استفاده کنیم. با توجه به این مطلب، دیگرانی هم که هیچ انسی با فرهنگ جهاد و شهادت ندارند و آن روز در صف نامردان قرار داشتند، حق ندارند امروز پیشقراول دفاع از جنگ و جبهه باشند. این افراد می‌خواهند نان آن روز را بخورند.»
محمدباقر قالیباف طی سخنانی در پانزدهمین یادواره‌ ۷۰۰ شهید مجتمع مسکونی فجر تصریح کرد: خانواده معظم شهدا چون با خدا معامله کرده‌اند، هیچ چشم‌داشتی به هیچ‌کس و هیچ جا ندارند. این ما هستیم که محتاجیم خدمت‌گزار آنان باشیم.

شهردار تهران یکی از مشکلات موجود در عرصه فرهنگ جهاد و شهادت را عدم ارایه‌ تصویری صحیح از دوران دفاع مقدس به نسل امروز برشمرد و خاطرنشان کرد: متاسفانه با وجود تلاش‌های زیادی که از سوی هنرمندان، صاحبان قلم و سایر اقشار صورت می‌گیرد، باز هم آن فضا به نحو شایسته و بایسته‌ای به نسل امروز منتقل نمی‌شود.

وی با بیان این‌که نباید کار خلاف فرهنگ جهاد و شهادت انجام دهیم، تاکید کرد: بنده و امثال بنده اگر در جبهه بودیم، حق نداریم امروز بابت آن سر کسی منت بگذاریم یا به عنوان یک ابزار از آن استفاده کنیم. با توجه به این مطلب، دیگرانی هم که هیچ انسی با فرهنگ جهاد و شهادت ندارند و آن روز در صف نامردان قرار داشتند، حق ندارند امروز پیشقراول دفاع از جنگ و جبهه باشند. این افراد می‌خواهند نان آن روز را بخورند.

شهردار تهران در بخش دیگری از سخنان خود، اظهار کرد: ما هم خوب نبودیم؛ چرا که اگر خوب بودیم امروز کارمان پشت تریبون ایستادن و سخن گفتن نبود بلکه با کاروان شهدا همراه می‌شدیم.
ادامه مطلب ...

حجت الاسلام نقویان: برخی افراد با ایجاد جار و جنجال خود را نماینده جمع می شمارند

0 نظرات
واكنش جالب سخنران مشهور به یك نامه تهدیدآمیز در یزد:
تا چه زمانی باید به جنجال آفرینان بی منطق و بی تحمل میدان داد؟

. ادامه راه سبز(ارس): اقدام برخی حامیان افراطی دولت در ارائه نامه تهدیدآمیز به حجت الاسلام نقویان، با واكنش وی مواجه شد و این سخنران اهل ذوق و فرهنگ از نویسنده نامه خواست دست كم با ارائه شماره تلفن، امكان گفت وگو را فراهم كند.

به گزارش خبرنگار "آینده" حجت الاسلام ناصر نقویان، كه دیروز در مجلسی واقع در خیابان شهید رجایی یزد سخن می گفت، از نگارش نامه ای تند به خود خبر داد كه در آن فردی گمنام بدون رعایت ادب میزبانی، از وی خواسته بود تا «مختصر آبروی خود را با انتقاد از رییس دولت از بین نبرد» (!)

وبلاگ محلی بهارنو در این زمینه نوشت: سخنان نقویان به گونه ای بود كه ضمن تعریف از اقدامات مفید دولت، برخی انتقادات را به صورت ملایم مطرح كرده بود. اما گویا آستانه تحمل برخی افراد افراطی به حدی پایین است كه حتی تحمل شنیدن چنین انتقاد ملایمی را از آقای نقویان ندارد.

حجت الاسلام نقویان در سخنانش با یادآوری این نكته كه من خود دلسوز انقلاب هستم، ضمن تجلیل از خانواده شهدا و خدمتگزاران، طرح انتقاد از برخی رفتارها و عملكردها را ضروری دانست. وی از فردی كه نامه مزبور را نوشته بود خواست تا شجاع باشد و با درج نام و تلفن خود امكان گفت و گو را فراهم كند.

نقویان در ادامه سخنان خود با تقبیح افراطی گری گفت: در ابتدای انقلاب، فردی در هنگام تكبیر نماز گفته بود: الله اكبر ، خمینی رهبر ، هنگامی كه فردی به او گفته بود جای این شعار در نماز نیست، وی با موضعی تقابلی با ضد ولایت فقیه خواندن فردی كه او را راهنمایی كرده بود، در نماز بعدی هنگام تكبیر گفته بود: الله اكبر، خمینی رهبر، مرگ بر ضد ولایت فقیه.

این وبلاگ در ادامه می نویسد: این واقعیت جامعه ماست كه برخی افراد با ایجاد جار و جنجال خود را نماینده جمع می شمارند و با شیوه های گوناگون بیانیه نویسی گمنام، به نام جمعی از فلان جمعیت و جمعی از فلان قشر و .... و به اتهام و افترا پراكنی می پردازند و با شیوه های خشن و سفسطه و تهمت پراكنی ، راه را بر طرح انتقادهای مشفقانه می بندند.

به راستی تا چه زمانی باید به جنجال آفرینان بی منطق و بی تحمل میدان داد و آبرو و حیثیت مردم و نخبگان و شخصیت های گوناگون را در معرض چنین رفتار نابخردانه قربانی كرد؟ چرا باید آستانه ی تحمل ما به قدری پایین بیاید و جامعه ای كه روزی در آن نوای دلنشین «زنده باد مخالف من» سر داده شد ، اینك تحمل شنیدن سخن یك موافق را هم نداشته باشد ؟!

ادامه مطلب ...

نامه همسر شهید باکری به همسر شهید همت: خدا را شکر که ظلم را توجیه نکردیم و ذلیل نشدیم

0 نظرات
نامه همسر شهید باکری به همسر شهید همت:
خدا را شکر که ظلم را توجیه نکردیم و ذلیل نشدیم
. ادامه راه سبز(ارس): در واکنش به اهانت و بی حرمتی های حکومت و رسانه ها و عوامل آن به خانواده های سرداران جنگ، همسر شهید حمید باکری در نامه‌ای به همسر شهید همت، ضمن یادآوری گوشه‌ای از خاطرات تلخ گذشته و ناگفته‌هایی از این شهدا، ادعای حسین شریعتمداری که گفته بود این شهدا را بهتر از همسرانشان می‌شناسد، مورد اشاره قرار داد و پرسید: چرا در این بنده خدا از صفات بارز شهدا دیده نمی‌شود؟!

به گزارش کلمه، فاطمه امیرانی در نامه‌اش به ژیلا بدیهیان، به صحبتهای شهید همت در آخرین تماس تلفنی‌اش اشاره کرده که گفته بود: «بچه‌ها تو را دارند که مادر بسیار خوبی هستی و خواهی بود. ولی نمی‌دانم چگونه زن جوانم را در دنیایی تنها بگذارم که یک مرد در آن پیدا نمی‌شود؟!»

همسر شهید باکری همچنین در پاسخ به اظهارات اهانت‌آمیز کوثری نماینده مدعی اصولگرایی مجلس، نوشت: «خوشبختانه ما به کمک خدا و شهدا ۲۶ سال، نه با بیت المال بلکه با حقوق حلال معلمی، در خانه خود برای شهیدانمان سالگرد گرفته‌ایم و احتیاج به سرکشی ایشان هم نداشته‌ایم. سرپرست ما خدا بود و ارواح مطهر شهدا که به تایید اطرافیانمان هیچ‌وقت ما را تنها نگذاشته اند. اگر ایشان به سرپرست نیاز داشتند، می‌توانند روی ما حساب کنند.»

وی همچنین درباره علت نگارش این نامه هم توضیح داد: چند روز در فکر این بودم مطلبی برای کسانی که در حق تو جفا کرده‌اند، بنویسم. اما نه برای اینکه بخواهم از تو دفاع کنم. بلکه به خاطر کسانی که این صحبت‌ها را می‌شنوند و به غیبت و گناه می‌افتند. ما همیشه سعی کرده‌ایم اخلاق را رعایت کنیم. نمی‌دانم چرا دوست دارند مجبورمان کنند خاطراتی را تعریف کنیم که ممکن است آبرو از خیلی‌ها ببرد. اینها را برای آن نگفتم که دلمان خنک شود، فقط نیتم این بود که مردم بی‌گناه در راه رسیدن عده‌ای به خواسته‌های دنیایی‌شان، به گناه نیفتند.

متن کامل نامه همسر شهید حمید باکری را که در اختیار کلمه قرار گرفته، در ادامه می‌خوانید:

بسم رب الشهداء والصدیقین

خدمت همسر بزرگوار شهید ابراهیم همت،
خانم بدیهیان
عزیزتر از جانم سلام.

مطالبی که این روزها درباره من و تو گفته یا نوشته شده، یک بار دیگر خاطرات تمام این سالها را به یادم آورد. شاید بهترین کسی که حرفهایم را می‌فهمد و می‌توانم با او درد دل کنم، خودِ تو باشی.

من و تو همیشه غم سنگینی را با خود می‌کشیدیم. اما غمی شیرین بود و به آن افتخار می‌کردیم. چون در این غم ما با انسانهایی مانوس بودیم که همانند شهدای کربلا صعود کردند. به روز عاشورا که فکر می‌کنم، می‌بینم عاشورا با تمام زشتی‌هایش، زیبا هم هست. رشد انسانها و بهترین روابط انسانی را در آن روز می‌توان دید. در آن روز حر با یک انتخاب به قله انسانیت صعود می‌کند. در دفاع مقدس هم انسانهایی که اغلب آنها معمولی بودند، با انتخاب درستی که کردند، از عالم زمینی بریدند و پرواز کردند. خوش به حال شهدا که در آن زمان شاهد رشد و صعود انسانها بودند.

اما ما این روزها شاهد سقوط انسانها هستیم. شهدا یک یک خاکریزهای اخلاق را فتح می‌کردند و برعکس، این دوستان دیروز ما از خاکریزهای بی‌اخلاقی عبور می‌کنند. و بدتر از همه، فکر می‌کنند برای اسلام است و اشکالی ندارد! یکی از کسانی که این روزها ما را از تراوشات ذهنیشان بی‌نصیب نگذاشته‌اند، آقای حسین شریعتمداری است. ایشان چندین سال در راس رسانه‌ای قرار گرفته‌اند که به راحتی در اختیار تمام مردم ایران قرار می‌گیرد و در این مدت تلاش کرده‌اند طرحی برای تمامی ایرانیانی که در این سرزمین زندگی می‌کنند، بدهند تا به آن‌جایی برسند که ایشان در نظر دارند! انگار متوجه نیستند که انسانها زمین نیستند و نمی‌توان برای ساختن آنها نقشه داد. و تعجبی ندارد که طبق روال شهرداری فکر می‌کنند هر کس در طرحشان نباشد باید از صحنه روزگار حذف شود! آقای شریعتمداری فکر می‌کنند در این سالها کار فرهنگی کرده‌اند تا مردم را به دینی که پیامبرش رحمه للعالمین است، هدایت کنند. اما با کلام قهرآمیزشان همیشه دیگران را آزار داده اند و به بدترین ها متهم کرده‌اند. ایشان ادعا کرده‌اند که شهدا را بهتر از ما می‌شناسند. اما این حکمشان یک نقیض دارد که: چرا در این بنده خدا از صفات بارز شهدا دیده نمی‌شود؟! من واقعا برای سقوط افرادی مثل ایشان غصه می‌خورم. و بدتر از آن فکر می‌کنم فرصتشان تنگ است. ایشان خیلی “من” شده‌اند و به فرموده امام خمینی” من شیطان است.”

بگذریم. می‌خواهم از تو بنویسم. از زن جوانی که سال ۶۲ در پادگان الله اکبر اسلام آباد دیدم. قد بلندی داشت و خوب صحبت می‌کرد. دانشجوی شیمی بود. و شوهرش یکی از آن مردان مرد بود که خیلی ها آرزوی دیدنش را داشتند. یادم هست تعریف می‌کردی که حاجی گفته بود: “وقتی به حج مشرف شدم، از خدا سه چیز خواستم. اول تو را، دوم آنکه خدا دو پسر به من بدهد که ادامه دهنده راهم باشند و سوم برای یک لحظه هم شده زودتر از امام از دنیا بروم و در کشوری که نفس امام در آن نیست، زندگی نکنم!” راستی او چه خوب آینده را پیش‌بینی کرده بود!!! به نظرت اگر امروز حضور فیزیکی داشت، در پاسخ به کسانی که به خود اجازه می‌دهند برای اثبات تفکراتشان به شعور و انتخاب او توهین کنند، چه پاسخی می‌داد؟! شنیده‌ای که آقای کوثری، همان فرمانده سابق سپاه محمد‌رسول‌الله، افاضات فرموده که: “حاجی فرصت نکرد تا سببی ها را مثل خانواده نسبی‌اش تربیت کند.” عزیز دل! واقعا جا دارد از همه زنان هم‌وطن عذرخواهی شود که نماینده مجلس ما این‌گونه فکر می‌کند.

آن روزی که شما را در اسلام آباد دیدم، مهدی یک ساله و مصطفی عزیز در راه بود. با شوق و ذوق از این‌که در دانشگاه کرمانشاه دانشجوی مهمان شده بودی، حرف می‌زدی. چون تو دوست نداشتی از تحصیل عقب بمانی، او هم دوست نداشت از تو دور بماند.

حمید همیشه از تنها ماندن من ناراحت بود و فکر می‌کرد که عمر من در انتظار بازگشت او به هدر می‌رود. یادم هست توصیه می‌کرد کتاب بخوانم و وقت خود را با مطالعه پر کنم. وقتی تو را دیدم، چقدر خوشحال شدم که هم‌صحبت خوبی پیدا کرده‌ام و با هم رفیق شدیم. مدتی نگذشت که حمید شهید شد. آن زمان شما در اصفهان بودید. من تنها و بدون حمید به ارومیه برگشتم. یادم هست وقتی با من تماس گرفتی، چقدر از غم من اندوهگین بودی! اما فردای آن روز، عزیز تو هم با قافله مجنون همراه شد. و این غم عمیق مشترک، ما را به هم نزدیک‌تر کرد. مدتی که گذشت، بدون آنکه با هم صحبتی کرده باشیم، هر دو تصمیم گرفتیم به هجرت! احساس می‌کنم هر دو فرار می‌کردیم. قبلا برایت گفته‌ام که حمید در آخرین سفرمان به ارومیه از من قول گرفته بود که هیچ وقت به ارومیه بر نگردم. من از جایی فرار می‌کردم که حمید را آزار داده بود … تو از چه فرار می‌کردی؟؟

یادم هست آقا مهدی برای کمک به اسکان ما به قم آمده بود. خیلی نگران بود که من و تو چگونه می‌خواهیم چهار فرزندمان را که سه تای آنها شیرخوار بودند، در شهری غریب بزرگ کنیم. نمی‌دانم می‌خواست خودش را آرام کند یا ما را، وقتی آن حدیث قدسی را برایمان گفت که خداوند می‌فرماید: “هر شهیدی که می‌رود، من جای او را در آن خانه می‌گیرم.” به کمک آقا مهدی در منزل شهید زین‌الدین ساکن شدیم. می‌دانم تو هم فکر می‌کنی که آقا مهدی باکری، چه “نسبی” خوبی برای بچه‌ها بود! در همان یک سال بعد از حمید هر کاری می‌توانست برای ما انجام داد. مهمتر از همه، به فکر ما احترام می‌گذاشت. وقتی همه فامیل با رفتن من به قم اعتراض کرده بودند، گفته بود: “هر کجا فاطمه راحت‌تر می‌تواند بچه‌هایش را بزرگ کند، آنجا خوب است.” یادم هست برادر صالحی همراه تو آمده بود. یک بسیجی کم سن و سال از دوستداران حاجی بود. آن اوایل تا مدتی از تهران برای ما آب می‌آورد تا بچه هایمان کم کم به آب قم عادت کنند! و هر کاری داشتی سعی می‌کرد برایت انجام دهد. و چه شیرین! که هنوز هم بچه ها به ایشان عمو می‌گویند و برای من و شما هم هنوز برادر صالحی است! بعد از رفتن آقا مهدی و بقیه، من و تو در آن خانه با بچه‌هایمان تنها ماندیم. در غم و شادی های هم شریک شدیم. تو که در اوج غصه‌هایت، ذوق و شوخ‌طبعی اصفهانی داشتی، گاهی باعث می‌شدی خنده ای بر لبان من بیاید. می‌گفتی: “فاطمه! مثل حاجی می‌خندی! با او هم شوخی می‌کردم، مثل تو می‌خندید.”

