بر مجروحان حوادث پس از انتخابات چه می گذرد: «زندگی، زخم ، عفونت و امیدواری»؛ با دیدن زندگی هر مجروح هزار بار در دل می گویم کشته شده ها خیال شان راحت شده؛ اما کسی که جانش گلوله خورده ، نخاعش قطع شده، زخم بستر گرفته و قدرت راه رفتن و حتی حرف زدن از او گرفته شده چگونه می خواهد زندگی کند؟ در این یک ساله بر کسانی که در جریان حوداث پس از انتخابات مجروح شده اند؛ تیر خورده اند، چه دردی را متحمل شده اند و بر خانواده هایشان چه گذشته است؟ ادامه مطلب...
انتشار متن کامل ویرايش دوم منشور جنبش سبز: «نسخه اولیه این منشور در بیانیه ۱۸ میرحسین موسوی آمده بود. آنزمان موسوی صاحبنظران را به نقد و بررسی این منشور و کمک به تقویت و تنقیح آن دعوت نمود. پس از آن بیش از یکصد نفر از کارشناسان و صاحبنظران حوزه‌ های مختلف پیرامون منشور نقدها و بررسی های خود را ارایه کردند. نسخه ویراسته شده به امضای امضای موسوی و کروبی رسیده شده بود و به امانت نزد شورای هماهنگی راه سبز امید قرار گرفته بود تا در موقع مقتضی منتشر شود.» ادامه مطلب...
روزی که پا در عرصه مبارزه با سیاه پرستان گذاشتم، به خوبی از سرنوشت احتمالی خود آگاه بودم. از سیاه پرستان، انتظاری جز قتل و اعدام و مرگ نداشته و ندارم. از سیاهی متنفر بودم. آنقدر متنفر بودم که برای دیدن لبخندهای سبز بر لبان هموطنم، از جان خود نیز گذشته بودم. من از مرگ نمی ترسم. از اعدام نمی ترسم. مرگ من آغاز رویش جوانه های سیاه ستیز و پراکنش قاصدکهای صلح سبز خواهد بود. ای هموطن! اگر روزی سیاه پرستان جان من را نیز ستاندند، بر من سیاه نپوش و اشک نریز، حقم را پس بگیر، همين.
درصورت فيل.تر شدن از اين آدرس استفاده كنيد: http://0mid.arasnava.tk يا http://myyahoo.arasdotcom.tk

حاکمان امروز، تنها نامی از امام میخواهند تا به نام او کامشان شیرین کنند!


حاکمان امروز، تنها نامی از امام میخواهند تا به نام او کامشان شیرین کنند!


انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری برگزار شده بود و آمارها خبر از مشارکت هشتاد و پنج درصدی واجدین شرایط در پای صندوق‌های رای می‌دادند. در چنین شرایطی مقامات و مسئولین کشور در اظهار نظرهای خود بر این مسئله تاکید می‌کردند که مردم با مشارکت گسترده در انتخابات بار دیگر پاسخی کوبنده به رسانه‌های بیگانه داده‌اند و بار دیگر نشان داده‌اند که ارزشی برای این رسانه‌ها قائل نیستند. مسئولین در اظهارنظرهایشان از مردم آگاه و بیداری می‌گفتند که علی‌رغم تبلیغات منفی و سیاه‌نمایی‌های رسانه‌های بیگانه پیرامون انتخابات، با حضور گسترده خود در انتخابات حماسه دیگری خلق کرده‌اند و یک نه بزرگ به رسانه‌های بیگانه گفته‌اند. اما اتفاقاتی که ظرف چند روز بعد و شاید حتی چند ساعت بعد رخ داد باعث شد تا همین رسانه‌هایی که هیچ تاثیری بر مردم ایران نداشتند و مردم ایران به آنها یک نه بزرگ گفته بودند آن‌قدر در بین مردم صاحب نفوذ و جایگاه شوند که بتوانند در کشور راهپیمایی چند صدهزارنفری راه بیندازند.

اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری با اعتراضات گسترده همراه شد. هزاران نفر در اعتراض به نتایج اعلام شده به خیابان‌ها ریختند و به نشانه اعتراض اقدام به برپایی تجمع و راهپیمایی کردند. راهپیمایی‌هایی که در روز بیست و پنجم خرداد ماه به اوج خود رسید. روزی که اعتراضات شکل سراسری به خود گرفت و تهران صحنه برگزاری راهپیمایی اعتراضی چند صد هزار نفری بود. موضع مسئولین در قبال حضور گسترده مردم در اعتراضات اما با موضع آنها در قبال حضور گسترده مردم در انتخابات کاملآ متفاوت بود. این بار نه خبری از مردم آگاه و بیدار بود و نه خبری از پاسخ منفی به رسانه‌های بیگانه. معترضان ، ناآگاهان و فریب خوردگان و اغتشاشگرانی بودند که مستقیمآ از رسانه های بیگانه دستور می‌گرفتند، تجمعات چند صد هزار نفری و چند ده هزار نفری با طراحی بیگانگان انجام می شد ، کسانی که کارگردانان این تجمعات نامیده می‌شدند دست نشانده‌های بیگانه بودند و شرکت‌کنندگان در آنها هم فریب‌خوردگان بیگانه بودند. در کل همه چیز در یک واژه خلاصه می‌شد: بیگانه. مقامات دولتی و حکومتی از این موضوع می‌گفتند که رسانه‌های بیگانه از قبل از برگزاری انتخابات شبهه تقلب در انتخابات را ایجاد کرده اند تا بدین شکل زمینه آنچه آنها اغتشاشات و آشوب های پس از انتخابات می‌نامیدند را فراهم کنند.

اما آیا واقعآ بیگانگان عامل اعتراضات پس از انتخابات بودند؟ آیا واقعآ آنها بودند که باعث شدند هواداران نامزدهایی که به عنوان بازنده انتخابات اعلام شده بودند نتایج اعلام شده انتخابات را نپذیرند و دست به اعتراض یا به گفته مسئولین دست به اغتشاش بزنند؟ آیا این بیگانگان بودند که شبهه تقلب در انتخابات را به وجود آوردند؟ آیا واقعآ این بیگانگان بودند که این تصور را در هواداران برخی نامزدها ایجاد کردند که قرار است یک نامزد خاص را برنده انتخابات کنند؟ پیش از اینکه به این پرسش‌ها پاسخ دهیم باید این مسئله را مد نظر قرار دهیم که براساس نتایج اعلام شده انتخابات کاندیدای برنده یعنی محمود احمدی نژاد توانسته بود با اختلاف بالای یازده میلیون رای نسبت به نفر دوم یعنی میر حسین موسوی پیروز انتخابات لقب بگیرد، اما با وجود چنین اختلاف بالایی هواداران نامزدهای رسمآ شکست خورده انتخابات حاظر به پذیرش شکست نبودند. پرسش اصلی اینجاست که اینچنین بی‌اعتمادی عمیق هواداران نامزدهای بازنده از کجا آمده است؟ چرا هواداران موسوی و کروبی تا آن اندازه به حاکمیت و نهادهای برگزارکننده انتخابات بی‌اعتماد شده‌اند که حاظر نیستند شکست انتخاباتی را حتی با وجود نتایجی که از اختلاف یازده میلیونی نسبت به نامزد برنده حکایت می‌کند بپذیرند؟ چرا این احساس که اراده‌ای برای برنده کردن محمود احمدی‌نژاد در انتخابات وجود داشته تا این اندازه در وجود آنها ریشه دوانده است؟

واقعیت این است که چه در ایران و چه در هر کشور دیگری یکی از مواقعی که هواداران کاندیداهای رسمآ شکست خورده انتخابات از پذیرش نتایج انتخابات امتناع می‌کنند زمانی است که در جریان یک انتخابات، سازمان‌ها و نهادهایی که مطابق قانون باید در مباحث انتخاباتی بی طرف باشند از بی طرفی خارج شوند و به نفع یک کاندیدای خاص وارد صحنه رقابت شوند. خروج از بی طرفی این سازمان‌ها و نهادها که عمدتآ یا وابسته به حکومت و یا وابسته به دولت هستند و جانبداری آنها از یک نامزد خاص باعث به وجود آمدن بی‌اعتمادی در هواداران نامزدهای رقیب نسبت به حاکمیت و نهادهای برگزار کننده و درگیر انتخابات می‌شود. زیرا آنها در جریان تبلیغات انتخاباتی با چشمان خود دیده‌اند که نهادهای وابسته به حکومت و دولت با قانون‌شکنی آشکار از یک نامزد حمایت کرده‌اند پس تصور قانون شکنی و تخلف در چگونگی شمارش آرا توسط دولت و حاکمیت برای برنده کردن همان نامزد خاص هم دور از ذهن نخواهد بود.

