اغتشاشگران و آشوب طلبان کیانند؟
. در پی اعتراض میلیونی آرام و مسالمت آمیز مردم به نتیجه اعلام شده انتخابات ریاست جمهوری دهم، از سوی حاکمیت تلاش فراوان شد که این همه مردم معترض را در قالب " اغتشاشگر و آشوب طلب " معرفی و زیر سایه این پوشش تبلیغاتی بازداشت فعالان سیاسی و روزنامه نگاران و سرکوب و تیراندازی و دستگیری های وسیع انجام شده را توجیه کند و البته آتش بیار اصلی این معرکه تبلیغاتی صدا و سیما بود که تصاویری از زرادخانه خودش را مبنی بر آتش زدن برخی اماکن و شکستن شیشه و... توسط اشخاصی ناشناس به نمایش می گذاشت که آخرین پرده از این تبلیغاتی پاره کردن عکس امام خمینی بود .
اینکه چقدر این تبلیغات توانسته است به اقناع افکار عمومی بپردازند البته نیاز به یک نظر سنجی علمی دارد که لابد صداوسیما با استفاده از بودجه ملی و بیت المال انجام داده و نتایجش را بصورت محرمانه به مقامات عالی کشور گزارش داده است، اما مرورحوادث و وقایع پس از انتخابات با نگاهی بیطرفانه این واقعیت ها را آشکار می سازند :
مرورحوادث پس از انتخابات بخوبی نشان می دهد که جنبش سبز هیچگاه بدنبال اغتشاش و آشوب نبوده، اما اغتشاش و آشوب از جایی شروع می شده که نیروهایی به عنوان دفاع از حاکمیت (چه در قالب لباس رسمی و چه در قالب لباس شخصی!) وارد عمل شده و عملا به اغتشاشگری و آشوب طلبی برای توجیه عملیات سرکوبگرانه خود دامن می زده اند. آخرین نمونه روشن و بارز این مدعا حوادث دانشگاهها و به ویژه قم است و قطعا حاکمیتی که هر روز به اعمال استانداردهای دوگانه از سوی دیگر کشورها در رابطه با حقوق بشر و غیره اعتراض می کند در داخل نمی تواند خود مجری استانداردهای دوگانه در رابطه با شهروندان خود باشد.
آنچه در ایران عیان است و همگان به چشم خود می بینند این است که افراد و گروههایی که برچسب طرفداری از حاکمیت و رهبری بر پیشانی خود دارند به هر بهانه ای می توانند بدون اخذ مجوز تجمع و راهپیمایی کنند، به هر فرد و جمعیتی حمله کنند و آنها را مورد ضرب و شتم و... قرار دهند، به بیت مراجع هجوم برند و هتک حرمت نمایند و خلاصه اینها چون حزب الهی، بسیجی، ارزشی و... هستند، پس کارشان مصداق دفاع از ارزشها و رهبری و نظام است و اصلا نمی شود اسم آن را اغتشاش و آشوب نهاد؛ اما درمقابل اگر معترضین و منتقدین به نتیجه انتخابات حتی برای برگزاری یک مراسم مذهبی در خانه ای گردهم آیند و بخواهند دعای کمیل بخوانند، کارشان مصداق اقدام علیه امنیت ملی و عنوان اغتشاش و آشوب است و مستحق بازداشت و زندان!
