بر مجروحان حوادث پس از انتخابات چه می گذرد: «زندگی، زخم ، عفونت و امیدواری»؛ با دیدن زندگی هر مجروح هزار بار در دل می گویم کشته شده ها خیال شان راحت شده؛ اما کسی که جانش گلوله خورده ، نخاعش قطع شده، زخم بستر گرفته و قدرت راه رفتن و حتی حرف زدن از او گرفته شده چگونه می خواهد زندگی کند؟ در این یک ساله بر کسانی که در جریان حوداث پس از انتخابات مجروح شده اند؛ تیر خورده اند، چه دردی را متحمل شده اند و بر خانواده هایشان چه گذشته است؟ ادامه مطلب...
انتشار متن کامل ویرايش دوم منشور جنبش سبز: «نسخه اولیه این منشور در بیانیه ۱۸ میرحسین موسوی آمده بود. آنزمان موسوی صاحبنظران را به نقد و بررسی این منشور و کمک به تقویت و تنقیح آن دعوت نمود. پس از آن بیش از یکصد نفر از کارشناسان و صاحبنظران حوزه‌ های مختلف پیرامون منشور نقدها و بررسی های خود را ارایه کردند. نسخه ویراسته شده به امضای امضای موسوی و کروبی رسیده شده بود و به امانت نزد شورای هماهنگی راه سبز امید قرار گرفته بود تا در موقع مقتضی منتشر شود.» ادامه مطلب...
روزی که پا در عرصه مبارزه با سیاه پرستان گذاشتم، به خوبی از سرنوشت احتمالی خود آگاه بودم. از سیاه پرستان، انتظاری جز قتل و اعدام و مرگ نداشته و ندارم. از سیاهی متنفر بودم. آنقدر متنفر بودم که برای دیدن لبخندهای سبز بر لبان هموطنم، از جان خود نیز گذشته بودم. من از مرگ نمی ترسم. از اعدام نمی ترسم. مرگ من آغاز رویش جوانه های سیاه ستیز و پراکنش قاصدکهای صلح سبز خواهد بود. ای هموطن! اگر روزی سیاه پرستان جان من را نیز ستاندند، بر من سیاه نپوش و اشک نریز، حقم را پس بگیر، همين.
درصورت فيل.تر شدن از اين آدرس استفاده كنيد: http://0mid.arasnava.tk يا http://myyahoo.arasdotcom.tk

بعداز ۵ هزار سال تاريخ تكرار ميشود!

بعداز ۵ هزار سال تاريخ تكرار ميشود!

ادامه راه سبز(ارس): فارس خبرگزاري كودتاچيان گزارش داد، «برخی كارشناسان موزه تاریخ طبیعی انگلیس مدعی شدند كه نزدیك به ۵ هزار سال پیش انسان‌ها از جمجمه همنوعان خود ظرف غذا می‌ساختند. بر اساس این بررسی آنان نتیجه گرفتند كه احتمالا این انسانها اول گوشت همنوع خود را خورده و سپس از جمجمه اش به عنوان ظرف غذا استفاده می‌كرده اند.»

اما بعد از گذشت ۵ هزار سال همين اتفاق در ايران بگونه ديگر در ايران تكرار ميشود! ، مزدوران و قداره بندان حكومت، جوانان سبز وطن را به خاك و خون ميكشند و بعد با مصادره پيكرهاي پاكشان، با كالبد آنها مانور ميدهند و بدنبال خونهاي تازه تري ميگردند و بدين وسيله ظرف غذاي بعدي خود را مهيا ميكنند!

3 نظرات :: بعداز ۵ هزار سال تاريخ تكرار ميشود!

  1. کودتاچیان ترسیده اند و برای پنهان کردن ترس خود، میخواهند مردم را بترسانند. بزدلان مدعی مدیریت جهان، اکنون به آخر خط رسیده اند و تنها راه بقای خود را در خودزنی و نمایشهای مبتذل خیابانی میبینند. آری ما ثابت کردیم که این بساط ظلم برچیدنی است. این استبداد حقیر بی شک رفتنی است و ما تا آخر ایستاده ایم.

    ما را از چه میترسانید؟ از خشونتتان ؟! آیا خشونت و خونریزی وحشیانه تر از کشتار ۳۰ خرداد و آنچه که در کهریزک ها گذشت امکان پذیر است؟ آیا این اعمال ثمری برایتان داشت که بخواهید تکرارشان کنید؟

  2. من از 20 بهمن به دلايلي دسترسي به اينترنت و رسانه هاي غير دولتي نداشتم و به همين خاطر با تماشاي تلوزيون ايران فكر كردم آقاي ژاله راستي راستي يك كسشته بسيجي بوده! و در دل خودم ميگفتم چه عجب كه حكومت ايران بالاخره يك كشته واقعي داد تا بتواند با آن مانور بدهد! و امروز كه از منزل يكي از دوستان وارد اينترنت و سايتهاي شماها شدم تازه متوجه شدم كه ديكتاتورها نه تنها راي ها را دزديدند بلكه دست به جنازه دزدي هم زده اند.

  3. تاريخ اين يكي را به ياد ندارد!، يادش به خير!! روزهاي اول جنبش ياد گرفته بوديم كه قبل از دستگيري اعتراف كنيم و به جاي اسيران سبز اعتراف بنويسيم و به تدريج «اعتراف نويسي قبل از دستگيري» به يك شيوه ي مبارزه و حمايت از زندانيان و به تاكتيكي براي «مصادره نشدن اسارات سبز ها» تبديل شده بود.

    اما اقتدارگرايان، هر روز بي خداتر از ديروز!

    ماجراي شهادت صانع ژاله مي گويد كه بايد تاكتيك «وصيت نامه نويسي قبل از شهادت » را هم سبزها پي بگيرند و فعال كنند. اين يكي ديگر محشر است به خدا. بي حيايي و بي شرمي آقايان را نمي گويم كه صحراي قيامت هم از رويش شرم دارد. خودمان را مي گويم. فكرش را بكنيد، من بعد اين همه، روزي سعادت بيابم و شهيد شوم و فردايش برايم كارت بسيج صادر كنند و خانواده ام را تهديد كنند كه چيزي نگويد و بر روي دست قاتلاتم به خاك سپرده شوم. اين يكي را ديگر نمي شود تحمل كرد. اين يكي را تاريخ به ياد ندارد.

    آقايان نمايندگان مجلس، برادران فيلسوف لاريجاني ها!
    آقای توكلي سايت الف!
    آقاي زاكاني جهان نيوز!
    ارباب و رعاياي قدرت! آقايي كه نماينده ي همان شهري هستي كه صانع ژاله از آن شهر است ظاهراً تو هم بايد كـُـرد باشي، آقايان نمايندگان شرمتان باد! شرمتان باد كه مستي قدرت را تاب نياورديد و در صحن مجلس بد مستي ها كرديد و تخم نفرت كاشتيد.

    شرمتان باد كه جنازه ي كشته ي خود هم را به تماشا نشستيد و اشك تمساح ريختيد. فرزندان و خانواده ي شما چه حال و روزي دارند امشب؟!. از كجا روزي مي خورند و به كدام پدر و مادر مي نازند!

    شرمتان باد اي خداوندان قدرت بس كنيد ...

جديدترين ديدگاه خوانندگان