بر مجروحان حوادث پس از انتخابات چه می گذرد: «زندگی، زخم ، عفونت و امیدواری»؛ با دیدن زندگی هر مجروح هزار بار در دل می گویم کشته شده ها خیال شان راحت شده؛ اما کسی که جانش گلوله خورده ، نخاعش قطع شده، زخم بستر گرفته و قدرت راه رفتن و حتی حرف زدن از او گرفته شده چگونه می خواهد زندگی کند؟ در این یک ساله بر کسانی که در جریان حوداث پس از انتخابات مجروح شده اند؛ تیر خورده اند، چه دردی را متحمل شده اند و بر خانواده هایشان چه گذشته است؟ ادامه مطلب...
انتشار متن کامل ویرايش دوم منشور جنبش سبز: «نسخه اولیه این منشور در بیانیه ۱۸ میرحسین موسوی آمده بود. آنزمان موسوی صاحبنظران را به نقد و بررسی این منشور و کمک به تقویت و تنقیح آن دعوت نمود. پس از آن بیش از یکصد نفر از کارشناسان و صاحبنظران حوزه‌ های مختلف پیرامون منشور نقدها و بررسی های خود را ارایه کردند. نسخه ویراسته شده به امضای امضای موسوی و کروبی رسیده شده بود و به امانت نزد شورای هماهنگی راه سبز امید قرار گرفته بود تا در موقع مقتضی منتشر شود.» ادامه مطلب...
روزی که پا در عرصه مبارزه با سیاه پرستان گذاشتم، به خوبی از سرنوشت احتمالی خود آگاه بودم. از سیاه پرستان، انتظاری جز قتل و اعدام و مرگ نداشته و ندارم. از سیاهی متنفر بودم. آنقدر متنفر بودم که برای دیدن لبخندهای سبز بر لبان هموطنم، از جان خود نیز گذشته بودم. من از مرگ نمی ترسم. از اعدام نمی ترسم. مرگ من آغاز رویش جوانه های سیاه ستیز و پراکنش قاصدکهای صلح سبز خواهد بود. ای هموطن! اگر روزی سیاه پرستان جان من را نیز ستاندند، بر من سیاه نپوش و اشک نریز، حقم را پس بگیر، همين.
درصورت فيل.تر شدن از اين آدرس استفاده كنيد: http://0mid.arasnava.tk يا http://myyahoo.arasdotcom.tk

مذاكرات ژنو، از عربده تا كُرنش

مذاكرات ژنو، از عربده تا كُرنش
ادامه راه سبز «ارس»: ساعتي پيش از آن كه سران سه كشور آمريكا، بريتانيا و فرانسه در پيتزبورگ بيانيه‌هاشان را درباره تاسيسات هسته‌اي قم بخوانند[1]، محمود احمدي‌نژاد در نيويورك در برابر خبرنگاران نشريه تايمز نشسته بود. خبرنگار تايمز به احمدي‌نژاد اطلاع داد كه طبق گزارش‌هاي منتشر شده، قرار است اين سه تن بيانيه‌اي را درباره تاسيساتي كه ايران مخفي كرده است بخوانند. رييس دولت كودتا كه آشكارا دستپاچه شده بود، ابتدا با همان لحن بازجويانه خبرنگار تايمز را سوال‌پيچ كرد، و بعد كه بالاخره نوبت جواب دادن خودش رسيد، با عبارتي غريب كه كاربرد آن از سوي رييس هر دولت مستقلي درباره رييس دولت ديگر غير قابل تصور بود گفت "من اگر مشاور آقاي اوباما بودم" قطعاً به ايشان مي‌گفتم كه اين حرف‌ها را نزنند، چون اين اطلاعات درست نيست. رييس دولت كودتا، باز هم يك‌بار ديگر در كمتر از سه دقيقه گفت كه اگر "مشاور اوباما" بود به او توصيه مي‌كرد كه از اظهار نظر درباره تاسيسات هسته‌اي قم خودداري كند.[2]

رييس دولت كودتا گويي مي‌دانست كه هيچ كس روي مشروعيت او به عنوان رييس جمهور منتخب ايرانيان حساب نمي‌كند و از او انتظار نگاه داشتن چنين شأني را ندارد، و شايد به همين دليل براي به دست آوردن دل اوباما و هم براي موجه جلوه دادن حرفش خود را در موضع نصيحت كننده و مشاور فرضي اوباما قرار داد. با اين همه اوباما و ديگران نيز توصيه‌هاي ايشان را جدي نگرفتند: شايد چون اين بار هم دروغش از پيش آشكار بود.

