بر مجروحان حوادث پس از انتخابات چه می گذرد: «زندگی، زخم ، عفونت و امیدواری»؛ با دیدن زندگی هر مجروح هزار بار در دل می گویم کشته شده ها خیال شان راحت شده؛ اما کسی که جانش گلوله خورده ، نخاعش قطع شده، زخم بستر گرفته و قدرت راه رفتن و حتی حرف زدن از او گرفته شده چگونه می خواهد زندگی کند؟ در این یک ساله بر کسانی که در جریان حوداث پس از انتخابات مجروح شده اند؛ تیر خورده اند، چه دردی را متحمل شده اند و بر خانواده هایشان چه گذشته است؟ ادامه مطلب...
انتشار متن کامل ویرايش دوم منشور جنبش سبز: «نسخه اولیه این منشور در بیانیه ۱۸ میرحسین موسوی آمده بود. آنزمان موسوی صاحبنظران را به نقد و بررسی این منشور و کمک به تقویت و تنقیح آن دعوت نمود. پس از آن بیش از یکصد نفر از کارشناسان و صاحبنظران حوزه‌ های مختلف پیرامون منشور نقدها و بررسی های خود را ارایه کردند. نسخه ویراسته شده به امضای امضای موسوی و کروبی رسیده شده بود و به امانت نزد شورای هماهنگی راه سبز امید قرار گرفته بود تا در موقع مقتضی منتشر شود.» ادامه مطلب...
روزی که پا در عرصه مبارزه با سیاه پرستان گذاشتم، به خوبی از سرنوشت احتمالی خود آگاه بودم. از سیاه پرستان، انتظاری جز قتل و اعدام و مرگ نداشته و ندارم. از سیاهی متنفر بودم. آنقدر متنفر بودم که برای دیدن لبخندهای سبز بر لبان هموطنم، از جان خود نیز گذشته بودم. من از مرگ نمی ترسم. از اعدام نمی ترسم. مرگ من آغاز رویش جوانه های سیاه ستیز و پراکنش قاصدکهای صلح سبز خواهد بود. ای هموطن! اگر روزی سیاه پرستان جان من را نیز ستاندند، بر من سیاه نپوش و اشک نریز، حقم را پس بگیر، همين.
درصورت فيل.تر شدن از اين آدرس استفاده كنيد: http://0mid.arasnava.tk يا http://myyahoo.arasdotcom.tk

برای محمد نوری‌زاد

برای محمد نوری‌زاد


. سیدعلیرضا بهشتی شیرازی: دادستان محترم تهران در مصاحبه اخیر خود اعلام کرده است من بعد با کسانی که نسبت به سران کشور اهانت کنند بدون اغماض برخورد خواهد شد، و از قرار دستگیری آقای محمد نوری‌زاد در روزهای اخیر نخستین نمونه از این قاطعیت است.

اولا چقدر خوب شد که آقای نوری‌زاد را به این دلیل یا هر دلیل دیگر دستگیر کردند و از نوشتن باز داشتند، زیرا این مرد آن قدر زیبا می‌نوشت و آن قدر پرکار بود که ما تقریبا داشتیم از حسودی دق می‌کردیم. ثانیا این کار آقای دادستان حتی اگر ظالمانه است ای کاش ظلم بالسویه باشد، که به عدل نزدیک‌تر است.

چقدر خوب می‌شود اگر ایشان واقعا به قولی که داده است عمل کند و مثلا آقای آیت‌الله شیخ محمد یزدی را به خاطر توهین‌هایی که در هفته گذشته نسبت به رئیس مجلس خبرگان و مجمع تشخیص مصلحت نظام کرد حداقل به اندازه نیم ساعت برای ادای برخی توضیحات به دادستانی فرابخواند، یا به آقای حجت‌الاسلام مصلحی، این وزیر محترم هم که با در اختیار داشتن بزرگترین دستگاه اطلاعاتی بر اساس گزارش پایگاه‌های خبری آن توهین‌های آبدار را به آیت الله هاشمی رفسنجانی کرد اخطار بدهد؛ و الا زورآزمایی با چند نویسنده یک لاقبا پهلوانی نیست.