اتفاقی که در این دوره انتخابات ریاست جمهوری کشور ما هم رخ داد دقیقآ همین موضوع بود. اکثر سازمان‌ها و نهادهای حکومتی و دولتی که مطابق قانون باید در مقطع تبلیغات انتخابات بی طرف می‌ماندند به نفع یک کاندیدا که اتفاقآ به عنوان برنده انتخابات هم اعلام شد وارد رقابت های انتخاباتی شدند و پیامد همین موضوع هم چیزی جز بی اعتمادی عمیق هواداران نامزدهای دیگر به ارگان‌های برگزارکننده و تاثیرگذار بر انتخابات نبود. صدا و سیما به عنوان یک رسانه حکومتی که بر اساس قانون باید در رقابت‌های انتخاباتی بی‌طرف می‌ماند مستقیم و غیر مستقیم به نفع نامزد برنده انتخابات یعنی محمود احمدی نژاد وارد صحنه شد، برخی از روزنامه ها و خبرگزاری هایی که به دلیل هزینه از بودجه عمومی مطابق قانون باید در جریان انتخابات بی طرف می بودند آشکارا با نقض بی طرفی تمام توان خود را برای پیروزی یک کاندیدای خاص به کار بستند، نهادهای نظامی همچون سپاه در پوشش‌هایی نظیر این گفته نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران که "دولت آقای احمدی‌نژاد کارهایی را شروع کرده که مصلحت و منفعت کشور ایجاب می‌کند که در یک دوره چهار ساله دیگر به نتیجه برسد و الان کار در مرحله ای نیست که تغییر دولت داشته باشیم و مصلحت این است که دولت عوض نشود" عملآ به نفع یک نامزد موضع گرفتند، برخی از اعضای شورای نگهبان بر خلاف قانون حمایت خود را از یک کاندیدا اعلام کردند و... حاصل همه این حمایت‌ها و جانبداری‌ها که توسط نهادهایی صورت می‌گرفت که مطابق قانون باید در رقابت های انتخاباتی بی‌طرف می‌ماندند بی‌اعتمادی شدید هواداران میر حسین موسوی، مهدی کروبی و محسن رضایی به نهادهای درگیر در برگزاری انتخابات بود.

آنها چگونه می توانستند برای برگزاری انتخابات به حکومت و دولتی اعتماد کنند که ارگان های وابسته به آنها با تخلف آشکار از قانون از یک نامزد خاص حمایت کرده بودند؟. اگر بخواهیم به شکل واقع بینانه به چرایی اعتراضات گسترده پس از انتخابات بپردازیم باید ریشه آن را در همین بی اعتمادی هواداران موسوی و کروبی به حاکمیت و دولت جستجو کنیم. بی اعتمادی که از دخالت های غیر قانونی برخی نهاد ها در انتخابات به نفع یک نامزد خاص سرچشمه می گرفت. بی اعتمادی که مثلآ درباره نهادی همچون شورای نگهبان منجر به ایجاد کمیته ای تحت عنوان کمیته صیانت از آرا شد. یعنی در واقع کمیته صیانت از آرا نتیجه طبیعی خروج از بی طرفی برخی از اعضای شورای نگهبان و در نتیجه عدم اعتماد هواداران موسوی و کروبی به این شورا بود. این رفتار های غیر مسئولانه بود که باعث عدم پذیرش نتیجه انتخابات از سوی افکار عمومی شد و نه طراحی بیگانگان. اگر بخواهیم موضوع را بازتر کنیم می توان تاثیر رسانه ها را در اعتراضات پس از انتخابات را مورد بررسی قرار داد. مسئولان بارها رسانه های خارج از کشور را متهم به برنامه ریزی برای اعتراضات یا آنچه آنها اغتشاشات پس از انتخابات می نامند متهم کرده اند و مدعی هستند که رسانه هایی همچون BBC ٫ VOA و... شبهه تقلب در انتخابات را ایجاد کرده اند و باعث شده اند که هواداران نامزد های بازنده نتیجه انتخابات را نپذیرند اما واقعیت این است که این صدا و سیمای خود جمهوری اسلامی ایران بود که با عملکرد یکجانبه و ناعادلانه باعث ایجاد سوء ظن و بی اعتمادی هواداران موسوی و کروبی و حتی محسن رضایی به نتایج اعلام شده انتخابات شد و این ذهنیت را در آنها پدید آورد که قرار است به هر قیمتی که شده احمدی نژاد را برنده انتخابات کنند. برای اثبات این موضوع کافی است که عملکرد صدا و سیما را پیش از برگزاری انتخابات مرور کنیم.

