بر مجروحان حوادث پس از انتخابات چه می گذرد: «زندگی، زخم ، عفونت و امیدواری»؛ با دیدن زندگی هر مجروح هزار بار در دل می گویم کشته شده ها خیال شان راحت شده؛ اما کسی که جانش گلوله خورده ، نخاعش قطع شده، زخم بستر گرفته و قدرت راه رفتن و حتی حرف زدن از او گرفته شده چگونه می خواهد زندگی کند؟ در این یک ساله بر کسانی که در جریان حوداث پس از انتخابات مجروح شده اند؛ تیر خورده اند، چه دردی را متحمل شده اند و بر خانواده هایشان چه گذشته است؟ ادامه مطلب...
انتشار متن کامل ویرايش دوم منشور جنبش سبز: «نسخه اولیه این منشور در بیانیه ۱۸ میرحسین موسوی آمده بود. آنزمان موسوی صاحبنظران را به نقد و بررسی این منشور و کمک به تقویت و تنقیح آن دعوت نمود. پس از آن بیش از یکصد نفر از کارشناسان و صاحبنظران حوزه‌ های مختلف پیرامون منشور نقدها و بررسی های خود را ارایه کردند. نسخه ویراسته شده به امضای امضای موسوی و کروبی رسیده شده بود و به امانت نزد شورای هماهنگی راه سبز امید قرار گرفته بود تا در موقع مقتضی منتشر شود.» ادامه مطلب...
روزی که پا در عرصه مبارزه با سیاه پرستان گذاشتم، به خوبی از سرنوشت احتمالی خود آگاه بودم. از سیاه پرستان، انتظاری جز قتل و اعدام و مرگ نداشته و ندارم. از سیاهی متنفر بودم. آنقدر متنفر بودم که برای دیدن لبخندهای سبز بر لبان هموطنم، از جان خود نیز گذشته بودم. من از مرگ نمی ترسم. از اعدام نمی ترسم. مرگ من آغاز رویش جوانه های سیاه ستیز و پراکنش قاصدکهای صلح سبز خواهد بود. ای هموطن! اگر روزی سیاه پرستان جان من را نیز ستاندند، بر من سیاه نپوش و اشک نریز، حقم را پس بگیر، همين.
درصورت فيل.تر شدن از اين آدرس استفاده كنيد: http://0mid.arasnava.tk يا http://myyahoo.arasdotcom.tk

اعتراض ما، اعتراض آنها

اعتراض ما، اعتراض آنها

ادامه راه سبز(ارس): همزمانی روزهای حماسه ساز انقلاب اسلامی با اعتراضات مردمی در مصر، صفحات روزنامه ها و رسانه های داخلی را بار دیگر مزین کرده به واژگان انقلابی و عکسهای پرخاطره. این بار عکسهای جوانان سه دهه پیش با پلاکاردهای در دستشان در کنار جوانان پرشور مصری که میدان " آزادی" شان را چون میدان " آزادی" تهران خبرساز کرده اند.

گویی رسانه های داخلی با همه وجود تلاش دارند تا کم کاری خود در جریان جنبش اعتراضی مردم، این بار با حمایت از جنبش اعتراضی مردم مصر جبران کنند.رقابت بی وقفه آنان در پوشش خبری گسترده تظاهرات و ناآرامی های مصر چنان است که کوچکترین حرکتی از نگاه تیز بین حتی رسانه های حامی دولت نیز جا نمی ماند.

در حالی که جوانان سبز پوش و سبز اندیش ایران زمین، هدف گلوله های آتشین دشمنان آزادی قرار می گرفتند و بی محابا شورشی و اجنبی واراذل و اوباش و ... خوانده می شدند، جوانان مصری غیور، انقلابی، پرشور و .... خوانده می شوند و از حماسه سازی آنان تجلیل و تقدیر می شود.

نمی دانم حال مادران عزادار و داغدار را که حتی از اشک ریختن بر مزار فرزندانش نیز منع شده بودند در این زمان که سیمای حکومت، تصاویر جوانانی را به خانه های مردم می برد که بی شباهت به ندا و اشکان و سهراب و شبنم و ..... نیستند چگونه است. جوانانی که با همان شور و با همان امید که سهرابها در راهپیمایی سکوتشان، رای سبز خود را طلب می کردند، محکم و با صلابت صدای ملت را فریاد می کنند " الشعب یرید اسقاط الرئیس" .

همه از خود می پرسند چگونه است که مردم مصر حق دارند سقوط و سرنگونی رئیس جمهور خود را طلب کنند و همه علما و سیاستمداران ایرانی سراسیمه به حمایتشان شتافته اند ولی سکوت پرفریاد مردم ایران و جوانان در گلو خفه شد و هیچ کس به یاریشان برنخاست.