عزیزتر از جانم! همیشه زحمت‌ها و امتحان‌ها و غصه‌های تو بیشتر از من بود. ای فامیل سببی همت‌ها! یادت هست مجبور بودی برای گرفتن مستمری شهید، هر ماه در آن شرایط سخت جنگ، ساعت‌ها با دو بچه شیرخواره و یک ساک بر روی شانه، در میان مردان در ترمینال منتظر وسیله‌ای باشی! و ناراحت بودی از آنکه تنها می‌توانستی مصطفی را بغل کنی و مهدی پسر یک ساله و نیمه‌ات مجبور بود خودش راه بیاید. طفلک وقتی گریه می‌کرد و بغل تو را می‌خواست، مجبور بودی به او بگویی: “مهدی! تو دیگر مرد شده‌ای! خودت باید راه بیایی!!!” … خاطرم هست یک بار وقتی برگشتی، دیدم با حالتی آشفته، در حالی که هر دو بچه‌ات تب کرده بودند، در آستانه در ایستادی و گفتی: “(نسبی‌ها) گفتند برای آینده بچه ها پس‌انداز می‌خواهیم بکنیم!” و حقوقت را ندادند! آن سه هزار و چهارصد تومان را !!! گفته بودند برای آینده بچه ها یک دستگاه یخچال خریده‌اند! بغلت کردم و با هم گریستیم و گفتم ناراحت نباش با کمک هم زندگی می‌کنیم!!!!

و بالاخره قانون‌ها عوض شد و تو با هوش و مدیریتی که همیشه از آن بهره‌مند بودی، توانستی یادگاران شهید همت را در بهترین شرایط بزرگ کنی. هر دو افتخار می‌کردیم که یادگاران شهدا پیش ما هستند و آنها بهترین امانت‌هایشان را به ما که سببی بودیم، سپردند. عزیز دل! چقدر دینداری برای من و تو سخت بود! امکانات زیادی برای تو از طرف خانواده خودت می‌توانست فراهم باشد. امکاناتی که داشتنش برای خیلی‌ها بزرگترین آرزو بود، اما تو به خاطر آرمان‌هایت همه را پس زدی! اگر برای دیگران دینداری حج عمره و سفر کربلا و مشهد بود، برای من و تو داغ دل و هجران و دویدن بود. تو که بیشتر از همه درد کشیده بودی، بیشتر با مردم همدردی می‌کردی. می‌گفتی وقتی حاجی را به خاک می‌سپردند، از خدا خواستی مثل او در دنیا به تو راحتی ندهد. البته بعدها شوخی می‌کردی که خدا چه زود حاجتت را داد!

فراموش نمی‌کنم آن زمان اگر بچه‌های جنگ و جبهه می‌خواستند ازدواج کنند، به کمکشان می‌رفتی! یادم نمی‌رود همیشه از تو تعجب می‌کردم که چرا برای زنانی که شوهرانشان به جبهه رفته بودند، خرید می‌کنی، در حالی که خودت تنهایی! خاطرت هست چگونه برای همسران شهدا که با نامردی از خانه‌هایشان بیرون شده بودند، در به در دنبال خانه می‌گشتی!

اما مهم‌تر از همه، آنچه باعث شد شهید همت در بین جوان‌هایی که او را ندیده بودند، شناخته شود و جایگاهی پیدا کند، مصاحبه تو با روایت فتح بود. چقدر زیبا از چشمان همت گفتی! چه محجوب از عشقتان گفتی! داستان آن جمله آخر همت در پشت تلفن را همیشه به یاد دارم که به تو گفته بود: “کاش اینجا بودی و برای حتی ساعتی تو را می‌دیدم!” یادت هست که همیشه به من می‌گفتی حاجی نگرانت بوده و می‌گفته: “بچه‌ها تو را دارند که مادر بسیار خوبی هستی و خواهی بود. ولی نمی‌دانم چگونه زن جوانم را در دنیایی تنها بگذارم که یک مرد در آن پیدا نمی‌شود؟!” و چه نگرانی بجایی بود!…

عزیزتر از جانم! هیچ‌گاه روزی را که تنها و غریبانه به تهران آمدی تا استخوان‌های برادر ۱۸ ساله‌ات را که در اسفند سال ۶۲ در مجنون شهید شده بود، بعد از سالها تحویل بگیری، فراموش نخواهم کرد. به یاد دارم من مدرسه بودم و نمی‌توانستم همراه تو بیایم. و تو به تنهایی باقی‌مانده جنازه برادرت را به اصفهان بردی. یادت هست از کارمندی در بنیاد شهید سوال کرده بودی که “برنامه‌ای برای تشیع ندارید؟!”و او به طعنه گفته بود: “می‌خواهی از این هم سردار رشید بسازی؟؟” کسی خبر دارد که مجبور شدی تا آخر عمر مادرت، شهادت برادرت را از او مخفی کنی و همیشه سنگینی غم‌ها را به تنهایی بر دوش بکشی؟!

من همواره افتخار می‌کنم که توفیق داشتم در کنار فرزندان همت بمانم و شاهد بزرگ شدن آنها باشم. من با خانواده شما نسبت خونی ندارم. ولی خدا را شاکرم که اعتقادات و آرمان‌های مشترکمان باعث شد رابطه ما مثل دو خواهر باشد. حیف که خانواده نسبی حاجی، قدرتان را ندانست و باید شرمنده روی او باشند!

خدا را شاکرم که دو ارثیه نیک از شهدا به ما عطا فرمود. یکی قلب شکسته که قیمت دارد و شاید باعث شود آفت قسی‌القلب شدن از انسان دور شود. که نتواند ظلم را ببیند و چیزی نگوید و حتی توجیه کند! و دوم آنکه دنیا از چشم ما افتاد! به قول آقا مهدی: “دنیا برای معصومین چه بوده که برای ما چیزی باشد!” خدا را شکر به خاطر خواسته‌های دنیایی ذلیل نمی‌شویم!

راستی باید به آقای کوثری هم تذکر بدهیم که کمک به خانواده شهید، گرفتن مراسم سالگرد نیست. خوشبختانه ما به کمک خدا و شهدا ۲۶ سال، نه با بیت المال بلکه با حقوق حلال معلمی، در خانه خود برای شهیدانمان سالگرد گرفته‌ایم و احتیاج به سرکشی ایشان هم نداشته‌ایم. سرپرست ما خدا بود و ارواح مطهر شهدا که به تایید اطرافیانمان هیچ‌وقت ما را تنها نگذاشته اند. اگر ایشان به سرپرست نیاز داشتند، می‌توانند روی ما حساب کنند. و الحمد لله که اگر سواد و علم ما از ایشان بیشتر نباشد، کمتر هم نبوده که به هدایت و راهنمایی امثال ایشان نیاز داشته باشیم!

چند روز در فکر این بودم مطلبی برای کسانی که در حق تو جفا کرده‌اند، بنویسم. اما نه برای اینکه بخواهم از تو دفاع کنم. بلکه به خاطر کسانی که این صحبت‌ها را می‌شنوند و به غیبت و گناه می‌افتند. ما همیشه سعی کرده‌ایم اخلاق را رعایت کنیم. نمی‌دانم چرا دوست دارند مجبورمان کنند خاطراتی را تعریف کنیم که ممکن است آبرو از خیلی‌ها ببرد. اینها را برای آن نگفتم که دلمان خنک شود، فقط نیتم این بود که مردم بی‌گناه در راه رسیدن عده‌ای به خواسته‌های دنیایی‌شان، به گناه نیفتند.

والسلام
دوستدارت
فاطمه امیرانی
مهر سال ۸۹
ادامه مطلب ...

گزارش خبرگزاری ها از ممنوعیت عرضه و فروش ارز دولتی به افراد عادی

0 نظرات
گزارش خبرگزاری ها از ممنوعیت عرضه و فروش ارز دولتی به افراد عادی
. ادامه راه سبز(ارس): در حالیکه بازار ارز ایران پس از گذشت دو هفته التهاب و با وجود وعده های مسئولان و مقامات سیاسی و اقتصادی و بانکی کشور مبنی بر "وجود و عرضه ارز به اندازه کافی"، همچنان در نوسان و بی ثباتی به سر می برد، و صف‌های خرید دلار دولتی نیز با قوت پابرجاست، آخرین گزارش ها حاکی از آن است که صرافی های مستقر در بانک های دولتی، فروش ارز به افراد عادی را ممنوع اعلام کرده‌ و تابلوی "به اشخاص حقیقی (افراد عادی) ارز پرداخت نمی‌شود"، نصب کرده اند.

همزمان بسیاری از صرافی ها، از عدم وجود ارز و نتیجتا عدم توانایی ارائه آن به مردم و متقاضیان سخن گفته و در توزیع نبود ارز در صرافی‌های خود منتقدانه می‌گویند: "دلار نیامده و منتظریم بانک دلار و نرخ آن را اعلام کند."

به گزارش فارس، روز شنبه ١۷ مهرماه، تا حوالی ظهر دلار دولتی در اختیار هیچ‌کدام از صرافی‌های ملی و ملت و هم‌چنین صرافی‌های دارای مجوز از بانک مرکزی قرار نگرفته بود و سرانجام این امر موجب تجمع و ازدیاد جمعیت در مقابل صرافی‌ها گردید.
از ساعت هفت صبح در صف ایستادم

یکی از مردمی که در صف ایستاده به خبرنگار فارس می‌گوید: از ساعت 7 صبح اینجا هستم و الان ساعت 11 و 15 دقیقه است اما هنوز هیچ خبری از دلار نیست.

وی اضافه می‌کند؛ هنوز هم متوجه نشده‌ام دلاری که هفته گذشته 1040 تومان بود چطور یکباره به 1250 تومان رسید و یک دفعه پایین آمد.
وی می‌گوید: فکر می‌کنم دولت از روی عمد دلار را گران‌ کرد تا از این طریق دلارهای خود را به فروش برساند.

درد دل‌های یک دلال؛ اگر روزی شش بار در صف نایستم چه کنم!

علی یکی از دلالانی است که روزانه به دفعات و در ساعات مختلف در صف خرید دلار دولتی می‌ایستد البته این موارد با استناد به گفته‌های وی ذکر شد.

وی در توضیح اقدام خود مبنی بر ایستادن در صف‌های مختلف برای خرید دلار دولتی می‌گوید: مجبورم؛ اگر این کار را نکنم چه کنم؟!
وی اضافه می‌کند: این کاری است که دولت درست کرده ولی من هم زندگی دارم و باید خرج خانواده‌ام را در بیاورم.
وی تاکید می‌کند: هر کسی شغلی دارد و این هم شغل من است.

ممنوعیت فروش ارز به اشخاص حقیقی

امروز صرافی ملت روی تابلوی خود به فاصله‌های منظم برچسب‌هایی را با عنوان "به اشخاص حقیقی (افراد عادی) ارز پرداخت نمی‌شود" چسبانده بود و اعلام کرد فقط صرافان می‌توانند دلار بخرند آن هم با آوردن مدارک خاص خود.

یکی از فعالان این صرافی به خبرنگار فارس می‌گوید: به خاطر اینکه دیدیم هر روز مردم عادی و صرافانی که به دلار احتیاج دارند در صف باشند دلالان در صف می‌ایستند و آن هم درگیری‌های خاصی را ایجاد می‌کند تصمیم گرفتیم که فقط به صرافان دلار بفروشیم.

وی اضافه می‌کند: دلار ساعت 11،20 دقیقه رسید و قرار است به صرافان با قیمت 1055 تومان و بدون محدودیت ارز بفروشیم. او می‌گوید: صرافان باید دلار را به مردم با قیمت 1060 تومان بفروشند.

این کارمند صرافی ملت با اشاره به صف‌های ماقبل سایر صرافی‌های فروشنده دلار دولتی تاکید می‌کند، الان که صرافان دلار خود را تهیه کرده‌اند دیگر صفی مقابل صرافی‌ها دیده نخواهد شد.

بخیل نیستیم؛ اگر می‌توانند دلار را ارزان کنند

زهره دختر جوانی که به همراه دیکشنری خود در صف خرید دلار ایستاده است، به خبرنگار فارس می‌گوید: سفر خارجی در پیش دارم و باید هر چه سریع‌تر دلار تهیه کنم.

وی تاکید می‌کند، گفته‌اند که دلار را ارزان می‌کنیم ولی من نمی‌توانم به تصمیمات و این حرف‌ها اهمیت دهم. وی اضافه می‌کند، بخیل نیستیم اگر می‌توانند دلار را ارزان کنند.

لزوم همیاری آژانس‌های هواپیمایی با دولت برای فروش دلار

سیما یکی دیگر از مشتریانی است که به گفته خود از ساعت 7 صبح برای خرید دلار دولتی در صف ایستاده و به خاطر اینکه هفته دیگر مسافرت به اروپا را در پیش دارد باید دلار بخرد.

وی با انتقاد از عملکرد دولت در روزهای اخیر برای کنترل بازار دلار می‌گوید: من نباید الان در صف خرید دلار در مقابل صرافی بایستم. دولت می‌تواند، از طریق در اختیار دادن دلار به آژانس‌های هواپیمایی این اقدامات را انجام دهد.

وی اضافه می‌کند: از این طریق آژانس‌های هواپیمایی می‌توانند در کنار ارائه بلیط به مشتریان هر میزان که دلار احتیاج داشته باشند به آنها بدهند.
وی می‌گوید: روز پنجشنبه تا ساعت 13 در صف بودم ولی گفتند که دلار تمام شده و بروید شنبه بیایید؛ من هفته آینده بلیط دارم و از ترس اینکه دلار پیدا نکنم باید از صبح زود در صف بایستم.

مشکلات مسدود بودن حواله‌های ارزی

رضا که به گفته خود پدر دو فرزند مقیم آمریکا است از بسته بودن حواله‌های ارزی گله‌مند است و می‌گوید: با این وضعیت نمی‌دانم چه جوری باید شهریه دانشگاه بچه‌هایم را بفرستم.

وی اضافه می‌کند الان باید کلی هزینه کنم از وقت تا پول گرفته و از این طریق و منتظر ماندن در صف‌های طولانی دلار بخرم و با ریسک بالا برای بچه‌هایم ارسال کنم.

وی با انتقاد از محدودیت فروش دلار می‌گوید: دولت باید راه‌حل منطقی را برای فروش دلار در این ایام اتخاذ کند؛ به عنوان مثال باید شعب بانک‌ها را نیز برای فروش دلار به مردم معرفی کند.

از نظر امنیتی خطر بالایی را باید به جان بخریم


محمد نیز از افرادی است که ساعت‌ها در صف خرید دلار دولتی ایستاده است؛ وی به خبرنگار فارس می‌گوید: دولت روش غلطی را برای فروش دلار انتخاب کرده است.

وی اضافه می‌کند، حتما باید پاسپورت داشته باشی تا از بعضی از صرافی‌ها دلار بخری؛ البته باید بلیط پرواز نیز برای 24 ساعته آینده باشد. وی می‌‌گوید: در غیر این‌صورت صرافی‌ها به مردم (مسافران) دلار نمی‌فروشند.

وی تاکید می‌کند: از طرفی خرید دلار از صرافی‌ها خطرات زیادی را دارد؛ من باید این خطر را به جان بخرم تا دلار را به سلامت به فرودگاه ببرم.

صف دلار هم خواهران - برادران شد

مشاهدات خبرنگار فارس حاکی است ازدحام جمعیت در مقابل برخی صرافی‌ها طی روز جاری به حدی است که مردم تصمیم گرفته‌اند در دو صف خواهران و برادران منتظر خرید دلار دولتی باشند.

همچنین برخی از صرافی‌ها برای جلوگیری از دعوا بین مشتریان خود بر سر نوبت، تصمیم گرفتند که لیستی تهیه کرده و نام مشتریان را به نوبت در آن ثبت کنند و از این طریق با نظم و هماهنگی بیشتری به فعالیت خود بپردازند.

هنوز دلار نیامده؛‌ فکر کنم امروز ارزان‌تر از پنج‌شنبه باشد


پیرمردی که در نوبت اول یکی از صف‌های خرید دلار دولتی در مقابل صرافی مجاز بانک مرکزی ایستاده است به خبرنگار فارس می‌گوید: هنوز دلار نیامده از صبح آمدم تا دلار بخرم اما مدیر این صرافی می گوید هنوز دلار نیامده است.

