روایت مهدی خزعلی از آنهایی که از شب قبل به حرم امام برده شده بودند:
همرزمان! این قرآن های سر نیزه دروغ است فریب نخورید
. ادامه راه سبز(ارس): مهدي خزعلي مينويسد؛ امت حزب الله؛ بسیجیان روح الله؛ خیبریون؛ بدریون؛ قدری درنگ کنید، نمی توان این خیل عظیم یادگاران شهدا را منافق خواند! نمی توان باور کرد این همه بیراهه روند و عده ای تازه به دوران رسیده و جبهه ندیده در صراط حق باشند،نه، هرگز! همرزمان؛ فریب معاویه و عمرعاص را نخورید، قرآن های بر نیزه دروغ است، کسانی که به قرآن اعتقاد دارند آن را بر نیزه نمی کنند....
فرزند من نیز با بچه های پایگاه بسیج - البته با لباس شخصی - ساعت 5 صبح به حرم امام می رود، حرم امام پر از نیروهای لباس شخصی است که از اقصی نقاط کشورآورده شده اند تا شعار دهند، شعارها نیزازقبل طراحی شده است که در دل آن نفی سید حسن خمینی مستتر است، سخنرانی احمدی نژاد را هم به برنامه اضافه می کنند تا همه را تحریک کند، زمان تنظیمی برای سخنان احمدی نژاد تا ساعت 12می باشد، رهبری می گوید : من باید خطبه ها را ساعت 12.30 شروع کنم، و آقای ... برای احمدی نژاد می نویسد که صحبت را تا 12.30 ادامه دهید! تذکرات کتبی و شفاهی آقای انصاری در مورد اتمام وقت احمدی نژاد نادیده گرفته می شود، تا جایی که احمدی نژاد درمقابل دوربین همه خبرنگاران و پشت تریبون بد اخلاقی کرده و آقای انصاری را با پرخاش از جایگاه بیرون می کند.
بیست و یک سال از رحلت امام (ره) می گذرد، در مراسم سوگ او در کنار مرقدش نواده او را منافق می خوانند و اجازه نمی دهند سخن بگوید! سوت و کف برای این است که صدای فرزند یادگار امام را نشنوند و نگذارند تا صدایی از بیت امام به مردم برسد! تاریخ تکرار می شود، سی سال از رحلت پیامبر نگذشته بود که حسن علیه السلام را خانه نشین می کنند و در برابرش به منبر رفته و به وصی پیامبر اسائه ادب می کنند، فرزندان بوسفیان پیامبر را مصادره کرده و اولاد او را خارجی می خوانند! ده سال بعد جنازه سبط اکبر را تیرباران کرده و اجازه نمی دهند در خانه جدش یا پدرش دفن شود! بیست سال بعد در کربلا، آب را بر حسین علیه السلام می بندند و چون می خواهد کوفیان را هشدار دهد، با سوت و کف و هلهله مانع رسیدن سخن نواده رسول خدا(ص) به مردم می شوند.
ما را چه شده است؟ دختران امام و همسر یادگار امام در اعتراض به حرمت شکنان، مجلس عزای پدر را ترک می کنند و به زنان مسئولین رده بالای حاضر در مجلس عتاب می کنند که شما هر چه دارید از پدر ما دارید و با ما چنین می کنید! این عتاب مرا به یاد عتاب زینب کبری و امام سجاد( علیهما السلام) در مجلس ابن زیاد و مسجد شام می اندازد، زینب آنها را ” یابن الطلقاء ” خطاب می کند.
آری تاریخ تکرار می شود، تنها یادگار پیامبر پس از او، اندکی در میان امت درنگ کرده و به دیدار پدر می شتابد، قاتلین اصرار دارند تا شهادت زهرای مرضیه( سلام الله علیها ) را مرگ طبیعی بنامند!می گویند او نه به واسطه میخ در و سیلی و پهلوی شکسته و جنین افکنده به شهادت رسید، بلکه در جوانی در بستر اجلش رسید!، یادگار امام راحل نیز اندکی درنگ کرد و به پدر پیوست او نیز به مرگ طبیعی ، درجوانی و در بستراجلش رسید، نمی دانم شاید دیر یا زود اجل فرزند یادگار امام هم برسد، البته به مرگ طبیعی و در بستر!
عجیب است که فرزند بوسفیان تا سال ۶۰ هجری می ماند و حکومت می کند! و عجیب تر این که آنگونه در بوقهای تبلیغاتی خود می دمد که علی(علیه السلام) آن اسوه عدالت و تقوا را بی نماز می خوانند و سب علی را مستحب می دانند و چله سب علی می گیرند! تا حاجت روا شوند! پس از او حسین ابن علی علیه السلام را خارجی و منافق می خوانند و به عنوان محارب با خدا و رسول او را سر می برند!