چنين بود كه احمدي‌نژاد كه با اعلام آمادگي براي گفت و گو با اوباما درباره "مديريت جهان" به نيويورك رفته بود، نه تنها با رييس جمهور آمريكا ديدار نكرد، بلكه به دليل حضور گسترده تظاهر كنندگان ايراني در خيابان‌هاي شهر، نتوانست از هيچ بچه‌اي هم اسم خود را بشنود. احمدي‌نژاد پس از انتشار علني اخبار تاسيسات قم، مجبور شد آخرين ساعت‌هاي حضور خود در نيويورك را به گفتن حرف‌هاي سرگرم كننده براي رسانه‌ها بگذراند. او گفت كه كارخانه غني‌سازي قم در مرحله بنايي و لوله كشي است و در اعلام وجود آن به آژانس هيچ پنهان‌كاري‌اي انجام نشده "ما 18 ماه زودتر موضوع را به اطلاع آژانس رسانديم كه به نظرم اين كار به جاي جنجال مستحق تشويق است."[3] غافل از اين‌كه مقامات ديگر مانند گلپايگاني نماينده رهبر بدون اين كه لازم بدانند با او هماهنگ كنند درباره همان كارخانه مي‌گفتند كه "اين كارخانه جديد انشاءالله و به اميد خدا به زودي عمليات شده و چشم دشمنان را كور مي‌كند."[4]

در حالي كه مقامات غربي در چند روز مانده به مذاكرات مكرر هشدار مي‌دادندكه اگر مذاكرات اول اكتبر به نتيجه نرسد بر شدت فشار خواهند افزود، مقامات حاكميت كودتا تاكيد مي‌كردند كه تنها براي بحث درباره بسته پيشنهادي و "مذاكره درباره مسايل جهاني" در ژنو مذاكره خواهند كرد. در هفته منتهي به روز پنج‌شنبه كه قرار بود مذاكرات هسته‌اي انجام شود، سيماي كودتا برنامه "مستندي" پخش كرد كه در آن به نوعي تمامي فعاليت ديپلماتيك و مذاكرات هسته‌اي در زمان دولت خاتمي، خيانت قلمداد ‌شد و همان‌طور كه چندین بار رهبری نیز در سخنانش اشاره كرده است، خاتمي و دستگاه ديپلماتيك وقت "مرعوب" غرب نشان ‌داده شدند.

با اين مقدمات جليلي به ژنو رفت و زماني كه نزديك هفت ساعت مذاكره او با نمايندگان اروپا و آمريكا به پايان رسيد، هم آمريكا حاصل مذاكرات را "سازنده" دانست و هم خاوير سولانا نماينده اتحاديه اروپا از مذاكرات ابراز رضايت كرد. سعيد جليلي كه ابتدا با خبرنگاران خودي در سفارت ايران مصاحبه كرده بود، در مصاحبه مطبوعاتي مشتركش با سولانا گفت كه درباره مسايل جهاني و چيزهايي كه به آرامش و امنيت همه شهروندان جهان مربوط مي‌شود صحبت كرده‌اند؛ هيچ اشاره‌اي به مذاكره درباره مسايل هسته‌اي كه طرف ديگر با تاكيد گفته بود محور مذاكرات خواهد بود، نشد. اما روايت سولانا و باقي ديپلمات‌ها حاكي از حصول توافقي مشخص درباره مسايل هسته‌اي داشت، و ذكري از "مديريت جهان" نبود.

بر طبق اطلاعاتي كه تاكنون منتشر شده، ايران توافق كرده است كه نمايندگان آژانس ظرف دو هفته از تاسيسات قم باز ديد كنند، تا آخر اكتبر (18 اكتبر) يك دور جديد مذاكره آغاز شود و از همه مهم‌تر بخش اعظم از اورانيومي كه تاكنون در ايران غني شده و آژانس از آن مطلع است براي غني‌سازي بيش‌تر به روسيه منتقل شود. ميزان اورانيوم غني شده ايران كه علني است حدود 1.5 تن وزن دارد كه ميزان غني‌سازي آن 3.5 درصد است. طبق توافق ژنو اين اورانيوم قرار است 1.2 تن از اين مقدار به روسيه فرستاده شود و در آنجا تا ميزان نزديك به 20 درصد غني شود تا براي "مصارف پزشكي" در اختيار راكتور تهران قرار گيرد. پيش بيني اين است كه در صورت اجراي اين توافق اين انتقال ظرف مدت حدود يك سال انجام شود. اين در حالي است كه گزارش‌هاي موجود نشان از اتمام سوخت هسته‌اي براي غني‌سازي در داخل ايران دارد و در صورت انتقال اين ذخيره اورانيوم، مي‌توان مطمئن بود كه خطر ساخت بمب از راه غني‌سازي اورانيوم موجود در ایران ديگر وجود نخواهد داشت.[5]