وی اضافه می‌کند:‌ با توجه به اخباری که تلویزیون نشان می‌دهد فکر می کنم دلار امروز از روز پنج‌شنبه ارزان‌تر شود. وی می‌گوید: به نظر نمی‌رسد که مردم به این راحتی دست‌بردار دلار دولتی شوند.

گفتنی است بعد از فروکش کردن موج افزایش قیمت ارز در بازار کشور و در حالیکه قیمت مصوب دلار توسط بانک مرکزی و همچنین تابلوی صرافی‌ها ١۰۶۰ تومان اعلام و درج شده است، اما نرخ دلار آمریکا در بازار آزاد ایران، کماکان ١۰۹۰ تومان است و اکثر صرافی‌ها نیز بدلیل بازار بحرانی و کمبود ارز، از فروش آن امتناع می کنند.
ادامه مطلب ...

شماره جدید کـــلمـــه و خبری که همیشه تازه است…

0 نظرات
شماره جدید کـــلمـــه و خبری که همیشه تازه است…

. ادامه راه سبز(ارس): نگاه به کوچکی روزنامه کلمه نمی کنیم. کوچکترین خبری که این برگه برای همکلاسی وهمکار و همسایه دارد این است که ما بیشماریم. این خبر هیچ گاه کهنه نمی شود. امروز یک نفر از دوستان خود را که به اینترنت دسترسی ندارد با روزنامه کلمه آشنا کنید و یک نفر از دوستان خود را به توزیع این روزنامه حتی در حد دست به دست کردن یک برگه تشویق کنید.

براي دریافت فايل pdf روي تصوير زير كليك كنيد
پی دی اف (291 کیلو بایت)

لينك كمكي دانلود مستقيم pdf: "اينجا"
لينك دانلود مستقيم فايل تصويري jpg: "اينجا" حجم 541 كيلوبايت

ادامه مطلب ...

مهدي كروبي: همه باید برای مبارزه با دروغ‌گویی و خرافه‌پرستی تلاش کنند

0 نظرات
انتقاد کروبی از رواج گسترده اهانت و دروغ در رسانه‌های دولتی
نظامی گری از طریق عده ای اوباش بسیجی نما به ضرر انحصار طلبان تمام شد

. ادامه راه سبز(ارس): مهدی کروبی در دیدار با اعضای سازمان جوانان و دانشگاهیان اعتماد ملی، با ابراز نگرانی از عادی شدن اهانت و دروغ در جامعه، خواستار تلاش همگانی برای مبارزه با دروغ گویی و خرافه پرستی شد و گفت: «دروغگویی و ترویج خرافه پرستی، امنیت روانی و اجتماعی جامعه را از بین می برد.»

به گزارش تغییر، حجت الاسلام والمسلمین مهدی کروبی در این دیدار ضمن ابراز نگرانی از نهادینه شدن تهمت زنی و دروغ گویی گفت: «متاسفانه در فضای غبار آلود دروغگویی و ترویج خرافه پرستی، امنیت روانی و اجتماعی از بین می رود و جامعه با بحران های متعددی مواجه می شود. به خصوص که مردم به همت مدیریت جهانی آقایان، با مشکلات جدی معیشتی و اقتصادی مواجه هستند.»

كروبي همچنين بيان داشت: «رسانه‌ها و سایت‌های دولتی مدام در حال دروغ‌گویی و شایعه‌پراکنی هستند و من نگران عادی شدن اینگونه رفتارها، اهانت‌ها و دروغ‌گویی‌ها هستم. در چنین فضایی، امنیت روانی و اجتماعی از بین می رود و جامعه با بحران‌های متعددی مواجه می‌شود. به خصوص که مردم به همت مدیریت جهانی آقایان، با مشکلات جدی معیشتی و اقتصادی نیز دست و پنجه نرم می کنند.»
وضعیت اداره حکومت قطعا به این شکل نخواهد ماند

مهدی کروبی در واکنش به ابراز نگرانی اعضای سازمان جوانان نسبت به بی حرمتی و حمله به منزل ایشان، گفت: ناراحت نباشید! وضعیت اداره حکومت قطعا به این شکل نخواهد ماند. این اتفاقات می گذرد و سرافرازی و پیروزی برای ملت ایران رقم خواهد خورد.

وی افزود: همانطور که دیدید نظامی گری از طریق عده ای اوباش بسیجی نما و برخی جیره خواران و ایجاد محدودیت برای امثال بنده، آقای موسوی، خانم رهنورد و اعضای خانواده های ما و دیگر فعالین و کنشگران سیاسی، نه تنها به ضرر انحصار طلبان تمام شد، بلکه نشان داد برخلاف ادعای آنان مبنی بر کنترل و حذف جریان منتقد، جنبش چنان ریشه ای در بطن جامعه دوانده است که به ناچار دست به چنین حرکتهای ایذایی می زنند.

مبارزه با دروغ گویی و خرافه پرستی، به حضور تک تک ما نیازمند است

دبیر کل حزب اعتماد ملی با تاکید بر اینکه یکی از اقدامات مهم در شرایط فعلی، اطلاع رسانی به مردم است، گفت: رسانه ها و سایت های دولتی مدام در حال دروغ گویی و شایعه پراکنی هستند و اگر بخواهیم به همه آنها پاسخ بدهیم، باید هر روز ده ها جوابیه بنویسیم.

وی با ابراز نگرانی از عادی شدن اهانت و دروغ در جامعه، تاکید کرد: در امر اطلاع رسانی باید از همین حداقل فضایی که داریم نهایت استفاده را ببریم.

کروبی همچنین گفت: مبارزه با دروغ گویی و خرافه پرستی که متاسفانه هر روز شاهد افزایش این رویه خطرناک هستیم، آسان نبوده و نیست و ما همه باید در این زمینه تلاش بیشتری کنیم. این مبارزه به حضور تک تک ما در امر آگاهی بخشی و اطلاع رسانی مردم، نیازمند است.

نگران عادی شدن دروغ گویی ها و اهانت ها هستم

رئیس مجالس سوم و ششم در ادامه افزود: من نگران عادی شدن اینگونه رفتارها، اهانت ها و دروغ گویی ها هستم. مطمئنا این نوع رفتارهای خشونت آمیز، حیف و میل کردن بیت المال برای اثبات دروغ گویی های افراد متوهم، ترویج خرافه پرستی در ابعاد گسترده، حمله به حریم شخصی آیات عظام و اشخاص، بگیر و به بندها به بهانه های مختلف، صدور و اجرایی کردن احکام سنگین قضایی برای متهمان بدون رعایت تشریفات قانونی و دیگر برخوردهایی که همه دیده ایم و شنیده ایم و لمس کرده ایم، تاثیر مناسبی بر جامعه نخواهد داشت.

کروبی تاکید کرد: متاسفانه در چنین فضایی، امنیت روانی و اجتماعی از بین می رود و جامعه با بحران های متعددی مواجه می شود. به خصوص که مردم به همت مدیریت جهانی آقایان، با مشکلات جدی معیشتی و اقتصادی نیز دست و پنجه نرم می کنند.

وی در ادامه تصریح کرد: این وضعیت قطعا ماندگار نیست و به این شکل نمی ماند و شما جوان ها با امید و با نشاط برای آینده برنامه ریزی داشته باشید. چرا که قطعا آینده از آن شما جوانان است.

به گزارش سایت تغییر، در ابتدای این دیدار، اعضای سازمان جوانان و دانشگاهیان حزب اعتماد ملی با محکوم کردن حمله سازماندهی شده به منزل مهدی کروبی و ایجاد محدودیت برای رهبران جنبش مردمی ایران، تحلیل های خود را از شرایط موجود کشور ارائه داده و نسبت به وضعیت موجود ابراز نگرانی کردند.

سیدباقر اسکویی، مشاور دبیرکل و رئیس سازمان جوانان و دانشگاهیان حزب اعتماد ملی نیز طی گزارشی، روند فعالیت های این سازمان را تشریح و به دبیرکل حزب ارائه کرد.

وی همچنین با انتقاد از عملکرد دولت، بحران آفرینی پی در پی دولت در عرصه داخلی و بین المللی را در راستای براندازی نظام ارزیابی کرد و تداوم این رویه مشکوک را بر خلاف مصالح و منافع ملی دانست.
ادامه مطلب ...

احمدی‌نژاد: اشکالی ندارد که کسی لیسانس بگیرد و راننده تاکسی باشد!

3 نظرات
احمدی‌نژاد: اشکالی ندارد که کسی لیسانس بگیرد و راننده تاکسی باشد!

. ادامه راه سبز(ارس): باشگاه خبرنگاران جوان وابسته به صداوسیما بخشهایی از سخنان محمود احمدی‌نژاد در سفر استانی دولت به استان گلستان را منتشر کرد که در آن، وی با انتقاد از فشارهایی که برای استخدام و ایجاد کار به دولت وارد می‌شود، می‌گوید: کسی که لیسانس گرفته و فرضا راننده تاکسی می‌شود از این موضوع ناراحت است. مگر راننده تاکسی بودن شغل بدی است؟ شغل شریفی است!

به گزارش باشگاه خبرنگاران، با بیان این‌که وزارت علوم باید رشته‌های دانشگاهی را مدیریت کند، گفته است: ما چقدر لیسانس تاریخ، جغرافیا، ادبیات و علوم سیاسی می‌خواهیم. فقط با لیسانس علوم سیاسی، کسی سیاستمدار نمی‌شود یا فقط با گرفتن لیسانس مدیریت کسی مدیر نمی‌شود.

وی با بیان این‌که مثلا ما مهندس کشاورزی داریم که با سختی سر مزرعه و زمین کشاورزی می‌رود، خاطرنشان کرده: در حالی که فردی که مهندس کشاورزی است باید با زمین سر و کار داشته باشد و با آن از نزدیک آشنا باشد.

احمدی‌نژاد با اشاره به فشارهایی که به دولت جهت استخدام وارد می‌شود، افزوده است: کسی که لیسانس گرفته و فرضا راننده تاکسی می‌شود از این موضوع ناراحت است. مگر راننده تاکسی بودن شغل بدی است؟ شغل شریفی است.

رئیس دولت ادامه داده: مثلا به کسی که لیسانس دارد می‌گوییم برود مغازه باز کند از این موضوع ناراحت می‌شود و می‌گوید من لیسانس دارم و از این سخن ناراحت می‌شود. مگر این کارها بد است؟ پس چه کسانی باید این کارها را انجام دهند؟

وی در عین حال در سخنانش به وجود منابع ارزی بی‌نظیر در اختیار دولت اشاره کرده و بدون اینکه به علت ناکامی‌ها در اشتغال‌زایی با وجود این منابع اشاره کند، گفته است: در اوایل دولت نهم ‌‌۴٩ میلیارد دلار بدهکار بودیم و این بدهکاری در حال حاضر به ‌‌١۵ میلیارد دلار رسیده است و در طول این مدت نیز وامی نگرفته‌ایم و قرض نکرده‌ایم و ذخایر ارزی‌مان نیز بالا رفته است!!!.

بر اساس این گزارش، احمدی‌نژاد در بخش دیگری از صحبت‌های خود گفته است: برای تامین نیازهای ایران مجبوریم که در مدیریت جهان وارد شویم و برای اصلاح وضعیت جهانی قیام کنیم. مسوولیت ما امروز سنگین است و امروز ساختن ایران در واقع باز کردن راه به سوی تمام بشریت است.

وی همچنین در بخش دیگری گفته است: متاسفانه بعضا برخی صحبت‌هایی را می‌شنویم که نمی‌دانیم آن‌ها را برخی از کجا آورده‌اند. مثلا می‌گویند حجم فعالیت مفید هر کارمند در ایران در طول ساعت کاری یک روز ‌‌٢٠ دقیقه است یا مثلا می‌گفتند سرانه مطالعه هر نفر در ایران یک دقیقه است که من چند سال پیش در دیدار با مدیران وزارت ارشاد گفتم این حرف‌ها و سخنان چیست. مردم مطالعه می‌کنند، خارج از کتاب‌های درسی مردم در زمینه‌های مختلف مطالعه می‌کنند، تاریخ می‌خوانند، رمان می‌خوانند، مجله و روزنامه مطالعه می‌کنند و بعدا نیز اعلام شد که سرانه‌ مطالعه در ایران ‌‌٢٧ دقیقه است.

احمدی نژاد ادامه داده: البته ممکن است برخی از افراد بگویند کاری را که با پنج امضا در روند معمولی حل می‌شود با دو امضا نیز می‌شود حل کرد که این حرف درست است و این موضوع به مقررات و قوانین ما برمی‌گردد که باید اصلاح شود ولی این‌که می‌گویند حجم فعالیت مفید هر کارمند ‌‌٢٠ دقیقه است یعنی این‌که هفت ساعت و ‌‌۴٠ دقیقه فعالیت کارمندان ما به کار غیرمفید اختصاص داده می‌شود. این حرف درستی نیست و اینگونه نیست. ممکن است چند نفر زیرآبی بروند (!) ولی این سخن که گفته می‌شود حرف درستی نیست و کارهایی که در کشور می‌شود حاصل کار همه است.

چه اشكالي دارد رييس دولت! باقالافروش باشد؟!

ادامه مطلب ...

بازگشت کوپن و آغاز ذخیره‌سازی کالاها در آستانه هدفمندی یارانه‌ها

0 نظرات
آغاز ذخیره سازی کالاها در آستانه هدفمندی یارانه ها و بازگشت کوپن کالاهای اساسی

. ادامه راه سبز(ارس): در آستانه اجرای طرح هدفمندی یارانه ها و حذف سوبسید از سبد خرید جامعه، یکی از مقامات ارشد وزارت بازرگانی، از آغاز ذخیره سازی برخی کالاها خبر داد و خاطرنشان کرد: در راستای اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها، ذخیره سازی مطلوب کالاها انجام شده است.

همزمان با اظهارات این مقام مسئول (مدیرکل تامین، توزیع و تنظیم بازار وزارت بازرگانی)، گزارش خبرگزاری ها حاکی از آن است که ذخیره سازی بیش از یک میلیون تن کالای اساسی شامل ١٣ قلم اصلی گوشت قرمز، گوشت مرغ، تخم مرغ، شیرخشک صنعتی، پنیر، کره، برنج، عدس، لوبیا، نخود، ماکارانی، روغن نباتی، قند و شکر با همکاری گروهی از مباشران بخش خصوصی در حال انجام می باشد.

این مقام ارشد وزارت بازرگانی دولت دهم، همچنین از در راه بودن کوپن های برنج، روغن و قند و شکر تا پایان سال جاری خبر داد و آنرا اجرایی در سراسر کشور خواند.

این درحالیست که محمود احمدی نژاد چند روز پیش با ادعای اینکه از همان روز اول اجرای هدفمند کردن یارانه ها، تغییر وضعیت در زندگی آحاد مردم آغاز می شود و وضعیت آنها بهبود پیدا می کند”، گفته بود هیچ شرایط غیرعادی در کشور ما نیست و مردم هیچ نگرانی نداشته باشند.”

یدالله صادقی در گفتگو با خبرگزاری مهر می گوید: مطابق هماهنگی های به عمل آمده از سوی وزارت بازرگانی با تولیدکنندگان و تشکلهای بخش خصوصی، کار ذخیره سازی بسیاری از کالاها انجام شده و هماهنگی های لازم برای مابقی کالاها نیز در حال است.

ذخیره برای بازار بعد از هدفمندی

به گفته صادقی، در این راستا، با تامین کنندگان کالا و بانکها مذاکراتی انجام گرفته است تا تسهیلات مورد نیاز بخش خصوصی برای انجام کار ذخیره سازی را در اختیار قرار دهند.

وی میزان ذخیره کالاهای اساسی را هم اکنون مطلوب ارزیابی و خاطرنشان کرد: هم اکنون برنج، شکر، روغن، گوشت قرمز و مرغ به اندازه کافی از سوی بخش خصوصی و با هماهنگی وزارت بازرگانی ذخیره سازی شده است و کار ذخیره سازی مابقی کالاها از جمله چند قلم حبوبات نیز در حال انجام است.

مدیرکل تامین، توزیع و تنظیم بازار وزارت بازرگانی ادامه داد: در این راستا هفته ای دو جلسه به طور فعال با مسئولان بانکی، تولیدکنندگان و دستگاههای ذیربط در امر ذخیره سازی کالا برگزار می شود تا تامین مالی در اسرع وقت صورت گیرد.