علما و مراجعی که الازهر را خطاب خود قرار داده اند و می خواهند که آتش گشودن به سوی مردم را تحریم کنند و به یاری مردم بشتابند، کجا بودند آن زمان که سینه جوانان در خیابانهای حکومت اسلامی آماج سربازان ولایت بود و قلبهای پر امید آنان برای همیشه از حرکت باز ایستاد تا اسلام زنده بماند در این سرزمین.

علمای قم که از هم سبقت می گیرند برای توصیه به علمای الازهر، سکوتشان در برابر ظلمی که به جوانان و مردم بنام اسلام و ولایت می شود چیست؟ آنان که بر نمی تابند مردم مصر در خیابانها آماج حمله اراذل و اوباش و نیروهای حکومتی قرار گیرند، چگونه راضی شدند که مردم ایران زیر تازیانه کین ولایتمداران کمر خم کنند و فرزندانش را دسته دسته به حبس برند و برای حفظ اسلام خودساخته، در کهریزک مهمان کنند تا درس عبرتی شود برای هر آن کس که می خواهد لبی به اعتراض بگشاید.

آنان که تاب نمی آورند بی عدالتی و ظلم به نیل نشینان را چگونه نظاره کردند که با نام علی، دانشجویان را از پنجره خوابگاه به بیرون پرتاب کنند و دهانشان را پرخون.

چگونه است که علماى الازهر باید با ملت غيور و انقلابى مصر همگامى بيشتر و پر رنگ‌ترى داشته باشند در حالی حتی خانواده های زندانیان از بیان درد دلهایشان با علمای قم محرومند و در بیوت برخی علما که همیشه کانون امید مردم بوده به روی آنان بسته شده است.

برای تظاهرات یک میلیونی مصری ها از روزها قبل همه رسانه های داخلی و خارجی بسیج شده بودند تا " خشم " ملتی را که از ظلم نامبارک " مبارک" به ستوه آمده به تصویر بکشند. همان رسانه هایی که در سکوت سبز 25 خرداد غایب بودند. کسی تبلیغ نکرده بود. رسانه ای نبود. موبایلها پوشش نداشت. اینترنت در پایین ترین سطح خود بود. هنوز کسی نمی داند که چگونه اراده مردم در یک زمان به هم گره خورد و هویت ملی دریک روز به صحنه آمد و از" انقلاب تا آزادی " همه سبز شد.

مردم ایران روزها و هفته ها صدر نشین اخبار رسانه های بین المللی شدند بی هیچ رسانه ای. در زمانی که هر شهروند بی هیچ امکاناتی شده بود "رسانه ملی جنبش سبز". و حماسه ساکنان این دیار دیربازی در حافظه ملتها می ماند و کتابهای تاریخ پر می شود از حماسه آفرینی هایی که این شهروندان بی مدعا آفریدند. در این بهمن سرد که یاد آور بهاران 57 است، زندانهایی که دیوارهایش فرو ریخته بود باز پر شده از قهرمانان بی نام و گمنامی که فقط یک پرسش دارند:" رای من کجاست؟!" و هنوز آتش کین قدرتمداران شعله هایش دامن فرزندان این ملت را رها نکرده است.

در زمانی که هنوز عضویت در شبکه اجتماعی فیس بوک جرم محسوب می شود و دسته دسته جوانان با اتهام عضویت در شبکه های جاسوسی بیگانه راهی اوین می شوند و به بند کشیده می شوند، انقلاب جوانان مصر توسط حاکمان ایران ستوده می شود و به خلاقیت و نو آوری آنان در استفاده بهینه از تکنولوژی در به زیر کشیدن طاغوت احسنت گفته می شود.

دنیای وارونه ای است. واژگان را به بازی گرفته اند از همه سو. مردم ایران این روزها در تب و تاب سالگرد انقلابی شکوهمند که با نام "خدا"، نهال جمهوریت را در سرزمینشان به ثمر نشاند، نظاره گر انقلابی متفاوت در سرزمین فرعونیان هستند. سرزمینی که جمهوریتش را موروثی کرده اند و مبارکی که هیچ برکتی بر مردمش نداشت جز نامبارکی تبعیض و ظلم و بی عدالتی. مردم مصر می روند تا با نام " مردم" این بار جمهوریت را از یوغ فرعون بیرون کشند در حالی که مردم ماهنوز تکبیر گویان به استقبال سالگرد انقلابی می روند که انقلابیون و مردانش همه در بندند.
بهار يكتا