در این شرایط آیا حاکمیت فکر و اندیشه نمی کند که " اغتشاشگران و آشوب طلبان کدامند؟" و آیا غالب مردم مدعای دستگاه تبلیغاتی حکومت را باطل نمی دانند؟ البته یک اقلیتی که نان حکومت را می خورند شاید تحت تاثیر این تبلیغات قرار گیرند، اما هم اینان هم خود می دانند که تا زمانی که نیروهای حکومتی وارد عمل نشوند هیچ اتفاقی نمی افتد. دلیل بارزش هم روزهای منتهی به انتخابات است که به رغم حضور جمعیت زیاد در خیابانها و در دل شب چون نیروهای حکومتی فرمان مداخله و درگیری نداشتند حادثه ای که بتوان نام آنرا بی نظمی گذاشت هم اتفاق نیافتاد چه برسد به اغتشاش و آشوب! آری، متاسفانه و سوگمندانه باید گفت که این نیروهای نشاندار و بی نشان طرفدار حاکمیت هستند که با حضور خود هر تجمع و راهپیمایی و... را به اغتشاش و آشوب می کشند و آنگاه دستگاه تبلیغاتی به میدان می آید که ...؛ اما تجربه این ماهها و روزها بخوبی مهر باطل براین شیوه عمل و تبلیغات زده است و جنبش سبز ایران همچون گذشته با تکیه بر شیوه های مبارزه مدنی و مسالمت آمیز و قانونی به راه خود ادامه می دهد و روز به روز میدان مبارزه را بر اقتدارگرایان حاکم تنگ تر و سخت تر می کند.
. در پی اعتراض میلیونی آرام و مسالمت آمیز مردم به نتیجه اعلام شده انتخابات ریاست جمهوری دهم، از سوی حاکمیت تلاش فراوان شد که این همه مردم معترض را در قالب " اغتشاشگر و آشوب طلب " معرفی و زیر سایه این پوشش تبلیغاتی بازداشت فعالان سیاسی و روزنامه نگاران و سرکوب و تیراندازی و دستگیری های وسیع انجام شده را توجیه کند و البته آتش بیار اصلی این معرکه تبلیغاتی صدا و سیما بود که تصاویری از زرادخانه خودش را مبنی بر آتش زدن برخی اماکن و شکستن شیشه و... توسط اشخاصی ناشناس به نمایش می گذاشت که آخرین پرده از این تبلیغاتی پاره کردن عکس امام خمینی بود .
اینکه چقدر این تبلیغات توانسته است به اقناع افکار عمومی بپردازند البته نیاز به یک نظر سنجی علمی دارد که لابد صداوسیما با استفاده از بودجه ملی و بیت المال انجام داده و نتایجش را بصورت محرمانه به مقامات عالی کشور گزارش داده است، اما مرورحوادث و وقایع پس از انتخابات با نگاهی بیطرفانه این واقعیت ها را آشکار می سازند :
- 1- در حالیکه اولین تجمع پس از انتخابات توسط برنده اعلامی انتخابات و طرفدارانش در روز یکشنبه 24 خرداد بدون اخذ مجوز از سوی وزارت کشور در میدان ولی عصر برگزار شد(محتوای سخنان تحریک کننده ای که در این تجمع بیان شد فعلا محل بحث نیست) اما به درخواست مجوز دو نامزد معترض به نتیجه انتخابات برای برپایی تجمع و راهپیمایی در روز 25 خرداد پاسخ مثبت داده نشد و مردم معترض بطور خودجوش راهپیمایی اعتراضی خود را با سکوت در این روز برگزار کردند و تا وقتی برخی نیروهای نظامی و لباس شخصی در پایان راهپیمایی در برابر تظاهرکنندگان وارد عمل نشدند، هیچگونه اغتشاش و آشوبی رخ نداد و عین این واقعه تا روز شنبه 30 خرداد که موضع حاکمیت بر سرکوب کامل قرار گرفت در روزهای دیگر تکرار شد. البته از روز شنبه شکل حوادث دگرگونه شد .