به گزارش مهر، ذخیره سازی بیش از یک میلیون تن کالای اساسی شامل ١٣ قلم اصلی گوشت قرمز، گوشت مرغ، تخم مرغ، شیرخشک صنعتی، پنیر، کره، برنج، عدس، لوبیا، نخود، ماکارانی، روغن نباتی، قند و شکر با همکاری مباشرانی از بخش خصوصی در کشور در حال انجام است.

کالابرگ ها در راه است

صادقی یکی از برنامه های مهم وزارت بازرگانی برای جلوگیری از افزایش قیمت کالاهای اساسی از جمله برنج، روغن و قند و شکر را اعلام کالابرگ تا پایان سال در مورد این اقلام ذکر و تصریح کرد: کالابرگ روغن در ٢۹استان به همراه تهران اعلام شد.

وی از اعلام کالابرگ شکر در آبانماه و برنج بعد از پایان فصل برداشت این محصول در استانهای تولیدکننده خبرداد و گفت: احتمالا اواخر بهمن و یا اوایل اسفند، این کالابرگها اعلام می شود تا تاثیر مناسبی بر بازار و تامین بخشی از نیازهای مردم داشته باشد. ضمن اینکه از افزایش کاذب قیمت ها نیز جلوگیری به عمل آید.

مدیرکل تامین، توزیع و تنظیم بازار وزارت بازرگانی همچنین تصریح کرد: به هرحال، برنامه های تنظیم بازار وزارت بازرگانی در قالب هماهنگی با تولیدکنندگان و شبکه های توزیع پایه ریزی و برخی از آنها در قالب پروژه هایی تدوین و تنظیم شده است. در این میان برای کالاهای پرمصرف، هماهنگی های لازم با تولیدکنندگان و تشکل های بخش خصوصی صورت گرفته تا کالاهای ضروری و اساسی مردم تامین و عرضه شوند.

آغاز ذخیره سازی میوه

مدیرکل تامین، توزیع و تنظیم بازار وزارت بازرگانی افزود: برای تامین میوه عید، ارزیابی نیاز در هر یک از استانهای کشور صورت گرفته است.

وی تصریح کرد: همچنین وزارت بازرگانی برای تامین کالاها و نیازمندی های مردم که ممکن است در اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها نیاز به عرضه آنها بیش از گذشته برای تنظیم بازار و جلوگیری از افزایش بی رویه قیمت ها باشد، طرح ذخیره سازی کالاهای حساس و ضروری را تدارک دیده که هم اکنون در مرحله اجرایی است.

گزارش هایی از افزایش قیمت ها در بازار

همزمان با گزارش های فوق، بانک مرکزی روز پنجشنبه ١۵ مهرماه ۸۹، با بررسی قیمت کالاها در هفته منتهی به نهم مهرماه جاری از افزایش قیمت بسیاری از کالاهای اساسی مردم خبر داد.

به گزارش مهر، بانک مرکزی در گزارشی اعلام کرد: در هفته منتهی به نهم مهرماه جاری، در گروه لبنیات قیمت تمام اقلام این گروه نسبت به هفته قبل ثابت بود؛ اما بهای تخم مرغ افزایش قابل ملاحظه ای یافت و شانه ای تا ٣۷٣۰ تومان فروش می رفت.

در گروه برنج، قیمت برنج وارداتی غیر تایلندی و برنج داخله درجه یک اندکی افزایش ولی بهای برنج داخله درج دو کاهش جزئی داشت. در گروه حبوب قیمت لوبیا قرمز بدون تغییر بود و بهای سایر اقلام این گروه افزایش یافت.

در میادن زیر نظر شهرداری تهران بسیاری از میوه های درجه یک عرضه نمی گردید و برخی دیگر نیز عرضه کمی داشتند.

میوه فروشی های سطح شهر نیز اقلام مرغوب میوه و سبزی تازه را عرضه می نمودند که در گروه میوه ها و سبزیجات، عمدتا افزایش قیمت داشتند.

بهای گوشت گوسفند و گوشت تازه گاو و گوساله و قیمت چای خارجی و انواع روغن نباتی نیز، افزایش محسوسی یافت.

این درحالیست که خدماتی چون نرخ بلیط هواپیما نیز افزایش چشمگیری داشته و نمایندگان مجلس نیز، از قریب الوقوع بودن افزایش نرخ بنزین به چهارصدتومان خبر می دهند.

واریز منطقه ای یارانه ها

همزمان سخنگوی کارگروه تحول اقتصادی دولت، از “واریز منطقه‌ای یارانه های نقدی” خبر داده و گفته است “یارانه نقدی خانوار در مرحله اول دوماه واریز خواهد شد، سپس سازمان هدفمندی یارانه‌ها با منابع حاصل از اصلاح قیمت حاملهای انرژی تخصیصها را انجام خواهد داد. البته تا زمان آغاز اصلاح قیمتها یارانه نقدی واریزی قابل برداشت نخواهد بود.”

محمد رضا فرزین در گفتگو با مهر، از واریزی منطقه به منطقه یارانه نقدی به حساب سرپرست خانوار خبر داد و گفت: یارانه نقدی اقشار آسیب پذیر ده درصد بیشتر از سایر اقشار جامعه خواهد بود.

مردم نگران گرانی نباشند

این مقام دولتی از بررسی تاثیر اصلاح قیمتها بر روی دهکهای مختلف درآمدی جامعه نیز خبر داد و با اطمینان خاطر گفت “دولت با ذره بین تاثیرات هدفمندی یارانه ها را بررسی و برای هر کدام برنامه جداگانه ای طراحی کرده است وبرهمین اساس، مردم نباید از این بابت نگرانی داشته باشند.”

محمود احمدی نژاد اواسط هفته ای که گذشت، در جریان یکی از سفرهای استانی خود در مورد تغییرات قیمت‌ها در کشور گفته بود “همه چیز محاسبه شده است… هیچ نگرانی از جهت این‌که مشکلی در زندگی مردم در تامین کالاهای مورد نظر مردم ایجاد شود وجود ندارد. ملت نیز هوشیار باشند و آن چند نفری که به قول خودشان طراحی کرده‌اند و به تصور خام خودشان در زمان اجرای کامل قانون هدفمند کردن یارانه‌ها به ملت لطمه بزنند، ان‌شاءالله مایوس خواهند شد و دست‌شان از سر ملت ایران برای همیشه کوتاه می‌شود. ”

جرس
ادامه مطلب ...

آغاز پخش راديويي شبكه رسا بر روي ماهواره‌هاي «يوتل ست» و «هات‌برد»

1 نظرات

پخش راديويي شبكه رسا بر روي ماهواره‌هاي «يوتل ست» و «هات‌برد»
. ادامه راه سبز(ارس): شبکه رسا مطابق وعده ای که در بیانیه های قبلی داده بود در دومین قدم، پخش برنامه های این شبکه را به صورت رادیویی برروی ماهواره های یوتل ست (W3A) بصورت 24 ساعته و نيز بر روی هاتبرد هرشب از ساعت 9:30 تا 12:30 آغاز کرد.



  • Eutelsat [W3A] (24 ساعته)
  • Transponder A1 - 7.0°E
  • Frequency:10.720 - Horizontal
  • Symbol Rate: 22000
  • FEC: 3/4

=======================

  • Hotbird (هر شب از ساعت 9:30 تا 12:30)
  • Frequency: 12,597 - Vertical
  • Symbol Rate: 27500
  • FEC: 3/4

مسئولين رسا در ادامه اطلاع رساني خود در فيس بوك، اینگونه ادامه میدهند: از همینجا نیز از تمامی مردم عزیز که ما را در برداشتن دومین قدم در جهت گسترش پخش برنامه های شبکه یاری نمودند تشکر می کنیم و اعلام می نماییم که این راه دشوار پیمودنش نیاز به همیاری و حمایت دایمی ایرانیان عزیز در داخل و خارج کشور دارد و ما امیدواریم که با استمرار این حمایتها بتوانیم بزودی تلویزیون رسا را به صورت تصویری نيز در ماهواره یوتل ست راه اندازی کنیم.

ادامه مطلب ...

بسیج مدرسه عشق بود

0 نظرات
بسیج مدرسه عشق بود
. ادامه راه سبز(ارس): چند روزی بود سعی میکردم خودم را قانع کنم تا مطلبی در باره دوران جنگ بنویسم اما دستم به قلم نمی رفت . مرور آن روزها تداعی لحظات و ساعاتی را میکند که وقتی با یاد آنها به امروزم نگاه میکنم دردی کشنده سراسر وجودم را میگیرد .

پس از اخراجم از دانشگاه در اوایل سال ۵۷ ایران را برای ادامه تحصیل ترک کردم و به آمریکا رفتم و مشغول تحصیل و در عین حال فعالیت در انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا شدم . کار میکردم و درس میخواندم و خوشبختانه در درس بسیار موفق بودم . جنگ آغاز شد و دیگر مرا تاب و تحمل ماندن در خارج از ایران وجود نداشت . چند روزی پس از آغاز جنگ تحصیل را ناتمام گذاشتم و آمریکا را با همه جاذبه هایش برای جوانی مانند من ، که تمام آرزویش در آن زمان تحصیل بود رها کردم و به وطن بازگشتم . بلافاصله پس از بازگشت به عضویت بسیج در آمدم البته در آن زمان بسیج ملی بود . من از کسانی بودم که اولین دوره آموزش های عقیدتی و نظامی را گذراندم و سپس خود مربی این آموزش ها شدم . یادش به خیر مربی نظامی ما شهید منصور غفاری بود که از افسران شهربانی زمان شاه بود و با عشق و علاقه ای خاص به ما آموزش میداد و در همان اوایل جنگ به شهادت رسید . از اولین پایه گذاران بسیج بودم و ستاد ناحیه سه بسیج از منطقه پنج تهران توسط من و چند نفر دیگر از دوستانم در مسجد النبی نارمک تاسیس شد .

آنچه آن روزها به چشم میخورد صفا و صداقت و عشقی بود که در بچه های بسیج وجود داشت . از رده سنی نوجوان تا پیر مرد های ۷۰ و ۸۰ ساله . هدف از بسیجی شدن ، خودسازی ، خدمت و یاری رساندن به مردم ستم کشیده و سختی دیده ایران بود و نیز آماده شدن برای نبرد با دشمن بیرونی . یادم می آید در اوایل جنگ شایع شده بود که آمریکا قرار است با هواپیما و هلی کوپتر به تهران حمله کند . بچه های بسیج همه در حال آماده باش بودند . دو برادر بودند به نام های محمد رضا و حمید رضا سوری . اولی ۱۷ ساله و دومی نوزده ساله . یکی از این دو برادر یعنی محمد رضا چند روز متوالی اسلحه در دست صبح اول وقت به بالای مناره مسجدالنبی نارمک میرفت و تا آخر شب منتظر هواپیماهای آمریکایی می نشست تا آنها را در صورت رویت هدف قرار دهد آن هم با یک سلاح ساده معمولی . تنها برای اقامه نماز پایین می آمد و حتی یک تکه نان بربری با خود می برد تا لازم نباشد برای خوردن غذا محل خود را ترک کند .

یادشان گرامی ، هر دو به فاصله یک روز در عملیات فتح المبین شهید شدند و پیکر پاکشان به فاصله چند روز در تهران تشییع شد . محمد رضا آر پی جی زن بود و هنگام شلیک به سمت تانک دشمن سرش مورد اصابت گلوله تانک قرار گرفت و همچون مولایش حسین ابن علی (ع) بدون سر به خاک سپرده شد .

شب ها برای ورزش و آماده گی جسمی در اطراف مسجد راهپیمایی میکردیم و میدویدیم و رجز خوانی میکردیم . مردم تقریبا بدون استثنا در مقابل منازل جمع میشدند و به تحسین ما مشغول بودند . یکی آب میاورد ، یکی شربت و مادران دست به سوی آسمان برایمان دعا میکردند . بسیجی یک جوان نمونه بود . یک یار و یاور برای مردم . موجودی قابل احترام که همه او را دوست داشتند و بسیج برای ما عبادتگاه بود . شاید این جمله مهندس میر حسین موسوی زیباترین توصیف برای بسیج در آن زمان بود که بسیج مدرسه عشق است.

بسیجی های آن موقع اگر هم لباس شخصی بر تن داشتند نه برای مخفی کاری و رد گم کردن بود به این دلیل بود که میخواستند بگویند ما از جنس مردمیم و با مردم . نه حقوقی میگرفتند و نه پاداشی بلکه در بسیاری از موارد از جیب خود هزینه میکردند . هیچ پذیرایی خاصی از ایشان نمیشد و حضورشان به حکم وظیفه ای بود که احساس میکردند و آن چیزی نبود جز خدمت به مردم .

باور کنید هیچ انگیزه ای جز انگیزه های معنوی برای حضور بسیجیان وجود نداشت . آن زمان نه سهمیه دانشگاه برای بسیجی وجود داشت و نه تسهیلات استخدامی در دوایر دولتی . خیلی از کسانی که در بسیج فعال بودند از کار و زندگی شخصی خودشان گذشته بودند و ضررهای مادی زیادی نیز از این جهت متحمل شدند . بسیجی خود را از خواص نمیدانست ، خود را شهروند درجه یک به حساب نمی آورد و همواره عرق شرم بر پیشانی داشت ، شرم از اینکه نتوانسته بیشتر خدمت کند . تنها چیزی که انتظارشان را میکشید شهادت بود و بس و البته این نهایت آمال و آرزوهایشان بود . اسلحه در دست داشتیم ولی به هیچ عنوان در مقابل مردم احساس قدرت و برتری نمیکردیم . خود را خدمتگزار واقعی مردم میدانستیم . بسیجیان سالهای اول جنگ به جرأت میگویم دانش آموزان مدرسه عشق بودند . من کاری ندارم که آیا از همان بسیجی های مخلص در زمان جنگ درست بهره برداری شد یا نه و اصلا نمیخواهم در این مورد بحث کنم که مدیریت غلط در زمان جنگ و بویژه بعد از آن چه بلایی بر سر بسیج و بسیجی آورد اما این را با صداقت تمام میگویم که بسیج زمان جنگ چیزی جز عشق و شجاعت و ایمان و ایثار نبود .

ای کاش بسیج را به پای میز معامله نمی کشاندیم. ای کاش برایش قیمت نمیگذاشتیم. ای کاش از سازمان مردم جدایش نمیکردیم. ای کاش خواسته او را از بهشت به دانشگاه و کار و وام با بهره کم تقلیل نمیدادیم و ای کاش بسیج هنوز مدرسه عشق بود ولی افسوس …

وب‌سایت شخصی حسین زمان
ادامه مطلب ...

دكتر رهنورد در دیدار با خانواده شهید باکری: ظلم ریشه کن خواهد شد

0 نظرات
دكتر زهرا رهنورد در دیدار با خانواده شهید باکری:
ظلم ریشه کن خواهد شد

. ادامه راه سبز(ارس): به گزارش کلمه، دکتر زهرا رهنورد، نویسنده و استاد دانشگاه در دیدار با خانواده شهید باکری گفت که شهدایی همچون شهید باکری خورشید جامعه هستند و ایران به خاطر شهدایی که از مشروطه تا انقلاب اسلامی و از انقلاب اسلامی تا جنبش سبز تقدیم کرده، هرگز درتاریکی نمی ماند و ظلم و ستم ریشه کن خواهد شد.

در این دیدار ;i خانواده های زندانیان سیاسی و زنان اصلاح طلب نيز زهرا رهنورد را همراهی می کردند، خانم رهنورد ضمن اظهار تاسف به خاطر بی حرمتی هایی که در هفته های اخیر نسبت به خانواده های شهید باکری و همت از سوی اقتدارگرایان انجام شده، گفت: حق طلبی و استقامت خانواده های باکری و همت موجب عصبانیت اقتدارگرایان شده و به همین دلیل چنین واکنش های غیرمنطقی و خشم آلودی را نسبت به این خانواده ها انجام می دهند.

خانواده‌های شهیدان همت و باکری در هفته دفاع مقدس از دیدار با میرحسین موسوی ،نخست وزیر دفاع مقدس و زهرا رهنورد منع شدند و چند روز بعد نیز هنگامی که خانواده های زندانیان سیاسی به دیدار خانواده باکری رفته بودند ،نیروهای امنیتی بدون اجازه وارد خانه باکری شدند و مهمانان را مورد بازجویی قرار دادند.




ادامه مطلب ...