در ابتدا اینکه رفتار سازمان صدا و سیما در قبال انتخابات تا آن اندازه یک جانبه و یک سویه و به نفع یک نامزد خاص بود که هم باعث تذکر و اعتراض دادستان وقت کل کشور و هم اعتراض سازمان بازرسی کل کشور شد. دادستان کل کشور در جلسه‌ای با بیان اینکه در باب تبلیغات انتخابات دستگاه‌های عمومی خاصه صداوسیما نباید یکجانبه عمل نمایند ضمن انتقاد از رویه صدا و سیما گفت: " وظیفه قانونی خود می‌دانم به این رویه صداوسیما که درست نیست متذکر شوم". درباره سازمان بازرسی کل کشور هم که ستادی ویژه برای نظارت بر امور انتخابات تشکیل داده بود معاونت‌های چهارگانه این سازمان اقدام به بررسی رفتارهای سازمان‌ها و دستگاه‌های مختلف در عدم استفاده از اموال و امکانات دولتی و عمومی له یا علیه کاندیداهای ریاست جمهوری کردند که به دنبال همین موضوع سازمان بازرسی کل کشور اعتراض کتبی خود را به سازمان صدا و سیما و روزنامه ایران اعلام کرد. سازمان بازرسی کل کشور مدعی شد که رفتار های این دو رسانه شبهاتی را در زمینه حمایت از یک کاندیدای خاص ایجاد می‌کند. یکی از اشکال این حمایت صدا و سیما از یک نامزد خاص پخش قسمتی خاص و گزینشی از صحبت های موسوی و کروبی در سخنرانی های خود بود. برای نمونه میر حسین موسوی در یکی از سخنرانی های خود در کنار انتقادات بسیاری که به دولت احمدی نژاد وارد کرد در جملاتی کوتاه از چند نمونه از اقدامات احمدی نژاد با دید مثبت یاد کرد که در کمال تعجب صدا و سیما از همان جملات کوتاه به عنوان یکی از سرفصل‌های سخنرانی موسوی یاد کرد. این موضوع باعث شد که میر حسین موسوی بعد ها در سالن آمفی تئاتر دانشگاه کرمان در پاسخ به این سوال که چرا از نقاط مثبت دولت نهم چیزی نمی گوید پاسخ دهد: " یک نکته از دولت به عنوان محاسن گفتم که برنامه 30 :20 همان یک نکته را به صورت بریده پخش و اعلام کرد که من از دولت حمایت کردم ، کار برنامه 20:30 باعث شد که من توبه کنم و دیگر حرفی نزنم ". مشابه همین اقدام را صدا و سیما درمورد کروبی هم انجام داد.

مهدی کروبی در یکی از برنامه های انتخاباتی خود در جمع دانشجویان شهر نجف آباد حاظر شده بود ، در آنجا برخی از دانشجویان حامی میر حسین موسوی در بین سخنرانی مهدی کروبی اقدام به شعار دادن به نفع موسوی کردند. کروبی در آن جلسه و در سخنرانی که انجام داد مباحث بسیار زیادی را مطرح کرد. از برنامه‌های خود در صورت پیروزی در انتخابات تا انتقادات بسیار تندی که متوجه عملکرد دولت احمدی نژاد کرد. علاوه بر این مسائل ، کروبی در سخنرانی خود حامیان موسوی که در جلسه حاظر بودند را هم مورد خطاب قرار داد و سوالاتی نیز درباره رفتارشان از آنها پرسید و به آنها گفت که درست نیست هواداران دو نامزدی که متعلق به یک جریان هستند همدیگر را تخریب کنند. بخش خبری بیست