- 2- به رغم اعمال سیاست سرکوب و دستگیری و جنایاتی که درخصوص زندانیان کهریزک و... انجام شد جمعیت معترض که در قالب جنبش سبز نامگذاری شد، حضور فعال و چشمگیرش را در نماز جمعه به امامت آقای هاشمی و روز قدس نشان داد و هیچگونه اغتشاش و آشوبگری از سوی سبزها به رغم برخی برخوردها از سوی نیروهای نشاندار و بی نشان حکومتی انجام نشد. البته در روز 13 آبان اوضاع بگونه ای دیگر شد و نیروهای سازماندهی شده حکومتی راه را برهرگونه تجمع سبزها بستند و با خشونت تمام وارد عمل شدند که عکس العمل های تندی را از سوی برخی افراد در پی داشت. با این حال تصور حاکمیت این شد که توانسته است با اعمال این شیوه، جنبش سبز را مهار کند؛ اما اعتراضات وسیعی که در روز 16 آذر در دانشگاههای سراسر کشور انجام شد بخوبی باطل بودن این تصور را نشان داد. با اینکه در تاریخ دانشگاههای ایران و از روز 16 آذر 1332، که با شهادت سه نفر از دانشجویان دانشگاه تهران در اعتراض به کودتای آمریکایی – انگلیسی 28 مرداد علیه دولت ملی دکتر مصدق اینروز بنام روز اعتراض دانشجویان علیه استعمار خارجی و استبداد داخلی ماندگار شد، ه ساله شاهد تظاهرات و اعتراضات دانشجویی بوده ایم، اما تجمع های اعتراضی امسال دانشجویان سبز در روز 16 آذر رنگ و بوی دیگری داشت و به لحاظ کمیت و کیفیت نقطه عطفی را درجریان جنبش دانشجویی نشان می داد. با این حال کوچکترین رخدادی که بتوان از آن بوی اغتشاشگری و آشوب طلبی استشمام کرد، رخ نداد؛ اما به ناگهان صدا و سیما تصاویری نشان داد و ادعا کرد که افرادی دانشجو در حال پاره کردن و آتش زدن عکس امام هستند و از آن پس شاهد برخی درگیری ها بین دانشجویان سبز در دانشگاه تهران و افرادی که در قالب دانشجویان بسیجی سازماندهی شده بودند، هستیم و طبق معمول اینها هستند که مسبب درگیری و اغتشاش و آشوب می شوند .
- 3- در جریان تشییع جنازه مرحوم آیت العظمی منتظری جمعیت انبوهی از مقلدان و علاقمندان ایشان برای تجلیل از مقام علمی و شخصیت ممتاز این عالم مجاهد و فقیه عالیقدر در قم گرد هم آمدند. ترکیب این جمعیت عظیم در برگیرنده همه اقشار موجود در جامعه ما بود و به هیچوجه نمی شود آنها را به یک قشر و گروه خاص نسبت داد. با این حال تا اتمام مراسم تشییع و تا زمانی که عده ای جوان 15 تا سی ساله ( حدود 200 نفر) بنام طرفداری از حاکمیت و رهبری بصورتی عصبی وارد ماجرا نشده بودند، هیچگونه رخدادی که بشود اسم آن را اغتشاشگری و آشوب طلبی نهاد، بوقوع نپیوست؛ اما اینان که به میدان آمدند عملشان بخوبی مصداق اغتشاشگری و آشوب بود. جالب اینکه اینان و البته بدنبال آنها دستگاه تبلیغاتی حاکمیت مدعی بودند که جمعیت تشییع کننده شعارهای ساختارشکنانه داده اند، سلمنا که این یعنی جنس حرکت جمعیت حاضر در تشییع فقط کلام بوده است اما در مقابل جنس حرکت طرف مقابل چه بود؟
- 4- جمعیتی که خود را طرفدار حاکمیت و رهبری می دانست نه تنها مانع از برگزاری مراسم ختم مرحوم آیت العظمی منتظری در مسجد اعظم شد، بلکه با انجام یک راهپیمایی بدون مجوز بسوی بیت ایشان و همچنین بیت آیت العظمی صانعی دست به کارهایی زد که مصداق بارز اغتشاش و آشوبگری و هتک حرمت به مقام مرجعیت است و با کمال تاسف این جریان در روز بعد هم ادامه یافت و صدا و سیما و دیگر رسانه های حکومتی نیز پوشش کامل به آن دادند و ظاهرا اگر تجمع و راهپیمایی و... مطابق میل حاکمان باشد دیگر هیچ نیازی به مجوز ندارد !