مصطفی تاجزاده: به جای تهمت زدن سعی کنید طالبانی نباشید

0 نظرات
سید مصطفی تاجزاده در ملاقات کابینی مطرح کرد
وضعیت کنونی آن چیزی نیست که مردم برایش انقلاب کرده اند
. ادامه راه سبز(ارس): سید مصطفی تاجزاده شاکی از دخالت نظامیان در انتخابات ریاست جمهوری که پنجاهمین روز اسارتش را در قرنطینه اوین پشت سر گذاشت، در ملاقات روز چهارشنبه با همسرش نسبت اتفاقات پیش آمده در چند روز اخیر اظهار نظر کرد.

تاجزاده در اين ملاقات خطاب به مردم و بخصوص جوانان متذكر شده: «به شما عرض می کنم که سیاست بگیر و ببند جناح حاکم از جمله توقیف مطبوعات، انحلال احزاب، فیلترینگ سایت ها و بازداشت منتقدان و مخالفان نشانه تأثیرگذار بودن جنبش سبز است و اقدامات حزب پادگانی علیه بزرگوارانی چون آقایان صانعی، دستغیب شیرازی، طاهری اصفهانی، بیات زنجانی و حمله و هجمه به آنان و نیز حمله به بیت آیة الله منتظری و بیوت دیگر آقایان و حتی بیت امام و با کمال تأسف توهین و هتک حرمت خانواده شهدا، تبلیغات سوء خودشان را درباره ماهیت جنبش سبز و نسبت آن با دین و اعتقادات مردم، خنثی می کند.»

وي همچنين يادآور شده است: «بارها متذکر شده ام که رفتار جنگ طلبان آمریکایی با جنگ طلبان ایرانی یکی است. افراطیون آمریکایی به بهانه جنایت یازده سپتامبر فضای جهان را نظامی و جنگی کرده اند تا به این ترتیب بتوانند مخالفان خود را سرکوب کرده و اهداف نامشروعشان را تأمین کنند. طرفداران اسلام پادگانی- طالبانی در ایران نیز به بهای مقابله با آمریکا و اسرائیل فضای کشور را پلیسی و امنیتی کرده اند و به همین بهانه مخالفان و منتقدان را با اعمال خشونت بسیار سرکوب می کنند.»
به گزارش کلمه او در این دیدار با ابراز تأسف از بازداشت حیرت آور اعضای نهضت آزادی گفت: دکتر یزدی یک دهم انتقادات مهندس بازرگان به رهبر جمهوری اسلامی را در دوره جنگ، به رهبری در دوره صلح نداشته است و مهندس بازرگان با وجود این که تندترین انتقادها را در مورد عدم توقف جنگ کرده بود در آن زمان هرگز دستگیر نشد و حالا دکتر یزدی و دوستانش به جرم سفر بدون اجازه و شرکت در مراسم ترحیم و برپایی نماز جماعت بدون مجوز بازداشت شده اند! همین مسئله به تنهایی انحراف بزرگی را که بعد از امام در جمهوری اسلامی پیش آمد، نشان می دهد. باوجود این به ما اعتراض می کنند که چرا می گویید جمهوری اسلامی دچار استحاله شده و وضعیت کنونی آن چیزی نیست که مردم برایش انقلاب کرده اند و اصول آن در قانون اساسی متجلی شد!

تحریم آمریکایی نشانه استیصال و تحریم ایرانی نشانه اعصاب آرام و اعتماد به نفس است؟!

وی همچنین در واکنش به فیلترینگ سایت های مراجع تقلید آیات عظام صانعی و بیات زنجانی گفت: من از جناح حاکم می پرسم اگر معتقدند تحریم مقامات ایرانی نشانه استیصال دولت ایالات متحده و نشانگر به هم ریختن اعصاب دولت مردان آمریکایی است، آیا تحریم سایت های دو مرجع تقلید آگاه و آزاده نشانه اعتماد به نفس و اعصاب آرام مقامات ایرانی است؟! یا نشانگر استیصال و اعصاب آشفته ستاد کودتا؟ اگر حزب پادگانی مدعی است تحریم اساسا در عصر حاضر پدیده ای شکست خورده است به چه دلیل و با کدام منطق فیلترینگ سایت مخالفان خود را اقدامی موفق ارزیابی می کند؟ مگر آنان تحریم مقامات ایرانی را بازی کودکانه و یا اقدامی از سرعصبانیت و ناقض حقوق بشر از جانب دولت آمریکا نمی خوانند؟ آیا براساس منطق آقایان فیلترینگ اقدامی حساب شده و سازگار با حقوق بشر است که اعمال می شود و یا این که اساسا برای شهروندان بلکه مراجع و بزرگان مخالف و منتقد خود، هیچ گونه حقی قائل نیستند؟ به اعتقاد من آقایان در محافل خصوصی خود، تحریم های بین المللی علیه ایران را مؤثر و موفق ارزیابی می کنند و به همین دلیل درباره مخالفانشان به این روش متمسک می شوند. در غیراین صورت این روش ها را عینا تکرار نمی کردند.

جنگ طلبان آمریکایی و ایرانی دو روی یک سکه اند

بارها متذکر شده ام که رفتار جنگ طلبان آمریکایی با جنگ طلبان ایرانی یکی است. افراطیون آمریکایی به بهانه جنایت یازده سپتامبر فضای جهان را نظامی و جنگی کرده اند تا به این ترتیب بتوانند مخالفان خود را سرکوب کرده و اهداف نامشروعشان را تأمین کنند. طرفداران اسلام پادگانی- طالبانی در ایران نیز به بهای مقابله با آمریکا و اسرائیل فضای کشور را پلیسی و امنیتی کرده اند و به همین بهانه مخالفان و منتقدان را با اعمال خشونت بسیار سرکوب می کنند.

ایجاد محدودیت برای مراجع تقلید اگر قرار بود جواب بدهد رژیم پهلوی هنوز بر سر کار بود

عضو شورای مرکزی مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب هم چنین خطاب به جوانان گفت: به شما عرض می کنم که سیاست بگیر و ببند جناح حاکم از جمله توقیف مطبوعات، انحلال احزاب، فیلترینگ سایت ها و بازداشت منتقدان و مخالفان نشانه تأثیرگذار بودن جنبش سبز است. دوم آن که اقدامات حزب پادگانی علیه بزرگوارانی چون آقایان صانعی، دستغیب شیرازی، طاهری اصفهانی، بیات زنجانی و حمله و هجمه به آنان و نیز حمله به بیت آیة الله منتظری و بیوت دیگر آقایان و حتی بیت امام و با کمال تأسف توهین و هتک حرمت خانواده شهدا، تبلیغات سوء خودشان را درباره ماهیت جنبش سبز و نسبت آن با دین و اعتقادات مردم، خنثی می کند. ضمن آن که ایجاد ممنوعیت ها و محرومیت های فوق الذکر باعث افزایش اعتبار و جایگاه این عزیزان در میان مردم می شود. در خاتمه باید تأکید کنم اگر قرار بود ایجاد محدودیت برای مراجع تقلید اقدامی موفقیت آمیز باشد رژیم پهلوی سرنگون نشده و هنوز به حیاتش ادامه می داد و باعث حیرت است که چرا آقایان از گذشته عبرت نمی گیرند!

به جای تهمت زدن سعی کنید طالبانی نباشید

تاجزاده همچنین عصبانیت کیهان نشینان و کیهان نویسان را از علنی شدن مشابهت هایشان با طالبانیسم طبیعی دانست و گفت: خوب است ایشان به جای عصبانیت و زدن اتهامات تکراری به این و آن بیایند موارد اختلافشان با طالبان را بشمارند و تأیید کنند که جای نظامیان در پادگان هاست تا ما حرفمان را پس بگیریم. و البته این گفتگوها در قالب مناظره برای نسل جوان بسیار مفید است که متأسفانه اعتماد به نفس و جرأت کافی برای پذیرش آن در آقای شریعتمداری و دوستانش وجود ندارد و همین یک طرفه به قاضی رفتن و شادمان بازگشتن را ترجیح می دهند در حالی که باید بدانند داوران واقعی مردم هستند که با دقت فراوان و با سکوت و آرامش اقدامات و سخنان ایشان را که در کیهان مستند می شود، رصد و ارزش گذاری می کنند و حکم نهایی هم که با دادار عالمیان است.

استفاده اصطلاح «فتنه» از طرف کودتاگران مترادف بگیر و ببند و کشتار است

عضو شورای امنیت دوره اصلاحات در ارتباط با طرح فتنه اقتصادی از جانب نظامیان نیز این مسئله را گامی به پیش از جانب آنان دانست و گفت مردم باید هوشیار باشند که استفاده اصطلاح «فتنه» از طرف کودتاگران مترادف بگیر و ببند و کشتار است. آقایان با همان شیوه های ناموفق و شکست خورده گذشته شان به جای این که به مردم که به تعبیر امام راحل ولی نعمت بودند، آرامش بدهند و عواملی که موجب ایجاد سوال و نقد و اعتراض می شود برطرف کنند، به دنبال این هستند که پیشاپیش منتقدان و معترضان را تهدید به سرکوب کنند. و به این ترتیب فتنه واقعی را خود به وجود می آورند و گسترش می دهند.

وی در این ملاقات از همسرش خواست از جانب او از برخی نمایندگان واقعی مردم به خاطر نطق های شجاعانه شان و از برخی نویسندگان جراید برای نوشتارهای علمی و عمیق شان تشکر کند.

لازم به ذکر است خانواده های آقایان تاجزاده و نوری زاد که امروز به دلیل بی نظمی های موجود، برای یک ملاقات کابینی بیش از ۵ ساعت در سالن ملاقات معطل مانده اند، طی نزدیک به دو ماه حبس مجدد عزیزانشان موفق به ملاقات حضوری با آنان نشده اند و حضور طولانی مدت زندانی سیاسی در قرنطینه را بدعتی می دانند که در دوره جدید و در زمان ادعای عمل به مرّ قانون توسط قوه قضائیه اعمال شده است.
ادامه مطلب ...

سید محمد خاتمی: شریعت با همه اهمیتی که دارد در طول اخلاق قرار می‌گیرد

0 نظرات
سید محمد خاتمی در دیدار با جمعی از زنان اصلاح‌طلب، همسران محکومان سیاسی:
بدون وادادگی، یاس و انفعال باید با تدبیر راه را ادامه داد

. ادامه راه سبز(ارس): رئیس‌جمهور سابق کشورمان با تاکید بر اینکه « زیر پاگذاشتن معیارهای اخلاقی، شرعی، انسانی و قانونی به نام دفاع از ارزشها و انقلاب مصداق فتنه است»، ضمن هشدار نسبت به توطئه‌ها علیه نظام و ملت، اظهار داشت: «دلسوزان واقعی کشور برای جلوگیری از خشن و ضد حقوق بشر نشان دادن نظام در افکار عمومی که از طریق دشمن دنبال می‌شود، چاره‌جویی کنند.»

«باید در برابر توطئه‌ها علیه نظام و ملت هوشیار باشیم... صبر یعنی مقاومت و مایوس نشدن... شریعت با همه اهمیتی که دارد در طول اخلاق قرار می‌گیرد... نباید به هیچ وجه جلوی آزادی‌های مصرح و مشروع گرفته شود... ما در همه حال و بخصوص امروز نیاز به صبر و شکیبایی داریم... تقاضای فضای آزاد و گذر از حالت امنیتی و فشارها، نشانه علاقه به نظام است... رسیدگی به اتهامات احزاب و فعالان سیاسی باید در دادگاه صالح و با حضور هیات منصفه انجام شود..... اخلاقی بودن یك حكومت را با میزان موفقیت در مبارزه با فقر و رهایی جامعه از بند اسارت می‌توانیم بسنجیم»
به گزارش پارلمان‌نیوز، حجت الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی در دیدار با جمعی از زنان اصلاح‌طلب، همسران زندانیان و محکومان سیاسی، ضمن همدردی با آنان و دعوتشان به صبر و مقاومت و متانت گفت: «در این جمع می‌خواهم کمی درباره "اخلاق" و الزامات آن برای جامعه و بخصوص حکومت و نظام صحبت کنم. هرچند حق مطلب در این باب با بحثی درازدامن ادا می‌شود که نیاز به مجالی دیگر دارد.»

وی افزود:«در اینجا بخصوص لازم است در باره "صبر" که مسلما از فضائل اخلاقی است و همه ما در این موقعیت حساس به آن نیاز داریم سخن کوتاهی بگویم.»

رئیس بنیاد باران یادآور شد:« ممکن است كسانی به این نتیجه برسند با وجود "شریعت" که فقه متکفل بیان آن است و همه زوایا و جهات فردی و اجتماعی را در بر می‌گیرد دیگر اخلاق جایی ندارد.»

رئیس‌جمهور سابق کشورمان تصریح کرد:« در شریعت روا و ناروا باید و نباید و خوب و بد مشخص می‌شود یا با بیان ملاکهای کلی زمینه استنباط آنها فراهم می‌شود و اخلاق هم كه معطوف به بایدها و نبایدها است دیگر موضوعیت ندارد، ولی این سخن درست نیست.»

وی در بیان علت نادرست بودن این سخن اظهار داشت:« زیرا اولا، اخلاق بسیار گسترده‌تر از بایدها و نبایدهاست.ثانیا به نظر می‌رسد که شریعت با همه اهمیتی که دارد در طول اخلاق قرار می‌گیرد بخصوص با توجه به حدیث معتبری که از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که:"بعثتت لاتمم مكارم الاخلاق" كه هدف بعثت را استقرار اخلاق نیكو معرفی می كند.»

رئیس‌جمهور سابق کشورمان یادآور شد:« استاد شهید آیت الله مطهری در باب عدالت و نسبت آن با دین و شریعت تعبیر جالب و درستی دارند. به عقیده ایشان و بسیاری از بزرگان شیعه و اسلام و طرفداران "عدل"، عدالت حقیقی است که آسمان و زمین بر اساس آن بنا شده و گردش روزگار بر محور آن است و همچنین ملاک و معیاری است که باید بر رفتار فردی و پیوند اجتماعی نیز حاکم باشد.»

خاتمی افزود:«به نظر این استاد بزرگوار "عدل" در سلسله علل احکام قرار می‌گیرد یعنی خداوند متعال به آنچه عدل است امر و از آنچه ظلم است نهی می‌کند . بنابراین اگر چیزی مصداق ظلم بود نمی تواند از طرف خداوند مورد تائید قرارا گیرد و اگر سند نقلی در این باب بود یا باید حکم به بطلان و بی‌اعتباری آن کرد یا به نحوی باید تاویل و توجیه شود که با عدل سازگار افتد.»

رئیس دولت اصلاحات ادامه داد:« من می‌خواهد این نظر مبارک را تعمیم بدهم و بگویم"اخلاق" هم در سلسله علل احکام قرار می‌گیرداصلا خود عدل و عدالت زیر مجموعه اخلاق است. حاصل سخن اینکه شریعت علاوه بر اینکه باید طبق میزان عدل باشد باید اخلاقی هم باشد.»

وی آنگاه این پرسش را مطرح کرد که " اخلاق" که چنین اهمیت والایی دارد چیست و گفت:«سخن در این باب بسیار طولانی و پیچیده است و فیسلوفان و عالمان اخلاق در این زمینه بحث‌های فراوان دارند و متكلمان و معلمان فكر و معرفت اسلامی هم در این باب گفتارهای زیادی دارند.»

رئیس بنیاد باران ادامه داد:«من در اینجا به آیه‌ای از قرآن کریم اشاره می‌کنم و سعی می‌کنم دامنه بحث را خیلی گسترده نكنم."لیس البر"ان تولوا وجوهكم قبل المشرق و المغرب لكن البر من آمن بالله و الیوم الاخر و الملائكه و الكتاب و والنبیین و آتی المال علی حبه ذوی القربی و الیتامی و المساكین و ابن السبیل و فی الرقاب و اقام الصلوه و آتی الزکوه و الموفون بعهدهم اذا عاهدوا و الصابرین فی البأساء و الضراء و حین البأس اولئک الذین صدقوا و اولئک هم المتقون (177 بقره)»

به گفته سیدمحمد خاتمی این آیه محتوی مطالبی است که در شناخت اخلاق اسلامی و پاره ای از حدود و لوازم آن می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد البته دلیل، منحصر به این آیه نیست.

