پس از 8 ماه با انتشار ویدیویی ابعاد تازه ای از جنایات کودتاگران افشا شد:
حمله به کوی دانشگاه در ۲۵ خرداد به دستور سردار رجب زاده
. ادامه راه سبز«ارس»: شامگاه دوشنبه سوم اسفند، تلویزیون فارسی بی بی سی فیلمی پخش کرد از آنچه هشت ماه پیش در شب ۲۵ خرداد در کوی دانشگاه تهران رخ داده بود. در این ویدئو نشان داده میشود که در محوطه مقابل کتابخانه کوی دانشگاه تهران نیروهای گارد ویژه و لباس شخصی، دانشجویان بازداشت شده را روی زمین میکشند و آنان را با باتوم و لگد میزنند. یک دانشجو با صورت خونین روی زمین افتاده، یک لباس شخصی بالای سر او ایستاده و موهایش را در چنگ خود گرفته و دیگری خطاب به او میگوید «عکسش را بگیر، بنداز بکشاش». خشونت ماموران گارد ویژه علیه دانشجویان به اندازهای بود که بسیجیها آنان را به آرامش دعوت میکردند. در این فاجعه 5 دانشجو به شهادت رسیدند.
پخش صحنه هایی کوتاه از این فیلم دردناک و به چشم دیدن رفتار حیوانی نفرات ویژه نیروی انتظامی با دانشجویان، بهتر از صدها سطر نوشتار پرده از ظلم ظالمانی که نام علی و عدلش را ننگین کرده اند، برمی دارد.
براساس قانون نیروهای نظامی جز با دستور رییس دانشگاه تهران اجازه ورود به دانشگاه و کوی را ندارند، اما نیروهای ضدشورش پس از ورود به کوی دانشگاه، دانشجویان را در محوطه بیرونی کتابخانه کوی بر روی هم تلنبار کرده و آنها را مورد ضرب و شتم قرار می دهند.
همین دو روز پیش بود که عزیزالله رجب زاده، به هنگام سپردن فرماندهی نیروی انتظامی تهران بزرگ به جانینش، زبان به تمجید از عملکرد نیروهای تحت امرش گشود و گفت آنها نه سنگی زده اند نه سنگی خورده اند. اما آنچه در همین دقایق کوتاه پخش شده از بی بی سی دیده می شود، نه فقط سنگ پرانی، توحشی است از جانب یونیفورم پوشان که نیروهای لباس شخصی و بسیج را به اعتراض وا می دارد. فریاد فیلم بردار که در میان حمله کنندگان است بارها به گوش می رسد که «نزن!» و هم اوست که در میانه فیلم از دستور آقای رجب زاده برای حمله یاد می کند. شرم نمی کنید آقای رجب زاده؟ شما چطور؟ -- که چون اویی را به چنان مقامی گماشتید؟ از رجب زاده ها چه انتظاری می توان داشت اما؟ در دستگاهی که سر تا به پایش را دروغ گرفته و رئیس دولتش روشنایی روز را در صلاه ظهر تکذیب می کند، صداقت کفر است و کافرانش همه در بند. روزنامه نگاران، فعالان حقوق زنان، هنرمندان، کارگران، و صد البته دانشجویان. دانشجویانی که گناهشان از نامشان پیداست. و ظلمی که بر آنها رفته و می رود چیزی است ورای بازی های سیاسی. ستیز است با دانش، دشمنی است با خرد، و کینه ایست دیرین از هرچه پرسشگری است.
حمله به کوی دانشگاه در ۲۵ خرداد به دستور سردار رجب زاده
. ادامه راه سبز«ارس»: شامگاه دوشنبه سوم اسفند، تلویزیون فارسی بی بی سی فیلمی پخش کرد از آنچه هشت ماه پیش در شب ۲۵ خرداد در کوی دانشگاه تهران رخ داده بود. در این ویدئو نشان داده میشود که در محوطه مقابل کتابخانه کوی دانشگاه تهران نیروهای گارد ویژه و لباس شخصی، دانشجویان بازداشت شده را روی زمین میکشند و آنان را با باتوم و لگد میزنند. یک دانشجو با صورت خونین روی زمین افتاده، یک لباس شخصی بالای سر او ایستاده و موهایش را در چنگ خود گرفته و دیگری خطاب به او میگوید «عکسش را بگیر، بنداز بکشاش». خشونت ماموران گارد ویژه علیه دانشجویان به اندازهای بود که بسیجیها آنان را به آرامش دعوت میکردند. در این فاجعه 5 دانشجو به شهادت رسیدند.
پخش صحنه هایی کوتاه از این فیلم دردناک و به چشم دیدن رفتار حیوانی نفرات ویژه نیروی انتظامی با دانشجویان، بهتر از صدها سطر نوشتار پرده از ظلم ظالمانی که نام علی و عدلش را ننگین کرده اند، برمی دارد.