و سی صدا و سیما در بازتاب این سخنرانی کروبی با چشم بستن بر اکثر مباحث مطرح شده در صحبت های او دقیقآ همان بخش مربوط به گفته های کروبی خطاب به هواداران میر حسین موسوی را به شکل جامعی به روی آنتن برد. اقدامی که طبیعتآ با هدف ایجاد اختلاف بین موسوی و کروبی انجام می گرفت. بازتاب گزینشی صحبت های مهدی کروبی باعث شد تا او در نامه ای شدید اللحن به رئیس سازمان صدا و سیما به رویکرد این رسانه در جریان انتخابات اعتراض کند. در بند دوم نامه کروبی به رئیس سازمان صدا و سیما آمده بود: " من در هر سفر سخنرانی‌های متعددی انجام می‌دهم. قصد اصلی من از سفرها ارائه برنامه‌هایی برای اداره کشور و البته نقد اقدامات دولت در چهار سال گذشته است. چرا صدا و سیما به پخش گزینشی، هدفمند، تخریبی و تحریفی سخنان من می ‌پردازد؟ اگر قرار است که رسانه ملی واقعا ملی باشد، چرا فقط علیه یک جناح فعالیت می ‌کند؟ ویراستار اخبار شما عضو کدام حزب یا جناح سیاسی است؟ اگر حریت و جرات دارد چرا همه بخش‌های سخنرانی مرا پخش نمی ‌کند؟ ". همچنین در بند سوم این نامه هم پس از اشاره کروبی به رفتار حاظرین در جلسه سخنرانی می خوانیم: "... من پس از تحمل زیاد و پس از تعریف بسیار از سوابق و خلقیات آقای مهندس موسوی به طرح چند پرسش پرداختم و از این‌ که به نام حمایت از یک نامزد، نامزدی دیگر را تخریب کنند انتقاد کردم ... اما سوال اینجاست که علت برجستگی این بخش از سخنان من در بخش خبری 20:30 چیست؟ آیا صدا و سیما جسارت آن را دارد که بخش‌های دیگر سخنرانی من درباره آقای محمود احمدی ‌نژاد را هم پخش کند؟ علت رفتار غرض ‌ورزانه صدا و سیما برای برهم زدن چهره اصلاح ‌طلبان چیست؟ آیا طرح تفاوت سلیقه میان نامزدهای اصلاح ‌طلب در زمره وظایف صدا وسیماست؟ آیا همین کار را درباره اختلاف اصولگرایان با آقای احمدی ‌نژاد انجام می‌دهد؟ ". البته فعالیت های صدا و سیما در جهت تخریب این نامزدهای انتخابات محدود به پدیده ای همچون پخش گزینشی سخنرانی ها نمی شد و در برخی مواقع حالت کاملآ آشکار به خود می گرفت. برای نمونه هواداران میر حسین موسوی در روز پنجشنبه 31/2/88 با چشمانی بهت زده شاهد به تمسخر گرفتن آشکار کاندیدای مورد علاقه خود در برنامه ایران 88 شبکه سوم سیما بودند. در این برنامه که مهمان آن شهاب الدین صدر بود ، مجری برنامه بحث سوء استفاده از سیادت برای جلب آرای مردم را پیش کشید و حتی به این اندازه هم بسنده نکرد و از مهمان برنامه به حالتی تمسخر آمیز و لبخند به لب پرسید شما در تبلیغات انتخاباتی از شال سبزی یا چیز سبز دیگری استفاده نمی کردید؟!. به طور منطقی صحبت های مجری برنامه متوجه شخصی جز میر حسین موسوی نبود زیرا تنها کاندید سید حاظر در انتخابات او بود و رنگ سبز نیز نماد تبلیغاتی میر حسین موسوی بود.