رئیس موسسه بین‌المللی گفتگوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها تاکید کرد:«آنچه مسلم است محور و مدار و موضوع اصلی اخلاق از ارسطو تا كانت و ازعالمان و فیلسوفان بزرگ اسلامی و غیراسلامی "خیر" و "نیكی" است و بایدها و نبایدها معطوف به خیر و شر است.و باید توجه داشت که اخلاق هم به اخلاق نیکو و اخلاق بد قابل تقسیم است ولی وقتی به صورت مطلق بیان می‌شود نوعا مراد همان اخلاق نیکو است.»

وی ادامه داد:«در این آیه کلمه "بر" بكار رفته است در قرآن کلمه "خیر" هم آمده است گرچه گاهی به معنی مال و گاهی به صورت صفتی كه تفضیل و رجحان را بیان می كند و به معنی "بهتر" استعمال شده است ولی به معنی نیكوئی و خوبی هم هست و نیز مشتقات "حسن" چون احسان و محسن هم در قرآن هست ولی در این آیه "بر" مورد توجه است كه همان نیكی و خوبی و خیر است.»

رئیس‌جمهور سابق کشورمان یادآور شد:«آیه می فرماید: برّ (نیكی) آن نیست كه رو به سوی خاور و باختر بچرخانیید و بگردانید به عبارت دیگر ظواهر كار هر چند مهم است ولی هدف نیست و به صرف رعایت آنها "برّ" تحقق نمی یابد بلكه این ظواهر معطوف به محتوای مهمی است كه اگر نبود "برّ"هم نیست و این نكته بخصوص برای جوامعی كه نسبتی با دین دارند و در معرض آفت ظاهر پرستی قرار می گیرند بسیار در خور توجه است.»

وی همچنین اظهار داشت:«"برّ" و "خیر" در نظر قرآن عبارت است از "ایمان به خداوند و جاودانگی انسان و وجود روز بازپسین ونیز باور به نیروهای ماورای مادی فرشتگان و ایمان به كتاب كه میزان پندار و گفتار و كردار نیك را بیان می كند و هم آغوش با حق و حقیقت است و نیز پذیرش واسطه های فیض و پیام الهی و رهبران جامعه بشری به سوی رستگاری و كمال یعنی پیامبران و بعد به پاره ای از خصلت ها و رفتارها می پردازد.»

خاتمی ادامه داد:« جالب است در اینجا به نكته ای اشاره كنم و آن اینکه "كانت" فیلسوف بلند آوازه آلمانی كه در عالم جدید جایگاهی بی بدیل دارد در "نقد عقل نظری" خود بر این باور است كه عقل از رسیدن به ما بعد الطبیعه ناتوان است و "ما بعد الطبیعه نظری" ناممكن است ولی او در نقد عقل عملی و ما بعد الطبیعه اخلاق به این نتیجه می رسد كه وجدان اخلاقی به همان اندازه روشن و بدیهی است كه آسمان پر ستاره بالای سرمان و ضمن بیان ملاك های عقل عملی و اخلاق به دو امر مهم می رسد: یكی وجود خداوند است و دیگری جاودانگی جان آدمی كه بدون آن دو همه نظام ستبر اخلاقی او از میان می رود.»

رئیس‌جمهور سابق کشورمان در ادامه بحث خود گفت:« در اینجا"بر" و "نیكویی" عبارتست از ایمان به خدا و معاد و فرشتگان و كتاب آسمانی و پیامبران و بعد به پاره ای از خصلت ها و رفتارهایی كه مصداق "خیر" و ”برّ“اند می پردازد.»

وی افزود:«دهش مال به فقیران و زمین گیران و گرفتاران و آزاد كردن بردگان و نیازمندان و ... برپاداشتن نماز (نه فقط نماز خواندن) و دادن افزونی مال (زكوه) و پای بندی به عهد و پیمانی كه برقرار می كنیم و شكیبایی در برابر نا ملایمات و مشكلاتی كه از بیرون به انسان می رسد (بأساء) و آنچه از درون می آید(ضراء) و نیز پایداری و مقاومت و شكیبایی در درگیری های خشنی كه بر جامعه تحمیل می شود مثل جنگ. و آیه با این كلام به پایان می رسد كه آنان كه چنین باشند و چنان كنند راست گویان درست كردار و پرهیزگار هستند.»

رئیس بنیاد باران تصریح کرد:«درست است كه فرمان های اخلاقی متوجه فرد است ولی جمع و جامعه و شخصیت های حقوقی (به تعبیر امروز)هم مخاطبند.مثلا یك حكومت اخلاقی آنست كه وفای به عهد كند یعنی در چارچوب پیمانی كه با مردم جامعه خود یا جامعه بین المللی بسته لست حركت كند و بنا بر این خروج آن از ضوابط قانون اساسی یا كنواسیون‌ها و نهادهائی كه عضویت در آن را پذیرفته است نقض این ملاك اخلاقی و مردود است.»

وی افزود:« اگر سخن از بخشش و دهش و انفاق است وقتی به جامعه و حكومت می رسد مراد تمهید و اجرای ساز و كاری است برای براندازی فقر و بهبود وضع اقتصادی و معیشتی جامعه و افراد ...و بنابراین ما می‌توانیم اخلاقی بودن یك حكومت را به میزان موفقیت او در مبارزه با فقر و رهایی جامعه از بند اسارت و وابستگی و رقیت و رفع تنگناهای عقب ماندگی و تبعیض و نظایر آن بسنجیم.»

رئیس دولت اصلاحات ادامه داد:« صرف نظر از اینكه مقتضای عدالت كه خصلت حكومت مطلوب است نیز همین‌هاست؛ یا اخلاقی بودن یك جامعه دینی را نه به میزان پایبندی آن به ظواهر بلكه علاوه بر آن با رواج و ترویج محتوای دین یعنی اخلاق؛ عدالت؛ راستی و ... باید سنجیده شود.»

وی با اشاره به تاکیدات قرآن کریم به صبر و شکیبایی گفت:« ما در همه حال به صبر و شکیبایی نیازمندیم بخصوص در شرایط فعلی و از جمله برای شما و عزیزانتان که در تنگنای مضاعف هستند.»

سیدمحمدخاتمی تصریح کرد:« مراد از صبر، انفعال و بی تحركی نیست. مراد مقاومت است و اینكه در برابر مشكلات و سختی ها مایوس نشد و كارآئی را از دست نداد.باید مقاوم بود و در عین حال راه را گم نكرد اگر فردی یا جمعی هدف مقدس دارد باید مشقت‌های مسیر به سوی آن هدف را نیز تحمل كند و با توكل به خدا بی هیچ وادادگی و یاس و انفعال و با تدبیر راه خود را ادامه دهد.»

وی یادآور شد:«به هر حال خواستم اشاره‌ای بكنم به اخلاق و معنای اخلاقی بودن جامعه بخصوص جامعه‌ای كه نسبتی با دین دارد و نیز تاكید داشته باشیم بر صبر بخصوص برای ما كه به اخلاقی بودن دیینمان باور داریم و اینكه مبادا مشكلات ما را دچار یاس كند.»

خاتمی آنگاه با اشاره به مطالبی كه بانوام حاصر در جلسه بیان كردند گفت:« من، همسران شما و بسیاری از كسانی را كه امروز گرفتار و در تنگنا هستند می‌شناسم و باور مشترک ما و شما و ایشان، اسلام و ایران و حق و حرمت ایرانی و عزت انسان در همه جا و همه حال بوده است و درد مشتركمان از جمله اینكه شاهد رفتارها روش‌ها و سیاست‌هایی هستیم كه بیش از آنكه ضررش متوجه افراد و خانواده‌ها و جامعه باشد متوجه نظامی است كه به آن دلبسته‌ایم و برای استقرار آن هزینه هنگفتی پرداخت شده است و از جمله جان‌ها و خون‌های زیادی در راه آن نثار شده است و باید بگویم تنها تاسف از رواج دروغ و تهمت و ناسزاگویی و مظلوم واقع شدن كثیری از افراد نیست، علاوه بر آن تاسف بیشتر اینكه این رفتارها و گفتارها وقتی به نام نظام بیان می شود سبب می‌شود كه چهره نظام مخدوش و زشت نشان داده شود.»

رئیس‌جمهور سابق کشورمان با بیان اینکه «امروز زیاد از فتنه دم می‌زنند و واقعاً هم در دوران فتنه به سر می‌بریم»، اظهار داشت:«من می‌گویم آیا از مصادیق فتنه این نیست که معیارهای اخلاقی، شرعی، انسانی و قانونی به نام دفاع از ارزشها و انقلاب زیر پا گذاشته شود؟ و در نتیجه آن علاوه بر ظلم و ستمی که می شود و هزینه‌هایی که جامعه می پردازد چهره نظام نیز زشت جلوه داده می شود.»

وی با ابراز تاسف شدید از هزینه داشتن نقد و انتقاد، تاکید کرد:« چرا باید آزادیهایی که در متن قانون اساسی بر آن تأکید شده است محدود شود و از طرف دیگر هر تهمت و ناسزا و ناروایی آزاد باشد یا برخورد مناسب با آن نشود؟ اگر اینها به نام نظام و انقلاب باشد جفا به نظام و انقلاب نیست؟»

رئیس بنیاد باران افزود:« علیه نظام و انقلاب و ملت و کشور ما توطئه‌های بزرگی وجود داشته و دارد و باید هم همه هوشیار باشیم و آیا نباید تأمل و اندیشه کرد که وقتی دشمنان نتوانستند از راه تهاجم نظامی و رواج امواج تروریسم و حمایت از تروریست‌ها و تحریم ها و فشارها به مقاصد خود برسند راههای دیگری را هم خواهند پیمود. از جمله اینکه در افکار عمومی جهان و حتی مسلمانان نظام ما را خشن، ضد حقوق بشر و نظائر آن نشان دهند؟»

وی هشدار داد:«اگر خدای ناخواسته در این مسیر شوم موفق شوند، ضربه زدن نهایی به نظام و کشور برایشان آسان تر و کم هزینه‌تر خواهد بود و اگر کسانی با هر نیتی در این مسیر حرکت کنند آیا در دام فتنه و توطئه نیفتاده‌اند؟ اینها از جمله اموری است که خیرخواهان و دلسوزان واقعی انقلاب و کشور باید به آن توجه و برای آن چاره‌جویی کنند.»

خاتمی تصریح کرد:«خواست ما پاس داشتن قانون اساسی و فعالیت در چارچوب آن و اجراء و جاری شدن این پیمان جمعی برای همه به صورت همه جانبه و جامع. بخصوص رعایت آن از جانب حکومت است.»

وی همچنین اظهار داشت:« نباید به هیچ وجه جلوی آزادی‌های مصرح و مشروع گرفته شود و هیچکس نباید برخلاف ضوابط قانون و بخصوص قانون اساسی بازداشت، بازجویی و محاکمه شود.»

رئیس‌جمهور سابق کشورمان در بخش دیگری از سخنانش اظهار داشت:«چگونه است که به سادگی اعلام می شود فلان حزب و به همان تشکل رسمی که مسؤولیت های خود ار آشکارا پذیرفته و در درون نظام فعالیت کرده و می کند منحل شده است؟ اگر رسیدگی به اتهامات احزاب و گروههای رسمی سیاسی مصداق امر سیاسی نیست پس چه چیز سیاسی است؟ حتی اگر متهم به فعالیت علیه امنیت ملی باشد و هر اتهام و جرم سیاسی باید در دادگاه صالح با حضور هیأت منصفه‌ای که واقعاً نماینده افکار عمومی باشد مورد بررسی قرار گیرد و متهم باید از همه حقوق و امکاناتی که قانون مقرر کرده است برخوردار گردد.»

سیدمحمدخاتمی خاطر نشان کرد:« با اگر کسی با هر اتهام و جرم ادعا کرد که مورد اتهام و برخورد نادرست بوده و شکایتی کرد وظیفه قانونی حکومت است که عادلانه به آن رسیدگی کند تا واقعیت مشخص گردد، نه اینکه به جرم اعمال حق قانونی (مثلا شکایت) مورد فشار قرار گیرند و دست کم در عرصه تبلیغات با انواع ناسزاها و ناروایی‌ها بدون اینکه امکان دفاع از خود داشته باشند مواجه باشند. طرح و نقد این مسائل و حتی اعتراض به آنها از سر دلسوزی است. تقاضای فضای آزاد و گذر از حالت امنیتی و فشارها، نشانه علاقه به نظام است و باید مورد تقدیر قرار گیرد نه نکوهش و برخوردهای ناروا.»

به گزارش روابط عمومی دفتر خاتمی ؛در آغاز این دیدار حاضران ضمن تاکید بر روحیه قوی همسران و بستگانشان چه آنان که اینک در زندان به سر می‌برند؛ چه کسانی که به طور موقت بیرون از زندان هستند؛ به مشکلاتی که برای بسیاری از خانواده‌های آنان پیش می‌آید اشاره کردند و افزودند که انچه بر چهره‌های ارزنده و خدوم انقلابی کشور می‌رود جفاست.

از عدم رعایت ضوابط قانونی و عدم امکان استفاده آنان و بستگانشان از حقوقی که قانون و شرع برایشان به رسمیت شناخته است و نیر عدم رسیدگی به شکایت‌ها و اعتراضاتشان گلایه داشتند.

ادامه مطلب ...

پیش شماره ششم کلــمـــه؛ کلمه را به کسانی برسانید که ماههاست صدای جنبش سبز را نشنیده اند

0 نظرات
پیش شماره ششم کلــمـــه؛
کلمه را به کسانی برسانید که ماههاست صدای جنبش سبز را نشنیده اند

. ادامه راه سبز(ارس): حالا دیگر از ماه و سال گذشته است که سهم کسانیکه فقط به وضع موجود انتقاد دارند از رسانه های ملی جز سرکوب وسانسورنیست . یا اگر هست جز تحریف مواضع توسط رسانه های رسمی و وارونه کردن خبر ها و تهمت بستن به آنها نیست. این سهم بخش عظیم مردم ایران عزیز از میلیاردها میلیارد هزینه از جیب من و شما برای دستگاه تبلیغات است. صدای همراهان جنبش سبز با همت مضاعف همین بی عدالتی ها در ماههای اخیر به گوش مردم نرسیده است و اگر رسیده جز با وارونه نمایی های دروغین کیهانی نرسیده است. آیا ما چاره ای داریم جز اینکه خود آستین همت بالا بزنیم و این جنبش آگاهی بخشی را با بودجه شخصی خودمان با چاپخانه هایی به وسعت چاپگر ها و دستگاههای کپی خانگی خودمان تکثیر کنیم؟ رساندن برگه های کوچک کلمه به خانواده و اقوام تنها نشر یک خبر نیست. ارسال یک علامت است برای همه ‍ آنهایی که روی ندانستن مردم ما حساب باز کرده اند.

روزنامه امروز کلمه اختصاص به مصاحبه میرحسین دارد. بسیاری از اعضای خانواده و اقوام خود را خواهید یافت که هنوز به این مصاحبه دسترسی پیدا نکرده اند.

براي دریافت فايل pdf روي تصوير زير كليك كنيد
پی دی اف (353 کیلو بایت)

لينك كمكي دانلود مستقيم pdf: "اينجا"
لينك دانلود مستقيم فايل تصويري jpg: "اينجا" حجم 504 كيلوبايت

ادامه مطلب ...

فرصت‌هایی‌ برای آفرینش اسطوره، براي آريا آرام نژاد

0 نظرات
برای آریا آرام نژاد:
فرصت‌هایی‌ برای آفرینش اسطوره

. ادامه راه سبز(ارس): یادش به خیر، سالهای پیش خروجی زندانهای جمهوری اسلامی تنها اعتراف بود و اظهار ندامت از کارهای نکرده و تصویر معترفانی با قامتی خمیده و اندکی‌ تکیده. هر چند حتا در آن سالها نیز زندان سیاسی رفتن حرمت داشت و زندانی سیاسی شدن احترام، ولی‌ به هر حال برگه‌ای بود که با صدایی لرزان در مقابل دوربین رسانه‌ها خوانده شود تا گروهی اندک از مردم را اقناع کند. ولی‌ داستان امروز حدیثی دیگر است که زندان‌های حاکمیت شده جایگاهی برای افرینش قهرمانان که سرافکندگی را حتا در بیدادگاه‌ها و در مقابل ناداورانی که لباس مقدس قاضیان را غصب کرده اند تاب ندارند، به جای دفاعیه بیانیه مینویسند و خطابه میدهند و حکم می‌پذیرند و بدین وسیله مرز می گسترند.