براساس قانون نیروهای نظامی جز با دستور رییس دانشگاه تهران اجازه ورود به دانشگاه و کوی را ندارند، اما نیروهای ضدشورش پس از ورود به کوی دانشگاه، دانشجویان را در محوطه بیرونی کتابخانه کوی بر روی هم تلنبار کرده و آنها را مورد ضرب و شتم قرار می دهند.
همین دو روز پیش بود که عزیزالله رجب زاده، به هنگام سپردن فرماندهی نیروی انتظامی تهران بزرگ به جانینش، زبان به تمجید از عملکرد نیروهای تحت امرش گشود و گفت آنها نه سنگی زده اند نه سنگی خورده اند. اما آنچه در همین دقایق کوتاه پخش شده از بی بی سی دیده می شود، نه فقط سنگ پرانی، توحشی است از جانب یونیفورم پوشان که نیروهای لباس شخصی و بسیج را به اعتراض وا می دارد. فریاد فیلم بردار که در میان حمله کنندگان است بارها به گوش می رسد که «نزن!» و هم اوست که در میانه فیلم از دستور آقای رجب زاده برای حمله یاد می کند. شرم نمی کنید آقای رجب زاده؟ شما چطور؟ -- که چون اویی را به چنان مقامی گماشتید؟ از رجب زاده ها چه انتظاری می توان داشت اما؟ در دستگاهی که سر تا به پایش را دروغ گرفته و رئیس دولتش روشنایی روز را در صلاه ظهر تکذیب می کند، صداقت کفر است و کافرانش همه در بند. روزنامه نگاران، فعالان حقوق زنان، هنرمندان، کارگران، و صد البته دانشجویان. دانشجویانی که گناهشان از نامشان پیداست. و ظلمی که بر آنها رفته و می رود چیزی است ورای بازی های سیاسی. ستیز است با دانش، دشمنی است با خرد، و کینه ایست دیرین از هرچه پرسشگری است.
براساس گزارش بی بی سی، تصاویر گرفته شده در این فیلم نه با موبایلهای لرزان معترضان بلکه با «دوربینهای حملهکنندگان» به دانشجویان گرفته شده و ضرب و شتم شدید دانشجویان در آن روز را نشان میدهد. دانشجویان معترض به نتیجه انتخابات از ساعت 9 شب 24 خرداد در کوی دانشگاه تهران تجمع کردند اما از ساعت 11 و نیم شب که گارد ویژه خوابگاه دانشجویان را محاصره کرد، درگیریها آغاز شد. فیلمی که در اختیار بی.بی.سی قرار گرفته ساعت یک بامداد 25 خرداد را نشان میدهد.عامل سرکوب، آن برادر بی نوا، بر سر دانشجویی که خونین به زمین افتاده فریاد می زند که «ما رو می زنی بچه سوسول؟ حالا ...» و آن دانشجو چه می داند که آن برادر بی نوا را همان خدایی که نمی شناسد زده، که اگر نزده بود دست او هم قلمی بود و کتابی. و چون نیست می زند. به فرمان کسانی می زند که قلم را شکسته می خواهند. روی علامت سوال اگر شمشیر می کشند، به این خیال خام است که بی نور پرسش و حقیقت طلبی، خفاش وار تا ابد در دخمه تاریک شان سر کنند. آن برادر بی نوا که می زند، یا نه، آنکه به او فرمان می دهد بزن، هنوز درنیافته که این پرسش را مرگی نیست. که هر پرسش، «عدو»ی او نه، «انکار» اوست.
در این ویدئو نشان داده میشود که در محوطه مقابل کتابخانه کوی دانشگاه تهران نیروهای گارد ویژه و لباس شخصی، دانشجویان بازداشت شده را روی زمین میکشند و آنان را با باتوم و لگد میزنند. یک دانشجو با صورت خونین روی زمین افتاده، یک لباس شخصی بالای سر او ایستاده و موهایش را در چنگ خود گرفته و دیگری خطاب به او میگوید «عکسش را بگیر، بنداز بکشاش». خشونت ماموران گارد ویژه علیه دانشجویان به اندازهای بود که بسیجیها آنان را به آرامش دعوت میکردند.
آن چه مسلم است این فیلم با هدف مشخصی برون آمده. چه طور تا حالا مخفی بود حالا بد از ۸ ماه یک دفعه کشف شد. اما قصد نشون دادن این فیلم این است که اگر دقت کنید میشنوید که دائماً افرادی که مثلا بسیجی هستن هی تکرار میکنن نزن نزن این به این معني است که اینها میخوان بگن که نیروی انتظامی بوده که جنایت رو انجام داده و ببینید که بسیج و سپاه تازه جلوی اونارو گرفتن. با این هدف چند منظور رو پی میگیرند:
۱-اگر کسی کشته یا زخمی شده برای این بوده که نظم جامعه رو بهم ریخته و نیروی انتظامی که قانوناً مسئول حفظ آرامش در جامعه هست بایستی با این افراد این طور برخورد میکرده.