6 نظرات :: اعتراض ما، اعتراض آنها

  1. «جوانان مصر و جوانان جنبش سبز»

    بعد از تونس نوبت کیست؟ این سوالی است که در روزهای بین چهارده و بیست و پنج ژانویه بسیاری از خود می پرسیدند و جواب مشخصی هم برای آن وجود نداشت. عده ای از جوانان مصری اما بر آن بودند که این پرسش را در عمل پاسخ گویند. دو هفته از سرنگونی زین العابدین بن علی نگذشته بود که جوانان مصری بعد از چند تجمع کوچک و پراکنده فراخوان بزرگی برای اعتراض در روز پلیس دادند. روز بیست و پنج ژانویه قاهره جمعیتی را به خود دید که در سی سال گذشته ندیده بود.

    مصر و تونس علی رغم برخی شباهتها، تفاوت های بسیاری هم با هم دارند. رژیم دیکتاتوری حاکم بر مصر ترکیبی از یک دیکتاتوری شخصی، نظامی، وتک حزبی است، در حالی که رژیم دیکتاتوری تونس فاقد عنصر نظامی بود. از نظر وضعیت مخالفان سیاسی، هیچ گروه مخالف سیاسی درون تونس باقی نمانده بود، در حالی که در مصر برخی گروه های مخالف سیاسی مانند اخوان المسلمین و حزب وفد به صورت بسیار محدود در مصر حضور داشتند و بعضا قادر می شدند صندلی های محدود و معدودی را در پارلمان از آن خود کنند. از سوی دیگر، درآمد سرانه ی تونس حدودا دو برابر مصر است. درصد افراد زیر خط فقر در مصر بیشتر است. سطح سواد در تونس بالاتر است. و بالاخره، جامعه‌ی مصر نسبت به تونس جامعه ای به مراتب مذهبی تر و محافظه کارتر است.

    این تفاوت های کلان، اما، باعث آن نشد که آن دسته از جوانانی مصری که سودای تغییر داشتند دست از عمل بکشند. تغییر رژیم خودکامه در تونس چیزی را در ذهن آنها تغییر داده بود. آنها این بار فکر می کردند که این شدنی است. رژیم مبارک که تا آن روز مستحکم و تزلزل ناپذیر می نمود بعد از سرنگونی بن علی دیگر آن دژ مستحکم نمی نمود. جوانان مصری منتظر رهبران سیاسی هم نماندند. آنها هم می توانستند بنای شکوه و گلایه از رهبران وفد و اخوان المسلمین و حزب وسط بگذارند، همه ی کاسه کوزه ها را سر آنها بشکنند، و گناه عقب ماندن مصر از تونس را گردن رهبران سیاسی مخالفان بیفکنند. آنها اما راه دیگری برگزیدند. خودشان دست به کار شدند و کارزار سیاسی را آغاز کردند. دو سه روز بعد کاری در قاهره و اسکندریه وسوئز کردند کارستان. اینک این رهبران اخوان المسلمین و محمد البرادعی بودند که به جوانان مصری پیوستند. جوانان مصری بدون آن که بنای نق و گلایه بگذارند با عملشان هم پایه های رژیم مبارک را به لرزه درآوردند هم رهبران مخالفان را همراه شان کردند و هم معادله‌ی سیاسی را چنان دگرگون کردند که رهبران اخوان المسلمین با محمد البرادعی هم پیمان شوند و ائتلافی نیرومند برای پیشبرد خواسته های مخالفان تشکیل دهند.

    این همان کاری بود که جوانان جنبش سبز هم چند ماه مانده به انتخابات خرداد کردند. زمانی که آنها به فکر انتخابات افتادند خیلی ها هنوز ناامید وبی انگیزه بودند. آن ها اما از پای ننشستند. اول رفتند سراغ سید محمد خاتمی و بعد هم که میرحسین موسوی جای خاتمی را گرفتند پایه و ستون اصلی ستادهای موسوی شدند. تنور انتخابات را چنان گرم کردند که وقتی دولت چاره ای جز تقلب در انتخابات ندید، مردم خودشان به خیابان ها آمدند و بنای تظاهرات و اعتراض گذاشتند. واقعیت آن است که در ایران هم رهبران جنبش نه مردم را به خیابان آوردند و نه آنها را از خیابان بازگرداندند.

    البته مقتضیات وضعیت سیاسی نظام پسا انقلابی در ایران به مراتب با وضعیت خودکامگان جهان عرب متفاوت است، و عمل سیاسی در ایران بی شک باید با در نظر گرفتن این ملاحظات باشد. با این همه، تفاوتهای کلان بین ایران و همتایان عرب اش به معنای بی عملی هم نیست. وظیفه‌ی اصلی فعالان جنبش سبز در ایران در درجه‌ی اول آن است که شور دوباره درون جنبش بدمند و در درجه‌ی دوم فعالیت های سیاسی متناسب با وضعیت خاص ایران تعریف کنند.