آریا آرام نژاد تنها یک جوان است، از خیلی‌ جوانانی که نه سیاسی اند و نه توشه‌ای برای آن دوخته اند، نه نامی‌ دارند و نه چشم داشتی بر این عرصه ، انتخاباتی شد و تقلبی صورت گرفت و مردمی که با مطالبه‌ای نه چندان بزرگ پا به میدان تغییر گذاشتند و حاکمیتی که فکر کرد میتواند با نشان دادن مشت آهنی و سرنیزه‌ای و صدای گلوله‌ای قائله را ختم به خیر خود و سکوت جامعه کند، تمامی‌ داستان قرار بود همین باشد که سرنوشت بازی دیگری رقم زد که ماه‌ها حدیث کشور خون بود و مردمی که با سلاح سکوت در برابر سفیر گلوله مقاومت کردند و ریزش‌هایی‌ که هر کدام تن قائد‌شان را میلرزاند، حدیث تشتّت بود و لرزه‌هایی‌ که هنوز تن حکومت‌شان از از خلاصی نیافته، مردمی از جنس پدران و ماداران و برادران و خواهران ما، دانشجو، کاسب ، کارمند یا حتا بیکار که چیزی که دور هم جمع‌شان کرده بود مطالبه یک حق بود، نه حتا انتخاب یک فرد!

آریا آرام نژاد یک فرد از خیل همین مردم بود که تنها انعکاسی بود از یک واقعه در قالب یک سرود، به زندان افکندنش و یک فرصت آفریدند تا قهرمانی جدید سر در بیاورد. فرصتی که پیش از آن محمود وحید نیا‌ها از آن استفاده کردند تا حنجره شوند برای سخن و مطالبه آنچه که مردم به دنبال آن پای در کارزار نهادند. آریا نه از جنس سحرخیز قهرمان است و نه از جنس تاج زاده‌ای که آوازه مردیش شهره کوی عاشقان است، آریا از جنس ما است، یک جوان از یک پهنه که نه سیاسی است و نه آرزوی ماندن در میانه این وادی!

آریا تنها یک نام است، یک نماد از خیل بزرگ قهرمانان که بسیاری حتا نام آنها را نمیدانند، نمادی برای مردمی که هر کدام یک قهرمان اند؛ به میانه میدانی پای نهادند که از فرجام تلخ آن با خبر بودند، میدانستند و آمدند و جنبشی آفریدند که برخلاف اسلاف خود پیروزی را بر خط خون نجست و به قانون حریف تن در نداد.
فرشاد توماج
ادامه مطلب ...

آری اینچنین شد برادر!

0 نظرات
آری اینچنین شد برادر!

. ادامه راه سبز(ارس): این ملت آنقدر به مشکلات عدیده مبتلا است که اگر نبود حق خود را گرفته بود. هر چند که در آیین مسلمانی و دنیای متمدن، حق دادنی است نه گرفتنی . آنقدر بر من تحمل این اوضاع و نا راستی ها گران آمد که گفتم من هم یک رسانه باشم تا آنچه را می دانم، از راستی و نا راستی این زمانه٬ به مناسبت سالگرد شروع جنگ به آگاهی این مردم برسانم. منی که با ایده آل هایم ابتدای جنګ و انقلاب اسیر شدم و با همان ایده آل هایم برگشتم. وقتی از اوضاع می پرسیدم٬ بستګانم می ګفتند: صبر کن ... بزودی خودت خواهی فهمید. فکر کنم تجربیات من هم خواندنی است.

1- بيست سال است كه از اسارت به وطن بازگشتيم. هر چه مي نگريم هي امروز و فردا مي كنند. بيست سال است كه مملكت را در وضعيت زرد نگه داشته اند! اوضاع نه سفيد است و نه قرمز يعني نه صلح و نه جنگ! هي مردم را از بيم دشمن مي ترسانند. اما براي در دست داشتن نبض مديريت كشور، اقتصاد، اوضاع را در وضعيت زرد نگه داشته اند تا تمام پست هاي كليدي را به عوض اجر جهاد في سبيل الله به برادران سپاهي خودي يا آقازاده ها و مجاهدان بعد از فتح مکه بدهند تا آنها هم با آزمون و خطا چوب لاي چرخ معيشت مردم بگذارند!

بيست سال است كه با باورهاي مردم بازي مي كنند و خود را در هاله ي تزوير پنهان. در ظاهر از تبعيض شكايت مي كنند اما در خلوت خودي و غير خودي را دسته بندي و خط كشي مي كنند! "انّ فرعون علا في الارض و جعل اهلها شيعا": فرعون بر روي زمين طغيان كرده و مردم را فرقه فرقه نمود. امام دائماً از نقش و ايثار مردم در جهت برپايي نظام اسلامي ياد مي كرد و آنان را ولي نعمت مسئولين مي ناميد، از پدران و مادران جوان از دست داده صحبت مي كرد، و مي گفت ما كجائيم و اينها كجايند؟!

اما در حال حاضر مردم بايد در لابلاي چرخ زندگي له شوند و در عوض رأ‌ي و نظرشان زينتي باشد بر كاخ جاه طلبيهاي آقايان. آيا انتظار داريد كه در دامان اين مادران و پدران زجركشيده جوانان شهادت طلب براي حفظ حدود و ثغور اين مملكت و ولايت شما تربيت يابند؟ شما با اين تبعيض آلوده به تزوير، فقط در داخل دشمن تراشيده ايد و نيازي به دشمن خارجي نداريد... شما خود، دشمن خود هستيد!

يكي بر سر شاخ بود و بن مي بريد – خداوند بستان چو او را بديد

بگفتا كه اين مرد بد مي كند – نه بر من كه بر نفس خود مي كند

شریعتی می ګفت: اګر در صحنه ی حق و باطل زمانه ی خود نیستی٬ خواه به نماز ایستاده باشی٬ و یا خواه به شراب نشسته باشی٬ فرقی ندارد. الآن میلیاردها به تزویر خرج می کنند تا تو را وارد یک صحنه ی دیګر کنند. در انقلاب و جنگ و اسارت در صحنه بودیم٬ اما نفهمیدیم چطور شد که از اسارت برگشتیم ما را حتی به عنوان یک کارمند ساده هم در وزارت خارجه استخدام نکردند. در اسارت بچه ها می ګفتند که امام ګفته: اسرای ما سفرای ما هستند٬ اما در زمان جناب آقای خامنه ای ما شدیم غیر خودی... و از ایشان هم صدایی در نیامد. بله مشاهده مي فرمائيد... اینچنین شد برادر!

2- در یکی از اردوګاهها یک دوست پاسداری بود که همیشه تلاش داشت تا با ګل آلود کردن آب یا همان آرامشی که حاج آقا ابوترابی الګوی آن را ترسیم کرده بود٬ بهره برداری دلخواه کرده تا ریاست کند. او با جریان سازی افراد را به جان هم مي انداخت، تا جایی که جان حاج آقا ابوترابی را آنقدر به لب رساند که در وصف او ګفته بود: اګر از کسی که مرا به عراقیها لو داد بګذرم از این فرد نخواهم ګذشت. حاجی پس از بازګشت تلاش کرد تا وزارت اطلاعات از سر خطای خطا کاران یا جاسوس هایی که از روی جوانی و نادانی کسی را لو داده بودند بګذرد٬ از جمله ایشان را خود قلباْ بخشید (که هر چند در نزد وزارت اطلاعات پرونده نداشت چون پاسدار بود).

او در حال حاضر پست فرمانده امنیت اجتماعی و اخلاقی را در نزاجا دارد و امنیت برای این ملت فراهم میکند! جالب است كه جای مهر نماز نیز بر پیشانی ایشان مشهود بود اما دل بسياري از اسرا را خون كرده بود. دوست دیګری هم بود به نام علي نجفي (يك گروهبان 2 ارتش) که به واسطه مقاومت هایی که در شکنجه های عراقیها کرده بود و حتی حسرت یک آخ را به دل عراقیها گذاشته بود٬ لقب فرعون را از بابت سخت جاني از عراقیها گرفته بود. هم عراقیها و هم ایرانیها از روی شوخی به او علی فرعون می ګفتند٬ او آدم بسیار شوخ و شجاعی بود.

او در سال یک ماه بيشتر نماز می خواند و آن هم در ماه رمضان... حاج آقا ابوترابی بسیار او را دوست داشت٬ به او احترام خاصی می ګذاشت و با او شوخی می کرد. او همواره به عنوان ارشد آسايشگاه سپر بلاي بچه هاي مذهبي بود و باعث شده بود كه عراقيها اصلاً به آسايشگاه او شك نكنند. شش ماه پس از بازګشت از اسارت در جمعی می ګفت: کاش در همان اسارت می ماندیم و بازنمی ګشتیم و این نابسامانیها را نمی دیدیم... دلم می خواهد برګردم و حاضرم با همان کاستیها در اسارت بسازم. متاسفانه او حدوداْ ۲ سال پس از آزادی در حادثه ای در یکی از رودخانه های اطراف کرمانشاه غرق شد و حتي جنازه اش پيدا نشد!!! جالب است كه بدانيم هر دوي اين دوستان يك سال قبل از شروع جنگ در كردستان اسير شده و به عراق آورده شده بودند. آنها هر وقت با هم شوخي مي كردند مي گفتند: تو را به جاي يك گوني گندم به عراقيها دادند و ديگري مي گفت: تو را با يك بز عوض كردند... انسانها را می بینید چګونه فرعون می شوند؟... راستي چګونه چنین می شود برادر؟!

3- حاجی ابوترابی کار بزرګی در اسارت کرده بود. اګر امروزی صحبت کرده باشم باید بګویم که کاری دموکراتیک کرده بود!!! بله اما نه... در واقع ایشان در ادب و اخلاق٬ ایمان و مسلمانی سرآمد بود٬ دموکراسی پیش او کم می آورد. و تا آنجایی که من یادم می آید حتی در ایران هم به ورطه ی تزویر نیفتاده بود. آب و آتش را در اسارت کنار هم نګه داشته بود. موافق٬ مخالف٬ جاسوس٬ منافق و حتی دشمن در کنار هم در آرامش بودند.

یک روز در آسایشگاهی به علت دعوایی که منجر به هتک آبروی یکی از اسرا شده بود٬ سخنرانی کرد و ګفت: اګر امر بر این قرار ګرفت که قرآن را بسوزانید یا آبروی فردی را ببرید٬ قرآن را بسوزانید اما آبروی آن فرد را نبرید!!! چرا که اګر قرآن کلام خداست٬ اما انسان اشرف مخلوقات خداست!!! حال شما مقایسه کنید با رویه ای که سربازان ګمنام ولایت زمان در زندانها به منظور حفظ نظام که اوجب واجبات است در بازجوییها به کار برده و در هتک آبرو و ناموس زندانیها از هیچ فرو ګذار نمی کنند... بله در آن مرام قرآن در خدمت انسان و انسان سازی است٬ اما در این مرام قرآن بر سر نیزه ها و دست آویزی برای اشک تمساح ریختن ها... آری...آری اینچنین شد برادر!

4- در اسارت شما به هیچ منبع خبری دسترسی نداشتید الا رادیو بغداد (بخش فارسی) که از میان فحش و ناسزا خود باید یک چیزهایی را استنتاج می کردید. بعد که عربی یا انګلیسی را یاد می گرفتید فقط روزنامه های عراقی بود که از میان اخبار ایران یک چیزهایی را باید خود تفسیر و استنباط می کردید. بعدها هم رادیو منافقین اضافه شد. مدتی بعد از فوت امام بود و ما هنوز در اسارت بودیم. یادم نیست که این خبر را در روزنامه خواندم یا رادیو اعلام کرد، مبنی بر اینکه رهبر جدید ایران (آقای خامنه ای) را با لفظ " مقام معظم رهبری " خطاب کنید. راستش برای من که سالیانی بود از ایران ابتدای انقلاب به دور بودم این مطلب عجیب بود و کمی چندش آور. به خود گفتم مگر سال 1357 کسی به مردم دیکته کرد که به امام بگویند امام؟! مردم خود با طیب خاطر این لفظ را به کار می بردند. در ضمن او خود اصرار داشت که به من خدمت گذار بگوئید نه رهبر... اما آری... اینچنین شد برادر!

5- گذشت و به ایران آمدیم... چیزی نگذشته بود که در تلویزیون به چشم دیدم که جناب آقای خامنه ای به ولايات تحت ولایت سرکشی و در مساجد بر سکویی نشسته تا رعایا صف کشیده٬ عریضه به دست٬ منتظر٬ تا آقا پس از بوسيده شدن دستش از ایشان رفع مشکلات کنند. آیاسیستم مملکت داری در نظر آقا همانند 1000سال پیش می نمود؟ یا غرض دیګری در کار بود؟ آیا رسالت جمهوری اسلامی به ذلت کشاندن و به خفت نشان دادن انسانها در برابر دوربینها و دیدګان سایر انسانها بود؟ و اينکه رییس جمهور پلیدش ۵ سال است این صحنه های زجرآور را با کمال خباثت در استانها به نمایش می ګذارد تا اربابش باورش شود که در این سرزمین ولایت دارد؟ آيا زنان و مردان بوسه زننده بر آن دستان زیر پوشش٬ پس از این همه جنایت دانسته اند که آن دستان چدنی بوده است!!! در این مرام تو باید بوسه زننده بر این دستان چدنی باشی٬ در غیر این صورت این دستان چدنی بر فرقت فرود خواهد آمد!

ابوترابی را دیده بودم هنګامی که دوستان شهرستانی به تهران می آمدند و قصد بوسیدن دستانش را داشتند٬ ممانعت می کرد و کار به کشتی ګرفتن می کشید!!! آيا آدم ندیده بودیم؟ بايد از آقاي خامنه اي سوال شود كه آقا شما مي خواهيد كدام علي فرعون باشي؟!! مانند علي فرعوني كه در اسارت آزاده بود، پاك و خدمتگذار، يا علي فرعوني كه در آزادی اسير دست بوسي و هواي نفس است؟!! علي فرعوني كه خود را به امام علي ابن ابيطالب تشبيه كرد اما نتوانست و هواي نفس به او اجازه نداد تا معيار و ميزاني براي همگان باشد تا به او راست شوند. {رِجَالٌ لَّا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّـهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ ۙ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ ﴿ فصلت ٣٧﴾ پاکمردانی که هیچ کسب و تجارت آنان را از یاد خدا و به پا داشتن نماز و دادن زکات غافل نگرداند و از روزی که دل و دیده‌ها در آن روز حیران و مضطرب است ترسان و هراسانند.} ... بله مرداني كه زندگاني دو روزه ي اين دنيا آنان را غافل نكرده و نفريفت، چرا كه از آن روزي مي ترسند كه در آن روز با ديده و دل به حقايق اعمالشان بصيرت يابند... راستی چه شد که اینچنین شد برادر؟!

6- این روزها مثل آدمهای مات و مبهوت شده ام و دائم با خودم حرف میزنم. تلویزیون داشت به مناسبت هفته ی دفاع مقدس سرود خلبانان را پخش می کرد. همان سرودی که به دو زبان ترکی و فارسی خوانده شده و می ګوید: وروشولار ارتشیمیز هر یاندا ... رزمنده ی مسلمان زیر لوای قرآن پیروزیت مبارک ... آلآه سیز یار اولدی ٬ دشمن لریز خوار اولدی ... هامی دییب مبارک ... اینها را داشت می خواند و من رفته بودم توی فکر که چی می خواستیم و چی شد ... بغض ګلویم را ګرفته بود و دلم می خواست ګریه کنم که همسرم سرزده وارد اتاق شد و نګاهی به من کرد و ګفت چرا قیافه ات اینطور شده؟!!! ... که ... خودم را، یا همان قیافه ام را جمع و جور کردم و ګفتم هیچی ... چیزی نیست ... موضوع را عوض کردم. سرود غریبی می کرد ... من هم فیل ام یاد هندوستان کرده بود و غریبی می کردم... و زحمات نسل خود را برباد می دیدم ... بالآخره بله... اینچنین شده است برادر!!!