آقای دادستان چرا حرفی می‌زند که به آن عمل نمی‌کند؟ مگر نمی‌داند که خشم خداوند نسبت به این که بگویند چیزی را که به آن عمل نمی‌کنند سنگین است؟ قوه قضائیه زورش به دیگران نمی‌رسد یا غیر از رئیس خود را سران کشور نمی‌داند؟

آقای دادستان! مسئله این نیست که چرا چراغ بیت‌المال را برای کار شخصی روشن کرده‌اید. مسئله این است که با چنین رویه‌ای مردم چگونه می‌توانند برای احقاق حقوق خود به قوه قضائیه اعتماد کنند؟ اشتباهی که آقای لاریجانی، با آن مقامات علمی، در هفته گذشته مرتکب شد خیلی بزرگ بود. او پیش از آن که به متهم کوچکترین فرصتی برای دفاع از خود بدهد جرم او را مسلم اعلام کرد. آیا نیروهای لباس شخصی غیر از این می‌کنند؟ در وسط خیابان رهگذری را که معلوم نیست برای خرید آمده است یا برای اعمال اصل ۲۷ قانون اساسی، بدون آن که او فرصتی برای دفاع از خود داشته باشد به تحمل چند ضربه باتوم محکوم می‌کنند و همانجا حکم را به اجرا در می‌آورند.

این کسی که کتک خورده است به کجا باید شکایت کند؟ فرزند شهید بهشتی که از سوی آقای ذوالنور به قاچاق انسان متهم شده است باید به کدام دادستان شکایت ببرد؟ وقت شما را که رسیدگی به اهانت نسبت به «برخی» سران کشور کاملا گرفته است.

پیشنهاد شما چیست؟ ایا مردم احقاق حقوقشان را فراموش کنند، یا خود برای این کار دست بالا بزنند؟ آنها دوست داشتند به امانتداری متصدیان اعتماد کنند و نظر خود را با مسالمت و دوستی در یک انتخابات به کرسی بنشانند. این فرصت از آنها گرفته شد. آنها دوست داشتند با راهپیمایی سکوت اعتراض خود را نسبت به آنچه در انتخابات دیده بودند بیان کنند. این فرصت از آنها گرفته شد.

آنها دوست داشتند با قلم و مرکب حرف خود را بگویند. این فرصت از آنها گرفته شد. آنها دوست داشتند محمد نوری‌زاد به جایشان فریاد بزند. این فرصت از آنها گرفت شد. آنها دوست داشتند شما را – که جانباز جنگ بوده‌اید و به گفته دوستان ما شخصا روحی منصف دارید – مرجعی عادل و بی‌طرف تلقی کنند و شکایت خود را پیش شما بیاورند . این فرصت از آنها گرفته می‌شود.

روزنه‌ها یکی پس از دیگری بسته می‌شود. به خدا قسم که سودی در این کار نیست. این کار است که مردم را عصبانی می‌کند. آن آقایی که مردم را تهدید به برخورد بی‌رحمانه می‌کند، چه کاری از دستش ساخته است که پیش از این نکرده باشد؟ او با این کار فقط مردم را خشمگین می‌کند. مسئول شعارهای تندی که ما و شما نمی‌پسندیم شخص او و شخص‌هایی چون او هستند. مردمی که آرمانشان مسالمت و اجرای بدون تنازل قانون اساسی است قاعدتا نباید شعارشان این کلمات تند باشد؛ آنها را عصبانی کردند و به اینجا رساندند.

آقای دادستان! علیرضا بهشتی شیرازی خواهد رفت. محمود جعفری دولت‌آباد خواهد رفت. این خواهد رفت، آن خواهد رفت، ولی مردم قطعا باقی می‌مانند. آیا همین مقدار کافی نیست تا ایمان بیاوریم که کسی طاقت ایستادن در مقابل آنان را ندارد؟ خود را فریب ندهیم. مردم عظیمند و ما کوچکیم، و کوچک در مقابل عظیم باید متواضعانه سخن بگوید. راه‌های دیگر را رفتید و نتیجه نگرفتید. این یک راه را هم آزمایش کنید؛ نتیجه خواهید گرفت. یک روزنه را باز بگذارید.

0 نظرات :: برای محمد نوری‌زاد

جديدترين ديدگاه خوانندگان