البته به جز مواردی از این دست صدا و سیما برای تخریب میر حسین موسوی دست به اقدامی زد که هرگز حتی تصور آن هم در اذهان ممکن نبود : دادن نسبت دروغ به ساحت مقدس مراجع عظام تقلید!. یعنی اقدامی که در صدا و سیمای رسمی حکومت جمهوری اسلامی غیر قابل تصور بود. ماجرا از این قرار بود که در فیلم تبلیغاتی میر حسین موسوی که از تلویزیون پخش شد بخش هایی وجود داشت که مربوط به استقبال صمیمانه تعدادی از مراجع تقلید از او می شد. پس از اینکه این فیلم تبلیغاتی به روی آنتن رفت بخش خبری بیست و سی مدعی موضع گیری مراجع تقلید در مقابل این مستند شد ، به این شکل که وجود تصاویر مربوط به استقبال مراجع تقلید در فیلم تبلیغاتی یکی از نامزدهای انتخابات به معنای حمایت آنها از این نامزد انتخابات نیست. ادعای بخش خبری بیست وسی اما تکذیب صریح دفاتر مراجع تقلید را در پی داشت. دفتر آیت الله جوادی آملی خبر منتشر شده در بخش خبری 20:30 مبنی بر اعتراض به فیلم مستند مهندس موسوی را تکذیب و اعلام کرد: " دفتر معظم له هیچ واکنشی نسبت به مستند انتخاباتی موسوی نشان نداده و طی دو روز گذشته هيچ اطلاعیه ‌ای در اين مورد صادر نکرده است ". دفتر آیت‌الله العظمی موسوی اردبیلی نيز در نامه‌ای به رییس سازمان صدا و سیما، خبر 20:30 سيمای جمهوری اسلامی ، مبنی بر اعتراض ایشان به فیلم مستند مهندس موسوی را تکذیب کرد. در نامه دفتر آیت‌الله العظمی موسوی اردبیلی به عزت‌الله ضرغامی آمده بود : " متاسفانه در بخش اخبار 20:30 یکشنبه شب مورخ یازدهم خرداد 1388 که از شبکه دوم سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شده است، مطالبی به این دفتر استناد داده شده که فاقد صحت است. خواهشمند است نسبت به تکذیب آن در همان بخش خبری اقدام نمایید ". دفتر آیت‌الله العظمی صافی گلپایگانی هم طی اطلاعیه ای خبر بیست و سی را کذب خواند. در این اطلاعیه با خطاب قرار دادن مردم شریف ایران آمده بود : " روز یکشنبه ‌10/‌3/‌88 خبرگزاری دولت ، ایرنا همگام با بخش خبری 20:30 در اقدامی اسف ‌بار و تامل برانگیز اقدام به خبرسازی پیرامون مرجعیت شیعه و مسئله انتخابات كرد. علیهذا به اطلاع عموم می ‌رساند دفتر حضرت آیت الله العظمی صافی طی دو روز گذشته هیچ گونه بیانیه ای صادر ننموده و با هیچ خبرگزاری‌ای از سوی این دفتر، ‌مصاحبه ‌ای صورت نپذیرفته است و کلیه مواضع رسمی این مرجع تقلید شیعه از طریق سایت رسمی معظم له قابل دسترسی می‌باشد. دفتر حضرت آیت الله ، ‌ضمن ابراز تاسف عمیق از این گونه اقدامات ضد اخلاقی در رسانه‌های تاثیر گذار کشور، اعلام می ‌دارد این قبیل بی ‌سامانی‌ها و اقدامات سوء که نمونه ای از آن متاسفانه امروز از سوی رسانه ملی و خبرگزاری دولت ، صورت پذیرفت باعث ایجاد فضای بی اعتمادی و سوء ظن در میان مردم می‌گردد و اقدامات معدود جاهلانی که برای رسیدن به مقاصد سیاسی خود حتی از خبرسازی و دروغپردازی پیرامون مرجعیت ، ابایی ندارند موجب ایجاد التهاب در جامعه است ". رویکرد یکجانبه صدا و سیما در مقطع انتخابات در اشکال دیگری هم بروز پیدا می کرد. برای نمونه پس از آنکه شورای عالی اداری به دستور رییس جمهور سازمان حج و زیارت را به زیر مجموعه سازمان میراث فرهنگی و گردشگری انتقال داد این تصمیم محمود احمدی نژاد با مخالفت صریح حجت الاسلام ری شهری ، نماینده ولی فقیه در سازمان حج و زیارت مواجه شد اما دولت همچنان بر این مصوبه خود اصرار داشت تا اینکه با حکم مقام رهبری الحاق این سازمان به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری منتفی شد. اما نکته بسیار عجیب اینکه سیما که همیشه اخبار مربوط به مقام رهبری را در اولویت نخست بخش های خبری خود قرار می داد ، از خواندن متن پیام مکتوب رهبری به حجت الاسلام ری شهری امتناع کرد. برای نمونه بخش خبری 20:30 شبکه دو سیما خبر پیام صریح مقام رهبری به آقای ری شهری را در میانه اخبار آن هم نه با قرائت اصل پیام کوتاه رهبری ، بلکه در قالب مصاحبه با سخنگوی دولت پخش کرد!. در این پیام از تذکر مقام رهبری به رئیس جمهور سخن به میان آمده بود. آخرین قسمت از سریال جانبداری های صدا و سیما از محمود احمدی نژاد هم ساعاتی پیش از پایان زمان تبلیغات انتخابات رقم خورد. هنگامی که صدا و سیما از اختصاص بیست دقیقه به محمود احمدی نژاد جدای از مدت زمانی که قبلآ تعیین و اعلام شده بود خبر داد. دادستان وقت کل کشور در مصاحبه با رسانه ها صراحتآ اختصاص این زمان به محمود احمدی نژاد را غیر قانونی اعلام کرد. آیت الله دری نجف آبادی به رسانه ها گفت : " تصمیمات كمیسیون تبلیغات صدا وسیما بدون حضور دادستان و یا نماینده قانونی وی اعتباری ندارد ". او ادامه داد : " در جلسه اخیر كمیسیون تبلیغات صدا وسیما كه با هدف بررسی مناظره‌ های صورت گرفته بین نامزدهای دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری تشكیل شده بود ، نماینده دادستان حضور نداشته است و به همین دلیل نه تنها برگزاری این جلسه رسمی نیست، بلكه مصوبات آن نیز از درجه اعتبار ساقط است ". دادستان کل کشور تاکید کرد : " پیش از این نیز به دو عضو دیگر این كمیسیون اعلام كرده بودیم كه زمان در نظر گرفته شده برای كاندیداها باید برابر و یكسان باشد؛ از این رو اختصاص وقت به نامزدهای انتخابات به‌ صورت نابرابر غیرقانونی است ". اما با وجود اعلام رسمی دادستان کل کشور مبنی بر غیر قانونی بودن زمان اختصاص داده شده به محمود احمدی نژاد این بیست دقیقه به روی آنتن رفت تا هواداران میر حسین موسوی ، مهدی کروبی و محسن رضایی در آستانه انتخابات با چشمانی بهت زده به تماشای حمایت غیر قانونی صدا و سیما از محمود احمدی نژاد بنشینند.