۲- مردم با بسیج و سپاه قهر نکنند بلکه تازه این سپاه و بسیج بوده که جلوی بیشتر شدن تلفات رو گرفته. کاملا در فیلم مشخص هست که دیالوگها ساختگی هست البته نه این که فیلم جعلی باشد، نه!، ولی با منظور قبلی این دیالوگها در این فیلم نهاده شده.
به هوش باشید که سناريوي جدیدی برای ما ملت نوشته شده.
به اميد پیروزي مبارزات مردم ایران به دور از دخالت ابر قدرتها.
Anonymous
۴ اسفند ۱۳۸۸ ساعت ۲۰:۱۰در تاييد سخنان ناشناس:
مهمترین سوالاتی که با دیدن این فیلم به ذهن می رسد این است که اول: چه کسی این فیلم را به خارج کشور نشت داده است؟ دوم: هدف از این اقدام چه بوده و با در نظر گرفتن این اقدام چه تحلیلی از اوضاع کنونی میتوان داشت. درک اینکه چه کسانی فیلم را نشت داده اند چندان دشوار نیست. برای تشخیص عاملین باید به نکات زیر توجه کرد: فیلم توسط یکی از حمله کنندگان به کوی تهیه شده بنابراین تهیه فیلم یا توسط گارد ویژه نیروی انتظامی صورت گرفته یا توسط لباس شخصی ها و بسیج که زیر مجموعه ای از سپاه هستند. گفتگوهایی که در طول فیلم صورت می گیرد همه در جهت مقصر نشان دادن نیروی انتظامی و تطهیر لباس شخصی ها است. در لحظه حمله به کوی یکی از لباس شخصیها که کنار دوربین ایستاده می گوید ما برای گفتگو به اینجا امده ایم! در جای دیگر وی دوباره به دوربین نزدیک می شود و می گوید رجب زاده دستور ورود به کوی را صادر کرده است. در طول فیلم به دفعات صدای یک لباس شخصی شنیده می شود که به افراد گارد می گوید نزن و ظاهرا سعی دارد جلوی اعمال خشونت پلیس را بگیرد. واضح است که نیروی انتظامی از نشت این فیلم سودی نمی برد و تنها گزینه باقی مانده سپاه و لباس شخصی ها هستند که با انگیزه تطهیر خود از خشونتهای پس از انتخابات این فیلم را بیرون داده اند. دستگاه سرکوب به یک قربانی نیاز دارد و ظاهرا در محفل کودتا نیروی انتظامی حلقه ضعیفتری است. و البته با توجه به ایدئولوزیک بودن مبنایی سپاه و بسیج طبیعی است که نظام ترجیح دهد وجهه لباس شخصی ها و بسیج را که ظاهرا برای ادای تکلیف شرعی به میدان امده اند را حفظ نماید. سوال دوم: انتشار این فیلم چه پیامدهایی خواهد داشت ؟ به نظر من انتشار این فیلم به خودی خود وضعیت نظام را بدتر از چیزی که هست نخواهد کرد. انچه مردم از عملکرد خشونت امیز دستگاه سرکوب می دانند با دیدن این فیلم زیادتر نخواهد شد. اما نکته مهم این است که نشت این فیلم به خارج از حلقه کودتاگران نشان دهنده درک انها از عمق بحران مشروعیت است. بحرانی که از ناکارامدی دولت در رفع مشکلات اقتصادی و همچنین برخورد خشونت امیز با معترضین و صد البته شبهه در مبتنی بودن تشکیل دولت بر اراده و انتخاب ملت ناشی می شود. بحران مشروعیت البته به خودی خود به نتیجه مثبتی برای جنبش تبدیل نخواهد شد. بحران مشروعیت مانند گسلی است که ناپایداری وضعیت موجود را نشان می دهد اما این که وضعیت ناپایدار فعلی به کدام وضعیت جدید منتهی خواهد شد بستگی دارد به قوت استراتژی و تاکیتیکها و همچنین بهره گیری از فرصتها
يك تحليل
۵ اسفند ۱۳۸۸ ساعت ۲:۵۱به هوش باشيم!
كودتاچيان اعم از مثلث شوم سپاه و بسيج و نيروهاي انتظامي هر كدام براي مبري كردن خود نزد ملت و بخصوص فاميل و آشنايان و خانواده خويش (ونه براي گريز از قوه قضاييه!)نسبت به جناياتي كه انجام داده اند حتي حاضر شده اند كه بدست خود فجايع انجام شده را براي محكوم كردن ديگري به نمايش عموم در آورند! تا شايد بتوانند از نگاههاي جستجوگر آشنايان و خانواده خود خلاص شوند!
اما هوشيار باشيم و گول نخوريم كه هر كسي چنين جنايتهايي را انجام داده چه سپاه چه ثارالله چه پليس چه گارد ويژه چه بسيج و بسيجي و چه لباس شخصي تحت فرمان سپاه و بسيج و چه حزب الله لبنان و چه نيروي امنيتي ووو همگي تحت فرمان يك نفر هستند و آن هم فرمانده كل قوا!، ولاغير
بسيجي سبز
۵ اسفند ۱۳۸۸ ساعت ۱۱:۵۷