اتفاقی که امروز رخ داد بی شباهت به صدر اسلام نیست، در جوار مرقد امام، یاران امام را منافق می خوانندو تهدید می کنند، آن روز علی و فاطمه، حسن و حسین ( علیهم السلام) ، سلمان و مقداد، ابوذر و عمارهمه خانه نشین شدند و امروز فرزندان امام راحل، شهید مظلوم بهشتی، استاد شهید مطهری، شهید عدالت قدوسی، شهید حوزه و دانشگاه مفتح،مبارز شهید منتظری،شهید غفاری، شهدای محراب( صدوقی ، اشرفی اصفهانی ، دستغیب و مدنی)، رئیس جمهور شهید رجایی، سرداران شهید همت و باکری و هزاران هزار شهید دیگر را منافق می خوانند!، کسانی که عزیزانشان را در راه انقلاب داده اند و به پاسداری خون عزیزانشان برخاسته اند.
امت حزب الله؛ بسیجیان روح الله؛ خیبریون؛ بدریون؛ قدری درنگ کنید، نمی توان این خیل عظیم یادگاران شهدا را منافق خواند! نمی توان باور کرد این همه بیراهه روند و عده ای تازه به دوران رسیده و جبهه ندیده در صراط حق باشند،نه، هرگز!
همرزمان؛ فریب معاویه و عمرعاص را نخورید، قرآن های بر نیزه دروغ است، کسانی که به قرآن اعتقاد دارند آن را بر نیزه نمی کنند، اگر هتک حرمتی هم در گوشه ای بشود آن را در بوق و کرنا نمی کنند، اصحاب معاویه قرآن بر نیزه می کنند و پیراهن عثمان را بهانه جنگ و قتال قرار می دهند و اصحاب علی چون شهدای ما جان می بازند. بیایید راه شهدای انقلاب را پی گیریم، باور کنید کسی در عاشورا قران نسوزاند ، کسی عکس امام راحل را پاره نکرد و کسی به امام حسین علیه السلام اسائه ادب نکرد، جز اصحاب معاویه که برای فریب افکار عمومی قران و امام حسین و عکس امام را مستمسک قرار دادند و با این حربه لشگر کشی کردند.
اما شما دیدید کسانی را که از شب قبل با لباس شخصی در حرم امام جا گرفتند تا حرمت امام و بیت امام را در سالگرد امام بشکنند، این بازی بچه گانه کی تمام می شود؟
فرزند من نیز با بچه های پایگاه بسیج – البته با لباس شخصی – ساعت ۵ صبح به حرم امام می رود، حرم امام پر از نیروهای لباس شخصی است که از اقصی نقاط کشورآورده شده اند تا شعار دهند، شعارها نیزازقبل طراحی شده است ( نواده روح الله سید حسن نصرالله ) که در دل آن نفی سید حسن خمینی مستتر است، سخنرانی احمدی نژاد را هم به برنامه اضافه می کنند تا همه را تحریک کند، زمان تنظیمی برای سخنان احمدی نژاد تا ساعت ۱۲می باشد، رهبری می گوید : من باید خطبه ها را ساعت ۱۲٫۳۰ شروع کنم، و آقای … برای احمدی نژاد می نویسد که صحبت را تا ۱۲٫۳۰ ادامه دهید! تذکرات کتبی و شفاهی آقای انصاری ( مسئول ستاد مراسم ) در مورد اتمام وقت احمدی نژاد نادیده گرفته می شود، تا جایی که احمدی نژاد درمقابل دوربین همه خبرنگاران و پشت تریبون بد اخلاقی کرده و آقای انصاری را با پرخاش از جایگاه بیرون می کند.
بگذریم، ۱۴ خرداد که می توانست مظهر وحدت یاران امام باشد با سوء تدبیر بچه گانه ای موجب تفرقه و اختلاف شد، این بار بیت امام را آزردیم، اگر این مسیر ادامه یابد، دیری نمی پاید که علی می ماند و حوضش !
ما را چه شده است؟ دختران امام و همسر یادگار امام در اعتراض به حرمت شکنان، مجلس عزای پدر را ترک می کنند و به زنان مسئولین رده بالای حاضر در مجلس عتاب می کنند که شما هر چه دارید از پدر ما دارید و با ما چنین می کنید! این عتاب مرا به یاد عتاب زینب کبری و امام سجاد( علیهما السلام) در مجلس ابن زیاد و مسجد شام می اندازد، زینب آنها را ” یابن الطلقاء ” خطاب می کند.