حال تصور می کنید اینچین عملکردی از صدا و سیمای وابسته به حکومت که مطابق قانون باید در رقابت های انتخاباتی بی طرف باشد چه تاثیری بر هواداران موسوی ، کروبی و محسن رضایی خواهد داشت؟ آیا جز این است که این عملکرد صدا و سیما شبهه تلاش برای برنده کردن محمود احمدی نژاد را در اذهان آنها ایجاد خواهد کرد و باعث بی اعتمادی شدید آنها به فرآیند برگزاری انتخابات خواهد شد؟. هواداران میر حسین موسوی که می بینند صدا و سیمای وابسته به حکومت برای تخریب نامزد مورد علاقه آنها حتی اقدام به دروغ پردازی به ساحت مقدس مراجع عظام تقلید می کند ، فکر می کنید چه تصوری در آنها نسبت به انتخابات شکل خواهد گرفت؟. همانگونه که اشاره شد در بیانیه آیت الله صافی گلپایگانی که پس از طرح ادعای کذب صدا و سیما درباره مراجع تقلید صادر شد آمده بود : " اقدامات معدود جاهلانی که برای رسيدن به مقاصد سياسی خود حتی از خبرسازی و دروغپردازی پيرامون مرجعيت ، ابايی ندارند موجب ايجاد التهاب در جامعه است ". مرور این بخش از بیانیه آیت الله العظمی گلپایگانی تداعی معانی فوق العاده ای را دارد. این بیانیه صراحتآ خبر از ایجاد التهاب در جامعه می دهد. به این شکل که اقدام صدا و سیما را موجب ایجاد التهاب در جامعه دانسته که البته دلیل آن هم واضح است. زیرا وقتی هواداران یک نامزد خاص می بینند که صدا و سیمای وابسته به حکومت جمهوری اسلامی برای تخریب نامزد مورد علاقه آنها حتی به مراجع تقلید هم نسبت دروغ می دهد پس این باور در آنها شکل خواهد گرفت که جریانی در حاکمیت برای برنده نشدن نامزد مورد نظر آنها دیگر هیچ خط قرمزی نخواهد داشت و هر عمل دیگری را هم ممکن است انجام دهد. این دقیقآ همان مسئله ای است که آیت الله گلپایگانی از آن با عنوان " ايجاد فضای بی‌اعتمادی و سوء ظن در ميان مردم " یاد می کند. یا تصور می کنید پخش بیست دقیقه اختصاصی به محمود احمدی نژاد از سوی سازمان صدا و سیما در حالی که دادستان کل کشور رسمآ آن را غیر قانونی خوانده بود چه تاثیری بر هواداران دیگر نامزد ها گذاشت؟ ایا جز این است که در فاصله ای بسیار نزدیک به آغاز انتخابات هواداران سه نامزد دیگر پس از تماشای این بیست دقیقه به مرز انفجار رسیدند و تصور وجود اراده ای برای برنده کردن احمدی‌نژاد بیش از همیشه در ذهن انها شکل گرفت؟ نکته بسیار جالب اینکه همین صدا و سیمایی که در آستانه انتخابات با پخش بیست دقیقه غیر قانونی بزرگ ترین قانون شکنی ممکن را در مقابل چشمان میلیون ها نفر انجام داد پس از اعلام نتایج انتخابات از معترضان می خواست قانون را رعایت کنند!