نكته شگفت آور اين است كه مقامات دولت كودتا با وجود انتشار جهاني اخبار مربوط به توافقات هنوز هرگونه بحث درباره مسايل هسته‌اي در ژنو را انكار مي‌كنند و سعي دارند موضوع انتقال اورانيوم به روسيه و بازخريد اورانيوم غني‌تر شده را هم به اجراي "تعهدات آژانس در قبال ايران" نسبت دهند و وانمود كنند كه نه تنها در مذاكرات درباره مسايل هسته‌اي هيچ صحبتي نكرده‌اند، بلكه پيش از آن به واسطه آژانس از همين كشورهاي مذاكره كننده امتياز هسته‌اي گرفته‌اند!

به اين ترتيب مذاكره كننده مجهول الهويه‌اي با يكي از خبرگزاري‌هاي داخلي مصاحبه كرده و گفته است كه " در اجلاس ژنو هيچ توافقي بر سر اين موضوع صورت نگرفت و صرفا تصميم ايران براي شركت در نشست 18 اكتبر با آژانس به اطلاع 1+5 رسيد." همين فرد در توجيه اخبار منتشر شده درباره بازخريد اورانيوم ارسالي به روسيه مي‌گويد "پيشنهاد خريد اورانيوم با غناي حدود 20 درصد در هفته هاي اخير از سوي ايران رسما به آژانس اعلام شد و اين نهاد بين‌المللي طبق وظيفه ذاتي خود اين پيشنهاد را با كشورهاي دارنده تكنولوژي غني‌سازي مطرح كرد در ادامه و پيش از برگزاري نشست ژنو ميان ايران و آژانس توافق شد كه نشستي ميان كارشناسان فني آژانس كارشناسان ايران و كارشناسان كشورهاي فروشنده اورانيوم غني شده 18 اكتبر در وين برگزار شود و راهكارهاي اين معامله مورد بررسي قرار گيرد."[6] گويي آقايان هنوز باور نكرده‌اند كه ديگر اكثر شهروندان ايراني مي‌توانند ظرف چند ساعت اخبار را از منابع ديگر هم به دست بياورند.

اگر رجزخواني‌ها و موشك‌پراني‌هاي پيش از مذاكره و داستان سرايي درباره خيانت مقامات پيشين و رشادت هسته‌اي مقامات فعلي را در كنار توافق حاصل شده بگذاريم بار ديگر نكته مهمي رخ مي‌نمايد: اين كه هيچ هدفي جز بقا و تحكيم انحصاري قدرت در دستور كار حاكميت فعلي نيست. مسئله هسته‌اي و غني‌سازي در تمام اين سال‌ها به عنوان خط قرمز نظام و مرز غير قابل گذشت مطرح مي‌شد. حتي طرح اقدام تاكتيكي تعليق موقت براي از سر گيري مذاكرات نوعي خيانت وانمود مي‌شد - ديگر تكليف كساني كه مي‌گفتند ايران چه از لحاظ برنامه‌ريزي براي منابع انرژي و چه به لحاظ وضعيت منطقه‌اي نبايد اين‌گونه پيگير مسئله هسته‌اي باشد يا كساني كه از اساس رفتن به سمت هر نوع تكنولوژي هسته‌اي را غير دموكراتيك مي‌دانستند و با آن مخالف بودند روشن بود.

در عمل اما مفاد منتشر شده از توافق ژنو به مراتب عقب نشيني بزرگ‌تري نسبت به تعليق موقت را نشان مي‌دهد. انتقال اورانيومِ تاكنون غني شده به خارج از كشور يعني در اختيار قرار دادن ثمره همه فعاليت هسته‌اي در اين سال‌ها كه برايش بهاي سه تحريم و قطعنامه در شوراي امنيت پرداخته شد. اهميت اين موضوع وقتي بيشتر روشن مي‌شود كه گزارش‌هاي مربوط به عدم توانايي ادامه غني‌سازي با اتكا به منابع اورانيوم داخلي را جدي بگيريم.