آری تاریخ تکرار می شود، تنها یادگار پیامبر پس از او، اندکی در میان امت درنگ کرده و به دیدار پدر می شتابد، قاتلین اصرار دارند تا شهادت زهرای مرضیه( سلام الله علیها ) را مرگ طبیعی بنامند!می گویند او نه به واسطه میخ در و سیلی و پهلوی شکسته و جنین افکنده به شهادت رسید، بلکه در جوانی در بستر اجلش رسید!، یادگار امام راحل نیز اندکی درنگ کرد و به پدر پیوست او نیز به مرگ طبیعی ، درجوانی و در بستراجلش رسید، نمی دانم شاید دیر یا زود اجل فرزند یادگار امام هم برسد، البته به مرگ طبیعی و در بستر!
عجیب است که فرزند بوسفیان تا سال ۶۰ هجری می ماند و حکومت می کند! و عجیب تر این که آنگونه در بوقهای تبلیغاتی خود می دمد که علی(علیه السلام) آن اسوه عدالت و تقوا را بی نماز می خوانند و سب علی را مستحب می دانند و چله سب علی می گیرند! تا حاجت روا شوند! پس از او حسین ابن علی علیه السلام را خارجی و منافق می خوانند و به عنوان محارب با خدا و رسول او را سر می برند!
اتفاقی که امروز رخ داد بی شباهت به صدر اسلام نیست، در جوار مرقد امام، یاران امام را منافق می خوانندو تهدید می کنند، آن روز علی و فاطمه، حسن و حسین ( علیهم السلام) ، سلمان و مقداد، ابوذر و عمارهمه خانه نشین شدند و امروز فرزندان امام راحل، شهید مظلوم بهشتی، استاد شهید مطهری، شهید عدالت قدوسی، شهید حوزه و دانشگاه مفتح،مبارز شهید منتظری،شهید غفاری، شهدای محراب( صدوقی ، اشرفی اصفهانی ، دستغیب و مدنی)، رئیس جمهور شهید رجایی، سرداران شهید همت و باکری و هزاران هزار شهید دیگر را منافق می خوانند!، کسانی که عزیزانشان را در راه انقلاب داده اند و به پاسداری خون عزیزانشان برخاسته اند.
امت حزب الله؛ بسیجیان روح الله؛ خیبریون؛ بدریون؛ قدری درنگ کنید، نمی توان این خیل عظیم یادگاران شهدا را منافق خواند! نمی توان باور کرد این همه بیراهه روند و عده ای تازه به دوران رسیده و جبهه ندیده در صراط حق باشند،نه، هرگز!
همرزمان؛ فریب معاویه و عمرعاص را نخورید، قرآن های بر نیزه دروغ است، کسانی که به قرآن اعتقاد دارند آن را بر نیزه نمی کنند، اگر هتک حرمتی هم در گوشه ای بشود آن را در بوق و کرنا نمی کنند، اصحاب معاویه قرآن بر نیزه می کنند و پیراهن عثمان را بهانه جنگ و قتال قرار می دهند و اصحاب علی چون شهدای ما جان می بازند. بیایید راه شهدای انقلاب را پی گیریم، باور کنید کسی در عاشورا قران نسوزاند ، کسی عکس امام راحل را پاره نکرد و کسی به امام حسین علیه السلام اسائه ادب نکرد، جز اصحاب معاویه که برای فریب افکار عمومی قران و امام حسین و عکس امام را مستمسک قرار دادند و با این حربه لشگر کشی کردند.
اما شما دیدید کسانی را که از شب قبل با لباس شخصی در حرم امام جا گرفتند تا حرمت امام و بیت امام را در سالگرد امام بشکنند، این بازی بچه گانه کی تمام می شود؟
فرزند من نیز با بچه های پایگاه بسیج – البته با لباس شخصی – ساعت ۵ صبح به حرم امام می رود، حرم امام پر از نیروهای لباس شخصی است که از اقصی نقاط کشورآورده شده اند تا شعار دهند، شعارها نیزازقبل طراحی شده است ( نواده روح الله سید حسن نصرالله ) که در دل آن نفی سید حسن خمینی مستتر است، سخنرانی احمدی نژاد را هم به برنامه اضافه می کنند تا همه را تحریک کند، زمان تنظیمی برای سخنان احمدی نژاد تا ساعت ۱۲می باشد، رهبری می گوید : من باید خطبه ها را ساعت ۱۲٫۳۰ شروع کنم، و آقای … برای احمدی نژاد می نویسد که صحبت را تا ۱۲٫۳۰ ادامه دهید! تذکرات کتبی و شفاهی آقای انصاری ( مسئول ستاد مراسم ) در مورد اتمام وقت احمدی نژاد نادیده گرفته می شود، تا جایی که احمدی نژاد درمقابل دوربین همه خبرنگاران و پشت تریبون بد اخلاقی کرده و آقای انصاری را با پرخاش از جایگاه بیرون می کند.