7- آقا برای بسیجیان سازندګی سخنرانی کرد. برای راه ګم کردن دم از امام خمینی زد اما از شور و امید و ایمان قوی و همت و بصیرت و توانایی امت خود (در مقایسه ای پنهانی با امت امام خمینی) داد سخن داد که بیشتر از آغاز انقلاب است (اینطور که از لحن ایشان برمی آید احتمالاْ از نظر ایشان اکثر امت امام ریزش شده اند و ایشان بدطوری امید به رویش امت خودساخته دارد!) . و اینکه جوانان غربی در دام افسردګی٬ ناامیدی٬ توهم و بی هدفی افتاده اند. اما همچون رییس جمهور که به مناسبت هفته ی دولت آمار دروغ تحویل مردم می داد و خود ناظر این همه دروغ بود و دم بر نمیزد٬ آګاهی نداد که پیشرفت و سازندګی ظاهر در این دنیا٬ ناشی از افسردګی٬ ناامیدی٬ توهم و بی هدفی است یا ناشی از شور و امید و ایمان قوی و همت و بصیرت به ولایت ایشان؟! و این که چرا ما با وجود شور و امید و ایمان قوی و همت و بصیرتمان به ولایت ایشان در مقایسه با جهان استکبار از نظر پیشرفت و سازندګی عقب تریم؟!

چينيها و كره ايها و تركها مگر ظرف چند صد سال به اين وضع رسيده اند؟ آيا بعد از انقلاب ما شروع نكردند؟ 20 سال براي شما كافي نبود تا يك امت صالح و سالم بسازيد؟ و همچنین مشخص نکرد که این بسیجیان غیر انتفاعی می بایست در خدمت مردم باشند یا بر ضد مردم؟! چماقشان را سر دشمن بيروني بكوبند يا مردم بدبخت؟ حال یکی نبود که سوال کند با این همه آدرس اشتباهی دادن٬ جعل اکاذیب٬ هندوانه زیر بغل امت ناداشته ګذاشتن و امید واهی دادن٬ آیا ایشان خود در بند اهداف حقیر مادی و اسیر وسوسه های ریاست و قدرت و از درون تهی شدن نمی باشد؟ بله... آن زمان که به توهم به شما لقب مقام عظمی را بخشنامه ای عطا کردند و آن زمان که مردم را به دستبوسی فرا خواندید٬ آن زمان که برادران سپاه لباس خدمت را از تن به در کرده و لباس تجار و سیاستمداران به تن کردند٬ و آن زمان که برادران بسیجی غیر انتفاعی پول ګرفتند و چماق بر سر مردم کوفتند٬ آن زمان انقلاب تمام شد٬ نشد؟! ...آه... بله... مشاهده میفرمایید که چه شده٬ برادر؟!

8- هنوز هم مي توان از فيلمهايي كه از سخنرانيهايي امام پخش مي شود در مقايسه با فيلمهايي كه از سخنرانيهاي آقاي خامنه اي پخش مي شود به رابطه ي واقعي امام واقعي با امت پي برد. فرق يك عارف واقعي با يك فقيه تقلبي كاملاً آشكار است... به چهره ي مردم و رفتار خالصانه ي مردم آن زمان دقت كنيد...

با مدعي نگوئيد اسرار عشق و مستي – تا بي خبر بميرد در درد خودپرستي

یکی از اسرای جنگ
ادامه مطلب ...

سخنی با سردار همداني: سردار!، سپاه اگر در سیاست وارد شود، سیاه می‌شود

0 نظرات
سخنی با سردار همدانی، فرمانده سپاه تهران:
سردار!، سپاه اگر در سیاست وارد شود، سیاه می‌شود
. ادامه راه سبز(ارس): مخاطب این نوشته ظاهراً سردار حسین همدانی است و بهانه‌ی آن مصاحبه‌ای است که با روزنامه‌ی خبر داشته است. مصاحبه‌ای که با‌یک بار خواندن آن، می‌شود پی برد که گروهی از سرداران سپاه چگونه پا را از قانون فراتر گذاشته و همه چیز را آن‌گونه که می‌خواهند، می‌بینند و تحلیل می‌کنند و در این راه به سپاه و بسیج و سیاست هم رحم نمی‌کنند.

اما مخاطب واقعی این نوشته، نه فقط حسین همدانی، که همه‌ی نظامیانی است که به پشتوانه‌ی قدرت نظامی، در عرصه‌ی سیاست و اقتصاد فعال شده‌اند و می‌خواهند به هر قیمتی این حضور خود را برای افکار عمومی‌ توجیه کنند و به زعم ِ خود روشنگری کنند. نظامیانی که کشور را درگیر جنگ نرم می‌خوانند و خود را سرداران جنگ نرم می‌خواهند. نظامیانی که در جنگی موهوم در حال شکست از دشمن فرضی‌اند.
سردار پاسدار حسین همدانی!

بیاید همین اول کار بی‌حساب شویم. شما زحمتِ بسیار کشیده‌اید، اجرتان باخدا. مرحبا به تمام سرداران جنگ و دفاع مقدس. پیش از همه به فرمانده‌ی کل قوا و به جانشین فرماندهی کل قوا ! مرحبا به فرماندهی سپاه و وزیر دفاع و نخست وزیر دفاع مقدس! مرحبا به شهیدان! مرحبا به جانبازان! مرحبا به سربازانی که گمنام ماندند و گمنام رفتند و پس مرحبا به شما هم! هزار مرحبا!

من هم معلمی‌ هستم در گوشه‌ای از این ایران بزرگ. خدا را چه دیدید؛ شاید معلم فرزندان شما هم بوده‌ام! بی‌تعارف بگویم، مرحبا نمی‌خواهم. من هم در حال انجام وظیفه‌ام، مثل شما. فرزندان شما هر روز بر کلاس درس من می‌نشیند. من به آنها خواندن و نوشتن‌ یاد می‌دهم و خوشحالم که نخسین کسی هستم که قلم دستشان می‌دهم و به به آنها‌یاد می‌دهم بنویسند: بابا نان داد.

از شما چه پنهان با این اوضاع بدِ اقتصادی، در کار ما ایثار و فداکاری هم برای پایبندی به وظیفه لازم است. می‌گویم ما، و منظورم همه کسانی است که علم و دانش را پاس می‌دارند و در سنگر علم و دانش مشغول‌اند.

منتی نیست سالهایی که شما در جبهه‌ی جنگ با لشکر صدام می‌جنگیدید و از خاک و ناموس وطن دفاع می‌کردید و مرز وطن را پاس می‌داشتید، ما هم با همه‌ی کاستی‌ها و کمبودهایی که می‌شناسید و می‌دانید ، به فرزندانمان درس وطن دوستی و ایمان می‌دادیم و برای آنها از شهامت‌ها و شجاعت‌های پاسداران وطن می‌گفتیم. ما هم بر اساس وظیفه و به پیروی از رسم علما و دانشمندان، فرزندانمان را پرورش دادیم تا بدانند چگونه ارزش‌ها را بشناسند و باورهای خود را چگونه بیابند؛ تا بتوانند خوب و بد را تشخیص دهند و نگذارند هر کسی به ارزش‌های آنها حمله کند و هر کسی خود را معیار خوب و بد بداند و خودش را صاحب و مالکِ ارزش و باور واقعی و اصیل بخواند. منتی نیست، درس می‌دادیم و درس می‌دهیم و به وظیفه می‌رسیم و وظیفه می‌خوریم. مثل شما. مثل نانواها، مثل کارمندهای آب و فاضلاب، مثل رفتگرها، مثل پزشکان، مثل پرستاران و خیلی‌های دیگر.
پس ، بی‌حساب سردار. کم و کسرها را هم قلم بکشیم و باقی را با خدا حساب کنیم. با هم چرا ؟ در مکتب ما، خدمت به محرومان که منتی ندارد آقا!

سردار حسین همدانی،

حالا که بی‌حساب شدیم، می‌خواهم ‌یک نکته‌ی مهم را به شما و به خودم و به همه‌ی کارگزاران جمهوری اسلامی‌ یادآوری کنم، مبادا فراموش شود، که گویی خیلی وقت است فراموش شده است!

من نباید فراموش کنم که «‌یک معلم» هستم وگرنه به معلم بودنم خیانت کرده‌ام و از وظیفه‌ام بازمانده‌ام. من‌ یکی حق ندارم – حتی به بهانه‌ی دفاع مقدس – وسط کلاس درس، بچه‌ی کلاس اول را صدا بزنم و برایش از توپ و تانک و مسلسل بگویم و از او بخواهم با چشمان بسته تفنگ را باز کند و ببندد. من که در تمام عمرم «خشم شب» را آموزش ندیده‌ام و ندیده‌ام ، همان بهتر و درست‌تر که از «مشق شب» بگویم، وگرنه فرزندانمان باسواد نمی‌شوند که هیچ، ندانسته و نیاموخته خودشان را هم به کشتن می‌دهند. این قانون آموزگاری است. این قانون من است. این قانونِ جمهوری اسلامی‌ایران است.

شما هم همین‌طور سردار! مبادا فراموش کنید، شما ‌یک سپاهی هستید و تا روزی که به این لباس مفتخرید، وظیفه دارید مطابق آنچه که قانون بر شما حکم کرده است، در خدمت مردم و ولی‌نعمتان خود باشید. مبادا خطر کنید و ‌یادتان برود که شما‌ یک نظامی‌ هستید و نظامی‌بودن پیشه‌ی شماست؛ که قانون اساسی گفته است «حدود وظایف و قلمرو مسوولیت این سپاه در رابطه با وظایف و قلمرو مسوولیت نیروهای مسلح دیگر با تأکید بر همکاری و هماهنگی برادرانه میان آنها به وسیله قانون تعیین می‌شود.»

اگر هم طاقت قانون را ندارید – که گویا ندارید – و اگر از انجام وظیفه خسته شده‌اید. بسم الله رخت درآورید و کفش بیاوزید و به کار دیگری مشغول شوید. می‌خواهید معلم شوید، مبارک است که معلمی‌ پیشه‌ی انبیاست. بسم الله! چندی شاگردی کنید و رخت مدرسه بپوشید. مشق بنویسید و خاک مکتب بخورید و جور استاد بکشید! تاریخ اندیشه‌ها را بیاموزید و اندیشه‌ورزی کنید.

سیاست را هم علاقه دارید بروید بیاموزید و بورزید. ما که حسود نیستیم. بروید و بیاموزید تا بدانید که سیاست، هنری برای پرهیز از جنگ است و جنگ بی‌سیاستی محض است. شاطر هم می‌خواهید بشوید، منعی نیست. نان برکت سفره است، اما شما را به خدا بارِ خاطر مشوید!

جناب همدانی،

اما، اگر طاقت قانون را ندارید و می‌خواهید قانون را دور بزنید و می‌خواهید صدایتان را از صدای قانون بلندتر کنید –که دارید می‌کنید– به الله ! که رسم بدی است و بد می‌بینید.

رسم بدی است که اگر نبود؛ من هم می‌توانستم و می‌توانم دور بزنم، حتی ساده‌تر از شما. کافی است چند صباحی تمارض کنم و به مدرسه نروم تا فرزندانمان جا بمانند و «بـابـا و آب و نان» نوشتن ‌یادشان برود.

رسم بدی است که اگر نبود، نانواها هم چند روزی به خود استراحت می‌دادند و شاید آنها هم هوس سرداری و معلمی‌ می‌کردند و آن روز من و شما هم گرسنگی می‌کشیدیم.

رسم بدی است که اگر نبود، ماشین شهرداری به مسابقات فرمول‌ یک می‌رفت و رفتگر محله، کوچه را جارو نمی‌کشید و مگس هم من و شما را برمی‌داشت سردار!

مرد سپاهی !

حرمت موی سفید شما واجب. اما این چه رسم سیاهی است که باب کرده‌اید؟ این چه تعریفی است که پس سی سال، از بسیج و سپاه و سیاست و جنگ نرم به آن پناه می‌برید؟

محض رضای خدا، ‌یک بار همین مصاحبه‌ی خود را با خبر ‌یک بار بخوانید. از طرفی می‌گویید تا الان بسیجی را بد تعریف کردهاند و «ما می‌گوییم همه‌ی مردم بسیجی هستند» و «بسیج همان مردم است» و بعد می‌گویید «ما بسیج را برای چه زمانی می‌خواهیم ؟» و «اگر قرار باشد نظام آسیب ببیند و بسیج آسیب نبیند، ما بسیج را نمی‌خواهیم.» از مغالطه‌ی بسیج و مردم بگذریم و به «ما» برسیم ؛ این «ما» کیست که بسیج و مردم را به میل خود می‌خواهد و به کیف خود نمی‌خواهد؟

این «ما» کیست که‌ یک جا می‌گوید «ما باید به نسخه امام عمل می‌کردیم» و بعد خودش نسخه غلط می‌پیچد که «سپاه اگر وارد عرصه‌ی سیاسی نشود اصلاً سپاهی نیست؟»

این «ما» کیست که وقتی در تامین امنیت مردم کم می‌آورد می‌گوید « ما که متولی همه کارها نیستیم و مسئول امنیت نیروی انتظامی‌است و آنها باید پاسخ بدهند » ؟

این «ما» کیست که می‌داند «در حوادث سال گذشته چهره‌ی بدی در عرصه‌ی بین المللی از ایران ثبت شد» و باز هم اصرار دارد که «بسیار خوب عمل کرده است و پرونده را بسته و انتظار فتنه را هم از پیش داشته است»؟

این «ما» کیست که سیاست جذب حداکثری را این‌گونه می‌فهمد که «فهم ما از جذب حداکثری این بود که روشنگری کنیم و لذا نهضت روشنگری راه انداختیم» و چهار هزار اساتید و محقق و روحانی – که لابد سردار مشفق‌ یکی از آنهاست – روانه‌ی مساجد و دانشگاهها و مدارس کردیم؟ و این «ما» کیست که بر اساس «برآورد اطلاعاتی» انتظار فتنه را دارد، اما خبری نمی‌دهد؟ جنگ نرم را صرف می‌کند و نمی‌داند چه صیغه‌ای است؟

و به راستی! این «ما» کیست که تمام تاریخ اندیشه و تضارب آرا را جنگ نرم می‌خواند و به هوای شرکت در این جنگ موهوم رخت جنگ می‌پوشد و سخت جنگ می‌کند و آدم می‌کشد و دن‌کیشوت‌وار به جنگ با آسیاب‌های بادی می‌رود؟! راستی رمانِ «دن کیشوت» را خوانده‌اید جناب همدانی؟ اگر نخوانده‌اید، پیشنهاد دلسوزانه‌ی من را بشنوید و هر چه زودتر بخوانید. باور بفرمایید برای مبارزه در جنگ نرم، «خواندن» از همه چیز واجب‌تر است.

آقای همدانی،

گیرم جنگ نرمی‌ هم بود؛ که نیست! گیرم اندیشه‌ای به ارزش‌ها خائن بود، که نمی‌تواند! گیرم غبار فتنه‌ای در اقیانوس اندیشه برخاست، که ممکن نیست؛ شما چرا در این عرصه سردار شده‌اید؟ مگر این عرصه میدان اندیشمندان و صاحب نظران و آموزگاران و دانشجویان و محصلان نیست؟ مگر این جنگ آداب خود را ندارد و ادبیات خود را نمی‌طلبد و صاحب ادب خود را ندارد که پا در کفش همه کرده‌اید؟ مگر تهدید دومی‌ هم وجود ندارد که خودتان گفته‌اید نظامی‌ است، چرا شما به «آن تهدید» نمی‌پردازید که در تخصص شماست؟ نکند انتظار دارید، من و کلاس اولی‌هایم به دومی‌ بپردازیم و سپاهی شویم؟ آخر این چه رسم ِ سیاهی است است که شما باب می‌کنید، مرد سپاهی!

دست نگه دارید سردار! قرار نیست چون تفنگ در دست شماست و فرمان شلیک با شماهاست، هرچه خواستید بگویید و همه چیز را همان طوری که می‌خواهید تعریف کنید و زمین و زمان را به هم بدوزید که نشان دهید مثلاً اشتباهی نبوده است و خطایی نرفته است و گردی بر دامنی ننشسته است. مبادا فراموش کنید، نیزه‌ای که در دست دارید‌، امانت این مردم است و هر لحظه که بخواهند، می‌توانند آن را پس بگیرند. اما من نماینده‌ی مردم نیستم و نمی‌گویم نیزه را زمین بگذارید و تسلیم شوید، می‌گو‌یم بر نیزه تکیه مکنید. نمی‌گویم با ما باشید و با ما بنشینید ، می‌گویم گفته‌اند که «بر نیزه نمی‌توان نشست»!

حرمت نگه دارید جناب همدانی! با ملت خویش، به زبان آتش سخن مگویید که به آتش قهر ملت خواهید سوخت.

مهستی شیرازی - كلمه
ادامه مطلب ...

جديدترين ديدگاه خوانندگان