  2. چه تهران با موتور چه قاهره با شتر، مرگ بر دیکتاتور

  3. » بازداشت های فله ای به مصر رسید; ۳۰ فعال حقوق بشر راهی زندان شدند
    اشتراک:

    ارتش مصر با حمله به دفتر سازمان حقوق بشر مصر ۳۰ نفر از جمله ۲تن از اعضای سازمان عفو بین الملل را دستگیر کرد.

    شبکه الجزیره اعلام کرد، صدها هزار تظاهرکننده مصری تاکید کردند که در برابر اقدامات خرابکارانه افراد حسنی مبارک تسلیم نخواهند شد.

    مردم در تظاهرات امروز تاکید کردند تا خارج نشدن حسنی مبارک از کشور دست از تظاهرات برنخواهند برداشت.

    این شبکه اعلام کرد که نیروهای وابسته به بخش اطلاعات ارتش مصر به دفتر شورای حقوق بشر مردم مصر حمله کردند و ۳۰نفر اعضای این شورا را دستگیر کردند.

    از سوی دیگر ۲ تن نفر از اعضای سازمان عفو بین الملل در این حمله توسط نیروهای ارتش مصر دستگیر شدند.

    این شبکه به نقل از منابع امنیتی اعلام کرد که ارتش از مردم در میدان التحریر در مقابل طرفداران مبارک دفاع خواهد کرد.

  4. » ارسال اجباری پیامک‌های تبلیغاتی به نفع “مبارک ” در مصر

    بلومبرگ نوشت، اپراتور وودافون از جمله این اپراتورهاست که برای صدها هزار نفر مصری پیامک های تبلیغاتی و در عین حال حاوی هشدار ارسال کرده است.

    اتصالات و Mobinil دیگر اپراتورهای فعال در مصر هم تحت فشار حکومت مبارک دست به اقدامات مشابهی زده اند. مدیران این اپراتورها به دنبال اعتراض های گسترده مردم اعلام کرده اند که هیچ نقشی در ارسال این پیامک ها نداشته اند.

    در یکی از این پیامک ها آمده است: نیروهای مسلح از وفاداران به مصر می خواهند تا با خائنین و جنایتکاران مقابله کرده و از خانواده های آنان و از شرف و مصر عزیز حفاظت کنند.

    در تحولی دیگر شبکه اینترنت در مصر مجددا وصل شده، هر چند سانسور شدیدی در زمینه دسترسی به خدمات مختلف اینترنتی اعمال می شود.

    شبکه اینترنت از ۵ روز قبل تاکنون در مصر قطع بوده و تنها با استفاده از سرویس های تلفنی یا دایل آپ امکان اتصال به شبکه وجود داشته است.

  5. ديكتاتور مصر هم اینترنت و پیامک در یوم الرحیل بطور كامل قطع كرد

    همزمان با یوم الرحیل روزی که مصری ها می گویند باید مبارک برود, سرویس پیام کوتاه تلفن همراه و اینترنت را در این کشور به طور کامل قطع شد.

    مثل اينكه اين درد مشترك ديكتاتورهاست!

  6. علي خامنه اي در نامز جمعه: اعتراض‌های سال گذشته در ایران نقشه طراحان خارجی بود / اعتراض‌های مردم مصر بیداری اسلامی است!

    علی خامنه‌ای، درحالی که اعتراض‌های سال گذشته در ایران را نقشه طراحان خارجی می‌نامید، اعتراض‌های مردم مصر را بیداری اسلامی خواند.

    رهبر جمهوری اسلامی، که پس از مدتها در نماز جمعه تهران حاضر می‌شد، در خطبه‌های این نماز، حرکتهای اعتراضی ایرانیان پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم را، نمایشنامه دشمنان خارجی در قبال جمهوری اسلامی خواند و افزود که عده‌ای نیز در داخل کشور، به خاطر حُبِّ مقام، به گفته او «اسیر ِ این توطئه» شدند.

    پس از انتخابات سال گذشته ریاست جمهوری، تظاهرات معترضان، با سرکوبی خونین مواجه شد.

    علی خامنه‌ای در خطبه‌های عربی نماز جمعه نیز مردم مصر را خطاب قرار داد و از آنها خواست تا برپایی یک حکومت دینی، دست از اعتراض برندارند.

جديدترين ديدگاه خوانندگان