اما حاصل وضعيت فعلي براي ما چيست؟ بايد گفت جنبش سبز در كليت خود و با تكثر ديدگاه‌هاي كه ممكن است درباره انرژي هسته‌اي داشته باشد، در موقعيت مهمي در اين مقطع قرار گرفته است. اتفاق ژنو نه تنها نشان داد كه دروغ‌گويي تا چه حد در تمامي اركان حاكميت رسوخ كرده است، بلكه بار ديگر حياتي بودن و اهميت شعارهاي دموكراتيك جنبش سبز را يادآور شد. جنبش سبز اكنون بايد روشنگري درباره اين بعد از سياست حاكمان را هم به دستور كار خود بيفزايد و نه تنها نشان دهد كه چه دروغ بزرگي درباره وقايع اخير گفته مي‌شود بلكه يادآور شود كه توسعه تكنولوژي هسته‌اي در ايران نه تنها از آغاز دور از چشم نهادهاي بين‌المللي صورت گرفت بلكه از آن مهم‌تر، اين كه دور از چشم مردم ايران انجام شد.

جنبش سبز با تكيه بر همين شعار دموكراسي‌خواهي و ضديت با ديكتاتوري خود اكنون مي‌تواند به توافق صورت گرفته رجوع كند تا نشان دهد كه حاكمان كودتايي چگونه منابع مملكت را صرف آرزوهاي ماليخوليايي خود مي‌كنند و سپس چون هيچ تعهدي به هيچ كس ندارند، به راحتي حاصل همان ماجراجويي كه از جيب ملت در رنج ايران صورت گرفته را براي بقاي خود به باد مي‌دهند. بايد گفت توافق فعلي دست كم از آن رو كه احتمال دخالت خارجي و اعمال تحريم و فشار اقتصادي بر مردم را بعيدتر كرده به نفع جنبش است، چرا كه اكنون مي‌توان اميد داشت كه فرصت‌هاي مدني براي بالندگي جنبش با پيش آمدن وضعيت جنگي در خطر نمي‌افتند.

از همين زاويه، نكته ديگري را هم بايد در نظر داشت. به نظر مي‌آيد كه حاكمان كودتايي بعد از اين همه تبليغات دروغ، باز هم واهمه‌اي از ريزش نيروهاي "ايدئولوژيك" خود در صورت افشاي اين توافقات نداشتند. سران كودتا گويي نه از اين كه در مقابل دوربين‌هاي دنيا خود را در آرزوي مشاوره اوباما به تصوير بكشند ترسي داشتند و نه از اين كه حاميان‌شان با افشاي مفاد توافق ژنو به ترديد بيافتند؛ راستي چرا؟ آيا به اين دليل كه مي‌دانند ديگر بدنه حاميان باقيمانده خالي از هر نيروي ايدئولوژيكي است كه راست و دروغ برايش مهم باشد؟ آيا تنها تكيه‌شان بر همان نيروهاي خشن خياباني است كه براي تامين منافع پست خود خون خلق مي‌ريزند؟

آيا اين رجز‌خوانان كه همه انتظار جنگ افروزي‌شان را داشتند از آن رو تن به توافق ژنو دادند كه فكر مي‌كردند در صورت رفتن به وضعيت جنگي و تحريم سخت‌تر در ميان انبوه مخالفان تنها خواهند بود و توان سركوب بيش از اين كه تاكنون نشان داده‌اند نخواهند داشت؟ پاسخ هر چه باشد، ضعف حاكميت كودتايي به دليل بي‌پشتوانگي داخلي‌ در تحولات بين‌المللي اخير كاملاً نمايان است.

--------------------------------------------------------------------------------

[1] متن بيانيه اين سه تن را در اينجا ببينيد:
http://www.cfr.org/publication/20287/

[2] فيلم اين بخش از مصاحبه تايمز را در اينجا ببينيد:
http://www.time.com/time/video/player/0,32068,42040382001_1926164,00.html

متن كامل مصاحبه در اينجا منتشر شده است:
http://www.time.com/time/world/article/0,8599,1926224,00.html

[3] بنگاه خبري فارس ظاهراً اين نكته را آن قدر جالب ديده كه آن را براي تيتر برگزيده است:
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8807040007

[4] فارس سخنان گلپايگاني را هم بدون توجه به اين كه مي‌تواند با محتواي حرف‌هاي احمدي‌نژاد درباره اين كه 18 ماه تا آغاز به كار احتمالي تاسيسات قم مانده را در تضاد باشد، با تيتر "كارخانه جديد غني‌سازي هسته‌اي به زودي عملياتي مي‌شود" منتشر كرد:
http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8807040614

[5] اكثر خبرگزاري‌ها و نشريات معتبر جهاني اخبار مربوط به اين توافق را منتشر كرده‌اند، براي نمونه مي‌توانيد گزارش رويترز را در اينباره ببينيد:
http://www.reuters.com/article/topNews/idUSTRE59129F20091002?sp=true

[6] مشروح مذاكره اين فرد را با خبرگزاري مهر بخوانيد:
http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=956729

0 نظرات :: مذاكرات ژنو، از عربده تا كُرنش

جديدترين ديدگاه خوانندگان