حال سوال اینجاست که اگر این عملکرد صدا و سیما به اضافه خروج از بی طرفی نهادهایی نظیر شورای نگهبان به اضافه توقیف روزنامه هوادار یک نامزد در آستانه برگزاری انتخابات به اضافه اتفاقاتی که در روز برگزاری انتخابات رخ داد نظیر قطع شبکه پیامک، فیلترینگ ناگهانی و گسترده سایت های هوادار برخی نامزد ها ، اختلال شدید در اینترنت ، حمله به ستاد یک نامزد ، بازداشت برخی از چهره های سرشناس سیاسی حتی پیش از اعلام نتایج نهایی انتخابات و آغاز مانوری به نام مانور اقتدار از سوی نیرو های امنیتی، شبهه تقلب در انتخابات را در اذهان ایجاد نمی کند پس دیگر چه چیزی قرار است شبهه تقلب در انتخابات را ایجاد کند؟!

اما مسئله اینجاست که در زمان بررسی چرایی اعتراضات صورت گرفته به نتایج اعلام شده انتخابات به جای توجه به اقدامات غیر مسئولانه و غیر قانونی نهاد های دولتی و حکومتی و به جای پرداختن به علت ها ، تلاش می شود به معلول ها توجه شود و اقدامات بیگانگان دلیل عدم پذیرش نتیجه انتخابات توسط افکار عمومی نشان داده شود. برای نمونه به جای اینکه خروج شورای نگهبان از بی طرفی به عنوان یکی از مهم ترین دلایل عدم پذیرش نتیجه انتخابات از سوی هواداران دیگر نامزد ها مورد توجه قرار بگیرد تشکیل کمیته صیانت از آرا که معلول رفتار خلاف قانون برخی اعضای شورای نگهبان بود یکی از دلایل ایجاد شبهه تقلب در انتخابات ذکر می شود. اصلآ اگر واقعآ این تفکر در بین مسئولان وجود دارد که تشکیل کمیته صیانت از آرا در جهت ایجاد شبهه تقلب در انتخابات و آنچه آنها کودتای مخملی می نامند بوده پس چرا کسی صحبت از بازداشت علی اکبر محتشمی پور که بیش از هر کسی از موجودیت کمیته صیانت از آرا دفاع می کرد و رئیس کمیته صیانت از آرا یکی از نامزد ها هم بود نمی کند؟. و البته پاسخ این سوال آشکار است ، چون همه می دانند فردی همچون علی اکبر محتشمی پور شخصیتی دارد که اگر کسی در مقابل او صحبتی از انقلاب مخملی کند احتمالآ همان جا با او حتی برخورد فیزیکی خواهد کرد!. یا به جای اینکه طرح موضوع ایجاد التهاب در جامعه قبل از روی دادن اعتراضات به نتایج اعلام شده انتخابات که در اطلاعیه آیت الله العظمی گلپایگانی آمده است را مورد توجه قرار دهیم قصد داریم با پیش کشیدن اظهار نظر یک مقام درجه nام خارجی ، یا مطلب یک سایت یا یک روزنامه خارجی که اغلب هم به صورت گزینشی و با ترجمه غیر دقیق صورت می گیرد و در برخی موارد اصلآ هیچ ارتباطی به مقطع انتخابات هم ندارد به هر شکل که شده اینگونه نشان دهیم که قبل از شکل گیری اعتراضات پس از انتخابات منابع خارجی به آن اشاره کرده بوده اند!

حقیقت این است که در همان روزی که صدا و سیما برای تخریب یک نامزد حتی به مراجع تقلید هم نسبت دروغ داد ، در همان روزی که صدا و سیما با وجود اعلام رسمی دادستان کل کشور مبنی بر غیر قانونی بودن بیست دقیقه اختصاص داده شده به محمود احمدی نژاد این بیست دقیقه را به روی آنتن برد ، در همان روزی که رسانه هایی که از پول بیت المال هزینه می کردند و باید در جریان تبلیغات انتخابات بی طرف می ماندند تبدیل به تندرو ترین حامیان یک نامزد خاص شده بودند ، در همان روزی که برخی اعضای شورای نگهبان که آنها هم باید در رقابت های انتخاباتی بی طرف می ماندند در دفاع از یک نامزد خاص حتی از مرز حمایت هم گذشتند و به مرز ستایش رسیدند ، در همان روزی که اشخاص وابسته به نهاد های نظامی در اظهارنظر های خود جانب یک نامزد را گرفتند و... در همان روز ها بود که شبهه تلاش برای برنده کردن یک نامزد خاص در بین افکار عمومی شکل گرفت اما چون تمامی این اقدامات غیر مسئولانه و غیر قانونی از سوی سازمان ها و اشخاصی سر زده است که از نوعی مصونیت قضایی نانوشته برخوردارند ، به همین دلیل امروز انگشت اتهام یا به سمت افرادی نشانه رفته که به خاطر دور بودن از قدرت هیچ پناهی ندارند و یا بیگانگان را نشانه رفته است.

امام خمینی زمانی خطاب به شورای نگهبان فرمودند: " می ترسم از آن روزی که عده ای دور شما را بگیرند و مردم و جوانان برای احقاق خود علیه شما شعار بدهند ". در فرموده امام نه آنها که شعار می دهند اغتشاشگر نامیده شده اند و نه دلیل شعار دادن آنها اغتشاش نامیده شده است. اما چرا با وجود اینکه می توان حوادث پس از انتخابات را تحقق این پیشبینی امام دانست آنها که امروز در راس قدرت هستند تمایلی برای این کار ندارند؟. مسئله اینجاست که وقتی در فضای سیاسی ایران کسانی امروز خود را مدافع آرمان‌های امام می نامند که وارد نشدن آنها به سیاست خود یکی از آرمان های امام بود یعنی اینکه امروز از امام تنها نامی باقی مانده است تا به نام او کام ها شیرین شود...

0 نظرات :: حاکمان امروز، تنها نامی از امام میخواهند تا به نام او کامشان شیرین کنند!

جديدترين ديدگاه خوانندگان