بگذریم، ۱۴ خرداد که می توانست مظهر وحدت یاران امام باشد با سوء تدبیر بچه گانه ای موجب تفرقه و اختلاف شد، این بار بیت امام را آزردیم، اگر این مسیر ادامه یابد، دیری نمی پاید که علی می ماند و حوضش !
دکتر مهدی خزعلی
شما نگران ماخيبريون و بدريون نباشيد و با نام ما سنگ خود را به سينه نزنيد سخن ما خصوصا با شخص شما اين است كه فاين تذهبون
ناشناس
۱۹ خرداد ۱۳۸۹ ساعت ۹:۳۵تا كور شود هران كه نتوان ديد
از مردم ميليوني ممنونم كه نگذاشتند حقه سيد حسني خسو خاشاك بگيره
ناشناس
۱۹ خرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۴:۴۱آقاي ناشناس،
فرزندان بنی امیه هم در آن زمان دقيقا حرف شما را ميزدند! و اينگونه است كه تاريخ تكرار ميشود! و "امام" مصباحي چون يزيد سر از لاك خود بيرون مي آورد و كوفيان را به مبارزه باحق دعوت ميكند!
پس هوش باشيد: "یابن الطلقاء"
اما منظور از خيبريون و بدريون قطعا شما نيستيد بلكه بسيجيان امام را خطاب قرار داده است!
بيدار شويد
وحشت سراپای آل ابی سفیان را فرا گرفته بود، سپاه محمد(ص) به شهر نزدیک می شد. اندکی بعد، ابر عطوفت پیامبر(ص) بر شهر سایه افکند; باران رحمتش باریدن گرفت و ترس را از شهر امن الهی زدود. پیامبر(ص) به دشمنان سرسختش منتی بزرگ نهاد و به آنان فرمود: «اذهبوا انتم الطلقاء» بروید، شما آزاد هستید.
شکست برای فرزندان بنی امیه تازگی نداشت; به دل عقده داشتند; عقده بدر و حنین، عقده لحظاتی که پدرانشان در خشم مسلمانان می شکستند و چون برگ خشک نقش زمین می شدند. این بار بر پیشانیشان مهر «طلقاء» خورده بود و این امر عقده دیگری بر دل کینه توزشان نشانید; عقده ای که از عقده مرگ عزیزانشان در بدر و حنین کمتر نبود. آنها خاطره ای تلخ از داستان فتح مکه در سینه داشتند; خاطره ای که در آینه آن تسلط و عظمت پیامبر(ص) و خواری و لت خویش را می دیدند.
شعله های مرگ خونین پدران و ننگ نشسته بر دامان هر روز برافروخته تر می شد، در پی فرصتی بودند تا خشم درون فرو نشانند و انتقام خویش از پیامبر(ص) و آل او بستانند. فرصتی که در روزگار یزید فرا رسید. او وارث همه عقده هایی بود که سالها بر دل پدرانش سنگینی می کرد.
فرزند کشته شدگان بدر و طلقای فتح مکه، شمشیر انتقام به دست گرفت; او می خواست همه شکستها، مرگها و حقارتها را جبران کند، در پی ریختن خون بود و به اسارت گرفتن افراد.
از این روی فرمان قتل سرور جوانان بهشت و عزیزانش را صادر کرد. و پس از حادثه خونبار کربلا، همه چیز را برای گشودن عقده ای دیگر فراهم دید; عقده ای که حتی با شنیدن خبر گرفتار آمدن اهل بیت(ع) در زنجیر اسارت ابن زیاد گشوده نشده بود...
پس دستور داد تا خاندان پیامبر را به شام بفرستند. (1) یزید می خواست داستان مکه تکرار شود، ولی این بار به تیغ بنی امیه.
ابن عباس از این هدف شوم یزید پرده برداشته است. او در نامه ای به یزید نوشت:
عجیب است، تو دختران عبدالمطلب و نونهالانش را مانند اسیران به شام برده ای تا مردم ببینند بر ما مسلط شده ای و بر ما منت می گذاری. (2)
کاروان اهل بیت(ع) به شام رسید. یزید در جیرون، کنار یکی از دروازه های دمشق، بود. چون چشمش به کاروان آل الله افتاد، مغرور و شادمان لب به شعر گشود و چنین سرود:
نعب الغراب فقلت صح او لا تصح فقد اقتضیت من الرسول دیونی
يا حسين
۱۹ خرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۸:۲۳