مرورحوادث پس از انتخابات بخوبی نشان می دهد که جنبش سبز هیچگاه بدنبال اغتشاش و آشوب نبوده، اما اغتشاش و آشوب از جایی شروع می شده که نیروهایی به عنوان دفاع از حاکمیت (چه در قالب لباس رسمی و چه در قالب لباس شخصی!) وارد عمل شده و عملا به اغتشاشگری و آشوب طلبی برای توجیه عملیات سرکوبگرانه خود دامن می زده اند. آخرین نمونه روشن و بارز این مدعا حوادث دانشگاهها و به ویژه قم است و قطعا حاکمیتی که هر روز به اعمال استانداردهای دوگانه از سوی دیگر کشورها در رابطه با حقوق بشر و غیره اعتراض می کند در داخل نمی تواند خود مجری استانداردهای دوگانه در رابطه با شهروندان خود باشد.
آنچه در ایران عیان است و همگان به چشم خود می بینند این است که افراد و گروههایی که برچسب طرفداری از حاکمیت و رهبری بر پیشانی خود دارند به هر بهانه ای می توانند بدون اخذ مجوز تجمع و راهپیمایی کنند، به هر فرد و جمعیتی حمله کنند و آنها را مورد ضرب و شتم و... قرار دهند، به بیت مراجع هجوم برند و هتک حرمت نمایند و خلاصه اینها چون حزب الهی، بسیجی، ارزشی و... هستند، پس کارشان مصداق دفاع از ارزشها و رهبری و نظام است و اصلا نمی شود اسم آن را اغتشاش و آشوب نهاد؛ اما درمقابل اگر معترضین و منتقدین به نتیجه انتخابات حتی برای برگزاری یک مراسم مذهبی در خانه ای گردهم آیند و بخواهند دعای کمیل بخوانند، کارشان مصداق اقدام علیه امنیت ملی و عنوان اغتشاش و آشوب است و مستحق بازداشت و زندان!
در این شرایط آیا حاکمیت فکر و اندیشه نمی کند که " اغتشاشگران و آشوب طلبان کدامند؟" و آیا غالب مردم مدعای دستگاه تبلیغاتی حکومت را باطل نمی دانند؟ البته یک اقلیتی که نان حکومت را می خورند شاید تحت تاثیر این تبلیغات قرار گیرند، اما هم اینان هم خود می دانند که تا زمانی که نیروهای حکومتی وارد عمل نشوند هیچ اتفاقی نمی افتد. دلیل بارزش هم روزهای منتهی به انتخابات است که به رغم حضور جمعیت زیاد در خیابانها و در دل شب چون نیروهای حکومتی فرمان مداخله و درگیری نداشتند حادثه ای که بتوان نام آنرا بی نظمی گذاشت هم اتفاق نیافتاد چه برسد به اغتشاش و آشوب! آری، متاسفانه و سوگمندانه باید گفت که این نیروهای نشاندار و بی نشان طرفدار حاکمیت هستند که با حضور خود هر تجمع و راهپیمایی و... را به اغتشاش و آشوب می کشند و آنگاه دستگاه تبلیغاتی به میدان می آید که ...؛ اما تجربه این ماهها و روزها بخوبی مهر باطل براین شیوه عمل و تبلیغات زده است و جنبش سبز ایران همچون گذشته با تکیه بر شیوه های مبارزه مدنی و مسالمت آمیز و قانونی به راه خود ادامه می دهد و روز به روز میدان مبارزه را بر اقتدارگرایان حاکم تنگ تر و سخت تر می کند.
حنيف مرزوعي
0 نظرات :: اغتشاشگران و آشوب طلبان کیانند؟
ارسال یک نظر